نام پژوهشگر: کیوان بلندهمتان
فواد فاتحی کیوان بلندهمتان
چکیده تعلیم تربیت به سبب کارکردهای گوناگون علمی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی، همواره به عنوان موضوعی مهم و ابزاری کارآمد برای رشد و توسعه ی همه جانبه ی ملت ها در نظر گرفته شده است. یکی از کارکردهای اصلی این نظام تربیت مدنی است. امروزه مفهوم حقوق شهروندی دارای اهمیت زیادی است و تحقق آن در یک جامعه یکی از مهمترین نشانه های حکومت مردم سالار و تحقق دموکراسی است و تامین حقوق شهروندی، از اساسی ترین وظایف حکومتها است. به همین منظور امروزه، در بسیاری از کشورهای مدرن برای شهروندان، حقوقی گنجانده و به آنها آموزش داده می-شود تا افراد درصدد مطالبه ی آن بر آیند. موضوع این پژوهش" بررسی رویکردهای آشناسازی دانش آموزان در دوره ی راهنمایی با حقوق شهروندی " است که بعد از تحلیل کتابهای تعلیمات اجتماعی با استفاده از ابزار تحلیل محتوا (با واحد تحلیلی جمله و مضمون) و بررسی فعالیت های فوق برنامه ای که براساس آیین نامه ها و دستورالعملها به مدارس راهنمایی ابلاغ می شود و همچنین مصاحبه با مدیران و مربیان پرورشی شهر سنندج در رابطه با دامنه ی فعالیت هایی که به ابتکار عوامل اجرایی مدرسه انجام می گیرد، به این نتیجه رسیدیم که رویکرد غالب در ایران رویکردی محافظه کار و منفعل است که از میان حوزه های چهارگانه ای که برای آموزش شهروندی با توجه به ادبیات تحقیق و بافت جامعه ی ایرانی در نظر گرفته شد(سیزده مولفه)، در راستای آموزش شهروندی در حوزه ی مدنی بیشترین تاکید بر مقوله ی تثبیت ارزشهای بنیادین جامعه؛ در حوزه ی سیاسی بر شرکت در انتخابات به عنوان یک وظیفه؛ در حوزه ی اقتصادی-اجتماعی بر حق بهزیستی؛ و در حوزه ی فرهنگی بر توانایی گفتگو و مذاکره است. در فعالیت های فوق برنامه نیز که در راستای تکمیل مطالب کتاب درسی است، بر همان مولفه هایی که در کتابها مورد توجه هستند، بیشترین تاکید صورت گرفته است. به علت عدم آگاهی کافی عوامل اجرایی مدرسه از مفهوم شهروندی و محدودیت های ساختاری و کمبود امکانات، ابتکارات به کار برده نیز بسیار کم و ناچیز است. هم چنین با وجود اقوام مختلف در ایران و استفاده از این کتابهای مشترک درسی برای تمام قومیت ها، توجه بسیار ناچیزی به حوزه ی فرهنگی و به تنوع فرهنگی و به رسمیت شناختن اقلیت ها شده است . مفاهیم کلیدی: شهروند"تبعه" – شهروندی – حقوق شهروندی –آموزش شهروندی -راهکارهای تربیت شهروندی.
طیبه قبادی جمال محمدی
چکیده مساله اساسی این پژوهش، تحلیل گفتمان تفکر اجتماعی ابن خلدون و علی شریعتی است؛ تا اینکه پیش فرض نظری و چارچوب مفهومی آنها را به همراه روش شناسی مربوط به آن را بررسی نمائیم. روشی که برای تحلیل تفکر اجتماعی این دو اندیش مند به کار گرفته ایم، روش تحلیل گفتمان است. چارچوب نظری ما در روش تحلیل گفتمان، ترکیبی از نظریه های قرکلاف در حیطه زبان شناسی و فوکو و لاکلائو و موفه در حیطه فلسفه سیاسی، اجتماعی است.برای بررسی دقیق تر، نظریه های ابن-خلدون و شریعتی را از نظریه های جامعه شناسی و نظریه اجتماعی تفکیک نموده و به عنوان تفکراجتماعی مورد بررسی قرار دادیم.روش شناسی و معرفت شناسی ابن خلدون در این تحقیق یک گفتمان جدیدی محسوب می شود که در تقابل با فضای متافیزیکی عصر خود رشد می کند. ویژگی این روش ، بررسی های قیاسی، علی و معلولی، واقع بینی و نقادی است که برای بررسی مبانی معرفتی-اش از جمله انحطاط تمدنی، عصبیت، بادیه نشینی، دولت و شهرنشینی و... به کار می رود. اندیشه شریعتی به عنوان نحله فکری ایدئولوژیکی، بررسی می شود. شریعتی در شکل یک روشنفکر، روشی که معرفی می کند، تلفیقی از روش های عینی و بومی است که کامل ترین شیوه شناخت معرفی می شود و برای تحول در تمام ابعاد مادی و معنایی انسان کاربرد دارد. مقوله هایی چون اصالت، روشنفکر بومی ، نقد سنت و مدرنیته و غیره پیش زمینه ای برای طرح استراتژیِ تحول است. به این معنا که برای رسیدن به پیشرفت، می بایست روش استراتژی ایدئولوژیکی را در پیش بگیریم. کلمات کلیدی:تحلیل گفتمان،انحطاط، تحول، عصبیت، دولت، بادیه نشینی، شهرنشینی، روشنفکر، اصالت،تحول انقلابی.
