نام پژوهشگر: حسن شاکری
مصطفی رحیمی مهیار صلواتی
هدف: مطالعۀ حاضر به منظور بررسی ارتباط سفتی عضلات رکتوس فموریس و همسترینگ با درد قدامی زانو انجام گردید تا بر اساس آن سفتی عضلانی به عنوان یک پارامتر بالینی مهم در فرآیند ارزیابی و درمان مورد استفاده شود. روش بررسی: در این مطالعۀ تجربی و مورد-شاهدی،20 فرد با سابقۀ دردقدامی زانو با نمونه گیری ساده و در دسترس و 20 فرد سالم با روش جور کردن با بیماران انتخاب و سفتی بخشهای پروگزیمال و دیستال عضلات رکتوس فموریس و همسترینگ آنها به وسیلۀ دستگاه داینامومتر بیودکس مدل system 3 اندازه گیری شد. همچنین حداکثر گشتاور کانسنتریک حرکات فلکشن و اکستنشن ران و زانو به عنوان قدرت این عضلات در دو گروه مقایسه و با استفاده از آزمون های تی مستقل و تحلیل همبستگی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: اثر درد قدامی زانو بر سفتی سر پروگزیمال عضلات رکتوس فموریس(0/320=p) و همسترینگ(0/125=p) معنا دار نشد ولی از سر دیستال معنادار شد(0/001>p). همچنین تأثیر درد قدامی زانو بر قدرت این عضلات معنادار بود(0/001>p). در افراد با سابقۀ درد قدامی زانو تأثیر قدرت بر سفتی عضلات رکتوس فموریس(0/356=p) و همسترینگ(0/643=p) معنادار نشد ولی در افراد سالم معنادار شد(0/001>p). نتیجه گیری: در افراد با سابقۀ درد قدامی زانو سفتی عضلات رکتوس فموریس و همسترینگ افزایش یافته، قدرت عضلانی کاهش می یابد. افزایش قدرت در افراد سالم باعث سفتی عضلات می شود ولی در افراد بیمار این ارتباط از بین می رود. همچنین عضلات رکتوس فموریس و همسترینگ دارای کمپارتمان های عصبی-عضلانی متفاوت می باشند.
علیرضا تقی زاده ایرج عبداللهی
هدف: بررسی ارتباط بین شدت اسپاستیسیته و قدرت عضلانی در بیماران سکته مغزی می تواند در جهت دهی به درمان کمک کننده باشد و همچنین می توان با استناد به نتایج این مطالعه در مورد اثرات احتمالی اسپاستیسیته روی قدرت عضلانی قضاوت کرد. در این مطالعه ارتباط بین شدت اسپاستیسیته و قدرت عضلانی در عضلات اکستانسور زانو و پلانتار فلکسور مچ پای بیماران مبتلا به سکته مغزی مورد بررسی قرار گرفته است. روش بررسی:تعداد 40 بیمار سکته مغزی که حداقل 3 ماه از سکته آنها می گذشت و دامنه سنی آنان 82-25 سال بوده است در مطالعه شرکت کردند. برای ثبت تون از مقیاس تعدیل یافته آشفورث(mas) و برای ثبت قدرت از دستگاه ایزوکینتیک استفاده شد.برای اینکه بتوان گشتاور عضلانی را بین بیماران مقایسه کرد از دو روش نرمال سازی بر مبنای تفریق و بر مبنای وزن استفاده شد. یافته ها: ضریب آماری کندال تائو-بی برای بررسی وجود ارتباط محاسبه شد. این ضریب برای ارتباط گشتاور نرمال سازی شده بر مبنای وزن و داده های حاصل از مقیاس تعدیل یافته آشفورث در هیچ کدام از گروههای عضلانی معنادار نشد (01/0= ?) ولی برای ارتباط بین گشتاور نرمال شده به روش تفریقی و داده های حاصل از مقیاس تعدیل یافته آشفورث در عضلات اکستانسور زانو(005/0=p) و عضلات پلانتار فلکسور مچ پا (002/0=p) معنادار شد. نتیجه: این مطالعه با اثبات وجود رابطه منفی بین قدرت عضلانی و اسپاستیسیته نشان داده است که عضلات اسپاستیک ضعیف هستند و به سمت درمان های تسهیلی متمایل شده است.
