نام پژوهشگر: مقصود علی صادقی
محمدعلی پرغو محمد امیر شیخ نوری
چکیده برای گسترش تشیع در جامعه، آموزش و استقرار احکام شیعی، و تمشیت امور بر مبنای فقه شیعه می بایست اقدامهایی صورت گیرد اما خلأهایی هم وجود داشت: شاه اسماعیل و نزدیکان او چندان با احکام و فقه شیعه آشنایی نداشتند و در جامعه هم کسانی که به احکام شیعه آشنا باشند اندک بودند و آثار چندانی هم درباره احکام و فقه شیعه در ایران وجود نداشت. لذا شاه اسماعیل و شاه تهماسب دست به دامان علماءی شیعی جبل عامل و بحرین شدند و از آنان دعوت کردند که به ایران بیایند. در دوره شاه اسماعیل علماءیی چون محقق کرکی به ایران آمده بودند ولی این موضوع در دوره شاه تهماسب اول جدی تر مطرح شد و به صورت یکی از سیاست های اساسی دولت در آمد. در سایه همین سیاست صفویان بود که گروهی از علماءی دینی جبل عامل به ایران آمدند و طبعاً بر اوضاع و احوال فرهنگی، دینی و سیاسی جامعه عصر صفوی تأثیر گذاشتند. در زمان شاه عباس اول، اقتدار سیاسی وی قدرت مذهبی را تحت الشعاع قرار داده بود و او با سیاست های ویژه خود سعی در کنترل قدرت عالمان و فقیهان داشت. اما پس از شاه عباس بار دیگر به دامنه اقتدار و نفوذ علماء افزوده شد و در واپسین روزگاران حکومت صفویان نیز علامه محمد باقر مجلسی، یکی از با نفوذ ترین علماءی عصر صفوی که در عهد سلیمان و حسین صفوی شیخ الاسلام اصفهان بود، در حکم نایب امام غایب، شاه سلطان حسین صفوی را نایب خود قرار داد و به نام وی خطبه خواند. یکی از مسائلی که علماءی جبل عامل به آن پرداختند نماز جمعه بود. بسیاری از فقیهان جبل عاملی کوشیدند تا در بحث و عمل، ضرورت انجام آن را توجیه و تبیین کنند و آن را بر پا دارند. بر پایی نماز جمعه می توانست در مشروع نشان دادن دولت صفوی موثر با شد. علماءی جبل عاملی با انتقال افکار و دانش خود در زمینه های گوناگون نسلی از فقیهان ایرانی را تربیت کردند که بعدها امور سیاسی دولت صفوی را به دست گرفتند. تلاش آنان برای مشروعیت بخشیدن به دولت صفوی بسیار موثر واقع شد. این علماء از سویی توانستند فقه شیعه را در ابعاد سیاسی و حکومتی آن غنا بخشند و از سوی دیگر به حکومت صفویه به مثابه حکومتی شیعه یاری رسانند تا در نظر مردم به منزله حکومتی مشروع پذیرفته شود.
