نام پژوهشگر: معصومه دلبری
سمانه جهانی معصومه دلبری
وجود تغییرات مکانی در خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک امری طبیعی می باشد. شناخت این تغییرات به ویژه در اراضی کشاورزی جهت برنامه ریزی دقیق و مدیریت امری اجتناب ناپذیر است. روش های میان یابی زمین آماری که در دهه های اخیر مورد توجه زیادی قرار گرفته اند، قابلیت تخمین پارامترهای فیزیکی و شیمیایی خاک در نقاط نامعلوم را با در نظر گرفتن همبستگی مکانی مقادیر پارامتر مورد نظر دارند. این مطالعه به منظور بررسی تغییرات مکانی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه زابل با مساحتی حدود 85 هکتار انجام گرفت. نمونه ها از 123 نقطه و از عمق های 15- 0 و 30- 15 سانتی متری خاک جمع آوری گردید. سپس دو روش کریجینگ معمولی، لوگ نرمال کریجینگ برای تخمین و میانیابی مورد استفاده و مقایسه قرار گرفت. برای مقایسه روش ها از تکنیک اعتبارسنجی متقابل (cross-validation) با معیارهای ارزیابی میانگین قدر مطلق خطا (mae)، میانگین انحراف خطا (mbe) و مجذور میانگین مربعات خطا (rmse) استفاده گردید. نتایج نشان داد که ساختار مکانی بیشتر پارامترها برای عمق اول از مدل کروی و برای عمق دوم از مدل نمایی تبعیت می کنند. همچنین نتایج نشان داد به طور کلی با افزایش عمق همبستگی مکانی افزایش می یابد. از بین پارامترهای مورد مطالعه در هر دو عمق، درصد آهک هیچگونه همبستگی مکانی از خود نشان نداد. نتایج حاصل از اعتبارسنجی متقابل نیز حاکی از این است که در بین روش های استفاده شده روش کریجینگ معمولی با اختلاف کمی تخمین دقیق تری را نسبت به روش لوگ نرمال کریجینگ فراهم می کند.
مهدیه طالب زاده معصومه دلبری
تجمع زیاد آنیون ها و کاتیون ها در محلول خاک از رشد و نمو گیاه جلوگیری می کند. بیشترین مشکل در خاک های شور مربوط به نمک های بسیار محلول است.خاک های شور حاوی مقدار زیادی از این نمک ها هستند،بنابراین شستشوی این خاک ها و حرکت املاح در آن ها همواره حائز اهمیت است. به منظور بررسی حرکت املاح، آزمایش های آبشویی بر روی ستون های خاک برداشت شده از منطقه عزیز-آباد بم، به اجرا در آمد. تیمارهای خاک شامل ستون های خاک دست خورده از پنجنوع بافت مختلف لومی رسی، لومی، لومی رسی شنی، لومی شنی و شنی لومی بودند. ستون ها به گونه ای پر شدند که چگالی ظاهری خاک داخل آن ها 5/1 گرم بر سانتی متر مکعب باشد. آبشویی ستون های خاک تا 5 برابر حجم آب منفذی انجام گرفت. زه آب ها برای تجزیه شیمیایی جمع آوری شدند و از لحاظ کاتیون های محلول(کلسیم،منیزیم، سدیم و پتاسیم) مورد تجزیه قرار گرفتند.بعد از اتمام آبشویی ستون های خاک به سه قسمت ده سانتی متری برش داده شدند و در هوا خشک شده و از لحاظ هدایت الکتریکی و کاتیون ها مورد آنالیز شیمیایی قرار گرفتند. نتایج نشان داد آب مورد استفاده در آزمایش های آبشویی توانست غلظت املاح و به تبع آن شوری خاک را کاهش دهد و این خاک ها برای اصلاح، نیاز به هیچ گونه ماده اصلاح کننده نداشتند. به طور کلی تأثیر بافت های درشت دانه روی انتقال یون ها بیشتر از خاک های ریز دانه بود و ورود املاح در زه آب در خاک های با بافت ریزتر پیشروی کمتری داشته است، مقدار رس، نقش مهمی در نگهداری و جابجایی یون ها در خاک بازی می کند. براساس نتایج حاصله تفاوت بین مقادیر آب آبیاری مورد نیاز برای جابجایی املاح و شستشوی خاک های شور و سدیمی، به بافت خاک بستگی دارد.
احسان محمدی معصومه دلبری
در مناطق خشک که دارای بارندگی کم و تبخیر زیاد می باشند، تجمع املاح در سطح خاک، امری اجتناب ناپذیر خواهد بود. بنابراین ارائه یک روش عملی برای برآورد آب مورد نیاز به منظور کنترل شوری خاک برای کشاورزی امری ضروری است. انجام آزمایش های مزرعه ای به منظور تعیین مقدار بهینه آب مصرفی برای اصلاح شوری خاک، وقت گیر و پر هزینه می باشد. بنابر این استفاده از مدل های ریاضی آبشوئی در مقایسه با آزمایش های مزرعه ای ارجحیت دارد. البته قبل از به کارگیری چنین مدل هائی، درستی نتایج آن ها باید در مقایسه با نتایج آزمایش های مزرعه ای ارزیابی شود.منطقه سیستان با اقلیم خشک و نیمه خشک به طور فزاینده ای با مشکل شوری مواجه است. بنابراین، انجام آزمایش های صحرایی به همراه استفاده از مدل های رایانه ای جهت پیدا کردن راه حلی مناسب برای رفع این مشکل ضروری به نظر می رسد. این تحقیق در مزرعه پردیس دانشگاه زابل به منظور استفاده از مدل هایswap و hydrus_1d برای تخمین میزان رطوبت و شوری نیم رخ خاک و همچنین بدست آوردن بهترین نحوه آبشوئی برای اصلاح خاک منطقه سیستان با استفاده از مدل های swapو hydrus_1dدر طول مدت آبشوئیانجام گردید. آزمایش های مزرعه ای در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 4 تیمار و در 5 تکرار انجام گرفت. تیمارها شامل آبیاری با مقادیر آب 100، 150، 200 و 250 میلی متر و به ترتیب با فواصل زمانی 3، 4، 6 و 7 روزه بود. از هر بلوک از اعماق 0-20، 20-40، 40-6-، 60-80 و 80-100 نمونه برداری شد و مقدار رطوبت و خواص شیمیایی خاک (ec، tds، ph و na، k، ca و mg) اندازه گیری شد.آزمایش های آبشویی در4 تیمار و 5 تکرار به صورت طرح بلوک کامل تصادفی اجرا شده، سپس با استفاده از دو مدل -1dhydrus و swapنیز مقدار رطوبت و غلظت املاح در اعماق و زمان های مختلف پیش بینی شد. در پایان به منظور ارزیابی مدل ها نتایج آنها با آزمایش های مزرعه ای مقایسه شده و همچنین نحوه آبشویی مناسب تعیین گردید. به استناد تحلیل-های آماری بین تیمارها، بهترین نحوه آبشویی را تیمارهایی با دور آبیاری بیشتر ومقدار آب بیشتر دارند. بر اساس شاخص های آماری دیده شد که مدل-1dhydrus در پیش بینی حرکت آب و املاح نسبت به مدل swapاز کارایی بالاتری برخوردار است و می تواند در مدیریت آبیاری مورد استفاده قرار گیرد. پیشنهاد می شود که در تحقیق های بعدی دو مدل یاد شده در سایر شرایط شوری و نیز همراه با کشت مورد ارزیابی قرار گیرند.
