نام پژوهشگر: سید حسن حافظیان
آرامه خورسند سید حسن حافظیان
مولفه های واریانس- کوواریانس و پارامترهای ژنتیکی وزن بدن در هنگام تولد، سه و شش ماهگی و در ضمن میانگین افزایش وزن بدن در قبل و بعد از شیرگیری با روش حداکثر درستنمائی محدود شده ( reml ) , با استفاده از مدل دام توسط مدلهای شش گانه نرم افزار dfreml برآورد شد. برای مقایسه مدلها از آزمون لگاریتم تابع درست نمایی (lrt) استفاده شد. عوامل سال تولد، سن مادر، جنس بره و نحوه تولد بر صفات مورد بررسی تاثیر معنی دار نشان داده و لذا به عنوان اثرات ثابت در مدل تجزیه گنجانده شدند. مقادیر وراثت پذیری مستقیم (h2) بر اساس بهترین مدل برای وزن تولد، وزن 3 ماهگی، وزن 6 ماهگی، میانگین افزایش وزن روزانه قبل از شیرگیری و میانگین افزایش وزن روزانه بعد از شیرگیری به ترتیب 231/0، 164/0، 246/0، 118/0 و 071/0 برآورد گردید. اثرات مادری بر روی صفات قبل از شیرگیری تأثیر معنی دار داشته به طوری که وراثت پذیری مادری (m2) برای وزن تولد و اثر محیطی دائمی مادری (c2) برای وزن شیرگیری و میانگین افزایش وزن قبل از شیرگیری به ترتیب به مقادیر 219/0، 078/0 و 079/0 برآورد شدند. همبستگی های ژنتیکی افزایشی مستقیم بین صفات مطالعه شده در همه موارد مثبت و در دامنه 425/0 تا 990/0 قرار داشتند. همبستگی های فنوتیپی نیز مثبت و در دامنه 013/0 تا 990/0 برآورد شدند. همبستگی محیطی دائمی مادری بین وزن شیرگیری و میانگین افزایش وزن روزانه قبل از شیرگیری نیز به میزان 984/0 برآورد گردید.
ولی آقاعلی گماسایی سید حسن حافظیان
بمنظور برآورد پارامترهای ژنتیکی و فنوتیپی صفات رشد درگوسفندان نژاد مهربان از داده های مربوط به صفات وزن تولد ، وزن شیرگیری ، وزن 6، 9 و 12 ماهگی با تعدادرکوردهای بترتیب 3005 ، 2800 ، 2600 ، 1990 ، 1450 که در طی سال های 1374 تا 1386 در ایستگاه اصلاح نژاد گوسفند مهربان در همدان جمع آوری شده بوداستفاده گردید ، میانگین و انحراف معیاروزن صفات فوق بترتیب82/0 ±47/3 ، 8/5 ±69/22 ، 29/9 ±04/38 ، 99/9 ±90/46 ، 97/7±48/55 کیلو گرم برآورد گردید. بررسی اثر عوامل محیطی بااستفاده از رویه glm نرم افزار( sas، 2001) انجام شد و اثرگله، جنس بره ، نوع تولد و سال تولد برتمام صفات مورد مطالعه معنی دار بود(05/0>p). برای تخمین پارامتر های ژنتیکی ومولفه های(کو)واریانس و همبستگی های ژنتیکی و فنوتیپی صفات مذکور از روش حداکثر درستنمایی محدود شده (reml) با استفاده ازنرم افزارasreml استفاده گردید. میزان وراثت پذیری مستقیم وزن تولد ، وزن شیر گیری ، وزن6 ماهگی ، وزن 9ماهگی و وزن 12ماهگی به ترتیب(03/0±223/0 ،02/0±238/0 ،01/0±305/0 ،04/0±328/0 ،09/0±280/0) و وراثت پذیری مادری بتر تیب (02/0±123/0 ،02/0±106/0 ،001/0±033/0 ،01/0±017/0 ،02/0±036/0) برآورد گردید. همبستگی ژنتیکی و فنوتیپی بین صفات اوزان تولد- شیرگیری ، تولد- 6 ماهگی ، تولد- 9ماهگی ، تولد- 12ماهگی ، شیرگیری- 6 ماهگی ، شیرگیری- 9 ماهگی ، شیرگیری- 12 ماهگی ،6 ماهگی- 9 ماهگی ،6 ماهگی- 12 ماهگی و 9 ماهگی- 12 ماهگی بترتیب (09/0 ± 287/0 ، 09/0 ± 305/0 ، 03/0 ± 249/0 ، 07/0 ± 136/0 ، 34/0 ± 825/0 ، 05/0 ± 713/0 ، 52/0 ± 845/0 ، 06/0 ± 862/0 ، 09/0 ± 596/0 ،02/0 ± 712/0) و(18/0 ± 272/0 ، 04/0 ± 273/0 ، 01/0 ± 152/0 ، 02/0 ± 191/0 ، 20/0 ± 705/0 ، 01/0 ± 552/0 ، 08/0 ± 452/0 ، 05/0 ± 707/0 ، 02/0 ± 405/0 ،05/0 ± 835/0) برآورد شد. نتایج این پژوهش نشان دادکه به علت همبستگی ژنتیکی مثبت بین صفات انتخاب براساس هرکدام از این صفات می تواند به بهبود ژنتیکی دیگر صفات کمک کند. بنابراین بهبود همزمان عوامل ژنتیکی و محیطی می تواند تولید را افزایش دهد.
سید مجتبی صادری سید حسن حافظیان
در این پژوهش، از واکنش زنجیره ای پلی مرازی (pcr) و پرایمرهای اختصاصی گونه ای، برای شناسایی منشأ گوشت های خالص و مخلوط شده گاو، گوسفند و بز که استفاده مستقیم برای مصرف کننده و صنایع فرآوری مواد غذایی دارند بهره گیری شد. dna میتوکندریایی شامل نواحی d-loop، 12s-16s rrna و12s rrna میتوکندریایی بود و همچنین ژن هسته ای tp53 در گاو، گوسفند و بز با استفاده از پرایمرهای اختصاصی گونه ای مورد بررسی قرار گرفت. پرایمرهای اختصاصی منشأ گرفته از میتوکندری به خوبی توانستند نواحی هدف را در گاو به اندازه 3?? ، گوسفند ?7? و بز ??? جفت باز تکثیر نمایند. اما پرایمر هسته ای به کار رفته هر چند نواحی مورد نظر در گاو ?75، گوسفند ??? و بز ??5 جفت باز را به خوبی تکثیر نمود ولی حضور برخی از باندهای غیر اختصاصی کاربرد آن را در مقایسه با پرایمرهای مبتنی بر dna میتوکندریایی در درجه دوم اهمیت قرار می دهد. برای تعیین میزان حساسیت پرایمرهای مورد استفاده، از مخلوط های دوتایی به نسبت های وزنی ?/?%، ?/?%، ?%، ?%،??%، ??% و ???% و هم نمونه های خام و تحت پروسه حرارتی قرار گرفته استفاده شد. نتایج حاصله میزان دقت این آزمایش را تا میزان ?/?% برای تمام انواع گوشت های مخلوط و نیز گوشت هایی که تحت پروسه حرارتی قرار گرفته بودند را نشان داد. نتایج بدست آمده در این پژوهش، کارآیی استفاده از پرایمرهای اختصاصی گونه ای منشأ گرفته از میتوکندری را برای منشأ یابی انواع گوشت ها با بالاترین میزان دقت مورد تأیید قرار داد. با مقایسه این روش با دیگر روش های موجود همانند rapd، pcr-rflp و توالی یابی، می توان نتیجه گیری نمود که روش حاضر بسیار ساده تر، سریع تر، دقیق تر و همچنین اقتصادی تر می باشد.