ابر اهیم فتحی سلامت علیرضا کریمی
نام خانوادگی: فتحی سلامت نام:ابراهیم عنوان پایان نامه: سیاست های مذهبی تیمور استاد راهنما: دکتر علیرضا کریمی استاد مشاور: دکتر مقصود علی صادقی مقطع تحصیلی: کارشناسی ارشد رشته : تاریخ گرایش: ایران اسلامی دانشگاه: تبریز دانشکده: علوم انسانی و اجتماعی تاریخ فارغ التحصیلی: 1389 تعدادصحفه: واژه های کلیدی: تیمور – دوره تیموریان- سیاست های مذهبی-تصوف – فرقه های مذهبی چکیده: عصر تیمور بی تردید یکی از مهم ترین اعصار تاریخ جهان است و عصر جانشینان او بخصوص در ایران را نیز می توان یکی از برجسته ترین ادوار تاریخ این سرزمین به شمار آرورد. روش عدم تعصبی که در دربار ایلخان بزرگ نسبت به مسائل دینی اتخاذ شده بود، در دوره ی تیموریان وجود نداشت. در این عصر روح مذهبی که در سده های گذشته بر همه مسائل اجتماعی سایه انداخته بود، تا اندازه ای تداوم یافت. حکومت تیموریان متکی بر قوانین اسلام بود و تیمور و شاهرخ و بسیاری دیگر از امرا و شاهزادگان تیموری بر اسلام تعصب می ورزیدند. اساساً تشخیص تمایلات مذهبی تیمور کار پیچیده ای است. ولی با این اوصاف سیاست های مذهبی امیر تیمور (807-736ه.ق) از دو لحاظ قابل بحث و بررسی است. نخست اعتقادات و باورهای دینی امیر تیمور و درجه پایبندی وی به این باورها، که طبعاً در جهت گیری های سیاسی تیمور نیز موثر بوده است و دوم به لحاظ برخوردی که امیر تیمور در مقابل پیروان مذاهب مختلف اسلامی، شیوخ و عرفا، سادات و اعاظم شیعه و سنی از خود نشان داده است. اگرچه در به قدرت رسیدن تیمور درماوراءالنهر مذهب نقش اساسی نداشت وعوامل گوناگون دیگری دخالت داشتند، باید گفت وی با استفاده از اوضاع اجتماعی آشفته ماوراءالنهر توانست خود را حامی مسلمانان و مروج دین اسلام معرفی کند و با بدست آوردن مشروعیت دینی راه خود را برای رسیدن به قدرت سیاسی هموار کند و مانع نفوذ دیگر مدعیان به ماوراءالنهر شود. همچنین تیمور درفتح دیگر نقاط ایران به خوبی از مذهب استفاده کرد و به بهانه اینکه قصد دارد از مسلمانان در برابر حکام منحرف و مدعیان متهم به کفر حمایت کند سراسر ایران را تصرف کرد. تیمور برای تشکیل امپراطوری خویش کوشید تا منافع امرا و بزرگان مغول و ترک و ایرانی را با یکدیگر گره زند و از نیروی متحد آنان در جهت مقاصد خویش به نحو مطلوبی بهره گیرد. تیمور که چنین تجربه ای در پیش روی داشت هرگز در انتخاب یکی از مذاهب اسلامی از قبیل شافعی، حنفی و شیعه عجله به خرج نداد و سعی کرد از نیروی پیروان هر یک از این مذاهب نیز در جهت تحقق اهداف خویش بهره گیرد. مذهب در روابط خارجی تیمور نیز نقش اساسی داشت.حمله او به گرجستان جته (بخش شرقی اولوس جغتای) هند و دشت قبچاق (اولوس جوجی) به نام جهاد و غزا انجام شد. در جنگ های وی با دولت های مصر و عثمانی که داعیه دار رهبری مسلمانان بودند، هم مذهب نقش بسزا داشت و آن را بهانه ای برای فتح سرزمین های وسیع تر قرار داد.
