نام پژوهشگر: سید منصور سید سجادی

طبقه بندی، گونه شناسی و مقایسه گونه شناختی 3000 قطعه سفال نخودی شهر سوخته سیستان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1388
  نوذر حیدری   سید منصور سید سجادی

چکیده شهر سوخته سیستان متشکل از سلسله تپه هایی با مساحتی در حدود 151 هکتار، که 120 هکتار آن دارای آثار و بقایای مادی و فرهنگی است، از جمله بزرگترین و کلیدی ترین استقرارهای دوران مفرغ در کل منطقه و لبه شرقی فلات ایران محسوب می شود که با وجود پژوهش ها و کاوش های متمادی، همچنان بستر ناشناخته های فراوانی از دوران مفرغ می باشد. شهر سوخته دارای چهار دوره استقرار است که از 3200 ق.م(دوره i) آغاز و تا 1800 ق.م(دوره iv) حیات داشته است. سفال بعنوان یکی از مهمترین مواد فرهنگی کلیدی در هر محوطه باستانی به وفور در شهر سوخته وجود دارد تا جائیکه در برخی نقاط آن خاک را به زحمت می توان دید و بدون پای گذاشتن بر روی سفال امکان راه رفتن وجود ندارد. وفور سفال نشانی است بر اهمیت و کاربرد این داده فرهنگی. به همین دلیل موضوع سفال و مطالعه آن مورد توجه گرفت. پیش از این پژوهش های متعدد و موردی درباره ابعاد گوناگون شهر سوخته و از جمله مقایسه و طبقه بندی نقوش آن صورت گرفته است. پژوهش حاضر در ادامه این پژوهش ها بوده که با نگاه ریزتری طبقه بندی کاملی را درباره ویژگی های ظاهری و فنی سفال این محوطه شامل گونه شناسی شکلی ظروف و تزئینات آنها، با شاخصه های متعدد و جامعی صورت داده و کلیه اطلاعات بدست آمده را در حداول و نمودارهای آماری متعددی توزیع، تجزیه و تحلیل نموده است. از جمله اهداف اصلی این پژوهش شناخت سبک های احتمالی بومی یا وارداتی سفالگری و تزئینات آن بوده است. موقعیت جغرافیایی این استقرار به صورتی است که در مرکز چندین کانون تأثر گذار بزرگ و کوچک تمدنی در پیش ازتاریخ واقع شده که هرکدام از آنها در عین داشتن اشتراکات فرهنگی با سایر نواحی، دارای خصوصیات منطقه ای و منحصر به خود نیز می باشند. از جمله این کانون های تمدنی می توان به دره سند و هارپا در سرزمین های شرق شهر سوخته، واحه های ماوراء النهر و ترکمنستان در شمال، کانون های فلات مرکزی، فارس، خوزستان و کمی دورتر بین النهرین در سرزمین های غربی و در جنوبشرق و جنوب نیز به استقرارهای واقع شده در بلوچستان، حوزه جازموریان و شبه جزیره عمان و نیز یکی از مهمترین مسیر های تجارت دریایی دنیای شرق و غرب(خلیج فارس و دریای عمان) در پیش از تاریخ اشاره نمود. با توجه به موقعیت جغرافیایی شهر سوخته و نقش آن در تجارت؛ به ویژه تجارت سنگ های قیمتی که در پژوهش های مستقلی پیش از این صورت گرفته است، سعی شده جایگاه ونقش شهر سوخته در ارتباطات و احیاناً مبادلات فرهنگی با سایر نواحی ذکر شده با توجه به گونه های ظروف و تزئینات آن شناخته و تبیین شود. پس از طبقه بندی داده ها، مقایسه گونه شناختی نسبتاً جامعی با محوطه های واقع شده درسرزمین های مجاور شهر سوخته صورت گرفته که عبارتند از: در بخش شرقی: (پاکستان و افغانستان)، شمالی: (ماوراء النهر)، جنوبشرقی و جنوبی منطقه: (بلوچستان، حوزه جازموریان و شبه جزیره عمان). در طبقه بندی ها مشخص گردید که سفال شهر سوخته به لحاظ کیفیت در مرتبه متوسطی قرار گرفته و به لحاظ شکلی نیز از تنوع چندانی برخوردار نیست. بیش از 80% داده ها متعلق به دوران دوم و سوم شهر سوخته بوده و محوطه های واقع شده در منطقه پاکستان و سپس جنوب شرق ایران دارای بیشترین سطح مبادلات فرهنگی و احیاناً تجاری با شهر سوخته بوده اند و به نظر می رسد در این دوران شهر سوخته تأثیر پذیری بیشتری از نواحی بلوچستان پاکستان داشته است. واژگان کلیدی: شهر سوخته، سفال نخودی، طبقه بندی، گونه شناسی، مقایسه گونه شناختی، تمدن های همجوار

گونه شناسی استقرارهای عصر مفرغ بلوچستان در حاشیه رودخانه های ماشکید،سرباز و بمپور
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1389
  حسین مرادی   داوود صارمی نایینی

