نام پژوهشگر: ناصر برک پور
احمد بنکدار فریبا قرایی
هدف اصلی این پژوهش بازشـناسی جایگاه قانونی اسناد طراحی شهری، فرایند تهیه (ابعاد رویه?ای) و انواع اسـناد در نظام برنامه?ریزی ایران است که برای دستیابی به الگو و راهنمای عمل مناسب و صحیح، بررسی مقایسه?ای(تطبیقی) میان جایگاه این اسناد در نظام برنامه?ریزی ایران و انگلستان انجام می?پذیرد. بی?شک الگوبرداری از جایگاه سیاست?های طراحی شهری، روند تهیه و تصویب اسناد طراحی شهری، حوزه اختیارات و یکپارچگی نهادهای موثر در امر سیاست?گذاری، تهیه و اجرا در نظام برنامه?ریزی انگلستان در مورد اسناد طراحی شهری در شکل?گیری مناسب، عملکرد و نقش صحیح اسناد طراحی شهری در نظام برنامه?ریزی شهری ایران تاثیرگذار خواهد بود. این پژوهش در حیطه پژوهش?های کاربردی قرار می?گیرد و روش اصلی در این تحقیق توصیفی و نیز روش بررسی تطبیقی عمومیت?گرایانه و کشف مغایرت است؛ با این حال در بخش مبانی نظری و مباحث شناخت نظام برنامه?ریزی و جایگاه اسناد طراحی شهری از روش تحلیل داده?های ثانویه (اسنادی) نیز استفاده شده است. شیوه?های دستیابی به اطـلاعات عمدتاً گردآوری اسناد کتــابخانه?ای، الکترونیکی و نیز مصاحبه نیمه ساختار یافته بوده است. یافته?ها نشان می?دهد که تفرق عملکردی در نهادهای تهیه کننده، اجرایی و نهادهای قانون?گذار در حوزه اختیارات، تصمیم?سازی و تصمیم?گیری؛ نبود هماهنگی، همکاری و همیاری بین بخشی در دستگاه?های ذی??ربط؛ فقدان سیاست?های طراحی مشخص در برنامه?های توسعه فرادست اسناد طراحی شهری؛ ضعف در حوزه مشارکت مردمی، عدم نظارت و بازنگری در اسناد تهیه شده و ضعف در نهادهای مطالعاتی و پژوهشی به لحاظ درجه استقلال و سیاست?گذاری از مهم?ترین مشکلات رویه?ای پیش?روی اسناد طراحی شهری در نظام برنامه?ریزی شهری ایران است و به عنوان کلیدی?ترین تفاوت?ها میان دو نظام برنامه?ریزی مطرح می?شود.
مرجان شرفی ناصر برک پور
چکیده نقش انکارناپذیر مردم در حل مسائل و مشکلات جامعه شهری، موضوع مشارکت شهروندان را به ضرورتی آشکار در برنامه ریزی و مدیریت شهری تبدیل کرده است. مشارکت مردم که اکنون به عنوان یکی از ارکان اصلی فعالیت برنامه ریزی و مدیریت شهری شناخته می شود در سطوح و درجات مختلف، امکان پذیر است. در پایین ترین سطح، دخالت شــهروندان در فرایند برنامـه ریزی می تواند به اتخاذ تصمیمات پایدارتر، با اعتبار بیشتر و مبتنی بر نیازهای طیف وسیع تری از مردم منجر شود و در بالاترین سطح، مشارکت مردمی می تواند سبب گسترش و تقویت مردم سالاری از طریق شیوه های مشورتی، مستقیم و صریح گردد. در حال حاضر نگرانی اصلی برنامه ریزان شهری این است که با چه روش ها و شـیوه هایی می توان برنامه ها و طرح های مشارکتی را با موفقیت به انجام رسانید. طبقه بندی های گوناگونی از تکنیک ها و شیوه های مشارکت شهروندان در برنامه ریزی و مدیریت شهری وجود دارد. هدف این پژوهش، از سویی معرفی سطوح مشارکت، دسته بندی های گوناگون تکنیک های مشارکتی و ارائه طبقـه بندی تلفیقی از انـواع دسته بندی های موجود است و از سوی دیگر بررسی نتایج کاربرد یکی از تکنیک های مربوط به جلسات عمومی و مشارکت الکترونیکی در محله یوسف آباد است. روش تحقیق این نوشتار، روش توصیفی ـ تحلیلی است. این تحقیق می کوشد با مطالعه متون روز جهان در خصوص مشارکت و عملیاتی کردن آن به اهداف مذکور دست یابد. پژوهش حاضر گستره ای پنج سطحی از مشارکت را بر مبنای تلفیق سطح بندی های موجود ارائه می دهد و مطابق این گستره، دسته بندی از تکنیک های مشارکت مردمی معرفی می کند. در این سطح بندی مشارکت در پنج سطح اطلاع رسانی، شنیدن نظرات مردم، اعمال نظرات مردم در تصمیمات، اجماع و توافق عمومی و دادن اختیار به مردم تعریف می شود. در پایین ترین سطح این گستره صرفاً اطلاع رسانی انجام می شود و مردم در جریان برنامه قرار می گیرند. در سطوح بالاتر رفته رفته میزان تأثیرگذاری شهروندان در فرایند برنامه افزایش می یابد و در بالاترین سطح، برنامه ریزان تنها اجرا کننده تصمیمات مردم خواهند بود. همچنین نتایج کاربرد تکنیک ها در محله یوسف آباد نشان می دهد، تلفیق شیوه های سنتی با رهیافت های مشارکت الکترونیکی زمینه مشارکت طیف گسترده تری از گروه های هدف را فراهم می کند و به شکل چشمگیری سبب ارتقاء برنامه ریزی مشارکتی و در نتیجه آن تقویت نقش شهروندان در اداره امور محله می شود.
نریمان زرین پناه ناصر برک پور
نظام شهرسازی یا به عبارت دقیق تر، نظام برنامه ریزی شهری و منطقه ای هر کشور از ارکان سه گانه ای تحت عنوان چارچوب حقوقی و قانونی، نهادها و تشکیلات اجرایی، و طرح های توسعه شهری تشکیل شده است. اگر چه نظام شهرسازی در کشورهای مختلف الگوهای مشابهی دارد اما به دلیل ساختار متفاوت حقوقی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و غیره در هر کشور، ویژگی های متفاوتی آن ها را از هم متمایز می کند. با توجه به مسائل و مشکلات رویه ای و ماهوی نظام شهرسازی ایران، هدف این تحقیق بررسی تطبیقی و مطالعه مقایسه ای نظام شهرسازی ایران با نظام شهرسازی کشور انگلستان است، چرا که این کشور از پیشگامان برنامه ریزی شهری و منطقه ای به شمار می آید. بنابراین در این تحقیق با مطالعه و شناخت ارکان دو نظام شهرسازی ایران و انگلستان، ضمن دستیابی به تحلیل و ارزیابی دقیقی درباره آن ها، می توان به دلایل موفقیت و یا ناکامی هر یک دست پیدا کرد. به دلیل ماهیت مطالعات تطبیقی، روش این تحقیق توصیفی - تحلیلی است و شیوه گردآوری اطلاعات در آن، استفاده از متون جدید و معتبر در این زمینه و مطالعه اسناد و مقررات هر یک از کشورها است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که هم اکنون، فقدان مدیریت یکپارچه در سطوح ملی، منطقه ای و محلی، ضعف نظام حقوقی در تامین قوانین و مقررات به هنگام، کارآمد و موثر برای برنامه ریزی شهری و منطقه ای، به روز نبودن روند تهیه طرح ها و عدم جامع نگری در طرح های توسعه، از دلایل ناکارآمدی نظام شهرسازی ایران به حساب می آید. هر چند اقداماتی در راستای بهبود این شرایط انجام می شود، اما این اقدامات عموماً مقطعی بوده و به دلیل سرعت بالای تحولات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی کشور، کارایی و ثمربخشی لازم را ندارند. در مقابل، انگلستان با تصویب قوانین به روز و کارامد و بازنگری در قوانین و مقررات پیشین در سال های اخیر، چارچوب حقوقی جدیدی را برای نظام برنامه ریزی شهری و منطقه ای فراهم کرده است. این کشور با اعطای اختیارات فراوان به مراجع محلی، مدیریت یکپارچه را در سطوح مختلف برنامه ریزی محقق ساخته و در نتیجه تفرق سیاسی و عملکردی را به حداقل رسانده است. همچنین در غیاب طرح ها و برنامه های کاربری اراضی ملی و حذف طرح های راهبردی منطقه ای، فرآیند تهیه و تصویب طرح های توسعه محلی به میزان چشمگیری ساده تر و درک آن برای جوامع محلی آسان تر شده است.
