نام پژوهشگر: عادل رفیعی
سپیده قرایتی بتول علی نژاد
تکیه یکی از عناصر زبرزنجیری مهم در هر زبان است و بررسی های صوت شناختی، می تواند به شناخت بهتر آن کمک کند. هدف پژوهش حاضر، بررسی صوت شناختی تکیه ی واژگانی در زبان فارسی بوده است؛ به منظور دست یابی به هدف فوق، پرسش ها و فرضیه هایی را مطرح نمودیم تا بتوانیم جایگاه تکیه ی واژگانی را در اسم ها و صفت های بسیط و مشتق زبان فارسی معین نموده، اثر افزودن برخی پسوندها به ستاک را، از نظر تغییر جایگاه تکیه بررسی نماییم. همچنین این هدف را دنبال می کردیم که سه همبسته ی صوت شناختی بسامدپایه، دیرش و شدت را به ترتیب اهمیت در ایجاد تکیه واژگانی مرتب کنیم و به علاوه، تغییرات بسامد سازه های اول و دوم و نیز فضای واکه ای زبان فارسی در حالت های تکیه بر و بی تکیه و همچنین نسبت دیرش فاز بسته در موج چاکنایی را مورد بررسی قرار دهیم. جهت انجام این تحقیق، ده مورد از پرکاربردترین پسوندهای اشتقاقی و تصریفی زبان فارسی انتخاب شد. برای هر مورد از پسوندها، هشت واژه ی مشتق انتخاب گردید که فقط از یک پایه و وند مورد نظر تشکیل شده بود. سپس این واژه ها را، یکبار پایه به تنهایی و بار دیگر پس از افزودن وند، سه گویشور فارسی معیار که همگی مرد بودند و در رده سنی بین 25 تا 40 سال قرارداشتند، تلفظ کردند. درنهایت از ضبط صدای هر گویشور 144 واژه به دست آمد و در سه نفر مجموع کل واژه ها به 432 عدد رسید. واژه ها توسط دستگاه حنجره نگار ضبط شد و بسامد پایه، شدت، دیرش، بسامد سازه ی اول و دوم و نسبت دیرش فاز بسته ی موج چاکنایی در تمامی هجاها و واکه های واژه ها، با استفاده از نرم افزارspeech studio استخراج گردید و سپس مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. در بررسی های فوق، جهت انجام تحلیل های آماری از آزمون هایی در نرم افزار spss استفاده شد: در حالتی که مقایسه میان بیش از دو هجا یا واکه بود، از آزمون ناپارامتری فریدمن و در حالت مقایسه میان دو هجا یا واکه، از آزمون ناپارامتری ویلکاکسون استفاده شد. در حالتی که حجم نمونه به اندازه کافی بود و مجاز به استفاده از آزمون های پارامتری بودیم، در حالت مقایسه میان دو هجا یا واکه، از آزمون t زوجی و در حالت مقایسه میان بیش از دو هجا یا واکه، از آزمون اندازه های تکرارشده استفاده شد. نتایج به دست آمده به این شرح است: جایگاه تکیه ی واژگانی، در اسم ها و صفت های بسیط و مشتق زبان فارسی، هسته ی هجای آخر است. پسوندهای اشتقاقی تکیه بر هستند و پسوندهای تصریفی –ها، -تر و –ترین نیز، علی رغم قرار داشتن در دسته ی تصریفی ها، تکیه برند، اما پسوند –ی نکره تکیه بر نمی باشد.در بحث پیرامون عامل ایجادکننده ی تکیه ی واژگانی، همبسته ی صوت شناختی موثر در زبان فارسی در یک حالت، بسامدپایه و درحالت دیگر، دیرش تکیه یکی از عناصر زبرزنجیری مهم در هر زبان است و بررسی های صوت شناختی، می تواند به شناخت بهتر آن کمک کند. هدف پژوهش حاضر، بررسی صوت شناختی تکیه ی واژگانی در زبان فارسی بوده است؛ به منظور دست یابی به هدف فوق، پرسش ها و فرضیه هایی را مطرح نمودیم تا بتوانیم جایگاه تکیه ی واژگانی را در اسم ها و صفت های بسیط و مشتق زبان فارسی معین نموده، اثر افزودن برخی پسوندها به ستاک را، از نظر تغییر جایگاه تکیه بررسی نماییم. همچنین این هدف را دنبال می کردیم که سه همبسته ی صوت شناختی بسامدپایه، دیرش و شدت را به ترتیب اهمیت در ایجاد تکیه واژگانی مرتب کنیم و به علاوه، تغییرات بسامد سازه های اول و دوم و نیز فضای واکه ای زبان فارسی در حالت های تکیه بر و بی تکیه و همچنین نسبت دیرش فاز بسته در موج چاکنایی را مورد بررسی قرار دهیم. جهت انجام این تحقیق، ده مورد از پرکاربردترین پسوندهای اشتقاقی و تصریفی زبان فارسی انتخاب شد. برای هر مورد از پسوندها، هشت واژه ی مشتق انتخاب گردید که فقط از یک پایه و وند مورد نظر تشکیل شده بود. سپس این واژه ها را، یکبار پایه به تنهایی و بار دیگر پس از افزودن وند، سه گویشور فارسی معیار که همگی مرد بودند و در رده سنی بین 25 تا 40 سال قرارداشتند، تلفظ کردند. درنهایت از ضبط صدای هر گویشور 144 واژه به دست آمد و در سه نفر مجموع کل واژه ها به 432 عدد رسید. واژه ها توسط دستگاه حنجره نگار ضبط شد و بسامد پایه، شدت، دیرش، بسامد سازه ی اول و دوم و نسبت دیرش فاز بسته ی موج چاکنایی در تمامی هجاها و واکه های واژه ها، با استفاده از نرم افزارspeech studio استخراج گردید و سپس مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. در بررسی های فوق، جهت انجام تحلیل های آماری از آزمون هایی در نرم افزار spss استفاده شد: در حالتی که مقایسه میان بیش از دو هجا یا واکه بود، از آزمون ناپارامتری فریدمن و در حالت مقایسه میان دو هجا یا واکه، از آزمون ناپارامتری ویلکاکسون استفاده شد. در حالتی که حجم نمونه به اندازه کافی بود و مجاز به استفاده از آزمون های پارامتری بودیم، در حالت مقایسه میان دو هجا یا واکه، از آزمون t زوجی و در حالت مقایسه میان بیش از دو هجا یا واکه، از آزمون اندازه های تکرارشده استفاده شد. نتایج به دست آمده به این شرح است: جایگاه تکیه ی واژگانی، در اسم ها و صفت های بسیط و مشتق زبان فارسی، هسته ی هجای آخر است. پسوندهای اشتقاقی تکیه بر هستند و پسوندهای تصریفی –ها، -تر و –ترین نیز، علی رغم قرار داشتن در دسته ی تصریفی ها، تکیه برند، اما پسوند –ی نکره تکیه بر نمی باشد.در بحث پیرامون عامل ایجادکننده ی تکیه ی واژگانی، همبسته ی صوت شناختی موثر در زبان فارسی در یک حالت، بسامدپایه و درحالت دیگر، دیرش تکیه یکی از عناصر زبرزنجیری مهم در هر زبان است و بررسی های صوت شناختی، می تواند به شناخت بهتر آن کمک کند. هدف پژوهش حاضر، بررسی صوت شناختی تکیه ی واژگانی در زبان فارسی بوده است؛ به منظور دست یابی به هدف فوق، پرسش ها و فرضیه هایی را مطرح نمودیم تا بتوانیم جایگاه تکیه ی واژگانی را در اسم ها و صفت های بسیط و مشتق زبان فارسی معین نموده، اثر افزودن برخی پسوندها به ستاک را، از نظر تغییر جایگاه تکیه بررسی نماییم. همچنین این هدف را دنبال می کردیم که سه همبسته ی صوت شناختی بسامدپایه، دیرش و شدت را به ترتیب اهمیت در ایجاد تکیه واژگانی مرتب کنیم و به علاوه، تغییرات بسامد سازه های اول و دوم و نیز فضای واکه ای زبان فارسی در حالت های تکیه بر و بی تکیه و همچنین نسبت دیرش فاز بسته در موج چاکنایی را مورد بررسی قرار دهیم. جهت انجام این تحقیق، ده مورد از پرکاربردترین پسوندهای اشتقاقی و تصریفی زبان فارسی انتخاب شد. برای هر مورد از پسوندها، هشت واژه ی مشتق انتخاب گردید که فقط از یک پایه و وند مورد نظر تشکیل شده بود. سپس این واژه ها را، یکبار پایه به تنهایی و بار دیگر پس از افزودن وند، سه گویشور فارسی معیار که همگی مرد بودند و در رده سنی بین 25 تا 40 سال قرارداشتند، تلفظ کردند. درنهایت از ضبط صدای هر گویشور 144 واژه به دست آمد و در سه نفر مجموع کل واژه ها به 432 عدد رسید. واژه ها توسط دستگاه حنجره نگار ضبط شد و بسامد پایه، شدت، دیرش، بسامد سازه ی اول و دوم و نسبت دیرش فاز بسته ی موج چاکنایی در تمامی هجاها و واکه های واژه ها، با استفاده از نرم افزارspeech studio استخراج گردید و سپس مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. در بررسی های فوق، جهت انجام تحلیل های آماری از آزمون هایی در نرم افزار spss استفاده شد: در حالتی که مقایسه میان بیش از دو هجا یا واکه بود، از آزمون ناپارامتری فریدمن و در حالت مقایسه میان دو هجا یا واکه، از آزمون ناپارامتری ویلکاکسون استفاده شد. در حالتی که حجم نمونه به اندازه کافی بود و مجاز به استفاده از آزمون های پارامتری بودیم، در حالت مقایسه میان دو هجا یا واکه، از آزمون t زوجی و در حالت مقایسه میان بیش از دو هجا یا واکه، از آزمون اندازه های تکرارشده استفاده شد. نتایج به دست آمده به این شرح است: جایگاه تکیه ی واژگانی، در اسم ها و صفت های بسیط و مشتق زبان فارسی، هسته ی هجای آخر است. پسوندهای اشتقاقی تکیه بر هستند و پسوندهای تصریفی –ها، -تر و –ترین نیز، علی رغم قرار داشتن در دسته ی تصریفی ها، تکیه برند، اما پسوند –ی نکره تکیه بر نمی باشد.در بحث پیرامون عامل ایجادکننده ی تکیه ی واژگانی، همبسته ی صوت شناختی موثر در زبان فارسی در یک حالت، بسامدپایه و درحالت دیگر، دیرش شناخته شد. در بررسی سازه ها و فضای واکه ای، مشاهده شد که تغییرات بسامد سازه های اول و دوم واکه ها در حالت های تکیه بر و بی تکیه به گونه ای است که منجر به ایجاد فضای واکه ای گسترده تری در حالت تکیه بر نسبت به حالت بی تکیه می شود. در بررسی دیرش فاز بسته در موج چاکنایی، با وجود افزایش اندک مقادیر در هجای تکیه بر نسبت به هجای بی تکیه، آزمون های انجام شده در دو حالت، تفاوت معناداری نشان ندادند.
