نام پژوهشگر: هاشم داداشپور

بررسی و تبیین الگوی جانمایی سایتهای مدیریت بحران، نمونه موردی شهر تهران منطقه 3
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1388
  مهدی بهرام پور   محمد رضا بمانیان

رشد سریع و لجام گسیخته شهرنشینی منجر به در هم ریزی نظام توزیع خدمات و نارسایی سیستم خدماتی است که امروز در شبکه شهری ایران قابل درک است. از سوی دیگر، در کشور ایران به علت قرارگیری انبوهی از شهرهای بزرگ و کوچک آن بر روی کمربند جهانی زلزله با خطر بالای زلزله و تبعات آن مواجه است. بدین ترتیب اهمیت موضوع مدیریت بحران به خوبی قابل درک است. در چرخه مدیریت بحران فاز واکنش ، مرحله ای حیاتی و اساسی در مواجهه با بحران تلقی می گردد. چه موفقیت در این فاز بتواند تا حدودی از اثرات ناشی از کم اهمیت در نظر گرفتن فازهای دیگر را پوشش دهد. از سوی دیگر باید در نظر داشت که در خدمات رسانی شهری تنها افزایش تعداد مراکز خدمات رسان دلیل بر خدمات رسانی بهتر نمی باشد. بلکه آنچه در این زمینه بیشتر حائز اهمیت می باشد توزیع بهینه این مراکز است که بتواند در زمان لازم به ارائه خدمات مورد نیاز بپردازند. از جمله مراکز مهم و حساس در حوزه مدیریت بحران که در فاز واکنش ، اهمیت حیاتی آن روشن می گردد، پایگاه های مدیریت بحران می باشند. بدیهی است در مکان یابی هر توع کاربری شهری در نظر گرفتن شرایط آن کاربری کمک شایانی در موفقیت و خدمات رسانی بهینه آن کاربری خواهد داشت. در نظر گرفتن الزامات خاص این پایگاه ها نیز در مکان یابی آنها می تواند ضامن کارایی آنها در زمان های مورد نیاز باشد. لذا در این تحقیق، با شناخت پایگاه های مدیریت بحران و کارکردهای آنها به درک الزامات ضروری در مکان یابی این پایگاه ها خواهیم پرداخت. به این منظور معیارهایی برای مکان یابی این پایگاه ها تدوین شده اند و در بخش تحلیل جهت ارزش گذاری و اولویت بندی معیارها ، از نظرات کارشناسان استفاده گردیده است و با مطابقت نظرات مذکور با مبانی نظری روش ahp به محاسبه وزن معیارها با استفاده از نرم افزار expert choice پرداخته شد. سپس با استفاده از تحلیل گر مکانی سیستم اطلاعات جغرافیایی و تعریف معیارهای مورد نظر به صورت لایه های اطلاعاتی، اطلاعات حاصل ترکیب و تحلیل شده و در نهایت ارزش نهایی هر بلوک با توجه به میانگین ارزش پیکسلهای هر بلوک محاسبه و در نهایت بلوک مناسب برای استقرار این پایگاه ها ارائه شده است.در نهایت ملاحظه گردید در نظر گرفتن الزامات کالبدی در مکان یابی این پایگاه ها ، تأثیرات متفاوت آنها و حریم های هریک از آنها می تواند تا حد زیادی در تسریع روند خدمات رسانی این پایگاه ها موثر باشد. فرآیند طی شده در این تحقیق می تواند در مناطق و شهرهای دیگر نیز مورد استفاده قرار گیرد که لازمه این کار شناخت دقیق منطقه مورد نظر و کالیبره کردن معیارهای مکان یابی با منطقه مورد نظر می باشد.

بررسی و تحلیل نقش و کارکردهای فراملی منطقه کلانشهری تبریز
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1388
  علی ملک زاده چوبقلو   هاشم داداشپور

