نام پژوهشگر: یداله زرگر
الهام مظفری پور سی سخت یداله زرگر
چکیده: هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش متغیرهای فاجعه سازی درد، اضطراب درد، روان رنجورخویی، حمایت اجتماعی، راهبردهای مقابله و در پیش بینی ناتوانی عملکردی در بیماران رماتیسمی بود. به این منظور یک گروه نمونه 151 نفری از بیماران مبتلا به روماتیسم با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند، پرسشنامه های مقیاس فاجعه سازی درد (pcs)، مقیاس علایم اضطراب درد (pass-20)، خرده مقیاس روان رنجورخویی پرسشنامه شخصیتی آیزنک (epq-r)، خرده مقیاس حمایت اجتماعی مقیاس سنجش تأثیر آرتریت (aims2)، پرسشنامه راهبردهای مقابله (csq)، مقیاس سنجش تأثیر آرتریت (aims2)، توسط افراد داوطلب تکمیل شدند. برای تحلیل داده ها از رگرسیون چند متغیری استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد که متغیرهای پژوهش قادر به تبیین 24/0 تا 38/0 واریانس ناتوانی عملکرد و مولفه های ناتوانی عملکردی (عملکرد جسمانی، علایم درد و عملکرد هیجانی) بودند. یافته های پژوهش حاضر، از نقش عوامل روان شناختی ـ اجتماعی در پیش بینی وضعیت عملکردی در بیماران مبتلا به روماتیسم حمایت می کند.
فرنگیس دمهری ایران داودی
چکیده این پژوهش به منظور مقایسه نمیرخ بالینی mmpi-2 دانشجویان با صفات طیف اوتیسم بالا و پائین شاغل به تحصیل در دانشگاه یزد اجرا گردید. نمونه شامل 738 دانشجو دانشگاه یزد بود که به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه های ضریب طیف اوتیسم، فرم بلند mmpi-2 و پرسشنامه شخصیتی نئوneo-ffi بود. برای تحلیل داده ها از روش مانوا استفاده شد. نتایج مانوا (14/15=f، 001/0>p ) حاکی از معنادار بودن روابط بود و تحلیل واریانس نشان داد که دانشجویان دارای صفات طیف اوتیسم بالا، نسبت به دانشجویان با صفات طیف اوتیسم پائین، در تمام خرده مقیاس های بالینی به جز مقیاس هیپومانیا، نمره بالاتری داشتند. می توان این گونه نتیجه گرفت که دانشجویان با صفات طیف اوتیسم بالا، نسبت به دانشجویان با صفات طیف اوتیسم پائین، نشانه هایی بیشتری از مشکلات جسمانی، اضطراب، وسواس جبری، افسردگی و اسکیزوفرنیا را گزارش می کنند. از سوی دیگر دانشجویان دارای صفات طیف اوتیسم بالا، در خرده مقیاس نابسامدی نمره بالاتر و در خرده مقیاس اصلاح از خرده مقیاس های روایی mmpi-2 نمره پائین تری می گیرند، اما در مقیاس دروغ یاب تفاوتی بین دو گروه وجود نداشت.
سحر صیاد یداله زرگر
هدف از پژوهش حاضر بررسی همه گیر شناسی افکار بدشکلی بدنی و اثربخشی درمان شناختی- رفتاری گروهی بر کاهش اختلال بدشکلی بدنی و حساسیت بین فردی دانش آموزان دختر دبیرستانی شهر اهواز بود. این بررسی یک مطالعه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون، با گروه کنترل بود. نمونه اولیه شامل 800 نفر دانش آموزی بودند که با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند به مقیاس اصلاح شده وسواسی جبری یل- براون برای اختلال بدشکلی بدنی و خرده مقیاس حساسیت بین فردی فهرست 90 نشانه ای، پاسخ دادند که از بین آن ها کسانی که نمره بالا در مقیاس اصلاح شده وسواسی- جبری یل- براون برای اختلال بدشکلی بدنی داشتند انتخاب و مورد مصاحبه تشخیصی برای اختلال بدشکلی بدنی قرار گرفتند، سپس 30 نفر از کسانی که تشخیص اختلال بدشکلی گرفتند به طور تصادفی انتخاب شده و در دو گروه( 15 نفره) کنترل و آزمایش تقسیم شدند. سپس درمان شناختی- رفتاری در 12 جلسه 60 دقیقه ای بر روی گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با استفاده نرم آفزار spss تحلیل شدند. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان دادند افکار بدشکلی بدنی در میان دانش آموزان شیوع نسبتاً بالایی دارد، هم چنین درمان شناختی- رفتاری گروهی، درمانی اثر بخش در کاهش اختلال بدشکلی بدنی و حساسیت بین فردی است.
