نام پژوهشگر: زینب جعفریان
شهلا قادری زینب جعفریان
خاک بخشی از اکوسیستم های مرتعی در مناطق مختلف رویشی کشور شور می باشد. شوری از تنش های غیر زنده و فاکتور مهم و تعیین کننده در جوانه زنی بذر، اندازه و پایداری بانک بذر خاک و همچنین پویایی پوشش گیاهی سطح زمین در اراضی شور است. بانک بذر یک جزء مهم از ذخایر گونه ای در هر اکوسیستم است که می تواند در توصیف بهتر جوامع گیاهی آن اکوسیستم اهمیت داشته باشد. همچنین بانک بذر نقش مهمی در پراکنش مکانی و زمانی گیاهان در اراضی شور دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین پوشش گیاهی با بانک بذر خاک در چند تیپ گیاهی شوررست در مراتع سرخ ده دامغان در استان سمنان انجام پذیرفت. روش نمونه برداری تصادفی- منظم در واحدهای گیاهی همگن بوده که برای پوشش گیاهی در 100 پلات یک متر مربعی درصد پوشش تاجی به تفکیک گونه ها ثبت گردید. برای شناسایی بانک بذر خاک نمونه برداری از دو عمق خاک (صفر تا 5 سانتی متر و 5 تا 10 سانتی متر) در همان واحدهای گیاهی همگن صورت پذیرفت. نمونه های خاک به منظور جوانه زنی بذور به مدت 10 ماه در گلخانه قرار داده شده و بذرهای جوانه زده شناسایی شدند. نتایج آنالیز خوشه ای منجر به تفکیک پنج اجتماع گیاهی در منطقه گردید. آنالیز واریانس نشان داد که اجتماعات گیاهی از نظر همه خصوصیات خاک دارای اختلاف معنی دار می باشند. بیشترین و کمترین میزان هدایت الکتریکی (ec) به ترتیب در اجتماع گیاهی salsola dendroides و halocnemum strobilaceum مشاهده شد. شاخص های تنوع و غنای گونه ای در اجتماع hypocylix kerneri - dendroides salsola به طور معنی داری بیشتر از سایر اجتماعات گیاهی بود. نتایج آنالیز چند متغیره نشان داد که خصوصیات خاک پراکنش گونه های گیاهی منطقه را به طور معنی داری تحت تاثیر قرار داده به طوری که هر گونه تغییر در خصوصیات خاک منطقه در آینده می تواند تبدیل این اجتماعات گیاهی به یکدیگر را در پی داشته باشد. مهم ترین خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک در فضای آنالیز چند متغیره در تفکیک اجتماعات گیاهی منطقه هدایت الکتریکی، پتاسیم، آهک و بافت خاک بودند. نتایج حاصل از داده های بانک بذر خاک نشان داد که تعداد کل بذر جوانه زده به طور متوسط 19/437 بذر در متر مربع در عمق اول خاک (عمق صفر تا پنج سانتی متری) و 19/196 بذر در متر مربع در عمق دوم خاک (5 تا 10 سانتی متری) بود. گونه هایbrassica napus ،coronpus didymus وkochia prostrata بیشترین تراکم بذر را در هر دو عمق خاک در منطقه داشتند. به جز گونه های kochia prostrata و salicornia europaea سایر گونه های غالب شورپسند موجود در پوشش گیاهی در بانک بذر خاک حضور نداشتند. اجتماعsalsola dendroides با 14 گونه بیشترین تعداد گونه در بانک بذر خاک را داشته و اجتماع halocnemum strobilaceum با 3 گونه کمترین تعداد گونه را داشت. مقایسه ترکیب گونه ای پوشش گیاهی سطح زمین با بانک بذر خاک نشان داد که تعداد گونه های اندکی بین آنها مشترک بوده و بسیاری از گونه ها تنها در پوشش گیاهی بودند یا تنها در بانک بذر خاک مشاهده شدند. پوشش گیاهی سطح زمین از تنوع و غنای گونه ای بیشتری نسبت به بانک بذر خاک در هر پنج زیر اجتماع گیاهی برخوردار بود. نتایج این تحقیق همچنین نشان داد که که بین ماتریس فاصله ای پوشش گیاهی و ماتریس فاصله ای بانک بذر خاک در کل منطقه شباهتی وجود ندارد. نتایج آنالیز چند متغیره حاصل از rda نشان داد که فاکتورهای خاک اثر معنی داری بر ترکیب گونه ای موجود در بانک بذر خاک منطقه دارند. کلمات کلیدی: شوری، پراکنش مکانی، خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک، آنالیز تطبیقی متعارفی (cca)، تنوع و غنای گونه ای، بانک دیاسپور و سرخ ده
قهرمان قوردویی میلان قدرت اله حیدری
