نام پژوهشگر: اسداله اسدی
زهرا نزهت اسداله اسدی
در این بررسی کوپلیمر سه قطعه ای، پس از سنتز از طریق طیف سنجی ftirمورد تایید قرار گرفت. بررسی نانوذرات حاصل از این کوپلیمر با استفاده از میکروسکوپ الکترونی نگاره حاکی از تشکیل میسل های کاملا کروی در ابعاد 400 تا 500 نانومتر بود. به منظور بررسی زیست سازگاری پلیمر، از آزمون همولیز و mtt استفاده گردید نتایج به دست آمده نشان داد که این کوپلیمر سیتوتوکسیسیتی کمی داشته و در غلظت های به کار رفته به منظور رهش دارو (کمتر از 2 میلی گرم در میلی لیتر) سیتوتوکسیسیتی بسیار ناچیزی را از خود نشان می دهد. در این تحقیق به منظور بررسی رهش دارو از پلی پپتید سورفاکتین استفاده گردید ابتدا خصوصیات سورفاکتین مانند سیتوتوکسیسیتی، اثر همولیتیکی، توانایی تشکیل میسل (توسط sem)، بررسی ساختار دوم توسط far-uv cd و میانکنش آن با رسپتور داخل سلولی با استفاده از نرم افزار aoutodock مورد بررسی قرار گرفت. سپس برای لود کردن سورفاکتین بر روی نانوذرات پلیمری (نسبت 1 به 20) در بافرpbs تحت امواج فراصوت قرار گرفت. لود شدن سورفاکتین بر روی نانوذرات پلیمری توسط ftir، far-uv cd و نیز تشکیل میسل های مختلط سورفاکتین -پلیمر در ابعاد 20 تا 100 نانومتر توسط میکروسکوپ الکترونی نگاره مورد تایید قرار گرفت. نتایج حاصل از far-uv cd و ftirدر مورد بررسی اثر پلیمر روی ساختارهای دوم سورفاکتین با هم مطابقت داشت. سورفاکتین لود شده بر روی نانوذرات، در غلظت های مختلف (غلظت های به کار رفته در مورد سورفاکتین آزاد) در سه بازه ی زمانی 16، 24 و 48 ساعت بر روی سلول های سرطانی هلا تاثیر داده شده و با استفاده از آزمون mtt مقادیر ic50 آن تعیین گردید. مقایسه ی نتایج حاصل با نتایج به دست آمده از آزمون mtt سورفاکتین آزاد، نشان داد که سورفاکتین لود شده بر روی نانوذرات تاثیر بیشتری را در توقف رشد سلولی نسبت به سورفاکتین آزاد داشت که این اختلاف در بازه ی زمانی 48 ساعت چشمگیرتر بود. بنابراین مقایسه ی نتایج نشان دهنده کاهش اندازه ی نانوذرات (میسل-های مختلف)و افزایش ورود سورفاکتین به داخل سلول و رهش آهسته ی سورفاکتین در داخل سلول از نانوذرات پلیمری است
زینب زارعی بهجانی صابر زهری
چکیده سلولازها، گروهی از آنزیم ها هستند که پیوند گلیکوزیدی سلولز و مشتقات الیگوساکاریدی مرتبط را هیدرولیز می کنند. سلولازها در شوینده ها، صنعت کاغذسازی، خوراک حیوانی و صنعت تغذیه کاربرد دارند. سویه های باسیلوس توانایی تولید انواعی از آنزیم های خارج سلولی هیدرولیتیک و مهم از لحاظ صنعتی ازقبیل سلولازها را دارا هستند. از میان 48 جدایه تنها دو کلنی تحت عنوان z14 و z19 که از خاک جنگل فندق لو جدا شده بودند، به ترتیب هاله هایی با قطر 4/3 و 3/2 سانتی متر در محیط آشکارساز سلولاز تولید کردند. جدایه ی z14، قادر به تولید یک کربوکسی متیل سلولاز با پایداری قابل ملاحظه بود. این آنزیم، در ph های خنثی دارای فعالیت بهتر و ph بهینه ی فعالیت آن در دمای بهینه ی 70 درجه ی سانتیگراد برابر با 6 تعیین گردید. پارامترهای سینتیکی km و vmax با استفاده از نمودار لینور-برک تعیین شد و به ترتیب برابر با mg/ml 2 و µmol/min/mg 9/90 بود. فعالیت آنزیم توسط یونهای ba2+،mg2+ و zn2+و دترجنت های edtaو sds مهار و به وسیله ی یون های mn2+ ،cu2+ ،co2+ و fe3+ افزایش یافت. وزن مولکولی آنزیم با استفاده از sds-page و زایموگرام، 5/63 کیلودالتون تخمین زده شد. خالص سازی آنزیم با استفاده از لیگاند تمایلی کیتوسان نیز همان باند 5/63 کیلودالتون را در sds-page نشان داد، اما فعالیت آنزیمی طی فرایند تخلیص از بین رفته بود. از آن جایی که این آنزیم توانایی هیدرولیز سوبستراهای طبیعی از قبیل کاه و سبوس گندم را دارد، می تواند در خوراک دام و تجزیه ی مواد لیگنوسلولزی تیمارشده کاربرد داشته باشد.
سارا سلمان نژاد عباس رحیمی علیسرا
در رادیوتراپی، تعیین دقیق موقعیت اندام مورد نظر و دز جذبی درآن نقش بسیار مهمی در میزان دز جذب شده در اندامهای مجاور دارد. توزیع دزی که در اندام های مجاور بیمار بطور ناخواسته بوجود می آید بسته به نوع آن از اهمیت بسزائی برخوردار است. از آنجا که امروزه استفاده از چشمه کبالت-60 (60co) در رادیوتراپی سیستم گوارشی در کشورهای در حال توسعه بطور معمول مرسوم شده است لذا اندام های مجاور در طی این فرایند بطور ناخواسته پرتو خواهند دید. یکی از این اندام ها قلب می باشد. با در نظر گرفتن اینکه این اندام در خون رسانی به بافت های مختلف (حدود 2000 گالن در هر روز) نقش دارد، بنابراین ممکن است نارسائی های ناشی از تابش بطور محسوس خود را نشان دهد. معده به عنوان یکی از اندام های اساسی سیستم گوارشی در نظر گرفته شده است. هدف این پروژه بررسی نظری کاهش دز دریافتی قلب به هنگام رادیوتراپی معده با استفاده از تابش چشمه کبالت-60 می باشد. در قسمت تئوری باستفاده از کد mcnp هندسه مسئله شبیه سازی شده و معادل بافت سازنده قلب، نوع چشمه، میزان انرژی چشمه، شدت تابش و جهت تابش در فایل ورودی کد تعریف شده و میزان دز رسیده به قلب از فایل خروجی استخراج شده است و بدنبال آن طرحی از یک حفاظ از جنس سرب پیشنهاد شده است. پس از بکارگرفتن حفاظ پیشنهادی یک کاهش 243/36 درصدی در دز جذبی قلب از فایل خروجی برنامه محاسبه شده که مقدار قابل ملاحظه ای است. در قسمت عملی در مرکز رادیوتراپی بیمارستان رازی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی گیلان واقع در رشت با استفاده از چند تراشه tld به عنوان دزیمتر، کاهش کمّی دز جذبی در سطح پوست ناحیه ی قلب با افزایش ضخامت حفاظ سربی بررسی شده است.
