نام پژوهشگر: روشنک وامقی

بررسی مقایسه ای شکاف کیفیت در خدمات توانبخشی (حسی-حرکتی) مراکز توانبخشی دولتی و غیردولتی شهر تهران در افراد کم توان بالای 14 سال در سال 1388
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی 1388
  نگار اخوان ماسوله   روشنک وامقی

هدف: این مطالعه با هدف تعیین و مقایسه شکاف کیفیت خدمات توانبخشی در مراکز توانبخشی دولتی و غیردولتی شهر تهران از نظر افراد کم توان بالای 14 سال در سال 1388 ، از طریق اندازه گیری انتظارات و ادراکات مشتریان از این خدمات به وسیله ابزار سروکوال، انجام شده است. روش بررسی: در این پژوهش که از نوع توصیفی – تحلیلی بوده و در ماه های تیر و مرداد سال 1388 به اجرا درآمد، و به صورت مقطعی انجام شد، جامعه مورد بررسی کلیه مراجعه کنندگان بالای 14 سالی بودند که در سال 1388 به مراکز روزانه توانبخشی دولتی یا غیردولتی شهر تهران مراجعه کرده و پذیرش شده بودند.تعداد 165 نفر (117 نفر دولتی و 48 نفر غیردولتی) حجم نمونه لازم در نظر گرفته شد که با توجه به محل استقرار جغرافیایی مراکز(تهران، شمیرانات و ری) از هر یک از این مناطق به روش نمونه گیری تصادفی متناسب با حجم یک یا چند مرکز انتخاب گردید و به روش نمونه گیری در دسترس و با تعداد افراد مشخص شده برای هر مرکز (متناسب با حجم مراجعین)، پرسشنامه توسط افراد تکمیل گردید. ابزار،پرسشنامه سروکوال بود که کیفیت خدمات را از دیدگاه مشتری در ابعاد خوشایندی ظاهر، قابل اعتماد بودن، پاسخگو بودن، اطمینان خاطر ایجاد کردن و همدلی کردن از طریق اندازه گیری انتظارات، ادراکات و شکاف بین انتظارات و ادراکات، می سنجد. نتایج: مراکز دولتی و غیردولتی در حیطه «کل ادراکات» ، تفاوت معناداری با هم داشتند (0/001 › p ). و در تمامی ابعاد، مراکز غیردولتی نمره بالاتری را کسب کردند. در حیطه «کل انتظارات»، این دو گروه تفاوت معناداری را نشان ندادند (0/130 = p ) و به جز در بعد خوشایندی ظاهر، در بقیه ابعاد تفاوت معناداری وجود نداشت. در مراکز دولتی کمترین و بیشترین شکاف در کیفیت خدمات را به ترتیب در ابعاد اطمینان خاطر ایجاد کردن و خوشایندی ظاهر و در مراکز غیردولتی به ترتیب در ابعاد پاسخگو بودن و خوشایندی ظاهر می بینیم. این شکاف ها در کل، در مراکز دولتی به مراتب بالاتر از مراکز غیردولتی بوده و به جز بعد خوشایندی ظاهر در همه ابعاد دیگر اختلاف معناداری بین مراکز دولتی و غیردولتی وجود داشته است. از دیدگاه مشتریان در مراکز دولتی و غیردولتی بالاترین ضریب اهمیت یا به نوعی اولویت میان ابعاد، به ترتیب به ابعاد اطمینان خاطر ایجاد کردن و قابل اعتماد بودن داده شد. البته تحلیل داده ها در حالت موزون (با درنظر گرفتن ضرایب اهمیت هر بعد) نیز تغییر چشمگیری را در نتایج پژهش نشان نداد. بحث: شکاف کیفیت خدمات در هر دو گروه و در همه ابعاد منفی بوده به این معنی که مشتریان، کیفیت خدمات را از آنچه که انتظار داشتند، پایین تر دریافت نموده اند و در مراکز دولتی شکاف بالاتر و تقریباً دو برابر مراکز غیردولتی بوده است. نتایج تحقیق حاضر در مقایسه با نتایج تحقیقات مشابه در سایر انواع خدمات مراقبت از سلامت در خارج و داخل کشور، در برخی وجوه مشترک و در برخی جنبه ها متفاوت بوده است. مسئولین دست اندرکار امور توانبخشی و مدیران مراکز به خصوص در شهر تهران می توانند از نتایج این تحقیق برای رفع اشکالات و نقاط ضعف خدمات بهره برده و در جهت ارتقاء کیفیت خدمات توانبخشی اقدام نمایند.

