نام پژوهشگر: حمید رضا خانکه
صغری قلی زاده حمید رضا خانکه
هدف: هدف اصلی این مطالعه، تعیین تاثیر کتاب درمانی بر میزان توانایی های خودمدیریتی سالمندان بود. روش بررسی: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه تجربی است. جامعه پژوهش شامل کل سالمندان 60 سال به بالا و عضو کانون جهاندیدگان منطقه چهار بودند. نمونه شامل 60 نفر سالمند بود که با توجه به معیارهای ورود و خروج انتخاب شدند. اعضای نمونه به روش تصادفی در دو گروه مداخله(n=30) و گروه شاهد (n=30)قرارگرفتند. پنج جلسه کتاب درمانی در طول ده هفته، برای گروه مداخله انجام شد. توانایی خودمدیریتی قبل و بعد از مداخله در هر دو گروه اندازه گیری شد. ابزار پژوهش، پرسشنامه smsa-30بود )8/0 =?(. برای تجزیه و تحلیل داده ها از spss18 استفاده شد. داده ها با کمک آزمون های آماری کای اسکوئر، کلموگروف اسمیرنوف، دقیق فیشر، تی زوجی و تی مستقل تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: میانگین نمرات توانایی خودمدیریتی قبل از مداخله، در گروه آزمون 77/70 و در گروه شاهد 46/68 بود. پس از مداخله میانگین نمره توانایی خودمدیریتی در گروه آزمون25/73 و در گروه شاهد 53/69 بود. نتایج در سطح 95% از لحاظ آماری معنادار بود. یافته های حاصل از پژوهش نشان می دهد که پس از انجام مداخله، نمره کلی توانایی های خود مدیریتی پس مداخله در دو گروه آزمون و شاهد، تفاوت معناداری از لحاظ آماری دارد (p=0.03)، بطوری که میانگین توانایی های خودمدیریتی، در گروه آزمون از شاهد بالاتر است که نشان دهنده بالاتر بودن توانایی های خودمدیریتی در گروه مداخله نسبت به گروه شاهد، پس از مداخله است. همچنین با توجه به یافته های مطالعه حاضر مشخص می شود که نمرات گروه آزمون در خرده مقیاس های سرمایه گذاری رفتاری، تنوع رفتاری و مثبت اندیشی بطور معناداری بالاتر از گروه شاهد است که نشان دهنده بهبود این خرده مقیاس ها در گروه آزمون نسبت به گروه شاهد است (p<0/05) نتیجه گیری : یافته های پژوهش حاضر، ضمن حمایت از فرضیه تحقیق نشان داد که کتاب درمانی، موجب بهبود شاخص های توانایی های خودمدیریتی می شود که این امر بدان معنی است که این مداخله، می تواند سبب بهبود محسوس و معنادار توانایی های خودمدیریتی سالمندان و در نتیجه بهبود کیفیت زندگی آنها شود. لذا انجام مداخلات غیرتهاجمی نظیر کتاب درمانی و سایر درمانهای شناختی-رفتاری، توسط پرستاران می تواند ضمن بهبود توانایی های خودمدیریتی سالمندان، زمینه را جهت ارتقاء کیفیت زندگی و حضور فعال تر آنها در جامعه فراهم کند، ضمنا این مطالعه یک فیلد جدید جهت پژوهش ها و خدمات پرستاری ایجاد کرده است.
