نام پژوهشگر: رسول کردنوقابی

بررسی تطبیقی ابعاد موثر تعلیم و تربیت از منظر دو دیدگاه معرفت شناختی تجربه گرایی و سازنده گرایی و میزان گرایش اعضا هیات علمی دانشگاه بوعلی سینا همدان نسبت به آنها
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1388
  پگاه پروین   محمدرضا یوسف زاده

این پژوهش با 2 هدف اصلی انجام گرفته است : 1. بررسی ابعاد موثر در تعلیم و تربیت از منظر دو دیدگاه معرفت شناختی تجربه گرایی و سازنده گرایی 2. تعیین میزان گرایش اعضای هیات علمی دانشکده اقتصاد و علوم اجتماعی دانشگاه بوعلی سینا نسبت به هر یک از این دیدگاههای معرفت شناختی. سوالات اصلی این پژوهش عبارتند از: 1. آیا بین دو دیدگاه معرفت شناختی تجربه گرایی و سازنده گرایی درباره ماهیت ابعاد موثر در فرایند تعلیم وتربیت تفاوت وجود دارد؟ 2. اعضای هیات علمی دانشکده اقتصاد و علوم اجتماعی دانشگاه بوعلی سینا به کدام یک از دیدگاه های معرفت شناختی تجربه گرایی و سازنده گرایی گرایش دارند؟روش این پژوهش کیفی است .این پژوهش دو جامعه آماری دارد. جامعه آماری اول عبارت است از کلیه کتاب ها، مقالات، مجلات و ... که برای بررسی تطبیقی ابعاد موثر در تعلیم و تربیت مورد استفاده قرار گرفت و جامعه آماری دوم، شامل کلیه اعضای هیات علمی دانشکده ادبیات و علوم انسانی و اقتصاد و علوم اجتماعی دانشگاه بوعلی سینا که تعداد آنها 111 نفر می باشد که 68 نفر، حجم واقعی نمونه می باشند. روش نمونه گیری در این مطالعه نمونه گیری تصادفی است. ابزار جمع آوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه محقق ساخته بود که دارای 50 گویه می باشد.داده های به دست آمده با استفاده از شاخص های آمار توصیفی (جدول، نمودار، توزیع فراوانی، درصدفراوانی) و آزمون های آمار استنباطی( t مستقل) و نرم افزار آماری spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. مهمترین یافته های این پژوهش عبارتند از: 1. بین دو دیدگاه معرفت شناختی تجربه گرایی وسازنده گرایی در زمینه ماهیت هدف تفاوت وجود دارد. 2. بین دو دیدگاه معرفت شناختی تجربه گرایی وسازنده گرایی در زمینه ماهیت دانش تفاوت وجود دارد. 3. بین دو دیدگاه معرفت شناختی تجربه گرایی وسازنده گرایی در زمینه ماهیت یادگیری تفاوت وجود دارد. 4. بین دو دیدگاه معرفت شناختی تجربه گرایی وسازنده گرایی در زمینه ماهیت روش تفاوت وجود دارد. 5. بین دو دیدگاه معرفت شناختی تجربه گرایی وسازنده گرایی در زمینه ماهیت محتوا تفاوت وجود دارد. 6. بین دو دیدگاه معرفت شناختی تجربه گرایی وسازنده گرایی در زمینه ماهیت انگیزه تفاوت وجود دارد. 7. بین دو دیدگاه معرفت شناختی تجربه گرایی وسازنده گرایی در زمینه ماهیت ارزشیابی تفاوت وجود دارد. 8. اعضا هیات علمی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه همدان به دیدگاه معرفت شناختی سازنده گرایی گرایش دارند.

عوامل شخصیتی و هیجانی مرتبط با روشنی بیان دبیران زن رشته علوم انسانی دوره تحصیلی متوسطه شهر همدان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده اقتصاد و علوم اجتماعی 1390
  زهرا اکبری   رسول کردنوقابی

