نام پژوهشگر: سید کاظم صباغ
لیلی علمشاهی مرضیه حسینی نژاد
از بیماریهای خطرناک باکتریایی سیب زمینی که در سالهای اخیر موجب خسارات زیادی به این محصول گردیده بیماری پوسیدگی نرم و پژمردگی باکتریایی می باشند. دستیابی به مواد ضدباکتریایی طبیعی برای کنترل عوامل بیماری زای گیاهی به ویژه با توجه به مقاومت روز افزون باکتری ها نسبت به آنتی بیوتیک ها و عوارض جانبی آنتی بیوتیک ها، امری ضروری به نظر می رسد. در این راستا استفاده از ترکیبات گیاهی به عنوان عوامل ضدمیکروبی طبیعی، مورد توجه فراوان قرار گرفته است. در این تحقیق اثرات بازدارندگی اسانس گیاهان دارویی گشنیز، آویشن باغی، زیره سبز و رزماری با روش دیسک کاغذی بر روی باکتری های ralstonia solanacearum، pectobacterium carotovorum و escherichia coli بررسی شدند. اثر غلظت های 0 (شاهد)، 5، 10، 25، 50، 75 و 100% اسانس های این گیاهان روی باکتری ها بررسی شد. برای تعیین حداقل غلظت بازدارندگی و حداقل غلظت باکتری کشی از روش رقت لوله ای استفاده شد. در بررسی های گلخانه ای اسانس این گیاه با غلظت 5/0% بر روی بوته های آلوده پاشیده شد. مقایسه میانگین ها بر اساس آزمون چند دامنه ای دانکن (نرم افزارmstat-c)صورت گرفت. نتایج نشان داد که اسانس آویشن باغی با ایجاد هاله بازدارندگی به قطر 8/34 میلی متر و حداقل غلظت بازدارندگی 5% در مقایسه با سایر اسانس های مورد آزمون دارای بیشترین فعالیت ضدباکتریایی بود. پس از آویشن باغی به ترتیب گشنیز، زیره سبز و رزماری اثر ضدباکتریایی داشتند. از گیاه چای ترش اسانس استخراج نشد. نتایج آزمایش های گلخانه ای نشان داد که اسانس آویشن باغی به میزان 65% از بروز بیماری پژمردگی باکتریایی سیب زمینی جلوگیری کرد. بنابراین می توان گفت اسانس آویشن باغی می تواند با داشتن پتانسیل ضدباکتریایی مناسب، به عنوان عامل بازدارنده در مدیریت بیماری پژمردگی گیاه سیب زمینی بکار گرفته شود.
مصطفی عابدی تیزکی سید کاظم صباغ
مطالعه حاضر، با هدف ردیابی ژن های موثر در تولید تریکوتسین در جدایه هایfusarium graminearum، عامل فوزاریوز سنبله گندم در استان گلستان به انجام رسید. در سال زراعی -1388 1389 از مناطق عمده کشت گندم در این استان از جمله گرگان، کردکوی، بندرگز، گنبدکاووس، مینودشت، کلاله و آزادشهر در اردیبهشت ماه نمونه برداری به عمل آمد. پس از کشت و خالص سازی نمونه ها، با استفاده از کلیدهای شناسایی معتبر، 344 جدایه فوزاریوم متعلق به نه گونه از مزارع مختلف گندم در مرحله خوشه دهی جداسازی و شناسایی شد. از بین جدایه های شناسایی شده، گونهf. graminearum بیشترین فراوانی (2/48%) را در بین گونه های دیگر داشت. پس از شناسایی مرفولوژیکی جدایه های f. graminearum، تعداد 100 جدایه با استفاده از جفت آغازگرهای اختصاصی (fg16f/fg16r) این گونه شناسایی تکمیلی شده و مورد تأیید قرار گرفتند. در این جدایه ها، وجود سه ژن tri13، tri3 و tri7 با استفاده از روش pcr و آغازگرهای اختصاصی این ژن ها (tri13، tri315، tri303، tri3niv، tri7) ردیابی شد. با جفت آغازگرهای اختصاصی این ژن ها، چهار تیپ شیمیایی تریکوتسین شامل niv، don،3-acdon و 15-acdon در بین جدایه های f. graminearum ردیابی شد. نتایج واکنش های pcr با این آغازگرها نشان داد که تمام جدایه های آزمایش شده واجد ژن های موثر در تولید تریکوتسین می باشند. همچنین در این بررسی، دو جمعیت 7c1 و 6a5 در بین جدایه های f. graminearum شناسایی شد. جمعیت 7c1 (سویه 7) بیشترین پراکنش را در مناطق مختلف نمونه-برداری داشت که تیپ شیمیایی غالب این جمعیت niv بود. آنالیز موقعیت مزارع و تیپ های شیمیایی f. graminearum نیز نشان داد که هر دو تیپ شیمیایی niv و don در مناطق بررسی شده وجود دارند که تیپ شیمیایی غالب در بین این جدایه ها، تیپ شیمیایی niv بود. اختلاف معنی داری بین مزارع گندم گرگان و پراکنش تیپ شیمیای niv مشاهده شد (p< 0.05, p< 0.0001). تیپ شیمیایی don در مزارع گندم گنبدکاووس غالب بود که اختلاف معنی داری بین این مزارع و پراکنش تیپ شیمیایی don وجود داشت (p< 0.05, p< 0.0001). تولید تریکوتسین در هشت جدایه بوسیله روش کروماتوگرافی مایع با عملکرد بالا (hplc) مورد آزمایش قرار گرفت. نتایج بدست آمده از عصاره های استخراج شده توانایی تولید تریکوتسین را در جدایه های مورد بررسی تأیید کرد. بنابراین ردیابی ژن های موثر در تولید تریکوتسین با استفاده از جفت آغارگرهای اختصاصی مذکور می تواند در تعیین جدایه های فوزاریوم تولیدکننده تریکوتسین جایگزین روش های شیمیایی پرهزینه و زمان بر گردد.