عصر مفرغ بلوچستان یک از ناشناخته ترین دوره های باستان شناسی ایران است . در حقیقت هدف از ارائه چنین موضوعی به عنوان موضوع پایان نامه بررسی ویژگی استقرارهای محوطه های عصر مفرغ بلوچستان در سه حوزه رودخانه ای مهم یعنی ماشکید در شرق شهرستان سراوان، سرباز در شهرستان سرباز و بمپور در شهرستان ایرانشهر است که از دیدگاه شیوه معیشت، روابط فرهنگی و ... مورد بررسی قرار می گیرند. بررسی و مقایسه شیوه های معیشت در هر کدام از سه حوزه آبی مذکور با توجه به یافته های سطحی و مشاهدات محیطی یکی از اهداف عمده این پژوهش می باشد . با توجه به مقایسه های انجام شده می توان گفت که در سرتاسر سه حوزه آبریز بلوچستان به جز حوزه بمپور شیوه استقراری و زندگی تابع یک الگوی مشخص است و همه این استقرارها به یک شکل بوده اند یعنی اینکه در هر کدام طیف مواد فرهنگی دیده شده چندان متنوع نیست و البته محوطه ها به صورت سطحی و تحت الارضی شکل گرفته یا گسترش یافته اند و ضخامت بقایای باستانی زیاد نیست. بررسی های اخیر و تجزیه و تحلیل داده ها بیان می کند که محیط جغرافیایی بلوچستان به ویژه دو عامل کمبود خاک حاصلخیز و کمبود منابع دائمی آب تاثیری زیاد بر شکل گیری استقرار های عصرمفرغ داشته است و گونه استقراری با توجه به مواد سطحی به دست آمده از هرکدام از این محوطه ها دارای ویژگی هایی است که در ارتباط مستقیم با محیط جغرافیایی پیرامون آنها بوده است. همچنین تحلیل سفالهای به دست آمده نشان می دهد که عامل سوم یعنی روابط بازرگانی بین منطقه ای نیز در شکل گیری محوطه های عصر مفرغ بلوچستان موثر بوده است. در نتیجه سه عامل اساسی را می توان در شکل گیری محوطه های عصر مفرغ بلوچستان در سه حوزه رودخانه مذکور بر شمرد.الف) فقدان منابع مطمئن آبی ب) فقدان خاک مناسب برای کشاورزی پ) مبادلات بین منطقه ای

بررسی فنی و ارائه طرح حفاظت و نگهداری مجموعه بافته های شهر سوخته(زابل)
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده هنر و معماری 1389
  هاله هلالی اصفهانی   مهناز عبدالله خان گرجی

هدف از بررسی های فنی، مطالعه دقیق و عمیق تر بر روی مجموعه خصائص مرتبط با نوع، ماهیت و ساختار هر دسته از اشیاء می باشد که در اتخاذ تدابیر دیگر، بسیار حائز اهمیت است؛ با بررسی های فنی، به صورت تخصصی و با توجه به شرایط هر نمونه و یا هر دسته از اشیاء، در مقایسه با اشیاء و نمونه های هم دوره و مشابه شان، بهتر می توان در سطح وسیعی، بررسی ها را به صورت جامعه و در نهایت نمونه اماری که منجر به بررسی های عمیق تر در ان می گردد، ارائه نمود. با این وجود، مطابق با بررسی فنی پارچه های شهرسوخته، به صورت تخصصی و در بررسی نمونه?ها، اشتراکات و تفاوت های ساختاری، طی گذر زمان، از آنچه که امروزه در صنعت نساجی با ان روبرو هستیم و آنچه که از هزاران سال قبل به دست ما رسیده است، بهتر نمایان می?شود. اما به طور کلی، شاید در بررسی فنی بافته?ها، در نظرگیری شرایط استاندارد مورد مطالعه در خصوص آنها مطرح باشد؛ اما با ارائه نگاه تخصصی به انها که البته نتیجه بررسیهای عمومی نیز می?باشد، تفاوتها و پی بردن به بسیاری جزئیات دیگر نیز، نمایان خواهد شد که شاید در نگاه عمومی به عنوان بررسی فنی، هویدا نباشد؛ مضاف بر اینکه این نوع از بررسیهای تخصصی، به صورت وسیعی بر روی تعداد چشمگیری از پارچه های باستان شناسی متعلق به هزاره سوم ق.م صورت گرفته و شرایط فنی خاص خود را دارا بوده و با جامعیت این بررسی?ها، جهان بینی متفاوتی از بررسی را در مقایسه با جامعه آماری کوچکتری از این دست نمونه?ها می?دهد که در مطالعات، اقدامات، آزمایشات، راهکارها و نتیجه گیری ها با حفظ مشابهاتی، تفاوت های بارزی را نیز خواهد داشت. بنابراین آنچه که به عنوان مراحل پاکسازی و یا انتخاب نوع هر دسته از آزمایشات که در نهایت، تدابیر حفاظتی – نمایشی را به همراه دارد، مطرح می?شود، بر اساس همان جهان بینی و اجرای اقدامات اولیه درهمان محل از لحظه حفاری تا بسته?بندی موقت جهت انبارداری در پایگاه شهرسوخته، صورت گرفته است و در اینجا است که می?بایست با توجه به شرایط مورد بررسی از لحظه ورود پارچه?ها به شرایط جدید، تا نگهداری مجدد در مخازن، تدابیر مرتبط را که نتیجه بررسی?های فنی نیز می?باشد، اتخاذ کرد تا بدین وسیله، علاوه بر نمایان ساختن، به دست آمدن ارزش تاریخی، فرهنگی و هنری این پارچه?ها را در شرایط جدید گذران عمرشان مهیا ساخت تا در حفظ و بقاء آنها، به عنوان یک حفاظتگر، کمک قابل توجهی، ارائه گردد.