نام پژوهشگر: لطف الله نبوی

ترکیب زمان و جهت در منطق جدید
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1388
  امین سبحانی   لطف الله نبوی

چکیده مفاهیم منطقی زمان و جهت، تاریخی به قدمت تاریخ منطق دارند و می توان ردپای هر دوی آنها را در قدیمی ترین نوشته های منطقی بشر یافت. به تعبیری دقیق تر می توان گفت سابقه ورود مفهوم زمان در محاسبات منطقی به تعابیر زمانی ارسطو از جهات ضرورت و امکان و همچنین بحث او از مساله امکان استقبالی باز می گردد. از طرفی دیگر در قرن بیستم بحث از منطقهای مفهومی منجر به تاسیس یک نظام معنا شناختی جهان های ممکن شد و از آن پس سیستمهای منطقی مفهومی از جمله سیستمهای موجهاتی و زمانی بخش مهمی از بحث های منطقی را تشکیل داده اند. آنچه در این پایان نامه مورد بحث و بررسی قرار می گیرد اینست که با توجه به ارتباط وثیق بین مفاهیم جهت و زمان در منطق قدیم (غیر صوری) نحوه ارتباط این مفاهیم در منطق صوری جدید به چه صورت است؟ در پاسخ به این سوال به بررسی سه رویکرد متفاوت در این خصوص پرداخته می شود. رویکرد اول مبتنی بر تعابیر زمانی از جهات ضرورت و امکان است بدین صورت که چنانچه همچون ارسطو و دئودوروس از جهات تعبیری زمانی داشته باشیم، می توان انتظار داشت که از طریق افزودن این تعابیر (به صورت تعریف) به زبان صوری سیستمهای منطق زمان موجود، دست به گسترش آنها زد بطوریکه بتوان سیستمهای منطق موجهات را در دل آنها (سیستمهای گسترش یافته) بدست آورد. رویکرد دوم مبتنی براین نظر است که بایستی به تأسیس یک نظام منطقی مفهومی جدید پرداخت که در آن هم عملگرهایی برای صوری سازی مفهوم زمان و هم عملگرهایی برای صوری کردن مفهوم جهت داشته باشیم. در واقع این رویکرد از این نظر که با تعبیر زمانی مفهوم جهت مخالفت می کند با رویکرد اول متفاوت است. این رویکرد که در این پایان نامه از طریق بحث از سیستم زمانی- موجهاتی ot مورد بررسی قرار گرفته شده با استفاده از بحث های مرتبط با مساله امکان استقبالی و موجهات در گذشته (از جمله قرون وسطی)، سعی در تاسیس یک نظام معنا شناختی مناسب برای سیستمهای منطقی زمانی-موجهاتی به وسیله مطالعه ساختار زمان دارد. رویکرد سوم گرچه همچون رویکرد دوم با تعابیر زمانی جهات مخالف است و در پی تاسیس یک نظام منطقی زمانی-موجهاتی است که در آن هر دو گونه عملگرهای زمانی و موجهاتی بدون تعریف در نظر گرفته شوند اما برای تاسیس یک نظام معنا شناختی مناسب برای چنین سیستمهای منطقی با الهام از پیشرفتهای صوری منطق جدید ساختار جدیدی به صورت <t?w> معرفی می نماید که در این پایان نامه آنرا ساختار معنایی جهان-زمان نامیده شده است. کلید واژه ها: منطق زمان، منطق موجهات، مسأله امکان استقبالی، نظام نحو شناختی، نظام معنا شناختی، زمانی-موجهاتی، محمولاتی، موجهاتی، ساختار زمان، پرایور، شیوه اصل موضوعی، شیوه استنتاج طبیعی، کمپ، ساختار جهان-زمان

بررسی تطبیقی قرائتهای گودل و زالتا از برهان وجودی آنسلم بر پایه تکنیکهای منطق جدید
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1385
  سید مجید ظهیری ممقانی   لطف الله نبوی

کورت گودل در نوشته ای که در زمان حیاتش منتشر نشد با برهانی وجودی سعی در اثبات وجود خدا نمود. برهان وجودی گودل ، در زبان و منطق ، تابع نظام منطق موجهات محمولی مرتبه دوم s5 می باشد و تبعا معنا شناسی آن معناشناسی جهان های ممکن کریپکی است. برهان گودل شامل سه تعریف ، شش اصل موضوع و سه قضیه اصلی و یک قضیه فرعی است. مبانی فلسفی و ترمینولوژی برهان گودل را باید در آراء لایبنیتز جستجو کرد. برهان گودل هم مورد برخی انتقادات قرار گرفته است و هم توسط برخی از شاگردانش مورد برخی اصلاحات قرار گرفته است. در این رساله ضمن معرفی تفصیلی برهان گودل ، اعتراض سابل و اصلاحیه اندرسون نیز در مورد این برهان مورد بررسی قرار گرفته است.زالتا با همکاری اپن هایمر در قرائتی جدید از برهان آنسلم در پروسلوگیون 2 بر پ.....

بررسی رابطه ضرورت و وجود از دیدگاه تیموتی ویلیامسون
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1388
  امیر حسین یراقچی   لطف الله نبوی

مفهوم وجود از جمله مفاهیمی است که از گذشته تاکنون در بین فلاسفه مورد بحث قرار گرفته است.چنین بحث هایی را میتوان به دو محور اصلی تقسیم کرد. محور اول به ابعاد هستی شناسان? وجود می پردازد که به موجب آن با دو مکتب ممکن گرایی و واقعیگرایی مواجه هستیم که هر کدام در راستای مبانی متافیزیکی خود سعی میکنند دربار? محدود? دامن? اشیاء سخن بگویند. محور دوم شامل بحث هایی میشود که به محمول واقع شدن وجود می پردازند. به موجب چنین بحث هایی به واسط? اینکه وجود را بعنوان محمولی درجه اول و یا درجه دوم در نظر بگیریم میتوانیم از وجود ممکن و یا در مقابل از وجود ضروری اشیاء سخن بگوئیم . وجود ضروری از جمله فرمولهایی است که در سیستم s5 ساده ترین منطق موجهات محمولی در کنار فرمول هایی نظیر bf,cbf قابل اثبات و معتبر است. اما در عین حال که صحبت از اعتبار وجود ضروری اشیاء نیازمند ارائه مفهومی درجه دوم از وجود است ، صحبت از اعتبار فرمول بارکان نیازمند تعهد وجودی به اشیاء ممکنی است که به اعتقاد ممکن گرایان در دامن? اشیاء موجود قرار نمی گیرند. در همین راستا تیموتی ویلیامسون به تبعیت از لینسکی و زالتا به منظور دفاع از هر دو فرمول ne ,bf ، بحث اعتبار فرمول بارکان را از محور اول خارج کرده و به محور دوم انتقال میدهد. به این ترتیب او با استفاده از اوصاف جهت مند تعریف جدیدی از اشیاء ممکن ارائه میکند که از طریق آن می توان بدون داشتن تعهد وجودی به اشیاء ممکن غیر واقعی از اعتبار فرمول بارکان در کنار وجود ضروری اشیاء دفاع کرد . پس از آن ویلیامسون با ارائه مفهومی درجه دوم از وجود در قالب نظریه سورهای نامقید شرایط صحبت از وجود منطقی برای اشیاء را فراهم میکند تا از آن طریق بتوانیم درک بهتری از وجود ضروری داشته باشیم .