معصومه حاتمی سربرزه سودابه بساک نژاد
هدف پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی درمان گروهی شناختی-رفتاری بر کاهش علائم درآمیختگی فکر- عمل، فرونشانی افکار و احساس گناه دانشجویان دختر دانشگاه شهید چمران بود. ابتدا، با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای 518 دانشجوی دختر مقطع کارشناسی انتخاب شدند و سه مقیاس درآمیختگی فکر-عمل، فرونشانی افکار و احساس گناه را تکمیل نمودند. سپس، 32 آزمودنی که در هر سه مقیاس نمره بالاتر از یک انحراف معیار داشتند، به شکل تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل گماشته شدند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه تحت درمان گروهی شناختی-رفتاری قرار گرفت در حالی که گروه کنترل هیچ درمانی دریافت نکرد. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری spss تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که شرکت کنندگان گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در هر سه متغیر درآمیختگی فکر-عمل، فرونشانی افکار و احساس گناه نسبت به گروه کنترل کاهش معنی داری را نشان دادند. بر اساس یافته های این پژوهش، درمان شناختی-رفتاری موجب کاهش علائم درآمیختگی فکر-عمل، فرونشانی افکار و احساس گناه در جمعیت غیر بالینی می شود.
اعظم آقاجانی افجدی سودابه بساک نژاد
هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کیفیت خواب و کیفیت زندگی دانشجویان دختر دانشگاه شهید چمران اهواز دارای کیفیت خواب نامطلوب بود. ابتدا با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای 500 دانشجوی دختر مقطع کارشناسی انتخاب شدند و سه پرسشنامه کیفیت خواب پیتزبورگ، پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت و پرسشنامه جمعیت شناختی را تکمیل نمودند. در مرحله دوم از بین 321 نفر که دارای کیفیت خواب نامطلوب بودند 30 نفر به صورت تصادفی انتخاب و در دو گروه (آزمایشی و کنترل) گماشته شدند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه تحت گروه درمانی قرار گرفت در حالی که گروه کنترل هیچ درمانی دریافت نکرد. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری spss تحلیل شدند. نتایج نشان داد که درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی به صورت معنی داری کیفیت خواب را بهبود بخشیده است اما بر کیفیت زندگی تاثیر نداشته است. این یافته ها نشان می دهد که درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی می تواند برای افراد دارای کیفیت خواب نامطلوب مفید باشد.
مازیار عندلیب سودابه بساک نژاد
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین متغیر های اضطراب اجتماعی، سبک های دلبستگی، باورهای غیر منطقی، هوش هیجانی و ابراز وجود با احساس غربت در دانشجویان دانشگاه شهید چمران می باشد. جامعه آماری این مطالعه شامل کلیه دانشجویان دانشگاه شهیدچمران اهواز، در سال تحصیلی 90-1389، می باشد. از این جامعه آماری نمونه ای به تعداد 300 نفر با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای برای آزمون فرضیه ها انتخاب شدند. برای سنجش متغیرهای مورد مطالعه از پرسشنامه های احساس غربت، ترس از ارزیابی منفی، افکار غیرمنطقی خودکار، مقیاس هوش هیجانی، سبک دلبستگی، ابراز وجود و برای تحلیل داده ها از روش ضریب همبستگی و رگرسیون چند متغیری استفاده شد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که: (الف) بین متغیر های اضطراب اجتماعی، سبک های دلبستگی، افکار غیرمنطقی خودکار، مقیاس هوش هیجانی و احساس غربت در دانشجویان دانشگاه شهید چمران رابطه معنی داری وجود دارد اما بین ابراز وجود و احساس غربت رابطه معنی داری وجود ندارد (ب) بین متغیرهای اضطراب اجتماعی، سبک های دلبستگی، تفکر غیر منطقی و هوش هیجانی با احساس غربت در دانشجویان غیر بومی دانشگاه شهید چمران رابطه چندگانه وجود دارد و نتایج نشان می دهدکه 23/0 واریانس احساس غربت توسط اضطراب اجتماعی، سبک های دلبستگی، تفکر غیر منطقی و هوش هیجانی تبیین می شود.