بررسی نحوه پیروی والدین کودکان معلول از برنامه های توانبخشی و موانع پیروی از درمان در شهر بیرجند- سال 1388
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی 1389
  سمانه علی آبادی   نیکتا حاتمی زاده

هدف: هدف از این مطالعه تعیین میزان و نحوه پیروی والدین کودکان معلول شهر بیرجند از برنامه های توانبخشی و موانع پیروی از درمان از دیدگاه والدین در سال 1388 بود. روش بررسی: در این مطالعه مقطعی-توصیفی تحلیلی، میزان و نحوه پیروی والدین کودکان معلول 12 ساله و کوچکتر مراجعه کننده به مراکز توانبخشی سرپایی شهر بیرجند از برنامه های توانبخشی و موانع پیروی از درمان در 5 حیطه تداوم دوره درمان، حضور مرتب در جلسات درمان، انجام تمرینات توانبخشی در منزل، تهیه وسایل توانبخشی و تهیه و مطالعه مواد آموزشی مورد بررسی قرار گرفت. نمونه آماری در تعیین میزان پیروی از تدوام درمان شامل 178 نفر و نمونه آماری در تعیین میزان پیروی از سایر حیطه ها و موانع پیروی شامل 92 نفر بود. ابزار پژوهش، پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامه محقق ساخته پیروی از درمان و موانع پیروی بود. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از آزمون کای اسکوئر، تست دقیق فیشر، آزمون t مستقل و یا آزمون یومن ویتنی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: میزان پیروی از تداوم دوره درمان، 5/60% بود. میزان پیروی از حضور مرتب در جلسات درمان، انجام تمرینات درمانی در منزل، تهیه وسایل توانبخشی و تهیه مواد آموزشی به ترتیب 8/47%، 70% ، 77% و 7/72% بود. بین نوع خدمت توانبخشی و پیروی از تداوم دوره درمان ارتباط آماری معناداری وجود داشت.(002/0p=) بین سطح تحصیلات والدین و پیروی از تهیه وسایل توانبخشی ارتباط آماری معناداری وجود داشت.( 013/0 p=) مهمترین موانع حضور مرتب در جلسات درمان به ترتیب، "هزینه زیاد خدمات توانبخشی"(95/113)،" دشواری حمل کودک به مراکز توانبخشی"(84/81)، "فاصله زیاد خانه مراجعان تا مراکز توانبخشی"(78/81)، "شرایط بد آب و هوایی در فصولی از سال"(9/77) و "فرصت کافی نداشتن"(94/71) بودند؛ مهمترین موانع انجام تمرینات درمانی به ترتیب،"لجبازی و امتناع کودک از انجام تمرینات"(05/125)، "کودک تمرینات را دوست نداشته و والدین نمی خواهند اذیت شود"(91/89)،" خستگی مراقب در طول روز"(97/84)، "تنها بودن مراقب اصلی و نبودن کسی برای کمک در انجام تمرینات"(03/60) و " نداشتن وسایل انجام تمرینات در منزل"(55) بودند؛ مهمترین مانع تهیه وسایل توانبخشی "قیمت بالای وسایل توانبخشی" (86/65)بود؛ مهمترین مانع تهیه مواد آموزشی "پیدانکردن مواد آموزشی"(20) بود و نهایتاً مهمترین مانع مطالعه مواد آموزشی" نداشتن فرصت کافی برای مطالعه آنها"(14) بود. بین تعداد موانع انجام تمرینات توانبخشی در منزل و پیروی از توصیه انجام تمرینات در منزل ارتباط آماری معناداری وجود داشت.( 008/0 p=) نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد میزان پیروی والدین از برنامه های توانبخشی چندان رضایتبخش نیست. احتمال تکمیل دوره درمان فیزیوتراپی بیشتر از سایر دوره های توانبخشی است و از بین عوامل دموگرافیک تنها بین سطح تحصیلات بالاتر والدین و پیروی از تهیه وسایل توانبخشی ارتباط آماری معنادار وجود دارد. والدین کودکان معلول بدلیل مواجهه با موانع متعدد امکان پیروی کامل از برنامه های توانبخشی کودکانشان را ندارند. با توجه به نتایج حاصل از پژوهش به نظر می رسد مسئولان سازمان بهزیستی می بایست برای رفع موانع پیروی والدین کودکان معلول از درمانهای توانبخشی و ارائه راهکارهایی جهت افزایش میزان پیروی از درمان و پیشرفت درمانی بیشتر تلاش نمایند.

بررسی اختلالات کروموزومی و ساب تلومریک در40کودک عقب مانده ذهنی یا دچار تاخیر تکامل با علت نامشخص با استفاده از روشهای سیتوژنتیک و تکثیر پروبهای چند گانه وابسته به اتصال (mlpa)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی - پژوهشکده علوم زیستی 1391
  بهروز ابراهیمی زاده قاسملو   فرخنده بهجتی