تقریرهای مختلف سیستم استنتاج طبیعی بر اساس دیدگاه یاکوفسکی و گنتزن در منطق محمولات درجه اول
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1388
  سید محمد مرتضوی   لطف الله نبوی

سیستم استنتاج طبیعی روشی است که با استفاده از تعدادی قاعده و فرض، و بدون استفاده از هیچ اصل موضوعی، استدلال ها و قضایای منطق را ثابت می کند. و از آنجا که این روش به زبان طبیعی و طبیعت ذهن انسان نزدیک است آن را روش استنتاج طبیعی می نامند. این سیستم که تقریرهای مختلف و متعددی دارد به خاطر مشکلاتی که سیستم های اصل موضوعی(که در اوخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم توسط فرگه و راسل وایتهد ابداع شده بود) در امر آموزش و یادگیری داشتند، توسط یاکوفسکی و گنتزن طراحی شد. یاکوفسکی و گنتزن در سال 1934 به طور همزمان و مستقل از یکدیگر مقالاتی را منتشر کردند که در آن به تبیین این روش پرداخته بودند. یاکوفسکی دو روش، یکی گرافیکی و دیگری دفترداری را ابداع کرد، و گنتزن نیز یک روش را ارایه داد که استدلال ها و قضایای منطق را در یک ساختار درختی اثبات می کرد. این روش بعدها مخصوصاً در دهه های پنجاه و شصت میلادی توسط منطقدانانی نظیر کواین، کپی، فیچ، مونتاگیو، سوپیس، میتس، لمون و دیگران که از این روش برای متن های آموزشی استفاده کرده بودند توسعه و تکمیل گردید و هر کدام تقریری از این سیستم ارایه دادند. در این تحقیق علاوه بر ارایه تقریرهای مزبور به مقایسه و بررسی آنها پرداخته می شود، و همچنین تقریرها از نظر نماد گذاری ها و تعداد قواعد استنتاجی و همچنین مزایا و معایب هر کدام بررسی می شود. در اینجا همچنین ضمن بیان اشتراکات و تفاوت های تقریرها با یکدیگر از لحاظ معنایی نیز قواعد معرفی و حذف سور در آنها بررسی می شود. از طرفی نتیجه می گیرد، روش گرافیکی یاکوفسکی که توسط کپی تکمیل و ادامه پیدا کرد، در بین منطقدانان مورد اقبال بیشتری واقع شده است.

بررسی رابطه وجود و سور جزیی از دیدگاه فرگه و منطقدانان پس از وی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1388
  پرهام مهدیان   لطف الله نبوی

در این پایان نامه سعی میشود رابطه سور جزیی و محمول وجود با رویکردی تاریخی –تحلیلی مورد بررسی قرار گیرد. در ابتدا دیدگاه پیشگامان این حوزه از جمله:فرگه،راسل،ویتگنشتاین و لامبرت را مورد بررسی قرار میدهیم. در این مسیر مشخص میشود که برخی تلقی وجودی از سور جزیی را برگزیده اند و برخی به شکلی دیگر موضوع را دیده اند.در پایان سعی خواهیم کرد نشان دهیم ،بیش از آنکه این موضوع سبقه وجودشناختی داشته باشد معطوف به چگونگی اخذ عناصر معرفتی مرتبط بوده و سبقه معرفت شناختی و تا حدی روش شناختی دارد.

منطق شهودی و مبانی فلسفی آن
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1389
  حمید علایی ن}اد   لطف الله نبوی

