نام پژوهشگر: سید احمد مظاهری
رضا ارجمندزاده سید احمد مظاهری
چکیده: اندیس معدنی دهسلم و چاهشلغمی به ترتیب در 85 کیلومتری جنوب غرب نهبندان و 190 کیلومتری جنوب بیرجند در کمربند آتشفشانی- نفوذی بلوک لوت واقع شده اند. نظریه جدید فرورانش دوسویه نامتقارن که برای اولین بار توسط مولف این پایان نامه برای زون شرق ایران ارائه شده است، بطور جامع و دقیق بیشتر فرایندها و تحولات تکتونیکی، ماگماتیسم و متالوژنی را در پنجره زمانی ترشیاری این زون توجیه می کند. توده های نفوذی منطقه چاهشلغمی شامل کوارتز مونزونیت، مونزونیت، گرانودیوریت و دیوریت می باشند و در منطقه دهسلم گستره ترکیبی از دیوریت گابرو تا گرانیتی دارند و جزء گرانیتهای کمانهای آتشفشانی با گرایش کالک آلکالن پتاسیم بالا تا شوشونیتی طبقه بندی می شوند. نمودار عنکبوتی نرمالیزه عناصر فرعی نسبت به جبه اولیه نشان دهنده غنی شدگی عناصر lile مانند rb, sr, ba, zr, cs, th و تهی شدگی نسبت به عناصر با میدان پایداری بالا (hfse) مانند nb, p و yدر این توده های نفوذی می باشد. نمودار عنکبوتی نرمالیزه عناصر نادر نسبت به کندریت نشان دهنده غنی شدگی در عناصر lree و درجه بالای تفریق la/yb می باشد و نبود آنومالی eu مشخص است. توده های نفوذی دهسلم و چاهشلغمی بر اساس نسبتهای sr/y–y و la/yb–yb دارای گرایش آداکیتی هستند. نمودار ایزوکرون دو نمونه d3-227 و ch33 از توده های نفوذی دهسلم و چاهشلغمی بر اساس نسبتهای ایزوتوپی 87sr/86sr در مقابل 87rb/86sr کانیهای پلاژیوکلاز، بیوتیت و سنگ کل، سنهایی معادل 1 ± 3/33 و 1 ± 5/33 میلیون سال نشان می دهند. توده های نفوذی دهسلم و چاهشلغمی، در نمودار (87sr/86sr)i در مقابل ?ndi بصورت خوشه ای و مجتمع در سمت راست آرایه جبه و در مرز بازالتهای جزایر قوسی قرار گرفته اند و نشان می دهد که این توده ها، هم منشا هستند و از مذابهای مادر یکسانی طی فرایندهای تفریق ماگمایی مانند تفریق بلوری تشکیل شده اند. این داده ها همچنین خارج از محدوده آداکیتهای با منشا پوسته اقیانوسی و آداکیتهای با منشا پوسته پایینی قرار گرفته اند و بنابراین از نظر منشا و نحوه تشکیل، با آنها متفاوت هستند. همبستگی نسبتا ضعیف تا متوسط بین ?ndi و nd تاثیر فرایندهای هضم و تبلور بخشی(afc) را در طی تحولات تاخیری در بخشهای فوقانی پوسته، به عنوان عامل اصلی رد می کند. بیشتر نمونه ها در نمودار sio2-?ndi از روند مربوط به ذوب بخشی یا تبلور تفریقی تبعیت می کنند و تنها نمونه ch32 شواهد آلودگی توسط پوسته را بخوبی نشان می دهد. نسبتهای ایزوتوپی اولیه sr و nd، همراه با ژئوشیمی اکسیدهای اصلی و عناصر کمیاب نشان می دهند که ماگمای مادر در نتیجه ذوب بخشی جبه تشکیل شده است و گارنت و آمفیبول کم منیزیوم فاز باقیمانده در منشا بوده در حالیکه فلوگوپیت بیشتر در تشکیل مذاب شرکت کرده است. زونهای دگرسانی منطقه دهسلم شامل انواع پتاسیک، پروپلیتیک، سریسیت- رسی، اپیدوتی، سریسیت - کلسیت - سیلیس و سیلیسی می باشند و کانی سازی شامل رگچه های پیریت، مگنتیت، مولیبدنیت، کالکوپیریت، بورنیت، طلا، گالن، اسفالریت، سولفوسالتها، آرسنوپیریت، دیژنیت، کالکوسیت و کولین هستند. عناصر cu, mo, au بیشتر در زونهای دگرسانی پتاسیک و سریسیت – کلسیت - سیلیس دارای غنی شدگی هستند در حالیکه عناصرpb, zn, bi, as, sb در زونهای حاشیه ای غنی شده اند. مطالعه سیالات درگیر تاثیر فرایندهای جوشش، ناآمیختگی، سرد شدن و رقیق شدگی توسط آبهای جوی را طی تحول سیالات کانه ساز نشان داده است. میزان دما و شوری سیالات درگیر از زون دگرسانی پتاسیک به سمت زون دگرسانی سریسیتی - رسی در حال کاهش است که احتمالا نشان دهنده افزایش دخالت آبهای جوی می باشد. شواهد زمین شناسی، ژئوشیمی اکتشافی، دگرسانی، کانی سازی و تحول سیالات هیدروترمال نشان دهنده کانی سازی نیمه اقتصادی از نوع مس – مولیبدن پورفیری بوده که طلا نیز می تواند بصورت جانبی دارای اهمیت باشد. زونهای دگرسانی منطقه چاهشلغمی شامل انواع پروپلیتیک، سریسیتی، کلریتی - سریسیتی، مونت موریلونیت، کوارتز - دیکیت، کوارتز - آلونیت و کوارتز حفره ای می باشند. کانی سازی نیز شامل پیریت، مگنتیت، مولیبدنیت، کالکوپیریت، گالن، اسفالریت، انارژیت، آرسنوپیریت و مالاکیت هستند که بصورت پراکنده، رگه – رگچه ای و استوک ورک رخ داده است. آنومالی هایی از عناصر cu, mo, au, pb, zn, bi, as, sb تشخیص داده شده اند که mo بیشتر در زونهای دما بالا و نزدیک به دگرسانی بیوتیت ثانویه رخ داده است. دما و شوری سیالات به سمت زون دگرسانی کوارتز حفره ای در حال کاهش است که احتمالا نشان دهنده افزایش دخالت آبهای جوی می باشد. شواهد زمین شناسی، تکتونوماگمایی، دگرسانی، کانی سازی، ژئوشیمی عناصر کانساری و تحول سیالات هیدروترمال نشان دهنده کانی سازی اپی ترمال سولفیداسیون بالا مرتبط با سیستم احتمالی مس - مولیبدن پورفیری عمقی در منطقه می باشد.