صدیقه بهرامی ناصر برک پور
کمبود فضا برای توسعه جهت تامین نیازهای جدید و ارتقای کیفیت زندگی، خصوصا در بافت های میانی و متراکم شهرهای بزرگ چون تهران، یکی از چالشهای مهم برنامه ریزی شهری است. در شرایط کمیابی فضا، استفاده از تمام پتانسیل های موجود و بهینه سازی بهره برداری فضا یک اصل اساسی است که در قالب توسعه درونزا مطرح می شود و خود ابزارها و روشهای مختلفی را دربرمی گیرد. توسعه مجدد فضا یکی از این روشها است. این مفهوم عمدتا مربوط به فضاهای ناکارآمد نیازمند بهینه سازی بهره برداری از آنها می شود. منطقه 11 تهران یکی از مناطق میانی شهر تهران است که با مشکل کمیابی فضا و ناکارآمدی بافت های درونی مواجه است. در این تحقیق امکان توسعه مجدد فضاهایی از آن، که به نحوی کارایی مناسب ندارند، بررسی شده است. برای نیل به این هدف، ابتدا با مطالعه منابع معتبر تعاریف مرتبط با ناکارآمدی بافت شهری مشخص شده، معیارهای شناسایی این فضاها استخراج شده و پس از وزن دهی معیارها توسط گروهی از اساتید شهرسازی دانشگاهها، کل بافت منطقه 11 براساس این معیارها در قالب نرم افزار arcgis مورد مطالعه قرارگرفته است. سپس از بین محلات مختلف منطقه، محله ای که بیشترین فضای ناکارآمد را داشته و نیازمند توسعه مجدد است انتخاب شده، و در مرحله دوم تحقیق، براساس معیارهای تعیین مکان بهینه کاربری های مختلف بررسی شده است. این مرحله از تحقیق شامل طبقه بندی کاربریها، مطالعه و استخراج معیارهای مکانیابی، وزن دهی معیارها برمبنای مدل ahp در قالب برنامه marinoni (یکی از برنامه های جانبی gis) طبقه بندی بلوکها در مورد هر کاربری، و نهایتا مقایسه و الویت بندی نوع کاربری مناسب هر بلوک به عنوان نوع توسعه مجدد پیشنهادی آن می باشد. نتایج تحقیق نشان می دهد کاربری خدماتی اداری اولویت اول توسعه مجدد در محله انبار نفت است. پس از آن نیز کاربری تجاری قرار دارد. با توجه به معیارهای مکانیابی، وجود فعالیت های بزرگ مقیاس و شبکه های شریانی و فعالیت های ناسازگار و غیره باعث شده اند تا کاربری مسکونی از نظر قابلیت توسعه مجدد، در مقام چهارم کاربری ها قرار گیرد.
لیلا رحمتی ناصر برک پور
به طور کلی دستیابی به اهداف توسعه اقتصادی – اجتماعی ،با مشکلات محدودیت ها و تنگناهای بسیاری مواجه بوده که بدون برخورد اصولی و آگاهانه با آنها پیشبرد توسعه در سطوح ملی میسر نخواهد بود.برخورد اصولی و منطقی با تنگناها و محدودیت های فراروی توسعه ملی ، تنها با نگرش همه سوی نگر و مبتنی بر مبانی و روشهای اندیشیده و پذیرفته شده ی برنامه ریزی و در جهت به کارگیری و اعمال سیاست های آگاهانه به منظور بارور ساختن ظرفیت ها و پتانسیل های موجود،امکان پذیر خواهد بود. براین اساس تحلیل نظام شهری در (مقیای منطقه ای)مرحله ای از مطالعات شهری است که بستری مناسب برای برنامه ریزی نظام شهری در سطوح برنامه ریزی های ملی و منطقه ای فراهم می آورد و با شناخت روابط بین سکونتگاه ها در پهنه سرزمین می توان جهت دستیابی به اهداف توسعه ملی گامی به جلو برداشت . امروزه مساله عدم تعادلهای منطقه ای در فضای ملی که پیامد آن شکل گیری یک نظام شهری ناکارامد و از هم گسیخته بوده که مشخصه اصلی آن نخست شهری کلان شهرهای بزرگ در مناطق و انبوهی از شهرهای کوچک و روستاهاست ،ضرورت توجه به موضوع نظام شهری و تحلیل آن جهت دستیابی به استرتژی و خط مشی های برخورد با موضوع مورد بررسی را ضروری و اجتناب ناپذیر ساخته است. در این مطالعه سعی بر این بوده است که نظام شهری مورد مطالعاتی (استان خراسان شمالی)را در وضع موجود تحلیل کرده و بر اساس قابلیت ها،پتانسیل های منطقه ای و توانمندیهای محیطی کانونهای شهری به یک سطح بندی مجدد از کانونهای شهری دست پیدا کنیم ،ضمنا اینکه این پژوهش به دنبال شناخت چگونگی استقرار توزیع فضایی جمعیت و پی بردن به تعادلها یا عدم تعادلها در نظام سلسله مراتبی شهرهای منطقه خراسان شمالی خواهد بود.
