نام پژوهشگر: سعید طریقی
سیده کلثومه هاشمی علیزاده حمید روحانی
پوسیدگی ریشه و طوقه گندم در اثر bipolaris sorokiniana از جمله بیماری های مهم گندم با پراکندگی وسیع در سطح دنیا از جمله در ایران می باشد. کنترل بیولوژیک bipolaris sorokiniana می تواند روش موثری برای کنترل این بیماری باشد. به این منظور اثر بیوکنترلی سه عامل:اندومیکوریز glomus fasciculatum،bacillus subtilis bs و p. fluorescens sh4 مخلوط این عوامل در آزمایشی با آرایش فاکتوریل و طرح کاملاً تصادفی با 16 تیمار و 4 تکرار در شرایط گلخانه مورد بررسی قرار گرفت. ابتدا 7 بذر گندم رقم چمران در گلدان های 200 گرمی حاوی پرلیت که به نیمی از آنها مایکوریز g. fasciculatum اضافه شده بود و نیمی دیگر بدون مایکوریز بودند کاشته شد، و بوسیله محلول غذائی هوگلند آبیاری گردیدند. 35 روز بعد، بوته ها به گلدان های یک کیلوگرمی حاوی خاک اتوکلاو شده انتقال یافتند. خاک این گلدان ها براساس نوع تیمار شان بوسیله عامل بیماری b. sorokiniana، bacillus subtilis و p. fluorescens sh4 یا هر سه عامل با یکدیگر مایه زنی شدند. تعدادی از آنها نیز بدون مایه زنی بعنوان شاهد نگهداری گردیدند. 5 هفته بعد بوته ها از خاک خارج و پس از شستن دقیق ریشه آن ها، ایندکس بیماری، وزن تر ریشه و وزن تر قسمت های هوائی بوته ها اندازه گیری شد. نتایج بدست آمده نشان دادند که شدت بیماری در بوته هایی که بوسیله مایکوریز و باکتری مایه زنی شده بودند نسبت به تیمار هایی که به تنهایی توسط هر یک از عوامل ذکر شده مایه زنی شده بودند، به طور معنی داری کاهش یافت. همچنین مایکوریز، باسیلوس، سودوموناس و مخلوط این سه عامل باعث افزایش وزن بوته های سالم و همچنین بوته های آلوده نیز گردیدند. این افزایش در تیمار هایی که بوسیله مخلوط باکتری و مایکوریز مایه زنی شده بودند، به طور معنی داری بیشتر از تیمار هایی بود که به تنهایی توسط هر یک از عوامل ذکر شده مایه زنی شده بودند.
نفیسه تقی زاده محمد فارسی
آکتینومیست ها، بویژه گونه های گرمادوست، بعنوان اصلی ترین اجزای میکروفلور کمپوست قارچ خوراکی دکمه ای شناخته شده اند. این گروه توانایی زیادی در تولید آنزیم های تجزیه کننده و آنتی بیوتیک ها دارا می باشند. آکتینومیست های گرمادوست از مراحل مختلف تهیه کمپوست با تکنیک رقیق سازی جداسازی و کشت خالص تهیه گردید. از نتایج تست های بیوشیمیایی و تجزیه و تحلیل الگوی برشی ژن 16srrna برای شناسایی جدایه ها استفاده شد. توانایی تجزیه سلولز در هر کدام از جدایه ها با استفاده از دو روش ارزیابی با کاغذ صافی(filter paper assay) و ارزیابی فعالیت تجزیه کربوکسی متیل سلولز (cmcase assay) در دما، phها و زمانهای مختلف مورد بررسی قرار گرفت. دماهای مورد بررسی 65_45 درجه سانتیگراد بودند. ph های مورد بررسی 7/5، 6، 5/6، 7، 5/7، 8 و 9 و زمانهای مورد بررسی 30، 60 و 90 دقیقه بود. حداکثر فعالیت آنزیمی برای هرکدام از جدایه ها بر اساس میلی گرم گلوکز آزاد شده از یک میلی لیتر عصاره ناخالص در هر کدام از سوبستراها تعیین شد. . در هرکدام از روش های ارزیابی فعالیت آنزیمی جدایه های با فعالیت سلولازی بالا در دما و phهای مختلف تعیین شدند بر اساس نتایج بدست آمده جدایه های مختلف دارای حداکثر فعالیت در دما و ph متفاوت بودند. و جدایه های 23 و 15 در شرایط و دمای کمپوست بهترین فعالیت را نشان دادند.
سحر چیت سازی محبوبه نادری نسب
سوسری آلمانی blattella germanica linnaeus یکی از آفات مهم بهداشتی در شهر مشهد است که در حمل و توزیع عوامل مختلف بیماری زا در محیط زیست نقش اساسی دارد. فراوانی این آفت در محیط های درمانی، بیمارستانی و محل زندگی انسان ها و عدم اطلاع کافی از نوع آلودگی باکتریایی و قارچی آنها در محیط زیست موجب وارد آمدن خسارت به جوامع انسانی و محیط اطراف آنها می شود. در تحقیق حاضر فلور باکتریایی و قارچی دستگاه گوارش سوسری آلمانی در پائیز 1389 و بهار 1390 در سه مکان مختلف بیمارستان امام رضا (ع)، خوابگاه-های دانشجویی دانشگاه فردوسی و منازل سطح شهر مشهد مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج این بررسی نشان داد که در فصل پائیز، از دستگاه گوارش سوسری های بیمارستان، خوابگاه های دانشجویی و منازل به ترتیب 15، 10 و 7 نوع باکتری و در فصل بهار 13، 10 و 12 نوع باکتری جدا گردید. باکتری های جنس tettragenococcus(از سوسری های بیمارستان و منازل در فصل بهار) و گونه های acinetobacter baumannii (از سوسری های بیمارستان و خوابگاه در فصل پائیز) و providencia rettgeri (از سوسری های بیمارستان در فصل پائیز) منحصراً در مطالعه ی حاضر یافت گردیدند و تاکنون توسط محققین دیگر گزارش نگردیده است. فراوانی باکتری های دستگاه گوارش سوسری ها در هر مکان بسته به نوع فصل متفاوت بود. در فصل پائیز، از نظر فلور باکتریایی بیشترین فراوانی باکتری مشاهده شده در دستگاه گوارش سوسری های بیمارستان، خوابگاه های دانشجویی و منازل به ترتیب مربوط به جنسentrecoccus و گونه های enterobacter aerogenes و klebsiella oxytoca بود و از نظر فلور قارچی بیشترین فراوانی در مکان های فوق به ترتیب به جنس های penicillium، mucor و aspergillus تعلق داشت. در فصل بهار، از نظر فلور باکتریایی، جنس entrecoccus در هر سه مکان مورد مطالعه فراوان ترین باکتری دستگاه گوارش سوسری آلمانی بود. بیشترین فراوانی فلور قارچی در سوسری های بیمارستان مربوط به جنسmucor و در سوسری های خوابگاه های دانشجویی و منازل مربوط به گونه ی candida albicanse بود. بر اساس نتایج این مطالعه، کنترل جمعیت سوسری ها در مراکز عمومی و خصوصی در ایجاد محیطی سالم ضروری است.
