نام پژوهشگر: سید ابوالفضل سجادی
مژگان نصیری قاسم مختاری
چکیده بررسی حماسه های اسلامی در ادبیات معاصر عربی حماسه یکی از انواع ادبی گرانسنگ در ادبیات کهن ملتها می باشد که ادبیات عربی در این زمینه ، تاحدودی، از ادبیات دیگر ملتهای جهان فاصله گرفته است؛ زیرا در این ادبیات آثار برجسته ی حماسی همچون «ایلیاد»، «شاهنامه» و «مهاباراتا و رامایانا» یافت نمی شود. این چالش در ادبیات عربی تا دوره ی معاصر ادامه داشت، تا جایی که بذرهای نوگرایی که نوگرایان در ادبیات پاشیدند، جوانه زد و تلاش های حماسی در ادبیات معاصر عربی شکل گرفت. یکی از انواع حماسه ها که در این دوره مورد توجه قرار گرفت، «حماسه های اسلامی» بود احمد محرم نخستین شاعری بود که در این عرصه گام نهاد. وی در حماسه ی مشهور خویش با عنوان «الالیاذه الاسلامیه» به تاریخ اسلام و گسترش آن در دیگر سرزمین ها اشاره می کند. پس از وی احمد شوقی با سرودن «دول العرب و عظماء الاسلام» ، بولس سلامه با «عید الغدیر» و عبد المسیح الانطاکی با «العلویه المبارکه» در این عرصه درخشیدند. حماسه های اسلامی، تکیه بر رخدادهای تاریخی اسلامی دارند. برخی از پژوهشگران توجه کلاسیکی ها به این نوع ادبی را نتیجه ی رویارویی با فرهنگ غرب و گسترش افکار ملی گرایانه در جهان عرب می دانند. هر چند که رخدادهای سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی دیگری نیز در این مهم دخیل بوده ا ند. واژگان کلیدی : ادبیات معاصر عربی، نوگرایان، حماسه های اسلامی
سجاد عربی ابراهیم اناری بزچلویی
چکیده بینامتنیت یکی از رویکرد های نقد جدید است که روابط بین متون را مورد بررسی قرار می دهد. این رویکرد، نحوه ی نگرش به متون را به طور کلی دگرگون کرد. بر اساس آن متن پایدار وجود ندارد؛ متون در نهایت حاصل آثار پیش از خود یا معاصر با خود می باشند. محمود سامی بارودی پیشوای شعر معاصر عربی با توجه به متون کلاسیک عرب بخصوص شعر جاهلی، باعث ظهور نهضت ادبی معاصر عربی بویژه در شعر شد و توانست شعر عربی را از رکود طولانی رهایی بخشد. خواننده با نگریستن در اشعار بارودی و شعر جاهلی به خوبی به جلوه بینامتنی اشعار بارودی با شعر جاهلی پی خواهد برد؛ روابطی که آگاهانه و آشکار، و بیشتر آن در ذیل «اجترار» یا نفی جزئی، بنابر معیارهای بینامتنیت از دیدگاه محمد بنیس قرارمی-گیرد. واژه های کلیدی: نقد ادبی، بینامتنیت، شعر جاهلی، بارودی، معارضه ها?
کبری جیریایی سید ابوالفضل سجادی
التقدیم و التأخیر فی القرآن ملخص تبحث هذه الاطروحه أسباب التقدیم و التأخیر فی خمسه عشر جزءاً من القرآن الکریم. و تحلِّلها من وجهه نظر علم الدلاله و علاقته معهما. إن فن التقدیم و التأخیر فن رفیع یعرفه صاحب الأذواق المرنه و الأدراک اللطیفه. وقد بلغ القرآن العظیم فی هذا الفن الذروه و نهایه الفصاحه و البلاغه؛ بحیث لا تبدل لکلماته تبدیلاً. و إنْ نغیِّر لفظاً عن مکانته الأصلیه یشوش أسلوبه و جماله و نظمه؛ لأن سیاق جمل القرآن، یکون هادفاً و کلماته منظمه من حیث البلاغه و اللغه و النحو. و هذا هو سر إعجازه، و سبب عجز البلغاء و الفصحاء عن إتیان کتاب مثله. تشتمل هذه الأطروحه علی ثلاثه فصول: الفصل الأول: الکلیات و التعاریف. و الفصل الثانی: التقدیم و التأخیر. و الفصل الثالث: أنواع التقدیم و التأخیر فی القرآن. و بُحثتْ دراسه التقدیم و التأخیر و أسبابهما و أنواعهما، و علاقتهما مع علم الدلاله فی خلال الفصول. و تم هذا البحث بطریقه المکتبیه و الاستفاده من الکتب البلاغیه و التفسیریه و اللسانیه. الکلمات الرئیسیه: القرآن الکریم، علم الدلاله، التقدیم و التأخیر.