مهسا حاجی ناصر برک پور
با انقلاب صنعتی در اوایل قرن نوزدهم و تحولاتی که پس از آن روی داد ، جمعیت از روستا کنده شد و در شهرها گرد آمد و مسائلی که زاییده این تحولات بود در ابعاد وسیعی شکل گرفت . همانگونه که برنامه ریزان با حقایق ناگوار رشد شهری در طول قرن بیستم دست و پنجه نرم می کردند، کمربندهای سبز بعنوان ابزاری برای کنترل پراکندگی شهری در اختیار برنامه ریزان قرار گرفتند و بر اساس برنامه ریزی و پس از تخریب اکثر دیوارهای شهرهای اروپایی در قرن های 18 و 19 ساخته شدند. ایجاد کمربندهای سبز ابتدا در بریتانیا و سپس در دیگر کشورهای جهان بطور وسیع و به تقلید از کمربند سبز لندن مرسوم شد. محبوبیت و شهرت این مفهوم بطور مداوم افزایش یافت تا اینکه در دهه 1950به اوج خود رسید. علت اهمیت و محبوبیت این سیاست در کارکرد چندگانه آن ( مدیریت شهری، حفاظتی، زیست محیطی، تفرجگاهی و...) آن است. این سیاست از دهه 1960 به بعد مورد انتقاد قرار گرفت. اما با افزودن عملکردهای اکولوژیکی جدید ، همچنان به حیات خود ادامه می دهد . در ایران نیز از دهه 1350 و در پی توسعه شتابان تهران و بروز مشکلات فراوان زیست محیطی مفهوم کمربند سبز مطرح شد و طرح هایی برای آن لحاظ شد . این رساله در پی آن است که نقش و اثرات سیاست ایجاد کمربند سبز را در کنترل و هدایت توسعه شهری ایران با تاکید بر کلانشهر تهران مورد ارزیابی قرار دهد . این رساله در شش فصل تدوین گردیده است. در فصل نخست که شامل کلیات تحقیق است، ضمن طرح مسأله پژوهش، سوالات تحقیق، فرضیات، اهداف، روش تحقیق و شیوه های مورد استفاده و پیشینه تحقیق به همراه تعاریف مفاهیم کلیدی عنوان شده اند. در فصل دوم که به مبانی نظری پژوهش اختصاص دارد، با توجه به اصل موضوع و عنوان کار دیدگاهها و نظریات مرتبط با کلانشهرها و تحولات جهانی در دیدگاهها و نحوه برخورد با آنها، ضرورت توجه به کلانشهرها و لزوم کنترل و هدایت توسعه آنها و معرفی سیاست های تحدید نفوذ شهری مورد بحث و بررسی قرار گرفته است و در ادامه به سیاست ایجاد کمربند سبز شهری بعنوان مهمترین و موثرترین سیاست تحدید نفوذ شهری پرداخته شده است. فصل سوم این رساله به بررسی تجارب جهانی بکارگیری سیاست کمربند اختصاص یافته است. برای مطالعه و بررسی در این زمینه دو نمونه (کمربند سبز لندن و کمربند سبز شهر سئول ) انتخاب شده است. در فصل چهارم سیاست ایجاد کمربند سبز در ایران مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. در این فصل روند تحولات شهرنشینی ایران و تاریخچه طرح مفهوم کمربند سبز و سپس ساز وکارهای کنترل و هدایت توسعه کالبدی در ایران، زمینه های قانونی پیدایش مفهوم کمربند سبز و سازمان ها و نهادهای مسئول در ارتباط با کمربند سبز معرفی شده است. فصل پنجم این رساله به بررسی تفصیلی کمربند سبز شهر تهران پرداخته است. در ابتدا سیر تحولات فضایی شهر تهران و لزوم کنترل توسعه کالبدی و سپس طرح کمربند سبز شهر تهران و نیز طرح ها و برنامه های مرتبط با آن مورد بررسی قرار گرفته است. فصل ششم و آخرین فصل این رساله شامل جمع بندی نتایج، آزمون فرضیه و نتیجه گیری و ارائه راهکارها می باشد.
نسیم بزرگمهر میترا حبیبی
"اسپرال" یا "پراکندگی" به معنای رشد سریع و پراکنده نواحی متروپل و حتی شهرهای کوچک است که در برخی موارد تا نواحی روستایی یا مرز ده، وسعت یافته اند. امروزه شهرهای بسیاری در سطح جهان وجود دارند که در اثر رشد پراکنده، منابع طبیعی و فضاهای باز و سبز خود را مورد بهره برداری نادرست قرار داده اند و به این ترتیب نه تنها شرایط زندگی را برای ساکنان فعلی خود دشوار و نامطلوب نموده اند، بلکه شانس نسل های آینده برای برخورداری از منابع شهر را نیز به شدت تقلیل داده اند. این رشد که پیامدهای منفی زیادی در زمینه های زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی دارد، در شهرهای ایران نیز مشاهده می شود. یکی از شهرهایی که با مشکل رشد بی رویه ی افقی مواجه بوده، شهر کرج است. این شهر تا سال 1345 سیمای یک باغشهر را داشته لیکن با رشد مهاجرت، تخریب باغات و اراضی سبز از سویی و انتقال آب کشاورزی به تهران، خشکیده شدن باغات و سربرآوردن محلات جدید شهری، ساخت و ساز غیر اصولی در امتداد جاده مواصلاتی تهران به قزوین و اتصال منظومه های چندگانه پیرامون در حاشیه شهر کرج، تبدیل به کرج امروزی شده است. از جمله چالش های اساسی این شهر، توسعه ی فیزیکی آن بوده که موجب تخریب و از بین رفتن باغات و اراضی کشاورزی و افزایش هزینه خدمات شهری شده است. از دیگر مشکلات آن، ساخت و سازهای پراکنده، ازدحام ترافیک، از دست رفتن هویت و ویژگی های اجتماعی محلات، آلودگی ها، از بین رفتن چشم اندازهای طبیعی، پایین آمدن کیفیت زندگی و ... است. یکی از راه هایی که برای مقابله با چنین رشد نابسامانی در دنیا مطرح شده، بهره گیری از الگوی "رشد هوشمند" در تهیه طرح های توسعه شهر است. رشد هوشمند که در نقطه تقابل پراکندگی قرار دارد؛ با تمرکز بر تجدید حیات شهری و گسترش گزینه های حمل و نقل عمومی به دنبال ایجاد جوامعی است که مردم به زندگی در آن رغبت نشان دهند. این تحقیق که با هدف ارزیابی طرح پیشنهادی توسعه شهر کرج بر مبنای معیارهای رشد هوشمند، تهیه شده؛ به ارزیابی و تعیین اولویت های برنامه ریزی در طرح تفصیلی شهر کرج با هدف بهره گیری از اصول رشد هوشمند، پرداخته است. به منظور ارزیابی طرح مذکور، در مرحله تعیین ضرایب اهمیت معیارها و زیرمعیارها، از تکینک ahp و در مرحله تعیین میزان توجه طرح به هر یک از زیرمعیارها و در نتیجه تعیین اولویت های برنامه ریزی بر اساس معیارهای رشد هوشمند، از روش رتبه بندی ساده (امتیازات صفر تا هفت)، استفاده شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که طرح مذکور 84/52 درصد نمره از کل را کسب نموده و به عبارت دیگر طرح تفصیلی شهر کرج با رویکرد رشد هوشمند انطباق نسبی دارد؛ البته برخی از معیارها و زیرمعیارها قوت و ضعف بیشتری را در مقایسه با رویکرد رشد هوشمند نشان داده اند که به تناسب آنها نیز، اولویت های برنامه ریزی مشخص شده است. عمده ترین موضوعاتی که در طرح مذکور نیازمند تأکید بیشتر است مربوط به مسائلی از قبیل نظارت بر اجرای طرح، دسترسی مساوی به اطلاعات و جلب مشارکت اجتماعی در تهیه طرح است که اکثراً ریشه در نظام تهیه طرح های توسعه شهری در ایران دارد.
فرناز مسنن زاده ناصر برک پور
امروزه، یکی از چالش های پیش روی دولت ها در سراسر جهان، ایجاد شهرهایی است که از نظر مصرف انرژی بهینه باشد. در این زمینه، برنامه ریزی کاربری زمین و ابزار آن نقش موثری در کاهش مصرف انرژی در شهرها ایفا می کند. ایران به عنوان یکی از بازیگران مهم در عرصه انرژی در دنیا باید از این ابزار به منظور بهینه سازی مصرف انرژی در شهرهای خود استفاده کند. هدف پژوهش حاضر، بررسی و مقایسه نحوه ادغام ملاحظات انرژی در قوانین برنامه ریزی کاربری زمین و طرح های توسعه شهری در ایران و انگلیس است. روش این تحقیق از نوع تطبیقی است و در آن ابتدا راهکارهای برنامه ریزی کاربری زمین برای کاهش مصرف انرژی شهرها از طریق بررسی کتابخانه ای و جستجو در منابع مرتبط استخراج شده و سپس مقایسه ای تحلیلی بین کشورهای ایران و انگلیس در زمینه چارچوب قانونی برنامه ریزی کاربری زمین برای کاهش مصرف انرژی شهرها و چگونگی اجرای این قوانین در طرح های توسعه صورت گرفته است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که در ایران نقش برنامه ریزی کاربری زمین در کاهش مصرف انرژی شهرها نادیده گرفته شده است، در حالی که می توان با ادغام ملاحظات انرژی در برنامه ریزی کاربری زمین، از این ابزار موثر برنامه ریزی شهری به منظور افزایش پایداری توسعه شهرهای ایرانی استفاده کرد. با توجه به اینکه تا کنون در ایران و در چارچوب این تحقیق به موضوع انرژی در برنامه ریزی کاربری زمین پرداخته نشده است، نتایج این تحقیق می تواند مورد استفاده مراجع دولتی و عمومی برنامه ریزی کشور به منظور ادغام ملاحظات انرژی در برنامه ریزی کاربری زمین و طرح های توسعه شهری قرار گیرد.
