نام پژوهشگر: محمد جواد لیاقتدار
امین محمدی بی بی عشرت زمانی
هدف این پژوهش مقایسه میزان توانمندی مدرسین و دانشجویان مراکز تربیت معلم شهر اصفهان در به کارگیری اینترنت بوده است. هدف دیگر پژوهش، تعیین عوامل موثر در ارتقاء میزان توانمندی، نقش آموزشهای قبل و ضمن خدمت در بهبود توانمندی بکارگیری اینترنت در بین دانشجویان و مدرسین مراکز تربیت معلم شهر اصفهان است. روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش، توصیفی- پیمایشی است و از پرسشنامه محقق ساخته، همچنین از مصاحبه عیرساختار مند و مصاحبه کانونی استفاده شده است. روایی پرسشنامه با استفاده از نظرات اساتید محترم راهنما و مشاورتعیین شد. ضریب پایایی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 94/0 محاسبه گردید. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه دانشجو – معلمان و مدرسین مراکز تربیت معلم شهر اصفهان در سال تحصیلی 88-87 بوده است. با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم، 180 نفر از دانشجویان به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. تعداد 30 نفر از مدرسین به عنوان نمونه انتخاب گردیدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها در سطح آمار توصیفی از شاخص های فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار و در سطح آمار استنباطی از آزمون های t تک متغیره، t مستقل، t همبسته وt هتلینگ استفاده شده است. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که بین نظرات مدرسین و دانشجویان مراکز تربیت معلم شهر اصفهان در خصوص توانایی بهره گیری از اینترنت تفاوت وجود دارد ، اماهر دو گروه نقش آموزش های قبل از خدمت و ضمن خدمت در افزایش میزان توانمندی در بکارگیری اینترنت را بالاتر از حد متوسط ارزیابی کردند. در مورد عوامل موثر در افزایش توانمندی بکارگیری اینترنت نیز همخوانی بالایی بین نظرات مدرسین و دانشجویان وجود داشت. در خصوص عوامل دموگرافیک( جنسیت و رشته تحصیلی ) نیز تفاوتی میان مدرسین و دانشجویان زن و مرد وجود نداشت. دانشجویان در رشته های مختلف تحصیلی به یک اندازه در بهره گیری از اینترنت توانمند نبودند و دانشجویان رشته های علوم انسانی توانمند تر از دانشجویان سایر رشته ها در حیطه های مطرح شده بودند.
آزاده جوادی منصوره زرکوب
چکیده تولید مواد آموزشی با استفاده از علم برنامه ریزی درسی صورت می گیرد. از آنجا که در نظام های آموزشی و تربیتی و به ویژه در نظام تعلیم و تربیت کشور ما کتاب درسی در کلیه سطوح تحصیلی، وسیله اصلی یادگیری به حساب می آید؛ لازم است تا این ماده آموزشی به شکل مناسبی تولید گردد. در میان عناصر اصلی برنامه ریزی درسی یعنی اهداف، محتوا ، راهبردهای یاددهی ویادگیری و ارزشیابی، محتوا به عنوان عنصر اصلی و هسته مرکزی برنامه های آموزشی همواره مورد توجه بوده است. این توجه ناشی از این حقیقت است که هر اندازه هم که اهداف تعلیم و تربیت عالی بوده ، دقیق هم مشخص شده باشند؛ بدون داشتن محتوایی خوب و مناسب، امکان تحقق این اهداف وجود نخواهد داشت. در آموزش رسمی کشور ما در همه مقاطع تحصیلی توجه عمده به محتوا معطوف است. محتوای مفید آن است که بر اساس مجموعه ای از معیارهای مناسب انتخاب شده باشد. پژوهش حاضر از نوع توصیفی پیمایشی می باشد که ابتدا به بررسی معیارهای انتخاب محتوا در برنامه ریزی درسی پرداخته و آنها را در سه محور عمده خلاصه نموده است. این سه محور عبارتند از: 1- تناسب محتوا با نیازها و ارزشهای جامعه. 2– تناسب محتوا با ویژگیها و نیازهای یادگیرندگان. 3- تناسب محتوا با قانونمندیهای برنامه درسی. با توجه به اهمیت آموزش زبان عربی در ایران، برای بررسی تناسب محتوای کتابهای عربی عمومی دبیرستان با این سه معیار، پرسشنامه ای توسط محقق آماده شده، در اختیار دبیران و دانش آموزان شهرستان سبزوار قرار گرفت. پس از جمع آوری و تحلیل داده های بدست آمده، مشخص گردید تناسب محتوای کتابهای عربی عمومی دبیرستان با معیارهای انتخاب محتوا در برنامه درسی از نظر هر دو گروه دبیران و دانش آموزان، پایین تر از سطح متوسط بوده است. کلمات کلیدی: معیارهای انتخاب محتوا ، آموزش زبان عربی، کتابهای درسی عربی عمومی دبیرستان ، نیازهای جامعه ، نیازهای یادگیرندگان ، قانونمندیهای برنامه درسی.