سمیه مشاری مهدی ارزنلو
چکیده بیماری زوال مو یک بیماری پیچیده با پراکنش جهانی می باشد. این بیماری روی موهای جوان و مسن ایجاد می شود. چندین گونه از جنس هیفومیست،phaeoacremonium, وphaeomoniella chlamydospora، به همراه گونه های بازیدیومیست شاملf. hirsutum و fomitiporia mediterranea گونه های قارچی مهم همراه با بیماری اسکا هستند. گونه phaeomoniella chlamydospora روی موهای جوان ایجاد بیماری می کند در حالی که گونه های phaeoacremonium spp. و دو گونه دیگر بازیدیومیست اساسا در موهای مسن ایجاد بیماری می کنند. علاوه بر گونه های گفته شده در بالا، چندین گونه قارچی دیگر از روی علائم بیماری زوال مو جداسازی شده اند، که بیمارگری برخی از این گونه ها روی مو به اثبات رسیده است. در تحقیق حاضر گونه های قارچی همراه با بیماری زوال مو در استان آذربایجان غربی در ایران مورد بررسی قرار گرفتند. در طی سال های 1389 و 1390، 45 موستان جهت ارزیابی بیماری زوال در این استان مورد بررسی قرار گرفتند. از نمونه های موهای بیمار دارای علائم زوال عبارت از توقف رشد، زوال، شانکر و پوسیدگی چوب شامل رشته ها یا لکه های قهوه ای تا سیاه و پوسیدگی سفید در مجموع 150 جدایه قارچی جداسازی گردید. با شناسایی مورفولوژیکی جدایه های قارچی دامنه وسیعی از گونه-های قارچی همراه با بیماری زوال مو در این استان بدست آمدند. شایع ترین گونه های قارچی بیمارگر جداسازی شده در این تحقیق گونه هایphaeomoniella chlamydospora, phaeoacremonium aleophilum, pm. cf. mortoniae, lasiodiplodia cf. theobromae, fusicoccum cf. vitifusiforme, truncatella angustata., وpestalotiopsis sp. بودند. گونه هایphaeoacremonium spp. و botryosphaeriaceae spp. مهم ترین قارچ های جداسازی شده از زوال مو در این تحقیق بودند، همچنین گونه هایacremonium strictum, acremonium sp., truncatella spp., t. angustata, pestalotiopsis sp. و cytospora spp. دومین گروه قارچی مهم بودند که جداسازی شدند. بیماری زایی گونه های phaeoacremonium و acremonium با مایه زنی ریشه ها و ساقه های قلمه های مو تحت شرایط گلخانه ثابت شد و بیماری زایی سایر گروه ها بر روی شاخه های چوبی یک ساله قطعه قطعه شده در شرایط آزمایشگاهی کنترل شده انجام شد. داده های حاصل از آزمون های بیماری زایی با استفاده از نرم افزار spss تجزیه تحلیل شد و نشان داد که جدایه هایpm. aleophilum و pm. cf. mortoniae از لحاظ ظهور علائم اسکا روی برگ ها شدت بیماری زایی زیادی دارند، به طوری که میانگین شدت علائم ظاهر شده در این گونه ها بیش از 80 درصد و میانگین طول نکروز آوندی آن ها بیش از 170 میلی متر در چوب بود. گونه هایacremonium strictum وacremonium sp. قدرت بیماری زایی کمتری در مقایسه با این گونه ها نشان دادند. گونه هایbotryosphaeria spp. بر اساس طول نکروز آوندی در شاخه های بریده چوبی با میانگین طول زخم حدود 130 میلی متر، قدرت بیماری زایی زیاد نشان دادند و از روی علائم نکروز چوب بیش از 95 درصد دوباره جداسازی شدند. جدایه های truncatella sp.، t. angustata و pestalotiopsis sp. بعد از جدایه هایl. cf. theobromae و fusiccocum cf. vitifusiforme با ایجاد زخم هایی با میانگین طول حدود 60 میلی متر، قدرت بیماری زایی نشان دادند. در این تحقیق همچنین دو گونهcytospora chrysosperma وcytospora sp. قابلیت بیماری زایی و آلوده سازی، و ایجاد علائم نکروز آوندی با میانگین طول زخم حدود 30 میلی متر همراه با سفید شدگی و پوسیدگی سفید چوب در شاخه های یک ساله چوبی نشان دادند. این تحقیق اولین گزارش بیماری زایی چنین گونه های قارچی جداسازی شده از موهای در حال زوال استان آذربایجان غربی است. کلمات کلیدی: اسکا، زوال مو،بیماری های تنه،vitis vinifera
فاطمه قربانی سعید نصرالله نژاد
خلاصه عکس العمل گیاهان مختلف در برابر آلودگی های قارچی متفاوت است. یکی از جنبه های مهم دفاعی گیاهان میزبان در برابر عوامل بیماریزا، دفاع بیوشیمیایی و واکنش های پیچیده مربوط به آن است. قارچ macrophomina phaseolina، عامل بیماری پوسیدگی ذغالی سویا، باعث ایجاد خسارت اقتصادی در این گیاه می شود. در این تحقیق در ابتدا واکنش پنج رقم سویا در برابر قارچ m. phaseolina بررسی شد و سپس میزان پارامترهای بیوشیمیایی پروتئین کل و فنل کل در سه رقم سویای ساری (نیمه مقاوم)، گرگان 3 (حساس) و ویلیامز (خیلی حساس) قبل از مایه زنی با قارچ m. phaseolina و سپس در زمان های 48 و 96 ساعت بعد از مایه زنی با این قارچ اندازه گیری شد تا در صورت متفاوت بودن میزان این پارامتر ها در 3 رقم مزبور، مشخص گردد که این پارامتر ها در رقم نیمه مقاوم بصورت ترکیبات پیش ساخته (phytoanticipines) از خسارت زیاد بیمارگر ممانعت نموده اند یا اینکه میزان آنها پس از حمله بیمارگر به گیاه افزایش یافته و نقش فیتوالکسینی داشته اند. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار انجام شد. مقایسه میانگین ها نشان داد که اختلاف معنی داری (01/0p?) بین میزان پروتئین کل و فنل کل این سه رقم بعد از مایه زنی با قارچ وجود داشت. مقدار این پارامترها در رقم ساری بیشتر از ارقام گرگان 3 و ویلیامز بود. با توجه به افزایش میزان این پارامتر ها در رقم ساری مشخص شد که این ترکیبات بصورت فیتوالکسینی از خسارت زیاد بیمارگر جلوگیری کرده اند. علاوه بر این اثر ضدقارچی غلظت های صفر، 500 ،1000، 1500 و 2000 پی پی ام عصاره شش گیاه شوید، خرزهره، برگ سویا، دارچین، اسپند و زنجبیل و غلظت های 30، 60 و 120 میکرولیتر در 100 میلی لیتر محیط کشت اسانس آویشن شیرازی و اکالیپتوس بر رشد قارچ macrophomina phaseolina در شرایط آزمایشگاهی بررسی شد. بر طبق نتایج به دست آمده، عصاره خرزهره، برگ سویا و شوید هیچ گونه اثر بازدارندگی از رشد قارچ نداشتند. بین غلظت های مختلف اسانس و عصاره های گیا هی در بازدارندگی از رشد پرگنه قارچ اختلاف معنی داری (01/ 0p?) وجود داشت. بیشترین درصد بازدارندگی از رشد این قارچ مربوط به غلظت 2000 پی پی ام عصاره دارچین و غلظت 120 میکرولیتر در 100 میلی لیتر محیط کشت pdaاسانس آویشن شیرازی بود که به ترتیب اثر بازدارندگی 100 و 16/58 درصدی از رشد قارچ را نشان دادند.