محمود خوش سیرت ناصر برک پور
چکیده: باتوجه به تصمیمات متخذه در کمیسیون ماده 5 شهر همدان در طی سالهای75 تا 85،بررسی عملکرد کمیسیون و نحوه اثر گذاری آن بر طرح تفصیلی شهر همدان ،می تواند راهنمای خوبی در شناسایی عوامل تاثیر گذار و میزان اثر بخشی آنها باشد. در پژوهش حاضر ابتدا عوامل تاثیر گذار (برطرح تفصیلی شهر همدان)مورد شناسایی،سپس میزان تاثیر تصمیمات کمیسیون با استفاده از نرم افزار excelمورد ارزیابی قرار گرفته،در نهایت با استفاده از نتایج حاصل شده از این ارزیابی (استخراج آمارو جداول)میزان اثر بخشی تصمیمات کمیسیون و تغییرات حاصله بر طرح تفصیلی شهر همدان ، ارائه گردیده است و پیشنهاداتی برای کاستن تغییرات و دلایل آن عنوان شده است.
الهه عباس زاده ناصر برک پور
محلات فقیر نشین و سکونتگاههای غیر رسمی یکی از مهم ترین ویژگیهای شهرنشینی کشورهای در حال توسعه و توسعه نیافته است. شهر زاهدان یکی از نمونه های بارز رشد شهری شتابان و فقدان ظرفیت های لازم برای پذیرش تازه واردان است. بطوریکه طبق سرشماری نفوس و مسکن سال 1385، مساحت سکونتگاههای غیررسمی شهر حدود 1260 هکتار و جمعیت آن 237000 نفر می باشد که معادل با 8/41 درصد کل جمعیت شهر است. این سکونتگاهها از حداقل امکانات برخوردار بوده اند و با مسائل و مشکلات متعددی روبرو هستند. در ایران طرح های زیادی به منظور بهبود شرایط سکونتگاههای غیر رسمی تهیه و اجرا شده؛ اما نگاهی صرفا کالبدی به این طرح ها مشکلات آنها را چندین برابر نموده است. طرح های توانمندسازی که اخیرا مورد توجه دولت ها قرار گرفته است، به نوعی جامع ترین طرح ها در برخورد با اسکان غیر رسمی میباشد، این طرح ها با نگاهی منصفانه تر اجتماعات محلی اسکان غیررسمی را دارای توان ها و ظرفیت های متعددی میداند و با نگاهی چندجانبه تر و جامع تر، ارتقاء تمام این پدیده را مدنظر دارد. در این طرح ها، سعی میشود با افزایش توانمندی های مردم، اولا از نظر زندگی شرایط آنها بهبود پیدا کند و هم اینکه سعی میگردد با ارتقاء و بکارگیری توان ها و ظرفیت های آنان، موانع مشارکت را از بین برده و موجبات رضایتمندی سکونتی در این سکونتگاهها را فراهم نماید. رویکرد «سنجش رضایتمندی سکونتی» که اخیرا وارد ادبیات شهرسازی شده؛ می تواند به عنوان یکی از مهمترین معیارهای سنجش دستیابی به اهداف و ارزیابی میزان موفقیت طرح های توانمندسازی مطرح شود. شناسایی عوامل موثر در میزان رضایت و نارضایتی سکونتی ساکنان، میتواند در جهت تصمیمات آتی به منظور ارتقای سطح کیفی محدوده های سکونتی افراد و جلوگیری از تکرار نواقص در سایر مکان ها موثر واقع گردد. رضایتمندی سکونتی از مجموع و برآیند عواملی که بوسیله فرد از مسکن، محیط مسکونی و محله اش درک می شود بوجود می آید. در واقع این رساله به دنبال یافتن این نکته است که آیا اجرای طرح های توانمندسازی در محله کریم آباد زاهدان توانسته موجبات رضایتمندی آنها را فراهم سازد؟ یا خیر؟ و اینکه چه شاخصها و معیارهایی برای سنجش میزان رضایتمندی سکونتی در سکونتگاههای غیر رسمی میبایست مد نظر قرار گیرد تا با ارتقاء آنها میزان رضایتمندی ساکنین محله کریم آباد افزایش یابد؟ به عبارتی چه رابطه ای بین این طرح ها و سطح رضایتمندی سکونتی وجود دارد؟ رویکرد کلی رساله حاضر، توصیفی- تحلیلی است. شیوه دستیابی به داده ها و اطلاعات در دو قسمت کتابخانه ای، به منظور بررسی مطالعات طرح های توانمندسازی و رضایتمندی سکونتی و پیمایشی، به منظور ارزیابی میزان رضایتمندی افراد از محیط سکونتشان انجام میگیرد. ویژگیهای سن، جنس، وضعیت تاهل، شغل، بعد خانوار، میزان تحصیلات، میزان درآمد خانوار، مدت زمان اقامت به عنوان ویژگیهای فردی و مستقل در این راستا شناسایی شده اند؛ تا تاثیرشان بر رضایتمندی سکونتی مورد تحلیل قرار گیرد. بر این اساس، مدل رضایتمندی سکونتی با توجه به مدل آمریگو و آراگونز طراحی شد. جامعه آماری در این پژوهش، ساکنین محله حاشیه نشین کریم آباد زاهدان میباشد؛ که حدود 4945 خانوار را شامل میشود. حجم نمونه با استفاده از رابطه کوکران 160خانوار بدست آمده است و پیمایش از طریق نمونه گیری طبقه بندی شده و با استفاده از پرسشنامه صورت میپذیرد؛ بدین ترتیب که میزان رضایتمندی ساکنین با استفاده از پرسشنامه توسط ساکنین امتیاز دهی میشوند و به صورت کمی جهت تحلیل در می آیند و سپس پرسشنامه ها از طریق نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرند. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران محاسبه شد و تعداد 160پرسشنامه تهیه شد. ارزش گذاری داده ها با استفاده از طیف پنج گزینه ای لیکرت صورت پذیرفته است. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روشهای آماری، تحلیل عاملی، تحلیل رگرسیونی و ...توسط نرم افزار spss انجام شده است. نتایج تحقیق نشان میدهد که میزان رضایتمندی سکونتی در محله کریم آباد با در نظرگرفتن اقدامات طرح های توانمندسازی، در آستانه حد متوسط ( 62/2 با میانه نظری 3) میباشد.