مریم سبزوار محمد جواد لیاقتدار
پژوهش حاضر به "مقایسه یادگیری اجتماعی- هیجانی و مهارت اجتماعی دانش آموزان مدارس غیر انتفاعی بدون کیف و دولتی شهر اصفهان" پرداخته است. روش پژوهش توصیفی و از نوع علی- مقایسه ای می باشد. در این پژوهش جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر پایه چهارم و پنجم مقطع ابتدایی مدارس بدون کیف و دولتی شهر اصفهان در سال تحصیلی 89-1388 بوده است. بدین منظور، 157 نفر به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. به منظور جمع آوری اطلاعات، از پرسشنامه های یادگیری اجتماعی- هیجانی کورین و همکاران(2009) و مهارت اجتماعی گرشام و الیوت (1990) استفاده شده است. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات بدست آمده از پرسشنامه ها از آمار توصیفی و استنباطی استفاده گردیده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که در حیطه ی یادگیری اجتماعی- هیجانی بین دانش آموزان مدارس بدون کیف و دولتی تفاوت معنی داری وجود داشت. در مولفه های یادگیری اجتماعی- هیجانی(خود تنظیمی، روابط همسالان و سازماندهی تکلیف)، تفاوت معناداری در مولفه خودتنظیمی وجود داشت. بدین معنی که دانش آموزان مدارس بدون کیف در مولفه خود تنظیمی نمرات بالاتری را کسب کردند. در مولفه های سازماندهی تکلیف و روابط همسالان تفاوت معنی داری مشاهده نشد. همچنین، نتایج پژوهش نشان داد که بین مهارت اجتماعی دانش آموزان مدارس بدون کیف و دولتی تفاوت معنی داری وجود دارد. در مولفه های مهارت اجتماعی (همکاری، همدلی، کنترل خود و ابراز وجود)، تفاوت معناداری در دو مولفه ابراز وجود و کنترل خود وجود داشت. نتایج پژوهش نشان داد که دانش آموزان مدارس بدون کیف در مولفه ابراز وجود عملکرد بهتری نسبت به دانش آموزان مدارس دولتی دارند، در مقابل، دانش آموزان مدارس دولتی در مولفه کنترل خود نسبت به دانش آموزان مدارس بدون کیف نمرات بالاتری را کسب کردند. در مولفه های همکاری و همدلی تفاوت معنی داری مشاهده نشد. بعلاوه، نتایج پژوهش نشان داد بین یادگیری اجتماعی- هیجانی دانش آموزان مدارس بدون کیف و دولتی بر حسب جنسیت در مولفه روابط همسالان تفاوت معناداری وجود دارد. بدین معنی که دانش آموزان دختر در مقایسه با دانش آموزان پسر نمرات بالاتری را در مولفه روابط همسالان کسب کردند. در دیگر مولفه ها تفاوت معناداری وجود نداشت. همچنین بین مهارت های اجتماعی دانش آموزان مدارس بدون کیف و دولتی بر حسب جنسیت در هیج کدام از مولفه ها تفاوت معناداری وجود نداشت.