هدف پژوهش حاضر، تبیین و پیش بینی روشنی بیان معلم بر اساس اضطراب، پنج عامل بزرگ شخصیت (برون گرایی، گشودگی، روان رنجور خویی، مقبولیت، وظیفه شناسی)، سن و وضعیت شغلی بود. به همین منظور، 100 نفر از دبیران زن دبیرستان های شهر همدان از رشته های مختلف علوم انسانی به روش خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و پرسشنامه های شخصیت گلدبرگ (1996) و اضطراب اشپیلبرگر (1972) بر روی آن ها اجرا شد. برای تعیین میزان روشنی بیان معلمان از نظر دانش-آموزان آن ها (اجرای پرسشنامه روشنی بیان لادکاوسکی در بین دانش آموزان) استفاده شد. روشنی بیان هر معلم را 20 دانش-آموز و در مجموع 1200 دانش آموز روشنی بیان کل معلمان را ارزیابی نمودند. یافته های پژوهش بر اساس تحلیل رگرسیون نشان داد، متغیرهای پیش بین سهم معنی داری از واریانس روشنی بیان (05/0> p ، 55/0 = r2) را تبیین می کنند و اضطراب (00/0>p ،68/0 - = ? )، روان رنجور خویی (01/0>p ، 65/0 - = ? )، برون گرایی (3/0> p ،55/0= ? ) و مقبولیت (0/0> p ،42/0= ? ) می توانند روشنی بیان معلم را پیش بینی کنند. اما گشودگی (117/0> p ،16/0= ? )، وظیفه شناسی (39/0> p ،08/0= ? )، سن (39/0> p ،09/0- = ? )، سابقه کاری (22/0> p ،12/0- = ? ) و سطح تحصیلات (82/0> p ،02/0- = ? ) نمی توانند روشنی بیان معلم را پیش بینی کنند. بنابراین باتوجه به یافته های پژوهش، فن آموزشی روشنی بیان با عوامل هیجانی (اضطراب) و شخصیتی معلم مرتبط است، اما با سن، سابقه کاری و سطح تحصیلات معلم مرتبط نیست.

بررسی زمینه های روانشناسی عشق در غزلیات سعدی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  راهله کمالی   نجمه نظری

امروزه بررسی متون ادبی بر اساس دیدگاه های روان شناسی نوین یکی از رایج ترین زمینه های تحقیق دررشته ی زبان وادبیات فارسی است. غزلیات سعدی به عنوان یکی از آثار برجسته درادبیات غنایی به بیان ظرایف و دقایق عشق پرداخته است. از سوی دیگر عشق از مباحث عمده در روان شناسی تجربی به شمار می آید و روان شناسان برجسته ای چون اریک فروم، استرنبرگ و رنه آلندی به بحث درباره ی عشق، زمینه ها، کارکردها و انواع آن پرداخته اند. در رساله ی حاضر، جنبه ها و حالات گوناگون عشق و عاشق در غزل سعدی از دیدگاه روان شناسی تجربی مورد بررسی قرار گرفته است و شباهت ها و تفاوت های آن ها مطرح شده است. میان دیدگاه سعدی در غزلیات و روان شناسی تجربی راجع به عشق، مشترکات بسیاری وجود دارد که از آن جمله می توان به مواردی چون انگیزه های عشق ورزی، تواضع و پاکبازی و تسلیم در برابر معشوق ، بردباری و تلاش و همت در عشق و ..اشاره کرد. در زمینه های اندکی نیز تفاوت هایی میان آن دو مشاهده می شود. مشترکات بسیاری که بین دیدگاه سعدی نسبت به عشق با روان شناسی تجربی امروز وجود دارد، از سویی بیانگر صداقت و واقع نگری سعدی در عشق ورزیدن و بیان آن در غزلیات است و از سوی دیگر نیز بر پایداری و ثابت بودن ذات عشق طبیعی و سالم تأکید دارد.

بررسی تاثیر آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی بر پیشرفت تحصیلی درس علوم دانش آموزان دختر پایه پنجم ابتدایی ناحیه 1 شهر سنندج در سال تحصیلی 91-90
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - پژوهشکده ادبیات 1391
  لطف الله ساعدموچشی   یحیی معروفی