چکیده امروزه، رشد سریع جمعیت و به تبع آن مشکلات اقتصادی– اجتماعی بیش از هر زمان دیگری باعث تخریب و تهدید منابع طبیعی تجدیدشونده از جمله جنگل و مرتع می شود. هدف این مطالعه، بررسی اثرات اجرای طرح اسکان عشایر بر وضعیت اقتصادی – اجتماعی بهره برداران اسکان شده و وضعیت مراتعی که تعدادی از بهره برداران آن زندگی مبنی بر اسکان را پذیرفته اند در شهرستان ماکو، استان آذربایجان غربی بوده است. 3 متغیر وابسته در این تحقیق شامل "رضایت مندی اقتصادی بهره برداران از اجرای طرح اسکان عشایر"، " رضایت مندی اجتماعی بهره برداران ناشی از اجرای این طرح"، و "کاهش تخریب مراتع با اجرای طرح اسکان عشایر از دیدگاه بهره برداران" می باشند. بهره-برداران طرح اسکان عشایر در 9 سامان عرفی نمونه آمار را تشکیل می دادهاند. ابزار تحقیق، پرسشنامه و نمونه-گیری با روش تصادفی ساده بود. 90 پرسشنامه که از بهره-برداران اسکان شده حاصل شد با استفاده از فرمول کوکران تکمیل شد. برای تعیین وضعیت مراتع مورد مطالعه از روش شش فاکتوری استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روشهای همبستگی و مدل رگرسیونی لاجیت استفاده شد. یافته های این پژوهش نشان داد که عوامل تعداد بهره بردار، تعداد دام، میزان سواد، شغل اصلی و فرعی تأثیر مثبت و معنی داری در اجرای طرح اسکان عشایر دارد و متغیر سهم بهره بردار از مرتع، درآمد سالیانه و تعداد دام تأثیر منفی و معنی داری در رضایت مندی بهره-برداران از اجرای طرح اسکان داشته اند. بطوریکه با کاهش تعداد دام، مساحت مرتع و درآمد سالیانه تمایل به اسکان در بهره برداران افزایش خواهد یافت. همچنین مقایسه نتایج ارزیابی وضعیت مراتع در قبل و بعد از اجرای طرح اسکان تفاوت معنی داری را نشان می دهد. کلمات کلیدی: اسکان عشایر، عوامل اقتصادی – اجتماعی، وضعیت مرتع، مدل رگرسیونی لاجیت، ماکو
سارا شعبانزاده قاضی محله زینب جعفریان
مطالعات خصوصیات خاک در شناسایی اثرات مدیریت های متفاوت در عرصه های کشاورزی و منابع طبیعی از جمله تخریب مراتع و جنگل ها و احیاء اراضی از اهمیت زیادی برخوردار است. همچنین به منظور مدیریت بهتر اکوسیستم ها و تفسیر آنها آنالیز تغییرپذیری مکانی خصوصیات خاک ضروری است. آنجا که در کشور خصوصا شمال ایران با پدیده تبدیل اراضی مواجه هستیم در این تحقیق، تغییرپذیری مکانی خصوصیات خاک در سه کاربری متفاوت در منطقه پشرت کیاسر بررسی شد. نمونه برداری در سه سایت جنگل، مرتع و کشاورزی با پیاده کردن یک شبکه نمونه برداری 120×120 مترمربعی انجام و ازهر سایت تعداد 49 نمونه خاک از عمق 0-30 سانتیمتر جمع آوری و به آزمایشگاه انتقال یافت. در آزمایشگاه ویژگی های خاک شاملph ، آهک، نیتروژن کل، کربن آلی، بافت خاک (درصد سیلت، رس و شن ) و درصد رطوبت اندازه گیری شد. سپس داده ها نرمال گردیده و آنالیز های زمین آماری برای نشادن دادن وابستگی مکانی این ویژگی-ها صورت گرفت. آنالیز مکانی ویژگیهای مورد مطالعه نشان داد که مدل مناسب برای همه ویژگی های خاک از نوع همسانگرد یا مستقل از جهت بوده است. در کاربری کشاورزی همه پارامترهای خاک به جز اسیدیته دارای ساختار مکانی بالا بودند. در کاربری جنگل وابستگی مکانی اکثر ویژگی های خاک قوی و کربن آلی، درصد شن متوسط تا قوی و ویژگی هدایت الکتریکی وابستگی مکانی ضعیف داشت. همچنین در کاربری مرتع به استثنای ویژگی های درصد رطوبت، رس، اسیدیته و نیتروژن بقیه ویژگی های خاک وابستگی مکانی متوسط تا ضعیف داشتند. در کل تغییر کاربری وابستگی مکانی را کاهش داده است. برای آزمون اثرات نوع کاربری بر ویژگیهای خاک از آنالیز واریانس یکطرفه (anova) استفاده شد. مقایسه میانگین ویژگیهای خاک بین کاربریها با روش دانکن در سطح 01/0 انجام شد. داده ها با استفاده از نرم افزار spss نسخه 16 آنالیز شدند. نتایج نشان داد که بطور کلی کربن و نیتروژن تغییرات بیشتری در کل منطقه داشته و اسیدیته کمترین تغییرات را از خود نشان داد. تفاوت معنیداری در سطح یک درصد بین کاربریهای مختلف از نظر ویژگیهای مورد مطالعه وجود دارد.
