نام پژوهشگر: زیور صالحی
محمدرضا سمنانی زیور صالحی
ناباروری ناتوانی زوجین در آبستنی (قطع نظر از علل آن) پس از طی یک سال از مقاربت های متوالی و بدون بهره گیری از روش های کنترل آبستنی می باشد. ابتلای به ناباروری می تواند موجب ایجاد تنش های روحی ـ اجتماعی ـ اقتصادی به افراد نابارور و اجتماع شان گردد. به طور کلی، انتظار می رود که در جهان یک هفتم زوجین دچار مشکلات باروری باشند. شیوع ناباروری در اغلب کشورها مشابه هم بوده و مستقل از سطح توسعه یافتگی کشور می باشد. علیرغم پیشرفت های روش شناختی، علت متجاوز از 25 درصد ناباروری ها ناشناخته می باشد. (ناباروری ایدیوپاتیک). در 50 درصد زوج های نابارور عامل مرد در ایجاد ناباروری دخیل می باشد. اهمیت مسیر kiss1 / gpr54 (kiss1r) در فرآیند آغاز بلوغ، کنترل نورواندوکرینی تخمک گذاری و تنظیم متابولیکی باروری به اثبات رسیده است. تاکنون تحقیقی پیرامون ارتباط میان پلی مورفیسم های ژن kiss1 و ناباروری صورت نگرفته است. مطالعه ی حاضر جهت آشکار ساختن ارتباط میان ژن یاد شده و ناباروری انجام پذیرفت. در این پایان نامه، ارتباط میان یک پلی مورفیسم شایع (p81r) در ژن kiss1 با ناباروری ایدیوپاتیک در مردان مورد بررسی واقع شده است. بدین منظور، تعداد 50 مرد نابارور ایدیوپاتیک و 36 مرد سالم (به عنوان کنترل) مورد آزمون قرار گرفتند. جهت تعیین پلی مورفیسم کدون یاد شده روش as-pcr مورد استفاده قرار گرفت. پس از انجام تکنیک های آزمایشگاهی و محاسبات آماری نتایجی بدین صورت حاصل گردید: فراوانی های ژنوتیپی مشاهده شده بین دو گروه سالم و بیمار نشانگر تفاوت معنی داری بین دو گروه بوده است )0418/0(p = . در حالی که توزیع آلل ها (pro/arg) بین دو گروه بیمار و کنترل معنی دار نبوده است ) 9170/0 (p =. در مجموع شاید بتوان نقش ترکیبات ژنتیکی را در ارتباط بین پلی مورفیسم مورد بررسی و استعداد ابتلای افراد مورد مطالعه به ناباروری ایدیوپاتیک موثر دانست؛ اگرچه نتیجه ی بدست آمده ممکن است با تغییر خزانه ی ژنتیکی جمعیت مورد بررسی و یا تغییر معنی دار اندازه ی جمعیت تغییر نماید. بنابراین نتایج حاصل از این پژوهش قطعی نیست و برای تائید عملکرد این پلی مورفیسم نیاز به مطالعات بیشتر می باشد.
سارا پیشگاه هادیان زیور صالحی
خانواده ژنی daz ، گروهی از پروتئین های متصل شونده به rna را کد می نمایند که بیان آنها در سلول های جنسی در دوران قبل و بعد از تولد می باشد. به همین سبب اعضای این خانواده ژنی، کاندید مهمی برای ناباروری در مردان محسوب می شوند .این خانواده دارای سه عضو، دو ژن اتوزومال boule/dazl و یک خوشه ژنی موجود در کروموزوم y به نام daz میباشد. موتاسیون یا پلی مورفیسم در ژن daz می تواند منجر به ناباروری در مردان شود .در این مطالعه به تاثیر پلی مورفیسم اینترون 3 ژن daz در ناباروری ایدیوپاتیک مردان در جمعیت شمال ایران پرداختیم. dna ژنومی از خون محیطی 32 مرد بیمار مبتلا به ناباروری ایدیوپاتیک و 24 مرد سالم به عنوان کنترل، استخراج گردید و پس از تکثیر قطعه 192 جفت بازی توسطpcr ، هضم آنزیمی (rflp) توسط آنزیم mbo? صورت گرفت. در صورت حضور جایگاه شناسایی آنزیم مورد نظر، قطعه 192 جفت بازی به دو قطعه 131و61 جفت بازی تفکیک میگردید. در صورت جایگزین شدن c به t ، قطعه ی 192 جفت بازی بدون تغییر باقی خواهد ماند. آنالیز مایع semen بیماران مبتلا به ناباروی ایدیوپاتیک، بر اساس خصوصیات مشخص شده توسط سازمان بهداشت جهانی (who) صورت گرفت. تفاوت معنی داری بین فراوانی آللی ژن daz در نمونه های بیمار و کنترل وجود نداشت (0.05 <p). این مشاهدات نشان می دهد پلی مورفیسم ژن daz (tàc) احتمالا نمی تواند با ناباروری ایدیوپاتیک مردان در شمال ایران مرتبط باشد
زهرا حسینی زیور صالحی
در طی رشد و نمو اولیه جنینی، لوله عصبی از نورواپی تلیوم شکل می گیرد، در اطراف یک حفره ای که با مایع مغزی- نخاعی اولیه یا مایع مغزی – نخاعی جنینی پر شده است. مایع مغزی- نخاعی جنینی بوسیله ی بافت مغزی ترشح می شود. در مراحل بعدی رشدونمو شبکه های کوروئید مایع مغزی- نخاعی را ترشح می کنند که از سرتاسر نواحی حفره ی زاینده عبور می کند. مایع مغزی- نخاعی جنینی شامل غلظت های بالایی از پروتئین ها در مقایسه با مایع مغزی- نخاعی بالغ است. شبکه کوروئید چندین فاکتور رشد را شامل فاکتور رشد عصبی، فاکتور رشد تغییر دهنده، فاکتور رشد شبه انسولین و دیگر فاکتورهای نوروتروفیک سنتز و ترشح می کند تا پشتیبانی تغذیه ای را برای مغز در حال تکوین فراهم کند. نشان داده شد که فاکتورهای رشد مشتق از مایع مغزی- نخاعی ممکن است برای تکثیر، بقا و تمایز سلولی در طی رشدونمو جنینی مهم باشند. ما قبلا نشان دادیم مایع مغزی- نخاعی می تواند به عنوان یک عنصر مهم در رشدونمو سیتم عصبی مرکزی و خصوصاً کورتکس مغز ملاحظه شود. در این تحقیق پروتئین های مایع مغزی- نخاعی مطالعه شد. غلظت کلی پروتئین ها در مورد نمونه ها سنجش شد و در نهایت توسط ژل الکتروفورز پلی آکریل آمید 5/12% با تکنیک sds-page و رنگ آمیزی نیترات نقره الگوی باندهای پروتئینی بررسی شد. غلظت کل پروتئین در مایع مغزی- نخاعی از روز 6 تا روز 13 کاهش پیدا کرد. تغییرات در الگوی الکتروفورزی پروتئین های مایع مغزی- نخاعی در طی روزهای مختلف جنینی مشاهده شد. غلظت پروتئین ها همانند پیش رفتن رشدو نمو تغییر می کنند. نتایج این مطالعه رابطه ای را بین پویایی پروتئین های در مایع مغزی- نخاعی و وقایع الگودارشدن سیستم عصبی مرکزی پیشنهاد می کند.
هاجر صابر زیور صالحی
اندومتریوز بیماری مزمن و عود کننده ای است که با حضور وتکثیر غدد و استرومای اندومتری در خارج از حفره رحم مشخص می شود. نشانه های بیمار متغیر و شامل درد شدید لگنی، دیسمنوره شدید و ناباروری می باشند. میزان شیوع اندومتریوز در حدود 15-10% در بین زنان واقع در سنین باروری تخمین زده شده است. اگرچه هنوز پاتوفیزیولوژی و اتیولوژی این بیماری نامشخص می باشد، اما به طور کلی به عنوان پروسه ای با دلایل مختلف ژنتیکی، محیطی، ایمونولوژیکی، آنژیوژنیکی و اندوکرینی در نظر گرفته می شود. عوامل ژنتیکی در بروز اندومتریوز دخالت دارند اما در این زمینه ژن های مستعد کننده بسیاری ناشناخته باقی مانده اند. ژن cyp19 کد کننده آنزیم آروماتاز است.این آنزیم، یک مرحله کلیدی در متابولیسم استروئیدهای 19کربنه به استروژن را کاتالیز می نماید. یکی از پلی مورفیسم های این ژن که در تحقیقات مورد بررسی قرار گرفته است، پلی مورفیسم 4 نوکلئوتید تکرار متوالی(ttta)n در اینترون 5 آن می باشد. در بررسی های مختلف، ارتباط بین حضور آلل (ttta)12 در بیماران مبتلا به سرطان سینه و فعالیت بیش از اندازه آروماتاز گزارش گردیده است. در ضمن زنانی که آلل هایی با تکرارهای کمتر tttaرا حمل می کنند، سطح استروژن پایین تری دارند. هدف از این مطالعه ارزیابی نقش پلی مورفیسم (ttta) ژن cyp19، در ایجاد استعداد به اندومتریوز در زنان ایرانی می باشد. بدین منظور dna ژنومی از خون85 بیمار مبتلا به اندومتریوز و 100 فرد سالم به عنوان شاهد، استخراج گردید. سپس واکنش زنجیره ای پلی مرازpcr)) با کمک جفت پرایمرهای اختصاصی صورت گرفت. هفت آلل ttta که محدوده ی تکرار آنها بین 13-7 بار بود، در افراد بیمار و سالم مشخص گردید.آلل های طویل تر ttta(بیشتر از 10 تکرار) در افراد بیمار نسبت به افراد سالم حضور بیشتری داشتند 95% ci=1.59-3.70, or=2.43) و (p=0.001. شایع ترین آلل در گروه بیمار آلل a4 با 10 تکرار ودر گروه کنترل آلل a2 با 8 بار تکرار بود. بعلاوه نتایج نشان می دهند که آلل های طویل این ژن ارتباطی با بروز مراحل مختلف اندومتریوز ندارند. بطور کلی داده های ما پیشنهاد می کنند که حمل آلل های طویل تر ttta با تکرار بیشتر از 10 بار، در افزایش استعداد زنان شمال ایران به اندومتریوز موثر میباشد، اما این آلل ها با stage ها یا مراحل مختلف بیماری مرتبط نیستند.
حسن فتاح سدهی فرهاد مشایخی
فاکتورهای رشد انسولین ( igfs ) در همه بافت ها بیان شده و در بسیاری از مایعات بیولوژیکی وجود دارد. این فاکتورها شامل igf-i و igf-ii و حداقل شش پروتئین متصل شونده به 1gf یعنی igfbp-1-6 و دو گیرنده igf یعنی igfr1 است. igfs به igfr1 که یک تیروزین کیناز غشایی است متصل شده و آن را فعال می کند. igf-1 به عنوان فاکتور نوروتروفیک مانع مرگ سلولی فیزیولوژیک، باعث پیشبرد تکثیر، مهاجرت و تمایز سلول های گلیال و نورون ها می شود. هدف از این تحقیق بررسی اثرات دمای انکوباسیون تخم مرغ بر بیان و غلظت igf-1 و غلظت کل پروتئین در مایع آمنیوتیک در طی رشد و نمو جنین جوجه بود. تخم مرغ ها در دماهای مختلف ( 8/38 و 8/36 و 8/37 درجه ) انکوبه شدند . نمونه های مایع آمنیوتیک جمع آوری و سانتریفوژ شده و محلول بالایی دردمای 70- درجه نگهداری گردید. غلظت کل پروتئین از روش برادفورد و بیان و غلظت igf-1 از وسترن بلات و روش elisa اندازه گیری شد. نتایج تغییر معنی داری را در غلظت کل پروتیئن در دماهای مختلف نشان داد( p<0.05 ) . غلظتigf-1 در مایع آمنیوتیک در دمای بالا بطور معنی داری نسبت به دمای کنترل بیشتر بود. اگرچه غلظت igf-1 در نمونه های مایع آمینوتیک در دمای پایین کمتر از گروه کنترل بود. بنابراین نتیجه گیری میشود که igf-i ترکیب ثابت مایع آمنیوتیک در طی رشد و نمو جنین جوجه بوده و همچنین غلظت igf-1 در پاسخ به تغییر دمای انکوباسیون تغییر می کند. بیشترین افزایش بیان igf-1 در روز 16 انکوباسیون بود.
رضوان احمدی زیور صالحی
سقط جنین خودبه خودی را ختم حاملگی قبل ازهفته بیستم حاملگی یا تولد نوزادی با وزن کمتر از 500 گرم تعریف می کنند. علت سقط جنین نامعلوم باقی مانده، اما ممکن است با یک حالت ژنتیکی احتمالی همراه با دخالت فاکتورهای محیطی مرتبط باشد. ژن های کدگذار آنزیم های گلوتاتیون اس-ترانسفراز(gst)( m1و t1 مورد مطالعه ی زیادی قرار گرفته اند، به دلیل اینکه شواهد نشان داده اند که قرار گرفتن در معرض آلوده کننده های محیطی به ویژه دیوکسین، می تواند یکی از علل سقط جنین باشد. خانواده ی آنزیمی گلوتاتیون اس-ترانسفراز به عنوان کاتالیزور دفع مسمومیت، از ترکیبات الکتروفیل شناخته می شود، که شامل کارسینوژن ها، داروهای درمانی، سموم محیطی و محصولات استرس اکسیداتیو می باشد. گلوتاتیون اس-ترانسفراز m1، عضوی از کلاس µی خانواده ی ژنی gst است، که نشان داده شده است به علت حذف ژنی، پلی مورفیک می باشد. در این تحقیق ارتباط بین سقط جنین و پلی مورفیسم ژن gstm1، که در متابولیسم رنج وسیعی از سموم محیطی و کارسینوژن ها درگیر شده است، بررسی گردید. مطالعه ی موردی-کنترل از 40 مورد مبتلا به سقط جنین و 20 کنترل انجام شد. dnaی ژنومی از سلول های لوکوسیت استخراج و آنالیز pcr انجام شد: 1) تشخیص میان gstm1 فعال از gstm1 غیر فعال، با استفاده از internal standard-controlled pcr، و 2) تشخیص دقیق آللی با استفاده از nested pcr. نتایج نشان داد که 5/37% از موارد مبتلا به سقط جنین ژنوتیپ نول gstm1 داشتند و هیچ مورد حذفی در افراد سالم مشاهده نگردید (p= 0.004). بعلاوه، زنان دارای ژنوتیپ gstm1 0/0، 15 برابر بیشتر در معرض خطر سقط جنین قرار دارند در مقایسه با زنان دارای دیگر ژنوتیپ ها [or= 24.92, 95% (ci)= 1.40- 442.01, p= 0.028]. پس، توزیع ژنوتیپ هایgstm1 فعال، اختلاف معنی داری در بیماران و کنترل ها داشت (p= 0.0001)، به طوریکه فراوانی ژنوتیپ aa یا ao ژن gstm1 در بیماران برابر 88% و در گروه کنترل برابر 15% بود. بنابراین ژنوتیپ aa یا ao ممکن است یک فاکتور خطر برای سقط جنین باشد. نتایج به دست آمده پیشنهاد می دهند که زنان با پلی مورفیسم نول gstm1 ممکن است یک افزایش خطر سقط جنین خود به خودی را داشته باشند.
سحر پیش قراول زیور صالحی
ناباروری تحت عنوان عدم باروری پس از طی دوره زمانی معمولا یک سال آمیزش بدون جلوگیری تعریف می شود. تقریبا 15 درصد از زوجها نابارورند و در این میان، فاکتور مرد حدود 50 درصد از موارد را شامل می شود. ناباروری مردان، یک سندرم چند عاملی است که به عوامل ژنتیکی و محیطی گوناگونی بستگی دارد. در 25 درصد موارد ناباروری مردان، علت ناباروری نامشخص است و می تواند مادرزادی یا اکتسابی باشد که اینها تحت عنوان موارد ناباروری ایدیوپاتیک معرفی می شوند. ژن mthfr انسان روی کروموزوم شماره 1 قرار گرفته است. آنزیم متیلن تتراهیدروفولات ردوکتاز، واکنش احیای 5و10- متیلن تتراهیدروفولات به 5- متیل تتراهیدروفولات، فرم اصلی در حال گردش فولات و دهنده کربن برای رمتیلاسیون هموسیستئین به متیونین، را کاتالیز می کند. متیونین، پیش ساز s- آدنوزیل متیونین که دهنده متیل برای بسیاری از واکنشهای سلولی است، می باشد. متیلاسیون dna یک ویژگی اپی ژنتیک مهم dna است که نقش حیاتی در تنظیم بیان ژن در طول اسپرماتوژنز بازی می کند. موتاسیون c677t در ژن کد کننده mthfr، فعالیت آنزیم را تا 35 درصد در افراد هتروزیگوت و تا 70 درصد در افراد هموزیگوت کاهش می دهد. این موتاسیون موجب جایگزینی اسیدآمینه والین به جای آلانین درون دومین کاتالیتیک آنزیم mthfr می شود و این موتاسیون با بسیاری از اختلالات شامل نقص لوله عصبی، بیماری عروقی، بیماری oral clefts و ناباروری مردان در ارتباط است. در این مطالعه، پلی مورفیسم c677t در ژن mthfr در 30 مرد نابارور و 25 مرد سالم در شمال ایران را بررسی کردیم. dna ژنومی از نمونه خون این افراد استخراج شد و سپس تکنیک pcr-rflp با استفاده از آنزیم hinf i برای تشخیص پلی مورفیسم در ژن mthfr به کار برده شد. فراوانی ژنوتیپ های cc، ct و tt در افراد کنترل به ترتیب، 60%، 40% و 0% بود. در حالیکه فراوانی این ژنوتیپ ها در افراد نابارور به ترتیب، 33/53%، 67/46% و 0% بدست آمد. تفاوت معنی داری در فراوانی ژنوتیپی بین افراد بیمار و کنترل مشاهده نشد=0/05, p =0/823) 2?(. براساس این داده ها، پیشنهاد می شود که پلی مورفیسم c677t در ژن mthfr، با خطر بالای ناباروری ایدیوپاتیک مردان در جمعیت شمال ایران در ارتباط نیست. البته بررسی نقش این ژن در پیشبرد ناباروری مردان، به مطالعه کلینیکی بیشتر در یک جمعیت بزرگتر نیاز دارد.
سیده زهرا موسوی بنه حور زیور صالحی
سقط خودبخودی را ختم حاملگی قبل از هفته بیستم حاملگی یا تولد نوزادی با وزن کمتر از 500گرم تعریف می کنند. از جمله فاکتورهای شناسایی شده در سقط، آنومالی های کروموزومی والدین، فاکتورهای ایمونولوژیک، بی نظمی های اندوکرین، ناهنجاری های رحمی، عفونت ها، فاکتور های محیطی و ... را می توان نام برد که تقریبا? در 50% سقط ها مشاهده می شوند. علاوه بر این فاکتورها، پلی مورفیسم های ژنی از فاکتورهای موثر در افزایش خطر سقط در زنانی است که از جهات دیگر سالم اند. آپوپتوزیس از فاکتورهای حیاتی در طی حاملگی طبیعی می باشد. ژن p53، عامل تنظیمی کلیدی آپوپتوزیس بوده و در سه ماهه اول حاملگی به مقدار زیادی در جفت بیان می شود. بیان و فعالیت افزایش یافته p53، منجر به القاء ژن mdm2 (murine double minute 2) می شود که ممکن است به عنوان انکوژن یا مهارکننده رشد عمل کند.ژن mdm2 روی کروموزوم 12q 14.3-q15 قرار گرفته است. تغییرات توالی طبیعی در پروموتر mdm2، بیان پروتئین mdm2 را تغییر می دهد. اخیرا? پلی مورفیسم داخلی در ژن mdm2 شناسایی شده است که سبب تغییر t به g در نوکلئوتید 309 موجود در اینترون 1 ژن mdm2 می شود. هدف از این تحقیق بررسی پلی مورفیسم ژن mdm2 snp309 و سقط جنین در زنان استان گیلان می باشد. بدین منظور از 40 فرد مبتلا به سقط و 20 فرد داوطلب سالم نمونه خون جمع آوری شد. dna ژنومی از لوکوسیت های خون محیطی استخراج گردید. روش as-pcr جهت تعیین ژنوتیپ افراد بیمار و کنترل مورد استفاده قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشان دهنده تفاوت معنی دار در فراوانی ژنوتیپ هایmdm2snp309 در دو گروه بیمار و کنترل بود .(p=0.002)فراوانی الل g در گروه بیمار بیشتر از گروه کنترل بود (55% در برابر 20%).بعلاوه ارتباط معنی داری بین ژنوتیپ gg و سقط جنین بدست آمد(ژنوتیپ gg در مقابل tt+tg؛(p=0.0136, or=4.8895%ci=1.38-17.24. در نتیجه یافته های ما از این فرضیه که ژنوتیپmdm2snp309gg با افزایش خطر سقط خودبخودی همراه است، حمایت می کند. اگرچه مطالعات بیشتر در مورد ژن mdm2 و عملکرد بیولوژیکی آن در جهت درک بهتر نقش این ژن در سقط مورد نیاز است.
محسن حیدری زیور صالحی
ناباروری به عدم توفیق زوجین در بارداری پس از گذشت یکسال از مقاربت های متوالی بدون استفاده از وسایل پیشگیری از بارداری گفته می شود. ناباروری در مردان یک سندرم چند عاملی به شمار می آید که دلایل ژنتیکی و غیر ژنتیکی متعددی می تواند داشته باشد. ناباروری idiopathic به نوعی از ناباروری اطلاق می شود که دلایل آن نامشخص است. وقوع جهش در یک g_protein coupled receptor به نام gpr54 منجر به بروز ihh می شود. ژن این پروتئین گیرنده روی کروموزوم شماره 19 واقع است. این گیرنده روی نورونهای ترشح کننده gnrh هیپوتالاموس مغز قرار دارد، بنابراین از طریق افزایش ترشح gnrh باعث افزایش ترشح هورمون های تحریک کننده فولیکولی و لوتئینی و بالنتیجه هورمون های استروئیدی جنسی می شود. لیگاند این گیرنده، پروتئینی به نام kisspeptin است که ژن آن روی کروموزوم شماره 1 است. بیمارانی که دارای جهش عملکردی در ژنgpr54 هستند، سطح پائینی از هورمون های گنادوتروپیک و استروئیدهای جنسی دارند. نقص این گیرنده در مردان منجر به کاهش اندازه بیضه ها به همراه هیپوپلازی سلولهای لیدیک و توقف کامل اسپرماتوژنز می شود و هم چنین رشد و نمو غدد ثانویه جنسی در آن ها بسیار ضعیف است. در این پژوهش، 30 فرد بیمار مبتلا به نا باروری idiopathic و 28 نمونه ی کنترل مورد مطالعه قرار گرفت. با استفاده از تکنیک pcr ، حضور جهش احتمالی مورد نظر بررسی شد. آنالیز های آماری نشان داد مقدار p بزرگتر از 05/0 می باشد (5026/0 (p= در نتیجه ارتباط معناداری بین جهش مورد نظر و بیماری یافت نشد.
