نام پژوهشگر: عباس جلودار

تاثیرعصاره اتیل استات گیاه کلپوره بر محتوای لیپیدی سرم، کبد و عضلات رت های تغذیه شده با جیره غنی از سوکروز
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده دامپزشکی 1389
  سیده الهه موسوی   اکرم آهنگرپور

مصرف کربوهیدرات ها همراه با دریافت کالری بیش از حد سبب ابتلا به چاقی می شود. چاقی علت عمده دیابت نوع 2 می باشد که همراه با افزایش وزن، چربی های محوطه شکمی، افزایش محتوای تری گلیسرید عضلات و کبد و بروز مقاومت انسولینی می باشد. در طب امروزی توجه زیادی به استفاده از گیاهان دارویی در درمان این بیماری ‏شده است. یکی از این گیاهان teucrium polium‏ (کلپوره)است که تاکنون اثرات هیپوگلیسمیک، هیپولیپیدمیک، ضد ‏فشار خون و آنتی اکسیدانی آن در مطالعات زیادی به اثبات رسیده است. در پژوهش حاضر عصاره اتیل استات این گیاه را که هم دارای خاصیت محافظتی بر کبد ‎‏و هم آنتی اکسیدانی قوی می باشد بر پارامترهای چاقی و نیز محتوای لیپیدی سرم، کبد و عضلات رت های تغذیه شده با جیره غنی از ‏سوکروز بررسی شده است. بدین منظور تعداد 30 سر موش رت نر در محدوده وزنی 20 180 گرم انتخاب شده و در 4 ‎‏ گروه ‏شش تایی تیمار(و یک گروه کنترل که فقط جیره معمول رت دریافت می کرد)به مدت 10 هفته با جیره حاوی 50 درصد سوکروز تغذیه شدند. در پایان هفته هشتم، از 4 گروه تیمار 3 گروه آن روزانه mg/ kg‏‎50، 100، 200 از عصاره ‏اتیل استات گیاه کلپوره را به مدت دو هفته از طریق خوراکی دریافت می کردند. گروه 4 به عنوان گروه کنترل چاقی(hs)هیچ عصاره ای دریافت نمی کرد. پس از 10 هفته پرورش کلیه موش ها آسان کشی شده و پارامترهای وزنی، سرمی، کبد و عضلانی مورد ارزیابی قرار گرفت. مطابق نتایج میزان وزن بدن و وزن قلب و همچنین میزان چربی های محوطه بطنی در گروه hs در مقایسه با سایر گروه ها افزایش قابل ملاحظه ای یافته است. از سوی دیگر مصرف عصاره اتیل استات گیاه کلپوره با یک روند تقریبا وابسته به دوز سبب کاهش قابل ملاحظه پارامترهای چاقی نظیر وزن، چربی های محوطه بطنی و وزن قلب شدند. در سرم نیز به دنبال مصرف دوزهای 100 و 200 عصاره کاهش معنی دار میزان tg ، vldl-c، tl، گلوکز، انسولین و لپتین نسبت به گروه hs مشاهده گردید. در حالی که در مقدار tc تغییری ایجاد نشده است. در کبد مصرف دوزهای 100 و 200 این عصاره موجب کاهش معنی دار tc، tgو گلیکوژن کبدی در مقایسه با گروه hs شده در عضله نیز کاهش معنی دار tg و گلیکوژن در نتیجه مصرف دوزهای 100 و 200 عصاره نسبت به گروه hs مشاهده شده است. در مجموع این پژوهش نشان داد که مصرف عصاره اتیل استات گیاه کلپوره به مقدار 100 و 200 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن به مدت 2 هفته سبب کاهش پارامترهای چاقی وتعدیل پروفایل لیپیدی و لیپوپروتین سرم می گردد.