زهره سپهری زینب جعفریان
چکیده آتش به عنوان یک عامل شناخته شده در تغییر خصوصیات فیزیکی، شیمیایی و هیدرولوژی خاک محسوب می شود، وجود خاکستر و زغال باقی مانده از آتش سوزی نیز تأثیر زیادی بر روی خاک دارد. علیرغم تأثیر بسیار زیاد آتش و خاکستر بر روی این خصوصیات و نقش ظرفیت نگه داری آب در تجدید حیات گیاه پس از آتش سوزی، اطلاعات در این زمینه محدود است. بدین منظور مطالعه ای برای بررسی تأثیر آتش و خاکستر بر روی خصوصیات فیزیکی، شیمیایی و هیدرولوژیکی خاک مرتع در منطق? چرات شهرستان سوادکوه انجام گرفت. نمونه برداری در دو تیپ گیاهی astragalus gossypinus و a aucheriartemisi به روش سیستماتیک ـ تصادفی با استقرار ? ترانسکت ?? متری و ?? پلات ? مترمربعی در راستای آن ها انجام شد. 10 تیمار شامل خاک شاهد، خاک سوخته با مشعل و خاک سوخته در کوره با دمای ???،??? و ??? درجه سانتیگراد، ترکیب خاک و خاکستر بصورت دستی و با باران مصنوعی، ترکیب خاک و زغال بصورت دستی و با باران مصنوعی برای آزمایش آماده گردید. در آزمایشگاه ویژگی های بافت، رطوبت اشباع، چگالی ظاهری، ph، هدایت الکتریکی، آهک، ماده آلی، ظرفیت زراعی، نقطه پژمردگی، رطوبت در دسترس و ظرفیت نگه داری اندازه گیری شدند. طرح آزمایش به صورت فاکتوریل با پایه کاملاً تصادفی با ? تکرار بود. برای مقایسه بین تیمارها از آنالیز واریانس یکطرفه و آزمون دانکن استفاده شد. نتایج نشان داد که حرارت و آتش به-طور قابل توجهی میزان رطوبت خاک را کاهش داد، این اثر اغلب برای خاک های سوخته در ??? درجه سانتیگراد ظاهر شد. به-گونه ای که با افزایش دما درصد ذرات شن ، اسیدیته و رطوبت در دسترس خاک افزایش و درصد رس، سیلت، مواد آلی، ظرفیت نگه داری، ظرفیت زراعی، نقط? پژمردگی و رطوبت اشباع کاهش یافت. وجود خاکستر و زغال در خاک نیز موجب افزایش ph، آهک، رطوبت اشباع، ظرفیت زراعی، رطوبت در دسترس، کاهش هدایت الکتریکی، چگالی ظاهری و درصد مواد آلی شد در حالیکه هیچ گونه تغییری در بافت خاک ایجاد نگردید.
الهه احمدی زینب جعفریان
بررسی رفتار و عملکرد یک گونه گیاهی و مطالعه نحوه ارتباط آن با دیگر موجودات زنده و غیرزنده در رویشگاه مربوطه، به عنوان اوت اکولوژی آن گونه در نظر گرفته می شود. این نوع مطالعات اطلاعات پایه ای را برای مدیریت اکوسیستم ها بوجود می آورند. در این تحقیق اوت اکولوژی دو گونه helichrysum globiferum وhelichrysum aucheri مورد بررسی قرار گرفت. این گونه ها متعلق به خانواده کمپوزیته بوده و از گونه های چند منظوره به شمار می روند که به عنوان علوفه، گیاه دارویی و حفاظت خاک مورد استفاده قرار می گیرند. به منظور بررسی برخی از خصوصیات اکولوژیکی گونه های مذکور مراتع قوشچی واقع در 70 کیلومتری جاده قدیم ارومیه - قره باغ انتخاب گردیدند. جهت تعیین تراکم و درصد پوشش تاجی گونه ها از پلات یک متر مربعی استفاده گردید و تولید گونه های مذکور با استفاده از روش قطع و توزین در ارتفاعات مختلف اندازه-گیری شد. خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک رویشگاه دو گونه مطالعه و بررسی شد. مقدار عناصر نیتروژن، فسفر، پتاسیم و کربن، همچنین کیفیت علوفه دو گونه مذکور اندازه گیری شدند. همچنین مراحل فنولوژی گونه ها مطالعه و فلور منطقه شناسایی شد. مطالعه فلور منطقه نشان داد که عمده ترین خانواده های گیاهی منطقه، poaceae، asteraceae و labiatae می باشند. از نظر شکل زیستی همی کریپتوفیت ها با فراوانی 75/60 درصد بیشترین فراوانی گونه ها را به خود اختصاص داده اند. مطالعات کورولوژی نشان داد که 89/51 درصد گونه ها به منطقه رویشی ایران و توران تعلق دارند و فرم های دیگر درصد کمتری از گونه ها را به خود اختصاص داده اند. حضور درصد بالای عناصر ایران و تورانی مبین تعلق این منطقه به ناحیه ایران و تورانی است. نتایج فنولوژی نشان داد که گونه helichrysum globiferum رشد اولیه خود را از اوایل فروردین شروع نموده و اواخر خرداد به مرحله گلدهی می رسد و اواخر تیر مرحله رسیدن بذر آن می باشد گونه helichrysum aucheri اوایل فروردین رشد و اواسط خرداد به مرحله گلدهی می رسد و اواسط تیر مرحله رسیدن بذر آن می باشد. نتایج نشان داد که گونه helichrysum globiferum درصد پوشش، تراکم و تولید بیشتری نسبت به گونه دیگر داشت. مطالعات خاک نشان داد که هر دو گونه helichrysum globiferum و helichrysum aucheri در خاک هایی با قلیاییت کم و بافت رسی- شنی پراکنش بیشتری دارند. اندام های هوایی گیاهان مورد مطالعه مقدار نیتروژن، فسفر و پتاسیم بیشتری نسبت اندام های زیرزمینی داشتند. همچنین مقدار این عناصر درگونه helichrysum aucheri بیشتر از گونه دیگر بود.