افشین جهانشاهی عبدالحمید دهواری
مدیریت بهینه ی منابع آبی و حفظ و ارتقای کیفیت آن ها، نیازمند به وجود داده هایی در زمینه ی موقعیت، مقدار و پراکنش عوامل شیمیایی آب در یک منطقه ی جغرافیایی معین می باشد. انتخاب و دقت روش های مناسب پهنه بندی و تهیه ی نقشه ی تغییرات ویژگی های کیفی آب های زیرزمینی بستگی به شرایط منطقه و وجود آمار و داده های کافی در آن دارد که انتخاب صحیح آن ها گامی اساسی و مهم در مدیریت منابع آبی منطقه به شمار می رود. این تحقیق به منظور بررسی تغییرات مکانی و زمانی کیفیت و کمیت آب های زیرزمینی دشت شهربابک در دوره های آماری به ترتیب 10 و 12 ساله با استفاده از روش های زمین آمار انجام گردید. پس از انتخاب بهترین منابع مورد ارزیابی با توجه به پراکنش و صحت داده ها، کنترل و بازسازی آمار انجام و پس از بررسی آزمون کلوموگروف- اسمیرنوف مشخص شد که داده ها نرمال نبوده در نتیجه جهت نرمال سازی از داده ها لگاریتم گرفته شد سپس با استفاده از نرم افزار gs+ بهترین مدل واریوگرام به ساختار فضایی داده ها که شامل عمق آب و پارامترهای کیفیت آب (tds، ec، cl و ph) می باشند برازش داده شد. نتایج نشان داد که برای پارامترهای عمق و تمامی پارامترهای کیفیت آب زیرزمینی، مدل کروی بهترین مدل نیم تغییرنما می باشد. لازم به ذکر است که روش های مختلف درون یابی (kriging، co-kriging و idw) مورد بررسی قرار گرفت و با توجه به میزان خطای (rmse، mbe و ase) هر یک با استفاده از تکنیک اعتبارسنجی حذفی (c.v) بهترین روش در مجموع روش کریجینگ تشخیص داده شد. بررسی تغییرات مکانی و زمانی پارامترهای شوری و tds همبستگی این پارامترها را با هم و روند نزولی بودن آن ها در طول دوره مورد بررسی در دشت را نشان داد. سپس با بررسی آمار 12 ساله تراز آب زیرزمینی مشخص شد که آبخوان دشت در طول این سال های آماری مورد بررسی به مقدار تقریبا 4 متر افت داشته و با مقایسه آن با تغییرات کیفی از رابطه نزدیک این دو عامل خبر داد در نهایت آبخوان دشت از لحاظ مصارف کشاورزی و شرب با روش های ویلکاکس و شولر مورد بررسی قرار گرفت که نتایج حاکی از غالب بودن وضعیت نامناسب جهت کشاورزی بوده و از لحاظ شرب قسمت اعظم دشت در طبقه موقتا قابل شرب قرار گرفت. پهنه بندی مکانی کیفیت آب زیرزمینی دشت نشان دهنده روند نزولی در راستای شمالی- جنوب غرب و شمالی- جنوب شرق بود، بعبارت دیگر جنوب غرب و جنوب شرق (خروجی دشت) پایین ترین کیفیت آب را داشته و آّب زیرزمینی به سمت قلیایی شدن تمایل دارد که از عوامل موثر بر این موضوع می توان به تراکم کشاورزی در بخش های جنوب، جنوب شرق و غرب و وجود کفه نمک در قسمت جنوب غرب و همچنین سازندهای زمین شناسی با کیفیت نامناسب اشاره کرد. با بررسی نقشه هم افت مشخص شد که بیشترین میزان افت هم مربوط به همین نواحی از دشت می باشد که بیشترین تراکم روستاها و آبادی ها را دارا می باشند.
روح الله باقری وانانی پیمان افراسیاب
برای اتصال سیستم پایش خشکسالی به سناریوی مدیریتی، رویکرد سیستم زودهنگام هشدار خشکسالی (dews) در نظر گرفته شده است. سیستم dews ترکیبی از سه بخش اصلی شامل پایش خشکسالی با شرایط جاری مخزن، اندازه گیری میزان کمبود آب در آینده و محاسبه یک شاخص هشدار خشکسالی به منظور اعلام هشدارهای لازم می باشد. برای طراحی سیستم فوق ابتدا با توجه به مقادیر تراز آب مخزن و با استفاده از روش خوشه بندی الگوریتم k-means، پایش خشکسالی در پنج دسته (بدون خشکسالی، خشکسالی ضعیف، خشکسالی با شدت کم، خشکسالی شدید، خشکسالی خیلی-شدید) انجام گرفت. سپس مقادیر خروجی آب مخزن برای 1، 3 و 6 ماه آینده با استفاده از مدل شبکه عصبی- مصنوعی پیش بینی شد و مقادیر کمبود آب برآورد گردید. با توجه به شرایط جاری مخزن و میزان کمبود آب در آینده، شاخص هشدار خشکسالی (dai) محاسبه شد. بر اساس نتایج حاصل از شاخص dai، سطوح مختلف هشدار از وضعیت شرایط نرمال تا شرایط کم آبی شدید برای دوره های پیش بینی مورد نظر اعلام گردید. در نهایت مدل بهره برداری از مخزن برای سال های 1378 تا 1390 شبیه سازی شد و با استفاده از الگوریتم ژنتیک، بهینه سازی سطوح کاهش رهاسازی نسبت به هر یک از مقادیر dai، انجام شد. نتایج نشان داد که با مدیریت بهره برداری منتخب و اعمال ضرایب کاهش رهاسازی، سطوح هشدار خشکسالی در بین سال های 1378 تا 1390 کاهش یافت.
علی نجفی ;کهواده معصومه دلبری
در دسترس بودن آب خاک برای گیاه، موضوعی مهم در مطالعه روابط آب، خاک و گیاه می باشد. ظرفیت نگهداشت آب خاک در خاک های مختلف، با توجه به عواملی مانند بافت، ساختمان، درصد ماده آلی و میزان شوری خاک تغییر میکند. پلیمرهای سوپر جاذب و ورمی کمپوست می توانند آب آبیاری را جذب کرده، از فرونشت عمقی آن جلوگیری کنند و آب را به صورت قابل دسترس در اختیار گیاه قرار دهند. هم چنین ورمی کمپوست باعث بهبود شرایط فیزیکی خاک می گردد. بر همین اساس در این تحقیق تأثیر سطوح مختلف پلیمر سوپر جاذب (a200) و ورمیکمپوست بر ظرفیت نگهداری آب در خاک هایی با شوری و بافت مختلف (لومی رسی شنی، لومی رسی و لومی) مورد بررسی قرار گرفت. این تحقیق بر اساس آزمایش فاکتوریل در قالب طرح های کرت های کاملاً تصادفی با سه سطح شوری (شوری اولیه یا شاهد، 4 و 8 دسی زیمنس بر متر)، چهار سطح پلیمر (0، 2/0، 4/0 و 6/0 درصد وزنی) و چهار سطح ورمیکمپوست (0، 2، 4 و 6 درصد وزنی) انجام شد. نمک مورد استفاده در این تحقیق نمک طعام (nacl) بوده که به صورت محلول پاشی توسط افشانه دستی بر نمونه ها اضافه شد. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که کاربرد 6/0 درصد وزنی پلیمر سوپر جاذب و 6 درصد وزنی ورمی کمپوست در شوری اولیه خاک لومی رسی شنی، لومی رسی و لومی میزان آب قابل استفاده گیاه را به ترتیب 45/1، 035/1، 15/1، 32/1 ، 03/1 و065/1 برابر نسبت به شاهد افزایش داد. هم چنین با افزایش شوری ظرفیت نگهداشت آب خاک کاهش یافت. علت این امر تأثیر منفی شوری بر ویژگی های فیزیکی خاک است. اثر متقابل شوری و پلیمر بر ظرفیت نگهداشت آب خاک در دو خاک لومی و لوم رسی شنی از نظر آماری معنی دار بود. اما اثر متقابل آن ها در خاک لوم رسی از نظر آماری معنی دار نبود. هم چنین اثر متقابل شوری و ورمی کمپوست در هر سه بافت بر ظرفیت نگهداشت آب خاک از نظر آماری معنی دار بود.