گه شین اله ویسی کیوان بلندهمتان
چکیده: اخلاق در حرفه ی استادی از موضوعاتی است که چندان مورد توجه قرار نگرفته است. بر این اساس در این پژوهش، ابتدا به شناسایی مولفه های اخلاق حرفه ای استادی از دیدگاه اساتید دانشگاه کردستان و پس از آن به تعیین میزان تحقق این مولفه ها در عملکرد اساتید دانشگاه کردستان پرداخته شد. رویکرد تحقیق در این پژوهش کمّی-کیفی است. در بخش کیفی با اساتید با تجربه مصاحبه شده است و در بخش کمّی عملکرد اساتید دانشگاه کردستان به وسیله ی پرسش نامه محقق ساخته مورد بررسی قرار گرفته است. جامعه تحقیق در بخش کیفی، شامل اساتید دانشگاه کردستان است که بالاتر از 10 سال تجربه تدریس در آموزش عالی دارند. حجم این جامعه در سال تحصیلی 1390- 1389 تعداد 90 نفر بود که از میان آن ها و از طریق روش نمونه گیری نظری با 13 نفر مصاحبه شد. برای ارزیابی عملکرد اساتید دانشگاه کردستان، 198 دانشجوی مرد و زن در مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد در تحقیق شرکت داده شدند. یافته های تحقیق نشان داد که در بخش کیفی، اساتید با تجربه بر نکاتی تأکید داشتند که آن ها را زیر 6 مقوله اصلی اخلاق حرفه ای در ارتباط با تدریس، دانشجویان، تحقیق، همکاران، حرفه و جامعه طبقه بندی نمودیم. در بخش کمّی، اساتید دانشگاه کردستان با کسب نمره 31/3 بیش از معیار تعیین شده (3) به مولفه های اخلاق حرفه ای توجه داشته اند. عملکرد اساتید بر حسب جنسیت و مقطع تحصیلی پاسخ گویان تفاوت معناداری نداشته است امّا عملکرد اساتید برحسب دانشکده محل تحصیل دانشجویان تفاوت معناداری نشان داد. واژه های کلیدی: اخلاق، حرفه، اخلاق حرفه ای، اخلاق حرفه ی استادی
لیلا وکیلی قصریان کیوان بلندهمتان
معلمان در سیستم آموزش و پرورش جزو کلیدی ترین عناصر سرمایه ی انسانی محسوب می شوند. با توجه به اینکه تعلیم و تربیت در جوامع کمتر توسعه یافته، بیشتر از هر چیزی به وجود معلمان کارآمد نیازمند است، در تحقیق حاضر سعی شده است که چالش ها و موانع فراروی معلمان در جوامع روستایی مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته و راه هایی جهت رفع آنها و یا بهبود آنها معرفی شود. در این پژوهش از روش تحقیق کیفی و استراتژی مطالعه ی موردی استفاده شده است. معلمان روستایی منطقه ی موچش در استان کردستان به عنوان مورد انتخاب شده است. جهت گردآوری داده ها از مصاحبه های نیمه سازمان یافته و مشاهده ی مشارکتی استفاده شده است. در تحلیل داده ها از روش تحلیل تفسیری که یکی از روش های تحلیل مختص مطالعات موردی، است بهره گرفته شده است. در نهایت چهار مقوله به عنوان چالش های اساسی در نظر گرفته شد که شامل: 1- چالش های خاص تدریس و آموزش (خود شامل: وجود کلاس های چندپایه، کمبود و نامناسب بودن امکانات و تکنولوژی های آموزشی، نامنطبق بودن برنامه های درسی، پایین بودن آمادگی تحصیلی دانش آموزان، احساس خودکارآمدی پایین معلمان و نامناسب بودن فضای فیزیکی مدارس)، 2- چالش های غیر آموزشی و شخصی معلمان (شامل: مشکلات مربوط به تردد و بیتوته، عدم تطابق های فرهنگی با جوامع روستایی، تنش ها و فشارهای ناشی از کار، مشکلات تحصیل و ارتقاء شغلی و عدم تمایل به خدمت در روستا)، 3- چالش های زمینه ای تدریس در مناطق روستایی (شامل: مشکلات فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی)، 4- چالش های اداری (شامل: گزینش نامناسب معلمان روستایی، نابسنده بودن آموزش های قبل و حین خدمت، نامناسب بودن برنامه های نظارت و راهنمایی، محدود بودن فرصت های رشد و توسعه ی حرفه ای معلمان، ضعیف بودن روابط انسانی در روابط سلسله مراتبی، فشارهای اداری جهت ارتقاء تحصیلی و همچنین ساختار جدید مدارس به صورت مجتمع های آموزشی و پرورشی). کاهش تمرکز در تدوین برنامه های درسی و نیز افزایش مشارکت معلمان در تدوین سیاست ها و راهبردهای سیستم آموزش و پرورش، افزایش فرصت های رشد و پیشرفت شغلی و حرفه ای معلمان روستایی، سازماندهی مجدد برنامه های آموزش معلمان قبل و ضمن خدمت، بهبود امکانات و تجهیزات مدارس روستایی و در نهایت توسعه سازمان غیررسمی و بهبود روابط انسانی می تواند بسیاری از موانع تدریس معلمان در مناطق روستایی را بر طرف سازد.