مرضیه رهدار پریسا طاهری
بیماری پوسیدگی طوقه و ریشه لوبیا ناشی از rhizoctonia solani kühn از جمله مهم ترین بیماری های لوبیا است، که در مزرعه خسارت فراوانی را وارد می کند. به منظور کنترل بیولوژیکی این بیماری از استرین های باکتریbacillus spp. و جدایه های قارچ trichoderma spp. استفاده گردید. استرین های باکتریایی b1 (b. marinus)،b6 و b7 (b. subtilis) بیشترین درصد بازدارندگی از رشد میسلیومی قارچ بیمارگر را در آزمون تولید ترکیبات ضد رشدی در محیط کشت داشتند. جدایه های قارچی tbi و t16 از گونه t. harzianumدر آزمون کشت متقابل بزرگترین هاله بازدارندگی از رشد قارچ بیمارگر را تولید نمودند. بر اساس نتایج حاصل از آزمایشات انجام شده در محیط کشت، پنج جدایه برتراز آنتاگونیست های باکتریایی و قارچی جهت آزمایشات گلخانه ای انتخاب گردیدند. ارزیابی توان بیوکنترل آنتاگونیست ها به روش آغشته سازی خاک به طور همزمان با آنتاگونیست ها و عامل بیماری زا در دو زمان یک هفته و سه هفته قبل از کشت گیاه لوبیا انجام گرفت. این آزمون در قالب طرح کاملا تصادفی با کاربرد جداگانه هر آنتاگونیست و ترکیب آنها، با سه تکرار انجام شد. در کاربرد آنتاگونیست ها و بیمارگر یک هفته قبل ازکشت گیاه، تیمارf شامل استرین باکتریایی b6 از گونه b. subtilis و جدایه قارچی t16 متعلق به گونهt. harzianum) و تیمارj شامل استرینb6 و جدایه t16a از گونه t. harzianum و جدایه t16بیشترین تاثیر در کاهش شدت بیماری نسبت به شاهد آلوده را نشان دادند. تیمار r (شامل استرین b10 از گونه b. circulance و جدایه tbi از قارچt. harzianum بیشترین تاثیر را بر فاکتور های رشدی تنها در زمان سه هفته قبل از کشت گیاه نسبت به شاهد مثبت از خود نشان داد. نتایج به دست آمده از این پژهش نشانگر تاثیر بیشتر کاربرد آنتاگونیست ها در زمان سه هفته قبل از کشت گیاه می باشد
فریبا نیک رفتار پریسا طاهری
پوسیدگی طوقه و ریشه و مرگ گیاهچه ناشی از rhizoctonia solani از مهمترین بیماری های گوجه فرنگی است که هر ساله منجر به خسارت زیادی در مزارع و گلخانه های گوجه فرنگی می شود. در سال های اخیر به دلیل خطرات زیست محیطی کاربرد قارچ کش ها، محققان به دنبال روش های کنترل تلفیقی و نیز استفاده از مکانیسم های مقاومتی گیاه، جهت کاهش خسارت ناشی از بیماری مرگ گیاهچه می باشند. گیاهان از استراتژی های مختلفی برای دفاع از خود علیه بیمارگرها استفاده می کنند. پاسخ های دفاعی اولیه که به عنوان مقاومت پایه شناخته شده اند، توسط چندین ژن و با همکاری چندین مکانیسم سلولی و مولکولی کنترل می شوند. در این پژوهش، بعد از تلقیح جدایه های قارچ r. solani بر روی ارقام مختلف گوجه فرنگی، حساس ترین و مقاوم ترین رقم انتخاب و آزمایشات بعدی جهت بررسی برخی مکانیسم های دخیل در مقاومت پایه روی این دو رقم صورت گرفت. آنزیم پراکسیداز، آسکوربات پراکسیداز، ترکیبات فنلی و میزان لیگنین از مارکرهای مقاومتی می باشند که اهمیت آنها در مقاومت پایه گوجه فرنگی علیه این قارچ مورد بررسی قرار گرفت. میزان این ترکیبات در زمان های مختلف پس از مایه زنی قارچ اندازه گیری شد. نتایج نشانگر این بود که فعالیت آنزیم های پراکسیداز و آسکوربات پراکسیداز و میزان تولید لیگنین و ترکیبات فنلی در رقم نسبتاً مقاوم نسبت به رقم حساس و نیز در نمونه های مایه زنی شده نسبت به نمونه های شاهد بیشتر بود. بررسی های میکروسکوپی جهت مشاهده ساختارهای آلوده کننده نشان داد که تعداد بالشتک های آلوده کننده در رقم حساس بیشتر از رقم نسبتاً مقاوم بود. کاربرد سیستم گلوکز/ گلوکز اکسیداز با افزایش پراکسید هیدروژن منجر به کاهش شدت بیماری شد. اما تیمار دیسک های برگی با زانتین/ زانتین اکسیداز که موجب تولید سوپراکسید می شود، افزایش معنی داری در شدت بیماری ایجاد کرد. به منظور ارزیابی امکان القای مقاومت در گوجه فرنگی علیه r. solani از برخی مواد فعال کننده سیستم دفاعی گیاه استفاده شد. از بین تیمارهای مختلف مورد استفاده، تیامین با غلظت 20 میلی مولار بهترین تأثیر را در القای مقاومت داشت. میزان فنل و لیگنین در دیسک های برگی تیمار شده با تیامین در زمان های مختلف بعد از مایه زنی قارچ اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که تیامین با افزایش میزان ترکیبات فنلی و لیگنین منجر به افزایش مقاومت گوجه فرنگی علیه قارچ بیمارگر می شود. استفاده از سدیم آزید به عنوان بازدارنده آنزیم پراکسیداز، شدت بیماری را افزایش داد و نیز منجر به کاهش تولید ترکیبات فنلی در دیسک های برگی شد. تیمار با آسکوربات به عنوان یک آنتی اکسیدانت شدت بیماری را افزایش داد. میزان تجمع h2o2 هم در گیاه بعد از تلقیح قارچ افزایش یافت. این مولکول به عنوان یک سیگنال، می تواند موجب تحریک پاسخ های دفاعی گیاه گردد. بررسی بیان ژن پراکسیداز هم حاکی از افزایش بیان این ژن بعد از تلقیح بیمارگر بود و در برگ های تیمار شده با تیامین، سرعت و شدت بیان این ژن افزایش یافت. به طور خلاصه نتایج این پژوهش نشانگر نقش عمده پراکسیداز و ترکیبات فنلی در مقاومت پایه و مقاومت القایی ناشی از کاربرد تیامین در گوجه فرنگی علیه قارچ نکروتروف مخرب r. solani می باشد.