میثم امیریان معصومه دلبری
همواره یکی از دغدغه های پژوهشگران، افزایش بهره وری در کشاورزی از طریق کاهش مصرف نهاده های تولید بوده است. یکی از نهاده های مهم در تولید محصولات کشاورزی انواع کودها می باشد. در کشاورزی مدرن مصرف کودهای نیتروژنی از دیگر کودها بیشتر می باشد. باید در نظر داشت که کوددهی بیش از حد نیز می تواند منجر به شوری و تجمع املاح در خاک شود. با توجه به اهمیت بررسی آبشویی و تلفات کود، پژوهش حاضر با هدف کاهش آبشویی و هدررفت نیترات، به بررسی تأثیر سطوح مختلف سوپرجاذب و کود اوره بر آبشویی نیترات می پردازد. به همین منظور پس از نمونه برداری از نمونه های آب، خاک و گیاه، میزان نیترات خاک در دو عمق 20-0 و 40-20 سانتی متر، نیترات گیاه و همچنین مقدار نیترات، هدایت الکتریکی و اسیدیته زه آب اندازه گیری شد و با نرم افزار sas آنالیز گردید. نتایج نشان داد که استفاده از سطوح مختلف سوپرجاذب در پارامترهای نیترات، هدایت الکتریکی و اسیدیته زه آب و همچنین نیترات خاک دارای اختلاف معنی دار نیست. همچنین افزودن سوپرجاذب به علت افزایش پتانسیل اسمزی و تجمع املاح در خاک، موجب کاهش جذب نیترات توسط گیاه و معنی دار شدن اختلاف تیمارها شده است. به طور کلی می توان گفت که تحت شرایط این تحقیق، سوپرجاذب به علت سرعت زیاد آبشویی و انتقال یون های نیترات در اثر فرآیند دفع آنیونی، نمی تواند آبشویی نیترات را کاهش دهد. با بررسی تأثیر افزودن کود، مشخص شد که افزایش کود اوره به علت تزریق بیشتر نیترات به خاک و کاهش جذب نیترات توسط گیاه، موجب افزایش نیترات زه آب و خاک شده است. همچنین مشاهده گردید نیترات بیشتری در لایه 20-0 سانتی متر نسبت به لایه 40-20 سانتی متری خاک ذخیره شده است که می تواند به دلیل پدیده صعود مویینگی آب در لایه تحتانی خاک باشد.
شهرزاد قرچه معصومه دلبری
کود آبیاری روشی موثر، آسان و اقتصادی است اما در گرفتگی قطرهچکان ها دخالت دارد. به منظور بررسی اثرات کودآبیاری بر گرفتگی قطره چکان ها و عملکرد سیستم آبیاری قطره ای آزمایشی بصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاًَ تصادفی در آزمایشگاه هیدرولیک دانشگاه زابل انجام گرفت. در این پژوهش اثر ات کود آبیاری شامل تیمار f0 (بدون کود)، f1 (کود اوره) و f2 (کود نیترات آمونیوم) به عنوان عامل اول و اثر ات سه نوع قطره چکان (تنظیم شونده 1 نازله روی خط (a)، تنظیم شونده 6 نازله داخل خط (b)، تنظیم شونده 8 نازله روی خط (c)) به عنوان عامل دوم در نظر گرفته شد. در این تحقیق به منظور بررسی میزان گرفتگی قطره چکان ها درصد کاهش دبی، راندمان یکنواختی پخش، ضریب یکنواختی کریستیانسن و ضریب تغییرات دبی محاسبه گردید. برای تیمار f0 (شاهد) کودآبیاری درصد کاهش دبی برای قطره چکان های a، b و c بترتیب معادل 337/18، 959/23 و 198/22 درصد در اتمام دوره آزمایش بدست آمد. برای تیمار f1 کودآبیاری درصد کاهش دبی برای قطره چکان های a، b و c بترتیب معادل 202/24، 712/38 و 905/29 درصد در اتمام دوره آزمایش بدست آمد. برای تیمار f2 کودآبیاری درصد کاهش دبی برای قطره چکان های a، b و c بترتیب معادل 944/33، 036/44 و 419/32 درصد در اتمام دوره آزمایش بدست آمد. قطره چکان های نوع b بیشترین میزان گرفتگی را به خود اختصاص دادند. کمترین میزان گرفتگی مربوط به قطره چکان a و تیمار کودی f0 با درصد کاهش دبی 337/18 و بیشترین میزان گرفتگی مربوط به قطره چکان b و تیمار کودی f2 با درصد کاهش دبی 036/44 می شود. نتایج نشان داد که با تغییر کیفیت کود آبیاری به ترتیب از f0 تا f2 میزان گرفتگی قطره چکان ها روند افزایشی دارد. گرفتگی قطره چکان ها دبی را کاهش داد و به دنبال آن راندمان یکنواختی پخش و ضریب یکنواختی کریستیانسن قطره چکان ها نیز کاهش یافتند ولی ضریب تغییرات دبی قطره چکان ها افزایش یافت. این تغییرات برای هرسه نوع قطره چکان متفاوت بود. بر اساس نتایج حاصله تغییر کیفیت کود آبیاری و نوع قطره چکان اثر معنی داری روی فاکتور های محاسبه شده داشت.
الهه سادات حسینی معصومه دلبری
تنش شوری در خاک یکی از مهمترین دلایل کاهش توان اراضی در تولید محصولات کشاورزی است. منطقه سیستان به دلیل شرایط خاص آب و هوایی و منابع آبی محدود دارای خاک های شور-سدیمی است. لذا اصلاح خاک و تعیین میزان آب لازم برای آبشویی املاح از نیمرخ خاک برای رشد بهتر گیاه در منطقه از اهمیت زیادی برخوردار است. بنابراین در این مطالعه اثرات آبشویی بر کیفیت خاک های شور منطقه سیستان در طول ستون های غیر اشباع خاک مورد برررسی قرار گرفت. این آزمایشات روی چهار بافت خاک (لومی، لومی رسی شنی، لومی شنی و لومی رسی) در قالب طرح کاملا تصادفی با چهار تیمار و سه تکرار اتجام گرفت. نمونه های خاک در داخل لوله هایی از جنس پی وی سی (pvc) ریخته شد و آبشویی طی 10 مرحله تا پنج برابر حجم آب منفذی صورت گرفت. پس از آن زه آب خروجی جمع آوری و غلظت املاح مورد نظر (سدیم، پتاسیم، کلسیم و منیزیم) و شوری در زه آب اندازه گیری شد. در پایان آزمایشات، ستون ها برش داده شده و از نظر خصوصیات خاک شامل شوری و غلظت املاح شامل سدیم، پتاسیم، کلسیم و منیزیم مورد بررسی قرار گرفت. داده ها با نرم افزار spss آنالیز و نمودارهای آبشویی ترسیم شدند. نتایج آبشویی خاک ها نشان داد که آب مورد استفاده در آزمایشات آبشویی توانست غلظت املاح و شوری خاک را کاهش دهد و این خاک ها برای اصلاح نیاز به هیچگونه ماده اصلاح کننده ندارند. همچنین مشاهده شد که برای اکثر بافت ها، تقریبا 85 درصد املاح بعد از مرحله پنجم آبشویی از خاک خارج شده اند. براساس نتایج حاصله انتقال یون ها بیشتر تحت تأثیر بافت های درشت دانه بود و ورود املاح در زه آب در خاک های با بافت ریزتر پیشروی کمتری دارند. بنابراین تفاوت بین مقادیر آب آبیاری مورد نیاز برای جابجایی املاح و شستشوی شوری و سدیمی را می توان به بافت خاک نسبت داد. به نظر می رسد دلیل اصلی در چنین واکنش هایی تبادل کاتیونی می باشد. واژه های کلیدی: آبشویی، بافت خاک، انتقال املاح، خاک های شور، ستون های خاک، سیستان
