نام پژوهشگر: محمدحسین سرایی
سکینه فرمانی رضا مستوفی الممالکی
اقامت و پذیرایی یکی از بخش های بزرگ صنعت گردشگری محسوب می شود که شامل پذیرایی و عرضه ی مواد غذایی به میهمانان و مسافران بوده و از نظر اشتغال زایی و درآمد، بخش بزرگی را تشکیل می دهد. این تأسیسات یکی از نیازهای ثانویه بخش گردشگری است که هر شهر بزرگ و توریستی به آن نیاز دارد و به عنوان مبدأ و مقصد گردش های روزانه در شهر از اهمیت بسیار برخوردار است. این تأسیسات هسته اصلی فعالیت های گردشگر را تشکیل می دهد و با در نظر گرفتن میزان خدمات واحدهای اقامتی مانند درجه و کیفیت مراکز، خدمات بهداشتی و استاندارد، نزدیکی به محل و مقصد مورد نظر که هدف نهایی سفرگردشگر است، نقش مهمی در افزایش ماندگاری گردشگر در شهر دارند. شیراز مرکز استان فارس یکی از کلان شهرهای ایران و یکی از مهمترین شهرهای توریستی ایران است. این شهر از لحاظ گردشگری و جذب توریست از مهمترین شهرهای کشور است با توجه به اینکه شهر شیراز دارای توان های بسیار زیاد و متنوع و حجم زیاد گردشگر می باشد، آن چنان که باید و شاید نتوانسته است از این صنعت به عنوان یک منبع درآمد استفاده کند. عوامل گوناگونی در این مسئله دخیل هستند که به نظر ضعف و نارسایی امکانات اقامتی یکی از عوامل مهم است. در این مطالعه سعی شده است که مسایل کمی و کیفی مراکز اقامتی واقع در شهر شیراز مورد بررسی قرار گیرد. نوع تحقیق کاربردی- توسعه ای و روش بررسی آن توصیفی- تحلیلی می باشد. مسایل کمی با استفاده از آمارهای موجود و مسایل کیفی با استفاده از مدل سروایمپرف مورد تحلیل قرار گرفت. ابزار جمع آوری داده های کیفی پرسشنامه می باشد. با استفاده از فرمول کوکران 367 نفر به عنوان حجم نمونه آماری محاسبه گردید. به روش تصادفی 293پرسشنامه بین گردشگران داخلی و 74 پرسشنامه بین گردشگران خارجی توزیع گردید. واحدهای اقامتی جهت توزیع پرسشنامه با استفاده از نمونه گیری خوشه ای انتخاب گردید. تحلیل آماری یافته های پرسشنامه با استفاده از spss و با روش های آماری مناسب انجام شد. بر اساس نتایج تحقیق: - تعداد واحدهای اقامتی در بعضی فصول و ماه ها با تعداد گردشگر متناسب و در بعضی دیگر این تناسب وجود ندارد. - کیفیت مراکز اقامتی در شهر شیراز در همه ابعاد به خصوص کارکنان و سیستم اداری و پذیرش پایین بوده و کمتر از انتظار گردشگران می باشد و این مسئله یک چالش در صنعت گردشگری شیراز می باشد. - با توسعه کیفی مراکز اقامتی می توان جذب گردشگر را افزایش داده سپس به توسعه کمی(افزایش تعداد) مراکز پرداخت.
حسین رستمی کندری محمدحسین سرایی
یکی از معضلات شهرهای بزرگ، عدم مکان گزینی مناسب فعالیت های شهری و عدم تخصیص بهینه فضا و سطح مورد نیاز به کاربری های گوناگون می باشد. تعیین مکان و اختصاص سرانه مناسب به کاربریها مختلف به عهده برنامه ریزی کاربری اراضی شهری می باشد. در شهرهای کوچک و نوپا که هنوز تحولات شهری تاثیر زیادی در بافت و کالبد آنها نگذاشته، برنامه ریزی کاربری اراضی می تواند از بسیاری از مشکلات و معضلات احتمالی فراروی آنها در آینده بکاهد. هدف از پژوهش پیش رو برنامه ریزی کاربری اراضی شهر مالخلیفه و شناخت و مطالعه وضع موجود کاربری ها در سطح شهر و نحوه توزیع و استقرار آنها نسبت به هم و همچنین پیش بینی نیازها با توجه به آینده نگری جمعیت و ارزیابی نارسایی ها و مشکلات هر یک از کاربری ها می-باشد. روش های تحقیق در این پایان نامه کمی و کیفی بوده و شامل روش های مطالعه اسنادی یا کتابخانه ای (کتب، مقالات، طرح های توسعه شهری، طرح هادی شهری و نقشه های مربوطه) و روش مشاهده ای یا میدانی که شامل بازدیدها و برداشت های میدانی به منظور به هنگام کردن نقشه ها در شهر می باشد. برهمین اساس اقدام به ارزیابی سطوح کاربری های شهری در وضع موجود شد و این نتیجه بدست آمد که در سطح شهر مالخلیفه، اغلب کاربری ها از توزیع و استقرار و پراکنش موزون و مناسبی برخوردار نبوده و سرانه بعضی از کاربری ها پایین تر از سطح استاندارد و برخی بالاتر از استانداردهای مرسوم می باشد. لذا با توجه به پیش بینی جمعیت و سرانه های وضع موجود اقدام به پیشنهاد سطوح مورد نیاز کاربری ها در سال 1395 شد. جهت توسعه آتی نیز جهت شمالی شهر معرفی شد و جهت های دیگر با داشتن محدودیت های طبیعی و مصنوعی فاقد کارآیی لازم بودند.
احمدرضا نوروزی مهدی برنجکوب
این پایان نامه پیشنهاد طرحی را دارد که با استفاده از روشهای داده کاوی هشدارهای و گزارشهای تجهیزات امنیتی شبکه را تحلیل و همبسته سازی نماید
حمیده گل وردی یزدی محمدحسین سرایی
زندگی شهری پایدار دست آورد اجتماعات پایدار است. روزگاری محلات بافت قدیم شهر یزد مانند بافت های قدیم سایر شهرهای ایران به عنوان یک اجتماع پایدار، ایمن، سرزنده، پررونق و باهویت مکان زندگی شهروندان یزدی بود. اما اکنون تحت تأثیر عوامل متعدد درونی و بیرونی به نظر می رسد در ابعاد مختلف دچار ناپایداری شده است. روند کاهنده رشد و میزان جمعیت، وجود پدیده مهاجرت، تداوم سیر تدریجی مخروبه و متروکه شدن واحدهای مسکونی و تجاری موجود در این بافت و غیره نشان از ناپایداری اجتماعی بافت قدیم شهر یزد دارند. این پژوهش با هدف بررسی و ارزیابی سطح پایداری اجتماعی این بافت با تکیه بر شاخص های مربوط سعی در ارائه راهکارهایی برای ارتقاء و بهبود وضعیت اجتماعی این محدوده دارد. تحقیق حاضر از نظر ماهیت کاربردی است و به روش توصیفی – تحلیلی انجام گرفته و داده های مورد نیاز از طریق مطالعات کتابخانه ای و میدانی به کمک تکمیل پرسشنامه گردآوری شده است. همچنین از نرم افزار spss و مدل swot برای برنامه ریزی راهبردی محلات استفاده شده است. برمبنای یافته های تحقیق، سنجش شاخص های پایداری اجتماعی شامل هویت، سرزندگی، مشارکت، ایمنی و امنیت نشان داد: بافت قدیم شهر یزد در رابطه با شاخص های سرزندگی، ایمنی و امنیت با پدیده ناپایداری اجتماعی روبروست. در این رابطه، مهاجرت ساکنان بومی از این بافت و اسکان مهاجران غیربومی و فرودست بجای آن ها تأثیر گذار بوده است. تعریض معابر؛ مقاوم سازی ابنیه موجود؛ ایجاد پاتوق های مناسب و امن برای اقشار گوناگون؛ ارائه ضوابط تشویقی، تنبیهی در بهسازی و نوسازی بافت به منظور جلوگیری از مهاجرت از بافت و افزایش ارزش قیمت اراضی و مساکن بافت قدیم می تواند به بهبود وضعیت پایداری اجتماعی این محدوده بیانجامد. واژگان کلیدی : توسعه پایدار- پایداری اجتماعی – بافت قدیم – شهریزد.