روشنک کشاورز حسن شاکری
این مطالعه به بررسی تاثیرات نوار کینزیولوژی بر روی کینماتیک سه بعدی کتف، درد ، میزان دامنه حرکتی شانه و ناتوانی اندام فوقانی در بیماران مبتلا به سندروم گیرافتادگی شانه پرداخت. نوار کینزیولوزیک به عنوان یک روش درمانی مناسب نیز جهت جلوگیری از آسیب های اسکلتی- عضلانی در سال های اخیر مورد استفاده فراوان قرار گرفته است، اما شواهد علمی کمی در این زمینه وجود دارد و مطالعات موجود تنها به تاثیر فوری و یک جلسه ای نوار های مذبور پرداخته اند، از طرف دیگری مطالعه ای که به بررسی کینماتیک کتف حین بالابردن و پایین آوردن دست در سه صفحه حرکتی پرداخته باشد بسیار کم می باشد. 30 بیمار با تشخیص سندروم گیرافتادگی شانه به صورت تصادفی وارد یکی از گروه های درمان و پلاسبو شدند. از نوار کینزیولوژی طی سه جلسه متوالی با فواصل سه روز و دو روز برای بیماران استفاده شد. انتهای هر جلسه میزان درد و دامنه حرکتی شانه مورد بررسی قرارگرفت. ناتوانی اندام فوقانی نیز تنها در جلسه اول و آخر اندازه گرفته شد تا تفاوت بین گروه ها مطالعه شود. بیماران با دست مبتلا در سه صفحه حرکتی ساژیتال، فرونتال و اسکاپولا طی 4 ثانیه دست را بالابردن و طی 4 ثانیه نیز پایین می آورند. راستا و حرکات کتف حین حرکت و به صورت پویا با فرکانس 100 هرتز به خصوص در زوایای °30، °60، °90 و °110 ثبت شد. تمامی حرکات با وزنه یک کیلویی انجام گرفت و محاسبات انجام شده بر طبق استانداردهای جامعه بین المللی بیومکانیک انجام شد. متغیر های غیر کینماتیک در گروه درمانی شامل: دامنه حرکتی ابداکسیون، دامنه حرکتی فلکسیون و اسکپشن قبل و بعد از مداخله، درد شانه حین حرکت، درد شبانه شانه و نمره پرسشنامه dash، از طرف دیگر در گروه پلاسبو شامل: دامنه حرکتی ابداکسیون، دامنه حرکتی ابداکسیون، دامنه حرکتی اسکپشن، درد شبانه شانه و نمره پرسشنامه dash قبل و بعد از مداخله معنی دار بوده است. متغیرهای کینماتیک گروه درمانی شامل: تیلت خلفی کتف در 30، 60 و 90درجه بالابردن و 30 و 90 درجه پایین آوردن بازو در صفحه فرونتال معنی دار بوده است. اما متغیرهای کینماتیک در گروه پلاسبو شامل: تیلت خارجی کتف در 30 و 60 درجه بالابردن بازو در صفحه اسکاپولا، انتقال فوقانی کتف در 60 درجه پایین آوردن بازو در صفحه اسکاپولا و تیلت خارجی کتف در 110 درجه بالابردن بازو در صفحه ساژیتال معنی دار بوده است. تمام موارد ذکر شده برای گروه پلاسبو معنی داری بالینی نداشته و تنها گروه درمانی در تمامی متغیرهایی که از لحاظ آماری تفاوتی مشخص دیده شده است از لحاظ بالینی معنی دار و قابل توجه می باشد. در گروه درمانی، تیلت خلفی کتف در زوایای 30، 60 و 90 درجه بالابردن و در زاویه 90 درجه پایین آوردن بازو در صفحه فرونتال تفاوت معنی داری بین اولین و آخرین ارزیابی کینماتیک سه بعدی کتف دیده شده است و میزان تیلت کتف کاهش یافته است. میزان انتقال فوقانی کتف در زاویه 30 درجه بالابردن بازو در صفحه اسکاپولای گروه درمانی بیشتر از گروه پلاسبو گزارش شده استچرخش رو به بالای کتف حین فلکسیون در 60 درجه بالابردن بازو در گروه درمانی بیشتر از گروه پلاسبو گزارش شده است. تیلت خارجی کتف در 60درجه بالابردن بازو در صفحه اسکاپولا گروه پلاسبو افزایش مشخصی در مقایسه با گروه درمانی داشته است. نوارکینزیولوژی منجر به تغییرات مثبت در راستای کاهش حرکات جبرانی کتف در بیماران مبتلا به سندروم گیرافتادگی شانه می شود. شاید یکی از دلایل کاهش مشخص و از لحاظ بالینی ارزشمند در میزان درد شانه حین حرکت، درد شبانه شانه، دامنه حرکتی در هر سه صفحه و ناتوانی اندام فوقانی باشد. از طرف دیگر می توان گفت که شاید به دنبال کاهش درد و افزایش دامنه حرکتی در دسترس کینماتیک کتف نیز تا حدی از الگوی مناسبتری پیروی کرده است.