خسرو شاکری مسعود فلاحی خشکناب
چکیده مقد مه و هدف: تروما یکی از معضلات مهم مورد توجه اکثر کشورها است. مراقبتهای پیش بیمارستانی اولین جزء سیستم مراقبت درمانی بیماران ترومایی را تشکیل می دهد. دانش و مهارت افراد دخیل در امر مراقبت در پیش آگهی بیماران ترومایی نقش اساسی دارد. لذا این پژوهش با هدف تعیین دانش، نگرش و مهارت بالینی کارکنان فوریتهای پزشکی مرکز اورژانس شهر تهران در مواجهه با تروما انجام گرفت. روش کار: در یک مطالعه توصیفی- تحلیلی 213 نفر از تکنسین های مرکز اورژانس تهران به صورت طبقه ای تصادفی انتخاب شدند. داده ها توسط پرسشنامه های دموگرافیک، سنجش دانش، نگرش و چک لیست مهارت بالینی جمع آوری و روایی صوری و محتوایی پرسشنامه ها با نظرخواهی از متخصصین ارزیابی گردید. همسانی درونی پرسشنامه ها با کودر ریچارسون 20 و آزمون – پس آزمون تأیید شد. مشارکت کنندگان ابتدا پرسشنامه ها را تکمیل نمودند سپس مهارت بالینی آنان به روش (osce) روی مانکن اندازه گیری شد. برای تحلیل داده ها از آزمونهای تی مستقل، آنالیز واریانس یکطرفه، تعقیبی بن فرونی و ضریب همبستگی پیرسون استفاده گردید. بررسی یافته ها: دانش اکثر شرکت کنندگان در حد متوسط بود و با متغیرهای دموگرافیک ارتباط معناداری نداشت(05/0p>). مشارکت کنندگان درخصوص ارائه خدمات نسبت به بیماران ترومایی نگرش خوب و مثبتی داشتند. بین نگرش و متغیرهای آموزش ضمن خدمت، سطح تحصیلات و رشته تحصیلی ارتباط آماری وجود داشت(05/0p<). مهارت بالینی مشارکت کنندگان در اکثر مهارتها به جز دو مهارت در سطح خوبی بود و بین مهارت بالینی و متغیرهای دموگرافیک ارتباط آماری وجود داشت(05/0p<). بحث و نتیجه گیری: تکنسینهای فوریت های پزشکی نیازمند اطلاعات تخصصی و بیشتر در زمینه تروما هستند بنابراین پیشنهاد می شود در آموزش ضمن خدمت آنها توجه بیشتری صورت گیرد و نسبت به آموزش مهارتهایی که اکثرتکنسینها نقص دارند توجه ویژه شود.
مریم نخعی حمید رضا خانکه
زمینه و هدف: از آنجائی که بازگشت به جامعه و انسجام یابی مجدد آن بعد از حوادث و بلایا یک موضوع ذهنی و چند بعدی است که متاثر از عوامل مختلف می باشد و دغدغه ی اصلی مصدومین و تجربه آنها مبهم می باشد، محققان تلاش دارند تا با انجام مطالعه ای کیفی فرایند آن را مشخص نمایند . روش: این مطالعه بر مبنای روش شناسی تئوری زمینه ای در سال های 1391-1388 انجام شده است. مشارکت کنندگان از طریق نمونه گیری مبتنی بر هدف انتخاب و سپس نمونه گیری نظری با توجه به داده های به دست آمده و نظریه ی در حال ظهور ادامه پیدا کرد. داده ها از طریق مصاحبه، مشاهده، بحث گروهی متمرکز و مستندات مکتوب جمع آوری و بر اساس رویکرد اشتراوس و کوربین(2008) تحلیل گردید. نتایج: حاصل داده های ترا نویسی شده از مصاحبه با 26 مشارکت کننده (شامل مدیران، ارائه کنندگان خدمات سلامتی، مصدومین و دریافت کنندگان این خدمات)، یادداشت های عرصه و سایر مستندات تعداد 1652 کد اولیه بود. در طی فرایند تحلیل داده ها، 5 طبقه اصلی از داده ها استخراج گردید، که شامل «مواجهه واکنشی با حادثه»، «فروکش کردن هیجانات»، «نیاز به بازیابی سلامت همه جانبه»، «پیشرفت عادی سازی زندگی(دستیابی به نرمالیتی جدید)»، و «عوامل ساختاری زمینه ای» بودند. همچنین فرایند بازگشت افراد به جامعه نشان داده شد. «نیازبه بازیابی سلامت همه جانبه» انتزاعی ترین مفهومی بود که در داده ها آشکار گردید و طبقات را به یکدیگر متصل می نمود. بحث: آنچه چگونگی و روند بازگشت افراد بعد از وقوع حوادث و بلایا را نشان می دهد تلاش افراد برای ارتقاء بازیابی سلامت همه جانبه است که با « نیاز به بازیابی سلامت همه جانبه» به عنوان نگرانی اصلی شروع شده و عامل و بستر برانگیخته شدن استراتژی غالب در افراد است. این تلاش با استراتژی های مشارکت صورت می پذیرد. در نهایت پیامد نهایی این فرایند «پیشرفت عادی سازی زندگی (دستیابی به نرمالیتی جدید)» است که با تغییرات و دستیابی به الگو های جدیدی از توانمندی همراه می باشد.