شکوفه سعیدی ممکانی مقصود علی صادقی
پادشاهان صفوی خود را اولاد امیرالمومنین علی (ع) معرفی کرده و بنیان سلطنت خویش را با ترویج و تبلیغ مذهب شیعه و مبارزه با مخالفان و منکران این مذهب استوار ساخته بودند. شاه عباس اول نیز، در دین اسلام و مذهب شیعه دوازده امامی بسیار متعصب بود. دوران سلطنت شاه عباس اول را می توان دوران اوج مذهب تشیع، در عصر صفویه به شمار آورد. نمودهای این امر را در حوزه های مختلفی همچون ارادت و احترام فراوان او به امامان معصوم (ع) و رسیدگی وتوسیع مقابر ائمه توسط این شاه صفوی، انجام بیشترین میزان سفرهای زیارتی از سوی او، توجه ویژه وی به مسئله وقف و به تبع آن رشد فزاینده و چشمگیر نهاد اوقاف در این دوره و مسائلی از این قبیل، شاهد بود. اهل تسنن دیگر اقلیت مذهبی مسلمان این دوره به شمار می رود. شاه عباس اول در دوران پادشاهی خود، با سنی مذهبان، مهربان و خوشرفتار نبود و آنان را با رعایای شیعه یکسان نمی شمرد. رویکرد دینی وی در قبال این اقلیت، گاه رویکردی توأم با تسامح و مدارا و اغلب سیاستی خصمانه و سرکوبگرایانه بوده است. مسیحیان، یهودیان، زرتشتیان و هندوها از جمله اقلیت های مذهبی غیر مسلمان این دوره به شمار می آیند. علی رغم برخورد سختگیرانه ی شاه عباس اول با سنیان، این شاه صفوی با پیروان ادیان دیگر، مخصوصا عیسویان بسیار مهربان بود. به طور کلی، شاه عباس اول در برخورد با اقلیت های مذهبی غیر مسلمان قلمرو حاکمیت خویش، سیاست آزاداندیشانه ای را در پیش گرفت و برخلاف شاهان صفوی پیش از خود، سیاست تسامح و مدارای مذهبی با اقلیت های دینی را در دوران سلطنت خود، اتخاذ نمود. در دوران پادشاهی وی، پیروان همه ادیان، از عیسوی و یهود و زردشتی، در هر شهر محله ای مخصوص خود داشتند و در آن جا با کمال آزادی، مطابق آداب و رسوم خود زندگی می کردند. شایان ذکر می باشد که، اقلیت مسیحی در دوران سلطنت شاه عباس اول، نسبت به دیگر اقلیت های مذهبی این دوره (یهودیان، زرتشتیان و هندوها)؛ از بیشترین میزان آزادی دینی، برخوردار بوده اند و مورد حمایت و پشتیبانی ویژه شاه عباس اول بودند. از این رو، شاهد حضور فعال و فراوان ارامنه در امور اقتصادی و علی الخصوص تجارت این دوره، رشد فزاینده رفت و آمد سفیران و مبلغان مذهبی به ایران و تأسیس کلیساها و صومعه های مذهبی بسیاری از سوی این این گروهها در این عهد می توان بود.
عرفان محمدی مقصود علی صادقی
موضوع پایان نامه جنگهای ما بین ایران و عثمانی و وضعیت ادای ایالات اشغالی د دوره ی صفویه است. مرزهای غربی ایران همواره یکی از نقاط تهدید و حمله ی بیگانگان و زمینه ساز فروپاشی مکرر در ایران بوده است از آغاز تاریخ ایران به جز دوران خلافت اسلامی همواره از جانب مرزهای غربی خود مورد تهاجم قرار گرفته است. در قرون دهم، یازدهم و دوازدهم دو قدرت بر سر تسلط بر جهان اسلام رویاروی هم قرار گرفتند این دو قدرت، دولت عثمانی و دولت صفوی بودند. دو عامل در این سلطه طلبی موثر بودند یکی نیاز مبرم ماشین جنگی عثمانی و صفویه به فتوحات تازه و دیگر ایدیولوژی حکومتی نوین تشیع بود که درصدد تسخیر سلطه ی سنتی تسنن بود معهذا اقدامات متقابل سلاطین و رویدادهای مرزی زمینه های رویارویی این دول را بوجود آورد. در این نوشتار ما برآنیم که ریشه ها و علل آغاز و ادامه ی این جنگها را یافته و سپس با تشریح آنها به ریشه یابی دلایل شکست و یا پیروزی طرفین و همچنین دستاوردهای دو طرف در مقابل هزینه های جنگ بپردازیم. اهمیت این جنگها در این است که پس از قرنها رهایی ایران از جنگ در غرب دوباره این نقطه به مرکز جنگهایی تبدیل شد که تا معاصر ادامه داشته و باعث تزلزل سرزمینی ایران در غرب کشور و سپس اولین مرحله ی سقوط سرزمینی و از دست رفتن سرزمینهای تاریخی ایران در کردستان، مناطق غربی و گرجستان شد.
