نام پژوهشگر: بهرام بانی نسب

تاثیر اسپرمیدین روی تحمل به سرما در بذور و بوته های خیار
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1390
  محمد سلیمانی   علی اکبر رامین

سرما یکی از بزرگترین عوامل محدودکننده رشد گیاهان و تولید محصول در بسیاری از نقاط جهان می باشد که از دیر باز مورد توجه بوده است. خیار جزء گیاهان فصل گرم و حساس به سرما می باشد. به جز بخشی از مناطق جنوبی و مرکزی کشور، بقیه در مناطقی قرار دارند که در این مناطق به دلیل کاهش زیاد دما، احتمال سرمازدگی در اوایل فصل وجود دارد. روش های مختلفی برای کنترل سرمازدگی وجود دارد که یکی از این روش ها استفاده از تنظیم کننده های رشد می باشد. اسپرمیدین از گروه پلی آمین ها یکی از تنظیم کننده های رشدی می باشد که در سال های اخیر کاربرد آن در مقابله با سرمازدگی مورد مطالعه قرار گرفته است. بنابراین، پژوهشی گلخانه ای شامل چند آزمایش با هدف ارزیابی تحمل به سرمای خیار رقم رشید در مراحل اولیه رشد در قالب طرح های پایه کاملاً تصادفی با چهار تکرار و چهار سطح هورمون شامل صفر، 1/0، 5/0 و 1 میلی مولار اسپرمیدین در گلخانه دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان اجرا گردید. آزمایش ها در مراحل آبگیری، تکمیل جوانه زنی و دانهالی خیار انجام شد. در آزمایش مرحله آبگیری، بذرها پس از تیمار با هورمون برای مدت 15 روز دردمای 13 درجه سانتیگراد قرار گرفتند. مرحله تکمیل جوانه زنی شامل چهار آزمایش بود که بذرها 2 روز در دمای 20 درجه سانتیگراد و پس از تیمار با هورمون 13 روز باقیمانده را در دماهای 15، 13، 11 و 9 درجه سانتیگراد قرار گرفتند. همچنین مرحله دانهالی طی دو آزمایش انجام گرفت که بذرها برای 7 روز در دمای 20 درجه سانتیگراد سبز شدند و پس از تیمار با هورمون 8 روز باقیمانده را در دماهای 9 و 6 درجه سانتیگراد تحت فتوپریود نوری 8 ساعت روشنایی و 16 ساعت تاریکی قرار گرفتند. در خلال و خاتمه هر آزمایش شاخص هایی نظیر درصد جوانه زنی، میانگین روز لازم تا جوانه زنی، طول ساقه چه و ریشه چه، وزن تر و خشک ساقه چه و ریشه چه، نشت یونی ساقه چه و ریشه چه و پرولین ساقه چه و ریشه چه اندازه گیری گردید. به طور مختصر یافته های بدست آمده در این پژوهش نشان داد که کاربرد اسپرمیدین در غلظت های کم موجب افزایش رشد در دماهای کم نسبت به شاهد شد. همچنین مشخص شد که مرحله آبگیری نسبت به مراحل تکمیل جوانه زنی و دانهالی به سرمازدگی نسبتاً حساستر است. مجموع این آزمایش ها نشان داد که غلظت 5/0 میلی مولار اسپرمیدین مناسبت ترین غلظت برای ایجاد مقاومت به سرما (عدم کاهش رشد و غیره) در دانهال های خیار می باشد. همچنین در اکثر موارد غلظت بیش از 5/0 میلی مولار اسپرمیدین اثر بازدارنده بر روی رشد خیار نشان داد. در بررسی تحمل به سرمای خیار فاکتورهای طول ریشه چه، وزن تر ساقه چه، وزن تر ریشه چه و پرولین ساقه چه بهتر پاسخ دادند در حالیکه معیار نشت یونی در گیاهان خیار مورد آزمایش چندان کارآمد عمل نکرد. جهت مقایسه تاثیر دما و اثر متقابل آن با هورمون داده های چهار آزمایش مربوط به مرحله تکمیل جوانه زنی با همدیگر در یک طرح کرت های خورد شده (4 کرت اصلی و 4 کرت فرعی) آنالیز آماری شدند. نتایج به دست آمده در این پژوهش نشان داد، کاهش دما در مرحله تکمیل جوانه زنی، بیشتر شاخص های رشد اندازه گیری شده در اندام هوایی و ریشه را به طور معنی داری کاهش داد. اثر متقابل هورمون و دما برای فاکتورهای طول ساقه چه و ریشه چه و وزن تر ریشه چه از نظر آماری معنی دار گردید، به طوری که اثر غلظت های مختلف هورمون روی این فاکتورها تابع دما می باشد.

اثر سطوح مختلف کلرید سدیم بر رشد افتراقی ژنوتیپ های انگور (vitis vinifera l.) و انتخاب ارقام متحمل به شوری
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1390
  حدیث یادگاری پور   بهرام بانی نسب

انگور یکی از مهم ترین میوه های ریز در ایران و جهان می باشد. انگور ها به عنوان گیاهان نسبتا حساس به شوری مطرح هستند لذا این پژوهش به منظور بررسی مقاومت ارقام مختلف انگور به شوری و انتخاب مناسب ترین رقم متحمل در شرایط in vivo انجام گردیده است. به این منظور قلمه های 6 رقم انگور (عسگری، یاقوتی سفید، ریش بابا سفید، سیاه، شاهانی و کشمشی قرمز قزوین) در اوایل اسفند ماه سال 1388 از کلکسیون دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان تهیه و جهت ریشه دهی به گلدان های حاوی ماسه ضدعفونی شده منتقل گردید. پس از ریشه زایی و استقرار کامل گیاهان تنش شوری در 4 سطح 0، 30، 60 و 90 میلی مول در لیتر نمک کلرید سدیم که به ترتیب هدایت الکتریکی ها ی معادل 03/1، 03/4، 93/6 و 19/10 دسی-زیمنس بر متر را ایجاد می کردند؛ به مدت یک ماه اعمال گردید. آزمایش به صورت فاکتوریل (4×6) در قالب طرح پایه کاملا تصادفی با 4 تکرار به اجرا درآمد. نتایج این پژوهش نشان داد که شوری باعث کاهش معنی دار اغلب شاخص های رشد رویشی (شامل وزن تر و خشک اندام هوایی و ریشه، درصد افزایش طول ساقه، طول و تعداد ریشه) و افزایش نسبت برگ های نکروز شده به کل برگ ها گردید. همچنین نتایج حاکی از وجود تفاوت معنی دار بین ارقام مورد مطالعه از نظر صفات رشد رویشی بود. کم ترین وزن تر اندام هوایی مربوط به رقم عسگری بود. بیش ترین وزن تر ریشه مربوط به ارقام کشمشی قرمز قزوین، شاهانی، و ریش بابا سفید بود. بالا ترین نسبت برگ های نکروز شده به کل برگ ها مربوط به ارقام سیاه، عسگری و همچنین یاقوتی سفید بود. ارقام یاقوتی سفید و کشمشی قرمز قزوین بالا ترین درصد افزایش طول ساقه را نشان دادند. پایین ترین میانگین طول ریشه مربوط به ارقام عسگری و یاقوتی سفید بود. بالا ترین تعداد ریشه را ارقام سیاه و کشمشی قرمز قزوین به خود اختصاص دادند. به طور کلی با افزایش سطح شوری درصد نشت یونی برگ افزایش یافت و پایین ترین میزان این شاخص مربوط به رقم کشمشی قرمز قزوین بود. میزان شاخص کلروفیل فلورسانس تحت تاثیر تنش شوری به طور معنی داری در کلیه ارقام کاهش یافت. ارقام شاهانی و کشمشی قرمز قزوین بالا ترین میانگین این صفت را از خود بروز دادند. با افزایش سطح تنش شوری میزان پرولین برگ در کلیه ارقام به جز عسگری افزایش یافت. رقم سیاه بالا ترین میزان و ارقام یاقوتی سفید و عسگری پایین ترین میزان پرولین را داشتند. با افزایش سطح تنش میزان تجمع پتاسیم و سدیم در بافت برگ کلیه ارقام افزایش یافت به گونه ای که ارقام عسگری، سیاه و ریش بابا سفید بالا ترین میانگین پتاسیم برگ و ارقام سیاه، یاقوتی سفید و ریش بابا سفید بالا-ترین میانگین سدیم برگ را از خود نشان دادند. با افزایش سطح تنش شوری میزان سدیم بافت ریشه افزایش و پتاسیم آن کاهش یافت. در این بین ارقام سیاه، ریش بابا سفید و عسگری کم ترین میانگین پتاسیم ریشه و ارقام یاقوتی سفید و شاهانی کم-ترین تجمع سدیم را در بافت ریشه داشتند. با افزایش شوری تجمع پتاسیم در بافت ساقه کاهش یافت در حالیکه میزان سدیم بافت ساقه با افزایش شوری افزایش نشان داد. بالا ترین میزان تجمع پتاسیم و سدیم در بافت ساقه مربوط به ارقام عسگری و سیاه بود. از نظر اغلب صفات مورد مطالعه به جز وزن تر و خشک ریشه، میانگین قطر ریشه، درصد نشت یونی برگ و میزان سدیم ساقه اثر متقابل معنی داری بین رقم و شوری وجود داشت. نسبت برگ های نکروز شده به کل برگ ها همبستگی منفی بسیار بالا و معنی داری با کلیه صفات رشد رویشی بجز میانگین قطر ریشه داشت. همچنین همبستگی شاخص کلروفیل فلورسانس برگ با سایر صفات رشد رویشی به جز قطر ریشه مثبت و معنی دار بود. همبستگی بین پرولین بانسبت برگ های نکروز شده به کل برگ ها مثبت و معنی دار و با سایر شاخص های رشد رویشی به جز وزن خشک اندام هوایی و میانگین قطر ریشه، منفی و معنی دار بود. همبستگی بین میزان سدیم برگ و نسبت برگ های نکروز شده به کل برگ ها مثبت و معنی دار و همبستگی آن با دیگر صفات رشد رویشی به جز قطر ریشه منفی و معنی دار بوده و مقدار عددی آن نسبتا بالا بود.

اثر ترینگزاپک اتیل بر خصوصیات ظاهری و مقاومت به سرمای سه رقم چمن برموداگراس
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1390
  شکوفه فرهمند سودرجانی   بهرام بانی نسب

چمن ها گیاهانی تک لپه از خانواده گندمیان بوده و از عناصر اصلی در طراحی فضای سبز می باشند. برموداگراس یکی از مهمترین چمن های فصل گرم بوده و در مناطق خشک به علت مقاومت به کم آبی و شوری کاربرد فراوان دارد. برموداگراس در مناطق معتدله نیز استفاده می شود، وجود رطوبت سرعت رشد این گیاه را افزایش می دهد اما مقاومت کم به سرما در این گونه می تواند منجر به آسیب زمستانه شود که در مناطقی با مدیریت فشرده مانند زمین های گلف، ارتفاع کم سرزنی و فشردگی ترافیک این آسیب-ها شدیدتر خواهد بود. تنظیم کننده های رشد گیاهی می توانند نقش مناسبی در برنامه های مدیریتی چمن ایفا نمایند که در این میان می توان به کاربرد کند کننده ها اشاره کرد. به طور معمول کاربرد بازدارنده ها وکندکننده های رشد در چمن سبب کاهش رشد رویشی، افزایش رشد ریشه، بهبود کیفیت رنگ، افزایش میزان فتوسنتز و مقاومت به تنش های زنده و غیر زنده می شود. در این میان ترینگزاپک اتیل جدیدترین کند کننده ی مورد استفاده در چمن می باشد. با توجه به حساسیت برموداگراس به دمای پایین و اهمیت آن در فضای سبز، تاثیر غلظت های مختلف ترینگزاپک اتیل برروی خصوصیات ظاهری، افزایش مقاومت به سرمای سه رقم چمن برموداگراس و معرفی رقمی با طول دوره خواب کوتاه مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور آزمایشی به صورت فاکتوریل اسپیلیت پلات در زمان در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار و هر تکرار شامل دو گلدان بر سه رقم برموداگراس به نام های رگلس،تیف وی و تیف دوارف، دراطراف گلخانه آموزشی-پژوهشی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان صورت گرفت. تیمارها شامل 4 غلظت 0،6، 12 و 18 میلی گرم بر متر مربع ترینگزاپک اتیل درشهریور، مهر و آبان ماه 1388 و فروردین تا مهر 1389 به صورت ماهانه استفاده شد. در طول این دوره، فاکتورهایی نظیر ارتفاع، رنگ، وزن تر و خشک به صورت مرتب اندازه گیری شد. مقدار پرولین دو مرتبه در آذر ماه 1388 و 1389 و با سرد شدن هوا اندازه گیری گردید. برای بررسی بقای ریزوم ها در دی ماه و اواخربهمن ماه 1388 ریزوم ها به انکوباتور در دمای پایین انتقال یافتند. و سپس بعد از خارج شدن از انکوباتور و کاشت در گلدان درصد بقای ریزوم ها اندازه گیری شد. با اتمام آزمایش و پس از خارج نمودن گیاهان از گلدان، عمق نفوذ ریشه، عمق تراکم، وزن تر و خشک ریشه ها اندازه گیری شد.ترینگزاپک اتیل باعث کاهش ارتفاع و سرعت رشد در هر سه رقم برموداگراس نسبت به شاهد شد و این در حالی است که بین غلظت های 6، 12 و 18 میلی گرم بر متر مربع تفاوت معنی داری مشاهده نشد. بیشترین کاهش ارتفاع در رقم تیف دوارف مشاهده شد. استفاده از هورمون ترینگزاپک اتیل در هر سه رقم باعث افزایش میزان پرولین نسبت به شاهد شد، بر این اساس بیشترین میزان پرولین در رقم تیف دوارف مشاهده گردید. استفاده از هورمون ترینگزاپک اتیل تاثیر معنی داری در افزایش میزان رنگ در اسفند و آذر ماه نشان نداد. نتایج نشان داد که بین شاهد وغلظت های مختلف هورمون ترینگزاپک اتیل در بقای ریزوم تفاوت معنی داری وجود نداشت. استفاده از هورمون ترینگزاپک اتیل باعث افزایش عمق تراکم ریشه، وزن تر و خشک ریشه شد و در این بین غلظت 12 میلی گرم بر متر مربع هورمون تاثیر بیشتری در این افزایش داشت.