آتنا پورمهدی پریسا طاهری
قارچ rhizoctoniasolani از بیمارگرهای مهم نکروتروف خاکزاد است که دارای دامنه ی میزبانی بسیار وسیعی می باشد. این بیمارگر از عوامل مهم ایجاد کننده ی پوسیدگی طوقه، ریشه و مرگ گیاهچه در مزارع گوجه فرنگی است. هدف از این تحقیق شناسایی، تعیین تنوع ژنتیکی و بررسی بیماریزایی جدایه های رایزوکتونیای به دست آمده از مزارع گوجه فرنگی استان خراسان رضوی بود. بدین منظور در سال های زراعی 91-90 ازمناطق عمده کشت گوجه فرنگی در استان نمونه برداری صورت گرفت. 39 جدایه رایزوکتونیای به دست آمده از نظر مشخصات مورفولوژیکی شامل شکل ریسه، نوع دیواره عرضی، تعداد هسته در هر سلول، اندازه ی قطر ریسه، ابعاد سلول های مونیلیوئید و اسکلروت مورد بررسی قرار گرفتند. در این تحقیق 7 جدایه r. solaniبه دست آمده از سیب زمینی نیز مورد بررسی قرار گرفتند. با احتساب جدایه های بدست آمده از سیب زمینی در مجموع 46 جدایه رایزوکتونیا به دست آمد که 41 جدایه متعلق به گونه ی r. solani بود و 5 جدایه به رایزوکتونیاهای دو هسته ای تعلق داشتند. بررسی صفات مورفولوژیکی جدایه ها حاکی از تنوع این صفات در بین جدایه ها بود. برای تشخیص گروه ها و زیرگروه های آناستوموزی این قارچ ابتدا از روش معمول پیوند ریسه بر روی اسلاید استفاده شد. سپس برای شناسایی دقیق تر گروه های آناستوموزی و هم چنین تعیین زیرگروه های آناستوموزی از روشpcr-rflp استفاده گردید. در این روش با استفاده از آغازگرهای اختصاصی گونه ی r. solani شامل rs1/rs4، ناحیه یits1، 5.8s و its2 از dna ریبوزومی تکثیر شد. سپس این قطعه با استفاده از 4 آنزیم برشی mun i، mse i، hinc ii و ava ii مورد هضم آنزیمی قرار گرفت. در نهایت از مقایسه ی باندهای پلی مورفیک به دست آمده با جدایه های استاندارد، گروه ها و زیرگروه های آناستوموزی تشخیص داده شدند. آنالیز pcr-rflp مشخص کرد که جدایه ها مربوط به زیرگروه های آناستوموزی ag2-1، ag3 pt، ag4 hg i و ag4 hg ii می باشند. فراوانی زیرگروه های آناستوموزی ذکر شده به ترتیب 4، 15، 13 و 9 جـدایه بود. به منظور بررسـی تنوع ژنتـیکی درون گونــه ای بین جدایه های r. solani از روشipbs استفاده شد. نتایج حاصل بیانگر قابلیت بالای این روش در تعیین تنوع ژنتیکی و هم چنین توانایی زیاد آن در متمایز نمودن جدایه های مختلف r. solani بر اساس منشأ جغرافیایی بود. سپس آزمون بیماری زایی جدایه ها بر روی رقم موبیل انجام شد. آزمون بیماری زایی، جدایه ها را با توجه به علایم ایجاد شده درگروه های بیماری زایی مختلف قرار داد و ارتباط مستقیمی بین تنوع ژنتیکی و بیماری زایی جدایه ها مشاهده نشد. واژه های کلیدی: پوسیدگی ریشه و طوقه، گروه های تاکسونومیکی، ipbs، pcr-rflp،thanatephoruscucumeris
مهدی اخلاقی سعید طریقی
بیماری لکه قهوه ای (brown blotch) قارچ خوراکی تکمه ای سفید (agaricus bisporus) در سال های اخیر به عنوان یک بیماری شایع در سالن های پرورش قارچ کشور خسارت فراوانی را وارد نموده است. این بیماری مهمترین بیماری باکتریایی قارچ تکمه ای سفید در ایران و جهان می باشد. بیماری لکه قهوه ای به عنوان یکی از عوامل کاهش کیفیت و کمیت در قارچ خوراکی مطرح است. علایم بیماری به صورت، لکه های کوچک قهوه ای روشن تا تیره و کلاهک های پوسیده که حالت لزج و چسبناکی دارند مشاهده می شود. بیماری لکه قهوه ای ناشی از چندین گونه باکتری است که متعلق به جنس سودوموناس می باشند. باکتری pseudomonas tolaasii به عنوان یکی از عوامل اصلی ایجاد لکه قهوه ای شناخته شده است. اما گونه های دیگری مثل p. reactans و p. fluorescens نیز به عنوان عوامل ایجاد کننده بیماری فوق در قارچ تکمه ای سفید معرفی شده اند. در سال 1390 از استان های خراسان