سمیه ابراهیمی سید کاظم صباغ
سرخشکیدگی یکی از بیماری های مخرب پسته در استان کرمان است که توسط قارچpaecilomyces variotii ایجاد می شود. برای تعیین عامل بیماری، بررسی تنوع ژنتیکی و آزمون بیماریزایی این گونه، نمونه برداری به صورت تصادفی از پنج منطقه از استان به عمل آمد. نمونه ها بر روی محیط کشت pda کشت داده شد. به دنبال آن با روش نوک هیف عمل خالص سازی انجام گردید و تعداد 70 جدایه جداسازی و در نهایت تعداد 20 جدایه برای مطالعات بعدی مورد استفاده قرار گرفت. جدایه ها بر روی محیط کشت pda دارای رنگ پرگنه زرد متمایل به قهوه ای و کنیدیوفورها دارای انشعابات فراهم بودند. برای بررسی آزمون بیماریزایی، از رقم اوحدی استفاده شد. مطالعه تنوع ژنتیکی جدایه ها، با نشانگر ریزماهواره و چهار جفت آغازگر اختصاصی مربوط به paecilomyces sp. انجام شد. نشانه های بیماری در 14، 21 و 28 روز بعد از آلودگی ثبت گردید. تجزیه داده ها با نرم افزار spss نشان داد که جدایه ها مربوط به پنج گروه مجزا می باشند. جدایه های re، sw و ks بیشترین پیشرفت را در بیماری نشان دادند.تجزیه داده های حاصل از نشانگر ریزماهواره و ترسیم درخت شجره نامه مشخص کرد که جدایه ها با ضریب تشابه 41 درصد به 13 گروه تقسیم گردیدند. نتایج این تحقیق نشان می دهد که با توجه گروه بندی های مربوط به مقایسه پیشرفت بیماریزایی، منطقه نمونه برداری و تنوع ژنتیکی،رابطه اختصاصی بین گروه های ژنتیکی و فاصله مکانی وجود ندارد بنابراین این گونه نمی تواند عامل اصلی و شروع کننده بیماری باشد.
سمیه خون رز براتعلی سیاه سر
هدف این تحقیق بررسی تنوع ژنتیکی انگور های موجود در سیستان بوسیله مارکر های مبتنی بر رتروترانسپوزون بود. ژنوتیپ های مورد مطالعه واریته های جمع آوری شده از ایستگاه تحقیقاتی زهک بودند. برگ نمونه های جمع آوری شده تا زمان استفاده در دمای c?70- نگهداری شدند. 33 ژنوتیپ با 5 جفت آغازگر رتروترانسپوزونی به صورت منفرد (رفت یا برگشت) و ترکیبی آنالیز شده و محصولات pcr بر روی ژل آگارز بارگذاری شد. حضور و یا عدم حضور باند بصورت یک و صفر برای آنالیز امتیازدهی شد. چندشکلی های مشاهده شده با استفاده از روش های چند متغیره تجزیه شدند. دامنه ی محتوی اطلاعات چند شکلی بجز در یک آغازگر در سایر آغازگر ها بسیار متغیر بود و بین 434/0 و 312/0 تغییر می کرد. تجزیه خوشه ای داده ها بر مبنای روش upgma و ضریب تشابه جاکارد انجام گرفت که ارقام در ضریب تشابه 54/0 به سیزده گروه اصلی تفکیک شدند. در تجزیه به مختصات اصلی نیز 6 مولفه اول در مجموع 67 درصد از کل تغییرات را توجیه کرد. سهم مولفه اول در میزان تنوع مشاهده شده 44 درصد بود. مولفه دوم 7/6 درصد و مولفه سوم 5 درصد از کل تغییرات را توجیه می کرد. از تست مانتل به منظور تعیین میزان همبستگی بین ماتریس تشابه و کوفنتیک استفاده شد و 77/0 r= بدست آمد. بجز چند مورد استثنایی چندشکلی مشاهده شده در ژنوتیپ ها با پراکنش جغرافیایی آنها همبستگی نداشت. نتایج به دست آمده با چندشکلی حاصل از سایر نشانگرها از مطالعات قبلی مقایسه و کارایی رتروترانسپوزون در انگشت نگاری ژنتیکی مورد بحث قرار گرفت.