پروین رشنو محمد محجل کفشدوز
منطقه مورد مطالعه بخشی از زون سنندج ـ سیرجان است، که در شمال شرق بروجرد واقع شده است(13 کیلومتری شمال شرق بروجرد). تفکیک واحدهای سنگی منطقه نشان از دو نوع سنگ آذرین و دگرگونی بوده که سنگ های آذرین حجم اندکی از منطقه را اشغال کرده و شامل گرانیتوئیدها (گرانیت، گرانودیوریت و سینوگرانیت)است. سنگ های دگرگونی منطقه در اثر دگرگونی ناحیه ای و مجاورتی بوجود آمده اند. شیست های لکه دار (آندالوزیت، سیلیمانیت و کوردیریت) سنگ های حاصل از دگرگونی مجاورتی سنگ ها هستند. سن پروتولیت سنگ های دگرگونه منطقه بروجرد ، پالئوزوئیک بالایی و مزوزوئیک است. مطالعات ژئوشیمیایی نشان داده است که این پروتولیت از نوع پلیتی است. جهت بررسی کانی شناختی و شیمی پلیت ها، تعدادی از نمونه های دگرسان نشده منطقه مورد مطالعه مورد آنالیز شیمیایی xrf قرار گرفت. از پلی مورف های آلومینوسیلیکات، دو پلی مورف آندالوزیت و سیلیمانیت (شامل فیبرولیت و سیلیمانیت) دیده می شود. کوردیریت نیز در سنگ های نزدیک به دگرگونی مجاورتی مشاهده شده است. زون های کانی شناختی در سنگ های دگرگونی منطقه مورد مطالعه از ناحیه ای تا مجاورتی تغییر می کند که عبارتند از زون های کلریت، بیوتیت، آندالوزیت، کوردیریت، فیبرولیت و سیلیمانیت. همچنین در تقسیم بندی سری رخساره ای سنگ های دگرگونی می توان رخساره شیست سبز را بر مبنای توالی ظهور کانی های دگرگونی برای سنگ های منطقه پیشنهاد نمود. داده های ژئوشیمیایی عناصر اصلی و فرعی، سنگ های آذرین منطقه مورد مطالعه نشان می دهد که از نظرشیمیایی این سنگها روند ساب آلکالن تا کالک آلکالن با پتاسیم بالا می باشد و نشان دهنده یک محیط همزمان با برخورد قاره ای در منطقه می باشد. در منطقه مورد مطالعه دو نوع برگوارگی صفحه ای sn و sn+1 دیده می شود. بررسی های کانی شناختی و پتروفابریکی نشان می دهند که این برگوارگی ها در طی مراحل مختلف یک فاز دگرشکلی در منطقه ایجاد شده اند که طبق شواهد زمین شناختی، این فاز دگرشکلی آلپی بوده است که در ژوراسیک میانی در منطقه فعال بوده و نفوذ توده بروجرد هم در ارتباط با آن انجام شده است.
رضوان ذاکری سید احمد مظاهری
بخش های مختلف محیط زیست به یکدیگر وابسته هستند و هرنوع آلودگی می تواند تعادل بین آنها را بر هم زند. برخی فلزات و شبه فلزات دارای پتانسیل سمیت هستند، افزایش غلظت آنهادر خاک و آب و ورود آنها به چرخه های اکولوژیک سبب آلودگی آب و مواد غذایی و ایجاد عارضه در موجودات زنده می شود. برای بررسی توزیع ژئوشیمیایی آرسنیک و دیگر عناصر دارای پتانسیل سمیت در سنگ های هوازده، رسوبات و منابع آبی منطقه سنگ نقره، بررسی آلودگی یا عدم آلودگی آنها و همچنین تعیین منشأ و تأثیر آلودگی بر فلور منطقه این پژوهش انجام گردید. منطقه سنگ نقره در طول جغرافیایی50°59 تا52°59 و عرض جغرافیایی 26°35 تا 30° شمالی قرار دارد، روستای سنگ نقره واقع در511کیلومتری جنوب شرقی مشهد و 40 کیلومتری جنوب فریمان می باشد. پس از نمونه برداری از سنگ های هوازده، رسوبات آبراهه ای، منابع آب، جلبک ها و گیاهان منطقه، نمونه های سنگ، رسوب و آب توسط روش های icp/es،icp/ms،تیتراسیون و نمونه های جلبک و گیاهکوره گرافیتی آنالیز شدند.نتایج نشان داد عناصر آرسنیک، اسکاندینیوم، بور، تالیوم، تلوریوم، کروم، گوگرد، سلنیوم، سزیم، مس، نقره و نیکل در نمونه های سنگ هوازده منطقه ازتراکمو پتانسیل بالایی در آلوده کردن منابع آب و رسوب منطقه برخوردار هستند. همچنین نمونه های رسوب، دارای آلودگی متوسط تا زیاد آرسنیک، بور، تلوریوم، سلنیوم، فسفر، کادمیوم، کبالت، کلسیم، کروم، مس، منیزیم و نیکل بودند. مطالعه نمونه های آب آلودگی آرسنیک و بور را در اغلب نمونه ها نشان داد. همچنین آلودگی سدیم، کلر، منگنز و منیزیم در برخی دیگر مشاهده شد. همه نمونه های آب به استثنای آب چشمه گرگاببرای شُرب و کشاورزی مطلوب بودند، همچنین سختی همه آنها به استثنای چشمه اره کمر، بالاتر از حد مجاز می باشد. نتایج مطالعات در اواخر فصل بهار افزایش آلودگی منابع آبی را به عناصر آرسنیک و بور نسبت به فصل زمستان نشان داد. پس از شناسایی و شمارش جلبک ها آنالیز آماری داده ها ارتباط معنی دار مثبت بین تراکم اعضای شاخه heterokonteophyta و غلظت آرسنیک موجود در آب را تأیید کرد. تصور می شود جلبک های سه چشمه مورد مطالعه به عنوان ابر جاذب و بیش اندوز آرسنیک و بور عمل کرده و آلودگی آب را کاهش داده اند. همچنین آنالیز گیاهان مورد مطالعه نشان داد که آنها در برابر آرسنیک و بور به عنوان مدافع عمل کرده اند. گونه menthalongifolia بیشترین جذب آرسنیک و گونه acroptilonrepens بیشترین جذب بور را در ریشه های خود نشان دادند اما به عنوان انباشتگر جهت حذف آلودگی مطرح نیستند. بررسی ها نشان داد گیاهان مورد مطالعه در برابر کروم نقش مدافع و انباشتگری ندارند. نهایتاً این مطالعات نشان می دهد آلودگی آب و خاک منطقه از نوع زمین زاد است که بر اثر آلتراسیون و کانی سازی در منطقه رخ داده است. علاوه بر آلتراسیون، در بخش های افیولیتی ترکیب خاص این سنگ ها نیز سبب آلودگی شده است.