رضوی، البرز، تهران، سمنان، قزوین و گلستان نمونه برداری صورت گرفت. پس از انتقال نمونه ها به آزمایشگاه و خالص سازی بر روی محیط کشتking,s b باکتری های متعلق به جنس pseudomonas از سایر باکتری ها جدا شدند. آزمون اثبات بیماریزایی بر روی کلاهک های قارچ خوراکی مثبت بود. آزمونهای مختلف بیوشیمیایی، فیزیولوژیکی، تغذیه ای و تکثیر یک کیلو بازی از ناحیه s rdna16 با استفاده از آغازگرهای رفت و برگشت ps مشخص نمود که استرین های جدا سازی شده متعلق به جنس سودوموناس هستند و گونه باکتری ها نیز مشخص شدند. بر اساس این آزمونها و همچنین تولید رسوب سفید (white line) گونه p. tolaasii و p. reactans بیشترین فراوانی را در بین جدایه ها داشتند. آزمایش کروماتوگرافی لایه نازک وجود سیگنال های pqs را در جدایه ها مشخص نمود اما هیچ گونه ارتباط مستقیمی بین تولید این سیگنال و فاکتورهای بیماریزایی از قبیل تولید بیوفیلم، مقاومت به h2o2، تحرک و تولید سیدروفور مشاهده نشد. تنوع زیادی در بین جدایه ها از لحاظ بیماریزایی مشاهده شد و بر این اساس استرین ها به پاتوتیپ های مختلفی تقسیم شدند. به منظور تعیین ارتباط ژنتیکی میان جدایه ها از روش rep-pcr و پرایمرهای eric وbox استفاده شد. آنالیز نقوش الکتروفورزی محصولات pcr بر اساس وجود قطعات همسان و غیر همسان در جدایه ها با استفاده از ضریب تشابه جاکارد صورت گرفت. نتایج نشان داد آزمون rep-pcr در گروه بندی و تعیین تنوع سودوموناس های جداسازی شده از قارچ خوراکی دارای کارایی بوده و تنوع بالای درون گونه ای در بین جدایه های مربوط به مناطق مرکزی و شمال شرقی ایران مشاهده شد.
احسان سپاهی کرناوه سعید طریقی
گسترش روزافزون مقاومت دارویی در بین باکتری ها سبب شده است تا توجه بیشتری به یافتن روش های پیشگیری از بروز مقاومت و نیز یافتن داروهای مناسب با اثرات سمی و عوارض جانبی کمتر معطوف شود و برای این منظور استفاده از گیاهان دارویی مورد توجه خاص قرار دارد. سودوموناس آئروژینوزا یک بیماریزای فرصت طلب و یکی از مهمترین عوامل عفونت های بیمارستانی در طیف وسیعی از بیماران دارای نقص سیستم ایمنی شامل مبتلایان به سیستیک فیبروزیس، سوختگی ها و... است. این باکتری دارای عوامل بیماریزایی متعدد می باشد و به دلیل تولید بیوفیلم، مقاومت زیادی نسبت به اکثر آنتی بیوتیک های متداول دارد. تولید بسیاری از فاکتورهای بیماریزایی در این باکتری تحت کنترل سیستم ژنی موسوم به سیستم حس گر حدنصاب ، که به باکتری قدرت وفق پذیری بالایی می دهد، است. در این تحقیق اثر عصاره برخی از گیاهان داروئی ایران بر رشد، تولید برخی از فاکتورهای بیماریزایی و بیان برخی از ژن های اساسی سیستم qs مورد مطالعه قرار گرفت. برای اندازه گیری میزان رشد باکتری در حضور عصاره های گیاهی از کشت در محیط مایع و رسم منحنی های رشدی استفاده شد. همچنین فاکتورهای بیماریزایی بیوفیلم و پایوسیانین، از محیط کشت های حاوی باکتری رشد کرده در معرض عصاره های گیاهی استخراج شده و مورد اندازه گیری قرار گرفتند. به منظور ثبت اثرات عصاره ها بر فنوتیپ فاکتورهای بیماریزایی از باکتری نشانگر کرموباکتریوم استفاده شد. برای اندازه گیری بیان ژن ها از روش rt-pcr استفاده شد. مشاهده شد که گیاهان آویشن باغی، اکالیپتوس و زیره بر رشد باکتری اثرات بازدارندگی داشتند. تمام عصاره های استفاده شده، به جز کندل، تاثیر کاهنده معنی داری بر میزان تولید پایوسیانین داشتند. اثرات ضدqs عصاره آنغوزه موجب تغییر در تولید فاکتورهای بیماریزایی باکتری شد در حالی که عصاره آویشن و زیره به دلیل اثرات بر رشد، بر میزان این فاکتورها اثر گذاشتند، این نتیجه گیری بر اساس نمایه بیانی ژن ها صورت گرفت. همچنین عصاره آنغوزه اثرات آنتاگونیستی در مقابل کرموباکتریوم نشان داد.
