نام پژوهشگر: حمیدرضا دیبازر
هومن میرعابدینی حمیدرضا دیبازر
«قطعه برای گیتار و ارکستر» یا «فانتزی برای گیتار و ارکستر» به شکل فانتزی و در یک موومان به نگارش درآمده است. این اثر بر اساس سازماندهی فاصله ای و در پنج بخش ساخته و پرداخته شده است. بخش اول فرم دوتایی دارد که با یک مقدمه آغاز شده و سپس وارد سولوی گیتارها می شود. بخش دوم در فرم روندوی گسترده می باشد که چهار میزان اول آن، ترجیع بند این بخش است. استفاده وسیع از آرپژها، تاکید بر الگوهای ریتمیک و اجرای سولوهای تکنیکی توسط گیتارها از ویژگی های این بخش می باشد. بخش سوم، تکراری تغییر یافته از بخش اول بوده و متکی بر ترمولوی گیتارهاست. در تمام بخش های فوق، شکل ناقصی از تم اصلی که در بخش چهارم ارایه می شود، حضور دارد. بخش چهارم بر مبنای فرم سه تایی نوشته شده است. قسمت اول طرحی از فوگاتو بر مبنای تم اصلی دارد و قسمت دوم انتقال و تغییریافته قسمت اول می باشد. قسمت سوم نوعی برگشت تغییریافته به تن اولیه است که در بافتی مونوفونیک به سمتی که کل ارکستر در آن حضور دارد، حرکت می کند. بخش پنجم ارایه مختصری از بخش اول است که به عنوان کودا برای انتهای قطعه در نظر گرفته شده است.
مریم فرشادفر نیلوفر بدریکوهی
این پایان نامه تفسیری است بر اتودهای شوپن (اپوس ?? ) که به همراه یک سری تمرین های تکمیلی مدون توسط آلفرد کورتو، برای هنرجویان پیانو تنظیم شده است. این متد آموزشی بر مبنای آسان نمودن هر پاساژ موسیقایی به اجزای بسیار آسان می باشد. هر تمرین مبتنی بر روشی کاملاً عقلانی و منطقی، به دور از روش های سنتی، می باشد. از آنجنجا که همواره در حین تمتمرین اتودهای شوپن به دنبال روشی اصولی بودم تا با استفاده از آن، پیچیدگی های اتود بر من آسان گردد، تصمیم به ارایه این تحقیق گرفتم.
لادن مشیری گاگیک بابایان
در این پایان نامه تلاش شده ضمن بررسی کلی خصوصیات و ویژگی های دوره ی باروک، به طور خاص به یوهان سباستین باخ یکی از شاخص ترین آهنگسازان این دوره پرداخته شود . همچنین بخش مهمی از این پایان نامه ،بررسی فرم کنسرتو، به ویژه خصوصیات آن در دوره ی باروک می باشد. در همین راستا در این پایان نامه نگاهی دقیق و عمیق به کنسرتو پیانوی ر مینور باخ صورت گرفته. این نگاه شامل بررسی بستر های تاریخی شکل گرفتن این اثر و همچنین تجزیه و تحلیل فنی آن می باشد.
مریم شریف زاده شیرازی حمیدرضا دیبازر
در این پایان نامه اصطلاح های تخصصی موسیقی همان گونه که در حال حاضر رایج است و بیان می شود نگاشته شده است. برای به اتمام رساندن دوره کارشناسی ارشد، این سمفونی را در سه موومان نوشتم که در سالن اپرای russe اجرا شد. تمام سعی و هدف من در این سمفونی به تصویر کشیدن ذهنیات، صداهای درونی و همچنین دریافت شخصی ام از محیط پیرامون و مواجهه با شعر احمد شاملو و استفاده از تکنیک های آهنگسازی که تا به حال آموخته ام می باشد. این سمفونی از سه موومان لارگو، آداجیو، و اسکرتسو تشکیل شده است. موومان اول به فرم سونات است. ساختار موومان دوم، اسکرتسو (با ساختمانی یادآور منوئه) و تریو با طرح aba می باشد. موومان آخر شامل مقدمه و بخش aba می باشد، که در بخش a خواننده ی سوپرانو شعری از شاملو (بودن) را سرایش می کند. این قطعه در بخش نظری به تفصیل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. بخش آزاد نیز شامل یک موسیقی برای انیمیشن زمینی ها می باشد.