شهلا جعفری سید ابوالفضل سجادی
جستارهای فکری و تراوش اندیشه های انسان ها در هر جامعه و سرزمین را، می توان ادبیات نام نهاد و آن را با ادبیات سایر ملت ها، تطبیق داد. بنابراین ادبیات تطبیقی، رابطه ی ادبیات ملت های گوناگون در دوره های مختلف تاریخی را در موضوع هایی مانند انواع ادبی، مکتب ها، مسائل زیباشناختی ادبی و ... بررسی می کند. ادبیات یکی از بهترین زمینه ها برای طرح مفاهیم اخلاقی و موضوعات مربوط به آن می باشد و زبان شعر به ویژه در بیان مسائل اخلاقی، توانمندترین زبان هاست. بی شک سرزمین معره و اقلیم نام آور خراسان، بزرگ مردانی آزاده را پرورده که نام آن ها زینت بخش تاریخ شعر و ادب و اخلاق گشته است. در بین این بزرگان، سیمای ابوالعلاء معری و ناصرخسرو قبادیانی قابل مشاهده است که از پیشگامان شعر اخلاقی در ادبیات عربی و فارسی به شمار می روند. مضمون اشعار آن ها بیشتر پیرامون خداشناسی، پرهیزگاری، عقل و خرد، بی وفاییِ دنیا، نیکی، دوری از حسد، کبر و غرور و ... می باشد. ویژگی های مشترک بسیاری در زندگی و اشعار آن ها یافت می شود، به طوری که این اندیشه را به اذهان متبادر می سازد که ناصرخسرو از ابوالعلاء، تأثیر پذیرفته است. روح پژوهنده و عقل بیدار این دو شاعر، جاه و مقام را در خواسته های دنیوی نمی دید؛ آن ها که پیوسته بیرق صلح در دست داشتند، چونان آموزگاری دلسوز، همگان را به کردار نیکو و دوری از ویژگی های ناپسند اخلاقی دعوت می نمودند. آرمان خویش را در کسب ارزش های اخلاقی و رسیدن به حقیقت می دیدند؛ آرمانی که ترکیبی از دین و خرد بود. در روزگاری که نفَس دین به-شماره افتاده بود و دین از جوهره ی اصلی خود خارج شده بود، آن ها خود را در گرداب پوشالی دنیا نینداخته، بلکه با تمسک به دین و ترسیم نقش دین و اخلاق در تربیت انسان ها، ادب عربی و فارسی را غنا بخشیدند و این گونه در زمینه ی ایفای ارزش های دینی و اخلاقی، خوش درخشیدند. چه بسا معری و قبادیانی خواستار وظیفه ای بالاتر برای مخاطبان خود بودند و آن رسیدن به کمال در پرتو اجرای ارزش های اخلاقی بوده است.