رضا رمضانی محمدعلی نعمت بخش
هدف از انجام این پروژه ارائه روشی نوین در کاوش مستقیم قوانین همبستگی از داده های وب معنایی و به تبع آن داده های پیوندی است. تکنیک های کاوش قوانین همبستگی به منظور استخراج قوانین همبستگی به تراکنش نیاز دارند؛ اما در داده های وب معنایی، تعریف دقیقی از به نام تراکنش وجود ندارد. تمام کار های که تا کنون در مورد کاوش قوانین همبستگی از داده های وب معنایی انجام شده است، با کمک کاربر اقدام به تعریف تراکنش از داده های وب معنایی نموده و سپس به کمک الگوریتم های داده کاوی سنتی اقدام به کاوش قوانین همبستگی از تراکنش های ساخته شده می نمایند که لازمه این امر تسلط داشتن کاربر نهایی به ساختار وب معنایی و دامنه داده های مورد استفاده می باشد. لذا به روشی نیاز است تا بتوان قوانین همبستگی را بدون نیاز به تراکنش و نیز بدون دخالت کاربر از داده های وب معنایی استخراج نمود. در راستای برآورده ساختن این نیاز، در این پروژه، سیستمی به منظور کاوش مستقیم قوانین همبستگی از داده های وب معنایی، بدون در نظر گرفتن مفهوم تراکنش و نیز بدون دخالت کاربر در فرآیند کاوش پیاده سازی شده است. این سیستم از سه فاز تولید مجموعه عناصرِ با طول 2 بر اساس موجودیت ها و رابطه بین آن ها، تولید مجموعه عناصر بزرگتر و در نهایت تولید قوانین همبستگی بر اساس مجموعه عناصر بزرگ، تشکیل شده است. به علاوه این سیستم قادر است قوانین همبستگی را از منبع داده ای که از الحاق داده های پیوندی به وجود آمده است، استخراج نماید. با توجه به نحوه کار و ساختار این سیستم، تنها لازمه کاوش قوانین همبستگی از داده های وب معنایی، منبع داده ای شامل سه تایی هاست. نتایج نشان می دهد که روش ارائه شده، بدون دخالت کاربر قادر است قوانین همبستگی را بطور مستقیم از داده های وب معنایی و به طور غیر مستقیم از داده های پیوندی استخراج نماید.
محمدرضا حاجی اربابی جواد عسکری
شناسایی چهره یکی از انواع روشهای شناسایی بیومتریک میباشد که در کنار روشهایی مانند شناسایی اثر انگشت، گفتار، امضاء، دست خط و شناسایی بر اساس عنبیه جایگاهی ویژه ای را به خود اختصاص داده است. اصولا روشهای شناسایی بیومتریک محدوده وسیعی از شاخه های مختلف علوم کامپیوتر مانند بینایی ماشین، پردازش تصویر، شناسایی الگو و شبکه های عصبی را در میگیرد و کاربردهای زیادی در زمینه های مختلفی از جمله پردازش فیلم، شناسایی هویت افراد، سیستمهای دستیابی کنترلی دارد. شناسایی خودکار چهره انسان در سالهای اخیر به یکی از مسایل مهم در زمینه شناسایی الگو تبدیل شده است. علت این امر به شبیه بودن چهره انسان ها به هم از لحاظ ساختاری از یک طرف و تاثیرات زیاد شرایط روشنایی، خصوصیات چهره و همچنین جهت صورت در امر شناسایی از طرف دیگر میباشد که همین دلایل، شناسایی چهره را به یکی از مشکلترین مسایل شناسایی الگو تبدیل نموده است. در این پایاننامه، ابتدا به بررسی دلایل ارجیت سیستم شناسایی چهره در مقایسه با سایر سیستمهای شناسایی پرداخته میشود. سپس به بررسی روشهای متداول شناسایی چهره پرداخته میشود. در ادامه روشهای مبتنی بر ظاهر مورد بررسی قرار میگیرند که به دو دسته کلی روشهای خطی و غیر خطی تقسیم میگردند. همچنین روشهایی از جمله روش cca و kpca جهت ارتقا شناسایی معرفی می گردند. سپس دو روش اصلی طبقه بندی مبتنی بر روشهای مبتنی بر فاصله و روش شبکه عصبی rbf بررسی شده و در نهایت شبیه سازی و نتابج به دست آمده بر روی دو پایگاه داده تصویر مطرح در شناسایی چهره ارائه میگردد.
زهرا طاهرزاده محمدرضا رضایی
امروزه گردشگری از معدود بخش های خدماتی است که فرصت های مناسب را برای تجارت تمامی ملل جهان فارغ از میزان توسعه یافتگی آن ها فراهم آورده است. به گونه ای که از گردشگری به صنعت تعبیر شده و بعد از صنعت نفت و خودرو به عنوان صنعت سوم درآمدساز جهان شناخته می شود. گردشگری سلامت و مراقبت های بهداشتی نیز یکی از پرسرعت ترین رشدها را در صنعت گردشگری دنیا دارد. ایران با وجود قابلیت های زیادی که در زمینه جذب گردشگری سلامت به ویژه گردشگری درمانی به دلیل کیفیت مناسب درمان و پایین بودن هزینه درمان دارد می تواند بخش مهمی از این بازار را به خود اختصاص دهد. شهر یزد نیز به دلیل زمینه های مساعد پزشکی و وجود مرکزیت جغرافیایی می تواند به عنوان محور تشخیصی درمانی منطقه جنوب و جنوب شرق کشور باشد. این پژوهش از نظر هدف تحقیق کاربردی- توسعه ای و روش آن توصیفی- تحلیلی است؛ ضمن آن که در روند تحلیل پژوهش از آزمون های مناسب در نرم افزارهای spss و minitab بهره گرفته شده است. در راستای جمع آوری اطلاعات پس از تعریف عملیاتی هر کدام از متغیرهای پژوهش و بدست آوردن شاخص ها در زمینه ارتقاء گردشگری درمانی در سطح شهر یزد، علاوه بر برداشت میدانی و مصاحبه با متخصصین در زمینه مذکور، با توجه به حجم نمونه بدست آمده از فرمول کوکران، 230 پرسشنامه در سطح مراکز درمانی مورد مطالعه توزیع گردید. پژهش حاضر با هدف ارزیابی و ارتقاء ظرفیت های خدماتی- فضایی مراکز درمانی در سطح شهر یزد در راستای بررسی این فرضیه ها که بین افزایش ظرفیت های خدماتی- فضایی و افزایش گردشگران درمانی رابطه معناداری وجود دارد، همچنین مردمی که از گردشگری درمانی استفاده می کنند تصور می کنند مراقبت های پزشکی از لحاظ کیفیت و کمیت در محل زندگی شان مقرون به صرفه نیست؛ گام برداشته است. نتایج فرضیات مذکور حاکی از آن است که با افزایش ظرفیت های خدماتی-فضایی گردشگران درمانی نیز افزایش پیدا خواهد کرد؛ بنابراین باید تمهیدات لازم جهت ارتقاء و افزایش ظرفیت های خدماتی- فضایی صورت بگیرد. همچنین علت وجود بسیاری از گردشگران درمانی در شهر یزد، پایین بودن خدمات و امکانات درمانی، هزینه درمان بالاتر و زمان انتظار بیشتر در شهر محل زندگی شان بوده است. در نتیجه همچنان با ایجاد تمهیداتی به منظور افزایش کمیت و کیفیت خدمات و امکانات درمانی در شهر یزد باید سعی در افزایش و ارتقاء وضعیت توریسم درمانی در شهر یزد داشت. در نهایت در راستای ارتقاء سطح کمی و کیفی گردشگری درمانی در سطح شهر یزد و مراکز درمانی منتخب، پیشنهادات اجرایی و کاربردی مناسب ارائه شده است.