آیلین ارجمند مهرداد پاکباز
تفاوت در نسخه های مختلف موجود از یک قطعه موسیقیِ خاص، خصوصاً در آثار موسیقی دوره های رُنسانس و بارُک، بر لزوم پژوهش در مورد نحوه ی تفکر و برخورد موسیقی دان های آن زمان به منظور انتخاب بهترین نسخه و اجرای موسیقی هرچه نزدیک تر به اصلِ خود، تأکید می کند. ویژگی های موسیقی دوره ی رنسانس و خصوصیات آن در کشورهای مختلف مثل ایتالیا و انگلستان، و چگونگی تأثیرگذاری آنها بر یکدیگر، به منظور روشن ساختن هرچه بیشتر ویژگی های موسیقی جان داولند به عنوان آهنگساز انگلیسیِ اواخر رنسانس که بسیار تحت تأثیر مکتب موسیقی ایتالیایی بود، از نکاتِ مهم مورد بحث در پایان نامه ی حاضر است. از بارزترین نمونههای این تأثیرپذیری، وجود گونههای مختلف تحریرهای آزاد است که غالباً در کادانس ها به منظور تزئین کردنِ خط ملودی و به صورت بداهه پردازانه به کار گرفته می شدند. شناخت درست و دقیقِ این تحریرها به اجرای صحیحِ آثار جان داولند کمک فراوانی می کند. شیوه ی نگارش موسیقی برای ساز لوت، که جان داولند از آن استفاده کرده، «دستان نگاره ی فرانسوی» است؛ شیوه ای مبتنی بر شکلِ دسته ی ساز لوت که جای دستان ها با حروف بر روی آن نشان داده می شد. شناخت کافی از این شیوه امکان مطالعه ی نسخه ی اصلیِ قطعاتِ نوشته شده به وسیله ی این آهنگساز را امکان پذیر ساخته و تطابق آن ها را با گیتار امروزی برای اجرای اصیل تر این آثار میسر می سازد.
بابک ایمانی ابراهیم لطفی
آگاهی از سطوح گوناگون و پیشروند? سبکهای موسیقی امکانات و محدودیتهای فنی و تأثیرهای بیانی و همچنین دانستن اصول اجرائی و تزئینات در نوازندگی دوره های مختلف موسیقی سبب اجرایی دقیق و علمی با رعایت حالتهای قطعه در نوازندگان می شود. امروزه آگاهی از شیوه های اجرایی دوره های مختلف موسیقی از ضروریات اجرای هر نوازنده می باشد. در این تحقیق بطور تخصصی به شیوه های اجرایی و خصوصیات دو دوره باروک و کلاسیک در موسیقی پرداخته شده است.
بهرنگ خلیلی حمیدرضا دیبازر
در بخش نظریه این پایانامه ارائه یک سیستم نظری- تحلیلی و همچنین ارائه اطلاعاتی از سیستم سازماندهی فرکانس ها در رپرتوار آهنگسازان قرن بیستم که در نهایت منجر به تقویت دیدگاه های آنالیزی و همچنین باز شدن افق های بسیار متنوع در نحوه ی سازماندهی فرکانس ها به صورت افقی و عمودی برای آهنگسازان می شود، هدفی است که در این اینجا دنبال می گردد. همچنین به بررسی مجموعه های نت و انواع تغییرات روی این مجموعه ها و اشکال مختلف ظهور آتها روی سطوح موسیقایی خواهیم پرداخت. دراین پایانامه نگاهی به تشکیل نتهای عمودی از روی حرکتهای افقی وبالعکس خواهیم داشت ودرنهایت ازتمام تغییراتی که در یک مجموعه نت ایجاد و نام گذاری می شود در جهت بسط و گسترش آن مجموعه نت استفاده خواهیم کرد که این موضوع بسط و گسترش یکی از مهمترین نکات در شکل دهی به یک ساختار کمپوزیسیون می باشد البته این موضوع از نقطه نظر فرکانس مورد بررسی قرار خواهد گرفت و جنبه های دیگر آن از قبیل متر وریتم و ... بررسی نخواهد شد در ضمن در این پایانامه تا حد امکان سعی شده که تمامی مثال ها و بخشهای مختلف آن از یک قطعه (آنتوان وبرن اپوس(5باشد تا شیوه بکار گیری هر مجموعه نت در کل ساختار درک شود وجایگاه آنها با ذکر موومان و میزان مشخص گردیده است.