فریبا قاسم وند زیور صالحی
اسکیزوفرنی یکی از بیماری های روانی شدید است که تاثیرات عمیقی را در ایجاد افکار رنج آور, هیجانات, ادراکات و رفتار فرد دارد. درمرحله حاد, اسکیزوفرنی با علائم روان پزشکی مشاهده می شود. دربسیاری ازموارد, این شرایط روانی به سوی مزمن شدن پیش می رود که در آن فرد رنجور شده و قادر به مقابله با فشارهای طبیعی روزمره نمی باشد و پیامدهای اسکیزوفرنی فشار زیادی بر روی اعضای خانواده اعمال می کند و هزینه هایی که ازعدم استفاده از نیروهای بالقوه بیمار و نگهداری طولانی مدت بر جامعه تحمیل می شود, قابل ملاحظه است.مطالعه همه گیر شناختی این بیماری که زیر نظر سازمان بهداشت جهانی (nih) به عمل آمد,شیوع اسکیزوفرنی را درطول عمر, 0/6 تا 1/9 درصد گزارش نموده.طبق dsm-iv-tr میزان بروز در ممالک صنعتی بالاترهم هست.علت شناسی این بیماری بسیار پیچیده است بطوریکه برخی از مطالعات نشان می دهند که بیش از 85 درصد از موارد دارای علل ژنتیکی بوده و کمتر از 15 درصد موارد تحت اثر علل محیطی و فشارهای عصبی شدید می باشند و یا در ارتباط با هم می باشند. مطالعات نشان می دهند که این بیماری دارای الگوی وراثتی بسیار پیچیده ای می باشد و ژن های زیادی در بروز این بیماری دخیل هستند. اما در این بین یکی از مهمترین ژن هایی که در سال های اخیر به عنوان یک ژن مستعد در بروز این بیماری گزارش شده است, ژن پرولین دهیدروژناز است که تا کنون در جمعیت های مختلف مورد بررسی قرار گرفته و ارتباطش با این بیماری اثبات شده است. این ژن در بازوی بلند کروموزوم شماره 22 (22q11) واقع شده است که این بخش یک منطقه مستعد برای بروز جهش هایی در ارتباط با اسکیزوفرنی می باشد. ژن prodh دستورالعمل هایی را برای تولید آنزیم مربوطه فراهم میکند که عمدتا در مغز, کبد, کلیه و ریه پیدا می شود. در این سلول ها, این آنزیم در ساختارهای تولید کننده انرژی به نام میتوکندری ها عمل می کند. پرولین اکسیداز, فرایند تجزیه پرولین را با راه اندازی واکنش تبدیل کننده آن به پرولین- 5- کربوکسیلات شروع می کند. گام بعدی , این محصول واسطه را آمینواسید گلوتامات تبدیل می کند. تبدیل بین پرولین و گلوتامات در حفظ ذخیره آمینواسیدهای مورد نیاز بدن برای تولید پروتئین و برای انتقال در سلول, مورد نیاز است. هایپر پرولینمیا ناشی از جهش هایی در ژن prodh است که تا کنون جهش های مختلفی ازاین ژن گزارش شده است که فعالیت آنزیم پرولین اکسیداز را کاهش داده اند. این جهش ها یک آمینواسید را در آنزیم جایگزین آمینواسید دیگری کرده و باعث می شوند این آنزیم عملکرد خود را در تجزیه پرولین با کارایی کمتری انجام دهد. کاهش در عملکرد اکسیداز پرولین به انباشته شدن پرولین در بدن می انجامد. در موارد شدید, زیادی پرولین باعث حملات صرع, عقب افتادگی ذهنی و یا دیگر مشکلات نورولوژیکی یا روان شناختی از جمله مهمترین شان یعنی اسکیزوفرنی می شود. چند بررسی ارتباط بین تغییرات در ژن prodh و اختلالات روان شناختی مانند اسکیزوفرنی را نشان داده اند. اغلب تغییرات در ژن prodh به جایگزینی یک آمینواسید به جای آمینواسید دیگر در آنزیم پرولین دهیدروژناز می انجامد. جایگزینی آمینواسید فعالیت آنزیم را کاهش می دهد و به تجزیه ناکارامد پرولین می انجامد. محققان بر این اعتقادند که سطوح افزایش یافته ای از پرولین بر عملکرد مواد شیمیایی خاص انتقال دهنده سیگنال های عصبی بین نورون ها در مغزتاثیر می گذارند و به افزایش خطر اختلال روانی می انجامد. هدف از اجرای این طرح, بررسی این فرضیه است که ژن پرولین دهیدروژناز به عنوان یکی از مهمترین ژن ها ی دخیل در بروز اسکیزوفرنی که در جمعیت های مختلف اثبات شده است, در جمعیت ایران هم می تواند در بروز این بیماری دخیل باشد. در اینجا برای بررسی اثر اختلال این ژن و ارتباطش با بیماری اسکیزوفرنی به آنالیز دو پلی مورفیسم تک نوکلئوتیدی در ژن prodh شامل (1852g/a و 757c/t) و نیز ارتباط هاپلوتایپی این دو جهش در جمعیت آماری خود می پردازیم. روش پژوهش و مراحل انجام پایان نامه: در این کار از 150 فرد بیمار اسکیزوفرنی که توسط روان پزشکان بیمارستان رازی بیماریشان مورد تایید قرار گرفته است, نمونه گیری به صورت خون محیطی انجام می شود و همینطور از 160 فرد سالم به عنوان گروه کنترل, خون گیری می گردد. بعد از تخلیص dna از خون این افراد, آزمایشات مربوطه بر اساس روش pcr-rflp با استفاده از دو جفت پرایمر و دو آنزیم اندو نوکلئازی انجام می گیرد و در نهایت برای تعیین ژنوتایپ ها, قطعات حاصل از برش آنزیمی بر روی ژل برده می شود و الگوی مهاجرت قطعات حاصله در افراد بیمار و سالم مورد مقایسه و بررسی قرار می گیرند. در ادامه بر اساس ژنوتایپ های بدست آمده از دو گروه بیمار و سالم, آنالیز آماری با نرم افزار spss16.0 صورت می گیرد.
فاطمه بیطرفان مهرداد نوروزی نیا
ناباروری زوج ها یک مشکل جهانی بوده و بر طبق آمار سازمان بهداشت جهانی تقریبا یک زوج از هر هفت زوج تحت تاثیر مشکلات باروری یا کاهش باروری قرار می گیرد. در 50-20 درصد موارد علت ناتوانی زوجین برای داشتن فرزند، ناباروری مردان می باشد. ناباروری مردان یک اختلال هتروژن ناشی از فاکتورهای متعدد ژنتیکی و محیطی می باشد که منجر به نقص در اسپرماتوژنز می گردند. بر اساس مطالعات، ارتباط مثبتی بین غلظت فولات سرم با میزان تراکم، حرکت و مورفولوژی نرمال اسپرم ها وجود دارد. بنابراین احتمالا مسیر فولات در باروری مردان مهم می باشد. متیلن تتراهیدروفولات ردوکتاز (mthfr) یک آنزیم کلیدی درمتابولیسم فولات بوده و دارای نقش حیاتی در متعادل کردن ذخیره گروه های متیل بین سنتز dna و متیلاسیون آن می باشد. متیلاسیون dnaیکی از ویژگی های اپی ژنتیکی مهم می باشد که نقش حیاتی در تنظیم بیان ژن در اسپرماتوژنز دارد. موتاسیون های c677t و a1298cدر ژنmthfr باعث کاهش فعالیت آنزیم و به دنبال آن ناباروری مردان در برخی جمعیت ها می شوند. در این پژوهش، 303 مرد نابارور و 300 مرد بارور ایرانی جهت مطالعه پلی مورفیسم c677t، 131 مرد نابارور و 130 مرد بارور ایرانی برای مطالعه پلی مورفیسم a1298cبررسی شدند. پس از استخراج dna ژنومی از نمونه های خون این افراد، با استفاده از تکنیک pcr-rflpبررسی انجام گرفت. در پلی مورفیسم c677t فراوانی ژنوتیپ های cc، ct و tt در افراد نابارور به ترتیب 7/53%، 36% و 3/10% و در افراد کنترل به ترتیب 835/49%، 925/40% و 24/9% بود (458/0p=). در پلی مورفیسم a1298c فراوانی ژنوتیپ های aa، ac و cc در افراد نابارور به ترتیب 98/41%، 46/40% و 56/17% و در افراد کنترل به ترتیب 385/35%، 385/55% و 23/9% به دست آمد (066/0p=). در هر دو پلی مورفیسم تفاوت معنی داری در فراوانی ژنوتیپی بین افراد بیمار و کنترل مشاهده نشد (05/0p>). بررسی توام این دو پلی مورفیسم نشان دهنده ارتباط معنی دار بین هتروزیگوت های دو پلی مورفیسم c677t و a1298c در بین افراد بیمار و کنترل بود (035/0p=).
سعیده ترابی دلیوندان زیور صالحی
کراتوکونوس یک اختلال چشمی می باشد که در آن قرنیه به دلیل نازک شدگی، مخروطی شکل شده و لذا نمی تواند نور را به درستی منتقل نماید. فاکتورهای ژنتیکی و عوامل محیطی در بروز این بیماری نقش دارند. آسیب های حاصل از استرس اکسیداتیو و اختلال در پردازش رادیکال های آزاد می توانند در ایجاد بیماری مهم باشند. از جمله آنزیم های آنتی اکسیدان، گلوتاتیون s- ترانسفرازها (gsts) می باشند. این خانواده دارای زیر خانواده های مختلفی است. gstm1 و gstt1دو عضو از این خانواده هستند که پلی مورفیسم از نوع حذف کامل ژن دارند. عضو دیگر از این خانواده، ژنgstp1 است و یکی از شایع ترین پلی مورفیسم های تک نوکلئوتیدی این ژن سبب جایگزینی ile به val در اسید آمینه 105 آنزیم محصول این ژن می شود. این پژوهش به منظور بررسی ارتباط پلی مورفیسم ژن های gstm1، gstt1 وgstp1 با کراتوکونوس، dna ی ژنومی از سلول های لوکوسیت خون 32 فرد مبتلا به کراتوکونوس و 32 فرد سالم استخراج گردید و با استفاده از تکنیک های مبتنی بر pcr ژنوتیپ این سه ژن تعیین شد. نتایج نشان داد که تفاوتی در توزیع آلل نول gstm1 و gstt1در بین افراد سالم و بیمار وجود نداشت (p>0.05). در رابطه با gstp1 فراوانی ژنوتیپ های ile/ile، ile/val و val/val در افراد بیمار به ترتیب برابر با 50، 62/40 و 37/9 % بود و در افراد سالم فراوانی ها برابر با 75/18، 25/81 و 0% بودند و تفاوت معنی داری در توزیع این فراوانی بین افراد بیمار و سالم وجود داشت (p<0.05). نتایج بدست آمده پیشنهاد می دهند که ژنوتیپ هتروزیگوت ile/val خطر ابتلا به بیماری قوز قرنیه را کاهش می دهد و اثر حفاظتی دارد. گرچه مطالعات بیشتر در جمعیت های بزرگ تر برای تایید این یافته مورد نیاز می باشد.
نسرین غنمی گشتی زیور صالحی
واریکوسل پیچ و خم و اتساع غیر عادی سیاهرگ های شبکه وریدی پامپینیفورم (pampiniform) در طناب اسپرماتیک است، و شایع ترین دلیل قابل اصلاح ناباروری در مردان می باشد. اگرچه پاتوفیزیولوژی دقیق آسیب های القا شده توسط واریکوسل به طور کامل آشکار نشده است، مطالعات بسیاری افزایش استرس اکسیداتیو را در سرم، مایع منی و بافت بیضه ای بیماران مبتلا به واریکوسل گزارش نموده اند. استرس اکسیداتیو در مایع منی و بافت بیضه ای، ممکن است منجر به آسیب به dna ی اسپرم شود. برخلاف dna ی هسته ای، dna ی میتوکندریایی (mtdna) فاقد حفاظت هیستون ها بوده و به طور کلی نسبت به ژنوم هسته ای تعمیرات کمتری در آن صورت می گیرد، بنابراین با فرکانس بیشتری دچار جهش می شود. mtdna به طور خاص مستعد حذف های با مقیاس بزرگ است. یکی از این حذف ها، حذفی به طول -bp???? می باشد که به حذف عمومی یا common deletion معروف است. این حذف چندین ژن زنخیره تنفسی را در بر گرفته و به این دلیل می تواند منجر به نقص در تولید atp شود. بنظر می رسد که در واریکوسل تولید گونه های اکسیژن واکنش پذیر (reactive oxygen species) افزایش می یابد و در نتیجه سبب القای استرس اکسیداتیو می شود. بنابراین این بیماری می تواند منجر به ایجاد جهش هایی در mtdna، از جمله حذف -bp???? شود، که نتیجه آن ممکن است کاهش تحرک اسپرم و ناباروری در مردان باشد. هدف از این مطالعه، بررسی جهش حذفی به طول -bp???? در mtdna ی اسپرم بیماران مبتلا به واریکوسل است. به منظور ردیابی این حذف در mtdna ی اسپرم، نمونه منی از ?? مرد نابارور مبتلا به واریکوسل و ?? مرد نرمال به عنوان کنترل تهیه شد. پس از استخراج کل dna (total dna) از اسپرم، جهت بررسی حذف مورد نظر، تکنیکgap pcr انجام گردید. فراوانی حذف -bp???? در افراد بیمار و کنترل به ترتیب برابر با ??/??% و ??/??% بود. تفاوت معنی داری بین فراوانی این حذف در mtdna ی اسپرم افراد بیمار وکنترل بدست آمد (ci 95% = 12.74-328.97, or = 64.75, p<0.0001). در نتیجه، فرکانس بالای حذف -bp???? در ژنوم میتوکندریایی اسپرم، احتمالأ یک فاکتور مهم در افراد نابارور مبتلا به واریکوسل بوده و ممکن است به دلیل تأثیر بر تولید انرژی و کیفیت اسپرم، باعث ناباروری در آنها شده باشد. با این حال، مطالعات بیشتری جهت درک نقش حذف -bp???? در mtdna ی اسپرم و القای ناباروری در مردان مبتلا به واریکوسل مورد نیاز است.
محمد طاهر مرادی زیور صالحی
گسترش آدنوکارسینومای معده یک فرایند چند مرحله ایست که نیاز به تغییر در بیان انکوژنها و ژنهای سرکوبگر تومور دارد که طی چند دهه به رخ می دهد. یکی از این ژنها، کدکننده ی پروتئین سرکوبگر تومور p53 است که در کنترل چرخه سلولی، آپوپتوزیس و ترمیم dna نقش دارد. یکی از تنظیم کننده های مهم p53، mdm2 می باشد که بعنوان تنظیم کننده منفی مسیرp53 عمل می کند. با توجه به نقش کلیدی p53 و mdm2 در سرکوب تومور، پلی مورفیسم هایی که موجب تغییر در عملکرد آنها می شوند می توانند احتمالا در ابتلا به سرطان موثر باشند. ویروس اپشتاین بار (ebv) ممکن است بعنوان یک کوفاکتور در گسترش بدخیمی های مختلف، شامل تیپ های مختلف کارسینوما، از جمله کارسینومای معده نقش داشته باشد. هلیکوباکترپیلوری یک فاکتور خطر اثبات شده در ایجاد سرطان معده محسوب می شود. یکی از ژن های مهم در قدرت بیماریزایی این باکتری caga می باشد و فرض بر این است که گونه های +caga قدرت بیماریزایی بیشتری دارند. هدف از این مطالعه، بررسی ارتباط سرطان معده و پلی مورفیسم کدون 72 ژن p53، پلی مورفیسم 309 ژن mdm2 و همچنین بررسی حضور ویروس ebv و هلیکوباکترپیلوری در افراد سالم و مبتلایان به سرطان معده می باشد. 52 فرد مبتلا به سرطان معده و 30 فرد سالم در این مطالعه شرکت کردند. جهت ژنوتایپینگ پلی مورفیسم کدون 72 ژن p53 از روش allele-specific pcr و برای ژنوتایپینگ پلی مورفیسم کدون 309 ژن mdm2 از روش rflp-pcr استفاده شد. از پرایمرهای اختصاصی جهت ردیابی ژن eber2 در ویروس ebv و ژن glmm و caga در هلیکوباکترپیلوری به کمک روش pcr استفاده شد. تفاوت معنی داری در توزیع ژنوتیپ p53 افراد کنترل سالم و مبتلا به سرطان معده مشاهده نشد، اما در مورد mdm2 snp309 بین الل g در بیماران و افراد سالم تفاوت معنی داری وجود داشت (p=0.002). میزان آلودگی به ebv در بین مبتلایان به سرطان معده حدود 18% بود(p=0.01) و همچنین حدود 70% مبتلایان به سرطان معده به هلیکوباکترپیلوری آلوده بودند(p=0.0006) و 64% از این افراد caga+ بودند. از طرف دیگر، بین حاملان الل g در ژن mdm2 و آلودگی به هلیکوباکترپیلوری ارتباط معنی داری مشاهده شد .(p=0.002) نتیجه ی حاصل از این مطالعه نشان داد که ارتباط معنی داری بین mdm2 snp309، آلودگی به هلیکوباکترپیلوری و ebv با سرطان معده وجود دارد. در ضمن، در بیماران مبتلا به سرطان معده الل g در mdm2 snp309 و با آلودگی به هلیکوباکترپیلوری ارتباط معنی داری را نشان داد. اگر چه جمعیت مورد مطالعه از لحاظ آماری کوچک بود و برای به دست آوردن نتایج قطعی نیاز به مطالعه در جمعیت بزرگتر می باشد.
الیزا اسکافی ثابت زیور صالحی
سقط، عارضه ای شایع است که منجر به خاتمه ی زودرس بارداری، با مرگ جنین پیش از 20 هفته می شود. بررسی ها نشان می دهند که فاکتورهای ژنتیکی، در سقط خودبه خودی و سقط مکرر، نقش مهمی دارند. آنزیم منگنز سوپراکسید دیسموتاز، که توسط ژن mnsod کد می شود، یک آنزیم آنتی اکسیدانت می باشد. هدف از این پژوهش، بررسی ارتباط پلی مورفیسم val16ala ژن mnsod در زنان دارای سقط جنین خودبه خودی در شمال ایران می باشد. افراد مورد مطالعه در این پژوهش، 50 زن دارای سقط خودبخودی و 30 شاهد بوده است. dna افراد بیمار و کنترل توسطrflp -pcr از نظر ژنوتیپی بررسی شد. نتایج بدست آمده نشان داد که در میان زنان دارای سقط، 20% هموزیگوت val/val، 4% هموزیگوتala/ala و 76% هتروزیگوتala/val بودند. در گروه کنترل، 6/6% هموزیگوت val/val، 6/16% هموزیگوتala/ala و 6/76% هتروزیگوتala/val بودند. ارتباط معناداری بین سقط خودبه خودی و فراوانی ژنوتیپی و آللی این پلی مورفیسم به دست نیامد(p=0.059) ،(p=0.15) . در بین 20 زن دارای سقط مکرر، 30% هموزیگوت val/val، 0% هموزیگوتala/ala و 70% هتروزیگوتala/val بودند. در آنالیز آماری بین این گروه و افراد کنترل، تفاوت معنی داری مشاهده شد (p=0.023). در نتیجه، ارتباطی بین پلی مورفیسم val16ala ژن mnsod و ریسک سقط خودبخودی وجود نداشت. اما بین زنان دارای سقط مکرر و افراد سالم، تفاوت ژنوتیپی معنی داری مشاهده شد. بنابراین پلی مورفیسم val16ala ژن mnsod احتمالا در سقط های مکرر دخیل می باشد. روشن شدن ارتباط بین سقط جنین و ژن mnsod، نیازمند مطالعه در جمعیت های آماری بزرگتر می باشد.
فرزانه بهاری زیور صالحی
عقب ماندگی ذهنی بیماری نسبتاً شایعی است که 2 تا 3 درصد جمعیت را درگیر می کند. علل وقوع عقب ماندگی ذهنی متنوع و شامل عوامل ژنتیکی و محیطی می باشد. یکی از دلایل مهم بروز عقب ماندگی ذهنی نقص های کروموزومی مانند ریز حذف ها و ریز مضاعف شدگی ها می باشند. این نقص ها در اکثر موارد از طریق کاریوتیپ شناسایی نمی شوند. هدف این مطالعه شناسایی تغیرات نسخه ها در بیماران مبتلا به عقب ماندگی ذهنی با علت ناشناخته با استفاده از تکنیک mlpa بود. mlpa نوعی روش کمّی و مبتنی برpcr است و قابلیت بررسی بیش از 45 توالی نوکلئوتیدی را به صورت همزمان دارد. در این مطالعه 50 فرد مبتلا به عقب ماندگی ذهنی با علت ناشناخته و کاریوتیپ نرمال که مطالعات بالینی هیچگونه سندرومی را در آنها شناسایی نکرده بود از لحاظ وجود ریزحذف ها و ریز مضاعف شدگی ها در تعدادی از سندروم های مرتبط با عقب ماندگی ذهنی شامل سندروم ولف هیرشهورن، سندروم فریاد گربه، سندروم لانگر گایدن، سندرم رابینشتین طیبی و سندروم wagr با استفاده از کیت p096 mr2 مورد بررسی قرار گرفتند. در مجموع یک مورد مضاعف شدگی در ناحیه ی مربوط به سندروم ولف هیرشهورن (4p16.3) در یک پسر 12 ساله که دارای عقب ماندگی ذهنی شدید و چهره ی دیسمورفیک بود مشاهده شد. این جهش به صورت de novo در بیمار مزبور رخ داده بود. نرخ شناسایی ناهنجاری در این روش 2% تخمین زده شد. این مطالعه نشان می دهد که mlpa می- تواند به عنوان روشی سریع و قابل اعتماد جهت غربالگری بیماران مبتلا به عقب ماندگی ذهنی با علت ناشناخته و استفاده در آزمایشگاه های تشخیصی به کار رود.