منطقِ شهودی، نتیجه ای است از دیدگاه های فلسفیِ براوئر در مورد مبانی و فلسفه ی ریاضیات که به شهودگرایی معروف است. این رویکرد در حوزه ی منطق منجر به بازنگری در مبانی منطق کلاسیک، و شکل گیری منطقی جدید با نام منطقِ شهودی گردید. منظور از شهودگرایی در اینجا، فلسفه ای است که در اوایل قرن بیستم، توسط براوئر، و هنگامی که منطق کلاسیک چندان رشد نیافته بود، ارائه گردید. اولین مقاله ی براوئر که در آن به مبانی رویکرد خود به ریاضیات، ذکر مبانی فلسفی آن، و تبیین جایگاه منطق و زبان از نظر خودش اختصاص دارد، در سال 1907 ارائه گردیده است. او در این مقاله، بر خلاف سنت رایج در زمان خود، منطق را مقدم بر ریاضیات، و به بیانی، اساس ریاضیات ندانست. از نظر او منطق به ریاضیات وابسته است، و منطق، روندی است که در توالی ساخت های ریاضیات برقرار است. از نظر براوئر ریاضیات یک فعالیت ذهنی است و اشیای ریاضی در حقیقت ساختمان های ذهنی هستند که مشخصه های آنها توسط ساخت های ذهنی تعیّن می یابند. در این حالت، زبان هیچ نقشی در فرایند شکل گیریِ ساخت های ریاضیات ندارد ولی استفاده از زبان برای بیان و در اشتراک گذاشتن این ساخت ها، و نیز حفظ آنها، ضروری است. از طرفی زبان به یاریِ حافظه می آید و برای بیان ساخت های ذهنی ریاضیات، و روابط میان آن ها به کار می رود. به این طریق است که زبانِ ریاضیات به وجود می آید. این زبان همان زبان استدلال منطقی است و بررسی مشخصه های ریاضی این زبان، منجر به پیدایش چیزی می شود که همان منطقِ نظری است. انتقاد براوئر به منطق کلاسیک، یکی همین برتری دادن به منطق نسبت به ریاضیات است و دیگری غیر قابل اعتماد بودنِ آن است. براوئر اصل طرد شقِّ ثالث را قبول ندارد و نظر او در مورد منطق و ریاضیات کلاسیک، به گونه ای نتیجه ی همین مسئله است. با رد این اصل، دیگر این نظر هیلبرت که "هر مسئله ی ریاضی می تواند حل شود، به این معنی که مشخص شود مسئله ای که مورد بررسی است صادق است یا کاذب" اعتبار نخواهد داشت. چنین رویکرد متفاوتی به ریاضیات، نیاز به بازنگری در اصول منطق کلاسیک، و سازمان نهادنِ منطقی منطبق بر چنین دیدگاهی را نمایان می سازد. براوئر در کار های خود، منطقِ شهودی را به عنوان نظامی صوری سازمان ننهاد و سیستمی برای آن ارائه نکرد، ولی برخی از قضایای این منطق را در کارهای خود، و بر اساس اصول حاکم بر فلسفه ی شهودگرایی، اثبات کرد. اولین منطقدانانی که منطقِ شهودی را به گونه ی صوری بیان کردند گیلونکو و کولموگروف بودند. گیلونکو سیستمی برای منطق گزاره های شهودی و کولموگروف سیستمی را برای منطق محمولات شهودی بنیان نهادند. در سال 1928، هیتینگ منطق درجه اول برای منطقِ شهودی را صورت بندی نمود. او همچنین در سال 1930 بخش های اصلی علم حساب و نظریه ی مجموعه ها را بر اساس فلسفه ی شهودگرایی بیان نمود. همه ی سیستمهای صوری که در ابتدا برای منطقِ شهودی ارائه شده بود، اصل موضوعی بودند. ولی رفته رفته با توسعه ی این منطق، سیستم استنتاج طبیعی نیز برای منطقِ شهودی توسط گنتزن در سال 1934 ارائه گردید. کار گنتزن توسط ریاضیدانی به نام پراویتز در سال های 1965 و 1971 بازنگری شد و توسعه یافت. صورت بندی هیتینگ از منطق شهودی، زمینه ی جدیدی را برای فعالیت ریاضیدانان گشود و پس از آن بود که برای منطق شهودی ساختارهای معنایی متعددی ارائه گردید. خود هیتینگ در ابتدا برای سیستم صوری خود، ساختار معنایی ارائه ننمود، ولی در سلسله مقالاتی تا سال 1934 تفسیری را ارائه نمود که در آن ردپای فلسفه شهودگرایی براوئر به خوبی نمایان است. او بیان نمود که از آنجا که صدقِ یک عبارت ریاضی، بر اساس فلسفه ی شهودگرایی براوئر، توسط ارائه ی یک برهان مشخص می شود، و در حالت کلی، در فلسفه ی شهودگراییِ براوئر مفهوم صدق به مفهوم برهان احاله داده می شود، پس معنای ادات منطقی و شرائط صدق جملات مرکب زبان منطقِ شهودی نیز باید توسط همین مفهومِ "برهان پذیری" بیان شود. در منطقِ شهودی یک برهان، نوعی از یک ساخت است. به این معنا که برهان داشتن برای یک مسئله ی ریاضی ، به این معنا است که ما یک الگوریتمِ ساختی برای حل آن مسئله داریم، و این الگوریتم، طی یک فرایند ساختی، ما را به حکم مورد نظر می رساند، و به این طریق مسئله را اثبات می کند. از طرف دیگر، پس از ارائه ی صورت بندیِ دقیق برای منطق شهودی، نوعی تفسیر دیگر برای این منطق ارائه شد که به تفسیر توپولوژی از منطقِ شهودی مشهور است. ریاضیدانانی چون استون در سال 1937 و تارسکی در سال 1938این تفسیر را برای منطقِ شهودی ارائه نموده اند. با ادامه ی این مسیر، در زمینه ی کارهای صورت گرفته در رابطه با ساختارِ معناییِ منطق شهودی، گلدبلت در مقاله ی 1979 خود، و ترولسترا و فان دالن در مقاله ی 1988 خود، تفسیری جدید از منطقِ شهودی بیان کرده اند که در ادامه ی همان کارهای توپولوژیک اولیه قرار دارد. همچنین ریاضیدانانی چون یاکوفسکی و ریگر، تفسیری شبکه ای از منطقِ شهودی ارائه نموده اند. تمامی این نظریاتِ تفسیری، در قالب کلی معناشناسیِ منطقِ شهودی قرار می گیرند. بت در سال 1956 و کریپکی در سال 1965 معنی شناسی هایی برای منطقِ شهودی ارائه نمودند که نسبت به تفاسیر معنایی قبلی از جهات گوناگون برتری داشت. کار با این نظریات جدید، راحت تر بود و برای کار بر رویِ فراقضایای منطق شهودی، انعطاف پذیریِ بیشتری از خود نشان می دادند. از این رو ساختارِ معناییِ بت و کریپکی به عنوانِ ساختارِ معناییِ استاندارد منطقِ شهودی پذیرفته شده اند. فلسفه ی شهودگراییِ براوئر نتایج بسیاری نیز در ریاضیات داشته است. جدای از فعالیت هایی که خود براوئر در زمینه ی ریاضیاتِ برگرفته از دیدگاه های فلسفیِ خود انجام داده است، تلاش های بسیاری از سوی دیگر