زهرا دهقان معصومه دلبری
ماهیّت پیچیده مسائل آب، رشد سریع جمعیت، نیاز به آب برای مصارف مختلف و منابع محدود آب برای تأمین نیاز ها، نیازمند روش های جدیدی است که دیدگاه های فنی، اقتصادی، زیست محیطی، اجتماعی و منطقی را در یک قالب بهم پیوسته گردآوری نماید. برای مدیریت و برنامه ریزی بهینه منابع آب در سطح یک حوضه مدل های مختلفی وجود دارد که در این بین مدل weap به دلیل جامعیت در لحاظ کردن توأم فرآیند های فیزیکی – هیدرولوژیکی و سیستم مدیریت یکپارچه منابع آب و اولویت بندی تخصیص آب، در سال های اخیر مورد توجه بسیاری از محققین در نقاط مختلف دنیا قرار گرفته است. هدف از انجام این تحقیق، تعیین مقدار آب تخصیص یافته و بررسی تأثیر تغییرات آب و هوایی (پر آبی و کم آبی) روی میزان تخصیص آب برای بخش صنعت با استفاده از مدل weap از سد های گلستان و وشمگیر می باشد. برای این منظور مدل weap در حوضه گرگانرود واقع در دشت گرگان بکار گرفته شد. گرگانرود در قسمت مرکزی دشت گرگان جریان داشته و از مهم ترین منابع آب های سطحی منطقه می باشد. علت این انتخاب شرایط خاص اقلیمی این استان است که با وجود دارا بودن پتانسیل آبی قابل توجه، دچار کم آبی است. در این راستا ابتدا حوضه آبریز گرگانرود شبیه سازی شد و مدل برای شرایط پایه و سه دسته سناریوی مختلف شامل سناریوهای هیدرولوژیکی، توسعه و مدیریتی اجرا گردید. برای این منظور از مدل هیدرولوژیکی نرم افزار weap که سال آبی نام دارد استفاده شد. در این مدل رسوب گذاری در مخازن سد ها به صورت تجمعی به عنوان حجم مرده سد در آخر هر ماه در مدل سازی لحاظ گردیده است. نتایج نشان داد در برنامه ریزی جدید تخصیص منابع آب حوضه گرگانرود می توان با پذیرفتن کاهش اعتماد پذیری سیستم به اندازه 5 %، نیاز صنعت حاشیه سد وشمگیر را به میزان 5/9 میلیون متر مکعب تأمین کرد. هم چنین نتایج تحقیق حاکی از آن است که در شرایط آب و هوایی خشک، وضعیت تخصیص آب در منطقه با کاهش اعتماد پذیری 6% نسبت به شرایط آب و هوایی مرطوب مواجه می گردد.
شبنم باقری معصومه دلبری
محدودیت منابع آب و نیاز شدید به آب، لزوم به کارگیری سیاست¬های متکی بر بهره¬برداری حداکثر و صحیح و استفاده از پتانسیل¬های آبی و خاکی منطقه را مطرح می¬نماید. امروزه افزایش فاصله بین عرضه و تقاضا، توجه جدی به مبانی تخصیص بهینه آب را اجتناب ناپذیر نموده و مدیریت عرضه و تقاضای آب را ضروری می¬نماید. به منظور مدیریت جامع و کارای منابع آب در سطح حوضه رودخانه لازم است درک کاملی از تعاملات مرتبط با آب در سطوح مختلف مکانی و زمانی و در نقاط مختلف حوضه شکل گیرد. یکی از این تعاملات اثرات فعالیت بالادست بر پایین¬دست است. هدف این تحقیق برآورد حجم مفید مخزن مورد نیاز برای سد، تعیین تأثیر توسعه منابع آب در سطح حوضه، برآورد دبی جریان به مخزن سد و بررسی تأمین تقاضا در بخش¬های کشاورزی و شرب و صنعت با توجه به رشد نیاز آن¬ها در آینده است. برای این منظور از روش شبیه¬سازی سیستم¬های منابع آب استفاده شده است. برای شبیه¬سازی مدیریت و برنامه¬ریزی آب در سطح حوضه، مدل¬های مختلفی موجود است که از این بین نرم¬افزار weap انتخاب گردید. برای مطالعه موردی حوضه نرماب واقع در استان گلستان انتخاب شد. در این راستا ابتدا حوضه آبریز نرماب شبیه¬سازی شد و مدل برای شرایط پایه و 6 سناریوی مختلف طرح¬های توسعه اجرا گردید. برای این منظور مدل هیدرولوژیکی بارش-رواناب fao در یک دوره 30 ساله (1360 تا 1389) مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد با احداث سد نرماب با حجم مفید 72 میلیون مترمکعب می¬توان 116 میلیون متر مکعب برای مصارف کشاورزی و 56 میلیون متر مکعب برای مصارف کشاورزی اراضی سد وشمگیر و 5/45 میلیون متر مکعب برای نیاز زیست محیطی سه رودخانه نرماب، چهل چای و خرمالو و 25 میلیون مترمکعب برای مصارف شرب و 2 میلیون متر مکعب برای مصرف صنعت اختصاص داد. اولویت بندی تخصیص از سد تحت سناریو¬های مختلف مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاکی از این است که با اعمال مدیریت تقاضا در بخش کشاورزی بهترین نتیجه در تخصیص حاصل می¬شود.
معصومه دلبری علیرضا پوراسماعیلی
نکاح مسیار نکاحی است جامع با تمام ارکان و شرایط نکاح با این تفاوت که در ضمن عقد زوجه از برخی حقوق خود از جمله نفقه مسکن و مبیت صرف نظر میکند ، امروزه این نکاح به خاطر فقدان ازدواج موقت در جوامع اهل سنت رواج یافت است ، بابررسی این شروط باید گفت هیچ یک از آنها خلاف مقتضای عقد نکاح و نامشروع نمی باشد و با موازین فقه شیعه سازگار است ولی از آنجائیکه در فقه شیعه ازدواج موقت پذیرفته شده و از طرفی نکاح مسیار باطنا به شکل نکاح موقت می باشد لذا نیازی به پذیرش چنین نکاحی در فقه امامیه دیده نمی شود .