اشکان پویانیا حمیدرضا دیبازر
بررسی جنبه های مینیمال در قطعه «آینه در آینه» اثر آروو پرت چکیده موسیقی قرن بیستم با تمام فراز و نشیب هایش در طول یک قرن اخیر، حرفهای زیادی برای گفتن دارد. وارد شدن دنیای هنر پس از جنگ جهانی دوم به مرحله جدیدی از تحولات خود که با عدم توجه به مفهوم هنر برای هنر و سعی بر تأثیرگذاری سریع و آنی برروی مخاطب همراه بود، باعث جایگزینی انتقال مفهوم و احساس از یک تفکر بجای تکنیکهای غیر ضروری (آرتیستیک) قبل شد که این خود سرآغاز مینیمالیسم در هنر موسیقی بود. مینیمالیسم در حقیقت مکتبیست هنری که مبنای مفهوم آثار خود را بر پایه سادگی بیان بنیان گذاشته است. مینیمالیسم سبکی است که در هنرهای مختلف بخصوص نقاشی، موسیقی و ادبیات از دهه 1960 به طور رسمی شکل گرفت. از جمله خصوصیات سبک مینیمال در ادبیات می توان به پرهیز از بکاربردن قیود و اطلاعات غیرضروری و همچنین کوتاهی و سادگی داستان اشاره کرد که این موضوع به خواننده این اجازه را می دهد که در بسیاری از موارد، قسمتهایی از داستان را با دیدگاه شخصی خود تصور کند. این خصوصیات در نقاشی مینیمال عموماً به استفاده از اشکال ساده هندسی منجر می گردد که در آن تعداد بسیار محدودی رنگ مشاهده می شود. همچنین استفاده از خطوط مستقیم از دیگر ویژگی نقاشی مینیمال می باشد. آروو پرت،آهنگساز متولد استونی از جمله آهنگسازانی است که در این سبک قطعات بسیار مشهوری ساخته است. از جمله این قطعات اثری است با عنوان « آینه در آینه » که آنالیز آن موضوع این بخش می باشد. هدف از تحقیق پیرامون این مبحث بررسی ساختار کلی و وجوه مشترک آثار مینیمال در شاخه های مختلف هنر نظیر ادبیات،نقاشی و موسیقی می باشد. در هم? این رشته ها نقش اساسی را سادگی بیان، موضوع و اندیشه ایفا می کند. هنرمندان سبک مینیمال بیش از اینکه به بیان احساسات خود اهمیت بدهند، سعی در استفاده از منطق و قوانین ریاضی دارند
شایان گورانی رافایل میناسکانیان
پس از ظهور هنر قرن بیستم وتحول موسیقی در پی آن المان هایی به موسیقی راه پیدا کردند که قبل ازآن مورد استفاده نبودند. مثلا آتونالیته و مدالیته و پلی مدالیته و پلی تونالیته ریتم ها و مترهای غیر رایج وغیره . حال مسئله این است که متدهای آموزشی پیش از قرن بیستم که تمامی آنها مبتنی بر نظام تونال بوده اند آیا قادر هستند هنرجویان را با المان های جدید آشنا کنند یا خیر ؟ متد مایکرو کاسموس بااستفاده از بسیاری ازاین المان ها و حتی گاهی ترکیب آنها با هم و ارائه تمرین هایی مبتنی بر نظام موسیقی مدرن راه را برای هنرجویان هموار کرده است . هدف از بررسی متد مایکرو کاسموس نشان دادن ارزش پداگوگیک آن برا ی هنرجویان و توانایی آن در بالا بردن قابلیتهای تئوریک ذهنی و ادراک موسیقی دوران معاصر برای آن هاست . بررسی شاخصه های تمرین های متد مایکروکاسموس می تواند منجر به استفاده گسترده ای از آن برای هنرجویان و معلمان موسیقی شود.. در این پروژه به آنالیز تمرین های کتاب مایکرو کاسموس (6 جلد) خواهم پرداخت وسپس با استفاده از تحلیل نتایج به دست آمده و توضیح در مورد متد های قدیمی تر نشان خواهم داد که هنرجو برای پیدا کردن قابلیت های لازم نیازمند استفاده از متدهایی جدیدتری میباشد و مایکروکاسموس یکی از شاخص ترین این متدهاست.
نسیم شاملوکیا حمیدرضا دیبازر
این پایان نامه شامل دو قسمت می باشد که قسمت اول شامل تجزیه و تحلیل آثار می باشد و در قسمت دوم پارتیتور آثار ارائه گردیده است. "یک قطعه برای ارکستر سمفونیک" به عنوان اثر اصلی، به مدت 11 دقیقه و 15 ثانیه و "کواتت زهی در ر ماژور" به عنوان قطعه دوم، آثاری هستند که بر اساس اندوخته های فراگرفته شده در طول دوران تحصیل و ارائه خلاقیت های فردی نوشته شده اند. این آثار بر اساس فرم سونات و هر کدام با نگرشی متفاوت نوشته شده اند. قطعه اصلی در قالب موومان اول یک سمفونی و قطعه دوم اثری مجزا برای کواتت زهی می باشد.