زهرا مدرس سعید طریقی
چکیده در تابستان 1390 و پاییز 1391، از گوجه فرنگی های دارای علایم پژمردگی و لکه های آبسوخته، کلروزه و یا نکروزه روی میوه و برگ در مناطق عمده کشت این محصول در استان خراسان رضوی، نمونه برداری به عمل آمد. نمونه ها ی مشکوک به آلودگی به آزمایشگاه منتقل، و باکتری ها از برگ، میوه و آوند گوجه فرنگی های آلوده جداسازی شدند. با توجه به نتایج حاصل از آزمون های بیماریزایی 47 استرین از 150 جدایه انتخاب شدند. جدایه ها بر اساس شکل و رنگ کلنی در دو گروه زرد و کرم قرار گرفتند. در گروه استرین های زرد رنگ بر اساس آزمونهای مورفولوژیکی، فیزیولوژیکی و بیو شیمیایی، استرین ها متعلق به دو جنس xanthomonas و pantoea بودند. آزمون بیماری زایی جدایه ها بر روی رقم موبیل و در شرایط گلخانه انجام شد. در گروه استرین های کرم بر اساس آزمونهای فنوتیپی، ژنوتیپی و بیماریزایی استرین ها متعلق به جنسralstonia بودند. نتایج این تحقیق نشان دهنده حضور سه جنس از باکتریهای بیماریزای گیاهی بر روی گوجه فرنگی های استان خراسان رضوی میباشد.
مینا مرادیان سعید طریقی
باکتری pseudomonas tolaasii عامل مهم ایجاد بیماری لکه قهوه ای قارچ خوراکی تکمه ای می باشد که باعث کاهش بازار پسندی آن می گردد. بهترین مشخصه این بیماری، ظهور لکه های زرد مایل به قهوه ای یا قهوه ای تیره در سطح کلاهک قارچ می باشد. در این پژوهش، به منظور شناسایی فاکتورهای موثر در بیماریزایی این باکتری، از دو فرآیند موتاسیون خودبخودی و موتاسیون به وسیله قطعه ترانسپوزون استفاده کردیم. با استفاده از موتاسیون های تصادفی، توانستیم موتانت هایی را شناسایی کنیم که مانند استرین والدی خود قادر به ایجاد بیماری نبودند. یکی از مهم ترین فاکتورهای موثر در بیماریزایی استرین p. tolaasii، تولید لیپودپسی پپتیدها می باشد که شامل تولاسین و wlip (اصل ایجاد رسوب سفید) می گردد. میزان تولید تولاسین در میان موتانت ها و استرین وحشی به وسیله همولیز اریتروسیت خون گاو مقایسه شد. نتایج نشان داد که تولید تولاسین در موتانت ها نسبت به استرین والدی کاهش یافت. یکی دیگر از فاکتورهای موثر در بیماریزایی استرین p. tolaasii ، تولید پایووردین می باشد. نسبت مستقیم مابین تولید پایووردین و شدت بیماریزایی گزارش شده است. موتانت های ما که کاهش میزان تولید پایووردین را از خود نشان دادند، بیماریزایی کمتری بر روی کلاهک های قارچ داشتند. نتایج حاصل از آزمون سنجش میزان تحرک، در موتانت های حاصل از قطعه ترانسپوزون، نشانگر افزایش میزان تحرک در مقایسه با استرین وحشی بود. این در حالی است که موتانت های ایجاد شده به روش خودبخودی تفاوت معنی داری از نظر تحرک در مقایسه با استرین وحشی بروز ندادند. در این پژوهش، هیچ رابطه ای میان تشکیل بیوفیلم و بیماریزایی موتانت ها مشاهده نشد. در نتیجه، با استفاده از فرآیند موتاسیون، ما دریافتیم که رابطه ای مستقیم میان تولید پایووردین و تولاسین با بیماریزایی باکتری وجود دارد در حالیکه هیچ رابطه منطقی میان تحرک و تشکیل بیوفیلم در موتانت ها با بیماریزایی آنها یافت نشد.
عبدالجبار ایران نژاد پریسا طاهری
بیماری¬های برنج از عوامل عمده محدود کننده تولید محصول در اغلب مناطق برنج¬کاری دنیا می¬باشند. بیماری¬های ناشی از قارچ¬ها مهم¬ترین و پر خسارت¬ترین بیماری¬های برنج هستند. گیاهان دارای مکانیسم-های مختلف برای دفاع از خود علیه بیمارگرها می¬باشند . پاسخ¬های دفاعی اولیه به عنوان مقاومت پایه شناخته شده¬اند که توسط چندین ژن کنترل می¬شوند. انواعی از مکانیسم¬های سلولی، مولکولی، و بیوشیمیایی همراه با مسیرهای سیگنالی مختلف در این نوع مقاومت دخالت دارند. سوختگی برگ و خوشه برنج ناشی از alternaria alternata موجب بروز لکه¬های قهوه¬ای در برگ و تغییر رنگ بذر برنج به رنگ خاکستری روشن و کاهش وزن بذر می¬شود. در این پژوهش جدایه¬های قارچ a. alternata بیماری¬زا در مزارع برنج استان گلستان شناسایی شدند و بیماری¬زایی 5 جدایه ( a1تا (a5 بر روی 4 رقم برنج رایج در این استان (شامل هاشمی، شیرودی، دمسیاه و فجر) بررسی گردید. دو رقم شیرودی و دمسیاه به ترتیب به عنوان رقم نسبتا مقاوم و حساس به این بیمارگر شناسایی شدند. جدایه¬ی a5 دارای بیش¬ترین بیماری¬زایی در بین جدایه¬های مورد بررسی بود. جهت بررسی برخی استراتژی¬های دفاعی دخیل در مقاومت پایه در این پاتوسیستم نقش گونه¬های فعال اکسیژن )شامل هیدروژن پراکسید-h2o2 و آنیون سوپراکسید(o2_ ، سیستم¬های آنزیمی آنتی¬اکسیدانت )پراکسیداز pox ، سوپراکسید دیسموتاز (sod ، و سطوح لیگنین در ارقام حساس (دمسیاه( و نسبتا مقاوم )شیرودی( در زمان¬های مختلف پس از مایه زنی با a. alternata مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاکی از آن بود که افزایش سرعت و شدت تجمع h2o2 و o2_ و هم¬چنین سطح بالاتری از فعالیت آنزیم های pox و sod و تولید لیگنین در رقم نسبتا مقاوم شیرودی در مقایسه با رقم حساس دمسیاه مشاهده شد. کاربرد سیستم¬های مولد ros موجب افزایش توسعه بیماری در هر دو رقم شد. در رقم شیرودی افزایش تجمع o2_ و افزایش فعالیت sod در 12 ساعت پس از مایه¬زنی مشاهده شد که زودتر از افزایش تجمع h2o2 و فعالیت pox در 24 ساعت پس از مایه¬زنی اتفاق افتاد. بعلاوه، کابرد مواد ممانعت کننده از عملکرد pox و sod موجب کاهش میزان لیگنین در سلول¬های برنج شد که مرتبط با افزایش شاخص بیماری بود. به طور کلی، هر دو آنزیم آنتی اکسیدانت مرتبط با تولید لیگنین به عنوان یک مکانیسم دفاعی موثر در برهمکنش برنج با قارچ a. alternata می¬باشند.