میترا صمصامی پور محمدرضا امداد
در این تحقیق اثر مدیریت¬های مختلف کم آبیاری بصورت یک در میان متناوب و با درنظرگیری مراحل حساس رشد گیاه ذرت روی عملکرد و اجزای عملکرد ذرت علوفه¬ای بررسی شد. این طرح در قالب بلوک¬های کامل تصادفی با شش تیمار و سه تکرار انجام ¬پذیرفت. تیمارها عبارت بودند از آبیاری کامل جویچه¬ها در کل دوره رشد (شاهد)، آبیاری یک در میان متناوب در کل دوره رشد، آبیاری کامل در مرحله استقرار گیاه و آبیاری یک در میان متناوب در بقیه مراحل رشد، آبیاری کامل در مرحله گلدهی و آبیاری یک در میان متناوب در سایر مراحل، آبیاری کامل در مرحله استقرار و گلدهی و آبیاری یک در میان متناوب در سایر مراحل، آبیاری کامل در مرحله گلدهی و رسیدن محصول و آبیاری یک در میان متناوب در سایر مراحل. به طور کلی کم¬آبیاری در سطح معنی¬داری 1% بر عملکرد و اجزاء عملکرد معنی¬دار شد. تیمار آبیاری کامل جویچه¬ها در کل دوره رشد دارای بیشترین عملکرد علوفه تر (67022 کیلوگرم در هکتار) و تیمار آبیاری یک در میان متناوب در کل دوره رشد، دارای کمترین عملکرد علوفه تر (50064 کیلوگرم در هکتار) بود. بهترین تیمار، تیمار آبیاری کامل در مرحله گلدهی و آبیاری یک در میان متناوب در سایر مراحل رشد شناخته شد. در این تیمار کاهش عملکرد علوفه تر و خشک، وزن تر و خشک برگ¬ها و وزن تر و خشک ساقه در مقایسه با تیمار شاهد بین 8 تا 14 درصد بدست آمد که در مقایسه با کاهش 39 درصدی در میزان آب مصرفی، نتیجه قابل قبولی است. بالاترین کارایی مصرف آب مربوط به تیمار آبیاری کامل در مرحله گلدهی و آبیاری یک در میان متناوب در سایر مراحل رشد و برابر با 1/88 کیلوگرم در مترمکعب بود. در شرایط محدودیت منابع آب و فراوانی نسبی اراضی قابل کشت (شرایط حاکم بر اکثر مناطق ایران)، هدف اساسی بایستی بالا بردن تولید به ازای واحد آب مصرفی و استفاده بهینه از این منابع باشد. آبیاری جویچه¬ای یک در میان متناوب در گیاهان ردیفی می¬تواند بطور قابل توجهی باعث صرفه¬جویی در مصرف آب گردد. در این تحقیق اثر مدیریت¬های مختلف کم آبیاری بصورت آبیاری جویچه ای یک در میان متناوب با درنظرگیری مراحل حساس رشد گیاه روی عملکرد و اجزای عملکرد ذرت علوفه¬ای (sc. 704) بررسی شد. این طرح در قالب بلوک¬های کامل تصادفی با شش تیمار و سه تکرار در سال زراعی 1392 در مزرعه تحقیقاتی موسسه خاک و آب واقع در مشکین¬دشت کرج انجام پذیرفت. تیمارها عبارت بودند از آبیاری کامل جویچه¬ها در کل دوره رشد (شاهد)، آبیاری یک در میان متناوب در کل دوره رشد، آبیاری کامل در مرحله استقرار گیاه و آبیاری یک در میان متناوب در بقیه مراحل رشد، آبیاری کامل در مرحله گل دهی و آبیاری یک در میان متناوب در سایر مراحل، آبیاری کامل در مرحله استقرار و گل دهی و آبیاری یک در میان متناوب در سایر مراحل، و آبیاری کامل در مرحله گل دهی و رسیدن محصول و آبیاری یک در میان متناوب در سایر مراحل. زمان آبیاری بر اساس 50 درصد تخلیه مجاز رطوبت خاک در تیمار شاهد و حجم آب آبیاری بر اساس رساندن رطوبت خاک تیمارها به حد ظرفیت زراعی در عمق توسعه ریشه صورت گرفت. در انتهای فصل رشد صفاتی همچون عملکرد بیولوژیک، عملکرد تر و خشک علوفه، برگ، ساقه و بلال همراه با چوب اندازه¬گیری شد. پس از جمع¬آوری نتایج، داده¬ها توسط نرم¬افزار sas(ver.9.1) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و مقایسه میانگین¬ها، با استفاده از آزمون دانکن و در سطح معنی¬داری 5 درصد انجام شد. به طور کلی اثر کم آبیاری در سطح معنی¬داری 1% بر عملکرد و اجزاء عملکرد معنی¬دار شد. بیشترین عملکرد بیولوژیک خشک مربوط به تیمار آبیاری کامل در کل طول رشد با 18385 کیلوگرم در هکتار بدست آمد. و کمترین عملکرد بیولوژیک خشک نیز با مقدار 13100 کیلوگرم بر هکتار، مربوط به آبیاری یک در میان متناوب در تمام مراحل رشد بود. تیمار آبیاری کامل جویچه¬ها در کل دوره رشد دارای بیشترین عملکرد علوفه تر (67022 کیلوگرم در هکتار) و تیمار آبیاری یک در میان متناوب در کل دوره رشد، دارای کمترین عملکرد علوفه تر (50064 کیلوگرم در هکتار) بود. بهترین تیمار، تیمار آبیاری کامل در مرحله گل دهی و آبیاری یک در میان متناوب در سایر مراحل رشد شناخته شد. در این تیمار کاهش عملکرد علوفه تر و خشک، وزن تر و خشک برگ¬ها و وزن تر و خشک ساقه در مقایسه با تیمار شاهد بین 8 تا 14 درصد بدست آمد که در مقایسه با کاهش 39 درصدی در میزان آب مصرفی، نتیجه قابل قبولی است. بیشترین کارایی مصرف آب مربوط به تیمار آبیاری کامل در مرحله گل دهی و آبیاری یک در میان متناوب در سایر مراحل رشد و برابر با 1/88 کیلوگرم در مترمکعب بود.
محمود صفری زاده معصومه دلبری
علم بر نحوه ی انتقال املاح در خاک در تخمین میزان آبشویی و شستن نمک ها از محیط ریشه، انتقال آلاینده های نفتی و مواد سمی در خاک، زمان و میزان آلوده شدن آب های زیرزمینی و نیز استخراج و تغذیه آنها، زمان و مکان و نحوه ی جایگذاری عناصر غذایی در خاک و تلفات آنها، نقش محوری و تعیین کننده دارد. گزارش های زیادی از تأثیر قابل توجه توزیع اندازه خلل و فرج بر منحنی جابجایی املاح وجود دارد. شواهد تجربی، فیزیکی و ریاضی بسیاری نیز دال بر وجود رابطه و شباهت بین شکل منحنی رطوبتی و منحنی جابجایی املاح می باشد. ولی تاکنون مدلی که بتواند به صورت قابل قبولی منحنی جابجایی املاح در خاک را با استفاده از منحنی مشخصه ی آب و خاک (در منطقه ی سیتان) شبیه سازی نماید ارائه نشده است. بدلیل اینکه غالبأ تخمین یا تعیین منحنی مشخصه ی آب و خاک آسانتر از تعیین منحنی جابجایی املاح است، لذا در مطالعه حاضر سعی شد که منحنی انتقال املاح توسط منحنی مشخصه ی آب و خاک شبیه سازی و نتایج در خاک های دست خورده و دست نخورده در شرایط اشباع تحلیل و ارزیابی گردد. برای این منظور 6 نمونه ی نمونه خاک دست خوورده و دست نخورده به ارتفاع 35 و قطر 10 سانتی متر با خصوصیات متنوع فیزیکی تهیه و منحنی رخنه آنها در شرایط اشباع بدست آمد. همچنین منحنی جابجایی املاح توسط مدل منحنی رطوبتی ون گنوختن با استفاده از روابط ریاضی شبیه سازی گردید. در استنتاج این مدل ریاضی فرض شد که بخشی از رطوبت خاک راکد بوده و قابلیت انتقال آب و املاح را ندارد و مقدار این رطوبت نیز توسط منحنی رطوبتی برآورد گردید. نتایج نشان داد که این مدل امکان پیش بینی منحنی جابجایی املاح در خاک هایی را که اطلاعات مربوط به منحنی رطوبتی آنها در دسترس باشد فراهم می کند و قادر است تفاوت شکل منحنی های رخنه خاک ها را با توزیع اندازه خلل و فرج آنها تفسیر نماید.