این بام سونگ فاطمه اورجی
این پژوهش زمینه های شکل گیری قراختائیان (کیتانها،kitan) درآسیای شمال شرقی و ورود آنها به ایران، ویژگیهای قراختائیان در طول حاکمیت خویش ،چادرنسینی و رابط? آنها با قدرتهای همجوارشان را بررسی کرد. قراختائیان به عنوان نخستین "سلسل? فاتح" چین محسوب می شوند. کیتانها با سیستم دو جانبه کیتان بر قبایل مختلف با موفقیت حکومت می کردند. زمانی از قرن دهم(چهارم ه. ق.) تا دوازدهم میلادی(ششم ه. ق.) که قدرت کیتان در مناطق آسیای شمال شرقی افزایش یافت، یک دوره دگرگونی و تحولات قدرت در حکومتهای این مناطق بود. این تحولات از تشکیلات کیتان و عهد نامه زانیان در سال 400ه.ق./ 1004م. بین کیتان با چین شروع شد و سیستم روابط بین المللی چند جانبه ای(multistate system) ایجاد شد. در این شرایط کیتانها توانستند مناطق همجوارشان را تحت سلطه خود قرار دهند. همچنین حکومت کیتان به چین حمله کرد، در چین حکومت لئیو را تشکیل دادند. مهمترین علت موفقیت آنها قدرت جنگیشان بود. کیتانها با موفقیت حکومت می کرد، آنها هم فرهنگ خود را حفظ نمودند و هم فرهنگ کشورهای مغلوب را پذیرفتند. مثلا، برای حفظ فرهنگ خود خط کیتانی را اختراع کردند و اردو(ordo) و نابو(nabo) را حفظ نمودند. آنها در حکومت لیئو برای متحد کردن ملتهای کیتانی، چینی، بالحه ای و شیویی، دین بودایی را رسمی کردند. ولی در میان کیتانها دین سنتی خود بت پرستی همچنان ادامه داشت. در تمام مدت حکومت کیتان، سلسله کیتان سیستم جداگانه را در پیش گرفت، نکته مهم حکومت آنها این بود که آنها به همان طریق چینی مثل مسئولان چینی، قوانین وغیره، برچینی ها حکومت می کردند. حکومت کیتان به وسیله قبیله جورچن در سال 1125م. سقوط کرد. علت مهم سقوط کیتان این بود که آنها به دفاع از طرف مناطق شمال شرقی منچوری توجه چندانی نداشتند. علت دیگر این بود که قدرت کیتان ضعیف شد. یعنی اقتصاد چادرنشینشان ورشکسته شد و اوضاع مالیشان ضعیف گردید، از لحاظ سیاسی امنیت وجود نداشت. بعد از سقوط سلسله لیئو، یلو داشی(? ? ? ?) که رئیس طایفه سلسله لیئو بود، با یک عده از بازماندگان لیئو به طرف آسیای میانه وارد شد و در آنجا سلسله "قراختایی" را تأسیس کرد و خود را "گور خان" نامید. قراختاییان در ماوراءالنهر، از سال 1132م./528ه.ق. تا 1211م./607ه.