نام پژوهشگر: محمدرضا پورمجیدیان
سمانه حاجی میرزااقایی حمید جلیلوند
چکیده: سری یک (گردکوه- صافک) از جنگل های حوزه آبخیز38 سردآبرود با مساحت 2347 هکتار، حداقل ارتفاع منطقه مورد بررسی 50متر و حداکثر ارتفاع آن 1400 متر از سطح دریا می باشد که با هدف تحلیل و تفکیک واحد های اکوسیستمی و تاثیر فیزیوگرافی منطقه برآن مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور تعداد84 قطعه نمونه با روش تصادفی سیستماتیک برداشت شد. سطح قطعات 400متر مربع (20×20 متر) بوده و جهت برآورد پوشش علفی از میکروپلات هایی با سطح 4 متر مربع (2×2متر) استفاده شد (9 میکروپلات در پلات های اصلی واقع شده اند). هفت واحد اکوسیستمی با توجه به داده های استخراج شده از منطقه به روش تحلیل دوطرفه گونه های شاخص (twinspan) و رسته بندی (dca) کلاسه بندی شد. سپس با استفاده از تجزیه به مولفه های اصلی (pca) مقدار همبستگی و پراکنش هریک از واحدهای اکوسیستمی و متغیرهای محیطی به طور مجزا نسبت به محور اول و دوم بررسی شد. هر یک از واحدها با توجه به گونه های معرف و شاخص هر واحد اکوسیستمی نام گذاری شد. در ضمن در هر یک از واحدهای اکوسیستمی ارزش اهمیت گونه-های چوبی تعیین و گونه های ممرز، انجیلی، راش، پلت و شیردار به ترتیب دارای بالاترین مقدار شاخص ارزش اهمیت شناخته شدند. سپس الگوی پراکنش مکانی آنها از طریق روش های عمومی، شاخص گرین و استاندارد شده موریسیتا،کپه ای تشخیص داده شد. شدت کپه ای بودن هرکدام از واحدهای اکوسیستمی با افزایش ارتفاع تفاوت معنی داری پیدا می کند. بدین صورت که با افزایش ارتفاع از شدت کپه ای بودن کاسته شد. تنوع زیستی هرکدام از واحدهای اکوسیستمی در اشکوب چوبی و علفی با حضور شاخص های تنوع گونه ای، غنای گونه ای و یکنواختی مورد بررسی قرار گرفت و از بین عوامل فیزیوگرافی نقش ارتفاع با حضور خشکه دارهای راش معنی داری بیشتری داشت. از این جهت که با افزایش ارتفاع تنوع گونه ای به جهت حضور خشکه دارها افزایش یافت. تاثیر عوامل فیزیوگرافی در تجزیه مولفه اصلی (pca) واضح تر می باشد. از این رو واحد اکوسیستمی اول بیشترین همبستگی را با محور اول داشته و فاکتورهایی از قبیل ارتفاع، نور و شیب پاره ای از تغییرات را در این واحد اکوسیستمی توجیه می کنند که در مقابل آن واحدهای اکوسیستمی ششم و هفتم در سمت منفی محور اول قرار دارند و کمترین همبستگی را با فاکتورهای ذکر شده دارند. واحد های اکوسیستمی دوم و سوم در جهت منفی محور دوم قرار دارند و کمترین همبستگی را با فاکتورهای جهت و شیب نشان دادند و در مقابل آنها واحدهای اکوسیستمی چهارم و پنجم در جهت مثبت محور دوم می باشند که همبستگی بیشتری را با فاکتورهای جهت و شیب داشتند، مشخص شد. نتایج نشان داد که این دو فاکتور پاره ای از تغییرات را در این واحدها توجیه کرد. کلمات کلیدی: سردآبرود، ارزش اهمیت، الگوی مکانی،siv،twinspan، dca pca
مرتضی رادمهر محمدرضا پورمجیدیان
اکثر رویشگاه های سرخدار در دنیا به علل مختلف تخریب شده است، اما بعضی از رویشگاه های آن در جنگل های شمال ایران هنوز هم در شرایط خوبی به سر می برند. هدف از این تحقیق، بررسی برخی ویژگی های رویشگاهی و خصوصیات مهم جنگل شناسی، از جمله زادآوری و تأثیر درختچه های پرستار بر آن، در ذخیره گاه سرخداری گزو، منطقه لفور (شهرستان شیرگاه) است. بدین منظور، پارسل 44 به مساحت 46 هکتار مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان داد که درختان سرخدار بصورت «گروه های کوچک» ظاهر شده و رویشگاه دارای شیب متوسط تا زیاد است. درختان سرخدار بیشتر در جهات شمالی و شمال شرقی روئیده اند. توده 3 آشکوبه بوده و سرخدار همراه با راش در آشکوب فوقانی قرار دارد. در آشکوب تحتانی، درختچه های جل حدود نیمی از پوشش گیاهی را تشکیل می دهد. تعداد درختان سرخدار 107 و تعداد نهال های آن 607 اصله بوده است. حدود 95% از سرخدارها قطر بیش از 25 سانتیمتر و ارتفاع بیش از 15 متر داشتند. هیچ نهالی بین ارتفاع 35 سانتیمتر تا 4 متر یافت نشد. بیش از 70% از نهال ها ارتفاعی کمتر از 10 سانتیمتر داشته، ارتفاع و جهت قرارگیری آنها تحت تأثیر فاکتورهای رویشگاهی شیب و جهت دامنه می باشد. همچنین، تعداد زادآوری تحت تأثیر تراکم تاج پوشش درختی و درختچه ای قرار داشته، بطوریکه در تراکم تاجی بیش از 75% و کمتر از 25% از تعداد زادآوری کاسته می شود. تعداد زادآوری تحت حمایت درختچه ها کمتر از فضای باز بوده ولی کیفیت و ارتفاع آنها بیشتر بوده است. تراکم زیاد درختچه های جل و خاس تأثیر منفی بر تعداد زادآوری داشته، اما وجود آنها برای استقرار زادآوری و جلوگیری از سرچر شدن نهال ها ضروری است. 65% از نهال ها در لایه لاشبرگ ریشه داشتند. بین لایه لاشبرگ و عمق های 0 تا 5 و 5 تا 10 سانتیمتر از نظر میزان مواد غذایی و عناصر خاکی تفاوت فاحش و معنی دار وجود دارد. لذا به نظر می رسد نوع خاک و ضخامت لاشبرگ بر استقرار زادآوری سرخدار در منطقه تأثیر منفی داشته باشند. از علل عدم توفیق در استقرار زادآوری سرخدار می توان به ساختار نامطلوب فعلی توده، بستر سنگی، تأثیرات شدیداً مخرب حیات وحش و دام های اهلی در سرچر شدن و دخالت های سوء انسانی در تخریب عرصه و درختان مادری سرخدار اشاره کرد.
کعبه توسلی کله بستی محمدرضا پورمجیدیان
گونه بلند مازو (quercus castaneifolia c.m.a mey) یکی از گونه های با ارزش تجاری و صنعتی جنگلهای شمال ایران است که به منظور توسعه جنگل کاری و احیای جنگل های آن از اهمیت ویژه ای برخوردار است. یکی از مشکلاتی که در مدیریت نهالستانها وجود دارد عدم اطلاع کافی از بهترین زمان جمع آوری بذر، اندازه بذر و عمق کاشت بذر این گونه می باشد. برای این منظور بذرهای جمع آوری شده به صورت 18 ترکیب تیمار در 54 کرت آزمایشی و هر کرت شامل 45 بذر در سطح یک مترمربع کاشت شدند. بذرها در دو زمان 15 آذر و 25 دی ماه سال 1385 جمع آوری و به سه گروه بزرگ، متوسط و کوچک متمایز شدند و در سه عمق کاشت 5/2، 5 و 5/7 سانتی متر کاشته شدند. رویش قطری و ارتفاعی نهال ها به دو صورت ماهانه و فصل رویشی در طول مدت دو سال رویشی اندازه گیری و مورد بررسی قرار گرفت. در سال 1386 درصد جوانه زنی، درصد زنده مانی، درصد مرگ و میر و همچنین رویش ارتفاعی، رویش قطری، طول ساقه، طول ریشه، نسبت طول ساقه به ریشه، وزن خشک ساقه، وزن خشک ریشه، نسبت وزن خشک ساقه به ریشه، وزن خشک و رطوبت از دست رفته برگ، زی توده و مقدار رطوبت از دست رفته اندام های ساقه، ریشه و برگ اندازه گیری شد. میزان عناصر غذایی برگ نیزتعیین گردید. در سال 1387 رویش قطری و ارتفاعی، وزن خشک و رطوبت از دست رفته برگ، تعداد برگ، شاخص سطح برگ، میزان عناصر غذایی موجود در خاک و در برگهای بالغ و در شرف خزان و انتقال مجدد عناصر غذایی نیز اندازه گیری و تعیین شد. به طور کلی بررسی های صورت گرفته نشان داد که ترکیب تیمار زمان جمع آوری بذر آذرماه، اندازه بذر متوسط و عمق کاشت 5/2 سانتی متر نتایج بهتری به خصوص در مورد رویش قطری و ارتفاعی نهال ها در پی داشت و برای کاشت بذر مناسب می باشد. زنده مانی نهال ها در تیمارها و ترکیب تیمارها تفاوت معنی دار نشان نداد. از نتایج انتقال مجدد عناصر غذایی معلوم شد که غیر از عنصر کلسیم که در برگهای پیر تجمع یافت، میزان مابقی عناصر در برگ های جوان بیشتر از برگهای خزان بود.