اثر شش پایه مختلف بر میزان عناصر معدنی برگ و میوه و شاخص های رشد رویشی و صفات کیفی میوه ’به’ رقم اصفهان (cydonia oblonga)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1390
  جعفر شمسی   بهرام بانی نسب

نوع پایه با توجه به تفاوت در جذب و انتقال مقادیر متفاوت عناصر معدنی می تواند بر میزان رشد درخت و کیفیت میوه اثر بگذارد. به منظور بررسی و انتخاب مناسب ترین پایه برای درختان ’به’ رقم اصفهان در ایستگاه تحقیقاتی کبوترآباد شش نوع پایه شامل پایه های رویشی qa، qb، qc، pqba29 و پایه های بذری به و زالزالک مورد مقایسه قرار گرفتند. شاخص های رشد رویشی شامل رشد شاخه های فصل جاری، ارتفاع درخت، قطر تنه پایه، قطر تنه در محل پیوند و قطر تنه درختان پیوندی، میزان کلروفیل نسبی برگ و شاخص های کیفی میوه شامل طول و قطر میوه، سفتی، میزان قند، میزان اسید های آلی، پ- اچ و همچنین مقادیر عناصر معدنی برگ ومیوه مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاصل از اندازه گیری ها نشان داد که اثر پایه بر روی اکثر پارامتر های اندازه گیری شده درختان معنی دار بود. نتایج مقایسه میانگین نشان داد کمترین و بیشترین میزان کلروفیل نسبی برگ درختان به رقم اصفهان به ترتیب روی پایهqb وپایه qc وجود داشت. همچنین درختان پیوندی روی پایه qb کمترین رشد رویشی سالیانه را داشتند. بیشترین ارتفاع درختان روی پایه qc مشاهده شد که در مقایسه با درختان پیوندی روی پایه زالزالک که کمترین مقدار را داشتند 18 درصد بیشتر بود. پایه بذری ’به’ بیشترین قطر تنه پایه، قطر تنه در محل پیوند و قطر تنه درختان پیوندی را داشت. بزرگترین میوه ها روی پایه زالزالک وکوچکترین میوه ها روی پایهqa مشاهده شد ولی پایه اثر معنی داری بر نسبت طول به قطر میوه ’به’ رقم اصفهان نداشت. بیشترین میزان سفتی بافت میوه روی پایه qa و کمترین میزان سفتی روی پایه زالزالک وجود داشت. میوه روی پایه qc بیشترین میزان اسیدهای آلی را داشت اما میزان مواد جامد محلول به طور معنی دار تحت تاثیر پایه قرار نگرفت. نتایج نشان داد پایه اثر معنی داری بر میزان فسفر، پتاسیم، کلسیم، منیزیم، آهن، مس، منگنز و سدیم برگ درختان ’به’ رقم اصفهان داشت ولی میزان نیتروژن و روی برگ تحت تاثیر پایه قرار نگرفت. همچنین پایه اثر معنی داری بر میزان فسفر، پتاسیم، کلسیم، آهن، مس و سدیم میوه درختان ’به’ رقم اصفهان داشت اما میزان نیتروژن، منیزیم، روی و منگنز میوه اختلاف معنی داری نداشتند. بیشترین میزان کلسیم، منیزیم، مس و روی در برگ درختان پیوندی روی پایه qc وجود داشت همچنین کمترین میزان پتاسیم و سدیم نیز روی این پایه مشاهده شد. برگ درختان پیوندی روی پایه qb بیشترین میزان آهن و فسفر را داشت. در برگ درختان پیوندی روی پایه زالزالک بیشترین میزان پتاسیم و منگنز و کمترین میزان آهن ، منیزیم و روی وجود داشت. همچنین بیشترین میزان فسفر و پتاسیم میوه نیز روی پایه زالزالک وجود داشت. در مجموع نتایج نشان می دهد پایه qc بالاترین کارایی را در جذب عناصر معدنی داشت و پایه زالزالک پاکوتاه ترین پایه بود

اثر کاربرد سلیسیلیک اسید و آسکوربیک اسید بر رشد دانهال های پسته تحت شرایط تنش شوری
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1390
  نسیم بستام   بهرام بانی نسب

شوری یکی از رایج ترین تنش های غیر زنده است که تولید محصولات کشاورزی را در برخی قسمت های جهان به خصوص مناطق خشک و نیمه خشک تحت تاثیر قرار می دهد. کیفیت پایین آب آبیاری یکی از عوامل اصلی تجمع نمک بوده که منجر به کاهش عملکرد محصولات کشاورزی می شود. درخت پسته (pistacia vera l.) از سال ها پیش تا کنون به طور تجاری در ایران مورد کشت و پرورش قرار گرفته است. با وجود اینکه پسته به عنوان یک گیاه مقاوم به شوری دسته بندی شده است، کیفیت پایین آب آبیاری عملکرد این گیاه را در چند سال اخیر کاهش داده است. نقش سالیسیلیک اسید و آسکوربیک اسید در مکانیسم های دفاعی گیاهان تحت تنش های زنده و غیر زنده، نشان دهنده این است که این ترکیبات قادرند اثرات تنش شوری را در گیاهان کاهش دهند. بنابراین آزمایشی در شرایط گلخانه برای آزمودن اینکه آیا کاربرد سالیسیلیک اسید و آسکوربیک اسید می تواند اثرات مخرب تنش شوری را بر رشد رویشی دانهال های پسته رقم ,قزوینی، کاهش دهد ترتیب داده شد. تیمارها در این آزمایش شامل 4 سطح شوری(0، 30، 60 و 90 میلی مولار نمک کلرید سدیم) و 4 غلظت سالیسیلیک اسید و آسکوربیک اسید (0، 1/0، 5/0 و 1 میلی مولار) در نظر گرفته شد. طرح آزمایش به صورت فاکتوریل 4×4 در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار و هر تکرار شامل 3 دانهال بود. نتایج نشان داد که شاخص خسارات ظاهری دانهال های پسته با افزایش غلظت نمک به طور معنی داری افزایش یافت. پس از اعمال تنش شوری، در آن دسته از دانهال هایی که با سالیسیلیک اسید و آسکوربیک اسید تیمار نشده بودند، علایم آسیب های مربوط به تنش شوری کاملاً مشهود بود. در حالی که در دانهال های تیمار شده با غلظت های 5/0 و 1 میلی مولار سالیسیلیک اسید و 5/0 میلی مولار آسکوربیک اسید آسیب ها جزئی بود. تنش شوری پارامترهای رشد رویشی (طول ساقه، تعداد و سطح برگ، وزن تر و خشک اندام هوایی) را در دانهال های پسته به طور معنی داری کاهش داد. کاربرد سالیسیلیک اسید و آسکوربیک اسید اثرات سوء و آسیب های ناشی از تنش شوری را کاهش داده و پارامترهای رویشی را بهبود بخشید. افزایش غلظت نمک، میزان نشت یونی و محتوی پرولین را افزایش و محتوی آب نسبی برگ را در دانهال های پسته کاهش داد. کاربرد سالیسیلیک اسید میزان نشت یونی برگ و محتوی پرولین را به طور معنی داری کاهش و محتوی آب نسبی برگ را در مقایسه با شاهد افزایش داد. همچنین سالیسیلیک اسید و آسکوربیک اسید محتوی نسبی کلروفیل برگ و شاخص کلروفیل فلورسانس (fv/fm)را بهبود بخشیده و ظرفیت فتوسنتزی را در مقایسه با دانهال های شاهد افزایش داد. کاربرد نمک سبب تجمع یون سدیم و کاهش میزان یون پتاسیم در برگ ها و ریشه های دانهال های پسته شد. کاربرد سالیسیلیک اسید و آسکوربیک اسید در برگ ها منجر به کاهش تجمع یون سدیم و افزایش پتاسیم برگ نسبت به گیاهان شاهد شد. نتایج نشان داد که همبستگی معنی داری میان شاخص های فیزیولوژیکی و موفولوژیکی وجود دارد. همبستگی ها حاکی از این بود که شاخص خسارات ظاهری با میزان نشت یونی برگ ها، محتوی پرولین و میزان یون سدیم در برگ ها و ریشه ها همبستگی مثبت دارد اما با محتوی نسبی کلروفیل برگ، میزان آب نسبی برگ، شاخص کلروفیل فلورسانس، فتوسنتز، هدایت روزنه ای، طول ساقه، سطح برگ، وزن تر و خشک ریشه و اندام هوایی و میزان یون پتاسیم برگ ها و ریشه ها همبستگی منفی دارد. بنابراین، می توان نتیجه گرفت که دو ترکیب سالیسیلیک اسید و آسکوربیک اسید اثرات نامطلوب تنش شوری را از طریق جلوگیری از کاهش محتوی کلروفیل نسبی برگ، میزان آب نسبی برگ، شاخص کلروفیل فلورسانس و میزان فتوسنتز خالص و همچنین جلوگیری از افزایش نشت یونی برگ و محتوی پرولین و سدیم برگ کاهش دادند. از آن جایی که سالیسیلیک اسید و آسکوربیک اسید به راحتی در دسترس می باشند، این دو ترکیب می توانند به منظور جلوگیری از کاهش رشد ناشی از تنش شوری کاربرد عملی داشته باشند.

تعیین بهترین گرده دهنده درختان زیتون ارقام کنسروالیا و فیشمی رودبار در استان فارس
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1390
  محمد تقی اسفندیاری بیات   بهرام بانی نسب

چکیده بقای صنعت زیتون به برداشت عملکرد اقتصادی میوه که می تواند برای تولید روغن و زیتون های رومیزی استفاده گردد بستگی دارد. در درختان زیتون علیرغم تولید گل فراوان، میوه کمی تشکیل می شود. یکی از مهمترین دلایل نسبت پایین میوه به گل، رابطه سازگاری دانه گرده در بین ارقام مختلف است. با توجه به اینکه گرده افشانی یکی از مهمترین فاکتورها در تولید میوه است بررسی سازگاری گرده بین ارقام در زمان احداث باغ زیتون به منظور افزایش تشکیل میوه و عملکرد برای پرورش دهندگان اهمیت دارد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف تعیین گرده دهنده مناسب برای ارقام زیتون ‘فیشمی رودبار’ و ‘کنسروالیا’ که می تواند تولید و کیفیت میوه را افزایش دهد انجام گردید. مطالعات در دو باغ که در آن ها درختان کنسروالیا و فیشمی رودبار کشت شده و به ترتیب در کازرون و شیراز واقع شده بودند در طی دو سال انجام شد. طرح آزمایش بلوک کامل تصادفی با چهار تکرار بود. در رقم کنسروالیا تعدادی از شاخه های انتخاب شده بر روی هر تکرار(درخت) تیمارهای خودگرده افشانی، گرده افشانی باز، دگر گرده افشانی با دانه گرده ‘گوردال سویلانو’، ‘فیشمی رودبار’، ‘روغنی’ و مخلوطی از دانه های گرده همه ارقام را دریافت نمودند. در سال دوم تیمارهای دانه گرده ‘دکل’ و ‘کرونایکی’ به دیگر تیمارها اضافه گردید. تیمارهای رقم ‘فیشمی رودبار’ در دو سال مشابه بوده و شامل خود گرده افشانی، گرده افشانی باز، دگرگرده افشانی با دانه گرده ‘روغنی’ ، ‘زرد’ ، ‘تخم کبکی’ ، ‘دزفول’ ، ‘شیراز’ ، ‘ بش’ و مخلوط گرده همه ارقام بود. برای تیمار مخلوط دانه گرده مقادیر مساوی (وزنی) گرده های ارقام ترکیب گردیدند. جمع آوری گرده از طریق کیسه نمودن شاخه های گل دهنده هر درخت گرده دهنده قبل از باز شدن گل و تکان دادن آنها بعد از مرحله تمام گل انجام گردید. گرده های جمع آوری شده در بطری های شیشه ای کوچک در دمای 4 درجه سانتی گراد تا زمان استفاده ذخیره گردیدند. به منظور انجام پژوهش تعدادی از شاخه های گل دهنده در هر درخت انتخاب و یکصد گل در هرشاخه قبل از باز شدن در مرحله بالونی (به جز تیمار خود گرده افشانی و گرده افشانی باز) بوسیله پنس اخته و با یک قلم موی کوچک تلاقی گردیدند. جهت جلوگیری از ورود گرده های نا خواسته، دست ها و همه وسایل بعد از هر تلاقی با اتانول %70 شستشو گردید. پس از گرده افشانی این شاخه ها (به جز تیمار گرده افشانی باز) بوسیله کیسه های کاغذی پوشیده شدند. بیست روز بعد از اخته کردن کیسه های کاغذی برداشته شد. درصد تشکیل میوه در روز بیست و یکم بعد از اخته شدن، میانه تابستان و زمان برداشت محاسبه گردید. همچنین در زمان برداشت عملکرد و اجزاء میوه و هسته ارزیابی گردید. نتایج نشان داد که رقم ‘کنسروالیا’ رقمی خود سازگار است (شاخص ناسازگاری 91/0 در سال اول و 18/1 در سال دوم) و تیمار های گرده افشانی سبب کاهش تشکیل میوه می شود. درصد تشکیل میوه در همه مراحل در تیمار خود گرده افشانی به طور معنی داری بیشتر از تیمارهای دگرگرده افشانی بود. در این تحقیق همچنین درصد شات بری تحت تاثیر منابع گرده قرار گرفت. گل های گرده افشانی شده با گرده ‘کنسروالیا’ حداقل درصد شات بری را در مقایسه با تیمارهای دگرگرده افشانی نشان دادند. در این مطالعه، صفات میوه (قطر، طول و وزن میوه و نسبت گوشت به هسته) در تیمارهای خودگرده افشانی، گرده افشانی باز و مخلوط دانه گرده برتر از تیمارهای دگرگرده افشانی بودند. صفات هسته تحت تاثیر نوع دانه گرده قرار نگرفت. نتایج نشان داد که رقم ‘فیشمی رودبار’ یک رقم نسبتاً خود ناسازگار است و خود گرده افشانی سبب کاهش تشکیل میوه (شاخص ناسازگاری 52/0 در سال اول و 67/0 در سال دوم) شد. درصد تشکیل میوه در همه مراحل در تیمارهای دگرگرده افشانی با دانه گرده زرد و مخلوط دانه های گرده به طور معنی داری بیشتر از سایر تیمارها بود. گل های تیمار شده با دانه گرده رقم زرد و مخلوط دانه های گرده حداقل درصد شات بری را در مقایسه با سایر تیمارها نشان دادند. صفات هسته و میوه در تیمار دگرگرده افشانی با دانه گرده زرد بیشتر از سایر تیمارها بود. در مجموع پاسخ ارقام ‘کنسروالیا’ و ‘فیشمی رودبار’ به منابع گرده مختلف در این پژوهش نشان می دهد که ‘کنسروالیا’ یک رقم خود سازگار و ‘فیشمی رودبار’ یک رقم نسبتاً خود ناسازگار می باشد. کلمات کلیدی: زیتون، گرده افشانی، خود ناسازگاری، تشکیل میوه

تاثیر ایندول بوتریک اسید وپوترسین بر ریشه زایی قلمه های زیتون
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1391
  سمیه کدخدایی   مصطفی مبلی