ق. در حدود 80سال حکومت داشتند. شرایط ورود قراختاییان در ماوراء النهر اینگونه بود که در اوایل قرن ششم هجری()دوازدهم میلادی) اوضاع پیچیده ای در آسیای مرکزی وجود داشت. قراختاییان در سال 536ق/1141م در جنگ قطوان سلطان سنجر را شکست سختی دادند، بر سرزمینهای ماوراء النهر سلطه یافتند. علت پیروزی قراختاییان تنها قدرت لشکرکشی آنها نبود، بلکه رفتارشان با مردم ماوراءالنهر نسبت به سنجر مناسب با سیاستهای عادلانه و زیرکی در آن شرایط دگرگون بود. آنها سرزمینهایی که تازه فتح کرده بودند خودمختاری محلی وسیعی داشتند و برای حکومت خراجگزاران از سیستم جداگانه استفاده می کردند. ولی سلطه سپاهیان فقط زیر نظر خود کیتانها قرار داشت، و این مسئله هم در سلسله لئیو هم در سلسله قراختاییان ادامه یافت. قراختائیان در سال 607ه.ق./1211م. به وسیله نایمان ها به رهبری کوچلک خان منقرض شدند. در واقع سقوط قراختاییان از تغییر شرایط قدرت در ماوراءالنهر شروع شد. از طرف دیگر، قراختاییان به خاطر قیامهای ساکنان سرزمینشان ضعیف شدند. گورخان به صورت یک حاکم معمولی درآمد. بعد ها حکومت قراختائیان به وسیله براق حاجب به شکل یکی از سلسله قتلغ خانی ها در کرمان باقی ماند. گسترش علوم دینی درجهان اسلام ازقرن دوم هجری به شکل تدریجی آغاز شد.البته از زمان وفات پیامبر به بعدکه با روایت ونقل اقوال وسیره پیامبر زمینه های علوم نقلی ازجمله حدیث شکل گرفته بود که در قرن دوم این جریان تثبیت شد.در دوره متوکل عباسی وسعت ودامنه علوم دینی در حد قابل توجهی افزایش یافت. عصرسلجوقی را می توان سومین و مهمترین مرحله در گسترش علوم دینی در جهان اسلام دانست.گسترش علوم دینی در عصر سلجوقی را می توان متاثر از دو عامل مهم محسوب کرد. افزایش رقابت های بین مذاهب و علمای دینی مذاهب مختلف اسلامی و به تبع آن تلاش هرکدام از مذاهب برای گسترش علوم دینی و فقهای مربوط به آن مذهب که می-توان این عامل را یک عامل اجتماعی محسوب کرد. عامل مهم دیگر در گسترش علوم دینی در این دوره کاملاً متاثر از سیاست های رسمی حکومت سلجوقی و خصوصاً با سیاست گذاری های وزرای ایرانی سلجوقیان همراه بود که اوج آن سیاست های نظام الملک در تقویت و گسترش فقه شافعی و علوم مربوط به این مذهب بود. در ضمن سلاطین سلجوقی هم در گسترش علوم و مراکز دینی مذهب حنفی تلاش می کردند. در این دوره با تاکیدی که بر پیوند میان دین و دولت بوجود آمد، علوم دینی رواج و گسترش عظیمی یافت و جایی برای چون وچراهای عقلی باقی نگذاشت.در این پژوهش سعی خواهد شد تا پیوند میان عناصر مذکور و چگونگی گسترش علوم دینی بررسی شود و سپس تاثیراتی که این جریان بر بخشهای مختلف علوم گذاشت، مشخص گردد.