مریم گلی گنجی محمدرضا پورمجیدیان
این تحقیق با هدف بررسی برخی مشخصات رویشی و رویشگاهی توده های جنگل کاری شده خالص و آمیخته توسکا ییلاقی و افرا پلت بعد از گذشت 23 سال از کاشت آن ها در پارسل 26 از سری 3 گرو- طرح جنگلداری بابلرود انجام شد. مساحت کل سه توده جنگل کاری شده، 45 هکتار برآورد گردید که مساحت هر توده 15 هکتار بوده است. تعداد 19 قطعه نمونه20×10 متر در هر یک از توده ها با روش نمونه گیری تصادفی منظم و با شبکه آماربرداری 100 × 75 متر برداشت شد. فاکتورهای کمی و کیفی توده در هر قطعه نمونه و نوع و درصد پوشش علفی و زادآوری درختی و درختچه ای موجود در میکروپلات های هر قطعه نمونه اندازه گیری گردید. سپس برای تعیین مشخصه های فیزیکی و شیمیایی خاک در هر کدام از توده ها، نمونه-برداری از عمق های 10-0 و 20-10 سانتی متری خاک انجام شد. آنالیز آماری کلیه داده های میدانی با استفاده از نرم افزار spss 16 و excel و بررسی تنوع زیستی با استفاده از نرم افزار past انجام شد. نتایج نشان داد که توسکا ییلاقی خالص بیشترین میزان قطر، ارتفاع، سطح مقطع، حجم، طول تنه، ارتفاع هرس طبیعی و درصد پوشش علفی را نسبت به توده خالص افرا پلت دارا می باشد. همچنین توده افرا پلت خالص بیشترین مقدار درصد زنده مانی، تعداد پایه در پلات، ضریب قدکشیدگی و ارتفاع تاج را نسبت به توده توسکا ییلاقی خالص دارا می باشد. بین توده های خالص توسکا ییلاقی و توسکا ییلاقی در توده آمیخته در مشخصه های کمی قطر، ارتفاع، سطح مقطع، حجم، طول تنه و زنده مانی تفاوت معنی داری وجود دارد بطوریکه توده خالص وضعیت بهتری نسبت به توسکا در توده آمیخته دارا می باشد. همچنین در توده افرا پلت خالص ارتفاع درخت، ارتفاع تاج، ضریب قدکشیدگی و درصد تاج پوشش بیشتر از مقدار مشخصه های افراپلت در توده آمیخته می باشد. بررسی تنوع زیستی بین توده های مورد بررسی نشان داد که شاخص تنوع سیمپسون و شانون- وینر در توده آمیخته بیشترین مقدار را دارا می باشند. حداکثر غنای منهنیک در توده افرا پلت می باشد. همچنین حداکثر یکنواختی هیل به توده افرا پلت و یکنواختی برگر-پارکر به توده آمیخته اختصاص دارد. بررسی مشخصات فیزیکی و شیمیایی خاک در بین توده های مورد بررسی نشان داد که در عمق 10-0 سانتی متر، درصد کربن، مواد آلی و درصد رس تفاوت معنی داری بین توده ها نشان داد. بررسی مشخصات خاک در عمق 20-0 و 20-10 سانتی متری تفاوت معنی داری بین توده ها نشان نداد. بر پایه این تحقیق می توان اظهار کرد که توسکا ییلاقی بصورت خالص و آمیخته بعنوان درخت مناسب در برنامه احیاء جنگل های مخروبه و کم بازده و حتی زراعت چوب در رویشگاه های مشابه، مناسب برای حاصلخیزی خاک و حفظ تنوع زیستی قابل استفاده است.
آرمان رسایی حمید جلیلوند
زادآوری و تضمین استمرار جنگل یکی از مهم ترین جنبه های مدیریت پایدار است، بنابراین با توجه به اهمیت نقش جنگل های زاگرس لزوم انجام تحقیقات جامع و گسترده در مورد بحران زادآوری های موجود در این جنگل ها روز به روز افزایش می یابد. این مطالعه به منظور بررسی اثرات فیزیوگرافی و برخی ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خاک بر روی وضعیت زادآوری طبیعی تیپ های جنگلی بلوط در زاگرس شمالی (مریوان) انجام گرفت. لذا بدین منظور، اثر طبقات ارتفاع از سطح دریا، طبقات شیب و جهات مختلف جغرافیایی و برخی ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خاک بر روی وضعیت کمی و کیفی گونه های زادآوری شده موجود در منطقه بررسی شد. بدین منظور آماربرداری به کمک قطعات نمونه دایره ای شکل 12 آری از شیب 0 تا 60 درصد، و در محدوده ارتفاعی 1400 تا 2000 متر از سطح دریا و تمام جهات جغرافیایی منطقه مورد مطالعه صورت گرفت. برای نمونه گیری خاک نیز، 25 پروفیل به عمق 0 تا 20 سانتی متر در زیر تاج پوشش درختان با توجه به گونه های غالب در منطقه حفر گردید. تجزیه واریانس و مقایسات میانگین snk نشان داد بیشترین میزان کمیت و تنوع گونه های زادآوری شده به ترتیب در طبقات ارتفاعی 1400 تا 1600، 1600 تا 1800 متر و جهات غرب و جنوب غرب می باشد، طبقات شیب اختلاف معنی داری را بر روی کمیت و کیفیت زادآوری نشان نداد. همبستگی پیرسون نیز نشان داد درصد آهک، ph خاک، درصد رس، درصد سیلت و غلظت منیزیم دارای همبستگی منفی اما درصد کربن آلی و غلظت کلسیم دارای همبستگی مثبت با کمیت زادآوری گونه های موجود در منطقه می باشد.
بهروز حسن زاده محمدرضا پورمجیدیان
یکی از ویژگی های مهم جنگل های شمال تنوع و غنای بالای گونه های گیاهی آن می باشد. ولی متأسفانه بوم شناسی این جنگل ها تحت تأثیر عوامل مختلف تخریب نظیر آتش سوزی قرار دارند. این تحقیق با هدف بررسی اثر آتش سوزی طبیعی بر زادآوری، تنوع زیستی گیاهی و خصوصیات خاک انجام شده است. مناطق مورد مطالعه در طرح جنگلداری لوه واقع در شرق استان گلستان قرار داشته و در سال های 80 و 85 دچار آتش سوزی سطحی و در سال 89 دچار آتش سوزی شدید شده است. به منظور مقایسه تأثیر آتش سوزی، عرصه هایی که در آن آتش سوزی اتفاق نیفتاده است به عنوان شاهد در کنار آن با شرایط یکسان انتخاب شد. جمع آوری اطلاعات میدانی این تحقیق در تابستان 1391 با در نظر داشتن تأثیر آتش سوزی بر تنوع زیستی، زادآوری و ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خاک صورت پذیرفت. در هر عرصه شش نقطه برای نمونه برداری خاک انتخاب گردید. در هر نقطه سه نمونه در عمق های 30-20، 20-10 و 10-0 سانتی متر به روش استوانه فلزی (قطر 8 سانتی متر) نمونه برداری شد. نتایج داده های میدانی نشان داد که آتش سوزی باعث کاهش درصد تاج پوشش و افزایش درصد پوشش علفی و زادآوری شده و همچنین باعث افزایش تراکم زادآوری گونه هایی نظیر ولیک، ازگیل و پیشگام در منطقه سوخته شده است. نتایج نشان داد که بیشترین مقدار شاخص های تنوع زیستی گیاهان چوبی در منطقه آتش سوزی شده در سال 1385 بوده است. همچنین بیشترین شاخص های غنا و تنوع در گونه های علفی در منطقه آتش سوزی شده در سال 1380 و شاخص یکنواختی در منطقه آتش سوزی شده در سال 1389 مشاهده شد. خصوصیات شیمیایی خاک در منطقه آتش سوزی شده شامل پتاسیم و فسفر از سال 1380 تا 1389 در هر سه عمق کاهش یافته است. درصد کربن آلی در عمق سطحی خاک افزایش و در دو عمق دیگر کاهش یافته است. خصوصیات فیزیکی خاک در منطقه آتش سوزی شده شامل درصد رطوبت و سیلت خاک از سال 1380 تا 1389 در هر سه عمق کاهش یافته و مقدار وزن مخصوص ظاهری، هدایت الکتریکی و ph خاک نیز افزایش یافته است. نتایج حاصل حاکی از اثرات معنی دار بر برخی از ویژگی های خاک از جمله وزن مخصوص ظاهری، درصد رطوبت، هدایت الکتریکی، ph، ماده آلی، کربن آلی، نیتروژن کل، نسبت کربن به نیتروژن، فسفر و پتاسیم قابل جذب می باشند در حالی که بر میزان آهک تأثیر معنی داری نداشت.