محسن تندیسه محمدحسین سرایی
امروزه وقوع حوادث رانندگی در شبکه درون شهری یکی از عوامل موثر بر عملکرد سیستم حمل و نقل است. حوادث رانندگی از عوامل مهم مرگ و میر و صدمات شدید جانی و مالی بوده و پیامدهای سنگین اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی آن جوامع بشری را به شدت مورد تهدید قرار داده است. از سویی دیگر حوادث رانندگی دارای یک نوع الگوی فضایی است و شناخت جغرافیای آن، ما را قادر می سازد تا نوع و خاصیت مشکل را بهتر درک نموده و راه حل های مناسب را برای کاهش تصادفات رانندگی شناسایی کنیم. هدف این نوشتار بررسی عوامل انسانی در حوادث رانندگی درون شهری و همچنین تحلیل فضایی و پراکنش حوادث رانندگی در شهر یزد بررسی شد که طی چند سال اخیر بسیار اهمیت یافته است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی - تحلیلی است و برای جمع آوری داده ها از منابع اسنادی استفاده شده که در قالب تحلیل های همبستگی، رگرسیون و تحلیل فضایی با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی gis انجام شده است. یافته های توصیفی پژوهش نشان می دهد که مهم ترین عوامل انسانی موثر در حوادث رانندگی درون شهری یزد به ترتیب مربوط به عدم رعایت حق تقدم به تعداد 1254 تصادف بیشترین علت بوده است، همچنین عدم توجه به جلو به تعداد 826 تصادف، تغییر مسیر ناگهانی به تعداد 350 تصادف، تخطی از سرعت مطمئنه به تعداد 250 تصادف به ترتیب در رتبه های بعدی قرار دارند. همچنین بر اساس نوع وسیله نقلیه مقصر در حوادث رانندگی سواری به تعداد 2404 حادثه، موتورسیکلت به تعداد 790 حادثه، وانت به تعداد 278 حادثه به ترتیب بیشترین تعداد از حوادث رانندگی را به خود اختصاص داده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که بیشترین حوادث رانندگی در خیابان ها و بلوارهایی که حجم ترافیکی زیادی را از محورهای ورودی و اطراف شهر به مرکز شهر و برعکس انتقال می دهد به عنوان مثال بلوار جمهوری، بلوار شهید دشتی، خیابان کاشانی، خیابان انقلاب، بلوار شهید مدرس و خیابان امام خمینی را نام برد. همچنین در بلوارها و خیابان های شهر یزد خیابان های شریانی 2 (توزیع کننده اصلی) 49 درصد حوادث رانندگی و شریانی 2 (جمع و پخش کننده) 30 درصد حوادث رانندگی اتفاق افتاده در معابر را تشکیل می دهد که دارای بیشترین طول مسیر بوده و محورهای غالب عبور و مرور هستند، بیشترین مقدار حوادث رانندگی را به خود اختصاص داده اند. در پایان میدان ها و فلکه هایی که در امتداد و یا در محل تقاطع خیابان های اصلی و سراسری شهر یزد قرار دارند، دارای بیشترین مقدار حوادث رانندگی هستند. در مقابل خیابان ها و تقاطع های کوچکتر و در محدوده مرکزی شهر از تعداد حوادث رانندگی کمتری برخوردار هستند.
نوید عینک چی جواد عسکری
همتراز کردن و پیوند تصاویر برای ساخت تصویری یکپارچه از جمله قدیمی ترین و پراستفاده ترین کاربردهای بینایی ماشین می باشد. الگوریتمهای پیوند تصاویر که خلق تصاویر موزاییکی با وضوح و کیفیت بالا را امکانپذیر می کنند در ساخت نقشه های دیجیتالی و پیوند تصاویر ماهواره ای به کار می روند. برای ساخت تصاویر پانوراما نیز که در حال کاربردهای موثری در خلق فضاهای مجازی تبلیغات و غیر دارند، ترکیبی از الگوریتمهای پیدا کردن همترازی و پیوند تصاویر به کاربرده می شود . در حالیکه این الگوریتم ها برای کاربردهای خاص تحت شرایط ویژه تعریف و به کار برده می شوند به تازگی تلاشهایی برای انجام این کار به طور کاملا خودکار و بدون پیش فرضهای اولیه انجام شده است. در روشهای ابتدایی انجام همترازی و پیوند تصاویر به طور خودکار با اتکا به سطوح روشنایی و یا رنگ تصاویر کل تصاویر را پردازش و انتقال بین تصاویر را پیدا می کنند. بالا بودن تعداد متغیرها و جستجوی کورکورانه روی پارامترهای انتقال منجر به الگوریتمهایی با تعداد زیاد متغیر و از مرتبه بالا شده است. همچنین این نوع الگوریتمها به خاطر تکیه بر مقادیر سطوح روشنایی نسبت به وضعیتهای نوری مختلف و زوایای دید متفاوت حساس می باشند. در حال حاضر با توجه به الگوریتمها و روشهایی که برای شناسایی اشیا معرفی شده اند می توان این کار را بدون نیاز پردازش روی کل تصویر و تنها بر اساس ناحیه های کلیدی در فصل مشترک تصاویر انجام داد که علاوه بر بهینه کردن فضای مورد نیاز مسیله باعث مقاوم شدن الگوریتم در برابر تغییرات نوری و زاویه دید می گردد. در این تحقیق ضمن بیان چگونگی انجام همترازی و پیوند تصاویر مروری بر الگوریتمهای معرفی شده قبلی کرده و نحوه استفاده از تکنیکهای شناسایی اشیاء در انجام همترازی را بیان می کنیم . در پایان با حذف و دستکاری بعضی مراحل در الگوریتمهای قبلی، دو الگوریتم دیگر را برای بهتر این کار پیشنهاد کرده و آنها را ارزیابی می کنیم
آزاده محمدی محمدحسین سرایی
امروزه استفاده از اطلاعات ژنتیکی افراد در تشخیص و رده بندی انواع بیماری ها از جمله سرطان ها، مورد توجه قرار گرفته است. یکی از بهترین و دقیق ترین روش ها در این زمینه، بررسی مقادیر بیان ژنی در افراد مختلف توسط فناوری ریزآرایه می باشد. یکی از مشکلات داده های ریزآرایه کم بودن تعداد نمونه ها در مقایسه با تعداد ژن ها است. این مسیله سبب کاهش دقت رده بندی و افزایش هزینه های محاسباتی و آزمایشگاهی می شود، در عین حال بسیاری از این ژن ها در ایجاد بیماری مورد بررسی نقشی ندارند، در نتیجه تشخیص و انتخاب ژن های موثر در بروز بیماری علاوه بر آنکه سبب افزایش دقت رده بندی وکاهش هزینه ها می شود، از نظر زیستی نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است و می تواند اطلاعات مفیدی درباره علل و نحوه درمان بیماری ها در اختیار محققین قرار دهد. تشخیص و انتخاب ژن های موثر در بروز بیماری، از میان هزاران ژن مورد بررسی در آزمایش ریزآرایه، انتخاب ژن نام دارد. در این پایان نامه با بررسی روش های مختلف انتخاب ژن، تلاش شده است با بهره گیری از مزایای روش های موجود، چارچوب جدیدی برای انتخاب ژن های موثر در بروز بیماری ارایه شود، به نحوی که نقاط ضعف روش های متداول پوشش داده شوند. در روش پیشنهادی، علاوه بر داده های بیان ژنی از یکی دیگر از منابع معتبر موجود درباره ژن ها یعنی آنتولوژی ژن نیز کمک گرفته شده است. استفاده از آنتولوژی ژن در کنار مجموعه داده های بیان ژنی تا حدی می تواند محدودیت های ریزآرایه یعنی کم بودن تعداد نمونه ها و خطای احتمالی در مقادیر اندازه گیری شده را جبران نماید. در چارچوب ارایه شده ابتدا بخش عمده ای از ژن های غیرمرتبط با کمک روش فیلتری (فیشر) حذف می شوند، اما روش های فیلتری همبستگی موجود بین ژن ها را مدنظر قرار نمی دهند در نتیجه ژن های باقیمانده دارای حجم بالایی از افزونگی می باشند. به منظور کاهش افزونگی در ژن های باقیمانده، یک رویکرد حریصانه برای حذف ژن های مشابه پیشنهاد شده است. در این رویکرد میزان مشابهت ژن ها با در نظر گرفتن اطلاعات آنتولوژی ژن و داده های بیان ژنی و بر اساس یک معیار تلفیقی محاسبه می شود و سپس بر اساس این معیار، ژن های افزونه از مجموعه ژن ها حذف می شوند. در نهایت ژن های باقیمانده از این مرحله، به عنوان ژن های کاندید به طور دقیق تر توسط روش svmrfe مورد بررسی قرار می گیرند تا مجموعه ژن های نشانگر بیماری بدست آید. روش پیشنهادی بر روی دو مجموعه داده سرطان dlbcl و سرطان کلون اعمال شده است. نتایج بدست آمده نمایانگر تاثیر مثبت روش پیشنهادی بر کارایی رده بندی است، به علاوه مقایسه این روش با روش های انتخاب ژن متداول، نشان می دهد که روش ارایه شده به ازای تعداد ژن های مساوی، از کارایی بهتری برخوردار است. همچنین از آنجایی که بسیاری از مجموعه داده های ریزآرایه به دلایل مختلف از جمله وجود خراش یا گرد و غبار بر روی اسلاید، بروز خطا در حین آزمایش، اختلال در تصویر ریزآرایه و پایین بودن قدرت تفکیکی تصاویر، شامل مقادیر گمشده می باشند در این پایان نامه با استفاده از تلفیق روش خوشه بندی cst و آنتولوژی ژن روش نوینی برای تخمین مقادیر گمشده در مرحله پیش پردازش ارایه گردیده است. عملکرد روش پیشنهادی بر روی مجموعه داده سرطان dlbcl و به ازای درصدهای مختلفی از مقادیر گمشده مورد بررسی قرار گرفته است. مقایسه نتایج حاصل از روش پیشنهادی با نتایج سایر روش های تخمین مقادیر گمشده، نشان می دهد که روش پیشنهادی می تواند مقادیر گمشده را با دقت بالاتری تخمین بزند.
