نام پژوهشگر: محمدتقی قربانیان
قدرت اله فلسفی نیا محمدتقی قربانیان
هم کشتی سلول های بنیادی با یکدیگر دریچه های جدیدی را فرا روی محققین علم سلول درمانی گشوده است. با این روش میتوان سبب بهبود شرایط کشت و تمایز بهتر سلول های بنیادی شد. فاکتورهای رشد عصبی (neurotrophic factors,ntfs)، مولکول هایی هستند که نقش های بسیار حیاتی در بقا، تکثیر و تمایز سلول های بنیادی دارند. هدف از این تحقیق ارزیابی بیان فاکتورهای نوروتروفیک (gdnf، bdnf، cntf،nt3) و سرعت تکثیر سلول های بنیادی عصبی(neural stem cells, (nscs در هم کشتی این سلول ها باسلول های بنیادی مزانشیمی (bone marrow-derived mesenchymal stem cells, bmscs) و نیز توان تولید پروتئین bdnf در nsc و bmsc است. سلول های nsc و bmsc از موش صحرایی بالغ استخراج شد. جهت جداسازی nscs، ابتدا بخشی از لب گیجگاهی برداشته و پس از هضم مکانیکی با پیپت پاستور استریل باریک شده با شعله آتش و هضم مکانیکی با آنزیم تریپسین و dnase، توده سلولی در محیط dmem/f12 حاوی fbs ده درصد و پنی سیلین-استرپتومایسین یک درصد کشت داده شد. برای جداکردن bmscs، مغز استخوان استخوان های فمور و تیبیا تخلیه و در محیط فوق الذکر کشت داده شد. هم کشتی nscs با bmscs در ظرف ترانس ول و در محیط dmem/f12 حاوی fbs ده درصد و پنی سیلین-استرپتومایسین یک درصد انجام شد. ایمنوسیتوشیمی، سرعت تکثیر به روش هموسایتومتر و نیز بیان فاکتورهای نوروتروفیک به روش rt-pcr در nscs، در همکشتی این سلول ها با bmscsبررسی گردید. همچنین میزان تولید پروتئین bdnf در bmsc و nsc به روش elisa مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که nscs و bmscs از نظر بیان ntfs دارای الگوی مشابهی هستند. تکثیر nscs در شرایط هم کشتی به طور معنی داری افزایش می یابد. مقایسه نیمه کمی بیان ntfs بین گروه های nsc هم کشتی و کنترل تفاوتی نشان نداد. تولید پروتئین bdnf در bmsc نسبت به nsc افزایش معنی داری دارد. لذا به نظر می رسد جهت مقاصد سلول درمانی، nscهای همکشت شده با bmsc نسبت به nscهای معمولی مناسب تر است.
زهرا نیکوزاد محمدتقی قربانیان
امروزه سلول درمانی روشی مورد قبول در درمان و ترمیم بافت می باشد. پلاستیسیتی سلول های بنیادی بالغ از جمله سلول های بنیادی مزانشیمی، آن ها را در درمان بسیاری از بیماری ها مانند بیماری های کبدی توانمند ساخته است. سلول های بنیادی مزانشیمی به علت توان تمایزی و قدرت تکثیر فوق العاده به عنوان منبع سلولی مورد توجه ای برای کاربردهای درمانی می باشند. سلول های بنیادی مزانشیمی در بافت های مختلفی، مانند مغز استخوان وجود دارند و توانایی تمایز به بافت های متنوعی از جمله سلول های بافت کبدی (هپاتوسیت ها) را دارند. هدف ما در این تحقیق بررسی شاخص های عملکرد سلول کبدی و بیان ژن های کبدی در سلول های بنیادی مزانشیمی و هپاتوسیت ها در شرایط کشت می باشد.سلول های بنیادی مزانشیمی مغز استخوان از فمور و تیبیای موش صحرایی جدا و در محیط های mem-?، dmem، rpmi کشت داده شدند. همچنین هپاتوسیت ها نیز از بافت کبد جدا و در محیط dmem کشت داده شدند. بیان ژن های کبدی مانند آلفافتوپروتئین، آلبومین، سیتوکراتین 18، سیتوکراتین 19 در سطح mrna و با تکنیک rt-pcr در پاساژ سلولی 1و2 اندازه گیری شد. دیگر عملکردهای سلول کبد مانند سنتز آلبومین و اوره و ذخیره گلیکوژن نیز در سلول های مزانشیمی مورد سنجش قرار گرفت.در شرایط کشت، سلول های بنیادی مزانشیمی مغز استخوان و هپاتسیت های کبدی، عملکردهای ویژه کبد مانند سنتز آلبومین، اوره، ذخیره گلیکوژن و بیان برخی از ژن های کبدی را نشان دادند. علاوه بر این، پروفایل پروتئینی سلول های بنیادی مزانشیمی نیز شباهت زیادی با هپاتوسیت ها نشان دادند.این نتایج نشان می دهد که سلول های بنیادی مزانشیمی برخی از شاخص های عملکردی کبد را نشان دادند و می توانند منبعی با ارزش برای پیوند سلول های بنیادی بالغ در ترمیم کبد باشند.