کیوان جام خانه کیوان بلندهمتان
چکیده نظام تعلیم و تربیت، به سبب کارکردهای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و علمی گوناگونی که داشته همواره موضوع مهمی بوده و می تواند ابزار کارآمدی برای رشد و توسعه ی ملت ها باشد. یکی از مهم ترین جوانب نظام تعلیم و تربیت، توجه و تمرکز آن بر روی تربیت اخلاقی کودکان امروز و شهروندان آینده می باشد. فزون بر آن که از طریق دین و تربیت دینی نیز می توان به تربیت اخلاقی مبادرت ورزید اما باید گفت که تربیت اخلاقی نیازمند مبانی عقلانی فلسفه های مختلف نیز می باشد. یکی از مهم ترین این فلسفه ها، فلسفه ی اگزیستانس می باشد که به دلیل تأکید ویژه ی آن بر روی عواطف و احساسات، می توان از آن به منظور تربیت اخلاقی بهره گرفت. آن چه این پژوهش به بررسی آن پرداخت "تربیت اخلاقی در دوره ی ابتدایی: تحلیل محتوای کتاب های فارسی بخوانیم" بود. با علم به این که کودکان و دانش آموزان دوره ی ابتدایی مسائل اخلاقی را از طریق شعر، داستان، رمان و ... بهتر می آموزند، دریافتیم که در محتوای کتب فارسی بخوانیم دوره ی ابتدایی، بهتر می توان این مطالب را گنجاند. از این رو، بر مبنای فلسفه ی کارل یاسپرس و رمان شازده کوچولو، نُه مولفه ی اخلاق اگزیستانسی را پس از ژرف کاوی برگزیده و آن ها را در دو طیف مقوله های اخلاق فردی شامل گناه آگاهی، عشق، معنویت، اصالت فرد و نقد بر از- خود- بیگانگی و مسئولیت؛ و مقوله های اخلاق اجتماعی شامل ارج آدمی، مرگ آگاهی، رنج آگاهی و صلح طلبی دسته بندی نمودیم. سپس با استفاده از ابزار تحلیل محتوا (با واحد تحلیلی جمله و مضمون)، به تحلیل و بررسی چگونگی های گنجانده شدن مولفه های ذکر شده در محتوای کتب مذکور پرداختیم و پس از تجزیه و تحلیل آن ها به این نتیجه رسیدیم که در پایه های اول، دوم و سوم، در هر دو سطح جمله و مضمون، توجه به مقوله های اخلاق فردی و اجتماعی تربیت اخلاقی بسیار کم بوده اما تا حدودی این کم بودها در پایه های چهارم و پنجم جبران گشته اند. همچنین، تحلیل ها نشان دادند که در مقوله های اخلاق فردی، نظام آموزشی کشورمان بیشترین تأکید را بر روی مولفه های مسئولیت و معنویت؛ و در مقوله های اخلاق اجتماعی، بیشترین تأکید را بر روی صلح طلبی و ارج آدمی داشته است. واژگان کلیدی:تربیت اخلاقی، فلسفه ی اگزیستانس، شازده کوچولو، کارل یاسپرس
نیشتمان علیزاده کیوان بلندهمتان
یکی از کارکردهای نظام آموزشی، تربیت هنری است. اهمیت این کارکرد از آن روست که در ابعاد مختلف رشد دانش آموزان تاثیر قابل ملاحظه ای دارد به ویژه در دوره ی ابتدایی که مهمترین دوره در شکل گیری شخصیت سالم و متعادل افراد است بیشترین نقش و تأثیر را دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی چگونگی آموزش هنر در دوره ی ابتدایی از نظر معلمان و هنرمندان شهر سنندج می باشد. به منظور دستیابی به چنین هدفی از روش تحقیق کیفی، راهبرد تحقیق پدیدارشناسی و روش مصاحبه نیمه سازمان یافته استفاده شده است. در این پژوهش از روش نمونه گیری گلوله برفی استفاده شده است. با توجه به اشباع نظری داده ها، برای بررسی وضع موجود آموزش هنر تعداد نمونه جامعه معلمان 5 نفر و برای بررسی وضع مطلوب تعداد نمونه جامعه هنرمندان 7 نفر می-باشد. نتایج حاصل از تحلیل مصاحبه ها نشان داد که در وضعیت موجود آموزش هنر اهدافی مانند شناخت جهان، پرورش خلاقیت، تقویت حس زیبایی شناسی، شکوفایی استعداد، پیشرفت تحصیلی، تقویت اعتماد به نفس، پالایش روانی و بیان افکار ذکر شد و در وضعیت مطلوب نیز علاوه بر این موارد توسعه مهارت های تفکر، تقویت مشارکت، پرورش ارزش های اخلاقی و توسعه مهارت های حرکتی مورد توجه بوده است. در زمینه محتواهای آموزش داده شده نتایج نشان داد که محتواهای مانند موسیقی، نمایش و مجسمه سازی در مدارس ابتدایی هیچ جایگاهی ندارند. محتواهای موجود شامل نقاشی، کاردستی، کلاژ و خط می باشد. در رابطه با چگونگی اجرا درس هنر نتایج نشان داد که در مدارس ابتدایی معلم هنر، امکانات مناسب و فضای اختصاصی برای اجرای صحیح برنامه های هنر وجود ندارد.
شب بو محمدی کیوان بلندهمتان
ایجاد و دستیابی به معیارها یا استانداردهای اخلاق حرفه ای تدریس در دوره ی ابتدایی یک ضرورت اجتناب ناپذیر و حیاتـی می باشد. زیرا، این حرفه به کم قدرت ترین گروه سنی در جامعه رسیدگی می کند. لیکن علی رغم اهمیتی که این موضوع دارد، هنوز جایگاهی برای این بحث در نظر گرفته نشده است. بر این اساس در این پژوهش به شناسایی مولفه های تشکیل دهنده اخلاق حرفه ای تدریس در دوره ی ابتدایی از دیدگاه معلمان، والدین دانش آموزان، و مدیران آموزش و پرورش ناحیه 2 شهر سنندج پرداخته شده است. این مطالعه را باید از نوع اکتشافی - کیفی - دانست که می کوشد به شکلی استقرایی داده های مورد نیاز را گردآوری و سازماندهی کند.در این پژوهش، از 3 گروه شرکت کننده بهره گرفته شده است. گروه اول شرکت کنندگان در این تحقیق شماری ازمعلمان ابتدایی شاغل در آموزش و پرورش ناحیه 2 شهـر سنندج در سال تحصـلی 91 – 1390 است که بین 15 تا 25 سال تجربه تدریس دارند. گروه دیگر شماری از اولیای دانش آموزانی بودند که در همان سال تحصیلی در آموزش و پرورش ناحیه 2 سنندج در حال تحصیل بودند. و گروه سـوم شماری از مدیران ابتدایـی شاغل در آموزش و پرورش ناحیه 2 شهـر سنندج در سال تحصـلی 91 – 1390 است. با عنایت به فرایند نمونه گیری نظری یا هدفمند، با 13 نفر از معلمان، 9 نفر از والدین و 9 نفر از مدیران مصاحبه به عمل آمد. نتایج پژوهش نشان داد که هر یک از 3 گروه شرکت کننده بر نکاتی از ابعاد اخلاقی کار معلم - تدریس - در دوره ی ابتدایی تأکید داشتند که آن ها را در 7 مقوله اصلی «مولفه های اخلاق حرفه ای تدریس در ارتباط معلم با خود، همکاران، والدین، دانش آموزان، تدریس، حرفه، و اجتماع» طبقه بندی نمودیم.