روجا ملازاده گنجی محمد حجتی
این تحقیق به منظور بررسی تأثیر حضور دام بر تنوع پوشش گونه های علفی و برخی از خصوصیات فیزیکی، شیمیایی، زیست شناختی خاک در بخشی از چشم اندازهای جنگل های بندپی شرقی بابل در سری 18 افرابن انجام شد. برای انجام این تحقیق پس از جنگل گردشی، عرصه های با حضور متمرکز و نیمه متمرکز دام مشخص شد. جهت بررسی متغیرهای خاک، شبکه ای به ابعاد 50 ×50 متر به صورت تصادفی- سیستماتیک و قطعه نمونه ای به ابعاد 10 ×10 متر جهت اندازه گیری پوشش علفی کف جنگل در هر منطقه مورد مطالعه پیاده شدند. در مجموع 139 قطعه نمونه برداشت شد. سپس برای تعیین مشخصات فیزیکی، شیمیایی و زیستی خاک، به نمونه برداری از خاک از عمق (10-0) سانتی متری اقدام شد. نتایج نشان داد که بین میزان رطوبت نسبی و چگالی ظاهری خاک در مناطق مورد مطالعه اختلاف معنی داری (0/50p<) وجود دارد. غیر از ازت کل، میزان کربن آلی، ph، آهک، نسبت کربن به نیتروژن، پتاسیم و فسفر در منطقه جنگلی با حضور متمرکز دام دارای مقادیر بیش تری از منطقه جنگلی با حضور نیمه متمرکز دام می باشد. نتایج بررسی شاخص زیستی خاک نشان داد که معدنی شدن خالص ازت، تولید خالص آمونیوم و نیترات در هر دو منطقه جنگلی رخ داده است در صورتی که تنها مقدار نیترات (نیتریفیکیشن) در منطقه جنگلی با حضور متمرکز دام بیشتر از منطقه جنگلی با حضور نیمه متمرکز دام بوده است. شاخص غنای منهینیک و مارگالف در منطقه جنگلی با حضور نیمه متمرکز دام بیشتر از منطقه جنگلی با حضور متمرکز دام می باشد. همچنین شاخص های یکنواختی هیل دو و هیل یک نتیجه ای عکس نتیجه غنای گونه ای را نشان دادند. بررسی های زمین آماری متغیرهای خاک و شاخص های تنوع زیستی نشان داد که بررسی وضعیت تغییرات اسیدیته، نیتروژن و چگالی-ظاهری خاک در منطقه جنگلی با حضور متمرکز دام، و چگالی ظاهری و نیتروژن خاک، در منطقه جنگلی با حضور نیمه متمرکز دام در جهات مختلف همسان است و می توان از شبکه مربعی برای مطالعه آن ها استفاده نمود. آنالیز واریوگرافی ثابت نمود که هر پنج متغیر خاک دارای ساختار مکانی می باشند که برای اسیدیته و نیتروژن در منطقه جنگلی با حضور متمرکز دام و نیتروژن در منطقه جنگلی با حضور نیمه متمرکز دام و چگالی ظاهری در هر دو منطقه مورد مطالعه، با توجه به نسبت سقف به اثر قطعه ای به ترتیب ساختار قوی و متوسط به دست آمد. همه ی پنج متغیر از مدل نمایی تبعیت می کنند. به منظور تعیین دقت تخمین های انجام شده از میانگین مطلق خطا و انحراف معیار خطا استفاده شد که نتایج حاکی از دقت بالای مقادیر تخمین این پنج متغیر خاک بود. از شش متغیر مورد بررسی تنوع زیستی در مناطق مورد بررسی، متغیر یکنواختی از مدل کروی تبعیت کرده و دارای ساختار مکانی متوسط می باشد و سایر متغیرها از مدل خطی تبعیت کرده و دارای ساختار مکانی ضعیف می باشند. درحالیکه در منطقه با حضور نیمه متمرکز دام متغیرهای غنای مارگالف و یکنواختی (هیل یک) ساختار مکانی قوی را نشان می دهند. طبق یافته های این تحقیق حضور متمرکز دام باعث به وجود آمدن وضعیت نامطلوب در خصوصیات خاک نسبت به منطقه با حضور نیمه متمرکز دام شده است. در مجموع با توجه به نتایج این تحقیق حضور متمرکز دام نابودی تدریجی خاک و تغییرات در تنوع گونه های علفی را در این عرصه های جنگلی درپی خواهد داشت.
عزت اله خطیب نیا محمدرضا پورمجیدیان
گردو جزء درختان جنگلی نادر می باشد و در اثر بهره برداری بی رویه از میوه، چوب و تجدید حیات ضعیف آن احتمال انقراض این گونه در آینده نه چندان دور در جنگلهای شمال وجود دارد. بدین منظور، برخی از ویژگی های رویشگاهی و جنگل شناسی، از جمله زادآوری، پوشش علفی کف و خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک رویشگاه گردو به مساحت 34/5 هکتار در دامنه های غربی، پارسل های 30، 29و 27 از سری 4 و دامنه شرقی، پارسل 12 از سری6 در حوزه آبخیز 48 گلندرود از توابع شهر رویان مورد بررسی قرار گرفت ویژگی های کمی و کیفی درختان گردو که قطر برابر سینه آنها بیشتر از 12/5 سانتیمتر بود و همچنین زادآوری گردو در سه رویشگاه فوق، از روش آمار برداری صددرصد مورد بررسی قرار گرفت. تعداد زادآوری و فاصله آنها تا نزدیکترین پایه مادری گردو بر حسب کلاسه قطری شمارش شد. برای بررسی پوشش علفی کف و ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خاک، در زیر تاج پوشش درختان گردو و توده های فاقد درختان گردو درهمان محدوده و ارتفاع از سطح دریا ، قطعات نمونه، به روش انتخابی برداشت شدند. در مورد پوشش علفی برای هر سه وضعیت گروهی، انفرادی و فاقد 10 قطعه نمونه در هر دامنه و برای هر قطعه نمونه 5 نقطه (مرکز و چهار جهت اصلی ) در ابعاد 1×1 (میکروپلات ) درنظرگرفته شد. در ارتباط با خصوصیات خاک 96 قطعه نمونه و برای هر قطعه نمونه 5 نقطه (مرکز و چهار جهت اصلی ) در دو عمق 10-0 و 20-10 نمونه خاک برداشت شد، افق های مشابه به هر قطعه نمونه با هم ترکیب و در نهایت یک نمونه خاک بدست آمد و جهت تعیین ویژگی های مختلف فیزیکی و شیمیایی به آزمایشگاه انتقال داده شد. نتایج بدست آمده نشان داد که درختان گردو به صورت گروههای کوچک ظاهر شده و رویشگاه دارای شیب کم تا متوسط ا-ست. توده دو اشکوبه و گردو همراه باگونه هایی مثل افرا، ممرز، توسکا و بلوط اشکوب فوقانی قرار دارد. اشکوب تحتانی شامل درختچه های ازگیل، آلوچه، ولیک و ال می باشد. از تعداد 453 اصله درختان گردو شمارش شده، دامنه های غربی1، شرقی و غربی2 به ترتیب با مساحت های 17،14و3/5دارای 267، 112 و 74 اصله می باشند. میانگین قطر برابر سینه در دامنه غربی1 و دامنه شرقی 56 سانتیمتر و در دامنه غربی2، 37/5سانتی متر بوده، از نظر میانگین ارتفاع کل (22 متر)، در سه دامنه تفاوتی وجود نداشت. تعداد زادآوری شمارش شده در سه رویشگاه 473 اصله می باشد که دامنه شرقی 56 % از کل زادآوری (267 اصله) را به خود اختصاص داده است. بیشترین زادآوری در کلاسه 1/30>، و در دامنه شرقی بیشتر از سایر دامنه ها می باشد اما کلاسه های 2/5-0 و 12/5- 7/5 در دامنه غربی بیشتر از دامنه شرقی بوده است.تعداد پوشش علفی کف در زیر درختان گردو و توده فاقد گردو تفاوت معنی دار وجود ندارد ولی تنوع گونه های علفی در زیر درختان گردو نسبت به توده فاقد درختان گردو اختلاف معنی دار می باشند. شاخص تنوع هیل2 در زیر درختان گردو بیشتر از توده فاقد درختان گردو می باشد. در ارتباط با خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک، میزان فسفر، پتاسیم، رس، کربن، ازت و اسیدیته در زیر درختان گردو بیشتر از توده فاقد گردو بوده ولی میزان شن و سیلت در توده فاقد گردو بیشتر می باشد.