اسماء مقبلی مهنی دررودی معصومه دلبری
آب مهم ترین عامل محدود کننده تولیدات کشاورزی در کشور است. یکی از راه های استفاده بهینه از آب، به کارگیری روش های مدرن آبیاری از جمله آبیاری قطره ای است. در این تحقیق اثر دو سیستم آبیاری قطره ای (سطحی و زیر سطحی) بر عملکرد گل محمدی در سه سطح تأمین آب (100، 70 و 40 درصد مقدار تبخیر- تعرق پتانسیل) مورد ارزیابی قرار گرفت. بدین منظور آزمایشی در قالب طرح کرت های خرد شده بر پایه بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان کرمان در ایستگاه تحقیقاتی جوپار در سال 1392 اجرا گردید. بدین ترتیب کرت های آزمایشی شامل 18 کرت می باشد که در هر ردیف تعداد 4 اصله نهال به فاصله 5/2 در 5/2 متر وجود دارد. لوله آبیاری تیمار قطره ای زیر سطحی در عمق 30 سانتی متری خاک نصب شد. صفات تعداد شاخه در هر بوته، قطر سایه انداز، ارتفاع بوته، تعداد غنچه، وزن گلبرگ و وزن تر یک گل اندازه گیری شد و با استفاده از آن ها نسبت وزن گلبرگ به گل کامل، وزن خشک کل، درصد ماده خشک گل و عملکرد محاسبه شد. در این آزمایش کارآیی مصرف آب آبیاری به صورت نسبت عملکرد کل به کل آب مصرفی محاسبه گردید. اسانس گل محمدی نیز در آزمایشگاه توسط دستگاه کلونجر اندازه گیری شد. در نهایت با استفاده از نرم افزار sas داده ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند و مقایسه میانگین ها با آزمون دانکن (در سطح پنج درصد) انجام گردید. نتایج نشان داد صفات ارتفاع بوته، تعداد غنچه، وزن تر یک گل، وزن گلبرگ، نسبت وزن گلبرگ به گل کامل، درصد ماده خشک گل، بازده اسانس، عملکرد اسانس، عملکرد گل و کارآیی مصرف آب آبیاری در دو نوع سیستم آبیاری تفاوت معنی داری نداشتند اما تیمارهای مختلف آبیاری بر روی تمام صفات به غیر از درصد ماده خشک گل و نسبت وزن گلبرگ به گل دارای تأثیر معنی داری بود. به طوریکه بالاترین میزان عملکرد با مقدار 9/3588 کیلوگرم در هکتار مربوط به تیمار 100 درصد تبخیر- تعرق پتانسیل و بالا ترین کارآیی مصرف آب آبیاری مربوط به تیمار 40 درصد تبخیر- تعرق پتانسیل با میزان 68/3 کیلوگرم بر مترمکعب در هکتار حاصل شد. همچنین بالاترین درصد اسانس مربوط به تیمار70 درصد تبخیر- تعرق پتانسیل بود. در نهایت تیمار 70 درصد تبخیر- تعرق پتانسیل به عنوان بهترین تیمار معرفی می شود، زیرا با کاهش 30 درصدی آب آبیاری تنها 16 درصد کاهش عملکرد گل و 7 درصد کاهش عملکرد اسانس حاصل شد و از طرفی می توان با آب صرفه جویی شده سطح بیشتری را زیر کشت برد. با توجه به نتایج این تحقیق دو سیستم آبیاری با هم تفاوتی نداشتند اما سیستم آبیاری قطره ای سطحی پیشنهاد می شود زیرا در این سیستم هزینه ی حفاری و کارگذاری نوار در عمق خاک حذف می گردد.
عباس شیبانیان معصومه دلبری
برنامه ریزی شناخته شده به عنوان آبیاری دقیق به منظور اعمال آب با مقدار و تقویم زمانی بهینه هنوز در مراحل توسعه قرار دارد و نیاز به تحقیقات زیادی برای امکان سنجی کاربرد آن وجود دارد. این پایان نامه به عنوان یکی از اولویت های پژوهشی سازمان جهاد کشاورزی استان فارس در مزارع منطقه میان جنگل فسا در طول سال زراعی 93-1392 به اجرا درآمد. هدف این پژوهش مقایسه تعداد دفعات آبیاری، میزان آب کاربردی در مزرعه، راندمان کاربرد و تعیین عملکرد در واحد سطح در دو روش آبیاری دقیق و آبیاری سنتی کشاورزان منطقه می باشد. در این طرح پژوهشی هر دو روش آبیاری در قالب طرح آماری کاملا تصادفی در سه مزرعه یک هکتاری با شرایط نسبتا مشابه برای کشت محصولات غالب الگوی کشت منطقه شامل گندم، ذرت دانه ای و گوجه فرنگی مورد بررسی قرار گرفتند. در روش آبیاری دقیق براساس نسبت تبخیر و تعرق استاندارد روزانه این سه گیاه به تبخیر و تعرق استاندارد زیتون در سند ملی آب در دشت فسا و اصلاح نیاز آبی این سه گیاه توسط اندازه گیری های روزانه تبخیر و تعرق توسط سیستم آبیاری هوشمند یک باغ زیتون در منطقه میان جنگل و با لحاظ شوری و تغییرات رطوبتی خاک توسط مدل cropwat تقویم آبیاری بهینه تعیین گردید. با توجه به همروند بودن، عدم وجود اختلاف معنی دار و خطای پایین شبیه سازی مدت زمان آبیاری مدل آبیاری سطحی sirmod براساس اندازه گیری های دقیق مزرعه ای و تعیین ضرایب معادله نفوذ براساس روش پیشروی دو نقطه ای در برابر زمان های قطع خودکار سیستم هوشمند طی هفت آبیاری یک باغ زیتون منطقه از شبیه سازی این مدل در روش آبیاری دقیق برای تعیین مدت زمان قطع عملیات آبیاری در هر زیر واحد مزارع استفاده گردید. پس از انجام آبیاری ها مطابق تقویم هر دو روش، متوسط راندمان کاربرد طراحی شده آبیاری دقیق گندم مقدار مطلوب 74/7% است که 2/3 برابر راندمان کاربرد شبیه سازی شده روش سنتی کشاورزان و 23/7% بیشتر از راندمان هدف سند ملی آب برای دشت فسا (51%) می باشد. متوسط راندمان کاربرد طراحی شده آبیاری دقیق ذرت 52/3% است که 1/8 برابر راندمان کاربرد شبیه سازی شده روش سنتی کشاورزان و 1/3% بیشتر از راندمان هدف سند ملی آب می باشد. متوسط راندمان کاربرد طراحی شده آبیاری دقیق گوجه فرنگی نیز 62/6% است که 2/1 برابر راندمان کاربرد شبیه سازی شده روش سنتی کشاورزان و 11/6% بیشتر از راندمان هدف سند ملی آب می باشد. رشد 1/7 برابری متوسط کارایی مصرف آب آبیاری، کاهش 56/6% میزان متوسط مصرف آب آبیاری در هر هکتار و افزایش 1/16% متوسط عملکرد اقتصادی گندم، رشد 70/7% متوسط کارایی مصرف آب آبیاری، کاهش 26/5% میزان متوسط مصرف آب آبیاری در هر هکتار و افزایش 24/8% متوسط عملکرد اقتصادی ذرت دانه ای، رشد 1/1 برابری متوسط کارایی مصرف آب آبیاری، کاهش 36% میزان متوسط مصرف آب آبیاری در هر هکتار و افزایش 33/5% متوسط عملکرد اقتصادی گوجه فرنگی دلیل روشن موفقیت روش آبیاری دقیق با تعیین تقویم بهینه آبیاری و شبیه سازی مدت زمان آبیاری در حل دو مشکل اساسی کشاورزی ایران یعنی افزایش راندمان کاربرد و کارایی مصرف آب آبیاری می باشد. لذا آبیاری دقیق چشم انداز مثبت و امید بخشی را در کاهش استحصال آب از منابع زیرزمینی، افزایش عملکرد در واحد سطح و در نتیجه سودآوری اقتصادی پیش روی کشاورزان منطقه میان جنگل فسا قرار داده است.