بهنام قبادی کیوان بلندهمتان
این نوشتار به بررسی دیدگاه معلمان نسبت به معنای زندگی)باعطف توجه به مکتب لوگوتراپی فرانکل( در امر تربیت معنوی اهتمام می ورزد. به صورت مشخص، اهداف مورد نظر در این پژوهش عبارت بودنداز: 1 شناخت مفهومِ معنای زندگی از دیدگاه معلمان؛ 2 شناسایی مولفههای زندگی معنوی)انسان - - معنوی( از نگاه معلمان؛ 3 شناخت شیوههای آشناگرداندن دانشآموزان با مفهوم معنای زندگی. پیرو - اهداف پژوهش، پرسشهای پژوهشی نیز عبارت بودنداز: 1 معلمان چه برداشتی از مفهوم "معنای - زندگی" دارند؟ 2 درنگاه معلمان، انسان معنوی با بهرهگیری ازچه مولفههایی، زندگی معنادار را تجربه - میکند؟ 3 معلمان چگونه شاگردان را با معنای زندگی آشنا میکنند؟ - پژوهش کنونی از نظرهدف،" کاربردی"؛ به لحاظ نحوهی گردآوری دادهها،"کیفی" و از نظر روش، مبتنی بر مطالعات پدیدارنگاری است. افزون براین، مشارکتکنندگان در پژوهش از استان کردستان و شیوهی انتخاب آنها در دو فاز جداگانه و بر مبنای روش نمونهگیری ملاکی و نمونهگیری گلولهبرفی، صورت گرفت. مصاحبهی عمیق و نیمه سازمانیافته نیز، ابزار گردآوری دادههای تحقیق بود. یافتههای پژوهش در خصوص پرسش نخست، ازنگرگاه فرانکل، دربافتی فلسفی و درقالب بحث" غایت شناسی" مطرح میگردد. وی فهم معنای غایی زندگی را مبتنی بردرک گشتالتی ازکل زندگی و" فراروندگی" را عامل اصلی استعلای آدمی برای یافتن پاسخ به پرسش"معنای زندگی چیست؟" میداند. پاسخ مشارکت- کنندگان نیز در بیانی دیگر، با تأکید بر مقولههای خرسندی، پویشهای انسانی،کامجویی، ارزشهای اخلاقی و سعادتمندی، ناطر به هدفمندی زندگی بود. درخصوص پرسش دوم،آزادگی، مسولیتپذیری وداشتن وجدان بیدار به مثابه مولفههای انسان معنوی، شناسایی شدند.درخصوص پرسش سوم نیز، فرایندآشناسازی فراگیران با معنای زندگی به صورت رویارویی و آراستن فرد به ارزشهای سهگانهی معنابخش به زندگی)خلاق تجربی نگرشی(، قابل بازشناسی بود. گفتنی است که به طورکلی، گویه ها - - ی مشارکتکنندگان درخصوص پرسشهای پژوهش، درستیِ اندیشههای فرانکل را تأیید میکرد.
گلاله مکرونی کیوان بلندهمتان
هدف پژوهش: در پژوهش حاضر سعی بر آن شده است تا ضمن بیان مفهوم آموزش چند فرهنگی، وضعیت آموزش چند فرهنگی در مدارس ابتدایی شهر سنندج بررسی گردد که در این راستا میزان توجه محتوای کتاب های آموزشی مدارس ابتدایی به مفاهیم آموزش چند فرهنگی، میزان انطباق اهداف دوره ابتدایی با مولفه های آموزش چند فرهنگی ، میزان آشنایی معلمان دوره ابتدایی با مفاهیم آموزش چند فرهنگی مورد بررسی قرار گرفت. روش تحقیق : این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش توصیفی – پیمایشی است. جامعه آماری جهت بررسی سوال اول پژوهش، کتابهای فارسی و تعلیمات اجتماعی دوره دبستان، جهت بررسی سوال دوم ، مجموعه اهداف دوره ابتدایی، و جهت بررسی سوال سوم پژوهش، کلیه معلمان مدارس ابتدایی شهر سنندج در سال تحصیلی 90-80 بود. از روش تحلیل محتوا برای بررسی میزان توجه کتاب های درسی و اهداف دوره ابتدایی با مفاهیم آموزش چند فرهنگی، و از روش مصاحبه محقق ساخته و نیمه هدایت شده برای سنجش میزان آشنایی معلمان با مفاهیم آموزش چند فرهنگی استفاده شد. یافته های تحقیق : با استفاده از روش تحلیل محتوای کتابهای درسی دوره ابتدایی مشخص شد که در محتوای درسی دوره ابتدایی توجه چندانی به مفاهیم آموزش چند فرهنگی نشده است. همچنین با بررسی اهداف دوره ابتدایی مشخص شد که توجه چندانی به مفاهیم آموزش چند فرهنگی در محتوای اهداف تعیین شده صورت نگرفته است. نتایج تجزیه و تحلیل داده های حاصل از مصاحبه حاکی از آن است که معلمان مدارس ابتدایی با مفاهیم آموزش چند فرهنگی آشنایی کمی دارند.
عادله آدینه کیوان بلندهمتان
چکیده ندارد.
