نام پژوهشگر: مرتضی خسرونژاد
مریم جلالی مه دخت پورخالقی چترودی
در این پژوهش به گردآوری و تحلیل و بررسی ادبی آثاری که در یک صد سال اخیر با توجّه به شاهنامه ی فردوسی برای کودکان و نوجوانان در کتاب ها و نشریّات منتشر شده است، پرداخته ایم. نتایج به دست آمده در بخش نخست، نشان می دهد پرکاربردترین نوع اقتباس محتوایی«بازنویسی» و پربسامدترین نوع اقتباس نگارشی«اقتباس از نظم به نثر» است. در بررسی، ارتباط متون اقتباس شده با گروه سنّی کودکان و نوجوانان را در نظر گرفته و به این نتیجه رسیده ایم که گروه سنّی «ج»و«د» مخاطبان اصلی اقتباس کنندگان شاهنامه هستند. در بخش دوم به بررسی ادبی آثار اقتباس شده پرداخته ایم. نخست قسمت نشریّات از کتاب ها جدا شده و متون نثر، نظم و نمایشی به شکل مجزّا مورد تحلیل قرار گرفته است. در جداسازی گروه داستانی از غیر داستانی نیز به این نتیجه رسیده ایم که بخش داستانی متون منثور، پربسامدترین نوع نوشته های ادبی در آثار مقتبس از شاهنامه برای کودکان و نوجوانان و نوشته های مقتبس از شاهنامه در کتاب ها بیش از نشریّات است. به طور کلّی اقتباس از شاهنامه ی فردوسی تا دهه ی سی بسیار ناچیز بوده و از دهه ی پنجاه افزایش یافته و از دهه ی هفتاد به این سو نیز این افزایش سه برابر شده است. این رساله به منزله ی نخستین دایره المعارف از آثاری است که در یک صد سال اخیر با توجّه به شاهنامه ی فردوسی برای کودکان نوشته شده است.
رویا جعفرنژاد مرتضی خسرونژاد
هدف کلی این پژوهش، تببین و مقایسه ی نظریه ی انسان شناسی ابن مسکویه و فروید و دلالت های تربیتی این دو نظریه می باشد. با توجه به این هدف ابتدا به تبیین نظریه ی سه وجهی ابن مسکویه و فروید پرداخته، سپس شباهت ها و تفاوت های بین این دو نظریه بیان شده و در پایان، از هر نظریه دلالت های تربیتی (اصول، اهداف، محتوا و روش های تربیتی) استنتاج گردیده است. تحقیق حاضر از نوع کیفی و در ردیف طرح های غیر پیدایشی است. داده های مورد نیاز با روش اسنادی جمع آوری گردیده است. اسناد مورد پژوهش در رابطه با انسان شناسی ابن مسکویه، کتاب تهذیب الاخلاق وی و کتاب هایی که دیگران، در آن ها به بیان نظریه ی انسان شناسی و نفس ابن مسکویه پرداخته اند، می باشد. در رابطه با انسان شناسی فروید، اسناد مورد استفاده، کتاب های ترجمه شده ی فروید که در ایران موجود است و در آن ها فروید به مطالبی راجع به نظریه ی سه وجهی خود پرداخته است و هم چنین کتاب های روان شناسی شخصیت و کتاب هایی که دیدگاه شخصیت فروید را مطرح کرده اند، می باشد. رویکرد مورد استفاده جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات حاصله، رویکرد توصیفی ـ تفسیری است. تحلیل محتوای یافته ها به روش تحلیل محتوای عرفی و جهت دار بوده و واحد تحلیل پاراگراف می باشد. نتایج تحقیق نشان داد که ابن مسکویه برای نفس انسان قائل به سه قوه است، قوه ی شهویه، قوه ی غضبیه و قوه ی ناطقه. در میان این سه قوه، قوه ی ناطقه از اهمیت بالایی نسبت به دو قوه ی دیگر برخوردار است. فروید نیز شخصیت انسان را دارای ساختاری سه گانه شامل نهاد، من و فرامن می داند که من در میان این سه اهمیت بیشتری دارد. شباهت ها و تفاوت هایی میان این دو نظریه مشاهده گردید، به عنوان مثال غرایز زندگی نهاد با قوه ی شهویه و غرایز مرگ آن تا حدودی با قوه ی غضبیه شباهت دارند. قوه ی ناطقه و من نیز دارای شباهت هایی هستند در عین اینکه تفاوت های اساسی ای نیز دارند. دلالت های تربیتی در زمینه ی اصول، اهداف، محتوا و شیوه های تربیتی نیز از دو نظریه استنتاج گردیده است.