نام پژوهشگر: محمد علی بهدانی
ریحانه فرشید غلامرضا زمانی
شوری یکی از انواع تنش های محیطی و از فاکتورهای اصلی کاهش رشد گیاهان می باشد. با افزایش شوری خاک، جذب عناصرغذایی توسط گیاه کاهش می یابد. نیتروژن یکی از مهمترین عناصرغذایی مورد نیاز گیاه است که نقش حیاتی و کلیدی در رشد و تولید محصول ایفا می کند. اگرچه مصرف نیتروژن برای غلات در چند مرحله توصیه می شود، اما استفاده از این روش به خصوص در زمان گلدهی یا بعد از آن دارای مشکلاتی از جمله آبشویی و دنیتروفیکاسیون نیتروژن و یا صدمه دیدن گیاه در هنگام رفت و آمد دستگاه های کودپاش می باشد. محلول پاشی عناصر یک راه شناخته شده و مکمل علاوه بر جذب عناصر توسط ریشه است. در حقیقت غلظت بالای نمک در خاک های شور سبب کاهش جذب عناصر غذایی از ریشه می شود و بنابراین کاربرد برگی این عناصر می تواند به طور موثری مشکل کمبود آن ها در سطح خاک های شور را برطرف کند. به این منظور آزمایشی در سال زراعی 87-1386 در مزرعه دانشکده کشاورزی دانشگاه بیرجند به صورت اسپلیت پلات و در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. فاکتورهای آزمایش شامل شوری آب آبیاری شامل 5/1، 7/4 و 9/7 دسی زیمنس بر متر، به عنوان کرت اصلی و روش های مصرف کود نیتروژن شامل 1- مصرف کود نیتروژن طی سه مرحله (همراه با کاشت، مرحله پنجه زنی و همزمان با ظهور خوشه) در خاک، 2- مصرف یک سوم کود نیتروژن همراه با کاشت، یک سوم به صورت سرک به خاک در مرحله پنجه زنی و یک سوم به صورت محلول پاشی همزمان با ظهور خوشه، 3- مصرف یک سوم کود نیتروژن همراه با کاشت، یک سوم به صورت محلول پاشی در زمان پنجه زنی و یک سوم به صورت سرک همزمان با ظهور خوشه در خاک، 4- مصرف یک سوم کود نیتروژن همراه با کاشت، یک سوم به صورت محلول پاشی در زمان پنجه زنی و یک سوم همزمان با ظهور خوشه به صورت محلول پاشی، به عنوان کرت های فرعی بود. به طور کلی نتایج به دست آمده از این طرح نشان داد که شوری تأثیرات نامطلوب بر خصوصیات رشد از جمله ارتفاع بوته و وزن خشک اندام هوایی و .. داشت. عملکرد و اجزاء عملکرد گندم در اثر شوری کاهش قابل توجهی یافتند، به طوری که با افزایش هر واحد شوری 5/41 کیلوگرم در هکتار افت در عملکرد دانه مشاهده شد. با افزایش شوری غلظت سدیم برگ افزایش و در مقابل غلظت پتاسیم کاهش یافت. نیتروژن و پروتئین دانه با افزایش شوری افزایش یافتند. اثر روش های مختلف کاربرد کود نیتروژن جز برای طول سنبله، محتوای آب نسبی، شاخص برداشت و غلظت سدیم و پتاسیم در مورد سایر خصوصیات از جمله عملکرد و اجزاء عملکرد معنی دار بود. در مورد تمامی این خصوصیات تیمار محلول پاشی در زمان پنجه دهی به همراه کوددهی به خاک در زمان کاشت و در زمان ظهور خوشه مشابه و در بسیاری موارد بهتر از تیمار شاهد (کوددهی فقط به خاک) بوده است. علاوه بر این، این تیمار با افزایش تعداد پنجه و تعداد سنبله در متر مربع تأثیر مثبتی بر افزایش عملکرد دانه داشت در حالی که محلول پاشی در زمان ظهور سنبله موجب افزایش وزن هزار دانه و خصوصیات کیفی دانه از جمله نیتروژن و پروتئین دانه شد.