شهلا دهقانی کیوان بلندهمتان
توجه به مقوله ی اخلاق و رشد اخلاقی کودکان، همواره یکی از اساسی ترین و زیر بنایی ترین اهداف خانواده ها و نظام آموزشی بوده است. چرا که استحکام خانواده و تحقق آرمان های جامعه و اساس یک جامعه ی پویا و سالم در گرو تربیت انسان های فرهیخته، مسئول و اخلاق مدار است. توجه به امر تعلیم اخلاق در نظام آموزشی و استفاده از ادبیات داستانی به منظور انتقال مفاهیم اخلاقی، ضرورت بررسی متون کتب درسی را بیش از پیش نمایان می سازد. پژوهش حاضر در پی شناسایی چگونگی های آموزش مفاهیم اخلاقی در مقطع ابتدایی است. این پژوهش پس از بررسی کتب درسی دوره ی ابتدایی، مفاهیم اخلاقی موجود را استخراج و بر اساس مقوله های اخلاقی مبتنی بر آرای امام محمد غزالی دسته بندی کرده است. متن درس ها با استفاده از روش تحلیل محتوا و نشانه شناسی تصاویر مورد بررسی قرار گرفت تا بدینوسیله مفاهیم، شناسایی شوند و سپس با استفاده از فرایندی استنتاجی بر مبنای ملاک های معین، از نظر انسجام و یکپارچگی در هر پایه و نیز چیدمان فرگشتی در کل مقطع مورد بررسی قرار داده شد. نتایج نشان دهنده این امر است که کتب فارسی در تمامی پایه ها، هم بیشترین تعداد ادبیات داستانی را در خود دارند و هم بیشترین تعداد مفاهیم اخلاقی را به خود اختصاص داده اند. ادبیات داستانی، در انتقال مفاهیم «اخلاق نیکو»، «ایثار و فداکاری» و «تلاش و پشتکار» بیش از سایر مفاهیم به کار گرفته شده است. متاسفانه چیدمان مفاهیم مورد توجه قرار نگرفته و از میان پانزده مفهوم اخلاقی، تنها «رفتار نیک»، «نوع دوستی» و «تلاش و پشتکار» فاکتورهای مربوط به انسجام و فرگشت را از نظر کمی و کیفی دارا هستند. سایر مفاهیم از نظر تعداد تکرار و نوع چینش در پایه های مختلف فاقد کارایی لازم هستند. برخی از مفاهیم تنها در یک پایه ذکر شده اند و در سایر پایه ها به آنها توجهی نشده است. این درحالی است که توجه به یکپارچگی دروس و سیر تکاملی آن با توجه به سطح رشد زبان و تفکر کودک جزو فاکتورهای اساسی نگارش کتب درسی است. در نهایت با توجه به حساسیت نقش ادبیات داستانی و اثرگذاری آن بر شکل گیری و انتقال فرهنگ و مفاهیم، روشن است که پرداختن به محتوای داستان های اخلاقی کتب درسی،اصلاح آن ها و یا انتخاب داستان های مناسب تر برای انتقال مفاهیم به شکلی متفاوت، یکی از ضروریات نظام آموزشی می باشد.
شادی محمدی کیوان بلندهمتان
فلسفه شخصی اساتید در زمینه تربیت دینی از موضوعات مهمی است که چندان مورد توجه قرار نگرفته است. بر این اساس هدف از تحقیق حاضر بررسی و کند وکاو فلسفه شخصی اساتید در زمینه تربیت دینی، از منظر اساتید دانشگاه کردستان می باشد. در این تحقیق از رویکرد کیفی و استراتژی پدیدارنگاری استفاده شد و فلسفه ی شخصی اساتید در زمینه تربیت دینی به وسیله مصاحبه نیمه ساختار یافته، مورد بررسی قرار گرفت. شرکت کنندگان تحقیق، شامل اساتید دانشگاه کردستان است که با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی با 11 نفر مصاحبه شد. یافته های تحقیق نشان داد که تجربه زیسته اساتید و در واقع فلسفه ی شخصی آنها در زمینه تربیت دینی بیشتر بر مقوله هایی تأکید داشت که در زیر مجموعه 6 طبقه مفهومی تر در ارتباط با وضیت کنونی، وضعیت آرمانی، آسیب شناسی، تعریف تربیت دینی، نیاز به تربیت دینی و تربیت دینی در عمل، قرار گرفت، که این 6 طبقه نیز خود زیر مجموعه دو مضمون اصلی یا فضای نتیجه، چیستی و چگونگی می باشد. عمده ترین یافته های تحقیق حاضر حاکی از آن است که از دیدگاه اساتید، تربیت دینی در شرایط فعلی از جایگاه مطلوبی برخوردار نبوده و باید بیشتر از پیش مورد توجه قرارگیرد، زیرا پروسه تربیت دینی طولانی مدت است و نیاز به زمان دارد. راهکارهایی که اساتید در این راستا ارائه کردند بر این امر مهم دلالت دارد که جایگاه فعلی تربیت دینی ضعیف است و نیاز به آن دارد در دانشگاه جایگاهش احیا شود به گونه ای که برای دانشجو بر انگیزاننده باشد و این امر نیاز به اساتیدی دارد که خود از تربیت و تربیت دینی سالمی برخوردار باشند و در قالب گفتار و عمل آشکارا و پنهان، مستقیم و غیر مستقیم آن را نشان دهند و تلاش کنند در حد توان دانشجو را به کمال برسانند.