ندا هنرمندی مقصود علی صادقی
درمطالعات تاریخی کسب آگاهی نسبت به موضوعات و مسایل مختلف چه در عرصه اجتماعی ، سیاسی ، فرهنگی و چه اقتصادی دارای اهمییت بسیاری می باشد.راههای کسب آگاهی در تاریخ بررسی متون مختلف در علوم دیگر نیز می باشد.یکی از عرصه های مشترک در زمینه تاریخ ،ادبیات فارسی است که منابع ادبی جایگاهی مهم در میان منابع تاریخی دارند. در موضوع مورد بحث نیز یافتن آگاهی های تاریخی مردم ایران بخصوص اهل ادب و از میان آنها شاعران از زمان صفوی تا زندیه بر اساس متون ادبی یعنی دیوان اشعار افراد مورد نظر می باشد . تحقیقات صورت گرفته در عرصه فرهنگی در زمان مورد نظر ما محدود و اندک می باشند .درک این آگاهی های اجتماعی، جغرافیای وفرهنگی ما رادر بررسی جنبه های گوناگون جوامع کمک می نمایند.برای کلمه آگاهی معانی متعددی از جمله شناخت و دانش به کار رفته است . در میان دیوان اشعار و ابیات شاعرانی که در هند حضور یافته اندمی توان آگاهی های را از جامعه هند مشاهده نمود .این پژوهش درصدد یافتن آگاهی های تاریخی اهل ادب ایران بخصوص شاعران از جامعه هندوستان در دوره صفویه افشار و زندیه می باشد .در این دوره زمانی شاعران بسیاری از ایران و از دربار صفویان در دربار گورکانیان هندوستان حضور داشته اند . اطلاعاتی که این گروه از اهل ادب نسبت به جامعه هندوستان در اثر زندگی درآن جا انعکاس می دهند دارای اهمییت می باشد.شاعران در عرصه های مختلف اجتماعی موضوعاتی را در اشعار خودبیان می کنند که یافتن آنها در متون تاریخ سیاسی به راحتی امکان پذیر نمی باشد. میزان آگاهی شاعران و عرصه های شناخت آنها مهم می باشد. دیدگاه منفی و مثبت شاعران مورد توجه این پژوهش است و طرق انتقال این اطلاعات ما را در بررسی عرصه های مختلف روابط کشور ایران و هند یاری می دهد.درمیان این اشعار ما به اطلاعاتی در مورد جغرافیای هندوستان که در زمینه جغرافیای طبیعی و جغرافیای انسانی می باشد دست پیدا می کنیم .آگاهی های که شاعران در مورد زندگی اجتماعی و فرهنگی هندیان مثل آداب و رسوم اجتماعی ، کالاهای تجاری واعتقادات مذهبی به ما می دهند در عرصه آگاهی های احتماعی دارای ارزش فراوان می باشدز جمله مصادیق این آگاهی های می توان به نام شهرها و آب و هوای آن ها مانند کشمیر ،لاهور و غیره اشاره کرد .در موضوع اعتقادات هندیان نیز اشعاری دیده می شوند که به اهمییت بت و بت خانه در میان هندوها اشاره دارد .در مورد رسومی چون حنا بستن ،ازدواج کردن و امری مانند ساتی در متون اطلاعات باارزشی یافت می شود .در این گونه بررسی ها که بر اسا س متون ادبی می باشند باید این نکته را در نظر داشت که آگاهی ها ی تاریخی گاه با اغراق و شاخ و برگ یافتن ادبی همراه است که با دقت نظر در ریشه یابی آنها می توان به اطلاعاتی ارزشمند دست پیدا نمود.با توجه به اینکه مطالعه تاریخ از دیدگاه متون ادبی و با دید جامعه شناختی دارای جایگاه مهمی می باشد روابط ایران و هند در این عرصه نیز روشن تر می گردد. براین اساس می توان دریافت در جامعه ایران در بازه زمانی قرن دهم تا دوازدهم هجری بیشتر چه جنبه های از جامعه هند در بین مردم بخصوص شاعران شناخته شده بوده است. با توجه به مطالب ذکر شده این رساله در پنج فصل تنظیم شده است که در فصل اول به کلیات پرداخته شده . فصل دوم مختصری از روابط سیاسی دو کشور ایران و هند طی قرن دهم تا دوازدهم هجری بیان می شود . در فصل سوم با توجه به اهمییتی که جغرافیا و بحث مکان در شناخت پدیده های جغرافیای دارد به بازتاب آگاهی های جغرافیا از هندوستان در دو قسمت جغرافیای طبیعی و انسانی هندوستان پرداخته شده است .فصل چهارم شامل آگاهی های اجتماعی و فرهنگی بازتاب یافته در اشعار شاعران و توضیحاتی پیرامون آنهامی باشد. فصل آخر و پنجم نیز نتیجه گیری و جمع بندی موضوع است. روش کار نیز در این پژوهش به صورت کتابخانه ای و از طریق مطالعه دیوان اشعار این شاعران می باشد.