ام البنین پودینه معصومه دلبری
آگاهی از تغییرات مکانی بارش به عنوان یک پارامتر کلیدی در مطالعات هیدرولوژی و اقلیمی هر منطقه ای مطرح می باشد. هدف از این تحقیق بررسی تغییرات مکانی و تعیین بهترین روش میان یابی بارندگی ماهانه و سالانه در استان سیستان و بلوچستان است. انتخاب روش میان یابی بستگی به نوع داده ها، دقت موردنظر، منطقه ی مورد بررسی، توان محاسبات و بعد مکانی مورد استفاده، دارد. از این رو روش های مختلف میان یابی شامل روش های مبتنی بر رگرسیون، روش های زمین آماری (ok، sk، sklm، ked، uk و cok) و روش های قطعی (idw، lpi، gpi و rbf) برای این هدف مورد استفاده قرار گرفتند. اطلاعات اولیه مورد نیاز شامل داده های بارندگی مربوط به 50 ایستگاه با طول دوره ی آماری مشترک 25 سال (1391-1367) بود. اطلاعات ثانویه شامل ارتفاع، فاصله تا خط ساحلی، طول و عرض جغرافیایی به عنوان متغیرهای کمکی در روش های چند متغیره مورد استفاده قرار گرفتند. روش اعتبارسنجی متقابل برای مقایسه مقادیر پیش بینی شده ی روش ها به همراه معیارهای آماری جذر میانگین مربعات خطا (rmse) و میانگین انحراف خطا (mbe) به کار گرفته شد. نتایج حاصل از اعتبارسنجی متقابل حاکی از عملکرد بهتر روش رگرسیونی بارش- ارتفاع برای فروردین، روش ked برای اردیبهشت، روش uk برای خرداد و شهریور، روش rbf برای تیر، مرداد، مهر، آذر، دی، بهمن و بارندگی سالانه و روش sk برای آبان و اسفند بوده است. روش های قطعی lpi و gpi در هیچ یک از دوره ها نتایج خوبی نداشته اند. استفاده از متغیر کمکی ارتفاع فقط در ماه های فروردین و اردیبهشت موجب بهبود تخمین نتایج شده است. این در حالی است که متغیر کمکی فاصله تا خط ساحلی تأثیری در بهبود نتایج نداشته است. از دلایل عدم بهبود دقت تخمین بارندگی توسط روش های چند متغیره می توان به وضعیت پیچیده ی توپوگرافی، تراکم پایین ایستگاه های باران سنجی، پایین بودن ضریب همبستگی بین بارندگی و متغیرهای کمکی و عدم همبستگی مکانی قوی متغیرهای کمکی اشاره کرد. از مزیت های روش های زمین آماری ارائه ی نقشه های خطای تخمین می باشد. با توجه به این نقشه ها، بالاترین مقدار خطای تخمین مربوط به نواحی با تراکم پایین ایستگاه های باران سنجی و حاشیه های استان بوده است.
پوریا لجمیری پیمان افراسیاب
اساس مطالعات طرح های مهندسی منابع آب، آمار برداری از متغیرهای اقلیمی هیدرولیکی و تعمیم آن ها می باشد. به تعبیر دیگر راه حل های طرح ها و همچنین ابعاد و سیمای طرح، بستگی مستقیم به دقت آمار تهیه شده و نحوه بسط و گسترش آن ها دارد. فقدان آمار هدایت هیدرولیکی نقاط مختلف منطقه مورد مطالعه و هزینه زیاد آزمایشات برآورد آن در سطح منطقه باعث شده است که جهت تخمین داده هایی از این قبیل، از روش های مختلف برون یابی و درون یابی از جمله نسبت عکس فاصله و نسبت عکس مجذور فاصله استفاده شده است.
اسد داورپناه معصومه دلبری
با افزایش بی رویه جمعیت در سال های اخیر، افزایش نیازهای آبی و محدودیت منابع آبهای سطحی و برداشت بی رویه از سفره های آب زیرزمینی باعث به بار آمدن خسارات جبران ناپذیری به محیط زیست و منابع طبیعی کشور در سالهای گذشته شده است. کمبود آب و کاهش کیفی منابع آب از عوامل اصلی آلودگی تدریجی منابع آب زیرزمینی استان خراسان رضوی محسوب می گردد. آبخوان دشت مشهد به عنوان یکی از مهمترین آبخوان ها برای تأمین منابع آبی مورد نیاز در استان خراسان رضوی می باشد. استحصال بی رویه منابع آبی دشت باعث افت متوسط سالانه 77 سانتی متر در سطح ایستابی شده و کیفیت آب منطقه را نیز کاهش داده است. علاوه بر آن ورود فاضلاب های شهری و کودها و سمومی که در کشاورزی مصرف شده و همراه با آب نفوذی به لایه های آبدار می رسد، کیفیت آب های زیرزمینی را به شدت کاهش داده است. آلودگی آبهای زیرزمینی که معمولاً بر اثر مدیریت غلط استحصال آب زیرزمینی رخ می دهد مقدمه ای بر تخریب سایر منابع چه به صورت مستقیم و چه به صورت غیر مستقیم است. این تحقیق با هدف بررسی تغییرات برخی از خصوصیات کیفی آب زیرزمینی با استفاده از روش های زمین آماری و تعیین روند آلودگی آب های زیرزمینی دشت مشهد انجام گرفت. پارامترهای نیترات، سدیم، کلر و هدایت الکتریکی از خصوصیات آب زیرزمینی انتخاب شدند. بنابراین بررسی کیفیت آب زیرزمینی در مطالعات و تحقیقات آب های زیرزمینی از اهمیت زیادی برخوردار است.
نادر سلامتی فریبرز عباسی
به?منظور بررسی اثرات تعداد تقسیط و سطوح مختلف کود اوره در روش کودآبیاری جویچه ای نیشکر بر عمکرد و برخی صفات کمی و کیفی نیشکر، آزمایشی به?صورت کرت های یک بار خرد شده در قالب بلوک-های کامل تصادفی، با 3 تکرار در یک قطعه?ی 25 هکتاری از مزارع کشت جدید (پلانت) در اراضی کشت و صنعت نیشکر دهخدا اجرا شد. فاکتور اصلی تقسیط های کودی بود که در سه سطح )دو ، سه و چهار تقسیطی( اعمال گردید. فاکتور فرعی مقدار کود مصرفی بود که در سه سطح ( 100%، 80% و 60% کود مورد نیاز که به?ترتیب معادل 350، 280 و 210 کیلوگرم کود اوره می باشند) اعمال گردید. نتایج تجزیه تیمارهای آزمایشی نشان داد که تیمار دو تقسیطی و60% سطح کودی، در تمام صفات کمی و کیفی شامل ارتفاع، عملکرد خالص نی، کارآیی مصرف آب بر اساس نیشکر و شکر تولیدی و کارآیی مصرف کود، تیمار برتر بودند (05/0p<). در تیمار دو تقسیطی مقادیر کارآیی مصرف آب بر اساس نیشکر و شکر تولیدی و کارآیی مصرف کود به?ترتیب برابر با 00/6 کیلوگرم بر متر مکعب، 568/0 کیلوگرم بر مترمکعب و 7/437 کیلوگرم بر کیلوگرم بودند.
رقیه مسعودی پیمان افراسیاب
منحنی رطوبتی خاک و تابع هدایت هیدرولیکی از توابع مهم هیدرولیکی خاک محسوب می شوند. اندازه گیری این توابع در عملیات های آبیاری و زهکشی، تعیین نقصان های رطوبتی موجود در خاک و مدل کردن حرکت آب در خاک از اهمیت بالایی برخوردار می باشد. منحنی رطوبتی خاک در واقع بیانگر رابطه بین پتانسیل آب خاک و رطوبت موجود در خاک می باشد. تابع هدایت هیدرولیکی بین هدایت هیدرولیکی خاک و رطوبت موجود در خاک رابطه برقرار می کند. اندازه گیری مستقیم این توابع در شرایط آزمایشگاه و مزرعه پرهزینه و وقت گیر است به همین دلیل روش های غیر مستقیم اندازه گیری این توابع مورد توجه قرار گرفته است. استفاده از منحنی دانه بندی و چگالی ظاهری خاک در تعیین مشخصات هیدرولیکی از جمله روش های غیرمستقیم اندازه گیری این توابع است. مدل آریا و پاریس از جمله این روش ها می باشد. به دلیل کمبود تعداد داده های منحنی دانه بندی، مدل های ریاضی می توانند بر داده های موجود برازش شده و ورودی های مدل آریا و پاریس را به منظور همانند سازی توابع هیدرولیکی خاک تأمین نمایند. در این پژوهش هفت مدل پارامتری جکی، فردلاند، ون گنوختن، گمپرتز، لوگ نرمال دو و سه پارامتری و مدل غیر پارامتری اسپلاین برای برازش بر منحنی دانه بندی مورد استفاده قرار گرفتند. داده های موجود منحنی دانه بندی مربوط به بیست و چهار خاک انتخاب شده از بانک اطلاعاتی آنسودا بود. مقایسه مدل ها با استفاده از معیار های aic و rmse و r2 انجام گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که مدل غیر پارامتری اسپلاین نسبت به دیگر مدل ها از کارایی بهتری در تخمین برخوردار است. همچنین در بین مدل های پارامتری مدل یک پارامتری جکی از کارایی بالاتری در تخمین برخوردار می باشد. از طرفی رابطه خطی تعریف شده توسط آریا و پاریس بین شعاع خلل و فرج و شعاع ذرات در تمام بافت های مورد مطالعه صحیح نبوده و دربافت های شنی و سیلت لوم بهتر صدق کرد در نتیجه اصلاح این رابطه در بافت های مختلف خاک پیشنهاد می گردد. همچنین از این پژوهش نتیجه شد تنها تعداد پارامترهای مدل در تخمین منحنی رطوبتی با استفاده از مدل پایه آریا و پاریس موثر نمی باشد. همچنین بهترین مدل برازش شده بر منحنی دانه بندی لزوماً بهترین مدل برای تخمین توابع هیدرولیکی خاک نمی باشد. بافت خاک و طبیعت مدل نیز در کیفیت تخمین مدل ها موثر است.