الهه محمدی کیوان بلندهمتان
این نوشتار به بررسی نگرش ها و قابلیت های مدیران، در ارتباط با درگیر کردن والدین در مسائل آموزشی و تربیتی فرزندانشان می پردازد. به صورت مشخص هدف کلی از این پژوهش بررسی نگرش ها و قابلیت های مدیران کارآمد در رابطه با پیوند خانه و مدرسه و درگیر کردن خانواده ها در امور مدرسه است. برای رسیدن به این هدف کلی، پژوهشگر در پی دست یابی به این هدف های ویژه تر است: 1- دست یابی به برداشت مدیران کارآمد از درگیر شدن والدین در مدرسه (معنا و چیستی فرآیند درگیرشدن والدین در کارهای آموزشی و تربیتی)، 2- دست یابی به برداشت مدیران کارآمد از نقش خود در زمینه درگیرکردن والدین در مدرسه (چگونگی امکان درگیرکردن والدین در کارهای مدرسه) می باشد. از نظر هدف، "کاربردی" و به لحاظ نحوه ی گردآوری داده ها، "کیفی" و از نظر روش مبتنی بر مطالعات پدیدارنگاری است. مشارکت کنندگان از میان مدیران مدارس مقطع ابتدایی شهر سنندج و شیوه ی انتخاب آن ها بر مبنای روش نمونه گیری ملاکی و نمونه گیری گلوله برفی صورت گرفت. ابزار گردآوری داده ها نیز، مصاحبه ی عمیق و نیمه ساختار یافته بوده است. پاسخ مشارکت کنندگان در خصوص پرسش اول، نگرش مدیران در ارتباط با نحوه ی درگیر شدن والدین در فعالیت های مدرسه که در واقع بیانگر انتظارات مدرسه از والدین می باشد، تأکید بر مقوله های مشارکت کردن والدین، ارائه دادن راهکار توسط والدین، انتظارات منطقی والدین، ارتباط مستمر، پی گیری مداوم، درگیری در تمام فعالیت های مدرسه، همیاری کردن معلمان و مدیران در ارتباط با مسائل تربیتی و آموزشی و حضور فعال و منسجم بوده است. در خصوص پرسش دوم، نگرش مدیران نسبت به انتظارات والدین از فعالیت های مدرسه، مقوله های پاسخگو بودن مدرسه در برابر خواسته های والدین، امنیت فرزندان، به روز بودن معلمان و امکانات مدرسه و نهایتاً اعتماد کردن به والدین و فرزندان آن ها شناسایی شد. و در ارتباط با پرسش سوم، قابلیت های مدیران برای درگیر کردن والدین، مقوله های اعتماد کردن مدیر به والدین و معلمان، مثبت نگر بودن، به روز بودن و شفاف سازی مطرح شد. در خصوص پرسش چهارم، موانع موجود بر سر راه درگیر کردن والدین از دیدگاه مدیران، عمده ی تأکید مشارکت کنندگان بر مقوله های، منسجم نبودن والدین، اعتماد نکردن مدیر به معلمان و والدین، انتظارات غیر منطقی و به روز نبودن معلمان و امکانات بوده است. در خصوص پرسش پنجم، عوامل تسهیل ساز درگیر شدن والدین در فعالیت های مدرسه، مقوله های دارا بودن تخصص کاری مدیر، نظر سنجی کردن از والدین، نظرسنجی از دانش آموزان، برگزاری انجمن های کلاسی، برگزاری کلاس های آموزش خانواده، کمک گرفتن از معلمان و نهایتاً بهره گرفتن از تخصص والدین مطرح شد.
رویا غلامی مصطفی قادری
پژوهش حاضر با هدف مطالعه شناسایی ارزش ها و ضد ارزش های اخلاق دانشجویی در دانشجویان دانشگاه کردستان انجام گرفت. پژوهشگر کوشیده است تجربه زیسته ی دانشجویان را در محیط های علمی بررسی کند. برای رسیدن به این هدف کلی، پژوهشگر در پی دستیابی به این هدف های ویژه تر است: 1-دستیابی به برداشت دانشجویان از اخلاق دانشجویی (بررسی چیستی اخلاق دانشجویی از نگاه دانشجویان)، 2- شناسایی ارزش ها و ضد ارزش ها در حوزه حرفه ای اخلاق دانشجویی (ترسیم هنجارهای لازم درباره نوع تعامل دانشجو با استاد، خود، دیگر دانشجویان و مهارت های لازم در علم آموزی است)، 3- شناسایی ارزش ها و ضد ارزش ها در حوزه عمومی اخلاق دانشجویی (توجه به دانشجو به مانند هر انسان دیگری است که باید محسنات اخلاقی را کسب و رذایل اخلاقی را دفع کند و درعین حال بکوشد دیگر نیازهای انسانی خود را نیز برآورده سازد)، درنهایت شناسایی موانع اساسی رشد اخلاق دانشجویی از دیدگاه دانشجویان دانشگاه کردستان. ازنظر هدف «کاربردی» و به لحاظ نحوه گردآوری داده ها، «کیفی» و ازنظر روش مبتنی بر مطالعات پدیدار نگاری است. مشارکت کنندگان از میان دانشجویان دانشگاه کردستان و شیوه انتخاب آن ها بر مبنای نمونه گیری تصادفی در دسترس صورت گرفت. ابزار گردآوری داده ها نیز، مصاحبه ی عمیق و نیمه ساختاریافته بوده است. به منظور تحلیل داده های حاصل از مصاحبه از روش تحلیل بروس، فام و استودلی (2002) استفاده شد. پاسخ مشارکت کنندگان در خصوص پرسش اول، نگرش دانشجویان در ارتباط با اخلاق دانشجویی، تأکید بر مقوله های رفتار در شأن جوینده دانش، رعایت حقوق دیگران، فهیم بودن، الگو بودن، احترام متقابل، پایبندی به اعتقادات و باورها و نهادینه کردن معیارهای اخلاقی در ارتباط با اخلاق دانشجویی بوده است. در خصوص پرسش دوم، دیدگاه دانشجویان در زمینه ارزش ها و ضد ارزش ها در حوزه حرفه ای اخلاق دانشجویی، شش مقوله «تعامل با استاد، وظایف دانشجویان در برابر خود، با دیگر دانشجویان و همکلاسان، تعامل با کارمندان اداری، پژوهش های علمی و نهایتاً وظایف دانشجویان در ارتباط با جامعه» شناسایی شد. در ارتباط با پرسش سوم، نظرات دانشجویان دانشگاه کردستان در زمینه ارزش ها و ضد ارزش ها در حوزه عمومی اخلاق دانشجویی «توجه به امور معنوی، نیّت علم آموزی، عمل به علم، تواضع و فروتنی، نظم و برنامه ریزی تحصیلی و رفتارهای شخصی» مطرح شد. در خصوص پرسش چهارم، نظرات دانشجویان دانشگاه کردستان در زمینه موانع اساسی رشد اخلاق دانشجویی مقولاتی با عناوین «ضعف ساختار و آیین نامه ها، ضعف اخلاقی اساتید و کم توجهی خود دانشجویان» مطرح شد.