هدف این تحقیق بررسی تاثیر آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر در درس علوم پایه پنجم ابتدایی است. روش تحقیق در این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی(پس آزمون با گروه کنترل)است. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه پنجم ابتدایی ناحیه 1 شهر سنندج در سال تحصیلی 91-1390 است که 1684 نفر می باشند. نمونه آماری این پژوهش 114 نفر (شامل سه گروه آزمایشی 84 نفری و 30نفر برای گروه گواه) است که به صورت روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای از جامعه آماری موردنظرانتخاب شد.ابزار مورد استفاده آزمون معلم ساخته بود. که پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ ضریب 89% محاسبه گردید. و روایی آن نیز با کمک معلمان با سابقه و مجرب که در پایه های پنجم ابتدایی تدریس داشتند از نظر روایی محتوایی و صوری و با ترسیم جدول هدف- محتوای مشخصات آزمون در حد قابل قبول اعلام گردید.داده های جمع آوری شده به کمک شاخصهای آمار توصیفی مانند فراوانی، میانگین، درصد و آزمون آمار استنباطی t در گروههای مستقل، تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی تجزیه و تحلیل شد.یافته های پژوهش نشان داد که بینپیشرفت تحصیلی دانش آموزانی که با هریک از راهبردهای شناختی، فراشناختی و به طور همزمان شناختی و فراشناختی در درس علوم آموزش دیده اند با دانش آموزانی که با این راهبردها آموزش ندیده اند تفاوت معناداری به ترتیب در سطح [(30/6t=)(56=df) و (00/0?p)]، [(80/6t=)(56=df) و (00/0?p)] و[(66/3t=)(56=df) و (01/0?p)] وجود دارد و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان آموزش دیده با استفاده از این راهبردها بالاتر از دانش آموزان گروه گواه که در آموزش آنها از این راهبردها استفاده نشده است، می باشد. بین پیشرفت تحصیلی دانش آموزان تحت آموزش راهبردهای مختلف تفاوت معناداری وجود دارد(000/0 =p و 088/25=(110و3)f). به عبارت دیگر آموزش راهبردهای فراشناختی بیش از دو راهبرد دیگر و راهبرد شناختی بیش از آموزش همزمان دو راهبرد شناختی و فراشناختی در عملکرد دانش آموزان گروه آزمایش موثر بوده است.

تاثیر آموزش به روش تفکر استقرایی بر سطوح یادگیری (یادآوری، فهمیدن و کاربستن) درس زیست-شناسی دانش آموزان پسر پایه دوم متوسطه شهر همدان در سال تحصیلی 91-90
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده اقتصاد و علوم اجتماعی 1391
  سعید ویسی کهره   رسول کردنوقابی

هدف از این پژوهش شناسایی اثربخشی روش تدریس تفکر استقرایی بر سطوح یادگیری دانش آموزان پسر دوره متوسطه شهر همدان در درس زیست‏شناسی بود. طرح پژوهشی مورد استفاد از نوع آزمایشی(چهار گروهی سولومون) بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه ی دانش آموزان پسر پایه دوم مقطع متوسطه دبیرستان های روزانه و دولتی شهر همدان و روش نمونه‏گیری از نوع خوشه ای بود. در این طرح از پرسشنامه محقق ساخته پیشرفت تحصیلی استفاده شد و در چهارچوب طرح آزمایشی 80 نفر از دانش‏آموزان به صورت تصادفی در چهار گروه 20 نفری قرار گرفتند. طرح آزمایشی طی 7 جلسه اجرا شد و پس از اتمام جلسات آموزشی از هر چهار گروه پس آزمون به عمل آمد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها در تمامی فرضیه ها از مانووا استفاده شد. نتایج نشان داد آموزش به روش تفکر استقرائی بر میزان یادگیری(سطح یادآوری) دانش آموزان معنادار بود. ولی به کار گیری این روش تدریس بر عمق یادگیری(سطوح فهمیدن و کاربستن) معنادار نبود. بنابراین روش تدریس تفکر استقرایی میزان یادگیری دانش آموزان را در درس زیست شناسی افزایش می دهد اما نمی تواند عمق یادگیری آنان را ارتقا دهد.

مقایسه اثر بخشی آموزش تاریخ به دو روش بحث گروهی و سخنرانی بر میزان یادگیری دانش-آموزان دختر پایه دوم متوسطه دارای هوش اجتماعی متفاوت
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده اقتصاد و علوم اجتماعی 1391
  مریم عصاری   رسول کردنوقابی