بی بی الهه موسوی فر محمد علی بهدانی
چکیده با توجه به نقش مهم روغن در تغذیه بشر و همچنین محدودیت منابع آب و اثر آن بر تولید و عملکرد روغن در گیاهان دانه روغنی، آزمایشی به منظور بررسی عکس العمل ژنوتیپ های گلرنگ بهاره به سطوح قطع آبیاری در مراحل مختلف رشد زایشی، به صورت کرت های خرد شده در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی و با چهار تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه بیرجند در سال 1387 انجام شد. کرت های اصلی شامل چهار سطح قطع آبیاری (آبیاری کامل، آبیاری تا مرحله دانه بندی، آبیاری تا مرحله گلدهی و آبیاری تا مرحله تکمه دهی) و کرت های فرعی، سه ژنوتیپ گلرنگ بهاره (محلی اصفهان، اصفهان28 و il111) بود. نتایج نشان داد که قطع آبیاری، موجب کاهش طول دوره رشد و زودرسی در هر سه ژنوتیپ گلرنگ شد. با افزایش مدت زمان قطع آبیاری، شاخص spad و محتوای نسبی آب به طور معنی داری کاهش یافت در حالی که نشت الکترولیت در هر سه ژنوتیپ، افزایش یافت. کاهش در ارتفاع بوته، ارتفاع اولین شاخه از سطح خاک، تعداد گره در ساقه اصلی و تعداد شاخه های اولیه، ثانویه و کل، تنها در تیمار آبیاری تا مرحله تکمه دهی مشاهده شد اما قطر طبق های اولیه و ثانویه در همه تیمارهای قطع آبیاری کاهش یافت. همچنین نتایج نشان داد که پس از شروع رشد زایشی بافزایش مدت زمان قطع آبیاری سهم انتقال مجدد در عملکرد دانه افزایش یافت اما تعداد طبق های بارور، تعداد دانه و وزن هزار دانه در طبق های اولیه و ثانویه کاهش یافت. بعلاوه با محدودیت آبی، کاهش در تجمع ماده خشک گیاهی، شاخص سطح برگ، سرعت رشد محصول و سرعت جذب خالص مشاهده شد و ژنوتیپ محلی اصفهان بیشترین شاخص های رشدی را دارا بود. کاهش در اجزای عملکرد (تعداد طبق های اولیه، ثانویه، کل، بارور و غیر بارور و تعداد دانه و وزن هزار دانه در طبق های اولیه و ثانویه) نیز با افزایش محدودیت آبی در هر سه ژنوتیپ مشاهده شد. بیشترین عملکرد دانه در شرایط آبیاری کامل (96/2401 کیلوگرم در هکتار) حاصل شد و کاهش عملکرد دانه در تیمارهای آبیاری تا دانه بندی، آبیاری تا گلدهی و آبیاری تا تکمه دهی نسبت به شرایط آبیاری کامل، به ترتیب10، 9/30 و 3/50 درصد بود. بیشترین عملکرد دانه (84/2650 کیلوگرم در هکتار) و عملکرد روغن (36/914 کیلوگرم در هکتار) در ژنوتیپ محلی اصفهان تحت شرایط آبیاری کامل مشاهده شد. بیشترین درصد پروتئین در شرایط آبیاری تا مرحله تکمه دهی و گلدهی و بیشترین درصد روغن، در تیمارهای آبیاری کامل و آبیاری تا مرحله دانه بندی حاصل شد. تحت شرایط آبیاری کامل، ژنوتیپil111 دارای بزرگترین بذور با بیشترین درصد پروتئین بود و ژنوتیپ محلی اصفهان کوچکترین بذور با بالاترین درصد مغز و روغن را دارا بود. ارزیابی شاخص های انتخاب نیز بیانگر برتری ژنوتیپ محلی اصفهان در تمامی شاخص ها به جز شاخص تحمل بود که این موضوع سبب معرفی آن به عنوان ژنوتیپ مقاوم به خشکی شد. این ژنوتیپ به دلیل بومی بودن و تطابق پذیری بیشتر آن به شرایط ایران، امکان تولید عملکردهای بالاتر را در مقایسه با سایر ارقام تحت شرایط کمبود آب فراهم می کند. در نهایت مشخص گردید که مرحله تکمه دهی در گلرنگ بسیار حساس به کمبود آب می باشد و وقوع تنش در این دوره منجر به کاهش شدید عملکرد دانه و روغن می شود بنابراین تأمین آب در دوره تکمه دهی گلرنگ اهمیت ویژه ای در بهبود عملکرد آن دارد.
