سبک زندگی انسانها ، نقش بسیار مهمی در توسعه و یا عقب ماندگی هر جامعه دارد . یکی از شاخص های اصلی در هر کشور انتخاب سبک زندگی مناسب افراد آن جامعه است . جهان امروز زندگی های پر استرس ، چشم و هم چشمی ، لذت طلبی و تجمل خواهی را برای ما به ارمغان آورده است . شاید بتوان رخداد چنین وقایعی را از زمینه مشترکی به نام مصرف گرایی ناشی دانست . هدف از این مطالعه ، تعیین رابطه سبک زندگی و مصرف گرایی در میان دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی بوده است . با روش پیمایش ، 200 نفر از دانشجویان در دو مقطع تحصیلی کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی به روش نمونه گیری طبقه بندی غیر نسبی انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ها ، پژوهشگر ساخته و مشتمل بر سوالات ویژگی های فردی و پرسشنامه ای جهت بررسی نگرش های دانشجویان بود. اعتبار و روایی ابزار، که اعتبار آن از طریق اعتبار محتوا با تایید توسط متخصصین مجرب در حوزه علوم اجتماعی و روایی از طریق روش ضریب آلفای کرونباخ (88/0=? ) تعیین گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آمارهای توصیفی و استنباطی انجام گرفت . در تجزیه و تحلیل آماری از شاخص های مرکزی و کای اسکوئر و ضریب همبستگی اسپیرمن استفاده شد . یافته ها ی بدست آمده از این تحقیق حاکی از آنست که گروهی از دانشجویان که الگوی خرید به سبک سنتی را برای خود برگزیدند، واقع بینی بیشتر و آنهایی که مدیریت بدن به سبک سنتی را بر گزیدند سلامت گرایی بیشتری را دارا هستند . از طرفی در میان دانشجویانی که مدیریت بدن را به شیوه مدرن انجام می دهند ، لذت طلبی بیشتری می توان مشاهده کرد . به علاوه گروهی دیگر که اوقات فراغت خود را به سبک مدرن سپری می کردند ، احساس نیاز به خود نمایی بیشتری را دارا بودند .

هدف از پژوهش حاضر، سنجش میزان گرایش های فمینیستی در میان دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی واحد گرمسار بود.درمبانی نظری ازتلفیق دیدگاههای نظری گوناگون دربحث فمینیسم وگرایش های فمینیستی مانند کاستلز، گیدنز، پارسونز، اوکلی، کالینز، وبلن و غیره، چارچوب نظری تدوین و با بهره گیری از آن، مدل تحلیلی و فرضیات این مطالعه طراحی شدند. روش از نوع زمینه یابی یا پیمایش بود و برای ابزار پژوهش، پرسشنام? حضوری محقق ساخته ای طراحی شد که طی یک پیش آزمون، مورد اعتباریابی و پایایی سنجی قرار گرفت و به وسیل? آن داده ها گردآوری شد. حجم نمونه حدود 327 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی واحد گرمسار در دو دانشکد? علوم انسانی و فنی-مهندسی برآورد شد، و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. یافته ها نشان داد که؛ میزان گرایش فمینیستی در نمون? مورد مطالعه در سطح متوسط رو به بالا است و این گرایش در میان دانشجویان علوم انسانی بیشتر از دانشجویان فنی و مهندسی است. همچنین باور به وجود نابرابری جنسیتی در خانواده، نابرابری در حقوق و قوانین جامع?، اعتراض به نقش زن به عنوان خانه دار صِرف، نابرابری در مزایای اقتصادی زنان نسبت به مردان در سطح متوسط رو به بالا بدست آمد. نتیج? دیگر اینکه انگیزه های اقتصادی و انگیزه های اجتماعی _ فرهنگی در گرایش فمینیستی یادشده سطح بالایی را نشان داد که با رویکردهای نظری موجود در مکاتب فمینیسم های سوسیال،رادیکال و لیبرال قابل تبیین وتفسیر است.می توان گفت افراد باتوجه به موقعیت های متفاوت خود تمایل به گرایش خاصی در این زمینه داشته و علّت اصلی نابرابری های جنسی را در همان موضع خلاصه می کنند و همین باعث می شود که نظرات افراد در مورد نابرابری های جنسیتی با یکدیگر متفاوت و منجر به گرایشهای مختلف فمینیستی شود.