زیتون درختی مقدس، همیشه سبز نیمه گرمسیری با عمر طولانی می باشد که بومی منطقه مدیترانه است. روش تکثیر معمول این گیاه، قلمه چوب از نوع نیمه خشبی است. قلمه های درخت زیتون سخت ریشه زاست. غلبه بر ناتوانی ریشه دهی می تواند به طور موثری در توسعه باغات جدید با ارقام مطلوب و مناسب هر منطقه موثر باشد. در این پژوهش تاثیر تنظیم کننده رشد ایندول بوتریک اسیدو پوترسین و برهم کنش این مواد برروی قلمه های نیمه خشبی و برگ دار زیتون بر صفات ریشه زایی و رشد قلمه ها بررسی گردید. در آزمایش اول که در سال1389 انجام شداز 3 غلظت ایندول بوتریک اسید (صفر، 2000و4000 میلی گرم در لیتر) و 3 غلظت پوترسین (صفر،0/1 و 1 میلی مولار) برروی ارقام زرد و روغنی استفاده شد. آزمایش بصورت فاکتوریل 2×3×3 در قالب طرح کاملاً تصادفی در 4 تکرار انجام گرفت. نتایج نشان داد درصد قلمه های سالم و ریشه دار شده در رقم زرد بیشتر از روغنی بود. تیمار 2000 میلی گرم در لیتر ایندول بوتریک اسید بیشترین مجموع درصد قلمه های کالوس و ریشه دار، تعداد و طول ریشه، درصد قلمه های انشعاب دار و تعداد انشعاب را نسبت به تیمار شاهد و 4000 میلی گرم در لیتر داشت. غلظت 0/1 و 1 میلی مولار پوترسین بهترین نتیجه را از نظر درصدکالوس و ریشه دار شدن و انشعاب دادن قلمه ها وطول و تعداد ریشه ها نشان داد. برهمکنش ایندول بوتریک اسید و پوترسین معنی دار گردید به طوری که بیشترین درصد قلمه های سالم و ریشه دار در ترکیب2000 میلی گرم در لیتر ایندل بوتریک اسید و0/1 و 1 میلی مولار پوترسین به دست آمد. در آزمایش دوم که در سال 1390 انجام گرفت تنها از رقم زرد استفاده شد. تیمار ها شامل غلظت 2000 میلی گرم در لیتر ایندول بوتریک اسید به همراه یکی از سه غلظت پوترسین (صفر، 0/1 و 1 میلی مولار)، در قالب طرح کاملاً تصادفی با 4 تکرار انجام گرفت. خارج کردن و ارزیابی قلمه ها از بستر در سه زمان دو سه و چهار ماه پس از قلمه گیری صورت پذیرفت. در این آزمایش در کل غلظت 0/1 و 1 میلی مولار پوترسین درصد قلمه های سالم، کالوس و ریشه دار، انشعاب دار و تعداد و طول ریشه و تعداد وطول انشعاب در قلمه ها را نسبت به شاهد افزایش دادند. لیکن تفاوت معنی داری بین آن ها نبود. همچنین با بررسی تاثیر ایندول بوتریک اسید و پوترسین در طول زمان در این آزمایش مشخص شد درصد قلمه های کالوس داده در دو ماه پس ازقلمه گیری بیشتر بوده و سه و چهار ماه پس از قلمه گیری درصد قلمه های ریشه دار بیشتر شده است. با گذشت زمان نیز به تعداد و طول ریشه و انشعابات اضافه شد. بنابراین استفاده از پوترسین در غلظت های 0/1 و 1 میلی مولار بعد از 2000 میلی گرم در لیتر ایندول بوتریک اسید به بهتر ریشه دهی این دورقم زیتون کمک کرده و می توانند در روند بهبود ثکثیر این گیاه به کار گرفته شوند.

بررسی تاثیر پتاسیم سیلیکات و نانوسیلیس بر رشد و نمو توت فرنگی تحت شرایط کم آبی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1391
  صفورا دهقانی پوده   سیروس قبادی

تنش های محیطی از مهمترین عوامل محدود کننده رشد و نمو گیاهان به شمار می روند. در بین تنش های محیطی، خشکی مهمترین عامل کاهنده تولیدات محصولات کشاورزی است. توت فرنگی یکی از مهمترین تولیدات باغبانی در سطح جهان است و به دلیل داشتن عطر، طعم و محتویات سرشار از ویتامین به خوبی جایگاه خود را در رژیم غذایی میلیون ها نفر در جهان پیدا کرده است. سیلیسیوم به عنوان عنصری مفید برای رشد گیاهان به ویزه در شرایط تنش های محیطی به شمار می آید. از طرف دیگر تحقیقات اندکی در مورد تاثیر نانو مواد بر روی گیاهان وجود دارد. بنابراین هدف از انجام این پژوهش بررسی تاثیر سیلیسیوم بر رشد و نمو توت فرنگی در شرایط تنش کم آبی و مقایسه بین دو ترکیب سیلیسیوم می باشد. بر این اساس آزمایشی به صورت فاکتوریل و در قالب طرح کاملا تصادفی به منظور بررسی تاثیر سه سطح آبیاری شامل تامین 100، 75 و 60 درصد کمبود رطوبت خاک تا حد ظرفیت زراعی مزرعه (fc) و 8 تیمار سیلیسیوم شامل ( 0، 5، 10 و 15 میلی مولار) از ترکیب پتاسیم سیلیکات (k2sio3) و (0، 10، 20 و 30 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم بستر کشت) از ترکیب نانو سیلیس (sio2) استفاده گردید. به منظور از بین بردن تاثیر پتاسیم در پتاسیم سیلیکات از ترکیب پتاسیم هیدروکسید(koh) در غلظت 30 میلی مولار استفاده شد. تعیین میزان رطوبت خاک و برنامه آبیاری با استفاده از تانسیومتر انجام گردید. صفات رویشی (شامل طول و قطر دمبرگ، تعداد و سطح برگ، وزن تر و خشک ریشه و اندام هوایی)، سطح ویژه برگ، نشت یونی، میزان کلروفیل، میزان رطوبت نسبی برگ (rwc)، پرولین، کلروفیل فلورسنس (fv/fm)، سرعت فتوسنتز (pn)، هدایت روزنه ای (gs)، غلظت دی اکسید کربن زیر روزنه (ci)، تعرق (e)، کارایی مزوفیل برگ (me)، کارایی مصرف آب (wue) و عناصر غذایی (شامل سدیم، پتاسیم، کلسیم و سیلیسیوم ریشه و اندام هوایی) اندازه گیری شد. نتایج نشان داد با افزایش تنش آبی بیشتر فاکتور های رویشی، سطح ویژه برگ، میزان رطوبت نسبی برگ، کلروفیل فلورسنس، فتوسنتز، هدایت روزنه ای و تعرق به طور معنی داری کاهش یافت. کاربرد سیلیسیوم به خاک باعث افزایش معنی دار در اکثر صفات ذکر شده گردید. سیلیسیوم تاثیر معنی داری بر نشت یونی، رطوبت نسبی برگ، سطح برگ و کلروفیل a و b نداشت. از طرف دیگر تنش آب باعث افزایش نشت یونی، میزان کلروفیل، پرولین، کارایی مزوفیل برگ و کارایی مصرف آب شد. سیلیسیوم به طور معنی دار سطح ویژه برگ، نشت یونی و تعرق را کاهش داد. میزان کلروفیل، کارایی مزوفیل برگ و کارایی مصرف آب و کلروفیل توسط کاربرد سیلیسیوم بهبود یافت. آنالیز سدیم، پتاسیم و کلسیم، تجمع این عناصر را در ریشه و اندام هوایی در شرایط تنش آب نشان داد. کاربرد سیلیسیوم جذب کلسیم و سدیم اندام هوایی را به طور معنی دار کاهش داد. پتاسیم سیلیکات نیز افزایش معنی دار سدیم در ریشه را باعث شد. کاربرد سیلیسیوم به صورت پتاسیم سیلیکات میزان سیلیسیوم ریشه و اندام هوایی را افزایش داد. همچنین میزان جذب سیلیسیوم در شرایط تنش کاهش یافت. اثر متقابل بین تیمار های سیلیسیوم و سطوح آبیاری در بیشتر صفات اندازه گیری شده نیز معنی دار شد. نتایج نشان داد در بیشتر صفات مورد بررسی، تیمار های 10 میلی گرم در کیلوگرم محیط رشد نانو سیلیس و 10 میلی مولار پتاسیم سیلیکات بیشترین تاثیر را داشت. به طور کلی کاربرد سیلیسیوم اثرات مفیدی بر توت فرنگی داشت و کاربرد آن اثرات مخرب تنش کم آبی را کاهش داد. بنابراین کاربرد سیلیسیوم می تواند یکی از راه های دستیابی به رشد بیشتر در مناطق خشک و نیمه خشک در شرایط تنش آب باشد. واژگان کلیدی: نانوسیلیس، پتاسیم سیلیکات، تنش آبی، توت فرنگی

تاثیرتغذیه روی بر ویژگی های رشد رویشی پایه درختان بادام در شرایط شور
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده علوم کشاورزی 1391
  اعظم امیری   بهرام بانی نسب

شوری خاک یکی از تنش های مهم غیر زنده است که اثرات مضری بر تولید وکیفیت گیاه به دلیل تجمع بیش از حد یون های کلرید و سدیم در گیاهان دارد. کمبود روی نیز یکی از شایع ترین کمبودهای عناصر میکرو برای رشد گیاهان در مناطق مختلف جهان است، بخصوص در نواحی خشک ونیمه خشک در خاک های قلیایی است. روی یکی از ترکیبات مهم در بسیاری از آنزیم ها است وسبب و استحکام غشاء و پروتئین می شود. بادام(prunus amygdalus) از درختانی است که از سال های پیش به صورت تجاری در ایران مورد کشت و پرورش قرار گرفته است. با وجود اینکه بادام به عنوان یک گیاه نیمه مقاوم به شوری دسته بندی شده است، کیفیت پایین آب آبیاری عملکرد این گیاه را در سال های اخیر کاهش داده است. نقش روی در مکانیزم های دفاعی گیاهان تحت تنش های غیر زنده نشان دهنده این است که این عنصر قادر است اثرات تنش شوری را در گیاهان کاهش دهد. بنابراین آزمایشی در شرایط گلخانه ای برای آزمون اینکه آیا کاربرد روی می تواند اثرات مضر تنش شوری را بر رشد دانهال های بادام کاهش دهد طراحی شد.تیمارها در این آزمایش شامل 4 سطح شوری (0، 30، 60 و90 میلی مولار) و 4 غلظت روی (0، 5، 10 و 20 میلی گرم در کیلو گرم خاک) در نظر گرفته شد. آزمایش به صورت فاکتوریل 4×4 در قالب طرح کاملاً تصادفی با 4 تکرار و هر تکرار شامل 3 دانهال انجام شد. نتایج نشان داد که تنش شوری سبب کاهش پارامترهای رشد رویشی مانند (طول شاخساره، وزن تر و خشک ریشه و شاخساره ) در دانهال های بادام شد. کاربرد روی اثرات مضر و خسارات ناشی از شوری را بهبود بخشید. افزایش غلظت کلرید سدیم میزان نشت یونی و محتوای پرولین برگ را افزایش داد. کاربرد روی سبب کاهش نشت یونی برگ و افزایش میزان پرولین تنش شوری در مقایسه با گیاهان شاهد شد. تنش شوری کلروفیل نسبی برگ ، شاخص کلروفیل فلورسانس و میزان فتوسنتز را در مقایسه با شاهد کاهش داد. کاربرد روی سبب بهبود کلروفیل نسبی برگ، کلروفیل فلورسانس و میزان فتوسنتز در مقایسه با شاهد شد. کاربرد کلرید سدیم باعث تجمع یون سدیم در برگ و ریشه و کاهش یون پتاسیم در برگ دانهال های بادام شد. کاربرد روی در غلظت 10 میلی گرم در کیلوگرم خاک غلظت یون سدیم را در برگ ها کاهش وغلظت یون پتاسیم را در برگ و ریشه افزایش داد. اگرچه غلظت یون روی برگ تحت تاثیرتنش شوری قرار نگرفت، اما بیش ترین مقدار کاربرد روی سبب افزایش معنی داری غلظت یون روی برگ و ریشه دانهال های بادام شد. نتایج نشان داد که همبستگی معنی داری بین پارامترهای فیزیولوژیک و مورفولوژیک وجود دارد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که کاربرد روی با جلوگیری ازکاهش کلروفیل نسبی برگ،کلروفیل فلورسانس، محتوای پرولین و فتوسنتز و با جلوگیری از افزایش درصد نشت یونی برگ و مقدار سدیم برگ دانهال های بادام اثرات مضر وخسارات ناشی از تنش شوری را بهبود بخشید.

ارزیابی تحمل به شوری و خصوصیات رشد رویشی ارقام زیتون تحت تاثیر سطوح مختلف کلرید سدیم
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1391
  فرزانه علیایی   بهرام بانی نسب

چکیده زیتون یکی از مهمترین گیاهان با مقاومت متوسط به شوری در ایران و جهان است. شوری از متداول ترین تنش های غیر زنده است که تولید محصولات کشاورزی را در برخی نقاط جهان به خصوص مناطق خشک و نیمه خشک تحت تاثیر قرار می دهد. تحمل به شوری در درختان زیتون تا حد زیادی به رقم بستگی دارد. به همین منظور آزمایشی در گلخانه آموزشی- پژوهشی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان طی سال های 1391-1390 روی قلمه های ریشه دار شده ی چهار رقم زیتون (آمیگدال، شیراز، دکل و زرد) با چهار سطح شوری (0، 100، 150 و 200 میلی مولار) به صورت فاکتوریل 4×4 با 4 تکرار و در قالب طرح پایه ی کاملا تصادفی انجام گرفت. نتایج نشان داد که تنش شوری به طور معنی داری پارامترهای رشد رویشی شامل وزن تر و خشک ریشه و اندام هوایی، طول ساقه، سطح برگ، پارامترهای فتوسنتزی، محتوای کلروفیل نسبی، شاخص کلروفیل فلورسانس و محتوای آب نسبی برگ را کاهش داد. با افزایش مقدار نمک شاخص خسارت ظاهری گیاه زیتون به طور معنی داری افزایش یافت. افزایش غلظت کلرید سدیم همچنین منجر به افزایش نشت یونی و مقدار پرولین برگ گردید. نتایج همچنین نشان داد که بین ارقام به کار رفته در آزمایش تفاوت معنی داری وجود دارد. رقم زرد و شیراز بیشترین مقدار پرولین، میزان محتوای آب نسبی برگ، محتوای کلروفیل نسبی، کلروفیل فلورسانس و پارامترهای فتوسنتزی را در مقایسه با سایر ارقام نشان دادند. کاربرد کلرید سدیم باعث تجمع یون سدیم و کاهش یون پتاسیم در برگ ها و ریشه های ارقام زیتون شد. بیشترین مقدار پتاسیم برگ در ارقام زرد و دکل مشاهده گردید. نتایج نشان داد که شاخص خسارات ظاهری با نشت یونی، میزان پرولین و مقدار سدیم برگ ها و ریشه ها همبستگی مثبت اما با محتوای آب نسبی، شاخص کلروفیل فلورسانس، میزان فتوسنتز برگ و مقدار پتاسیم برگ ها و ریشه ها همبستگی منفی داشت. در مجموع نتایج این آزمایش نشان داد رقم زرد مقاومترین و آمیگدال حساس ترین رقم زیتون به شوری بود. کلمات کلیدی: ارقام زیتون، تنش شوری، پارامترهای تبادلات گازی و فیزیولوژیکی.