حامد کاظمی سید حسن حافظیان
در نشخوارکنندگان و طیور ژن های هورمون رشد و گیرنده هورمون رشد به عنوان یکی از مهم ترین ژن های کاندیدا و بزرگ اثر در زمینه بهبود صفات تولیدی و عملکردی به حساب می آیند. در نتیجه چند شکلی حاصل از این ژن ها در جمعیت مرغ های بومی و یا تجاری ممکن است در آنالیزهای فیلوژنتیکی و همچنین به عنوان نشانگرهای ژنتیکی مناسب در برنامه های اصلاح نژادی طیور مورد استفاده قرار گیرند. به منظور شناسایی چند شکلی در جایگاه های ژنی gh و ghr از 400 قطعه مرغ های مولد بومی ایستگاه اصلاح نژاد مرغ بومی مازندران به طور تصادفی خون گیری به عمل آمد. استخراج dna به روش نمکی بهینه یافته و تکثیر دو قطعه dna به اندازه های یک قطعه 776 جفت بازی از ناحیه اینترون 1 ژن gh و یک قطعه 740 جفت بازی از ناحیه اینترون 5 ژن ghr توسط واکنش pcr با استفاده از یک جفت آغازگر اختصاصی صورت گرفت. در آنالیز تنوع آللی از دو آنزیم برشی mspi و nspi به ترتیب برای جایگاه های نشانگری gh و ghr استفاده شد. در ژن gh با استفاده از آنزیم برشی mspi سه آلل a، b و c با فراوانی هر یک به ترتیب 305/0، 098/0 و 597/0 و شش ژنوتیپ aa، bb، cc، ab، ac و bc با فراوانی هر یک به ترتیب 10/0، 01/0، 36/0، 07/0، 34/0 و 12/0 مشاهده شد. در ژن ghr با استفاده از آنزیم برشی nspi دو آلل و دو ژنوتیپ هاپلوئیدی b+ و b- به ترتیب با فراوانی 72/0 و 28/0 مشاهده شد. در آنالیزهای آماری هیچ اثر معنی داری از جایگاه ژنی gh بر کلیه صفات مورد بررسی دیده نشد اما یک اثر معنی دار از جایگاه ژنی ghr بر صفت تعداد تخم مرغ در دوره نسل گیری وجود داشت. در آنالیز مقایسه میانگین ها اختلاف معنی داری بین ژنوتیپ های متفاوت ژن gh در صفات وزن در یک روزگی، وزن در زمان بلوغ، وزن تخم مرغ در زمان بلوغ و 30 هفتگی، سن بلوغ جنسی، تعداد و وزن تخم مرغ و درصد باروری در دوره نسل گیری دیده شد. در جایگاه ژنی ghr نیز تنها در صفت تعداد تخم مرغ در دوره نسل گیری اختلاف معنی دار بین ژنوتیپ ها وجود داشت. در جایگاه ژنی gh برای صفات مرتبط با وزن بدن مرغ های مولد با ژنوتیپ های ac، bc و cc عملکرد بالاتر و مرغ های با ژنوتیپ bb پایین ترین عملکرد را داشتند که احتمالا می تواند به دلیل تاثیر آلل عمده c باشد. برای صفت تعداد تخم مرغ نیز به ترتیب ژنوتیپ های bb، ac و cc عملکرد بالاتری نسبت به سایر ژنوتیپ ها داشتند. برای صفات وزن تخم مرغ در 28 و 30 هفتگی و همچنین در دوره نسل گیری مرغ های مولد با ژنوتیپ های aa، ac و cc بالاترین عملکرد و مرغ های با ژنوتیپ ab پایین ترین عملکرد را دارا بودند که شاید احتمالا به علت تاثیر همزمان دو آلل موثر a و c در این صفات باشد. میانگین سن بلوغ جنسی در مرغ های با ژنوتیپ bb نسبت به سایر ژنوتیپ ها بسیار کمتر بود اما مرغ های مولد دارای ژنوتیپ bb با توجه به داشتن سن بلوغ جنسی کم، بالاترین عملکرد را در صفات درصد باروری و جوجه درآوری نشان دادند. در جایگاه ژنی ghr به غیر از صفات وزن در یک روزگی، هشت و دوازده هفتگی، در بقیه صفات مرغ های مولد دارای ژنوتیپ b- عملکرد بهتری نسبت به مرغ های دارای ژنوتیپ b+ داشتند. نتیجه گیری نهایی این که، به منظور اطمینان از نتایج تحقیق حاضر، انجام مطالعات بیشتر به منظور درک بهتر اثر تداخل آللی بین این دو جایگاه نشانگری بر صفات تولیدی و تولید مثلی در صنعت طیور ضروری به نظر می رسد.