مسعود صاحبی سعید طریقی
بیماری بلایت باکتریایی برنج ناشی از xanthomonas oryzae pv. oryzae (xoo)یکی از مهم-ترین بیماری¬های برنج بویژه در کشورهای گرمسیری است. این باکتری گرم منفی proteobacteria و زیر بخش gamma proteobacter است. به منظور بررسی خصوصیات مربوط به بیماریزایی باکتری xoo در تابستان 1391 از مناطق برنجکاری واقع در شمال کشور نمونه برداری شد. باکتری¬های موجود در نمونه¬های برگی آلوده، جداسازی و کلنی¬های زرد رنگ برای مطالعات بیش¬تر انتخاب شدند. پس از آزمون بیماریزایی، تعداد 17 جدایه با استفاده از روش¬های مورفولوژیکی، بیوشیمیایی و مولکولی مورد شناسایی قرار گرفتند. به منظور بررسی ارتباط ویژگی¬های بیماریزایی و ژنوتیپی جدایه-ها، از دو رقم بومی و دو رقم بین المللی برای گروه بندی جدایه¬ها در گروه¬های بیمایزا استفاده شد. با توجه به حساسیت بالای رقم tetep جدایه¬ها به سه گروه بیماریزا تقسیم شدند. به منظور تعیین ارتباط ژنوتیپی بین جدایه¬ها از آزمون rep-pcrاستفاده شد. الگوهای ژنوتیپی بدست آمده از روش rep-pcrنشان دهنده تنوع بالای ژنوتیپی بین جدایه¬های مورد بررسی بود. قرار گرفتن جدایه¬ها در گروه¬های پاتوتیپی و ژنوتیپی مختلف، نشان دهنده ارتباط محدود بین گروه¬های بیماریزا و گروه¬های ژنوتیپی بود. به منظور بررسی بیشتر ویژگی¬های بیماریزایی با روش ترانسپوزون موتاژنز، جدایه¬های با توان بیماریزایی بالا انتخاب شدند. برای این منظور از باکتری escherichia coli cc118 که حاوی ترانسپوزون mini-tn5 بود به عنوان باکتری دهنده در روش کانجوگاسیون برای انتقال ترانسپوزون به باکتری xoo استفاده گردید. خصوصیات بیمایزایی مانند کاهش قدرت بیماریزایی و تحرک، افزایش حساسیت به پراکسید هیدروژن و عدم توانایی القای واکنش فوق حساسیت در غلظت cfu/ml 107، از خصوصیات بارز موتانت¬ها بود. از آغازگرهای اختصاصی برای شناسایی موقعیت ترانسپوزون استفاده گردید. نتیجه نشان دهنده شباهت 99 درصدی قطعه توالی یابی شده با ژن citb در استرین kacc 10331 بود. این ژن به-عنوان یک تنظیم کننده پاسخ در باکتری xoo عمل می¬کند. نتایج ما نشان دهنده اهمیت citb برای بیماریزایی کامل در باکتری xoo بود.
طاهره کاکویی پریسا طاهری
بیماری لکه موجی ناشی از alternaria solani موجب بروز لکه های قهوه ای در برگ و باکتری pectobacterium carotovorum sub sp. carotovorum باعث بیماری پوسیدگی نرم در سیب زمینی می شوند. در این پژوهش جدایه های قارچ بیمارگر a. solani در مزارع سیب زمینی استان خراسان رضوی شناسایی شدند و بیماری زایی 5 جدایه ( fa1 ، fa2،fa3 ، gh2 ،gh4 ) روی 9 رقم سیب زمینی رایج در این استان (شامل آگریا، برن، سانتا، آریندا، فونتانه، مارفونا، بامبا، راموس، اسپریت) بررسی گردید. در آزمون بیماریزایی بر روی گیاهچه های سیب زمینی دو رقم راموس و بامبا و در بررسی بیماریزایی روی غده ارقام آریندا و آگریا به ترتیب به عنوان رقم نسبتا مقاوم و حساس به این قارچ بیمارگر شناسایی شدند. در آزمون بیماریزایی روی غده ارقام بامبا و مارفونا به ترتیب به عنوان رقم نسبتا مقاوم و حساس به p.carotovorum sub sp. carotovorum شناسایی گردیدند. جدایه ی gh4 ، که دارای بیش ترین بیماری زایی در بین جدایه های مورد بررسی بود، برای بقیه آزمایشات مورد استفاده قرار گرفت. جهت بررسی برخی استراتژی های دفاعی دخیل در مقاومت پایه در پاتوسیستم سیب زمینی a. solani نقش گونه های فعال اکسیژن )شامل هیدروژن پراکسیدh2o2 وآنیون سوپراکسید(o2_، سیستم های آنزیمی آنتی اکسیدانت شامل پراکسیدازpox) ) و کاتالاز cat) )، و همچنین سطوح لیگنین درارقام حساس (بامبا) و نسبتا مقاوم )راموس( در زمان های مختلف پس ازمایه زنی با a. solani مورد بررسی قرارگرفت. نتایج حاکی از بیشتر بودن سرعت و شدت تجمع h2o2 و o2_ و همچنین سطح بالاتری از فعالیت آنزیم های pox و cat و تولید لیگنین در رقم نسبتا مقاوم راموس در مقایسه با رقم حساس بامبا بود. به طور کلی، تجمع گونه های فعال اکسیژن و فعالیت هر دو آنزیم آنتی اکسیدانت همراه با تولید لیگنین به عنوان مکانیسم های دفاعی موثر در برهمکنش سیب زمینی با قارچ a. solani شناسایی شدند.