فریبا درخشان نیا مصطفی اقلیما
سلامت مفهومی بسیار وابسته به شرایط محیطی جامعه است از همین رو در هر جامعه و فرهنگی و در هر سطحی از توسعه یافتگی، تعریف و مفهوم خاصی از آن مطرح می شود. به دلیل چند بعدی بودن مفهوم سلامت تعاریف متعددی از آن وجود دارد ولی به نظر می رسد سلامت اجتماعی مفهوم پیچیده تری است و بستگی بیشتری نیز به شرایط بومی دارد. از آنجا که لازم است مفهوم جامعه سالم بر اساس ویژگی ها و مشخصات هر جامعه بررسی و تبیین گردد لذا مطالعه حاضر ، به دنبال رسیدن به تعریفی از سلامت اجتماعی بر اساس نظر متخصصین و صاحبنظران ایرانی در حوزه سلامت اجتماعی است. روش و مشارکت کنندگان : به همین منظور ، در این مطالعه کیفی تلفیقی که با استفاده از روش چند بعدی سازی انجام گرفته است، ویژگیها و ابعاد سلامت اجتماعی، بر اساس نظر متخصصین و صاحبنظران حوزه سلامت اجتماعی با استفاده از تکنیک دلفی ( در طول 3 مرحله (گردش) و نیز مصاحبه فردی با متخصصین و با بکارگیری روش تحلیل محتوای کیفی ، استخراج گردید. همچنین در راستای افزایش قابلیت اعتماد مطالعه ، برای دستیابی به ویژگی های جامعه سالم بر اساس تجارب و ادراکات شهروندان تهرانی ، بحث های گروهی متمرکز انجام گرفته و نتایج ، با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی استخراج شده و در دور (راند) دوم جهت اطلاع و استفاده متخصصین ، ضمیمه پرسشنامه دلفی گردیده است. نتایج : نتایج مطالعه حاضر ، بر اساس نظر متخصصین ، ویژگی های ذیل را ، به عنوان ابعاد (طبقات ) اصلی سلامت اجتماعی تبیین نموده است: از نظر متخصصین ، جامعه ای سالم است که در ابعاد 10 گانه ی "نظام اقتصادی، جامعه مدنی، چتر حمایتی رفاه اجتماعی، سلامت همگانی،آسایش(well-being)، سلامت خانواده،فرهنگ و ارزشهای اجتماعی ، سلامت جسمی، مشکلات اجتماعی، جایگاه و روابط بین المللی "دارای شرایط مناسبی باشد.( هر کدام از این ابعاد دارای زیر طبقات و بیانگرهایی است که در فصل چهارم رساله ، بصورت مبسوط شرح داده می شود.) بحث و نتیجه گیری : مطالعه حاضر نشان می دهد که بخشی از نظرات متخصصین به عنوان ویژگی های جامعه سالم دارای اشتراکاتی با تجارب سایر کشورها ست. البته طبقه بندی ها متفاوت است ولی بیانگر هایِ زیر مجموعه، در تعدادی از شاخص های موجود دنیا در زمینه سلامت اجتماعی نیز مطرح شده است و می توان گفت عمومیت بیشتری دارد. از جمله : نظام اقتصادی، چتر حمایتی رفاه اجتماعی ،سلامت همگانی، آسایش (well-being)، فرهنگ و ارزشهای اجتماعی، سلامت جسمی و مشکلات اجتماعی .ولی بخشی دیگر از این ابعاد، مختص جامعه ماست .مانند بُعد "جامعه مدنی" و "جایگاه و روابط بین المللی" که بنا به شرایط جامعه ما از نظر متخصصین ایرانی مطرح شده است. پیشنهاد می شود بر اساس نتایج حاصل از این مطالعه ، شاخص ترکیبی طراحی و وضعیت سلامت اجتماعی کشور (به تفکیک استانهای مختلف ) مورد بررسی قرار گیرد و امید است سیاست گذاران و برنامه ریزانِ حوزه سلامت اجتماعی ، از یافته های این مطالعه ، بهره برداری نمایند.