مریم حمصیان عادل رفیعی
تکواژ آرایی یا به عبارتی ترتیب قرارگیری وندها از مسائلی است که توجه محققین صرف را به خود جلب کرده است و محققان در پی یافتن قوانینی می باشند تا بتوانند به یک تعمیم کلی در این مورد دست یابند. تاکنون در بررسی تکواژآرایی وندهای زبان انگلیسی سه رویکرد عمده مطرح شده اند که عبارتند از: رویکرد لایه ای، رویکرد محدودیت های گزینشی و رویکرد ترتیب ترکیب محور. در پژوهش حاضر با هدف بررسی آرایش وندهای اشتقاقی زبان فارسی در چارچوب رویکرد محدودیت های گزینشی فب (1988) پرسش هایی مطرح نمودیم تا بتوانیم ساخت اشتقاقی زبان فارسی، انواع و بسامد آنها، میزان هم آیند وندها، جایگاه هر وند نسبت به پایه، محدودیت های حاکم بر چگونگی قرارگیری وندهای قبل و بعد پایه را مورد تحلیل قرار دهیم. با استناد به سه اثر صادقی (1370)، کشانی (1371) و کلباسی (1380) تعداد 17 پیشوند و 37 پسوند انتخاب شدند. سپس با استفاده از داده های مستخرج از فرهنگ معاصر زبان فارسی صدری افشار (1387) تعداد 6200 واژه اشتقاقی با استفاده از نرم افزار اکسل و نسخه پانزدهم spss از طریق آمار توصیفی و تحلیلی بررسی شدند. در چارچوب الگوی فب، وندهای زبان فارسی را به دو گروه پسوندها و پیشوندهایی که تنها به ریشه ملحق می شوند و پسوندها و پیشوندهایی که هم به ریشه و هم به پسوند و پیشوند خاص اضافه می شوند تقسیم کرده ایم. در تحلیل پیرامون انواع ساختار اشتقاقی، نگارنده طرح کلی prs (prefix, root, suffix) را برای واژه های اشتقاقی زبان فارسی ارائه کرد. در ساختارهای این طرح تعداد دو پیشوند و سه پسوند حضور داشته اند. با توجه به تعداد پسوندها و پیشوندهای ممکن به طور کلی 11 ساختار به لحاظ نظری به دست داده شد که از آن میان تنها 9 ساختار در داده های فارسی جزو ساختارهای موجود به حساب می آیند. یافته های این پژوهش نشان داد این وندها هستند که پایه را براساس محدودیت های گزینشی خاص خود انتخاب می کنند. پیرامون جایگاه قرارگیری هر وند مقوله دستوری (اسم، صفت، قید و مصدر)، زیر مقوله معنایی (اسم عینی و انتزاعی، صفت عینی و انتزاعی قید ساده و فرایندی و....) و محدودیت های واجی (تغییرات واجی پایه در اتصال به وند) وندهای مورد نظر مشخص شد. همچنین برای بهتر مشخص شدن رابطه هم آیندی وندهای مورد بررسی نمودار خطوط جهت دار ترسیم شد.
رسول علیپور بتول علی نژاد
چکیده در رساله حاضر به مقایسه نظام واجی گفتار ترک زبانان تبریز و نسل جدید ترک زبانان تبریزی مقیم تهران می پردازیم. به همین منظور داده های جمع آوری شده از دو جامعه زبانی ترک زبانان تبریز و نسل جدید ترک زبانان تبریزی مقیم تهران در چهارچوب نظریه غیر خطی خود واحد مورد تحلیل قرار می گیرد. نتایج حاصل از تحلیل داده ها حاکی از آن است که نظام واجی و ساخت هجایی گفتار نسل جدید ترک زبانان تبریزی مقیم تهران در مقایسه با ترکی تبریزی دستخوش تغییرات اساسی شده است. بدین صورت که واکه های [+گرد، -پسین] ترکی تبریزی در گفتار ترک زبانان تبریزی مقیم تهران به صورت [+گرد، +پسین] درآمده، همچنین واکه [-گرد، افراشته، +پسین] ترکی تبریزی به واکه [-گرد، افراشته، -پسین] درگفتار نسل جدید ترک زبانان تبریزی مقیم تهران تبدیل شده است. با این تغییرات سه واکه /?/، /ü/ و /?/ ترکی تبریزی از گفتار نسل جدید ترک زبانان تبریزی مقیم تهران حذف می شود. پسوند جمع ساز /lar/ نیز برخلاف ترکی تبریزی که در آن با توجه به واکه ستاک ارزش دهی می شود، در گفتار نسل جدید ترک زبانان تبریزی مقیم تهران در زیر ساخت مشخص شده و به صورت [-پسین] می باشد. همین موضوع سبب شده است که در مقابل گسترش مشخصه [+پسین] به عنوان واکه تیره عمل کند. بررسی داده ها از طریق نرم افزار آکوستیکی پرات موید این بود که هجاهای کوتاه ترکی تبریزی که با واکه شروع می شود در گفتار نسل جدید ترک زبانان تبریزی مقیم تهران با همخوان چاکنایی آغازین /?/ تلفظ می شود. این موضوع سبب شده است که دو هجای کوتاه /v/ و /vc/ و هجا ی متوسط /vcc/موجود در ترکی تبریزی در گفتار نسل جدید ترک زبانان تبریزی مقیم تهران به ترتیب با افزوده شدن همخوان چاکنایی آغازین به صورت /cاv/ و /cvc/ و /cvcc/ درآید. همچنین تحلیل داده ها در چارچوب نظریه واج شناسی خود واحد حاکی ازآن بود که این نظریه بهتر می تواند از عهده تبیین چگونگی فرآیندهای هماهنگی واکه ای و همگونی در گفتار ترک زبانان تبریز و نسل جدید ترک زبانان تبریزی مقیم تهران بر آید و از کفایت توضیحی برخوردار است.