ابراهیم اسدالهی اسداله اسدی
: رشد صنعت بیوتکنولوژی منجر به تولید شمار زیادی از عوامل دارویی پروتئینی و پپتیدی نوینی گردیده است که در درمان بسیاری بیماری ها نظیر سرطان ، بیماری های حاصل از نقص آنزیم های لیزوزومی و آنزیم های گوارشی، بیماری های ترومبولیتیک، دیابت و ...کاربرد دارند. استفاده از این عوامل دارویی با محدودیت هایی نظیر ناپایداری و نیمه عمر بیولوژیکی پایین آن ها، حلالیت پذیری و نفوذناپذیری غشاء سلولی مواجه می باشد. با استفاده از نانوناقل ها امکان غلبه بر بسیاری از این محدودیت ها وجود دارد و دربرگیری عوامل دارویی توسط ناقل ها 1-باعث عدم شناسایی دارو توسط سیستم ایمنی، 2-افزایش اندازه ی عوامل دارویی و ممانعت از حذف سریع توسط فیلتراسیون کلیوی، 3-افزایش حلالیت ظاهری و عدم رسوب دارو در عروق خونی و 4-رهش درون سیتوپلاسمی کارآمد و فرار اندوزومی مولکول های درمانی می شوند. از دیگر مزایای استفاده از سیستم های دارو رسانی می توان به هدف دار کردن فعال و غیر فعال اشاره کرد. در این تحقیق کوپلیمرهای سه قطعه ای plga-peg-plga (18bdp) و pla-peg-pla (16bdp، و26bdp) سنتز شدند و پس از تأیید سنتز آن ها توسط طیف سنجی های ftir و nmr، تست های مربوط به زیست سازگاری انجام شدند. مطالعات میکروسکوپ الکترونی توانایی این پلیمرها را در تشکیل میسل تأیید کرد و cmc آن ها تعیین گردید. همچنین مطالعات میکروسکوپ فلورسانس نشان داد این نانوذرات قادر به ورود به درون سلول می باشند. تأیید بارگیری عوامل دارویی پپتیدی (ایتورین، سورفاکتین، گرامیسیدین) روی نانوذرات توسط مطالعات cd، فلورسانس، ftir و میکروسکوپ الکترونی انجام شد. سلول های سرطانی رده ی هلا با لیپوپپتید ایتورین در حالت آزاد و حالتی که روی نانوذرات بارگیری شده بود تیمار شدند و سلول های سرطانی رده ی lncap نیز توسط نانوذرات بارگیری شده با سورفاکتین و گرامیسیدین تیمار شدند و میزان اثر آن ها بر سلول ها در مقایسه با سورفاکتین و گرامیسیدین آزاد ارزیابی گردید. نتایج حاصل از این آزمون نشان دادند که این عوامل دارویی در حالت بارگیری شده روی نانوذرات در مقایسه با فرم آزاد خود تاثیر بیشتری دارند(در مورد سورفاکتین و گرامیسیدین تغییر تأثیرات قابل توجه می باشند). با توجه به نتایج بدست آمده می توان گفت که نانوذرات حاصل از دو کوپلیمر18bdp و 16bdp دارای زیست سازگاری مطلوب می باشند و ویژگی های لازم برای فرمولاسیون و استفاده بعنوان نانوناقل های کارآمد عوامل دارویی پپتیدی را دارند.
سونا طلایی کهجوق اسداله اسدی
آمین اکسیدازها متعلق به فوق خانواده ی آنزیم های اکسیدوردکتاز بوده و به طور گسترده ای در باکتری ها، قارچ ها، گیاهان و پستانداران توزیع دارند که بر اساس نوع گروه پروستتیک به دو دسته تقسیم می شوند: 1)آمین اکسیدازهای دارای فلاوین آدنین دی نوکلئوتید 2) آمین اکسیدازهای دارای مولکول مس (ii) و2و4و5-تری هیدروکسی فنیل آلانین کینون. آمین اکسیدازهای گیاهی به میزان زیادی در دولپه ای ها، به ویژه در جوانه های نخود ، نخود فرنگی، عدس و سویا بیان می شوند، و ضمن بیوکاتالیز دآمیناسیون اکسیداتیو آمین-های نوع اول، منجر به تولید آلدئیدهای مختلف،آمونیاک و پراکسیدهیدروژن می شود. در این تحقیق برای تخلیص آمین اکسیداز جوانه های نخود بعد از ترسیب آنزیم با آمونیوم سولفات و انجام دیالیز، از ستون deae-سلولز استفاده شد نتایج الکتروفورز به همراه بررسی فعالیت آنزیمی از تخلیص نسبتاً مناسب آنزیم با روش مذکور بوده است. پس از تخلیص پارامترهای سینتیکی km و vmax (با استفاده از اکسیداسیون گایاکول در حضور پراکسیدهیدروژن و پراکسیداز و پوترسین دی هیدروکلراید به عنوان سوبسترا) با تحلیل نمودار لینور-برک و به ترتیب برابر باmm 3/3 و mmol/min/mg 95/0 تعیین گردید. در مرحله بعد بررسی جهت انتخاب مهارکننده های مختلف احتمالی انجام گردید. نتایج بررسی های سنتیکی حاکی از خاصیت مهارکنندگی آنزیمی قابل ملاحظه ویتامین ب هیدروکلراید، تترااتیلن پنتاآمین و دی اتیلن تری آمین پنتا-استیک از بین ترکیبات مورد بررسی بود، به عبارت دیگر ویتامین ب-هیدروکلراید با mm8 ki=باعث مهار رقابتی آمین اکسیداز نخود شده و تترااتیلن پنتاآمین و دی اتیلن تری آمین پنتا استیک به ترتیب با ki برابر با 1/0 و 78 میلی مولار با روش خطی مخلوط باعث مهار آنزیم می شوند. همچنین استیلاسیون پوترسین دی هیدروکلراید توسط استیک انهیدرید منجر به سنتز آنالوگ جدیدی از سوبسترای مذکور (ان-استیل-پوترسین دی هیدروکلراید) گردید و پس از تخلیص توسط روش های طیف سنجی مادون قرمز تبدیل فوریه و جرمی ساختار آن تایید شد. بررسی سنتیکی اثر ترکیب جدید بر آنزیم آمین اکسیداز نخود، مهارکنندگی از نوع وابسته به مکانیسم کاتالیز، با ki برابر با 25/49 میلی مولاراز خود نشان داد.
امین امانی اسداله اسدی
ترکیب نانوفناوری و زیست شناسی (نانوفناوری زیستی) ابزار موثری را برای انتقال مواد مختلف از جمله اسیدهای نوکلئیک به سلول-های زنده فراهم می آورد. در این تحقیق نانوپلیمر پلی آمیدوآمین دندریمر نسل دوم، با هسته دی اتیلن تری آمین به منظور انتقال ژن gusa (بتاگلوکورونیداز) تحت کنترل پروموتور camv 35s وترمیناتور nos به سلول های یونجه مورد استفاده قرار گرفت. سازه ژنی مورد نظر از طریق اتصال کاست ژنی gusa از وکتور pbi 121 به puc 18 تهیه و جهت تکثیر به استرین dh5? باکتری e.coli تراریخت شد. صحت ساخت سازه ژنی از طریق برش آنزیمی و رنگ آمیزی gus تایید شد. برای ایجاد کمپلکس dna-pamam، dna و دندریمرpamam با هم در نسبت های متفاوتn/p مخلوط شده و ایجاد کمپلکس توسط ژل آگارز، بررسی شد. این کمپلکس dna-pamam برای تراریختی سلول های سوسپانسیون یونجه استفاده شد. برای این منظور، کمپلکس pamam-dna در محیط های تراریختی متفاوت روی سلول ها اضافه و به آرامی تکان داده شد. پس از گذشت مدت زمان های متفاوت، بیان موقت ژن gus از طریق آزمون فعالیت gus بررسی شد. به منظور افزایش بازده انتقال ژن، از تیمار هم زمان سلول ها با امواج فراصوت استفاده گردید. برای این منظور ابتدا اثر امواج فراصوت بر زنده مانی و شکست سلول با استفاده از میکروسکوپ نوری و میکروسکوپ الکترونی نگاره، بررسی شد. نتایج حاصل نشان داد که تیمار های پالس، شدت و زمان تیمار سلول ها با امواج فراصوت به طور معنی-داری زنده مانی سلول ها را کاهش، و شکست شان را افزایش داد. همچنین اثر دندریمر pamam در محافظت از dna در برابر امواج فراصوت و هضم آنزیمی توسط ژل آگارز 8/0 درصد بررسی شد. مورفولوژی و اندازه نانوذرات dna- pamamدر نسبت های مختلف n/p و استفاده از دندریمر ها با اندازه متفاوت، با استفاده از میکروسکوپ الکترونی نگاره برسی گردید. علاوه بر این، اثر زیست سازگاری پلیمر pamam روی سلول های یونجه نیز با رنگ آمیزی تریپان بلو مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل نشان دادند که دندریمر pamam از توانایی زیادی در برهم کنش با dna برخوردار بوده و می تواند آن را به طور موثری از آسیب توسط امواج فراصوت و هضم آنزیمی محافظت نماید. همچنین، تصاویر میکروسکوپ الکترونی از کمپلکس dna-pamam نشان داد این نانوذرات دارای شکل کروی تا بیضوی و اندازه ای در حدود 20 تا 250 نانومتر می باشند که با افزایش اندازه پلیمر و کاهش نسبت n/pاندازه نانوذرات کاهش پیدا کرده و شکل کروی تری به خود می گیرند. نتایج حاصل از تراریختی سلول های یونجه با کمپلکس pamam-dna نشان داد که این پلیمر در نسبت های پایینn/p به طور مستقل از توانایی نفوذ از دیواره سلول های کالوس یونجه و بیان ژن خارجی برخوردار است، اما بازده این تراریختی پایین است. در حالیکه، تیمار سلول ها با امواج فراصوت و محیط نفوذ پذیر کننده دیواره سلولی (ms حاوی ساکارز 21 درصد)، بازده انتقال ژن را به طور قابل ملاحظه ای تا شش درصد افزایش داد.
