نام پژوهشگر: مرادعلی واعظی
خدیجه نورمحمدی مرادعلی واعظی
جریان سیال ذهن شیوه ای از روایت است که در آن لایه های پیش از گفتار و عمق جریان ذهن یک شخصیت که ترکیبی است از ادراکات حسی و اندیشه های آگاه و نیمه آگاه و خاطرات و احساسات و تداعی معانی، بدون توالی منطقی بیان می-شود. پژوهش حاضر تحلیلی است بر آثار نویسنده و مترجم معاصر شهریار مندنی پور. نگارنده در این پایان نامه سعی داشته است داستان های کوتاه این نویسنده را از نظر وجود شیوه ی جریان سیال ذهن مورد بررسی قرار دهد. در نقد آثار، توالی زمانی خلق آن ها و نیز تحلیل عملی و عینی داستان ها به صورت فنی و مبتنی بر اصول داستان-نویسی جریان سیال ذهن مد نظر بوده است. داستان جریان سیال ذهن، شاخصه های زبانی و ساختاری ویژه ای دارد. آثار مندنی پور از حیث زبان، بیشتر به سبک مذکور نزدیک است. در آثار داستانی مندنی پور با گونه ی دیگری از جریان سیال ذهن رو به رو هستیم. مندنی پور نویسنده ای صاحب سبک است. به گونه ای که نه کاملاً پیرو داستان نویسی رئالیستی است و نه به طور کامل شیوه ی جریان سیال ذهن در آثارش هویداست. این تفاوت در سبک و حتی شیوه ی جریان سیال ذهن آثار مندنی پور با دیگر آثار جریان سیال ذهن، به دلیل نگاه خاص روان شناسانه ی او و متأثر از جریان های اجتماعی است. شخصیت پردازی، زمان و مکان در داستان های او تا حد زیادی تحت تأثیر جریان سیال ذهن قرار گرفته اند. در این پژوهش خواننده ابتدا مختصری از پیشینه ی زندگی و آثار مندنی پور و نویسندگان برتر جریان سیال ذهن را مرور کرده، سپس نقد آثار را مورد مطالعه قرار داده و در پایان نیز به نتیجه و برداشت نهایی دست خواهد یافت. کلیدواژه ها: شهریار مندنی پور، داستان کوتاه، نقد، جریان سیال ذهن.
عاطفه اقتصادی رودی علی اکبر سام خانیانی
حضرت علی (ع) نزد عموم مسلمانان از جایگاهی ویژه برخوردار است. شاعران ادب پارسی اعم از شیعه و سنّی در ابراز ارادت و محبّت خود به آن بزرگمرد دادگری و جوانمردی اشعار بسیاری سروده و دیوان های خویش را به ستایش او مزیّن نموده اند. ابن حسام خوسفی شاعر شیعی دوازده امامی قرن نهم هجری و ناصرخسرو شاعر توانمند اسماعیلی مذهب قرن پنجم هجری از جمله این شاعران هستند که در ابیات بسیاری از دیوان های خود به بازتاب سیمای علی (ع) پرداخته اند. در بررسی مقایسه ای دیوان این دو شاعر مشخّص می شود آنان در دو دوره زمانی و مکانی متفاوت، مذهب و ویژگی های شخصیّتی و فکری جداگانه، در ترسیم سیمای علی(ع) شیوه ی عمل و نقطه نظرات متفاوتی داشته اند. ابن حسام حدود یک سوم از دیوان خود را به ستایش علی(ع) اختصاص داده است و با توجّه به بسط و کمال ادبیّات عرفانی قرنهای ششم، هفتم، هشتم و نهم در این توصیفات بر طرح جنبه های عاشقانه ی شبه عرفانی، مفاهیم ولایی، خوانش های مدنی و اخلاقی توجّه و تأکید بیشتری کرده است و با گذشت نه قرن از صدر اسلام و تغییر اوضاع ادواری، سیاسی و اجتماعی ، رویکردهای نقلی، اسطوره ای و افسانه ای نیز داشته است امّا ناصرخسرو از نظر نسبت