پاتوژنز عقب ماندگی ذهنی که شایعترین علت معلولیت شدید در کودکان می باشد در بیش از 50 درصد موارد ناشناخته است و گمان می رود که منشاء بسیاری ازآنها ژنتیکی باشد. تعداد بسیاری از ناهنجاریهای کوچک کروموزومی (کمتر از 4mb) وجود دارند که موجب عقب ماندگی شده ولی با روشهای روتین سیتوژنتیک قابل شناسایی نیستندو برای تشخیص انها به تکنیک هایی با دقت بالاتر نیاز است. از جمله این تکنیک هاروش هیبریداسیون فلورسانس درجا (fish) و روش تکثیر پروب های چند گانه وابسته به اتصال (mlpa) می باشد که هرکدام مزایای خود را داراست. روش تکثیر پروب های چند گانه وابسته به اتصال ( mlpa) روشی جدید است که با صرف وقت و هزینه کمتر امکان پذیر است ولی قادر به تشخیص ناهنجاری های متعادل نیست و همچنین نیاز به تایید با کیت mlpa متفاوت یا fish دارد. ازاین رو در بسیاری از ازمایشگاه ها از هر دو روش بمنظور بررسی ناهنجاری های کروموزومی ساب مایکروسکوپیک بهره می گیرند. مطالعات مختلف نشان داده اند که %7-5 درصد افراد واجد کاریوتایپ نرمال با استفاده از روش fish دارای اختلالات ساب تلومریک می باشند که تا 70 درصد آنها می توانند ارثی باشند. معهذا استفاده از روشهای جدیدتر نظیر مطالعات متعددی که با استفاده از mlpa برای بررسی ناهنجاریهای ساب تلومریک صورت گرفته میزان ناهنجاری ساب تلومریک در افراد واجد کاریوتایپ نرمال را %12-4 گزارش دادند. دراین طرح، 40 بیمار عقب مانده ذهنی با علت نامشخص و ترجیحا" حاصل ازدواج غیرخویشاوندی ابتدا مورد بررسی سیتوژنتیک قرار گرفتند و همچنین تست متابولیک و x شکننده برای انها انجام شد. سپس نمونه هایی که دارای کاریوتایپ و تست متابولیک نرمال بوده و ناهنجاری x شکننده نشان ندادند، با استفاده از روش تکثیر پروب های چند گانه وابسته به اتصال (mlpa) برای ناهنجاری های ساب تلومریک مورد بررسی قرار گرفتند.بررسی با 2 کیت salsa mlpa kit p036-e1 و salsa mlpa kit p070-b1 انجام شد. در بررسی انجام شده 2 بیمار (5%) با استفاده از هر دو کیت p036-e1 و p070-b1 ناهنجاری ساب تلومریک نشان می دادند. ناهنجاریها از این قرار بودند: بیمار اول: حذف در ناحیه سانترومریک بازوی بلند کروموزوم 15، بیمار دوم: حذف در ناحیه ساب تلومریک بازوی کوتاه کروموزوم 3. بررسی والدین برای این ناهنجاریها انجام شد. فقط در مورد بیمار دوم، مادر بیمار نیزحذف در ناحیه ساب تلومریک بازوی کوتاه کروموزوم 3 را نشان می داد و در سایر موارد والدین نرمال بودند.

بررسی تاثیر اموزش مراقبت های ویژه ی روزمره ی زندگی به مراقبین در منزل بر عملکرد حرکتی درشت و تکامل حرکتی ظریف در کودکان فلج مغزی 6 تا 72 ماهه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی - دانشکده توانبخشی 1391
  زهرا قربانپور   روشنک وامقی

مقدمه:هدف مطالعه تعیین تاثیر آموزش مراقبت های ویژه ی روزمره ی زندگی به مراقبین در منزل، بر عملکرد حرکتی درشت و تکامل حرکتی ظریف کودکان فلج مغزی 6 تا 72 ماهه میباشد. روش بررسی: در این مطالعه ی تجربی، 40 کودک 6 تا 72 ماهه ی فلج مغزی از مراجعه کنندگان به کلینیک های توانبخشی تهران مطابق معیارهای تحقیق انتخاب شدند. و با همتاسازی از نظر نوع فلج مغزی، نوع کلینیک، سن کودک، بهره ی هوشی، تعداد جلسات کاردرمانی و سطح gmfcs به صورت تصادفی در دو گروه قرار گرفتند.ابزار اصلی جمع آوری داده ها شامل:gmfm و pdms-r بود. داده ها قبل، 1.5 ماه و 3 ماه بعد از مداخله توسط فردی غیر از محقق جمع آوری شدند. برای اجرای مداخله محقق در منزل کودکان گروه مداخله حضور می یافت و آموزش های مربوط به مراقبت های ویژه ی روزمره ی زندگی را به صورت عملی طی 1 جلسه ی 4 ساعته همراه با تطبیق منزل ارائه می داد. و 3 ماه اجرای مداخله را پیگیری می کرد. برای تحلیل داده ها از آزمون های کولموگروف اسمیرنوف، تی مستقل، کای اسکوور،آزمون با اندازه های تکراری، آنالیز کوواریانس و آنالیز واریانس استفاده شد. یافته ها:عملکرد حرکتی درشت و ظریف در هر دو گروه در طول زمان تفاوت معناداری داشت. پیشرفت عملکرد حرکتی درشت 5/1 ماه و 3 ماه بعد از مداخله در گروه مداخله به طور معناداری بیشتر از گروه مداخله بود. اما پیشرفت تکامل حرکتی ظریف 5/1 ماه و 3 ماه بعد از مداخله بین دو گروه تفاوت معناداری نداشت. متغیر های مربوط به مراقب با تغییرات عملکرد حرکتی درشت و ظریف ارتباط معنادار نداشتند. نتیجه گیری: مداخله باعث بهبود عملکرد حرکتی درشت کودکان فلج مغزی 6 تا 72 ماهه می شود.اما بر تکامل حرکتی ظریف تاثیر نگذاشت.