رحمان رحیمی بهمن میرزایی
هدف از این تحقیق، بررسی تاثیر 7 روز مصرف مکمل کراتین مونوهیدرات (crm) بر آسیب اکسیداتیو dna، پراکسیداسیون لیپید، حذف mtdna، سطوح p53 و igf-1 پس از فعالیت هوازی وامانده ساز در کشتی گیران جوان بود. 31 کشتی گیر جوان (سن 75/2±52/19 سال؛ وزن 13/16±24/79 کیلوگرم؛ قد 49/6±173 سانتی متر؛ درصد چربی بدن 92/5±37/16) به صورت داوطلبانه در این پژوهش دو سو کور کنترل شده با دارونما شرکت کردند و به صورت تصادفی به دو گروه دارونما (16=n، روزانه 4 دوز 5 گرمی مالتودکسترین) و کراتین (15=n، روزانه 4 دوز 5 گرمی crm) تقسیم شدند. قبل و پس از مصرف مکمل، آزمودنی ها فعالیت هوازی وامانده ساز بر روی ارگومتر (5 دقیقه فعالیت با شدت 50 وات سپس هر 3 دقیقه 30 وات افزایش فشار کار با سرعت ثابت 60 دور در دقیقه تا واماندگی) را انجام دادند. نمونه های خون قبل و بعد از فعالیت وامانده ساز در قبل و بعد از مصرف مکمل به منظور تعیین غلظت سرم p53 و igf-1 و حذف های mtdna جمع آوری شدند. نمونه های ادرار نیز قبل، بلافاصله و 24 ساعت بعد از فعالیت وامانده ساز در قبل و بعد از مصرف مکمل به منظور تعیین آسیب اکسیداتیو dna (8-ohdg) و پراکسیداسیون لیپید (8-iso pgf2?) جمع آوری شدند. قبل از مصرف مکمل، در غلظت ادراری 8-ohdg افزایش معنی دار 36/13 درصدی در گروه کراتین و 08/24 درصدی در گروه دارونما 24 ساعت پس از فعالیت وامانده ساز در مقایسه با قبل از فعالیت مشاهده شد (05/0p<). در گروه کراتین کاهش 65/32 درصدی در غلظت 8-ohdg پس از مصرف کراتین نسبت به قبل از مصرف کراتین در 24 ساعت پس از فعالیت هوازی وامانده ساز مشاهده شد (05/0p<). به علاوه، پس از مصرف مکمل، غلظت 8-ohdg 24 ساعت پس از فعالیت هوازی وامانده ساز به میزان 90/22 درصد در گروه کراتین نسبت به گروه دارونما پایین تر بود (05/0p<). قبل و پس از مصرف مکمل کراتین مونوهیدرات تغییر معنی داری در غلظت ادراری 8-iso pgf2? پس از فعالیت هوازی وامانده ساز مشاهده نشد (05/0p>). همچنین، هیچ گونه حذفی در mtdna لکوسیت های خون مشاهده نشد (05/0p>). قبل از مصرف مکمل، در غلظت سرمی p53 افزایش 82/52 درصدی در گروه کراتین و افزایش 46/39 درصدی در گروه دارونما پس از فعالیت وامانده ساز در مقایسه با قبل از فعالیت مشاهده شد (05/0p<). مصرف کوتاه مدت مکمل کراتین مونوهیدرات منجر به کاهش 29 درصدی در غلظت سرمی p53 پس از فعالیت وامانده ساز نسبت به قبل از مصرف مکمل کراتین مونوهیدرات گردید (05/0p<). همچنین، بعد از مصرف مکمل، غلظت پروتئین سرکوب کننده تومور p53 پس از فعالیت هوازی وامانده ساز در گروه کراتین 06/14 درصد پایین تر از گروه دارونما بود (05/0p<). پس از فعالیت وامانده ساز در غلظت سرمی igf-1 افزایش 16/23 درصدی در گروه کراتین و افزایش 23/18 درصدی در گروه دارونما در قبل از مصرف مکمل و افزایش 55/21 درصدی در گروه کراتین و 81/13 درصدی در گروه دارونما پس از دوره مصرف مکمل بود (05/0p<). یافته های این پژوهش نشان داد مصرف کوتاه مدت مکمل کراتین مونوهیدرات ممکن است آسیب اکسیداتیو dna ( 8-ohdg) و آپوپتوز (پروتئین p53) ناشی از فعالیت هوازی وامانده-ساز را در ورزشکاران کاهش دهد. بنابراین، به نظر می رسد مکمل کراتین مونوهیدرات قادر به حمایت از سلول ها در مقابل استرس اکسیداتیو ناشی از فعالیت شدید هوازی باشد که احتمالاً به صورت مستقیم و غیر مستقیم منجر به کاهش تولید ros می گردد. با وجود این، پژوهش های بیشتری جهت تعیین تاثیر مکمل کراتین مونوهیدرات و بررسی مکانیسم های آن در رابطه با استرس اکسیداتیو ناشی از فعالیت شدید هوازی مورد نیاز است.
سیامک خدایاری زیور صالحی
کولیت اولسرو (uc) یک بیماری ایدیوپاتیک است که با التهاب مخاطی روده بزرگ شناخته می شود. از آنجاییکه تنش اکسیداتیو در ایجاد التهاب موثر است، افزایش تولید اکسیژن های واکنشگر (ros) و نیز کاهش سطح آنزیم های آنتی اکسیدان در این بیماری حائز اهمیت می باشند. منگنز سوپراکسید دیسموتاز (mnsod)، گلوتاتیون پراکسیداز (gpx1) و کاتالاز (cat) سه آنزیم آنتی اکسیدان اصلی هستند که رادیکال های سوپراکسید را طی یک فرایند متوالی از میان می برند. شناخته شده ترین پلی مورفیسم این آنزیم ها شامل mnsod val16ala در توالی هدف میتوکندریایی، gpx1 pro198leu در اگزون 2 و cat c-262t در ناحیه پروموتر می باشد. در این مطالعه، ارتباط پلی مورفیسم ژن های gpx1 ،mnsod و cat با میزان خطر ابتلا به بیماری کولیت اولسرو بررسی گردید. برای این منظور، 30 بیمار مبتلا به کولیت اولسرو و 41 فرد سالم با یکدیگر مقایسه شدند. پس از استخراج dna از نمونه های بیوپسی، ژنوتیپ ها با استفاده از روش واکنش زنجیره ای پلی مراز - پلی مورفیسم طول قطعات محدود کننده (pcr-rflp) و pcr اختصاصی آلل (as-pcr) شناسایی گردیدند. بر پایه نتایج به دست آمده از این مطالعه، هیچ تفاوت معنی داری در توزیع ژنوتیپی gpx1 بین افراد بیمار و کنترل دیده نشد (p=0.711). با این وجود، فراوانی های ژنوتیپی پلی مورفیسم mnsod و cat تفاوت های معنی داری در دو گروه نشان داد (به ترتیب p=0.010 و p=0.030) به گونه ای که ژنوتیپ val/val از ژن mnsod و ژنوتیپ c/t از ژن cat با میزان خطر بالاتری از بیماری uc در ارتباط بود (به ترتیب or, 7.80; 95% ci, 1.16-52.35, p=0.034 و or, 6.22; 95% ci, 1.27-30.43, p=0.024). بنابراین بر اساس این مطالعه، ارتباط معنی داری بین پلی مورفیسم mnsod val16ala و cat c-262t با بیماری کولیت اولسرو در جمعیت مورد مطالعه وجود دارد اما پلی مورفیسم gpx1 pro198leu به عنوان فاکتور خطر برای این بیماری شمرده نمی شود، گرچه جهت بررسی نقش پلی مورفیسم ژن های مرتبط با تنش اکسیداتیو در بیماری کولیت اولسرو نیاز به مطالعه گسترده تری می باشد.
ثمین صبوحی زرافشان زیور صالحی
ناباروری به عنوان ناتوانی زوجین در تولید نسل بعد از گذشت حداقل یک سال تلاش برای بارداری، بدون بهره گیری از روش های کنترل بارداری تعریف می شود. ناباروری با فاکتور مردانه، مسئول بیش از 50% از مشکلات ناباروری می باشد. تقریبا" 20% موارد ناباروری، منحصرا" در نتیجه فاکتور مرد است و در 30-40% موارد فاکتور زن و مرد هر دو در این زمینه نقش دارند. ناباروری با منشا ناشناخته، ناباروی ایدیوپاتیک نامیده می شود. ناباروری ایدیوپاتیک در مردان، به عنوان کاهش غیر قابل توصیف در کیفیت منی حداقل در یک یا چند پارامتر (تعداد، حرکت، مورفولوژی) در مردان با تست جسمانی و اندوکرینی طبیعی، تعریف می شود. نقش گونه های فعال اکسیژن در پاتوژنز بسیاری از بیماری ها گزارش شده است. سلول ها برای از بین بردن گونه های فعال اکسیژن چندین آنزیم آنتی اکسیدانی سنتز می کنند. یکی از آنزیم های آنتی اکسیدانی کاتالاز می باشد که هیدروژن پراکساید را به آب و اکسیژن تبدیل می کند. کاتالاز، آنزیمی دمبلی شکل و حاوی آهن بوده که بیشترین میزان آن در پروکسی زوم می باشد. ژن کاتالاز بر روی کروموزوم 13p11 قرار گرفته و شامل 13 اگزون می باشد. در این مطالعه، به بررسی ارتباط پلی مورفیسم تک نوکلئوتیدی ژن کاتالاز در موقعیت پروموتر c>t262- با ناباروری ایدیوپاتیک در مردان پرداخته شد. در این بررسی 51 بیمار نابارور و 42 داوطلب سالم شرکت داشتند.dna ژنومی از لکوسیت های خون محیطی استخراج شد. ژنوتیپ ها و فرکانس های آللی در بیماران و افراد کنترل با استفاده از روش allele specific انجام شد. فرکانس های مشاهده شده در ژنوتیپ های cc، tt ,ctدر مردان نابارور به ترتیب 8/5%، 1/90%، 9/3% و در افراد سالم به ترتیب 6/16%، 3/83% و 0% گزارش شد. همچنین فراوانی آلل c در افراد بیمار 9/50% و در افراد سالم، 4/58 % و فراوانی آلل موتانت t در افراد بیمار و سالم به ترتیب 1/49%، 6/41% گزارش شد. با آنالیز های های آماری و انجام آزمون chi-square، مقدار (p= 0.118) محاسبه شد، که نشان دهنده عدم معنی دار بودن اختلافات بین دو گروه مورد بررسی بود. اگرچه تحقیقات چندجانبه بیشتر با حجم نمونه بالاتر برای روشن شدن نتیجه نهایی لازم می باشد
الناز صلاحی زیور صالحی
اندومتریوز یکی از اختلالات شایع در زنان در دوران تولیدمثلی است که مشخصه آن حضور بافت غدد و استرومای اندومتر (لایه داخلی رحم) در خارج از رحم می باشد. این بیماری معمولا با درد لگنی و ناباروری همراه است. سبب شناسی اندومتریوز هنوز به درستی مشخص نشده است. چندین تئوری در رابطه با آن وجود دارد. به نظر می آید تنش اکسیداتیو یکی از عوامل دخیل در پاتوژنز این بیماری باشد. رادیکال های آزاد در داخل سلول از زنجیره انتقال الکترون میتوکندریایی منشأ می گیرند. در صورت افزایش این رادیکال ها نسبت به آنتی اکسیدان ها، تنش اکسیداتیو پدید می آید. به نظر می آید dna میتوکندریایی (mtdna) به دلیل فقدان سیستم حفاظتی و تعمیری کافی، یکی از اهداف مورد تخریب تنش اکسیداتیو باشد. هدف از این مطالعه بررسی جهش حذف bp 4977 در mtdna بیماران مبتلا به اندومتریوز است. طی این بررسی نمونه بافت اندومتر 40 زن مبتلا به اندومتریوز و 50 زن سالم به عنوان شاهد تهیه و dna این نمونه ها استخراج و با روش gap- pcr حذف مذکور بررسی گردید. آنالیز آماری اختلاف معنی داری را در میزان حذف bp 4977 در mtdna در نمونه های بیمار (%60) و کنترل (%8) نشان داد. در نتیجه، فرکانس بالای حذف bp???? در dna میتوکندریایی اندومتر، احتمالأ یک فاکتور مهم در افراد مبتلا به اندومتریوز می باشد(odds ratio [or] = 17.25, p<0.0001, confidence interval [ci] = 5.18-57.36). اگرچه، مطالعات بیشتر و نیز در جوامع آماری بزرگتر جهت درک نقش حذف bp???? در mtdna ی اندومتر بیماران اندومتریوزی مورد نیاز است.
مهدیه عمونجف زیور صالحی
اسکیزوفرنی یک بیماری عاطفی و روانی می باشد که مشخصه مهم آن عدم توانایی درک و یا بیان واقعیت است. این بیماری دارای عوارضی همچون عدم ارتباط منطقی در رفتار و گفتار، انزوا و گوشه نشینی بیش از حد، هذیان و توهم است. عوامل محیطی و ژنتیک در بروز این بیماری دخیل میباشند. ژن پرولین دهیدروژناز (prodh) که در کروموزوم 22q11 واقع شده یکی از ژنهای مورد توجه در بیماری اسکیزوفرنی است. بیان این ژن در مغز بسیار زیاد است. پروتئین کد شده توسط این ژن، آنزیم پرولین دهیدروژناز اکسیداز، اولین مرحله از تجزیه پرولین را به دلتا1-پیرولین 5 کربوکسیلات کاتالیز نموده و محصول نهایی این واکنش گلوتامات و گامابوتریک اسید خواهد بود. گلوتامات و گامابوتریک اسید از انتقال دهنده های مهم مغزی میباشند. این ژن دارای نواحی پلی مورفیک متعددی است که از مهمترین آنها میتوان به g1496a ، g758aاشاره نمود. هدف از اجرای این پروژه، بررسی پلی مورفیسم های ژن پرولین دهیدروژناز g1496a ، g758aدر بیماری اسکیزوفرنی در جمعیت ایران بود. بدین منظور 175 فرد بیمار با اسکیزوفرنی حاد بر اساس تشخیص های روانپزشکی و 185 فرد سالم بعنوان گروه کنترل انتخاب و dna ژنومی آنها از لوکوسیت های خون استخراج گردید. جهت بررسی پلی مورفیسم های g1496a، g758a تکنیکpcr-rflp با کمک آنزیمهایbgli و stuiاستفاده گردید، آنالیز داده ها با نرم افزار spss16.0 صورت پذیرفت. فراوانی ژنوتیپ gg، ga،aa حاصل از پلی مورفیسم g1496a در بیماران به ترتیب 75، 19، 5%، و در افراد سالم به ترتیب 86 ،13 ،0% بود. در خصوص پلی مورفیسم g758a فراوانی ژنوتیپ gg، ga،aa به ترتیب در بیماران 85 ،14، 1% در صورتیکه در افراد سالم به ترتیب 81 ، 16، 2% بود. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که ارتباط معنی داری بین بیماری اسکیزوفرنی و پلی مورفیسم g1496a ژن prodh وجود دارد (p<0/01). در صورتیکه پلی مورفیسمg758a ژن پرولین دهیدروژناز با بیماری اسکیزوفرنی در جمعیت مورد مطالعه مرتبط نمی باشد(p=0/241). لذا نتیجه کلی این مطالعه نشان میدهد که پلی مورفیسمg1496a ژن prodh میتواند به عنوان یک فاکتور مهم در بروز بیماری اسکیزوفرنی در جمعیت مورد مطالعه مطرح باشد. گرچه جهت تائید این موضوع، انجام تحقیق در جمعیت بزرگتر مورد نیاز میباشد.
مریم حق شناس مقدم زیور صالحی
دیستروفی عضلانی دوشن و بکر (dmd وbmd) بیماری های عصبی- عضلانی وابسته به x هستند که با ضعف پیشرونده ی عضلانی و تخریب ماهیچه های اسکلتی شناخته می شوند. جهش در ژن دیستروفین علت بیماری dmd و bmd است. ژن دیستروفین بزرگترین ژن انسانی است که در ناحیه ی xp2.1 قرار گرفته است. نوع جهش در 2/3 بیماران مبتلا به dmd/bmdحذف و مضاعف شدگی های بزرگ می باشد. 1/3 باقی مانده دارای جهش های نقطه ای، حذف های کوچک و دخول هستند. تعیین جهش های نقطه ای به علت اندازه ی بزرگ ژن (mb 2.4) مشکل می باشد. در این مطالعه 27 بیمار مذکر مبتلا به dmd/bmd که عدم وجود حذف و مضاعف شدگی در آنها با روش های pcr چند گانه و mlpa به اثبات رسیده بود، جهت شناسایی جهش های نقطه ای مورد بررسی قرار گرفتند. 30 اگزون پایانی (79-50) ژن دیستروفین در هر بیمار pcr شد. سپس محصولات pcr مورد توالی یابی قرار گرفت. نتایج به دست آمده شامل 4 بیمار با جهش نقطه ای بی معنی در اگزون های 57، 58 ،62 و 66، 1 بیمار با جهش نقطه ای بد معنی در اگزون 54 و 1 بیمار با جهش نقطه ای از نوع تغییر جایگاه پردازش در اگزون 62 بود. نرخ جهش های نقطه ای در بیماران ایرانی 22/22 درصد بود. بنابراین بررسی جهش های نقطه ای در تشخیص بیماران مبتلا به dmd/bmd و زنان ناقل حائز اهمیت است.
سیده منا مهدوی سعیدی زیور صالحی
ناباروری به حالتی اطلاق می شود که یک زوج، بعد از 1سال مقاربت بدون پیشگیری، نتوانند باردار شوند. علت ناباروری در 50% موارد همچنان نامشخص است که "ناباروری ایدیوپاتیک" خوانده می شود. تنش اکسیداتیو از عوامل موثر در ناباروری است. آنتی اکسیدان ها در برطرف کردن تنش اکسیداتیو بسیار مهم می باشند. آنتی اکسیدان های متعددی جهت حفاظت اسپرماتوزوآ در این رابطه وجود دارند. یک گروه از آنتی اکسیدان ها سلنوپروتئین ها می باشند. ژن سلنوپروتئین s (seps1) روی کروموزوم 15q26.3 قرار دارد و در جایگاه فعال خود حاوی سلنوسیستئین (sec) می باشد. بیان seps1 با استرس شبکه اندوپلاسمی (er) فعال می شود. از سوی دیگر سطح بالایی از ros در نمونه های منی 25% تا 40% از مردان نابارور یافت شده است. در این مطالعه، پلی مورفیسم پروموتر (105g>a) ژن seps1 در رابطه با ناباروری ایدیوپاتیک مردان مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور از 63 مرد مبتلا به ناباروری ایدیوپاتیک و 70 مرد سالم نمونه خون تهیه گردید. پس از استخراج dna، بررسی ژنوتیپ ها به روش pcr-rflp با استفاده از آنزیم msci صورت گرفت. فراوانی ژنوتیپ gg، ga و aa در افراد بیمار به ترتیب 25/68% ، 15/30% ، 58/1% و در افراد سالم به ترتیب 90%، 10% و 0% بود. بر اساس آنالیزهای آماری، ارتباط معنی داری (p=0.003) میان این پلی مورفیسم و ناباروری ایدیوپاتیک مردان مشاهده گردید. الل a به عنوان عامل خطر در ارتباط با ناباروری ایدیوپاتیک مردان در جمعیت مورد مطالعه شناخته شد (or: 3.8, 95% ci 1.55-9.28, p= 0.003). نتایج حاصل از این مطالعه نقش احتمالی پلی مورفیسم ژن seps1 را در ناباروری ایدیوپاتیک مردان در جمعیت مورد مطالعه نشان می دهد. گرچه جهت تائید اهمیت پلی مورفیسم ژن seps1 در ناباروری ایدیوپاتیک مردان، مطالعه باید در جمعیت بزرگتر ژنی صورت گیرد.
محمد جواد قربانی زیور صالحی
پروتئین های شوک حرارتی به عنوان چاپرون مولکولی در تا کردن پروتئین های تازه سنتز شده در سلول و همچنین تا کردن مجدد پروتئین های آسیب دیده سلولی نقش ایفا می کنند. در انسان سه عضو از ژن hsp70 وجود دارد شامل hsp70-1، hsp70-2 و hsp70-hom که در منطقه ژنی mhc کلاس iii، در بازوی کوتاه کروموزوم شماره 6 قرار دارند. ژن hsp70-2 یک pst1 site دارد که با توجه به ترانزیشن a به g که در ناحیه 1267 این ژن رخ می دهد، ژنوتیپ های متفاوتی حاصل می کند که مشخص گردیده با سطوح مختلف بیان mrna ژن hsp70 در ارتباط است. با توجه به اینکه اخیرا ارتباط بین پلی مورفیسم 1267g/a ژن hsp70-2 با خطر ابتلا به سرطان معده مشخص گردیده، این نگرانی وجود دارد که این ناحیه پلی مورفیک با خطر ابتلا به زخم پپتیک نیز در ارتباط باشد. هدف از این پژوهش بررسی تاثیر پلی مورفیسم 1267g/a ژن hsp70-2 در خطر ابتلا به بیماری زخم پپتیک می باشد. مطالعه بر روی 100 بیمار مراجعه کننده به بخش اندوسکوپی بیمارستان حافظ شهر شیراز صورت گرفت. همه نمونه ها تحت گاستروسکوپی فوقانی قرار گرفتند. آنالیز rflp جهت بررسی پلی مورفیسم 1267g/a ژن hsp70-2 در تمامی نمونه ها صورت گرفت. بعد از گاستروسکوپی 50 نفر مبتلا به زخم پپتیک و 50 نفر دارای بافت معده نرمال و فاقد عفونت هلیکوباکترپیلوری بودند که به عنوان شاهد در نظر گرفته شدند. توزیع ژنوتیپی ژن hsp70-2 در گروه شاهد برابر بود با 20aa، 26ag و 4gg و برای گروه بیمار برابر بود با 5aa ،44ag و 1gg. ارتباط بین پلی مورفیسم 1267g/a ژن hsp70-2 با خطر ابتلا به بیماری زخم پپتیک مشخص گردید. آنالیز داده ها مشخص نمود که ژنوتیپ ag سبب افزایش 6/67 برابری در بروز بیماری می گردد (or=6.76, 95%ci=2.26-20.2, p=0.0006).
نسیم عباسی زیور صالحی
رتینوپاتی دیابتی شدیدترین عارضه ی دیابت است که منجر به کوری به ویژه در بزرگسالان در سراسر جهان می شود. قند خون بالا منجر به افزایش تولید گونه های واکنش پذیر اکسیژن (ros) و افزایش استرس اکسیداتیو می شود. استرس اکسیداتیو فرآیندی است که بر اثر عدم تعادل بین تولید گونه های واکنش پذیر اکسیژن و ظرفیت سیستم آنتی اکسیدانی ایجاد می شود. پلی ـ مورفیسم ژن های کد کننده ی آنزیم های آنتی اکسیدان ممکن است در پاتوژنز رتینوپاتی دیابتی اهمیت داشته باشند. گلوتاتیون s- ترانسفرازها یکی از مهمترین آنزیم های آنتی اکسیدان هستند. گلوتاتیون s- ترانسفرازها متعلق به خانواده ای از آنزیم های چند عملکردی هستند که بعنوان آنتی اکسیدان درونزاد در انسان عمل می کنند. gstm1 وgstp1 دو عضو از این خانواده هستند که در انسان پلی مورفیک می باشند. حذف ژن gstm1 موجب عدم تولید آنزیم مربوطه می شود. gstp1 دارای یک واریانت از نوع جایگزینی ایزولوسین به والین در کدون شماره ی 105 (ile105val) می باشد که موجب کاهش توانایی اتصال گلوتاتیون با ترکیبات الکتروفیل می شود. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط پلی مورفیسم ژن های gstm1 و gstp1 با رتینوپاتی دیابتی در بیماران مبتلا به دیابت تیپ ii می باشد. در این تحقیق 70 بیمار مبتلا به رتینوپاتی دیابتی و 70 فرد سالم مورد بررسی قرار گرفتند. ابتدا dna ژنومی از خون محیطی استخراج گردید. تعیین ژنوتیپ به وسیله ی واکنش زنجیره ای پلیمراز (pcr) و rflp صورت گرفت. آنالیز داده ها با استفاده از نرم افزار medcalac (ویرایش دوازدهم) صورت گرفت. نتایج نشان داد که توزیع آلل نول gstm1 در بین افراد سالم و بیمار متفاوت است (?<0.05). در رابطه با gstp1 فراوانی ژنوتیپ های ile/ile، ile/val و val/val در افراد بیمار به ترتیب برابر 21/71، 57/28 و 0 % و در افراد سالم برابر با 57/78، 42/21 و 0 % بود. ارتباط معنی داری بین پلی مورفیسم ile105val ژن gstp1 و رتینوپاتی دیابتی نشان داده نشد (?>0.05). نتایج پیشنهاد می کند ژنوتیپ نول gstm1 خطر ابتلا به رتینوپاتی دیابتی را افزایش می دهد در حالیکه بین واریانت gstp1 و بیماری رتینوپاتی دیابتی هیچ ارتباطی دیده نشد. اگرچه برای مشخص شدن نقش پلی مورفیسم های gstm1 و gstp1 در بیماری رتینوپاتی دیابتی به تحقیقات بیشتری نیاز است.