فرهاد آزادی حسن شاکری
مقدمه : زمین خوردن یک مشکل شایع در جمعیت رو به رشد سالمندان است که هزینه های فراوانی بر فرد ، خانواده و جامعه تحمیل می کند .شناسایی سالمندان در معرض خطر زمین خوردن به منظور بهره مندی از اقدامات پیشگیرانه یک چالش پیش روی حوزه های مسئول سلامتی است.آزمونهای بالینی فراوانی به منظور دستیابی به این مهم طراحی شده اند که در عمل موفقیت آمیز نبوده اند. هدف این مطالعه بررسی سینماتیکی آزمونهای بالینی مزبور به منظور دستیابی به مدل یا مدلهای شناسایی سالمندان در معرض خطر زمین خوردن است. مواد و روشها :11 سالمند ساکن اجتماع در دامنه سنی 66 تا 87سال و میانگین سنی (± انحراف معیار ) (25/6 ±)09/74 سال که در یک سال گذشته دو بار یا بیشتر زمین خورده بودند ، 34 سالمند ساکن اجتماع در دامنه سنی 65 تا 86سال و میانگین (± انحراف معیار) (09/5 ± )12/71 سال که در یکسال گذشته زمین نخورده بودند و 38 جوان سالم ساکن اجتماع در دامنه سنی 20 تا 35 سال و میانگین سنی (± انحراف معیار ) ( 93/3±.45/29سال ) وارد مطالعه شدند. آزمونهای بالینی ctsib،ficsit-4،ast، sts-5،tug، fgaو mdrt در هر سه گروه انجام و امتیازات هر فرد ثبت گردید. بطور همزمان پنج حسگر اینرسیایی - مغناطیسی که بر روی سگمانهای سر ، تنه ، ران راست ، ساق پای راست و پای راست نصب شده بود زاویای مفصلی و سرعت زاویه ای و شتاب خطی سگمانهای مربوطه را ضبط و ثبت می کردند. یافته ها : نتایج آزمون تحلیل واریانس یکطرفه نشان داد که تقریبا - و نه در همه موارد - آزمونهای بالینی ایستا و داده های سینماتیکی مربوطه در سه گروه با هم اختلاف آماری معناداری نداشتند. نتایج تکرارپذیری نسبی ،تحلیل یکطرفه و آزمون توکی هم نشان داد که زوایای مفصلی مورد مطالعه هم شاخص مناسبی در شناسایی سالمندان در معرض خطر زمین خوردن نیستند . نتایج رکرسیون دوگانه نشان داد که داده های سینماتیکی سرعت زاویه ای و شتاب خطی سگمانی قادر به افتراق سالمندان با سابقه زمین خوردن از سالمندان بدون سابقه زمین خوردن می باشد. نتیجه گیری : نتایج این تحقیق نشان داد که داده های سینماتیکی سرعت زاویه ای و شتاب خطی بیش از آزمونهای بالینی قادر به افتراق سالمندان با سابقه زمین خوردن از سالمندان بدون سابقه زمین خوردن است.