سید محمد رضایی سید حسن حافظیان
در نشخوارکنندگان و طیور ژن های فاکتور رشد شبه انسولینی نوع i و پروتئین پیوند شونده به فاکتور رشد شبه انسولینی نوع ii به عنوان یکی از مهم ترین ژن های کاندیدا و بزرگ اثر در زمینه بهبود صفات تولیدی و عملکردی به حساب می آیند. در نتیجه چند شکلی حاصل از این ژن ها در جمعیت مرغ های بومی و یا تجاری ممکن است در آنالیزهای فیلو ژنتیکی و همچنین به عنوان نشانگرهای ژنتیکی مناسب در برنامه های اصلاح نژادی طیور مورد استفاده قرار گیرند. به منظور شناسایی چند شکلی در جایگاه های ژنی igf-i و igfbp-ii از 400 قطعه مرغ های مولد ایستگاه اصلاح نژاد مرغ بومی مازندران به طور تصادفی خون گیری به عمل آمد. استخراج dna به روش نمکی بهینه یافته و تکثیر دو قطعه dna به اندازه های یک قطعه 621 جفت بازی از ناحیه 5?-utr ژن igf-i و یک قطعه 527 جفت بازی از ناحیه اینترون 2 ژن igfbp-ii توسط واکنش pcr با استفاده از جفت آغازگرهای اختصاصی صورت گرفت. در آنالیز تنوع آللی از دو آنزیم برشی psti و eco72i به ترتیب برای جایگاه های نشانگری igf-i و igfbp-ii استفاده شد. در ژن igf-i با استفاده از آنزیم برشی psti دو آلل b و b با فراوانی هر یک به ترتیب 71/0، 29/0 و سه ژنوتیپ bb، bb و bb با فراوانی هر یک به ترتیب 49/0، 44/0 و 07/0مشاهده شد. در ژن igfbp-ii با استفاده از آنزیم برشی eco72i دو آلل t و c با فراوانی هر یک به ترتیب 56/0، 44/0 و سه ژنوتیپ tt، tc و cc با فراوانی هر یک به ترتیب 23/0، 65/0 و 12/0مشاهده شد. آنالیز آماری داده های فنوتیپی نشان داد که جایگاه ژنی مورد بررسی در ژن igf-i در صفات تعداد کل تخم در دوره نسل گیری (345 تا 375 روزگی)، تعداد کل تخم در 5 ماه رکورد گیری، وزن تخم در زمان بلوغ و درصد جوجه درآوری در دوره نسل گیری اثر معنی دار داشت )05/0(p<. جایگاه ژنی مورد بررسی در ژن igfbp-ii در صفت وزن تخم در دوره نسل گیری اثر معنی دار داشت در این جایگاه نشانگری بین ژنوتیپ tt و tc در صفت شدت تخم گذاری اختلاف معنی دار مشاهده شد )05/0(p<.