مجید مهدوی حسن مقیاسی
«بینامتنی» نظریه ای است که روابط بین متون و چگونگی ارتباط و تعامل آنها را مورد کنکاش قرار می دهد و موجب آفرینش متن جدید می شود،، این رویکرد ادبی نحوه ی نگرش به متون را دگرگون ساخته و هر متن ادبی را به منزله ی جذب و دگرگون سازی می داند، بر این اساس متن پایدار وجود ندارد و متون دائماً در جریان هستند و حاصل آثار پیش از خود یا همزمان با خود می باشند. روابط بینامتنی قرآن کریم با اشعار بوصیری و صرصری به گونه ای زیبا و هماهنگ صورت پذیرفته است، تاثیر پذیری شاعران دوره مملوکی از قرآن کریم و استفاده گسترده آنها از واژگان و مضامین قرآنی در بیان عقاید دینی خود ، منجر به ایجاد روابط بینامتنی بین اشعار آنها با قرآن کریم شده است و این روابط از ویژگی های شعری آنها به شمار می رود. با بررسی عملیات بینامتنی موجود در اشعار بوصیری و صرصری با قرآن کریم مشخص شد که این دو شاعر بیشتر از روابط بینامتنی از نوع نفی متوازی یا امتصاص بهره برده اند که این روابط را، به شیوه محمد بنیس مورد کنکاش قرار می دهیم.
نرگس شیرازی سید ابوالفضل سجادی
چکیده: اشتراک لفظی در کنار ترادف و اضداد، از جمله مباحث معناشناسی است که زبان شناسان پیشین بدان پرداخته اند و تعریف هایی نیز از آن ارائه داده اند. سیبویه اولین کسی است که اشتراک لفظی را در تقسیمات کلام ذکر نموده و وجود آن را در زبان تأیید کرده است. تداخل لهجه ها و وام گیری از زبان ها، وضع اولیه ی زبانی، تطور صوتی و کاربرد مجازی، از جمله عوامل پیدایش اشتراک لفظی می باشد. زبان شناسان معاصر بر این باورند که در بررسی اشتراک لفظی باید میان دو اصطلاح « چند معنایی » و « اشتراک لفظی » تفاوت گذاشت. در واقع « چند معنایی» به « اشتراک لفظی » و « مشترک لفظی » به «جناس تام» در زبان عربی نزدیک است. در اشتراک لفظی، دو واژه ی قاموسی از روی تصادف ساختار صرفی واحدی پیدا می کنند و هر یک با حفظ معنای خود، هم آوا و هم نویس می شوند و در پدیده ی چند معنایی، یک واحد زبانی پس از انتقال و تغییر معنایی در گذر زمان، از چند معنا برخوردار می شود. رابطه ی معنایی میان معانی یک واژه، حوزه ی معنایی مشترک برای معانی یک واژه، ریشه شناختی واژگان، در نظر گرفتن مولفه های معنایی، توجه به صیغه ی جمع واژه ها از جمله روش هایی است که زبان شناسان معاصر برای تفکیک « چند معنایی » از « اشتراک لفظی » پیشنهاد کرده اند. در این پژوهش مقوله ی چند معنایی در دو تفسیر ادبی و واژگانی کشاف و مجمع البیان مورد برررسی قرار گرفته است. این دو تفسیر از جمله تفسیرهایی هستند که واژگان قرآن را با رویکردی معناشناسانه مورد بررسی قرار داده اند. زمخشری و طبرسی در مواردی که واژه دارای چند معنا بوده، معانی آن را بیان کرده و گاه نیز به رابطه ی معنایی واژگان چند معنا اشاره کرده اند. در این پژوهش از این رابطه ی معنایی، با عنوان هسته ی معنایی یا معنای مرکزی یاد شده است. واژگان چند معنا در این دو تفسیر، در روند تغییر معنایی خویش، راههایی چون گسترش معنایی، تخصیص معنایی، انتقال معنایی از راه مجاز و استعاره را پیموده اند. بافت و همنشینی واژگان، از دیگر عوامل تغییر معنایی در این واژگان می باشد. خوش بینی، تداعی معنای متضاد در ذهن و... از جمله، عوامل پیدایش واژگان اضداد این پژوهش بوده که در شمار واژگان چند معنا قرار می-گیرند.