منیره مدانلو سید محمد حجتی
به منظور بررسی میزان رویش، تنوع زیستی زادآوری گونه های چوبی و پوشش علفی کف و خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک، سه عرصه جنگل کاری با گونه های افراپلت (acer velotinum boiss)، بلوط بلند مازو (quercus castaneifolia c.a.m.) و زربین (cupressus sempervirens l. var horizontalis (mill) gord) در پارسل 28 و 29 سری دو طرح جنگل داری دارابکلا مورد مطالعه قرار گرفت. مساحت کل سه توده 7/31 هکتار (افراپلت 4/11، بلوط بلند مازو 8/14 و زربین 5/5 هکتار) برآورد گردید. شبکه ای به ابعاد 50×75 متر روی نقشه منطقه پیاده شد و در مجموع تعداد 64 پلات 400 متر مربعی (20×20) برداشت شد. در هر یک از این پلات ها فاکتورهای کمی توده، زادآوری، نوع و تعداد گونه های علفی اندازه گیری شد. سپس برای بررسی مشخصات خاک در سطح توده ها با استفاده از استوانه فلزی ( به قطر 8 سانتی متر) اقدام به نمونه برداری از لایه آلی و خاک معدنی (در اعماق 10-0 و 20-10 سانتی متری) شد. نتایج نشان می دهد که حداکثر میانگین قطر، ارتفاع و رویش مربوط به توده افراپلت بوده است. مقایسه ضریب پایداری نیز نشان می دهد که توده زربین پایدارتر است. حداکثر غنا و یکنواختی در توده بلوط بلندمازو بوده و از نظر تنوع تفاوت معنی داری بین توده ها مشاهده نشد. بر اساس نتایج بررسی داده های خاک، مشخصه های درصد رطوبت و پتاسیم در توده افراپلت، درصد کربن، ماده آلی و نیتروژن در توده زربین و نسبت کربن به نیتروژن در توده بلوط بلندمازو دارای حداکثر مقدار بودند. در حالی که وزن مخصوص ظاهری، درصد رس، درصد شن، ph، ec و فسفر اختلاف معنی داری بین توده ها نشان ندادند. بطور کلی نتایج تحقیق موید آن است که نوع گونه درختی قادر است تغییرات معنی داری را در تنوع زیستی و نیز برخی از فاکتورهای فیزیکی و شیمیایی خاک ایجاد کند. واژه های کلیدی: جنگل کاری ، خاک، تنوع زیستی، دارابکلا
فریبرز سهرابی جافجیری حمید جلیلوند
به منظور بررسی بهترین مبداء ارتفاعی بذر از نظر کمی و کیفی چهار رویشگاه در چهار نیم رخ ارتفاعی در جنگل های منطقه ساری در نظر گرفته شد. منطقه مورد مطالعه به طور کلی از ارتفاع 315 متر تا ارتفاع حدود 2000 متر در محدوده ً15 َ8 ْ53 تا ً22 َ27 ْ53 طول شرقی و ً5 َ1 ْ36 تا ً5 َ11 ْ36 عرض شمالی واقع شده اند. لاجیم به عنوان پایین ترین دامنه ارتفاعی و با ارتفاع از سطح دریای آزاد 315 تا 425 متر و کلیج کلا با ارتفاع 850 تا 750 متر ارتفاع از سطح دریا جز مبداء های بذری با ارتفاع پایین تر نسبت به نهالستان و رویشگاه های سنگده با ارتفاع 1500 تا 1600متر و لش گردن با ارتفاع از سطح دریای بالای 1750تا 1900 متر جز مبداء های با ارتفاع بالاتر نسبت به نهالستان انتخاب شدند. از هر رویشگاه 10 درخت بالغ برای جمع آوری بذر انتخاب گردیدند. بذور در کرت های یک متر مربعی در سه تکرار در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در نهالستان درزیکلا شرکت چوب فریم (1250 متر ارتفاع از سطح دریا) کاشته شدند. نتایج مربوط به میزان تولید نهال در یک فصل رویش نشان داد که از نظر جوانه زنی بیشترین مقدار به رویشگاه لاجیم و کمترین مقدار جوانه زنی به رویشگاه کلیج کلا مربوط شد و نتایج مربوط به اثر پایه های مادری بر روی جوانه زنی نشان داد از نظر دامنه بین حداکثر و حداقل جوانه زنی می توان رویشگاه های لاجیم، لش گردن ، سنگده و کلیج کلا به ترتیب با بیشترین تنوع تا کمترین تنوع دسته بندی کرد. مقایسه میزان رشد نهال ها نشان داد که مبداء های با ارتفاع پایین دارای بیشترین میزان رشد ارتفاعی (لاجیم و کلیج کلا) و مبداء های با ارتفاع بالا دارای کمترین میزان رشد ارتفاعی (سنگده و لش گردن) بوده اند و مبداء های ارتفاع پایین دارای میزان رویش قطری کمتری در مقایسه با مبداء های با ارتفاع بالا بوده اند. نتایج این تحقیق نشان داد که از نظر تفاوت بین پایه ها از نظر قطر نهال در هیچ یک از رویشگاه های مورد بررسی تفاوت بین پایه های مادری آنها معنی دار نشد و از نظر ارتفاع نهال ها حداقل در دو رویشگاه سنگده و لاجیم و لش گردن تفاوت بین پایه های مادری معنی دار گردید. همچنین مقایسه میزان رشد پاییزه نهال ها نشان داد مبداء های میانی (سنگده و کلیج کلا) بیشترین میزان رشد قطری پاییزه در مقایسه با مبداء های با لایی (لش گردن) و پایینی (لاجیم) بوده اند و مبداء های ارتفاع بالایی (سنگده و لش گردن) دارای میزان رویش ارتفاعی پاییزه بیشتری در مقایسه با مبداء های پایینی (لاجیم و کلیج کلا) بودند و از نظر رشد قطری پایه های مادری حداقل در دو رویشگاه سنگده و لاجیم و لش گردن تفاوت بین پایه های مادری معنی دار گردید و از از نظر رشد پاییزه ارتفاعی در نهال های رویشگاه ها لاجیم و کلیج کلا این اختلاف معنی دار گردید. اثر مبداء بذر روی مشخصات برگ نشان داد مساحت و سطح ویژه برگ برگ نهال های مبداء های پایینی (لاجیم و کلیج کلا) دارای بیشترین مساحت برگ در مقایسه با مبداء های بالایی (سنگده و لش گردن) بود و اثر مبداء بذر روی وزن تر و خشک طوری بود که مبدا های لاجیم و کلیج کلا دارای وزن تر بیشتری در مقایسه با مبداء های سنگده و لش گردن بود و اثر مبداء بر روی وزن خشک طوری بود که بیشترین وزن خشک مربوط به مبداء های بالایی و کمترین وزن خشک مربوط به مبداء های پایینی همچنین بیشترین میزان رطوبت برگ مربوط به مبداء های پایینی و کمترین میزان رطوبت برگ مربوط به مبداء های بالایی بود .