با توجه به شرایط موجود، ایفای کارکردهای فراملی و به تبع آن ارائه کارکردهای تخصصی تر توسط کلانشهرها، یکی از ضرورتهای اساسی هزاره سوم مطرح شده است. چرا که امروزه اغلب جمعیت جهان و بیش از سه چهارم جمعیت کشورهای توسعه یافته در مناطق شهری زندگی می کنند. بنابراین، هزاره سوم در حالی آغاز شده است کلان شهرها یا شهرهای جهانی بدلیل برخورداری از زیرساخت های اقتصادی، اطلاعاتی شهری نقطه پیوند میان سرزمین و جریان های مبادلاتی جهانی ـ جریان سرمایه گذاریهای خارجی، تبادلات علمی، فرهنگی و جریان مردم و کالاها عوامل ارتباط دهنده درون و بیرون یا بعبارتی محل و جهان اند. کلان شهرهای میلیونی خصوصاً در کشورهای جنوب گره گاه های اصلی پیوند دهنده اقتصاد جهانی با اقتصاد ملی اند. هدف اصلی تحقیق حاضر بررسی و تعیین نقش عملکردهای کلانشهر تبریز در پذیرش وظایف فراملی است. روش تحقیق در این رساله بر اساس هدف، کاربردی و بر حسب روش و ماهیت توصیفی- تحلیلی می باشد. بدین صورت که ابتدا با بررسی شاخصهای نشان دهنده کارکردهای فراملی (جریان افراد، جریان سرمایه-گذاری مستقیم خارجی و جریان کالا) با استفاده از مدل تحلیل شبکه جایگاه تبریز برای احراز کارکردهای فراملی مشخص گردید و برای نشان دادن کارکردهای تخصصی اقدام به بررسی آمار اشتغال مربوط به بخشهای اصلی صنعتی و خدماتی- بازرگانی با استفاده از روش اقتصاد پایه شهر شد تا مزیت نسبی شهر در زیربخشهایی که توانایی احراز کارکردهای فراملی دارد، مشخص گردد. نتایج حاصله از این تحقیق با استفاده از تحلیل شبکه اجتماعی نشان داد که کلانشهر تبریز هنوز آن جایگاهی که در طرحهای فرادست مشخص شده، فاصله دارد و دارای ارتباط خفیفی با کشورهای پیرامون با استناد بر وجود جریان افراد، کالا و سرمایه گذار ی مستقیم خارجی می باشد. با این وجود در سالهای اخیر با استفاده از همین مدل مشخص شد که تبریز در حال گستراندن موقعیت خود از کشورهای پیرامونی به فاصله های دورتر از جمله آسیای میانه و حوزه خلیج فارس است و در حال بازیابی جایگاه خود در عرصه بین المللی است. همچنین در این تحقیق بروجود ارتباط مابین کلانشهر تبریز و وجود کارکردهای تخصصی تأکید شده است. با بررسی ضرایب مکانی در بخشهای مختلف اقتصادی مشخص شد که بخشهایی نظیر بخش صنعت، بخش مالی، خدمات شخصی، اجتماعی و عمومی، حمل و نقل، ارتباطات و انبارداری و نیز خدمات تجاری و عمده فروشی یعنی تقریباً همان بخش هایی که توانایی نقش آفرینی تبریز در نقش یک شهرفراملی را فراهم می کند، دارای سهم مکانی بالاتر از کشور است که نشان دهنده نقش مناسب کارکردی منطقه کلان شهری تبریز برای پذیرش وظایف فراملی است.

امکان سنجی ایجاد کمربند سبز در محدوده حریم پیشنهادی طرح جامع تهران با هدف مدیریت توسعه شهری
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1390
  محمد جوادی   هاشم داداشپور