لیلا نژاد حسن شاکری
عنوان: مقایسه ی دو روش کینزیوتیپ در درمان نقطه ماشه ای عضله وستوس خارجی در افراد مبتلا به سندرم درد مفصل پتلوفمورال اهداف: بررسی تاثیرات دو روش کینزیوتیپ بر شدت درد حین فعالیت روزانه، آستانه فشاری درد و میزان ناتوانی عملکردی زانو در افراد مبتلا به سندرم درد مفصل پتلوفمورال با نقطه ماشه ای عضله وستوس خارجی مقدمه: سندرم درد مفصل پتلوفمورال یکی از شایع ترین علل زانو درد است که مفصل بین دو استخوان فمور و کشکک را تحت تاثیر قرار می دهد و تقریبا یک چهارم افراد جامعه عمومی به این عارضه مبتلا هستند. اتیولوژی این سندرم دقیقا مشخص نیست ولی عقیده رایج بین محققین، اختلال در مکانیسم اکستانسوری زانو می باشد. یکی از مهم ترین عللی که این مکانیسم را مختل میکند وجود نقاط ماشه ای در عضله کوادریسپس به ویژه بخش وستوس خارجی آن می باشد. نقطه ماشه ای عضله وستوس خارجی باعث کاهش دامنه حرکتی مفصل، قدرت عضله، ناتوانی در رفت و آمد از پله و در نتیجه درد مفصل پتلوفمورال می شود. اخیرا استفاده از روش کینزیوتیپ به عنوان یک روش غیرتهاجمی به منظور برگرداندن عملکرد نرمال عضلات و مفاصل، ایجاد بیومکانیک طبیعی بافتی به وسیله کاهش درد و احیای هموستاز بافتی در توانبخشی مطرح شده است. با توجه به تئوری تاثیر کینزیوتیپ بر روی فاشیا و گیرنده های مکانیکی پوستی، در این مطالعه جهت درمان نقطه ماشه ای عضله وستوس خارجی از نوار کینزیوتیپ استفاده شد. روش اجرا: در این مطالعه از نوع کار آزمایی بالینی 30 شرکت کننده با تشخیص سندرم درد مفصل پتلوفمورال و وجود نقطه ماشه ای در عضله وستوس خارجی به صورت تصادفی به دو گروه (15 نفری) کینزیوتیپ به شکل y و y+i تقسیم شدند. افراد قبل از شروع درمان و یک هفته بعد از جلسه اول، پرسشنامه koos را پر می کردند. متغیرهای شدت درد حین فعالیت های روزانه با استفاده از مقیاس vas، شدت درد و آستانه فشاری درد با استفاده از دستگاه الگومتر قبل و بعد از جلسه پایانی اندازه گیری شد. تعداد جلسات درمانی شامل سه جلسه تیپ و با فاصله زمانی دو روز انجام گرفت. روش کینزیوتیپ y شکل با کشش 25 درصد از انتها به ابتدای عضله وستوس خارجی چسبانده شد به صورتی که نقطه ماشه ای در وسط دم های تیپ قرار می گرفت. گروه y+i مشابه گروه اول با این تفاوت که برش اضافه ترi با میزان کشش 50 درصد از کشش موجود و با هدف اصلاح فاشیا دریافت می کردند. یافته ها: تجزیه و تحلیل آماری کاهش معنادار ناتوانی زانو و شدت درد حین فعالیت روزانه در هر دو گروه را نشان داد(p<0.05). متغیرهای آستانه فشاری درد(ppt) و شدت درد به وسیله الگومتر(vasalgometer) اختلاف معنادار را نشان نداد(p>0.05). آزمون ancova تفاوتی بین دو گروه درمانی کینزیوتیپ گزارش نداد. نتیجه گیری: هر دو روش کینزیوتیپ (y, y+i) می توانند باعث کاهش شدت درد حین فعالیت های روزانه و بهبودی ناتوانی عملکردی زانو در افراد مبتلا به درگیری نقطه ماشه ای در عضله وستوس خارجیگردند و تاثیر این دو روش در کاهش شدت درد حین فعالیت روزانه نسبت به یکدیگر ارجحیتی ندارد.