ایمان هواسی محمد جواد لیاقتدار
بدون شک خواندن و مطالعه از مهمترین و زیربنایی ترین فعالیت های متعالی ویژه انسان است که نقش بسیار اساسی در زندگی فرد و ایجاد و پیشرفت فرهنگ و تمدن دارد. با عنایت به اهمیت موضوع، پژوهش حاضر به بررسی راهبردهای فراشناختی مطالعه در بین دانشجویان رشته های پرتقاضا (حقوق، روانشناسی بالینی و حسابداری) و کم تقاضای (ادبیات، فلسفه و تاریخ) علوم انسانی دانشگاه اصفهان می پردازد. این پژوهش از نوع کاربردی بوده و برای اجرای آن از روش توصیفی- پیمایشی استفاده شده است. به منظور گردآوری داده ها از پرسش نامه محقق ساخته استفاده گردیده است. پرسشنامه محقق ساخته، شامل سه مولفه راهبردهای فراشناختی جهانی، راهبرد فراشناختی حل مساله و راهبردهای فراشناختی حمایتی بوده است. جامعه آماری پژوهش، کلیه دانشجویان رشته های حقوق، روانشناسی بالینی، حسابداری، ادبیات، فلسفه و تاریخ گروه علوم انسانی دانشگاه اصفهان در سال تحصیلی89-1388 بوده است. نمونه آماری با استفاده از روش کوکران 240 نفر برآورد گردیده که از طریق نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم انتخاب شدند. در سطح آمار استنباطی از آزمون های t تک متغیره ، t مستقل یا دو نمونه ای و تحلیل واریانس تک متغیره استفاده شده است. نتایج نشان داد که میزان استفاده دانشجویان رشته های پر تقاضا و کم تقاضا از راهبردهای فراشناختی مطالعه (جهانی، حل مسأله و حمایتی)در حد بالاتر از متوسط می باشد. همچنین میزان استفاده دانشجویان رشته های پر تقاضا و کم تقاضا بر حسب جنسیت و مقطع تحصیلی از راهبردهای فراشناختی مطالعه نیز حد بالاتر از متوسط می باشد و نظرات یکسانی ارائه نمودند.
فاطمه اشرف محمد جواد لیاقتدار
پژوهش حاضر به مقایسه مهارت های اجتماعی دانش آموزان دختر شاغل به تحصیل در سه موقعیت آموزشی مدارس استعدادهای درخشان، غیرانتفاعی و دولتی در پایه تحصیلی دوم راهنمایی پرداخته است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان دختر مدارس راهنمایی تیزهوشان، غیرانتفاعی و عادی نواحی پنج گانه شهر اصفهان در سال تحصیلی 89-1388 تشکیل داده بودند. به منظور دستیابی به نمونه مورد نظر، با استفاده از نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای90 دانش آموز (از هر مدرسه 30 دانش آموز) انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. روش پژوهش علی- مقایسه ای بوده است. برای آزمون فرضیه ها از مقیاس سنجش مهارت های اجتماعی ماتسون استفاده گردید و تجزیه و تحلیل داده های حاصل از پرسشنامه با استفاده از نرم افزار spss انجام شد. یافته ها حاکی از آن است که در متغیر ترکیبی مهارت های اجتماعی دانش آموزان مدارس تیزهوشان، غیرانتفاعی و دولتی با یکدیگر تفاوت معنادار وجود داشتند. این در حالی است که در خرده مقیاس های مهارت های اجتماعی مناسب، رفتارهای غیراجتماعی، پرخاشگری و تکانشی عمل کردن و برتری طلبی و اطمینان زیاد به خود داشتن، در میان دانش آموزان سه موقعیت آموزشی تفاوت معناداری مشاهده نگردید، ولی در خرده مقیاس رابطه با همسالان بین دانش آموزان مدارس غیر انتفاعی و عادی تفاوت معنادار ملاحظه شد.
محمد اشرفی محمد جواد لیاقتدار