طاهره طارمی عادل رفیعی
چکیده: در پژوهش حاضر، سعی بر تعیین میزان تطابق صورت مکتوب و ملفوظ نوشتار، از طریق بررسی تناظر نویسه- واج در زبان فارسی و مقایسه آن با زبان انگلیسی می باشد. این مطالعه در شاخه ای از زبان شناسی تحت عنوان نوشتارشناسی انجام می پذیرد. در این پژوهش میزان کارایی نظام نوشتاری در حوزه زبان شناسی نظری مد نظر است اما از نتایج حاصل از آن می توان در زمینه زبان شناسی کاربردی نیز استفاده کرد. برای نیل به این هدف، انواع روابط احتمالیِ ممکن میان واج و نویسه در شش گروه متمایز طبقه بندی و شماره گذاری می شوند. سپس دو کتاب داستان کوتاه فارسی و انگلیسی را برگزیده و 5000 واژه از هر کتاب مورد بررسی قرار گرفته و هر نویسه در تناظر با واج معادلش قرار داده شده و با مقایسه آن ها، نوع رابطه نویسه و واج برای هر مورد تعیین می گردد. پس از تجزیه و تحلیل دقیق داده ها، بسامد و میزان فراوانی هر یک از روابط احتمالی در میان داده های زبان فارسی معین شده و با نتایح حاصل از داده های انگلیسی مقایسه می شوند تا مواردی که موجب عدم انطباق میان صورت مکتوب و ملفوظ نوشتار در زبان فارسی می شوند، مشخص شده و بسامد آن ها با موارد مشابه در زبان انگلیسی مورد سنجش قرار گیرد. در نهایت مشخص گردید که نارسایی هایی که برای نظام نوشتاری فارسی عنوان می شود، مختص این خط نیست و در نظام نوشتاری زبان انگلیسی هم موارد مشابهی وجود دارد و به طور کلی نبود رابطه یک به یک بین نویسه و واج در هر دو زبانِ مورد بررسی در میان واج های واکه ای به مراتب بیش از واج های همخوانی مشاهده شد و در هر زبانی این عدم تطابق به نحوی خود را می نماید. میزان انطباق کامل صورت مکتوب و ملفوظ نوشتار نیز در زبان فارسی حدود یک ونیم برابر بیش از زبان انگلیسی رخ داده بود.
عبدالرحیم شریفی والی رضایی
در دستور نقش و ارجاع افعال به پنج طبقه تقسیم می شوند که شامل ایستا، کنشی، لحظه ای، پایا و کنشی-پایا هستند. ایستاها بیانگر کنش خاصی نیستند و تنها نشان دهنده یک حالت هستند و به این دلیل است که این فعل ها قابلیت استمراری ندارند. فعل های طبقه ی کنشی نمایانگر کنش و عمل هستند و دارای مراحلی که در هر مرحله نیازمند گذر زمان هستند و به این دلیل قابلیت استمراری دارند. لحظه ای ها از جمله فعل های تغییر حالت هستند، یعنی تغییر حالتی صورت می گیرد. این افعال در یک آن رخ می دهند و به این دلیل قابلیت استمراری ندارند، ولی چون انتهای عمل در این افعال مشخص است، دارای نمود پایانی هستند. پایا ها هم از جمله فعل های تغییر حالت هستند ولی چون به صورت آنی انجام نمی گیرند، دارای قابلیت استمراری هستند. ویژگی دیگر این فعل ها این است که دارای نمود پایانی هستند، یعنی از نظر زمانی محدودند. کنشی-پایا به فعل های کنشی گفته می شود که بصورت پایا به کار رفته اند، یا به عبارت دیگر دارای نمود پایانی شده اند. این افعال قابلیت استمراری نیز دارند. دستور نقش و ارجاع ادعا دارد که این طبقه بندی یک طبقه بندی جهانی است و ما در پی اثبات این ادعا در زبان فارسی هستیم. هدف این پایان نامه دسته بندی نمودی افعال فارسی در چهارچوب دستور نقش و ارجاع است که برای انجام چنین کاری ابتدا حدود 100 فعل ساده و 100 فعل مرکب از افعال رایج در فارسی معاصر، انتخاب شده، سپس با استفاده از آزمون های نحوی و معنایی سنجیده شدند. آزمون هایی که مورد استفاده قرار گرفتند عبارتند از 1- مشغولِ، در حالِ، داشتن، 2- به شدت، با جدیت، 3- به سرعت، آهسته، 4- برای یک ساعت، 5- در یک ساعت. آزمون اول نشان دهنده ی قابلیت استمراری افعال، آزمون دوم بیانگر پویایی افعال، و آزمون سوم لحظه ای بودن یا نبودن افعال را مشخص می کند. بنابراین فعل های ایستا و لحظه ای که دارای ویژگی های مذکور نیستند، با این سه آزمون به کار نمی روند ولی فعل های دیگر طبقات می توانند با این آزمون ها جمله های دستوری و قابل قبول بسازند. آزمون چهارم نداشتن نمود پایانی و لحظه ای نبودن فعل را مشخص می کند و بنابراین تنها با افعال کنشی و ایستا کاربرد دارد. و در نهایت آزمون پنجم بر نمود پایانی تمرکز دارد و به این دلیل با افعال پایا، لحظه ای و کنشی-پایا که همگی دارای نمود پایانی هستند قادر به تولید جمله های دستوری است. پرسش هایی که در زیر آمده اند از ابتدا مطرح شدند و در این پایان نامه تلاش شد به آنها پاسخ داده شود. 1) طبقه بندی افعال به صورتی که در دستور نقش و ارجاع آمده است تا چه میزان در مورد زبان فارسی قابل اعمال است ؟ 2) آیا طبقات فعل منحصر به همین طبقاتی است که در دستور نقش و ارجاع مطرح شده است؟ 3) ممکن است افعالی در فارسی باشند که در هیچکدام از طبقات مذکور نگنجند و نیاز به یک دسته جداگانه داشته باشند؟ براساس نتایج بدست آمده در این تحقیق طبقه بندی افعال در دستور نقش و ارجاع تا حدود زیادی در مورد افعال زبان فارسی قابل اعمال است و افعالی که بتوان برای آنها طبقه ی جداگانه ای در نظر گرفت، وجود ندارند.
زهرا یاوری منوچهر توانگر ریزی
این پژوهش مطالعهای کاربردشناختی بر روی مکالمات روی خط دونفرهی همزمان میباشد که به نظر میرسد شباهات بسیاری با محاورات روزمره دارند با این تفاوت که به صورت نوشتار عرضه میشوند. به عبارت دیگر در این گونه هر نوبت کلام در واقع واکنشی نوشتاری نسبت به یک پیام مکتوب دریافتی است. تمرکز ما در این پژوهش بر روی سبک و ساختار دستهای از دادههای مربوط به بایگانی گفتگوی روی خط عدّهای از کاربران پیامرسان یاهو در خوابگاه های دانشگاه اصفهان میباشد که به طور داوطلبانه در اختیار نگارنده قرار دادهاند. در مرحلهی اوّل بر آن هستیم تا نشان دهیم اگر چه این گونهی ارتباطی ترکیبی از گفتار و نوشتار است اماّ در واقع بیشتر، ویژگیهای مربوط به محاورات روزمره را دارد و در واقع گفتاری است به صورت مکتوب درآمده است. در مرحلهی دوم پژوهش به بررسی میزان پایبندی یا عدم پایبندی کاربران شبکه به راهکارهای مکالمهای گرایس و اصل همکاری وی پرداختیم و مشاهده شد که در حیطهی دادههای مورد بررسی به دلیل ویژگیها و محدودیتهای زمانی و مکانی و دیداری حاکم بر فضای شبکه، مکالمهگران شبکهای تا حدود زیادی نسبت به راهکارهای گرایس عدم پایبندی نشان میدهند چرا که مدیریت کلام توسط کاربران در این گونهی زبانی به دلیل دوری مکالمهگران از یکدیگر و اغلب ناشناختگی افراد نسبت به یکدیگر و همچنین عدم امکان دسترسی به بافت موقعیتی طرفین و فقدان علائم نشانگر صوری و دیداری برای ارائهی مکالمهی موفق کاملاً قابل کنترل نیست. به دلایل این امر نیز به طور مفصل در طول این فصل اشاره شد که مهمترین آنها مشکلات و محدودی تهای نرمافزاری و سختافزاری شبکه و رایانهی کاربران، ناشناس بودن آنها و نیز سبک غیررسمی این مکالمات و فقدان محوریت موضوعی در آنها عنوان گردید. در این راستا بیشتر، دادههایی از بین کل دادههای پژوهش مطرح و به صورت نمونه ذکر شدهاند که پایبندی یا عدم پایبندی به راهکارها در آنها به طور مشخصتری جلوه میکند و به منظور رعایت اختصار در کل پژوهش از ذکر تمامی دادهها خودداری نمودهایم و نتایج به طور کلی چنین عنوان میگردند: درزمینهی راهکار کیفیت علیرغم عدم امکان بررسی دقیق این راهکار در دادههای پژوهش بنا به دلایلی که در بخش مربوطه به تفصیل به آنها پرداختهایم میتوان گفت محیط ناشناختهی حاکم بر فضای شبکه باعث میشود کاربران در مجموع کمتر نسبت به پایبندی به این راهکار احساس مسئولیت کنند. لازم به ذکر است عدم پایبندی در این راهکار بیشتر به صورت انصراف از راهکار جلوه میکند. در مورد زیرراهکار اول راهکار کمیت یعنی ارائهی حداقل اطلاعات لازم برای پیشرفت جریان مکالمه باید گفت معمولاً کاربران برای پیشبرد طبیعی جریان مکالمه و لزوم ایجاد رغبت در کاربر مقابل برای شرکت در مکالمه سعی میکنند تا جایی که ممکن است سهم خود را از لحاظ ارائهی اطلاعات کافی ایفا کنند. در زمینهی زیرراهکار دوم یراهکار کمیت عنی امتناع از ارائهی اطلاعات اضافی در مکالمه باید گفت برای ارائهی یک تقلید هر چه کاملتر و دقیقتر از محاورات روزمره، کاربران همواره در صدد نشان دادن علائم فرازبانی به طرق مختلف هستند و از آنجایی که این علائم برای پیشبرد جریان اصلی مکالمه یک اصل ضروری و لاینفک نیستند و عدم ارائهی آنها منجر به بدفهمی نمیشود. به این ترتیب کاربران پا فراتر از این راهکار گذاشته همواره سعی در ارائهی اطلاعات اضافی احساسی دارند. از طرف دیگر نیز فضای ناشناختهی شبکه و عدم اعمال محدودیتهای اجتماعی و اخلاقی و سیاسی بر این فضا باعث میشود بیپرده سخن گفتن کاربران منجر به عواقبی که در محاورات روزمره ممکن است داشته باشند نشود و همین امر باعث ارائهی اطلاعات بیش از حدّ لزوم پیرامون زمینههای شخصی و سیاسی و اجتماعی و غیره میشوند. باید گفت در گفتگوی روی خط بر خلاف محاورات روزمره کاربران با صحبت بیش از حد، برچسب پرحرف بودن نمیخورند. در مورد راهکار روش باید گفت کاربران شبکه به دلیل محدودیت زمانی حاکم بر فضاهای مجازی برای صرفهجویی در وقت و هزینه، عموماً از روشهایی مثل استفاده از مخففنویسی و نیز گزینشی نوشتن بهره میبرند و به این طریق به اصل اختصار پایبندی نشان میدهند. به هم ریختن نوبتگیریها در کلام که ناشی از سرعتهای مختلف تایپ کاربران و سرعتهای متفاوت شبکه و مشکلات نرمافزاری و سختافزاری است باعث تخطی از زیرراهکار نظم از راهکار روش میشود. در مورد زیرراهکارهای احتراز از ابهام و ایهام باید گفت به دلیل صرفهجویی در زمان و سرعت بخشیدن به جریان مکالمه کاربران بیشتر سعی در صراحتگویی دارند هرچند در موارد بسیاری دیده شد که بر هم ریختن نوبت کلام باعث ایجاد بدفهمی و ابهام در مکالمات شده است. در مورد راهکار ربط باید گفت نتایج، بیانگر تخطی زیاد کاربران از این راهکار در دادههای موجود و در نتیجه عدم انسجام ساختاری آنها میباشند.