سکینه نیکزاد صفر قاید رحمتی
چکیده طرح های شهری از ابزارهای مهم برای دستیابی به اهداف کلان اجتماعی ، اقتصادی و کالبدی هستند که نه تنها اثراتی بسیار بر سرمایه گذاری و تصمیم های عمومی و خصوصی می گذارد، بلکه نقش مهم در میزان رشد شهری وکیفیت محیط کالبدی شهردارند . این گونه طرح ها به منظور ایجاد زمینه رشد کالبدی موزون و هماهنگ برای شهرها تهیه می شود. طرح های شهری با هزینه و انرژی زیادی تهیه شده اند و هرچند تاثیرات مثبتی در منطقه بندی کاربری ها و رعایت ضوابط و مقررات ساختمانی داشته اند ، اما به دلایل متعددی به تمامی اهداف خود دست نیافته اند و تنها درصد ناچیزی از برنامه ها و طرح های آنها تحقق یافته است.طرح های تفصیلی به عنوان یکی از ابزارهای مهم جهت کنترل و مدیریت طرح های توسعه شهری به شمارمی رود که چگونگی استفاده از زمین و حفاظت اراضی، ساماندهی مکانی - فضایی فعالیت ها و عملکردها بر اساس خواسته ها ونیازهای جامعه شهری می پردازد و انواع استفاده از زمین را مشخص می سازد .بدون تردید ساماندهی درست و بهینه کاربری اراضی در طرح های توسعه شهری تاثیر بسزایی در سرنوشت آتی شهر و ساکنین دارد .لذا به دلیل آگاهی یافتن از میزان تحقق کاربری های پیش بینی شده در طرح های توسعه شهری موضوع ارزیابی طرح تفصیلی شهرشتخوار با رویکردراهبرد توسعه شهری انتخاب شده است. روش تحقیق دراین پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی است برای این منظور کاربری های مورد بررسی که به صورت میدانی برداشت شده وارد محیط gisشد. و به منظور تجزیه و تحلیل داده های حاصل از پرسشنامه و فرم برداشت میدانی از دو روش آمار توصیفی و استنباطی(آزمونtوآزمون فریدمن) درنرم افزار spssاستفاده شده است. جامعه آماری در این پژوهش با جمعیت 6615 نفرمی باشد که در این بین 100نفر به عنوان نمونه) 50نفر از بین مسئولین و 50نفر از بین شهروندان)در نظر گرفته شده اند نتایج نشان می دهد که بر اساس دیدگاه جامعه نمونه، به طور کلی میزان رضایت در بعداجتماعی، اقتصادی پایینتر از حد متوسط و در بعد محیطی وکالبدی بالاتر از حد متوسط ارزیابی شده است.همچنین بر اساس نتایج به دست آمده از آزمون فریدمن،بعد اقتصادی از وضعیت نامطلوبتری برخوردار است و بیشترین اهمیت را دربین سایر ابعاد دارا می باشد. واژگان کلیدی: راهبرد توسعه شهری ( cds )، طرح تفصیلی، شهر رشتخوار،
نرجس خاتون حبیبی محمدحسین سرایی
بیوانفورماتیک علمی است بین رشته ای که قواعد ریاضی، فیزیک، شیمی و علوم کامپیوتر را به داده های وسیع، متنوع و پیچیده زیست شناسی، اعمال می کند. هدف بیوانفورماتیک، حل مسایل زیست شناسی در سطح مولکولی است. پروتیین ها از اجزای اصلی سلول های موجودات زنده هستند. هر مولکول پروتیین، از زنجیره ای از اسیدهای آمینه تشکیل می شود. برای پروتیین چهار ساختار (اول، دوم، سوم، چهارم) تعریف شده است. ساختار اول، همان زنجیره اسیدهای آمینه آن است. ساختارهای دوم، ساختارهای محلی هستند که توسط برقراری پیوندهای ییدروژنی به وجود می آیند. رایج ترین آن ها، مارپیچ های آلفا و صفحه های بتا هستند. ساختار سوم، شکل کلی یک مولکول پروتیین و در واقع، موقعیت فضایی ساختارهای دوم نسبت به یکدیگر است که در اثر تاشدن زنجیره اسید آمینه شکل می گیرد. ساختار چهارم از تجمع چندین پروتیین ایجاد می گردد. محققان، پیوسته پروتیین های جدیدی کشف و توالی اسیدهای آمینه آن ها را تعیین می کنند. عمل پروتیین، وابسته به شکل ساختار سوم آن است. مولکول هایی که یک پروتیین می تواند به آن ها متصل شود، بستگی به شکل سه بعدی پروتیین دارند. ساختار سوم خود، وابسته به توالی اسید آمینه است. متاسفانه، تعیین ساختار سوم، به سادگی تعیین ساختار اول پروتیین نیست. روش های فعلی تعیین ساختار سوم، بسیار پر هزینه و زمان بر هستند. در نتیجه محققان بر روی روش هایی کار می کنند که بتوانند ساختار سوم پروتیین را صرفا بر اساس توالی اسید آمینه آن پیش بینی نمایند. پیش بینی نقشه تماس، یکی از این روش هاست. با داشتن نقشه تماس، می توان ساختار سوم را پیش بینی نمود. نقشه تماس پروتیین، یک نمایش ساده شده و دوبعدی از ساختار فضایی پروتیین است. هدف در مساله پیش بینی نقشه تماس، محاسبه تقریبی نقشه تماس یک پروتیین با استفاده از توالی اسید آمینه آن و ویژگی هایی است که صرفا از روی توالی قابل محاسبه و یا پیش بینی هستند. رویکردهای آماری و یادگیری ماشین متعددی برای پیش بینی نقشه تماس ارایه شده است. ماشین گروهی، یک روش یادگیری ماشین است که در آن وظیفه یادگیری میان چند یادگیر و فضای ورودی به چند زیرفضا تقسیم می شود. پاسخ یادگیرها به یک ورودی، به نحوی با یکدیگر ترکیب شده و پاسخ نهایی سیستم را تشکیل می دهند. این پاسخ، دقیق تر از پاسخ هر یک از یادگیرهاست. هدف این تحقیق، ارایه یک روش نوین پیش بینی نقشه تماس بر اساس ایده ماشین گروهی است. گروه یادگیر در روش پیشنهادی، مجموعه ای از شبکه های عصبی است. ویژگی هایی متعددی برای آموزش سیستم استخراج می شوند. سپس یک گروه از شبکه های عصبی به عنوان مدل پیش بینی کننده ایجاد می گردد. معیار مهم در ارزیابی پیش بینی نقشه تماس، نسبت تماس های درست پیش بینی شده به تعداد کل تماس های پیش بینی شده است. برای تحلیل نتایج مدل پیشنهادی، دو روش دیگر نیز پیاده سازی و نتایج آن ها مقایسه شده است. نتایج، نشان دهنده کارایی روش ماشین گروهی در مسیله پیش بینی نقشه تماس است.