چکیده این تحقیق با هدف شناسایی تأثیر تکنولوژی های جدید ارتباطی بر انزوای اجتماعی فرزندان در خانواده انجام شد. روش مورد استفاده این پژوهش پس رویدادی و از تکنیک پیمایش بهره گرفته است. جامع? آماری شامل دانش آموزان پسر کاربر و غیرکاربر اینترنتی دبیرستان های منطق? یک تهران در سال تحصیلی 91-1390 بود که با نمونه گیری داوطلبان? در دسترس تعداد 152 نفر از پسران مدارس منتخب پرسشنامه محقق ساخت? این تحقیق را تکمیل کردند. یافته های حاصل از آزمون فرضیه ها بیانگر آن بود که بین استفاده از تکنولوژی ارتباطیِ اینترنت، تلفن همراه، و ماهواره با انزوای اجتماعی دانش آموزان رابطه وجود دارد و همچنین بین انزوای اجتماعی دانش آموزان کاربر و غیرکاربر تکنولوژی های ارتباطیِ جدید تفاوت وجود دارد. فرضیه های مبنی بر وجود رابطه بین خصلت عدم تحرک و زمانبربودن استفاده از تکنولوژی های ارتباطی که موجب انزوای اجتماعی می شود نیز تایید شد. ضمناً بین احساس پیوند ضعیف خانوادگی، فقدان مسئولیت پذیری اجتماعی و احساس ارزشمندی نیز رابطه مشاهده شد. مقایس? نتایج حاصله با تحقیقات مشابه، و بررسی چارچوب و مدل نظری این تحقیق همسویی این نتایج را در مورد تمام فرضیه های مطرح شده نشان داد. واژگان کلیدی: انزوای اجتماعی ، تکنولوژی های ارتباطی ، خانواده .

چکیده این تحقیق با موضوع مطالعه و بررسی عوامل اجتماعی موثر بر خشونت علیه زنان در خانواده با تاکید بر نقش نظام اقتداری در خانواده بر روی زنان متاهل مراجعه کننده به مجتمع قضایی شهرستان شهریاردر سال 92 انجام شد. هدف اصلی مطالعه، شناسایی عوامل اجتماعی موثر بر انواع خشونت خانگی بر زنان متأهلی بود که در نیمۀ اول سال 1392 برای شکایت به دادگستری مراجعه کرده بودند. پس از بررسی و مطالعۀ مباحث و دیدگاه های گوناگون انجام شده دربارۀ خشونت علیه زنان در خانواده، در خصوص روابط میان متغیرها، تعداد 9 فرضیه مطرح شد. در جهت گردآوری داده های لازم برای پژوهش و بررسی فرضیه های یادشده، با توجه به ماهیت موضوع(تحقیق پیمایشی)، از پرسشنامۀ محقق ساخته ای استفاده و اطلاعات لازم گردآوری شد. نمونۀ آماری شامل تعداد120نفراز زنان متاهل مراجعه کننده به مجتمع قضایی(دادگاه) شهرستان شهریاردر سال92- 1391 شد که با نمونه گیری تصادفی ،انتخاب و پرسشنامه محقق ساختۀ این تحقیق را تکمیل کردند. یافته های پژوهش نشان داد نگرش مرد سالارانه، تجربه و مشاهده خشونت، نظام اجتماعی سنتی، و فقدان منابع قدرت ، تأثیر معنی داری بر خشونت علیه زنان دارد و همچنین، رابطه معنی داری بین خشونت علیه زنان و سنین مختلف بدست آمد. در پایان، نتایج این پژوهش با نتایج تحقیقات مشابه در مورد فرضیه های مطرح شده مورد مقایسه قرار گرفت. واژه های کلیدی: خشونت علیه زنان، نگرش مرد سالارانه، تجربۀ خشونت، نظام اجتماعی سنتی، و فقدان منابع قدرت.