سیده فاطمه زهرایی محمد علی بهدانی
به منظور بررسی اثر سطوح مختلف کود گوگرد بر خصوصیات کمی و کیفی عملکرد ارقام گلرنگ بهاره شامل سه رقم il111، محلی اصفهان و اصفهان 28 در چهار سطح کود گوگرد 0، 100، 200 و 400 کیلوگرم در هکتار، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 88-1387 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه بیرجند انجام شد. نتایج نشان داد که بین ارقام گلرنگ بهاره از نظر خصوصیات اندازه گیری شده تفاوت معنی داری وجود داشت به طوری که رقم محلی اصفهان دارای بالاترین ارتفاع بوته، فاصله اولین انشعاب از سطح خاک، تعداد گره ساقه اصلی و طول میانگره نسبت به سایر ارقام مورد بررسی بود. در صورتی که رقم اصفهان 28 دارای بالاترین تعداد شاخه فرعی در بوته بود. رقم il111 نیز دارای بالاترین قطر طبق در میان ارقام مورد بررسی بود. رقم اصفهان 28 دارای بیشترین تعداد طبق در بوته، بیشترین تعداد دانه در طبق بود که بیشترین عملکرد دانه را تولید کرد. همچنین این رقم بالاترین عملکرد بیولوژیک را نیز در مقایسه با سایر ارقام مورد بررسی تولید کرد. از نظر خصوصیات کیفی نیز رقم اصفهان 28 به دلیل عملکرد دانه بالاتری که داشت عملکرد روغن و پروتئین بالاتری را در مقایسه با سایر ارقام تولید کرد. کاربرد کود گوگرد نیز دارای تاثیر مثبتی بر خصوصیات مورد بررسی بود. به طوری که کاربرد 400 کیلوگرم در هکتار کود گوگرد سبب افزایش ارتفاع بوته، طول میانگره، قطر ساقه اصلی، تعداد شاخه فرعی، قطر طبق های اولیه، ثانویه و ثالثیه، تعداد طبق در بوته، تعداد دانه در طبق، عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک گردید. همچنین کاربرد 400 کیلوگرم کود گوگرد در هکتار بر روی کیفیت بذور تولیدی تاثیر داشت و سبب افزایش درصد پروتئین بذر، عملکرد پروتئین، درصد روغن بذر و عملکرد روغن گردید. همچنین از لحاظ کیفیت تغذیه ای نیز کاربرد 400 کیلوگرم کود گوگرد در هکتار سبب افزایش سطح گروه های تیول، سطح گروه های پلی فنولیک و خاصیت آنتی اکسیدانی عصاره استخراج شده از کنجاله بذور گلرنگ گردید.