زهرا ماهور محمدحسین سرایی
مبحث بین رشته ای بیوانفورماتیک شامل دستاوردهای نظری و عملی علوم کامپیوتر، ریاضی و بیولوژی بوده و در برگیرنده طراحی سیستم های کامپیوتری و مدل های ریاضی برای نگهداری، مدیریت و تحلیل مجموعه عظیمی از داده های زیستی و همچنین ارایه دانش زیستی می باشد. یکی ازاهداف اصلی تحقیقات ژنتیکی امروزی کشف ارتباطات عملکردی موجود بین ژنوتیپ ها(اطلاعات موروثی و رمزهای ژنتیکی) و فتوتیپ ها(بیماری ژنتیکی) است. تشخیص متغیر های مسبب یک فنوتیپ و الگو های عملکردی آن ها می تواند به سرعت موجب تشخیص و پیشگیری بسیاری از بیماری های ژنتیکی شده و درک بیوشیمی این قبیل بیماری ها را افزایش دهد، این مبحث مکان-یابی ژن ها نام دارد. در طی سال های اخیر، به روش های داده کاوی در مکان یابی ژنی توجه زیادی شده است که دلیل آن عدم موفقیت روش های قدیمی برای بیماری های پیچیده و همچنین افزایش امکان پیدا کردن همزمان چندین نشانگر است. روش های داده کاوی با استفاده از مکان یابی "عدم تعادل پیوند" به سه دسته روش های رده بندی، روش های خوشه کردن و روش های بر مبنای کشف الگوهای هاپلوتیپ تقسیم بندی می شوند. روش های رده بندی سعی می کنند مجموعه مکان هایی در ژنوتیپ برگزینند که به بهترین وجه فنوتیپ را پیشگویی کنند. اما ممکن است این مکان ها بصورت تصادفی انتخاب شوند. در این تحقیق برای اینکه فرایند رده بندی افراد بیمار و سالم بهبود داده شود ابتدا بوسیله روش hapminer، مجموعه نشانگرهای مهم پیدا می شود سپس از روی این نشانگرها مدلسازی با استفاده از روش درخت های تصمیم گیری و رگرسیون (cart) انجام می شود. برای نشان دادن کاربرد عملی تحقیق این روش روی داده های بیماری دیابت نوع اول اعمال شد. با اعمال مدلسازی بر مجموعه نشانگرهای مهم در هاپلوتیپ های افراد جمعیت نسبت به مدلسازی برروی تمام نشانگرها افزایش دقت مدلسازی و پیشگویی حاصل شد. روش های مکان یابی ژنی بر اساس تحلیل خوشه بندی هاپلوتیپ به طور گسترده ای برای مکان یابی جهش در توالی ژن استفاده شده-اند. در خیلی از موارد، مکان پیدا شده بر اساس این روش ها خطای بزرگی دارند. در این تحقیق، یک تکنیک جدید برای کاهش خطای مکان یابی ژنی رابطه ای در تحلیل خوشه بندی هاپلوتیپ ارایه شده است. در این روش بهره اطلاعات برای انتخاب مجموعه ویژگی های مهم(نشانگرها) برای استفاده در گام بعدی که فرایند خوشه بندی است، استفاده می شود. به عبارت دیگر، به هر نشانگر یک رتبه اختصاص داده می شود و سپس نشانگرهای با رتبه بالا به الگوریتم hapminer برای مکان یابی بیماری به عنوان ورودی داده می شود. بازدهی این تکنیک روی داده شبیه سازی شده بررسی شده است. آزمایشات عملی انجام شده در این تحقیق کاهش محسوس در خطای میانگین در مکان یابی ژنی را نشان می دهد.
مهدی ریاحی محمد داورپناه جزی
در چند سال اخیر نیاز به گونه ی جدیدی از پردازش داده ها بوجود آمده است که با پردازش داده هایی که توسط پایگاه های داده صورت می گیرد متفاوت می باشد. این نوع پردازش داده که بر روی جریانی از داده ها انجام می گیرد، پردازش داده های جریانی یا پردازش جریان داده نامیده می شود. جریان داده، یک توالی معمولاً بی کران از داده هایی است که توسط یک منبع تولید می شوند. درخواست هایی که بر روی جریان های داده تعریف می شوند، درخواست های پیوسته نامیده می شوند زیرا به صورت پی در پی باید توسط سیستم پردازش جریان داده اجرا شوند. با توجه به ویژگی بی کران بودن داده های جریانی و عدم امکان ذخیره ی تمامی داده های یک منبع جریان، نمی توان به درخواست هایی که باید بر روی تمام این داده ها انجام شوند، پاسخگویی کرد. به همین علت، اغلب بازه های محدودی به نام پنجره، بر روی داده ها تعریف می شود و درخواست ها بر روی آنها اجرا می شوند. پنجره های لغزان که معمول ترین نوع پنجره ها می باشند، با رسیدن داده های جدید و یا پس از سپری شدن مدت زمان خاصی، به جلو لغزانده شده و باعث اجرای درخواست می شوند. در این تحقیق روش هایی برای مدیریت انواع پنجره های لغزان ارایه شده است که بتوانند به صورت موثر در سیستم های پردازش جریان داده ای که نرخ داده ی بالایی دارند و تعداد زیادی کاربر بر روی این داده ها درخواست صادر کرده اند، مورد استفاده قرار گیرند. شبکه های حسگر، یکی از اصلی ترین منابع تولید داده های جریانی می باشند که امروزه کاربردهای زیادی پیدا کرده اند. با رشد روزافزون استفاده از شبکه های حسگر، یکپارچه سازی داده های شبکه های ناهمگون و پردازش توزیع شده ی درخواست ها، از موضوعات مهم این زمینه می باشند و به همین علت، وجود سیستم هایی که مدیریت و یکپارچه سازی پویای شبکه های حسگر را فراهم کنند، ضروری می باشد. gsn یکی از این سیستم هاست و با هدف ایجاد امکان جمع آوری و پردازش داده های شبکه های حسگر مختلف طراحی شده است. در این تحقیق یک زیرسیستم مدیریت پنجره های لغزان با استفاده از روش های ارایه شده نیز برای gsn طراحی و پیاده سازی شده است. برای ذخیره سازی داده های جریانی و انجام درخواست های پیوسته بر روی آنها از پایگاه داده های رایج استفاده شده است و بسیاری از نیازمندی های یک سیستم پردازش جریان داده با استفاده از این پایگاه های داده فراهم شده اند.
شهرام کیخایی محمدحسین سرایی
تکنیک های پردازش نرم سعی دارد تا برخی از قابلیتهای انسان را در ماشین ایفاء نماید, چنانکه ماشین بتواند برخی از وظایف انسانی چون تصمیم گیری, یادگیری و تشخیص را محقق نماید. منطق فازی از تکنیک هایی است که منابع شک و ابهام در داده را در فرآیند کاوش دانش در پایگاه های داده, با مهارت مدیریت نماید. تشخیص الگوهای غیر نرمال در حوزه مدیریت مشتریان به دلیل پیچیدگی ذاتی آن امری است مبهم و وابسته به رفتار انسانی, به عبارت دیگر افراد خِبره در حوزه مطالعه قادر به ارایه قواعدی که دریک سیستم استنتاج تشخیص الگوهای غیر نرمال بکار رود, نیستند. بهترین راه حل تولید خودکار قواعدی است که در تشخیص الگوهای نرمال در پایگاه داده مورد مطالعه بکار رود. امروزه روشهایی چون درخت های تصمیم, شبکه های عصبی و منطق فازی در تشخیص الگوهای غیر نرمال در کارتهای اعتباری و شبکه های مخابراتی و اینترنت به کار می روند. شرکتهای توزیع نیروی برق هم که وظیفه تأمین انرژی برق مصرفی مشترکین خود را به عهده دارند از مشکلات ناشی از مشترکینی که الگوی مصرف غیر نرمال دارند در تنگنا هستند. این نوع از مشترکین علاوه بر ایجاد مشکلات فنی درشبکه های توزیع همچون افزایش بار غیر قابل پیش بینی ترانسهای توزیع, کاهش کیفیت توان تحویلی به دیگر مشترکین خسارات مالی فراوانی را به شرکتهای توزیع تحمیل می نمایند. در این پایان نامه بر اساس روال های کاوش دانش در پایگاه داده و الگوریتم هایی چون c-means فازی وکاوش قواعد مشارکت فازی و سیستم استنتاج فازی, مصارف مشترکین در دوره یک ساله داده کاوی والگوهای نرمالی تولیدگردید. براساس خوشه های تولید شده از الگوریتم c-means فازی توابع عضویت هم تولید شد. قواعد نرمال و توابع فازی تولید شده, سیستم استنتاج فازی را تولید نمود که این سیستم استنتاج فازی با روشی خودکار با بررسی میزان انحراف مصارف مدل شده مشترکین شرکت توزیع نیروی برق (برمبنای قواعد نرمال در یک منطقه) از مصارف واقعی آنها, لیست رتبه بندی شده ای از مشترکین را ارایه می نماید. با مقایسه نتایج بازدیدشده عینی با لیست رتبه بندی شده حاصله, مشخص گردید کارآیی مدل با افزایش تعداد خوشه ها بهبود می یابد. پیاده سازی مدل در سطح داده های مصارف مشترکین شرکت توزیع نیروی برق خراسان رضوی نشان داد که سیستم پیشنهادی قادرست درصد مناسبی از مشترکین, با الگوی مصرف غیر نرمال را شناسایی نماید.