مهدی بسطامی فر بتول علی نژاد
یکی از پرکاربردترین فرایندهای واجی در گویش لری بویراحمدی، فرایند قلب است. پژوهش حاضر نیز با هدف بررسی صوت شناختی فرایند قلب آغاز شد و برای دست یابی به هدف فوق، ابتدا فرضیاتی جهت بررسی ارتباط بین آرایش واج ها در گویش لری و متغیرهای صوت شناختی ( f1، f2، f3 ) مطرح شد. در این راستا، ابتدا 30 واژه با آرایش متفاوت در گویش لری را که اغلب در کلام افراد مسن بکار می روند و کاربرد زیادی را در گویش مذکور دارند، انتخاب کردیم. بعد از آن، برای ضبط واژه های موردنظر، از دستگاه ضبط مدل ( sonic sm 818 ) استفاده گردید. قابل ذکر است که 5 گویشور لُر، هرکدام 30 واژه موردنظر را 2 بار بطور جداگانه در 30 جمله متفاوت بکار بردند. ضمناً، همان واژه ها با تلفظ فارسی را نیز 5 سخنور فارسی زبان هرکدام 2 بار جداگانه در 30 جمله متفاوت بکار بردند تا روشن شود که آیا روند تغییر متغیرهای (f1، f2، f3 ) صرفاً در زبان فارسی، نوعی نظم را نشان می دهد یا در گویش لری که ترتیب آرایش واج ها در آن کاملاً متفاوت است. در همین راستا، ابتدا داده های مورد نظر ( هردوی فارسی و لری که جمعاً 600 داده را تشکیل می دهد ) را در نرم افزار پرات بررسی کردیم و سازه های f1، f2، f3 آواهای مورد نظر و آواهای اطراف آنها را بدست آوردیم. سپس، با استفاده از نرم افزار spss، بسامدهای سازه های مذکور را از طریق آمار توصیفی و تحلیلی مورد بررسی قرار دادیم. مهمترین نتیجه ای که از این بررسی حاصل شد، نشان داد کهf1 بیشترین اختلاف را نسبت به دو سازه دیگر داشت و در میان گونه های فارسی و لری، نسبت به سایر پارامترها، اختلاف بیشتری داشته است؛ بدین ترتیب که در 30 واژه مورد نظر، در 15 مورد، f1 دارای بیشترین اختلاف بوده و بعد از آن، f3 در 10 مورد و f2 در 5 مورد به ترتیب بیشترین اختلاف را در روند تغییر پارامترهای صوت شناختی داشتند. همینطور، روشن شد که در 14 واژه، شیب استاندارد در هر سه سازه در گویش لری نسبت به زبان فارسی کمتر بوده است و برعکس آن در 6 واژه، شیب استاندارد سه سازه در زبان فارسی نسبت به گویش لری کمتر بوده است. همچنین، در بحث راجع به قاعده مندی رویداد فرایند قلب در گویش لری، روشن شد که اعمال فرایند قلب در گویش مذکور، تا این حد نیست که تمامی توالی های واجی بررسی شده، در هر بافتی مشمول این فرایند قرار گیرند و با توجه به واژه های بررسی شده باید گفت که توالی های واجی خاصی در این گویش در معرض فرایند قلب هستند.
مجید عباسی عادل رفیعی
این پژوهش به بررسی و مقایسه فرایندهای واژه سازی رایج در دو گونه علمی و محاوره ای زبان فارسی اختصاص دارد. برای مقایسه این فرایندها در دو گونه مزبور ابتدا تعداد 1080 واژه به عنوان نمونه از بین واژه های گونه های مورد مطالعه، از منابع مربوطه استخراج می شود که سهم هر کدام 540 واژه می باشد. برای استخراج واژه های گونه علمی از فهرست واژگان کتاب های علمی در سه حوزه مختلف علوم انسانی، علوم تجربی و علوم ریاضی و فنی مهندسی و همچنین برای استخراج واژه های گونه محاوره ای از فرهنگ 8 جلدی انوری استفاده می شود. سپس با بررسی و مشخص کردن فرایندهای ساخت هر کدام از این واژه ها، در قدم اول فرایندهای واژه سازی غالب در دو گونه و همچنین میزان کاربرد آنها مشخص می گردد. پس از مشخص کردن این فرایندها و میزان کاربرد آنها در گونه های مورد مطالعه، فرایندهایی را که هم در گونه علمی و هم در گونه محاوره ای واژه به دست داده بودند بررسی می کنیم تا مشخص کنیم آیا این فرایندها عملکرد یکسانی در دو گونه دارند یا خیر. برای این منظور و در راستای بررسی معناشناختی این فرایندها، در ادامه مدل معنایی اسکلت ـ بدنه لیبر (2004) را به نقل از رفیعی (1387) به همراه نارسایی های آن معرفی می کنیم. در پایان و در فصل چهارم رساله سعی می کنیم با بررسی و تحلیل داده های مربوط به دو گونه مزبور در پی پاسخگویی به سوالات تحقیق برآییم. در همین راستا با بررسی این داده ها مشخص شد که مجموعاً 6 فرایند در این دو گونه واژه سازی کرده اند؛ به این صورت که سه فرایند اشتقاق، ترکیب و ترکیب و اشتقاق در گونه علمی و فرایندهای ترکیب، اشتقاق، ترکیب و اشتقاق، تکرار، ترخیم و کوتاه سازی در گونه محاوره ای واژه به دست داده اند. پس از مشخص کردن این فرایندها و میزان کاربرد آنها در دو گونه، فرایندهایی را که هم در گونه علمی و هم در گونه محاوره ای واژه به دست داده بودند بررسی کردیم تا مشخص کنیم آیا آین فرایندها در دو گونه مورد بررسی تفاوت هایی باهم دارند یا خیر. برای این منظور فرایندهای واژه سازی ترکیب، اشتقاق و ترکیب و اشتقاق که در هر دو گونه فعالیت داشتند به طور مجزا و از جنبه های مختلفی مورد بررسی قرار گرفتند و مشخص شد که این فرایندها، علی رغم وجود برخی شباهت ها، در حوزه های مختلفی باهم تفاوت هایی در دو گونه دارند همچون بسامد واژه های مشتق، مرکب و مشتق مرکب در دو گونه، نوع و میزان کاربرد وندهای به کار رفته در ساخت واژه های مشتق و مشتق مرکب در دو گونه، مقولات نحوی واژه های حاصل از عملکرد این فرایندها در دو گونه، نوع و میزان کاربرد الگوهای به کار رفته در ساخت واژه های مرکب و مشتق مرکب و بالاخره اسکلت معنایی واژه های حاصل از عملکرد این فرایندها.
