با محبوبیت رو به رشد اینترنت دربین مصرف کنندگان و تمایل بیشتر آنها به استفاده از اینترنت و وب سایت،نوع جدیدی از بازاریابی در حیطه دیجیتال به وجود آمده به نام بازاریابی ویروسی. بازاریابی ویروسی یک موضوع کاملاً جدید در حوزه بازاریابی است که ماهیت و ابعاد و ویژگی های آن به صورت قراردادی ایجاده شده. پس درک و واکنش(تصمیم گیری) کاربران اینترنتی نسبت به بازاریابی ویروسی ازاهمیت خاصی برخورداراست.زیرا داشتن اطلاعات و دانش در زمینه رفتار(درک و واکنش) مصرف کننده یک راهنمایی مطمئن در فعالیت های بازاریابی سازمانهای تجاری محسوب می شود . یک مدل مفهومی با استفاده از 5 متغیر: بازاریابی ویروسی، افزایش آگاهی کاربر، اطلاع از بازخورد دیگران، افزایش پخش پیغام ویروسی و تصمیم گیری خرید طراحی شده. پژوهش از نوع کاربردی است و گردآوری اطلاعات از طریق پرسشنامه صورت گرفته و حجم نمونه در حدود 236 نفر است و قلمرو تحقیق کاربران اینترنتی شهرتبریز می باشد. از روش تحلیل مسیر برای تجزیه و تحلیل استفاده شده و پایایی پرسشنامه با استفاده از روش آلفای کرونباخ بیش از 80% است و از نرم افزار spss کمک گرفته شده است. نتایج حاصله به ترتیب حاکی از آن دارد که بین افزایش آگاهی کاربر و تصمیم گیری خرید رابطه ی در حدود (248%) است و بین اطلاع کاربر از بازخورد دیگران و تصمیم گیری خرید رابطه ی در حدود (237%) و بین پخش پیغام و تصمیم گیری خرید رابطه ی در حدود (218%) و بین بازاریابی ویروسی و افزایش آگاهی رابطه ی در حدود (114%) و بین بازاریابی ویروسی و اطلاع از بازخورد رابطه ی در حدود (098/-) است و بین بازاریابی ویروسی و پخش پیغام رابطه ی وجود ندارد.

بیان موضوع: منابع مالی بیمارستانها درایران، به طورعمده توسط دولت،سازمان های بیمه ای و پرداخت های مستقیم مردم تأمین می شود.بخش اعظمی از درآمدهای اختصاصی واحدها از طریق قرارداد با شرکتهای بیمه ای تامین میگرددکه لزوم وصول کلیه درامدها از سازمانهای بیمه گر ضروری به نظر می رسد.این در حالیست که همه ی مطالبات بیمه ای وصول نمی گردد . اهداف : هدف اصلی این تحقیق ،تعیین عوامل موثربراتلاف منابع مالی در نظام سلامت در بیمارستان های تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد. روش تحقیق: حاضر مقطعی است که جهت جمع آوری اطلاعات از فرم اطلاعاتی استفاده گردیده که اطلاعات حاصل از 289 پرونده های بیمه خدمات درمانی در شش ماه اول سال 1390 استخراج گردید و سپس با استفاده از آمار توصیفی و نرم افزار spss تجزیه و تحلیل انجام شد. نتایج : تجزیه و تحلیل داده ها بیانگر آن است که بین مستند سازی کارکنان اداری / پاراکلینیکی و افزایش کسورات صورت حساب های بیماران همبستگی معنادار 12/0 (05/0 < p 12/0 = rho) ، بین مستند سازی پزشکان و افزایش کسورات صورت حساب های بیماران همبستگی معنادار 20/0 وجود دارد (05/0 p< 20/0 = rho)و بین مستند سازی پرستاران و افزایش کسورات صورت حساب های بیماران همبستگی معناداری وجود ندارد (05/0 > p 05/0- = rho). مهمترین علل کسورات به ترتیب واقعی نبودن قیمت دارو و لوازم مصرفی، نداشتن حکم 2k بعضی از پزشکان،وجود گزارش پاراکلینیکی بدون درخواست پزشک،عدم تطابق کد جراحی با شرح عمل و واقعی نبودن تعرفه خدمات تشخیصی می باشد. رابطه بین مستند سازی پزشکان و کارکنان اداری/ پاراکلینیکی با افزایش میزان کسورات صورت حساب های بیماران تایید می¬شود بنابراین آگاهی پزشکان و کارکنان اداری/ پارا کلینیکی در بهبود وضعیت مستند سازی اسناد بیمارستانی تاثیر بسزایی دارد.