نام پژوهشگر: علیرضا عطاری

نگاه به انسان در نقاشی مکتب اصفهان صفوی و قاجار
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اصفهان - دانشکده هنرهای تجسمی و کاربردی 1391
  حمید خسروی   اصغر جوانی

تغییرات و تحولاتی که از سده یازدهم به بعد در اوضاع سیاسی و اجتماعی حکومت صفوی و قاجار بوجود می آید،تحولی در نگاه به انسان در نقاشی ایرانی را سبب می شود که از جهاتی با ارزشهای پیکرنگاری ایرانی فاصله پیدا می کند.تفاوتهای میان تصویر انسان در مکتب اصفهان و قاجار، چگونگی رابطه پیکر نگاری با عواملی نظیر دربار ،شرایط اجتماعی و سیاسی و چگونگی روند غلبه انسان بر طبیعت در نقاشی های ایرانی سوالات مطرح شده در این تحقیق می باشند.فرضیه های تحقیق از این قرار است که به نظر می رسد شرا یط اجتماعی در پیکره نگاری مکتب اصفهان و قاجار تأثیرگذار است، جایگاه انسان در نقاشی مکتب اصفهان و قاجار حضوری زمینی و انسان گرایانه را دنبال نموده است و گمان می رود عنصر خیال در مکتب اصفهان کمرنگ شده وایده نگارگر را باید در متن تصویر و ترکیب بندی آن دنبال کرد تا در روابط بینامتنی میان داستان وتصویر؛ این تحول بنا بر رویکرد نگارگران به دنیای پیرامون و در واقع توجه به جهان بیرونی اتفاق می افتد،در مرحله اول مکتب اصفهان انسان کاملأ شکلی سنتی دارد اما در مرحله دوم با وجود ویزگهای سنتی نفوذ تأثیرات غربی دیده می شود.در مکتب قاجار تأثیر بسیار دربار در پیکرنگاری مشخص است.اهمیت تجمل و شکوه ، بازگشت به هنر باستان ، تظاهر به مذهب از جمله این تأثیرات هستند.در اوایل مکتب قاجار تأثیراتی که از هنر اروپایی گرفته شده در کنار ویزگیهای پیکرنگاری ایرانی دیده می شوند اما در اواخر این دوره در آثار کمال الملک پیکرها کاملأ واقعی و زمینی نقاشی می شوند و ارزشهای پیکرنگاری ایرانی از قبیل آرمانگرایی ، اندام لطیف ، تزئین ، رنگهای شفاف و غیره.. در نقاشی از بین می روند و دیگر اثری از عالم خیال در آثار بچشم نمی خورد