کمّی، کمتر به مدح و توصیف علی (ع) پرداخته است و در توصیفات خود بیشتر نگاه حکیمانه کلامی به فضایل آن حضرت داشته و بر علم تأویل، رازداری، اساس بودن وی در دین ، و نیز بر اهداف انقلابی و ایدئولوژیکی اسماعیلی تأکید کرده است و صفات و شایستگی های علی (ع) برای امامت و خلافت را کمابیش درشت در راه مبارزه با خلافت عبّاسی و حمایت از خلافت فاطمیان طرح نموده است. در دیوان هر دو شاعر وجوه مشابه و متفاوتی از علی (ع) به چشم می خورد که البتّه غلبه با وجوه تشابه است. هر دو شاعر به فضایل و ویژگی های مهمّ آن حضرت چون: والایی منزلت، قرابت با پیامبر(ص)، شایانی ولایت، عصمت، علم، عدل، جهاد و شایستگی های نقلی اشاره کرده اند که البتّه ابن حسام در دیوان خویش به جلوه هایی چون: زیبایی، عطر خوش، بانگ شجاعت، و توصیف اسطوره ای اسب، شمشیر و جایگاه منتسبان حتّی غلام علی (ع) نیز توجّه خاصّی نشان داده است که در دیوان ناصرخسرو موارد مذکور مشاهده نمی شود.
زهرا فتحی شهری مرادعلی واعظی
رئالیسم مکتبی است که در اوایل قرن نوزدهم در واکنش به مکاتبی چون رمانتیسم و ایده آلیسم که در گریز از دنیای واقعی به وجود آمده بودند، ظهور کرد. طرفداران این مکتب، زندگی و واقعیات موجود در جامعه را الگوی آفرینش آثار خود قرار دادند. یکی از مهم ترین حوزه هایی که این مکتب در آن نفوذ کرد حوزه ی ادبیات و مخصوصاً ادبیات داستانی بود. این جریان ادبی با دارا بودن ویژگی هایی چون حقیقت مانندی و توجه به واقعیات زندگی مردم عادی جامعه، به کارگیری زبانی ساده و بی پیرایه و البته صریح، توصیف جزء به جزء و دقیق واقعیات و... در اواخر قرن سیزدهم هجری شمسی در نتیجه ی عواملی چون ترجمه ی متون غربی و ارتباط با دنیای غرب و نوعی بیداری و تحول در روشنفکران ایرانی، وارد ادبیات داستانی ایران شد. پیش از ورود ادبیات واقع گرا و توجه روشنفکران به این جریان ادبی دگرگونی هایی چون تحولات اجتماعی و فرهنگی (با ظهور انقلاب مشروطه) و ادبی (به واسطه ی تلاش هایی در راستای ساده کردن زبان)، زمینه را برای پذیرش این مکتب ادبی فراهم کرده بود. نویسندگانی چون طالبوف، مراغه ای و جمالزاده با آفرینش آثاری داستانی، به دلیل به کارگیری زبانی ساده، پیشگام این جریان ادبی در ایران شدند. این پژوهش بنا دارد با برشمردن ویژگی ها و مولفه های برجسته ی داستان های رئالیستی و انطباق آن با آثاری چون کتاب احمد طالبوف، سیاحت نامه ی ابراهیم بیگ مراغه ای و یکی بود یکی نبود جمالزاده پیشگامی این نویسندگان در این مکتب ادبی در ایران را اثبات کند. در ادامه می کوشد تأثیر این پیشگامان بر نویسندگان نسل بعد از خود، که این نوع داستان نویسی را به تکامل رساندند را با بیان شواهدی نشان دهد. این تحقیق نشان می دهد که گرچه مولفه ها و ویژگی های رئالیسم در آثار داستانی نویسندگان پیشگام به طور کامل و دقیق مورد استفاده قرار نگرفته است اما از بسیاری جهات به اهداف اصلی رئالیسم، یعنی همان بیان صریح حقایق و معضلات جامعه و توصیف زندگی واقعی با زبانی ساده، نزدیک شده اند.