عباداله مویدی شهرکی محمد علی بهدانی
در سال های اخیر استفاده ازگیاهان پوششی به منظور کنترل علف های هرز و کاهش مصرف علفکش ها در کشاورزی پایدار مورد توجه زیادی قرار گرفته است. در این راستا آزمایشی در سال زراعی 1388- 1387 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده ی کشاورزی دانشگاه بیرجند به صورت کرت های خرد شده در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی درچهار تکرار به اجرا در آمد. سه نوع مدیریت خاکپوش به عنوان فاکتور اصلی (برگرداندن گیاهان پوششی به خاک، برداشت + حذف بقایا و برداشت + خاکپوش سطحی) و سه سطح گیاه پوششی (تریتیکاله، ماشک معمولی و مخلوط تریتیکاله و ماشک) به عنوان فاکتور فرعی در نظر گرفته شد. یک بار وجین علف های هرز در زمان کاشت گلرنگ در تمام کرت ها اعمال شد. تیمار شاهد بدون گیاه پوششی نیز همراه با یک بار وجین علف های هرز با چهار تکرار در کنار آزمایش اصلی قرار داده شد. در مرحله دوم نمونه برداری (30 روز پس از کاشت گلرنگ) میزان کنترل ماده خشک سوروف در تیمار تریتیکاله + خاکپوش سطحی، تیمار مخلوط + خاکپوش سطحی و ماشک معمولی + حذف بقایا نسبت به تیمار شاهد به ترتیب 100، 100 و 45 درصد بود. در مراحل بعد تریتیکاله + خاکپوش سطحی بیشترین تاثیر و ماشک معمولی به علت تولید بقایای کمتر، تاثیر کمتری بر روی رشد علف های هرز داشتند. نتایج نشان داد که بین تیمارهای مختلف گیاهان پوششی هیچ اختلاف معنی داری از نظر آماری برای صفات اندازه گیری شده اجزای عملکرد و عملکرد وجود ندارد، هرچند بیشترین تعداد طبق در بوته گلرنگ، در تیمار مخلوط دو گیاه پوششی تریتیکاله و ماشک معمولی، بیشترین تعداد دانه در طبق در تیمار گیاه پوششی تریتیکاله، بیشترین وزن هزار دانه در تیمار ماشک معمولی و بیشترین عملکرد در تیمار ماشک معمولی به دست آمد. از طرف دیگر بیشترین درصد روغن در تیمار گیاه پوششی ماشک معمولی و بیشترین درصد پروتئین در تیمار مخلوط دو گیاه پوششی به دست آمد. به طور کلی این آزمایش نشان داد که گیاهان پوششی می تواند به عنوان یک اصل مدیریتی پایدار در کنترل علف های هرز موثر باشد.
زهرا حاتمی سردشتی محمد علی بهدانی
زعفران از محصولات کشاورزی استراتژیک و ارزآور ایران است. این گیاه به عنوان گرانبهاترین محصول کشاورزی و دارویی جهان جایگاه ویژه ای در بین محصولات صنعتی و صادراتی ایران و معیشت بسیاری از کشاورزان دارد. به همین سبب جهت تعیین میزان پایداری اکولوژیک برای مطالعه حاضر برگزیده شده است. این تحقیق در سال 1388 در مقیاس منطقه ای و در سطح شهرستان های بیرجند و قاین به منظور تدوین شاخصی برای کمی کردن میزان پایداری اکولوژیک نظام کشاورزی زعفران انجام شد. در تحقیق حاضر سعی شده است تا حد امکان تمام جنبه های پایداری که عبارتند از ابعاد زراعی، اکولوژیک، اجتماعی و اقتصادی مد نظر قرار گیرد. بر اساس این دیدگاه یک شاخص پایداری که تلفیقی از 72 سنجه بود برای نظام زراعی زعفران طراحی شد. اطلاعات مربوط به این نظام کشاورزی شامل سنجه های اجتماعی- اقتصادی، تولید محصولات زراعی، دام، کود و مواد شیمیایی، آب وآبیاری، شخم ومکانیزاسیون و مدیریت علفهای هرز با استفاده از پرسش نامه مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج شاخص پایداری بیانگر این مطلب است که کشت بوم های مورد مطالعه در وضعیت مطلوبی از نظر پایداری قرار ندارند. فقط حدود 18/9 درصد از کشاورزان مورد مطالعه به امتیازی مساوی یا بیش از 50 (از 100 امتیاز شاخص پایداری) دست یافته اند. بیشترین امتیاز به دست آمده در میان کشت بوم های مورد مطالعه معادل 12/55 بود. میانگین امتیاز شاخص پایداری در این نظام در کل منطق? مورد مطالعه 46/39 و مقدار آن برای بیرجند و قاین به ترتیب 2/37 و 09/45 به دست آمد. در میان گروه سنجه های مورد مطالعه در این تحقیق کمترین درصد امتیاز کسب شده متعلق به گروه های شخم و مکانیزاسیون و آب و آبیاری به ترتیب با 31/28 و 01/30 درصد از کل امتیاز سنجه بود. نتایج رگرسیون گام به گام نشان داد مهم ترین عوامل تعیین کنند? شاخص پایداری این نظام زراعی، درآمد زعفران، وسعت مزرع? زعفران، آبیاری تابستانه، دسترسی به بیمه، وام و اعتبارات بانکی، وجود دام، سایر درآمدهای سالانه، مصرف آب، دسترسی به مروجین کشاورزی، دسترسی به نهاده های کشاورزی و انجام یکبار شخم بوده است.