تحولات شتابان شهرنشینی در ایران موجب بروز مشکلاتی در ابعاد گوناگونی گردیده است و عدم توان پاسخگویی محیط های شهری به مسائل ایجاد شده، موجب گردید تا حریم شهرها در معرض رشد ناموزون شهرها و هجوم کاربری های شهری قرار گیرند. کلان شهر تهران در رابطه با مسائل مذکور در نواحی پیرامونی (محدوده حریم) با چالش های متعددی روبروست که علاوه بر منطقه کلان شهری تهران، قلمرو ملی را نیز تحت تأثیر قرار می دهند. تحولات گذشته و چالش های موجود موجب گردیده که نوعی ناپایداری در ابعاد مختلف زیست محیطی، اجتماعی- فرهنگی، سیاسی-امنیتی، اقتصادی، کالبدی و فضایی و ... در این محدوده حاکم گردد که محدوده حریم تهران را به مسئله ای محلی و ملی بدل می سازد. از این منظر ضرورت برنامه ریزی برای محدوده حریم تهران مطرح می گردد. بنابراین امکان سنجی ایجاد کمربند سبز به عنوان یکی از سیاست های محدود سازی رشد شهری در محدوده حریم شهر تهران، در این پژوهش مورد بحث قرار می گیرد. هدف اصلی در این پژوهش هدایت و کنترل رشد شهر تهران و سایر شهرهای واقع در محدوده حریم تهران از طریق بررسی نحوه ایجاد کمربند سبز و تعریف عملکردهای مجاز در این محدوده است. در این راستا، بررسی مفاهیم مرتبط با حریم نشان می دهد که مفهوم کمربند سبز نوعی برنامه ریزی برای حریم است. این مفهوم برای اولین بار به عنوان یکی از سیاست های تحدید رشد شهری در برابر رشد سریع و بی رویه حومه ها و مقابله با چالش هایی نظیر پراکنده رویی و اتصال شهرهای حومه ای به شهر مرکزی) برای اولین بار در انگلستان، پایه ریزی شد. تا پیش از دهه 1990 صرفاً جنبه حفاظتی کمربند سبز مورد توجه بود اما از دهه 1990 ابعاد مختلفی نظیر ویژگی های تفریحی و زیست محیطی کمربند سبز نیز مورد توجه قرار گرفت. در این ارتباط پس از بررسی رویکردهای نظری مرتبط با این مفهوم، نگرش یکپارچه به دلیل نگاه چندبعدی به موضوع در این پژوهش مورد توجه قرار گرفته است. بر این اساس چهار پهنه حفاظتی، کشاورزی، شهری و تأسیساتی در محدوده حریم شهر تهران در قالب کمربند سبز پیش بینی شده است. به منظور شناسایی محدوده پهنه های مذکور، شاخص های مربوط به تعیین هر پهنه تدوین شده و با استفاده از روش دلفی و مصاحبه با کارشناسان ذی ربط، طبقه بندی شاخص ها و ضریب اهمیت آن ها نسبت به یکدیگر تعیین می گردد. سپس شاخص ها مکانی شده و با استفاده از روش همپوشانی لایه های مکانی فرآیند روی هم گذاری لایه ها انجام می شود. یافته های پژوهش حاکی از این است که در محدوده حریم شهر تهران، با نگرش یکپارچه، کمربند سبز در قالب چهار پهنه حفاظتی، کشاورزی، توسعه شهری و تأسیسات و زیرساخت ها می تواند تعریف شود. به این صورت که پهنه های شمالی و شرقی شهر تهران به دلیل اینکه واجد ارزش های طبیعی و زیست محیطی هستند در اولویت حفاظت قرار دارند، اگر چه فعالیت های کشاورزی و باغداری به صورت پراکنده در این مناطق انجام می پذیرد. اما شرایط در جنوب شهر تهران (نیمه جنوبی محدوده حریم) به گونه دیگری است، به این صورت که علاوه بر محوریت کشاورزی در این حوزه، شرایط برای توسعه پهنه های شهری و تأسیسات و زیرساخت ها در این منطقه فراهم می باشد و به این ترتیب، ترکیبی از هر چهار پهنه را در نیمه جنوبی حریم می توان مشاهده نمود.

ظرفیت سنجی پتانسیل های توسعه ساحلی با تأکید بر توسعه پایدار، نمونه موردی، ساحل انزلی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1390
  ملاحت حقیقی خمامی   مجتبی رفیعیان