آرزو حقیقی زیور صالحی
بیماری زخم پپتیک (pud)، نماینده گروهی از زخم های قسمتهای فوقانی دستگاه گوارشی، در معده و اثنی عشر است. پاتوفیزیولوژی دقیق pud هنوز به درستی مشخص نشده است. این بیماری معمولاً با احساس ناراحتی و سوزش در اپی گاستر، از دست دادن اشتها و کاهش وزن همراه است. در این بیماری، عدم تعادل بین عوامل تهاجمی و حفاظتی در سطح لومن سلولهای اپیتیلیال معده و اثنی عشر وجود دارد. استرس اکسیداتیو و رادیکال های آزاد، از عوامل دخیل در پاتوژنز این بیماری می باشند. رادیکال های آزاد در داخل سلول از زنجیره انتقال الکترون میتوکندریایی منشاء می گیرند و در صورت افزایش این رادیکال ها نسبت به آنتی اکسیدان ها، تنش اکسیداتیو ایجاد می شود. بر خلاف dna هسته ای، dna میتوکندریایی (mtdna)، فاقد حفاظت هیستون ها بوده و به طور کلی نسبت به ژنوم هسته ای ترمیم کمتری در آن صورت می گیرد، از این رو فراوانی جهش در آن بیشتر است. حذف bp 4977 (حذف رایج)، از شایع ترین جهش های mtdna است. حذف bp 4977 سبب حذف تمام یا بخشی از ژن های زیر واحد های 3، 4،l4و 5، nadh دهیدروژناز و زیر واحد ??? سیتوکروم اکسیداز c و زیر واحدهای 6 و 8، atp سنتتاز می شود. هدف از این مطالعه بررسی حذف 4977 جفت باز در mtdna بیماران مبتلا به زخم پپتیک است. در این تحقیق، ژنوتیپ میتوکندری 110 بیمار مبتلا به زخم پپتیک و 150 فرد سالم مورد مطالعه قرار گرفت. پس از استخراج dna با روش gap–pcr حذف mtdna بررسی گردید. میزان حذف bp 4977 در mtdna در نمونه های بیمار 7/52%، در حالی که در نمونه های کنترل 3/15% بود. در نمونه های بیوپسی بیماران مبتلا به زخم پپتیک فراوانی حذف bp 4977 در mtdna بیشتر از افراد سالم بود (, p < 0.0001 6.1589 or= , 3.4454 – 11.0093 ci 95% = ). بطور کلی نتایج حاصل از این مطالعه پیشنهاد می کند که حذف bp 4977 در mtdna می تواند پدیده ی مهمی در بیماری زخم پپتیک باشد. اگر چه مطالعات بیشتر و نیز جوامع آماری بزرگتر جهت درک نقش حذف bp 4977 در mtdna بیماران مبتلا به زخم پپتیک مورد نیاز است.
اروند اکبری زیور صالحی
دیابت نوع اول حاد ترین بیماری مزمن کودکان است. این بیماری خود ایمنی و چند عاملی بوده و مشخصه اصلی آن نابودی سلول های ? توسط سلول های t در جزایر لانگرهانس پانکرآس است. یکی از علل اصلی نابودی این سلول ها? آپوپتوز معرفی شده است که می تواند بر اساس استرس اکسیداتیو شدت یابد. در این حالت? در صورت نقص در سیستم دفاع آنتی اکسیدانی به نظر می رسد که افراد آسیب پذیری بیشتری به این بیماری نشان می دهند. از جمله آنزیم های مختلفی که در سلول ها دفاع آنتی اکسیدانی را بر عهده دارند می توان به ابر خانواده گلوتاتیون –s ترنسفرازها اشاره کرد سه ژن gstm1? gstt1 و gstp1 از خانواده آنزیم های سیتوزولی این ابر خانواده هستند. پلی مورفیسم حذف در دو ژن gsm1 و gstt1 باعث عدم تولید آنزیم و عدم وجود فعالیت آنتی اکسیدانی شده و پلی مورفسیم تک نوکلئوتیدی در ژن gstp1 که جا به جایی اسید آمینه ایزولوسین با والین در کدون ??? اگزون ? (ile105val) را سبب می شود بر نحوه عملکرد و اختصاصیت آنزیم gstp1 اثر گذار است. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط پلی مورفیسم ژن های gstm1? gstt1 و gstp1 در بیماران مبتلا به دیابت نوع اول است. این بررسی در قالب دو گروه بیمار و شاهد صورت گرفت که گروه شاهد شامل ?? فرد سالم و گروه بیمار شامل ?? فرد بیمار بودند. ابتدا dna از خون محیطی استخراج شد سپس بررسی ژنوتیپی به وسیله دو روش multiplex pcr و pcr-rflp صورت گرفت. آنالیز های آماری به کمک نرم افزار medcalc انجام شد. بر اساس مشاهدات? پلی مورفیسم حذف ژن های gstm1 (or, 4.83; 95 % ci, 1.46- 15.99; p = 0.0099) و gstt1 (or, 5.19; 95 % ci, 1.35- 19.95; p = 0.0164) توزیع معنی داری بین دو گروه بیمار و شاهد نشان داد. توزیع ژن gstp1 در هیچ یک از سطوح اللی و ژنوتیپی بین دو گروه از لحاظ آماری معنی دار نبود (p > 0.05).
فاطمه اکبریان محمدحسین صنعتی
بیماری مالتیپل اسکلروزیس (ms) از جمله بیماری های خود ایمنی با واسطه سلول های t در سیستم عصبی مرکزی است که استعداد توارثی، فاکتورهای محیطی و نقص های ایمنی نقش کلیدی را در بیماری زایی آن ایفا می کنند. سیستم ایمنی بدن و ژن های دخیل در آن در پاتوژنز بیماری ms نقش دارند، به طوری که یکی از علل بیماری فعالیت خود بخودی سلول های th1 می باشد. یکی از فاکتور های رونویسی دخیل بر روی مسیر تمایز این سلول ها t-bet است که از طریق القا ایجاد اینترفرون گاما، در تمایز سلول های cd4+ t به سلول هایth1 ضروری است. بیان ژن tbx21 موجب ایجاد فاکتور t-bet می شود که تنظیم کننده کلیدی و فعال کننده برنامه ژنتیکی سلول th1 است. با توجه به حضور پلی مورفیسم ویژه -1514t>c در بیماری-های خود ایمنی مشابه ms و تاثیر بسزای آن بر روی القا یا کاهش بیان ژن tbx21از ناحیه پروموتری، در این پژوهش به بررسی حضور این پلی مورفیسم در بیماری ms پرداخته شد. در تحقیق حاضر، جهت بررسی فرکانس آللی و درصد هتروزیگوسیتی پلی مورفیسم -1514t>c، از 248 بیمار مبتلا به ms و 163 فرد کنترل نمونه گیری صورت گرفت. سپس با بکارگیری تکنیک sscp-pcr، الگوهای شکل گیری تک نوکلئوتیدی ناحیه پروموتری تکثیر یافته مقایسه و توالی یابی شدند. طبق این بررسی، فراوانی آلل -1514t با افزایش بیماری ms ارتباط معنی داری دارد (6/99% در جمعیت بیمار در برابر 1/95% در افراد کنترل، 002/0p=). بنابراین ژنوتیپ cc اثری محافظتی در ابتلا به بیماری ms را گزارش می کند (014/0p=). بطور کلی، نتایج حاصل از این مطالعه می تواند بیان کننده ارتباط بین پلی مورفیسم -1514t>c واقع در پروموتر ژن tbx21 و بیماری خود ایمنی ms در جمعیت ایرانی باشد، اگر چه جهت شناخت نقش ژن tbx21 در بیماری ms نیاز به تحقیقات بیشتری می باشد.
غلامرضا شفیعی فرهاد مشایخی
اگریکن به عنوان پروتیو گلیکان تجمعی بزرگ یکی از اجزا ساختمانی مهم دیسک بین مهره ای را تشکیل می دهند. اگریکن سبب ایجاد مقاومت در برابر فشار وارده بر دیسک های بین مهره ای می گردد. این عمل مرتبط با ساختار اگریکن بویژه تعداد زیاد زنجیره های کند روییتین سولفات است که بر روی پروتیین مرکزی قرار گرفته اند.زنجیره های کندروتیتین سولفات در دوناحیه اتصالی از پروتیین مرکزی اگریکن قرار گرفته اند که دومین های csi و cs2 نامیده می شوند. ژن اگریکن انسان بر روی کروموزوم 15q26 واقع شده و شامل 19 اگزون با اندازه ای بین 77bp تا 4224 bp می باشد در انسان ناحیه ای از ژن اگریکن که دومین csi را کد می کند دارای چندشکلی اندازه ای است که نتیجه آن وجود تنوع در مقدار کندروییتین سولفات اگریکن افراد مختلف می باشد. این پدیده سبب می شود تا ویژگی های عملکردی اگریکن در افراد مختلف متفاوت شود. به گونه ای که افردی با ساختار اگریکن نامناسب جهت ابتلا به بیماری تحلیل دیسک بین مهره ای مستعد تر باشند. در این تحقیق تعداد 43 نفر مورد بررسی قرار گرفتند. dna این افراد توسط کیت مخصوص استخراج شد. ژن مربوط به دومین csi با استفاده از پرایمرهای الیگو نوکلیوتیدی اختصاصی در روش pcr تکثیر یافت نتایج این تحقیق نشان داد که تعداد افراد بیمار دارای دومین بلندتر شامل 13 نفر (26/28%) برای الل 27 و 7 نفر (21/15%) برای الل 28 هستند. همچنین مقایسه افراد بیمار و سالم نشان داد که تعداد افراد سالم دارای دومین csi و بیماری تحلیل دیسک مشاهده نگردید. دلیل این امر را می توان عواملی نظیر امکانات و روش زندگی نحوه تغذیه افراد اعم از نوع مواد خوراکی مشروبات و حتی کشیدن سیگار و بالاخره میزان بروز پدیده مرگ سلولی در سلولهای ماتریکس خارج سلولی دیسک افراد دانست که به شرایط کاری و محل فعالیت آنها بر می گردد.
سارا فرزدی حقیقی زیور صالحی
رتینوپاتی دیابتی (dr) وخیم ترین عارضه ی میکرووسکولر چشمی در دیابت بوده و علت عمده ی نابینایی در جمعیت سنین کار در کشورهای پیشرفته محسوب می شود. استرس اکسیداتیو نقش مهمی را در ایجاد عوارض میکرووسکولر مانند افزایش نفوذپذیری مویرگی و تشکیل مویرگ های جدید به عهده دارد. آنزیم سوپراکسید دسموتاز میتوکندریایی ((mnsod یک آنزیم آنتی اکسیدان کلیدی در مکانیسم دفاع سلولی در برابر عوامل ایجادکننده ی استرس اکسیداتیو در میتوکندری است. فاکتور رشد اندوتلیوم رگی (vegf) به عنوان یک فاکتور قوی آنژیونیک و نفوذپذیری مویرگی نقشی مهم در بیماری زائی dr بازی می کند. رایج ترین پلی مورفیسم ژن mnsod، a16v ( (c47tدر کدون 16 توالی هدف میتوکندریایی 24 اسید آمینه ای است که در آن اسیدآمینه آلانین (c) جایگزین والین (t) می شود و این امر منجر به توقف نسبی آنزیم در غشای داخلی میتوکندری و کاهش 30-40% ای عملکرد آنزیم در ماتریکس میتوکندری می گردد. یکی از پلی مورفیسم های رایج ژن vegf، +405 c/gدر ناحیه ی غیرقابل ترجمه 5? (5?utr) ژن است. پلی مورفیسم +405 c/g احتمالا در سطح بیان پس از ترجمه ی ژن تأثیر داشته و سبب افزایش محصول ژنی می گردد. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط dr با تنوّع های ژنتیکی mnsod و vegf در جمعیتی از شمال ایران است. از 70 فرد بیمار دیابت نوع ii مبتلا به رتینوپاتی دیابتی و 70 فرد کنترل که از لحاظ سن و جنس با گروه بیمار مطابقت دارند، در این مطالعه استفاده شد. dna ژنومی از سلول های خونی محیطی استخراج گردید. برای تعیین ژنوتیپ پلی مورفیسم های a16v mnsod وvegf +405 c/g از روش rflp-pcr استفاده شد. آنالیز آماری با استفاده از نرم افزار medcalc (نسخه ی 12.1) صورت گرفت. ژنوتیپ av پلی مورفیسم a16v mnsod در گروه بیماران فراوانی بیشتری (43/71%) نسبت به گروه کنترل داشته و احتمال ابتلا به بیماری را تا 33/8 برابر افزایش داد (0004/0p=). شیوع فراوانی های ژنوتیپی gg، gc و cc پلی مورفیسم vegf +405 c/g به ترتیب برابر با 86/42%، 71/45% و 43/11% در گروه کنترل بوده، درحالی که در گروه بیمار به ترتیب برابر با 57/18%، 57/48% و 86/32% بود. الل +405c به عنوان یک فاکتور افزایش خطر در dr مشاهده شد (0001/0=p). به طور کلی نتایج حاصل از این مطالعه پیشنهاد می کند که احتمالا پلی مورفیسم های a16v mnsod و vegf +405 c/g در بیماری رتینوپاتی دیابتی در جمعیت مورد مطالعه نقش داشته باشند. با این حال، مطالعاتی برپایه ی جمعیت های بزرگ تر و نژادهای متفاوت برای دست یابی به یک نتیجه ی قطعی و نهایی موردنیاز است.
مینا احمدی مزجین زیور صالحی
ناباروری به عدم حاملگی به دنبال 1سال آمیزش جنسی بدون استفاده از روش های جلوگیری از حاملگی تعریف می شود. تقریباً نیمی از همه موارد ناباروری به علت فاکتورهای مربوط به جنس مذکر از جمله واریکوسل، انسداد مجرای اسپرماتیک و اختلالات هورمونی می باشد. حدود 50% از مردان نابارور هیچ علتی برای ناباروری آن ها یافت نمی شود، این حالت تحت عنوان ناباروری ایدیوپاتیک یا ناشناخته تعریف می شود. در سال های اخیر، نقش استرس اکسیداتیو در ناباروری گزارش شده است. استرس اکسیداتیو به علت عدم تعادل بین گونه های واکنش پذیر اکسیژن و آنتی اکسیدان ها در بدن رخ می دهد که می تواند منجر به آسیب اسپرم، بدشکلی و سرانجام ناباروری مردان شود. آنتی اکسیدان ها فاکتورهای دفاعی مهمی علیه استرس اکسیداتیو هستند. یکی از آنزیم های آنتی اکسیدانی گلوتاتیون پراکسیداز1 (gpx1) می باشد که پراکسید هیدروژن را به آب و اکسیژن کاتالیز می کند. جایگاه ژن gpx1، در 3p21 است و در جایگاه فعال خود حاوی سلنو سیستئین (sec) می باشد. یکی از شناخته شده ترین پلی مورفیسم های تک نوکلئوتیدی این ژن، pro 198 leu است. در این پلی مورفیسم جایگزینی سیتوزین با تیمین در اگزون 2 ژن صورت می گیرد. این جایگزینی منجر به تغییر اسیدآمینه پرولین به لوسین در کدون 198 می شود. هدف از این مطالعه، بررسی ارتباط پلی مورفیسم ژن gpx1 و ناباروری ایدیوپاتیک مردان بود. dna ژنومی از لکوسیت های خون50 مرد مبتلا به ناباروری ایدیوپاتیک و 50 فرد سالم استخراج گردید. ژنوتیپ ها به وسیله واکنش زنجیره ای پلیمراز و پلی مورفیسم طول قطعات محدودکننده (pcr-rflp) با کمک آنزیم apai تعیین شدند. شیوع فراوانی ژنوتیپ های leu/leu، pro/leu، pro/pro ژن gpx1 در مردان نابارور به ترتیب 8/10%، 08/76% و 04/13% بود و در افراد کنترل به ترتیب 69/8%، 3/67% و 9/23% بود. بر اساس آنالیز آماری تفاوت معناداری از مقایسه ژنوتیپ ها مشاهده نشد (p=0.4). به طور کلی، نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که در جمعیت مورد مطالعه پلی مورفیسم کدون 198 ژن gpx1 به عنوان فاکتور خطر برای ناباروری ایدیوپاتیک مردان مطرح نمی باشد. اگر چه تحقیقات بیشتر در مورد نقش واضح ژن gpx1 در ناباروری ایدیوپاتیک مردان مورد نیاز می باشد. کلید واژگان: ناباروری ایدیوپاتیک مردان، gpx1، پلی مورفیسم ژنتیکی
آویسا دلشادسیاهکلی محمدتقی اکبری
لوسمی به نوع خاصی از سرطان اطلاق می شود که مغز استخوان را درگیر می کند و منجر به عدم عملکرد صحیح گلبول ها می شود. در بسیاری از موارد، علل قطعی بروز بیماری نا شناخته است اما عوامل ژنتیکی و محیطی می توانند احتمال ابتلا به سرطان را افزایش دهند. با توجه به اینکه لوسمی ها یکی از علل مهم مرگ و میر در دنیا و ایران می باشند، شناسایی انواع بازآرایی های کروموزومی در نمونه های مغز استخوان افراد مبتلا ارزشمند می باشد. لذا هدف از این تحقیق، بررسی بازآرایی های کروموزومی در بیماران ایرانی مبتلا به لوسمی می باشد. در این مطالعه از روش کاریوتیپ نواری جهت بررسی بیماران مبتلا به لوسمی از نظر وجود بازآرایی های کروموزومی استفاده شد. بدین منظور 100 بیمار مبتلا به انواع لوسمی مراجعه کننده به مرکز ژنتیک پزشکی تهران مورد بررسی قرارگرفتند. پس از اخذ رضایت نامه از بیماران، نمونه ی مغز استخوان از آنها گرفته شد، سپس گلبول های سفید پس آنالیز کروموزومی ،gtg از شمارش کشت شدند و در نهایت پس از رنگ آمیزی کروموزوم های متافازی با استفاده از نواربندی 48/ بودند که 4 aml صورت گرفت. در این مطالعه از 100 بیمار مراجعه کننده، 46 بیمار مبتلا به iscn طبق دستورالعمل درصد آنها دارای کاریوتیپ ناهنجار بودند و در 14 مورد کاریوتیپ موزائیسم مشاهده شد که جابجایی ( 15;17 ) بیشترین فراوانی را 67/4 cml 35 درصد آنها کاریوتیپ ناهنجار دیده شد و از میان 34 بیمار / در 3 all داشت. همچنین از میان 17 بیمار مبتلا به در یک بیمار، cll درصد دارای کاریوتیپ ناهنجار بودند و جابجایی ( 9;22 ) فراوانی بیشتری داشت و در میان 3 بیمار مبتلا به ناهنجاری سیتوژنتیکی تشخیص داده شد. به طور کلی، تجزیه و تحلیل کروموزومی می تواند به عنوان ویژگی های بیماری برای تشخیص، انتخاب درمان، همچنین به عنوان یک مارکر پیش آگهی مورد استفاده قرار گیرد.
سارا قربانیان کلاچایه زیور صالحی
سقط مکرر به صورت از دست رفتن دو یا تعداد بیشتری حاملگی قبل از هفته بیستم بارداری تعریف می گردد. عوامل مستعدکننده سقط مکرر شامل: سن مادر، ناهنجاری های کروموزومی در والدین، اختلالات رحم، اختلالات ایمونولوژیک و ترومبوفیلی و بیماری-های غدد درون ریز مانند کم کاری تیروئید و دیابت می باشد. در اغلب موارد با وجود اینکه نتیجه آزمایشات سیتوژنتیک جنین نرمال است، سقط مکرر رخ می دهد و در50% از موارد علت بروزسقط مکرر غیر قابل توضیح است. ژن her2(human epidermal growth factor receptor 2) یک پروتوانکوژن است، که بر روی بازوی بلند کروموزوم شماره 17 و در ناحیه17q11.2–12 قرار دارد. این ژن یک گیرنده گلیکوپروتئین kd 185 گذرنده از غشا به نام پروتئین her2 را کد می-کند. این پروتئین از طریق تشکیل هترودایمر با سایر اعضای خانواده پذیرنده فاکتورهای رشد اپیدرمی، نقش مهمی در تنظیم رشد سلول، تمایز و بقا دارد. در این مطالعه، جهش های ژن her2 در 50 فرد مبتلا به سقط مکرر و 50 فرد به عنوان کنترل به وسیله pcr-sscp وhrm مورد ارزیابی قرار گرفت. حضور جهش در نمونه ها از طریق توالی یابی مستقیم اگزون های 19 و20 تایید می شود. با استفاده از کشت لنفوسیت ها، کاریوتایپ 50 بیمار مبتلا به سقط مکرر ارزیابی شد. در مرحله بعد، به کمک تکنیک نمک(salting out) ،dna از نمونه های خون محیطی استخراج شد.انجام تست کاریوتایپ منجر به شناسایی سه مورد ناهنجاری کروموزومیدر نمونه ها شد. با استفاده از دو تکنیک pcr-sscp وhrmهیچ تغییریدر ناحیه اگزون19 و20 ژن her2 در گروه بیمار نسبت به گروه کنترل مشاهده نشد. در نتایج حاصل از تعیین توالی اگزون های 19و20 این ژن نیز هیچ تغییری در توالی نوکلوتیدی یافت نشد. بطورکلی،یافته های حاصل از این مطالعه نشان می دهد که نقص ژنتیکی در ژن her2 نمی تواند یک علت شایع در سقط های مکرر انسان باشد. با این حال مطالعات بیشتری در زمینه جهش های ژن her2 و اعمال بیولوژیکی آنها، برای درک نقش این جهش ها در تکوین سقط مکرر نیاز است.
لیلا عسلی سالک معلمی زیور صالحی
سیستمیک لوپوس اریتماتوز (sle) یک بیماری خودایمنی است و با حضور مستقیم اتوآنتی بادی ها، در برابر آنتی ژن های هسته ای مشخص می گردد. sle می تواند هر اندامی را در بدن از جمله مفاصل، پوست و کلیه ها تحت تاثیر قرار دهد. علت دقیق بیماری زایی sle تاکنون ناشناخته بوده، اما بسیاری از ژن هایی که در مسیرهای کلیدی شامل کمپلکس های ایمنی، انتقال سیگنال ایمنی میزبان و مسیرهای اینترفرونی فعال بوده در بیماری زایی sle نقش دارند. از آن جایی که مولکول های hla کلاس i و ii نقش بسیار مهمی را در ارائه پپتید عوامل بیماری زا به اجزاء سیستم دفاعی بدن داشته، ژن های کدکننده این مولکول ها می توانند کاندیدهای اولیه ای برای استعداد ابتلا به بیماری های خودایمنی باشند. hla-g به خانواده آنتی ژن های غیرکلاسیک hla کلاس i تعلق دارد. این مولکول بخاطر داشتن ساختار مولکولی متفاوت، درجه پلی مورفیسم کم تر و مشارکت در پاسخ های ایمنی با اعضا کلاسیک کلاس hla i، متفاوت می باشد. این ژن در موقعیت 6p 21.3 قرار دارد. یکی از پلی مورفیسم های مهم این ژن، پلی مورفیسم indel (درج/حذف قطعه bp14) در ناحیه 3utr (اگزون 8) بوده که روی بیان hla-g تاثیر داشته و با بیماری های خودایمنی ارتباط دارد. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط پلی مورفیسم indel ناحیه 3utr ژن hla-g در بیماران مبتلا به سیستمیک لوپوس اریتماتوز می باشد. در این تحقیق 40 بیمار مبتلا به sle و 51 فرد سالم مورد بررسی قرار گرفتند. ابتدا dna ژنومی از خون محیطی استخراج گردید. تعیین ژنوتیپ به وسیله ی واکنش زنجیره ای پلیمراز اختصاصی آلل (as-pcr) صورت گرفت. آنالیز داده ها با استفاده از نرم افزار medcalac (ویرایش دوازدهم) صورت گرفت. در بررسی انجام شده فراوانی ژنوتیپ های bp14+/bp14+ ، bp14+/bp14- و bp14-/bp14- در افراد سالم به ترتیب 21.57% 41.18% و 37.25% و در افراد بیمار 17.5% ، 42.5% و 40% به دست آمد.. لذا ارتباط معنی داری بین پلی مورفیسم ناحیه 3utr ژن hla-g و بیماری سیستمیک لوپوس اریتماتوز نبود (?>0.05). بطور کلی نتایج حاصل از این مطالعه، عدم ارتباط پلی مورفیسم ناحیه 3utr ژن hla-g را با بیماری sle در جمعیت مورد مطالعه پیشنهاد می نماید. اگرچه برای تایید این یافته به تحقیقات بیشتری نیاز است.