الهام عباسی عطا اله کاویان
فرسایش خاک یک مشکل جهانی است که به طور جدی منابع آب و خاک را تهدید می کند. امروزه حفاظت آب و خاک یکی از مهمترین شیوه های مدیریت منابع طبیعی می باشد. برای این منظور روشهای مختلفی وجود دارد که یکی از آنها استفاده از مالچ آلی می باشد. مالچ پاشی سطح خاک با بقایای گیاهی یک روش موثر در حفاظت خاک است که مالچ های آلی نسبت به مالچ شیمیایی که محیط زیست را آلوده می کنند، سازگار با طبیعت می باشند. در این تحقیق اثر بقایای گیاهان مرتعی آگروپایرون و درمنه در سه درصد پوشش (0، 30 و 70 درصد) با اندازه های 4 و 16 سانتی متر طول و 35/0 سانتی متر قطر به عنوان مالچ روی رواناب و رسوب در آزمایشگاه با استفاده از شبیه ساز باران مورد ارزیابی قرار گرفت. آزمایشات در پلاتی با طول 2 متر، عرض 1 متر و ارتفاع 2/0 متر که با خاک لومی سیلتی پر شد، انجام شد، سپس مالچ بقایای گیاهی به سطح خاک ریخته شد و بارشی با شدت 50 میلی متر در ساعت به مدت 20 دقیقه انجام گردید و میزان رواناب و رسوب اندازه گیری شد. نتایج آزمون تی مستقل حاکی از وجود اختلاف معنی دار بین دو گونه در سطح اطمینان 95 درصد است (05/0 sig <)، تنها در درصد پوشش 30 درصد با اندازه 16سانتی متر رواناب و ضریب هرزآب، بین دو گونه معنی داری نشد (05/0sig> ). همچنین نتایج آزمون lsd در درصد پوشش های مختلف برای هر یک از اندازه ها نشان داد که در گونه آگروپایرون بین پوشش های مختلف در هر یک از اندازه ها در سطح اطمینان 95 درصد در میزان رواناب، بار رسوب، غلظت رسوب و ضریب هرزآب اختلاف معنی دار وجود دارد (05/0>p)، اما غلظت رسوب در گونه درمنه در اندازه 4 سانتی متر، بین پوشش 0 و 30 درصد اختلاف معنی دار نبود (05/0sig>)، همچنین در اندازه 16 سانتی متر رواناب، بار رسوب و غلظت رسوب بین پوشش 30 و 70 درصد اختلاف معنی دار نبود (05/0sig> ). همچنین نتایج آزمون تی جفتی بین اندازه های مختلف در هر یک از پوشش ها نشان داد که در هر دو گونه بین اندازه های مختلف در هر یک از پوشش ها در سطح اطمینان 95 درصد در میزان رواناب، بار رسوب، غلظت رسوب و ضریب هرزآب اختلاف معنی دار وجود دارد (05/0sig<). یافته ها نشان داد که گونه آگروپایرون موثرتر از درمنه در حفاظت خاک است. در نهایت هر دو گونه برای مدیریت بهتر خاک های مرتعی و حفاظت خاک مفید هستند.
ساجده حمیدیان زینب جعفریان
در یک اکوسیستم مرتعی بین گونه های گیاهی و عوامل محیطی مختلف ارتباط تنگاتنگی وجود دارد. هدف تحقیق حاضر تعیین این ارتباط به کمک فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (ahp) می باشد. این مطالعه در مراتع رینه با روش نمونه برداری طبقه بندی تصادفی مساوی انجام گرفت و به تاثیر برخی عوامل محیطی بر پراکنش agropyron repens، onobrychis cornuta،astragalus microcephalus، astragalus ochrodeucus و thymus kotschyanus پرداخته است. با طبقه بندی منطقه به کمک عوامل شیب، جهت و ارتفاع، 33 واحد همگن حاصل شد. در هر واحد نمونه برداری تعداد 10 پلات بطور تصادفی مستقر گردید. در هر واحد نمونه برداری، در محل استقرار پلات ها تعداد 2 نمونه خاک از عمق 0-15 و 15-30 سانتیمتر خاک گرفته شد. داده های فیزیوگرافی مربوط به نقاط نمونه برداری نیز از نقشه های مربوطه استخراج گردید. میانگین حداقل درجه حرارت، میانگین حداکثر درجه حرارت، میانگین دمای روزانه، میانگین رطوبت نسبی و بارندگی سالانه به عنوان فاکتورهای اقلیمی انتخاب گردیده و اقدام به بازسازی داده های ناقص با روش همبستگی و نسبت نرمال شد. نتایج نشان داد که از میان عوامل محیطی مطالعه شده، عامل خاک در پراکنش گونه های غالب در منطقه نقش بسزایی داشته است و عامل فیزیوگرافی و اقلیم در کلاس های بعدی از نظر درجه اهمیت در پراکنش گونه ها محسوب می شوند. بدین ترتیب با توجه به نتایج بدست آمده مشخص می شود که عوامل محیطی نقش موثری بر پراکنش پوشش گیاهی در منطقه ایفا می نمایند و روش ahp نیز می تواند در تعیین این ارتباط موثر باشد. مهم ترین عوامل محیطی موثر در تفکیک رویشگاههای این گونه ها ارتفاع از سطح دریا، شیب، جهت، بافت خاک، ماده آلی، ازت، فسفر، حداقل درجه حرارت سالانه، میانگین رطوبت نسبی و میانگین درجه حرارت روزانه تشخیص داده شدند.