امروزه سواحل به یکی از مهم ترین و جاذب ترین نقاط جمعیتی در تمامی جهان بدل شده اند. محیط زیست انعطاف پذیر، پیچیده و خاص مناطق ساحلی نه تنها نقش مهمی را در ارتقای اکولوژی بر عهده دارند، بلکه همچنین یک منطقه حائل میان دریا و خشکی محسوب می شوند. این مناطق حائل، محل تمرکز فعالیت های اقتصادی، صنعتی، تفریحی، اجتماعی و ... محسوب می شوند. بنابراین می توان بیان داشت که زمین های ساحلی مناطق با اهمیت برای فعالیت های انسانی محسوب می شوند. علت را می توان در خدمات و منابع متعددی که این نواحی ارائه می دهند، دانست. این امرسبب بهره برداری و توسعه بی رویه این مناطق با ارزش زیست محیطی شده است و به تبع آن فشار زیاد ناشی از طیف های مختلف فعالیت در این مناطق، پایداری آن-ها را تهدید می نماید. از این رو ارزیابی نحوه استفاده از اراضی و هدایت و کنترل آن در راستای دست یابی به توسعه پایدار امری ضروری به نظر می رسد. هدف اصلی این پژوهش، دست یابی به پایداری در بهره برداری و توسعه فضاهای ساحلی است. این امر نیازمند ارائه رویکردی است که بتواند مناسبت زمین را جهت تخصیص انواع مختلف فعالیت ها فراهم آورد. بررسی رویکردهای متعدد بهینه یابی کاربری زمین و همچنین تجارب جهانی مرتبط، منجر به انتخاب رویکرد آنالیز تحلیل تناسب زمین در بهینه یابی کاربری زمین ساحلی شده است. در این راستا ناحیه ساحلی شهر بندر انزلی، به عنوان محدوده مورد مطالعه این پژوهش انتخاب شده است. این شهر با در برداشتن دو عارضه مهم طبیعی، وجود دریا در شمال شهر و تالاب در جنوب شهر، دربردارنده موقعیتی خاص و استراتژیک بوده، که امروزه به دلیل رشد سریع شهرنشینی شاهد تخریب و تغییر اکوسیستم های طبیعی شهر و تغییر کاربری بارورترین اراضی شهرهستیم. از اینرو لزوم توجه به چونگی بهره برداری و توسعه اراضی شهری امری ضروری محسوب می شود. بدین منظور دو گام جهت عملی نمودن هدف طرح اتخاذ شده است: در گام اول، با تمرکز بر رویکرد توسعه پایدار، اهم مولفه ها و شاخص های مرتبط با موضوع و متناسب با شرایط محیطی انتخاب و ارزش نسبی آن ها با استفاده از روش های دلفی و روش تحلیل سلسله مراتبی تعیین شده است؛ در گام دوم، با توجه به خروجی های مرحله قبل، با بهره گیری از روش های تحلیلی سیستم های اطلاعات جغرافیایی، پتانسیل های بهینه توسعه در محدوده مورد مطالعه تعیین گردیده است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که در محدوده مورد مطالعه، با تاکید بر رویکرد پایداری، پنج پهنه اصلی فعالیتی شناسایی خواهد شد که عبارتند از: پهنه حفاظتی، گردشگری، مسکونی، کشاورزی و صنعتی. نتایج حاصل از بهینه یابی کاربری زمین مبتنی بر آن است که پهنه های شمالی و جنوبی شهر به دلیل دربرداشتن اکوسیستم های دریا و تالاب و لزوم رعایت حریم حفاظتی آن ها به فعالیت های حفاظتی و گردشگری اختصاص خواهند یافت. پهنه جنوبی همچنین به دلیل ویژگی های مکانی، به فعالیت های مرتبط با کشاورزی نیز اختصاص خواهد یافت. بخشی از شمال شهر هم به فعالیت های صنعتی مرتبط با شیلات و گمرکات اختصاص می یابد، به گونه ای که توسعه این فعالیت ها باید از طریق صنعت ساخت و ساز پاک باشد. بخش میانی شهر هم با توجه به ویژگی های آن به فعالیت های مسکونی اختصاص می یابد، هرچند در قسمتی از بافت غربی شهر به دلیل قرارگیری آرامستان لزوم رعایت حریم حفاظتی الزامی خواهد بود.

بررسی و تحلیل عوامل تعیین کننده کیفیت محیط مسکونی در محلات سنتی و جدید- نمونه موردی: محلات سنگلج و نفت در تهران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده هنر و معماری 1390
  صالح کسلخه   هاشم داداشپور

زندگی امروز در شهرها با مسائل و چالش های بی شماری روبروست. در حال حاضر از یکسوی محلات سنتی و قدیمی با مسائل عدم کارآمدی در شرایط جدید مواجه هستند و از سوی دیگر بسیاری از محلات شکل گرفته در چند دهه اخیر از معیارها و شرایط زندگی مطلوب انسانی فاصله گرفته اند. تمامی این مسائل و مشکلات خود را در محیط زندگی و سکونت افراد ساکن در این محلات نشان می دهند. این پژوهش به دنبال شناسایی عوامل تشکیل دهنده کیفیت محیط مسکونی و سنجش آن در محیط سنتی ( محله سنگلج) و جدید (محله نفت) به طور خاص و در فضای محلی به طور عام است. روش مورد استفاده در این پژوهش مبتنی بر رهیافتی عینی - ذهنی است که در آن سنجش کیفیت محیط بر مبنای ادراک ساکنان و ویژگی های عینی موجود صورت می گیرد. برای هر یک از روش های سنجش یک پایگاه داده با استفاده از پیمایش میدانی در سنجش ذهنی و پایگاه داده های مکانی در سنجش عینی تشکیل می شود. تحلیل داده های ذهنی با استفاده از روش های آماری (همبستگی ها، رگرسیون چند مرتبه ای و ...) و تحلیل داده های عینی با استفاده از تحلیل فضایی شاخص ها صورت می گیرد. نتایج ارزیابی ها نشان می دهد که به طور کلی کیفیت محیط در بعد ذهنی و عینی در محله جدید بیشتر از محله سنتی است. اما بررسی زیر شاخص ها و عوامل تعیین کننده کیفیت محیط نشان می دهد که هر یک از محلات در برخی از ویژگی ها وضعیت مطلوب تری را دارا هستند. این مطلوبیت در محله سنتی در شاخص های عملکردی-ساختاری و در محلات جدید در شاخص های کالبدی-فضایی است. تفاوت میان کیفیت عینی و ذهنی در محله نفت بیش از محله سنگلج است. این مسئله نشان دهنده بالاتر بودن سطح انتظارات و توقعات ساکنان محله جدید در مقایسه با محله سنتی است.