چکیده شاد کردن و شاد بودن جامعه از جمله موارد مهمی است که باید مورد توجه قرار گیرد زیرا موجب انگیزش و پیشرفت جامعه می شود. دانشگاه ها می توانند نقش بسیار مهمی در شادی و نشاط دانشجویان داشته باشند. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی مولفه های دانشگاه شاد (آموزشی، پشتیبانی، فضای آموزشی، امکانات و تجهیزات، فعالیت های فوق برنامه) از دیدگاه دانشجویان کارشناسی دانشگاه اصفهان است. جامعه آماری در این پژوهش کلیه دانشجویان کارشناسی دانشگاه اصفهان در سال تحصیلی 90- 1389 بود. روش نمونه گیری تصادفی متناسب با حجم است و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 260 نفر برآورد گردیده است. ابزار جمع آوری داده ها در این پژوهش پرسشنامه محقق ساخته شامل 47 گویه بود. پایایی پرسشنامه در دو مرحله مورد بررسی قرار گرفته است. در مرحله ی اول ضریب آلفای کرونباخ 95/0 برآورد شد، سپس بعد از اجرای نهایی پرسشنامه 96/0 تعیین گردیده است که نشان دهنده پایایی مناسب ابزار است. روایی پرسشنامه توسط پنج نفر از اساتید مورد تایید قرار گرفته است. یافته های تحقیق میزان تأثیر عوامل آموزشی را بیش از حد متوسط و تأثیر کادر پشتیبانی، فضای آموزشی، فعالیت های فوق برنامه و امکانات و تجهیزات را در حد زیاد بر شاد بودن دانشگاه از دیدگاه دانشجویان نشان داده است. در پایان توصیه هایی در خصوص نشاط افزایی بخش های مختلف دانشگاه ارائه شده است. کلیدواژه ها: شادی، دانشگاه، عوامل سازمانی
فاطمه درویشی محمد جواد لیاقتدار
هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین کمال گرایی و جهت گیری هدف دانش آموزان مدارس تیزهوشان، غیرانتفاعی و دولتی شهر اصفهان بوده است. این پژوهش از نوع کاربردی بوده و برای اجرای آن از روش توصیفی- پیمایشی استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه ناحیه 3 شهر اصفهان در سال تحصیلی 90-89 بوده است. گروه نمونه با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب گردیده و به منظور جمع آوری اطلاعات، از پرسشنامه کمال گرایی ساخته هیل و همکاران (2004) و پرسشنامه جهت گیری هدف ساخته الیوت مک گریگور (2001)، استفاده شده است. جهت برآورد روایی پرسشنامه های مذکور از روایی صوری استفاده گردید و پایایی این پرسشنامه ها نیز از طریق آلفای کرونباخ به ترتیب 83/0 و 82/0 تعیین گشت. جهت تجزیه و تحلیل داده های حاصل از پرسشنامه ها در سطح آمار توصیفی از فراوانی، درصد و میانگین و در سطح آمار استنباطی از ضریب همبستگی پیرسون، آزمون t مستقل و آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره استفاده شده است. نتایج نشان داد که: بین کمال گرایی منفی و جهت گیری هدف اجتنابی دانش آموزان مدارس تیزهوشان رابطه مستقیم و معناداری وجود داشته است. همچنین بین کمال گرایی مثبت و جهت گیری هدف تسلط یاب و عملکردی دانش آموزان مدارس غیرانتفاعی و دولتی نیز رابطه مستقیم و معناداری وجود داشته است. بین جهت گیری هدف دانش آموزان مدارس سه گانه (تیزهوشان، غیرانتفاعی و دولتی) و دانش آموزان رشته های علوم تجربی و ریاضی- فیزیک تفاوت معناداری مشاهده شده است. بدین معنا که دانش آموزان مدارس تیزهوشان به میزان کمتری نسبت به دانش آموزان مدارس سایر مدارس از جهت گیری هدف تسلط یاب برخوردار بوده اند و اهداف عملکردی دانش آموزان رشته علوم تجربی بیشتر از دانش آموزان رشته ریاضی- فیزیک بود، اما بین کمال گرایی دانش آموزان مدارس سه گانه و رشته های علوم تجربی و ریاضی- فیزیک تفاوت معناداری مشاهده نشده است.
سمیه محمدزاده محمد جواد لیاقتدار