ریاضیدانان در این حوزه انجام شد که نتایج حاصل از آن امروزه تحت عنوان کلیِ "ریاضیاتِ شهودی" شناخته می شود. از میان این تلاش ها می توان به کارهای کلینی(kleene) اشاره کرد که در مقالات خود در سال های 1952 و 1973 تفسیری قابل قبول از حساب شهودی را بر اساس توابع بازگشتی ارائه نمود که به تفسیر تحقق پذیر بودن مشهور است. گودل در سال 1958 در تفسیر دیالکتیکیِ(dialectica interpretation) خود تفسیری را بیان کرده بود که مانند تفسیر کلینی از منطقِ شهودی به تفسیر الگوریتمیک مشهور است. این تفاسیر در بیان نظریه ی برهان بسیار کارا هستند. در تاسیس سیستم های نحوی و معناشناسیِ منطق شهودی، همان ملاحظات فلسفیِ مورد نظر براوئر در فلسفه ی شهودگرایی، به کار گرفته شده است. مبنای اساسی برای تشکیل سیستم های منطق شهودی، همان برقرار نبودن قاعده ی طرد شقِّ ثالث می باشد. از این رو نمی توان منطقِ شهودی را منطقی "توسعه یافته" و "نیمه کلاسیک" دانست. زیرا که بسیاری از قضایای منطق کلاسیک در منطقِ شهودی برقرار نیستند. منطقِ شهودی اصل طرد شق ثالث که یکی از قضایای ابتدایی منطق کلاسیک است را مورد انکار قرار می دهد و همچنین، یکی از دو صورت برهان خلف را، در صورتی که در منطق کلاسیک هر دو صورت آن برقرار است، معتبر نمی داند. از این رو، منطقِ شهودی به عنوانی نوعی از منطق های "غیرکلاسیک" مطرح می گردد. در حقیقت پاره ای از قضایای منطق کلاسیک در این نظام برقرار نیست. ولی عکس آن برقرار است؛ یعنی تمامی قضایای منطق شهودی، در منطق کلاسیک قابل اثبات هستند. بنابراین منطق شهودی، به عنوان منطقی غیرکلاسیک تعریف می شود که قضایای آن، زیرمجموعه ی قضایای منطق کلاسیک می باشند. با وجود تبیین ِمبانی فلسفی منطق شهودی تشکیل سیستم های مختلف صوری منطق شهودی در قرن بیستم و ورود به حوزه ی منطق های غیر کلاسیک ، تا آنجا که ما می دانیم در این حوزه تا کنون هیچ تحقیقی به زبان فارسی، با رویکردی فلسفی به منطق شهودی، و به عنوان منطقی غیرکلاسیک انجام نشده است. از این رو، با توجه به پیشرفت های چشمگیر منطق شهودی، چه به لحاظ صوری و چه به لحاظ معنایی، در تحقیق حاضر قصد داریم تا ابتدا، مبانی فلسفی تاسیس چنین نظامی از منطق را بررسی نموده، و سپس سیر پیشرفت و تکوین نحو و معناشناسی آن را پی جوییم. همچنین با توجه به ارائه ی فراقضایا ی این نظام از منطق، فراقضیه ی تمامیت، صحت و دیگر فراقضایای مرتبط را برای سیستم منطق شهودی بررسی نماییم. رویکرد ما برای انجام این تحقیق، رویکردی فلسفی است و منطق شهودی را به عنوان منطقی غیرکلاسیک در نظر می گیریم؛ از این رو، در هر مبحث مبانی ونتایج ممکن فلسفی ای که این نظام در بر دارد را بررسی می کنیم . مهمترین پرسش های این رساله به این شرح می باشند : 1. چه مشابهت ها و تفاوت هایی میان منطق کلاسیک و منطق شهودی وجود دارد ؟ 2. مبانی فلسفی تاسیس منطق شهودی چه هستند ؟ 3. آیا سیستم های نحوی و معناشناختی برای منطق شهودی ارائه شده است ؟ 4. فرا قضیه های بهنجاری و تمامیت برای سیستم منطق شهودی چگونه اثبات می-شوند ؟ فرضیه ها/ پیش فرض ها: 1. منطق شهودی به عنوان یک منطق غیرکلاسیک بخشی از نظام منطق کلاسیک است و تمامی فرمول های آن در منطق کلاسیک اثبات می گردد. ولی با توجه به متفاوت بودن در اصول موضوعه که عمدتاً ناشی از رد اصل طرد شق ثالث می باشند، در نظام صوری با منطق کلاسیک متفاوت است. همچنین به دلایل فلسفی تبیین معناشناختی منطق شهودی کاملاً متفاوت از منطق کلاسیک است . 2. مبانی فلسفی تاسیس منطق شهودی برگرفته از فلسفه ی براوئر در ریاضیات است که شهودگرایی و ساخت گرایی مهمترینِ آنها هستند . 3. برای نحو منطق شهودی همانند منطق کلاسیک، سیستم های اصل موضوعی و استنتاج طبیعی طراحی شده است که دارای زبان موضوعی ، اصول موضوعه و قواعد استنتاج بوده و بیانگر نحو منطق شهودی می باشند . همچنین برای منطق شهودی تبیین های معناشناختی مختلفی ارائه شده است که با مبانی فلسفی آن سازگار است 4. فراقضیه های بهنجاری و تمامیت با تکیه بر مدل معنایی کریپکی و یا مدل معنایی بت برای سیستم منطق شهودی اثبات می شوند. ما در رساله ی حاضر، به طور خاص، بر روی منطقِ شهودی به عنوان منطقی غیرکلاسیک، متمرکز شده ایم. رساله ی حاضر در شش فصل تهیه شده است. در فصل دوم، به بیان مبانی فلسفی پیدایش منطق شهودی، وبه طور خاص، به نظریاتِ فلسفی براوئر در مورد ماهیت ریاضیات و منطق، و اصول حاکم برآن پرداخته ایم. فصل سوم، به بیان ساختارهای نحویِ ارائه شده برای منطقِ شهودی اختصاص دارد. در تهیه-ی این فصل، تنها به بیان چند سیستم از میان تمامیِ سیستم های موجود پرداخته ایم. تاکید ما در این فصل، به بیان تکمیل تاریخیِ سیستم های صوریِ منطقِ شهودی نمی باشد و لذا تنها به بیان سیستم های استاندارد و پذیرفته شده ی اصل موضوعی، سیستم استنتاج طبیعی، و همچنین سیستم نموداریِ منطقِ شهودی پرداخته ایم. فصل چهارم مختص به بیان ساختارِ معناییِ منطقِ شهودی می باشد. همان گونه که بیان شد، ساختارهای معناییِ متعددی برای این منطق ارائه شده است که در برخی از آن ها، مانند تفسیر توپولوژیک، تاکید بر کارکردهای ریاضیِ این منطق است. از آن جا که محور رساله ی حاضر، بر منطق شهودی، و نه ریاضیات شهودی بوده است، تنها ساختارهای معنایی ای بیان شده است که یا از جنبه های فلسفی مورد اهمیت می باشد و یا برای اثبات فرا قضایای منطقِ شهودی مورد نیاز است. در فصل پنجم برخی از فراقضیه های اثبات شده برای منطقِ شهودی را برای سیستم استنتاج طبیعیِ بت بیان کرده ایم. ونهایتاً در فصل ششم، برخی از نتایج فلسفیِ حاصل از رویکرد شهودگرایی به منطق و ریاضیات را بیان کرده ایم. فصل ششم، به عنوان تکمله ای بر فصل دوم در نظر گرفته شده است.