مرضیه داودی حسن پایلاخی
رحم، بافتی پویاست که در پاسخ به تغییرات هورمونی طی چرخه¬های تولیدمثلی تحت فرآیندهای دوره¬ای بازسازی، تمایز و ریزش قرار می¬گیرد. در سال¬های اخیر سلول¬های بنیادی بالغ در آندومتر انسان و موش شناسایی شده¬اند. فاکتورهای رونویسی oct4 و sox2 برای حفظ پرتوانی سلول ضروری می¬باشند. در مطالعه حاضر بیان oct4 و sox2 بافت رحم موش اواریکتومی در مقایسه با موش¬های اواریکتومی تیمار شده با هورمون¬های تخمدانی اگزوژن با استفاده از ایمنوهیستوشیمی و real time pcr بررسی شد. موش¬های ماده بالغ پس از تعیین سیکل با اسمیر واژن، اواریکتومی شدند. پس از 2هفته، موش ها با هورمون¬های استرادیول، پروژسترون و ترکیب استرادیول- پروژسترون به مدت 5 روز تیمار شدند و پس از قربانی شدن، رحم برداشته شد. رنگ¬آمیزی هماتوکسیلین- ائوزین، ایمنوهیستوشیمی نشانگرهای پرتوانی oct4 و sox2 بر روی برش¬های پارافینی ناحیه میانی شاخ رحم و real time pcr از dna مکمل mrna نشانگرهای پرتوانی آماده شده از بافت رحم انجام شد. رنگ¬آمیزی ایمنوفلوروسنت، تفاوت در جایگاه بیان نشانگرهای پرتوانی oct4 و sox2 را در آندومتر و میومتر رحم گروه¬های تیمار نشان داد. مقایسه چرخه نرمال آستانه (ct)، سطوح متفاوت بیان ژن¬های نشانگر پرتوانی را در گروه درمان با استرادیول در مقایسه با سایر گروه¬ها نشان داد. مطالعه حاضر نشان داد که بیان oct4 و sox2 در رحم موش نحت تاثیر هورمون های استروئیدی است.
ماندانا امام دوست شارک محمدتقی قربانیان
مقدمه: نورون¬زایی فرایندی است که نورون¬ها از سلول¬های بنیادی عصبی و سلول¬های اجدادی تولید می شوند. یکی از نواحی مغز که در آن نورون¬زایی رخ می¬دهد، ناحیه¬ی زیر بطنی (svz) دیواره جانبی بطن¬های طرفی است. نورون¬زایی svz تحت تأثیر هورمون¬ها می¬باشد؛ بنابراین اولین هدف مطالعه حاضر ارزیابی نورون¬زایی svz در طول چرخه¬ی فحلی بود و دومین هدف بررسی اثرات فرمون و پرولاکتین بر نورون¬زایی svz بود. مواد و روش¬ها: موش¬های ماده بالغ نژاد nmri8-6 هفته به 6 گروه¬ تقسیم شدند: پرواستروس، استروس، مت¬استروس، دی-استروس، آبستی کاذب و گروهی که در معرض فرمون بودند. موش¬ها با فیکساتیو پارافرمالدئید پرفیوژن شدند، سپس مغز جدا شد و برش¬های آن برای رنگ آمیزی کریستال فاست ویوله و ایمنوهیستوشیمی gfap آماده شدند. شمارش سلولی و بررسی بافت¬شناسی با استفاده از میکروسکوپ نوری و فلورسنت انجام شد. نتایج: تراکم آستروسیت¬ها در پرواستروس بیشتر از سایر مراحل بود. همچنین تراکم آستروسیت¬ها در موش¬های که در معرض فرومون بودند بیشتر از سایر گروه¬ها بود. نتیجه گیری: نورون¬زایی در ناحیه svz مغز تحت تأثیر هورمون¬های استروئیدی و فرومون می باشد.