الهام صبوری رباط مسیح فروتن
چکیده تنوع آللی در بلوک های ژنی کد کننده پروتئین های ذخیره ای گندم دوروم زیر واحدها ی گلوتنین با وزن مولکولی بالا (hmw-gs) بین 30 ژنوتیپ از گندم های دوروم(triticum turgidum var durum) ، با استفاده از روش sts-pcr مورد بررسی قرار گرفت. چهار جفت آغازگر اختصاصی برای بلوک های ژنیglu-a1 و glu-b1 برای واکنش زنجیره ای پلیمراز بکار گرفته شد. نتایج حاصل از الکتروفورز محصولات pcr در روی ژل آگارز نشان داد که تنوع قابل ملاحظه ای بین ژنوتیپ های گندم دوروم به خصوص توده های بومی وجود دارد. چندشکلی های مشاهده شده با استفاده از روش های چند متغیره تجزیه شدند. در تجزیه ی مولفه های اصلی، دو مولفه اول در مجموع 90/66 درصد از کل تغییرات را توجیه کرد. سهم مولفه اول در میزان تنوع مشاهده شده 38/41 درصد بود. مولفه دوم 52/25 درصد از کل تغییرات را توجیه کرد. تجزیه خوشه ای به روش upgma انجام شد و در ضریب تشابه 62/0 بر اساس روش جاکارد، ارقام به هشت گروه اصلی تفکیک شدند.نتایج تحقیق نشان داد که جایگاه ژنی glu-b1 تنوع قابل ملاحظه ای را نشان می دهد. همچنین در برخی موارد مشاهده شد که بین منطقه مورد کشت و شباهت ژنتیکی توده های بومی همبستگی وجود دارد.
آرزو عزیزیان شرمه سید کاظم صباغ
بیماری پوسیدگی ساقه برنج یکی از شایعترین عوامل قارچی بیماری زای این محصول، در ایران و اکثر کشورهای تولید کننده برنج بوده که هرساله خسارت زیادی را به تولید این محصول وارد می کند. عامل این بیماری قارچ هتروتال magnaporthe salvinii (anamorph: sclerotium oryzae) میباشد. برای بررسی تنوع مورفولوژی، ژنتیکی و بیماری زایی این گونه، نمونهبرداری به صورت تصادفی از استان مازندران به عمل آمد. نمونهها بر روی محیط کشت wa کشت داده شد. به دنبال آن با روش نوک هیف عمل خالصسازی انجام گردید و تعداد 45 جدایه جداسازی و برای مطالعات بعدی مورد استفاده قرار گرفت. جدایهها بر روی محیط کشت pda دارای رنگ پرگنه خاکستری تیره متمایل به سیاه و سختینههای کروی و نیمه کروی سیاه رنگ بودند. بررسی تنوع مورفولوژی جدایهها و تجزیه و تحلیل دادهها با نرمافزار sasنشان داد که بر اساس اندازهگیری سرعت رشد در 13 گروه و اندازهگیری قطر سختینهها در 23 گروه و از نظر اندازه طول و عرض کنیدی در یک گروه قرار گرفتند. بیشترین قطر مربوط به جدایه sa.2 از ساری و کمترین قطر مربوط به جدایه f.1 از فریدونکنار بود. بزرگ ترین سختینه مربوط به جدایه a.13 و کوچک ترین سختینه مربوط به جدایه a.1 از آمل بودند. برای بررسی آزمون بیماری زایی، از برنج رقم اهلمی طارم استفاده شد. علائم بیماری 10 روز بعد از آلودگی ثبت گردید. تجزیه دادهها نشان داد که جدایهها در سه گروه قرار دارند. جدایههای be.32، ra.1 و a.22 به ترتیب متعلق به شهرستانهای بهشهر، رامسر و آمل شدت بیماری زایی بیشتری را از خود نشان دادند. مطالعه تنوع ژنتیکی جدایهها، با چهار نشانگر up به صورت انفرادی انجام شد، که جدایهها در نه گروه ژنتیکی طبقهبندی شدند. نتایج این تحقیق نشان میدهد که در بین جدایههای به دست آمده در استان تنوع ژنتیکی نسبتاً بالایی وجود دارد ولی بین شدت بیماری زایی و تنوع ژنتیکی و مورفولوژی رابطه مستقیمی مشاهده نشد.
پیام محمودی سید کاظم صباغ
فوزاریوز سنبله گندم ( fusarium head blight = fhb) یکی از بیماری های مهم در سرتاسر جهان است. این بیماری باعث کاهش کمیت و کیفیت محصول می گردد. بیمارگر fusarium graminearum به عنوان عامل مهم این بیماری مجموعه ای از تریکوتسین ها شامل دی اکسی نیوالنول (don)، نیوالنول (niv)، فوزارنون x و مایکوتوکسین استروژنیک زرالنون را تولید می کند. به منظور ردیابی ژن های موثر در تولید تریکوتسین در جدایه هایfusarium graminearum در استان سیستان و بلوچستان، نمونه گیری از مزارع گندم شهرهای زابل، زاهدان، ایرانشهر، خاش و سراوان در فروردین و اردیبهشت سال زراعی 1390- 1389 انجام گرفت. . پس از کشت و خالص سازی نمونه ها، با استفاده از کلیدهای شناسایی معتبر، 293 جدایه فوزاریوم متعلق به هشت گونه از مزارع مختلف گندم در مرحله خوشه دهی جداسازی و شناسایی شد. از بین جدایه های شناسایی شده فوزاریوم، گونه f. graminearum بیشترین فراوانی (8/68%) را در بین گونه های دیگر داشت. پس از شناسایی مورفولوژیکی جدایه های f. graminearum، تعداد 168 جدایه با استفاده از جفت آغازگرهای اختصاصی (fg16f/fg16r) این گونه شناسایی تکمیلی شده و مورد تأیید قرار گرفتند. در این جدایه ها، وجود سه ژن tri13، tri5 و tri7 با استفاده از روش pcr و آغازگرهای اختصاصی این ژن ها (tri13، tri5، tri7) ردیابی شد. با جفت آغازگرهای اختصاصی این ژن ها، دو تیپ شیمیایی تریکوتسین شامل niv و don در بین جدایه های f. graminearum شناسایی شد. نتایج واکنش های pcr با این آغازگرها نشان داد که تمام جدایه های آزمایش شده واجد ژن های موثر در تولید تریکوتسین می باشند. همچنین در این بررسی، دو جمعیت 7c1 و 6a5 در بین جدایه های f. graminearum شناسایی شد. جمعیت 7c1 (سویه 7) بیشترین پراکنش را در مناطق مختلف نمونه برداری داشت که تیپ شیمیایی غالب این جمعیت don بود. تولید تریکوتسین در شش جدایه به عنوان نماینده به وسیله hplc مورد آزمایش قرار گرفتند. نتاییج به دست آمده از عصاره های استخراج شده توانایی تولید تریکوتسین را در جدایه های مورد بررسی تأیید کرد. می توان گفت که تولید یا عدم تولید تریکوتسین باحضور یا عدم حضور ژن های مرتبط با تولید این توکسینها ارتباط دارد. بنابراین ردیابی ژن های موثر در تولید تریکوتسین با استفاده از جفت آغارگرهای اختصاصی مذکور می تواند در تعیین جدایه های فوزاریوم تولیدکننده تریکوتسین جایگزین روش های شیمیایی پرهزینه و زمان بر گردد.