نسیبه نصیری خراسانی محمد علی بهدانی
کیفیت آب آبیاری از عوامل مهم در رشد و عملکرد گیاهان و به ویژه زعفران می باشد. بدین منظور جهت بررسی شاخص های کیفی آب بر عملکرد زعفران آزمایشی در سال 1389 در منطقه سربیشه طراحی شد. اطلاعات مورد نیاز و جمع آوری نمونه آب ها جهت انجام آزمایشات کیفی از 50 منبع آب برداشت شد. و بر این اساس 50 مزرعه زعفران که با این منابع آبیاری می شدند نیز انتخاب گردیدند. مزارع مذکور در سه گروه سنی سه، پنج و هفت ساله قرار گرفتند. به کمک gps مختصات جغرافیایی مزارع و منابع آبی برداشت شدند. شاخص های مورد آزمایش هدایت الکتریکی در عصاره گل اشباع (ece)، ph آب، سدیم، پتاسیم، کلسیم، منیزیم، کلر، سولفات، کربنات، بی کربنات، sar، tds تعیین شدند و پس از برازش معادلات رگرسیونی و به کمک نرم افزار arc/ gisنقشه های پهنه بندی شاخص های کیفی آب ترسیم شدند و نتایج نشان داد که شاخص کلر، کلسیم، پتاسیم در هیچ کدام از مزارع مورد بررسی معنی دار نبودند و شاخصهای سدیم، منیزیم، کربنات، و بقیه فاکتورها معنی دار بودند. جهت تعیین ارتباط فاکتورهای باقی مانده با عملکرد از روش رگرسیون استفاده شد و معادلات مربوطه بدست آمد. نتایج نشان دادند که با افزایش شاخص های شوری، منیزیم، سدیم، بی کربنات، سولفات، sar، tds عملکرد زعفران کاهش یافت. در حالیکه افزایش پارامترهای کربنات، و ph آب آبیاری عملکرد زعفران را به طور چشم گیری افزایش داد.
کمال جمشیدی محمود فال سلیمان
تضمین امنیت غذایی و معیشت کشاورزی مستلزم نگرشی جامع و سیستماتیک که هدف آن استفاده پایدار و مدیریت منابع طبیعی از طریق توسعه و انطباق تکنولوژی کشاورزی و تجارب مدیریتی است. بر این اساس هدف پژوهش حاضر یافتن مکان های مناسب برای کشت ذرّت در سطح شهرستان بوکان است. جهت انجام این مهم متغیرهای محیطی با اولویت پارامترهای اقلیمی ابتدا به تفکیک و سپس به صورت ترکیبی در قالب 16 پارامتر مورد بررسی قرار گرفت. به این ترتیب که در مرحله نخست بر پایه ی مقیاس 000,150 ، داده های محیطی شهرستان( شامل: لایه های سنگ شناسی، خاک شناسی، کاربری اراضی، پوشش گیاهی، منابع آب و نیز لایه-یdem (به منظور تهیه نقشه شیب، جهت شیب و ... از روی 12 شیت نقشه های توپوگرافی)) و سپس داده-های اقلیمی (شامل: حداکثر و حداقل های مطلق و متوسط دما، رطوبت نسبی، بارش، تبخیر و تعرق و باد از 5 ایستگاه پیرامونی برای یک دوره مشترک 21 ساله (1985 تا 2005 میلادی)) جمع آوری شد. در مرحله بعد پس از استخراج نیازمندی های اکولوژیکی ذرّت، داده های فوق الذکر براساس اولویتِ تاثیرگذاری برکشت این محصول، با روش تحلیل سلسله مراتبی(ahp) ارزش گذاری و سپس با استفاده از gis و سایر نرم افزارهای مرتبط، سطح شهرستان بوکان به منظور کشت ذرّت مورد تجزیه و تحلیل، شناسایی و رتبه بندی قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان می دهد که نواحی شمالی بخش سیمینه(یعنی 2/13درصد مساحت شهرستان) واجد مناسب ترین و دهستان گلولان سفلی(واقع در جنوب غربی،6 درصد از مساحت شهرستان )نامناسب ترین پتانسیل ها برای کشت ذرّت را دارا می باشند.