فریبا هادی فرد سید ابوالفضل سجادی
ائتلاف لفظ با معنا، یکی از مولفه های علم بلاغت و از آرایه های بدیعی است که به معنای تناسب الفاظ با معانی مورد نظر متکلم، شاعر و یا نویسنده، در بافت- زبانی و موقعیتی- کلام است. این در حالی است که این تناسب، شامل تناسب سیمایی(ساختاری)، آوایی و معنایی بوده و هدف آن، تأثیر و ارزش ادبی در کلام و در نهایت، انتقال پیام به مخاطبان می باشد. سخنان امام علی (ع) در نهج البلاغه، که به همت سید رضی در سال 400 هجری گردآوری شده، نمودار بلاغتی است که از سرچشمه ی فصاحت و بلاغت–قرآن- سیراب گشته و بدون شک، تناسبی که در میان الفاظ نهج البلاغه وجود دارد، همه نشان گر بهره گیری امام علی (ع) از شیوه ی ادبیات کلام وحی بوده است. بصراحت می توان گفت، همان طور که در جای جای قرآن کریم، هماهنگی بین لفظ و معنا- متناسب با موضوع سوره ها- وجود دارد، در نهج البلاغه نیز که، تالی تلو قرآن است، این آرایه ی بلاغی به اثبات رسیده است. نکته ی حائز اهمیت در این مجال، این مهم است که بررسی ائتلاف الفاظ با معانی مورد نظر متکلم، شاعر و یا نویسنده، خود دارای مقدماتی است. در این رساله، بنا بر مطالعات انجام شده نگارنده، به این نتیجه رسیده که پیوند و هماهنگی که بین الفاظ و معانی وجود دارد، می تواند ناشی از تکرار آواها در بافت کلام و بارمعنایی خاص واژگان باشد، که هم سبب تمایز معنایی در گزینش واژگان شده و هم در تداعی معانی نقش بسزایی را دارد. بنابراین، در این رساله، مولفه ی "ائتلاف لفظ با معنا"، در خطبه های شقشقیه، جهاد و قاصعه مورد تحلیل معناشناسانه از دو دیدگاه "القاگری آواها" در بافت خطبه ها- که اولین بار در قرن بیستم توسط موریس گرامون، زبان شناس فرانسوی، به ثبت رسیده است-، و همچنین بررسی واژگان متقاربهالمعنی در فرازهای انتخاب شده از خطبه ها، بر اساس "محور جانشینی و همنشینی" از دیدگاه فردینان دوسوسور مورد بررسی قرار گرفته است و نگارنده با انجام این پژوهش معناشناسانه، بر آن است که هم "تکرار آواها" و "همخوان های خاص"با بار معنایی خود، در تداعی معانی توسط مخاطب، تأثیر مستقیم دارد و هم واژه گزینی که امام علی (ع)، در محور جانشینی از میان واژگانی که دارای هسته ی مرکزی معنایی یکسان هستند، انجام داده، زمینه ی تناسب میان لفظ و معنا را در هر یک از خطبه ها، با توجه به موضوع مورد بحث در هر کدام از آنها، فراهم آورده است. البته ناگفته نماند که به نظر می رسد، بیشترین تناسبی که بین الفاظ، برای انتقال پیام وجود داشته، تناسب سیمایی، آوایی و معنایی بوده و با توجه به اینکه یکی از محورهای مورد پژوهش، بررسی نظریه ی گرامون در فرازهایی از خطبه ها بوده است، می-توان گفت که همخوان ها و واکه هایی بیشترین بسامد را در خطبه ها داشته اند که متناسب با مضمون خطبه بوده اند و بار معنایی حاصل از تکرارشان را در خطبه ها مورد تأیید قرار می دهند. بنابراین، بصراحت می توان گفت که همه ی تناسب ها، ناشی از شگرد واژه گزینی امام علی(ع)، در شرایط متفاوت سخنرانی برای مخاطبان بوده و از این رو گزافه نیست اگر گفته شود که امام علی (ع) بحق، "پرچم دار میدان فصاحت و بلاغت" است.