راضیه محمدی بهرام آبادی یداله زرگر
هدف این پژوهش بررسی فرایندهای خانواده، صفات شخصیت والدین و سلامت روان والدین به عنوان پیش بین های مشکلات رفتاری در دانش آموزان پایه دوم دبیرستان شهر یاسوج بود. جامعه ی آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پایه دوم دبیرستان های شهر یاسوج در سال تحصیلی 89-88 بود. نمونه اولیه پژوهش به حجم 590 نفر به روش خوشه ای مرحله ای از 38 دبیرستان دخترانه و پسرانه شهر یاسوج انتخاب شد. از این میان افرادی که نمره ی آن ها در آزمون مشکلات رفتاری آشنباخ (ysr)، مساوی و بالاتر از یک انحراف معیار از میانگین بود، به عنوان گروه دارای مشکلات رفتاری (75n=) و افرادی که نمره ی آن ها در این آزمون، مساوی و پایین تر از یک انحراف معیار از میانگین بود، به عنوان گروه بدون مشکلات رفتاری (75n=) انتخاب شدند. این دو گروه پرسشنامه فرایندهای خانواده، فرم ویژه ی فرزندان، و پدر و مادر آن ها پرسشنامه فرم کوتاه شخصیت نئو و سلامت عمومی را تکمیل نمودند. داده های حاصل از پژوهش با استفاده از روش تحلیل تمایز مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها بیانگر این بود که ترکیب خطی متغیرهای فرایندهای خانواده، صفات شخصیتی پدر، صفات شخصیتی مادر، سلامت روان پدر و سلامت روان مادر قادر است مشکلات رفتاری را در دانش آموزان پایه دوم دبیرستان شهر یاسوج در سال تحصیلی 89-88 پیش بینی نماید.
صدراله نادری دره شوری مهناز محرابی زاده هنرمند
چکیده هدف از پژوهش حاضر ارزیابی تاثیر بازی درمانی گروهی بر رشد اجتماعی کودکان مبتلا به اوتیسم مرکز بهشت شهر اهواز بود. طرح این پژوهش ازنوع آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. شرکت کنندگان شامل 10 کودک مبتلا به اوتیسم (6 پسر و4 دختر )، با سنین بین 6 سال و6 ماه تا 9سال و چهار ماه (میانگین 7 سال و 5 ماه و انحراف معیار 809/)، بودند، که به طور تصادفی به دو گروه (آزمایش و کنترل) تقسیم شدند. هرگروه شامل 5 کودک بود. 12 جلسه بازی درمانی به عنوان روش مداخله ای در گروه آزمایش مورد استفاده قرار گرفت. u مان –ویتنی برای تحلیل داده ها مورد استفاده قرار گرفت. ابزار مورد استفاده در پژوهش مقیاس رشد اجتماعی واینلند بود که توسط مادران کودکان تکمیل شد. نتایج آزمون نشان داد که بازی درمانی رشد اجتماعی کودکان مبتلا به اوتیسم گروه آزمایش را در مقایسه با گروه کنترل افزایش می دهد(05/0p=<).
مریم مردانی ولندانی یداله زرگر
در پژوهش حاضر اثر بخشی مداخله شناختی-رفتاری بر کمال گرایی و احساس گناه مورد بررسی قرار گرفت. این پژوهش از نوع آزمایشی به صورت پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری در پژوهش حاضر عبارت است از تمامی دانشجویان موسسه آموزش عالی دانش پژوهان اصفهان که در سال تحصیلی 91-90، به تحصیل اشتغال داشتند. نمونه اولیه شامل 449 نفر دانشجو بود که به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند و به پرسشنامه کمال گرایی اهواز و آزمون احساس گناه آیزنک پاسخ دادند. از بین آن ها کسانی که نمره بالاتر از یک انحراف معیار در پرسشنامه کمال گرایی و احساس گناه داشتند، انتخاب شدند. سپس 30 نفر از کسانی که دارای کمال گرایی و احساس گناه بالا تشخیص داده شدند به طور تصادفی انتخاب شده و به دو، گروه کنترل و گروه آزمایش تقسیم شدند. سپس 8 جلسه 90 دقیقه ای مداخله شناختی-رفتاری بر روی گروه آزمایش اجرا شد. پس از پایان مداخله از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. داده های حاصل از پژوهش با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چند متغیری (mancova) مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل نشان داد که مداخله شناختی-رفتاری به شیوه گروهی باعث کاهش کمال گرایی و احساس گناه در دانشجویان شده است. این نتایج در دوره پیگیری کماکان ادامه داشت.