مریم قاسم زاده حسن کلایی محمدتقی قربانیان
روی یک عنصر کم مقدار می باشد که برای فعالیت بیش از 300 متالوآنزیم ضروری است. روی برای اسپرماتوژنز نرمال لازم است و نقش حیاتی در تکوین بیضه و پیشرفت اسپرماتوژنزیس دارد. روی بیشتر در سلول های زایا جمع شده، اما در بافت بینابینی و سلول های سرتولی یافت نمی شود. از این رو، هدف از این مطالعه مشخص کردن اثرات سولفات روی و استات روی بر بیان ژنی سلول های مزانشیمی مغز استخوان قوچ تیمار شده با رتینوییک اسید می باشد. بدین منظور، سلول های مزانشیمی با شش غلظت متفاوت روی (µm 10000، 1000، 100،10 ،1، 1/0) به مدت 7 و 14 روز با ترکیبات روی (سولفات روی و استات روی) تیمار شدند. تست mtt به منظور مطالعه اثر ترکیبات فوق بر روی زنده مانی سلول ها انجام شد. همچنین تغییرات بیان ژنی با تکنیک real time rt-pcr سنجیده شد. با توجه به نتایج، غلظت µm 1 و تیمار 7 روزه برای فاز بعدی مطالعه انتخاب شد. در فاز دوم مطالعه، سلول های بنیادی مزانشیمی به مدت 21 روز با رتینوییک اسید تیمار شدند و سپس به مدت 7 روز با سولفات روی و یا استات روی تیمار شدند. تغییرات بیان ژن های اختصاصی سلول های زایا vasa, piwill2, oct4, beta integrin (itg?1) سنجیده شد. با مقایسه نتایج حاصل از تیمار رتینوییک اسید و نتایج حاصل از تیمار دو نوع روی، چنین به نظر می رسد که سولفات روی و استات روی اثرات مشابهی بر بیان ژن های زایا دارند. هرچند که مطالعات بیشتری جهت روشن شدن مکانیسم دقیق فعالیت یون روی بر سلول های زایا و پروسه اسپرماتوژنز باید انجام گیرد.
بهناز عارف زاده سوسن کبودانیان اردستانی
بیماری سرطان با رشد کنترل نشده سلول¬های غیرطبیعی همراه است. سرطان پستان یکی از انواع شایع سرطان است که 18 درصد از کل سرطان¬های زنان را به خود اختصاص داده است. کشف داروهای جدید ضد سرطان به دلیل مشکلات داروهای در دسترس کنونی مثل سمیت و مقاومت دارویی ضروری است. کورکومین از ریزوم گیاه زردچوبه استخراج شده است. از پودر کورکومین برای درمان اختلالات صفراوی، بی¬اشتهایی، التهاب، اختلالات کبدی، بهبود زخم، سینوزیت و روماتیسم استفاده میشود. کورکومین دارای اثرات دارویی در مسیرهای آپوپتوز، ضد تکثیر سلولی، آنتی اکسیدانت و ضدرگزایی است. پیشنهاد شده از اثرات این ترکیب در پیشگیری از سرطان استفاده شود. با این حال، حلالیت بسیارضعیف آن در محیط آبی باعث محدودیت استفاده از این ترکیب ارزشمند شده است. در این مطالعه از دندروزوم به خاطر حلالیت در آب، داشتن ابعاد نانو و عدم سمیت سلولی برای انتقال کورکومین به سلول استفاده شده است. ما فعالیت سیتوتوکسیک ترکیبات علیه رده سلول سرطانی پستان 1t4 موش balb/c را با استفاده از سنجش استاندارد mtt ارزیابی کردیم. نانوکورکومین مرک و سنتز شده در آزمایشگاه داخل کشور بطور معنی¬داری نسبت به کورکومین حل شده در اتانول موجب مرگ سلول¬های 1t4 شدند. همچنین پس از تیمار سلول¬ها با نانوکورکومین و کورکومین حل شده در اتانول، درصد سلول¬های آپوپتوز یافته با استفاده از رنگ آمیزی اتیدیوم بروماید/آکریدین اورنج و شمارش سلولی با میکروسکوپ فلورسنت بررسی گردید. نانوکورکومین مرک (کورکومین حل شده در دندروزوم) 6/52 درصد و کورکومین مرک حل شده در اتانول 9/18 درصد آپوپتوز را در سلول¬های 1t4 القا نمودند که تقریبا نزدیک به کنترل مثبت (دکسوروبیسین) می¬باشد. علاه براین، ما وضعیت استرس اکسیداتیو و تولید نیتریک اکساید(no) را نیز در رده سلولی 1t4 تیمار شده با ترکیبات بررسی نمودیم. اگرچه همه ترکیبات بعد از 6 ساعت میزان no را افزایش دادند اما نانوکورکومین به طور معنی¬داری میزان no را 6 و 24 ساعت بعد در سلول¬های 1t4 افزایش داد. در بررسی فعالیت آنتی اکسیدانتی ترکیبات با روش abts همه ترکیبات به غیر از نانو خاصیت آنتی اکسیدانتی را نشان می¬دهند. همچنین نانوکورکومین و کورکومین محلول در اتانول روی تولید ros اثری نداشتند.