فاطمه شکیبا اکبر شامیان ساروکلایی
رمان نوع ادبی جدیدی است که از قرن هفدهم م. وارد دنیای ادبیات شد و به تدریج گونه های مختلفی یافت. محمد محمدعلی که از نویسندگان مطرح ادبیات داستانی پس از انقلاب اسلامی به شمار می رود، در سال 1382.ش نوع تازه ای از رمان را با نام رمان پژوهشی مطرح کرده است. «آدم و حوا»، «مشی و مشیانه»، «جمشید و جمک» سه رمان اخیر اوست که بدان ها سه گانه ی روز اول عشق گفته و آن ها را رمان پژوهشی خوانده است. رمان های سه گانه ی روز اول عشق، چنانکه از نام آن ها پیداست به زندگی نخستین انسان ها و نخستین پادشاهان از نگاه روایت های اسلامی، سامی و آریایی می پردازد. رمان های سه گانه با رمان های تاریخی و اسطوره ای پیوند یافته، اما برخی ویژگیهای آن مختص همین رمان هاست. محمدعلی در نوشتن این رمان ها ضمن حفظ عناصر رمان، به استفاده از بن مایه ها و ابزارهایی همچون اسطوره، خواب و رویا، عشق و شعر روی آورده است. از مهم ترین ویژگی های این رمان ها استفاده ی نویسنده از منابع پژوهشی مشخص و ذکر این منابع در پایان رمان است. استفاده از زبان سنتی کتابهای منبع و تلفیق آن با زبان محاوره و نیز درج پانوشت و پی نوشت از دیگر خصوصیات این رمان هاست. محمدعلی با استفاده از چنین ویژگی هایی برآن است تا رمان را با پژوهش تلفیق کند و به قول خودش نوع تازه ای به نام رمان پژوهشی بیافریند. البته نوشتن چنین رمانی علاوه بر دشواری های امر پژوهش، قدرت تخیل نویسنده را محدود می کند. نویسنده باید تخیلش را در مسیری که از قبل در پژوهش خود تعیین کرده به کار گیرد.
مهناز چالاکی مرادعلی واعظی
در مورد انسان، تربیت به معنای رشد گرایش های متعالی، اخلاق نیکو و هم چنین فعلیّت یافتن کمالات بالقّوه ی نفسانی می باشد. یکی از اصلی ترین رویکردهای بشر در طول تاریخ و نیز سعی و اهتمام سعدی معطوف به تعلیم و تربیت بوده است. شیخ نقش وراثت، استعدادهای خدادادی و فطری را در تربیت بسیار مهم می داند و با استفاده از تشبیهات زیبا در قالب حکایت، داستان و تمثیل به بررسی تأثیر استعداد ذاتی و گوهر وجودی در تربیت می پردازد. او نفس آدمی را خوب می شناسد و بر این باور است که باید تربیت اخلاقی از همان اوان کودکی آغاز شود، زیرا اگر خوی بد در نفس آدمی استقـرار یابد به آسانی نمی توان آن را پاک کرد. وی هم چنین شخص غیرمستعد و ناقابل را غیرقابل تربیت می داند. سعـدی تربیت اخلاقی فرد را به مربّی وابسته می داند و برای او اخلاق و شرایط ویژه ای قایل شده است و می گوید: مربّی اخلاق علاوه بر دارا بودن فضیلت و معرفت، باید اهل عمل صالـح، راست گفتار و درست کردار نیز باشد و پیش از تربیت دیگران، نفس خود را تربیت کرده و بر نفس خود غالب شده باشد. شیخ اجل ضمن بیان بعضی از مسائل تربیتی چون تأثیر عوامل ارثی و محیط در رفتار فرد، به نقش تنبیه و تشویق در تغییر رفتار دانش آموز، وظایف معلّمان و رسالت اندیشمندان و دانایان جامعه در تحکیم ارزش های انسانی و معنوی نیز اشاره می کند. هم چنین عوامل دیگری چون تفاوت های فردی، تمایلات و خواسته ها و نیازهای افراد و تجربیّات گذشته را نیز موثّر می داند. مبانی تعلیمی و تربیتی گلستان و بوستان سعـدی در عصر حاضر هنوز قابل استفاده است، امّا به علّت تغییر در نگرش ها و شرایط اقتصادی، اجتماعی و پیشرفت دانش های انسانی، بسیاری از آموزه های تربیتی و پرورشی سعـدی درباره ی کودکان و نوجوانان، در روزگار ما کارآیی خود را از دست داده است که این آموزه ها، باید مطابق با زمان، پرورانده و به روز شوند.