بررسی مقایسه ای کیفیت زندگی سالمندان شهری وروستایی مراجعه کننده سرپایی به درمانگاه داخلی بیمارستان امام سجاد(ع)شهرستان شهریار تهران از تیر ماه 1389 تا تیر ماه 1390
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی - دانشکده توانبخشی 1390
  زهرا حاجی هاشمی   احمد علی اکبری کامرانی

مقدمه: جهت ارتقاء سلامت،پیشگیری از بیماریهای مزمن و کاهش بروز بیماریهای خاص در سالمندان، اولین گام شناسایی وضعیت زندگی و سلامتی سالمندان و عوامل موثر بر آن می باشدکه این امر با سنجش کیفیت زندگی میسر است. این مطالعه با هدف مقایسه کیفیت زندگی در سالمندان شهر نشین و روستانشین مراجعه کننده سرپایی به درمانگاه داخلی بیمارستان امام سجاد شهریار از تیر ماه1389 لغایت تیر ماه1390انجام شد. روش: این یک مطالعه توصیفی-تحلیلی مقطعی بود که بر روی 203 سالمند شهری و روستایی مراجعه کننده سرپایی به درمانگاه داخلی انجام شد.کیفیت زندگی با پرسشنامهsf-36اندازه گیری شد. داده های جمع آوری شده وارد نرم افزار spss شده و با ازمون مقایسه میانگین ها و همچنین آزمون رگرسیون برای تعیین مهمترین عوامل موثر بر کیفیت زندگی، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: در کل از 203 نمونه سالمند 60 سال و بالاتر مورد مطالعه 103 نفر شهری و 100 نفر روستای بودند میانگین سنی نمونه های شهری (انحراف معیار=6.72 )68.83در بازه 92-60 سال و میانگین سنی نمونه های روستایی(انحراف معیار=7.4)69.9 در بازه 94-60 سال بود. در آزمون رگرسیون با استفاده از متد step wiseدر حیطه عملکرد جسمانی؛ جنسیت ، گروه سنی و اشتغال بر کیفیت زندگی اثر معنی دار داشتند. در حیطه محدودیت ایفای نقش بدلیل مشکلات جسمانی فقط وضعیت تحصیلات بر کیفیت زندگی؛ در حیطه درد جسمانی: وضعیت تحصیلات، جنسیت و محل زندگی بر کیفیت زندگی؛ در حیطه سلامت عمومی: جنسیت و وضعیت اشتغال بر کیفیت زندگی؛ در حیطه سر زندگی و در حیطه عملکرد اجتماعی: وضعیت اشتغال بر کیفیت زندگی؛ در حیطه محدودیت ایفای نقش بدلیل مشکلات عاطفی: محل زندگی و در حیطه سلامت روانی جنسیت بر کیفیت زندگی اثر داشته اند. نتیجه گیری:محل زندگی در شهر و روستای شهریار بجز در حیطه درد جسمانی و محدودیت ایفای نقش بدلیل مشکلات عاطفی بر روی کیفیت زندگی تاثیری نداشت

طراحی و روانسنجی ابزار ارزیابی عمومی وضعیت آموزش بالینی در رشته های توانبخشی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی - پژوهشکده علوم بهزیستی 1391
  سیده اعظم سیدی ایرج   روشنک وامقی