ارزیابی تحمل به شوری و خصوصیات رشد رویشی ژنوتیپ های مختلف البالو محلب(prunus mahaleb)تحت تاثیر سطوح مختلف کلرید سدیم
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1391
  سمیه تحسیری   ابراهیم گنجی مقدم

شوری ازمهم ترین، عوامل محدود کننده رشد گیاهان و تولید محصول در بسیاری از نقاط جهان می باشد که از دیر باز مورد توجه بوده است. گیلاس و آلبالو جزء گیاهان حساس به شوری می باشند. روش معمول تکثیر گیلاس تولید نهال های بذری و پیوند ارقام مناسب روی پایه است. درختان گیلاس اغلب در زمین های مسطح کشت می شوند که در این مناطق مسأله شوری به علت کوددهی بیش از حد و آبیاری با آب بی کیفیت ایجاد می گردد. تحمل شوری در درختان میوه را می توان از طریق استفاده از پایه های متحمل افزایش داد. لذاباتوجه به محدودیت های فوق، پژوهش گلخانه ای با هدف ارزیابی تحمل به شوری هشت ژنوتیپ مختلف محلب (آلبالوتلخه)، به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه کاملاً تصادفی با چهار تکرار و چهار سطح شوری شامل: 0، 20، 40و60 میلی مولارکلریدسدیم در دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان اجرا گردید. نتایج نشان داد باافزایش سطح شوری طول و قطر ساقه، وزن تر و خشک اندام هوایی وریشه، درصدنسبی آب برگ، کلروفیل نسبی، کلروفیل فلورسانس، شاخص های تبادلات گازی (فتوسنتز، هدایت روزنه ای، تعرق) و پتاسیم ریشه کاهش یافتند. همچنین تیمارهای شوری باعث افزایش شاخص خسارات ظاهری، درصد نشت یون، میزان دی اکسیدکربن حفره زیر روزنه، سدیم برگ وریشه و پتاسیم برگ گردیدند. نتایج مقایسات میانگین صفات مورد بررسی نشان داد که اختلافات معنی داری بین ژنوتیپ های مختلف محلب وجود دارد. دربین ژنوتیپ ها، ژنوتیپ های 249، 121 و255 کمترین وژنوتیپ های 139، 188و 120 بیشترین کاهش در شاخص های رشدی اندام هوایی و ریشه رانشان دادند. بیشترین درصدآب برگ درژنوتیپ 249 وجودداشت. کمترین وبیشترین درصدنشت یون به ترتیب درژنوتیپ های 139و 249 مشاهده گردید. ازنظر محتوای کلروفیل نسبی و کلروفیل فلوسانس ژنوتیپ 249 در بیشترین و ژنوتیپ های 255 و 139 در کمترین مقدار قرار داشتند. بیشترین میزان تولیدپرولین برگ درژنوتیپ 187 مشاهده گردید و ژنوتیپ 255کمترین پرولین برگ رابه خوداختصاص داد. ازلحاظ شاخص های تبادلات گازی ژنوتیپ 249 کمترین تغییرات را نسبت به تیمار شاهد نشان داد. سه ژنوتیپ 120، 139 و 188 از این لحاظ بالاترین میزان کاهش را دارا بودند. اثرمتقابل شوری و ژنوتیپ نیز نشان دادکه شوری باعث افزایش غلظت سدیم دراندام هوایی و ریشه گردیده است. نتایج نشان داد ژنوتیپ های 121 و 139 درمقایسه با دیگر ژنوتیپ ها سدیم کمتری را در برگ و ریشه های خود تجمع نمودند. همچنین ژنوتیپ های 255 و 187 بیشترین تجمع سدیم رادربرگ و ریشه خود نشان دادند. محتوای پتاسیم در برگ در تیمار شوری پایین (20 میلی مولار) کاهش یافت و سپس در ادامه در سطوح شوری بالا افزایش نشان داد. ژنوتیپ 120 بیشترین وژنوتیپ 255 کمترین میزان پتاسیم را در برگهای خود دارا بودند. محتوای پتاسیم ریشه متناسب با غلظت نمک کاهش نشان داد. بیشترین میزان پتاسیم درریشه ژنوتیپ 277 مشاهده گردید و درمقابل ژنوتیپ 139 کمترین میزان پتاسیم ریشه را دارا بود. با توجه به نتایج به دست آمده ژنوتیپ های 249، 277، 121و 187 تحمل بالاتری به تنش شوری نشان دادند و بیشترین حساسیت را ژنوتیپ های 120، 188، 255 و 139 به خوداختصاص دادند.

واکنش افتراقی چهار ژنوتیپ انگور ایرانی به تنش کم آبی ایجاد شده توسط پلی اتیلن گلیکول در شرایط درون شیشه ای
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1391
  حمیدرضا مهری   سیروس قبادی

انگور از ریز میوه های مهم در ایران و سایر نقاط جهان می باشد که از نظر غذایی و دارویی از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. این گیاه دامنه اکولوژیکی وسیعی دارد که می توان آن را از استوا تا نقاط شمالی و جنوبی کره زمین مشاهده نمود. انگور به واسطه ریشه های عمیق و مکانیزم های مقاومت قادر است تنش های غیر زنده (خشکی و شوری) را تا حدی تحمل نماید. کاهش بارندگی و کم شدن آب در دسترس برای کشاورزی در سال های اخیر باعث شده است که پژوهش های کشاورزی به سمت شناسایی و انتخاب ژنوتیپ ها و ارقام مقاوم سوق داده شود. یکی از روش های بررسی و انتخاب ژنوتیپ های مقاوم به خشکی استفاده از تکنیک درون شیشه ای می باشد. تکنیک های درون شیشه ای این امکان را فراهم می سازد که با شبیه سازی و کنترل سایر عوامل استرس زای محیطی بتوان با دقت بیشتری واکنش گیاهان را به تنش خشکی مورد بررسی قرار داد. پژوهش پیش رو به منظور بررسی واکنش چهار ژنوتیپ ایرانی انگور (عسگری، کشمشی قرمز قزوین، یاقوتی سفید و شاهانی) به تنش کم آبی ایجاد شده توسط پلی اتیلن گلیکول (0 و 3 و 6 و 9 و 12 درصد) در شرایط درون شیشه ای به صورت آزمایش فاکتوریل (5×4 ) و در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار طراحی و انجام شد. به منظور تهیه نمونه های گیاهی ریز قلمه هایی از ژنوتیپ های مورد نظر تهیه و پس از ضدعفونی در محیط کشت پایه ms همراه با 7/. میلی گرم هورمون ریشه زایی ایندول بوتریک اسید کشت شد و پس از ریشه زایی ریز نمونه ها به محیط تیمار منتقل شدند. نتایج حاصل از پژوهش نشان از کاهش معنی دار بسیاری از فاکتورهای رویشی بررسی شده مانند وزن تر و خشک شاخه و ریشه، طول شاخه، تعداد گره در شاخه و سطح برگ در مواجه با سطوح مختلف پتانسیل اسمزی محیط داشت. همچنین اختلاف معنی داری در بین ژنوتیپ های مورد مطالعه در صفات رویشی مورد بررسی مشاهده شد. بیشترین میانگین وزن تر شاخه مربوط به ژنوتیپ یاقوتی سفید و کم ترین میزان مربوط به ژنوتیپ عسگری بود. ژنوتیپ های عسگری و یاقوتی سفید میانگین طول شاخه بیشتری نسبت به دو ژنوتیپ قرمز قزوین و شاهانی داشتند. ژنوتیپ عسگری بیشترین سطح برگ و یاقوتی سفید کم ترین این میزان را به خود اختصاص داده بودند. بیشترین وزن تر ریشه مربوط به ژنوتیپ شاهانی بود. بین ژنوتیپ های مورد مطالعه از لحاظ وزن خشک ریشه اختلاف معنی داری مشاهده نشد. صفات فیزیولوژیکی مورد بررسی مانند محتوی نسبی آب، میزان پرولین برگ ها، مقدار مالون دای آلدئید و نشت یونی نیز تحت تأثیر سطوح مختلف پتانسیل اسمزی قرار گرفتند. به طوری که با منفی تر شدن پتانسیل اسمزی محتوی نسبی آب برگ ها با کاهش روبرو شد و نشت یونی، میزان پرولین و مالون دای آلدئید افزایش پیدا کرد. ژنوتیپ عسگری بیشترین محتوی نسبی آب و بیشترین میزان پرولین را نسبت به سایر ژنو تیپ های مورد بررسی داشت. بین سایر ژنوتیپ های مورد مطالعه از این لحاظ اختلاف معنی داری وجود نداشت. دو ژنوتیپ قرمز قزوین و یاقوتی سفید دارای بیشترین میزان نشت یونی بودند و شاهانی کم ترین این میزان را داشت. کم ترین و بیشترین میزان مالون دای آلدئید به ترتیب مربوط به ژنوتیپ های شاهانی و کشمشی قرمز قزوین بود. فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان نیز به طور معنی داری تحت تأثیر سطوح مختلف پتانسیل اسمزی قرار گرفت، به گونه ای که بامنفی تر شدن پتانسیل اسمزی، افزایش فعالیت آنزیم های کاتالاز، پراکسیداز و آسکوربات پراکسیداز در ژنوتیپ های مورد مطالعه مشهود بود. ژنوتیپ شاهانی فعالیت آنتی اکسیدانی بیشتری نسبت به سایر ژنوتیپ ها از خود نشان داد و عسگری بعد از شاهانی قرار گرفت. در بررسی نتایج حاصل از همبستگی صفات مورد مطالعه، وجود همبستگی منفی و معنی دار بین پارامترهای مورفولوژیک رشد با میزان پرولین، نشت یونی، میزان مالون دای آلدئید و فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان مشاهده گردید. با توجه به نتایج بدست آمده از این پژوهش، به ویژه نتایج حاصل از شاخص های فیزیولوژیکی و فعالیت آنزیم های آنتی-اکسیدان می توان نتیجه گیری نمود که بین ژنوتیپ های مورد مطالعه ژنوتیپ شاهانی تحمل بیشتری به خشکی دارد، ژنوتیپ های قرمز قزوین و یاقوتی سفید تحمل کمتری داشتند و ژنوتیپ عسگری حد متوسطی از تحمل را نشان داد. کلمات کلیدی: تنش اسمزی، پلی اتیلن گلیکول، ژنوتیپ های انگور، شاخص های فیزیولوژیک، آنزیم های آنتی اکسیدان

تکثیر درون شیشه ای و پرآوری دو رقم یکساله و چند ساله توت فرنگی با استفاده از cut achene و کشت جنین
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1391
  پروین دلیران زاده   سیروس قبادی

توت فرنگی به عنوان یکی از ریز میوه های مناطق معتدله در دهه های اخیر در زمره تولیدات مهم و تجاری محصولات باغبانی قرار گرفته است. ارقام توت فرنگی به شدت هتروزیگوس می باشند، بنابراین هر دانهال آن در یک جمعیت از نظر ژنتیکی منحصر به فرد است. با این نگرش، استفاده از بذر به عنوان نماینده ی واقعی جمعیت های گیاهی و تولید مستقیم گیاهچه از آنها اهمیت خاصی دارد. چون جوانه زنی بذر های ارقام توت فرنگی یکنواخت نمی باشد، بنابراین دست یابی به تکنیک کارآمد تولید گیاهچه های یکنواخت در کوتاه مدت و همچنین افزایش طوقه های فرعی (branch crowns) به منظور تولید انبوه حائز اهمیت است. در این پژوهش، در آزمایش های جداگانه، قدرت جوانه زدن بذر های سرما دیده و سرما ندیده دو رقم توت فرنگی سلوا و کاماروسا با استفاده از ریز نمونه های بذور برش خورده (cut achenes) و کشت جنین (embryo culture) و همچنین کاربرد پروهگزادیون کلسیم[prohexadione –calcium (pro-ca)] در غلظت های 5/0، 5/1، 3، 5/4 و 6 میکرومولار به منظور افزایش طوقه های فرعی در محیط کشت پایه ms بدون هورمون در آزمایش های فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با چهار تکرار در in vitro مورد بررسی قرار گرفت. کشت ها در دمای 27 درجه سانتیگراد به مدت 8 هفته نگهداری شد. نتایج بدست آمده نشان داد درصد جوانه زنی (100-90 درصد) و سرعت جوانه زنی (دو-سه روز) و همچنین میزان باززایی گیاهچه های نرمال (90-80 درصد) در ریز نمونه های بذور برش خورده و کشت جنین در مقایسه با بذور کامل بیشتر و در هر دو رقم به وضوح مشهود بود. استفاده از پروهگزادیون کلسیم در غلظت های 5/1، 5/4 و 6 میکرومولار باعث افزایش قابل ملاحظه طوقه های فرعی در رقم کاماروسا شد. درحالیکه در رقم سلوا طوقه فرعی مشاهده نشد. تعداد طوقه های فرعی تشکیل شده در رقم کاماروسا درغلظت های 5/4 و 6 میکرومولار pro-ca دو برابر طوقه های فرعی تشکیل شده در غلظت 5/1 میکرومولار بود. کاربرد خارجی پروهگزادیون کلسیم اثر معنی دار بر شاخص های نموی داشت و باعث کاهش طول طوقه اصلی، قطر طوقه اصلی و افزایش تعداد برگ، تعداد ریشه و وزن تر و خشک گیاهچه ها شد. تایید پتانسیل پروهگزادیون کلسیم به عنوان ماده شیمیایی بلوکه کننده جیبرالین در تمایز و توسعه طوقه های فرعی وابسته به ژنوتیپ در توت فرنگی، عدم وجود خواب فیزیولوژیک در بذر توت فرنگی و شناسایی پوسته سخت بذر به عنوان عامل جلوگیری از جوانه زنی یکنواخت بذر ها از نتایج عمده این پژوهش می-باشد.