طاهره بشیری محمدتقی قربانیان
سلول¬های بنیادی مزانشیمی (mscs) در ترمیم بافت¬های بدن دخیل هستند و منبع سلولی جذابی را برای مهندسی بافت تشکیل می¬دهند. پتانسیل تجدیدی آن¬ها توسط پیری سلولی ناشی از استرس اکسیداتیو مختل می شود. آلفا لیپوئیک اسید (ala) به دلیل خواص آنتی اکسیدانتی به خوبی شناخته شده است. ala هرگونه افزایش استرس اکسیداتیو همراه با سن را به طور موثری کاهش می¬دهد. از این رو هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر ala بر بقا و تکثیر mscs در کشت آزمایشگاهی بود. سلول¬های بنیادی جدا شده از مغز استخوان و بافت چربی موش صحرایی پاساژ چهارم از طریق 24 ساعت فقر سرم و هیدروکسی اوره µm 2 همزمان شده، پس از آن به مدت 48 ساعت در حضور m ala µ 1 کشت داده شدند. mtt برای ارزیابی میزان بقا و تکثیر سلول¬ها استفاده شد. بیان نشانگر تکثیر ki-67 ارزیابی شد. به منظور بررسی بیان ژن p53، rt-pcr انجام گرفت. نتایج mtt افزایش میزان تکثیر در گروه هایی که به مدت 48 ساعت با ala تیمار شده بودند را نشان داد. ایمنوسیتوشیمی ki-67 تفاوت معنی دار را بین گروه¬های کنترل و تیمار نشان داد. هیچ گونه تفاوت معنی داری بین گروه ها در بیان p53 یافت نشد. در نتیجه ala در افزایش میزان بقا و تکثیر سلول های بنیادی جدا شده از مغز استخوان و بافت چربی موش صحرایی موثر بود.
سمیرا دولت ابادی حسن پایلاخی
خانواده ادامتیس در تجزیه و بازسازی ماتریکس خارج سلولی و دیگر فرایندهای زیستی نقش دارند. اسیب اکسیداتیو در سلول های اپیتلیوم رنگدانه ای شبکیه چشم به دلیل عدم تعادل بین تولید و حذف گونه های واکنشگر اکسیژن می باشد که باعث نقص در عملکرد این سلول ها می شود و این، عامل اصلی اسیب ماتریکس خارج سلولی در بیماری دژنره شدن ماکولا وابسته به سن می باشد. هدف از این تحقیق بررسی تاثیر استرس اکسیداتیو روی بیان ژن¬های ادامتیس 3 ،2 ،1 و شبه ادامتیس 2 در سلولهای اپیتلیوم رنگدانه ای شبکیه چشم بود. برای ایجاد استرس اکسیداتیو، سلول های اپیتلیوم رنگدانه¬ای شبکیه در ابتدا کشت داده شده و سپس در معرض دوز های350 ،250 ،100 ماکرومولار هیدروژن پراکسید قرار گرفتند. تغییر در بیان ژن ها توسط real time pcr ارزیابی شد. هیدروژن پراکسید میزان بقاء سلولی را در مقایسه با گروه کنترل کاهش داد. استرس اکسیداتیو روی بیان ژن ها تاثیر گذاشت و بیان ژنهای¬ ادامتیس 3 ،1 و شبه ادامتیس 2 کاهش پیدا کرد. استرس اکسیداتیو روی بیان ژن های ادامتیس3 ،1 و شبه ادامتیس 2 در سلول های اپیتلیال رنگدانه¬ای شبکیه چشم تاثیر دارد. نتایج نشان می دهد که این ژن¬ها در بیماری دژنره شدن ماکولا وابسته به سن نقش بالقوه¬ای دارند