کلونینگ و تعیین توالی ژن کد کننده پروتئین ns1 ویروس آنفولانزای مرغی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده دامپزشکی 1389
  مریم بیگم اسلامی   مسعودرضا صیفی آباد شاپوری

ویروس آنفولانزای مرغی از جنس آنفولانزا ویروس a و از خانواده ارتومیکسوویریده می باشد . هدف از این تحقیق کلون کردن و تعیین توالی ژن کد کننده پروتئین ns1 از یک جدایه ی بومی ویروس آنفولانزای مرغی تحت تیپ h9n2 بود. پروتئین ns1 جهت طراحی تست الیزا، برای تفریق طیور عفونی از طیور واکسینه شده، استفاده می شود. بدین منظور ابتدا براساس چندین توالی نوکلئوتیدی ns1، از ویروس آنفولانزای مرغی h9n2 که از منابع اطلاعاتی استخراج شدند، پرایمرهای لازم طراحی شدند. سپس ژن ns1 با استفاده از روش rt – pcr تکثیر داده شد. وکتور pmal-cx و ژن تکثیر یافته ns1 هر دو توسط آنزیم های محدود الاثر هضم و سپس با استفاده از آنزیم لیگاز t4به همدیگر پیوند داده شدند. در مرحله بعد این ساختار به باکتری tg1 منتقل شد و وکتور نوترکیب خالص شده جهت تعیین توالی مورد استفاده قرار گرفت. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که توالی ژن ns1 از جدایه اهواز بیشترین قرابت فیلوژنی را با جدایه های اخیر استان تهران دارد و در زیر گروه iii از دسته ی اورآسیای جدایه های h9n2 قرار دارد.

تعیین جنسیت مرغ عشق به روشpcr
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده دامپزشکی 1389
  آزاده شوشی زاده   عباس جلودار

چکیده پایان نامه نام خانوادگی: شوشی زاده نام: آزاده عنوان پایان نامه: تعیین جنسیت مرغ عشق با روش pcr اساتید راهنما: دکتر منصور میاحی،دکتر عباس جلودار درجه تحصیلی: دکتری حرفه ای رشته: دامپزشکی گرایش: دامپزشکی محل تحصیل (دانشگاه): شهیدچمران اهواز دانشکده: دامپزشکی تاریخ فارغ التحصیلی: / /89 تعداد صفحه:81 کلید واژه ها: تشخیص جنسیت ، pcr، dna پر، مرغ عشق بسیاری از گونه های پرندگان از نظر جنسی به صورت مونومورفیک هستند . در گونه های پرندگان مونومورفیک بخصوص در پرندگان جوان مانند بوقلمون، اردک،غاز، جغد، طوطی، درنا، مرغ عشق و سایر پرندگان تشخیص جنسیت بر اساس شکل ظاهری بسیار مشکل است و چالش جدی برای تکثیر کنندگان و جانورشناسان ایجاد نموده است. روش های تعیین جنسیت از کلواک ، لاپاروسکوپی و استروییدها غیر قابل اعتماد، زمان بر و گران می باشند ولی روش pcr یک روش مناسب و قابل اعتماد می باشد. بر این اساس در مطالعه ی حاضر جنسیت مرغ عشق براساس استخراج dna از پر آنها و به روش pcr انجام گرفت.جمعاً 30 مرغ عشق نابالغ خریداری شد. ابتدا تعیین جنسیت هر یک بر اساس مورفولوژی رنگ پوست بالای منقار مشخص گردید و در کاربرگ ثبت شد.از هر مرغ عشق 5-3 پر بزرگ از ناحیه ی دم و بال کنده شد و پرهای جمع آوری شده تا هنگام آزمایش در فریزر نگهداری شدند. پس از آسان کشی پرندگان جنسیت آن ها به روش کالبدگشایی تعیین و در کاربرگ ثبت گردید. استخراج dnaاز انتهای کالاموس پر مرغ عشق به روش استخراج فنل - کلروفرم صورت پذیرفت با استفاده از پرایمرهای اختصاصیusp1/usp3 و int-r/int-f و بر اساس دو ژن chd-z و chd-w واکنش pcr انجام شد. نتایج نشان دهنده ی تکثیر دو باند dna به اندازه ی 370bp و 250bp برای جنس ماده و فقط یک باند dna به اندازه ی 250bp برای جنس نر بود.در پایان یافته های سه روش مقایسه شدند نتایج این بررسی نشان داد که روش مورفولوژی خارجی 14 و 13 پرنده به ترتیب نر و ماده بودند و جنسیت سه پرنده غیرقابل تشخیص بود. در هر دو روش کالبد گشایی و pcr، 18 و 12 پرنده به ترتیب نر و ماده بودند.این مطالعه نشان داد روش مورفولوژی روش مناسبی برای تعیین جنسیت نمی باشد ولی دو روش pcr بر اساس استخراج dna از پر و کالبد گشایی دقت بسیار بالایی دارند و می توانند صد درصد جنسیت پرنده را مشخص نمایند.