کاهش اثرات نامطلوب تنش شوری بر رشد رویشی توت فرنگی از طریق کاربرد خارجی سالیسیلیک اسید و متیل جاسمونات
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1391
  سمیه فقیه   سیروس قبادی

توت فرنگی یکی از مهمترین تولیدات باغبانی در سطح جهان است و به دلیل عطر و طعم و محتویات سرشار از ویتامین به خوبی جایگاه خود را در رژیم غذایی میلیون ها نفر در جهان پیدا کرده است. گیاهان اغلب تحت تنش های محیطی از قبیل خشکی، سرما، گرما و شوری قرار می گیرند. شوری یکی از معمولترین تنش های محیطی می باشد. سالیسیلیک اسید و متیل جاسمونات باعث افزایش تحمل گیاهان در مقابل تنش های زنده و غیر زنده می شوند و به عنوان یک ابزار برای جلوگیری از اثرات مخرب تنش های محیطی محسوب می شوند. بنابراین هدف از انجام این پروژه بررسی تاثیر کاربرد خارجی سالیسیلیک اسید و متیل جاسمونات بر رشد و نمو توت فرنگی رقم کاماروسا در شرایط تنش شوری می باشد. بر این اساس آزمایشی به صورت فاکتوریل و در قالب طرح کاملا تصادفی به منظور بررسی تاثیر سه سطح شوری (0، 30 و 60 میلی مولار کلرید سدیم) و سطوح مختلف سالیسیلیک اسید شامل (0، 1/0، 5/0 و 75/0 میلی مولار) و متیل جاسمونات شامل (0، 25/0، 5/0 و 75/0 میلی مولار) استفاده شد. در انتهای آزمایش شاخص های رویشی (طول دمبرگ، قطر دمبرگ، تعداد برگ، وزن تر و خشک ریشه و اندام هوایی)، نشت یونی، کلروفیل نسبی، میزان رطوبت نسبی برگ (rwc)، پرولین، سرعت فتوسنتز (pn)، هدایت روزنه ای (gs)، غلظت دی اکسیدکربن زیر روزنه (ci) و جذب و انباشت عناصر غذایی مانند سدیم و پتاسیم در ریشه و اندام هوایی اندازه گیری شد. نتایج نشان داد با افزایش تنش شوری اغلب فاکتور های رویشی، میزان رطوبت نسبی برگ، کلروفیل نسبی ، فتوسنتز و هدایت روزنه ای به طور معنی داری کاهش یافت. کاربرد سالیسیلیک اسید و متیل جاسمونات باعث بهبود معنی دار اکثر شاخص های رویشی و فیزیولوژیکی شد. تنش شوری باعث افزایش دی اکسید کربن زیر روزنه، نشت یونی و میزان پرولین شد. سالیسیلیک اسید و متیل جاسمونات به طور معنی دار نشت یونی را کاهش داد. کلروفیل نسبی، میزان رطوبت نسبی برگ، سرعت فتوسنتز و هدایت روزنه ای توسط کاربرد سالیسیلیک اسید و متیل جاسمونات بهبود یافت. آنالیز سدیم و پتاسیم، تجمع این عناصر را در ریشه و اندام هوایی در شرایط تنش شوری نشان داد. کاربرد سالیسیلیک اسید و متیل جاسمونات جذب سدیم اندام هوایی را به طور معنی دار کاهش داد، اما پتاسیم اندام هوایی را به طور معنی داری افزایش داد. اثر متقابل بین تیمار های سالیسیلیک اسید و متیل جاسمونات و سطوح شوری در بیشتر صفات اندازه گیری شده نیز معنی دار شد. نتایج نشان داد در بیشتر صفات مورد بررسی، تیمار های5/0 میلی مولار سالیسیلیک اسید و 25/0 میلی مولار متیل جاسمونات بیشترین تاثیر را داشت. به طور کلی کاربرد سالیسیلیک اسید و متیل جاسمونات تأثیر کارآ و مفید در جهت کاهش اثرات مخرب تنش شوری و افزایش تحمل توت فرنگی رقم کاماروسا به شرایط تنش شوری داشت.

بررسی تحمل پایه های بـِـه، گلابی و زالزالک به کمبود آهن در کشت بدون خاک
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1392
  سیمین محمدی جانبازلو   بهرام بانی نسب

چکیده آهن یکی از عناصر ریزمغذی موثر در رشد و نمو گیاهان آلی می باشد که به طور گسترده ای مورد مطالعه قرار گرفته است. وجود مقدار قابل توجهی از یون های بیکربنات در محلول خاک یکی از مهم ترین عوامل تشدید کننده کمبود آهن در گیاهانی است که در خاک های آهکی رشد می کنند. وجود این ترکیبات در خاک ها که همراه با پی اچ 5/8-5/7 است، معمولاً باعث ایجاد مشکلاتی نظیر کمبود عناصر غذایی کم مصرف مانند آهن می شود. تحت این شرایط عملکرد و کیفیت محصول کاهش می یابد. بسیاری از درختان میوه در این شرایط علائم کلروز آهن بروز می کنند که ثابت شده است تحمل پایه های مختلف به این عارضه متفاوت است. بـِـه یکی از پرکاربردترین پایه های مورد استفاده برای گلابی است. زرد برگی (کلروز) آهن یکی از مهم ترین مشکلات تغذیه?ای درختان بـِـه می باشد، ولی بین پایه های مختلف بـِـه از نظر تحمل به کمبود آهن در خاک های آهکی اختلاف وجود دارد. در این راستا، تحمل پایه های بذری بـِـه، گلابی، زالزالک و پایه رویشی کوئینس آ به کمبود آهن در دو سطح آهن 3 و 50 میکرومولار در حضور یا عدم حضور 10 میلی مولار بی کربنات در کشت بدون خاک و در شرایط گلخانه، مورد بررسی قرار گرفت. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار و دو گیاه برای هر تکرار انجام شد. در پایان آزمایش ارتفاع نهال، سطح برگ، تعداد برگ، شاخص سبزینگی برگ، فلورسانس کلروفیل برگ، غلظت آهن برگ، غلظت آهن ریشه و فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان برگ (شامل: کاتالاز، گایاکول پراکسیداز، آسکوربات پراکسیداز، سوپراکسید دسموتاز) اندازه گیری شد. نتایج تجزیه واریانس داده ها نشان داد، تیمارهای مختلف، پایه و برهمکنش بین پایه و تیمار بر همه صفات اندازه گیری شده، به جز تعداد برگ و کلروفیل فلورسانس، معنی دار شد. نتایج این آزمایش نشان داد همه صفات بررسی شده در تیمار 3 میکرومولار نسبت به تیمار 5 میکرومولار به طور معنی داری کاهش یافت. بر اساس نتایج این پژوهش، پایه های مختلف پاسخ های متفاوتی به تنش کمبود آهن داشتند. پایه های گلابی و زالزالک کمترین شدت زرد برگی را در بین پایه های مورد مطالعه در شرایط تنش کمبود آهن ( غلظت کم آهن یا وجود بیکربنات در محلول غذایی) نشان دادند و دارای بیشترین ارتفاع، سطح برگ، تعداد برگ، شاخص سبزینگی برگ، فلورسانس کلروفیل برگ و غلظت آهن برگ و ریشه بودند. فعالیت آنزیم های کاتالاز، گایاکول پراکسیداز و سوپراکسید دسموتاز نیز در این پایه ها در شرایط کمبود آهن کمتر کاهش یافت، در حالی که در پایه بذری بـِـه زرد برگی شدید (کمترین مقدار شاخص سبزینگی برگ) همراه با کاهش فعالیت آنزیم های گایاکول پراکسیداز (19/74- %) و آسکوربات پراکسیداز (35/52-%) مشاهده شد. همچنین در این پایه سایر صفات اندازه گیری شده در تیمارهای تنش کمبود آهن در مقایسه با شاهد، نسبت به پایه های گلابی، زالزالک و کوئینس آ، بیشتر کاهش یافت. پایه کوئینس آ نسبت به پایه بذری بـِـه تحمل بیشتری در برابر کمبود آهن نشان داد. نتایج همچنین نشان داد حضور بی کربنات موجب ایجاد نشانه های کمبود آهن در گیاه، حتی با وجود غلظت کافی آهن در محیط کشت (50 میکرومولار)، شد و در بین پایه ها، پایه بذری بـِـه بیشتر تحت تأثیر قرار گرفت. در مجموع نتایج بیانگر تحمل بیشتر پایه های گلابی و زالزالک به شرایط تنش کمبود آهن بود، پایه بذری بـِـه حساسیت بیشتری به زردبرگی آهن نشان داد و پایه کوئینس آ از این نظر در حد میانه قرار داشت.

اثر پاکلوبوترازول بر ریشه زایی قلمه های تیمار شده باایندول بوتیریک اسید ارقام زرد و دکل زیتون
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1392
  هدایت الله سالاری   بهرام بانی نسب

زیتون (olea europaea l.) درختی همیشه سبز نیمه گرمسیری با عمر طولانی و بومی منطقه مدیترانه و برخی قسمت-هایی آسیای صغیر است. روش تکثیر معمول این گیاه، استفاده از قلمه های نیمه خشبی برگدار است. قلمه های درخت زیتون سخت ریشه زا است. قلمه های برخی از ارقام زیتون توسط تیمار با ایندول بوتیریک اسید واکنش بهتری نشان می دهد در حالی که قلمه های دیگر ارقام با تیمار توسط ایندول بوتیریک اسید نیز ریشه زایی پایینی دارند. پاکلوبوترازول از جمله کند کننده های رشد و ترکیب ضد جیبرالین می باشد که در برخی موارد سبب افزایش ریشه زایی می شود. در این پژوهش تأثیر تنظیم کننده رشد ایندول بوتیریک اسید و پاکلوبوترازول بر ریشه زایی قلمه های نیمه خشبی زیتون بررسی گردید. در این آزمایش که در سال 1391 در گلخانه های آموزشی-پژوهشی علوم باغبانی دانشگاه صنعتی انجام شد از 4 غلظت پاکلوبوترازول (صفر، 1000، 2000 و 4000 میلی گرم در لیتر) در ترکیب با ایندول بوتیریک اسید (2000 میلی گرم در لیتر) بر روی ارقام زرد و دکل استفاده شد. آزمایش بصورت فاکتوریل 2 × 4 در قالب طرح کاملاً تصادفی در 4 تکرار انجام گرفت. نتایج نشان داد که رقم دکل در مقایسه با رقم زرد بیشترین درصد قلمه های سالم، درصد قلمه های کالوس دار، درصد قلمه های ریشه دار، درصد قلمه های کالوس دار و ریشه دار، میانگین تعداد ریشه در قلمه، میانگین طول ریشه در قلمه و وزن تر و خشک ریشه ها در قلمه داشت. از طرفی دیگر، تیمار 2000 میلی گرم در لیتر پاکلوبوترازول در ترکیب با 2000 میلی گرم در لیتر ایندول بوتیریک اسید باعث افزایش معنی دار درصد سالم بودن قلمه، قلمه های کالوس دار، قلمه های ریشه دار، قلمه های کالوس دار و ریشه دار، میانگین تعداد ریشه در قلمه، میانگین طول ریشه در قلمه، میانگین وزن تر و خشک ریشه، درصد قلمه های انشعاب دار، میانگین تعداد انشعابات در قلمه، میانگین طول انشعابات در قلمه، میانگین وزن تر و خشک انشعابات در قلمه نسبت به تیمار شاهد (2000 میلی گرم در لیتر ایندول بوتیریک اسید) و سایر تیمار ها گردید. طبق نتایج بدست آمده ازین پژوهش پیشنهاد می شود که از تیمار 2000 میلی گرم در لیتر پاکلوبوترازول همراه با 2000 میلی گرم در لیتر ایندول بوتیریک اسید جهت بهبود ریشه زایی قلمه های ارقام سخت ریشه زای زیتون که با تیمار مجزای ایندول بوتیریک اسید واکنش مطلوبی نشان نمی دهد، استفاده شود.

تاثیر شوری بر رشد و شاخص های تبادلات گازی در پایه های مرکبات
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1387
  داود خوشبخت   علی اکبر رامین

شوری یکی از بزرگترین عوامل محدودکننده رشد گیاهان و تولید محصول در بسیاری از نقاط جهان می باشد که از دیر باز مورد توجه بوده است. مرکبات جزء گیاهان حساس به شوری می باشند. از آن جایی که گونه های تجاری مرکبات به صورت پیوندی تکثیر می شوند؛ میزان تحمل پیوندک به شوری، بستگی زیادی به نوع پایه مورد استفاده دارد. به جز بخشی از باغات شمال کشور، بقیه باغات مرکبات در مناطقی قرار دارند که در این مناطق به دلیل کاهش میزان نزولات آسمانی، استفاده بیش از حد از آب های زیر زمینی و نفوذ جبهه های آب شور به سفره های آب شیرین و مدیریت بد آبیاری استعداد شور شدن وجود دارد. لذا با توجه به محدودیتهای فوق، پژوهش گلخانه ای با هدف ارزیابی تحمل به شوری نه رقم مرکبات شامل: پایه های نارنج، بکرایی، کلیوپاترا، رانگ پورلایم، رافلمون، ماکروفیلا و سیتروملو، سیترنج و پونسیروس بصورت فاکتوریل در قالب طرح پایه کاملاً تصادفی با سه تکرار و چهار سطح شوری شامل: شاهد، 25، 50 و 75 میلی مول نمک nacl، با هدایت الکتریکی به ترتیب 5/1، 5/4، 79/6 و 06/9 دسی-زیمنس بر متر در دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان اجرا گردید. با افزایش سطح شوری، صفات مورد بررسی شامل: تعداد برگ، ارتفاع گیاه، سطح برگ، وزن تر و خشک برگ، ساقه و ریشه، تعداد و طول ریشه، درصد نسبی آب برگ، محتوای کلروفیل برگ، فلورسانس کلروفیل، شاخص های تبادلات گازی ( فتوسنتز، هدایت روزنه ای، تعرق و کارایی مصرف آب) کاهش یافتند. همچنین تیمارهای شوری باعث افزایش درصد نشت یون گردیدند. نتایج مقایسات میانگین صفات مورد بررسی نشان داد که اختلافات معنی داری بین ارقام مرکبات وجود دارد. در بین ژنوتیپ ها ژنوتیپ های نارنج، کلیوپاترا و رانگ پورلایم کمترین و پونسیروس، سیترنج و سیتروملو بیشترین کاهش در شاخص های رشدی اندام هوایی و ریشه را نشان دادند. بیشترین درصد آب برگ در پایه های نارنج، کلیو پاترا و بکرایی وجود داشت. کمترین و بیشترین درصد نشت یون به ترتیب در پایه های نارنج و پونسیروس مشاهده گردید. از نظر محتوای کلروفیل نسبی، غلظت کلروفیل کل، کلروفیل a و b پایه های کلیوپاترا و نارنج در بیشترین و پونسیروس، سیترنج و سیتروملو در کمترین مقدار قرار داشتند. بیشترین میزان تولید پرولین در پایه رانگ پورلایم و رافلمون مشاهده گردید؛ و پایه سیترنج پایین ترین مقدار پرولین برگ را به خود اختصاص داد. از لحاظ شاخص های تبادلات گازی ارقام نارنج، کلیوپاترا و رانگ پورلایم کمترین تغییرات را نسبت به تیمار شاهد نشان دادند. سه پایه پونسیروس، سیترنج و سیتروملو از این لحاظ بالاترین میزان کاهش را پذیرفتند؛ و ژنوتیپ های بکرایی، ماکروفیلا و رافلمون از این نظر در حد واسط قرار گرفتند. اثر متقابل شوری و رقم نشان داد که شوری باعث افزایش غلظت سدیم و کلر در اندام هوایی و ریشه و کاهش میزان کلسیم و منیزیم برگ گردیده است. همچنین با بالا رفتن غلظت نمک میزان منیزیم در ریشه، افزایش نشان داد. ارقام نارنج، رانگ پورلایم و بکرایی با تجمع سدیم در ریشه، مانع انتقال بالای آن به برگها شدند. ضمن اینکه توانایی محدود نمودن انتقال سدیم به برگها در سطوح پایین شوری در ارقام پونسیروس، سیتروملو و سیترنج نیز مشاهده گردید؛ ولی این توانایی در سطوح بالاتر شوری مشاهده نشد. نتایج نشان داد که ارقام کلیوپاترا، رانگ پورلایم، نارنج، بکرایی و ماکروفیلا در مقایسه با دیگر پایه ها کلر کمتری را در برگ و ریشه های خود تجمع نمودند. همچنین پایه های پونسیروس، سیترنج، رافلمون و سیتروملو بیشترین تجمع کلر را در برگ و ریشه خود نشان دادند. محتوای پتاسیم در برگ در تیمار شوری پایین افزایش یافت و سپس در ادامه در سطوح شوری بالا کاهش نشان داد. پایه بکرایی بیشترین و پایه های سیترنج و رافلمون کمترین میزان پتاسیم را در برگها ی خود دارا بودند. محتوای پتاسیم ریشه متناسب با غلظت نمک، کاهش نشان داد. بیشترین میزان پتاسیم در ریشه کلیوپاترا مشاهده گردید و در مقابل پایه های سیترنج، سیتروملو و پونسیروس کمترین میزان پتاسیم را در ریشه خود تجمع نمودند. با توجه به نتایج بدست آمده پایه های نارنج، کلیوپاترا، رانگ پورلایم و بکرایی مقاومت بالاتری به تنش شوری نشان دادند و بیشترین حساسیت را ارقام پونسیروس، سیترنج و سیتروملو به خود اختصاص دادند. همچنین پایه های ماکروفیلا و رافلمون نیز در حد واسط قرار گرفتند