مریم جمالی عادل رفیعی
چکیده ندارد.
نسرین خلیلی پور جونقانی بتول علی نژاد
هدف پژوهش حاضر توصیف تغییرات واجی حاصل از وندافزایی در زبان فارسی و بررسی امکان دسته بندی وندها در دو گروه خنثی و غیرخنثی در چارچوب نظریه ی واجشناسی واژگانی و در نهایت بررسی امکان لایه بندی وندها با توجه به معیار خنثی و غیرخنثی بودن است. بدین منظور 18 وند زایا، شامل 11 وند اشتقاقی و 7 وند تصریفی، انتخاب و واژه های مشتق از آن ها از فرهنگ 8 جلدی سخن جمع آوری شد. 20 واژه از هر وند به طور تصادفی انتخاب و وارد نرم افزار اکسل شد و سپس با استفاده از نرم افزار spss میزان تغییرات زنجیری، زبرزنجیری و یا هر دو در پایه پس از الحاق وند به آن ها محاسبه شد. نتایج پژوهش نشان داد که در اکثر واژه ها پس از الحاق وند به پایه تغییر زبرزنجیری به وجود آمده است و در اکثر واژه ها تکیه ی واژه تغییر می کند. در همه ی واژه هایی که با وندهای تصریفی همراه بودند تغییر جایگاه تکیه مشاهده شد و میزان تغییرات زبرزنجیری، در اینجا تکیه، که وندهای اشتقاقی بر روی پایه اعمال می کردند 72.7% بود. چنین به نظر می رسد که اکثر وندهای زبان فارسی جزء گروه غیرخنثی هستند و باید در لایه ی اول قرار گیرند چون در اکثر واژه هایی که با این وندها همراه بودند تغییر جایگاه تکیه مشاهده شد. رخ دادن تغییرات زبرزنجیری در اغلب موارد دسته بندی وندها در دو گروه خنثی و غیرخنثی _ به آن صورت که در واج شناسی مطرح است_ را دچار مشکل می نماید. لذا مبحث امکان تعیین جایگاه تکیه بر اساس مقوله ی دستوری مطرح شد. پس از بررسی به عمل آمده مشخص شد که در بیشتر موارد دلیل تغییر جایگاه تکیه در زبان فارسی وند نیست، بلکه مقوله است که جایگاه تکیه را در واژه تعیین می کند. از این منظر به نظر می رسد زبان فارسی متفاوت از زبان انگلیسی عمل می کند و صرفاً با اتکا به متغیر جایگاه تکیه نمی توان وندها را لایه بندی کرد. همچنین در نظریه ی واج شناسی واژگانی قرار گرفتن وندها در لایه های مختلف روشی جهت تمایز بین رفتار وندها است ولی در زبان فارسی اگر علت تغییر تکیه را وند فرض کنیم و قائل به وجود وند غیرخنثی شویم، مشاهده می شود که همه ی وندهای تصریفی انتخاب شده و اکثر وندهای اشتقاقی در یک لایه قرار می گیرند که معیار مناسبی جهت تمایز بین رفتار وندها نیست. از طرف دیگر، میزان تغییرات زنجیری نیز در مقابل تغییرات زبرزنجیری بسیار کم است و با توجه به آن نیز نمی توان وندها را به دو گروه خنثی و غیرخنثی تقسیم کرد. می توان چنین نتیجه گرفت که در زبان فارسی وندها را نمی توان بر اساس تغییرات واجی ای که در پایه اعمال می کنند دسته بندی کرد و در نتیجه نمی توان آن ها را طبق این معیار در چارچوب نظریه ی واج شناسی واژگانی لایه بندی کرد.
سارا اظهری عادل رفیعی
فرایندهای دخیل در واژه سازی به ویژه وندافزایی اشتقاقی از دیرباز مورد مطالعه ی پژوهشگران قرار گرفته است. تا کنون در این راستا سه رویکرد عمده مطرح شده اند: رویکرد لایه ای، رویکرد محدودیت های گزینشی و رویکرد تفکیک پذیری. رساله ی حاضر در چارچوب رویکرد محدودیت های گزینشی به بررسی این محدودیت ها در پسوندافزایی اشتقاقی زبان فارسی می پردازد. در این رساله محدودیت های گزینشی ساختاری اعم از محدودیت های دستوری، زیرمقوله ای، آوایی، صرفی، و محدودیت های کاربردی شامل محدودیت های لزوم نام پذیری، سودمندی نوواژه، و زیبایی شناختی مورد مطالعه قرار گرفته اند. برای انجام این کار تعداد ده پسوند زایای اشتقاقی از رساله ی عباسی (1384) انتخاب شده اند. مشتقات این ده پسوند از فرهنگ زانسو استخراج شده و به منظور حذف موارد قدیمی از داده ها، واژه های به دست آمده از فرهنگ زانسو در فرهنگ معاصر صدری افشار قرار داده شده اند. بدین ترتیب واژه های معاصر دارای این پسوندها گردآوری شده و به منظور یافتن محدودیت های گزینشی ناظر بر آنها مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته اند. در راستای دست یابی به محدودیت های دستوری و زیرمقوله ای، مقولات و زیرمقولات پایه ها و مشتقات حاصل از پسوندهای اشتقاقی از طریق بررسی داده های بالفعلِ گردآوری شده از فرهنگ های زانسو و صدری افشار تفکیک و ارائه شده اند. برای به دست آوردن سایر محدودیت های گزینشی علاوه بر بررسی واژه های بالفعل، به ازای هر پسوند تعداد 50 پایه ی مناسب دستوری و زیرمقوله ای که پسوند مربوطه به آنها افزوده نگشته و مشتقات حاصله وارد واژگان بالفعل زبان فارسی نمی گردند از فرهنگ صدری افشار استخراج و بررسی شده اند. بدین ترتیب با مقایسه ی واژگان بالفعل و صورت های زبانی ممکن اما ناموجود سایر محدودیت های گزینشی مطرح در این چارچوب که عبارتند از محدودیت های آوایی، صرفی، لزوم نام پذیری، سودمندی نوواژه و زیبایی شناختی به دست آمده و به طور جداگانه برای هر پسوند ارائه گشته اند.
معصومه بهمنیار عادل رفیعی
فرایند تبدیل یکی از مهمترین فرایندهای واژه سازی در زبان است. پژوهش حاضر به مطالعه ی این فرایند در زبان فارسی در چارچوب کییفر(2005) می پردازد. هدف از این پژوهش مشخص کردن مقولاتی است در زبان فارسی که فرایند تبدیل بر روی آن ها روی می دهد. بدین منظور ابتدا تعداد 228 واژه از فرهنگ معاصر فارسی تألیف صدری افشار و همکاران(1381) که به چند مقوله نحوی تعلق دارند استخراج می شود. سپس این واژه ها مورد بررسی قرار گرفته و طبق مقوله های نحوی که به آن ها تعلق دارند دسته بندی می شوند. پس از دسته بندی داده ها در 6 گروه، هر گروه را مورد بررسی قرار می دهیم تا دریابیم که آیا حضور این واژه ها در چند مقوله نحوی حاصل فرایند تبدیل است یا خیر؟ برای این منظور از چارچوب نظری کییفر(2005) که سه معیار طبقه، واژگانی شدگی و جهت را برای فرایند تبدیل قائل شده است، استفاده می کنیم. درنهایت با بررسی این گروه ها بر اساس این سه معیار مشخص شد که سه نوع تبدیل در زبان فارسی وجود دارد: 1. تبدیل صفت به اسم 2. تبدیل صفت به قید 3. تبدیل فعل به اسم
محمد رضا اصلانی منوچهر توانگر
این پایان نامه با اتخاذ رویکردی فرافرهنگ نگاری بر مبنای سه نظریه "معنی شناسی کلاسیک"، "انگاره نمونه اصلی" و "معنی شناسی قالبی" به شیوه توصیفی ـ تحلیلی نوشته شده است. بررسی کاربرد عملی پنج رابطه معنایی "هم معنایی"، "تقابل معنایی"، "جزء واژگی"، "جناس تام" و "چند معنایی" بخش دیگری است که در این پژوهش گنجانده شده است. علاوه بر این رابطه "شمول معنایی" هم در بخش "انگاره نمونه اصلی" آورده شده است. در رابطه با جامعه آماری داده ها از خرد ساختار پنج فرهنگ مهم تک زبانه فارسی، شامل دوره های چهارده جلدی دهخدا، هشت جلدی سخن، سه جلدی صدری افشار، دو جلدی عمید و شش جلدی معین جمع آوری شده است و تعیین صد عدد مدخل حجم نمونه برگرفته از یک فرمول آماری پژوهش غیرآزمایشی است. برای "انگاره نمونه اصلی" این مداخل از میان مقوله های "ابزار"، "اثاث منزل"، "پرنده"، "میوه" و "وسیله نقلیه"؛ برای "معنی شناسی قالبی" از میان قالب های اصلی "امتحان"، "معاملات تجاری" و "درخواست" و برای روابط معنایی از میان تعدادی جفت واژه یا واژه برگزیده انتخاب شده اند. در رابطه با "انگاره نمونه اصلی" مداخل فوق الذکر در "فرهنگ زبان انگلیسی کوبیلد" (1987) بررسی شده تا ضمن استفاده از الگوی سوالز برای تجزیه معانی مداخل، این امکان وجود داشته باشد که پنج فرهنگ مهم زبان فارسی با یک فرهنگ معیار جهانی مقایسه شود. در قسمت "معنی شناسی قالبی" این مقایسه با "فرهنگ فراگیر پیشرفته آکسفورد" (2005) انجام گرفته است. نویسنده این پایان نامه با توجه به داده های بدست آمده، فهرست هایی را تهیه نموده، برای تک تک آنها جداولی را ترسیم کرده و عملیات آماری و تجزیه و تحلیل داده ها را در مورد آنها انجام داده است. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان می دهد که خرد ساختار فرهنگ های تک زبانه فارسی بر مبنای نظریه های زبانشناسی استوار نیستند. در مورد روابط معنایی بایستی توجه داشت که اگرچه فرهنگ های تک زبانه فارسی به صورت یک سویه یا دو سویه از آنها سود برده اند ولی در نحوه ارائه آنها هماهنگی وجود ندارد. براین اساس نویسنده پایان نامه دو الگو را پیشنهاد می دهد تا بر مبنای "انگاره نمونه اصلی" و "معنی شناسی قالبی" بتوان مداخل فرهنگ های تک زبانه فارسی را تدوین یا ویرایش کرد. در مورد روابط معنایی نیز پیشنهاداتی ارائه شده تا در نحوه درج آنها در فرهنگ های تک زبانه هماهنگی وجود داشته باشد.