مقدمه: یکی از مشکلات موجود در فرآیند ارزیابی، بویژه ارزیابی آموزش بالینی در رشته های توانبخشی، فقدان ابزاری با معیارهای عینی برای ارزیابی است. با توجه به تأثیر ارزیابی مناسب بر کسب اطمینان از کیفیت اموزش بالینی، این مطالعه با هدف تهیه و تعیین روایی و پایایی ابزار ارزیابی عمومی و ضعیت آموزش بالینی در رشته های توانبخشی انجام شده است. روش کار: در این پژوهش ابزارسازی و متدلوژیک، در مرحله اول با بررسی متون و منابع و تشکیل جلسه بحث گروهی متمرکز با اساتید بالینی رشته های توانبخشی (اعضای هیأت علمی رشته های فیزیوتراپی، کاردرمانی، ارتوپدی فنی و گفتاردرمانی) – به شیوه نمونه گیری در دسترس- شاخص ها ی ارزیابی آموزش بالینی بدست آمد. سپس در مرحله دوم بعد از طبقه بندی شاخص ها و تدوین ابزار اولیه، روایی صوری و محتوای ابزار به روش لاوشه و پایایی آن به روش آزمون- بازآزمون و محاسبه ضریب آلفای کرونباخ با استفاده از نرم افزار آماری spss19 تعیین شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل محتوای بحث گروهی متمرکز، منجر به تعیین 57 شاخص ارزیابی آموزش بالینی، در پنج طبقه ( آموزش دهنده، آموزش گیرنده، مدیریت آموزش بالینی، عرصه آموزش بالینی و ارزشیابی) شد و در نهایت، ابزار نهایی در قالب سه پرسشنامه تدوین گردید. ضریب همبستگی (آزمون- بازآزمون) برای پرسشنامه « مربیان» با 32 شاخص، برابر 9/0، ضریب آلفای کرونباخ 88/0 و ضریب روایی 84/0بدست آمد. ضریب همبستگی (آزمون – بازآزمون) برای پرسشنامه « دانشجویان » با 32 شاخص، برابر 7/0، ضریب آلفای کرونباخ 92/0 و ضریب روایی 81/0بدست آمد و ضریب همبستگی (آزمون- بازآزمون) برای پرسشنامه « ارزیابان آموزشی» با 20 شاخص، برابر9/0، ضریب آلفای کرونباخ 72/0و ضریب روایی 83/0 بدست آمد. نتیجه گیری: ابزار طراحی شده برای ارزیابی عمومی وضعیت آموزش بالینی در رشته های توانبخشی با توجه به نتایج بدست آمده از روایی و پایایی مناسب و قابل قبول برخوردار است. وازه های کلیدی: ارزیابی، آموزش بالینی، روایی و پایایی، رشته های توانبخشی

ارائه و تدوین شاخص های رفاه خانواده به منظور دستیابی به مدل رفاه خانواده در ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1391
  ملیحه عرشی   مصطفی اقلیما

چکیده مقدمه: سیاست خانواده یکی از بخش‎های مهم سیاست گذاری است که در بعضی کشورها بخشی جداگانه از دیگر فصل های رفاه را به خود اختصاص داده است. هدف این مطالعه تعیین شاخص های رفاه خانواده در ایران از نظر صاحب نظران و سیاست گذاران است. روش: این مطالعه با استفاده از روش ترکیبی انجام شده است. در بخش میدانی جمع آوری اطلاعات در دو فاز انجام شده است. فاز اول با روش دلفی و فاز دوم با روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی داده ها (ahp) صورت گرفته است. این مطالعه در فاز دلفی طی یک مرحله مقدماتی و سه دور انجام پذیرفته است که در مرحله مقدماتی 12 نفر، در دور اول 78 نفر، دور دوم 46 نفر و دور سوم 40 نفر از صاحب نظران و سیاست گذاران که با شیو? هدفمند و گلوله برفی انتخاب شده بودند، مشارکت داشتند. در طی این 4 مرحله نظرات و پیشنهادات متخصصین در خصوص شاخص‎های رفاه خانواده در قالب کمی و کیفی دریافت شد. در فاز دوم بین 50 شاخص استخراج شده در انتهای دور سوم دلفی که دارای اولویت بودند، توسط 11 نفر از متخصصین، مقایسه زوجی با روش ahp انجام گرفت. در تمامی مراحل تحقیق قابلیت اعتماد پژوهش با استفاده از روش‎های مختلف تعیین اعتبار مانند اشتغال و درگیری طولانی مدت، مثلث سازی، گزارش گیری از همگنان، تحلیل موارد منفی بررسی به وسیله اعضاء، تشکیل پانل متخصصین، مورد تایید قرار گرفت. یافته ها: در فاز اول تحقیق (دلفی) 146 شاخص در 10 بعد استخراج شد. همچنین با روش ahp وزن هر یک از ابعاد و شاخص ها در رفاه خانواده مشخص گردید. پس از بررسی و مقایسه نتایج دلفی و ahp، 23 شاخص دارای اولویت، 10 شاخص مهم و 5 شاخص جزء شاخص های ضروری قرار گرفت. 5 شاخص یا ویژگی ضروری برای رفاه خانواده در ایران از نظر صاحب‎نظران و متخصصین عبارت است از: اختصاص فصلی از برنامه توسعه به سیاست رفاه خانواده، نسبت خانواده های استفاده کننده از بیمه های درمانی پایه به کل خانواده ها، قانون آموزش رایگان برای کودکان تا پایان دوران متوسطه، نسبت کودکان استفاده کننده از آموزش رایگان تا پایان دوره متوسطه به کل کودکان در این سن آموزش، نسبت خانواده های زیر خط فقر به کل خانواده ها. بحث و نتیجه گیری: سیاست رفاه خانواده در ایران نیاز به فصل و برنامه جداگانه از دیگر برنامه های اجتماعی و رفاه دارد. آموزش رایگان برای کودکان و بهره مندی کودکان از این آموزش و توجه به نیازهای اساسی اقتصادی، فقر خانواده و بیمه های درمانی پایه نیز باید جزء سیاست گذاری های کلان قرار گیرد. واژگان کلیدی: سیاست خانواده، رفاه خانواده، شاخص، دلفی، فرآیند تحلیل سلسله مراتبی داده ها.