اثرات نفتالین استیک اسید، نفتالین استامید، بنزیل آدنین و سوین برتنک، کیفیت میوه و غلظت عناصر معدنی در برگ و میوه سیب "سلطانی"
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1387
  مهوش زارعی   بهرام بانی نسب

محصول بیش از حد موجب تولید میوه هایی با کیفیت پایین، اندازه کوچک، کاهش رشد شاخه، مقاومت به سرما و گلدهی در سال آینده می شود. تنک از موثرترین روش های افزایش اندازه و کیفیت میوه است و به دلیل افزایش تشکیل گل در سال آینده موجب کاهش سال آوری می شود. استفاده از تنک کننده های شیمیایی یکی از روش های تنک میوه می باشد. بنابراین به منظور بررسی تاثیر تنک کننده های شیمیایی مختلف بر تشکیل میوه و درک اثر این ترکیبات بر فاکتورهای کمی و کیفی میوه و غلظت عناصر معدنی پر مصرف در برگ و میوه در زمان برداشت این تحقیق صورت گرفت. این پژوهش درقالب طرح بلوک کامل تصادفی شامل 9 تیمار و 3 تکرار در سال های 1386 و 1387 انجام شد. تیمارها شامل نفتالن استیک اسید (5 و 10 میلی گرم در لیتر)، نفتالن استامید (25 و 50 میلی گرم در لیتر)، بنزیل آدنین (50 و 100 میلی گرم در لیتر) و سوین (500 و 1000 میلی گرم در لیتر) و شاهد بود که در مرحله 8 تا 10 میلی متری قطر میوه ها بر روی اندام هوایی محلول پاشی شدند. نتایج نشان داد کاربرد تنک کننده های شیمیایی درصد میوه بندی اولیه و نهایی را نسبت به شاهد کاهش داد. موثر ترین تیمار در کاهش درصد میوه های اولیه ونهایی غلظت 10 میلی گرم در لیتر نفتالن استیک اسید بود. کلیه تیمارها بجز غلظت 50 میلی-گرم در لیتر نفتالن استامید در مقایسه با شاهد سبب افزایش معنی دار وزن و قطر میوه ها شدند. کمترین کارایی عملکرد از تیمار 50 میلی گرم در لیتر نفتالن استامید حاصل شد. نفتالن استیک اسید و نفتالن استامید در هر دو غلظت و سوین در غلظت 1000 میلی گرم در لیتر در مقایسه با شاهد به طور معنی داری میزان بذرهای سقط شده را افزایش دادند. طول میوه، نسبت طول به قطر میوه، تعداد بذرهای سالم، کل بذرهای میوه، ph، سفتی گوشت و مواد جامد محلول تحت تاثیر تنک قرار نگرفت. کلیه تنک کننده ها به جز نفتالن استامید در غلظت 50 میلی گرم در لیتر و بنزیل آدنین در غلظت 100 میلی گرم در لیتر به طور معنی داری غلظت نیتروژن برگ را نسبت به شاهد افزایش دادند. غلظت های 5 میلی گرم در لیتر نفتالن استیک اسید، 25 میلی گرم در لیتر نفتالن استامید، 100 میلی گرم در لیتر بنزیل آدنین و 500 میلی گرم در لیتر سوین به طور معنی داری غلظت فسفر برگ را افزایش دادند. نفتالن استیک اسید و بنزیل آدنین در هر دو غلظت در مقایسه با شاهد به طور معنی داری غلظت پتاسیم برگ ها را افزایش دادند. غلظت کلسیم و منیزیم برگ تحت تاثیر تنک قرار نگرفت. تیمار 50 میلی گرم در لیتر نفتالن استامید، 100 میلی گرم در لیتر بنزیل آدنین و500 میلی گرم در لیتر سوین غلظت فسفر در میوه ها را افزایش دادند. غلظت کلسیم در میوه ها تحت تأثیر تیمارهای نفتالن استیک اسید در غلظت 5 میلی گرم در لیتر و نفتالن استامید 50 میلی گرم در لیتر به طور معنی داری نسبت به شاهد افزایش یافت. تیمارهای مختلف تنک کننده در مقایسه با شاهد غلظت نیتروژن، پتاسیم و منیزیم میوه ها را تحت تأثیر قرار ندادند.

تعیین تنوع ژنتیکی ژنوتیپ های به (cydonia oblonga) با استفاده از نشانگرهای ریزماهواره ای
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1387
  معین دهباشی   مسعود بهار

گیاه به (cydonia oblonga mill.) به عنوان یک گونه منفرد از این جنس، یکی از چندین نوع میوه دانه داراست. اگرچه منشأ اصلی آن ناشناخته است ولی ایران، آسیای میانه، آناتولی و یونان مناطق احتمالی منشأ این میوه ذکر شده اند. این گیاه متعلق به زیر خانواده maloideae و خانواده rosaceae می باشد. برای اولین بار در این پژوهش روابط ژنتیکی ژنوتیپ های به در یکی از مناطق احتمالی منشأ این گیاه مطالعه شد. در سال 2007 میلادی ترکیه به عنوان بزرگترین تولید کننده به در جهان شناخته شد. طبق آخرین گزارش وزارت جهاد کشاورزی سطح زیر کشت به در 26 استان کشور 57/5804 هکتار و میزان تولید آن در ایران 98/39312 تن بر آورد گردید. استان اصفهان به عنوان بزرگترین تولید کننده به در ایران شناخته شده است. بعد از استان اصفهان، استان های فارس، کرمان و خراسان رضوی بزرگترین تولید کنندگان این محصول به حساب می آیند. ایران با دارا بودن اقلیم های متفاوت از زمان های دور محل کشت و کار این گیاه بوده است، ولی اطلاعات دقیقی از روابط ژنتیکی ژنوتیپ های به در ایران و ارقام خارجی در سطح جهان وجود ندارد. در این تحقیق از 20 ژنوتیپ به، مربوط به استان اصفهان و استان خراسان رضوی و سه ژنوتیپ پایه ای خارجی کویینس a، b و c استفاده شد. به منظور تعیین روابط ژنتیکی از دوتکنیک مبتنی بر ریزماهواره ها شامل ssr (simple sequence repeat) و issr (inter simple sequence repeat) استفاده گردید. به دلیل اینکه تا کنون آغازگرهای ssr اختصاصی این گیاه طراحی نشده است، بنابراین از 28 جفت آغازگرهای ssr اختصاصی سیب استفاده شد که هشت جفت آغازگر ssr توانستند با تکثیر بین جنسی چند شکلی مناسبی را نشان دهند. این تعداد آغازگر در 10 مکان ژنی به طور متوسط 8/2 آلل را تولید کردند. دندروگرام به دست آمده بر اساس اطلاعات حاصل از نشانگر ssr با استفاده از ضریب نی (1983) و روش upgma با نرم افزار power marker نشان داد که ژنوتیپ های مورد استفاده به دو دسته ژنوتیپ های استان اصفهان و استان خراسان رضوی تقسیم شدند و ژنوتیپ های پایه ای خارجی مورد استفاده در دسته ژنوتیپ های استان خراسان رضوی قرار گرفتند و نسبت به این ژنوتیپ ها قرابت ژنتیکی را نشان دادند. کویینس a به همراه نیشابور- دیزباد با فاصله ژنتیکی صفر دریک گروه قرار گرفتند. همچنین کویینس b با وجود تفاوت اندک رابطه نزدیکی را با کویینس a نشان داد و به همراه ژنوتیپ تربت جام در یک گروه دسته بندی شدند. کویینس c نیز به طور مستقل در دسته ژنوتیپ های استان خراسان رضوی دسته بندی شد. در گروه ژنوتیپ های استان خراسان رضوی به نظر می رسد که دو ژنوتیپ نیشابور- برج و نیشابور- خرو احتمالاً منشأ دو دسته از ژنوتیپ های استان خراسان رضوی می باشند. در دسته ژنوتیپ های استان اصفهان، ژنوتیپ های سمیرم ونک (2) و فلاورجان نیز احتمالاً منشأ ژنوتیپ های این گروه می باشند. براساس نتایج ssr ژنوتیپ های استان اصفهان زمینه ژنتیکی متنوع تری را نسبت به ژنوتیپ های استان خراسان رضوی نشان دادند. همچنین از 24 آغازگر issr به کاررفته، در مجموع 253 باند مشاهده شد که 174 باند به میزان 8/68 درصد چندشکلی ایجاد کردند. متوسط باندهای چند شکل برای هر آغازگر 25/7 باند حاصل شد. دندروگرام حاصل از آغازگرهای issr با استفاده از ضریب تشابه جاکارد و روش upgma با نرم افزار ntsys v.pc-2.02e رسم شد و ژنوتیپ های مورد استفاده به دو دسته و یک ژنوتیپ مستقل (چناران) تقسیم شدند و هیچ ارتباطی بین منشأ جغرافیایی ژنوتیپ ها در این تقسیم بندی همچون دندروگرام ssr دیده نشد. همچنین از مقایسه نتایج ssr و issr مشخص شد که با وجود چند شکلی بیشتر توسط نشانگر issr، این نشانگر نتوانست روابط ژنتیکی ژنوتیپ های پایه ای خارجی مورد استفاده را با برخی ژنوتیپ های ایرانی به، به خوبی نشان دهد.

آثار تیمارهای مختلف بر شکست خواب و جوانه زنی بذر انار
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده علوم کشاورزی 1392
  محمدناصر طاهری   بهرام بانی نسب

جوانه زنی بذر یک مرحله مهم در برنامه های بهنژادی است. بذرهای انار (punica granatum l.) جوانه زنی کم، نامنظم و استقرار ضعیفی دارند. در این پژوهش، کارایی چند تیمار متفاوت بذرها بر جوانه زنی و ظهور گیاهچه های انار بررسی شد. تیمارها شامل غوطه وری بذرها در آب مقطر (هیدرو پرایمینگ) برای مدت زمان 24 و 48 ساعت، نیترات پتاسیم 1درصد و 3 درصد برای مدت زمان 48 ساعت )هالوپرایمینگ)، پلی اتیلن گلایکول 4/0- و 8/0- مگاپاسکال برای مدت زمان 48 ساعت ( اسمو پرایمینگ(، تیمار با اسید سولفوریک (70%) در دو زمان 10 و20 دقیقه (اسکاریفیکاسیون)و سرمادهی برای 30 و 45 روز در دمای 5 درجه سانتی گراد (استراتیفیکاسیون) و تیمار شاهد(بدون پرایمینگ) بود. بعد از تمام تیمارها بذرها شسته و کاشته شدند و فاکتورهایی از قبیل درصد جوانه زنی نهایی، سرعت جوانه زنی، میانگین زمان جوانه زنی، طول ریشه چه، طول ساقه چه، وزن تر و خشک ریشه چه و ساقه چه، شاخص رشد و شاخص جوانه زنی در پتری دیش و همین طور در جعبه کاشت اندازه گیری شد. نتایج نشان داد تمام تیمارهای اعمال شده بر روی بذور انار سبب افزایش معنی دار شاخص رشد دانهال نسبت به تیمار شاهد شدند. تیمارهای سرمادهی مرطوب برای 30 روز و نیترات پتاسیم 1 درصد درصد ظهور دانهال در سینی کاشت را افزایش دادند. تیمار سرمادهی مرطوب برای 30 روز، هیدروپرایمینگ برای 24 ساعت، هالوپرایمینگ با نیترات پتاسیم 1 درصد و اسید سولفوریک برای 10 دقیقه به طور معنی داری شاخص جوانه زنی را هم در پتری دیش و هم سینی کاشت بهبود دادند. تیمار با اسید سولفوریک برای مدت 20 دقیقه و اسمو پرایمینگ با پلی اتیلن گلایکول 8/0 - مگاپاسکال برای 48 ساعت نتوانستند جوانه زنی بذرهای انار را بهبود بخشند. در مجموع تیمارهای پرایمینگ توانستند باعث افزایش درصد تولید دانهال انار و سرعت تولید دانهال های یکنواخت شوند.