بهشته شادمان صابر زهری
در سال های اخیر با رشد مهندسی بافت استخوان با استفاده از سلول، داربست و بیومولکول ها، تحول عظیمی در درمان نقایص حاد استخوانی ایجاد شده است. در این پایان نامه داربست پلیمری (40/60) plga با روش solvent casting/salt leaching و با استفاده از پروژن (نمک nacl) با ابعاد 300-250 و 425-350 میکرومتر ساخته شد. داربست متخلخل تهیه شده، از لحاظ خصوصیات سطحی، درصد تخلخل، اندازه ی منافذ، توزیع منافذ و تخریب پذیری بررسی گردید. و به این منظور مطالعات میکروسکوپ الکترونی نگاره، تخلخل سنجی بر اساس قانون ارشمیدس و تست تخریب پذیری انجام شد. زیست سازگاری داربست ساخته شده، با اتصال و تکثیرسلول های سرطانی lncap بر روی تایید گردید. سلول های بنیادی مزانشیمی از مغز استخوان رت های با میانگین سنی 8-7 هفته و جوجه های با میانگین سنی 7-5 روز استخراج و خالص-سازی شد. به منظور اثبات بنیادی بودن سلول های جدا شده از مغز استخوان رت، سلول ها از لحاظ بیان ژن های بنیادی sox2 و nanog با روش rt-pcr بررسی شدند. سلول های جداسازی شده از مغز استخوان ژن های بنیادی را بیان کردند. سلول های بنیادی مزانشیمی رت بر روی داربست plga کشت داده شدند. سلول های بنیادی به تنهایی و نیز داربست حاوی این سلول ها به مدت 21 روز تحت تیمار محیط تمایزی استئوژنیک قرار گرفتند. در روز 21 رنگامیزی آلیزارین قرمز برای سلول های تحت تیمار انجام شد. بررسی سلول ها پس از رنگامیزی رسوب توده های کلسیمی را در سلول ها و نیز تشکیل ندول استخوانی را توسط سلول ها نشان داد. داربست حاوی سلول های تمایزی نیز به دلیل دارا بودن رسوب کلسیم و تشکیل لایه ی هیدروکسی آپاتیت به رنگ قرمز درآمد. تصاویر میکروسکوپ الکترونی نگاره رسوب کلسیم را در داربست حاوی سلول های تمایز یافته به استئوبلاست تایید کرد. بررسی های میکروسکوپ الکترونی نشان داد که در داربست با منافذ کوچک نسبت به داربست با منافذ بزرگ لایه ی هیدروکسی آپاتیت ضخیم تری تشکیل شده و اثر بهتری بر روی تمایز استئوبلاستیک سلول ها دارد. با توجه به نتایج بدست آمده داربست پلیمری plga با منافذ کوچک در محدوده ی 200-50 میکرومتر به عنوان کاندید مناسبی برای استفاده در مهندسی بافت استخوان می باشد.
کمال عزیزی بارجینی جعفر امانی
افزایش مقاومت باکتری های بیماری زا نسبت به آنتی بیوتیک ها، یکی از چالش های دهه های اخیر است. بنابراین در راستای مبارزه با عوامل بیماری زا یافتنعوامل ضدمیکروبی جدید و استفاده از آن ها ضروری می باشد. در این پژوهش فعالیت ضدمیکروبی پپتید هیبرید سکروپین-ملیتینcm11، (wklfkkilkvl-nh2)، بر روی سویه های استاندارد و ایزوله های بیمارستانی 7 گونه باکتری مورد ارزیابی قرار گرفت. از طرفی، برای کاهش هزینه درمان و اثر سایتوتوکسیک پپتید cm11، میانکنش آن با آنتی بیوتیک های رایج بررسی شد. همچنین خاصیت همولیزکنندگی آن و اثرسمیت آن بر روی سلول های سرطانی مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که حداقل غلظت مهارکننده پپتید cm11 برای 6 سویه استاندارد برابر با (mg/l) 4 و برای کلبسیلا پنومونیه (mg/l)8 بود در حالی که این غلظت برای 90 درصد ایزوله های بیمارستانی تمامی سویه ها برابر با (mg/l)8 بود. نتایج روش سنجش زمان کشتن نشان داد، در غلظت 2x mic، تمام باکتری های استافیلوکوکوس اورئوس بعد از 240 دقیقه کشته شدند درحالی که این زمان برای سویه های سودوموناس آئروژینوزا، کلبسیلا پنومونیه و سالمونلا تیفی موریوم 120 دقیقه بود. نتایج چکربورد نشان داد که میانکنش های پپتید با سیپروفلوکساسین (بر روی اشرشیا کولی)، نورفلوکساسین (برروی اسینتوباکتر بومانی و کلبسیلا پنومونیه)، سفتازیدیم (بر روی سودوموناس آئروژینوزا) و با پنی سیلین (بر روی استافیلوکوکوس اورئوس) ازنوع سینرژیست بوده و با آمپی سیلین و آمیکاسین خنثی بود و مابقی میانکنش های دیگر آنتی بیوتیک ها با پپتید در تمامی سویه ها از نوع افزایشی یا سینرژیسم جزئی بود. نتایج بررسی میزان سمیت این پپتید برای یوکاریوت ها نشان داد که این پپتید در غلظت (mg/l) 48 حدود 50% گلبول های قرمز را لیز می کند و در غلظت (mg/l) 12 بعد از 24 ساعت حدود 45% سلول های cho و 22% از سلول های هلا را از بین می برد . در واقع این غلظت ها از غلظت موثر بر پروکاریوت ها بیشتر است. این پژوهش اولین گام در بررسی و سنجش in vitro پپتید cm11 به عنوان آنتی بیوتیک جدید بودو نشان داد که این پپتید فعایت ضد میکروبی قابل توجه و از نوع باکتریوسایدال در برابر باکتری ها دارد. همچنین استفاده ترکیبی این پپتید با آنتی بیوتیک ها، می تواند در کاهش غلظت های مورد نیاز از آنتی بیوتیک در طی درمان موثر باشد. یافته های این پژوهش ، می تواند در دستیابی به داروهای جدید و کاربردی جهت درمان عفونت های حاصل از باکتری های مقاوم بیمارستانی موثر واقع شود.