اعظم رستمی حدایق رضایی
نوشتار یکی از مهمترین دستاورهای بشر است که به او اجازه ثبت و ضبط اطلاعات را می دهد. امروزه نوشتار به عنوان یکی از مهارت های زندگی مدرن، از اهمیت بسزایی در روابط انسانی برخوردار شده است. در این میان پرداختن به مسائل نوشتن به طور عام و مشکلات املایی به طور خاص یکی از مسائلی است که ذهن پژوهشگران عرصه ی تعلیم و تربیت را به خود مشغول داشته است. در این راستا هدف از پژوهش حاضر بررسی خطاهای املایی دانش آموزان دختر پایه سوم راهنمایی شهر زنجان با توجه به سه عامل عمق خط، طول کلمه و بسامد وقوع کلمات می باشد. این مطالعه در جهت پی بردن به تأثیر عوامل مذکور در پی پاسخ به این سوالات است که اولاً تأثیر عامل عمق خط در رخداد خطاهای املای فارسی دانش آموزان ترک زبان چیست؟ ثانیاً نقش عامل طول کلمه در بروز خطاهای املایی این دانش آموزان چیست؟ ثالثاً بسامد وقوع کلمه چه تأثیری درخطاهای املای فارسی دانش آموزان ترک زبان دارد؟ و رابعاً از عوامل یاد شده کدامیک تأثیرگذاری بیشتری در ایجاد این خطاها دارد؟ داده های به کار رفته در این مطالعه از میان 125برگه آزمون نهایی املای دانش آموزان شهر زنجان استخراج شده است که در جنوب این شهر زندگی می کنند. این داده ها از چهار مدرسه راهنمایی دخترانه جمع آوری شده اند. پس از جمع آوری این برگه ها کلمات به صورت کمّی و کیفی مورد بررسی قرار گرفته اند. بدین صورت که پس از ثبت تمامی خطاهای املایی، فهرستی از کلماتی که دارای خطا بوده اند از میان برگه ها استخراج شدند. هدف از انجام این کار تعیین عوامل ایجاد کننده خطاهای املایی و تعیین عامل اصلی در ایجاد آن بوده است. مجموع فراوانی های مربوط به علت خطاها حاکی از این امر بوده است که جانشین سازی نویسه بیشترین تأثیر و حذف نویسه کمترین تأثیر را در بروز این خطاها داشته است. سپس در ادامه از میان 31 کلمه ی دارای خطا، 20 کلمه که عمدتاً دارای خطا در سطح جانشین سازی نویسه بودند، برای بررسی تأثیر عوامل عمق خط، طول کلمه و بسامد وقوع انتخاب شده اند. پس از تعیین کلمات مورد نظر، به بررسی هر یک از عوامل به صورت مجزا پرداخته شد. در راستای بررسی تأثیر عوامل مذکور سه فرضیه تعریف شد که همگی بر اساس تحقیق اسپنسر (1999) با جهت گیری مثبت، به وجود رابطه بین عوامل تحقیق و میزان خطاهای املایی اذعان داشتند. سپس با جمع آوری داده های تحقیق به بررسی هر یک از فرضیه ها پرداخته شد. شایان ذکر است که در جهت بررسی آماری عوامل تحقیق، عامل چهارمی به نام احتمال درست نویسی کلمه تعریف شد که برای نشان دادن تأثیر عینی سه عامل تحقیق بر روی خطاهای املایی دانش آموزان مورد استفاده قرار گرفت. در این مطالعه متغیرهای عمق خط، طول کلمه و بسامد وقوع به عنوان متغیرهای مستقل و متغیر احتمال درست نویسی کلمه به عنوان متغیر وابسته ی تحقیق تعریف شدند و در تعیین بسامدهای نویسه ای و کلمه ای در مطالعه ی حاضر از پیکره ی همشهری (2007) استفاده شده است. نتایج حاصل از بررسی آماری تأثیر متغیرها حاکی از این بوده است که همبستگی خطی بین متغیرهای مستقل عمق خط (آوایی شدگی)، طول کلمه، بسامد وقوع و متغیر وابسته احتمال درست نویسی کلمه معنادار نبوده است. عدم وجود رابطه ی معنادار بین این متغیرها، سبب رد شدن سه فرضیه ی طرح شده در این مطالعه می شود. این امر با توجه به معنادار بودن ارتباط بین این عوامل در مطالعه ی اسپنسر به عنوان چارچوب نظری تحقیق حاضر می تواند مرتبط با محدودیت های تحقیق باشد که سبب شده است که نتایج آماری به دست آمده نشانگر ارتباط حقیقی بین این عوامل نباشد. انجام این پژوهش به عنوان یک مطالعه ی پیش از رخداد خطا می تواند تأثیرات حقیقی این عوامل را بر روی میزان خطاهای املایی دانش آموزان به خوبی نشان دهد.
فهیمه جمالی قهدریجانی والی رضایی
هدف از تحقیق حاضر بررسی نوآوریهای دستوری در متون مطبوعات ورزشی معاصر کشور است، روش ما در این پژوهش توصیفی- تحلیلی است. برای جمع آوری داده ها ابتدا ده روزنامه، مجلّه و نیز پایگاههای خبری ورزشی را انتخاب کردیم، بعد از آن به تهیّه ی تعداد هفتاد و پنج شماره از هر روزنامه ی ورزشی و بیست شماره از هر مجلّه ی ورزشی و پایگاههای خبری پرداختیم. بررسی و تحلیل داده ها به سوالاتی پاسخ می دهد که در ابتدای این پژوهش مطرح شدند. چه نوآوریهای دستوری در متون مطبوعات ورزشی پدید آمده است؟، چرا چنین نوآوریهای دستوری صورت گرفته است؟ و تأثیر زبانهای خارجی از طریق ترجمه و تماس زبانی بر دستور زبان فارسی در مطبوعات ورزشی معاصر چگونه است؟ براساس یافته های این پژوهش نوآوریهای دستوری بسیاری در مطبوعات ورزشی معاصر کشور صورت گرفته است که تحت عناوین کلّی ساختهای دستوری، ساختهای قیاسی، ساختهای اشتقاقی، افعال جعلی، ترکیب و ساختهای عامیانه دسته بندی شدند. ساختهای دستوری شامل فرآیندهای تغییر ظرفیّت، ترتیب سازه ها، زمان و نمود می شد. فرآیندهای تغییر ظرفیّت که به ظرفیّت فعل مربوط می شدند، بیشتر از اصل کم کوشی در زبان پیروی می کردند و ظرفیّت فعل در آنها کاهش یافته بود. ترتیب سازه ها دیگر از الگوی رایج در زبان فارسی یعنی فاعل+ مفعول+ فعل پیروی نمی کرد. ماضی نقلی استمراری نیز زمانی استفاده می شد که گوینده خود شاهد آن واقعه نبود. ساختهای قیاسی به قیاس با ترکیبات«تنوین» دار، ترکیبات«ال» دار و طنزهای زبانی ساخته شده است. در قسمت ساختهای اشتقاقی نیز پیشوندها، پسوندها و وندهای قرضی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتند. در بخش افعال جعلی به این نکته دست یافتیم که استفاده از صورت بسیط این افعال در قدیم رایج بوده و ما در مطبوعات ورزشی امروز نیز شاهد استفاده از صورت بسیط اینگونه افعال هستیم. در پایان، با دو بخش ساخت ترکیب و ساختهای عامیانه به این نتیجه رسیدیم که واژه سازی به هر حال نوعی نوآوری زبانی است. این نوآوریهای موجود در مطبوعات و پایگاههای خبری ورزشی براساس قیاس، بازتحلیل، فراتحلیل، قرض گیری و.. به تناسب نیاز گویشوران صورت گرفته است و از گفتار شروع شده و به نوشتار منتقل شده است. بدین گونه یک سری از ساختارهای دستوری نو خلق شده اند که پیش از این در زبان وجود نداشتند و برخی دیگر از ساختارهای دستوری نیز با گذشت زمان از بین رفته اند و بدین صورت زبان در طول زمان تغییرات بسیاری پیدا کرده است.