تبیین فلسفی معجزه از دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1389
  مریم تشکری   رضا اکبریان

در تفکر فلسفی ما معجزه نامی آشنا و مسأله ای مهم و ضروری است و بخشی از باورهای دینی بر آن تکیه دارد. معجزه از واژه هایی است که تنها اختصاص به تفکر فلسفی ما ندارد. با دقت و تعمق در ماهیت اعجاز و همچنین کند و کاو در نظام علی – معلولی حاکم بر جهان به این نکته می رسیم که تعریف روشن از معجزه چندان هم سهل و آسان نیست. فلاسفه گذشته معجزه را بر مبنای طبیعت شناسی قدیم و قبول اصولی چون تاثیر عقول و نفوس افلاک و اجرام سماوی بر حوادث زمینی تبیین می کردند، اما در فلسفه ملاصدرا از این اصول رفع ید شده و اصولا بر طبایع اشیاء و صور نوعیه آنها به عنوان منشأ اثر تکیه نمی شود. ملاصدرا سبب معجزات را در قدرت نفوس قدسی انبیاء و تأثیر آنها بر طبیعت اشیاء جست و جو می کند. او معجزه را از آن جهت که با هدف و غایت الهی در مجموع عالم هماهنگ و هم سو است، خلاف طبیعت نمی داند. در دیدگاه علامه طباطبایی چون تفسیر جدیدی از واقعیت، علیت و فاعلیت حق و رابطه او با انسان و جهان ارائه می شود، نه تنها تبیین فلسفی معجزه تغییر می کند، حتی در تعریف حقیقت معجزه هم با بیان جدیدی مواجه می شویم. علامه تعبیر معجزه را تعبیر رسایی نمی داند و به جای آن از کلمه آیت که تعبیری قرآنی است استفاده می کند. پر واضح است که نقد ملاصدرا بر اساس مبانی علامه و نتایج مترتّب بر آن، جهت گیری خاصی را در نوع نگاه به واقعیت و وجود، علیّت، جایگاه موجودات امکانی و نسبت آنها با حق تعالی و بسیاری از مسائل حوزه الهیات در پی دارد. براین اساس حق تعالی به عنوان وجود مطلق با تمام اشیاء به عنوان وجودات مقید که عین تعلق و ربط به وجود مطلق اند، به دو طریق مرتبط است: یکی بطور مستقیم و بی واسطه، و دیگری از طریق وسائط و علل و اسباب. علامه معجزه را از اساس متفاوت با سایر امور می داند، حال آنکه از نظر ملاصدرا معجزه و غیر آن از سنخ واحد اند با این تفاوت که خداوند اراده می کند معجزه غیر سایر امور باشد. در بحث اثبات اعجاز کلام و به تبع آن قرآن، از نظر علامه طباطبایی صرف اینکه واژه‏ها ساخته آدمی است باعث نمی شود که کلام معجزآسا محال باشد. بلاغت به تمام معنای کلمه وقتی برای کسی دست می دهد که اولا به تمامی امور واقعی احاطه و آگاهی داشته باشد و در ثانی الفاظی که ادا می‏کند الفاظی باشد منظم که همه آن واقعیات و صورتهای ذهنی گوینده را به ذهن شنونده منتقل سازد. هدف اصلی این پایان نامه تبیین فلسفی اعجاز و رابطه آن با علیت در دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی است، که در این میان به نظرات فیلسوفان دیگر جهان اسلام و همچنین متفکران غربی نیز اشاره گردیده است.

ساختار نحوی و معنایی و ملاحظات فلسفی در منطق کوانتومی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1390
  سیاوش اسدی   لطف الله نبوی

منطق کلاسیک در نظریه کوانتوم با چالشهایی مواجه میشود که از آن جمله میتوان به پارادوکس دو شکاف، پارادوکس فون نیومن، پارادوکس شرودینگر و پارادوکس epr اشاره کرد. در این پایان نامه ضمن بررسی این پارادوکسها، رابطه میان آنها را نیز مورد بررسی قرار میدهیم و نشان میدهیم که همه آنها به امر واحدی اشاره دارند که همان مفهوم برهمنهی یا سرشتگی پدیدههای کوانتومی است. پس از بیان ناکارآمدی منطق کلاسیک در حوزه کوانتوم، ساختارهای نحوی و معنایی منطق کوانتومی دو ارزشی، سه ارزشی و فازی را مورد بررسی قرار میدهیم. در این پایان نامه تاکید اصلی بر معرفی ساختار نحوی به روش استنتاج طبیعی است و ساختارهای معنایی هم به روش جبری و هم کریپکیایی بررسی شده اند. در انتها به ملاحظات فلسفی در منطق کوانتومی میپردازیم و نشان میدهیم که ضمن قبول عدم قطعیت در جهان زیر اتمی، میتوان از واقعگرایی و اصل علیت در حوزه کوانتوم دفاع کرد.

بررسی معنایی فلسفی مدل های نرمال در منطق موجهات گزاره ای
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1390
  مهدیه تاجیک نشاطیه   لطف الله نبوی

در این پایان نامه سعی شده است مدل های نرمال منطق موجهات به لحاظ صوری، معنایی و فلسفی با روش تحلیلی بررسی شوند. هدف اصلی طرح، بررسی تفصیلی سیستم های نرمال بر اساس سیستم هایِ نرمالِ معرفی شده در کتاب درآمدی جدید به منطق موجهات اثر کرسول و هیوز بوده است. برای نیل به این هدف در فصل دوم پس از مروری مختصر بر مبانی منطق موجهات چهل و دو سیستم از آن سیستم ها ارائه شده است. نمایش مدل ها بر اساس دیاگرام های معنایی در حوزه معناشناسی کریپکی امکان تمییز دادن اصل هر سیستم از سیستم دیگر را مقدور می نماید و می توان تمایز معنایی هر یک از مدل ها را بر اساس اصولش نشان داد. از اینرو در فصل سوم به مبحث معناشناسی و دلالت شناسی جهان های ممکن پرداخته و در ادامه، ویژگی ها و روابط بین سیستم ها را شرح داده و مدل معناییِ تک تک سیستم های طرح شده در فصل دو را نشان داده ایم. در پایان این فصل سعی شده است پاره ای ملاحظات فلسفی سیستم ها نیز دنبال شود. حداقل دستاورد این اثر میتواند دسترسی سهل وسریع به جزئیات چهل و دو سیستم نرمال بررسی شده باشد.بنابراین فصل چهار به جمع بندی و نتیجه گیری طرح ارائه شده اختصاص یافته است.

کاربرد منطق تکلیف در بررسی اصول اخلاقی بر پایه نظریات هری گنسلر
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1391
  ایلین میرمرادزهی   محمدعلی حجتی

اخلاق صوری یکی از حوزه های فلسفه ی اخلاق است که به مطالعه ی اصول اخلاقی صوری می پردازد و در پی صورت بندی واضح آن هاست تا بتواند ابزارهایی برای استدلال اخلاقی ارائه دهد. از این رو در این حوزه، اخلاق نیز همچون منطق نمادین می شود. از نظر گنسلر، اخلاق صوری می تواند همچون معیاری سودمند، ابهامات و ناسازگاری های موجود در این دیدگاه ها را برطرف ساخته و تفکر اخلاقی را بهبود بخشد. اصول اخلاق صوری علاوه بر منطقی بودن، سازگاریِ هدف-وسیله ، باوجدان بودن، بی طرفی و تعمیم پذیری هستند. قاعده طلائی از با وجدان بودن و بی طرفی نتیجه می شود و از اصول سازگاری است. پس از طریق این دو اصل می توان آن را اثبات کرد. قاعده طلایی عبارت است از : "تنها در صورتی کاری را در قبال شخص دیگری انجام بده، که راضی باشی در صورتی که تو در موقعیت کاملا مشابه با آن شخص باشی آن رفتار را در قبال تو انجام دهد." در این پایان نامه تلاش کرده ایم تبیین مناسبی از اخلاق صوری گنسلر ارائه داده و به قضایا و اصول موضوعه و فرمول های نمادین شده آن اصول و قضایا بپردازیم. در انتها برهانی برای اثبات اعتبار قاعده طلایی که از نظر بسیاری مکاتب، مهمترین اصل اخلاقی است ارائه شده است که به روش برهان خلف است. در انتها سعی کرده ایم با الهام از روش گنسلر اصل اخلاقیِ "هدف وسیله را توجیه نمی کند" نمادین ساخته و اعتبار آن را نشان دهیم.