مهدی کایدانی معصومه دلبری
مدیریت منابع آب از جمله آب زیرزمینی بخصوص در مناطق خشک و نیمه خشک از اهمیت فراوانی برخوردار است. بررسی تغییرات مکانی و تخمین درست آب زیرزمینی نقش کلیدی در مدیریت بهتر این منابع دارد. روش های میان یابی زمین آماری که در دهه های اخیر مورد توجه زیادی قرار گرفته اند، قابلیت تخمین پارامترهای فیزیکی و هیدرولیکی خاک در نقاط نامعلوم را با در نظر گرفتن همبستگی مکانی مقادیر پارامتر موردنظر دارند. در این مطالعه، سه روش زمین آماری کریجینگ معمولی، لوگ نرمال کریجینگ و کریجینگ شاخص برای میانیابی عمق آب زیرزمینی در مساحتی حدود 47000 هکتار از اراضی مناطق شیب آب و پشت آب پایین دشت سیستان مورد استفاده و مقایسه قرار گرفت. تعداد مشاهدات عمق سطح آب 2026 عدد و فواصل نقاط 500 متر بود. برای مقایسه روش ها از تکنیک اعتبارسنجی متقابل (cross-validation) با معیارهای ارزیابی میانگین قدر مطلق خطا (mae) ، میانگین انحراف خطا (mbe) و مجذور میانگین مربعات خطا (rmse) استفاده گردید. نتایج حاصله از این تحقیق نشان داد که عمق سطح ایستابی دارای همبستگی مکانی متوسط در این منطقه می باشد. نتایج حاصل از اعتبارسنجی متقابل نیز حاکی از این است که در بین روش های استفاده شده، روش لوگ نرمال کریجینگ با داشتن حداقل mae و rmse، از دقت بالاتری برخوردار می باشد هرچند که اختلاف آن با روش کریجینگ معمولی بسیار ناچیز می باشد. روش کریجینگ شاخص کمترین دقت را در برآورد عمق سطح ایستابی دارا است. از طرف دیگر نقشه های مربوط به واریانس تخمین که بیان کننده میزان اعتبار تخمین های حاصله است، در روش کریجینگ معمولی و لوگ نرمال کریجینگ کمترین خطا را در محل نقاط نمونه برداری و بیشترین خطا را در محل هایی با فواصل دورتر از نقاط نشان دادند. این در حالیست که واریانس تخمین در روش کریجینگ شاخص علاوه بر نقاط نمونه برداری به مقادیر عمق آب زیرزمینی نیز وابستگی نشان داد. بنابراین بر طبق نتایج حاصله از این تخمین در مطالعات زمین آماری که بیشتر به هدف تعیین سطح اعتبار تخمین پارامتر مورد نظر انجام می گیرد و نه خود تخمین، روش کریجینگ شاخص بایستی به روش کریجینگ معمولی، ترجیح داده شود.
امیر جوهریان کوروش محمدی
منابع آب زیرزمینی به واسطه ارزان و آسان بودن دسترسی به آن در مقایسه با منابع آب سطحی از دیرباز رواج گسترده ای یافته است. به دلیل محدود بودن این منابع تجدیدپذیر، شناخت صحیح آن موجب برنامه ریزی دقیق و اعمال مدیریت صحیح در استفاده از این منابع پر ارزش می گردد. در این راستا، بیلان آب زیرزمینی یکی از روشهایی است که به کمک آن می توان به درک صحیحی از پتانسیل های سفره آب زیرزمینی رسید.استفاده از شیوه های دستی و سنتی در جهت دستیابی به هدف مورد نظر، غالباً به دلیل مواجه بودن با حجم وسیعی از داده ها و نیازمندی ها، مستلزم صرف وقت، هزینه و نیروی انسانی زیاد می باشد که معمولاً قادر به تأمین همه اهداف مورد نظر نمی باشند. با بهره گیری از شیوه های نوین نظیر زمین آمار و سیستم اطلاعات جغرافیایی (gis)، علاوه بر دستیابی به توزیع مکانی پتانسیل های سفره آب زیرزمینی، می توان اقدام به تهیه یک بانک اطلاعاتی با قابلیت به هنگام سازی و ذخیره اطلاعات مورد نظر به شکل مکانی نمود.سفره آب زیرزمینی دشت قائمشهر – جویبار واقع در ساحل جنوبی دریای خزر از بزرگترین آبخوان های استان مازندران بوده و از پتانسیل خوب آب سطحی و زیرزمینی برخوردار است. عوامل تغذیه کننده سفره آب زیرزمینی در دشت قائمشهر – جویبار شامل، تغذیه ناشی از بارندگی، نفوذ از بستر و حریم رودخانه های تالار و سیاهرود، آب برگشتی موتور پمپ ها، انهار، آب بندان های موجود در دشت و آب برگشتی شرب، کشاورزی و ... می باشد و عوامل تخلیه کننده آبخوان شامل، برداشت توسط چاه های عمیق و نیمه عمیق، تبخیر از آب زیرزمینی و زهکشی توسط رودخانه های موجود در دشت می باشد. به منظور انجام تحقیق، سال آبی 83-1382 به عنوان سال مبناء محاسبات بیلان در نظر گرفته شد که جهت افزایش دقت، این سال خود نیز به دو دوره خشک و مرطوب تقسیم گردید.در این تحقیق با بهره گیری از قابلیت های زمین آماری نرم افزار arcgis و استفاده از تخمینگر کریجینگ معمولی، نقشه تخمین سطح بارندگی، تبخیر از سفره آب زیرزمینی و تغییرات حجم مخزن با ابعاد پیکسل 100 × 100 متر تهیه گردید. در ادامه با توجه به حجم آب استحصالی و یا مصرفی، نقشه رستر مربوط به سایر عوامل تغذیه و تخلیه کننده سفره آب زیرزمینی با ابعاد پیکسل 100 * 100 متر، تهیه گردید. در نهایت با انجام محاسبات مربوط به بیلان، میزان تغذیه و تخلیه صورت گرفته از آّبخوان به ترتیب، 200/66 و 185/67 میلیون متر مکعب در سال و تغییرات حجم مخزن، 14/98 میلیون متر مکعب در سال برآورد گردید که حکایت از مثبت بودن بیلان آب زیرزمینی در دشت قائمشهر – جویبار دارد. همچنین با توجه به محاسبات، پتانسیل افزایش برداشتی در حد 30 میلیون متر مکعب در سال را برای سفره آب زیرزمینی دشت قائمشهر – جویبار، می توان در نظر گرفت.