اسرین زندی نعمت الله عزیزی
پژوهش حاضر، با هدف بررسی اثربخشی آموزش تفکر انتقادی در دانش آموزان ابتدایی بر اساس دیدگاه جان لنگرر در سال تحصیلی 94-1393 انجام پذیرفته است. روش: این پژوهش از لحاظ هدف در طبقه تحقیقات کاربردی و از لحاظ روش گردآوری داده ها در قالب تحقیقات شبه آزمایشی و با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل قرار گرفته است. بدین منظور حجم نمونه ای از دانش آموزان پایه اول ابتدایی ناحیه 1 سنندج به تعداد 32 نفر که به طور تصادفی انتخاب و به طور هدفمند در دو گروه آزمایشی(17نفر) و کنترل(15نفر) تقسیم شدند و با به کارگیری دو آزمون محقق ساخته؛ پیش آزمون و پس آزمون از دو گروه آزمایش و کنترل به مطالعه و بررسی این تحقیق پرداخته شد. فرضیه های تحقیق بر مبنای اثربخشی آموزش تفکر انتقادی در تحقق وظایف زیر تدوین و مطرح است: 1- آموزش ابعاد تفکر انتقادی(سازمانی ، ارزیاب ، تحلیلی و خلاق ) بر توسعه ی ریسک پذیری دانش آموزان اثر مثبت دارد. 2- آموزش ابعاد تفکر انتقادی(سازمانی، ارزیاب، تحلیلی و خلاق) بر توانایی حل مسئله دانش آموزان اثر مثبت دارد. 3- آموزش ابعاد تفکر انتقادی(سازمانی، ارزیاب، تحلیلی و خلاق) بر توانایی پرسش گری دانش آموزان اثر مثبت دارد. نتیجه گیری: این مطالعه، اهمیت روش آموزش تفکر انتقادی را در افزایش توانایی ریسک پذیری، حل مسأله و پرسش گری را نشان می دهد. واژگان کلیدی: تفکر انتقادی، برنامه فکری جان لنگرر، ابعاد تفکر و آموزش تفکر انتقادی
نوشین لطف الله نسبی کیوان بلندهمتان
بیان موضوع: یکی از پیچیده¬ترین مهارت¬هایی که قرار است در نظام آموزشی به دانش¬آموزان آموخته شود، مهارت تفکر و اندیشیدن است. روانشناسان مهارتهای تفکر را شامل تفکر خلاق و انتقادی می¬دانند؛ به کمک تفکر خلاق، ما فکر جدید را تولید و به کمک تفکر انتقادی، افکار مختلف را ارزیابی می¬کنیم. همچنین روانشناسان معتقدند که همه انسان¬ها می¬توانند دارای تفکر خلاق و انتقادی باشند، چون زمینه¬های آن در آفرینش انسان نهاده شده است. شاید به جرات بتوان گفت به دلایل گوناگون، این مهم در مدارس مورد بی¬توجهی قرار گرفته است. به عبارت دیگر آنچه محور فعالیتهای آموزشی شده، آموزش اندیشه¬هاست، نه آموختن اندیشیدن. هدف: بررسی راه های پرورش خلاقیت و تفکر انتقادی در دانش آموزان دوره متوسطه ی شهرستان سنندج و نهایتاً شناسایی بهترین روش برای پرورش تفکر انتقادی و خلاقیت، در این دانش آموزان. روش تحقیق: پژوهش از نوع توصیفی- پیمایشی بوده و روش مورد استفاده تکنیک دلفی می¬باشد که به جمع آوری نظرات کارشناسان و صاحبنظران حوزه¬ی مورد بررسی می¬پردازد. جامعه¬ی آماری تحقیق 33 نفر، شامل 15 نفر از اساتید گروه علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه کردستان و پیام نور واحد سنندج و11 نفر از دبیران مجرب و باسابقه¬ی دروس روانشناسی، ریاضی، فلسفه و 7 نفر مشاور تحصیلی دوره متوسطه نواحی1 و2 آموزش و پرورش شهرستان سنندج در سال تحصیلی 90- 89 می¬باشد. ابزار اندازه¬گیری یک پرسشنامه¬ی محقق ساخته است شامل روشهای پرورش خلاقیت وتفکر انتقادی، که از مطالعه تحقیقات قبلی استخراج شده و در دو مرحله به پاسخ دهندگان عرضه شد. یافته ها: نتایج تجزیه و تحلیل داده¬ها حاکی از آن است که کارشناسان و صاحبنظران این حوزه بهترین روش پرورش خلاقیت در دانش¬آموزان دوره متوسطه را روش بارش فکری و بهترین روش برای پرورش تفکر انتقادی را حل مسئله به روش یادگیری مشارکتی می¬دانند.
پرشنگ صالح زاده کیوان بلندهمتان
هدف از پژوهش حاضر بررسی سازوکارها و ماهیت تربیت چند فرهنگی در دانشگاه کردستان است. در این پژوهش از روش کیفی، استراتژی پدیدارشناسی و ابزار مصاحبه نیمه ساختار یافته به منظور پاسخگویی به سوالات پژوهش و دستیابی به هدف پژوهش استفاده شد. داده های حاصل از مصاحبه با استفاده از روش پدیدارشناسی تفسیری و پیروی از مراحل انجام شده توسط آجاوی و هیگز تحلیل شد. همچنین آیین نامه های وزارت علوم که مرتبط با کارهای فرهنگی در دانشگاه بودند به منظور میزان توجه به مولفه های آموزش چند فرهنگی مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که تربیت چند فرهنگی به صورت رسمی در دانشگاه کردستان وجود ندارد. در بعد غیر رسمی نیز به صورت سطحی و گذرا به آن پرداخته شده است و برنامه ریزی شده و در راستای اهداف مشخص نیست. نتایج تحلیل آیین نامه ها نیز حاکی از آن است که در آیین نامه ها نیز به صورت مستقیم به چند فرهنگی پرداخته نشده است. تنها در برخی آیین نامه ها به مولفه های آموزش چند فرهنگی اشاره شده است. در مجموع می توان گفت که در دانشگاه کردستان و آیین نامه های مربوطه آن گونه که باید به چند فرهنگی پرداخته نشده است و در سیاست گذاری ها و اهداف دانشگاه مغفول واقع شده است.
کیوان بلندهمتان محمدعلی عطاران
چکیده ندارد.