آرزو بارگاهی حسن شاکری
مقدمه و هدف: یکی از مهم ترین علت های ایجاد کننده ی درد، اختلالات اسکلتی عضلانی می باشد (1). که حدود یک سوم آن ها دارای سندرم میوفاشیال همراه با نقاط ماشه ای می باشندکه از این میان تراپز فوقانی مستعدترین عضله برای درگیری نقاط ماشه ای می باشد. رویکردهای درمانی زیادی از قبیل فشار ایسکمیک، آزاد سازی میوفاشیال، تزریق، الکتروتراپی، ماساژ، سرمادرمانی، گرمادرمانی، استرچ، استرین-کانتراسترین و غیره برای درمان نقاط ماشه ای مطرح شده است. اخیرا استفاده از نوارkinesio tape به عنوان یک روش درمان غیر تهاجمی به منظور برگرداندن فانکشن نرمال عضلات و مفاصل، ایجاد بیومکانیک نرمال بافتی به وسیله ی کاهش درد و احیای هموستاز بافتی در توانبخشی مطرح شده است. این روش می تواند به صورت رویکرد درمانی مستقل یا برای نگه داری اثرات درمانی سایر روش ها استفاده شود. بنابراین هدف این مطالعه بررسی تاثیرات آنی وطولانی مدت روش کینزیوتیپ بر متغیرهای تحت تاثبرنقطه ماشه ای در عضلهتراپز فوقانی می باشذ. مواد و روش ها: در این مطالعه از نوع کار آزمایی بالینی 32 شرکت کننده با تشخیص وجود نقطه ماشه ای درعضلهتراپز فوقانی به صورت تصادفی به دو گروه (16 نفری) کینزیوتیپ با و بدون تنشن تقسیم شدند. متغیرها قبلو بعذ از هر جلسه درمانی و یک هفته بعد از شروع درمان مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته ها: تجزیه و تحلیل آماری کاهش معنادار ناتوانی عملکرد اندام فوقانی و شدت درد حین فعالیت روزانه و اغزایش آستانه فشاری درد در هر دو گروه را نشان داد(p<0.05). با این حال نتایج در گروه کینزیوتیپ معنی دارتر بود. نتیجه گیری: می توان روش کینزیوتیپرا به عنوان یک روش غیرتهاجمی در درمان عارضه پیچیده و مزمن سندرم درد مایوفاشیال به خصوص نقطه ماشه ای توصیه کرد
شیرین همنشین بهبهانی حسن شاکری
چکیده: اهداف: بررسی تاثیرات آنی وطولانی مدت روش کینزیوتیپ بر شدت درد حین فعالیت روزانه و با استفاده از الگومتر، آستانه فشاری درد، قدرت گرفتن دست و میزان ناتوانی عملکردی اندام فوقانی در افراد مبتلا به اپیکندیلیت خارجی آرنج با نقطه ماشه ای عضلات اکستانسور ساعد مقدمه: التهاب اپیکندیل خارجی آرنج یک پاتولوژی رایج در ناحیه آرنج می باشد که خود را به صورت درد در قسمت خارجی آرنج نشان می دهد. برخلاف مدل های قدیمی که آسیب بافت همبند و تاندون را علت اولیه درد آرنج می دانستند،تراول و سیمون نشان دادند که نقاط ماشه ای مایوفیشیال در عضلات ترایسپس و اکستانسور ساعد می تواند از علت های دردی باشد که به عنوان التهاب اپیکندیل خارجی آرنج تشخیص داده می شود. شکایت اصلی این بیماران درد در ناحیه آرنج و ساعد و کاهش قدرت گرفتن دست می باشد. اخیرا استفاده از روش کینزیوتیپ به عنوان یک روش غیرتهاجمی به منظور برگرداندن عملکرد نرمال عضلات و مفاصل، ایجاد بیومکانیک طبیعی بافتی به وسیله کاهش درد و احیای هموستاز بافتی در توانبخشی مطرح شده است. با توجه به تئوری تاثیر کینزیوتیپ بر روی فاشیا و گیرنده های مکانیکی پوستی، در این مطالعه جهت درمان اپیکندیلیت خارجی آرنج از نوار کینزیوتیپ استفاده شده است. روش اجرا: در این مطالعه از نوع کار آزمایی بالینی 30 شرکت کنندهخانم با تشخیص اپیکندیلیت خارجی آرنج و وجود نقطه ماشه ای درعضلات اکستانسور ساعد به صورت تصادفی به دو گروه (15 نفری) کینزیوتیپ با و بدون تنشن تقسیم شدند. متغیرها قبل و بعد از هر جلسه درمانی و یک هفته بعد از شروع درمان مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته ها: تجزیه و تحلیل آماری کاهش معنادار ناتوانی عملکرد اندام فوقانی و شدت درد حین فعالیت