سحر پاک سودابه بساک نژاد
در پژوهش حاضر تأثیر آموزش مهارت های اجتماعی بر غربت زدگی، هوش هیجانی و حساسیت بین فردی دانشجویان دختر مورد بررسی قرار گرفت. این پژوهش از نوع آزمایشی به صورت پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری در پژوهش حاضر عبارت است از تمامی دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز که در سال تحصیلی 90-91، به تحصیل اشتغال داشتند. نمونه اولیه این پژوهش شامل 264 نفر بودند که با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های غربت زدگی و هوش هیجانی و خرده مقیاس حساسیت بین فردی scl-90-r پاسخ دادند. سپس 30 نفر از بین کسانی که نمره ی غربت زدگی و حساسیت بین فردیشان بالاتر از یک انحراف معیار از میانگین و نمره ی هوش هیجانیشان پایین تر از یک انحراف معیار از میانگین بود، انتخاب شده و به دو، گروه آزمایش و گروه کنترل تقسیم شدند. سپس 10 جلسه (60 دقیقه ای) آموزش مهارت های اجتماعی بر روی گروه آزمایش اجرا شد. پس از پایان مداخله از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. داده های حاصل از پژوهش با استفاده از روش تحلیل کواریانس چند متغیری (mancova) مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل نشان داد که آموزش مهارت های اجتماعی موجب کاهش غربت زدگی و حساسیت بین فردی و افزایش هوش هیجانی گروه آزمایش شده است.
یحیی اکبری شایه مهناز مهرابی زاده هنرمند
چکیده: هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر درمان آرام سازی عضلانی همراه با پسخوراند زیستی بر کاهش علائم سردرد و افزایش کیفیت زندگی دانشجویان مبتلا به سردرد میگرن دانشگاه شهید چمران اهواز است. پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و گروه گواه میباشد. نمونه گیری در این پژوهش در دو مرحله انجام گرفت. ابتدا برای همهگیر شناسی این بیماری تعداد 700 نفر از دانشجویان به صورت تصادفی چند مرحلهای انتخاب شدند و با استفاده از پرسشنامه میگرن اهواز (amq) تعداد 101 نفر با نمره بالا شناسایی شدند. در مرحله بعد تعداد 30 نفر از این افراد با انجام مصاحبه بالینی و در نظر گرفتن معیارهای ورود به پژوهش انتخاب شدند و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل مقیاس علائم سردرد و پرسشنامه کیفیت زندگی بیماران میگرن بود. در مورد گروه آزمایش مداخله درمانی شامل 8 جلسه آرام سازی عضلانی پیش رونده به همراه پسخوراند زیستی حرارت پوست اجرا گردید، در حالی که آزمودنیهای گروه گواه در لیست انتظار قرار گرفتند و پس از اتمام روند پژوهش یک جلسه آموزش آرام سازی عضلانی را گذراندند. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از آزمونهای تحلیل واریانس چند متغیری (manova) و آزمون u من ویتنی استفاده شد. نتایج حاصل نشان داد که بین دو گروه از لحاظ علائم سردرد، کیفیت زندگی و خرده مقیاسهای علائم سردرد تفاوت معنیداری به نفع گروه آزمایش وجود دارد. بنابراین میتوان گفت درمان آرام سازی همراه با پسخوراند زیستی در کاهش علائم سردرد و بهبود کیفیت زندگی دانشجویان گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه موثر بوده است.
زهرا دهقانی زاده یداله زرگر
هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی مدیریت استرس به شیوه شناختی- رفتاری بر سوء هاضمه عملکردی و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سوء هاضمه عملکردی مراجعه کننده به کلینیک های گوارشی شهر اهواز بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه بیماران مبتلا به سوء هاضمه عملکردی مراجعه کننده به کلینیک های گوارشی اهواز می باشد.نمونه پژوهش به روش در دسترس انتخاب شد. بدین ترتیب که، 30 نفر از بین 50 نفر افراد مراجعه کننده به کلینیک های گوارشی شهر اهواز که پس از هماهنگی با پزشک متخصص گوارش به پژوهشگر ارجاع داده شدند، با تکمیل شاخص بررسی بیماری، ndi (nepean dyspepsia index) جهت ارزیابی علائم و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سوء هاضمه عملکردی و مصاحبه تشخیصی نیمه ساختاریافته در این پژوهش شرکت کردند، به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش 10 جلسه مدیریت استرس به شیوه شناختی- رفتاری دریافت کردند. ولی روی گروه کنترل هیچ درمانی صورت نگرفت. پس از پایان مداخله، از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. طرح پژوهش نیمه تجربی، از نوع پیش آزمون، پس آزمون، پیگیری با گروه کنترل بود. داده های حاصل از پژوهش با استفاده از روش تحلیل کواریانس چند متغیری (mancova) و تحلیل کواریانس یک متغیری (ancova) مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها بیانگر این بود که مداخله مورد استفاده، در کاهش علائم سوء هاضمه عملکردی (001/0>p) و بهبود کیفیت زندگی (001/0>p) موثر واقع شده است. به علاوه، پیگیری با فاصله یک ماهه، سودمندی مدیریت استرس به شیوه شناختی- رفتاری را بر علائم سوء هاضمه عملکردی (001/0>p) و کیفیت زندگی (001/0>p) نشان داد.