صبورا تیموری محمد علی بهدانی
کوددهی یکی از عملیات مدیریتی است که به سرعت ویژگیهای میکروبی خاک را تحت تأثیر قرار میدهد. به منظور مطالعه اثر کودهای زیستی، آلی و شیمیایی روی برخی از صفات مورفولوژیک و زراعی زعفران آزمایشی در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با 4 تکرار در سال 1391-1390 در شهرستان تربت حیدریه انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل کود زیستی بیوسولفور به همراه کود معدنی گوگرد، کودهای آلی گاوی و کمپوست، کود شیمیایی npk، همچنین ترکیب کودهای آلی و شیمیایی با کود زیستی بیوسولفور – گوگرد و تیمار شاهد (عدم استفاده از کود) بودند. نتایج بررسی، اثرات معنی دار تیمارهای کودی را بر شاخصهای رشدی زعفران نشان داد، اما برای کورم های با وزن مختلف، نوع کود موثر متفاوت بود. در این آزمایش حداکثر وزن کل کورم، وزن کورمهای بالای 8 گرم و تعداد بوته مربوط به تیمار کودی بیوسولفور – گوگرد بود. بیشترین تعداد و وزن کورمهای 8-4 گرم و طول برگ در تیمار کود گاوی مشاهده شد. همچنین بیشترین وزن و تعداد کورمهای 4-1 گرم و زیر 1 گرم مربوط به تیمارهای کودی npk و تلفیق این کود با کود بیوسولفور–گوگرد بود. به نظر میرسد کاربرد کودهای زیستی، آلی و شیمیایی میتواند در افزایش شاخصهای رشدی زعفران موثر باشد.
رضا بهروان سید وحید اسلامی
از آنجائی که تا کنون علف کش اختصاصی برای محصول زعفران معرفی نگردیده است، لذا اساس کنترل شیمیایی علف های هرز مزارع زعفران، استفاده از علف کش هایی با مصرف مشابه در سایر محصولات می باشد. از طرف دیگر در سالهای اخیر کشاورزان از کودهای مایع ریزمغذی جهت تقویت بنه زعفران و گلدهی بیشتر استفاده می کنند، و برای کاهش هزینه ها این کود ها را همراه علف کش در مزرعه پاشیده می شود. لذا در این تحقیق علاوه بر بررسی کارآیی سه نوع علف کش از خانواده accaes ، بنام علف کشهای هالوکسی فوپ- آر- متیل (گالانت سوپر)، سیکلوکسیدیم (فوکوس) و کوییزالوفوپ- پی- اتیل (تارگا سوپر)، کارآیی آنها را در اختلاط و عدم اختلاط با یکی از کودهای مایع، بنام پرولکس که کاربرد بیشتری دارد، نیز بررسی شد. بدین منظور در سال زراعی 90-89 در حوالی آرین شهر و در محل چاه پشته پلنگی آزمایشی به اجرا آمد. این آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با دو فاکتور نوع علف کش در سه سطح (علف کش سیکلوکسیدیم (فوکوس) یک و نیم لیتر در هکتار، علف کش هالوکسی فوپ- آر- متیل- استر (گالانت سوپر) یک لیتر در هکتار، علف کش کوییزالوفوپ-پی- اتیل (تارگا سوپر) دو لیتر در هکتار) و کود مایع در دو سطح کود پرولکس (n%8 - k%15 - p%5 + +s 6% آمینو اسید دو درصد + میکرو المنت های آهن، روی، مس، منگنز و... (، سه لیتر در هکتار؛ با و بدون کود مایع، در سه تکرار بود. علف کشها در زمان 4 تا 6 برگی علفهای هرز باریک برگ مصرف گردید، و تعداد و وزن خشک علفهای هرز باقیمانده 15 و 30 روز بعد از سمپاشی تعیین گردید. نتایج نشان داد بین علفکشها از لحاظ کنترل علفهای هرز تفاوت معنی داری وجود داشت به طوری که علف کشهای هالوکسی فوپ- آر- متیل (گالانت سوپر) و کوییزالوفوپ- پی- اتیل (تارگا سوپر) باعث افزایش عملکرد نسبت به شاهد خود شدند، در صورتی که علف کش سیکلوکسیدیم (فوکوس) باعث کاهش عملکرد زعفران نسبت به شاهد خود شد بنابراین علف کشهای هالوکسی فوپ- آر- متیل (گالانت سوپر) و کوییزالوفوپ- پی- اتیل (تارگا سوپر) کارآیی بهتری نسبت به علف کش سیکلوکسیدیم (فوکوس) داشتند، ولی اثر اختلاط کود مایع و پرولکس معنی دار نشد. بنابراین اختلاط این علفکشها را با کود مایع پرولکس می توان توصیه کرد. همچنین کود مایع پرولکس در تمام تیمارها باعث افزایش غیرمعنی دار عملکرد زعفران گردید.