ارائه چارچوبی از روابط بین داده، اطلاعات و دانش
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده مدیریت و اقتصاد 1391
  ابوالقاسم رجبی   شعبان الهی

ارائه چارچوبی از روابط مابین داده اطلاعات و دانش، یعنی ارائه نوعی نگرش به این موضوع، از این منظر این امر یک تلاش پارادایمی است و امریست که در حوزه گفتمان هنجاری قرار می گیرد. نگرش های پیشنهادی ناشی از پارادایم های ذهنی متفاوت اندیشمندان چندان قابل مقایسه نیستند. اما هنگامی که نگرش ها به بیان توصیف امور می پردازند و مدلی ارائه می دهند که مدعی تبیین امور است. امر تبیین و بازنمایی امور را می توان با استناد به معیارهای روش استقرای تبیینی مورد مقایسه قرار داد. که این نوعی بازگشت به مبانی پارادایم تحصل گرا در مرحله داوری به شمار می رود. بنابر این در این تحقیق در فصل اول پس از بررسی تعاریف و مدل های مختلف از روابط مابین داده، اطلاعات و دانش انواع پاردایم های نظری پیرامون این نوع مدل ها بررسی شدند. نگرش و چارچوب پیشنهادی روابط مابین داده، اطلاعات و دانش در این تحقیق بر توسعه نظریات آنگیال در زمینه تمایز دو نوع رویکرد تحلیلی"منطق روابط" و کل گرا "منطق سیستم ها" به تبیین امور استوار است. براین اساس داده و اطلاعات دارای ماهیتی از جنس تحلیلی بوده و دانش دارای ماهیتی سیستمی خواهد بود. با توسل به این چارچوب مدل پیشنهادی پایان نامه با نام "الگوریتم دانستن" توسعه یافت. الگوریتم دانستن به عنوان مدل تبیینی پیشنهادی پایان نامه با مدل های هرم داده، اطلاعات و دانش و مدل هرمی معکوس تائومی مورد مقایسه قرار گرفت. مبنای مقایسه روش استقرای تبیینی بود. بر اساس مقابله با شاخص های استقرای تبیینی مدل پیشنهادی پایان نامه عمومیت بیشتری نسبت به دیگر مدل های پیشنهادی داشته و جایگاهی متمایز و بدیع دارد و در مواجه با سناریو های ارائه شده کمتر دچار تناقض می گردد. چارچوب و مدل پیشنهادی آن در ابتدای راه توسعه قرار دارند و با گسترش و بکارگیری های بعدی مزیت منطقی آن بر دیگر مدل ها قابل عملیاتی شدن خواهد بود.

استقرای ریاضی و احتمال استقرایی-منطقی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1389
  علی بیگدلی   لطف الله نبوی

چکیده یکی از اصول مهمی که در اثبات برخی از قضایای اساسی منطق جدید وبسیاری از قضایای ریاضیات از آن بهره می گیرند اصل استقرای ریاضی است. حال سوال این است که آیا این اصل بدیهی است؟علی الظاهر شهود های عرفی، بداهت آن را تایید نمی کنند. لذا وضوح برهان قضایای مبتنی بر اصل فوق نیز مورد تردید و توجیه برهان چنین قضایا یی ، مشروط به اذعان بر درستی اصل استقرا ی ریاضی خواهد بود.ما گمان می کنیم اصل فوق با تکیه بر اصول اعداد حقیقی در ریاضیات قابل اثبات می باشد.ودیگراین که به طور کلی دونوع استدلال در اندیشه ی بشری دیده می شود: قیاسی و استقرایی. در نوع اول تکیه براین است نفی نتیجه دراستدلال به تناقض منجر می شود ولی در نوع دوم بین مقدمات ونتیجه ی استدلال ضرورتی نیست.واین مهمترین رخنه دلیل استقرایی است. لذا نتیجه به جای اثبات ،با روی کرد های مختلف تأیید می گردد. یکی ازاین رویکرد ها،حساب احتمالات می باشد ، این رویکرد از آنجا ناشی می شود که عقل عملی انسان در رفتار روزانه خوداغلب نسبت به احتمالات قوی وضعیف واکنش نشان ونسبت به آنها ترتیب اثر می دهد. مواجهه حساب احتمالات با مسئله ی استقرا نیز بر اصول و قوانین خاصی استوار است ما چگونگی رسیدن به این قوانین را به زبان ساده تقریر می کنیم.

ساختار نحوی و معنایی منطق معرفت پویاو نتایج و تبعات فلسفی آن
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1391
  محمد مهدی صالحی   لطف الله نبوی

منطق معرفت پویا منطق معرفت و عمل است. این تنها یک منطق نیست، بلکه شامل خانواده ای از منطق هاست که قابلیت بررسی جنبه های دینامیک و استاتیک سیستم های فکری عامل ها را دارند. منطق معرفت پویا منطقی است برای استدلال در رابطه با ارتباطات و باورهای صادق. منطق معرفت پویا همانند منطق معرفت، نسبت به منطق صوری کلاسیک منطقی توسعه یافته است. منطق معرفت پویا با افزودن اپراتورهای پویا به منطق معرفت ایچاد می گردد؛ بنابراین علاوه بر بررسی اطلاعات در منطق معرفت، منطق پویا به عنوان پایه ای برای این منطق جدید مورد بررس قرار گرفته است. این پژوهش چشم اندازی است به منطق جدید و نوظهورِ معرفت پویا. ابتدا مسائل اولیه ای مانند اطلاعات در منطق معرفت پویا، منطق معرفت برای گروهی ار عامل ها، و منطق پویا، بررسی شده اند. آنگاه به هسته اصلی پژوهش پرداخته ایم، جایی که منطق معرفت پویا را معرفی می کنیم. چشم اندازی از این منطق جدید ارائه می شود و آنگاه به بررسی سیستم هایی از این منطق می پردازیم که قادرند مسائل فلسفی ناشی از منطق معرفت را مرتفع کنند. در ادامه هم عمل های معرفتی ساده و هم پیچیده را بررسی می کنیم و در انتها ساختار نظریه اصلاح باور را ارائه می نماییم.