اثر جاسمونیک اسید و پاکلوبوترازول بر رشد دانهال های بادام تحت شرایط تنش خشکی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1393
  محمد مردانی   بهرام بانی نسب

خشکی یکی از رایج ترین تنش های غیر زنده است که تولید محصولات کشاورزی را در برخی قسمت های جهان بویژه مناطق خشک و نیمه خشک تحت تاثیر قرار می دهد. کمبود آب آبیاری یکی از عوامل اصلی کاهش عملکرد محصولات کشاورزی می باشد. درخت بادام (prunus amygdalus) از سال ها پیش تا کنون چه بصورت سنتی و چه بصورت تجاری در ایران مورد کشت و پرورش قرار گرفته است. با وجود اینکه بادام به عنوان یک گیاه مقاوم به خشکی دسته بندی شده است، کمبود آب آبیاری عملکرد این گیاه را در چند سال اخیر کاهش داده است. نقش پاکلوبوترازول و جاسمونیک اسید در مکانیسم های دفاعی گیاهان تحت تنش های زنده و غیر زنده، نشان دهنده این است که این ترکیبات قادرند اثرات تنش خشکی را در گیاهان کاهش دهند. بنابراین آزمایشی گلخانه ای برای آزمون اینکه آیا کاربرد پاکلوبوترازول و جاسمونیک اسید می تواند اثرات مخرب تنش خشکی را بر رشد رویشی دانهال های بادام تلخ کاهش دهد طراحی شد. تیمارها در این آزمایش شامل 4 سطح آبیاری شامل آبیاری کامل و سه سطح تنش رطوبتی (et، et 85/0، et 7/0 و et 5/0) 4 غلظت پاکلوبوترازول (0 ، 10 ، 15 و 45 میلی گرم در لیتر) و 4 غلظت جاسمونیک اسید (0 ، 0/1 ، 0/5و 1 میلی مولار) در نظر گرفته شد. طرح آزمایش بصورت فاکتوریل 4×7 در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار و هر تکرار شامل 2 دانهال بود. نتایج نشان داد که شاخص خسارات ظاهری دانهال های بادام با افزایش تنش خشکی بطور معنی داری افزایش یافت. پس از اعمال تنش خشکی، در آن دسته از دانهال هایی که با پاکلوبوترازول و جاسمونیک اسید تیمار نشده بودند، علائم آسیب های مربوط به تنش خشکی کاملاً مشهود بود در حالی که در دانهال های تیمار شده با غلظت های 45 میلی گرم در لیتر پاکلوبوترازول و یا 0/1 میلی مولار جاسمونیک اسید آسیب ها جزئی بود. تنش خشکی پارامترهای رشد رویشی (قطر ساقه، وزن تر و خشک اندام هوایی و وزن تر و خشک ریشه را در دانهال های بادام بطور معنی داری کاهش داد. کاربرد پاکلوبوترازول و جاسمونیک اسید اثرات سوء و آسیب های ناشی از تنش خشکی را کاهش داده و پارامترهای رویشی را بهبود بخشید. افزایش تنش خشکی محتوی پرولین را افزایش و محتوی آب نسبی برگ را در دانهال های بادام کاهش داد. کاربرد 45 میلی گرم پاکلوبوترازول و یا 0/5میلی مولار جاسمونیک اسید باعث کاهش معنی دار محتوی پرولین و کاربرد 45 میلی گرم در لیتر پاکلوبوترازول باعث افزایش معنی دار محتوی نسبی آب برگ شد. همچنین پاکلوبوترازول و جاسمونیک اسید محتوی کلروفیل و شاخص کلروفیل فلورسانس را بهبود بخشیده است. در مورد عناصر اندازه گیری شده در برگ دانهال های بادام، افزایش تنش خشکی باعث افزایش پتاسیم و کاهش فسفر در برگ می شود، نتایج نشان داد کاربرد پاکلوبوترازول و جاسمونیک اسید باعث تاثیر معنی دار این دو عنصر در ریشه شد.

اثر پاکلوبوترازول بر تحمل به سرما در دانهال های انار رقم رباب
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1393
  صمد مرادی   مهدیه غلامی

پاکلوبوترازول جز ترکیبات تریازولی و کندکننده ی رشد گیاهان بوده که باعث القای مقاومت در برابر برخی از تنش های زنده و غیر زنده می شود. این آزمایش به منظور بررسی اثر کاربرد پاکلوبوترازول با غلظت های صفر (شاهد) ،25، 50، و 75 میلی گرم بر لیتر پاکلوبوترازول با دو روش محلول پاشی و کاربرد خاکی بر کاهش آسیب های ناشی از تنش یخ زدگی در دانهال های انار (punica granatum) رقم ’رباب‘ صورت گرفت. 21روز پس ازکاربرد پاکلوبوترازول دانهال ها درون انکوباتور در معرض دمای منهای سه درجه برای مدت 7 ساعت قرار گرفتند. وسپس به گلخانه ی با دمای متوسط 25 درجه منتقل و 48 ساعت پس از اعمال تنش سرما به منظور تشخیص وسعت صدمات سرما اندازه گیری ها صورت گرفت. آزمایش به صورت فاکتوریل( 4×2) در قالب طرح کاملا تصادفی و در 4 تکرار انجام شد. پاکلوبوترازول سرعت رشد دانهال های انار را تحت تنش سرما افزایش داد و باعث افزایش محتوای کلروفیل نسبی، کلروفیل فلورسنس، فتوسنتز و هدایت روزنه ای برگ، محتوای آب نسبی،کربوهیدرات محلول و فعالیت آنزیم های پراکسیداز و آسکوربات پراکسیداز نسبت به تیمار شاهد در پایان آزمایش شد. پاکلوبوترازول به وسیله جلوگیری از افزایش پرولین و نشت یونی برگ باعث بهبود صدمات ناشی از تنش یخ زدگی شد به این معنی که پاکلوبوترازول اثرات منفی تنش یخ زدگی را بهبود بخشید. در اغلب فاکتورهای مورد بررسی تفاوت معنی داری بین دو روش کاربرد خاکی و محلول پاشی مشاهده نشد. بهترین حمایت از دانهال های انار در غلظت 50 و 75 میلی گرم در لیتر به دست آمد. نتایج این تحقیق نشان داد که کاربرد پاکلوبوترازول می تواند در کاهش خسارت ناشی از تنش سرمایی در دا نهال های انار موثر باشد.

اثر پاکلوبوترازول و طول روز بر رشد رویشی و زایشی دو رقم توت فرنگی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1387
  فاطمه شاکری   بهرام بانی نسب

رشد رویشی بیش از حد توت فرنگی به خصوص در سیستم های کشت متراکم ویک ساله باعث گرده افشانی نامنظم، افزایش میوه های بدشکل، کاهش تشکیل گل و میوه و گسترش بیماری های قارچی می شود. کنترل رشد رویشی با استفاده از روش های شیمیایی مثل استفاده از کندکننده های رشد نسبت به روش های مکانیکی بیشتر مورد توجه قرار دارد. از دیگر مسائل در کشت و پروش توت فرنگی، تولید خارج از فصل این محصول می باشد. توت فرنگی های بهاره برای گل انگیزی و گل‍دهی نیازمند روزهای کوتاه بوده و در طی فصل رشد یک بار محصول تولید می کنند. استفاده از تنظیم کننده های رشد که بتوانند اثراتی مشابه روزکوتاه بر گل انگیزی را فراهم کنند، ممکن است در تولید خارج از فصل و افزایش عملکرد موثر باشند. پاکلوبوترازول به منظور کاهش رشد رویشی و تحریک گل دهی در گیاهان به روش های مختلف استفاده می شود. لذا پژوهش حاضر با هدف کنترل رشد رویشی و تولید خارج از فصل توت فرنگی در دو آزمایش جداگانه طراحی و انجام شد. در آزمایش اول اثر روش کاربرد و مقادیر مختلف پاکلوبوترازول بر رشد رویشی و زایشی توت فرنگی رقم همیشه بهار سیلوا مورد بررسی قرار گرفت. این آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار انجام شد. نشاءهای توت فرنگی رقم سیلوا در مرحله 3 تا 4 برگی با پاکلوبوترازول در مقادیر0، 5/0، 1، 5/1و 2 میلی گرم ماده موثر به ازاء هر گیاه و به دو روش کاربرد خاکی و محلول پاشی تیمار شدند. نتایج آزمایش اول نشان داد پاکلوبوترازول موجب کاهش سطح برگ، طول دمبرگ، وزن تر و خشک اندام هوایی شد. در مقابل قطر دمبرگ، میزان کلروفیل برگ و شاخص برداشت تحت تأثیر پاکلوبوترازول افزایش یافت. کاربرد پاکلوبوترازول به میزان 1 میلی گرم ماده موثر به ازاء هر گیاه باعث افزایش عملکرد بوته به میزان 27/17 درصد شد. در این آزمایش مقادیر بالای پاکلوبوترازول رشد ریشه را محدود کرده و در نتیجه قطر ریشه کاهش یافت. روش محلول پاشی پاکلوبوترازول در کاهش سطح برگ، وزن تر اندام هوایی و افزایش شاخص برداشت به طور معنی داری موثرتر از کاربرد خاکی این ترکیب بود. همچنین وزن خشک اندام هوایی تحت تأثیر محلول پاشی پاکلوبوترازول کاهش بیشتری نسبت به وزن تر نشان داد. لذا روش محلول پاشی با کاهش بیشتر وزن تر اندام هوایی و اثر کمتر بر کاهش وزن خشک توانست در افزایش مواد فتوسنتزی و ماده خشک موثرتر از کاربرد خاکی باشد. اثر متقابل روش کاربرد و مقادیر مختلف پاکلوبوترازول برای صفات سطح برگ و قطر دمبرگ نیز در سطح احتمال 5 درصد معنی دار بود. آزمایش دوم به بررسی امکان کاربرد پاکلوبوترازول به عنوان جایگزینی به جای شرایط روزکوتاه به منظورگل انگیزی و تولید خارج از فصل توت فرنگی بهاره رقم کامروسا در شرایط روزهای بلند پرداخت. علاوه بر این تأثیر پاکلوبوترازول بر رشد رویشی در این رقم نیز مورد بررسی قرار گرفت. تیمارهای آزمایش شامل روزهای کوتاه (sd) (21 روز شرایط 16 ساعت تاریکی و 8 ساعت روشنایی)، پاکلوبوترازول (pbz) در مقادیر 2/0، 4/0 و 6/0 میلی گرم ماده موثره به ازاء هر گیاه بدون ایجاد شرایط روزکوتاهی و کاربرد این ترکیب بعد از ایجاد شرایط روزکوتاه برای گیاهان (sd+pbz) بود.آزمایش در قالب طرح کاملاً تصادفی و در چهار تکرار انجام شد. نتایج آزمایش دوم نیز نشان داد پاکلوبوترازول موجب افزایش میزان کلروفیل برگ، وزن خشک اندام هوایی، تعداد برگ، قطر دمبرگ و وزن خشک ریشه در مقایسه با تیمار sd گردید. همچنین با کاهش مقادیر مورد استفاده پاکلوبوترازول در آزمایش دوم تأثیر مثبت این ماده بر رشد ریشه و به دنبال آن افزایش قطر مشاهده شد. تیمار pbz به میزان 6/0 میلی گرم ماده موثره به ازاء هر گیاه موجب افزایش تعداد گل و عملکرد بوته ها به ترتیب به میزان 67/216 و 206 درصد نسبت به تیمار روزکوتاه (sd) شد. لیکن همین غلظت باعث بیشترین کاهش در سطح برگ و طول دمبرگ گردید. نتایج آزمایش دوم همچنین نشان داد استفاده از پاکلوبوترازول در شرایط روزبلند توانست جایگزین تیمار روزکوتاهی در القای گل انگیزی شود.

اثر پروهگزادیون کلسیم (proca) و پاکلوبوترازول (pbz) بر کنترل رشد رویشی و تولید رونده در دو رقم توت فرنگی(کردستان و گاویتا)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1393
  سامان قادریان   سیروس قبادی

پروهگزادیون کلسیم و پاکلوبوترازول از ترکیبات بازدارنده رشد گیاهی می باشند که با تاثیر بر بیوسنتز هورمون جیبرلین رشد رویشی گیاه را تحت تاثیر قرار می دهند. پروهگزادیون کلسیم و پاکلوبوترازول دارای سمیت کم و اثرات زیست محیطی قابل اغماض می باشند. به این منظور در این پژوهش تاثیر ترکیب بازدارنده های پروهگزادیون کلسیم (proca) و پاکلوبوترازول (pbz) بر رشد رویشی و به ویژه افز ایش تعداد طوقه های جانبی (crown branching) دو رقم توت فرنگی ’کردستان‘ و ’گاویتا‘ مورد بررسی قرارگرفت. پروهگزادیون کلسیم در غلظت 125 میلی گرم در لیتر در یک نوبت و دو نوبت محلول پاشی با فاصله زمانی دو هفته و پاکلوبوترازول در غلظت 75 میلی گرم در لیتر در یک نوبت محلول پاشی شد. آزمایش به صورت فاکتوریل(4×2) در قالب طرح کاملا تصادفی و در 3 تکرار صورت گرفت. نتایج نشان داد در هر دو تیمار پروهگزادیون کلسیم و پاکلوبوترازول، در سطح برگ، طول دمبرگ، طول ساقه-رونده و تعداد ساقه رونده در هر دو رقم کاهش معنی دار وجود داشت. تیمار دونوبت کاربرد پروهگزادیون کلسیم بیشترین تاثیر را در کاهش فاکتورهای رویشی داشت. در هر دو تیمار پروهگزادیون کلسیم و پاکلوبوترازول، در تعداد طوقه های جانبی و مقدارکلروفیل a+b افزایش معنی دار مشاهده گردید. اما در تیمار دونوبت محلول پاشی با پروهگزادیون کلسیم افزایش تعداد طوقه های جانبی و کلروفیل a+b بیشتر بود. در مجموع نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که تیمار دونوبت محلول پاشی با پروهگزادیون کلسیم بیشترین اثر را بر کاهش تعداد ساقه های رونده (runners) و افزایش تعداد طوقه های جانبی (crown branch) دارد.

ارزیابی عملکرد و ویژگی های میوه برخی ارقام زیتون در اصفهان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1393
  زهرا جدیدی   بهرام بانی نسب

یکی از چالش های پیش روی صنعت زیتون کشور انتخاب ارقام مناسب با شرایط آب وهوایی برای رسیدن به عملکرد وکیفیت مطلوب است. در سال های اخیر اقداماتی به منظور افزایش سطح زیر کشت باغات زیتون در استان های مختلف کشور باهدف تأمین بخشی از روغن مورد نیاز کشور انجام شده است. در استان اصفهان نیز در این سال ها قدم های موثری برای توسعه زیتون کاری برداشته شده است. در هرحال توسعه سطح زیر کشت زیتون در منطقه مستلزم توجه به نیازهای اکولوژیکی ارقام مختلف است. زیرا این شرایط بر جنبه های مختلف رشد درختان از جمله سال آوری، گرده افشانی، تولید میوه، کیفیت میوه و غیره اثرگذار می باشد. بنابراین عدم توجه دقیق به ارقام از نظر سازگاری به شرایط محیطی منطقه ممکن است مشکلاتی را در آینده در بر داشته باشد و از این جهت است که علاوه بر بررسی رشد رویشی، بررسی خصوصیات زایشی ارقام در مناطق مختلف کشور اهمیت ویژه ای پیدا می کند. از آنجایی که اطلاعات و داده های عملکردی برای ارقام زیتون در مناطق مختلف ایران کم است، بنابراین لزوم اجرای چنین پژوهشی جهت شناسایی ارقام مناسب زیتون در شهر اصفهان مطرح می گردد. این پژوهش طی سال های1393- 1392 بر روی هشت رقم از درختان باغ کلکسیون ارقام زیتون احداث شده در دانشگاه صنعتی اصفهان در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار و هر تکرار شامل سه درخت به اجرا در آمد. رقم ها شامل گرگان، زرد و روغنی از ارقام داخلی و مانزانیلا، کنسروالیا، میشن، بلیدی و آمفی سیس جزء ارقام خارجی بودند. در طول آزمایش فاکتورهایی نظیر زمان گلدهی کامل، تعداد گل آذین در شاخه، تعداد گل در گل آذین، درصد گل کامل در گل آذین، میزان تشکیل میوه (اولیه، ثانویه و نهایی)، عملکرد و خصوصیات میوه (وزن میوه، طول میوه، قطر میوه، نسبت طول به قطر میوه، حجم میوه، وزن گوشت، نسبت وزن گوشت به هسته میوه، درصد وزنی گوشت میوه، وزن هسته، طول هسته، قطر هسته، نسبت طول به قطر هسته، حجم هسته، درصد آب موجود در گوشت میوه، درصد کاهش آب در گوشت میوه از مرحله سبز تا سیاه رنگ میوه و درصد روغن در گوشت خشک میوه) اندازه گیری شد. بررسی نتایج نشان داد رقم های مانزانیلا و کنسروالیا به سبب دارا بودن ویژگی های درصد تشکیل میوه مناسب، وزن میوه مطلوب، شکل بازارپسند و مناسب میوه، نسبت بالای وزن گوشت به هسته، درصد بالای آب موجود درگوشت میوه و درصد مناسب روغن میوه به عنوان ارقام کنسروی مناسب می باشند. همچنین رقم های بلیدی، روغنی و آمفی سیس با برخورداری از درصد مناسب روغن میوه، درصد پایین آب میوه و درصد بالای کاهش آب میوه از مرحله ی سبز تا سیاه رنگ زیتون، در گروه ارقام روغنی زیتون دسته بندی شدند. پژوهش حاضر نشان داد رقم بلیدی به عنوان رقم روغنی و رقم های مانزانیلا و کنسروالیا به عنوان ارقام کنسروی با بیشترین عملکرد، ارقام مناسب در بین هشت رقم زیتون مورد مطالعه بودند. در میان هشت رقم مورد بررسی رقم زرد کم ترین عملکرد را نشان داد. به نظر می رسد این رقم با شرایط اکولوژیکی و محیطی منطقه مورد نظر سازگار نبوده است.