وحیده میری کمک محمد قاسم گل محمدی
چکیده: مهندسی بافت عصب یکی از امیدوارکننده ترین روش ها برای برای درمان ضایعات دژنراتیو سیستم عصبی مرکزی می باشد. توزیع سه بعدی و رشد سلول ها درون داربست متخلخل از اهمیت بالینی برای مهندسی بافت عصب برخودار می باشد. لذا این مطالعه به منظور بررسی تکثیر، تعامل و تمایزسلولهای بنیادی و پیش ساز عصبی بر روی نانوداربست پلیمری طراحی گردید. بدین منظور نانوداربست پلیمری plla با روش الکتروریسی تهیه شد. داربست تهیه شده، وسلول های بنیادی و پیش ساز عصبی جدا شده از ناحیه تحت بطنی مغز موش بالغ برروی این داربست کشت داده شدند. نانوداربست پلیمری plla از لحاظ مناسب بودن خصوصیات سطحی، درصد تخلخل، اندازه ی منافذ، نحوه ی توزیع منافذ، رفتارتخریب پذیری , از طریق آنالیز نتایج sem و طیف سنجی برای تایید پایداری آن ها جهت اهداف مهندسی بافت عصب مورد بررسی قرار گرفت. علاوه بر این مطالعه ی میکروسکوپ الکترونی نگاره نشان دهنده ی خصوصیات سطحی مناسب داربست بود. تخلخل سنجی بر اساس قانون ارشمیدس بیانگر تخلخل بالای 90 درصد در داربست بود. بررسی زیست سازگاری داربست با استفاده از آزمون mtt نشان داد که که نانو داربست plla سطوح بهتری را برای رشد و تکثیرو تمایز سلول های بنیادی عصبی فراهم می آورد. سلول های بنیادی عصبی به لحاظ مورفولوژیک و نحوه ی اتصال بر روی داربست بوسیله میکروسکوپ الکترونی مورد بررسی قرار گرفت. همچنین برای مشاهده ی روند چسبندگی و تکثیر سلول های بنیادی عصبی بر روی نانو داربست، هسته آن ها به وسیله ی dapi (4،6-دی آمینو-2-فنیلی ندول دی هیدروکلرید ) رنگ آمیزی شد. همچنین به منظور بررسی توان تمایزی این سلول ها در سطح داربست، به مدت 21 روز از محیط تمایزی استفاده شد و روند تمایز طی روزهای 21،14،5 توسط رنگ آمیزی ایمنوفلورسانس و با نشانگرهای map2 و gfap مورد بررسی قرار گرفت. علاوه بر این جهت بررسی مورفولوژی سلول های تمایزیافته بر روی نانوداربست، تصاویر میکروسکوپ الکترونی تهیه گردید. در مجموع نتایج به دست آمده بیانگر این است که که نانوداربست پلیمری plla می تواند به دلیل زیست سازگاری و خواص مکانیکی مناسب، بستر مناسبی جهت تکثیر، تمایز و رشد طبیعی سلول های بنیادی و پیش ساز عصبی فراهم می کند.
سعیده آران اسداله اسدی
امروزه مهندسی بافت با تکیه بر سه رکن داربست، سلول و بیومولکول ها درحال پیشرفت و تحول عظیم در عرصه های مختلف علم، بخصوص پزشکی می باشد. دراین پایان نامه داربست طبیعی کلاژن، باجداسازی از فیبرهای دم رت به روش انحلال در اسید استیک و فریز درایینگ تهیه شد. داربست تهیه شده از لحاظ خصوصیات از جمله زیست سازگاری و زیست تخریب پذیری بررسی گردید، که به منظور بررسی زیست سازگاری، کشت سلول های بنیادی فولیکول مو بر روی داربست و اندازه گیری رشد و تکثیر و چسبندگی سلول ها به داربست با استفادهاز مطالعات میکروسکوپ و سنجشmttانجام گرفت و برای بررسی زیست تخریب پذیری داربست، سنجش کاهش وزن داربست بعمل آمد. سلول های بنیادی فولیکول مو، از ناحیه سبیل رت جداسازی گردید که به این منظور قسمت بالای لب رت برداشته شده و با جداکردن فولیکول های سبیل رت با برش ناحیه بالج فولیکول مو و هضم آنزیمی، کپسول کلاژنی سلول های بنیادی این ناحیه جداسازی گردید. پس از بررسی خصوصیات مورفولوژیک و رشد وتکثیر سلول های بنیادی بدست آمده توان تمایزی این سلول ها به سلول های استخوانی با استفاده از محیط تمایزی استخوان حاوی دگزامتازون، اسید آسکوربیک 3-فسفاته و بتا گلیسرول برروی داربست و بدون داربست مورد بررسی قرارگرفت. برای تمایز به استخوان تیمار 21 روزه یسلول ها توسط محیط القایی انجام گرفت که در روز 21 با رنگ آمیزی آلیزارین قرمز، ونکوسا، بررسی مولکولی بیان ژن های تمایزی استئوپوینتین و آلکالین فسفا تاز به روش rt-pcrوتغییر مورفولوژی سلول ها، قابلیت تمایزسلول های بنیادی به استخوان به اثبات رسید.
زهرا سعادتی صابر زهری
در این پایان نامه نانو داربست پلیمری (15/85)plga با روش freeze drying و با استفاده از پروژن (نمک nacl) با ابعاد 250-100میکرومتر ساخته شد. نانو داربست متخلخل تهیه شده، از لحاظ خصوصیات سطحی، اندازه ی منافذ، توزیع منافذ بررسی گردید. و به این منظور تصاویر میکروسکوپ الکترونی نگاره از نانو داربست های مذکور تهیه و مورد تحلیل قرار-گرفت. سلول های بنیادی مزانشیمی دندان از پالپ دندان شیری و پاپیلای اپیکال دندان شیری نارس از کودکانی با میانگین سنی 6 تا 11 سال استخراج و خالص سازی شد. سلول های جداسازی شده از نظر مورفولوژی، زیستایی و توان تکثیر سلولی بررسی شدند و سپس امکان کشت، رشد و تکثیر و زیستایی آن ها بر روی نانوداربست پلیمری plgaبررسی گردید. سلول-های بنیادی به تنهایی و نیز داربست حاوی این سلول ها به مدت 21 روز تحت تیمار محیط تمایزی استئوژنیک قرار گرفتند. در روز 21 رنگ آمیزی آلیزارین قرمز و ون کوسا برای سلول های تحت تیمار انجام شد. بررسی سلول ها پس از رنگ آمیزی رسوب توده های کلسیمی را در سلول ها و نیز تشکیل ندول استخوانی را توسط سلول ها نشان داد. داربست حاوی سلول های تمایزی نیز به دلیل دارا بودن رسوب کلسیم به رنگ قرمز درآمد. تصاویر میکروسکوپ الکترونی نگاره رسوب کلسیم را در داربست حاوی سلول های تمایز یافته به استئوبلاست تأیید کرد. با توجه به نتایج بدست آمده استخراج، کشت و تمایز سلول-های بنیادی دندانی بر روی نانو داربست پلیمری مذکور می تواند الگوی مناسبی جهت اهداف مهندسی بافت (استخوان) باشد.