نسب اربع نزد منطقدانان مسلمان و نقد آن از دیدگاه منطق جدید
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1389
  محمدرضا آتشین صدف   محمدعلی حجتی

چکیده ندارد.

ساختار نحوی و معنایی منطق پارشناسی و ملاحظات فلسفی آن
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1392
  محسن شعبانی صمغ آبادی   لطف الله نبوی

جزء و کل مفاهیم بسیار آشنایی در زندگی روزمره هستند که فرد از نخستین سال های زندگی قادر به شناسایی و کاربرد آنها است. متافیزیک دانان از دیرباز به بحث هایی چون انواع کل ها، رابطه جزء و کل و ... پرداخته اند. لیکن بحث نظام مند درباب جزء و کل در اواخر قرن نوزدهم در نوشته های فرانتس برنتانو پدیدار شد. تلاش های برنتانو توسط شاگردان وی اشتومپف ، تفاردوفسکی و هوسرل پی گرفته شد. رویکرد منطقی به مباحث جزء و کل که منجر به ایجاد نظریه پارشناسی امروزین گشت، حاصل تفکرات استانیسواف لشنیفسکی ریاضی دان و منطق دان لهستانی است. در نوشتار حاضر نخست به ساختار نحوی نظریه های امروزین پارشناسی می پردازیم. تقریری که در این نوشتار مد نظر بوده توسط آکیله ورزی ارائه شده است و نظریه ای است که در منطق محمولات مرتبه اول به علاوه این همانی صورت بندی شده است. زان پس به ساختار معنایی (نظریه مدل) نظریه های پارشناسی را مورد ملاحظه قرار داده ایم که عمدتا تاکید روی مشابهت های ساختاری نظریه های پارشناسی و نظریه مجموعه ها و جبر بولی است. برخی چالش ها و برخی ملاحظات فلسفی همچون مصداق مندی رابطه جزئیت و رابطه کل با اجزاء موضوعات فصل چهارم هستند. در فصل پنجم اجزاء در گذر زمان از دیدگاه نظریه های سه بعد گرایانه و چهار بهد گرایانه را مطالعه خواهد نمود و فصل ششم به تز ذات گرایی پارشناختی که درباره وضعیت ضروری بودن یا نبودن اجزاء یک کل است اختصاص دارد. فصل هفتم هم ارزیابی رویکرد متافیزیکی در بحث جزء و کل است و هم سعی دارد با به کار گیری حداقلی ابزارهای پارشناختی پاسخ های نظام مند تری به برخی چالش های مطرح شده در ادبیات بحث را فراهم کند.

تحلیل وجود محمولی در منطق آزاد
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1392
  جمال کدخداپور   لطف الله نبوی

درحالی که به لحاظ شهودی و عرفی جمله ای مثل «رخش وجود ندارد» به وضوح صادق است اما طراحی سیستمی منطقی که بتواند با موضوع قرار دادن رخش و محمول قرار دادن وجود، این جمله را تحلیل کند، تبدیل به یکی از مسائل پیچیده ی منطقی و فلسفی گشته است. این پایان نامه در میان گستره ی نظریات پیرامون وجود محمولی، دامنه ی کاری خود را به تحلیل های سازگار با منطق آزاد محدود کرده است. ابتدا نظریه راسل در تحلیل وجود محمولی- که با سیستم منطقی خود در مقام استدلال برای انکار وجود به عنوان ویژگی افراد پیشتاز است- مطرح می شود. بعد از نقد راسل، منطق آزاد و سمنتیکهای منطق آزاد مطرح می شوند. سپس به خاطر ظرفیت هایی که منطق آزاد ایجاد می کند و موجب ورود سمنتیکهای دو بخشی یا ماینونگی به منطق می شود، ماینونگ گرایی نیز مطرح می شود. در پایان نسخه های اصلاح شده پارسونز و زالتا از ماینونگ گرایی تشریح می شود.

طراحی ساختار نحوی و معنایی منطق شرطی لزومی سینوی در چارچوب نظام های منطق جدید
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1393
  علیرضا دارابی   سیدمحمدعلی حجتی

رساله حاضر با هدف بازسازی و بررسی منطق شرطی لزومی سینوی ذیل نظام های منطق جدید تدوین و ارائه شده است. دنبال کردن چنین هدفی نیازمند دو فعالیت مستقل و جداگانه است: 1) مطالعه شرطی لزومی در چارچوب نظام منطق سینوی، 2) بازسازی نتایج این مطالعات در نظام های جدید منطق بر این اساس در ابتدا بررسی و داوری اولیه در باب مباحث شرطی لزومی سینوی در محدوده بنیادهای مورد قبول منطق دانان سینوی و مبتنی بر کاربرد معمول زبان طبیعی صورت پذیرفته است. بر پایه این بررسی، سه روایت متمایز از قواعد منطق شرطی لزومی سینوی قابل تشخیص است. دو روایت از این سه را می توان بر مبنای ترکیبی از منطق ربط، منطق زمان، منطق مرتبه دوم و مبتنی بر پیش فرض حقیقی بودن لزومی های به کار رفته در شرطی سینوی صورت بندی نمود. روایت سوم در نظام های موجود در منطق جدید قابل صورت بندی نیست.

نظریه «اصالت وجود» در ساختار فلسفی ملاصدرا و علامه طباطبایی و نتایج فلسفی آن در مسأله «حمل»
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1394
  سیاوش اسدی   رضا اکبریان

در این رساله ابتدا واژگان به کار رفته در نظریه اصالت وجود از لحاظ معنا و مدلول و بر اساس نظریه دلالت غیر مستقیم مورد بررسی قرار گرفته اند. سپس نظریه اصالت وجود در دو ساختار فلسفی ملاصدراو علامه طباطبایی بیان و تحلیل شده است و مشخص شده است که این نظریه در ساختار فلسفی علامه متفاوت از ملاصدراست. آنگاه تأثیر این تفاوت در مسأله حمل بررسی شده است و مشخص شده که نظریه علامه در مسأله حمل و همچنین نظریه صدق نیز متفاوت از ملاصدراست.

بررسی و نقد نظریه حداقلی صدق با تکیه بر آرای پل هورویج و آنیل گوپتا
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1387
  هومن محمد قربانیان   محمدعلی حجتی

چکیده ندارد.

بررسی ماهیت، احکام و لوازم صوری سازی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1387
  وحیده عامری   محمدعلی حجتی

چکیده ندارد.