هدف پژوهش حاضر،بررسی و تبیین تاثیر کنش متقابل بین روش های آموزشی(بحث گروهی و سخنرانی)و میزان هوش اجتماعی دانش آموزان(بالا،متوسط و پایین)بر میزان یادگیری درس تاریخ آنان بود.به همین منظور 120 نفر از دانش آموزان دختر پایه دوم متوسطه مدارس مختلف شهر همدان به روش خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و سپس پرسشنامه هوش اجتماعی ترومسو بر روی آنان اجرا شد تا میزان هوش اجتماعی آنان بدست آید و در گروه های مربوط به خود قرار گیرند(گروه های سه گانه هوش اجتماعی بالا،متوسط و پایین).بعد از آن، بطور تصادفی نیمی از افراد هر یک از گروه های سه گانه(20 نفر)تحت روش آموزشی بحث گروهی و نیم دیگر هم(20 نفر)تحت روش آموزشی سخنرانی قرار گرفتند.برای تعیین میزان یادگیری آنان نیز پس آزمون(آزمون محقق ساخته پیشرفت تحصیلی درس تاریخ) برروی دانش آموزان اجرا شد.در آخر نیز نمره هوش اجتماعی هر دانش آموز با نمر-ه ای که در پس آزمون بدست آورده بود مقایسه و مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت که نتایج زیر را در برداشت: نتایج تحلیل واریانس دوطرفه بر روی نمرات یادگیری درس تاریخ بر اساس روش آموزش و هوش اجتماعی دانش-آموزان نشان داد که روش آموزش تاریخ به تنهایی و بدون در نظر گرفتن هوش اجتماعی دانش آموزان تأثیر معنی-داری بر میزان یادگیری آن ها ندارد چرا که مقدار f بدست آمده در این مورد 07/0 است و سطح معنی داری این مقدار با درجه آزادی 1 و 114 بالاتر از 05/0 می باشد اما در مقابل اثر اصلی هوش اجتماعی بر میزان یادگیر تاریخ بدون در نظر گرفتن روش آموزشی، معنی دار است به عبارتی می توان گفت میزان هوش اجتماعی دانش آموزان، صرفنظر از روش آموزشی، تأثیر معنی داری بر افزایش یادگیری تاریخ دارد. تاثیر تعاملی روش آموزش تاریخ با میزان هوش اجتماعی دانش آموزان نیز معنی دار بود و یادگیری تاریخ در دانش آموزان دارای هوش اجتماعی بالا در روش بحث گروهی بالاتر از روش سخنرانی است. اما در دانش آموزران دارای هوش اجتماعی پایین، میانگین نمرات یادگیری تاریخ به روش سخنرانی بالاتر از روش بحث گروهی بوده است. در دانش آموزان دارای هوش اجتماعی متوسط نیز یادگیری تاریخ به دو روش یاد شده تفاوت چندانی با هم نداشته است.

تاثیر آموزش مدیریت خشم به روش بحث گروهی و ایفای نقش در دانش آموزان دختر با سبک های مختلف شناختی پایه دوم راهنمایی شهر اراک
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده اقتصاد و علوم اجتماعی 1391
  الهام خیراندیش   رسول کردنوقابی

هدف از انجام این پژوهش، تاثیر آموزش مدیریت خشم به روش های بحث گروهی و ایفای نقش در دانش آموزان با سبک های مختلف شناختی پایه دوم راهنمایی شهر اراک بود. پژوهش حاضر، از نوع آزمایشی با طرح عاملی بود. جامعه آماری تحقیق حاضر، کلیه دانش آموزان دخترپایه دوم راهنمایی مدارس راهنمایی دولتی و روزانه شهر اراک و روش نمونه گیری از نوع خوشه ای چند مرحله ای بود. در چارچوب طرح آزمایشی 80 نفر از دانش آموزان در چهار گروه 20 نفری(دو گروه نابسته به زمینه و دو گروه وابسته به زمینه) قرار گرفتند. در این طرح آزمون گروهی شکل های نهفته ویتکین (1977) برای مشخص شدن سبک شناختی دانش آموزان استفاده شد و پرسشنامه کنترل خشم اشپل برگر(نسخه شماره2) (1999) به عنوان پیش آزمون اجرا شد و سپس طرح آزمایشی برای هر کدام از چهار گروه آزمایشی 5 جلسه اجرا شد و پس از اتمام جلسات آموزشی از هر چهار گروه پس آزمون(پرسشنامه کنترل خشم اشپیل برگر) به عمل آمد و داده ها با استفاده از و تحلیل کواریانس، تحلیل واریانس و آزمون t برای گروه های وابسته تحلیل شد و نتایج نشان داد که میزان تاثیر گذاری روش های بحث گروهی و ایفای نقش در افزایش مدیریت خشم دانش آموزان دختر پایه دوم تفاوت معناداری وجود ندارد و تنها میزان تاثیر گذاری این روش ها در افزایش مدیریت خشم دانش آموزان با سبک های شناختی وابسته و نابسته به زمینه تفاوت وجود دارد به این صورت که روش آموزشی بحث گروهی در افزایش مدیریت خشم دانش آموزان وابسته به زمینه موثرتر از روش ایفای نقش بود و روش ایفای نقش در افزایش مدیریت خشم دانش آموزان نابسته به زمینه نسبت به بحث گروهی موثرتر بود.