مجتبی رستمی سید احمد مظاهری
مجموعه پلوتونیک کوه میش در30کیلومتری جنوب شهرستان سبزوار واقع شده و از لحاظ تقسیم بندی تکتونیکی، بخشی از زون سبزوار می باشد. واحد های چینه ای مناطق اطراف آن شامل کنگلومرا، توف، ماسه-سنگ با سن پالئوژن و واحدهای توف و رادیولاریت و آندزیت با سن کرتاسه فوقانی هستند. این مجموعه از دو گونه سنگ های پلوتونیک تشکیل شده که عبارتند از: (1) مجموعه گرانیتوئیدهای واقع در شمال کوه میش که بیشتر از مونزوگرانیت و پیروکسن گرانودیوریت تشکیل شده اند. این سنگ ها از نظر ژئوشیمی کالک آلکالن، پرآلومین و از تیپ i هستند. (2) مجموعه گابرو ـ دیوریت در جنوب کوه میش، که از سنگ های پلوتونیک مختلف مانند گابرو، دیوریت و گابرودیوریت تشکیل شده است. این سنگ ها از نظر ژئوشیمی سری تولئیتی متاآلومین، و از تیپ i هستند. این دو مجموعه در رژیم تکتونیکی قوس های آتشفشانی مرتبط با حاشیه فعال قاره ای بوجود آمده و با تکیه بر داده های ژئوشیمیایی و روابط صحرایی این ماگماها احتمالاً در اثر ذوب بخشی پروتولیت های پوسته زیرین(متاگریوک) برای مجموعه گرانیتوئیدی و در اثر ذوب بخشی پروتولیت های پوسته زیرین(آمفیبولیت) برای مجموعه گابرو دیوریت به وجود آمده اند .و تبلور تفریقی مذاب ها در سطوح بالاتر پوسته، واحدهای مختلف سنگ شناسی راسبب گردیده است و ماگماهای بازالتی حاصل از گوشته که در زیر پوسته زیرین جایگزین شده اند محتمل ترین منشاء گرمایی برای ذوب بخشی بوده اند. این ماگما از عناصرti ، nb و ba بی هنجاری منفی را نشان می دهد که بیانگر تشکیل این سنگ ها در محیط فرورانش است و همچنین بی هنجاری مثبت rb و k نیز نشان گر محیط های فرورانش هستند. متعاقب نفوذ ماگمای والد سنگ های اسیدی، در دیوریت منجمد شده قبلی، تبادلات متاسوماتیکی صورت گرفته است. ترکیب شیمیایی کلینوپیروکسن های منطقه در حد دیوپسید و اوژیت می باشد که حکایت از غنی بودن ماگمای والد از کلسیم و منیزیم می باشد.دمای تبلور این کانی ها در فشارهای 1 تا 8 کیلوبار از 33/909 تا 1296 درجه سانتی گراد می باشد. بارومتری کلینوپیروکسن های منطقه نیز حاکی از تبلور ان ها در فشار 10 کیلوبار می باشد. ترکیب پلاژیوکلازهای منطقه درگستره ای بینan71.64 تا an92.98 و در محدوده بیتونیت تا آنورتیت قرار می گیرد. به این ترتیب که ترکیب این کانی ها درگابرو ها an81.88 تا an92.98 و در گابرو دیوریت ها an71.64 تا an85.70 می باشد. محدوده دمایی تشکیل پلاژیوکلازهای منطقه برای گابرو دیوریت ها از800 تا 1150 و در گابروها از 600 تا 700 درجه سانتی گراد برآورد شده است. آمفیبول های منطقه در گروه آمفیبول های کلسیک قرار می گیرند و ترکیب آمفیبول ها در نمونه های مورد مطالعه به جز یک نمونه که هورنبلند آکتینولیت است، تماماً آکتینولیت می باشند. و از نظر تکتونیکی آمفیبول های منطقه مورد مطالعه در گستره ی آمفیبول های وابسته به مناطق فرورانش (s-amph) قرار می گیرند.
زینب محمدزاده سید احمد مظاهری
محدوده مورد مطالعه در 45 کیلومتری شمال شرقی تربت حیدریه در مجموعه افیولیت ملانژ رباط سفید واقع شده است. نزدیک ترین روستا به محدوده اکتشافی روستای کوهی می باشد که منطقه مورد مطالعه در قسمت شمالی آن قرار دارد. مهمترین واحدهای زمین شناسی منطقه رباط سفید به مجموعه افیولیتی با سن کرتاسه فوقانی وابسته است که به ترتیب فراوانی شامل الترامافیک های سرپانتینی شده (دونیت، هارزبورگیت و پیروکسنیت)، گابرو و دایک های دیابازی رودنگیتی شده و پلاژیوگرانیت است.لنزهای کرومیتیت در واحد هارزبورگیت و دونیتی به شدت سرپانتینیزه قرارگرفته اند و مخصوصا همیافتی بسیار نزدیکی با واحد دونیتی دارند به نحوی که غلاف های دونیتی دربرگیرنده لنزهای کرومیتیت با ضخامت چند سانتیمتر تا چندین متر در منطقه مشاهده می شود. بافت های اولیه واحدهای کرومیتی شامل بافت مشبک و افشان و بافت های ثانویه از قبیل بافت برشی، کششی و کاتاکلاستیک می باشند. وجود بافت های توده ای و افشان و نیز غلاف دونیتی کرومیتیت ها موید این نکته است که این ذخایر به صورت سین ژنتیک تشکیل و در خلال جایگیری مجموعه افیولیتی و در نتیجه تکتونیک فعال منطقه قطع و جابجا شده است. انطباق میان پراکندگی موقعیت اندیس ها و نیز روند سری گسل ها با امتداد ne, sw بیانگر آن است که در جابجایی این ذخایرکرومیت گسل ها بیشترین نقش را ایفا نموده اند. بررسی های ژئوشیمیایی نشان می دهد که کرومیت منطقه کوهی دارای مقادیر میانگین cr2o3 (49.54 %) و mgo (20.29 %) و tio2 (0.19 %) و al2o3 (2.44 تا 7.9 %) است، نسبت cr/cr+al از 0.86 تا 0.95 که نشان دهنده کرومیت های غنی از کروم و دارای آلومینیوم پائین است که در مصارف متالورژیکی می تواند مورد استفاده قرار گیرد. . بالا بودن مقدار cr2o3 و mgo در این کانسار حاکی از تبلور کرومیت ها از ماگمایی با درجه ذوب بخشی بالا می باشد. مقادیر پائین al2o3 و tio2 کرومیت های منطقه مورد بررسی باموقعیت چینه نگاشتی عمیق کرومیت ها در دنباله افیولیتی (پریدوتیت های زمین ساختی ) همخوانی دارد و نشان دهنده خاستگاه ماگمایی برگرفته از گوشته فوقانی برای این کانسار است. با توجه به مقادیر اکسیدهای اصلی کانسار کرومیت کوهی در محدوده کانسارهای نوع پادیفرم مشتق شده از سری ماگمایی جزایرقوسی و سری ماگمایی بونینیتی در محیط تکتونیکی supra-subduction zone(ssz) می باشد، همچنین تهی شدگی ti و غنی شدگی th در نمونه های سنگی برداشت شده از منطقه تائید کننده منشاء ماگمایی مرتبط با زون فرورانش است . در مورد اکتشافات ژئوشیمیایی منطقه، براساس نتایج حاصل از تجزیه های ژئوشیمیایی رسوبات آبراهه ای که برای 5 عنصر co، ni، mn , cu و zn انجام گرفت عنصر روی آنومالی نشان داد. با توجه به آنالیز های انجام شده از نمونه های سنگ میزبان کانسار مورد مطالعه علاوه بر کروم عناصر سرب، روی، قلع و گوگرد و آنتیموان و آرسنیک و مس مقادیر بالایی را نشان می دهند.