فاطمه بهرامی والی رضایی
نمایهسازی مفعول اشاره به پدیدهای دارد که همزمان با حضور گروه اسمی آشکار مفعول در بند، نمایهای هممرجع با آن بر روی فعل قرار میگیرد. اختیاری بودن این ساخت دستوری در زبان فارسی نشان از این واقعیت دارد که عوامل کاربردشناختی در نمایهسازی مفعول تأثیرگذارند. مطالعه حاضر به بررسی نقش سلسلهمراتب ردهشناختی در نمایهسازی مفعول در زبان فارسی میپردازد. پس از ارزیابی شواهد زبان فارسی در چارچوب هر یک از سلسلهمراتب، به تبیین این پدیده دستوری در زبان فارسی خواهیم پرداخت، به نحوی که همه موارد نمایهسازی مفعول مستقیم در این زبان را توجیه نماید. به طور کلی اهداف کلی این پژوهش عبارتند از بررسی عوامل تأثیرگذار بر نمایهسازی مفعول مستقیم در زبان فارسی که در قالب سلسلهمراتب ردهشناختی در سایر زبانها مورد مطالعه قرار گرفته است. همچنین آشکار ساختن ماهیت دستوری عناصر نمایه مفعولی به عنوان واژهبست یا نشان مطابقه از اهداف این تحقیق است و به دنبال آن ساخت های دارای نمایه مفعولی در چارچوب دستور نقش و ارجاع تحلیل میگردد. این واقعیت که به نظر میرسد نمایهها قادرند، ظرفیت فعل را ارضا کنند باعث می شود که به عنوان موضوع فعل تلقی شوند. این رویکردی است که در سنت زایشی مطرح گردید. در این دیدگاه، نمایهها بهعنوان هسته های ضمیری تلقی شده که در جایگاه موضوع تولید می شوند و به دلیل ماهیت آوایی ضعیف خود به سمت فعل حرکت کرده و به آن متصل می شوند و از خود ردّی به جا می گذارند که مانع از اشغال این جایگاه نحوی توسط یک عبارت هم مرجع با آن ها می شود. چنین تحلیلی در مورد زبان هایی کارآمد است که نمایهها و عبارات واژگانی هم مرجع درون یک بند در توزیع تکمیلی باشند. این در حالی است که در زبان فارسی امکان حضور همزمان هر دو عنصر وجود دارد. با عنایت به کاستیهای نگرش صرفاً صوری دستور زایشی هدف این پژوهش بررسی ساخت های دارای نمایه مفعولی در زبان فارسی در چارچوب دستور نقش و ارجاع است. دستور نقش و ارجاع یک نظریه نقشی ـ ساختاری است. یکی از ویژگی های مهم این نگرش این است که صورت های صرفی ـ نحوی نمی توانند بدون رجوع به کاربردشان در بافت خاص مورد تحلیل قرار گیرند. هدف دستور نقش و ارجاع کشف جنبه هایی از ساخت بند است که در همه زبان های بشری یافت می شود و به این ترتیب نمود ثابتی برای ساخت های مشابه فراهم می آورد، بدون آن که مقولات خاص یک زبان را بر زبان های دیگر تحمیل نماید. این مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی است و با استفاده از شیوه تحلیل محتوا صورت میپذیرد و در آن فارسی معیار گونه محاورهای مورد بررسی قرار خواهد گرفت. بدین منظور شواهد زبانی مشتمل بر 620 مورد نمایهسازی مفعول از بیش از 100 برنامه تلویزیونی و متن برخی سخنرانیها و مکالمات از گونه گفتاری فارسی معیار جمعآوری و بررسی گردید. بسامد بالای مفعولهای نمایهای معرفه و مبتدایی نقش مسلم سلسلهمراتب معرفگی و مبتدایی را تأیید مینماید. تحلیل اندک موارد نمایهسازی مفعولهای کانونی و نکره نشان میدهد که همه موارد نمایهسازی مفعول اعم از مبتدایی یا کانونی و معرفه یا نکره الزاماً دارای مصداق تشخیصپذیرند. نتیجه جالب توجه دیگر آن است که علیرغم نقش مسلم تشخیصپذیری در نمایهسازی مفعول مستقیم در زبان فارسی در مواردی که مصداق مفعول تشخیصناپذیر باشد، در صورت جاندار بودن گروه اسمی احتمال نمایهسازی افزایش مییابد. گرچه این ادعا با هیچکدام از 620 مورد دادههای این پژوهش تأیید نمیشود، اما ارزیابی برخی دادههای آزمایشی با شم زبانی سخنگویان بومی به اثبات آن کمک میکند. نکته دیگر آنکه تمامی موارد نمایهسازی مفعول مستقیم با «را» همراه هستند. طبیعی خواهد بود که این همآیی، احتمال وجود نقش یکسان برای «را» و نمایهسازی مفعول یا ارتباط احتمالی میان نقش «را» و نمایهسازی را تقویت نماید. بررسی شواهد زبان فارسی نشان میدهد که حالتنمایی با «را» و نمایهسازی مفعول نقش کلامی یکسانی ندارند، اما با هم در تعاملند. بدین مفهوم که هر دو نوع رمزگذاری به نحوی نشاندار شدن مفعول را از نظر ردهشناسی بیان میکنند که الزاماً با معرفگی مرتبط نیست. نمایهسازی بر ویژگی تشخیصپذیری گروه اسمی مفعول مستقیم صحه میگذارد و نشانداری با «را» از میزان توجه گوینده نسبت به آن و مراتب بالای ارجاع حکایت دارد و از آنجا که همه گروههای اسمی مفعولی نمایهشده همواره با «را» همراه هستند، چنین استنباط میشود که برخورداری از میزان بالای ارجاع پیششرط اساسی در تشخیصپذیری مصداق است. یکی از الزامات تعیین ساخت لایهای بند، تعیین ماهیت دستوری عناصر نمایهای به عنوان ضمیر واژهبستی یا نشان مطابقه است. رفتار نحوی این عناصر نشان میدهد که آنها به نشان مطابقه تبدیل نشدهاند، گرچه برخی از ویژگیهی آنها را نشان میدهند. بنابراین در بازنمایی ساخت لایهای این بندها نمایههای مفعولی در گره نمایه و خارج از گره مطابقه واقع میشوند. در صورت عدم حضور گروه اسمی مفعول آشکار، نمایه مفعولی عهدهدار فرانقش اثرپذیر در بند است. بررسی جایگاه نحوی مفعول مستقیم نشان میدهد که همپوشانی بسیاری میان جایگاه نحوی مفعول مبتدایی و کانونی در فارسی وجود دارد.، ما جایگاه پس از کرکز تنها به مفعولهای مبتدایی تختصاص دارد. زبان فارسی به دسته زبانهای منعطف از نظر ترتیب واژهها و ساخت اطلاع تعلق داشته و بنابراین توجه به بافت گفتمان در تعیین روابط کاربردشناختی مفعول در بند بسیار حائز اهمیت است.