مهدی رمضانی اول باغسیاه علی اکبر سام خانیانی
بررسی نو آوریهای مضمونی درشعرجوان دهه ی هشتادخراسان این پژوهش پاسخ به ضرورتی تاریخی برای معرفی استعدادهای نوظهوروسرمایه های ارزشمند بعضا مغفول مانده ی شعروادب خراسان است.پژوهش مذکور؛ابتداباگزینش نه تن ازشاخص ترین چهره های شعرجوان دهه ی هشتاد خراسان بستری برای معرفی وشناخت بیشتر شعر این دوره فراهم کرده وسپس به بررسی نوآوریهای مضمونی درآثار شاعران یادشده پرداخته است . دراین پژوهش آثارچاپ شده وبرخی آثارانتشارنیافته ی شاعران نیز،موردبررسی قرارگرفته است.نگارنده بااستنادبه دستاوردهای جدید نظری درتعریف مضمون وره یافت های ادبی تازه درخصوص وجه انسانی واجتماعی متفاوت شعر امروز، فصلهای اصلی پژوهش را ذیل عنوان« مضامین اجتماعی» و«مضامین غنایی»،سامان داده است.مضامین بررسی شده درهرحوزه عبارتنداز: الف. مضامین اجتماعی:1-نفی جهان 2-تنهایی جمعی 3-فقدان، شهادت 4-خفقان 5-جنگ ستیزی 6-زن ستایی 7-زلزله 8-اعتراض ب.مضامین غنایی: 1-عشق 2-سوگ سرایی 3-زیبایی 4-غربت 5-یأس بررسی تحلیلی آثارنمایندگان شعردهه ی هشتادخراسان ضمن آنکه گویای گرایش غالب شاعران به مضامین اجتماعی وسپس غنایی ست،نوآوریهای عمده ای رادرشیوه ی پرداخت وبازآفرینی مضامین تجربه شده نشان می دهد.نوآوریهایی که مبتنی برخلاقیتهای زبانی ،کوشش برای تجربه آزمایی ها وکشف های تصویری بدیع ومایه گرفتن ازفرآورده های مجموعه یافته های علمی وهنری ست. دستاوردهای مضمونی ونمونه آثاردرخشان درشعرجوان دهه ی هشتادخراسان نویدبخش چشم اندازهای روشن برای فردای این قلمرو شاعرزاد وهنرپروراست. کلید واژه ها: شعر جوان، دهه ی هشتاد، مضمون
حسین ظریفی برج قلعه سید مهدی رحیمی
عناصر طبیعی همواره در آفریدن تصاویر زیبای شعری در ادب فارسی نقش مهمی داشته اند. در این میان منوچهری به عنوان شاعری استاد در زمینه ی وصف طبیعت به شمار می رود. سعدی نیز که در در طبیعت زیبای شیراز پرورش یافته، بارها عناصر طبیعی را در شعر خود آورده است. در این رساله حضور عناصر طبیعی در دیوان منوچهری و غزلیات و قصاید سعدی از جهت کمّی و کیفی و انواع کاربردهای ادبی ـ شگردهای علم بیان و حقیقت ـ به صورت آماری ـ تحلیلی بررسی شده است. بسامد کاربرد عناصر طبیعی نشان می دهد 40 درصد ابیات منوچهری دربردارنده ی حداقل یکی از عناصر طبیعی است و این درحالی است که تنها 30 درصد ابیات سعدی به طبیعت اختصاص یافته اند. منوچهری در بیش از 65 درصد از ابیات خود مستقیماً به وصف عنصر طبیعی می پردازد، درحالی که سعدی در 8 درصد از ابیات خود عنصری خاص را وصف کرده است. در بیان منوچهری از طبیعت، مفهوم عقلی و انتزاعی بندرت یافت می شود، ولی می توان گفت سعدی تقریباً در بیشتر ابیات خود مفهومی فراتر از عالم محسوس را در نظر دارد. عشق یکی از پایه های اساسی شعر سعدی است که در وصف