اعظم ایرانپورمبارکه سید احمد مظاهری
منطقه ی مورد مطالعه بخشی از ورقه ی 100000/1 طرقبه می باشد که شامل منطقه ی کانسار طلای طرقبه و قسمتی از دگرگونی های فیلیتی است. کانسار طلای طرقبه تاکنون از نظر اکتشاف طلا مورد توجه بوده است، بنابراین با توجه به نزدیکی کانسار به مناطق مسکونی و از آنجایی که از منابع آبی منطقه به عنوان منبع تامین آب و از خاک منطقه در جهت کشاورزی استفاده می شود لذا بررسی های زیست محیطی ضروری به نظر می رسد. در این مطالعه ضمن بررسی توزیع و تمرکز آرسنیک و فلزات سنگین در واحد های سنگی، آلودگی خاک و منابع آب منطقه مورد بررسی قرار گرفته است.بدین منظور، تعداد 14 نمونه ی سنگ، 17 نمونه ی خاک (طبیعی، کشاورزی و رسوب آبراهه) و 17 نمونه ی آب (چشمه، قنات و آب آشامیدنی) نمونه برداری گردیده است. نمونه های سنگ به روش icp-es در آزمایشگاه سازمان زمین شناسی تجزیه شدند. نمونه های خاک به روش icp در گروه 1dx در آزمایشگاه acme کانادا مورد تجزیه عنصری قرار گرفتند. غلظت عناصر و کاتیون های اصلی نمونه های آب به روش icp/ms در آزمایشگاه acme کانادا تعیین شد و غلظت آنیون ها در آزمایشگاه شیمی تجزیه دانشگاه فردوسی مشهد تعیین شد. مطالعات سنگ نشان می دهد که آرسنیک دارای بیشترین میانگین نسبت تمرکز با مقدار 1444 است که دارای بیشترین پتانسیل آلایندگی در نمونه های سنگ منطقه است. ارزیابی آلودگی خاک نشان می دهد که از نظر فاکتور غنی شدگی، آرسنیک در رده ی متوسط تا بینهایت شدید، شاخص زمین انباشت در رده ی کمی آلوده تا شدیدا آلوده و از نظر فاکتور آلودگی در رده ی آلودگی کم تا بسیار شدید قرار می گیرد. بیشترین غلظت آرسنیک مربوط به رسوب آبراهه با مقدار 7/470 میلی گرم در کیلوگرم می باشد. همبستگی بسیار قوی میان آرسنیک و طلا در نمونه های خاک نشان می دهد که منشا آلودگی آرسنیک در خاک از منشا ژئوژنیک و ناشی از زون های کانی سازی طلا می باشد. مواد آلی و کربنات کلسیم نقشی در نگهداشت آرسنیک در خاک ندارند. مطالعات آب نشان می دهد که منابع آب منطقه ی کانسار طلای طرقبه آلوده به آرسنیک آنتیموان و اورانیوم هستند و بیشترین غلظت به ترتیب 9/286، 5/207 و 78/20 میکروگرم بر لیتر است و منابع آبی محدوده ی دگرگونی های فیلیتی آلوده به آنتیموان هستند و بیشترین غلظت آنتیموان 2/205 میکروگرم بر لیتر می باشد. ph نقش موثری در آزاد شدن آرسنیک در منطقه ی کانسار طلای طرقبه و آزادشدن آنتیموان در منطقه ی دگرگونی ها دارد. بر اساس شاخص های کیفی gwqi و awqi بیشتر منابع آبی محدوده ی کانسار غیر قابل شرب و منابع آب محدوده ی دگرگونی های فیلیتی قابل شرب هستند. بر اساس شاخص آلودگی mi عمده ی منابع آبی محدوده ی کانسار و محدوده ی دگرگونی های فیلیتی غیر قابل شرب هستند. تیپ و رخساره ی منابع آب در محدوده ی کانسار بیکربناته سدیک و بیکربناته کلسیک است. تیپ و رخساره در محدوده ی دگرگونی های فیلیتی بیکربناته کلسیک است. . ازنظرمصارف کشاورزی منابع آب محدوده ی کانسار طلای طرقبه قابل استفاده برای کشاورزی و منابع آب محدوده ی دگرگونی های فیلیتی قابل استفاده و مناسب برای کشاورزی هستند. از نظر مصارف صنعتی منابع آب محدوده ی کانسار رسوبگذار وخورنده و منابع آب محدوده ی دگرگونی ها رسوبگذار هستند. آلودگی منابع آب در محدوده ی مورد مطالعه زمین زاد بوده و ناشی از تاثیر زمین شناسی و ناهنجاری های ژئوشیمیایی می باشد.
فاطمه سلمانی سید احمد مظاهری
منطقه سیاه سنگ در 12 کیلومتری شرق تربت حیدریه در استان خراسان رضوی واقع شده و در تقسیم بندی ساختاری ایران در ایران مرکزی ( زون سبزوار) قرار دارد. این مجموعه شامل تناوبی از سنگ های آذرین (آندزیت بازالتی، هورنبلند آندزیت، آندزیت و داسیت) و نهشته های آذراواری (توف، ایگنمبریت و آگلومرا) است. این سنگ ها متعلق به زمان ائوسن می باشد و از کانی های اصلی پلازیوکلاز، کلینوپیروکسن، فلدسپات پتاسیک، آمفیبول، بیوتیت و کانی های فرعی مانند آپاتیت و کانی های اپاک تشکیل شده است. . اپاسیتی شدن بیوتیت ها و آمفیبول ها (در برخی نمونه ها) نشان از بالا بودن فوگاسیته اکسیژن و فشار بخارآب در زمان تشکیل سنگ دارد. بافت غالب در این سنگ ها گلومروپورفیری و میکرولیتیک پورفیری است. بر اساس داده های ژئوشیمیایی، ماهیت ماگمای سازنده این سنگ ها کالک آلکالن پتاسیم متوسط تا بالا و متا آلومین است. از فرآیندهای موثر در تشکیل این سنگ ها می توان تفریق ماگمایی،آلایش پوسته ای و اختلاط ماگمایی را نام برد. خوردگی خلیجی کانی ها (بیوتیت و کوارتز و گاه آمفیبول) و حضور بیگانه سنگ های دیوریتی از شواهد سنگ شناختی آلایش پوسته ای این سنگ ها است. نسبت بالای la/nb و غنی شدگی k و sr آلایش ماگمایی با پوسته ای قاره ای را تأیید می کنند. نسبت zr/y در این سنگ ها بیشتر از 3 است که از این لحاظ با سنگ های حواشی قاره ای فعال مشابه اند. بهنجاری منفی عناصر p, nb, ti و مثبت عناصر pb و k در نمودارهای عنکبوتی نشان می دهد که سنگ های آتشفشانی منطقه با سنگ های آتشفشانی تشکیل شده در مناطق فرورانش همخوانی دارد. این سنگ ها از عناصر lile و lree غنی شدگی و از عناصر hfse تهی شدگی نشان می دهند، که این ویژگی ها شاخصه سنگ های تشکیل شده در کمان های آتشفشانی مناطق فرورانش و حواشی قاره ای فعال اند. بر اساس داده های ژئوشیمیایی سنگ های منطقه از گارنت لرزولیت با 10-1% ذوب بخشی حاصل شده اند، بررسی نمودارهای پترولوژیکی نشان می دهد که سنگ های منطقه مورد مطالعه در نتیجه ذوب بخشی گارنت لرزولیت در اعماق بیش از 80 کیلومتری تشکیل شده اند.