فاطمه عسلی سالک معلمی زیور صالحی
آرتریت روماتوئید (ra)، یک اختلال التهابی مزمن است که اساسا روی مفاصل محیطی و بافت های اطراف آن اثر می گذارد. فاکتورهای ژنتیکی و محیطی در بیماریزایی این بیماری موثر می باشند. در سال های اخیر، نقش استرس اکسیداتیو و آنزیم های دخیل در این فرآیند، در ra مورد توجه قرار گرفته است. از بین آنزیم های درگیر در محافظت آنتی اکسیدانی سوپراکسید دیسموتازها، گلوتاتیون پراکسیدازها و کاتالاز نقش ابتدایی در کاهش گونه های واکنش پذیر اکسیژن (ros) بازی می کنند. آنزیم آنتی اکسیدانی منگنز سوپراکسید دیسموتاز mnsod، بوسیله ژن sod2 که در موقعیت کروموزومی 6q25.3 واقع شده، کد می شود. پلی مورفیسم تبدیل آلانین به والین در موقعیت 16 (ala16val) پروتئین mnsod که ناشی از جابه جایی باز t به جای c در نوکلئوتید شماره 47 می باشد معروف ترین پلی مورفیسم این آنزیم می باشد. این پلی مورفیسم در توالی هدف میتوکندریایی واقع شده و روی انتقال آنزیم پیش ساز از طریق فضای داخلی میتوکندری تاثیر می گذارد. ژن gpx1 با موقعیت 3p21.3، کد کننده آنزیمی به نام گلوتاتیون پراکسیداز 1 (gpx1) می باشد. از پلی مورفیسم های مهم این ژن، جانشینی کدون t (ctc) به جای کدون c (ccc) بوده که موجب جانشینی اسیدآمینه لوسین leu در موقعیت 198به جای اسیدآمینه پرولین pro (pro198 leu) می شود. هدف از این پژوهش، بررسی ارتباط پلی مورفیسم های دو ژن mnsod و gpx1 در بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید می باشد. 65 بیمار و 62 فرد سالم در این مطالعه مورد بررسی قرار گرفت. پس از استخراج dna ژنومی از نمونه های خون استخراج شد، ژنوتیپ ها با استفاده از روش pcr-rflp تعیین شد. آنالیز داده ها با استفاده از نرم افزار medcalc (ویرایش دوازدهم) صورت گرفت. هیچ تفاوت معنی داری در توزیع ژنوتیپی mnsod بین افراد بیمار و کنترل دیده نشد (?>0.05). در مورد فروانی ژنوتیپ های pro/ pro، leu/pro و leu/ leu ژن gpx1 در بیماران به ترتیب 32.31%، 43.58% و 24.62% در حالیکه در افراد سالم 46.62%، 54.10% و 3.28% بود. فراوانی آلل leuدر افراد بیمار 46.15% و در افراد سالم 30.33% بود. ارتباط معنی داری درفراوانی ژنوتیپ leu/leu ژن gpx1 بیماران در مقایسه با افراد کنترل وجود دارد (p=0.0022). به طور کلی نتایج این تحقیق نشان می دهد که ژنوتیپ leu/leu ژن gpx1 با خطر ابتلا به بیماری آرتریت روماتوئید در جمعیت مطالعه شده ارتباط داشته باشد در حالیکه پلی مورفیسم ala16valژن mnsod در این بیماری بعنوان فاکتور خطر محسوب نمی شود. اگرچه برای مشخص شدن نقش پلی مورفیسم های mnsod وgpx1 در بیماری آرتریت روماتوئید به تحقیقات بیشتری نیاز است.
صنم جعفری زیور صالحی
ناباروری یک بیماری دستگاه تولید مثلی است که به صورت عدم موفقیت در باروری بعد از 12 ماه مقاربت جنسی منظم بدون جلوگیری تعریف می شود. از کل زوج ها، که به عنوان نابارور شناخته می شوند، حدود50-40% از علت های ناباروری مربوط به زنان، در 40-30% زوج های نابارور، علل ناباروری مربوط به مردان است، در حالیکه 30-10% از علل ناباروری هم مشترک بین زنان و مردان بوده ویا به صورت ناشناخته می باشد. لقاح مصنوعی از موفق ترین روش های درمانی ناباروری می باشد . انتقال جنین یکی از مراحل اصلی در لقاح مصنوعی است. لانه گزینی نتیجه تعامل بین جنین و اندومتر رحم است. شرایط محیطی اندومتر رحم می تواند لانه گزینی جنین را تسهیل کند و یا مانع لانه گزینی جنین شود. پلی مورفیسم های ژنتیکی می توانند نقش مهمی در لانه گزینی جنین داشته باشند. ژن سرکوب گر توموری نقش مهمی در حفاظت سلول ها از جهش های ژنومی داردپلی مورفیسم های ژن p53 ممکن است در لقاح مصنوعی و انتقال جنینی هم نقش داشته باشد.هدف از این مطالعه بررسی ارتباط پلی مورفیسم کدون های 72 و249 با نتایج لقاح مصنوعی و انتقال جنینی در جمعیتی از زنان استان گیلان بود در این مطالعه 50 نمونه خون از زنان نابارور تحت درمان ivf و 50 داوطلب سالم تهیه شد. dna زنومی از لکوسیت های خون محیطی استخراج و سپس روش as-pcr برای تعیین ژنوتیپ های پلی مورفیسم کدون 72 و 249 مورد استفاده قرار گرفت. تفاوت معنی داری بین کدون 72 وزنان بیمار و کنترل مشاهده نشد(p=0.244). در حالیکه، توزیع ژنوتیپی در کدون 249 در زنان بیمار و سالم متفاوت بود(p=0.0009). بنابر نتایج این مطالعه، کدون 72 p53 ارتباطی با میزان موفقیت لقاح مصنوعی و انتقال جنین ندارد. اگرچه کدون 249 p53 با موفقیت لقاح مصنوعی و انتفال جنین در جمعیت مطالعه شده مرتبط است
سحر بیرانوند مهرداد نوروزی نیا
یکی از مهمترین نگرانی ها در زنان باردار، سقط مکرر با شیوع 1 در هر 300 بارداری بوده که عامل آن گاهی اوقات اختلالات خودایمنی می باشد. سقط مکرر در زنان باردار با آنتی بادی هایی مانند آنتی فسفولیپید و آنتیtpoمشاهده میشود. تعداد تکرارهای cgg در 5utr-fmr1با خودایمنی در ارتباط می باشد. افزایش در تعداد تکرارهای fmr1 با سندرم فراژیل x مرتبط است. محدوده نرمال بین 5-54 تکرار می باشد. عملکرد نرمال تخمدان با تکرارهای (26-34) براساس دو نوع مجزا از ساب ژنوتیپ های تخمدانی hetrozygous-norm/low با کمتر از 26و hetrozygous-norm/high با بیشتر از 34 تکرار در ارتباط می باشد. پدیده خودایمنی با ساب ژنوتیپhetrozygous-norm/low مرتبط می باشد. این مطالعه جهت ارزیابی ارتباط بین تعداد تکرارهای cgg با سقط مکرر در بیماران ایرانی طراحی شده است. در این مطالعه 50 زنبدون سابقه سقط مکرر و زیر 37 سال (دارای حداقل دو فرزند) با کاریوتایپ و ژنوتیپ mthfr نرمال با 50 زن زیر 37 سال با سابقه ی 3 سقط یا بیشتر جهت مقایسه تعداد تکرارهای cgg بررسی شدند. تکنیک long range pcr جهت تکثیر 5utr ژن fmr1مورد استفاده قرار گرفت و نتایج تست با نرم افزار total lab تحلیل شدند.در نهایت نتایج نشان میدهد که در گروه نرمال 14 نفر و در گروه افراد مبتلا به سقط مکرر 10 بیمار دارای ساب ژنوتیپ hetrozygous -norm/lowمی باشند. بنابراین تفاوتمعنی داری بین ساب ژنوتیپ های hetrozygous -norm/lowدر زنان نرمال و بدون سابقه ی سقط با زنان دارای سابقه ی سقط مکرر وجود داشت (p-value <0.05).این اولین گزارش مبنی بر ارتباطساب ژنوتیپ های ژنfmr1 و سقط مکرر است. مطالعات بعدی جهت بررسی سایر علل مورد نیاز می باشد.
عادله السادات میرباقری زیور صالحی
انتشار ژن های مقاومت به آنتی بیوتیک در بین سویه های باکتریایی چالشی است که در بیماری های عفونی رو به افزایش است. بسیاری از ژن های مقاومت به آنتی بیوتیک روی پلاسمید ها و همچنین روی ترانسپوزون ها قرار دارد و این ویژگی، انتقال آنها را بین سویه های باکتریایی توانا می سازد. در سالهای اخیر، سومین مکانیسم انتشار ژن های مقاومت یعنی اینتگرون کشف شد. اینتگرون باعث ورود ژن های مقاومت از طریق نوترکیبی در جایگاه خاص می گردد. اینتگرون ها یا بخشی از تراسپوزون خانواده tn21 بوده و یا به طور مستقل در چندین گروه از پلاسمید های وسیع الطیف از لحاظ میزبان، قرار دارند. اینتگرون ها دارای دو بخش محافظت شده می باشند که توسط یک منطقه متغیر حاوی ژن های مقاوم به آنتی بیوتیک یا کاست های ژنی با عملکرد نامشخص جدا می شوند. علاوه بر اینتگرون ها، بتالاکتامازهای وسیع الطیف(esbls) نیز یکی از مهمترین مکانیسم های مقاومت هستند. ژن های کد کننده esbl معمولاً روی پلاسمید های کانژوگاتیو قرار می گیرند، اگر چه بسیاری از ژن های esbl که اخیراً توصیف شده اند، غالباً داخل ساختار های شبه اینتگرون قرار می گیرند. هدف از مطالعه حاضر بررسی الگو های مقاومت به آنتی بیوتیک و فراوانی اینتگرون کلاس 1 در بین جدایه های e. coli با مقاومت چندگانه دارویی می باشد که از ناحیه شمال ایران از بیماران مبتلا به عفونت ادراری جداسازی شده اند. آزمون حساسیت به آنتی بیوتیک با استفاده از روش استاندارد انتشار از دیسک انجام گرفت. ژن اینتگراز (int-1) و کاست های ژنی با استفاده از واکنش زنجیره ای پلیمراز (pcr) تکثیر گردید. اندازه کاست های ژنی قرار گرفته در اینتگرون کلاس 1 از 1000-250 جفت باز بود. بیشترین منطقه متغیر از اینتگرون های کلاس 1 نیز 500 جفت باز بود. شیوع بالای کاست های ژنی حامل اینتگرون کلاس 1 تأیید می کند که کاست های ژنی ضد میکروبی به واسطه اینتگرون در الگوی مقاومت e. coli حائز اهمیت می باشد. در نتیجه گیری، این نتایج نشان می دهد که اینتگرون های کلاس 1 در بین جدایه های e. coli در ناحیه شمال ایران انتشار وسیعی دارند. تحقیقات بیشتری برای آشکار کردن دیگر کاست های ژنی نیاز است.
طراوت ملایی کوهی زیور صالحی
کولیت اولسرو (uc) یک بیماری ایدیوپاتیک است که با التهاب مخاطی روده بزرگ شناخته می شود و پذیرفته شده ترین فرضیه برای ایجاد آن، پاسخ بیش از اندازه سلول های t به باکتری های همزیست روده ای در میزبان مستعد ژنتیکی می باشد. icos (inducible costimulator) و ctla-4 (cytotoxic t lymphocyte antigen-4) از ژن های مسئول پاسخ ایمنی روی کروموزوم 2 (2q33) هستند. icos یک تنظیم کننده مثبت سلول t است که تمایز سلول های t کمکی را تنظیم می نماید و ctla-4 یک تنظیم کننده منفی است که عمل عمده آن جلوگیری از فعالیت و تکثیر سلول t است. در این مطالعه مورد-شاهدی ارتباط پلی مورفیسم های c.1624 c/t و ivs1+173 t/c ژن icos و -318 c/t ژن ctla-4 با میزان خطر ابتلا به بیماری کولیت اولسرو بررسی گردید. به این منظور 40 بیمار مبتلا به کولیت اولسرو و 40 فرد سالم با یکدیگر مقایسه شدند. پس از استخراج dna از نمونه های بیوپسی ژنوتیپ های ژن icos با روش های allele-specific pcr و pcr-rflp و ژنوتیپ مورد نظر در ژن ctla-4 با استفاده از روش as-pcr شناسایی گردیدند. بر پایه نتایج بدست آمده و بررسی های آماری، هیچ تفاوت معنی داری در توزیع ژنوتیپی icos c.1624 c/t و ctla-4 -318 c/t بدست نیامد (p=0.1712 و p=0.1838). اما فراوانی ژنوتیپی پلی مورفیسم icos ivs1+173 t/c تفاوت معنی داری در دو گروه نشان داد (p=0.0005). به گونه ای که ژنوتیپ t/t با میزان خطر بالاتری از uc در ارتباط بود (or, 6.37; 95% ci, 2.28-17.84, p=0.0004). آنالیز آماری ترکیبی روی سه پلی مورفیسمicos c.1624 c/t ، icos ivs1+173 t/c و ctla-4 -318 c/t مشخص نمود که فراوانترین هاپلوتیپ، tc/tt/tc در افراد بیمار با فراوانی های 5/62% می باشد. لذا در این مطالعه، ارتباط معنی داری بین پلی مورفیسم icos ivs1+173 t/c با بیماری کولیت اولسرو در جمعیت مورد مطالعه وجود دارد. اما پلی مورفیسم های icos c.1624 c/t و ctla-4 -318 t/c به عنوان فاکتور خطر برای این بیماری شمرده نمی شوند. گرچه جهت بررسی نقش پلی مورفیسم ژن های مرتبط با سیستم ایمنی در بیماری کولیت اولسرو نیاز به مطالعه گسترده تری می باشد.
صفورا معدنی شیرین شهبازی
آکواپورین ها کانال های آبی موجود در دیواره سلولی هستند که به آب و گاهی دیگر مولکول ها اجازه می دهد که از غشا سلولی عبورکنند. عملکرد آکواپورین ها نگهداری محیط داخل سلولی بوسیله تنظیم تعادل آب و یون هاست.aqpها می توانند درتمام انواع سلول ها و بافت هایافت شوند و برای عملکرد نرمال سلول ها و اندام ها ضروری هستند. سوء عملکرد کانال های آب می تواند باعث ایجاد اختلال در بافت و نشانه های بالینی شود. یکی از اندام هایی که آکواپورین در آن بیان می شود رحم می باشد. دیواره رحمی ازسه لایه تشکیل شده که اندومتر (بافت مخاطی رحم) داخلی ترین قسمتی است که با حفره (فضای) رحمی در ارتباط است و آن را می پوشاند. اندومتر تغییرات ساختاری را درطی سیکل قاعدگی متحمل می شود. این تغییرات توسط هورمون های استروژن و پروژسترون، به عنوان یک پیش آماده سازی برای لانه گزینی تخمک لقاح یافته، القا می شود. در صورت عدم لانه گزینی در انتهای هر سیکل قاعدگی، اندومتر تکثیر شده با قطع هورمون ها ریزش کرده و باعث بروز خونریزی می شود. خونریزی های بیشتر از 80 میلی لیتر در هر سیکل قاعدگی رحمی منوراژی نامیده می شود که یک ناهنجاری رایج زنان است. منوراژی همراه کاهش سطح کیفی زندگی بیماران می باشد. تحقیقات جدید نشان داده است که ژن aquaporin-1 در بافت اندومتر طبیعی بیان می شود و این بیان در بیماران منوراژی با یک کاهش معنی دار همراه بوده است. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط پلی مورفیسم های ژن های aquaporin-1 با منوراژی می باشد. در این تحقیق 37بیمار مبتلا به منوراژی و 20 فرد سالم مورد بررسی قرار گرفتند. ابتدا dna ژنومی از خون محیطی استخراج گردید. تعیین ژنوتیپ به وسیله ی واکنش arms-pcr و rflp-pcr صورت گرفت. آنالیز داده ها با استفاده از نرم افزار spssصورت گرفت. نتایج نشان داد که در رابطه با پلی مورفیسم rs1049305 فراوانی ژنوتیپ های gg,gc,gg در افراد بیمار به ترتیب برابر 3/24، 8/56 و 9/18 % و در افراد سالم برابر با 40، 45 و 15 % بود و در پلی مورفیسم rs10244884 فراوانی ژنوتیپ های cc,ct,tt به ترتیب برابر با 27، 1/54و 9/18% و در افراد سالم برابر با 35، 55 و10 % بود. نتایج پیشنهاد می کند در پلی مورفیسم rs1049305 با در نظرگرفتن الل cc minor به عنوان الل مرجع افراد هموزیگوت gg شانس خطرکمتر و افراد هتروزیگوت gc شانس خطر مشابهی برای ابتلا به منوراژی دارند. و در پلی مورفیسم rs1024484 با در نظرگرفتن الل cc minor به عنوان الل مرجع افراد هموزیگوت tt و افراد هتروزیگوت ct شانس خطر کمتری برای ابتلا به منوراژی دارند. البته بدلیل داشتن p-value> 0/05 از لحاظ آماری هیچ ارتباط معنی داری بین این دو پلی مورفیسم با آنمی و منوراژی در این جمعیت وجود ندارد. اگرچه برای مشخص شدن نقش پلی مورفیسم های rs1049305 و rs1024484 در منوراژی به تحقیقات بیشتری نیاز است.
محمد صابری محمدتقی اکبری
این مطالعه به بررسی تفاوت در متیلاسیون دو ژن aire و rassf1a بین مادر و جنین و استفاده از این تفاوت در شناسایی dna آزاد جنینی در پلاسمای مادر در تشخیص پیش از تولد تریزومی 21 می پردازد. از 30 خانم باردار که دارای جنین تک قلو بودند، نمونه خون گرفته شد. همچنین از آن ها نمونه مایع آمنیوتیک برای بررسی کاریوتایپ، تهیه گردید. جهت تشخیص تریزومی 21 از تفاوت در متیلاسیون دو ژن rassf1a و aire از آنزیم های حساس به متیلاسیون و سپس pcr فلورسنت کمّی استفاده گردید. این متد موید این نکته می باشد که دو ژن rassf1a و aire در dna سلول های خونی مادر هایپومتیله اما در dna آزاد جنینی استخراج شده از پلاسما، هایپرمتیله می باشد. تشخیص تریزومی 21 براساس محاسبه نسبت آللی دو ژن rassf1a و aire که در جنین هایپرمتیله هستند و با آنزیم های حساس به متیلاسیون برش نمی خورند، صورت می گیرد. صحت این نتایج با نتایج حاصل از کاریوتایپ نمونه های آمنیوسنتز آزموده شد. از بین 30 نمونه بررسی شده، 8 نمونه به طور قطعی تریزومی 21 و 18 نمونه به درستی سالم تشخیص داده شدند. 4 نمونه در ابتدا به اشتباه تریزومی 21 تشخیص داده شدند که با بررسی بیشتر و تکرار تست سالم بودن آن ها به اثبات رسید. نسبت آللی aire/rassf1a در dna استخراج یافته از پلاسمای مادر دارای جنین مبتلا به تریزومی 21 بین 0.33 تا 1.77 می باشد. از آن جایی که از بین 22 نمونه سالم تنها 18 مورد به درستی سالم تشخیص داده شد، حساسیت این تست 81.81% می باشد. همچنین همه 8 نمونه ای که با تست کاریوتایپ تریزومی 21 بودند، توسط این تست نیز تریزومی 21 تشخیص داده شدند، بنابراین اختصاصیت این تست 100 درصد می باشد. در نهایت نتیجه گیری شد که نواحی همچون rassf1a و aire که از نظر متیلاسیون بین مادر و جنین متفاوت می باشند، به عنوان مارکرهای اختصاصی جنین در تشخیص های پیش از تولد همانند تریزومی 21، قابل کاربرد هستند. همچنین با انجام str-typing و مشاهده آلل های ویژه پدری در dna استخراج یافته از پلاسمای مادر، صحت پروتوکل استخراج در 5 گروه نمونه که هرکدام شامل dna های استخراج یافته از پلاسمای مادر و dnaهای استخراج یافته از خون محیطی بودند، به اثبات رسید.
بهارک فرهنگی زیور صالحی
سرطان پستان پنجمین علت مرگ ناشی از سرطان در کل سرطان ها است. بسیاری از داروهای ضد سرطان که امروزه مورد استفاده قرار می گیرند دارای منشاء گیاهی هستند. بسیاری از این محصولات گیاهی قادرند که چندین هدف را در سلول شناسایی کنند. یک نمونه پر کاربرد از این دسته داروهای گیاهی کورکومین است. علی رغم خواص داروئی منحصر به فرد کورکومین در درمان بیماری های مزمن از جمله سرطان، به دلیل زیست ماندگاری بسیار پایین به ویژه در محیط in vivo، توسط سلول ها به ندرت جذب شده و در بدن مدت زمان ماندگاری پائینی دارد. روش های مختلفی برای افزایش کارایی و اثربخشی کورکومین صورت گفته که یکی از آن ها، نانوذره دندروزوم بوده است. خواص ضد سرطانی نانوکورکومین در سرطانهای مختلف مانند سرطان روده و فیبروسارکوما مشخص شده است ولی ویژگیهای ضد متاستاتیک آن مورد بررسی قرار نگرفته است. از آنجائیکه بررسی اثر متاستازی ماده ای که به عنوان داروی ضد سرطان معرفی می گردد بسیار حائز اهمیت است، بر آن شدیم که برای اولین بار اثرمتاستازی نانوکورکومین را در محیط in vitro بررسی کنیم . همچنین تغییر پروفایل بیانی ژن هایvegf،mmp-9،cox-2 و nfb-k نیز مورد بررسی قرار خواهد گرفت. ابتدا سلول سرطانی 4t1 کشت داده شد. آزمونmmt برای تعیین سمیت سلولی در بازه های زمانی و غلظت های مختلف انجام شد و دوز موثر جهت تیمار دارویی سلول ها تعیین گردید. سلول های کشت شده با نانوکورکومین دندروزومی تیمار شد. سپس rna total دو گروه شاهد و تیمارشده استخراج شده و مطالعه کمّی بیان ژن های vegf، mmp-9،cox-2 و nfb-k با روش real-time pcr صورت گرفت. بیان ژن هایvegf، mmp-9و nfb-k کاهش معنی داری نشان داد اگر چه روند کاهشی مشاهده شده ژن cox-2معنی دار نبود. همچنین میزان متاستاز و مهاجرت سلولی از طریق آزمون بسته شدن شکاف (scratch assay)مورد بررسی قرار گرفت. میزان بسته شدن شکاف با غلظت ارتباط مستقیم دارد. در مجموع نتایج پژوهش حاضر نشانگر آنست که نانوکورکومین دندروزومی قابلیت مهار ژنهای دخیل در رگزایی و متاستاز را دارا می باشد و بنابراین می توان از آن جهت مقاصد بالینی برای جلوگیری از رشد سلولهای سرطانی استفاده نمود.