مرضیه کمالی حمید جلیلوند
برای رسیدن به جنگلی پویا و حفظ گونه های اصلی در جنگل و کمک به تجدید حیات طبیعی، روش بهره برداری نزدیک به طبیعت می تواند اصلی ترین راهکار نگهداری از جنگلهای شمال کشور باشد. در این مطالعه تنوع گونه های درختی، علفی و خصوصیات خاک در حفرههای ایجادشده ناشی از برش تک گزینی و مقایسه ی آن با توده ی مجاور در پارسل 22 سری یک جنگل آموزشی و پژوهشی دارابکلا مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور از تعداد 20 حفره و 10 منطقه شاهد برداشتها صورت پذیرفت. ابعاد حفرهها شامل چهار کلاسه¬ی کوچک (200-50 مترمربع)، متوسط (400-200 مترمربع)، بزرگ (600-400 مترمربع) و خیلی بزرگ (>600 مترمربع) بود. تنوع زیستی در هر حفره با استفاده از میکروپلاتهای1×1 متر از مرکز و چهار جهت هر حفره برداشت شد. زادآوری گونه های درختی در سطح حفرهها نشان داد که کلاسه ارتفاعی زیر 1/30متری در سطح حفرهای کوچک بیشترین مقدار را به خود اختصاص داده اند و در حفرههای شاهد نهالهای بلندتر از 1/30 متری بیشتر بود. نتایج آزمون آماری نشان داد که شاخص تنوع و غنای گونه ای برای زادآوری درختی با افزایش اندازه ی حفرهها کاهش می یابد. ولی شاخصهای تنوع و غنای گونه ای برای گونه های علفی در سطح کلاسه بندی حفره با افزایش سطح حفره افزایش یافته است. خصوصیات خاک شامل: اسیدیته، درصد رطوبت، درصد کربن آلی، هدایت الکتریکی، نیتروژن کل، فسفر، پتاسیم قابل جذب و آهک در عمق 10-0 سانتیمتری در چهار جهت و مرکز حفره ها با استفاده از روش استوانه فلزی مورد اندازه گیری قرار گرفت. نتایج نشان داد که خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک اختلاف معنی داری را در سطح کلاسه بندی حفرهها با مناطق شاهد ندارند. ولی با افزایش سطح حفره ها رطوبت خاک، کربن، نیتروژن، فسفر و آهک خاک کاهش می یابد.
زهرا کاکولوند محمدرضا پورمجیدیان
نظارت بر تغییرات ویژگی¬های سطح طبیعی زمین امری ضروری است. به منظور بهبود مدیریت جنگل و کاهش ریسک تصمیمات، نیاز به اطلاعات دقیق در رابطه با تخریب جنگل داریم. بدون شک نظام¬های پشتیبانی تصمیم گیری (dss ) امروزه بیش از گذشته مورد توجه مدیران و صاحب¬نظران قرار گرفته است. یکی از متداول¬ترین نظام¬های پشتیبان تصمیم گیری سنجش از دور می باشد که کاربرد زیادی در علوم زمین بخصوص منابع طبیعی پیدا نموده است. این فناوری با فراهم نمودن دیدگاه نظام¬مند بهترین شرایط را به منظور بررسی جنگل در اختیار محققان قرار می¬دهد. در واقع آشکار ساختن تغییرات یکی از روش¬های اساسی در مدیریت و ارزیابی منابع طبیعی می¬باشد. هدف از این تحقیق پهنه¬بندی شدت¬های تخریب جنگل¬های جنوب شهر الشتر در استان لرستان با استفاده از تصاویر ماهواره¬ای و شبکه عصبی مصنوعی است. در این تحقیق تغییرات سطح این جنگل در دو مقطع زمانی 1392-1385، با استفاده از تصاویر ماهواره¬ای irs در ابتدای دوره و سنجنده pleaides در انتهای دوره مورد ارزیابی قرار گرفت. با بررسی کیفیت تصاویر، هیچ گونه خطای رادیومتری مشاهده نشد. تصحیحات مختلف، شامل تصحیح هندسی به صورت سه بعدی بر روی تصاویر انجام شد. باندهای مصنوعی با استفاده از روش¬های مناسب پردازش تصاویر شامل نسبت¬گیری طیفی، شاخص¬های ndvi، gndvi، savi، pvi و rvi و ادغام ایجاد شدند. برای طبقه¬بندی تراکمی تاج¬پوشش، نمونه¬های تعلیمی انتخاب و مجموعه باندی مناسب برای طبقه¬بندی به کمک نمونه¬های تعلیمی با استفاده از شاخص فاصله باتاجاریا انتخاب شد. تجزیه و تحلیل داده¬ها به روش الگوریتم شبکه عصبی به انجام رسید و نقشه به دست آمده با نقشه واقعیت زمینی مورد ارزیابی صحت قرار گرفت. نتایج نشان داد نقشه حاصل دارای صحت کلی70 درصد و ضریب کاپای 60/0 برای چهار طبقه تراکمی تصویر آی¬آر¬اس و صحت کلی61 درصد و ضریب کاپای 48/0 برای تصویر پلیادیس و در نهایت برای سه طبقه تراکمی تاج پوشش با صحت کلی 6/88 درصد و ضریب کاپای 82/0 برای تصویر آی¬ار¬اس و صحت کلی 85 درصد و ضریب کاپا 77/0 برای تصاویر پلیادیس بدست آمد. کشف تغییرات از روش تفاضل تصاویر پس از طبقه¬بندی انجام شد. نتایج کلی تحقیق نشان داد مساحت کلاس فاقد پوشش حدود 193 هکتارکاهش سطح، مساحت کلاس انبوه حدود 722 هکتار کاهش و مساحت کلاس نیمه انبوه حدود 444 هکتار افزایش سطح داشته است. در واقع 49 هکتار از سطوح جنگلی منطقه کاهش پیدا کرده است، که از سطح کل منطقه در مدت هفت سال 51/0 درصد کاسته شده است و نرخ تغییرات سالیانه سطح این جنگل¬ها 07/0 درصد می¬باشد. در نهایت نقشه تغییرات تراکم تاج پوشش به تخریب زیاد، تخریب متوسط، تخریب کم، جنگلکاری و مناطق بدون تغییر پوشش پهنه¬بندی شد. همچنین نتایج بدست آمده نشان دهنده تغییر سطح جنگل به اراضی غیر جنگلی در طول دوره و مدل ann ارائه یک جایگزین مناسب برای تشخیص تغییرات در سنجش از دور می باشد.
سیدمحمدمهدی رضایی سنگ دهی محمدرضا پورمجیدیان
طرح جنگل داری سنگده از قدیمی ترین طرح های جنگل داری شمال کشور بوده که توسط کارشناسان فائو در سال 1348 در قالب شیوه پناهی با انتخاب دانگ واحد و اصلاحی به اجرا و برش نهایی در محدوده مورد مطالعه بین سال-های 1370 تا 1374 انجام گرفت. این تحقیق به منظور بررسی ساختار توده جنگل پس از اجرای این شیوه و مقایسه با قطعه شاهد صورت گرفته و آماربرداری به روش تصادفی- سیستماتیک و ابعاد شبکه 150*100 متر برای شاهد و یکی از قطعات دانگ واحد که شباهت زیادی با یکدیگر دارند انجام شد. نتایج نشان داد که میانگین موجودی در هکتار در قطعه شاهد و دانگ به ترتیب، 27/464 و 95/240 متر مکعب، میانگین تعداد در هکتار، 232 و 599 اصله، متوسط سطح مقطع در هکتار، 69/31 و 74/22 متر مربع، میانگین قطر درختان، 90/39 و 00/21 سانتی متر، متوسط ارتفاع، 30/28 و 27/21 متر، متوسط درجه تاج پوشش، 79 و 85 درصد و ساختار جنگل در قطعه شاهد دو و سه آشکوبه اما در دانگ یک و دو آشکوبه می باشد. میانگین تعداد در هکتار در طبقات قطری 30-15 سانتی متر در شاهد و دانگ به ترتیب در حدود 144 و 560 اصله و در طبقات قطری بالاتر از 35 سانتی متر به ترتیب 88 و 39 اصله می-باشد. متوسط تعداد در هکتار کل زادآوری در شاهد 1487 و دانگ 715 اصله بوده که جز در کلاسه 5/12-5/7 سانتی متر، در سایر کلاسه ها فراوانی زادآوری دانگ نسبت به شاهد کاهش را نشان می هد. هم چنین میانگین شاخص تنوع گونه ای علفی شانون وینر و سیمپسون در شاهد 58/1 و 71/0، و در دانگ به ترتیب 56/1 و 72/0، میانگین شاخص غنای گونه ای مارگالف و منهینیک در شاهد 24/2 و 71/1 و در دانگ 25/2 و 83/1، میانگین شاخص یکنواختی گونه ای پایلو در شاهد و دانگ 66/0 و 75/0 می باشد. از طرفی میانگین شاخص تنوع گونه ای زادآوری شانون وینر و سیمپسون در شاهد 42/0 و 26/0 و در دانگ به ترتیب 45/0 و 27/0، میانگین شاخص غنای گونه ای مارگالف و منهینیک در شاهد 34/0 و 47/0 و در دانگ 38/0 و 58/0، میانگین شاخص یکنواختی پایلو در شاهد و دانگ 86/0 و 83/0 بوده که بین میانگین شاخص های تنوع زیستی پوشش علفی و زادآوری در دو منطقه مورد مطالعه اختلاف معنی داری وجود نداشته اما از نظر متوسط موجودی، تراکم، سطح مقطع، قطر و ارتفاع درختان بین شاهد و دانگ واحد اختلاف معنی داری وجود دارد. لذا در مجموع با اینکه در برخی از مشخصه های ساختاری نتایج مورد انتظار حاصل و نسبتاً موفق عمل کرده اما از نظر وضعیت زادآوری، آشکوب بندی و آمیختگی نتایج مورد انتظار به دلیل نحوه و دقت اجرای آن با شرایط مطلوب تا حدودی فاصله دارد.