چکیده مقدمه: جهانی شدن فرایند پیچیده ای است که با در برگرفتن تجارت، رسانه، ملیت، تکنولوژی، سرمایه و عقاید، تاثیر چشمگیری بر جامعه و افراد می گذارد. بنابراین ثابت ماندن در این جهان متغیر، صدمات زیادی را به جامعه و فرهنگ خودی وارد می سازد. اما، مردم جهان به یک زبان صحبت نمی کنند از این رو، باید به دنبال روش یا ابزاری برای ارتباط با مردم جهان بود. یکی ازابزارهایی که امروزه بیشتر مردم جهان برای تعامل با یکدیگر و به عنوان "رابط با جامعه بین المللی " استفاده می کنند، زبان انگلیسی است.با توجه به نتایج پژوهش های فراوان انجام شده، علی رغم همه تلاش های صورت گرفته اکثریت دانش آموزان ایرانی پس از پایان دبیرستان و دانشجویان پس از گرفتن مدرک کارشناسی حتی کارشناسی ارشد و دکترا عملاً قادر به استفاده از 4 مهارت زبان انگلیسی به طور موثر نمی باشند و تقریباً می شود گفت که کمتر کسی را می توان یافت که با آموزش در مدارس بتواند از 4 مهارت زبان انگلیسی به طور موثر استفاده نماید. بنابراین، هدف از پژوهش حاضربررسی چالش ها و مشکلات موجود درآموزش زبان انگلیسی ایران می باشد وبه دنبال بررسی آنست که با توانمند شدن دانش آموزان و دانشجویان ایرانی در زمینه زبان انگلیسی چه منافع و فرصت هایی برای آنها و کشور آنها ایجاد خواهد شد. روش ها: پژوهش حاضر، یک مطالعه ترکیبی است و شامل دو مرحله مطالعه کمی و مطالعه کیفی می باشد. مطالعه کمی به صورت توصیفی، پیمایشی و استنباطی و با مشارکت 14 نفر از اساتید زبان انگلیسی هیئت علمی دانشکده زبان های خارجی (نمونه برابر با جامعه) و 215 نفر از دانشجویان دکتری دانشگاه اصفهان که به روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند انجام گرفت. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته شامل 72 گویه با مقیاس 5 درجه ای لیکرت شامل بسیار مخالفم، مخالفم، کمی موافقم، موافقم و بسیار موافقم بود که براساس منابع مکتوب و الکترونیکی تهیه گردید و با نظر استاد راهنما و استاد مشاور به شش قسمت فرصتهای علمی-آموزشی، فرصتهای اقتصادی، فرصتهای فرهنگی- اجتماعی و چالش های آموزشی، چالش های اقتصادی، چالشهای فرهنگی- اجتماعی حیطه بندی شد. روایی پرسشنامه توسط 5 متخصص زبان انگلیسی و برنامه ریزی درسی تائید و پایایی پرسشنامه از طریق فرمول آلفای کرانباخ محاسبه گردید(95/0). برای تحلیل داده ها از نرم افزار spss ویرایش 16 و آمار توصیفی و استنباطی استفاده گردید. مطالعه کیفی به صورت هدفمند و با مشارکت 11 نفر از اساتید زبانی که تجربه حداقل 6 ماه زندگی در خارج از کشور را داشتند و10 نفراز دانشجویان دکتری دانشگاه اصفهان انجام گردید. روش گردآوری اطلاعات، مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. تحلیل داده های کیفی با متد تحلیل محتوای موضوعی که مراحل آن عبارت بود از خواندن متن مصاحبه ها، استخراج جملات معنی دار، کدگذاری، طبقه بندی کدها، نام گذاری طبقه ها و مشخص کردن رابطه بین طبقه ها انجام گردید. داده های دو مطالعه کمی و کیفی به صورت جداگانه و مستقل گردآوری و تحلیل شد و در قسمت بحث تا حد امکان با یکدیگر ادغام شدند. نتایج: بر اساس نتایج تحلیل کمی، اولویت اول فرصت های علمی – آموزشی از نظر اساتید با میانگین 42/4 و از نظر دانشجویان با میانگین 60/4 به گویه " دسترسی به منابع دست اول و به روز علمی" اختصاص یافت. اولویت اول فرصت های اقتصادی از نظر اساتید با میانگین 28/4 به گویه " توسعه صنعت توریسم" و از نظر دانشجویان با میانگین 10/4 به گویه " کاهش هزینه های مربوط به ترجمه کتبی و شفاهی" اختصاص یافت. اولویت اول فرصت های فرهنگی- اجتماعی از نظر اساتید با میانگین 78/4 به گویه " نزدیک شدن فرهنگ ها" و از نظر دانشجویان با میانگین 38/4 به گویه " فراهم شدن امکان توسعه it " اختصاص یافت. در مورد چالش های آموزشی، اولویت اول از نظر اساتید با میانگین 28/4 به گویه " عدم وجود هدفگذاری و برنامه ریزی مناسب در زمینه آموزش زبان انگلیسی" و از نظر دانشجویان با میانگین 61/4 به گویه " ارزشیابی زبان بر اساس قواعد گرامری( و نه چهار مهارت گوش دادن، صحبت کردن، نوشتن و خواندن )" اختصاص یافت. در چالش های اقتصادی، اولویت اول از