طبیعت حضوری پررنگ دارد اما در شعر منوچهری به ندرت بیتی در این زمینه یافت می شود. اهداف منوچهری در زمینه وصف طبیعت را می توان در تصویربرداری آینه وار از طبیعت، مدح و تفنّن شاعرانه خلاصه کرد اما سعدی از طبیعت بیشتر در بیان عشق، عبرت گیری، نگاهی زاهدانه، معرفت حق و گاهی نیز تفنّن بهره می برد. عناصر طبیعی در دو دسته ی آسمان و زمین بررسی می شوند. عناصر زمین به سه بخش جماد و نبات و حیوان تقسیم می شوند. بیشترین کاربرد طبیعت در بخش عناصر زمینی است. در میان کاربردها، کاربرد عادی بیشترین تعداد و پس از آن تشبیه، استعاره، کنایه، تمثیل، اغراق و مجاز بیشترین ابیات را به خود اختصاص داده اند. تشبیه در شعر منوچهری و استعاره در شعر سعدی بیشترین کاربرد در زمینه وصف طبیعت را دارند.
ام لیلا خاکپور مرادعلی واعظی
چکیده قرآن کتابی آسمانی است که باطنی عمیق، ظاهری زیبا و بیانی شیرین دارد؛ مشعل افروخته و فروزانی است که به خاموشی نمی گراید و فروغ آن همواره بر تارک اعصار می درخشد، تازگی هایش رنگ کهنگی به خود نمی گیرد و هر چه زمان بگذرد مفاهیم آن آشکارتر می شود؛ چه بسیار مفاهیم و اسرار علمی نهفته در آن که تنها با گذشت زمان بر ما روشن می شود. از جمله پژوهش هایی که در دهه های اخیر آغاز شده و تا امروز ادامه دارد، بررسی اعجاز قرآن از نظر هنر داستان پردازی است. داستان های قرآن به صورت کامل و خطی روایت نشده اند و تمامی آن ها اغلب داستان های پیامبران را مورد اشاره قرار داده اند، امّا کامل ترین و طولانی ترین داستان قرآنی، داستان حضرت یوسف (ع) است که در آن همه چیز به طور کامل با تکیه بر جزئیّات نقل شده است. هدف این پژوهش بررسی داستان حضرت یوسف (ع) در کشف الأسرار، السّتّین الجامع للطائف البساتین و تفسیر کشّاف، از جنبه های گوناگون هنری، شامل ساختار، مضمون داستان، و سبک-شناسی در سه سطح زبانی، ادبی و فکری با تأسّی به شیوه ی پژوهشی ادبیات تطبیقی می باشد. علاوه بر این از آن جا که هدف هنر داستان نویسی، رساندن اندیشه ها و پیام های غیر مستقیم به خواننده یا مخاطب است و منظور از آن اصلاح رفتار فردی، اخلاقی و همچنین بهبود روابط اجتماعی است، در این تحقیق تلاش فراوان شده است که مفاهیم اصیل اسلامی و قرآنی در زمینه-ی اخلاق به ویژه عفاف و پاکدامنی، روابط خانوادگی، رعایت حرمت برادری، احترام به پدر و غیره در حدّ امکان به صورتی روشن بیان شود. از این پژوهش چنین بر می آید که هر چند شرایط اقلیمی و مختصات زبانی دو محیط ایران و عرب متفاوت است، با توجّه به ساده و آهنگین بودن نثر این کتاب ها و خالی بودن از تکلّفات و تصنّعات، به نظر می رسد سبک نثر آن ها به یکدیگر نزدیک باشد. واژه های کلیدی: ادبیات تطبیقی، داستان حضرت یوسف (ع)، کشف الأسرار میبدی، السّتّین الجامع زید طوسی، تفسیر کشّاف زمخشری، جنبه های هنری، سبک شناسی.