ساناز صمدپور همایون واحدی
بیماری کرون یک بیماری التهابی روده است. از بیماری های چند عاملی محسوب می شود. ژن های اتوفاژی مانند irgm(immunity related gene ,m) در ایجاد بیماری کرون نقش مهمی دارند. اخیراً نشان داده شده است که پلی مورفیسم حذف20.1 kb در بالادست ژن irgm با بیماری کرون همراه است. همچنین دو پلی مورفیسم کوچک حذف/جایگذاری در ناحیه پروموتری و انتهای 5 تکرار aluژن irgm از آلل های خطرآفرین محسوب می شوند. هدف از این پژوهش مطالعه ی پلی مورفیسم های این ژن در ایرانیان مبتلا به بیماری کرون می باشد. برای این منظور، 100 بیمار کرون و 100 شاهد که از نظر سن و جنس با بیماران همسان بودند، مورد مطالعه قرار گرفتند. پلی مورفیسم های rs60800371 و rs146170552 با استفاده از واکنش زنجیره ای پلیمراز (pcr) مطالعه شدند و به دنبال آن با توالی یابی مورد بررسی قرار گرفتند. جهش حذف 20.1 kb نیز با allele specific pcr بررسی شد. بررسی های توالی یابی نشان داد که هیچ کدام از پلی مورفیسم های rs146170552، rs60800371 وحذف20.1 kb با بیماری کرون همراه نیستند. در حالیکه 6 فرد سالم جایگذاری rs146170552 را نشان می دادند، تنها 4 بیمار از 100 بیمار دارای این پلی مورفیسم بودند. علاوه بر این، اضافه شدن تترانوکلئوتید gttt در انتهای 5 تکرار alu، در هر دو گروه بیمار و شاهد مشاهده شد. 32% از بیماران و 41% از افراد شاهد این جایگذاری را داشتند. همچنین حذف 20 کیلو جفت بازی نیزدر 36% از بیماران و 33% از افراد سالم مشاهده شد. این یافته ها نشان می دهد پلی مورفیسم های rs146170552، rs60800371 و حذف20.1 kb مسئول ایجاد بیماری کرون در جمعیت ایرانی نیستند.
نازنین کریم نیا حبیب نصیری
رادیولوژیست ها و تکنسین های رادیولوژی از جمله گروه های شغلی هستند که در معرض پرتو های یونیزان قرار دارند و در میان همه ی این گروه ها، کارکنان بخش های رادیولوژی گروه بزرگی را تشکیل می دهند که در معرض پرتو های ساخته ی دست بشری هستند. برای سالیان زیادی این باور وجود دارد که رابطه ی احتمالی ای میان در معرض تابش پرتو های یونیزان قرار گرفتن و بالا رفتن نرخ ابتلا به بیماری های متعدد به خصوص سرطان وجود دارد.تغییرات اپی¬ژنتیکی شامل متیلاسیون dna، تغییرات هیستونی و خاموشی بیان ژن ها با کمک rnaها هستند. متیلاسیون نابه جای دی نوکلئوتیدهای cpg در dna ژنومی از اولین تغییرات اپی ژنتیکی بود که در سرطان های انسانی کشف شد. غیر فعال شدن ژن های سرکوبگر تومور از جمله 16p از جمله مکانیسم های متداول در سرطان ها است و هایپرمتیلاسیون نواحی پروموتری از اولین رویداد هایی است که منجر به غیر فعال شدن این ژن ها می شود. ژن 16p در ناحیه ی کرومزومی 21p9 واقع شده و به خانواده ی کیناز های ink4a تعلق دارد. این ژن یک مهارگر کینازی وابسته به سیکلین است که در تنظیم منفی چرخه ی سلولی نقش دارد. در نتیجه عدم عملکرد ژن 16p امکان تکثیر بی رویه ی سلولی را فراهم می کند که با روند سرطان زایی در ارتباط است. در این پایان نامه وضعیت متیلاسیون ناحیه ی پروموتری ژن 16p در 30 نمونه ی خونی کارکنان بخش های رادیولوژی و 30 نمونه ی خونی گروه شاهد با کمک روش pcr ویژه ی متیلاسیون بررسی شد. در این روش با طراحی پرایمرهای ویژه ی آلل متیله و غیر متیله تکثیر انجام شد. تکثیر با پرایمر ویژه ی آلل متیله نشان دهنده ی الگوی متیله ی ژن و عدم تکثیر بیانگر عدم وجود الگوی متیلاسیون است. با استفاده از این روش و آنالیز های آماری نهایتاً شیوع متیلاسیون در کارکنان بخش های رادیولوژی 33/13% و در گروه کنترل 33/3% محاسبه گردید. پس از به دست آوردن ci و odds ratio این نتیجه گیری انجام شد که تفاوت معنی داری میان الگوی متیلاسیون این دو گروه وجود ندارد.
بهیه محمدعلی پور زیور صالحی
در مطالعه فونستیک نماتودهای روده ای (brachirusorientalis(bloch & schneider 1801 از سواحل خوزستان در خلیج فارس، گونه ی جدیدی از خانواده ی anisakidae، متعلق به جنس ward & magath, 1917hysterothylaciumتوصیفشد. hysterothylacium sp. n. با داشتن سکوم روده ای کوتاه (15-44/12 درصد طول مری) و ونتریکولار اپندیکس تقریبا بلند (با نسبت طول سکوم به اپندیکس26/0-23/0)، با دارا بودن آرایش ساختارهای کوتیکولی دم در هر دو جنس، داشتن آلای جانبی، طول اسپیکول (32/1 میلی متر و 27/8 درصد از طول بدن)، تعداد پاپیلاهای دمی در جنس نر (28جفت پاپیلای دمی شامل 22 جفت پاپیلای پیش کلواکی، 2 جفت پاپیلای پاراکلواکی و 4جفت پاپیلای پس کلواکی، یک پاپیلای پیش کلواکی شکمی میانی بزرگ) از گونه های همجنس خود متمایز می شود. علاوه بر توصیف مورفولوژیک، مناطقی از rdna شامل its1، 5.8s و its2توالی یابی شده و به عنوان مارکر ژنتیکی برای این گونه ارائه می شود. مقایسه ی توالی hysterothylacium sp. n. با توالی گونه های دیگر این جنس، از صحت گونه ی جدید بر پایه ی بررسی های مورفولوژیکی حمایت می کند.
سارا افضلی زیور صالحی
سرطان سینه یکی از شایع ترین سرطان در بین زنان ایرانی است. در ایران شیوع این بیماری در حال افزایش است. این بیماران سرطان سینه را در سنین پایین تر و در مراحل پیشرفته، در مقایسه با همتایان غربی خود نشان می دهند. علت سرطان سینه ناشناخته است. چندین عامل خطر مانند سابقه خانوادگی، هورمون ها، استعمال دخانیات، مصرف الکل در این مهم می باشند. اختلال در تنظیم بیان ژن گیرنده فاکتور رشد فیبروبلاستی 2 (fgfr2) یا جهش این ژن در انواعی از سرطان های انسانی از جمله سرطان سینه شناخته شده است. افزایش بیان ژن گیرنده فاکتور رشد فیبروبلاستی 2 می تواند بعلت تنوع ژنتیکی در اینترون 2 ژن گیرنده فاکتور رشد فیبروبلاستی 2 است. هدف از این مطالعه، بررسی ارتباط پلی مورفیسم rs2981582 c/t ژنfgfr2 با سرطان پستان در شمال ایران است. این مطالعه موردی- شاهدی شامل 50 نمونه مبتلا به سرطان سینه و 50 نمونه کنترل بود. dna های ژنومی از لوکوسیت های خون وریدی با استفاده از کیت استخراج dna استخراج شد. ژنوتیپ ها توسط روش (as-pcr) تعیین گردید. تجزیه و تحلیل آماری توسط نرم افزار medcalc نسخه (1/12) انجام شد. از بین 50 بیمار مبتلا به سرطان سینه 100 درصد هتروزیگوت ((c/t بودند. درگروه شاهد 2% هموزیگوت (c/c) و 98% هتروزیگوت ((c/t بودند. بعبارت دیگر، ارتباط معنی داری بین پلی مورفیسم rs2981582 c/tژن گیرنده فاکتوررشد فیبروبلاستی 2 و سرطان سینه دیده نشد. بطور کلی نتایج این مطالعه نشان می دهد که تنوع ژنتیکی در ژن گیرنده فاکتوررشد فیبروبلاستی 2 با سرطان سینه در شمال ایران مرتبط نمی باشد.
میخک جهانتاب زیور صالحی
با بررسی های دقیق مورفولوژیکی و ژنتیکی، بسیاری از گونه های نماتودا اخیرا به عنوان کمپلکس گونه ای معرفی شده اند اما در رابطه با جنس raphidascaris railliet & henry, 1915 هیچ گونه مطالعه ای در این راستا انجام نشده است. در این پایان نامه به بررسی تنوع ریختی و ژنتیکی بین جمعیت ایرانی گونه ی raphidascaris acus (bloch, 1779) railliet & henry , 1915 با برخی جمعیت های آلوپاتریک دیگر این گونه که اطلاعات ریختی و ژنتیکی در مورد آنها موجود می باشد پرداخته شد تا مشخص شود که آیا این گونه می تواند به عنوان کمپلکس گونه ای مطرح شود یا خیر. raphidascaris acus گونه ای است از خانواده anisakidae که بارها از میزبانان مختلف از دریای خزر و حوضه آبریز آن گزارش شده است. با این حال هیچ گونه اطلاعاتی در مورد مورفولوژی و نیز ژنتیک این گونه ارائه نشده است. در این مطالعه20 نمونه از این گونه از esox lucius linnaeus )اردک ماهی ( جمع آوری شده و برای اولین بار مورفولوژی جمعیت خزری r. acus با استفاده از میکروسکوپ نوری و الکترونی نگاره مورد بررسی دقیق قرار گرفت. همچنین بخش هایی از توالی rdna شامل its1، 5.8s و its2 توالی یابی و به عنوان مارکر ژنتیکی این گونه ارائه می گردد. در مقایسات بین گونه ای جنس raphidascaris فاصله ی ژنتیک گونه یraphidascaris acus با سه گونه ی قبل تر توالی یابی شده یعنی raphidascaris lophii (wu, 1949) ، (yin & zhang, 1983) raphidascaris trichiuri و raphidascaris longispicula li, liu, liu & zhang, 2012 به ترتیب 41/25%، 84/24% و 41/24% محاسبه گردید. همچنین جهت پی بردن به این مطلب که آیا r. acus می تواند به عنوان یک کمپلکس گونه ای مطرح شود، جمعیت خزری این گونه با جمعیت های آلوپاتریک چک و کانادایی از نظر مورفولوژی و نیز با جمعیت آلوپاتریک لهستانی (تالاب ویستولا) از نظر ژنتیکی مورد مقایسه قرار گرفت. از نظر مورفولوژی اختلافی بین جمعیت خزری و جمعیت چک این گونه دیده نشد ولی دو جمعیت خزری و کانادایی در اندازه ی ejaculatory duct و حضور زائده ی مثلثی بین لبی اختلاف داشتند. فاصله ژنتیک بین دو جمعیت خزری و لهستانی 48/4 % محاسبه شد که در قیاس با فواصل ژنتیک بین گونه ای در جنس raphidascaris عدد قابل توجهی است. بطوریکه بر مبنای اختلافات مورفولوژیکی و ژنتیکی در جمعیت های آلوپاتریک r. acus، این گونه احتمالا یک کمپلکس گونه ای است هر چند که تصمیم گیری تاکسونومیک قاطع در قبال معرفی r. acus به عنوان کمپلکسی گونه ای و توصیف گونه های همزاد آن کاملا منوط به بررسی مورفولوژیکی و ژنتیکی دیگر جمعیت های آلوپاتریک این گونه به همراه آزمون زادآوری بین آنها می باشد.
سمیرا فردوسی علیرضا قنادان
سرطان پوست یکی از شایع ترین انواع سرطان ها در سراسر جهان می باشد. سه نوع اصلی سرطان پوست وجود دارد و یکی از آنها ملانوم می باشد. ملانوم خانوادگی در حدود 10-5 درصد از بیماران رخ می دهد که در میان این دسته از بیماران به نظر می رسد حدود 40-35 درصد از مسئولیت انتقال بیماری به دلیل جهش در ژن cdkn2a می باشد، این ژن نقش مهمی در کنترل چرخه سلولی بازی می کند. ژن cdkn2a شامل 3 اگزون می باشد که نتیجه بیان آنها ایجاد دو پروتئین p16 و p14arf می باشد عملکرد p16 و p14 روی هم موثر می باشد و اختلال در بیان هر کدام روی عملکرد و بیان دیگری تاثیر دارد. در نهایت اختلال در بیان آنها موجب ملانوم بدخیم می باشد که این اختلال می تواند به صورت یک حذف یا جهش باشد. باتوجه به اینکه بیشترین آمار مرگ و میر در بیماران مبتلا به سرطان پوست مربوط به این بیماری می باشد و از طرفی دیگر این بیماری در مراحل ابتدایی مانند بسیاری دیگر از انواع سرطان ها قابل درمان است، یافتن بیماران فامیلیال و بررسی خانواده آنان از نظر بررسی ژن های درگیر و غربالگری آنان نقش مهمی در شناسایی افراد پرخطر، پیگیری، تشخیص زودرس و درمان به موقع آنان و در نتیجه کاهش میزان مرگ و میر آنان خواهد داشت. معمولا"روند بررسی جهش در بیماران سرطان فامیلی با استفاده از استخراج dna از خون صورت می گیرد. این روش مطلوب و راحتی است که در آن dna به مقدار کافی برای انجام توالی نوکلئوتیدی استخراج می گردد. از آنجا که بسیاری از بیماران در طول روند غربالگری در دسترس نخواهند بود بنابر این یک روند بر اساس استخراجdna از بلوک های پارافینی بیماران پایه ریزی گردید. dna از 5 نمونه بافت پارافینی و 10 نمونه خون افراد زیر 45 سال به عنوان واجد شرایط ورود به مطالعه استخراج گردید و به روش سنگر توالی یابی انجام شد. تمامی توالی ها با استفاده از نرم افزار کروماز بررسی گردیدند و همگی نتایج توالی نرمال را نشان دادند. هر چند در تمامی نمونه های آزمایش شده جهشی شناسایی نشد ولی کیفیت توالی dna استخراج شده از بافت پارافینی و خون کاملا" مشابه بود. در نتیجه در بیمارانی که در دسترس نیستند می توان از بافت پارافینی استفاده نمود و در صورت مثبت بودن از نظر جهش در دیگر اعضاء خانواده می توان از بافت خون استفاده کرد. برای به دست آوردن درصد قابل اعتماد شیوع جهش نیاز به یک مطالعه آینده نگر 5 ساله می باشد که در حال انجام است.
سجاد رفیعی زیور صالحی
کم¬کاری مادرزادی تیروئید بطور تقریبی از هر 1:2000 تا 1:4000 تولد رخ می¬دهد. این بیماری در ابتدای تولد فاقد علائم بالینی می¬باشد. این امر به دلیل عبور هورمون تیروئید از مادر به جفت می¬باشد. تاخیر تشخیص و درمان زود هنگام بیماری می¬تواند نتیجه این بیماری را تحت تاثیر قرار دهد. foxe1 یک فاکتور رونویسی اختصاصی تیروئید می¬باشد که برای رشد و تکامل غده تیروئید ضروری است، همچنین در ترمیم و نگهداری تمایز تیروئید در بزرگسالان نیز اهمیت دارد. foxe1 توالی کوتاه dna دو ژن تیروگلوبین و تیروپروکسیداز را شناسایی و سپس به آن متصل می¬شود. فسفو دی استراز ها یکسری آنزیم های تنظیمی در مسیر سیگنالینگ نوکلئوتید های حلقوی می¬باشندpde8b . انسان بر روی کروموزوم 5q14 قرار داشته و به عنوان فسفودی استراز با تمایل بالا به camp شناخته می¬شود. در این مطالعه، تاثیر foxe1 283 g>a و pde8b rs4704397 را با خطر کم کاری مادرزادی تیروئید در یک گروه مورد - شاهدی بررسی کردیم. تعیین ژنوتیپ 50 فرد بیمار با کم کاری تیروئید و 50 فرد سالم برای foxe1 283 g>a و pde8b rs4704397 به ترتیب با pcr-rflp و as-pcr مشخص شد. فراوانی ژنوتیپی aa، ag، gg در پلی مورفیسم foxe1 در گروه کنترل به ترتیب برابر 30 درصد، 30 درصد، 40 درصد بود در حالی¬که این مقدار برای گروه بیمار به ترتیب برابر 28 درصد، 40 درصد و 32 درصد می باشد. هیچ کدام از ژنوتیپ ها ارتباط معنی داری با کم¬کاری مادرزادی تیروئید نداشت. هیچ تفاوت معنی داری در توزیع ژنوتیپی (p=0.6961) و آللی (p=0.8864) در pde8 rs4704397 وجود نداشت. در نتیجه foxe1 283 g>a و pde8b rs4704397 نقشی در بیماری کم¬کاری مادرزادی تیروئید ندارد. جهت بررسی نقش پلی مورفیسم foxe1 و pde8b مرتبط با کم کاری مادر زادی تیروئید نیاز به مطالعه در جمعیت های بزرگ تر می باشد. کلید واژه : کم¬کاری تیروئید مادرزادی، پلی مورفیسم ژنی، foxe1، pde8b
فاطمه چراغی زیور صالحی
سرطان معده یک بیماری چند عاملی است. سرطان معده بطور میانگین سالیانه 800000 نفر را به کام مرگ میکشاند. سرطان معده چهارمین سرطان شایع و دومین عامل شایع مرگ و میر ناشی از سرطان در جهان میباشد. دادههای بیولوژیک و اپیدمیولوژیکی نشان میدهد که ممکن است سطح ویتامین d در پیشبرد سرطان موثر باشد. ژن گیرنده ویتامین d به خانواده بزرگ تنظیم کننده فاکتورهای رونویسی تعلق دارد. vdrنقش مهمی در تنظیم تکثیر سلولی، تمایز و القاء آپوپتوزیس بازی میکند. این ژن بر روی کروموزوم 11q-13q12 قرار دارد و چندین پلی مورفیسم تک نوکلئوتیدی در این ژن شناخته شده که خطر ابتلا به سرطان معده را تحت تأثیر قرار میدهد. پلیمورفیسم taqi (731236rs ، اگزون 9) در کدون 352 در رونویسی ژن و ثبات mrna موثر است. این پلیمورفیسم منجر به تغییر به کدون خاموش میگردد. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط پلی مورفیسم taqi با سرطان معده میباشد. در این تحقیق 50 بیمارمبتلا به سرطان معده و 50 فرد سالم مورد بررسی قرار گرفتند.. ارتباط معنی داری بین پلی مورفیسم taqi و سرطان معده نشان داده نشد(p>0.05). اگرچه جهت مشخص شدن نقش پلی مورفیسم taqi با سرطان معده به تحقیقات بیشتری نیاز است.
اطهره خسروی نهوجی شاهد جمیل
nef یکی از پروتئین های همراه در hiv است که برای همانند سازی ویروس در سلول های میزبان در طول عفونت ویروسی ضروری است. با توجه به جای گیری nef در غشای اندوزمی و پلاسمایی و اثر تحریک کننده ی آن بر خروج خود از طریق آزادسازی اگزوزم ها، و نیز اثر کاهنده ی آن بر سلول های cd4+، هدف از این مطالعه کلونینگ و بیان ژن nef ویروس hiv به منظور تهیه ی پروتئین nef نوترکیب بود. به این منظور سلول های بیان کننده ی پروتئین فیوژن nef-eyfp تولید شدند. ابتدا ترانسفکشن کلون pnef-eyfpf2 و کلون های pmscvnef-eyfp به سلول های 293t صورت گرفت. کلون eyfp-hygro نیز به عنوان کنترل eyfp مثبت به سلول های 293t ترنسفکت شد. بیان پروتئین نوترکیب nef با استفاده از میکروسکوپی هم- کانون و آنالیز وسترن بلات بررسی شد. پروتئین فیوژن nef-eyfp-hygro در تمامی کلون های مورد بررسی قابل تشخیص بود. بنابراین بیان این پروتئین در کلون های مذکور با موفقیت انجام شده است. در نهایت پلازمید های استخراج شده از کلون های pnef-eyfp-hygro به همراه پلازمید های pmlv gag/pol و pvsv-g به سلول های 293t ترنسفکت شدند تا ذرات رترویروسی نوترکیب تولید شوند. این ذرات ویروسی نوترکیب می توانند در سایر مطالعات مرتبط با اثر nef بر رفتار های مختلف سلولی مورد استفاده قرار گیرند.
طاهره قلیجی زیور صالحی
اهمیت اقتصادی سویا در سرتاسر جهان به عنوان یک دانه روغنی و خوراکی برای انسان و دام، و همچنین مصارف صنعتی آن همچون سوخت زیستی، این محصول را به هدفی جهت اصلاح ژنتیکی مبدل نموده است. تاکنون روشهای مختلفی به منظور تشخیص و شناسایی واریته های گوناگون سویاهای تراریخته تایید شده و تایید نشده مورد استفاده قرار گرفته است. از شایع ترین راه انداز ها و پایان دهنده های به کار رفته در سویاهای تراریخته پروموتر p35s با منشاء ویروس موزاییک گل کلمی و پایان دهنده nos (tnos) با منشاء آگروباکتریوم تومفاشینز می باشد. در این مطالعه به منظور ارزیابی حضور سویاهای اصلاح شده ژنتیکی، غربالگری تست pcr توسط مارکرهای p35s و tnos صورت گرفت. 47 نمونه سویا به صورت تصادفی و از مناطق مختلف ایران جمع آوری گردید. استخراج dna توسط روشcetyltrimethyl ammonium bromide (ctab) انجام گرفت. برای هر نمونه سه واکنشpcr به اجرا در آمد. دو جفت پرایمر جهت تکثیر p35s با منشاء ویروس موزاییک گل کلمی و tnos منظور گردید. حضور هر کدام از عناصر p35s وtnos (به ترتیب، قطعه 195 و 118 جفت بازی) مشخصه ای است جهت اثبات تراریختگی. سومین جفت پرایمر با طول 318 جفت باز قطعه ای از ژن لکتین را تکثیر می کند که در ژنوم تمامی گیاهان تیره سویا حضور دارد. سرانجام به منظور تهیه کنترل مثبت، کلونینگ ژن lectin، p35s و tnos انجام شد. نتایج حاصل از pcr نشان داد که 48/93% از نمونه ها حاوی توالی خارجی nos به عنوان یک المان خارجی در ژنوم خود بودند. 72% از نمونه ها نیز به جهت حضور ژن p35s به عنوان یک المان خارجی مثبت گردید. نتایج حاصل از این مطالعه به روشنی حاکی از آن است که درصد بالایی از سویاهای وارداتی موجود در بازار ایران که به مصرف انسان و دام می رسند تراریخته می باشند. از انجا که ورود سویای تراریخته تایید نشده به بازار ایران غیر قابل اجتناب است، روش های حساس و کمی جهت اجرای برنامه های نظارتی ضروری می باشد.