محمد سفاری قاسم مختاری
چکیده: بینامتنی یکی از رویکردهای نقد جدید است، که روابط بین متون را مورد بررسی قرار می دهد. این رویکرد، نگرش به متن را به طور کلی دگرگون کرد. بر اساس آن، متن پایدار وجود ندارد؛ متون در نهایت حاصل آثار پیش از خود یا معاصر با خود می باشد. این رویکرد به متون، مورد توجّه منتقدان غرب و جهان عرب واقع شد و واکنش های متفاوتی را برانگیخت. شاعران مکتبی و مدافعان ولایت اهل بیت(ع)، پیوسته از عقیده و ایمان خویش، مشعلی برافروخته و از هنر و ادب خود، سلاحی ساخته اند، تا از «حق» دفاع کنند و با «باطل» بستیزند. شاعران شیعی در راستای فرهنگ اهل بیت(ع) و دفاع از ولایت، شعر را در خدمت عقیده قرار داده اند. قرآن کریم از آغاز نزول تا کنون به دلیل حیاتی بودن و برخورداری از جمال لفظی و معنویِ غیر قابل وصف همواره، این معدن غنی، الگوی بسیاری از شاعران و ادیبان و بزرگان دین بوده است و در هر دوره، صاحبان شعر و ادب مناسب با ذوق و توانایی خویش، از واژگان، سبک، معنا و درون مایه ی این گنجینه ی بی پایان بهره برده اند. کمیت اسدی، عبدی کوفی و دیک الجن الحمصی از جمله شاعرانی بوده اند که در برخی از اشعار خویش، به طور مستقیم و یا غیر مستقیم از آیات قرآنی استفاده نموده اند. خواننده با نگریستن در اشعار این سه شاعر با قرآن کریم و روایات، به خوبی به جلوها ی بینامتنی اشعار این شاعران و قرآن کریم و روایات پی خواهد برد؛ روابطی که آگاهانه و آشکار و بیشتر آن در ذیل نفی جزئی یا «اجترار» و بعضاً در ذیل نفی متوازی یا «امتصاص»، بنابر معیارهای بینامتنی از دیدگاه محمد بنیس قرار می گیرند.
فاطمه نظیری سنجانی ابراهیم اناری بزچلویی
دانش زبان شناسی، یکی از دانش هایی است که امروزه مورد توجه بسیاری از پژوهشگران علوم انسانی و حتی فلاسفه قرار گرفته است. شناخت این دانش از آن جهت اهمیت دارد که اغلب زبان ها، دارای وجوه مشترک بسیاری هستند و مطرح شدن یک نظریه بر اساس یک زبان خاص، توانایی تطبیق با سایر زبان ها را نیز دارد که البته برای تطبیق دقیق و علمی این گونه نظریه ها، شناخت زبان مقصد، از اهمیت بسیاری برخوردار است. مقصود از زبان مقصد زبانی است که پژوهشگر قصد تحلیل و بررسی معنایی آن را دارد. امروزه نظریه های زبان شناسی و معناشناسی، از دو جهت قابل بررسی هستند. اول این که برخی از این نظریه ها بر پایه بنیان های فلسفی شکل گرفته اند و سپس راه خود را از فلسفه جدا نموده اند. دومین ویژگی این گونه نظریه ها این است که شباهت بسیاری با آرای دانشمندان بلاغت و زبان شناسان قدیم زبان عربی دارند؛ البته پر واضح است که این شباهت نمی تواند اتفاقی باشد؛ بنابراین با جرأت می توان گفت زبان شناسان عصر حاضر، وامدار اندیشمندان و پژوهشگران قدیم زبان عربی هستند؛ اگرچه نظریه های این پژوهشگران بر مبنای زبان عربی، شکل گرفته، با این حال توانایی تطبیق با بیشتر زبان های دنیا را دارند و این کاری است که پژوهشگران معاصر، با ارائه ی نظریه هایی شبیه به آرای اندیشمندان قدیم، انجام داده اند. در این نوشتار تلاش بر آن است که مبحث صدق و کذب جمله ها در زبان عربی مورد بررسی قرار گرفته و ارتباط این مبحث با فلسفه و نیز با نظریه های جدید، به گونه ای مختصر، شرح داده شود و در ادامه تلاش می شود تا انواع جمله های انشایی در زبان