زهرا السادات ترابی مصطفی اقلیما
مراقبان خانگی مهمترین افرادی هستند که از بیماران حمایت می کنند. تحقیقات موجود نشان می دهد که تنوع و شدت نقش های مراقبتی می تواند به فشار روانی در مراقبان خانگی بیماران بینجامد. بار روانی تحمیلی ناشی از مراقبت یک بیمار روانی می تواند از کیفیت مراقبت ارایه شده کاسته و از سوی دیگر سلامت جسمانی و روانی مراقبان را نیز به مخاطره اندازد. این پژوهش با هدف بررسی رابطه بارخانواده با کارکرد خانواده در مراقبان بیماران روانی مزمن بستری در مرکز آموزشی درمانی رازی انجام شد. پژوهش حاضر، مقطعی-تحلیلی و از نوع مطالعات همبستگی است. نمونه این پژوهش را 118 نفر از مراقبان بیماران بستری در بخشهای حاد مرکز مذکور تشکیل می دادند که به روش نمونه گیری منظم انتخاب شده اند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، عبارت بودند از پرسشنامه کارکرد خانواده (fad) و مقیاس بار خانواده (fbis) و یک چک لیست مشخصات جمعیت شناختی. برای تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده از آزمون های آماری کولموگروف ـ اسمیرنف، همبستگی اسپیرمن، کروسکال والیس و یو-مان-ویتنی استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین بار خانواده و کارکرد عمومی و نیز بین بارخانواد و خرده مقیاسهای حل مسئله و پاسخدهی عاطفی رابطه معناداری وجود دارد (05/0>p). در بین ویژگی های جمعیت شناختی، رابطه بار خانواده با ساعات حضور مراقب در کنار بیمار، نوع سازمان حمایتگر و درآمد خانواده مشخص شد(05/0>p). با سایر متغیرهای جمعیت شناختی رابطه ای یافت نشد (05/0<p). این پژوهش نشان داد که بار خانواده می تواند بر کارکرد خانواده بیمار روانی مزمن اثر منفی بگذارد. بنابراین، با تمسک به روشهایی که طی آنها احتمالاً بار خانواده می تواند کاهش پیدا کند می توان کارکرد خانواده ها را بهبود بخشیده و به تبع آن سلامت مراقبان و کل خانواده بیمار را ارتقا بخشید.
لیبا رضایی حمید رضا خانکه
زمینه: خودسوزی یکی از شیوه های شایع خودکشی درکشورهای در حال توسعه مانند ایران است. علیرغم پژوهش های انجام شده در این زمینه، فرآیند اقدام به خودسوزی تبیین نشده است. از طرف دیگر نقش کاردرمانی در پیشگیری از خودسوزی در متون کاردرمانی نیز مشخص نشده است. لذا این تحقیق با هدف تبیین فرآیند خودسوزی با رویکرد کاردرمانی انجام گرفت. روش تحقیق: این تحقیق کیفی به شیوه نظریه زمینه ای در سال 1392-1391 در استان کرمانشاه انجام گرفت. روش نمونه گیری در ابتدا هدفمند و سپس بر اساس داده های به دست آمده و نظریه در حال ظهور از نمونه گیری نظری استفاده شد. مشارکت کنندگان 29 نفر و شامل 15 نفر از اقدام کنندگان به خودسوزی،1 نفر تهدید کننده به خودسوزی، 5 نفر از اعضای خانواده اقدام کنندگان به خودسوزی و 8 نفر کادر درمان در تیم درمانی اقدام کنندگان به خودسوزی بودند. داده ها با استفاده از مصاحبه، یادداشت های در عرصه، و پانل متخصصین جمع آوری گردید و با استفاده از روش اشتراوس و کوربین مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: تجزیه و تحلیل داده ها برای تبیین فرآیند اقدام به خودسوزی منجر به استخراج پنج طبقه اصلی ساختار فرهنگی، تضادهای خانوادگی، مشکلات بهداشت روانی، تهدید به خودسوزی، و ویژگی های متمایز خودسوزی گردید. تضادهای خانوادگی به عنوان متغیر مرکزی در این فرآیند مشخص گردید. همچنین تحلیل داده ها با رویکرد کاردرمانی منجر به استخراج سه طبقه زمینه عملکردی، مشکلات مربوط به تعادل در کار، و مشکلات مربوط به فرد شد. مشکلات مربوط به عدم تعادل در کار متغیری مرکزی در فرآیند انتقالی بود. بحث و نتیجه گیری: پیشگیری از خودسوزی با توجه به علل و عوامل موثر در فرآیند اقدام به خودسوزی و در سطوح مختلف پیشگیری ضروریست. همچنین بر اساس یافته های این تحقیق مداخلات کاردرمانی در جهت رفع مشکلات مربوط به عدم تعادل در کار، و زمینه و همچنین توانمندسازی این افراد می تواند در پیشگیری از خودسوزی موثر باشد.