سید مصطفی حسینی محمدحسین سرایی
جرم یک پدیده نامطلوب اجتماعی است که وقوع و رشد آن امنیت اقتصادی و اجتماعی را تهدید می کند. جرم موجب افزایش هزینه های امنیتی و نیروی انتظامی و هزینه های اجتماعی و خصوصی می گردد. رشد بی رویه جمعیت در مناطق شهری موجب بروز مشکلاتی چون افزایش بزهکاری، بحران مسکن، شرایط نامطلوب کار، مسائل زیست محیطی، حاشیه نشینی و ... گردیده است. هدف از این پژوهش، بررسی رابطه بین عوامل کالبدی و محیطی نظیر کیفیت محیط مسکونی، تراکم جمعیت و فعالیت و همچنین شناسایی نقاط جرم خیز و جرائم خاص هریک از مناطق 6 گانه کلانتری شهر یزد می باشد. روش تحقیق کمی بوده و تکنیک مورد استفاده ترکیبی از روش های تحلیلی-توصیفی، پیمایشی می باشد. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه استفاده شده است. از نرم افزار gis برای مقایسه فضائی جرائم و طراحی نقشه ها استفاده شده است، از طرفی برای تجزیه و تحلیل داده های پرسش نامه از تکنیک تاپسیس، همچنین نرم افزار spss و از آزمون های آماری خی دو، binominal، تی چند متغیره استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش، سه مورد را شامل شده است، اول مجرمین زندان مرکزی شهر یزد، دوم ساکنین محلات مهاجرنشین با سایر محلات شهر یزد که حجم نمونه در دو جامعه مذکور از طریق فرمول کوکران تعیین شده است، سوم آمار مرتبط با داده های کلانتری های شش گانه شهر یزد در سال 1390 که تحلیل فضایی جرم با استفاده از این داده ها صورت پذیرفت. به علت تعدد گسترده جرائم، مجموعه جرائم با مشاوره اساتید حقوق، با توجه به ماهیت موضوع در شش دسته به صورت ذیل تقسیم بندی گردید: جرائم علیه اموال و مالکیت، جرائم علیه اشخاص، جرائم سرقت، جرائم مواد مخدر، جرائم علیه خانواده و عفت عمومی، جرائم علیه مصالح و آسایش عمومی. از جمله نتایج تحقیق شامل موارد زیر می باشد: مشخص گردید که مهترین فاکتوری که در ارتکاب جرم موثر است مسائل مربوط به اشتغال می باشد، بدین معنی که هر چه فرد از نظر شغلی در سطح بالاتری باشد کمتر مرتکب جرم می شود، یا به عبارت دیگر، مهمترین فاکتور موثر بر جرم بیکاری می باشد.همچنین مشخص شد میزان افزایش گرایش به جرم به مراتب بالاتر از افزایش توسعه کالبدی و جمعیتی در شهر یزد می باشد، از دیگر سو در مناطق و محلاتی که مهاجرین بیشتری زندگی می کنند جرم بیشتری صورت می پذیرد. با بررسی های انجام شده در تحلیل فضایی جرم در شهر یزد منطقه 12 کلانتری بیشترین ثبت جرائم را به خود اختصاص داده است، که نشان می دهد اسکان های غیررسمی در افزایش جرم تأثیر بسزائی دارند. همچنین در تحلیل کیفیت مسکونی از چهار شاخص میزان زیربنا، کیفیت محیط زندگی، تعداد اتاق در واحد مسکونی و نوع مالکیت استفاده گردید که همگی نقش موثر کیفیت محیط مسکونی در میزان جائم را تایید نمود.
هاشم ولی زاده دالنجان محمدحسین سرایی
امروزه رشد جمعیت و رشد افقی شهرها مشکلات عدیدهای را برای ساکنان شهری بوجود آورده است، از جمله این نارسایی ها فقدان و پراکندگی نامطلوب کاربری ها، امکانات تأسیساتی و زیربنایی مراکز بیمارستانی شهر می باشد. پژوهش حاضر با توجه به شاخص های مطابق با شرایط مکانی از قبیل: دسترسی به شبکه ارتباطی، وضعیت مالکیت، تراکم جمعیت، اراضی مناسب شهری، کاربری ناسازگار، کاربری سازگار و فاصله از مراکز جذب شهری، دسترسی مناطق شهری را به مراکز بیمارستانی با توجه بکارگیری مدل تحلیل شبکه فازی و سیستم اطلاعات جغرافیایی در شهر یزد ارزیابی کرده است. روش تحقیق مقاله حاضر توصیفی- تحلیلی و نوع تحقیق کاربردی- توسعه ای می باشد، جمع آوری اطلاعات از طریق کتابخانه ای و کار میدانی صورت گرفته است، در تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای arcgis و super decisions استفاده شده است. نتایج حاصل پژوهش نشان دهنده فقدان و عدم استقرار و پراکندگی مناسب این کاربری در سطح مناطق می باشد. پیشنهادات ارایه شده مبنی بر استقرار بیمارستان جدید در مناطق با سرویس رسانی محدود در مناطق دو و سوم شهر یزد می باشد.
پیروز شمسی نژاد محمدحسین سرایی
در بسیاری از کاربردهای داده کاوی هدف نهایی، خود دانش نمی باشد بلکه استفاده از آن می باشد. مدلها و الگوهایی که توسط روشهای داده کاوی استخراج می¬شوند اغلب نیاز به میزان زیادی پس پردازش دارند تا قابل استفاده توسط کاربر نهایی شوند. به عنوان مثال در مسئله تشخیص ترک یک شرکت، داده¬کاوی ممکن است مدلی ارائه دهد که پیش¬بینی کند کدام مشتریان احتمالاً قرارداد خود را فسخ خواهند کرد. اما شرکتها تنها علاقه ندارند که بدانند چه کسی شرکت آنها را ترک می¬کند بلکه نیاز دارند بدانند که چگونه می توانند مانع انجام این کار توسط مشتری شوند. بنابراین مدلها و الگوها بایستی به سمت دانش کنشمند بروند. منظور از دانش کنش¬مند، دانشی است که از قابلیت اعمال بالایی در دامنه مربوطه برخوردار می¬باشد. کنش¬کاوی یکی از زیرشاخه¬های حوزه کاوش دانش کنش¬مند می¬باشد که می¬تواند داده کاوی را وارد یک مرحله جدید از حیات خود کند و آن، ورود هرچه بیشترداده-کاوی در کاربردهای عملی می¬باشد. در حال حاضر روشهای معدودی برای کنش کاوی پیشنهاد شده است که همگی مبتنی بر مدلهای پیشگو در داده¬کاوی هستند که از درون داده¬ها یادگرفته می¬شوند و سپس با استفاده از آنها اثر کنشهای مختلف تخمین زده شده و در نهایت کنشهای با اثر مطلوب پیشنهاد می¬شوند. یک مشکل عمده این رویکرد این می باشد که مدلها یپیشگو الزاماً روابط علّی و معلولی بین ورودیها و خروجیهای خود را نشان نمی¬دهند در حالیکه برای ایجاد تغییر در مقدار یک خصیصه باید از طریق علل آن خصیصه، تغییر را ایجاد کرد.این مسئله می¬تواندکنشهای کشف شده توسط روشهای موجود کنش¬کاوی را غیرکاربردی کند. در این رساله، ما ایده کنش کاوی مبتنی بر روابط علّی و معلولی را ارائه کرده ایم. برای این منظور ابتدا روش cream معرفی شده است که سعی می¬کند از درون شبکه علّی حاکم بر متغیرهای سیستم، موثرترین کنش را برای هر نمونه دلخواه استخراج کند. درون cream از مفاهیم مربوط به حساب مداخلات در شبکه¬های علّی سود برده ایم که کمک می کنند اثر یک کنش را بدون اعمال آن در دنیای واقعی تخمین بزنیم. از آنجا که در کاربردهای عملی همیشه شبکه عّلی در دست نمی¬باشد ما یک روش دیگر به نام ice-cream ارائه کرده¬ایم که تنها به داده¬های صرفاً مشاهده شده که در سیستمهای متداول در اختیارمی¬باشند نیاز دارد. این روش ابتدا شبکه علّی حاکم بر سیستم را از درون داده¬ها استخراج کرده و سپس از شبکه یادگرفته شده که تخمینی از شبکه علّی حقیقی حاکم بر سیستم می¬باشد برای کشف کنش¬ها استفاده می¬کند. ما همچنین یک نسخه از ice-cream با عنوان mc ice-cream را نیز پیاده سازی کرده¬ایم که از روش مونت کارلو برای تخمین اثر کنشها از روی شبکه علّی استفاده می¬کند. همینطور در این¬جا یک روش جدید برای کشف قوانین کنشی با استفاده از شبکه های علّی ارائه کرده ایم. روش ارائه شده care در مقایسه با روشهای مشابه موجود که از مدلهای پیشگو برای استخراج قوانین کنشی استفاده می¬کنند از شبکه علّی استفاده می¬کند؛ از این رو قوانینی که با استفاده از این روش بدست می¬آیند از قابلیت اعمال بالایی در کاربرد مورد نظر برخوردار خواهند بود. پس از پیاده سازی روشهای ارائه شده، آنها را بر روی داده¬های بدست آمده از سه نوع شبکه علّی آزمایش کرده¬ایم: شبکه¬های علّی حقیقی، مصنوعی و تصادفی. نتایج بدست آمده نشان می¬دهندکنشهایی که توسط روشهایice-cream و mc ice-cream تولیدمی شوند نسبت به روشهای موجود با احتمال بیشتری خصیصه هدف را تغییر خواهند داد.