فریبا دهقانی مرادعلی واعظی
حج، یکی از فروع دین اسلام است و فرموده ی خدا چنین است که چون مسلمانی به توانایی لازم رسید، به زیارت خانه ی خدا برود. این فریضه ی الهی و سفر معنوی چنان ارجمند و عظیم است که بابی گسترده در ادبیات کشورهای اسلامی گشوده و آثاری زیبا و ارجمند در این زمینه پدید آورده است. این موضوع به دلیل فرهنگ دینی یکسان میان ایرانیان و عرب ها، منجر به مضامین مشترکی میان آثار ادیبان و شاعران دو عرصه ی فرهنگ اسلامی شده است. یکی از نمونه های بارز آن را در شعر دو شاعر نامدار، خاقانی و شریف رضی می توان یافت. این دو هنرمند، سروده های قابل توجهی را به حج و مناسک آن اختصاص داده اند. نگارنده در این پژوهش با بررسی تطبیقی حج سروده های دو شاعر، نوع نگاه این دو را به این فریضه ی دینی مهم نشان داده است. نتیجه ای که از این پژوهش گرفته می شود، این است که حج و مناسک مختلف آن به دلیل فرهنگ دینی یکسان، یکی از موضوعات برجسته ی اشعار خاقانی و شریف رضی است، به گونه ای که بخش عظیمی از اشعار خود را به آن اختصاص داده اند، اما شرایط فرهنگی، فکری و مکانی متفاوت تمایزاتی را در نوع نگاه و شیوه ی پردازش دو شاعر نسبت به این فریضه و مناسک آن پدید آورده است. در اشعار خاقانی، به ویژه تحفه العراقین معنویت و شور و شوق بیشتری ملاحضه می-شود، به گونه ای که در اکثر اوقات خاقانی چنان محو عظمت خانه ی خدا می گردد که خودش را از یاد می برد، اما شریف رضی واقعی تر برخورد کرده و به بسیاری از جزئیات هم پرداخته است. خاقانی در حج سروده هایش یک عاشق شوریده است که جز خدا را نمی بیند، اما عشق شریف رضی از نوع عشق عذری است. عفت بیان و رعایت قداست در شعر هر دو شاعر قابل ملاحظه است و هر دو شاعر مناظر بسیار زیبایی را برای مخاطب ترسیم کرده اند.
محمود دلدار مهدی رحیمی
تحلیل محتوا، تعاریف متفاوتی دارد. در ادبیات، تحلیل محتوا به معنی بررسی احساسات و معانی و اندیشه های نویسنده است که در اثرش بازتاب یافته است. امروزه، تحلیل محتوا یکی از مهم ترین روش های پژوهش ادبی محسوب می شود. تحلیل محتوایی دیوان قاسم انوار، موضوعی است که برای این رساله انتخاب شده است. این رساله در دو فصل نوشته شده؛ فصل اول، کلیات است که خود شامل سه گفتار است. در گفتار اول اوضاع سیاسی- اجتماعی و فرهنگی عصر تیموری آورده شده است. در گفتار دوم شرح حال انوار و میزان تأثیر پذیری وی از اندیشه های رایج زمان به ویژه دو فرقه ی صفویه و حروفیه، مورد بررسی قرارگرفته است و در آخرین گفتار، به معرفی روش تحلیل محتوا و نقد، به ویژه، نقد محتوایی پرداخته شده است. فصل دوم، بررسی و تحلیل محتوایی مضامین دیوان قاسم انوار است. مضامین دیوان، به شش دسته ی عرفان و اخلاق، خواسته ها و آرزوها، نیایش و مدح و منقبت، انتقاد و شکایت، مضامین حروفی و در آخر اعتقادات، تقسیم می شود که هرکدام، نیز، دارای موضوعاتی فرعی هستند. درون مایه ی اصلی اشعار انوار را، عرفان و مفاهیم اخلاقی تشکیل می دهند. اوضاع زمان در شعر انوار، انعکاس یافته و به صورت انتقاد و شکایت و تحت تأثیر طریقت وی، نمایان شده است. انوار، علی رغم توجه به مضامین حروفی، تا آخر عمر ارادت خود را نسبت به طریقت صفوی و مرشد خود، حفظ کرده است و این تأثیر پذیری را در شعر خود منعکس کرده است. تأثیرپذیری انوار از حافظ، از نظر محتوایی نیز، موضوع دیگری است که در ضمن تحلیل مضامین دیوان به آن، اشاره شده است.