زهرا تقوی سید احمد مظاهری
منطقه مورد مطالعه در شمال شرق ایران و در 15 کیلومتری شمال تربت حیدریه در زون ایران مرکزی واقع شده است. این منطقه دارای ترکیب سنگ شناسی متنوعی بوده و از سنگ های آذرین، دگرگونی و رسوبی تشکیل شده است. به طور کلی این مجموعه شامل آمیزه های رنگین (هارزبورگیت ها، پیروکسنیت ها، دیابازها، پلاژیوگرانیت ها و واحدهای دگرگونی و رسوبی مرتبط با آنها)، توده های نفوذی (متا دیوریت ها، پیروکسن دیوریت ها، پیروکسن دیوریت های ساب ولکانیک و هورنبلند دیوریت ها) و سنگ های ولکانیکی (تراکی آندزیت-ها، ریولیت ها و داسیت ها) می باشد. از دیگر سنگ های منطقه می توان به توف ها و آگلومراها اشاره کرد که از وسعت قابل توجهی برخوردارند. مطالعات صحرایی و پتروگرافی این سنگ ها نشان می دهد که توف های منطقه، نوعی کریستال لیتیک توف با ترکیب داسیتی می باشند. آگلومراها نیز بیشتر از دانه های آذرین (به ویژه دیوریت) و زمینه ریولیتی تشکیل شده است. بررسی های پتروگرافی و ژئوشیمی سنگ های منطقه نشان می دهد که در تشکیل آنها اختلاط و آلایش ماگمایی سهم به سزایی داشته است. دیاگرام های هارکر نیز بیانگر این مطلب است که این سنگ ها دارای ارتباط ژنتیکی مشخصی با یکدیگر می باشند و از ماگمای واحدی منشأ گرفته اند. با استفاده از دیاگرام های تعیین سری ماگمایی، سنگ های دیوریتی و دیابازی ماهیت تولئیتی دارند و ماهیت سنگ های ولکانیکی نیز کالک آلکالن معرفی شده است. براساس دیاگرام های عنکبوتی، تمامی این نمونه ها در rb، pb، u و th غنی شدگی و در ba و nb تهی شدگی نشان می دهند. سنگ های مورد مطالعه براساس دیاگرام های تکتونو ماگمایی بیانگر تعلق آنها به بازالت های کمان های ماگمایی است. با قبول اینکه اقیانوس نئوتتیس در زمان کرتاسه فوقانی بطور کامل بسته شده است، کشش های بعد از فشارش این تصادم، موجب فعالیت های آتشفشانی و پلوتونیسم بعدی بویژه در زمان های ائوسن ـ الیگوسن در این ناحیه گردیده است؛ به طوری که سنگ های دیوریتی درون قاره ای جزئی از این ماگماتیسم محسوب می-شوند. بر پایه محاسبات ژئو ترمو بارو متری، ترکیب پلاژیوکلازهای سنگ های مورد مطالعه در گستره ای بین an2.26 تا an66.98 در محدوده آلبیت تا لابرادوریت، ترکیب کلینو پیروکسن ها در محدوده اوژیت و اوژیت دیوپسیدی و ترکیب آمفیبول ها در قلمرو آمفیبول های کلسیک و fe – mg – mn دار، قرار می گیرد. میانگین دما و فشار حاکم بر ماگما در زمان تشکیل کانی های کلینو پیروکسن و آمفیبول در سنگ های مورد مطالعه در حدود 1050 تا 1200 درجه سانتی گراد و 2/4 تا 5/8 کیلوبار بوده است.
کاظم شرفی سید احمد مظاهری
منطقه معدن مرمریت نیزه آب در160 کیلومتری جنوب شرق شهرستان بیرجند دارد. به منظور بررسی ژئوشیمیایی آلودگی ناشی از آرسنیک زمین زاد و دیگر عناصر سمی در این منطقه نمونه برداری از خاک، رسوب و منابع آب در منطقه انجام شد. فعالیت های ماگمایی در قسمت شرقی منطقه باعث ایجاد دگرگونی در ذخیره معدنی شده است. ورود سیالات گرمابی حاصل از این فعالیت های ماگمایی به شکاف های موجود در ذخیره معدنی باعث تشکیل رگه های رالگار و اورپیمنت شده است. غلظت آرسنیک در رسوبات و خاک منصقه از 2 تا 8/53243 میلی گرم در کیلوگرم خاک متغیر بود. با توجه به مقادیر ارائه شده توسط usepa برخی از نمونه های رسوب و خاک آلوده به آرسنیک، کادمیوم،کبالت، سرب، روی و منگنز می باشند. ارزیابی آلودگی خاک با شاخص زمین انباشت(igeo) و فاکتور غنی شدگی(ef) رده های متفاوتی از آلودگی و غنی شدگی آرسنیک و کادمیوم در خاک و رسوب منطقه را نشان داد. بررسی ماتریس همبستگی نشان می دهد که آرسنیک و کادمیوم دارای همبستگی مثبت بسیار قوی می باشند. همچنین این دو عنصر با ph همبستگی مثبت دارند. در این مطالعه از 8 منبع آبی سطحی و زیرزمینی منطقه نمونه برداری به عمل آمده است. غلظت عنصر سمی آرسنیک از 358/0تا 431/1 میلی گرم در لیتر متغیر بوده است. با توجه به استاندارد epa غلظت آرسنیک، آنتیموان، کادمیوم و سرب بیشتر از حد مجاز می باشد. بر اساس نمودار شولر کیفیت منابع آب برای شرب در محدوده نامناسب تا غیر قابل شرب قرار می گیرند. از نظر کشاورزی نیز در رده خیلی شور و نامناسب برای کشاورزی می باشند. ارزیابی خورندگی و رسوب گذاری منابع آب نشان دهنده رسوب گذار بودن همه نمونه های آب می باشد. بر اساس شاخص کیفی آب همه نمونه ها دارای آلودگی شدید هستند. بررسی تیپ آب نشان می دهد که منابع آب دارای تیپ سولفاته سدیک و بیکربناته سدیک می باشند.