اثرات کاربرد برگی بُر و پوترسین بر تشکیل میوه درختان زیتون
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1393
  طاهره خلیفه   بهرام بانی نسب

زیتون یکی از مهم ترین میوه هادر ایران وجهان می باشد. امروزه با توجه به گسترش کشت و مصرف آن در کشور و اهمیت عملکرد و کیفیت مطلوب برای مصارف کنسروی و استحصال روغن، مطالعه افزایش عملکرد و بهبود تشکیل میوه این گیاه ضروری است. یکی از مهم ترین مشکلات کشت زیتون عملکرد ضعیف آن به دلیل ریزش گل ها ومیوه هاست. ریزش گل های زیتون پس از باروری می تواند تحت تاثیر این باشد که مادگی قابلیت رسیدن به سایز نهایی را ندارد یا براثر رقابت بر سر موادغذایی بین میوه های در حال رشد یا بین میوه ها و سایر مناطق رشدی باشد. کاربرد بُر، تشکیل میوه و عملکرد در برخی میوه ها و محصولات خشکباری افزایش داد. کاربرد برگی بُر در درختانی که علائم رشدی ناشی ازکمبود بُر نداشتند موثر بود. این به دلیل نیاز اساسی به بُر در فرآیندهای زایشی می باشد. پلی آمین ها، ترکیبات طبیعی که در فرآیندهای مختلف رشد ونموی و در تمام سلول ها حضور دارند. پلی آمین ها پیری را در برخی بافت ها براساس رابطه آنتاگونیستی با اتیلن، کاهش می دهند. پوترسین یکی از رایج ترین پلی آمین هاست و در تمام سلول های گیاهی وجود دارد و موجب تسهیل نفوذ دانه گرده، تاخیر پیری تخمک و همچنین موجب افزایش تشکیل میوه می شود. بنابراین هدف از این مطالعه بررسی اثرات کاربرد برگی بُر وپوترسین بر جوانه زنی دانه گرده، تشکیل میوه، عملکرد و کیفیت میوه زیتون بوده است. این پژوهش بر روی دو رقم زیتون والانولیا و شنگه به صورت فاکتوریل برپایه بلوک های کامل تصادفی شامل 5 تیمار و 3 تکرار در سال های 1392 و 1393 به منظور بررسی تاثیر ترکیبات شیمیایی مختلف بر تشکیل میوه، شات بری و درک اثرات این ترکیبات بر جنسیت گل ها، فاکتورهای کمی و کیفی میوه، غلظت عناصر معدنی در برگ، جوانه زنی دانه گرده، میزان روغن و عملکرد انجام شد. تیمارها شامل اسیدبوریک (2000و 4000 میلی گرم بر لیتر) و پوترسین (5/0 و 0/1 میلی مولار) بودند. نتایج طی دو سال متوالی نشان داد کاربرد ترکیبات شیمیایی میزان تشکیل میوه اولیه، ثانویه و نهایی را به طور معنی داری نسبت به شاهد افزایش دادند. کلیه ترکیبات شیمیایی درصد شات بری را نسبت به شاهد کاهش داده و موثرترین آن ها غلظت 1 میلی-مولار پوترسین بود. بیشترین درصد جوانه زنی دانه های گرده در غلظت های 4000میلی گرم بر لیتر بُر و 0/1 میلی مولار پوترسین مشاهده شد. در بین فاکتورهای کمی میوه شامل ، قطر، وزن، حجم و نسبت های طول به قطر، وزن گوشت به هسته و وزن گوشت به وزن میوه و وزن خشک میوه در سال 92 بین ارقام معنی دار بود و در سال 93 فقط قطر و وزن میوه و همچنین نسبت طول به قطر و وزن خشک میوه در ارقام معنی دار بودند. جنسیت گل ها در ارقام متفاوت بود و در سال 93 گل های کامل و نر تحت تاثیر غلظت 0/1 میلی مولار پوترسین، نسبت به شاهد معنی دار گشتند. کاربرد ترکیبات شیمیایی تغییر معنی داری در غلظت بُر برگ ها نداشت اما پوترسین در غلضت 5/0 میلی مولار بیشترین افزایش معنی داری در میزان نیتروژن برگ نسبت به شاهد را نشان داد. تولید روغن در مرحله سبز تحت تاثیر تیمارها قرار نگرفت اما در مرحله سیاه غلظت های 4000 میلی گرم بر لیتر بُر و 1 میلی مولار پوترسین بیشترین افزایش معنی داری را از خود نشان داد. درختان زیتون تحت تیمار 1 میلی مولار پوترسین بیشترین عملکرد را دارا بود. به طور کلی موثرترین تیمار در کلیه صفات ذکر شده مربوط به کاربرد پوترسین 1 میلی مولار و از لحاظ سایر صفات بین دو رقم والانولیا برتر بود.

کاربرد اسپرمیدین و متیل جاسمونات بر بیان جنسیت گل های خیار (رقم رشید)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1393
  کاظم اخبارفر   مصطفی مبلی

خیار از گیاهان یکپایه و محصول فصل گرم است که نسبت تعداد گل ماده به نر در ارقام مزرعه ای در شرایط عادی حدود 1 به 7 می-باشد. می توان با افزایش تعداد گل ماده در بوته، با استفاده از تیمار های مختلف از قبیل استفاده از تنظیم کننده های رشد گیاهی میزان عملکرد را افزایش داد. بدین منظور پژوهشی با هدف بررسی اثر اسپرمیدین و متیل جاسمونات بر بیان جنسیت گل های خیار در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در دو آزمایش در دو فصل در دانشگاه صنعتی اصفهان انجام شد. آزمایش اول با 7 تیمار شامل اسپرمیدین با سه غلظت 0/25، 0/5 و 0/75 میلی مولار، متیل جاسمونات با سه غلظت 0/1، 0/25 و 0/5 میلی مولار و شاهد (آب مقطر) در 4 تکرار، در فصل پاییز 1392 و آزمایش دوم با 4 تیمار شامل دو تیمار 0/5 و 0/75 میلی مولار اسپرمیدین و تیمار 0/5 میلی مولار متیل جاسمونات و شاهد (آب مقطر) در 3 تکرار و در فصل بهار 1393 به اجرا در آمد. اعمال تیمارها به صورت محلول پاشی بوته های خیار در مرحله 2 الی 4 برگی بود. در هر دو آزمایش زمان تا آغاز گلدهی، اولین گره گل دار، تعداد گل ماده، تعداد گل نر، وزن میوه (عملکرد)، طول ساقه اصلی، تعداد ساقه فرعی، وزن تر و خشک بوته، میزان کلروفیل برگ، شاخص کیفی رنگ میوه، میزان فعالیت آنتی اکسیدانی، مقدار ویتامین ث میوه، سفتی بافت میوه، مقدار کل مواد جامد محلول میوه مورد ارزیابی قرار گرفت. در مجموع نتایج هر دو آزمایش مشابه بود. نتایج نشان داد که تیمار با اسپرمیدین سبب کوتاه شدن زمان از کاشت تا گل دهی، گل دهی در گره های پایین تر بوته، افزایش تعداد گل ماده، کاهش تعداد گل نر در بوته و نهایتاً افزایش عملکرد در بوته نسبت به تیمار شاهد گردید. همچنین کاربرد اسپرمیدین باعث افزایش تعداد ساقه فرعی، تعداد گره، قطر طوقه، ظرفیت آنتی اکسیدانی بوته، میزان کلروفیل برگ، مقدار ویتامین ث میوه و بهبود کیفیت رنگ میوه و سبب کاهش مقدار کل مواد جامد محلول به طور معنی دار در مقایسه با تیمار شاهد گردید. کاربرد اسپرمیدین اثر معنی داری روی وزن تر و خشک بوته و همچنین طول ساقه اصلی بوته نداشت. تیمار با متیل جاسمونات باعث زود گل دهی و کاهش گل های نر در مقایسه با شاهد شد، اما اثر معنی داری روی اولین گره گل دار، تعداد گل ماده و عملکرد نداشت. همچنین کاربرد متیل جاسمونات در مقایسه با شاهد به طور معنی داری سبب افزایش تعداد ساقه فرعی، طول بوته و کلروفیل برگ بوته و سبب کاهش وزن خشک بوته شد. در حالی که اثر معنی داری بر قطر طوقه، تعداد گره، مقدار ویتامین ث میوه، مقدار کل مواد جامد محلول میوه و کیفیت رنگ میوه نداشت. نهایتاً توضیح اینکه تعداد گل های نر در آزمایش دوم به دلیل طول روزهای بلند و دمای بیشتر در فصل بهار افزایش یافته و نسبت تعداد گل ماده به تعداد گل نر را نسبت به فصل پاییز کاهش داد.

اثر انواع مالچ بر کاهش تبخیر سطحی خاک و آب مصرفی دو رقم زیتون
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده علوم کشاورزی 1394
  روح اله فرزی   مهدیه غلامی

خشکی از مهم ترین تنش های محیطی است که بر رشد و نموگیاهان اثرمنفی می‏گذارد و استفاده از مالچ ها یکی از راهکارهای کاهش مصرف آب و خسارت های ناشی از خشکی است. به منظور بررسی اثر مالچ و دو سطح آبیاری بر دو رقم زیتون ’کنسروالیا‘ و ’مانزانیلا‘ آزمایشی در دو مرحله به اجرا در آمد. در آزمایش اول اثر شش نوع مالچ ، هیدروژل و شاهد (بدون مالچ) در گلدان های بدون گیاه بررسی شد و آزمایش دوم بصورت فاکتوریل در قالب طرح کامل تصادفی در چهار تکرار بر روی دو رقم زیتون اجرا گردید. تیمارهای مورد استفاده در آزمایش دوم نیز شامل پنج مالچ سنگریزه، پوسته خرد شده ی پسته،کاه کلش، تفاله زیتون، مالچ امولسیونی، هیدروژل و شاهد (بدون مالچ) و دو سطح آبیاری (100% و 50% ظرفیت زراعی) بود. در پایان مرحله اول آزمایش با توجه به پارامترهای هواشناسی میزان سرعت تبخیر سطحی و حداقل مقدار محتوای آب باقی مانده در اثر هریک از مالچ ها مشخص شد و در پایان مرحله دوم نیز برخی فاکتورهای مربوط به روابط آبی، روابط فتوسنتزی و سیستم آنتی اکسیدانی آنزیمی و غیرآنزیمی بررسی شد.

مطالعه خفتگی و جوانه زنی بذر در دو گونه زالزالک بومی ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1394
  مرتضی اسکندری   سیروس قبادی

زالزالک یکی از پایه های بذری متحمل به کلروز ناشی از کمبود آهن برای درختان به و گلابی در شرایط خاک های آهکی است. این پژوهش با توجه به خفتگی مضاعف بذر، درصد پایین جوانه زنی و همچنین تولید دانهال پیوندی، در دو آزمایش جداگانه به صورت فاکتوریل و در قالب طرح کامل تصادفی جهت غلبه بر خفتگی بذر در زالزالک انجام شد. در آزمایش اول اثر خراش دهی بذر با اسید سولفوریک غلیظ (98 درصد) در سه بازه ی زمانی 0، 5/1 و 3 ساعت و چهار دوره دمایی گرم – سرد (3 ماه دمای 20 درجه سلسیوس و سپس 3 ماه دمای 4 درجه ی سلسیوس، 3 ماه دمای 30 درجه ی سلسیوس و سپس 3 ماه دمای 4 درجه ی سلسیوس، 3 ماه دمای 20 درجه ی سلسیوس و سپس 5/4 ماه دمای 4 درجه ی سلسیوس و3 ماه دمای 30 درجه ی سلسیوس و سپس 5/4 ماه دمای 4 درجه ی سلسیوس) در 3 تکرار بر پارامترهای جوانه زنی بذر در دو گونه زالزالک crataegus meyeri و c.atrosanguinea بررسی شد. آزمایش دوم نیز با هدف بررسی جوانه زنی رویان گونه ی c.atrosanguinea، تحت تأثیر تیمارهای نیترات پتاسیم در سه غلظت 0، 5000 و 10000 میلی گرم در لیتر و اسید جیبرالیک در سه غلظت 0، 100 و 200 میلی گرم در لیتر انجام شد. صفات مورد بررسی در این پژوهش شامل درصد جوانه-زنی، میانگین جوانه زنی روزانه، سرعت جوانه زنی (t50)، میانگین زمان لازم برای جوانه زنی، طول ریشه چه و ساقه چه، شاخص جوانه زنی و شاخص بنیه ی بذر بود. نتایج آزمایش اول نشان داد افزایش مدت زمان خراش دهی و تیمار دمایی سبب افزایش معنی دار درصد جوانه زنی، میانگین جوانه زنی روزانه، سرعت جوانه زنی (کاهش مدت زمان رسیدن تا 50 درصد جوانه زنی نهایی(t50))، طول ریشه چه و ساقه چه، شاخص جوانه زنی و شاخص بنیه ی بذر وهمچنین کاهش میانگین زمان لازم برای جوانه زنی بذر نسبت به تیمار شاهد در هر دو گونه مورد مطالعه شد. نتایج آزمایش دوم نشان داد کاربرد اسید جیبرالیک در غلظت 100 میلی گرم در لیتر و نیترات پتاسیم در غلظت 5000 میلی گرم در لیتر سبب افزایش معنی دار درصد جوانه زنی، میانگین جوانه زنی روزانه، سرعت جوانه زنی (کاهش t50)، شاخص جوانه زنی و شاخص بنیه ی بذر نسبت به تیمار شاهد شد. در نهایت نتایج حاکی از افزایش معنی دار طول ریشه چه و ساقه چه با کاربرد اسید جیبرالیک در غلظت 200 میلی گرم در لیتر و نیترات پتاسیم در غلظت 5000 میلی گرم در لیتر نسبت به تیمار شاهد و اثر قابل توجه سرمادهی بر کاهش میانگین زمان لازم برای جوانه زنی بود.