جواد جانی نیا حمید جلیلوند
درخت سرخدار از معدود سوزنی¬برگان بومی جنگل¬های شمال ایران است که به دلیل نادر بودن و ارزشمندی به لحاظ دیرینه¬شناسی و دیرزیستی بالا، بسیار اهمیت دارد. این تحقیق با هدف بررسی برخی از ویژگی های تیپی و خصوصیات جنگل شناسی تیپ ی سرخدار به صورت انفرادی و ترکیبی با سایر گونه های موجود در جنگل¬های منطقه شیرگاه (جنگل گزو ) اجرا می¬شود. بدین منظور درختان آمیخته با سرخدار در تیپ¬های راش- سرخدار، ممرز- سرخدار، توسکا- سرخدار و توده¬هایی از سرخدار بصورت گروهی با مساحت 4 آر به عنوان قطعات نمونه انتخاب شدند. نتایج آزمون¬های آماری نشان داد که بین قطر درختان موجود در چهار تیپ اختلاف معنی¬دار مشاهده شده است ولی از نظر ارتفاع درختان، اختلاف معنی¬داری مشاهده نشده است و همچنین مقدار میانگین قطر و ارتفاع در شیب 45- 30 درصد بیشتر بوده است و میانگین قطر در ارتفاع 720- 650 و در ارتفاع 790- 720 میانگین ارتفاع سرخدار مقدار بیشتری دارد. از نظر جهت دامنه، مقدار میانگین قطر در جهت شمال شرق و همچنین مقدار میانگین ارتفاعی در جهت جنوب شرق ، مقدار بیشتری نسبت به سایر جهات دارند. تنوع زیستی زادآوری در تیپ توسکا- سرخدار بیشتر از سایر تیپ¬ها می¬باشد و همچنین فراوانی زادآوری سرخدار در تیپ سرخدار خالص بیشتر از تیپ سرخدار آمیخته با سایر گونه¬های درختی است. در بررسی پوشش علفی کف جنگل، تنوع و غنای گونه¬ها¬ی علفی ابتدا در تیپ رویشگاهی توسکا- سرخدار و بعد در تیپ راش- سرخدار و سرخدار خالص زیاد می¬باشد و همچنین یکنواختی در تیپ راش- سرخدار بیشتر می¬باشد. بین چهار تیپ مورد بررسی از نظر عوامل خاکی مانند رس، رطوبت، مواد خنثی شونده، پتاسیم و وزن مخصوص ظاهری اختلاف معنی¬دار دیده شد. و خاک تیپ سرخدار خالص دارای رطوبت و مواد خنثی¬شونده بالاتری نسبت به سایر تیپ¬ها بوده است. و بین دو عمق نمونه¬برداری شده از نظر کربن آلی، هدایت الکتریکی، ازت، پتاسیم و مواد خنثی¬شونده (tnv) تفاوت معنی¬دار مشاهده شد.
احمد اسحق نیموری محمدرضا پورمجیدیان
جهت دستیابی به توسعه پایدار و همچنین حفاظت از اکوسیستم های طبیعی و تنوع زیستی آن ها، لازم است نقش واحد های بوم شناختی و عوامل فیزیوگرافی و تاٌثیر آن ها بر تراکم زادآوری و تنوع گونه های چوبی مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد. به همین منظور، تعداد 92 قطعه نمونه با روش تصادفی سیستماتیک و به مساحت 400 متر مربع در جنگل های مازوچال کلاردشت چالوس مورد بررسی قرار گرفت. در هر قطعه نمونه مشخصات نوع گونه و درصد پوشش کلیه گونه های علفی چوبی ثبت و اندازه-گیری شد. هفت گروه گونه اکولوژیک با توجه به داده های استخراج شده از منطقه به روش تحلیل دوطرفه گونه های شاخص (twinspan) کلاسه بندی شد. خصوصیات فیزیکوشیمیایی خاک (در عمق های 10 – 0، 20 – 10 و 30 – 20 سانتی-متری)، در محیطآزمایشگاه مورد اندازه گیری قرار گرفت و سپس با استفاده از آنالیز pca مقدار همبستگی و پراکنش هر یک از گروههای اکولوژیک و متغیرهای محیطی به طور مجزا نسبت به محور اول و دوم بررسی گردید. هر یک از واحدها با توجه به گونه های معرف و شاخص هر واحد اکوسیستمی نام گذاری شد.در این تحقیق از فاکتور درصد پوشش گیاهی هر گونه به عنوان متغیر در فرمول شاخص های ناهمگنی شامل سیمسون، شانون وینر و شاخص های یکنواختی شامل کامارگو، و اسمیت - ویلسون بکار گرفته شد، که به کمک نرم افزار past و ecologycal metodology حاصل شد. شیب منطقه به چهارطبقه (% 15 – 0، % 30 – 15، %45 –30، % 60 – 45،) و کلاسه های ارتفاعی به سه طبقه ( 2300 – 2200، 2400 – 2300، 2500 – 2400 متر) تقسیم شد. آنالیزهای آماری در قالب بلوک های کاملاً تصادفی به کمک نرم افزار spss وexcel صورت گرفت. در این پژوهش تیپ های مختلف به عنوان عامل اصلی (عامل اختلاط یافته) و لایه های هر پروفیل به عنوان عامل فرعی در نظر گرفته شد. پس از تجزیه واریانس از آزمون مقایسه گروهی دانکن برای تجزیه و تحلیل گروهی میانگین داده ها استفاده شد. نتایج مطالعه فلوریستیک- فیزیونومیک منطقه با توجه به نمونه برداری زمینی نشان داد که در این منطقه 39 تیره، 73 جنس و ?? گونه گیاهی وجود دارند که دارای 12 گونه درختی و 17 گونه درختچه ای و59 گونه علفی می باشد. نتایج حاصل ازآنالیز twinspan برای نامگذاری واحدهای اکولوژیک و با توجه به مقدار ارزش ویژه eتغییرات، تا سطح سوم تقسیم انجام شد و در نهایت 7 واحد اکولوژیک در منطقه مشاهده که اکثرا گونه های شاخص آن گونه های علفی بوده اند. تنوع زیستی در اشکوب چوبی با توجه به فاکتور های گروه های اکولوژیک، شیب، جهت و ارتفاع بیشترین معنی داری در سطح (01/0 p < ) در ارتباط با گروه های اکولوژیک مشاهده می شود و سپس عامل های ارتفاع از سطح دریا و جهت جغرافیایی دارای بیشترین معنی داری می باشند و عامل شیب معنی دار نیست. تنوع زیستی در اشکوب علفی با توجه به فاکتور های گروه های اکولوژیک، شیب، جهت و ارتفاع بیشترین معنی داری در سطح (01/0 p < ) در ارتباط با گروه های اکولوژیک مشاهده می شود و سپس عامل های جهت جغرافیایی و ارتفاع از سطح دریا دارای بیشترین معنی داری می باشند و عامل شیب داری کمترین معنی داری است.تنوع زیستی در ارتباط با تنوع زادآوری نتایج بیانگر حضور تجدید حیات 9 گونه درختی بود. تجزیه واریانس کلاسه شیب، اختلاف معنی داری را در سطح 95 درصد در بین کلاسه های مختلف نشان داد بطوری که بیشترین تنوع زادآوری در کلاسه شیب 30– 15 درصد و کمترین آن در کلاسه 60 – 45 درصد مشاهده گردید. تجزیه واریانس کلاسه های جهت نشان می دهد که جهت شمالی بیشترین مقادیر تنوع و غنا و یکنواختی را دارد و جهت جنوبی کمترین مقادیر را دارد تجزیه واریانس کلاسه های ارتفاعی و اختلاف معنی داری را از لحاظ تراکم زادآوری، شاخص های تنوع بکار گرفته شده و کلاسه های مختلف فیزیوگرافی نشان نداد. نتایج حاصل از آنالیز pca نشان داد که ویژگی های فیزیکو شیمیایی خاک مهم ترین عامل تفکیک واحدها بوده و ارتفاع از سطح دریا و جهت های مختلف هم در تفکیک واحدها موثر بوده اند.