علی زریون حمیدرضا دیبازر
چکیده دلایل اصلی برای بررسی ریتم و متر در «پرستش بهار اثر ایگور استراوینسکی» زیبایی و گیرایی درونی و پیچیدگی ها و از سوی دیگر نظرات متفاوت در رد و تصدیق تاثیراتی که بر موسیقی پس از خود داشته است، می باشد. سوالات مهم این است که آیا استراوینسکی تغییرات متریک این اثر را به طور اتفاقی به کار برده و یا اینکه تفکری منطقی در پشت این همه تغییرات ظاهری نهفته است؟ آیا آهنگسازان دیگر از یافته های استراوینسکی تاثیری گرفته اند؟ در ابتدای این رساله به طور کلی به معنای ریتم و تفاوت هایش با متر اشاره می شود و سپس به صورتی اجمالی به بررسی نظریات نظریه پردازان موسیقی درباره ریتم و متر این قطعه در گذشته ارائه کرده اند می پردازیم، و در ادامه به بررسی چرایی و چگونگی تغییرات زیاد متریک و موتیف ها در چند قسمت از این اثر با روش جا به جایی متریک در یک متر ثابت خواهیم پرداخت.
سهیل فقیه نصیری حمیدرضا دیبازر
انتخاب تورانگالیلا اثر برجسته ی الیویه مسیان، آهنگساز بزرگ فرانسوی به سبب منحصر به فرد بودن این سمفونی از دیدگاه هارمونی، فرم و ارکستراسیون است. این اثر تنها سمفونی او در ده موومان است که قسمت مرکزی سه گانه ی او درباره ی عشق و مرگ است. این تحقیق شامل سه فصل میباشد: فصل اول بیوگرافی مسیان است. فصل دوم آشنایی با سمفونی تورانگالیلا است که به تشریح خصوصیات مختلف این سمفونی پرداخته است. فصل سوم بررسی فرم، ارکستراسیون و هارمونی موومان دوم تورانگالیلا است. بررسی موومان دوم این اثر عظیم از این سه دیدگاه، طرز استفاده ی این آهنگساز از مواد موسیقایی را به ما نشان می دهد که تحلیل روش های منحصر به فرد او در استفاده از هارمونی، فرم و ارکستراسیون می تواند راهنمای خوبی برای آهنگسازان باشد.
رهام شناسا امین هنرمند
ولفگانگ ریم، آهنگساز و فیلسوف آلمانی، آخرین اپرای خود، اپرای دیونیزس را در سن شصت سالگی و پس از ساختن ده اپرا نگاشته است. به گفته ی ریم، وی بیش از ده سال برای طرح ریزی این اثر وقت گذاشته است. سناریو و لیبرتوی این اثر نیز همانند تمامی اپرای های دیگرش، توسط خود او تدوین شده است. داستانِ تخیلی و فراطبیعیِ این اپرا، برگرفته از وقایع و رویدادهای زندگی نیچه، فیلسوف آلمانیِ هم عصر واگنر است که با داستان های اساطیری یونان باستان در هم می آمیزد. شیوه ی داستان پردازی یا روایت داستانی و نمادگزینی او در این اپرا، به عنوان طرح اصلی این مقاله در نظر گرفته شده و در فصل اول به تفصیل به آن پرداخته شده است. نگارنده در این فصل به رمزگشایی و آشکار ساختن روابط و نمادهای بکار گرفته شده در لیبرتو، ارکستر و صحنه ها می پردازد. همچنین موسیقی این اپرا، در مقایسه با آثار پیشین آهنگساز، دارای تفاوت های قابل توجهی است. با وجود اینکه موسیقی وی در کل آتنال است، اما در مجموع رویکرد و تفکر تنال نیز به خوبی در موسیقی این اپرا مشهود است. نگارنده در فصل دوم این مقاله، با استفاده از مقاله ی ریچارد مک گریگور و کتاب ها و مصاحبه های خود ریم، به بررسی برخی از تکنیک های آهنگسازی ریم به خصوص در این اپرا می پردازد و رویکرد وی به موسیقی تنال را نیز مورد بررسی قرار می دهد.
رامبد سالاری حمیدرضا دیبازر
چکیده ندارد.
شهاب شرفی امیر اسلامی
چکیده ندارد.