سیمین غلامرضایی یداله زرگر
پژوهش کنونی به منظور بررسی تاثیر روان درمانی بین فردی بر علائم اختلال خوردن، عزت نفس حالت، عملکرد روانی- اجتماعی و ترس از ارزیابی منفی در دانشجویان دختر دانشگاه لرستان انجام شده است. جامعه آماری کلیه دانشجویان دختر مشغول به تحصیل دانشگاه لرستان در سال تحصیلی90-91 با جمعیت 4810 نفر بودند که از میان آنها تعداد 641 نفر دانشجو به صورت تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند و از بین آنها 36 دانشجوکه نمره آنها بالاتر از یک انحراف معیار از میانگین پرسشنامه نگرش خوردن بود انتخاب شدند. گروه آزمایش 14 جلسه مداخله گروهی دریافت کردند. گروه کنترل هیچگونه مداخله ای دریافت نکردند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل آزمون نگرش خوردن گارنر و گارفینکل، مقیاس عزت نفس هیترتون و پولیوی، پرسشنامه ارزیابی آسیب بالینی بن و فیربرن و مقیاس ترس از ارزیابی منفی لیری بود. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیری (مانوا) انجام شد. نتایج نشان داد روان درمانی بین فردی باعث بهبود علائم اختلال خوردن، عزت نفس حالت، عملکرد روانی ـ اجتماعی و کاهش ترس از ارزیابی منفی در دانشجویان دختر گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه شده است.
مهدی زمستانی ایران داودی
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان گروهی فعال سازی رفتاری و فراشناختی بر علایم افسردگی، اضطراب و راهبردهای شناختی تنظیم هیجان (شامل خودسرزنشی، پذیرش، نشخوار فکری، بازارزیابی مثبت و فاجعه سازی) در دانشجویان افسرده بود. در یک طرح نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل، تعداد 41 نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز پس از ارزیابی بالینی اولیه و احراز شرایط پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی به سه گروه درمان فعال سازی رفتاری (13 نفر)، درمان فراشناختی (14 نفر) و گروه کنترل (14 نفر) تخصیص یافتند. گروه های آزمایشی 8 جلسه درمان هفتگی فعال سازی رفتاری و یا فراشناختی را دریافت داشتند. ابزارهای مورد استفاده پرسشنامه افسردگی بک، پرسشنامه اضطراب بک و پرسشنامه راهبردهای شناختی تنظیم هیجان بودند که در سه مرحله ی قبل از مداخله، پایان مداخله و پیگیری 2 ماهه تکمیل شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چند متغیری استفاده شد. نتایج آزمون بونفرونی نشان داد که هر دو درمان فعال سازی رفتاری و فراشناختی به طور مساوی بر علایم افسردگی و اضطراب اثربخش بودند. با این حال، تکنیک های درمانی با توجه به اثربخشی شان بر جنبه های مختلف تنظیم هیجان مانند بازارزیابی مثبت و فاجعه سازی به لحاظ آماری با هم متفاوت بودند؛ بدین صورت که درمان فراشناختی در مقایسه با درمان فعال سازی رفتاری در تعدیل این راهبردها اثربخش تر بود. در پیگیری 2 ماهه نیز نتایج درمانی کمابیش باقی مانده بودند؛ به جز متغیر پذیرش، که بازگشت نمره ها در گروه درمان فعال سازی رفتاری بیشتر از درمان فراشناختی بود. با توجه به اثربخشی هر دو درمان بر علایم افسردگی، اضطراب و نیز راهبردهای شناختی تنظیم هیجان، درمان گروهی فعال سازی رفتاری و یا فراشناختی می توانند برای مراجعینی که جهت دریافت درمانی اثربخش و مقرون به صرفه به مراکز مشاوره دانشجویی مراجعه می کنند گزینه ی درمانی مناسبی باشند.