علی بابایی ملک کلایی محمدرضا پورمجیدیان
چکیده هدف از اجرای این تحقیق، بررسی اثرات طرح خروج دام از جنگل به لحاظ تولیدات دامی و بهبود وضعیت معیشت دامداران اسکان یافته می باشد. در این تحقیق واقعیت های طرح خروج دام از جنگل به صورت تطبیقی مورد مطالعه قرار گرفت. یعنی وجوه تشابه و تباین جامعه مورد مطالعه در دو وضعیت قبل از اجرای طرح (10 نفر، دامداری در داخل جنگل) و بعد از آن (20 نفر، دامداران مشمول طرح خروج دام از جنگل) بررسی شد. ابزار گردآوری اطلاعات در این تحقیق پرسشنامه بود که به منظور توصیف و تبیین عقاید، گرایش ها و رفتار گروه های مورد نظر تنظیم و تکمیل گردید. بنابراین از پیمایش میدانی نیز بهره گرفته شده و در نتیجه میزان بهره وری دامداری این دو گروه با هم مقایسه شده است. جهت کسب اطلاعات مطابق با موضوع مطالعه، جمع آوری اطلاعات در 2 بخش صورت گرفت. بخش اول مربوط به مسائل اقتصادی –اجتماعی از روش تحقیق پیمایشی با تکنیک پرسشنامه ای و مصاحبه با دامداران و بخش دوم شامل مطالعات کتابخانه ای، جمع آوری اسناد و مدارک از کتابخانه ها و سازمان های مربوطه می باشد. پیمایش میدانی در منطقه مورد هدف به صورت صددرصد انجام گرفت. در این روش از روش های آماری توصیفی و استنباطی جهت تجزیه و تحلیل استفاده شد و اطلاعات بدست آمده به وسیله نرم افزار excell آنالیز گردید. همچنین برای شناسایی تمایز میزان هزینه و درآمدهای دو جامعه مورد هدف از بین منابع مختلف کسب در آمد، از مقایسه بین متغیر ها به وسیله نرم افزار spss و آزمون آماری t بهره گرفته شد. به طوری که نتایج کلی نشان می دهد میزان درآمد دامداران مشمول طرح خروج دام و دامداران داخل جنگل از نظر مشخصه های زمین، گوشت و لبنیات در سطح احتمال 95 درصد اختلاف معنی داری مشاهده می شود؛ و فرض صفر رد می شود. بررسی متغیر های هزینه ای در بین این دو جامعه نیز نشان می دهد که از نظر مشخصه حمل و نقل بین دو جامعه آماری اختلاف معنی داری مشاهده نمی شود؛ و در بررسی متغیر خوراک، بهداشت دام، و بررسی کارگر بین دو جامعه آماری در سطح احتمال 99 درصد اختلاف معنی داری مشاهده می شود. این تحقیق نشان داذ، دامدارانی که از جنگل خارج و در تاسیسات دامداری که از اعتبارات دولتی ساخته شده اسکان یافتند و دام های بومی را به دام های دورگ و اصیل تبدیل نمودند از وضعیت درآمدی بیشتری به نسبت به دامداران جنگل برخوردار شدند.
عباسعلی نوبخت سید محمد حجتی
این پایان نامه در راستای جنگل شناسی و تاثیر گونه های جنگل کاری در توده های سوزنی برگ و پهن برگ و مقایسه توده های کاشته شده میباشد
شهربانو پورمحمد رکن کلایی محمدرضا پورمجیدیان
زبان گنجشک ( ( fraxinus excelsior l. از خانواده oleaceae با توجه به کیفیت تنه، خواص چوب و مصارف گوناگون یکی از درختان با ارزش و صنعتی جنگل های شمال ایران به شمار می رود. تحقیق حاضر در نهالستان کلوده شهرستان آمل در قالب طرح کاملاً تصادفی با آزمایش فاکتوریل در دو تیمار: زمان کاشت و عمق کاشت.. نتایج نشان داد در زمان کاشت ابتدای اسفند بیشترین زنده مانی نهال و زمان اول بهمن کمترین زنده-مانی مشاهده شد. اما زمان کاشت اول بهمن بیشترین رویش قطری و ارتفاعی را نسبت به دو زمان دیگر نشان داد و کمترین مقدار رویش نیز مربوط به اواخر اسفند بود. همچنین زمان کاشت بذر تأثیر معنی داری را بر روی اکثر پارامترهای مربوط به بایومس نشان داد ، به طوری که زمان کاشت اول اسفند دارای بیشترین وزن تر (ساقه، ریشه، برگ)، وزن خشک (ساقه، برگ)، نسبت وزن تر ساقه به ریشه، نسبت وزن خشک ساقه به ریشه، وزن خشک ریشه به برگ و وزن تر ریشه به برگ بود. همچنین بیشترین تعداد برگ در زمان کاشت اول بهمن مشاهده شد. به علاوه زمان کاشت تاثیر معنی داری روی عناصر غذایی موجود در برگ به غیر از پتاسیم نداشت. تاریخ کاشت بذر روی پتاسیم موجود در برگ تاثیر معنی داری را نشان داد، به این ترتیب که بیشترین میزان پتاسیم در تاریخ کاشت اول بهمن و کمترین آن در تاریخ کاشت اول اسفند مشاهده شد.
ایرج عطایی گیگلو محمدرضا پورمجیدیان
چکیده ندارد.
یحیی کوچ حمید جلیل وند
چکیده ندارد.
سمیه محمدپور پاشا کلایی محمدرضا پورمجیدیان
چکیده ندارد.
فاطمه اصغری قاجاری حسن پوربابایی
چکیده ندارد.
صدیقه رضاییان حمید جلیلوند
بنه (pistacia atlantica desf.) یکی از مهمترین گونه های پسته وحشی در ایران می باشد که لازم است جنبه های مختلف رشد این گونه بومی مورد بررسی قرار گیرد. پژوهش حاضر در نهالستان شوراب شهرستان خرم آباد در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با آزمایش فاکتوریل و در سه تیمار: زمان کاشت شامل: اواخر آذر (28 آذر ماه)، اواسط بهمن (16 بهمن ماه) و اواخر اسفند (20 اسفند ماه)، نوع خاک شامل: 1) خاک خالص جنگلی 2) خاک ماسه ای 3) خاک نهالستان [شامل: ماسه، خاک معمولی و کود دامی به نسبت 1:1:3] 4) خاک مخلوط جنگلی [شامل: ماسه، خاک جنگلی و خاکبرگ به نسبت 1:1:1] و عمق کاشت بذر شامل: عمق های یک، دو و سه سانتی متری با چهار تکرار صدتایی برای هر تیمار انجام شد. از خردادماه نیز صفات کمی و کیفی مورد نظر شامل: رویش ارتفاعی، شادابی، تعداد برگ، قطر یقه، زنده مانی، طول ساقه، طول ریشه، نسبت طول ساقه به ریشه و نسبت وزن خشک ساقه به ریشه نهال ها مورد اندازه گیری قرار گرفت. نتایج نشان داد زمان کاشت بهمن دارای بیشترین ارتفاع، شادابی و تعداد برگ نسبت به دو زمان کاشت آذر و اسفند بود. قطر یقه در دو زمان کاشت آذر و بهمن نتایج بهتری را نسبت به زمان کاشت اسفند نشان داد. بیشترین زنده مانی نیز مربوط به زمان کاشت آذر بود. اما زمان کاشت بذر روی سایر فاکتورها تأثیر معنی داری نشان نداد. خاک خالص جنگلی و مخلوط جنگلی دارای بیشترین رویش ارتفاعی و شادابی بوده و سه بستر کاشت خاک نهالستان، مخلوط جنگلی و خالص جنگلی از لحاظ قطر یقه و طول ساقه تفاوت معنی داری با هم نداشته ولی بهتر از خاک ماسه ای بودند. بیشترین تعداد برگ و زنده مانی نیز مربوط به خاک خالص جنگلی بود. نسبت وزن خشک ساقه به ریشه در خاک نهالستان و مخلوط جنگلی در مقایسه با دو خاک دیگر نتایج بهتری را نشان داد. طول ریشه و نسبت طول ساقه به ریشه در بسترهای مختلف خاک تفاوت معنی داری با هم نداشتند. عمق کاشت یک سانتی متر روی شادابی و زنده مانی نهال ها، عمق کاشت یک سانتی متر و دو سانتی متر نیز به طور همزمان روی رویش ارتفاعی، تعداد برگ و طول ساقه و عمق کاشت سه سانتی متر روی نسبت وزن خشک ساقه به ریشه نهال ها بیشترین تأثیر را نشان دادند و روی سایر صفات رویشی مورد بررسی تأثیر معنی داری را نشان نداد. در بررسی اثر ترکیب تیمارها نیز زمان کاشت آذر ماه، خاک نهالستان و عمق کاشت یک و دو سانتی متری نتایج بهتری را در مورد پارامترهای رویشی مورد بررسی نهال ها نشان داد.