مقایسه تأثیر آموزش عزت نفس به روش گروهی و گروه های کوچک بر خودکارآمدی و انگیزه تحصیلی دانش آموزان پسر پایه دوم راهنمایی شهرستان بیستون در سال تحصیلی 92-91
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده اقتصاد و علوم اجتماعی 1392
  هادی طهماسیان گرمه خانی   رسول کردنوقابی

پژوهش حاضر به منظور مقایسه تأثیر آموزش عزت نفس به دو روش گروهی وگروه های کوچک بر خودکارآمدی و انگیزه تحصیلی دانش آموزان پایه دوم راهنمایی شهرستان بیستون انجام شد. این پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش-آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه مورد مطالعه کلیه دانش آموزان پسر پایه دوم راهنمایی شهرستان بیستون در سال تحصیلی 92-1391 بودند که تعداد آنها 1254 بود. تعداد 54 نفر از آنان که از دانش آموزان عادی بودند، به شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای با جایگزینی تصادفی انتخاب شدند. افراد نمونه به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل (18 نفری) قرار گرفتند.آزمودنی های گروه های آزمایش به مدت 6 جلسه، آموزش عزت نفس، را دریافت نمودند و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. پس از اتمام جلسات، پس آزمون پرسشنامه های خودکارآمدی (gse) و انگیزه تحصیلی (ism) از دانش آموزان گرفته شد و با استفاده از نرم افزار spss و با به کارگیری روش آماری تحلیل واریانس چندمتغیری بااندازه گیری مکررو ضریب همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته های پژوهش حاضر نشان داد که آموزش عزت نفس، موجب افزایش انگیزه تحصیلی و خودکارآمدی دانش آموزان شده است؛ آموزش عزت نفس در هر دو روش آزمایشی بر خودکارآمدی و انگیزه تحصیلی دانش آموزان تفاوت معنی داری ایجاد نکرد.همچنین بین انگیزه تحصیلی و خودکارآمدی رابطه مثبت معنا دار وجود داشت.

بررسی رابطه بین رضایت شغلی وسلامت روان وسرمایه اجتماعی کارکنان ثبت احوال استان کرمانشاه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده علوم انسانی 1392
  عاطفه حاجی   محمدجواد زاهدی مازندرانی

هدف ازتحقیق حاضربررسیرابطه بین رضایت شغلی باسلامت روان وسرمایه اجتماعیدربین کارکنان ثبت احوال استان کرمانشاه می باشدباشدپژوهش ازنوع توصیفی ودرزمره پژوهشهای کاربردی است وهمچنین ازنظرآماری جزءپژوهشهای هبستگی وازنظرجمع آوری اطلاعات میدانی استجامعه آماری موردپژوهش عبارت است ازکلیه کارکنان ثبت احوال استان کرمانشاه درسال1392که176نفرمی باشدکه ازاین تعداد81نفرکارمندمردو13نفرکارمندزن باروش نمونه گیری کرجسی ومورگان انتخاب شدبرای تجزیه وتحلیل داده هاازآمارتوصیفی واستنباطی استفاده شده است نتایج پژوهش نشان دادکه بین میزان سرمایه اجتماعی ورضایت شغلی کارمنان مذکوررابطه مثبت ومعناداروجودداردبه عبارتی باافزایش سرمایه اجتماعی میزان رضایت شغلی کارمنان افزایش وبالاعکس وهمچنین بین میزان اختلالات سلامت عمومی ورضایت شغلی رابطه منفی ومعناداروجودداردبعبارتی باافزایش اختلالات سلامت عمومی کارکنان میزان رضایت شغلی آنان کاهش می یابد

بررسی جنبه های نوروسایکولوژیک بوکسورهای آماتور شهرستان قم
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1386
  مسعود رحمتی   فرزاد ناظم

چکیده ندارد.