زینب آقاعلیخانی ناصر برک پور
با توسعه شهرها و مطرح شدن رویکرد توسعه پایدار، توجه و رعایت اصول پایداری و پیگیری اهداف آن، هر چه بیشتر در توسعه و برنامه ریزی شهرها مورد توجه قرار گرفته است. از آنجایی که پیمودن این راه بدون آگاهی از وضعیت شهرها طی مسیر امکانپذیر نخواهد بود، سنجش میزان دستیابی به اهداف توسعه پایدار در دستور کار دولت ها قرار گرفته است. سنجش میزان پیشرفت پایداری در شهرها از دو بعد اصلی قابل بررسی است که یکی بعد محتوایی و دیگری بعد فرایندی می باشد. بعد محتوایی شامل متغیرهایی است که روی نتیجه نهایی سیاست ها تاثیر می گذارند و شامل سنجش شاخص های اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی توسعه پایدار می شوند. در مقابل بعد فرایندی شامل ابزار، روش ها و فرایندهای مختلفی است که برای دستیابی به سیاست های توسعه پایدار مورد استفاده قرار می گیرند و به عنوان پشتیبان و محرک توسعه پایدار و دستیابی به سیاست های آن است.با توجه به اینکه بیشتر تحقیقات انجام شده در زمینه سنجش توسعه پایدار در ایران ، بر بعد محتوایی موضوع متمرکز بوده اند، تحقیق حاضر در نظر دارد که علاوه بر تبیین و تشریح رابطه توسعه پایدار با سرمایه اجتماعی، سرمایه نهادی و ظرفیت سازی، به ارزیابی و مقایسه تطبیقی شاخص های بعد فرایندی توسعه پایدار در دو شهر کرج و قزوین بپردازد. در این راه تکنیک اصلی مورد استفاده برای گرد آوری داده ها، مصاحبه با مدیران و کارشناسان و استفاده از پرسشنامه بوده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها نیز از آمار استنباطی و آزمون معناداری میانگین ها و همچنین از روش توصیفی و کیفی استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان دهنده تفاوت معناداری بین متغیرهای سرمایه اجتماعی، سرمایه نهادی و ظرفیت سازی در دو شهر و سطح بالاتر آنها در شهر قزوین نسبت به شهر کرج است. بدین ترتیب به نظر می رسد که شهر قزوین امکان جهت گیری مناسب تری در حرکت به سوی توسعه پایدار در مقایسه با شهر کرج دارد.
حانیه نورالهی ناصر برک پور
کیفیت محیط، مقوله ای است که در دهه های اخیر در کانون توجه محققان شهری قرار گرفته است. اهمیت محیط شهری از آن رو است که تعاملات اجتماعی شهروندان در بستر این محیط صورت میگیرد و ارتقای کیفیت محیط شهری میتواند باعث تغییرات مثبتی در روابط اجتماعی جاری در آن گردد. عوامل فراوانی بر کیفیت محیط شهری تاثیرگذار هستند و یکی از مهم ترین آنها، حمل و نقل شهری است. حمل و نقل شهری از آنجا که بر میزان تردد شهروندان و همچنین مکان یابی کاربری ها و تعریف فضاها موثر است، می تواند بر کیفیت محیط شهری نیز تاثیرات مثبت یا منفی داشته باشد. حمل و نقل عمومی یکی از انواع حمل و نقل شهری است که به عنوان یک راهکار مناسب در شهرهای معاصر، که با افزایش جمعیت و مشکلات زیست محیطی مواجه هستند، مورد توجه خاص قرار گرفته است. نوعی از حمل و نقل عمومی که در این پژوهش مد نظر قرار دارد، حمل و نقل ریلی درون شهری و به طور خاص قطار سبک شهری (lrt) است. حمل و نقل ریلی درون شهری به علت مزایایی همچون سرعت، نظم، دوری از ترافیک، امنیت و آرامش، مورد استقبال قرار گرفته است و تعداد استفاده کنندگان از این سیستم در مقایسه با سایر سیستم های حمل و نقل عمومی بیشتر است، بنابراین تاثیراتی که این سیستم میتواند بر محیط شهری پیرامون خود و همچنین کل شهر داشته باشد، نیز بیشتر و بارزتر است. بر اساس مرور پیشینه تحقیقات مرتبط، شاخص های تعریف کننده کیفیت محیط شهری در ابعاد زیست محیطی، اجتماعی و کالبدی– عملکردی قابل طبقه بندی است. در این پژوهش، تاثیرات احداث سیستم ریلی درون شهری در شهر مشهد به صورت کلی در خط یک قطارشهری مشهد و به صورت جزئی در سه ایستگاه طالقانی، پروین اعتصامی و نمایشگاه از خط یک قطار شهری بررسی و ارزیابی شده است. در جمع آوری اطلاعات مورد نیاز از تکنیک های مصاحبه، پرسشنامه، برداشت میدانی و بررسی اسناد و در تحلیل آنها از نرم افزار spss و مدل تحلیل سلسله مراتبی (ahp) استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان میدهد آثاری همچون افزایش آلودگی صوتی به واسطه خطوط روزمینی (زیست محیطی)، ایجاد تصور رفاه و سعادت در ذهن شهروندان و افزایش نشاط و بازده (اجتماعی)، تقویت استخوان بندی شهر (کالبدی – عملکردی) در مناطق مورد بررسی شکل گرفته است. اما، بر خلاف برخی از تحقیقات مشابه، آثاری همچون کاهش مالکیت خودروی شخصی (زیست محیطی)، تاثیر منفی بر انسجام و هویت محله ای به دلیل حضور افراد بیگانه در محله (اجتماعی)، افزایش قیمت زمین و به تبع آن تغییر در نوع کاربری زمین (کالبدی – عملکردی)، مشاهده و اثبات نشده است.
مهدی نوروزی فرد ناصر برک پور
گسترش بی رویه شهرها باعث بروز معضلاتی چون رشد ابعاد کالبدی شهرها، پدیدار شدن اشکال متنوعی از سکونتگاههای بزرگ حاصل از رشد پراکنده رویی شهری و تداوم ساخت و ساز در زمینهای آسیب پذیر و یا مستعد توسعه پیرامون شهرها شده است. به همین خاطر محدوده های شهری به عنوان سیاستهای مهار شهری، که معمولا بخشی از راهبردهای مورد استفاده در زمینه برنامه ریزی کاربری زمین، منطقه بندی و تفکیک زمین در مدیریت رشد، را تشکیل می دهد که جهت جلوگیری از گسترش ناخواسته و نابهنجار شهری، توسعه آینده شهر را درون یک خط یا پهنه درنظر می گیرد. این عمل از طریق مدیریت آگاهانه فرایند رشد با تدوین قوانین توسعه، تملک عمومی زمین و... باعث حفاظت از فضای باز، زمین های کشاورزی، باغها و نواحی حساس زیست محیطی، ارائه خدمات شهری بطور مطلوب با استفاده از سیاستهایی چون کمربندهای سبز، مرزهای رشد و خدمات شهری عملی می گردد. هدف پژوهش حاضر بررسی و تحلیل نقش محدوده های شهری در کنترل و هدایت توسعه شهری در تهران می باشد. روش بررسی تبینی بوده و بر مطالعات کتابخانه ای و سند گزینی، تحلیل های محتوایی متکی بوده است. بررسی ها نشان می دهد که نظام مدیریت توسعه شهری تهران از دو نقش ممانعت از توسعه با تعیین کمربند سبز و نقش کنترل و هدایت توسعه با تعیین محدوده و حریم شهر به صورت همزمان در محدوده های شهری بهره جسته است. ولی با تداوم چالش های مذکور نتوانسته نقش خود را جهت دستیابی به توسعه موزون به خوبی ایفا کند. وجود محدوده ها هر چند با وجود ضعف ها و نارسایی در اجرا و تحقق پذیری خود روبرو بوده اند اما در جهت کنترل و هدایت توسعه شهری نسبتا موثر بوده است.