یاسمن اعزازی زیور صالحی
سرطان کولورکتال (crc) دومین عامل مرگ و میر در بین سرطان ها است و یکی از مهمترین معضلات سلامتی در سراسر جهان به شمار می آید. مسیر سرطانزایی این بیماری پیچیده و چند عاملی بوده و فاکتور های ژنتیکی و فاکتورهای محیطی، در بروز این بیماری نقش دارند. آسیب وارده به dna توسط عوامل موتاژن داخلی و خارجی می تواند از جمله مکانیسم های ایجاد کننده این سرطان باشد، لذا سیستم های ترمیم کننده dnaکه به عنوان اولین خطوط دفاعی در برابر سرطان به شمار می روند از اهمیت بسیار برخوردارند. پلی مورفیسم هایی که در ژن های مسیرهای ترمیم dna روی می دهند می توانند روی استعداد ابتلا به سرطان و پیش بینی آن تاثیر بگذارند.parp1 یک پروتین شناسایی کننده شکست های دو رشته ای درdna است که به عنوان یکی از اولین پروتین های پاسخ دهنده به آسیب dna عمل می کند،ape1 آنزیمی حیاتی در پروسه ترمیم بازی است و قادر به ترمیم جایگاه های فاقد بازی است که در اثر عوامل گوناگون نظیر عوامل آلکیله کننده به وجود آمده. این آنزیم همچنین نقشی اساسی در پروسه های سلولی مانند پاسخ به استرس های اکسیداتیو، تنظیم فاکتورهای رونویسی و کنترل چرخه سلولی ایفا می کند. هدف از این پژوهش بررسی دو پلی مورفیسم شایع ape1 asp148glu و parp1 val762ala در ارتباط با بیماری سرطان کولورکتال می باشد. از تکنیک pcr-rflp برای تعیین ژنوتیپ 43 بیمار مبتلا به سرطان کولورکتال و 59 فرد سالم استفاده شد، بر پایه نتایج بدست آمده از این مطالعه تفاوت معنی داری در توزیع ژنوتیپی پلی مورفیسم های ape1 و parp1 در بیماران مبتلا به crc و گروه شاهد مشاهده شد که به ترتیب 0005/0 p= و 0001/0 p=را نشان دادند، مقدار odds ratio (or)ژنوتیپ ala/ala در parp1 و ژنوتیپ glu/glu در ape1 به ترتیب معادل 12/14 و 40/36 می باشد. به طور کلی نتیجه گیری می شود ارتباط معنی داری بین فراوانی های آللی و ژنوتیپی پلی مورفیسم ژنهای مذکور با سرطان کولورکتال در جمعیت مورد مطالعه وجود دارد.
معصومه قاسم زاده قزوینی زیور صالحی
سرطان سینه نوعی از سرطان است که از سلول های بافت پستان به وجود می آید و همچنان بعنوان یک بیماری پیچیده که میلیون ها نفر را در سراسر جهان تحت تاثیر قرار می دهد، مطرح می باشد. جمع آوری آسیب های dna بعنوان یک عامل مهم در بروز سرطان سینه در زنان در نظر گرفته می شود. یکی از مهم ترین مکانیسم های دفاعی برعلیه آسیب های dna، مسیر ترمیم برداشت نوکلئوتیدی (ner) است. xerodermapigmentosum group c (xpc) یک ژن مهم در مسیر ner می باشد که به شناسایی آسیب های وارده در مولکول dna می پردازد. نقص در عملکرد xpc منجر به بروز فنوتیپ سرطان می گردد. پلی مورفیسم های تک نوکلئوتیدی (snps) متعددی از این ژن شناخته شده است. پلی مورفیسم های lys939gln و intronic poly (at) یا pat-/+ از رایج ترین snpهای مورد مطالعه در ژن xpc می باشند. پلی مورفیسم xpc lys939gln، که منجر به تغییر آمینواسید از لیزین به گلوتامین در موقعیت 939 در ناحیه کد شونده می گردد، در توانایی ترمیم dna و انحرافات کرماتیدی نقش دارد. pat-/+ یک واریانت جدید شناخته شده در اینترون شماره 9 می باشد و حاملین pat+/+ توانایی ترمیم dna پایین تری را نسبت به حاملین pat-/- نشان می دهند. این مطالعه ی مورد -شاهدی در 100 بیمار مبتلا به سرطان سینه و 100 فرد سالم انجام گردید. dna ژنومی از لوکوسیت های خون محیطی استخراج شد. تعیین ژنوتیپ dna توسط واکنش زنجیره ای پلی مراز (pcr) در پلی مورفیسم intronic poly (at) و واکنش زنجیره ای پلی مراز و پلی-مورفیسم قطعات طولی محدود شونده (pcr-rflp) در پلی مورفیسم lys939gln انجام گرفت. آنالیزهای آماری توسط برنامه med calc(نسخه 1/12) صورت پذیرفت. فراوانی بالایی از ژنوتیپ pat+/+(23%) از پلی مورفیسم intronic poly (at) در بیماران، در مقایسه با افراد کنترل (10%) بدست آمد و بیماران حامل ژنوتیپ pat+/+ دارای ریسک بالاتری از سرطان سینه در مقایسه با افراد با ژنوتیپ pat-/- بودند (p=0.02). فراوانی ژنوتیپ های aa، ac و cc از پلی مورفیسم lys939gln در بیماران به ترتیب 39%، 41% و 20% بود، درحالی که این فراوانی در موارد کنترل به ترتیب 40%، 44% و 16% بود، لذا تفاوت آماری معنی داری بین فراوانی های اللی و ژنوتیپی پلی مورفیسم xpc lys939gln در گروه کنترل و بیمار یافت نشد (p=0.75). نتایج بدست آمده از این مطالعه نشان داد که پلی مورفیسم intronic poly (at) ژن xpc ممکن است با افزایش خطر ابتلا به سرطان سینه در ارتباط باشد، درحالیکه xpc lys939gln با خطر ابتلا به سرطان سینه در جمعیت مورد بررسی مرتبط نبود. کلید واژگان: xpc، پلی مورفیسم ژنی، سرطان سینه،ترمیم برداشت نوکلئوتید
فاطمه حسینی زیور صالحی
سرطان کولورکتال ناشی از رشد سرطان در ناحیه کولون و رکتوم می باشد. این بیماری در زنان به عنوان دومین سرطان رایج و در مردان سومین سرطان شایع به شمار می رود. استرس اکسیداتیو حالتی است که در آن تعادل بین گونه های اکسیژن فعال (ros) و آنتی اکسیدان ها مختل می شود. کاتالاز (cat) و گلوتاتیون پراکسیداز (gpx-1) دو آنزیم آنتی اکسیدان اصلی هستند که ros را طی یک فرایند متوالی از میان می برند. pro198leu از ژن gpx-1 که در اگزون 2 و c-262t از ژن cat که در ناحیه راه انداز ژن قرار گرفته اند، رایج ترین پلی مورفیسم های مورد مطالعه می باشند. هدف ما از این مطالعه، ارزیابی ارتباط میان پلی مورفیسم ژن های cat و gpx-1 با سرطان کولورکتال می باشد. برای این منظور، 85 بیمار مبتلا به سرطان کولورکتال و 100 فرد سالم با یکدیگر مقایسه شدند. dna ژنومی از لوکوسیت های خون محیطی استخراج شد. تعیین ژنوتیپ dna در پلی مورفیسم های c-262t cat و gpx-1 pro198leu به ترتیب توسط تکنیک tetra primer arms-pcr و تکنیک rflp-pcr انجام گرفت. تمام بررسی های آماری توسط نرم افزار medcalc نسخه (1. 12) صورت پذیرفت. بر پایه نتایج به دست آمده از این مطالعه، تفاوت معنی داری در توزیع ژنوتیپی gpx-1 بین گروه کنترل و بیمار مشاهده نشد (p=0.2). فراوانی های ژنوتیپی cat در گروه کنترل شامل 32% ژنوتیپ های cc، 63% ژنوتیپ ct، و 5% ژنوتیپ tt بود، در صورتی که این فراوانی ها در میان افراد بیمار شامل 13% ژنوتیپ cc، 83% ژنوتیپ ct و 4% ژنوتیپ tt بود. ارتباط معنی داری در توزیع ژنوتیپی پلی مورفیسم cat c-262t بین گروه کنترل و بیمار در جمعیت مورد مطالعه مشاهده شد (p=0.002). افراد حامل ژنوتیپ c/t، 3 برابر بیشتر در معرض خطر توسعه سرطان کولورکتال می باشند (95% ci=1.52-7.04, p=0.002). بنابراین براساس این مطالعه، ارتباط معنی داری بین پلی مورفیسم c-262t با سرطان کولورکتال وجود دارد، اما gpx-1 pro198 leu به عنوان یک فاکتور خطر برای این بیماری شمرده نمی شود، گرچه جهت بررسی نقش پلی مورفیسم ژن های مرتبط با استرس اکسیداتیو در بیماری سرطان کولورکتال نیاز به مطالعه گسترده تری می باشد.
زمان ارجمند زیور صالحی
سرطان معده یک اختلال چند عاملی است که در آن فعل و انفعالات ژنتیکی و محیطی نقش مهمی در توسعه و پیشرفت آن دارند. انتظار می رود شناسایی این عوامل خطر ژنتیکی، درک ما از اساس مولکولی دخیل در تومورزایی سرطان معده را افزایش دهد. مطالعات انجام شده در طی سال های اخیر نشان می دهد ژن ها و عوامل محیطی بسیاری مسئول ایجاد سرطان معده هستند. ژن های نیتریک اکسید سنتاز اندوتلیالی (enos)، که تشکیل no را از l- آرژینین کاتالیز می کند، و پروتئین شوک حرارتی70-2 (hsp70-2) دو نمونه از ژن های کاندید شرکت کننده در سرطان زایی معده می باشند. مطالعات مختلف نشان داده اند که no می تواند به عنوان یک پیشبرنده تومور و همچنین به عنوان یک سرکوب کننده تومور در سرطان زایی عمل نماید. نشان داده شده پلی مورفیسم های ژن enos با استعداد ابتلا به سرطان در ارتباط می باشد. hsp70-2 در شرایط مختلف یک نقش cytoprotective داشته و همچنین از مخاط معده محافظت می کند. اخیراً پیشنهاد شده است پلی مورفیسم hsp70-2 در موقعیت 1267 با سرطان زایی مرتبط است. در مطالعه مورد- شاهد حاضر، ارتباط بین پلی مورفیسم enos 894g>t و پلی مورفیسم hsp70-2 1267a/g با خطر سرطان معده مورد بررسی قرار گرفت. تعیین ژنوتیپ پلی مورفیسم های enosو hsp70-2 با استفاده از روش pcr-rflp انجام شد. محصولات pcr با آنزیم های اندونوکلئازی mboi و psti هضم گردید. آنالیز آماری جهت محاسبه نسبت شانس (ors) برای اختلافات پلی مورفیسم های enos و hsp70-2 بین دو گروه با استفاده از نرم افزار medcalc انجام شد. هیچ ارتباطی بین ژنوتیپ های enos و خطر سرطان معده یافت نشد. همچنین اختلاف معنی داری در فراوانی های ژنوتیپی و آللی پلی مورفیسم hsp70-2 بین نمونه های بیمار و شاهد یافت نشد. مشخص شد بین این پلی مورفیسم ها و خطر سرطان معده هیچ ارتباطی وجود ندارد. نتایج پیشنهاد می کند که پلی مورفیسم های 894g>t و 1267a/g ممکن است دارای یک نقش در مهار سرطان معده باشند. در نتیجه بررسی پلی مورفیسم های enos و hsp70-2 ممکن است برای یافتن خطر کاهش یافته سرطان معده مفید باشد. اگرچه مطالعات مبتنی بر جمعیت بزرگتر جهت روشن شدن نقش پلی مورفیسم های enos و hsp70-2 در سرطان معده مورد نیاز می باشد.
زهرا غلامی نیای دفرازی زیور صالحی
کاتاراکت کدورت قابل رویت عدسی چشم و علت اصلی نابینایی در جهان است. استرس اکسیداتیو به عنوان فاکتور اصلی تشکیل کاتاراکت شناخته می شود. hsp70 خانواده ایی از پروتئین ها است که در پاسخ به محرک های استرسی مختلف شامل گونه های فعال اکسیژن (ros) بیان می شود و نقش مهمی در حفظ تمامیت و بقای سلول دارد. hspa1b و hspa1l ژن های اصلی خانواده hsp70 هستند. بسیاری از تنوعات تک نوکلئوتیدی (snps) در این ژن ها مورد بررسی قرار گرفته است. اغلب مطالعات صورت گرفته مربوط به نواحی +1267a/g ژن hspa1b و +2437t/c ژن hspa1l است. hspa1b+1267a/g ساختار دوم mrna را تحت تاثیر قرار می دهد. جایگاه پلی مورفیک hspa1l +2437t/c سبب تبدیل آمینواسید متیونین به ترئونین در موقعیت 493 می گردد. این مطالعه مورد- شاهدی شامل 67 بیمار مبتلا به کاتاراکت و 75 فرد سالم به عنوان کنترل بود. dna ژنومی از لکوسیت های خون محیطی استخراج گردید و تعیین ژنوتیپ به روش pcr-rflp انجام شد. آنالیز آماری با استفاده از نرم افزار medcalc (نسخه 12.1) صورت گرفت. ژنوتیپ gg پلی مورفیسم hspa1b +1267a/g در گروه بیمار فراوانی بیشتری (9/20%) نسبت به گروه کنترل (67/6%) داشت و احتمال ابتلا به بیماری را تا 8/3 برابر افزایش می دهد (018/0=p). فراوانی ژنوتیپ های tt ، tc و cc پلی مورفیسم hspa1l+2437t/c به ترتیب در گروه بیمار 56%، 36% و 8% بود، درحالی که در گروه کنترل به ترتیب برابر با 33/53%، 67/36% و 10% بود. تفاوت معنی داری بین فراوانی های اللی و ژنوتیپی پلی مورفیسم +2437t/c بین گروه کنترل و بیمار مشاهده نشد (05/0?p). به طور کلی نتایج حاصل از این مطالعه پیشنهاد می کند احتمالا پلی مورفیسم +1267a/g بر حساسیت ابتلا به کاتاراکت در جمعیت مورد مطالعه اثر می گذارد. با این حال برای تایید نتایج بدست آمده مطالعات چندگانه و تصادفی در گروه های جمعیتی بزرگتر مورد نیاز است.
مریم غلامی نیای دفرازی زیور صالحی
گلوکوم یکی از علل نابینایی غیرقابل برگشت در سراسر جهان است. پروسه بیماری با تحلیل سلول های آپاپتوتیگ شبکیه و آسیب عصب بینایی مشخص می شود. گلوکوم یک بیماری چند عاملی است و هر دو عامل محیطی و ژنتیکی در پیشرفت بیماری قابل توجه اند. نیتریک اکسید (no) مولکول بیولوژیک فعالی است که در فرآیند های فیزولوژیکی مختلفی از جمله انتقال عصبی، تنظیم حجم عروق و آپاپتوزیس دخیل می باشد. no گردشی در شبکیه توسط آنزیم نیتزیک اکسید سنتاز اندوتلیالی (enos) سنتز می شود.glu298asp یکی از پلی مورفیسم های مهم ژن enosاست. hspa1b یک ژن تعدیل کننده استرس می باشد. پروتئین hspa1bیک چاپرون مولکولی است. فعالیت hsp70 در دو بعد صورت می گیرد، بیان پایین موجب پاسخ ناکارآمد سلول و از دست رفتن فعالیت حفاظت عصبی می شود، بیان بالای آن پاسخ های خود محرکی را فعال می کند که موجب نوروپاتی عصب بینایی می گردد. در این مطالعه به بررسی ارتباط پلی مورفیسم enosglu298asp و hspa1b1267a/g با خطر ابتلا به گلوکوم پرداخته شده است. این مطالعه شامل 74 فرد بیمار و 90 فرد سالم بود. ژنوتیپ های هر دو ناحیه پلی مورف با استفاده از تکنیک pcr-rflp تعیین شد. آنالیز آماری با نرم افزاز medcalc (version.12) انجام گرفت. در پلی مورفیسم enosglu298asp فراوانی ژنوتیپ های gg، gt و tt در گروه کنترل به ترتیب 48/0، 44/0 و 07/0 و در گروه بیمار به ترتیب 61/0، 31/0 و 08/0 بود. تفاوت قابل توجهی در فراوانی های ژنوتیپی بین دو گروه کنترل و بیمار مشاهده نشد (p=0.21). در پلی مورفیسم hspa1b1267a/g فراوانی ژنوتیپ های aa، ag و gg در گروه کنترل به ترتیب 60/0، 33/0 و 07/0 و در گروه بیمار به ترتیب 38/0، 48/0 و 14/0 بود (p=0.01). به طور کلی ژنوتیپ ggدرhspa1b1267a/g به عنوان یک فاکتور خطر مرتبط با گلوکوم در جمعیت مورد مطالعه مطرح شد. با این حال مطالعاتی بر پایه جمعیت های بزرگ تر و نژادهای متفاوت برای دست یابی به یک نتیجه قطعی مورد نیاز است.
فاطمه ظفرقندی مطلق سیروس زینلی
بیماری گلانزمن (gt) یک سندروم خونریزی دهنده ی نادر با الگوی توارث اتوزومال مغلوب است که به دلیل فقدان تجمع پلاکت ایجاد می شود. اساس مولکولی این بیماری نقص در پروتئین کمپلکس ?iib?3 integrin می باشد که توسط ژنهای itga2b و itgb3 کدگذاری می شود. این ژنها بر روی نواحی 17q21.31 و17q21.32 واقع اند. شیوع این بیماری نادر در برخی جمعیت ها مانند عراق، اردن، ایران، فلسطین، هند و کولی های فرانسه به دلیل فراوانی ازدواجهای خویشاوندی، بیشتر است. جهش های متنوعی (بیش از 150 جهش مختلف) در این دو ژن گزارش شده است. جهش های نقطه ای، حذف، اضافه شدگی و با شیوع کمتر حذفهای بزرگ از جمله انواع جهش های مسبب ایجاد این بیماری می باشند. در مطالعه ی حاضر با استفاده از روش تعیین توالی مستقیم و روش long pcr وجود جهش نقطه ای و یا حذف در افراد معرفی شده با شک به بیماری گلانزمن، بررسی شد. در بررسی 10 بیمار غیر خویشاوند به روش تعیین توالی مستقیم دو ژن itgb3 و itga2b، 9 جهش c.2t>c،c.2301 +9 c>t ، c.1657-1659delctc،c.405dela ،c.1305 g>t، c.156 g>t، c.540 g>a،c.1902delt و c.409-3 c>g مشخص گردید و نیز با روش long pcr یک حذف در اگزون 2 و 3 ژن itga2b به صورت هموزیگوت دیده شد. از میان جهش های شناسایی شده، 3 جهش c.1657-1659delctc، c.2t>c، c.1305 g>t و حذف c.189-317-c.240del367nt گزارش نشده بودند که بیماریزا بودن آنها با بررسی اعضای خانواده و روشهای بیوانفورماتیک به تایید رسید. با توجه به اینکه نوع جهش دو ژن درگیر در این بیماری و فراوانی آن در بین بیماران ایرانی تاکنون مورد بررسی قرار نگرفته است، و با توجه به نیاز مفرط جامعه ی پزشکی جهت ارتقاء روشهای تشخیص، شناسایی و پیشگیری از تولد نوزادان مبتلا به این بیماری در کشورمان، بررسی مولکولی افراد مبتلا و اعضای خانواده شان به عنوان امری ضروری مورد توجه می باشد.
مهناز پورقاز زیور صالحی
سرطان سینه پنجمین علت مرگ ناشی از سرطان در کل سرطان هاست. اتصال gfs به گیرنده های اختصاصی خود باعث تکثیر سلول می شوند. fgfr4 یکی از اعضای خانواده tkr است که فعالیتهای بیولوژیکی مختلف از جمله تمایز سلولی، رشد و تکثیر را نشان می دهد و نقش مهمی را در پیشرفت سرطان دارد. ژن کد کننده ی این پروتئین، دارای نواحی کد کننده پلی مورفیک متعددی است. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط پلی مورفیسم g388r واقع در اگزون 9 و پلی مورفیسم c/t در اینترون 11 (rs2011077) ژن fgfr4، با خطر ابتلا به سرطان سینه است. ژنوتیپ 60 بیمار مبتلا به سرطان سینه و 60 کنترل سالم در جمعیت زنان مقایسه شدند. dna ژنومی از نمونه های خون افراد سالم و بیمار استخراج شد. پلی مورفیسم rs2011077 توسط arms-pcr با استفاده از 4 پرایمر و پلی مورفیسم g388r از طریق pcr-rflp ارزیابی گردید. در پلی مورفیسم rs2011077، فراوانی ژنوتیپی در گروه بیمار، 17% cc، 73% ct و 10% tt بودند. فراوانی این ژنوتیپها نیز در کنترلهای سالم به ترتیب 10%، 75% و 15% بود . فراوانی آللهای c و t به ترتیب در گروه بیمار 0/53 و 0/47 که در کنترلهای سالم 0/47 و 0/53 بود. اختلاف معناداری در توزیع ژنوتیپها و فراوانی آللی بین افراد کنترل و بیمار در پلی مورفیسم rs2011077 وجود نداشت (p=0.4386). در پلی مورفیسم g388r در گروه بیمار، فراوانی ژنوتیپهای gg، ag و aa به ترتیب 22%، 63% و 15% بود، در حالیکه فراوانی این ژنوتیپها در گروه کنترل به ترتیب 68%، 28% و 4% بدست آمد. فراوانی آللهای g و a در گروه بیمار به ترتیب 0/54 و 0/46و در گروه کنترل به ترتیب 0/83و 0/17 مشاهده شدند. ارتباط بین پلی مورفیسم g388r ژن fgfr4 با خطر ابتلا به سرطان سینه مشخص گردید (p<0.0001). آنالیز داده ها مشخص نمود که آلل a پلی مورفیسم g388r سبب افزایش خطر ابتلا به سرطان سینه می گردد (or=7.80, 95%ci=2.71- 17.72, p<0.0001 برای ژنوتیپ aa). بطور کلی، نتایج این مطالعه نشان می دهد که پلی مورفیسم g388r ژن fgfr4 احتمالاً با سرطان سینه مرنبط می باشد و ژنوتیپ aa یک فاکتور خطر برای بیماری است.