جداسازی و شناسایی آنتی ژنهای سوماتیک و دفعی- ترشحی لارو استروس اویس به روشsds.page و ایمونوبلاتینگ
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده دامپزشکی 1389
  اسماعیل باقریان پور   عباس جلودار

استروس اویس (مگس بینی گوسفند) یکی از مهم ترین انگل ها در نشخوار کنندگان کوچک اهلی می باشد. و استروزیس زئونوز نیز محسوب می شود و چندین مورد از عفونت های تنفسی و غیر تنفسی حنجره انسان در بسیاری از نقاط جهان بوسیله این مگس مشاهده شده است. هدف از این مطالعه جداسازی و شناسایی آنتی ژن های سوماتیک و دفعی- ترشحی لارو استروس اویس با روش sds_page و ایمنوبلاتینگ می باشد. جهت انجام این مطالعه با مراجعه به کشتارگاه اهواز و علامت گذاری و خونگیری ازدام های مشکوک به بیماری، نوزادهای مرحله دوم و سوم( l2 وl3) از بینی گوسفندان کشتار شده جدا گردید و لاروها چندین بار باpbs آنتی بیوتیک دار شستشو داده شد. برای تهیه آنتی ژن های سوماتیک تعدادی لارو l2و l3در pbs همراه با dtt بصورت مجزا به وسیله سونیکاتور هموژنیزه و بعد سانتریفیوژ گردید و مایع رویی هریک فیلتر شدند. برای تهیه آنتی ژن های دفعی -ترشحی تعدادی لارو l2 و l3 را در محیط rpmi آنتی بیوتیک دار در انکوباتور همراه با co2 5 درصد برای 24 الی 48 ساعت کشت داده شد. سپس سانتریفیوژ و فیلتر گردید و در نهایت میزان پروتئین نمونه ها به روش برادفورد اندازه گیری شدند. جهت تهیه آنتی سرم و بررسی ایمنی زایی این آنتی ژن ها تعدادی خرگوش با آنتی ژن های استروس اویس ایمن شدند و از آنها خونگیری به عمل آمد. با استفاده از روش sds-pageپروفایل پروتئینی نمونه ها مشخص گردید. تعیین آنتی ژن های ایمنوژن به روش ایمنوبلاتینگ با استفاده از سرم خرگوش و گوسفند و کنژوگه های مربوطه انجام شد. در پایان این نتیجه حاصل شد که می توان از باند های 25 و 28 کیلوداالتون sl2 و باند 28 کیلوداالتون sl3 و همچنین باندهای 25 و59 کیلودالتونیesl3 ایمنوبلات خرگوش، و همچنین باند 28 کیلودالتونی el2،el3،sl2،sl3 و باند 57 کیلودالتونی sl2 ایمنوبلات گوسفندی، به عنوان قوی ترین باند ها برای ایمنی زایی استفاده کرد و یا آنها را خالص سازی کرده و جهت مطالعات تکمیلی از این باند ها بهره برد.

کلونینگ و بیان ناحیه ثابت زنجیره سنگین igm مرغ در e. coli
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده دامپزشکی 1390
  مریم قایدی   عباس جلودار