بررسی مقایسه ای عوامل مؤثر بر انگیزش شغلی از دیدگاه کارمندان و مدیران بهزیستی استان سمنان در سال 1392
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی - دانشکده علوم توانبخشی 1393
  نفیسه آلبویه   روشنک وامقی

هدف: در این تحقیق عوامل موثر بر انگیزش شغلی از دیدگاه کارمندان و مدیران بهزیستی استان سمنان شناسایی شده و تفاوت های احتمالی مورد مقایسه قرار گرفته است. روش بررسی: در مطالعه حاضر ابتدا با بهره برداری از مدل انگیزش شغلی هرزبرگ و نیز با توجه به ابزارهای مختلفی که در ایران و دنیا بر اساس این مدل طراحی شده اند، پیش نویسی از پرسشنامه محقق ساخته «عوامل موثر بر انگیزش شغلی » تهیه و سپس نظر 5 نفر از صاحب نظران امر مدیریت و نیز ?? نفر از کارمندان و ? نفر از مدیران بهزیستی استان سمنان که به روش هدفمند انتخاب شدند با استفاده از روش لاوشه در خصوص روایی صوری و محتوایی ابزار محقق ساخته اخذ گردید. آنگاه به تعیین پایایی ابزار از طریق محاسبه ضریب همبستگی آزمون-باز آزمون پرداخته شد. پس از اخذ مجوز اجرا، از کارمندان و مدیران جهت شرکت در پژوهش رضایت آگاهانه کسب شد. آن گاه با توجه به معیارهای ورود و خروج کلیه افراد واجد شرایط پرسشنامه را تکمیل کردند. یافته ها: نتیجه تحقیق حاضر بر خلاف تئوری هرزبرگ که در آن عوامل درونی در ایجاد انگیزه موثرتر از عوامل بیرونی شناخته شده اند نشان داد که عوامل بیرونی از عوامل درونی در ایجاد انگیزه موثرترند. نتایج نشان می دهد که عوامل انگیزش اصلی در کارمندان و مدیران بهزیستی استان سمنان در مجموع، عمدتا عواملی هستند که به نحوی به شیوه های مدیریت و سرپرستی مدیران بالادست ارتباط دارند. نتیجه گیری: اختلاف بین نتایج تحقیق حاضر با تئوری هرزبرگ می تواند ناشی از این باشد که در سازمان های دولتی در ایران که تحقیق حاضر مثالی از آن است هنوز عوامل بیرونی به اندازه کافی برای کارمندان و مدیران مهیا نشده است؛ لذا پیش از تأمین این عوامل نمی توان انتظار داشت که جایی برای اندیشیدن یا انتظار داشتن کارمندان برای تأمین عوامل درونی باقی مانده باشد. کلید واژه ها:

نیازسنجی تکنولوژی های کمک توانبخشی – نوجوانان دانش آموز کم شنوا و ناشنوا، شهر اهواز، سال 1392
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی - دانشکده توانبخشی 1392
  معصومه زمان پور   نیکتا حاتمی زاده