محمد علی سبک خیز خیاط بهروز جعفرپور
تعداد 436 نمونه مشکوک به آلودگی ویروسی در طول ماه های اسفند 89 و فروردین 90 از مزارع کلزا جمعآوری و با آزمون الایزا و آنتی سرمهای اختصاصی tumv، tcv و tymv مورد سنجش قرار گرفت که از میان آن ها 117 نمونه به tumv و هفت نمونه به tcv آلودگی داشتند. خالص سازی بیولوژیکی یکی از نمونههای آلوده (جدایه گوارشک) انجام شد و پس از استخراج rnaی کل گیاه، ژن پوشش پروتئینی ویروس با آزمون rt-pcr تکثیر (bp 986) و تعیین ترادف گردید. بررسیهای فیلوژنتیکی جدایه گوارشک نشان داد که این جدایه به همراه دو جدایه دیگر ایرانی (irn tra6 و irn ss5) در گروه based-b قرار دارد. جدایه گوارشک (irn gsk) در سطح آمینواسیدی بیشترین تشابه (65/99 درصد) را با جدایهای از ایران ( irn tra6) داشت. در فروردین 1391 علایم یک بیماری مشکوک ویروسی در خردل کاذب مشاهده و آلودگی آن به tumv با آزمون rt-pcr به اثبات رسید. آنالیزهای فیلوژنتیکی مربوط به توالی ژن پروتئین پوششی جدایه خردل کاذب نیز نشان داد که این جدایه (irn hfi) به همراه سه جدایه ایرانی (irn tra6، irn ss5 و irn gsk) در گروه basal-b قرار دارد و درصد تشابه آن در سطح آمینواسیدی 73/93 (با irn gsk)، 08/94 (با irn tra6) و 38/93 (با irn ss5) است. همچنین در بررسی توالی اسیدآمینه جدایههای مورد بررسی، جایگاه برشی گلوتامین-آلانین (gln-ala) نیز به عنوان جایگاههای برش برای پروتئاز nia شناسایی شد که باعث جدا شدن پروتئین پوششی از nib میشود. با توجه به اینکه tumv از شیوع بالایی در منطقه برخوردار بود لذا این ویروس جهت مطالعات پروتئومیکس انتخاب شد. آلوده سازی گیاه مدل n. benthamiana با سازه عفونتزای این ویروس (p35tunos) انجام گردید و پس از حدود 28 روز از زمان آلودگی و مشاهده علایم، صحت آلودگی گیاهان با آزمون rt-pcr تأیید و استخراج پروتئین کل گیاه از دو گیاه آلوده و غیرآلوده انجام شد. در آزمون الکتروفورز دوبعدی پروفایل پروتئینی دو گیاه آلوده و غیرآلوده با هم مقایسه و با وجود بیش از 200 لکه پروتئینی تکرار پذیر، حداقل 96 لکه تغییر بیان داشتند که از این میان تعداد 15 لکه جهت بررسی طیف سنجی جرمی انتخاب شدند. مقایسه دو ژل مربوط به گیاه غیرآلوده و آلوده نشان داد که تولید بسیاری از پروتئینهایی که در گیاه غیرآلوده وجود داشت، در گیاه آلوده در اثر آلودگی به ویروس کم شده بود. در این بین آنزیم های رابیسکو از پروتئین هایی بود که در پروفایل پروتئینی گیاه آلوده تولید آن کاهش یافته بود. با توجه به اینکه آنزیم رابیسکو در فتوسنتز نقش به سزایی دارد و عمل فتوسنتز در گیاه آلوده مختل شده بود، بنابراین میتوان این مهم را با علایم کم رشدی گیاه نسبت داد. تولید آنزیمهای کیتیناز، اندوکیتیناز و اسموتین نیز که در دفاع گیاه در برابر ویروس نقش دارند کم شده بود که این می تواند باعث حساس تر شدن گیاه به ویروس و یا سایر پاتوژن ها شود. از دیگر پروتئین هایی که تولید آنها در گیاهان آلوده کاهش یافته بود می توان به عامل رونویسی myb و زیرواحد بتای آنزیم atp سینتاز اشاره کرد که با ظهور علایم گیاه مرتبط بود. آنالیز پروتئومیکی ثابت کرد که فعالیت گیاه در واکنش به tumv بسیار کاهش می یابد. این اولین آنالیز پروتئوم سلول آلوده به یک ویروس گیاهی در مقایسه با سلول غیرآلوده در ایران می باشد.