نظر اساتید با میانگین 85/3 به گویه "مشکل تامین هزینه های مربوط به تهیه آزمایشگاه زبان، وسایل دیداری – شنیداری و ..." و از نظر دانشجویان با میانگین 4 به گویه " مشکلات مالی مربوط به تامین هزینه شهریه کلاسهای فوق برنامه یادگیری زبان توسط خانواده ها " اختصاص یافت. در چالش های فرهنگی - اجتماعی، اولویت اول از نظر اساتید با میانگین 14/4 مربوط به گویه "به کار نبردن زبان انگلیسی در زندگی روزمره" و از نظر دانشجویان با میانگین 18/4 مربوط به گویه " عدم وجود سیاستگذاری مناسب برای آموزش زبان و تثبیت آن" بود نتایج آزمون t حاکی از آن بود که تفاوت میان نظرات مردان و زنان، تنها در مورد چالش های اقتصادی معنادار می باشد(p= 0/037). . همچنین نتایج نشان داد که میان نظرات رشته های علوم اتسانی، علوم پایه و فنی –مهندسی در مورد فرصت ها و چالش ها، تفاوت معناداری وجود ندارد و میان نظرات اساتید و دانشجویان در مورد انواع فرصت ها و چالش ها، تفاوت معناداری وجود نداشت. در تحلیل مصاحبه ها،در نهایت 500کد باقی ماند و 45 طبقه و72 زیر طبقه نهایی بدست آمد . تم های اصلی شامل فرصت های علمی- آموزشی، فرصت های اقتصادی، فرصت های فرهنگی – اجتماعی، چالش های آموزشی، چالش های اقتصادی و چالش های فرهنگی – اجتماعی بود. نتیجه گیری: با وجود سیاستگذاری و هدفگذاری مناسب موجود در سند چشم انداز 20 ساله، با برنامه ریزی مناسب در سطح آموزش و پرورش و آموزش عالی همچون شروع آموزش از ابتدایی، به کاربردن زبان انگلیسی در زندگی روزمره، فرهنگسازی در جهت استفاده صحیح از زبان انگلیسی و ...؛ بودجه اختصاص یافته در این زمینه در جهت مناسب استفاده خواهد شد و نه تنها اهداف سند چشم انداز 20 ساله همچون کسب رتبه اول علمی و اقتصادی در سطح منطقه و حتی جهان تحقق خواهد یافت ، بلکه ارتباطات جهانی میان ایران و سایر کشورها نه فقط در سطح مسئولین و افراد تحصیل کرده؛ بلکه برای تمام اقشار جامعه تسهیل خواهد شد.
سیروس محمودی حسنعلی نصرآبادی
چکیده: هدف از انجام پژوهش حاضر تحلیل دیدگاه تربیتی کل نگر و بررسی میزان تحقق مولفه های این دیدگاه در آموزش و پرورش دوره ابتدایی می باشد . این پژوهش از نوع کاربردی است و برای انجام آن از روش های کیفی و کمی استفاده شده است.در این پژوهش ابتدا منابع اصلی دیدگاه تربیتی کل نگر به شیوه تحلیل محتوای کیفی مورد بررسی قرار گرفت و مولفه های اصلی این دیدگاه استخراج گردید. سپس اسناد و آیین نامه های دوره ابتدایی به شیوه تحلیل محتوا(کمی و کیفی) بررسی گردید و میزان توجه آنها به مولفه های دیدگاه تربیتی کل نگر بررسی گردید.در ادامه بر مبنای مولفه های این دید گاه پرسشنامه ای تدوین شد و میزان تأکید و توجه دوره ابتدایی به مولفه های دیدگاه تربیتی کل نگر از دیدگاه معلمان دوره ابتدایی بررسی شد. علاوه بر آن با 30 تن از کارشناسان دوره ابتدایی مصاحبه به عمل آمد و میزان توجه دوره ابتدایی به مولفه های دیدگاه تربیتی کل نگر از دیدگاه این کارشناسان نیز مورد بررسی قرار گرفت.نتایج این پژوهش نشان داد که در اسناد و آیین نامه های دوره ابتدایی مولفه های رشد و توسعه ی متوازن ابعاد شش گانه دانش آموز ، تقدم ارزش های انسانی بر سایر ارزش ها، مردم سالاری (دموکراسی مشارکتی)، تأکید بر تفاوت های فردی و ردّ آزمون های استاندارد، همزیستی مسالمت آمیز با دیگران، تأکید بر پرورش بعد معنوی متربیان، توازن، پرورش و توسعه ی روابط، استفاده از رویکردهای متنوع در فعالیت های تربیتی و خودگردانی مورد توجه بوده اند. ولی مولفه های آزادی در فرایندهای تربیتی، وابستگی و پیوستگی متقابل بین فرد و محیط طبیعی، وابستگی و همبستگی متقابل بین فرد و اجتماع، تدریس