همچنین نتایج تاییدمی¬کنند در مواردی که شبکه علّی در دسترس نمی¬باشد روش ice-cream می¬تواند با دقت بالایی روش cream را تخمین بزند. کلمات کلیدی:کنش¬کاوی، قوانین کنشی، قوانین علّی، شبکه های علّی
ایوب باقری محمدحسین سرایی
با رشد روزافزون اطلاعات متنی تولید شده توسط کاربران در اینترنت، تجزیه و تحلیل احساسات در متون، زمینه کاری جذابی در بین محققان علوم داده کاوی و پردازش زبان طبیعی شده است. تجزیه و تحلیل یا کاوش احساسات، مطالعه محاسباتی احساسات، نظرات، گرایش ها و تمایلات کاربران بر روی موضوعات، اشیا، خصوصیات و ویژگی های آنها در اسناد متنی می باشد. یکی از مهم ترین مسائل در تجزیه و تحلیل احساسات، تجزیه و تحلیل مبتنی بر سطح ویژگی است که هدف آن استخراج ویژگی ها و کلمات احساس ارائه شده بر روی آنها می باشد. با افزایش نظرات برخط کاربران بر روی محصولات یا سرویس ها نیاز به مدل هایی خودکار در جهت تجزیه و تحلیل احساسات مبتنی بر سطح ویژگی پدیدار می شود. تا به حال روش های مختلفی در زمینه تجزیه و تحلیل احساسات در سطح ویژگی در دو دسته روش های مبتنی بر تکرار و رابطه و روش های مدل گرا ارائه شده اند. بسیاری از روش های ارائه شده وابسته به دامنه موضوع هستند و ویژگی های زیادی را تولید می کنند. با وجود دامنه وسیع و تنوع زیاد محصولات و سرویس ها، استفاده از روش های وابسته به دامنه موضوع راه حل مناسبی نخواهد بود. علاوه بر این با فقدان مجموعه داده آموزشی برچسب خورده ، تهیه مجموعه داده مناسب برچسب خورده در دامنه های موضوعی مختلف امری طاقت فرسا، هزینه بر و وقت گیر است، در نتیجه نیاز به مجموعه داده بر چسب خورده موجب وابستگی به دامنه موضوع خواهد شد. علاوه بر داشتن این چالش ها، کاستی های دیگری که در روش های موجود در حل مسئله تجزیه و تحلیل احساسات در سطح ویژگی وجود دارند، استخراج همزمان ویژگی و احساس، یافتن ویژگی های پنهان، استخراج ویژگی های چند کلمه ای و وابستگی روش های معرفی شده به زبان می باشند. این رساله با هدف بهبود مدل های پیشین و ارائه راهکارهایی در جهت رفع چالش های موجود به دنبال مدلی است که بتواند با نظارت بسیار ضعیف و بدون نیاز به مجموعه داده برچسب خورده، تجزیه و تحلیل احساسات در سطح ویژگی را انجام دهد. در این راستا، در این رساله دو مدل با نظارت بسیار ضعیف و با حداقل وابستگی به دامنه برای تجزیه و تحلیل احساسات در سطح ویژگی بر روی نظرات برخط کاربران ارائه شده است. مدل بدون ناظر تشخیص ویژگی و احساس مدل پبشنهادی اول است که نیاز به مجموعه داده برچسب خورده ندارد و علاوه بر ویژگی های بارز، ویژگی های پنهان را نیز استخراج می کند. مدل تشخیص همزمان ویژگی و احساس jase به عنوان مدل پیشنهادی دوم ارائه شده است که بر اساس مدلسازی موضوعی سعی در تشخیص همزمان کلمات احساس و ویژگی ها دارد. این مدل پیشنهادی علاوه بر استفاده از مزایای روش های مبتنی بر تکرار و خصوصیات مفهومی متن، ساختار متن را نیز برای کاوش احساسات در نظر می گیرد. در بخش آزمایش ها، ارزیابی مدل های پیشنهادی در جهت رسیدن به حداقل وابستگی به زبان بر روی مجموعه داده های نظری به زبان های انگلیسی و فارسی در سطح سند و ویژگی احساسات بر اساس معیارهای استاندارد بازیابی اطلاعات انجام شده است. در این آزمایش ها مدل های پیشنهادی با سایر روش ها از جمله روش های مبتنی بر تکرار و رابطه و روش های مبتنی بر یادگیری نظارتی مقایسه گردیده است. نتایج ارائه شده از مدل های پیشنهادی و مقایسه آن با سایر مدل های استاندارد نشان از بهبود کارایی مدل های پیشنهادی نسبت به روش های پیشین دارد. با توجه به آزمایش ها، بهترین نتایج به دست آمده از مدل پیشنهادی بدون ناظر تشخیص ویژگی و احساس در معیارهای precision و recall به ترتیب برابر با 90% و 71% می باشند. همچنین بهترین کارایی در مدل پیشنهادی jase در معیار accuracy در بین مجموعه های داده نظری انگلیسی برابر با 86.79% و در بین مجموعه های داده نظری فارسی برابر با 79.58% است.
وجیهه صابری محمدرضا رضایی
امروزه توزیع و مکانیابی پارک¬های شهری در هر کشوری از ضروریت¬های مهم زندگی شهری می¬باشد، چرا که علاوه بر جنبه بهداشتی و روانی، در توسعه پایدار شهری از اهمیت بالایی برخوردار است. در همین ارتباط، در شهر نجف آباد که در 26 کیلومتری غرب اصفهان قرار گرفته و از دهه 60 به بعد با افزایش جمعیت رو به رو بوده است، افزایش جمعیت موجب ناهمخوانی سرانه فضای سبز با جمعیت ساکن در آن گردیده است. در واقع مسئله این است که شناخت مناسبی از نحوه توزیع مکانی- فضایی پارک¬های محله¬ای شهر نجف¬آباد و کیفیت دسترسی شهروندان وجود ندارد. هدف از این پژوهش بررسی و تحلیل کاربری فضای سبز مناطق 1 و 4 شهرداری نجف¬آباد است. که کمبود فضای سبز شهری و توزیع ناعادلانه آن به شدت احساس می¬شود. در این زمینه دو فرضیه ارائه شد. جهت آزمون فرضیه اول از روش تحلیل کیفی و مقایسه با استانداردهای سطح و سرانه، و توابع تحلیل پوشش فضایی و جمعیتی در gis استفاده شد. جهت آزمون فرضیه دوم بر اساس تلفیق روشهای ارزیابی چند شاخصه ahp گروهی و gis انجام شد. نتایج بررسی نشان داد با توجه به استاندارد جمعیت تحت پوشش 5500 نفر کمبودی برابر با 11 پارک محله¬ای وجود دارد. تحلیل توزیع فضایی سطح و سرانه پارک¬ها نیز بیانگر وضعیت نامطلوب پارک¬های موجود در محلات می¬باشد. مطابق نتایج تحلیل تیسن در gis نیز وضعیت پارک¬ها از نظر پوشش فضایی و شعاع دسترسی نامطلوب می¬باشد. نتایج مدل تلفیقی مبتنی بر gis نیز نشان داد که پارک¬های موجود در مناطق 1 و 4 شهرداری نجف آباد در پهنه¬های کاملا مناسب تا نسبتا مناسب قرار دارند. و در نهایت با توجه به بررسی¬های انجام شده پیشنهاداتی ارائه شد.