رضا احمدی لمراسکی محمود حبیب نژاد روشن
تهیه و اجرای طرح های توسعه ایی، طراحی ساختار های هیدرولوژیکی همانند سد ها ، پل ها ، برنامه ریزی های مربوط به حفاظت خاک و مدیریت کمی و کیفی منابع آبی نیازمند درک کامل و دقیق چرخه رواناب دارد. از اینرو نفوذ در هیدرولوژی سطحی و زیر سطحی نقش مهمی ایفا کرده و عامل کلیدی در تمام معادلات بارش و رواناب می باشد. از آنجایی که بیشتر مطالعات انجام گرفته در منطقه بهشهر- گلوگاه در اراضی کوهپایه انجام گرفته است و کمتر توجهی به اراضی دشتی و ساحلی این منطقه شده است و همینطور از آنجایی که بیشتر محصولات کشاورزی این منطقه در اراضی دشتی و ساحلی کشت می شود و با توجه به اهمیت نفوذ پذیری آب در خاک در اراضی کشاورزی، مطالعات نفوذ پذیری در این منطقه ضروری به نظر می رسد. در منطقه مورد مطالعه یک شبکه 10 km × 8 kmبرای نمونه برداری در نظر گرفته شد که ابعاد سلول های این شبکه 1000 متر مربع می باشد. در محل هر تقاطع این شبکه بجز نقاط حذف شده، در مجموع 80 نقطه در شبکه برای نمونه برداری انتخاب شد. ضمنا موقعیت مکانی تقاطع بین شبکه ها که محل نمونه برداری است با gps e trex summitثبت و یادداشت گردید. اندازه گیری نفوذ آب در خاک با استفاده از روش استوانه تک حلقه با در نظر گرفتن ارتفاع نفوذ یک سانتیمتر و زمان متغیر، انجام پذیرفت. پس از برداشت نفوذ مشاهده ای، با استفاده از دو معادله هورتون و کوستیاکوف، برآورد سرعت نفوذ آب در خاک نسبت به مقادیر مشاهده ای انجام گرفت.جهت انتخاب مدل مناسب، معیارهای سنجش خطا شامل rmse، re و nss برای هر معادله موردسنجش قرار گرفت که نتایج حاصل از آزمون های آماری نامبرده در ارتباط با معادله هورتون به ترتیب برابرند با 5/55، 24/61 و 0/98 همچنین نتایج حاصل از این آزمون ها در معادله کوستیاکوف به ترتیب برابرند با 8/5، 64/14 و 0/96. نتایج نشان داد که معادله هورتون دارای دقت بیشتری نسبت به معادله کوستیاکوف در برآورد میزان نفوذ نسبت به مقادیر مشاهده ای در این منطقه می باشد. همچنین تغییرات مکانی نرخ نفوذ پذیری با کمک نرم افزار ?gs?^+ نسخه 5 بررسی شد. نتایج نشان داد که تمامی تغییر نماهای متغیرهای مورد مطالعه همسانگرد می باشند و وابستگی مکانی قوی بین نقاط اندازه گیری شده نفوذ پذیری آب در خاک وجود داشته است.
سارا فخرآبادی پور قدرت اله حیدری
این مطالعه به منظور بررسی اثر ویژگی¬های خاک و شیوه¬های مختلف بهره¬برداری (افرازی، مشاعی و شورایی) بر روی تنوع و غنای گونه¬ای در مراتع ییلاقی پلور در استان مازندارن انجام شد. سه سامان عرفی (بزرم موزک، چپک خاص و قاضی مزرعه) به گونه¬ای انتخاب ¬گردید که مناطق نمونه¬برداری در سه سامان عرفی دارای شرایط توپوگرافی مشابهی باشند. برای بررسی تنوع در هر سامان عرفی 30 پلات یک متر مربعی مستقر گردید و ثبت داده¬ها (نوع و تعداد گونه¬ها) در آن¬ها انجام ¬شد. نمونه برداری خاک از عمق 30-0 سانتیمتر در 5 نقطه از هر سامان عرفی انجام شد. در آزمایشگاه بافت، کربن آلی، اسیدیته خاک، هدایت الکتریکی و درصد رس، درصد سیلت و درصد شن، پتاسیم، منیزیم و فسفر قابل جذب خاک اندازه¬گیری شد. شاخص¬های شانون و سیمپسون برای تنوع و شاخص¬های مارگالف و منهنیک برای غنا و شاخص یکنواختی در هر سامان عرفی محاسبه شد. سپس مقایسه میانگین شاخص¬های تنوع، غنا و یکنواختی و مشخصات خاک از طریق آزمون دانکن انجام شد. همچنین به منظور بررسی رابطه ویژگی¬های خاک با شاخص¬های مختلف تنوع زیستی در سه سامان عرفی از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد. مطالعه ترکیب فلوریستیکی و غنای گونه¬ای سه سامان از طریق جمع آوری نمونه¬های گیاهی از منطقه و استقرار پلات¬های ویتاکر مورد بررسی قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل اثر شیوه¬ی بهره¬برداری بر روی غنای گونه¬ای از مدل رگرسیون¬های خطی و گروهی استفاده شد. نتایج نشان داد که شیوه بهره¬برداری مشاعی تاثیر نامطلوبی بر تنوع گونه¬ای داشته و در مقایسه شیوه¬های شورایی