محمد قنبری صابر زهری
دوکسوروبیسین یکی از داروهای مرسومی است که در شیمی درمانی سرطان از آن استفاده می شود مقاومت سلول های سرطانی نسبت به این دارو و اثرات جانبی ناخواسته دارو بر روی سلول های سالم، باعث محدویت استفاده از آن در شیمی درمانی شده است نانوذرات مغناطیسی اکسید آهن از جمله نانوحامل هایی هستند که خصوصیات لازم را جهت استفاده در دارورسانی دارا می باشند توانایی بارگیری و انتقال دارو به سلول های سرطانی باعث شده است تا از آن به عنوان نانوحامل در سیستم های انتقال دارو استفاده شود هدف کلی این تحقیق مطالعه تاثیر نانوذرات مغناطیسی اکسید آهن در حساس کردن سلول های سرطانی ags(آدنوکارسینومای معده) نسبت به داروی دوکسوروبیسین با استفاده از روش mtt می باشد. در این تحقیق نانوذرات اکسید آهن (مگنتیت) با روش هم رسوبی مرطوب سنتز شد و در مراحل بعد به منطور پایداری و هدفمند کردن نانوذرات و جلوگیری از تجمع آنها، اصلاح سطح نانوذرات با سیلیس (teos) ،آمین( aptms) و اسیدفولیک (fa) انجام شد داروی ضد سرطان قابل حل در آب (dox) به عنوان یک مدل دارو انتخاب شد. بارگیری dox با حل کردن نانو ذرات اکسید آهن اصلاح شده با فولیک اسید در محلول آبی dox انجام گردید. خصوصیات فیزیکوشیمیایی و مورفولوژیکی نانوذرات با روش های ft-ir، drs ,xrd, uv/vis,vsm، sem-edax مورد مطالعه قرار گرفت در مراحل بعد زیست سازگاری نانوذرات سنتز شده و تاثیر زیستی داروی dox در حالت آزاد و بارگذاری شده بر روی نانوذرات، بر روی رده سلولی ags با روش mtt مورد ارزیابی قرار گرفت.و بررسی ورود نانوذرات اکسید آهن حامل دوکسوروبیسین به داخل سلول با میکروسکوپ فلورسانس انجام شد مطالعات حاصل از طیف سنجی uv/visible، مادون قرمز و طیف سنجی بازتابشی انتشاری (drs)اتصال دوکسوروبیسین (dox) به نانو ذرات اکسید آهن اصلاح شده با فولیک اسید را تایید کرد در این تحقیق مشخص شد که نانوذرات اکسید آهن سنتز شده فاقد سمیت سلولی بوده و زیست سازگار هستندو قابلیت استفاده به عنوان نانوحامل در دارورسانی را دارا می باشند نتایج تست mttنشان داد که نانوذرات اکسید آهن بارگیری شده با dox تاثیر سریعتر و قوی تری را بر روی مهار رشد سلول ها در مقایسه با دوکسوروبیسین آزاد دارند این اثر سایتوتوکسیک در تیمار زمانی 4 ساعته محسوس تر است تصاویر ریخت شناختی سلول-ها بعد از تیمار با نانوذرات حامل dox، نشان میدهد که سلول ها دچار آپوپتوزیز یا "مرگ برنامه ریزی شده سلول" شده اند مطالعات میکروسکوپ فلورسانس ورود نانوذرات بارگذاری شده با دوکسوروبیسین به سلول را تایید می کند به طور کلی از این تحقیق نتیجه می گیریم که هدفمند کردن دارورسانی یا هوشمند کردن سیستم های انتقال دارو تاثیر بسزایی را در رسانش مستقیم دارو به سلول های هدف داشته و عملکرد موثرتر و سریعتری را نسبت به فرم آزاد دارو دارند که این امر بسیاری از محدودیت های استفاده از دارو را رفع خواهد کرد.
رباب حسن وند جمادی اسداله اسدی
پپتیدها پتانسیل زیادی به عنوان دارو دارند ولی به دلایل مختلف مثل هضم توسط پروتئازها، انتقال کم از غشا و انعطاف پذیری بالا استفاده از آن ها محدودیت هایی دارد. برای جلوگیری از استفاده مقادیر بالای داروها، انتقال ویژه بافتی و کاهش اثرات جانبی آن ها، نیاز به سیستم های حامل دارورسانی احساس می گردد. بروینین- 2r ، پپتیدی 12 آمینواسیدی و یک ماده ی دفاعی غیر همولیتیک است؛ ساختاری آمفی پاتیک دارد، انتهای آمینو آن و انتهای کربوکسیل دارای لوپ است که به وسیله یک پیوند دی سولفیدی درون توالی ایجاد شده است؛ دارای طیف وسیعی از عملکردها ی زیستی از جمله خاصیت ضد سرطانی و ضد میکروبی میباشد. تعیین اندازهی میسل های نانو ذرات پلیمری pla-peg-pla و تأیید بارگذاری بروینین- 2r روی نانو ذرات با استفاده از sem و طیف سنجی ft-ir صورت گرفت. بررسی اثر زیستی بروینین- 2r و نانو ذرات، با تیمار سلولهای سرطانی ags ، kyse-30 و hepg2 با غلظتهای مختلف نانو ذرات پلیمری، بروینین- 2r و نانو ذرات بارگذاری شده با بروینین- 2r و انجام آزمون های mtt و nr صورت گرفت. مقایسهی نتایج mtt و nr نشان داد که شکل کپسوله شدهی بروینین- 2r بسیار موثرتر از شکل آزاد آن در توقف رشد سلولها عمل میکند و نانو ذرات پلیمری تأثیر بسزایی را در رهش آهستهی دارو، افزایش نیمه عمر آن در جریان خون، کاهش دوز مصرفی بروینین- 2r و کاهش اثرات جانبی آن بر روی بافتهای سالم دارد. اثرات مهاری بروینین- 2r در حالت آزاد و بارگذاری شده در نانو ذرات، به روش تعیین حداقل غلظت مهاری ) mic ( بر روی باکتری های گرم مثبت و منفی استاندارد مطالعه شد و نتایج تأیید کننده ی اثر ضد باکتریایی پپتید است که شکل بارگذاری شده ی پپتید در نانو ذرات موثرتر از بروینین- 2r آزاد می باشد. تست های بقا نشان داد که نانو ذرات پلیمری pla-peg-pla دارای زیست سازگاری مطلوب می باشد و ویژگی لازم برای کاربرد به عنوان نانو حامل های داروهای پپتیدی را دارد.
رباب اصلانی برج محمدرضا زمانلو
رنگ های آزو با توجه به خواص نوری عالی مانند پایداری نوری و نیز پایداری گرمائی-اکسایشی; در سیستم های چاپ، ذخیره ی نوری و صنایع رنگرزی مورد اهمیت فراوان هستند. از سوی دیگر در سیستم های برپایه ی ترکیبات هتروسیکلی ضمن بهبود خواص فوق، ماکزیمم طول موج جذب افزایش یافته و به واسطه امکان تشکیل ساختارهای توتومری و کئوردینه شدن به یون های فلزی می توان کنترل بیشتری نسبت به خواص ترکیب داشت. در ادامه کارهای گذشته ما در این پروژه پلیمرهای ابرشاخه ای حاوی رنگ آزوی هتروسیکلی را از مونومرهای b`2 و a2b سنتز خواهیم کرد. در ابتدا واکنش پذیری مونومر a2b سنتز شده برای تهیه پلیمر، با انجام واکنش های مدل مورد ارزیابی قرار خواهد گرفت. سپس واکنش های پلیمر شدن تراکمی مونومر با دی آمین های آروماتیک مختلف جهت تشکیل پلیمرهای با ساختار ابرشاخه ای انجام خواهند شد. شرایط پلیمر شدن طوری تنظیم می شود که محصول با ابعاد نانومتری حاصل شود. مونومر و پلیمرهای سنتز شده، به کمک روش های آنالیز عنصری و طیف سنجی مورد شناسایی قرارمی گیرند و سپس برخی از خواص فیزیکی آن ها شامل گرانروی، حلالیت، خواص گرمایی و همجنین توانایی تشکیل فیلم بررسی خواهد شد.