نرگس ریاحی نیا محمد باقر منتظر تربتی
با توجه به تجویز روزانه مقادیر زیادی از دارو ها توسط پزشکان، در سال های اخیر توجه زیادی به اثر گیاهان در درمان و پیشگیری مسمومیت ناشی از داروها معطوف شده است. مسمومیت با استامینوفن یکی از علل مهم آسیب های کبدی است. در تحقیق حاضر اثر محافظتی عصاره هیدروالکلی گلبرگ زعفران در مسمومیت کبدی حاد ناشی از استامینوفن مورد بررسی قرار گرفته است. در این مطالعه 36 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار در شش گروه شش تایی توزیع گردیدند. به گروه یک به عنوان شاهد سالم، سرم فیزیولوژی و به گروه دو به عنوان شاهد مسموم، استامینوفن (600 میلی گرم/کیلوگرم) تجویز شد. به گروه های سه و چهار به ترتیب عصاره گلبرگ زعفران با دز های 10 و 20 میلی-گرم/کیلوگرم و به گروه های پنج و شش عصاره گلبرگ زعفران (به ترتیب 10و 20 میلی گرم/کیلوگرم) همراه با استامینوفن (600 میلی گرم/کیلوگرم) تجویز گردید. در پایان دوره برای سنجش پارامتر های بیوشیمیایی و هپاتولوژیک خونگیری از قلب انجام شد و پس از آن جهت بررسی های هیستوپاتولوژیک، کبد حیوانات در فرمالین 10درصد قرار داده شد. تیمار استامینوفن سبب افزایش سطح سرمی آلانین-آمینوترانسفراز و آسپارتات آمینوترانسفراز در موش ها گردید. عصاره گلبرگ زعفران با دز 20 میلی-گرم/کیلوگرم باعث کاهش در میزان آنزیم های ast و alt، هموگلوبین، هماتوکریت و تعداد گلبول-های قرمز گردید. اما تعداد گلبول های سفید در این دز عصاره افزایش یافت. در بررسی آسیب شناسی، عصاره هیدروالکلی گلبرگ زعفران با دز 20 میلی گرم/کیلوگرم، آسیب کبدی ناشی از استامینوفن را مانع شد. تغییرات بافتی با یافته های بیوشیمیایی هماهنگ بود. با توجه به نتایج تحقیق حاضر، عصاره هیدروالکلی گلبرگ زعفران با دز 20 میلی گرم/کیلوگرم در پیشگیری از مسمومیت حاد کبدی موثر است.