روزانه و اغزایش آستانه فشاری درد در هر دو گروه را نشان داد(p<0.05). با این حال نتایج در گروه کینزیوتیپ معنی دارتر بود. نتیجه گیری: هر دو روش کینزیوتیپ با و بدون تنشن می توانند باعث کاهش شدت درد حین فعالیت های روزانه و بهبودی ناتوانی عملکردی اندام فوقانی در افراد مبتلا به التهاب اپیکندیل خارجی آرنج همراه با نقطه ماشه ای در اکستانسورهای ساعد گردند، ولی کینزیوتیپ با تنشن نسبت به بدون تنشن موثرتر است. کلید واژه ها:اپیکندیلیت خارجی آرنج، کینزیوتیپ، نقطه ماشه ای،قدرت گرفتن دست
حسن شاکری عباس قائمی بافقی
در مبحث امنیت داده ها و ارتباطات، رویکرد جدیدی به نام امنیت نرم جایگاه ویژه ای یافته است. سازوکار اصلی در امنیت نرم مدیریت اعتماد می باشد که مسائل متنوعی در ارتباط با آن مطرح است. یکی از این مسائل نقش اطمینان در سیستم های مدیریت اعتماد است که معرف میزان باور به درستی تخمین اعتماد می باشد. مفهوم اطمینان در دو سطح محاسبه اعتماد و تصمیم گیری برمبنای آن اهمیت زیادی دارد. در این تحقیق مفاهیم و مسائل اساسی مرتبط با اعمال اطمینان در سیستم های مدیریت اعتماد مورد بررسی قرار گرفته و یک مدل محاسباتی اعتماد مبتنی بر اطمینان ارائه و ویژگی های مدل معرفی شده با رویکردهای مختلف مورد ارزیابی قرار گرفته است. در مدل پیشنهادی ابتدا یک توصیف صوری از سیستم مدیریت اعتماد آگاه از اطمینان ارائه و سپس یک مدل لایه ای برای چنین سیستمی معرفی شده است. در این مدل لایه ای جنبه های مختلف یک سیستم مدیریت اعتماد شامل فضای مدرک، تخمین اعتماد مستقیم و غیرمستقیم، تصمیم گیری، امنیت سیستم و مدیریت ذهنیت مورد توجه قرار گرفته و واسط های بین لایه ها و بخش های مختلف توصیف شده است. در ادامه، یک پشته راه حل در ارتباط با مدل لایه ای مذکور پیشنهاد گردیده است که دربردارنده نحوه انجام وظایف هر لایه مدل است. طرح پیشنهادی همچنین شامل راهکارهایی برای مقابله با مهم ترین حملات مطرح علیه سیستم های مدیریت اعتماد است. همچنین در این رساله بازنمایی های مناسب برای نظرات اعتماد آگاه از اطمینان شامل چارچوب محاسبه اعتماد غیرمستقیم مبتنی بر اطمینان پیشنهاد شده است. در این بخش، تعریف های جدیدی برای دو عملگر انتشار و تجمیع اعتماد با درنظرگرفتن اطمینان ارائه شده است. در ارزیابی مدل پیشنهادی ابتدا به صورت نظری نشان داده شده است که چارچوب تخمین اعتماد غیرمستقیم، خواص لازم برای انتشار و تجمیع اعتماد را دارد. سپس با استفاده از مجموعه داده های متداول advogato و epinions، برتری مدل پیشنهادی از نظر دقت تخمین اعتماد نسبت به مدل های tidaltrust، fire و sunny نشان داده شده است. علاوه بر این، پیچیدگی زمانی و مکانی راه حل پیشنهادی مورد تحلیل قرار گرفته و بالاخره با انجام شبیه سازی، کارآمدی مدل در حضور حمله های روشن-خاموش، تظاهر، تبانی، چندهویتی و تازه وارد مورد ارزیابی و مقایسه قرار گرفته است. نتایج ارزیابی نشان می دهد که میانگین قدرمطلق خطای تخمین به 0.04 کاهش و همبستگی بین مقادیر اعتماد تخمینی و مستقیم به 0.90 افزایش یافته است. میانگین قدرمطلق خطا در حضور حملات مذکور برابر با 0.21 است که کمتر از مدل های مطرح در این زمینه شامل securedtrust و peertrust است. همچنین معیار جدیدی به نام هم شناختی برای ارزیابی مدل های اعتماد معرفی شده است که بیانگر میانگین میزان اطمینان بین گره های شبکه اعتماد است. از طریق آزمایش های متعدد نشان داده شده است که مقادیر این متغیر به میزان 0.91 با مقادیر دقت تخمین اعتماد همبستگی دارد و به این ترتیب می توان آن را به عنوان معیار جایگزینی جهت ارزیابی مدل های اعتماد مورد استفاده قرار داد.