الهه طاهری سعید طریقی
باکتری های اپی فیت مولد هسته یخ، یکی از عوامل ایجاد کننده سرمازدگی و شانکر در درختان میوه هسته دار می باشند. به منظور شناسایی این باکتری ها، در بهار سال 1392، 248 نمونه از سرشاخه درختان میوه هسته دار آلبالو، گیلاس، زردآلو، آلو، هلو، شلیل، بادام و گوجه سبز موجود در مناطق عمده زیر کشت این درختان در استان خراسان رضوی، جمع آوری گردید. از هر منطقه 2 باغ (دارای مدیریت و فاقد مدیریت) و از هر باغ 4 درخت (دارای علایم شانکر و فاقد علایم) بصورت کاملاً تصادفی انتخاب شدند. تخمین جمعیت باکتری ها در مناطق و میزبان های مختلف صورت گرفت. از میان 820 جدایه بررسی شده، 110 جدایه مولد هسته یخ بودند. این باکتری ها با استفاده از آزمون های فنوتیپی و بیوشیمیایی تفکیک گردیدند. بر اساس داده های بدست آمده، به ترتیب 56، 27، 8، 6 و 3 درصد از جدایه ها به عنوان pseudomonas syringae، p. fluorescens، p. viridiflava، pantoea agglomerans و xanthomonas sp. شناسایی شدند. تشکیل یخ و خسارت سرمازدگی در گیاهان، معمولاً ارتباط مستقیمی با لگاریتم تعداد هسته های یخ باکتریایی در زمان یخ زدگی روی گیاهان دارند. نتایج ما ارتباط مثبت میان علایم شانکر و جمعیت باکتری های مولد هسته یخ را نشان داد. بنابراین تخمین جمعیت این میکروارگانیسم ها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. شناسایی فاکتور هایی که این باکتری های اپی فیت را قادر می سازند تا بطور موفقیت آمیزی سطح برگ را کلنیزه نمایند، منجر به اجرای روش های بهتر برای کنترل بیماری های گیاهی یا خسارت سرمازدگی می شوند. بر اساس نتایج ما، میزان تحرک swarming در جدایه هایی که قدرت هسته یخ بالایی داشتند، بطور معنی داری بیشتر از جدایه هایی بود که به عنوان هسته یخ ضعیف، شناسایی شدند. اختلاف معنی داری در رابطه با حساسیت به پراکسید هیدروژن و تولید پایووردین در میان جدایه های قوی و ضعیف هسته یخ، مشاهده نشد. روش box-pcr جهت بررسی ارتباط جدایه های مولد هسته یخ p. syringae که فراوانی بالایی در میان باکتری های هسته یخ شناسایی شده از درختان میوه هسته دار در استان خراسان رضوی داشتند، استفاده شد. الگو های ژنوتیپی بدست آمده، تنوع بالای ژنتیکی را در میان جدایه های p. syringae، نشان دادند. اگرچه این روش توانست جدایه ها را بر اساس قدرت هسته یخ تفکیک کند اما ارتباطی میان درخت فیلوژنتیکی با منطقه و میزبان مشاهده نشد. میزان تولید هوموسرین لاکتون در 6 جدایه از p. syringae های مربوط به گروه های مختلف هسته یخ، جداسازی و با استفاده از بیوسنسور chromobacter violaceum cv026، روی صفحه کروماتوگرافی (thin-layer chromatography) ردیابی گردیدند. هیچ ارتباطی بین فعالیت هسته یخ و مقدار تولید هموسرین لاکتون مشاهده نشد. این تحقیق نشان داد، اکثر باکتری های مولد هسته یخ در استان خراسان رضوی گونه p. syringae می باشند. ما همچنین مشخص کردیم که بررسی تنوع ژنوتیپی به روش box-pcr، توانست جدایه های p. syringae را بر اساس قدرت هسته یخ تفکیک نماید.
سارا صرافان صادقی سعید طریقی
باکتری pseudomonas syringae pv. syringae (pss) عامل بیماری های بسیاری روی محصولات زراعی و باغی می باشد و از مهم ترین پاتوژن هایی است که موجب شانکر، لکه برگی و نکروز پوست در درختان میوه هسته دار می شود. خصوصیات فنوتیپی و ژنوتیپی جدایه هایp. syringae توکسین زا و غیر توکسین زا مورد بررسی قرار گرفت. در بهار سال 1392 تعداد زیادی نمونه، از مناطق عمده کاشت درختان میوه هسته دار در استان خراسان رضوی جمع آوری شد. 700 جدایه فلورسنت از بافت های آلوده و سالم (جوانه، برگ و سرشاخه) جدا گردید. از میان 360 جدایه اکسیداز و گرم منفی، 240 جدایه به عنوانp. syringae با توجه به نتایج آزمون های آرژنین دی هیدرولاز، پکتیناز، فوق حساسیت در شمعدانی و لوان شناسایی شدند. بر اساس فراوانی این جدایه ها در هر منطقه و میزبان، 92 جدایه به صورت تصادفی انتخاب شدند که 58 جدایه با تولید توکسین از رشد قارچ geotrichum candidum ممانعت نمودند و 34 جدایه به عنوان جدایه های غیر توکسین زا در نظر گرفته شدند. به منظور بررسی خصوصیات بیماری زایی بین جدایه های توکسین زا و غیر توکسین زا، چند فاکتور همچون میزان تحرک، مقاومت به هیدروژن پراکسید و تولید پایووردین مورد بررسی قرار گرفت. بیماری زایی انجام شده روی دیسک های برگی نشان داد، که جدایه های توکسین زا قدرت بیماری زایی بیشتری نسبت به جدایه های غیر توکسین زا دارند. با این وجود، تولید توکسین مانند دیگر فاکتورهای موثر در شدت بیماری زایی درp. syringae ، اثرات قابل توجهی روی بیماری زایی میزبان ها ندارند. روش box-pcr برای شناسایی رابطه ژنتیکی میان جدایه ها استفاده شد. ارتباط محدودی بین جدایه های توکسین زا و گروه های ژنوتیپی مشاهده شد، امّا هیچ ارتباطی بین جدایه ها با میزبان ها، مناطق مختلف و دیگر فاکتور هایی که مورد بررسی قرار گرفتند، وجود نداشت.
آزاده کشاورز پریسا طاهری
اسانس ها به عنوان ترکیباتی پیچیده در قسمت های مختلف گیاهان تولید شده و وظایف مختلفی را بر عهده دارند. امروزه پیامد های سوء استفاده از سموم مهلک شیمیایی در امر کنترل آفات و بیماری های گیاهی، توجه محققان را به بهینه سازی روش های کنترل بیماری های گیاهی از طریق استفاده از نیرو های بالقوه موجود در طبیعت معطوف داشته است. یکی از روش های نوین مبارزه با عوامل مذکور، استفاده از ترکیبات طبیعی از جمله اسانس و عصاره های گیاهان دارویی می باشد. در این مطالعه فعالیت ضد قارچی اسانس 5 پنج گونه گیاهی و عصاره 6 گونه گیاهی روی قارچ rhizoctonia solani عامل پوسیدگی ریشه و طوقه گوجه فرنگی در شرایط آزمایشگاهی و گلخانه مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این تحقیق نشان داد که افزایش غلظت و نوع اسانس می تواند تاثیر متفاوتی برروی رشد قارچ داشته باشد.