واحدی کوجنق حسین یداله زرگر
هدف از انجام این پژوهش بررسی و مقایسه اثر بخشی درمان نوروفیدبک و دارو درمانی در بهبود نشانه های مرضی و بهبود عملکرد مداوم پسران مبتلا به اختلال کمبودتوجه-بیش فعالی(adhd) در شهر تبریز بود. در این مطالعه شبه تجربی، جامعه آماری این پژوهش، شامل دانش آموزان 7 تا 14 ساله مبتلا به adhd شهر تبریز بود. از بین کودکان adhd، پس از انجام ارزیابی های بالینی توسط روان شناس تعداد 30 کودک به شیوه در دسترس انتخاب شدند. این تعداد بر اساس رضایت خانواده، در دو گروه 15 نفره تقسیم شدند. گروه اول یک دوره درمان نوروفیدبک را در طول 2 ماه و به صورت 3 جلسه 45 دقیقه در هفته، در مجموع 20 جلسه طی کرد. گروه دوم در طول همین مدت دارودرمانی را طی کرد. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش شامل ملاک های dsmiv-tr ، پرسشنامه نشانه های مرضی csi-4 و نسخه ی رایانه ای آزمون عملکرد مداوم (tova) بود. تحلیل نتایج با استفاده از روش تحلیل واریانس مکرر و تحلیل کواریانس صورت گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که درمان های نوروفیدبک و دارودرمانی موجب بهبود نشانه های مرضی و عملکرد مداوم کودکان مبتلا به اختلال کمبودتوجه-بیش فعالی می شود. اثر بخشی این درمان در هر دو متغیر هم در مرحله پس آزمون و هم پیگیری مورد تایید قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که بین اثربخشی دارو درمانی و درمان نوروفیدبک در بهبود نشانه های مرضی، و عملکرد مداوم کودکان مبتلا به اختلال کمبودتوجه-بیش فعالی تفاوت وجود دارد. نتایج تحقیق نشان داد که نشانه های مرضی گروه درمان نوروفیدبک در پس آزمون کاهش بیشتری پیدا کرده است. در مقایسه اثرات دو روش درمانی در بهبود عملکرد مداوم، نتایج تحقیق نشان داد که عملکرد مداوم آزمودنی های گروه دارودرمانی به طور معنی داری نسبت به گروه درمان نوروفیدبک افزایش داشته است. در مقایسه اثربخشی دو درمان در مرحله پیگیری تفاوت در اثر بخشی دو رویکرد درمانی در مورد نشانه های مرضی تایید نشد. اما در مورد عملکرد مداوم همچنان دارو درمانی نتایج بهتری را به دنبال داشت. در بررسی بیشتری که بر روی اثرات دونوع مداخله درمانی بر روی عملکرد مداوم صورت گرفت، نتایج تحقیق نشان داد که درمان نوروفیدبک در کاهش خطاهای مربوط به توجه (خطای غفلت) و دارودرمانی در کاهش خطاهای مربوز به تکانش گری (خطای ارتکاب) اثرات بهتری داشته است.
هانی رحیمی یداله زرگر
بیماری مولتیپل اسکلروزیس (ام اس) یکی از شایع ترین بیماری های میلین زدای سیستم عصبی مرکزی است که عوارض و مشکلات آن، فشار روانی شدیدی در بیماران ایجاد می کند. هدف از پژوهش حاضر، تعیین تأثیر آموزش مدیریت استرس بر خستگی مزمن و سبک های مقابله در بیماران مبتلا به ام اس است. طرح پژوهش از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه آزمایش و کنترل می باشد. جامعه ی آماری شامل کلیه ی بیماران مبتلا به ام اس عضو انجمن ام اس شهر اهواز بود که 100 نفر از آنان به صورت در دسترس انتخاب شده و از میان این نمونه، 32 بیماری که نمره ی مقیاس خستگی کروپ بیشتری داشتند، به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گماشته شدند (هر گروه 16 نفر). مداخله ی آموزش مدیریت استرس به صورت گروهی، طی 10 جلسه بر روی بیماران گروه آزمایش اجرا شد و در این فاصله، هر دو گروه، درمان های معمول پزشکی را نیز دریافت کردند. جهت تجزیه و تحلیل نتایج از روش های آماری توصیفی و تحلیل کوواریانس استفاده گردید. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که بین گروه آزمایش و گروه کنترل از لحاظ خستگی و سبک های مقابله ای مسأله مدار، هیجان-مدار و روی آوردن به اجتماع تفاوت معنی داری در سطح آماری 001/0>p وجود دارد، اما در خصوص سبک مقابله ی اجتنابی، این تفاوت معنی دار نبود. بنابراین، آموزش مدیریت استرس به شیوه ی شناختی- رفتاری می-تواند موجب کاهش خستگی و تغییر سبک مقابله ای در بیماران مبتلا به ام اس شود.