مریم اکبری حسن شاکری
با توسعه سریع شبکه های رایانه ای، موضوع امنیت در شبکه ها اهمیت بیشتری پیداکرده است. شبکه هایی همچون شبکه های اجتماعی و سیستم های چند عامله و شبکه های نظیر به نظیر ذاتاً باز و بسیار پویا هستند. به همین دلیل رفتار موجودیت ها در آن ها مشخص و قطعی نیست و این واقعیت، این شبکه ها را در برابر تهدیدات و حملات آسیب پذیر کرده است. یکی از راه های افزایش امنیت در این نوع شبکه ها ارزیابی اعتماد موجودیت ها است. یکی از جنبه هایی که در سیستم-های مدیریت اعتماد می بایست موردتوجه قرار گیرد زمان و پویایی اعتماد است. زمان از جهات مختلف بر ارزیابی اعتماد و تصمیم گیری مبتنی بر اعتماد تأثیر دارد. هدف از این تحقیق، ارائه یک سیستم مدیریت اعتماد پویا با در نظر گرفتن فاکتور زمان می باشد. مدل پیشنهادی dtms (dynamic trust management system) نامیده شده است. این مدل با حذف تعاملات خیلی قدیمی موجب بهبود در فضای ذخیره سازی و کاهش سربار می شود، همچنین با حذف تأثیر این تعاملات قدیمی در محاسبات، باعث بهبود در دقت تخمین اعتماد مستقیم می گردد. در این مدل برای محاسبه اعتماد غیرمستقیم بین موجودیت ها، میزان اطمینان به اعتماد، محاسبه می گردد. dtms روی 500 تعامل انجام گرفته بین موجودیت ها مورد آزمایش قرارگرفته و با انجام آزمایشهای مختلف بر مبنای شبیهسازی، مشخص شده است که دقت و کارایی مدل نسبت به مدلهای مشابه افزایش قابل توجهی یافته است.
مریم توکلی حسن شاکری
ارتباطات در محیطهای توزیع شده بین افراد ناشناس صورت گرفته، بنابراین تعاملات در چنین فضایی، مقتضیات خاص خود را می طلبد و اعتماد، نقش مهمی در شکل گیری روابط بین کاربران ایفا می کند. مدیریت اعتماد، یک راه حل امنیتی برای جوامع باز است که در آنها ورود افراد جدید و ناشناس به سهولت امکانپذیر است و اطلاعات کافی در مورد افراد جامعه در دسترس نیست. با وجود این، یک سیستم مدیریت اعتماد خود در برابر حملات و رفتارهای بدخواهانه، آسیب پذیر می باشد. برخی از مدل ها و سیستم های ارائه شده ی اعتماد، حملات را در نظر نگرفته و برخی دیگر سناریوهای محدودی از رفتارهای بدخواهانه را مورد توجه قرار داده اند.
حسن شاکری امیرحسین جهانگیر
چکیده ندارد.
حسن شاکری حسن عشایری
ضعف و آتروفی عضلانی که در اثر بیحرکتی اندام وبخاطر عدم استفاده از عضله بروز می کند یکی از مشکلات متداولی است که درمانگرها با آن مواجه هستند . روشهای مختلفی برای حل این معضل پیشنهاد شده است .از جمله تمرین ایزومتریک عضله ، انجام انقباضات عضلانی با استفاده ازتحریک الکتریکی و همچنین بهره گیری از پدیده انتقال متقابل و به معنی تمرین دادن به یک اندام و اثرگذاری بر اندام مقابل . از میان روشهای بالا ، روش آخر مورد توجه قرار گرفته است که در پایان نامه به طور مفصل بحث و بررسی می شود.