سپیده بیگ طاش شیویاری همایون افشاری آزاد
در سال های اخیر کشت زیره در دنیا برای مصارف خوراکی، دارویی و بهداشتی توسعه یافته است. از مهم ترین عوامل محدود کننده کشت این گیاه آفات و عوامل بیماری زا می باشند که منجر به کاهش عملکرد محصول می شوند. مرگ گیاهچه ناشی از قارچ embellisia verruculosa یکی از این عوامل است. مبارزه بیولوژیک با این بیماری با توجه به مزایایی که نسبت به سایر روش های مبارزه دارد، بهترین شیوه مبارزه است. بذرهای زیره سبز از مناطق مختلف شهرهای تربت جام، تایباد، سبزوار و رحمت آباد مشهد و زابل و بذر زیره سیاه از مشهد، بیرجند، بافت، سیرچ و گدارخانه کرمان جمع آوری شدند. در آزمایشگاه جدایه های قارچی از بذرها جدا سازی گردیدند. میانگین آلودگی بذرهای زیره سبز 2/17 درصد و میانگین آلودگی بذرهای زیره سیاه 4/1 درصد بود و بر این اساس میانگین کل آلودگی بذرها 3/9 درصد بود. فقط جدایه های embellisia verruculosa و alternaria alternata جداسازی شده از زیره سبز مانع از جوانه زنی بذر زیره سبز شدند و بقیه جدایه ها تأثیری در جوانه زنی بذر زیره سبز نداشتند. هیچ یک از جدایه های قارچی جداسازی شده از بذر زیره سیاه مانع از جوانه زنی بذر زیره سیاه و بذر زیره سبز نشدند. هفت گونه قارچی از جمله alternaria alternate روی اندام های هوایی زیره سبز بیماری زا بودند. هیچ یک از جدایه های قارچی جداسازی شده از بذرهای زیره سیاه روی اندام های هوایی زیره سیاه و زیره سبز بیماری زا نبودند. با انجام آزمون بیماری زایی قارچ هایی که از قدرت بیماری زایی بالایی برخوردار بودند شناسایی شدند. جدایه های قارچی و باکتریایی آنتاگونیست از آزمایشگاه بیماری شناسی موسسه گیاهپزشکی کشور و جداسازی شده از ناحیه ریزوسفر بوته های زیره سبز سبزوار تهیه شدند. آنتاگونیست های موثر قارچی و باکتریایی از گونه-های bacillus subtilis، pseudomonas fluorescens، trichoderma harzianum و talaromyces flavus بودند. جدایه های باکتریایی موثر p1، p5، p12، p22، p77، p92، b2، b10، b15، b17، b22، b98 و b100 (جدایه های p از گونه pseudomonas fluorescens و جدایه های b از گونهbacillus subtilis بودند) و جدایه های قارچی موثر tr.2،tr.10 و tf.3 (جدایه های tr از گونه trichoderma harzianum و جدایه های tf از گونه talaromyces flavus بودند) بودند که جهت آزمایش های گلخانه ای انتخاب شدند و در شرایط گلخانه اثرات بازدارندگی این جدایه ها در کنترل قارچ embellisia verruculosa به روش تیمار بذر ارزیابی شد. در نهایت جدایه های آنتاگونیست p22، b2، b22 و tf.3 به ترتیب با 5/97، 90، 90 و 5/87 درصد گیاهچه سالم که در روش تیمار بذر بیماری را کنترل نمودند مشخص شدند و ارزیابی تأثیر آن ها از طریق اندازه گیری وزن تر و وزن خشک گیاهچه مشخص گردید.
علی اسلامی احمد راشکی
چکیده: شیوع جهانی دیابت نوع 2 به سرعت در حال افزایش است. این بیماری نه تنها بر سلامتی افراد، بلکه از لحاظ اجتماعی و اقتصادی نیز تاثیرگذار می باشد. دیابت نوع 2 یک بیماری چند ژنی، متابولیکی و چند عاملی می باشد که مجموعه ای از عوامل محیطی و ژنتیکی در بروز آن دخالت دارند و مشخصه آن افزایش گلوکز خون به دلیل نقص در ترشح و عمل انسولین می باشد. اخیرا مطالعات پیوستگی وسیع ژنومی، شاخت ما را از عوامل ژنتیکی که در بروز و پیشرفت دیابت نقش دارند افزایش داده است و مسیرهای پیچید ه متابولیسمی که در این بیماری موثرند را آشکارتر کرده اند. ژن انسولین رسپتور سوبسترای-1 ( (irs1 به عنوان یک ژن کاندید بیماریزایی دیابت نوع 2 به طور وسیع مورد مطالعه قرار گرفته است. این ژن در پانکراس و بافت های هدف انسولین همانند ماهیچه اسکلتی، کبد و بافت چربی، بیان و محصول آن به عنوان یک پروتئین لنگرگاهی، بین گیرنده انسولین و شبکه پیچیده ای از مولکولهای پیام رسانی داخل سلولی نقش میانجی ایفا می کند. هدف از این مطالعه، مشاهده فراوانی بالاتر اسنیپ های gly972arg و ala512pro ژن irs1 در نمو نه های دیابتی در مقایسه با گروه کنترل جمعیت سیستان و بلوچستان ایران می باشد. به این منظور ما 100 نمونه دیابتی را که از لحاظ سن با همان تعداد نمونه کنترل مطابقت داشتند به روش pcr-rflp مورد مطالعه قرار دادیم. به منظور ارزیابی ارتباط اسنیپ های مورد مطالعه با خطر بروز دیابت نوع 2، فراوانی آللی و ژنوتیپی به دست آمده، با آزمونchi-square و به کمک نرم افزارspss آنالیز آماری شدند. نتایج این تحقیق نشان داد که فراوانی آللی و ژنوتیپی اسنیپ gly972argدر دو گروه بیمار و کنترل اختلاف معناداری ندارد. اسنیپ ala512pro در جمعیت مورد بررسی، یافت نشد. بنابراین نتایج بررسی نشان داد که آلل-های این دو اسنیپ از ژن irs1 در جمعیت سیستان و بلوچستان ایران با خطر بروز دیابت نوع 2 ارتباط ندارند. واژگان کلیدی: بیماری دیابت نوع2، اسنیپ، ژن irs1