رحیم ربیعی نژاد یداله زرگر
هدف پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی برنامه رایانهای تعدیل سوگیری شناختی بر تحریف شناختی، اجتناب شناختی و علائم اضطراب اجتماعی دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز بود. در این پژوهش ابتدا از کسانی که بصورت داوطلبانه اعلام آمادگی کردند، مصاحبه نیمه ساختار یافته در مورد اضطراب اجتماعی و تکلیف رایانهای سوگیری تفسیر به عمل آمد. در نهایت 34 نفر جهت شرکت در پژوهش به طور تصادفی در دو گروه (آزمایش و کنترل) 17 نفری قرار گرفتند. همه ی افراد شرکت کننده در پژوهش به مقیاس تحریف شناختی، پرسشنامه اجتناب شناختی و مقیاس اضطراب اجتماعی، پاسخ دادند. گروه آزمایش به مدت 4 جلسه تحت برنامه رایانهای تعدیل سوگیری شناختی قرار گرفت و سپس در مرحله پس آزمون ، هر دو گروه به پرسشنامههای پژوهش پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل کوواریانس چند متغیری در نرم افزار spss نسخه نوزدهم مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که تعدیل سوگیری شناختی باعث کاهش معنی دار تحریفهای شناختی و علائم اضطراب اجتماعی در افراد گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شده است. اما در متغیر اجتناب شناختی، تفاوت معنی داری بین گروه آزمایش و گروه کنترل یافت نشد. این یافته ها نشان می دهد که برنامه رایانهای تعدیل سوگیری شناختی می تواند به عنوان یک مداخله مبتنی بر رایانه مفید و نو، در کنار سایر رویکردهای بالینی موجود در حوزه درمان اضطراب اجتماعی بکار گرفته شود.
محمدرضا برنا مهناز مهرابی ذاده هنرمند
هدف پژوهش حاضر تعیین تعیین توان پیش بین کنندگی ویژگی های شخصیتی روان نژندی، برون گرایی، بازبودن نسبت به تجربه، توافق پذیری و وجدانی بودن، راهبردهای شناختی مثبت و منفی تنظیم هیجان، سبک های دلبستگی و سیستم های مغزی-رفتاری به عنوان پیش بین های آمادگی فعال و غیر فعال به اعتیاد و تکانشگری در دانشجویان بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان مرد دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز، که در سال تحصیلی 93-92 در این دانشگاه مشغول به تحصیل بودند. نمونه این پژوهش را تعداد 360 دانشجو که با استفاده از روش تصادفی طبقه ای و از میان دانشکده های مختلف انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش مقیاس آمادگی به اعتیاد، مقیاس تکانشگری بارت، پرسشنامه پنج عاملی شخصیت، پرسشنامه دلبستگی بزرگسالان هازان و شیور، پرسشنامه سیستم های مغزی/رفتاری و پرسشنامه راهبردهای شناختی تنظیم هیجان بود. طرح پژوهش حاضر، توصیفی و از نوع همبستگی بود. برای تحلیل فرضیه های آماری از روش های همبستگی خطی پیرسون، همبستگی کاننی و رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج آزمون فرضیه نشان داد که قوی ترین رابطه را در بعد اول کاننی، می توان بین متغیر تکانش گری از متغیرهای مجموعه اول (وابسته) و سیستم فعال ساز رفتاری از متغیرهای مجموعه دوم (مستقل) در نظر گرفت. یعنی، فردی که سیستم فعال ساز رفتاری بالاتری دارد، تکانش گری بیشتری نیز خواهد داشت. سطح معنی داری قابل قبول نیز برابر 05/0 در نظر گرفته شد
صادق ضرغامی ایران داودی
پژوهش حاضر به منظور تعیین رابطه مولفه های معنویت با نیمرخ روانی بر اساسmmpi-ii در دانشجویان دانشگاه شهیدچمران اهواز اجرا گردید. نمونه شامل 321 نفراز دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز بود، که از طریق فراخوان و به روش نمونه گیری در دسترس برای شرکت در پژوهش انتخاب گردید. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه شخصیتی چند وجهی مینه سوتا-2 و مقیاس سنجش نگرش معنوی بود. در این پژوهش به منظور تحلیل داده ها از همبستگی متعارف استفاده شد. یافته ها نشان داد که ترکیب خطی مقیاس های بالینی پرسشنامه شخصیتی چند وجهی مینه سوتا 2 به وسیله ترکیب خطی متغیرهای پیش بین قابل پیش بینی است. نتایج تحلیل های رگرسیون چندگانه نیز نشان داد که همه خرده مقیاس های بالینی mmpi-ii به صورت جداگانه توسط مولفه های معنویت قابل پیش بینی هستند.