فاطمه خاکی صحنه عادل رفیعی
چکیده مساله اصلی این تحقیق، بررسی میزانانطباق کتاب فارسی در سفر، ترجمه و تالیف سیدحسن اشرف الکتابی و مینا اشرف الکتابی با واقعیت های جامعه ایرانی است. تحقیق در این پژوهش شامل دو مرحله می باشد؛ ابتدا مقدمه و سه فصل از کتاب فارسی در سفر از لحاظ صوری و محتوایی توصیف شده و مورد بررسی قرار گرفته است.سپس میزان انطباق آن با واقعیت های جامعه ایرانی بر اساس اطلاعاتی که از طریق پرسشنامه به دست آمده است ارزیابی می گردد. روش تحقیق، از نوع تحلیل محتوا به صورت توصیفی و جمع آوری داده ها از نوع پیمایشی می باشد. برای تعیین میزان انطباق عبارات به کار رفته در کتاب مورد بررسی با آنچه در جامعه ایرانی رخ می دهد، از دو پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. پرسشنامه شماره یک با هدف تعیین محتمل ترین مکان هایی که گردشگران در آن ها قرار می گیرند، طراحی گردید. جامعه نمونه پرسشنامه شماره یک 50 نفر از کارکنان دفاتر مسافرتی و گردشگری شهرهای اصفهان، همدان، تهران، و رشت می باشد. پرسشنامه شماره دو به منظور مشخص شدن پرکاربردترین عبارات، اصطلاحات، و واژگانی که گردشگران خارجی در رستوران های ایران از آن ها استفاده می کنند، تنظیم شده است. جامعه نمونه پرسشنامه شماره دو 20 نفر از کارکنان رستوران های شهرهای همدان و اصفهان هستند که به صورت تصادفی انتخاب شده اند. پژوهش حاضر پس از به دست دادن الف: محتمل ترین مکان های گردشگری و شهرهای گردشگرپذیر ایران و اولویت های گردشگری این شهرها، و ب: عبارات، واژه ها، و اصطلاحات رایج در موقعیت رستوران، و مقایسه داده های حاصل با آن چه در کتاب فارسی در سفر آمده است، مشخص می-سازد که اسامی موقعیت ها، مکان ها، و عبارات به کار رفته در کتاب فارسی در سفر با آن چه در واقعیت در جامعه و رستوران های ایران رخ می دهد تناسب چندانی ندارد.مکالمات موجود در کتاب نشانگر شرایط واقعی نیستند و به فرهنگ زبان فارسی اشاره ای نشده است.در ادامه نمونه درس نامه ای بر اساس واقعیت های جامعه ایرانیکه از طریق پرسشنامه جمع آوری شده است، پیشنهاد می شود.
زهرا جوانمردی عادل رفیعی
زبان پدیده¬¬¬ای است پویا و اجتماعی که همواره در حال تغییر است. یکی از فرایند¬های مهم در تغییرات زبانی، موضوع تغییر معنایی است. هدف از پژوهش حاضر بررسی و مقایسه¬ی روند تغییرات معنایی درمتون تبلیغاتی در روزنامه¬های دهه¬های چهل و هشتاد شمسی در ایران می¬باشد. نوع مطالعه در این پژوهش بر اساس هدفی که دنبال می¬¬کند توصیفی، تحلیلی می¬باشد. پیکره¬ی زبانی تحقیق را واژه¬های قاموسی موجود در متون تبلیغاتی روزنامه¬های کیهان و اطلاعات دهه¬ی چهل خورشیدی و واژه¬های موجود در متون تبلیغاتی روزنامه¬های کیهان، اطلاعات و خبر دهه¬ی هشتاد خورشیدی تشکیل می¬دهد. تعداد روزنامه¬های مورد استفاده در این پژوهش به طور کل 167 نسخه می باشد. صد و دوازده نسخه¬ی آن به دوره¬ی اول (سالهای 1340 تا 1349) و پنجاه و پنج نسخه¬ی دیگر به دوره¬ی دوم (سال های 1380 تا 1389) تعلق دارد. پس از انتخاب روزنامه های مورد بررسی واژه های قاموسی مشترک در دو گروه استخراج می شود تا پس از بررسی تغییرات معنایی رخ داده در آنها توصیف و دسته بندی شوند. از میان این عناصر فهرست واژگانی که به طور مشخص به خرید، فروش، ارائه یا درخواست خدمات و نیز استخدام مربوط می¬شود، تهیه ¬گردیده است. در این پژوهش جهت پی بردن به روند تغییرات معنایی و واژگانی واژه¬ها علاوه بر شم زبانی نگارنده، تعاریف ارائه شده برای واژ¬ه¬های مورد بررسی در دو فرهنگ فارسی دهخدا و فرهنگ بزرگ سخن استخراج می¬شود و با هم مقایسه می¬گردد. نتایج حاصل از تحلیل¬ داده¬¬ها نشان می¬دهد که از میان هفتاد و نه واژه¬ی استخراج شده از متون تبلیغاتی روزنامه¬های دهه¬ی چهل¬خورشیدی، چهل و سه واژه تحت فرایند جایگزینی واژگانی، نوزده واژه تحت فرایند تخصیص معنایی، چهار واژه تحت فرایند تخصیص معنایی و تنزل معنایی، هشت واژه تحت فرایند تنزل معنایی و جایگزینی واژگانی، دو واژه تحت فرایند حذف واژگانی ( منسوخ) و سه واژه تحت فرایند افزایش واژگانی قرار گرفته است.
مریم زارع عادل رفیعی
نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان داد نمایش به طور قابل ملاحظه¬ای در کاهش اضطراب، و افزایش اعتمادبه¬نفس و انگیزه-ی گروه آزمایش برای صحبت کردن به زبان فارسی موفق بوده است. مشاهدات و پس¬آزمون نشان دادند گفتار آنها نیز، روان¬تر از پیش شده بود. شواهدی از تأثیر بحث گروهی بر کاهش اضطراب، و افزایش اعتمادبه¬نفس و انگیزه¬ برای صحبت¬کردن به زبان فارسی در گروه کنترل بدست آمد ولی، بسیار ناچیز بود. شرکت¬کنندگان بیست دانشجو (ده دختر و ده پسر) از کشورهای سنگال، لبنان، گینه، و بروندی بودند. پس از برگزاری پیش¬آزمون، شرکت¬کنندگان به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش و گروه کنترل به ترتیب با تکنیک¬های نمایش و بحث گروهی ، به تمرین صحبت¬کردن به زبان فارسی پرداختند. هدف این پژوهش، ارزیابی تاثیرات استفاده از تکنیک¬ها و فعالیت¬های نمایش، بر پیشرفت روانیِ ¬گفتار به زبان فارسی، در فراگیران غیر فارسی¬زبان و کاهش صافی¬های عاطفی آنان است. فرض بر این است که نمایش در کاهش صافی¬های عاطفی- ویژگی¬های روانی که مانع فراگیری زبان می¬شوند- و تشویق فراگیران به صحبت¬کردن، موثر است.
مسلم رحیمی بتول علی نژاد
آواشناسی آکوستیک به شاخه ای از آواشناسی اطلاق می گردد که به ویژگی های فیزیکی موج های صوتی از دهان تا گوش می پردازد. زبان فارسی معیار دارای 23 همخوان و 6 واکه است. 8 مورد از همخوان های زبان فارسی سایشی می باشند. این همخوان ها عبارت اند از سایشی های واک دار /z/،/v/،/?/ و سایشی های بیواک /h/،/x/،/?/،/?/،/?/ که مشخصه مشترک آن ها سایشی بودن است. در پژوهش حاضر به بررسی آکوستیکی واک داری سه سایشی واک دار /z/،/v/ و /?/ در زبان فارسی پرداخته شده است. در این راستا فرضیاتی مبنی بر این که آیا سایشی های مورد نظر در مواضع مختلف واک دار می باشند و یا خیر و این که در صورت واک دار بودن، میزان واک داری آن ها چقدر است، مطرح گردید. علاوه بر این میزان دیرش این همخوان های سایشی در مجاورت واکه ها و هم چنین همخوان های بیواک مورد بررسی قرار گرفت و میزان دیرش آن ها با جفت بیواک آن ها مقایسه گردید. در این مطالعه از 9 فرد که شامل 5 زن و 4 مرد بودند برای جمع آوری داده ها استفاده گردید. داده های مورد نظر در این پژوهش حاصل از تکرار یک جمله "منبع ..... است" بود که توسط افراد تولید شدند و در یک اتاقک ضد صدا در آزمایشگاه زبان شناسی دانشگاه اصفهان ضبط گردید و سپس تجزیه و تحلیل و هم چنین اندازه گیری متغیرهای صوت شناختی با استفاده از نرم افزار praat صورت پذیرفت. در پایان نیز نتایج به دست آمده توسط نرم افزار spss مورد بررسی آماری قرار گرفت. بر اساس نتایج حاصل از این تحقیق، فرضیات مطرح شده در این پژوهش همگی مورد پذیرش واقع شده و نشان می دهند که همخوان های سایشی واک دار در آغاز واژه، میان دو واکه و پایان واژه واک داری کامل ندارند. میزان واکداری همخوان های سایشی واکدار بدین صورت بود که در جایگاه میان دو واکه دارای بیشترین میزان واکداری و در جایگاه قبل از واکه دارای میزان واکداری کمتر و در جایگاه بعد از واکه دارای میزان کمترین درجه واکداری می باشند. هم چنین همخوان های سایشی مورد مطالعه در جایگاه های قبل و بعد از همخوان واک دار و بیواک واک داری کامل ندارند و حتی در بعضی از جایگاه ها واک داری خود را از دست داده و درصد واک داری آن ها به صفر می رسد و و تارهای صوتی برای مدت کوتاهی از ارتعاش باز می ایستند. علاوه بر این، با توجه به نتایج حاصل، میزان دیرش همخوان های سایشی بیواک از جفت واک دار آن بیشتر می باشد، البته در بعضی از جایگاه ها در مورد میزان دیرش این نتیجه صادق نبوده و نیاز به بررسی بیشتری در این زمینه می باشد.
عادل رفیعی ویدا شقاقی
چکیده ندارد.