صباح نبیی ناصر برک پور
شورای شهر تهران، نهادی اثرگذار در توسعه شهر تهران است؛ از این رو ارزیابی عملکرد آن، گام مهمی در راستای توسعه محلی به شمار می رود. هدف پژوهش حاضر، ارزیابی عملکرد دوره سوم شورای شهر تهران براساس وظایف و مسئولیت هایش در زمینه برنامه ریزی شهری است. روش پژوهش غالباً کیفی است؛ بدین ترتیب، وظایف و مسئولیت های شورا در حوزه برنامه ریزی شهری در هفت گروه دسته بندی شده است و بر اساس آن محتوای مصوبات تحلیل شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که شورای شهر تهران در دوره سوم نتوانسته است به تمام وظایف و مسئولیت های قانونی خود در زمینه برنامه ریزی شهری عمل کند. مصوبات شورا اغلب در مورد مسائل جزئی و روزمره شهر تهران بوده است و شورا نتوانسته است از همه ظرفیت های قانونی خود جهت تدوین استراتژی های بلند مدت و جامع در زمینه توسعه شهری تهران استفاده کند. از طرفی، شورای شهر تهران با محدودیت های قانونی زیادی در زمینه برنامه ریزی شهری مواجه است و فرمانداری شهر تهران نیز محدودیت شدیدی بر تصمیمات آن اعمال می کند. بر اساس یافته های پژوهش، می توان نتایج به دست آمده را به اغلب شوراهای شهرهای بزرگ ایران تعمیم داد. همچنین از نتایج پژوهش می توان در برنامه های توانمند سازی شوراها در عرصه برنامه ریزی شهری و مدیریت عملکرد این نهاد استفاده نمود. نتایج پژوهش نشان می دهد عملکرد کارا و اثربخش شورای شهر تهران، علاوه بر جایگاه مشخص و قدرتمند قانونی، تابع ظرفیت جامعه محلی جهت پذیرش نظام غیر متمرکز اداره امور می باشد و عملکرد این نهاد نه صرفاً بر اساس وظایف و مسئولیت های قانونی بلکه باید بر اساس زمینه های اجتماعی، قانونی، سیاسی، فرهنگی و تاریخی مورد ارزیابی قرار گیرد.
سمیه ابراهیمی ناصر برک پور
توانمندسازی به عنوان یکی از رویکردهای روبرویی با سکونتگاه های غیررسمی در پژوهش های بسیاری بررسی شده است. اما در پژوهش های انجام شده کمتر به ارائه راهکارهای عملیاتی توانمندسازی پرداخته شده است. بنابراین، در پژوهش حاضر مطالعه عملگرایانه و تدوین برنامه عملیاتی توانمندسازی متناسب با یک سکونتگاه به عنوان نمونه موردی به عنوان هدف دنبال می شود. محله افغان آباد که از حدود سال 1360 در کنار شهر گنبدکاووس به صورت غیررسمی شکل گرفته است، به عنوان نمونه موردی در این پژوهش انتخاب شده است. در این پژوهش هم سکونتگاه های غیررسمی و نحوه روبرویی با آنها و تجارب توانمندسازی بررسی می شود و هم چگونگی تحقق اهداف توانمندسازی سکونتگاه های غیررسمی سنجیده می شود. بنابراین ترکیبی از روش تحقیق توصیفی و تحلیلی در پژوهش حاضر به کار گرفته شده است. در پژوهش حاضر پس از شناسایی انواع توانمندسازی، میزان کارآمدی و پیش نیازهای هر یک، توانمندسازی اجتماع محلی به عنوان رویکرد مناسب با شرایط سکونتگاه هدف انتخاب شد. در نهایت پس از شناسایی و دسته بندی راهکارهای توانمندسازی به کار گرفته شده در تجارب جهانی و شناخت و تحلیل ویژگی های محله افغان آباد، راهکارهای توانمندسازی متناسب با شرایط این سکونتگاه تدوین شد. در برنامه توانمندسازی این اجتماع سعی شده تا افزون بر مسائل و مشکلات مشابه با دیگر سکونتگاه های غیررسمی تا حد امکان به محرومیت ساکنان افغان از حقوق شهروندی پاسخ داده شود. با توجه به اینکه تکیه بر منابع و کمک های نهادهای عمومی و دولتی برای اجرای برنامه توانمندسازی افغان آباد تحقق پذیری برنامه را کاهش خواهد داد، در این برنامه سعی شده تا از سرمایه های موجود در اجتماع و به ویژه سرمایه اجتماعی برای پیشبرد برنامه بهره گیری شود. از جمله نتایج پژوهش می توان به ضرورت پذیرش تغییر نقش ها توسط گروه های سه گانه دولت، برنامه ریزان و مردم در برنامه های توانمندسازی و همچنین لزوم تدوین استانداردهای متناسب با توان مالی و فنی و ویژگی های اجتماعی و فرهنگی ساکنان اشاره کرد. التزام برنامه ریزان به مشارکت واقعی مردم در فرایند توانمندسازی از مرحله شناخت تا اجرای برنامه و نیز عدم اتکای برنامه به دولت برای افزایش تحقق پذیری و مصونیت از تغییرات مدیریتی، از دیگر نتایج به دست آمده است.
نسرین شیخی ناصر برک پور
همراه با رشد فزاینده شهرنشینی مشکلات ناشی از این روند شتابان نیز به طور روز افزونی گسترش می یابد. جمعیت کشورهای در حال توسعه و کمتر توسعه یافته با سرعت بسیار بالایی افزون میشود ولی زیر ساختهای لازمه متناسب با این افزایش رشد نمیکند. سازمان اسکان بشر سازمان ملل متحد در جهت رفع مشکلات بوجودآمده هر دوسال یکبار از سال 2002 تاکنون نشستهایی را برگزار میکند که یکی از مهمترین این نشستها با محور شهرنشینی شتابان گردهمایی جهانی شهر است. تاکنون شش دوره گردهمایی در شهرهای نایروبی، بارسلون، ونکوور، نانجینگ، ریودوژانیرو و ناپل برگزارشده است. در این پژوهش پس از مرور ادبیات نظری و مطالعات پیرامون موضوع تحقیق که با هدف شناسایی چالشهای شهرنشینی شتابان از طریق تحلیل و مقایسه گردهمایی جهانی شهر است نتیجه گرفته شد که فقر شهری، بدمسکنی و زاغه نشینی، ضعف در خدمات و تاسیسات زیر بنایی، مشکلات مهاجران و خسارات ناشی از بلایای طبیعی و همچنین جنگها و در نهایت وضعیت بهداشت در کشورهای در حال توسعه و کمتر توسعه یافته از مهمترین چالشهای شهرنشینی شتابان هستند که در حقیقت به سوال اصلی پژوهش پاسخ داده شد. در جواب سوالات دیگر پژوهش باید گفت که کشورهای درحال توسعه و بیشتر از آن کشورهای قاره آفریقا که اغلب جزیی از کشورهای کمترتوسعه یافته هستند بخش غالب کشورهایی را تشکیل میدهند که مشکلاتشان در این گردهمایی ها مطرح میشود. همچنین وقایع رخ داده در زمان برگزاری گردهمایی ها در تعیین موضوعات و محورها نقش مهمی دارد که مثال عمده آن زلزله هائیتی در گردهمایی پنجم بود. در آخرین بخش نیز در پاسخ به سوال تاثیرگردهمایی جهانی شهر بر برنامه ریزی شهری در ایران بررسی های صورت گرفته نشان داد که این نشست تخصصی تاثیر مشخصی نداشته و آنچه به دست می آید نسبی است و ناشی از تاثیر مستقیم این گردهمایی نیست. در این تحقیق از روش تحلیل مقایسه ای استفاده شده است و از طریق مصاحبه های اکتشافی و بررسی سه سند توسعه شهری که براساس پیشنهاد مصاحبه شوندگان و همچنین مطالعه چندین سند شهری در بازه زمانی هماهنگ با برگزاری گردهمایی های جهانی شهر بود به بررسی تاثیر این گردهمایی بر برنامه ریزی شهری در ایران پرداخته شده است.