سید علیرضا رضوی ششده سید حسن حافظیان
هدف از بهبود ژنتیکی دامهای اهلی، افزایش سطح ژنتیکی صفات مورد علاقه در جامعه، از طریق اصول ژتیک است. اکثر صفات مهم در دامپروری مانند تولید شیر، تولید تخم مرغ و وزن تولد تحت تاثیر جایگاه های چند ژنی و اثرات محیطی می باشند. اگر چه تعداد ژن های تاثیر گذار بر یک صفت پلی ژن مانند تولید شیر نامشخص است، اما تعدادی ژن کاندیدا برای صفات کمی شناسایی شده است. مدل ژن عمده پیشنهاد می کند که تعداد کمی ژن می توانند سهم عمده تری از تنوع را به خود اختصاص دهند. پیشرفت های اخیر در ژنتیک ملکولی امکان شناسایی و تعیین توالی این ژن ها را فراهم آورده است. شیر دارای چندین ترکیب ارزشمند با اثرات ویژه تغذیه ای است. یکی از مهمترین مواد با ارزش چربی شیر و اسید های چرب آن بویژه اسید لینولئیک کانژوگه (cla)می باشد. یک ژن بزرگ اثر که به عنوان یک عامل موثر بر ترکیب اسیدهای چرب شیر و بویژه اسید لینولئیک کانژوگه شناخته می شود، ژن استروئیل کوانزیم آ دی استراز یا scd است که بر روی کروموزوم 26 گاو قرار دارد و دارای شش اگزون و پنج اینترون می باشد. پژوهش حاضر به منظور تعیین فراوانی های آللی و ژنوتیپی جایگاه t878c از این ژن در نژادهای سیستانی و تالشی انجام شد. از 103راس گاو بومی نژاد سیستانی و 105 راس گاو بومی نژاد تالشی نمونه های خون تهیه شد. خون گیری با استفاده از لوله های ونوجکت دارای ماده ضد انعقاد خون edta و به مقدار 5 تا 6 میلی لیتر انجام گرفت و در دمای 20- درجه سانتی گراد نگهداری شد. استخراج dna از خون کامل و به روش استخراج نمکی تغییر داده شده، انجام شد. از روش pcr-rflp برای تعیین تکثیر و هضم جایگاه ژنی t878c استفاده گردید. بدین منظور یک قطعه 400 جفت بازی از این ژن تکثیر و با آنزیم برشی ncoi مورد هضم قرارگرفت. ژنوتیپ های tt ، ct و cc شناسائی شدند و مشخص شد که هر سه ژنوتیپ در جمعیت گاو بومی نژاد تالشی وجود دارد ولی در مورد جمعیت گاو بومی نژاد سیستانی تنها ژنوتیپ tt مشاهده شد و آلل جهش یافته c و ژنوتیپ های ct و cc مشاهده نشد.
طیبه عجم رنگرز اسدالله تیموری یانسری
دو آزمایش به منظور بررسی اثرات قابلیت دسترسی پروتئین در شکمبه بر عملکرد گوسفندان در دوره انتقالی طراحی و انجام شدند. در آزمایش اول، با استفاده از دو رأس گوسفند زل دارای فیستولای شکمبه ای فراسنجه های تجزیه پذیری کنجاله کلزا و کنجاله کلزای فرآوری شده با فرمالدئید با شکمبه گذاری 3 گرم از نمونه ها در کیسه های نایلونی با قطر منفذ5±40 میکرو متر و به ابعاد 10×5 در طی زمان های صفر، 1، 3، 6، 12، 24، 36 و 48 ساعت تعیین گردید. در آزمایش دوم، از 8 رأس گوسفند در دوره انتقال با شرایط سنی و وزنی تقریباً یکسان، به منظور بررسی اثرات کنجاله کلزا و کنجاله کلزای فرآوری شده با فرمالدئید بر مقدار خوراک مصرفی، وزن تولد بره ها، شیر تولیدی، ترکیبات شیر و خون، و نرخ رشد بره ها استفاده شد. دو تیمار آزمایشی شامل کنجاله کلزا و