دیدگاه کواین درباره ی صدق منطقی با تکیه بر رأی او در باب انکار تمایز تحلیلی/ترکیبی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1387
  محمود سیفی پرگو   محمدعلی حجتی

چکیده ندارد.

مبانی منطقی نظری? اشیاء انتزاعی و کاربرد آن در مونادولوژی لایب نیتز
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1387
  جعفر میرزایی   لطف الله نبوی

یکی از مسائل پیش روی فلسف? معاصر، بویژه فلسف? تحلیلی، دلالت شناسی «ناچیزها» یا «ناموجودات» است. منظور از ناموجودات آن دسته از اشیاء است که فاقد موقعیت مکانی و زمانی می باشند. ماینونگ استدلالی تحلیلی ارائه می کند که بر اساس آن اثبات می شود، اشیائی از قبیل زئوس، سانتاکلوز، پگاسوس و نظایر اینها باید مدلول داشته باشند و در نتیجه باید به نحوی موجود باشند. راسل با ارائه نظریه وصفها خاص، ادعا می کند که باور ماینونگ از تحلیل منطقی غلط وی در مورد جملاتی که شامل اسامی خاص می باشند، ناشی شده است. همچنین وی با ارائه مثالهای نقض نظری? ماینونگ را با چالشی منطقی مواجه می کند. ارنست مالی شاگرد ماینونگ، با قائل شدن تمایز بین «ارضاء شدن» و «مشخص شدن» خواص (منظور از خاصه محمول یک موضعی است)، تناقضهای منطقی ناشی از اشیاء ماینونگی را مرتفع می سازد. ادوارد زالتا یکی از پیروان مکتب مالی، و شاید بارزترین آنها، با ارائه صورت بندی دقیقی از «ارضاء شدن» و «مشخص شدن» در منطق جدید، توانسته است به اید? مالی قوت ببخشد. همچنین با معرفی دوگان? «شیء ملموس» و «شیء انتزاعی»، بر آن است که در متافیزیک از رویکرد اصل موضوعی بهره گیری کند و به واسط? آن روشی نوین در تحلیل مسائلی فلسفی فراهم سازد. پس از معرفی و صورت بندی نظریه اشیاء انتزاعی، نشان داده می شود که مفاهیم لایب نیتزی نیز اشیاء انتزاعی هستند. سپس به بررسی حساب مفاهیم لایب نیتزی خواهیم پرداخت و نظریه صدق لایب نیتز، جهان های ممکن و موناد را در قالب نظریه اشیاء انتزاعی صورت بندی خواهیم کرد. با توجه به بستر منقح فراهم شده در چارچوب نظریه اشیاء انتزاعی، برخی از ایده های اساسی مونادولوژی را از منظر تحلیل منطقی- فلسفی بررسی خواهیم کرد.

مبادی متافیزیک ویتگنشتاین متقدم و نقد آن از منظر علوم عقلی اسلامی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1380
  حسین واله   احمد احمدی

نقد متافیزیک ویتگنشتاین متقدم از منظر علوم عقلی اسلامی نشان می دهد که اشتراک دیدگاه در مسائل متافیزیکی فراوانی وجود دارد و اختلاف دیدگاه ها ریشه در تفاوت پیشفرض های پایه ای در باب رابطه ذهن و عین دارد. در حالیکه ویتگنشتاین این رابطه را در وحدت صوری ذهن و عین می داند و میان صورت و ماده واقعیت ، قلمرو امکان خاص و قلمرو ضرورت ، نقش بیان کردن و نشان دادن زیان ، سمانتیک و سینتکس در منطق و زیان ، حوزه علم و حوزه فلسفه تمایز می گذارد و بدین سان تعریف جدیدی از فلسفه به مثابه فعالیت ارائه می کند در علوم عقلی اسلامی رابطه ذهن و عین از ناحیه ماده و مستند به واقع نمایی ذاتی معرفت است و این پیشفرض سبب شده که واژه معرفت مشترک معنوی تلقی شود و قلمرو های پیشگفته به یک معنا متعلق معرفت واقع گردند. لذا در حالیکه ویتگنشتاین معانی متافیزیکی را یاوه نمی داند بیان کردن آنرا ممتنع می داند اما در علوم عقلی اسلامی چنین محدودیتی دیده نمی شود . با پرداخت زیان شناسی نظری سازواری متخذ از مباحث زبانی مطروحه در علوم عقلی اسلامی می توان به نظامی نظری دست یافت که در چارچوب و جهتگیری عمومی ، با زبان شناسی نظری ویتگنشتاین متقدم تفاوت فاحشی ندارد هر چند در اثر اختلاف پیشفرض مذکور لاجرم تمایزهایی خواهد داشت . معرفت شناسی ، وجود شناسی و زبان شناسی در مبادی اولیه باید با یکدیگر متلائم باشند لذا بازخوانی نظریات در هر کدام از این حوزه ها با این هدف ضرورت دارد و باید در شمار اهداف بحث متافیزیکی قرار گیرد.

بررسی باستان شناسانه مکانهای ذکر شده در قرآن از طوفان نوح تا دوران موسی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1381
  لاله روح انگیز   محمود طاووسی

در قصص قرآن به تعدادی مکان جغرافیایی اشاره شده ، که در میان آنها 23 شهر قابل توجه است . در این رساله از میان این 23 مکان ، هفت مکان جغرافیایی که با زمان ظهور پیامبران یادشده در قرآن ترتیب یافته است با توجه به مدارک باستانشاسی ، متون قرآنی و تاریخی و جغرافیایی بررسی و مطالعه شده است .

منطق فازی و مبانی فلسفی آن
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1381
  صدیقه قیومی   لطف الله نبوی

درکاربرد روزانه ما زبان طبیعی برای ارائه دانش و اطلاعات ، مقدار زیادی ابهام ، ایهام ، بی دقتی و یا فازی بودن وجود دارد. علی بلند قامت است . مثال ساده ای از این نوع می باشد. منطق دو ارزشی کلاسیک قادر به صوری کردن استدلالهایی که شامل چنین عبارتهایی هستند ، نمی باشد. در مقابل منطق فازی مدعی است که می تواند چنین استدلالهایی را( استدلالهای تقریبی) صوری نماید. دکتر لطفعلی عسکرزاده با معرفی مجموعه های فازی و مفهوم درجه عضویت در سال 1965 منطق فازی را پایه گذاری نمود. عبارت منطق فازی به دو معنا به کار می رود . منطق فازی در معنای محدود آن ، یک سیستم منطقی است باهدف صوری کردن استدلال های تقریبی و دراین معنا بسطی از منطق چند ارزشی به شمار میرود و ارزشهای صدق این منطق اعداد حقیقی بازه می باشد و در معنای گسترده معادل با تئوری مجموعه های فازی است.