مصطفی حمزه محمد سالاری
یکی از آفات مهم و بومی سیستان، ملخ chrotogonus trachypterus می باشد که هر ساله خسارت قابل توجهی را به محصولات زراعی سیستان وارد می آورد. با توجه به خطرات سموم شیمیایی، آگاهی های بشر در مورد اثرات زیان بار و غیر قابل جبران آن ها روی محیط زیست و سلامت انسان افزوده می شود. در این بین، میکروارگانیسم هابه ویژه عوامل بیمارگر قارچی و اسانس و عصاره های گیاهی بیشترین توجه را به خود معطوف داشته اند. در این بررسی تاثیر اثرات تماسی قارچtrichoderma harzianum روی ملخ c. trachypterus مورد آزمایش قرار گرفت. آزمایش ها در شرایط دمایی 2±28 درجه سانتیگراد، رطوبت نسبی 5±60 درصد و تناوب نوری 16:8 ساعت (تاریکی:روشنایی) انجام گرفت. اثرات تماسی به شیوه قطره گذاری با دستگاه میکروپیپت از غلظت های مختلف قارچ زیر پیش گرده حشرات کامل انجام شد. قارچ مورد بررسی در 5 غلظت 104، 105، 106، 107و108 اسپور بر میلی لیتر و شاهد (آب مقطر به همراه توئین 20) تهیه گردید و میزان تلفات آنها در مدت 15 روز به طور جداگانه محاسبه گردید. نتایج نشان می دهد که بیشترین و کمترین کشندگی در غلظت های 108 و 104 به ترتیب با میانگین های 75 و 20 درصد می باشد (p<0.05). بنابراین استفاده از قارچ های بیمارگر حشرات می تواند اثر بیماریزایی بر ملخ c. trachypterus موثر و نویدبخش باشد. همچنین مقایسه نتایج به دست آمده از عصاره اکالیپتوس در 5 غلظت mg/ml 33، 22، 5/16، 5/8 و 125/4 برروی حشرات کامل نشان داد که مرگ ومیر ناشی از آنها به ترتیب برابر با 6/86، 70، 3/53، 40 و 6/26 درصد بوده است. طی بررسی های انجام شده مشاهده شد که با افزایش غلظت میزان تلفات افزایش می یابد. با توجه به نتایج حاصل از زیست سنجی؛ می توان نتیجه گیری نمود که کاربرد قارچ بیمارگر حشرات t.harzianum و عصاره گیاهی اکالیپتوس eucalyptus globulus اثرات مثبتی در کنترل آفت مورد نظر در سیستان دارد.
شاهو ولی زاده سید کاظم صباغ
خیار با نام علمی cucumis sativus یکی از رایج ترین و گسترده ترین محصولات صیفی جهان می-باشد. آفات و عوامل بیماری زا از جمله، بوته میری گیاهان جالیزی، مهم ترین عوامل محدود کننده کشت این محصول بوده و منجر به کاهش عملکرد این گیاه در گلخانه ها و مزارع می شوند. مبارزه بیولوژیک با این بیماری با توجه به مزایایی که نسبت به سایر روش های مبارزه دارد، بهترین روش مبارزه با بیماری در گلخانه می باشد. کودهای بیولوژیک از جمله قارچ مایکوریز glomus mosseae، نیتروکسین و ورمی کمپوست به عنوان فاکتورهای کنترل بیولوژیک در مقابل شبه قارچ pythium aphanidermatum عامل بوته میری خیار استفاده شدند. کاربرد این کودها در بستر کاشت بذر خیار رقم es-2862 در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار انجام شد. تلقیح بوته ها با عامل بیماری در مرحله سه برگی صورت گرفت. مقاومت گیاهچه ها در مقابل بیماری و صفات زراعی گیاهچه ها اندازه گیری شد. تجزیه داده ها با نرم افزار spss صورت گرفت و مقایسه میانگین صفات با استفاده از آزمون lsd در سطح احتمال 5% انجام گردید. نتایج نشان داد تمام تیمارها با شاهد اختلاف معنی دار داشتند. جهت بررسی مکانیسم مولکولی مقاومت گیاهچه های خیار در مقابل بیماری، تغییرات بیان ژن cupi4 و ژن chitinase با روش qrt-pcr اندازه گیری شد. آنالیز داده ها با روش pffafl انجام گرفت و میزان بیان ژن های مورد نظر برای تمام تیمارها بررسی شد. نتیجه به دست آمده نشان داد که بیان این دو ژن تحت اثر تیمارها قرار گرفته و تیمارهای مایکوریزدار اثر افزایشی بیشتری نسبت به سایر تیمارها روی بیان این ژن ها داشت. با توجه به نتایج بدست آمده می توان از این کودها هم به عنوان تقویت کننده گیاه و هم به عنوان عوامل بیوکنترل بیماری استفاده کرد.