سید حسن شریعتی سید احمد مظاهری
محدوده اکتشافی شمال روستای ازغند در شرق ایران و در 40 کیلومتری غرب تربت حیدریه قرار گرفته است. زمین شناسی منطقه شامل توده های نفوذی، نیمه عمیق و سنگهای آتشفشانی می باشند. پذیرفتاری مغناطیسی نشان دهنده اکسیدان بودن اکثر توده های نفوذی است. آلتراسیون های پروپلیتیک وکربناتی ضعیف، ، سیلیسی متوسط-کلریتی ضعیف، و آرژیلیک شدید-کربنات متوسط و آرژیلیک ضعیف درمنطقه تشخیص داده شد. آلتراسیون اصلی پروپلیتیک ضعیف است. آنومالی عناصر مس ، روی، مولیبدن، آرسنیک و آنتیموان دیده می شود. توده های نفوذی اکثرا متاآلومینیوم هستند . وجود توده وسیع گرانیتوئیدی ازغند در شمال منطقه ، کانسار پورفیری طلا - مس در شمال غربی این توده گرانودیوریتی ،کانسار سرب در شمال آن و ... این احتمال را تقویت کرده است که این منطقه می تواند درحاشیه بیرونی زون پروپلیتیک یک کانسار مس پورفیری قرار گرفته باشد .
سارا شکیبا سید مسعود همام
منطقه مورد مطالعه در 278 کیلومتری جنوب غربی مشهد و حدود 5 کیلومتری جنوب شرقی بجستان (روستای رودگز) قرار گرفته است. بر اساس بررسی های سنگ شناختی، واحد های سنگی منطقه مورد مطالعه شامل سینوگرانیت، کوارتز مونزونیت، لوکسولیانیت (تورمالین گرانیت)، تورمالینیت (کوارتز تورمالین)، دولریت، توف ریولیتی و پرلیت تشکیل شده-اند، که از نظر سنی مربوط به ترشیاری می باشند. مهم-ترین کانیهای تشکیل دهنده سنگ های یاد شده شامل کوارتز، پلاژیوکلاز، فلدسپات های آلکالن و بیوتیت اند و نیز کلریت، اپیدوت، کربنات و سریسیت کانی های ثانویه را شامل می شوند. بافت عمده در این سنگ ها هیپیدیومورف گرانولار و پورفیری است. از دیدگاه ژئوشیمیایی، سنگ های منطقه جزء سری کالکوآلکالن هستند. الگوی بهنجار شده نمونه های پرلیتی به موازات الگو های دیگر نمونه های اسیدی است. این سنگ ها از عناصر lile غنی شدگی و از عناصر hfse تهی شدگی نشان می-دهند. آنومالی منفی ti،p ، nbو آنومالی مثبت عناصر k و pb در نمودارهای عنکبوتی از ویژگی های شاخص سنگ های تشکیل شده در قوس آتشفشانی مناطق فرورانش و حاشیه فعال قاره ای است و همچنین آلایش با مواد پوسته ای نیز می تواند سبب اینگونه تغییرات شود. براساس نمودار های مختلف تکتونیکی، سنگ های منطقه از نوع ولکانیک های قوس آتشفشانی (vag) و همزمان با تصادم (syn - colg) و پس از کوهزایی (lat orogenic) می باشند.
حبیب قره باغی سید احمد مظاهری
منطقه قاسم آباددهنه،درفاصله40 کیلومتری جنوب باختری شهرستان نیشابورواقع شدهوازلحاظتقسیم-بندی تکتونیکی، بخشی از زون سبزوارمی باشد. ترکیب سنگهای بیرونیازتراکی آندزیت تا داسیت باسن ائوسن و سنگهای درونی از آلکالی فلدسپارگرانیت تا گابرودیوریت باسن الیگومیوسن درتغییر است.کانی های اصلی تشکیل دهنده سنگ ها شامل:پلاژیوکلاز (لابرادوریت تاالیگوکلاز)، آلکالی فلدسپارو کوارتزوکانی های مافیک شامل آمفیبولهای سبز، بیوتیت وکلینو پیروکسن وکانی های فرعی شامل اسفن، آپاتیت، زیرکن وکانیهای اوپاک می باشد. کانی های ثانویه می توان به اکتینولیت، سرسیت، اپیدوت،کلریت وکلسیت اشاره کرد. نتیجه آنالیز مایکروپروپ ترکیب کلینوپیروکسن پیروکسن آندزیت، تراکی آندزیت ودیوریتدرحد دیوپسیدواوژیت می-باشند،دمای تبلور این کانی ها از909تا1246درجهسانتی گراد وبارو متری کلینوپیروکسن منطقه نیز حاکی از تبلور آن ها در فشار 1/0تا5-10کیلوباربوده است.اطلاعات آنالیز مایکروپروپ ترکیب آمفیبول هورنبلند مونزوگرانیت ، آمفیبول دیوریت وآندزیتدر گروه کلسیک می باشد، دما از حاشیه به مرکز از695 به804 سانتیگراد فشار کمتراز9/5 کیلو باردر زمان تبلوراست. این توده ها طبق نمودارهای ژئوشیمیائی کالک-آلکالن،اغلب متاآلومین واز تیپ i هستند. موقعیتزمینساختی توده نفوذی قاسم آباد دهنه،باررژیم تکتونیکی قوس های آتشفشانی مرتبط بافرورانش حاشیه فعال قاره ا ی قابل مقایسه است . منبع ماگمائی،حاصل از ذوب بخشیگوشته وپوستهزیرین می باشد.