عالیه تخم پاش محمد حسینایی
هدف پژوهش حاضر، تحلیل محتوای آموزشی و تربیتی اشعار مصطفی رحماندوست است؛ شاعری که در شعر کودک و نوجوان جایگاه قابل توجّهی دارد و در شعر او نیز این مضامین فراوان دیده می شود. نگارنده در این پژوهش با توجه به شیوه ی مراحل رشد شناختی پیاژه و بر اساس تقسیم بندی گروه های سنّی مختلف (الف، ب، ج، د) به تحلیل محتوا ی اشعار رحماندوست پرداخته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که مضامین آموزشی و تربیتی در اشعار رحماندوست در تمام گروه های سنّی به ویژه گروه ها ی سنّی(ب) و (ج) وجود دارد. در شعر او به جز موارد اندکی سعی شده مضامین آموزشی و تربیتی به صورت غیرمستقیم مطرح شود؛ مثلاً آموزش و تربیت با یکی از حالات عاطفی پیوند خورده است. این شیوه میزان گرایش مخاطب به یادگیری را افزایش می دهد. از این رو می توان گفت اشعار او علاوه بر ارزش های هنری ابزاری برای آموزش و تربیت، نیز هستند.
سمیه اقبالی نسب مرادعلی واعظی
این پژوهش بررسی آموزه های اخلاقی در اندیشه و آثار شهید چمران و تطبیق آن با کلمات قصار نهج البلاغه می باشد. در این راستا با روش تحلیل محتوا، مهمترین مولفه های نگرش اخلاقی در آثار شهید چمران، در دو بخش نیایش های او که آثاری کاملاً ادبی و خاطره ها و شرح حال ها که جزء انواع ادبی محسوب می شوند، بررسی و با حکمت های نهج البلاغه ذکر شده و سپس مقایسه ای اجمالی بین آن ها صورت گرفته است. شهید چمران از چهره های مشهور عرصه ی ادبیات دفاع مقدس و نمونه ی عالی عارفی وارسته و انسانی کامل است، که بعد از قرآن بیشترین تأثیر را از نهج البلاغه و کلام امام علی(ع) پذیرفته است. او در آثارش از نهج البلاغه در زمینه های مختلف بهره برده است که از آن جمله می توان به برخی از مضامین اخلاقی اشاره نمود و تأثیر کلام و سیره ی آن امام همام را در آثار او مشاهده کرد. عمل به بایدها و پرهیز از نبایدها تنها بخشی از تعریف اخلاق بوده و لازم است به موارد دیگری نیز توجه شود. اعتقاد و ایمان راسخ، دعا و نیایش، عبادت و پرستش، شکر نعمت، عدالت ورزی، تسلیم و رضا، توکل، حق طلبی، ظلم ستیزی، تواضع و فروتنی، احسان و نیکی، صداقت و راستگویی، علم و دانش، نظم در امور، انفاق و بخشش در راه خدا، پند پذیری، عفو و گذشت، یتیم نوازی و یاری نیازمندان، امر به معروف و نهی از منکر، نکوهش دروغ و نفاق، موضوعاتی است که در کنار بایدها و نبایدهای اخلاقی مورد نظر قرار گرفته است.