کرامت کرامتی عبدالزهرا نعامی
پژوهش حاضر به منظور بررسی تاثیر درمان شناختی – رفتاری گروهی کودک و مادر – کودک بر علائم اضطراب اجتماعی، عزت نفس و جرات ورزی دانش آموزان پسر پایه های پنجم و ششم شهر اهواز انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر پایه های پنجم و ششم بودند که ابتدا از طریق نمونه گیری در دسترس 62 نفر از دانش آموزان دارای اضطراب اجتماعی شناسایی و بعد از مصاحبه تشخیصی 36 نفر به طور تصادفی در سه گروه (کودک، مادر – کودک و گواه) گمارده شدند.گروه کودک در 10 جلسه درمان گروهی شناختی – رفتاری هفتگی شرکت کردند و مادران گروه مادر – کودک علاوه بر این 10 جلسه در 6 جلسه هفتگی حاضر شدند. در حالی که گروه گواه در هیچ جلسه درمانی شرکت داده نشدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس اضطراب اسپنس فرم کودک، خرده مقیاس جرات ورزی سیاهه اضطراب و فوبی اجتماعی و مقیاس عزت نفس روزنبرگ بود. شیوه های آماری مورد استفاده شامل شاخص های توصیفی (میانگین، انحراف استاندارد و فراوانی)،ضریب همبستگی، تحلیل واریانس چند متغیری و تحلیل واریانس یک راهه بود. دانش آموزان در سه مرحله (قبل از مداخله، پس از مداخله و دو ماه بعد از اتمام درمان) بر اساس سه متغیر وابسته مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که هر دو گروه درمانی از نظر هر سه متغیر وابسته نسبت به گروه گواه عملکرد بهتری داشتند. و در مرحله پیگیری اثر هر دو شیوه درمان بر اضطراب اجتماعی پایدار بود ولی در مورد متغیر عزت نفس درمان شناختی - رفتاری گروهی مادر – کودک موثر واقع شده بود. اثر شیوه های درمانی بر جرات ورزی در هر دو گروه در مرحله پیگیری تداوم نداشت.
لیلا بخشی سورشجانی عبدالزهرا نعامی
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان شناختی-رفتاری توأم با مدیریت رفتار مادران در کاهش افسردگی مادران و علائم نارسایی توجه-بیش فعالی کودکان 10-7 سال است. جامعه آماری شامل مادران افسرده کودکان 10-7 سال مبتلا به اختلال نارسایی توجه –بیش فعال است. شرکت-کنندگان پژوهش 24 نفر از مادران مبتلا به افسردگی هستند که کودکان آنان مبتلا به اختلال نارسایی توجه-بیش فعالی می¬باشند¬. این نمونه با روش تصادفی چند مرحله¬ای انتخاب و در گروه آزمایش وگروه گواه گمارده شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه افسردگی بک¬، پرسشنامه کانرز والدین و مصاحبه تشخیصی و مشاهده طبیعی رفتار کودک بودند. گروه آزمایش 18 جلسه مداخله گروهی دریافت کردند. نتایج مانکوا در پس¬آزمون نشان داد، میانگین نمره¬ افسردگی مادران گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل کاهش یافته ولی میانگین نمره¬های علائم اختلال نارسایی توجه-بیش فعالی کودکان کاهش معنی¬داری نداشته است. علاوه برآن، میانگین نمره¬های افسردگی و علائم اختلال نارسایی توجه –بیش فعالی در پی¬گیری در مقایسه با گروه کنترل کاهش معنی دار نشان داده است.