اشرف سیاحی خسرو ابراهیمی
معدن سنگ آهن سنگان، در استان خراسان رضوی در حدود 300 کیلومتری جنوب شرقی مشهد قرار دارد. منطقه مورد مطالعه در ?0 کیلومتری جنوب شرقی شهرستان خواف و در حد فاصل بین شهرستان سنگان و تایباد واقع شده و جزء آنومالیهای بخش شرقی معدن سنگان محسوب می شود، از نظر زمین ساختاری در ارتباط با زون ایران مرکزی بوده و در شمال شرقی بلوک لوت قرار می گیرد. منطقه مطالعاتی در گوشه شرقی نقشه زمین شناسی 1:250000 تایباد واقع می باشد. واحدهای سنگی منطقه شامل واحد متاولکانوسدیمنت، واحد رسوبی (ماسه سنگ)، واحد کربناته (سنگهای عمدتا آهکی)، سنگهای ولکانیکی (هورنبلند آندزیت، پیروکسن آندزیت، ریوداسیت، لاپیلی توف و توف کربناته)، توده های نفوذی (بیوتیت سینوگرانیت، سینوگرانیت، آپلیت، پیروکسن آلکالی فلدسپار سینیت، هورنبلند بیوتیت کوارتز سینیت، تونالیت، پیروکسن هورنبلند آلکالی فلدسپار سینیت و هورنبلند سینیت)، واحد دگرگونی (کوارتزیت، کالک شیست، آندالوزیت هورنفلس، مرمر) و واحد اسکارن (گارنت اسکارن، پیروکسن- اسکارن، آمفیبول- پیروکسن اسکارن، اپیدوت- زوئیزیت اسکارن و فلوگوپیت اسکارن) می باشد. این واحدها تحت تأثیر آلتراسیون کربناتی شدن با شدت های مختلف (شدید و متوسط)، کربناتی- آرژیلیکی، کربناتی- سریسیتی، کربناتی- اپیدوتی، کربناتی- سیلیسی، کلریتی، کلریتی- سریسیتی، آرژیلیکی، رسی- سریسیتی، سیلیسی- سریسیتی- اپیدوتی، کربناتی- کلریتی و سریسیتی – کلریتی قرار گرفته اند. کانسار آهن فرزنه، یک کانسار نوع اسکارنی است و از نظر مجموعه کانیهای کالک سیلیکاته، جزء اسکارن های کلسیک محسوب می شود و شامل اگزو اسکارن است، که عبارتند از: گارنت اسکارن، پیروکسن اسکارن، آمفیبول- پیروکسن اسکارن، اپیدوت- زوئیزیت اسکارن و فلوگوپیت اسکارن می باشد. فرآیندهای متاسوماتیکی پیشرونده و پسرونده اسکارنی منطقه در طی سه مرحله به وقوع پیوسته است. مرحله پیشرونده بعد از جایگزینی و با شروع تبلور توده نفوذی در عمق و یا آزاد شدن سیالات هیدروترمالی حاصل از آن شروع شده، در این مرحله کانسارسازی انجام نمی شود و حکم آماده سازی زمینه را دارد، کالک سیلیکات های بدون آب نظیر گارنت و پیروکسن در این مرحله ایجاد می شوند. در مرحله پسرونده پیشین کالک سیلیکات های بدون آب در اثر ورود محلول های هیدروترمالی دما پایین، دگرسان شده و به مجموعه ای از کانیهای سیلیکات کلسیمی آبدار با کلسیم کمتر مانند (اپیدوت و اکتینولیت)، تبدیل می شوند. در مرحله پسرونده پسین مجموعه کالک سیلیکات های آبدار و بدون آب حاصل از مراحل قبلی به مجموعه ریز دانه کوارتز، کلسیت، کلریت و کانیهای رسی تبدیل شده اند. کانی سازی در منطقه شامل کانی سازی اولیه و کانی سازی ثانویه می باشد. کانی سازی اولیه با کانه های اسپکیولاریت، هماتیت (اولیه)، مگنتیت و پیریت (به میزان کم) مشخص می شود، این کانی سازی به صورت توده ای، عدسی، رگه ای و افشان دیده می شود. کانی سازی منطقه بیشتر حالت توده ای دارد. کانی سازی ثانویه با کانه های هماتیت، گوتیت، در مواردی لیمونیت و حتی (گل اخری) و به میزان کمتر (مالاکیت) نیز مشخص می شود. هماتیت و گوتیت مهم ترین و فراوان ترین کانه های اکسیدی منطقه هستند. مرحله اصلی نهشت اکسیدها، بعد از مرحله تشکیل اسکارن پسرونده پسین، یعنی در طی مرحله هوازدگی رخ داده است. زون های اسکارنی همراه با کانی سازی در منطقه شامل گارنت اسکارن، پیروکسن اسکارن و اپیدوت- زوئیزت اسکارن است، بخش بیشتر کانی سازی (هماتیت- گوتیت) در زون اپیدوت- زوئیزیت اسکارن رخ داده است. اکتشافات ژئوشیمیایی به روش رسوبات رودخانه ای ناهنجاری عناصر مس، روی، نقره، کبالت، نیکل و کروم را در منطقه نشان می دهد. در ژئوشیمی به روش خرده سنگی نیز دامنه تغییرات عناصر به این شرح است: 40-1fe (%)= ،30/1%-ppm 1>cu= ، 19/0%-ppm 7zn= ، 81-1>co (ppm)= ، 37-1>ni (ppm)= ، 30-1>cr (ppm)= ، 11-1>ag (ppm)= ، 7-5>au (ppb)= ، 476-5as (ppm)= می باشد. ژئوشیمی توده های نفوذی منطقه نشان می دهد که آنها در رده گرانیتهای نوعi و در محدوده کالک آلکالن غنی از پتاسیم قرار داشته، دارای مشخصه پرآلومینوس و (تا حدودی متاآلومینوس) بوده و در محدوده گرانیت و کوارتز مونزونیت واقع و از نظر موقعیت تکتونیکی در ارتباط با قوس آتشفشانی می باشند. با توجه به ترکیب پتاسیک نمونه ها و شواهدی همچون غنی شدگی سنگها از عناصر th,u,rb,k,pb در کنار آنومالی منفی ti,nb,sr,ba به نظر می رسد، ذوب پوسته زیرین، عامل مهمی در منشأ ماگمای سازنده توده های گرانیتوئیدی منطقه مورد مطالعه باشد. با توجه به وجود خاستگاه مشترک و فرآیند تفریق در نمونه های نفوذی مورد مطالعه و توده نفوذی برمانی، که روند تفریق را به خوبی تأیید می کند و همچنین نزدیک بودن مقادیر متوسط اکثر عناصر اصلی و فرعی منطقه به توده برمانی می توان احتمال داد که توده گرانیتوئیدی برمانی با کانی سازی منطقه در ارتباط است.
جلیل هاتفی خسرو ابراهیمی
مطالعه پترولوژی و ژئوشیمیایی منطقه ساق- تربت حیدریه (با نگرشی بر کاربرد صنعتی آن در صنایع سیمان)
سارا افروزه سید مسعود همام
چکیده منطقه مورد مطالعه در شمال روستای دهنه¬اجاق در 35 کیلومتری شهرستان اسفراین قرار دارد. بر اساس بررسی¬های سنگ¬شناختی، واحدهای سنگی منطقه مورد مطالعه شامل کوارتزمونزودیوریت¬پورفیری، مونزودیوریت¬پورفیری، گرانودیوریت¬پورفیری و گرانیت¬پورفیری می¬باشد، که ازنظر سنی مربوط به ترشیری می-باشند. مهمترین کانی¬های تشکیل¬دهنده این سنگ¬ها شامل کوارتز، پلاژیوکلاز( آندزین تا لابرادوریت)، فلدسپات¬های¬آلکالن(ارتوکلاز)، بیوتیت و هورنبلند هستند. کلریت، اپیدوت، سرسیت، کلسیت و کانی¬های رسی کانی¬های ثانویه را تشکیل می¬دهند. بافت عمده در این سنگ¬ها پورفیری و پوئی¬کلیتیک می¬باشد. شواهد صحرایی همراه با مطالعات ژئوشیمیایی نشان می¬دهد که این توده گرانیتوئیدی دارای ماهیت کالک¬آلکالن با پتاسیم کم بوده و از نظر شاخص آلومین در محدوده پرآلومینوس قرار می¬گیرد. از نظر خصوصیات ژئوشیمیایی، این سنگ¬ها غنی¬شدگی از عناصر lree و تهی¬شدگی از عناصر hree را نشان می¬دهند، که این ویژگی شاخص سنگ¬های تشکیل¬شده در کمان¬های آتشفشانی مناطق فرورانش و حواشی فعال قاره¬ای می¬باشد و همچنین آلایش با مواد پوسته¬ای نیز می¬تواند سبب چنین تغییراتی شود. براساس نمودار¬های مختلف تکتونیکی، سنگ¬های منطقه از نوع ولکانیک¬های قوس آتشفشانی (vag) و همزمان با تصادم (syn - colg) و پس از کوهزایی ( orogenic lat) می¬باشند. کلمات کلیدی: دهنه¬اجاق، کوارتزمونزودیوریت¬پورفیری، گرانودیوریت¬پورفیری، گرانیت¬پورفیری، قوس¬آتشفشانی.