عربی، بر مبنای همین مباحث، بیان شده و کارآیی آن در نمونه هایی از آیات قرآن کریم نشان داده شود. محور اصلی این پایان نامه بر اساس نظریه ی«مشروط به صدق» و یا «معناشناسی صوری» شکل گرفته، تا به وسیله ی این نظریه و نیز آراء اندیشمندان قدیم در باب صدق و کذب، وجوه معنایی انواع جمله های انشایی، به ویژه وجه خبری این گونه جمله ها، مشخص گردد. البته در کنار این نظریه، توجّه به مباحث مطرح شده در باب تحلیل معنایی جمله ها بر اساس کنش ها و واکنش ها نیز می تواند یاری گر پژوهشگران در تحلیل های معنایی جمله ها و به ویژه آیات قرآن کریم باشد. این نوشتار بیانگر این مطلب است که نظریه های زبان شناسی برای آن که بتوانند به خوبی کارایی خود را در بیان مولّفه های معنایی جمله نشان دهند، باید در تلفیق با سایر ویژگی ها و قواعد خاصّ هر زبانی قرار گیرند. امید است این نوشتار بتواند را ه های جدیدی را برای رسیدن به دقیق ترین روش ها، جهت تحلیل معنایی انواع جمله ها و به خصوص آیات قرآن کریم، پیش روی پژوهشگران و علاقمندان قرار دهد. واژگان کلیدی: قرآن کریم، زبان عربی، نظریه معناشناسی صوری، صدق و کذب جمله های انشایی
زهرا شیخ حسینی سید ابوالفضل سجادی
برجسته سازی از ابداعات فرمالیست ها می باشد که آن را عامل به وجود آمدن زبان ادبی می دانند. برجسته سازی به دو صورت امکان پذیر است: نخست آن که نسبت به قواعد و قوانین حاکم بر زبان معیار، انحراف صورت پذیرد و دوم آن که بر قواعد حاکم بر زبان، قواعدی افزوده شود. به این ترتیب، برجسته-سازی از طریق دو شیوه ی "هنجارگریزی" ( قاعده کاهی) و "قاعده افزایی" تجلی خواهد یافت. برجسته سازی، یک نتیجه دارد و آن هم آشنایی زدایی از زبان عادی و مألوف است. آشنایی زداییِ حاصل از هنجارگریزی و قاعده افزایی در قرآن و نهج البلاغه که سرچشمه ی فصاحت و خاستگاه بلاغت هستند، به اوج خود رسیده و تمامی آن ها اهداف معناشناسانه ای را دنبال می کنند و شاید به همین علت است که پس از گذشت قرن ها، علاوه بر این که تازگی خود را از دست نداده اند، کماکان مرجع بزرگ فرهیختگان حقیقت جو، به شمار می-روند.
سید عبدالکریم جعفری خلیلی قاسم مختاری
حضور فعال اسطوره در شعر معاصر عربی و الهام گیری شاعران از آن، هر کوششی را در جهت روشن تر کردن این مهم، اقدامی موجه می نماید، به ویژه این که اگر شعر شاعر از این زاویه مورد ارزیابی قرار نگیرد، چهره حقیقی شعرش همچنان در سایه ابهام باقی خواهد ماند. گفتار حاضر می کوشد کاربرد شخصیت های اسطوری و دلالت های آن را در شعر امل دنقل، یکی از شاعران نام دار شعر معاصرعربی به وجه عام و شعر مصری به وجه خاص مورد بررسی قرار دهد. حضور شخصیت های اسطوری در شعر وی از بسامد بالایی برخوردار است و شاعر نیز با هنرنمایی خاص در القای مفاهیم مورد نظر از آن ها الهام می گیرد. در کاربرد اسطوره ها و شخصیت های سنتی، شاعر سعی کرده تا از تکنیک ها و اشکال و شیوه های مختلف بهره جوید و تمرکز وی بر این بوده تا بیشتر در اصل آن چهره ها تغییر و تبدیل ایجاد کند، نه این که آن ها را به صورت دست نخورده در شعرش دخالت دهد. در این پژوهش به چگونگی بهره گیری شاعر از موارد یاد شده و سهم آن ها در دلالت بخشیدن به شخصیت اسطوری و سنتی پرداخته می شود. واژه های کلیدی: امل دنقل، فراخوانی، اسطوره، تناقض، میراث