با توجه به اینکه یکی از راههای حفظ و ارتقای استقلال معلولین و افزایش مشارکت ایشان در اجتماع، ارائه وسایل کمکی توانبخشی مناسب به ایشان است، لازم است به منظور فراهم کردن ابزار کمکی برای آنها میزان نیازشان به ابزار کمکی را سنجید. هدف تحقیق حاضر تعیین نیازهای برآورده شده و برآورده نشده دانش آموزان ناشنوا و کم شنوای شهر اهواز و والدین ایشان به «آگاهی از وجود وسایل تکنولوژی کمکی» و «سودمند دانستن وسایل موجود کنونی» در صورت آگاه شدن از وجود آنها بود. در این نیازسنجی، 72 دانش آموز کم شنوا و ناشنوای مقاطع راهنمایی و متوسطه که در مدارس ویژه ی ناشنوایان و عادی در سال تحصیلی 1392-1391 در شهر اهواز، مشغول به تحصیل بودند، با روش نمونه گیری طبقه بندی شده، انتخاب شدند و پس از کسب رضایت از والد/ دانش آموز، با دانش آموزان و والدین ایشان مصاحبه انجام شد. برای انجام نیاز سنجی از ابزار محقق ساخته 76 سوالی استفاده شد که روایی محتوایی آن با کسب نظر از 12 صاحب نظر و بکار بردن شیوه لاواشه 78 .0محاسبه گردید، همچنین پایایی آزمون- باز آزمون برای پرسشنامه به فاصله 2 هفته برای مفید دانستن بررسی شد و 21 نفر از دانش آموزان و والدین ایشان برای آزمون مجدد جهت سنجش تکرارپذیری شرکت کردند که همبستگی پیرسون معناداری به اندازه r =0.73 میان پاسخ دانش آموزان و r = 0.60 میان پاسخ والدین به سوالات نیازسنجی در دو نوبت آزمون مشاهده شد. همچنین بر اساس آزمون مک نمار همبستگی معناداری میان پاسخ دانش آموزان و والدین به سوالات الویت بندی و داشتن محدودیت در موقعیت های شش گانه در دو نوبت آزمون وجود داشت. برای تعیین میزان همخوانی پاسخ های دانش آموز و والدین به سوالات نیازسنجی و تعیین الویت هایشان در مورد نیاز به ابزار تکنولوژی توانبخشی از روش همبستگی اسپیرمن و کندال استفاده شد. یافته ها: همه والدین و دانش آموزان از وجود سمعک اطلاع داشتند و اکثر دانش آموزان (69 نفر از 72 نفر) از سمعک دیجیتالی استفاده می کردند اما علی رغم آن، تقریباً همه ایشان در انجام یک یا چند فعالیت زندگی که در حال حاضر برای انجام آنها وسایل کمک توانبخشی وجود دارد، دچار محدودیت بودند و شیوع محدودیتهای عملکردی دانش آموزان در موقعیت های استفاده از ساعت زنگدار (44 .94%) و صحبت کردن با تلفن (5 .87%) بیشتر از سایر موقعیت ها بود. 71 والد- دانش آموز از وجود هیچ یک از وسایل کمکی معرفی شده آگاه نبودند و هیچیک از ایشان آن وسایل را در اختیار نداشتند. نتیجه گیری: آگاهسازی گسترده نوجوانان کم شنوا و والدین ایشان از وسایل کمکی که بالقوه می تواند در ارتقاء زندگی ایشان مفید باشد، ضروری به نظر می رسد. انجام پژوهش حاضر به دستیابی اطلاعاتی انجامید که می تواند در برنامه ریزی تأمین تکنولوژی های توانبخشی برای نوجوانان شهر اهواز بکار برده شود.

مقایسه دیدگاه مربیان و دانشجویان دانشگاه علوم بهزیستی و توان بخشی درباره وضعیت آموزش بالینی رشته های توان بخشی در سال 1392-93
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی - پژوهشکده علوم بهزیستی 1393
  رضا کریمی نژاد   کیانوش عبدی

زمینه و هدف:دوره های کارآموزی به لحاظ اهمیت، به عنوان قلب آموزش حرفه ای شناخته شده اند. زیرا بیش از 50 درصد وقت دانشجویان در محیط های بالینی و کارآموزی سپری می گردد. در نتیجه کسب صلاحیت لازم در انجام مهارت¬های بالینی مستلزم محیط آموزش بالینی موثر است. در این مورد دست اندرکاران آموزش برای شناخت یک محیط آموزشی اثربخش می¬توانند دیدگاه¬های مربی و دانشجوی بالینی را در نظر گرفته و با بکارگیری آنها آموزش بالینی را غنی¬تر سازند.این مطالعه با هدف مقایسه دیدگاه مربیان و دانشجویان درباره وضعیت آموزش¬بالینی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی تهران انجام شد. روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه توصیفی مقطعی است که در سال 1392-93 انجام شد. بر اساس نمونه¬گیری در دسترس و معیارهای ورود به مطالعه ازرشته¬هایارتوپدی¬فنی، فیزیوتراپی، کاردرمانی و گفتاردرمانی تعداد 54 نفر مربی¬بالینی و 178 نفر دانشجو در این مطالعه شرکت داشتند. تمامی افراد پرسشنامه ارزیابی وضعیت آموزش بالینی در رشته¬های توانبخشی که روایی و پایایی آن قبلا تعیین شده بود را تکمیل کردند. پس از وارد کردن داده¬های پرسشنامه¬ها در نرم افزار spss میانگین امتیازات مربیان¬بالینی و دانشجویان در مورد حیطه¬های آموزش بالینی و در کل در سه طبقه «خوب، متوسط، ضعیف» تعیین گردید. برای تحلیل آماری داده¬ها از آمارهای توصیفی (فراوانی، میانگین) و برای قضاوت در مورد تفاوت دیدگاه مربیان¬بالینی و دانشجویان درباره حیطه¬های آموزش بالینی و ارتباط بین متغیرهای مطالعه از آزمون¬های آماری (تی مستقل، تساوی واریانس¬ها و آزمون واریانس¬یکطرفه) بهره گرفته شد. یافته¬ها: بین دیدگاه مربیان و دانشجویان فقط در مورد حیطه آموزش¬گیرندگان¬بالینی تفاوت آماری مشاهده شد(0/006=p-value). بین دیدگاه مربیان¬بالینی با توجه به تحصیلات آنها در مورد «حیطه ارزشیابی بالینی» تفاوت آماری معنی¬دار وجود داشت(0/034 = p-value) وبا توجه به جنسیت مربیان¬بالینی در مورد «حیطه آموزش¬گیرندگان¬بالینی» تفاوت آماری مشاهده شد(0/044 = p-value).بین دیدگاه دانشجویان فقط با توجه به رشته تحصیلی آنها به غیر از حیطه مدیریت در مورد سایر حیطه¬ها اختلاف آماری مشاهده شد. اکثر مربیان¬بالینی و دانشجویان وضعت کلی آموزش¬بالینی را متوسط ارزیابی کرده بودند. نتیجه¬گیری: وضعیت آموزش¬بالینی رشته¬های توانبخشی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی نیازمند تأمین جامع¬تر امکانات و تجهیزات محیط بالینی، بازنگری در مدیریت و ارزشیابی آموزش¬بالینیبرای بهبود شرایط کنونی ضروری می¬باشد.