مریم رجب زاده سید احمد مظاهری
زهاب اسیدی معدن (amd) یکی از مهمترین عوامل آلودگی معادن زغالسنگ به شمار می آید که آبهای سطحی و زیرزمینی را تحت تأثیر قرار می دهد. زهاب های اسیدی به وسیله اکسیداسیون و هیدرولیز سولفیدهای فلزی (بویژه پیریت)، در لایه های نفوذ پذیر آب و یا در باطله های انباشت شده برروی سطح زمین، تشکیل می شود که موجب تشکیل انواعی از سولفاتهای آهن آبدار، ایجاد خاصیت اسیدی و متعاقبا"شستشوی بیشتر فلزات می شود. در دهه های اخیر توجه بشر به محیط زیست اطراف خود بیشتر شده و به همین دلیل به فکر تدوین قوانینی برای حفاظت از محیط زیست خود شده اند. به همین دلیل امروزه مسائل زیست محیطی، موضوع اغلب تحقیقات را در دنیا به خود اختصاص داده است. معادن زغالسنگ پروده طبس در استان یزد و 80 کیلومتری جنوب شهر طبس واقع شده است. .این معادن از دیرباز در منطقه فعالیت داشته و سهم زیادی از کک مصرفی کارخانجات ذوب آهن ایران و خارج از کشور را تأمین می کنند. از نظر زمین شناسی تمامی لایه های زغالی قابل کار در بخش قدیر در سازند نایبند با سن تریاس فوقانی قرار دارند. تعداد 5 لایه زغالی b1 , b2 , c1 , c2 , d مورد ارزیابی قرار گرفته که در این میان لایه های b1, b2 , c1 دربیشتر منطقه قابل بهره برداری می باشند زغال طبس از نوع کک شو بوده و دارای کیفیت عالی می باشد، ولی از نظر مقدار خاکستر در گروه زغالسنگ های با خاکستر زیاد و از نظر گوگرد در گروه زغالهای دارای گوگرد متوسط تا بالا قرار می گیرد، که گوگرد آن عمدتأ از نوع پیریتی بوده که به صورت سین ژنتیک به همراه زغال تشکیل شده است.بر اساس نتایج ژئوشیمیایی، درصد sio2و al2o3 در نمونه های باطله نسبت به زغال به طور چشمگیری بالابوده که این به دلیل وجود ناخالصی های ماسه سنگی و سیلتستونی مابین لایه های زغال می باشد ، در حالی که در نمونه های زغال (به جز p-c1 ) به دلیل وجود پیریت فراوان درصد tfeoبیشتر از سایر اکسیدهاست. میزان عناصر وانادیم، نیکل، کبالت وکروم در نمونه های زغال بسیار فراوان تر از باطله هاست و از آنجایی که این عناصر آهن دوست هستند بنابراین مقادیر بالای آن در زغالهای غنی از پیریت دور از انتظار نیست، در حالیکه در نمونه های باطله مقادیر srو zr بیشتر می باشد. مقدار بالای زیرکونیم، می تواند به دلیل حضور کانی آناتاز در ناخالصی های ماسه سنگی باشد. همچنین در زغال پروده تمرکز برخی از عناصر جزیی مانند v, cr, co, ni ,cu ,y, ce بیش از کلارک و عناصر ,rb zrو sr کمتر از کلارک می باشد. اما اگر زغال های پروده را با ترکیب میانگین زغال های جهان مقایسه کنیم، خواهیم دید مقدار همه عناصر مذکور در زغال های پروده نسبت به میانگین جهانی، غنی شدگی نشان می دهد. با توجه به آنالیز مولفه اصلی، می توان به این نتیجه رسید که c1 (مولفه اول) مربوط به تمرکز اکسیدهای غالب mno ، mgoو caoمی باشد که حدود 12/44 درصد کل واریانس را در بر می گیرد و مرتبط با کانی های کلسیت و دولومیت با منشأ اپی ژنتیک می باشند. c2 (مولفه دوم) مربوط به sio2 و al2o3 بوده که 83/22 درصد کل واریانس را شامل می شود و مرتبط با کانی های کوارتز و رسی با منشأ آواری می باشند و c3 ( مولفه سوم) مربوط به tio2، na2o و k2o می باشد که 02/18 درصد کل واریانس را به خود اختصاص داده است و می تواند مربوط به حضور کمرنگ کانی ایلیت و آناتاز در بین لایه های زغال باشد. نتایج تجزیه ژئوشیمیایی نمونه های رسوب آبراهه موید آلوده بودن نمونه ها برای عناصر کادمیم، روی، مس، آهن و آرسنیک می باشد. عناصر سرب و آنتیموان، فاقد آلودگی بودند. نمونه های آب نیز برای عناصر آهن، سرب، کادمیم، آرسنیک و آنتیموان دارای آلودگی و برای عناصر مس و روی فاقد آلودگی بودند. نمونه های آب ، بر اساس نمودار پایپر، همگی در محدوده قلیایی کربناته با بیش از 50 درصد (قلیایی ها و اسیدهای قوی غلبه دارند) قرار می گیرند و دارای تیپ na-cl می باشند البته برای نمونه w6 می توان تیپ na – cl – so4 را در نظر گرفت. تمام نمونه ها در محدوده آب دریا قرار می گیرند، که این به دلیل سدیم و کلر بسیار بالای نمونه های آب می باشد. بنابراین این نمونه ها به هیچ وجه شرایط لازم برای آب شرب را ندارند.در بین یون های موجود در نمونه های آب ، در همه نمونه ها چیرگی یون کلر نسبت به سایر یون ها کاملأ مشخص است. اگر فعالیتهای معدنی در منطقه به همین صورت ادامه یابد، آلودگی سفره های آب زیر زمینی حتمی به نظر می رسد. بنابراین به منظور جلوگیری از آلودگی بیشتر منطقه پیشنهاد می شود که برای ذخیره سازی باطله ها هر چه سریعتر محلی مناسب با سیستم زهکشی کنترل شده در نظر گرفته شود و همچنین تالابهایی مصنوعی با گنجایش مناسب در منطقه احداث شود تا پسابهای کارخانه زغالشویی در آنجا جمع و تصفیه شوند.