فریبا منصوری زاده اسداله اسدی
چکیده مهندسی بافت استخوان ترکیبی از سلول و داربست سه بعدی جهت ترمیم بافت آسیب دیده یا از بین رفته ی استخوان است. در این راستا، نانو داربست های پلیمریplla و کامپوزیت plla/10%haباروش الکتروریسی تهیه گردید. داربست های تهیه شده، از لحاظ خصوصیات سطحی، درصد تخلخل، اندازه ی منافذ، نحوه ی توزیع منافذ، رفتار تخریب پذیری، پایداری حرارتی و ترکیب تشکیل دهنده ی داربست ها مورد بررسی و مقایسه قرار گرفتند. مطالعات میکروسکوپ الکترونی نگاره نشان دهنده ی خصوصیات سطحی مناسب داربست ها بود. تخلخل سنجی بر اساس قانون ارشمیدس بیانگر تخلخل بالای 90% در هر دو داربست بود، بررسی توزیع منافذ در سطح داربست ها نشان داد که داربست نانوکامپوزیت از اندازه ی منافذ بزرگتری نسبت به داربست تنها برخوردار است. طی تست تخریب پذیری تحت تیمار با pbs مشخص شد که داربست نانو کامپوزیت از سرعت تخریب و خاصیت جذب آب بیشتری برخودار است و همچنین phمحیط را کمتر تحت تاثیر قرار می دهد.آنالیز حرارتی(tga/dta)انجام گرفته بر روی داربست نانو کامپوزیتپایداری حرارتی بالای این داربست را مورد تایید قرار داد. بررسی زیست سازگاری داربست بوسیله آزمونmtt نشان داد که داربست نانوکامپوزیت سطوح بهتری را برای رشد و تکثیر سلول ها فراهم می آورند. سلول های بنیادی مزانشیمی، از بند ناف جنین انسان استخراج شد.به منظور اثبات بنیادی بودن سلول های جدا شده از بند ناف آنالیز فلوسایتومتری انجام گرفت.که نشان دهنده ی بیان بالای 90% مارکرهای cd90وcd105 و عدم بیان ماکر خونسازcd45 در سطح سلول ها بود. سلول های بنیادی مزانشیمی بند ناف بر روی هر دو نوع داربست کشت داده شد. و از لحاظ موفولوژیکی و نحوه ی اتصال سلول بر روی هر دو نوع داربست، بوسیله تصاویر میکروسکوپ الکترونی مورد بررسی قرار گرفتند. در نهایت به منظور بررسی توان تمایزی سلول ها در سطح داربست ها، بعد از کشت، به مدت 21 روز تحت تیمار محیط تمایزی استئوژنی قرار گرفتند. و روند تمایز طی روز های 7،14،21 با رنگامیزی آلیزارین قرمز و ون کوسا بررسی شد که در هر دو نوع رنگ آمیزی، داربست نانو کامپوزیت رسوب کلسیم بیشتری را نشان داد. و جهت بررسی مورفولوژی سلول های تمایز یافته بر روی داربست ها، تصاویر میکروسکوپ الکترونی تهیه و مقایسه گردید. نتایج بدست آمده نشان داد که داربست نانوکامپوژیت می تواند انتخاب بسیار مناسبی برای مهندسی بافت استخوان باشد.
نصیبه علی زاده حصاری صابر زهری
در این تحقیق، هدف جداسازی و شناسایی میکروارگانیسم های تولیدکننده آنزیم لاکاز و بهینه سازی شرایط تولیدو فعالیت آنزیم بود. برای جداسازی سویه باسیلوس، نمونه برداری از جنگل فندقلو انجام شد. سنجش آنزیمی طبق روش abts انجام شد. نتایج، فعالیت آنزیمی قابل توجهی را در سویه های باسیلوس انتخاب شده نشان نداد. هرچند،قارچ های ساپروفیت جداشده فعالیت آنزیمی قابل توجهی را نشان دادند. یک قارچ ساپروفیت از جنس تریکودرماجداسازی شد. آنزیم فعالیت بهینه را در ph = و دمای به ترتیب 1 و 56 درجه ی سانتیگراد نشان داد. در 9 ph نیزهمین فعالیت ثبت شد. ماکزیمم فعالیت آنزیم بعد از 6 دقیقه واکنش و ماکزیمم تولید آنزیم بعد از هشت روز ازکشت و القای آنزیم ثبت شد. برای تخمین فعالیت باقیمانده، سنجش آنزیم برای یک هفته در دماهای 4 و 16 درجه سانتیگراد انجام شد و داده ها فعالیت نسبی آنزیم را نشان داد. پارامترهای سینتیکی . پارامترهای سینتیکی km و vmax در3=ph بهترتیب mm 0/771 و µm/min7/485 و در 7=ph بهترتیب mm0/672 و µm/min 8/488 بود
فرزانه شهابی صابر زهری
مهندسی بافت ترکیبی از سلول و داربست سه بعدی جهت ترمیم بافت آسیب دیده یا از بین رفته ی ماهیچه است. در این راستا, نانو داربست های کامپوزیت نانولوله های کربنی و کایتوزان و هیدرکسی آپاتیت، نانولوله های کربنی و کایتوزان و داربست کایتوزان با روش freeze dryingتهیه شد. داربست های تهیه شده، از لحاظ خصوصیات سطحی، درصد تخلخل، اندازه ی منافذ، نحوه ی توزیع منافذ، رفتار تخریب پذیریو ترکیب تشکیل دهنده ی داربست ها مورد بررسی و مقایسه قرار گرفتند. مطالعات میکروسکوپ الکترونی نگاره نشان دهنده ی خصوصیات سطحی مناسبی داربست ها بود. تخلخل سنجی براساس قانونارشمیدوس بیانگر تخلخل بالای90% در هر سه داربست بود. طی تست تخریب پذیری تحت تیمار با بافر pbs، مشخص شد که داربست های کامپوزیت حاوی hap از سرعت تخریب وخاصیت جذب آب بیشتری برخوردار است. بررسی زیست سازگاری داربست ها به وسیله آزمون mtt نشان داد که داربست های کامپوزیت حاوی hap سطوح بهتری را برای رشد و تکثیر سلول ها فراهم می آورند. سلول های بنیادی مزانشیمی از مغز استخوان رت و جوجه استخراج و خالص سازی شد. به منظور اثبات بنیادی بودن سلول های جدا شده از مغز استخوان رت، سلول ها از لحاظ بیان ژن های بنیادی sox2 و nanog با روش rt-pcr بررسی شدند. سلول های جداسازی شده از مغز استخوان ژن های بنیادی را بیان کردند. سلول های بنیادی مزانشیمی رت برروی داربست های cnt/chitosan/hap,chitosan/hap,cnt/chitosan,chitosan کشت داده شدند. سلول های بنیادی به تنهایی و نیز داربست ها حاوی این سلول ها به مدت 30 روز تحت تیمار القا کننده های عضله از قبیل آزاسیتیدین، عصاره قلب قرار گرفتند. در نهایت به منظور بررسی توان تمایزی سلول ها در سطح داربست ها، روند تمایز با رنگ آمیزی h&e بررسی شد و بیان ژن های تمایزی desmin،myod،?-actinin از طریق rt-pcr ارزیابی شد. و جهت بررسی مورفولوژی سلول های تمایز یافته بر روی داربست ها، تصاویر میکروسکوپ الکترونی تهیه و مقایسه گردید.
