نام پژوهشگر: محمد علی بشارت

بررسی نقش تعدیل گر سبک های دلبستگی در رابطه حمایت اجتماعی و طرحواره های ناسازگار اولیه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1390
  میرتوحید سید تازه کند   پرویز آزادفلاح

چکیده حمایت اجتماعی به عنوان سپری در مقابل حوادث و رویداد های ناگوار عمل کرده و نگرش مثبتی نسبت به مسائل در افراد به وجود می آورد. با این حال به نظر می رسد که همه افراد از حمایت اجتماعی ارائه شده در روابط نزدیک سود نمی برند و همه به یک میزان در زمان استرس حمایت اجتماعی را جستجو نمی کنند. به نظر می ر سد این مسئله تا حدی تحت تاثیر تجارب گذشته افراد باشد. پژوهش حاضر به دنبال بررسی نقش تعدیل گر سبک های دلبستگی در رابطه حمایت اجتماعی و طرحواره های ناسازگار اولیه است. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی است. 380 دانشجوی کارشناسی دانشگاه تهران با پاسخ دادن به مقیاس ادراک حمایت اجتماعی، دلبستگی بزرگسالان و پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه، در این پژوهش شرکت کردند. برای انتخاب نمونه تحقیق از روش نمونه گیری خوشه ای و به منظور تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که بین حمایت اجتماعی و طرحواره های ناسازگار اولیه همبستگی منفی، بین سبک های دلبستگی ناایمن (اضطرابی-دوسوگرا و اجتنابی) و طرحواره های ناسازگار اولیه هبستگی مثبت، بین سبک دلبستگی ایمن و طرحواره های ناسازگار اولیه همبستگی منفی، بین سبک های دلبستگی ناایمن (اضطرابی-دوسوگرا و اجتنابی) و حمایت اجتماعی هبستگی منفی و بین سبک دلبستگی ایمن و حمایت اجتماعی همبستگی مثبت وجود دارد. همچنین نتایج به دست آمده بیانگر آن است که سبک های دلبستگی رابطه بین حمایت اجتماعی و طرحواره های ناسازگار اولیه را تعدیل می کنند. به نظر می رسد سبک دلبستگی یک ویژگی نسبتاً پایداری است که ادراک فرد از حمایت اجتماعی و جستجوی حمایت اجتماعی را تحت تأثیر قرار می دهد و به عنوان یک متغیر مهم، مولفه های شناختی تاثیرگذار در سلامت روانشناختی را تحت تأثیر قرار می دهد.

رابطه ی رضایت از زندگی با سبک های مقابله با استرس و صفات شخصیتی زندگی زنان شاغل در مراکز آموزش عالی شهرستان رشت
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان 1390
  محبوبه طاهر   ,ولی اله موسوی

هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه صفات شخصیتی و سبک های مقابله با استرس با رضایت از زندگی انجام شد. روش: جامعه مورد مطالعه این پژوهش شامل زنان شاغل (دارای مدرک کارشناسی و بالاتر) در مراکز آموزش عالی شهرستان رشت (448 نفر) بود که از میان آنها 206 نفر با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های نئو neo-ffi (کاستا و مک کری، 1992)، پرسشنامه سبک های مقابله با استرس تهران (بشارت، 1385) و مقیاس رضایت از زندگی swls (دینر و همکاران، 1985) پاسخ دادند. یافته ها: نتایج نشان داد بین صفت برون گرایی با رضایت از زندگی (01/0= p،21/0=r) رابطه مثبت و معنادار وجود دارد، بین صفات وظیفه شناسی (05/0= p،21/0- =r) و گشودگی با رضایت از زندگی (01/0= p،23/0- =r) همبستگی منفی و معنادار وجود داشت. بین سبک مقابله ای مسئله محور با رضایت از زندگی (01/0=p ، 24/0 =r) و سبک مقابله ای هیجان محور مثبت با رضایت از زندگی (01/0=p ، 22/0=r) رابطه مثبت و معنادار وجود داشت. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد صفات شخصیتی و سبک های مقابله ای می تواند 12/0 درصد از واریانس رضایت از زندگی را تبیین کند. تعامل میزان درآمد و میزان تحصیلات بر رضایت از زندگی اثر معناداری نداشت. نتایج آزمون تحلیل واریانس یکراهه مشخص کرد بین رضایت از زندگی زنان شاغل در مراکز آموزش عالی مختلف تفاوت معناداری وجود نداشت، اما بین صفات شخصیتی زنان شاغل در مراکز آموزش عالی مختلف تفاوت معنادار مشاهده شد. نتیجه گیری: رضایت از زندگی تحت تأثیر تعامل عوامل گوناگون از جمله صفات شخصیتی و سبک های مقابله با استرس است. بکارگیری سبک مقابله ای مناسب می تواند موجب افزایش رضایت از زندگی شود، همان طور که داشتن رضایت از زندگی نیز می تواند در بکارگیری سبک مناسب مقابله با استرس تأثیر مهمی داشته باشد. کلیدواژه ها: صفات شخصیتی، سبک های مقابله با استرس، رضایت از زندگی

نقش تعدیل کننده درونگرایی و برونگرایی در رابطه بین سبک های فرزند پروری والدین و استحکام من فرزندان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1393
  ریحانه فیاض   فریده عامری

یکی از متغیر های مهم سلامت روان، استحکام من افراد است. پژوهش حاضر به بررسی نقش تعدیل کننده برنگرایی-درونگرایی در رابطه بین سبک های فرزند پروری والدین و استحکام من فرزندان پرداخته است. بدین منظور 190 دانش آموز دختر در مقطع سوم دبیرستان پرسشنامه های استحکام من(ess)؛ (بشارت،1386) و پرسشنامه اصلاح شده شخصیت آیسنک (epq-rs)؛ (1969) را تکمیل نمودند. علاوه بر آن یکی از والدین آنها نیز پرسشنامه سبک های فرزند پروری بامریند (psq)؛ (1991) را تکمیل نمود. نتایج پژوهش نشان داد که هر چقدر سبک فرزند پروری والدین مقتدرانه تر باشد، استحکام من بیشتری (01/0p < ، 29/0r = ) در فرزندان آنها مشاهده می شود، همچنین برونگرایی و استحکام من فرزندان با یکدیگر رابطه مثبت معنادار (01/0p < ، 21/0r = ) داشتند. نتایج تحلیل یافته ها نشان داد که سبک های فرزند پروری مقتدرانه و مستبدانه با یکدیگر رابطه معکوس (01/0p < ، 40/0-r = ) داشتند. با توجه به معنادار بودن میزان تغییر در ²r در هر سه مرتبه رگرسیون و نیز معنادار و مثبت بودن ضریب استاندارد رگرسیونی تعامل سبک مقتدارنه با برون گرایی (45/0p = ، 93/0-? = ) ، می توان گفت که برون گرایی قادر به تعدیل ارتباط بین سبک مقتدرانه والدین با استحکام من فرزندان است. به عبارت دیگر، رابطه سبک مقتدرانه والدین با استحکام من فرزندان به میزان برون گرایی بستگی دارد. از این یافته نتیجه گرفته می شود که سبک فرزند پروری مقتدرانه والدین استحکام من فرزندان را پیش بینی می کند و همچنین برونگرایی فرزندان این رابطه را قوی تر می کند.