یادگیرنده محور، یادگیری مبتنی بر تجربه، تأکید بر تجارب و یادگیری های پیشین و منحصر به فرد هر دانش آموز و مولفه ی تأکید بر وابستگی و پیوستگی متقابل بین حوزه های مختلف دانش به حد کافی مورد توجه قرار نگرفته اند. همچنین از دیدگاه کارشناسان دوره ابتدایی ، مولفه های «مشارکت فعال در امور اجتماعی»، «تقدم ارزش های انسانی» و «تأکید بر روابط» در دوره ی ابتدایی مورد توجه قرار می گیرند. ولی سایر مولفه ها («رشد و توسعه متوازن ابعاد شش گانه دانش آموز »، «آزادی در فرایندهای تربیتی»، «تأکید بر تفاوت های فردی »، «پرورش بعد معنوی متربیان»، «توازن، «استفاده از رویکردهای متنوع، « تدریس یادگیرنده محور، «یادگیری مبتنی بر تجربه»، «خودگردانی »، « تأکید بر تجارب و یادگیری های پیشین و منحصر به فرد هر دانش آموز»، «یادگیری همزیستی مسالمت آمیز با دیگران«، «تأکید بر وابستگی و پیوستگی متقابل بین فرد و طبیعت«، «تدریس یادگیرنده محور« و «تأکید بر وابستگی و پیوستگی متقابل بین حوزه های مختلف درسی») به خوبی مورد توجه قرار نمی گیرند.آموزگاران دوره ابتدایی نیز میزان توجه و تأکید دوره ابتدایی به مولفه های رشد و توسعه متوازن ابعاد شش گانه دانش آموز ، آزادی در فرایندهای تربیتی ، تأکید بر یگانگی و منحصر بودن افراد ، بعد معنوی ، توازن ، استفاده از رویکرد های متنوع ، تدریس یادگیرنده محور ، یادگیری تجربه محور ، خودگردانی، پیوستگی حوزه های مختلف دانش را کمتر از متوسط و میزان توجه به مولفه های تقدم و توسعه ارزشهای انسانی، یادگیری همزیستی با دیگران ، پیوستگی فرد با طبیعت را در حد متوسط و میزان توجه به مولفه های مردم سالاری ،پرورش و توسعه روابط و تأکید بر تجارب و یادگری های پیشین دانش آموزان را بالاتر از متوسط ارزیابی نمودند. . این نتایج بیانگر این موضوع است که دوره ابتدایی فعلی در کشور ما با مولفه های دیدگاه تربیتی کل نگر فاصله بسیار دارد. از این رو با توجه به تأیید این دیدگاه توسط کارشناسان یونسکو و تشکیل انجمن های تعلیم و تربیت کل نگر در بسیاری از کشورهای جهان از جمله در آمریکا، کانادا، مکزیک، چین ، ژاپن، کره جنوبی و بسیاری از کشورهای دیگر، ضروری است که اولاً: در کشور ما انجمن تعلیم و تربیت کل نگر تشکیل شود و با کمک اندیشمندان دانشگاهی و حوزوی دیدگاه تربیتی کل نگر اسلامی تدوین شود و ثانیاً: در تغییر و تحولات نظام های آموزشی در ایران (بویژه در دوره ابتدایی) به جای اعمال تغییرات سلیقه ای به مولفه های این دیدگاه توجه شود. کلید واژه ها: دیدگاه تربیتی کل نگر، دوره ابتدایی ، همزیستی مسالمت آمیز، خودگردانی
محمد رضا حدادیان نایینی محمد جواد لیاقتدار
چکیده هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه میان سخت رویی، رویکرد اجرایی تدریس و فرسودگی شغلی دبیران مدارس اصفهان بود. بدین منظور با بهره گیری از جدول کوهن و همکاران، تعداد 330 نفر از معلمان مرد و زن شاغل در مدارس متوسطه از طریق روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم انتخاب شدند . به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه زمینه دیدگاه های شخصی کوباسا (1979) و فرسودگی شغلی شغلی مسلش(1981) ومحقق ساخته رویکرد اجرایی تدریس(1391) بهره به عمل آمد. داده های پژوهش بااستفاده از روش های آمار توصیفی (فراوانی، درصد، انحراف معیار و میانگین) و آمار استنباطی (تحلیل واریانس یک راهه،روش همبستگی پیرسون،رگرسیون چندگانه،آزمون کلموگرف- اسمیرنف، t تک نمونه ای و مستقل)مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج آزمون نشان می دهد: 1) بین سخت رویی و فرسودگی شغلی دبیران رابطه منفی معنادار وجود دارد(536/- ). 