زهرا ناصری اسداله اسدی
در این پژوهش نانو¬کپسول¬های تک لایه¬ای آلبومین و نیز نانوکپسول¬های دولایه¬ای آلبومین/ پلی¬دوپامین و نیز پلی-دوپامین/ آلبومین، با استفاده از نانو¬ذارت سیلیکا به عنوان مولکول الگو جهت به کارگیری به عنوان داروبر برای انتقال و تحویل¬دهی داروی ضد سرطان پاکلی¬تاکسل به محل توده ساخته شد. جذب آلبومین بر روی نانوذرات سیلیکا در محیط آبی انجام گرفت. سپس گلوتارآلدهاید به عنوان عامل ایجاد کننده¬ی اتصالات عرضی به نانو کامپوزیت¬های حاصل اضافه شده و آنالیز طیف سنجی ماورای بنفش، تبدیل فوریه¬ی مادون قرمز و میکروسکوپ الکترونی پویشی و عبوری برای مطالعه¬ی خصوصیات فیزیکی نانوساختار حاصل انجام شد. در ادامه¬ی مراحل پاکلی¬تاکسل به عنوان نمونه¬ی بارگیری شونده درون نانو ترکیبات حاصل انتخاب شده و درصد احاطه شوندگی و بارگیری آن توسط آنالیز کروماتوگرافی مایع با راندمان بالا تعیین شد. به منظور مطالعه¬ی میزان و الگوی رهاسازی دارو و تطبیق آن با الگوهای سینتیکی حاضر، رهاسازی برون¬تن پاکلی¬تاکسل بارگیری شده بر روی نانوذرات در محیط آبی انجام شده و منحنی تجمعی رهاسازی دارو به عنوان تابعی از زمان توسط آنالیز hplc تهیه شد. تأثیر این نانوداروبر بر روی رده-ی سلولی معده توسط آزمون mtt مشاهده شده و روند مرگ سلولی سلول¬های تیمار شده مورد بررسی قرار گرفت. با توجه به نتایج اوپوپتوز در سلول¬ها انجام گرفته و نمودار زنده¬مانی آنها در سه روز متوالی روند کاهشی نشان داد.
محسن اسمعیل زاده صابر زهری
مهندسی بافت استخوان ترکیبی از سلول و داربست سه بعدی جهت ترمیم بافت آسیب¬دیده یا از بین رفته¬ی استخوانی است. در این پایان¬نامه نانوداربست پلیمری pla با روش solvent casting/salt leaching و با استفاده از پروژن (نمک nacl) ساخته شد داربست متخلخل تهیه شده، از لحاظ خصوصیات سطحی، درصد تخلخل، اندازه¬ی منافذ، توزیع منافذ و تخریب¬پذیری بررسی گردید مطالعات میکروسکوپ الکترونی نگاره نشان¬دهنده¬ی خصوصیات مناسب سطحی داربست بود، تخلخل¬سنجی بر اساس قانون ارشمیدس انجام گرفت بررسی زیست سازگاری داربست با استفاده از آزمون mtt نشان داد که داربست سطوح بهتری را برای رشد و تکثیر سلول¬ها فراهم می¬نماید سلول¬های بنیادی مزانشیمی از بند ناف جنین انسانی استخراج شد و به¬منظور ااثبات بنیادی بودن سلول¬های جدا شده از بند ناف از روش فلوسایتومتری استفاده شد که نشان دهنده¬ی بیان بالای 90% مارکرها¬ی cd105 , cd90 و عدم بیان مارکر خون¬ساز cd45 در سطح سلول¬ها بود. سلول¬های بنیادی مزانشیمی بند ناف روی داربست کشت داده¬شد و از لحاظ مورفولوژیکی و نحوه¬ی اتصال سلول روی داربست به¬وسیله¬ی تصاویر میکروسکوپ الکترونی نگاره مورد بررسی قرار گرفت و برای بررسی توان تمایزی سلول¬ها روی داربست بعد از کشت به مدت 21 روز تحت تیمار محیط تمایزی استئوژنیک قرار گرفت تمایز سلولی در روز 21 با رنگ¬آمیزی آلیزارین قرمز و ون¬کوسا بررسی شد که هر دو نوع رنگ¬آمیزی رسوب کلسیم بر روی داربست را نشان داد و در نهایت، تصاویر میکروسکوپ الکترونی نگاره رسوب کلسیم را در داربست حاوی سلول¬های تمایز یافته به استئوبلاست تأیید کرد.
فریبا گودرزی صابر زهری
در این بررسی کوپلیمر سه قطعه¬ای pla-peg-pla، پس از سنتز از طریق طیف سنجی ftir مورد تایید قرار گرفت. بررسی نانوذرات حاصل از این کوپلیمر با استفاده از آنالیز تصاویر میکروسکوپ الکترونی نگاره و پراکندگی دینامیک نور (dls) ، حاکی از تشکیل نانومیسل¬های کروی در ابعادی با قطر تقریبی 300-400 نانومتر بود. به منظور بررسی زیست سازگاری پلیمر، از آزمون همولیز و mtt استفاده گردید. نتایج به دست آمده نشان داد که این کوپلیمر سایتوتوکسیسیتی کمی داشته و در غلظت های به کار رفته به منظور رهش نایسین (تقریبا 6 میلی¬گرم در میلی¬لیتر) سایتوتوکسیسیتی پایینی را از خود نشان می¬دهد. ابتدا خصوصیات نایسین مانند سایتوتوکسیسیتی، اثر ضدباکتریایی، اثر همولیتیکی مورد بررسی قرار گرفت. سپس برای بارگذاری نایسین بر روی نانوذرات پلیمری (نسبت 1 به 2) تحت امواج فراصوت قرار گرفت. بارگذاری نایسین بر روی نانوذرات پلیمری توسط ftir و تشکیل نانومیسل¬های کلوئیدی پایدار و مختلط نایسین-پلیمر در ابعادی با قطر تقریبی 50-100 نانومتر توسط ftir و آنالیز تصاویر میکروسکوپ الکترونی نگاره مورد تایید قرار گرفت. نایسین بارگذاری شده بر روی نانوذرات در غلظت های مختلف (غلظت¬های به کار رفته در مورد نایسین آزاد) در سه بازه¬ی زمانی 24، 48 و 72 ساعت بر روی رده¬های سلولی سرطانی ags، kyse-30، hepg2 و k562 تاثیر داده شد و با استفاده از آزمون¬های mtt و neutral red مقادیر ic50 آن تعیین گردید. مقایسه¬ی نتایج حاصل با نتایج به دست آمده از آزمون¬های mtt , neutral red نایسین آزاد نشان داد که نایسین بارگذاری شده بر روی نانوذرات تاثیر بیشتری را در توقف رشد سلولی نسبت به نایسین آزاد داشت که این اختلاف در بازه¬ی زمانی 72 ساعت چشمگیرتر بود. بررسی اثر آپوپتوزی نایسین بر روی رده¬های سلولی که توسط متد آکریدین اورنج-اتیدیوم برماید برای هر دوفرم نایسین آزاد و کپسوله انجام شد بیانگر القای اثر آپوپتوزی بیشتر فرم کپسوله¬ی این پپتید بر روی این سلول ها می باشد. بررسی اثرات ضدباکتریایی پپتید نایسین به دو فرم آزاد و کپسوله بر روی سویه های باکتریایی staphylococcus aureus atcc 2592، bacillus cereus ptcc 1015، pseudomonas aeruginosa atcc 27853 و eschrichia coli atcc 25922 نشان داد که نایسین دارای اثر ضدباکتریایی بر روی این سویه¬ها می¬باشد؛ و اثر نایسین کپسوله شده بر روی این باکتری ها بیشتر از اثر نایسین به فرم آزاد می باشد. بنابراین هر چند می¬توان از نانومیسل¬های pla-peg-pla در توسعه¬ی فرمولاسیون داروهای پپتیدی بهره گرفته و به عنوان (کاندیدای) حامل داروهای پپتیدی در صنایع داروسازی استفاده نمود، بایستی توجه نمود که داروهای پپتیدی با توجه به اندازه، بار فیزیولوژیکی و خصوصیات (بیو) فیزیکوشیمیایی و نیز نوع حامل پلیمری، می توانند نانومیسل های مختلط با ویژگیها وخصوصیات جدید (مطلوب) ایجاد نمایند.