کنجاله کلزای فرآوری شده با فرمالدئید بودند که در یک جیره پایه با اقلام خوراکی و ترکیبات شیمیایی یکسان به صورت کاملاً مخلوط در 2 وعده مساوی، در ساعت 7:30 و 19:30 در اختیار دام ها قرار گرفتند. مقدار خوراک مصرفی، مقدار شیر تولیدی و وزن بره ها روزانه اندازه گیری شد. نمونه برداری از شیر به صورت روزانه برای تعیین مقدار ترکیبات آن انجام شد. نمونه برداری از خون هر هفته برای تعیین فراسنجه های خونی با خون گیری از ورید وداجی دام ها انجام شد. مصرف ماده ی خشک دو هفته پس از زایش در جیره تیمار شده (816/0 در مقابل 057/1) کاهش یافت. تیمار جیره ی آزمایشی ترکیبات شیر را تحت تأثیر قرار داد، چربی (5/5 درصد در مقابل 7/4 درصد) و کل مواد جامد (17/17 درصد در مقابل 26/16 درصد) شیر را افزایش داد؛ اما تولید شیر و افزایش وزن روزانه ی بره ها تحت تأثیر تیمار قرار نگرفت. تغذیه ی میش ها با جیره ی تیمار شده با فرمالدئید، وزن تولّد بره ها (5/3402 درمقابل5/2557 گرم) را افزایش داد. غلظت گلوکز و تری گلیسیرید و کلسترول بین تیمارها تفاوت معنی داری نداشت؛ امّا، hdl- کلسترول (22/25 درمقابل 69/17 میلی گرم در دسی لیتر) در جیره تیمار بالا تر بود. فرآوری شیمیایی کنجاله کلزا نسبت rup را از طریق تغییر بخش بالقوه قابل تجزیه بدون تغییر در نرخ تجزیه پروتئین افزایش داد. نتایج این بررسی نشان داد که می توان از کنجاله ی کلزای تیمار شده با فرمالدئید در جیره ی میش ها در اواخر آبستنی و اوایل شیردهی بدون اثر منفی بر قابلیت هضم مواد خوراکی استفاده کرد. علاوه بر این تغذیه ی میش ها با کنجاله کلزای تیمار شده وزن تولّد برّه و درصد چربی شیر را بهبود می دهد.
علی یوسفی گلوردی سید حسن حافظیان
چکیده هدف از انجام این مطالعه برآورد پارامترها و روند ژنتیکی صفات تولیدی در گاوهای هلشتاین مازندران با استفاده از داده های جمع آوری شده توسط مرکز اصلاح نژاد دام کشور بود. داده ها از 49776 گاو هلشتاین که بین سال های 1368 تا 1383 متولد شده بودند، بدست آمد. اجزاء واریانس و پارامتر های ژنتیکی صفات مختلف بر اساس مدل حیوان (تک صفته) به روش حداکثر درستنمایی محدود شده بدون استفاده از مشتق گیری (df reml) برآورد گردید. میزان وراثت پذیری برای تولید شیر و چربی و درصد چربی شیر بر اساس 305 روز شیردهی به ترتیب 22/0، 24/0 و 08/0 برآورد گردید. میزان همبستگی ژنتیکی بین صفات تولید شیر و چربی 99/0، بین تولید شیر و درصد چربی 1- و بین تولید چربی و درصد چربی 52/0 بود. روند ژنتیکی صفات مورد مطالعه با استفاده از تابعیت میانگین ارزش اصلاحی بر سال تولد برآورد گردید. میزان پیشرفت ژنتیکی برای تولید شیر، تولید چربی و درصد چربی شیر به ترتیب 791/6 کیلو گرم، 139/0 کیلو گرم و 04/0- درصد در هر سال برآورد گردید. میزان روند ژنتیکی برای تولید شیر و چربی مثبت و برای درصد چربی شیر منفی و معنی دار (p>0.01) بود. کلمات کلیدی: صفات تولیدی، پارامترهای ژنتیکی، df reml، گاو هلشتاین