مونا بلوکات ناصر برک پور
هدف از این پژوهش طرح مفهوم مشارکت الکترونیکی و چگونگی کاربرد آن در مدیریت و برنامه ریزی محله ای به منظور بهره مندی از مزایای فن آوری های نوین ارتباطی و اطلاعاتی در جهت تسهیل مشارکت عمومی می باشد، در نتیجه شیوه های گوناگون کاربرد فن آوری های وب محور توسط شهروندان برای شراکت در امور شهر و مواردی از اجتماعات که از این ابزار بهره می برند بررسی خواهد گردید. همچنین با شناخت و ارزیابی مشارکت الکترونیکی شهروندان در برنامه ریزی و مدیریت تعدادی از محلات شهر تهران، به منظور بررسی امکانات مشارکت الکترونیکی موجود، به دنبال ارائه راهکارهایی برای ارتقای مشارکت الکترونیکی با هدف رفع کاستی های موجود و طراحی یک پایگاه تعاملی در دسترس درسطح محله انقلاب واقع در منطقه 11 تهران می باشد، در نتیجه ارزیابی، برنامه ریزی و طراحی یک پایگاه مشارکتی بخش اصلی این پژوهش را تشکیل خواهد داد. این تحقیق، به لحاظ رویکرد، تحقیقی کیفی و از منظر هدف آن تحقیقی کاربردی می باشد و از مطالعات کتابخانه ای، یادداشتهای میدانی، مشاهده و بررسی مدارک، بررسی تجارب و مصاحبه نیز بهره خواهد برد. مطابق با یافته های پژوهش، با بررسی محلات منتخب تهران، سطح تعاملاتی و حضور امکانات مشارکت الکترونیکی پایین ارزیابی گردیده است، تمامی وبلاگها و وبسایت های مورد بررسی اقدام به اطلاع رسانی و خبررسانی و معرفی محلات خود نموده اند و امکان تعامل دو طرفه تأمین نگردیده است. در نتیجه اهداف و راهکارهای مورد تأکید در محله انقلاب بر دسترسی شهروندان این محله به یک پایگاه مشارکتی همراه با امکانات بحث و گفتمان، نظردهی و سایر تسهیلات مشارکتی قرار گرفته است. علی رغم محدودیت های سطوح پایین تعاملات آن لاین نظیر نبود مشارکت واقعی در میان شهروندان، در سطوح بالاتر مشارکت ممکن است نشانه ای از تغییرات بنیادین مشاهده نشود یا طرح های مشارکتی با بی تفاوتی جامعه روبرو گردد در نتیجه در کنار شناسایی محدودیت های ارتباط واقعی شهروندان و مسئولین محلات، امکان اجرای طرح های الکترونیکی با توجه به پیشنهادات ارائه شده در خصوص امکانات موردنیاز سطوح بالای مشارکت الکترونیکی می توان انتظار داشت استقبال ساکنان محلات از پایگاه های مشارکتی نیز افزایش یابد.
سارا نیکمردنمین ناصر برک پور
مخاطرات طبیعی به دلیل شدت و زمان کوتاه اثرگذاری بر اجتماعات بشری تبدیل به یکی از دغدغه¬های اصلی برنامه¬ریزان و مدیران شهری در سال¬های اخیر شده¬اند، سهم کشور ما از این مخاطرات بیشتر متعلق به زلزله است.در زمان وقوع زلزله، ساعات و دقایق اولیه بعد از وقوع بسیار پراهمیت است، به همین منظور تقویت اجتماع ساکن در یک محیط نقشی تاثیرگذار در کاهش خطرات دارد و این مهم تنها از طریق آموزش، آمادگی و پذیرش شرایط پس از بحران، از سوی شهروندان به¬دست می¬آید. تاب¬آوری، به دلیل نوین و مکمل توسعه¬ی پایدار بودن و همچنین روشی مناسب در جهت کاهش خطرات حاصل از بحران¬ها و مخاطرات، به عنوان رویکرد پژوهش حاضر انتخاب شده¬است. هدف اصلی این پژوهش پس از معرفی تاب¬آوری و شناسایی ابعاد مختلف آن، و نیز معرفی شاخص¬های بعد اجتماعی این رویکرد، ارائه راهبردهای کاهش خطرات زلزله با تاکید بر عوامل اجتماعی رویکرد تاب آوری در منطقه 22 تهران بوده¬است. بدین منظور پس از انتخاب شاخص¬های اجتماعی تاثیرگذار بر تاب¬آوری منطقه 22، با استفاده از سرشماری آماری سال 90، مصاحبه با مسئولان ذیربط و توزیع پرسشنامه میان 96 نفر از ساکنان به بررسی وضعیت این شاخص¬ها در این منطقه پرداخته شده¬است. با توجه به تحلیل داده¬ها از طریق نرم¬افزار spss و نیز تحلیل محتوای مصاحبه¬های صورت گرفته، نتایج این پژوهش بیانگر وضعیت نسبتا مطلوب شاخص¬های سن، سطح آموزش، دلبستگی به مکان در سطح منطقه و وجود برنامه¬هایی برای بهبود وضعیت مشارکت، اطلاع¬رسانی مخاطرات، درک و دانش عمومی از خطر است با این وجود همچنان شاخص¬هایی نظیر نحوه نگرش ساکنان به مقوله خطر و وضعیت گروه¬های خاص به توجه بیشتری نیاز دارند. بر این اساس راهبردهایی برای تقویت وضعیت فعلی و تاب¬آور ساختن منطقه از لحاظ اجتماعی در برابر زلزله ارائه شده¬است.
مهسا حاجی محمودی مدق ناصر برک پور
عبور از نقطه عطف تاریخی در تغییر وضعیت جمعیت جهان به سمت شهرنشینی در سال 2008 میلادی و لذا رشد روزافزون جمعیت و تمرکز شدید آن در شهرها، زندگی بشر را با بحرانهای ناگواری از جمله تخریب محیط زیست، گسترش آسیب های اجتماعی و اقتصادی و فراگیر شدن پدیده هایی هم چون فقر، بی عدالتی، ناهمگونی فزاینده جمعیت و ... مواجه ساخته است. در پی تلاش های مکرر برای برقراری تعادل همه جانبه در زندگی بشر، مفهوم توسعه پایدار به عنوان مهمترین چالش هزاره سوم میلادی مطرح شده و بنابراین جوامع به منظور دستیابی به اهداف پایداری، ملزم به ارزیابی و بازبینی مسیر پیموده شده خواهند بود. در این راستا تلاشها و تحقیقات فراوانی صورت گرفته که هر کدام به فراخور اهداف، شرایط و نیازمندی های خود، دریچه ی تازه ای به سوی مفهوم توسعه پایدار گشوده اند. اما در این بین، توجه به برخی از ابعاد و جنبه های ارزیابی پایداری مورد غفلت واقع شده است. در تحقیق حاضر ضمن معرفی انواع روش های ارزیابی پایداری توسعه در جوامع گوناگون، تلاش می شود تا باب نگرشی تازه و فراگیر در این خصوص گشوده شود و لذا در این راستا به وجود و ضرورت توجه به ابعاد محتوایی و رویه ای در روند ارزیابی پایداری جوامع تأکید می گردد. عموماً روش های به کاررفته تاکنون به ارزیابی پایداری در بعد محتوایی و توجه به شاخص های زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی پرداخته اند، اما نوآوری تحقیق حاضر در این است که این بعد به طور هم زمان در کنار بعد رویه ای که شامل فرآیندها و سیاست های پشتیبان در موفقیت توسعه پایدار می باشد، مورد توجه قرارگرفته و با تکیه بر پشتوانه های نظری مطرح شده به بررسی پایداری توسعه در دو منطقه 7 و 22 تهران با استفاده از ابزارها و تکنیک های آمار توصیفی و آمار استنباطی و همچنین نرم افزار spss پرداخته می شود. بعد از مقایسه این دو منطقه به لحاظ شاخص های محتوایی (زیست محیطی، اجتماعی، اقتصادی) و همچنین شاخص های رویه ای (سرمایه اجتماعی، سرمایه نهادی، ظرفیت سازی)، منطقه 22 وضعیت مطلوب تری را نشان داده که می تواند گواه تأیید این منطقه در به همراه داشتن داعیه پایداری در سالهای اخیر باشد.