سمرقند واله اکبر نورسته نیا
فناوری نانو به¬عنوان علم کار کردن با کوچکترین ذرات، فناوری نوینی است که طی دهه¬های اخیر سبب بهبود سیستم¬های کشاورزی شده است. استفاده از کودهای نانوکلاته به¬جای کودهای مرسوم باعث می¬شود عناصر غذایی کود به¬تدریج و به¬صورت کنترل شده در تمام طول فصل رشد گیاه در خاک آزاد شوند. فرآورده¬های نانو شامل مخلوطی از ذره¬هایی با ابعاد بین 1 تا 100 نانومتر هستند در نتیجه با کاهش نسبت سطح به حجم می¬توانند خصوصیات فیزیکی و شیمیایی مواد اولیه خود را تغییر دهند و عملکرد سریع¬تری نسبت به فرآورده¬های غیر نانو داشته باشند. تنش خشکی یکی از تنش¬هایی است که کاهش عملکرد را در مزارع توتون موجب می¬شود. کودهای پتاسیم¬دار نقش مهمی در ارتقای کیفیت توتون دارند. با توجه به نقش¬های مهمی که عنصر پتاسیم در گیاهان بر عهده دارد، در شرایط تنش خشکی میزان بالای این عنصر در گیاه اثرات منفی ناشی از تنش را کاهش می¬دهد. در این تحقیق تنش خشکی توسط پلی اتیلن گلیکول با غلظت 20% اعمال شد. 48 ساعت پس از اعمال تنش، تیمار توسط نانو کلات پتاسیم در سه غلظت، طی 9 روز انجام گرفت و تغییرات مقدار پرولین، پروتئین کل، رنگیزه¬های فتوسنتزی، مالون دی آلدهید، فنول و محتوای داخلی پتاسیم برگ اندازه¬گیری و نتایج از طریق نرم¬افزار آماری spss محاسبه و گزارش شد. نتایج به-دست آمده نشان داد که افزایش دوره تیماردهی توسط نانو کلات پتاسیم و استفاده از غلظت¬های بالاتر آن موجب بهبود اثرات مخرب ناشی از تنش خشکی در برخی از پارامترهای اندازه¬گیری شده در برگ گیاه توتون شد. استفاده از نانو کلات پتاسیم مقادیر پرولین، مالون دی آلدهید و فنول که از نشانه¬های وجود تنش خشکی هستند را کاهش داد. همچنین باعث افزایش سنتز پروتئین، کاروتنوئیدها و کلروفیل¬ها شد، به¬جز در کلروفیل a که شروع تیماردهی با نانو کلات پتاسیم باعث کاهش مقدار آن در چین اول شد که احتمالا به¬دلیل کوتاه بودن زمان تیماردهی در چین اول، گیاه فرصت کافی برای جبران کاهش کلروفیل را نداشته است.
اعظم فیضی خانکندی اسداله اسدی
هدف از انجام این پروژه بررسی تاثیر پرتوی گاما روی توزیع آماری میکروارگانیسم های موجود در عسل و خواص استریلیزاسیون این پرتو است. در این پژوهش نمونه های مختلف عسل از استان اردبیل جمع آوری گردید و سپس به صورت کشت چمنی در محیط بلاد آگار و مولر هینتون کشت داده شدند و نمونه های عسل که بیش ترین آلودگی را نشان دادند تحت تابش پرتوی گاما با دز های مختلف قرار گرفتند و دوباره نمونه¬های پرتودهی شده کشت داده شدند. تعداد کلنی های رشد یافته در محیط کشت، قبل و بعد از پرتودهی به کمک دستگاه کلنی کانتر شمارش شدند و با استفاده از نتایج به دست آمده از شمارش کلنی ها منحنی تغییرات تعداد کلنی ها بر حسب دزهای مختلف پرتودهی با پرتوی گاما رسم گردید.در نتیجه در پرتودهی با دز 15 کیلوگری و دز های بالاتر در کشت های آزمایشگاهی عسل هیچ کلنی مشاهده نشد که نشانگر استریلیزاسیون عسل بود، بنابراین مناسب ترین دز جهت استریلیزاسیون عسل دز 15 کیلوگری است. برای بررسی خواص استریلیزاسیون پرتوی گاما در پرتودهی عسل با دز 15 کیلوگری خواص شیمیایی و فیزیکی عسل در این دز بررسی گردیده و با خواص آن قبل از پرتودهی مقایسه شد، بررسی ها نشان دادند که در این دز پرتودهی خواص شیمیایی و فیزیکی عسل مطابق با استاندارد¬های ملی موجود می باشد. برای بررسی دقیق تر پیوند های مولکولی موجود در عسل طیف ftir عسل پرتودهی شده وعسل پرتودهی نشده تهیه گردید و از مقایسه ی این طیف ها این نتیجه حاصل شد که تا دز 20 کیلوگری پیک های ظاهر شده در طیف ها جابجایی محسوسی ندارند بلکه شدت پیک ها افزایش یافته که نشانگر منظم تر شدن پیوند های شیمیایی است، با توجه به این که فرکانس نوسانی مولکول ها وابسته به محیط شیمیایی است که در آن قرار می گیرند قابل اغماض بودن جابجایی پیک ها نشان دهنده ی عدم تغییر محیط شیمیایی در عسل پرتودهی شده است یعنی عسل های استریلیزه شده سالم بوده و پرتودهی امنیت غذایی عسل را از بین نمی برد.
روزیتا قهرمانی صابر زهری
چکیده: مهندسی بافت استخوان ترکیبی از سلول و داربست سه بعدی جهت ترمیم بافت آسیب دیده یا از بین رفته ی استخوان است بنابراین داربست های زیستی مشتق از ماتریکس خارج سلولی ابزار مناسبی جهت فراهم نمودن یک محیط سه بعدی، به منظور بررسی دقیق تر بر هم کنش های سلولی می باشند. در این راستا، داربست زیستی مشتق از استخوان متراکم ران گاو با روش های فیزیکی، شیمیایی و freeze drying تهیه شد. رادیوگرافی، تست اگزالات کلسیم و الکترولیت جهت اثبات کلسیم زدایی بکار گرفته شدند که نتایج حاصل ازهر سه روش بیانگر کلسیم زدایی موفق بوده است. داربست تهیه شده از لحاظ خصوصیات سطحی، اندازه منافذ، نحوه ی توزیع منافذ و رفتار تخریب پذیری مورد بررسی قرار گرفت. مطالعات میکروسکوپ الکترونی نگاره نشان دهنده ی خصوصیات سطحی مناسب داربست بود. طی تست تخریب پذیری تحت تیمار با بافر pbs، مشخص شد که داربست زیستی از سرعت تخریب و خاصیت جذب آب نسبتا بیشتری برخوردار است و هم چنین ph محیط را کمتر تحت تاثیر قرار می دهد. به منظور بررسی زیست سازگاری، کشت سلولهای بنیادی مشتق از مغز استخوان رت بر روی داربست و اندازه گیری رشد و تکثیر و چسبندگی سلول ها به داربست با استفاده از مطالعات میکروسکوپی و سنجش mtt انجام گرفت. در نهایت به منظور بررسی توان تمایزی سلول های بنیادی به تنهایی و نیز در سطح داربست، بعد از کشت، به مدت 21 روز تحت تیمار محیط تمایزی استئوژنی قرار گرفتند و روند تمایزی در روز 21 با رنگ آمیزی آلیزارین قرمز بررسی شد. بررسی سلول ها پس از رنگ آمیزی رسوب توده های کلسیمی را در سلول ها نشان داد. داربست حاوی سلول های تمایزی نیز به دلیل دارا بودن رسوب کلسیم به رنگ قرمز در آمد. نتایج بدست آمده نشان داد که داربست استخوانی می تواند انتخاب مناسبی برای مهندسی بافت استخوان باشد.
اسداله اسدی محمدرضا خاکی
چکیده ندارد.