سعیده کریمی محمدحسین سرایی
امکانات و ظرفیت های موجود در محلات شهری در طی سالیان متمادی به وجود آمده اند؛ در محلات قدیمی شهرها به دلایل مختلفی از حداکثر توان این ظرفیت ها و امکانات استفاده به عمل نمی آید. ظرفیت های توسعه محله ای عموما در محلات قدیمی موجود هستند ولی به دلیل عدم شناخت و به کارگیری این ظرفیت ها، توسعه در این محلات اتفاق نمی افتد. هدف اصلی این پژوهش ارزیابی امکان تحریک توسعه محله شش بادگیری می باشد که در این راستا، از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده-است. ظرفیت های ساختاری- کالبدی محله با استفاده از روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی ahp در تلفیق با سیستم اطلاعات جغرافیایی (gis) مورد تحلیل قرار گرفته است. در بررسی نقش سرمایه اجتماعی در تحریک توسعه محله ای از تکنیک پرسشنامه و ضریب هم بستگی پیرسون استفاده شده است. نتایج یافته ها نشان می دهد که عوامل موثر در تعیین ظرفیت های ساختاری- کالبدی توسعه محله، کاربری موجود اراضی، کیفیت ابنیه، قدمت ابنیه، مصالح، اندازه قطعات و دانه بندی، تعداد طبقات، ارزش معماری و تاریخی بناها، و نفوذپذیری و دسترسی می باشند که با توجه به تعیین اهمیت آن ها بر اساس نظرات کارشناسان و محاسبه وزن آن ها به روش ahp، مشخص شد که شاخص کاربری موجود با ضریب اهمیت 0.312 بیش ترین تاثیر و شاخص تعداد طبقات با ضریب 0.057 تاثیر ناچیزی در سنجش ظرفیت های ساختاری- کالبدی توسعه محله مورد مطالعه دارند. هم چنین با تهیه نقشه های مربوط به هر یک از شاخص ها و روی هم اندازی آن ها با اعمال وزن محاسبه شده، نقشه ای تهیه شد که اراضی محله را در سه دسته بر اساس اولویت توسعه دسته بندی کرده است. در بررسی نقش سرمایه اجتماعی در توسعه محله با توجه به نتایج به دست آمده، نمی توان به صورت قاطع بیان داشت که می توان با تقویت سرمایه اجتماعی به توسعه محله ای دست یافت، اما به سبب نزدیک به معنادار بودن این رابطه و معناداری مولفه مشارکت مدنی، می توان بیان داشت توجه به مفهوم ذهنی سرمایه اجتماعی، شرط انکارناپذیر تحقق عینی توسعه محله ای است، یعنی دست یابی به توسعه در محله بدون توجه به پتانسیل های نهادی و انسانی و بهره گیری از تمامی ظرفیت های فردی و گروهی امری غیر قابل اجراست.
حمید رضا حاجی هاشمی عباس عسکری ندوشن
چکیده مسکن یکی از اساسی ترین نیازهای زندگی بشر و پدیده ای چند بُعدی است که به لحاظ پژوهشی، مسئله ای بین رشته ای به شمار رود. باتوجه به رابط? متقابل جمعیت و مسکن و نقش مهمی که مسکن در رویدادها و مسیر زندگی خانواده ایفا می کند ضرورت دارد که مسکن در مطالعات جمعیت و خانواده مورد توجه قرار گیرد. تحقیقات انجام شده در ایران نشان می دهد، نگاه محققین در این حوزه، غالبا با رویکردهای اقتصادی و جغرافیایی همراه بوده و ملاحظات جمعیتی و اجتماعی و بررسی تاثیرات متقابل مسکن و موضوعات جمعیت شناختی، آن طور که باید، مورد توجه قرار نگرفته است، لذا نیاز پژوهشی مضاعفی در این زمینه احساس می گردد. در این پژوهش تلاش شده است با رویکردی جمعیت شناختی موضوع مسکن مورد مطالعه قرار گیرد. در پژوهش حاضر، پس از بررسی تحولات مسکن در ایران، نحو? تصرف مسکن و به ویژه موضوع مالکیت، به جهت نقش مهمی که در فرهنگ و اقتصاد خانوار ایرانی دارد مورد تجزیه تحلیل قرار گرفته و به بررسی رابطه آن با ویژگی های سرپرست خانوار پرداخته شده و در پایان براساس مجموعه ای از فرضیات جمعیت شناختی، نیاز به مسکن و موجودی آن تا سال 1410 برای دوره های 5 ساله پیش بینی گردیده است. برای بررسی روند تحولات مسکن در ایران، اطلاعات لازم، از طریق داده های تفصیلی سرشماری های عمومی نفوس و مسکن 90-1345 و سالنامه های آماری به دست آمده است. در تحلیل های مربوط به مالکیت، به کمک داده های سطح خرد سرشماری 1390، سرپرستان خانوار به عنوان واحد تحلیل انتخاب گردید و از طریق روش تحلیل ثانوی، با استفاده از نرم افزار spss ویژگی های فردی و خانواری آن ها در پیوند با مالکیت مسکن از طریق رگرسیون لوجستیک مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در مورد پیش بینی مسکن نیز به کمک نرم افزاری های جمعتی people، mortpak و workers پیش بینی های جمعیت و خانوار مورد نیاز انجام، و سپس با استفاده از فرضیات مقتضی تعداد واحدهای مسکونی پیش بینی گردید. نتایج نشان داد، روند نرخ رشد و تحولات خانوار و مسکن در نیم قرن اخیر با تغییرات در شهرنشینی، سن ازدواج، گسترش آموزش عالی و تحولات خانوار هم خوانی دارد. مجموعه ویژگی های سرپرستان خانوار که مورد مطالعه قرار گرفت نیز، توانست 29 درصد از تغییرات مالکیت مسکن را تبیین کند. در زمینه پیش بینی نیز، یافته ها نشان داد نرخ رشد خانوار و مسکن در آینده، مثبت و دارای روندی نزولی است که به دلیل ورود جمعیت ایران به دور? میان سالی می باشد و می تواند نیازها و انتظارات مسکنی متفاوتی را به وجود آورد و لازم است برنامه ریزی ها و سیاست گذاری ها بخش مسکن متناسب با این تحولات انجام گیرد. واژگان کلیدی: مسکن، واحد مسکونی، نحوه تصرف، مالکیت مسکن، پیش بینی مسکن، سرپرست خانوار
محمد اسکندری ثانی محمدحسین سرایی
چکیده ندارد.
سعیده مویدفر محمدحسین سرایی
چکیده ندارد.
مهدی صفرزاده احمد مزیدی
چکیده ندارد.
اسماعیل پورمحمد محمدحسین سرایی
چکیده ندارد.
یحیی علیزاده شورکی محمدحسین سرایی
چکیده ندارد.
مهدی دهقان کرامت الله زیاری
در این رساله ابتدا با بررسی شاخصهای کمی و کیفی مسکن در شهر یزد و مقایسه آن با مناطق شهری استان و کشور ، وضعیت مسکن در شهر مورد مطالعه ، مشخص شد. نتایج این بررسی نشان داد که طی دوره 75-1355 وضعیت مسکن این شهر روندی رو به بهبود داشته است و در مقایسه با مناطق شهری کشور دارای وضعیت بهتری است ، اما نسبت به مناطق شهری استان از لحاظ شاخصهای کمی در مرتبه پائین تر، ولی از لحاظ شاخص های کیفی وضعیت بهتری دارد. در قسمت بعدی این رساله پس از پیش بینی جمعیت شهر یزد تا سال 1400 ، نیازهای مسکن در 20 سال آینده تعیین گردید و مشخص شد که در این مدت به مساکنی برابر با مساکن فعلی شهر احتیاج است . ا زمجموع نیازهای مسکونی آینده شهر یزد 7/89 درصد ناشی از رشد خانوار و 3/3 درصد آن به تخریبهای احتمالی مساکن موجود مربوط می شود. در پایان با توجه به توان موجود در داخل شهر( زمینهای بایر و مساکن مخروبه ) مشخص شد که در صورت استفاده حداکثر از آنها می توان تمام نیازهای مسکونی آینده شهر را در داخل شهر تامین نمود.