عسگری معصوم نیا بیشه ناصر برک پور
چکیده تراکم و سرانه از مباحث کلیدی در مطالعات شهری هستند. بطور معمول این اصطلاحات در حوزه-ی برنامه¬ریزی شهری و مسکن با شاخص¬های خاصی بیان می¬شوند. شاخص¬های مزبور جهت ترسیم وضعیت کالبدی و اجتماعی شهر از اهمیت بسیاری برخوردارند و پایش تغییرات آنها به کارشناسان و مدیران شهری، جهت آگاهی از روند تحولات شهر یاری می¬رساند. در این راستا پژوهش حاضر روند¬ تغییرات شاخص¬های تراکم مسکونی ـ شامل تراکم ناخالص مسکونی، تراکم خالص مسکونی و تراکم ساختمانی ـ و شاخص¬های فضایی مسکن ـ شامل سرانه زیربنا و میانگین زیربنای واحدهای مسکونی ـ شهر تهران در بازه¬ی زمانی 1375 تا 1390 را بررسی کرده است. البته بررسی حاضر علاوه بر تغییرات کمّی شاخص¬ها، نحوه توزیع آنها در سطح شهر تهران و روابط میان آنها را نیز سنجیده است. در کنار این مسائل قوانین و سیاست¬های شهری موثر بر روند تغییرات شاخص¬ها نیز شناسایی و تحلیل شده¬اند. جهت دستیابی به اهداف مورد نظر، با استفاده از داده¬های آماری موجود ـ عمدتاً برگرفته از سرشماری-ها و طرح¬های تفصیلی مناطق ـ و بکارگیری تکنیک¬های آمار توصیفی، روند تغییرات شاخص¬ها و نحوه¬ی پخشایش آنها در سطح شهر بررسی شده است. همچنین نحوه تاثیرگذاری سیاست¬ها بر روندها نیز با استفاده از روش ارزیابی طرح¬های غیرآزمایشی تحلیل شده است. یافته¬های پژوهش حاکی از آن است که شاخص¬های تراکمی و شاخص¬های فضایی مسکونی به طور مستمر در طول دوره¬ی مورد بررسی افزایش یافته¬اند. همچنین علی¬رغم متوازن¬تر شدن پراکنش جمعیت ـ و بالتبع آن تراکم¬های خالص و ناخالص مسکونی ـ در سطح شهر، توزیع فضای مسکونی داخلی در میان مناطق شهر ناعادلانه¬تر شده است. به علاوه نتایج حاصل از بررسی سیاست¬ها و ضوابط موثر بر تغییر شاخص¬ها نشان می¬دهد که بیشتر سیاست¬ها و ضوابط وضع شده با روندهای تغییرات شاخص¬ها همسو و مشوق تغییرات صورت گرفته هستند؛ هرچند که ماهیت و پیامد بسیاری از این سیاست¬ها با اهداف کلان نظام سیاستگذاری و برنامه¬ریزی ملّی سازگاری ندارد. واژگان کلیدی: تراکم، سرانه فضایی مسکونی، شاخص، سیاست¬ها و ضوابط شهرسازی، تهران
راضیه رفیعی ناصر برک پور
برنامه ریزی شهرها همواره یکی از دغدغه های مهم مسئولان و مدیران شهری به منظور ایجاد نظم در شهرها و پاسخگویی به نیازهای روزافزون جمعیت شهری بوده است. برنامه های توسعه شهری که در راستای پاسخ به این مسئله از سوی برنامه ریزان شهری تهیه می شوند، دارای ویژگی ها و اهداف متفاوتی هستند. ازاین رو، از آغاز تأسیس شهرها برنامه های متعددی جهت سازماندهی و برنامه ریزی آن ها تهیه می شوند. اغلب این برنامه ها بدون توجه به اهداف و نتایج برنامه های پیشین تدوین می شوند و به ارزیابی برنامه های گذشته و میزان موفقیت آن ها در بهبود شرایط شهر نمی پردازند. ارزیابی اجرای برنامه های توسعه شهری می تواند موجبات تهیه برنامه هایی کارآمد و پاسخگو را فراهم آورد و برنامه ریزی را در دید عموم مشروع سازد. در این بین، برنامه کاربری زمین به عنوان بخشی از برنامه توسعه شهر که تاثیر قابل توجهی بر منافع عمومی و خصوصی دارد، بیش از همه نیازمند ارزیابی است. یکی از روش های ارزیابی اجرای برنامه ها، سنجش میزان انطباق میان برنامه پیشنهادی و شرایط کنونی شهر است. این تحقیق با بهره گیری از این روش به ارزیابی اجرای برنامه کاربری زمین شهر لواسان پرداخته است تا مغایرت های بروزیافته در سطح شهر را تشخیص داده و علل بروز آن ها را مشخص سازد. این ارزیابی براساس سه شاخص کاربری، سطح اشغال و تراکم صورت گرفته است. یافته های تحقیق نشان می دهد که 54 درصد از سطح شهر دارای مغایرت در کاربری هستند که 12 درصد از این مغایرت-ها، اساسی و به منزله سرپیچی از برنامه پیشنهادی هستند. علاوه بر این، 7 درصد از مساحت قطعات به قطعات دارای مغایرت در سطح اشغال و 9 درصد از آن به قطعات دارای مغایرت در تراکم اختصاص دارد. پراکنش این مغایرت ها به صورت خوشه ای است و بیشتر در محلات مرکزی شهر مشاهده می شود. مهم-ترین دلایل بروز این مغایرت ها را می توان نظارت ناکافی بر روند تغییر کاربری اراضی، عدم توجه شهروندان و مسئولان به منافع عمومی و ابهامات و خلاءهای موجود در برنامه پیشنهادی دانست.
مهسا علی بابایی درمنی ناصر برک پور
در این تحقیق تخلفات ساختمانی صورت گرفته در منطقه 7 تهران دسته بندی شده، عوامل موثر بر وقوع تخلفات ساختمانی و اثرات آنها بر شهر تهران شناسایی و از این طریق راهبردهای مقابله با تخلفات ساختمانی ارائه شده است. برای این منظور از تلفیق نظریات توسعه پایدار و منفعت عمومی استفاده گردیده و از پرسشنامه های مردم و مسولین شهری، اطلاعات کمیسیون ماده 100 شهرداری ها و مطالعات میدانی نگارنده استفاده گردیده و مولفه های تاثیرگذار بر وقوع تخلفات ساختمانی و همچنین آثار آن استخراج گردیده اند. میزان اهمیت هریک از عوامل و آثار وقوع تخلفات ساختمانی با استفاده از روش رگرسیون و درخت مسئله تخلفات ساختمانی در منطقه 7 ترسیم گردیده است. سپس براساس تمامی تحلیل های صورت گرفته و نتایج حاصل از آن، استراتژی های مقابله و کاهش تخلفات ساختمانی در منطقه 7 شهر تهران در قالب درخت اهداف تدوین گردیده اند و از میان استراتژی های پیشنهادی مهم ترین استراتژی ها براساس معیارهای تحقیق تعیین شده اند