و افرازی از نظر کیفیت تنوع بهتر و مشابه عمل کرده¬اند. از نظر خصوصیات خاک سامان عرفی بزم موزک با شیوه افرازی مقادیر مطلوب¬تری از خود نشان داده است. لذا می¬توان گفت در منطقه مورد مطالعه شیوه افرازی مدیریت مطلوب¬تری است طبق نتایج به دست آمده از نظر تیپ بیولوژیکی رابطه: همی¬کرپتوفیت > کامفیت > تروفیت > ژئوفیت و از نظر فرم رویشی رابطه: پهن برگ علفی > بوته > گندمی > درختچه و از نظر غنای گونه¬ای براساس پلات ویتاکر در سه سامان عرفی مورد بررسی، رابطه: بزرم موزک ( شیوه¬ی¬ بهره¬برداری افرازی) > چپک خاص (شیوه¬ی¬ بهره¬برداری مشاعی) > قاضی مزرعه (شیوه¬ی بهره¬برداری شورایی) برقرار است و در سطح 5 درصد اختلافشان معنی¬دار شده است. به طورکلی پوشش گیاهی منطقه بیشتر از گیاهان چندساله (فورب¬ها وگیاهان خشبی) تشکیل شده است که از مشخصه¬ی مناطق کوهستانی با اقلیم سرد ارتفاعات است و شیوه بهره¬برداری افرازی غنای گونه¬ای بالاتری داشت
رمضان راعی جمشید قربانی
ارزیابی های جهانی و منطقه ای از پوشش اراضی و تغییرات و وضعیت کاربری اراضی برای مطالعات تغییرات زیست محیطی و اقلیمی، اهمیت دارند. این مطالعه تعیین قابلیت داده های سنجش از دور در تعیین تغییرات کاربری اراضی منطقه کیاسر ساری به مساحت 8/184کیلومتر مربع در سه دوره زمانی 1345 تا1373، 1373 تا 1391 و 1345 تا 1391 با استفاده ازنقشه رقومی سال 1345 مطابق با 1966 میلادی با مقیاس 1:50000 و تصاویر ماهواره ایirsسنجنده liss iiiسال 1391و تصاویر لندست سنجنده tmسال 1366مورد ارزیابی قرار می دهد. ابتدا پیش پردازش و پردازش های لازم نظیر تصحیح هندسی، اتمسفریک و ایجاد شاخص های طیفی و نسبت گیریبر روی باندها انجام شد. در مرحله اول کاربری های فعلی منطقه مشخص گردید و با استفاده از gpsاز هر کاربری نمونه تعلیمی تهیه گردید. در مرحله بعد تفکیک پذیری نمونه های تعلیـــمی با شاخص های واگرایی انجام گردید. برای انجام طبقه بندی نظارت شده از الگوریتم های حداکثراحتمال و حداقل فاصله و متوازی السطوح استفاده شد. به منظور کشف تغییرات از روش مقایسه پس از طبقه بندی با الگوریتم حداکثر احتمال استفاده گردید. نتایج طبقه بندی نشان داد که روش حداکثر احتمال با صحت کلی 04/91% و ضریب کاپا برابر با 87/0 نسبت به روش طبقه بندی حداقل فاصله از میانگین با صحت کلی84/88% و ضریب کاپا 83/0 روش طبقه بندی متوازی السطوح با صحت کلی41/30% و ضریب کاپای 22/0 دارای نتایج بهتری می باشد. نتایج بدست آمده نشان دهنده تغییر وسیع سطح جنگلی منطقه به اراضی غیر جنگلی(اراضی دیمزار رها شده، اراضی کشاورزی، مناطق فاقد پوشش گیاهی، مرتع) در طی 46 سال می باشد. که از 16/98 کیلومتر مربعدر سال 1345، مساحت 77/79 کیلومتر مربعمعادل 17/43 درصد در دوره زمانی فوق سطح جنگل کاهش یافته است. در مجموع نتایج نشان داد rsو gisدارای قابلیت بالایی در تعیین کاربری اراضی می باشند.
زهرا یوسفی زینب جعفریان
بررسی عناصر موجود در اندام¬های هوایی و لاشبرگ گونه¬های مرتعی از لحاظ کیفیت علوفه و حفاظت خاک و مقایسه سرعت تجزیه¬پذیری گونه¬های گیاهی نقش مهمی در معرفی گونه¬های گیاهی مناسب برای اصلاح مراتع دارد. در این مطالعه نرخ تجزیه¬ی برگ و ساقه¬ی جاشیر (prangos ferulaceae) در حالت انفرادی و ترکیبی، نرخ تجزیه¬ی برگ و ساقه¬ی بروموس(bromus tomentellus) در حالت انفرادی و ترکیبی و نرخ تجزیه¬ی برگ و ساقه¬ی بروموس و جاشیر در حالت انفرادی و ترکیبی مورد مقایسه قرار گرفت. منطقه مورد مطالعه قرق و ایستگاه آموزشی- پژوهشی حسین آباد در 25 کیلومتری غرب شیراز-کازرون واقع گردیده است. در این تحقیق لاشبرگ تازه ریخته شده (شامل برگ و ساقه) گونه¬های بروموس و جاشیردر تابستان1391، بلافاصله بعد از افتادن به صورت تصادفی و دستی از کف منطقه جمع¬ آوری شد. در این مطالعه از تکنیک کیسه لاشبرگ با ابعاد 20×20 سانتی¬متر و با منافذ 2 میلی¬متر استفاده شده است. هر کیسه با حدود 5 گرم نمونه گیاه خشک شده پر گردید. کیسه¬های لاشبرگ در شبکه¬ای متشکل