آرام کریمیان حمید رضا خانکه
در هنگام وقوع حوادث و بلایا بیمارستان ها و مراکز بهداشتی - درمانی جز اولین واحدهایی هستند که ارائه خدمات بهداشتی- درمانی بهینه و به موقع آنان، میتواند در کاهش مرگ ومیر و نجات مصدومان نقش حیاتی و تعیین کننده ای داشته باشند. حوادث و بلایا همیشه تاثیر منفی بر سلامت عمومی و رفاه جمعیت آسیب دیده می گذارند و مراقبت های بهداشتی عامل اصلی بقا در این زمینه هستند. بیمارستان ها جز اولین مراکزی هستند که در گیر عوارض ناشی از حوادث غیر مترقبه می شوند.این حوادث مشکلات منحصر به فردی را ایجاد میکنند که پاسخ به آنها نیازمند آمادگی میباشد. هدف مطالعه حاضر بررسی تاثیر آموزش اصول آمادگی بیمارستانی بر اساس برنامه ملی بر میزان آمادگی پاسخگویی بیمارستان سوانح و سوختگی شهید مطهری تهران به حوادث و بلایا میباشد پژوهش حاضر یک مطالعه مداخله ای از نوع نیمه تجربی قبل و بعد میباشد. بیمارستان سوانح و سوختگی شهید مطهری تهران به عنوان محیط پژوهش به صورت غیر تصادفی انتخاب شد. ابزار گرد آوری اطلاعات، چک لیست استاندارد سازمان بهداشت جهانی است که شامل 9 مولفه و 92 سوال میباشد که پس از انجام روایی و پایایی مورد استفاده قرار گرفت. داده ها به روش مصاحبه و مشاهده توسط محقق جمع آوری شد. برنامه آموزشی که شامل کارگاه یک روزه آمادگی بیمارستانی در مقابل حوادث و بلایا بر اساس برنامه ملی بود به مدیران و اعضای کمیته بحران بیمارستان آموزش داده شد یک ماه بعد مجددا ابزار توسط خود محقق تکمیل گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از شاخص های آمار توصیفی (روش چشمی) انجام گردید. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که نمره کلی آمادگی بیمارستان از 178 به 210 در پیگیری نسبت به پیش آزمون تغییر کرده است. نتایج این پژوهش حاکی از تاثیر مثبت آموزش برنامه ملی مقابله با حوادث و بلایا در افزایش آمادگی پاسخگویی بیمارستان به حوادث و بلایا می باشد. توصیه می شود به منظور ایجاد و حفظ آمادگی بیمارستان ها، آموزش و اجرای برنامه ملی جز برنامه های اصلی این نهاد ها قرار گیرد.
سید طیب مرادیان وفایی کیان نوروزی
متغیر مرکزی این پژوهش وضعیت چالشی همراه با دوگانگی در خانواده بود که در پاسخ به این دغدغه خانواده ها و تیم درمان از استراتژی واگذاری گام به گام مراقبت استفاده می کنند. این استراتژی می تواند منجر به توسعه حرفه ای پرستاری و ایتقلال حمایت شده اعضای خانواده گردد. در صورت طی نشدن صحیح گام های فرایند احتمال آسیب به بیمار وجود دارد.