2) بین رویکرد اجرایی تدریس و فرسودگی شغلی دبیران رابطه مثبت معنادار وجود دارد (232/ ). 3) بین سخت رویی و رویکرد اجرایی تدریس دبیران رابطه معنادار وجود ندارد. 4) میزان سخت رویی و رویکرد اجرایی تدریس دبیران به ترتیب 100/04و81/28 به دست آمد که بیشتر از میانگین(75 و66 ) و میزان فرسودگی شغلی دبیران65/58 به دست آمد که کمتر از میانگین می باشد(78 ). 5) بین دبیران دروس مختلف در سخت رویی و فرسودگی شغلی تفاوت معنادار وجود دارد( fمشاهده شده در خصوص فرسودگی شغلی و سخت رویی در سطح 05/?p معنی دار بوده است. و به ترتیب 4/16 و 3/095 به دست آمد بنابراین بین فرسودگی شغلی و سخت رویی براساس رشته تحصیلی دبیران تفاوت وجود دارد. اما در رویکرد اجرایی تدریس تفاوت معناداری مشاهده نشد.آزمون مقایسه زوجی اختلاف میانگین فرسودگی شغلی برحسب رشته تحصیلی نشان داد که ، اختلاف میانگین نمره فرسودگی شغلی در گروه علوم انسانی با علوم پایه و علوم پایه با فنی و مهندسی معنی دار بوده است.یعنی در کل دبیران علوم پایه نسبت به دبیران علوم انسانی و دبیران فنی مهندسی از درجه بالاتری از فرسودگی برخوردارند.آزمون مقایسه زوجی اختلاف میانگین نمره سخت رویی برحسب رشته تحصیلی نشان داد که اختلاف میانگین نمره سخت رویی در گروه علوم انسانی با علوم پایه معنی دار بوده است .یعنی در کل دبیران علوم انسانی نسبت به علوم پایه از سخت رویی بالاتری برخوردارند. 6)f مشاهده شده به ترتیب 3/5 و 3/07 و 2/54 در سطح 05/?p نشان دادند که بین دبیران مرد و زن در مولفه های روش تدریس معلم محور، دانش تخصصی و خودکنترلی تفاوت معنادار وجود دارد ومیانگین نمرات دبیران زن در هر سه بعد یاد شده بیشتر از مردان است و در بقیه مولفه های آنها تفاوت معنادار وجود ندارد.7- سخت رویی و رویکرد اجرایی تدریس پیش بینی کننده فرسودگی شغلی دبیران می باشند. ، نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که متغیرهای سخت رویی و رویکرد اجرایی تدریس توانسته است واریانس مربوط به فرسودگی شغلی دبیران را تبیین کنند؛ به طوری که در گام اول به ترتیب0/536 و0/552 فرسودگی شغلی توسط متغیر های فوق قابل تبیین است.نتایج تحلیل واریانس برای اعتبار معادله رگرسیون که با میزان f به دست آمده در گام های اول و دوم به ترتیب 116/97و 7/50در سطح 001/ و 008/معنی دار بوده ، نشان دهنده اعتبار کافی این تحلیل است؛ به گونه ای که در مجموع قادر است 55/2 درصد ازواریانس مربوط به فرسودگی شغلی را در دبیران تبیین کند.براساس ضریب بتا به ازای یک واحد افزایش در سخت رویی ، فرسودگی شغلی 539/ واحد کاهش می یابد . و به ازای یک واحد افزایش در رویکرد اجرائی ، فرسودگی شغلی 130/. واحد افزایش می یابد.نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که متغیرهای تعهد و روش تدریس معلم محور توانسته است واریانس مربوط به فرسودگی شغلی دبیران را تبیین کنند؛ به طوری که به ترتیب0/575 و0/613فرسودگی شغلی توسط متغیر های فوق قابل تبیین است. نتایج تحلیل واریانس برای اعتبار معادله رگرسیون که با میزان f به دست آمده در گام های سوم و چهارم به ترتیب 143/45و 20/59در سطح 0/001 معنی دار بوده ، نشان دهنده اعتبار کافی این تحلیل است؛ به گونه ای که در مجموع قادر است 61/3واریانس مربوط به فرسودگی شغلی را در دبیران تبیین کند.براساس ضریب بتا به ازای یک واحد افزایش در تعهد، فرسودگی 0/627واحد کاهش می یابد و به ازای یک واحد افزایش در روش تدریس معلم محور، فرسودگی شغلی 0/217واحد کاهش می یابد. واژه های کلیدی: سخت رویی، رویکرد اجرایی تدریس، فرسودگی شغلی شغلی دبیران
محمد رحمان پور محمد جواد لیاقتدار
چکیده ندارد.