مسعود سلطانی نعمت اله عزیزی
جهانی که ما در آن زندگی می کنیم دربرگیرنده مجموعه وسیعی از نژادها، اقوام و فرهنگ های گوناگون است و آموزش دانش آموزان متعلق به این فرهنگ های متنوع دشواری ها و پیچیدگی های فراوان دارد. کارآمدی نظام آموزشی در جوامع متکثر از نظر فرهنگی به عوامل متعددی بستگی دارد. یکی از این عوامل معلمان هستند که برای توفیق در امر آموزش در یک جامعه چندفرهنگی باید با مبانی آموزش چندفرهنگی آشنایی لازم را کسب کرده باشند. از این رو، مراکز تربیت معلم باید ضمن پذیرش مقوله تنوع فرهنگی و ضرورت آموزش چندفرهنگی در نظام آموزشی کشور، در فرایند تربیت معلمان آینده به دانش، بینش و مهارت های لازم برای نیل به اهداف آموزش چندفرهنگی در مدارس اهتمام نمایند. حال این که در واقعیت امر چگونه عمل می شود و تا چه اندازه در سازوکارهای اداری، آموزشی و محتوای دوره ها و برنامه های درسی در مراکز تربیت معلم بر آموزش چندفرهنگی تأکید می شود، قابل تعمق است. بنابراین، هدف از این پژوهش بررسی وضعیت آموزش چندفرهنگی در مراکز تربیت معلم شهر سنندج می باشد. روش انجام پژوهش از نوع توصیفی - پیمایشی و جامعه آماری، شامل کلیه دانشجویان مراکز تربیت معلم شهر سنندج در سال تحصیلی 88-87 بود که با استفاده از روش نمونه برداری تصادفی طبقه ای 324 نفر انتخاب شد. ابزار اندازه گیری شامل یک پرسشنامه محقق ساخته بود. برای تضمین روایی صوری و محتوایی پرسشنامه، گویه ها به متخصصان علوم تربیتی ارائه شد و ضریب پایایی این ابزار با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، 90 درصد برآورد گردید. همچنین از روش تحلیل محتوا برای بررسی میزان اهتمام و انطباق کتب درسی مراکز تربیت معلم با مفاهیم آموزش چندفرهنگی بهره گرفته شد. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها حاکی از آن است که تفاوت معناداری بین میزان آشنایی دانشجویان دختر و پسر با مفاهیم آموزش چندفرهنگی مشاهده نمی گردد. مدرسان مراکز تربیت معلم در آموزش های خود به مفاهیم و موضوعات آموزش چندفرهنگی به صورت کم و خیلی کم تأکید می کنند. تفاوت معناداری میان دیدگاه دانشجویان دختر و پسر در ارتباط با جایگاه آموزش چندفرهنگی در مراکز تربیت معلم مشاهده نمی گردد. با استفاده از روش تحلیل محتوای کتب درسی مراکز تربیت معلم مشخص شد که توجه چندانی به مفاهیم آموزش چندفرهنگی در محتوای درسی مراکز تربیت معلم صورت نگرفته است.
شهریار حیدری نعمت اله عزیزی
با توجه به اهمیت آموزش و پرورش به طور کلی و بویژه آموزش ابتدایی در توسعه ی اجتماعی _اقتصادی، به کارگیری روشهای آموزش خلاق و فعال و توجه به رشد عاطفی، عقلی، حرکتی و ایجاد شرایطی که در جهت رشد انسانهای مستقل، مبتکر، خلاق و مسئول قرار داشته باشد، از اهم مسائل آموزشی و پرورشی در همه ی مقاطع و همچنین در آموزش ابتدایی است. در فرایند آموزش و پرورش ابتدایی عواملی که می تواند در سرنوشت تحصیلی دانش آموزان موثر باشند، فضای آموزشی، نیروی انسانی، روشهای تدریس، مواد درسی و ارزشیابی است. بدین منظور طرح ارزشیابی توصیفی برای رفع نواقص نظام ارزشیابی فعلی(سنتی) به منزله ی 82 به اجرا درآمد. هدف از این پژوهش بررسی دیدگاه معلمان ابتدایی شهر سنندج - گامی در سال تحصیلی 83 87 می باشد. روش انجام پژوهش از نوع توصیفی- پیمایشی بود و - راجع به ارزشیابی توصیفی در سال 88 جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه ی معلمان مجری طرح ارزشیابی توصیفی( 84 نفر) مشغول به تدریس در مدارس ابتدایی و معلمان خبره و باتجربه ی سطح شهر سنندج بود. داده ها و اطلاعات لازم از طریق مصاحبه ی نیمه ساختمند و پرسشنامه محقق ساخته که در قالب 31 سوال بر اساس طیف لیکرت تدوین شده بود، جمع آوری گردید. روایی ابزار اندازه گیری توسط افراد صاحب نظر در این زمینه تأیید و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ به میزان 89 /. به دست آمد. به منظور تجزیه و تحلیل داده های حاصل از پرسشنامه از روش تک نمونه ای و برای تحلیل یافته های حاصل از مصاحبه از تحلیل محتوا استفاده شده است. t مستقل و t آماری یافته های پژوهش نشان داد: 1- آگاهی معلمان راجع به ارزشیابی توصیفی در حد کلیات است ( سوال اول پژوهش). 2- ارزشیابی توصیفی در حد قابل قبولی متناسب با ارزشیابی تحصیلی دوره ی ابتدایی است. (سوال دوم پژوهش). 3- به نظر آزمودنی ها ارزشیابی توصیفی در اجرا دارای مسایل و مشکلات چند بعدی از جمله -1 مشکلات مربوط به بعد نگرش و آگاهی 2- مشکلات مربوط به فرایند اجرای طرح 3 - مشکلات مربوط به امکانات و تجهیزات آموزشی می باشد (سوال سوم پژوهش). ارزشیابی توصیفی در حد قابل قبولی بر ارتقاء بهداشت روانی محیط یاددهی– یادگیری موثر است (سوال چهارم پژوهش). ارزشیابی توصیفی به عنوان یک نوآوری آموزشی در میان معلمان، مورد پذیرش می باشد. (سوال پنجم پژوهش). در نهایت به غیر از سوال دوم پژوهش در بقیه سوالات تفاوت معناداری میان دیدگاه معلمان با تجربه و کم تجربه راجع به متغیر های مورد مطالعه مشاهده نمی گردد. ( سوال ششم پژوهش).