تبیین مشکلات زنان مبتلابه مولتیپل اسکلروزیس
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی - پژوهشکده علوم اجتماعی 1393
  پروانه خفتان   میلحه عرشی

بیماری ام .اس(مولتیپل اسکلروزیس) یکی از شایع ترین و ناتوان کننده ترین بیماریهای مغز و اعصاب محسوب می گردد. میانگین سن شروع حدود 30 سال است. شیوع آن در زنان دوتا سه برابر مردان است. شروع بیماری ام اس اغلب سبب کاهش اولیه یا همه جانبه کارکردهای جسمانی، اجتماعی و شناختی فرد می شود و بر کیفیت زندگی بیمار، خانواده و افراد نزدیک او اثر مخربی می گذارد. هدف مطالعه پیش رو تبیین مشکلات زنان مبتلا به ام .اس در حیطه های فردی، خانوادگی، درمان و جامعه بود. در مطالعه حاضر از روش تحلیل محتوا که یک شیوه پژوهش کیفی است، بهره گرفته شده است. براساس روش نمونه گیری هدفمند و نیز معیار اشباع نظری،23 نفر اززنان مبتلا به ام اس مراجعه کننده به انجمن حمایت از بیماران ام .اس تهران در سال 93 در این مطالعه شرکت نمودند. تکنیک گرد آوری اطلاعات روش مصاحبه نیمه ساختارمندعمیق بود. داده ها با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی مورد تحلیل و بررسی قرارگرفت. قابلیت اعتماد و باور پذیری داده ها از طریق بررسی به وسیله اعضاء و متخصصین و گزارش گیری از همگنان در روش جمع آوری داده ها، به دست آمده است. از مجموع مصاحبه ها 1100 کد استخراج شد که در چندین مرحله تحلیل و ادغام کدهای مشابه چهار طبقه اصلی شامل "مسایل فردی"،" مشکلات در تعامل با خانواده"،" مشکلات در تعامل با جامعه"و "مشکلات درمانی" و 26زیر طبقه و160کد بدست آمد. زنان مبتلا به ام .اس با مشکلات بسیاری در ارتباط با بیماری خود روبرو هستند. که با حمایت اجتماعی و خانوادگی می توان سهمی موثری در کاهش آلام و رنج های آنان داشت.

بررسی رابطه ویژگی های شغلی با سلامت روان درکارشناسان توانبخشی مراکز دولتی و خصوصی تحت نظارت سازمان بهزیستی استان تهران 1393
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی - دانشکده علوم توانبخشی 1393
  زهره زنگویی   روشنک وامقی

امروزه سلامت روان به عنوان بکی از مسائل مورد توجه در این بخش تبدیل شده است. برای تامین سلامت روان باید مولفه های موثر برآن را شناسایی کرد.این مطالعه با هدف بررسی رابطه ویژگی های شغلی و سلامت روان کارشناسان توانبخشی مراکز دولتی وخصوصی تحت نظارت سازمان بهزیستی استان تهران در سال 1393 انجام گرفت.این پژوهش کاربردی و از نوع مطالعات توصیفی-تحلیلی که برروی کارشناسان توانبخشی شاغل در مراکز دولتی وخصوصی تهران (104نفر) به صورت سرشماری انجام شد.مطالعه حاضر نشان دادکه ارتباط معناداری میان ویژگی های شغلی و سلامت روان در کارشناسان توانبخشی وجود دارد.

بررسی و گزارش 9 مورد بیمار مبتلا به فتوکروموسیتوما
thesis وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی - دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی شهید بهشتی 1368
  روشنک وامقی   ابوالقاسم هاشمی

چکیده ندارد.

بررسی کیفیت زندگی معلولین ضایعه نخاعی عضو انجمن ضایعات نخاعی تهران در سال 82-81
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی 1382
  غلامحسن عظیمی   روشنک وامقی

هدف از این رساله ‏‎"‎‏بررسی کیفیت زندگی معلولین ضایعه نخاعی عضو انجمن ضایعات نخاعی شهر تهران ‏‎"‎‏است.