فاطمه خسروی مقدم سید کاظم صباغ
سرخشکیدگی یکی از بیماری های مخرب پسته در استان کرمان است که توسط قارچ paecilomycesvariotii ایجاد می شود. برای تعیین تنوع ژنتیکی و توالی یابی ژنوم این گونه، نمونه برداری به صورت تصادفی از 7 منطقه استان کرمان انجام گرفت. نمونه ها بر روی محیط کشت pda کشت داده شد. به دنبال آن با روش نوک هیف عمل خالص سازی انجام گردید و تعداد 116 جدایه جداسازی و در نهایت تعداد 28 جدایه برای مطالعات بعدی مورد استفاده قرار گرفت. جدایه ها بر روی محیط کشت pda دارای رنگ پرگنه متنوع و عموماً به رنگ زیتونی روشن تا زیتونی تیره و یا زرد متمایل به قهوه ای و کنیدیوفورها دارای انشعابات فراهم بودند. استخراج dna از جدایه های قارچی با روش ctab صورت گرفت. مطالعه تنوع ژنتیکی جدایه ها، بر روی نواحی rdna-its و با استفاده از نشانگر pcr-rflp بایک جفت آغازگر عمومی یوکاریوت ها (ab28,tw81) انجام شد. این جفت آغازگر در طی واکنش pcr در تمامی جدایه ها یک قطعه در محدوده 600 جفت بازی را تکثیر کرد. محصولات pcr بوسیله 13 آنزیم برشی شاملecor ?, hpyf3?, apa ?, hinf ?, mbo ?, msp ?, mse?, rsa?, not ?, pst ?, bamh ?, hind ???, dra ? هضم و محصولات هضم روی ژل آگارز 2 درصد تفکیک شدند. نتایج هضم آنزیمی نشان داد که فقط هفت آنزیم برشی ecor ?, hpyf 3?, apa ?, hinf ?, mbo ?, msp ?, mse ? دارای محل برش روی قطعه مزبور بودند. نتایج حاصل از هضم آنزیمی درجه بالایی از چند شکلی را در جدایه های مختلف نشان دادند. با استفاده از آنالیز خوشه ای داده های حاصل از هضم برمبنای ضریب الگوریتم upgma و ضریب تشابه جاکارد، جدایه ها با سطح تشابه 70 درصد در 9 گروه قرار می گیرند. نتایج نشان داد که آنزیم mbo ? نسبت به بقیه آنزیم ها مناسب تر است و جدایه های منطقه رفسنجان نسبت به مناطق دیگر از تنوع بیشتری برخوردار هستند. محصول pcr پنج جدایه بطور تصادفی برای توالی یابی مورد استفاده قرار گرفت که توالی های حاصل با توالی های مربوط به قارچ های دیگر موجود در بانک ژن بالای 90 درصد همولوژی نشان دادند. طبق این نتایج مشخص شد که نواحی تکثیری در واکنش pcr مربوط به قسمتی از نواحی انتهایی ´5 زیر واحد 18s ،و نواحی کامل its1 ، زیر واحد 5.8s ، its2 و قسمتی از نواحی ´5 زیر واحد 28s می باشند. آنالیز صفبندی مربوط به پنج توالی منتخب نشان داد که بیشترین همولوژی (98?) بین جدایه های x3 و k2 وجود دارد. آنالیز فیلوژنی و رسم درخت فیلوژنی نیز بیشترین شباهت را بین دو جدایه x3 و k2 و به مقدار 99 درصد نشان داد. در مجموع نتایج حاصل از آنالیز فیلوژنی به طور مشخصی نتایج pcr-rflp را تائید می کند. نتایج این تحقیق نشان می دهد با توجه به اینکه جدایه های هر منطقه در دودمان کلونی همان منطقه قرار گرفتند، بین جدایه های هر منطقه رابطه اختصاصی وجود دارد ولی بین پراکنش و تنوع جدایه های قارچی و فواصل مناطق جغرافیایی مختلف استان کرمان هیچ رابطه ای مشاهده نشد. بنابراین ما نمی توانیم بیان کنیم که با افزایش یا کاهش فاصله دو منطقه از هم سطح شباهت جدایه ها افزایش یا کاهش پیدا می کند. باید عنوان کرد که با وجود اینکه این قارچ به عنوان یک عامل فرصت طلب روی گیاهان ضعیف عمل می کند، اما خسارت زیادی وارد کرده و روز به روز درصد تنوع این قارچ در سطح استان بیشتر می شود. با توجه به گروه بندی جدایه ها، ممکن است شیوه مبارزه با این عامل بیماری در مناطق مختلف و بسته به شرایط آب و هوایی آن منطقه متفاوت باشد.
حسین نهتانی سید کاظم صباغ
هندوانه درحال حاضر در سراسر جهان به عنوان یک صیفی با ارزش کشت می شود. با توجه به اینکه تنوع ژنتیکی هندوانه های بومی ایران با استفاده نشانگرهای مولکولی (issr) بررسی نشده لذا به منظور بررسی تنوع ژنتیکی تعدادی از ژنوتیپ های بومی هندوانه ایرانی (citrullus lanatus var. lanatus) 17 ژنوتیپ هندوانه شامل 5 رقم بومی منطقه سیستان، 11 توده بومی سایر مناطق ایران و 1 رقم تجاری به نام ساکاتا مورد آزمایش قرار گرفتند. بخش مزرعه ای آزمایش در سال زراعی 92-91 در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه زابل اجرا شد. صفات اندازه گیری شده شامل وزن میوه، طول میوه، عرض میوه، ضخامت پوست، شکل میوه، رنگ پوست و رنگ گوشت میوه بودند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که بین ژنوتیپ ها اختلاف معنی داری از نظر تمام صفات ظاهری مورد بررسی وجود داشت. به منظور گروه بندی ژنوتیپ ها، تجزیه خوشه ای با استفاده از صفات مورفولوژیک و بر اساس فاصله اقلیدسی و به روش وارد انجام گرفت. براین اساس ژنوتیپ ها به چهار گروه تقسیم شدند. در این نوع خوشه بندی ژنوتیپ های بومی سیستان به صورت جدا و به همراه رقم تجاری ساکاتا در گروه اول و دوم قرار گرفتند. این ژنوتیپ ها خویشاوندی نزدیکی با همدیگر و با رقم تجاری ساکاتا نشان دادند. برای بررسی تنوع ژنتیکی ژنوتیپ های بومی هندوانه ایران و بر اساس مطالعات قبلی، 10 آغازگر استفاده شد. همه 10 آغازگر، چندشکلی بالا و نوارهای واضح و تکرارپذیری برای کلیه ژنوتیپ ها نشان دادند. با این تعداد آغازگر در مجموع 86 آلل تولید گردید که از این تعداد 73 آلل چندشکل بودند. میانگین محتوای اطلاعات چندشکل (pic) برای آغازگرهای مورد استفاده 83/0 بوده و از 52/0 برای آغازگر p4 تا 91/0 برای آغازگر ubc864 متغیر بود. دندروگرام حاصل از تجزیه خوشه ای به روش upgma مبتنی بر ضرایب تشابه ژنتیکی جاکارد، به راحتی توانست ژنوتیپ ها را در 6 خوشه اصلی قرار دهد. کمترین فاصله ژنتیکی بین ژنوتیپ های ساکاتا و بوشهر و بیشترین آن بین ژنوتیپ های مازندران و کرمان دیده شد. نتایج این پژوهش نشان داد که نشانگرهای issr به طور موثری می توانند برای مطالعه تنوع ژنتیکی ژنوتیپ های هندوانه بومی ایران استفاده شوند و از میان آغازگرهای استفاده شده، آغازگرهای ubc864 و ubc823، مناسب ترین آغازگرها برای مطالعات بعدی تشخیص داده شد.