دیانا حیدری زیور صالحی
با توجه به افزایش چشمگیر جمعیت جهانو نیاز مبرم به غذا در سالهای اخیر، پیشرفت های مهندسی ژنتیک در ایجاد موجودات تغییریافته ژنتیکی(gmos) باعث ورود گسترده محصولات این فناوری و به خصوص گیاهان تراریخته به بازارمصرف شده است. علیرغم نگرانی درباره ایمنی این محصولاتغذایی به طور مداوم بر سطح زیر کشت این گیاهان و همچنین تعداد کشاورزانی که به کشت این محصولات می پردازند، افزوده می شود. معمولاً محصولات وارداتی ازطریق گمرکات کنترل می شوند؛ اما در برخی موارد این محصولات از مبادی غیررسمی وارد کشور می شوند. بنابراین فرآورده های بیولوژیک موجود در بازارمصرف، مانند گیاهان و بذرهای وارداتی، باید از حیث gmo بودن یا نبودن مورد ارزیابی قرار گیرند.هدف از این پژوهش شناسایی ذرت های تراریخته بااستفاده از روش مولکولی حساس و اختصاصی واکنش زنجیره ای پلیمراز (pcr) است که قابلیت جداسازی مواد غذایی تراریخته از غیر تراریخته را دارا می باشد. این اولین مطالعهانجام شده در ایران با هدف تشخیص ذرت های تراریخته در سبد کالای مصرف کنندگان ایرانی بر پایه ی pcr، پروموتر p35s و پایان دهنده tnos می باشد. 3 نمونه تراریخته ذرت از گمرک شیراز تهیه وdna آنها به روشستیل تری متیل آمونیوم بروماید(ctab)استخراج شد. آزمون pcr جهت شناسایی ذرت با استفاده از ژن بومی اینورتاز(ivr) که در تمام ارقام ذرت وجود دارد صورت گرفت. جهتشناساییذرتهای تراریخته آزمونpcr بر اساس پروموتر p35s وپایان دهندهtnosبا آغازگرهای اختصاصیp35s1،p35s2 و ha-nos118f،ha-nos118rبهینه گردید. dna 37 نمونه ی ذرت جمع آوری شده از بازار مصرف 7 شهر بزرگ و 6 نمونه ذرت جهاد کشاورزی، به روش استاندارد ctab استخراج وآزمونpcr ژن اینورتاز و پروموتر p35s و پایان دهنده ی tnos بر روی تمامی نمونه ها انجام شد.ژنivr،tnosو p35sجهت تعیین توالی و تهیه کنترل مثبت کلون شد.آزمونpcr ژن هایivr،tnosو p35sبر روی نمونه ها بهینه و آمپلیکون 226 bp، 118 bpو 195bpبه ترتیب تکثیر گردید. هر سه محصول pcr به روش t/a cloning و با استفاده از پلاسمید ptz57r و میزبانjm107 e.coli کلون شد. از میان46 نمونه ذرت جمع آوری شده از بازار مصرف، گمرک و جهاد کشاورزی100% به لحاظ ژن بومی اینورتاز و (12عدد) 26% از نمونه ها به لحاظ اگزوژنtnos و 56% به لحاظ p35sمثبت شدند. نتایجاین مطالعه نشان می¬دهد که درصد بالایی از ذرت های مصرفی در بازار ایران بر اساس واکنش زنجیره ای پلیمراز و پایان دهنده tnos و پروموتر p35s که یک آزمون غربالگری برای گیاهان تراریخته محسوب می شود، تراریخته می باشند. نتایج را می-توان با انجام آزمون های غربالگری دیگر نظیر cry1abو nptii و ... تأیید نمود. با این وجود تا کنون هیچ اقدامی جهت برچسب گذاری و آگاهی مصرف کننده صورت نگرفته است.
آیدا بخشی خلیلوند زیور صالحی
توسعه ی مهندسی ژنتیک نوید بخش بهبود خصوصیات زراعی، مقاومت نسبت به بیماری ها و ویژگی های تغذیه ای می باشد که توسط روش های سنتی اصلاح نباتات به دلیل وجود سد های گونه ای امکان پذیر نیستند. با این وجود، تکنولوژی های نوین اغلب منجر به ایجاد نگرانی های جدید می شوند و استفاده از تغییرات ژنتیکی در جهت بهبود محصولات غذایی نیز از این قائده مستثنی نیست. بنابراین، کنترل زنجیره ی غذایی به جهت حضور موجودات تراریخته ژنتیکی تأیید نشده و غیر قانونی و همچنین کسب اطمینان از کاربرد برچسب گذاری تراریختگی از اهمیت بسیاری برخوردار شده است. برنج یکی از مهمترین محصولات غذایی است که قوت غالب برای بیش از نیمی از جمعیت جهان به حساب می آید و تغییرات ژنتیکی بسیاری را متحمل شده است. بنابراین، هدف از این مطالعه معرفی روشی سریع، حساس، دقیق و در دسترس به منظور شناسایی برنج های تراریخته ژنتیکی موجود در بازار ایران می باشد.بدین منظور، 27 نمونه برنج از پرمصرف ترین ارقام موجود در بازار مصرفی استان های تهران و البرز شامل انواع داخلی و خارجی جمع آوری شد. سپس استخراج dna به روش استاندارد ستیل تری متیل آمونیوم بروماید صورت گرفت. واکنش زنجیره ای پلی مراز بر پایه ژن داخلیpepcex به منظور اثبات حضور ژنوم برنج انجام شد. به دنبال آن،راه اندازp35sو پایان دهندهtnosبه جهت غربالگری نمونه های مثبت از نظر ترا ریختگی مورد ارزیابی قرار گرفتند. در آخر کلون سازی ژن داخلی pepcex، راه انداز p35s و پایان دهندهtnos انجام گرفت.در این مطالعه، آزمونpcr شناسایی برنج بر اساس ژن داخلی pepcex و غربالگری برنج های تراریخته بر اساس راه انداز p35sو پایان دهنده tnos بهینه و سپس بوسیله پلاسمید ptz57r در باکتری e. colijm107 کلون گردید. مشاهده شد که 51% از برنج های متداول در بازار ایران حاوی راه انداز p35s بوده و 48% پایان دهندهtnos را حمل می کنند و ترا ریخته ژنتیکی می باشند در حالی که هیچ یک از نمونه های مورد آزمایش دارای برچسب گذاری در این رابطه نبودند. لازم به ذکر است 14% از نمونه ها برای هر دو این اجزا مثبت بودند.بنابراین، تکنیک pcr روشی مناسب، قابل دسترس، سریع و دقیق جهت غربالگری محصولات ترا ریخته ژنتیکی مانند برنج می باشد و برنج های تراریخته ژنتیکی در بازارهای ایران وجود دارند.
گیلدا میرزایی ویشکایی زیور صالحی
سرطان روده بزرگ فرآیندی چند ژنی است. ترمیم نادرست dna یکی از عواملی است که باعث آسیب های ژنتیکی می شود، که خود منجر به ایجاد تومور می گردد. مسیر ترمیمی ber در حفظ ثبات ژنوم نقش بسیار حیاتی دارد. پلی مورفیسم ها در ژن های دخیل در ber در واقع تنظیم کننده ظرفیت ترمیم dna هستند و در احتمال ابتلای افراد به سرطان و رشد این بیماری تاثیر می گذارند. نقص های موجود در ترمیم dna با گسترش و پیدایش سرطان مرتبط است. ژن xrcc1 ژن مهمی در ترمیم dna بوده، در واقع شکل دهنده اجزای متفاوت مسیر ترمیمی و آسیب های مختلف از جمله، سیستم ترمیمی ber و ترمیم نواحی تک رشته ای می شود. این فرآیند ها به طور معمول در ایجاد سرطان دخیل هستند.xrcc1 نوعی پروتئین داربستی بوده که قادر است با چندین پروتئین ترمیمی dna دیگر وارد فعالیت شود. در این مطالعه، ارتباط پلی مورفیسم های arg399gln و arg194trp در ژن xrcc1 با میزان خطر ابتلا به بیماری سرطان کولورکتال بررسی گردید. برای این منظور، 50 بیمار مبتلا به بیماری سرطان کولورکتال و 50 فرد سالم با یکدیگر مقایسه شدند. پس از استخراج dna از نمونه های خون، ژنوتیپ ها با استفاده از روش pcr-rflp شناسایی گردیدند. بر پایه نتایج بدست آمده از این مطالعه، تفاوت معنی داری در پلی مورفیسم arg399gln با بیماری مشاهده شد (p=0.019) به گونه ای که ژنوتیپ های arg/gln و gln/gln دارای افزایش خطر در بروز سرطان کولورکتال می باشند (or=2.71, or=4.02, 95%ci )، اما در پلی مورفیسم arg194trp هیچ تفاوت معنی داری در توزیع ژنوتیپی xrcc1 بین افراد بیمار و کنترل دیده نشد (p=0.59)، بنابراین براساس این مطالعه، ارتباط معنی داری بین پلی مورفیسم arg194trp ژن xrcc1 با بیماری سرطان کولورکتال در جمعیت مورد مطالعه وجود ندارد اما پلی مورفیسم arg399gln در ژن xrcc1 به عنوان فاکتور خطر برای این بیماری به حساب می آید.
محدثه محب شاهدین رضا شیرکوهی
سرطان بیماری بسیار پیچیده ایست که اغلب با به هم خوردن تنظیمات هموستاتیک داخل سلول و بین سلول شروع می شود. سرطان پستان در زنان هر ساله بیشترین آمار مرگ و میر ناشی از سرطان را به خود اختصاص می دهد. بیشتر سرطان های پستان از سلول های سنگ فرشی که لوبول ها و مجاری غدد پستانی را مفروش می کنند منشا می¬گیرند. توانایی مهاجرت و هجوم سلول های توموری عامل طبقه بندی آنها به دو دسته خوشخیم و بدخیم است. در بسیاری از موارد بعد از شروع مرحله اول درمان، تومور رفتاری متفاوت یافته و نمی توان ادعا نمود که خطر بیماری به طور کامل ریشه کن شده است. از این رو، پیگیری طولانی مدت جهت بررسی نتیجه درمان و مهار بستر این بیماری مفید می باشد. به همین دلیل امروزه یافتن مارکرهایی جهت ردیابی و پیگیری وضعیت درمان، برای دانشمندان به عنوان یک هدف مطرح است.mmp2 وmmp11 جز خانواده ماتریکس متالوپروتئیناز ها می باشند که پس از فعال شدن در سلول های سرطانی از طریق هضم نمودن ماتریکس خارج سلولی شرایط را برای متاستاز و تهاجم سلول فراهم می آورند. در مطالعه ی حاضربیان دو ژن mmp2 وmmp11 در بافت توموری 30 بیمار مبتلا به سرطان پستان و ارتباط آن با ویژگی های بالینی – آسیب شناسی از جمله اندازه تومور، وضعیت متاستاز، stage و grade با استفاده از تکنیک real-time pcr مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که میزان بیان mmp2 و mmp11 با وضعیت متاستاز و اندازه تومور، stage و grade ارتباط مستقیمی دارد(0/05>p). به طور کلی نتایج حاصل از این مطالعه پیشنهاد می کند که mmp2 و mmp11 می توانند به عنوان مارکر ارزیابی وضعیت تهاجمی تومور در پستان مهم باشند. اگرچه مطالعات وسیع تر جهت تائید این موضوع مورد نیاز می باشد.
سمیرا مرزبند فرهاد مشایخی
ناباروری یک بیماری چند عاملی است و عوامل ژنتیکی در بروز آن نقش حائز اهمیتی دارند. علت حدود 30% ناباروریها ناشناخته است که از آن به عنوان ناباروری ایدیوپاتیک یاد میکنند. در این تحقیق به بررسی ارتباط دو پلیمورفیسم ژن xrcc1 با ناباروری ایدوپاتیک یا ناشناخته مردان در جمعیتی شامل دو گروه شاهد (79 مرد بارور) و بیمار (90مرد نابارور)پرداختیم. تعیین ژنوتیپ به روش pcr-rflp صورت گرفت. و نتایج با کمک نرم افزار اماری medcalc آنالیز شد. نتایج حاکی از ارتباط پلیمورفیسم arg399gln این ژن باناباروری ایدیوپاتیک مردان بود که میتواند به عنوان یک فاکتور خطر در این جمعیت محسوب گردد. اما پلیمورفیسم arg194trp هیچ ارتباطی بااین بیماری نداشت.
مصطفی یوسفی فرهاد مشایخی
به عدم توفیق زوجین در آبستنی پس از طی یک سال از مقاربت های محافظت نشده، ناباروری اطلاق می گردد. علیرغم پیشرفت های عظیمی که در شناخت تولیدمثل انسان اتفاق افتاده اما دلایل اصلی ناباروری مردان در تقریبا 50% موارد ناشناخته باقی مانده که به آن ناباروری ایدیوپاتیک گفته می شود. محصول ژن ape1 یک پروتئین چند عملکردی است که در مسیر ترمیم با برداشت باز (ber) نقش مهمی دارد. ber یک فرایند چند مرحله ای است که مسئول ترمیم dna آسیب دیده اکسیده یا آلکیله شده می باشد. در این پژوهش به بررسی ارتباط پلی مورفیسم های -656t>g و 1349t>g ژن ape1 با احتمال ابتلای به ناباروری ایدیوپاتیک مردان پرداخته شد. نمونه های خون از 180 مرد مبتلا به ناباروری ایدیوپاتیک و 120 مرد سالم جمع آوری گردید
روزبه داداش پور محمد جواد مهدی پور مقدم
تولید بتا لاکتامازهای وسیع الطیف (esbls) از مهمترین مکانیسم های مقاومت به آنتی بیوتیک های بتالاکتام می باشد. این آنزیم ها باعث هیدرولیز سفالوسپورین های نسل سوم و چهارم می شوند. رایجترین انواع esblها مشتقات tem و shv می باشند. tem ها باعث مقاومت به پنی سیلین، آمپی سیلین و سفالوسپورین های نسل اول مثل سفالوتین و shv ها نیز باعث مقاومت به پنی سیلین و سفالوسپورین های نسل اول می شوند. با توجه به این که در دهه های اخیر esbl های مشتق از tem و shv شیوع پیدا نموده اند، از این رو هدف از این مطالعه شناسایی باکتری هایی با مقاومت چندگانه دارویی و بررسی فراوانی tem و shv در آنها بود.
طلوع بابایی همتی زیور صالحی
یکی از بهترین مکانیسم های مقاومت در سراسر جهان در انتروباکتریاسه ها، بتالاکتامازهای وسیع الطیف (esbls) می باشند. در دهه اخیر، نوع ctx-m از esbls شیوع زیادی پیدا کرده و به عنوان یکی از شایعترین نوع esbls در سراسر جهان مطرح شده و غالباً در جدایه هایی یافت شده اند که مسبب مهم عفونتهای جریان خون و از آن جمله عفونت ناحیه ادراری هستند. غالباً ارگانیسم های تولید کننده esbl نسبت به چندین آنتی بیوتیک مقاومت دارند. هدف از این مطالعه بررسی الگو مقاومت به آنتی بیوتیک و شیوع بنالاکتاماز نوع ctx-m در جدایه های e.coliبا مقاومت چندگانه دارویی بوده که از بیماران uti در ناحیه شمال ایران جدا شده اند. سی و سه جدایه e.coli از نمونه های ادرار جدا شدند. فنوتیپ esbl جدایه های e.coliبا استفاده از آزمون سینرژی دیسک دوتایی (ddst) تعیین شد. dna باکتریایی با استفاده از روش جوشاندن از سوسپانسیون باکتریایی استخراج گردید.ژن ctx-m از esbl با استفاده از واکنش زنجیره ای پلیمراز (pcr) تکثیر گردید. بیش از نیمی از جدایه ها (55%) مقاوم به سفالوسپورین های نسل سوم و چهارم بودند. با این وجود تمام جدایه ها به پیپراسیلین حساس بودند. آنالیز مولکولی، وجود ژن ctx-m را در 88% جدایه های esbl آشکار کرد. جدایه های e.coli تولید کننده ctx-m-1,2,8,9 نسبت به جدایه های غیر فاقد ctx-m مقاومت بیشتری نسبت به چند آنتی بیوتیک داشتند. ctx-m نوع 1 به شایعترین نوعctx-m در بین جدایه های e.coliبود. در نتیجه تصور می شود نگرانی زیادی در مورد مقاومت دارویی و انتشار جدایه های e.coli با فنوتیپ esbl وجود دارد. به منظور آشکار کردن حضور انواع ژن های esbl در بین جدایه ها، مطالعه بیشتری نیاز است.
زهرا بدر صادق ولیان بروجنی
گلوتاریک اسیدیوریای نوع 1 (ga1) نوعی اختلال متابولیکی عصبی ارثی می باشد که در اثر جهش در ژن گلوتاریل کوادهیدروژناز (gcdh) ایجادمی شود. ga1 یک اختلال اتوزومی مغلوب ویکی ازعلل شایع آسیبهای متابولیکی حادمغزی در نوزادان وکودکان مبتلا است. اصولاً تشخیص مولکولی این بیماری با استفاده ازبررسی جهش¬های مسبب بیماری انجام می¬شود. اما به دلیل جهش های فراوان موجوددراین بیماری، تشخیص مستقیم با هزینه زیاد همراه بوده و بسیار وقت گیر است. لذا بررسی غیرمستقیم جهش ها با استفاده از آنالیز پیوستگی توسط مارکرهای چند شکلی متصل به ژن به عنوان روش جایگزین درخانواده¬های دارای یک فرد مبتلا پیشنهاد می¬شود. مارکر¬های چند شکلی متعددی در ناحیه¬ی ژنی gcdh گزارش شده¬اند. با بررسی بیوانفرماتیک مارکرهای مذکور، دو چند شکلی تک نوکلئوتیدی (snp) شامل rs11085824 و rs9384، به ترتیب واقع در ناحیه¬ی پروموتری و 3utr این ژن جهت مطالعه در جمعیت ایرانی انتخاب شدند. تعیین ژنوتیپ در 100 فرد غیر خویشاوند با استفاده از تکنیک arms pcr صورت گرفت. جهت تعیین فراوانی آللی- درجه¬ی هتروزیگوسیتی -فراوانی هاپلوتیپی و عدم تعادل پیوستگی از نرم افزارهای genepop و powermarker استفاده شد. فراوانی آلل a وg در مارکر rs11085824 به¬ترتیب 63/0% و 36/0% بود و در مارکر rs9384، فراوانی آلل های g و t به ترتیب 65/0% و 34/0% بدست آمد. هتروزیگوسیتی محاسبه شده برای مارکر rs11085824 ، 55/0% ، و برای مارکر rs9384 ، 53/0%، محاسبه گردید. در بررسی هاپلوتیپ ها، دو هاپلوتیپ¬a-g,g-t فراوانی بالای 5 % را در این جمعیت نشان دادند. همچنین نتایج بیانگر وجود عدم تعادل پیوستگی در جفت ¬مارکر rs11085824 و rs9384 می¬باشد. بطور کلی نتایج به دست آمده در این مطالعه، می تواند دو مارکر rs11085824 و rs9384 در ژن gcdh را در جمعیت ایرانی بعنوان مارکرهایی آگاهی¬دهنده در تشخیص¬های مولکولی گلوتاریک اسیدیوریای نوع 1 معرفی نماید.
مهشید دلدار محمد جواد مهدی پور مقدم
کارباپنم ها به عنوان آخرین خط درمانی علیه باکتری های مقاوم محسوب می شوند.از جمله مهمترین کارباپنمازها شامل imp، kpc، vim و oxa-48می باشند که باعث مقاومت به بتالاکتام ها و غیر بتالاکتام ها می شوند.در این مطالعه 200 باکتری بیماری زا با مقاومت چندگانه داروئی multidrug resistance (mdr)از ادرار بیماران مبتلا به عفونت ادراری (uti) جداسازی و شناسایی شدند.نتایج نشان داد که اکثر جدایه ها e.-coli بوده و مقاومت آنها به سفالوسپورین های نسل اول، دوم، سوم،چهارم، کارباپنم ها و پنی سیلین به ترتیب 73%، 84%، 61%، 38%، 19% و 71% بود. فراوانی جدایه های تولید کننده کارباپنماز شامل imp،vim، kpcو oxa-48به ترتیب 4%، 5/4%، 1% و 7% بود.هرچند فراوانی ژن های مذکور در جمعیت مورد مطالعه اندک بود، ولی حضور ژن های مورد بررسی باعث مقاومت نسبت به برخی آنتی بیوتیک ها می شود و به همین خاطر شناسایی و کنترل آنها به منظور جلوگیری از انتقال ژن های کارباپنماز به سایر جدایه های کلینیکی حائز اهمیت است.
صدف تولمی زیور صالحی
ناباروری به معنای عدم حاملگی به دنبال یک سال آمیزش جنسی بدون استفاده از روش های جلوگیری است. از حاملگی تعریف می شود. تقریبا نیمی از همه موارد ناباروری به علت فاکتورهای مربوط به جنس مذکر از جمله واریکوسل، انسداد مجرای اسپرماتیک و اختلالات هورمونی می باشد. حدود 30% از مردان نابارور هیچ علتی برای ناباروری یافت نمی شود که این حالت تحت عنوان ناباروری ایدیوپاتیک خوانده می شوند. اینترلوکین -1، تنظیم کننده ای است که نقش مهمی در حفظ و نگهداری محیط بیضه در روند اسپرماتوژنز دارد. اینترلوکین-1، آلفا (il-1?) در تمام مراحل چرخه ی اپی تلیوم اسپرم ساز بیان می شود و اثرات خود را با جفت شدن با گیرنده خود در سلول های سرتولی اعمال می کند. همچنین این روند در اسپرماتوژنز و تمامیت سلولی، سلول های زایا و سرتولی تاثیر می گذارد. هدف سلولی اولیه il-1?، برای حفظ اتصال اسکلت سلولی اکتین درسلول سرتولی می باشد. ژن اینترلوکین 1- آلفا دارای چندین جایگاه پلی مورفیسم است. هدف ما در این مطالعه بررسی جایگاه c/t -889 rs 1800587) (در مردان مبتلا به ناباروری ایدیوپاتیک است که در موقعیت 14 q2 قرارگرفته است. dna ژنومی از لکوسیت های خون 80 مرد مبتلا به ناباروری ایدیوپاتیک و 90 مرد سالم استخراج گردید. ژنوتیپ پلی مورفیسم il-1? با استفاده از واکنش زنجیره ای پلیمراز الل اختصاصی (as-pcr)، انجام شد. تمامی آنالیزهای آماری توسط نرم افزار آماری medcalc محاسبه گردید. همانگونه که انتظار می رفت شیوع فراوانی ژنوتیپ il-1? cc/ct/tt در افراد نابارور به ترتیب 20%، 73% 7%، و در مقابل در افراد سالم به ترتیب 15%، 76% و 9% بود. فروانی آللی il-1? ژنوتیپ c,t، 57/0، 43/0 در مردان نابارور، درحالیکه در گروه کنترل 53/0 و 47/0 بود، مورد انتظار. بطور کلی پلی مورفیسم اینترلوکین 1-آلفا در جایگاه 889 c/t - با خطر ناباروری مردان ایدیوپاتیک در جمعیت مورد مطالعه مرتبط نبود. هیچ اختلاف معناداری در ژنوتیپ های 889 c/ til-1? و فراوانی آللی مابین افراد نابارور و کنترل وجود نداشت (54/0=p). درنتیجه، به نظر می رسد پلی مورفیسم اینترلوکین-1?- c/t 889- با خطر ناباروری ایدیوپاتیک مردان در جمعیت مورد مطالعه، نامرتبط می باشد. اگرچه مطالعات مبتنی بر جمعیت بزرگتر جهت روشن شدن نقش پلی مورفیسم ژن il-1? در ناباروری ایدیوپاتیک مردان مورد نیاز می باشد.
مریم چشمه ای فرهاد مشایخی
چکیده ندارد.
مجید آذری لطفعلی معصومی
چکیده ندارد.
الهام دیانتی لطفعلی معصومی
چکیده ندارد.
اقدس احمدی وسمه جانی زیور صالحی
چکیده ندارد.
مسعود کاظمی شالکوهی زیور صالحی
چکیده ندارد.