از 7 ردیف (تیمارها) که هر ردیف شامل 6 ستون ( زمان جمع آوری نمونه¬ها) بود، در 3 منطقه (تکرار) نصب گردیدند. در زمان نصب و همچنین برداشت کیسه¬ها، دمای هوا، دما درسطح لاشبرگ و داخل خاک (عمق 5 سانتی-متری) با استفاده از دماسنج دیجیتال ثبت شد. تیمارها شامل برگ بروموس، برگ جاشیر، ساقه بروموس، ساقه جاشیر، ترکیب برگ و ساقه بروموس، ترکیب برگ و ساقه جاشیر و حالت ترکیبی برگ و ساقه جاشیر و بروموس بودند. تجزیه و تحلیل داده¬ها با استفاده از آزمون¬های تجزیه واریانس، آزمون t و دانکن انجام شد. تمامی آزمون¬های آماری با استفاده از نرم¬افزار spss v.20 و رسم نمودارها با استفاده از نرم¬افزار sigma plot v.12 انجام گرفت. پس از گذشت یک سال از فرایند تجزیه غلظت کربن، فسفر، پتاسیم و نسبت c/n در برگ و ساقه و حالت آمیخته هر دو گونه کاهش یافت. غلظت ازت در اندام¬های هر دو گونه افزایش یافت. غلظت نیتروژن و فسفر در برگ هر دو گونه در مقایسه با ساقه بیشتر بوده و غلظت پتاسیم در ساقه¬ی هر دو گونه در مقایسه با برگ بیشتر می¬باشد. برگ و ساقه¬ی جاشیر و همچنین حالت ترکیبی برگ و ساقه¬ی این گیاه در مقایسه با بروموس دارای غلظت نیتروژن بیشتر و دارای نسبت c/n کمتر می¬باشد، بنابراین انتظار تجزیه سریعتر آن می¬رود. شاخصه¬های فیزیکی و شیمیایی خاک در دو عمق 15-0 و 30- 15 مورد بررسی قرار گرفت. غلظت فسفر، پتاسیم و ازت خاک در دو عمق با یکدیگر تفاوت معنی¬دار نشان دادند، اما سایر پارامترهای خاک در دو عمق اختلاف معنی¬دار نداشتند. در این مطالعه همچنین کاهش وزن، ثابت تجزیه سالانه، درصد آزادسازی عناصر غذایی و پویایی عناصر غذایی در اندام¬های گیاهی در طی یک سال مورد بررسی قرار گرفت.
وحید بشتر زینب جعفریان
مراتع اکوسیستم¬های طبیعی هستند که دارای پوششی از گیاهان مرتعی بومی و مناسب چرای دام می¬باشند. آب، خاک و پوشش گیاهی نقش اساسی را در حفظ اکوسیستم مرتع دارند، انجام طرح¬هایی که منجر به حفظ محیط طبیعی انسان¬ها و محیط زیست گردد، یک امر ضروری محسوب می¬شود. در این زمینه طرح¬های منابع طبیعی حائز اهمیت هستند. پهنه بندی شدت فرسایش و تولید رسوب و اولویت¬بندی مناطق از این دیدگاه گامی موثر برای سازمان دهی حفاظت و بهره¬برداری از خاک است. هدف از این تحقیق برآورد میزان فرسایش خاک و سپس شبیه¬سازی اثرات عملیلت اصلاح و احیاء بر هدر رفت خاک در منطقه لار (مازندران) می¬باشد. لذا معادله تجدیدنظر شده جهانی هدر رفت خاک در چهارچوب سیستم اطلاعات جغرافیایی به کار رفته است. فاکتورهای این مدل (rusle) شامل r، k، ls، c و p می¬باشند که به ترتیب از داده¬های بارندگی، نقشه خاک منطقه، مدل رقومی ارتفاع و تکنیک¬های سنجش از دور محاسبه شده¬اند. بعد از محاسبه میزان فرسایش اقدام به مکان¬یابی طرح¬های اصلاح و احیاء مناسب برای منطقه شده است که چهارچوب کلی آن براساس تهیه نقشه¬های شیب، ارتفاع، پوشش گیاهی، خاک شناسی و وضعیت مرتع بوده است. سپس با تلفیق اطلاعات فوق و اعمال قواعد اساسی طرح¬های مرتعداری، مدل مدیریتی برای بهبود وضعیت مراتع و یا تثبیت وضعیت مطلوب موجود ارائه شد .نتایج نشان داد که مقادیر متوسط فاکتورهای r، k، ls، c و p بترتیب برابر 67/143، 18/0، 52/5، 37/0 و 1 بودند. میانگین بار رسوب سالیانه در منطقه مورد مطالعه 51 تن در هکتار در سال برآورد شد. بر طبق نتایج حاصل مساحت اراضی که می¬بایست در آنها عملیات اصلاح و احیاء انجام شود به تریب شامل بذرکاری 378 هکتار، میانکاری 246 هکتار و کپه¬کاری 176 هکتار می¬باشد. عملیات مذکور بصورت کشت روی خطوط تراز و کشت نواری توام با بذرکاری و میانکاری پیشنهاد و شبیه¬سازی گردید. نتایج شبیه¬سازی بعد از عملیات مذکور نشان داد که فاکتور¬های p به 8/0 و فاکتور c به 31/0 خواهد رسید لذا میزان متوسط فرسایش بعد از عملیات اصلاح و احیاء نیز به 34 تن در هکتار در سال کاهش خواهد یافت که معادل کاهش 3/33 درصدی میزان فرسایش خواهد بود که این امر نشان دهنده اهمیت عملیلات اصلاح و احیاء در مراتع می¬باشد.