علی خاوری محمد علی بهدانی
زعفران به عنوان با ارزش ترین محصول کشاورزی و دارویی جهان جایگاه ویژه ای در بین محصولات صادراتی ایران دارد. به منظور بررسی تاثیر روش کاشت و اندازه بنه بر عملکرد زعفران آزمایشی در سال زراعی 92-1391 در شهر اسفدن و بصورت اسپلیت پلات در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 4 تکرار اجرا شد. تیمارهای آزمایش شامل سه روش کاشت کپه ای (سنتی)، نواری و جوی و پشته ای و سه وزن بنه 6 تا 8، 9 تا 11 و 12 تا 14 گرم در نظر گرفته شدند. نتایج نشان داد که اندازه بنه در سال اول بیشترین تاثیر را بر عملکرد زعفران داشت. بطوریکه با افزایش اندازه بنه از 6 تا 8 گرم به 9 تا 11 گرم عملکرد گل و عملکرد کلاله و خامه زعفران به ترتیب به میزان 65/161 درصد و 19/176 درصد افزایش یافت و همچنین با افزایش اندازه بنه از 9 تا 11 گرم به 12 تا 14 گرم عملکرد گل و عملکرد کلاله و خامه زعفران به ترتیب به میزان 74/44 درصد و 40/47 درصد افزایش داشت. در این آزمایش روش کاشت تاثیر معنی داری بر عملکرد زعفران نداشت و طول کلاله تحت تاثیر روش کاشت و اندازه بنه قرار نگرفت. تعداد بنه دختری و وزن بنه های دختری تحت تاثیر تیمارهای روش کاشت و وزن بنه قرار گرفتند، به طوریکه بیشترین تعداد و وزن بنه های دختری از روش کاشت جوی پشته ای و کمترین تعداد بنه دختری از روش کاشت کپه ای و کمترین وزن بنه های دختری از روش کاشت نواری در متر مربع حاصل شد و همچنین بیشترین تعداد بنه دختری و وزن بنه های دختری از گروه وزنی 14-12گرم و کمترین تعداد و وزن بنه های دختری از گروه وزنی 8-6 گرم در متر مربع حاصل شد. اثر متقابل روش کاشت و اندازه بنه بر عملکرد زعفران معنی دار نبود و تنها بر تعداد بنه دختری تاثیر گذار بود و در تمامی روش های کاشت بیشترین عملکرد زعفران از بزرگترین اندازه بنه و کمترین عملکرد آن از کوچکترین اندازه بنه بدست آمد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که از طریق درجه بندی و کاشت بنه های درشت می توان در همان سال اول به محصولی رسید که کشاورزان سنتی در سال سوم و به بعد به آن دست می یابند و از این طریق در وقت و منابع مالی کشاورز صرفه جویی می شود.
ریحانه عزیزی محمد حسن سیاری
در بین گیاهان دارویی تولید زعفران به عنوان مهمترین محصول صادراتی ایران وابسته به تامین آب مناسب و باکیفیت میباشد. به منظور بررسی شاخصهای کیفی آب آبیاری بر عملکرد زعفران، آزمایشی در سال 1391 در سه منطقه، بیرجند، خوسف و مهمویی انجام شد. در ابتدا 30 مزرعه زعفران در سه گروه سنی یک، سه، پنج ساله در مناطق مورد بررسی و بر اساس شاخصهای تعیین شده انتخاب شدند. سپس از آب مورد استفاده در آبیاری این مزارع نمونهای تهیه شده و شاخصهایهدایت الکتریکی (ec)، ph آب،کربنات ((co3--، بیکربنات ((hco3-،کلر (cl-)، سولفات(so4--)، سدیم ((na+، پتاسیم (k+)، کلسیم (ca++)، منیزیم (mg++)، نسبت جذب سدیم(sar)، غلظت کل نمک های محلول(tds)،کربنات سدیم باقیمانده(rsc) اندازهگیری شدند. همزمان اطلاعات جغرافیایی مزارع نیز توسط gps ثبت شدند. جهت تعیین ارتباط بین فاکتورهای مورد بررسی با عملکرد، از روش رگرسیون استفاده شد و معادلات مربوطه برازش داده شدند. نتایج نشان داد که با افزایش شاخصهای شوری، بیکربنات، کلر، سولفات، سدیم، پتاسیم، کلسیم، منیزیم، نسبت جذب سدیم، غلظت کل نمک های محلول، کربنات سدیم باقیمانده عملکرد زعفران کاهش یافت. در حالیکه افزایش شاخصهای کربنات و ph آب آبیاری عملکرد زعفران را به طور چشمگیری افزایش داد. مطالعه رگرسیون گام به گام بین عملکرد و شاخصهای مورد بررسی نشان داد مهمترین عوامل موثر بر عملکرد در منطقه بیرجند، سدیم و در منطقه خوسف، منیزیم و در منطقه مهمویی، بیکربنات میباشد