محمد هادی رسولی پور عزیز اله مختاری
چکیده : شته جالیز (hom.: aphididae) aphis gossypii یکی از آفات مهم گلخانه ای در منطقه سیستان می باشد که با توجه به شرایط آب و هوایی گرمسیری و نیمه گرمسیری این منطقه همه ساله باعث بروز خسارات فراوانی در محصولات این منطقه شده است. استفاده مکرر از حشره کش هایی همچون ارگانوکلرین ها، ارگانوفسفا ت ها، کاربامات ها، پیرتروییدهای مصنوعی سبب تکامل مکانیسم مقاومت آفات به چندین حشره کش شده است.که از جمله می توان به غیر سمی کردن آفت کش ها با بالاترین استراز ها اشاره کرد. همچنین اثرات زیان آور مواد شیمیایی بر سلامت انسان و محیط زیست باعث توسعه کاربرد عوامل میکربی در قالب کنترل تلفیقی حشرات آفت شده است. قارچ های بیمارگر حشرات به عنوان دشمنان طبیعی حایز اهمیت اند و از پتانسیل بالایی برای کنترل آن ها برخوردارند. در این پژوهش اثر جدایه های قارچی lrc190 از قارچ lecanii lecanicillium و tc11 از قارچ beauveria bassianaبه عنوان عامل کنترل بیولوژیک روی مرحله رشدی حشره کامل شته aphis gossypii در شرایط آزمایشگاهی با دمای 1± 23 درجه سانتی گراد، رطوبت نسبی 5 ± 65 درصد و دوره نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی مورد بررسی قرار گرفت. بر این اساس? حساسیت حشرات کامل آفت به قارچ با روش آلوده سازی پاششی بررسی شد. اثر غلظت های104، 105، 106 ? 107 ? 108 اسپور قارچ در میلی لیتر و شاهد (آب مقطر به همراه توئین 20 درصد) در چهار تکرار برای هر غلظت و مرگ و میر آن ها در مدت 10 روز برای هر دو قارچ بیمارگر مورد محاسبه گردید. طی بررسی های انجام شده، کمترین میزان تلفات در قارچ lecanii lecanicillium و beauveria bassiana مربوط به غلظت 104 اسپور در میلی لیتر به میزان 63/23 و 20 و بیشترین تلفات مربوط به غلظت 108 اسپور در میلی لیتر به میزان 69/92 و 81/81 درصد بود و میزان lc50 هر دو قارچ به ترتیب 105×2/6 و 106×29/1 محاسبه شد. روند افزایش مرگ و میر در جمعیت شته ها با افزایش غلظت رابطه مستقیم داشت. با توجه به نتایج حاصل از زیست سنجی؛ می توان نتیجه گیری نمود که کاربرد قارچ های بیمارگر حشرات lecanii lecanicillium و beauveria bassiana اثرات مثبتی در کنترل آفت مورد نظر در سیستان دارد.
عبدالله اسلامی سید محسن موسوی نیک
چکیده به منظور بررسی اثر کوده های دامی، زیستی، شیمیایی و ترکیب آنها بر روی خصوصیات کمی و کیفی ذرت شیرین، آزمایش در سال 1391 با استفاده از طرح بلوک کامل تصادفی به سه تکرار در مزرعه پژوهشی دانشکده کشاورزی دانشگاه زابل اجرا شد. تیمارهای مورد مطالعه شامل: شاهد (بدون کود)، کود دامی 30 تن در هکتار، کمپوست 10تن در هکتار، npk (ازت 300 کیلوگرم در هکتار، فسفر 200 کیلوگرم در هکتار و پتاسیم 100 کیلو گرم در هکتار). (50% درصد کود دامی + 50% npk)، (50% درصد کمپوست + 50% درصد npk)، (کود زیستی نیتروکسین)، (نیتروکسین+ 50% npk) بودند نتایج حاصل از تجزیه واریانس نشان داد تمامی صفات مورد مطالعه (شاخص سطح برگ، تعداد دانه در ردیف، تعداد دانه در بلال و طول بلال) در سطح احتمال 5 درصد معنی دار شد، ونتایج نشان داد بیشترین تاثیر بر روی صفات شاخص سطح برگ، تعداد دانه در ردیف، تعداد دانه در بلال و طول بلال مربوط به تیمار (50% درصد کود دامی + 50% npk)، (50% درصد کمپوست + 50% درصد npk) بوده و کمترین تاثیر مربوط به تیمار شاهد(بدون کود) است. لازم به ذکر است به ترتیب بیشترین و کمترین وزن هزار دانه در تیمارهای شاهد(بدون کود) و تیمار (کود شیمیایی) مشاهده شد. نتایج آزمایش نشان داد که تلفیق کودهای آلی با شیمیایی بر درصد عناصر غذایی( نیتروژن، فسفر و پتاسیم)، و هیدرات کربن تاثیر بیشتری نسبت به سایر تیمارها داشت و کمترین آن متعلق به تیمار شاهد بود، و همچنیین تاثیر تیمارها بر روی انواع کلروفیل ها(a b) و کارتنوئید در سطح احتمال 5 درصد معنی دار بود و بیشترین تاثیر متعلق به تیمار(50% درصد کود دامی + 50% npk) و کمترین متعلق به تیمار شاهد بود. کلمات کلیدی:کمپوست، نیتروکسین، کلروفیل، کود دامی؛ عملکرد