گلناز روخ فیروز جمشید قربانی
ارزیابی تغییرات ایجاد شده در اکوسیستم مرتعی پس از اجرای عملیات احیا برای تعیین اثرات مثبت یا منفی پروژه ضروری می باشد. قسمتی از ترکیب گیاهی مراتع به صورت پتانسیلی از بذرهای زنده در بانک بذر خاک نهفته است. هدف از این تحقیق شناسایی ترکیب گونهای و مقدار بذر موجود در خاک پس از انجام عملیات احیاء بیولوژیک و مقایسه آن با پوشش گیاهی میباشد. مطالعه در بخشی از مراتع ارتفاعات البرز در استان مازندران که به مدت 7 سال در آن پروژه احیا انجام گردیده صورت پذیرفت. نمونه گیری بانک بذر خاک از دو منطقه احیا (به تفکیک سه تیپ علفزار، مشجر، دیمزار) و شاهد (به تفکیک در دو تیپ علفزار و مشجر) در دو عمق 0 تا 5 و 5 تا10 سانتی متری خاک انجام و ترکیب و مقدار بانک بذر به روش جوانه زنی در گلخانه تعیین گردید. نتایج این تحقیق نشان داد که تعداد 38 گونه گیاهی در بانک بذر خاک و 71 گونه در پوشش گیاهی سطحی زمین وجود دارند. تنها 16 گونه گیاهی بین بانک بذر و پوشش گیاهی مشترک بودند. پوشش گیاهی از تنوع و غنا بیشتری نسبت به بانک بذر برخوردار بود. عدم تشابه بین پوشش گیاهی و بانک بذر خاک مشاهده گردید. از 38 گونه مشاهده شده در بانک بذر منطقه تعداد 18 گونه در دو منطقه شاهد و احیا مشترک بودند. تعداد 17 گونه گیاهی فقط در بانک بذر منطقه احیا بودند. در بانک بذر خاک منطقه احیا 79/ 42درصد از بذرهای موجود در خاک مربوط به سه گونهpotentilla canescens ، poa annua وlonicera sp. بودند. سه گونهstellaria media ، potentilla canescens و .veronica sp حدود 81/57 درصد از بانک بذر خاک منطقه شاهد را تشکیل دادند. بانک بذر دو گونه stellaria media و . veronica sp پاسخ معنیداری به انجام عملیات احیا نشان دادند. نتایج آنالیز چند متغیره نشان داد که گونه های گیاهی بانک بذر خاک به طور معنیداری تحت تاثیر عملیات احیایی قرار گرفتند. در این قسمت بانک بذر دیمزار احیا شده متفاوت از سایر تیپهای احیا شده و شاهد بود. نتایج این تحقیق نشان داد که بانک بذر خاک می تواند در اثر عملیات احیا تغییر نماید که این تغییر به میزان تغییرات در پوشش گیاهی به واسطه عملیات احیا، نوع عملیات و مدت زمان اجرای پروژه بستگی دارد.
آمنه کریم زاده جمشید قربانی
مطالعه کنونی با هدف شناخت جوامع گیاهی و مطالعه روابط بین پوشش گیاهی با عوامل محیطی (خاک، اقلیم و توپوگرافی) منطقه سرخ ده سمنان صورت گرفت. پس از شناسایی فلور منطقه، نمونه برداری از پوشش گیاهی و خاک انجام شد. اطلاعات توپوگرافی برای هر یک از نقاط نمونه برداری استخراج گردید. 15 فاکتور اقلیمی انتخاب و روابط رگرسیونی برای این 15 فاکتور و ارتفاع به دست آمد و نقشه اقلیمی منطقه ایجاد گردید. زیراجتماعات گیاهی با استفاده از آنالیز خوشه ای تعیین و همبستگی پوشش گیاهی با عوامل محیطی به روش آنالیز چندمتغیره بررسی شد. عوامل محیطی با استفاده از آنالیز واریانس یکطرفه مورد مقایسه قرار گرفتند. به جز فاکتور درصد رطوبت اشباع خاک، سایر عوامل محیطی، اختلاف معنی داری را بین زیراجتماعات گیاهی نشان دادند. ارتباط معنی دار بین عوامل محیطی و جوامع گیاهی وجود دارد. نقش عوامل خاکی بیش از عوامل اقلیمی و عوامل اقلیمی بیش از عوامل توپوگرافی است.
سارا شعبانزاده زینب جعفریان
خاک به عنوان جزئی از طبیعت دارای تغییر پذیری ذاتی است که در نتیجه بر هم کنش فاکتورهای تشکیل دهنده آن است و هم دارای تغییر پذیری غیر ذاتی است که حاصل مدیریت کشت و کار، استفاده از اراضی و فرسایش می باشد مطالعه کیفیت خاک در شناسایی اثرات مدیریت های متفاوت در عرصه های کشاورزی و منابع طبیعی از جمله تخریب مراتع و جنگل ها و احیا اراضی از اهمیت زیادی برخوردار است. این مطالعات در صورتی که منعکس کننده اثرات مدیریت بر کیفیت خاک در کوتاه مدت باشند، راه حل مفیدی جهت شناخت مدیریت های پایدار در هر منطقه به منظور جلوگیری از تخریب خاک، ایجاد و تثبیت تولید پایدار و حفظ محیط زیست می باشند
هومان ایلون زینب جعفریان
چکیده ندارد.
زینب جعفریان محمد موسوی بجنوردی
چکیده ندارد.
ایمان حقیان جمشید قربانی
چکیده ندارد.