مهدی شکری ساروی محمدرضا پورمجیدیان
طرح جنگلداری خلیل محله عباس آباد بهشهر یکی از قدیمی ترین طرحهای جنگلداری شمال ایران است. این طرح در سال 1342 پس از مطالعه اولیه با شیوه تک گزینی، تصویب و مورد اجرا قرار گرفت و تاکنون 4 دوره 10 ساله از آن بهره برداری شد. نتایج حاصل از چهار دهه اجرای شیوه تک گزینی در مقایسه با وضعیت اولیه آن در قطعات 101 و 102 به مساحت 89 هکتار در دو مقطع زمانی 1342 و 1386 مشخص نمود که میانگین موجودی آن قبل از اجرای طرح 367 متر مکعب در هکتار بوده که پس از 4 دهه اجرای طرح با میانگین برداشت 2/5 متر مکعب در هکتار در سال، به 353 متر مکعب در هکتار رسیده است. تاج پوشش از میزان 75% در سال 42 به 68% در سال 86 تقلیل یافت و ساختار عمودی از 3 آشکوب به یک تا دو آشکوب رسید. منحنی فراوانی تعداد در هکتار کل درختان براساس طبقات قطری اگرچه شکل ناهمسالی دارد اما حاکی از جوان شدن جنگل دارد. تعداد در هکتار درختان در طبقات قطری 30-15 و 50-35 سانتیمتر، بترتیب 235 و 188 درصد افزایش داشته و در طبقات قطری 80-55 رشد ناچیز 7 درصد، و در طبقه قطری بالاتر از 85 سانتیمتر کاهش چشمگیر 45 درصدی را نشان می دهد. تعداد در هکتار چهارگونه اصلی راش، ممرز، افرا و توسکا به ترتیب 126، 199، 110 و 58 درصد افزایش داشته و تعداد در هکتار گونه های دیگر (نمدار، ون، ملچ و...) 33 درصد کاهش داشته است. اگرچه نسبت تعداد گونه های اصلی راش، ممرز، توسکا و افرا در بافت قدیم و جدید تقریباً یکسان می باشد ولی گونه های صنعتی دیگر (نمدار، ون، ملچ و...) کاهش چشمگیری داشته اند. در مجموع دستاوردهای اجرایی طرح کاملاً با اهداف شیوه تک گزینی همراه نبوده و جنگل به سمت جوان شدن گرایش پیدا کرده است.
محمدرضا پورمجیدیان محمدرضا مروی مهاجر
به منظور شناخت خصوصیات جنگل شناسی گونه بارانک sorbis torminalis در جنگلهای غرب مازندران چهار منطقه رویشی از شرق به طرف غرب در ارتفاعات مختلف انتخاب و در هر منطقه رویشی بسته به شرایط اکولوژیک رویشگاهها (خصوصیات خاکی، اقلیمی، فیزیوگرافی زمین، ارتفاع از سطح دریا) پایگاههای متفاوتی از نظر ساختار توده های جنگلی انتخاب، و با این ایده در کل منطقه رویشی چهارگانه(گلندرود، ویسر، کلاردشت، رامسر) در ده ایستگاه (آشیان اکولوژیک بارانک) برخی از ویژگیهای اکولوژیک و خصوصیات جنگل شناسی بارانک شامل خاک، اقلیم، گیاهان همراه و نیز وضعیت کمی و کیفی زاد آوری و همچنین موقعیت و جایگاه درختان بارانک در ساختار توده های جنگلی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از این بررسی بیانگر آنست که بارانک درختی است که بلندی آن از 30 متر و قطر آن از یک متر فراتر میرود و معمولا از ارتفاعات 1400 تا 2200 متر از سطح دریا مستقر می گردد. در این بررسی بالاترین ارتفاع حضور بارانک 2700 متر و پائین ترین حضور آن 170 متر بالاتر از سطح دریا بصورت پراکنده دیده شده است، ولی تراکم و فراوانی آن با پتانسیل تولید بالا از نظر کمی و کیفی در ارتفاعات 1500 تا 2000 متر می باشد. بطور کلی گونه ایست کند رشد با دیرزیستی بیش از 300 سال و برخلاف تصوری که بارانک را گونه ای بسیار نورپسند و گرما دوست دانسته اند، این امر نمی تواند به صورت مطلق باشد عواملی همچون عدم توان رقابت با گونه های سریع الرشد همراه جهت دستیابی به نور در این امر بی تاثیر نمی تواند باشد، چرا که در شرایط یکسان رویشگاهی بارانک در رقابت با دیگر گونه ها ضعیف می باشد بهمین خاطر باید در تمامی مراحل رویشی خود حتی در مرحله رویشی دار مورد حمایت و مراقبت های پرورشی قرار گیرد. بارانک عموما بعلت عدم توان رقابت در جوامع جنگلی بلوط-ممرزستان گرماپسند و راشستان های خشکی گرا و جامعه جنگلی ترموفیل بر روی انواع خاکهای قهوه ای جنگلی ظاهر می شود. در راشستانایی با خاک قهوه ای جنگلی عمیق با شرایط تغذیه ای معدنی خوب و بویژه وضع رطوبتی مناسب در حالتی که حفره ای از بالا جهت دستیابی به نور برای بارانک مهیا باشد استعداد تولید و نشو و نمای بارانک عالی است که در نتیجه رقابت مستور می ماند. در چنین رویشگاهی است که یک پایه بارانک به بلندی 34 متر (بلندترین بارانکی که به این ارتفا تاکنون شناخته شده در پایگاه کرشت) میرسد. فراوان ترین تعداد زادآوری در خاک های قهوه ای جنگلی عمیق تا نیمه عمیق در طبقه ارتفاعی بین 1500-2000 متر با میانگین بارندگی سالیانه 1000-900 میلی متر و میانگین دمای سالیانه 5/10-5/8 درجه سانتی گراد در دامنه جنوبی با تاج پوشش 70-65 درصد دیده شده است. گونه های همراه با بارانک در رویشگاههای مختلف راش، بلوط، ممرز، شیردار، گلابی جنگلی، کرب، سفید کرکو می باشند. بارانک در مقابل باد و طوفان بسیار پایدار و در برابر گرما، سرمای شدید و حتی سرمای دیررس بهاره، بسیار بردبار و مقاوم می باشند. در نحوه رویاندن بذر بارانک با در نظر گرفتن فاکتورهای اکولوژیک تحت شرایط تیمارهای متفاوت اختلاف معنی داری را در سطح p=0/001 نشان داده است. از آمون duncan نتیجه گیری شد که نهالستان کلاردشت با بکارگیری تیمار b (کشت بذر بدون شفت که بمدت 80 تا 90 روز در دمای 2 درجه سانتی گراد در یخچال نگهداری شده و نوع پوشش روی بذر، خاکبرگ جنگلی سرنده شده) از وضعیت مطلوب تری (کمی و کیفی) نسبت به ایستگاهها برخوردار بوده است.