: هدف از این تحقیق کلون کردن ژن سازنده ناحیه ثابت زنجیرµ ایمونوگلوبولین ماکیان و بررسی بیان آن در e. coliبود. در این مطالعه در ابتدا توالی ژن سازنده ناحیه ثابت زنجیرµ ایمونوگلوبولین ماکیان از بانک ژن استخراج و مورد بررسی قرار گرفت تا پرایمرهای مناسب برای تکثیر این ژن جهت rt-pcr طراحی گردد. از بافت طحال یک جوجه تازه کشتار شده rna به عنوان الگوی rt-pcr استخراج گردید.با استفاده از پرایمرهای طراحی شده ژن سازنده ناحیه ثابت زنجیرµ ایمونوگلوبولین ماکیان با روشrt-pcr تکثیر گشت. محصول rt-pcr و نیز پلاسمید بیانی پروکاریوتی pmal-c2x توسط آنزیم های محدود الاثر bamhi و hindiiiهضم شده و با استفاده از آنزیم لیگاز t4 به یکدیگر متصل شدند. این پلاسمید نو ترکیب به باکتری e. coli سویه 21 bl منتقل شد و بیان پروتئین با استفاده از روش های sds-page و وسترن بلاتینگ تایید گشت. نتایج نشان داد که ناحیه ثابت زنجیرµ ایمونوگلوبولین ماکیان با موفقیت درe. coli قابل کلون کردن و بیان شدن می باشد.

شناسایی مولکولی و بیان cdna کد کننده یک پروتئین میکرونم آیمریا نکاتریکس
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده دامپزشکی 1390
  شهروز مسایلی   عباس جلودار

کوکسیدیوز مهم ترین و شایع ترین بیماری انگلی در صنعت طیور می باشد که عمدتا توسط هفت گونه از آیمریا ایجاد می شود. امروزه رایج ترین روش کنترل این بیماری، استفاده از داروهای شیمیایی است اما مقاومت دارویی، ایجاد عوارض سمی و هزینه تولید داروهای جدید، محدودیت هایی را برای استفاده از اغلب این داروها بوجود آورده است؛ از این رو چند سالی است که گرایش به مصرف واکسن افزایش یافته است. آیمریاها تک یاخته های متعلق به شاخه ی آپی کمپلکسا بوده و در کمپلکس رأسی خود، دارای اندامک های ترشحی می باشند که مهمترین آنها میکرونم است. این اندامک، پروتئینهای متعددی را ترشح می کند که نقش بسیار مهمی را در تحرک، اتصال و نفوذ اسپروزوئیت ها به درون سلول میزبان به عهده دارد. هدف از این مطالعه جداسازی آیمریا نکاتریکس از استان خوزستان، شناسایی cdna کد کننده یکی از پروتئین های میکرونم آن، کلون و بیان این پروتئین و در نهایت بررسی ایمنی زایی پروتئین بدست آمده بود؛ بدین منظور قطعه ی bp 758 از cdna کد کننده ی ژن میکرونم 5 آیمریا نکاتریکس (enmic-5) با آزمایش pcr semi nested rt- تکثیر و پس از کلون کردن به درون وکتور بیانی- پروکاریوتی pmal-c2x ، به داخل باکتری اشرشیا کلی سویه ی tg1 ترانسفورمه و بعد بیان گردید. جهت بررسی ایمنی زایی پروتئین نوترکیب mbp- enmic-5 نیز ، تزریق آن به موش انجام گردید. پس از تعیین توالی cdna بدست آمده و مقایسه ی آن با توالی های موجود در بانک ژن ncbi برای ژن های مشابه در آیمریا، توکسوپلاسما و برخی جانداران دیگر، درخت فیلوژنیک طراحی شد که شباهت 97 و 95 درصدی با ژن های مشابه در آیمریا و توکسوپلاسما گویای قرابت ژنتیکی میان گونه های مزبور بود. همچنین به دنبال تعیین توالی اسید آمینه قطعه ی بدست آمده، با پروتئین میکرونم 5 آیمریا نکاتریکس سویه lz و آیمریا تنلا به ترتیب 91% و 92% همسانی مشاهده شد. این یافته بیانگر پلی مورفیسم آللی محدود در ژن میکرونم 5 بوده و تغییرات موجود می تواند ناشی از تفاوت سویه ای و یا ایجاد جهش باشد. آنالیز پروتئین کد شده توسط cdna با استفاده از نرم افزار sbase نشان داد که بخشی از این پروتئین مربوط به ابرخانواده ی apple/pan می باشد که بسیار شبیه به قسمت چسبنده ی پره کالیکرئین پلاسمایی است. در آزمایش وسترن بلات مشخص گردید که سرم مرغ های آلوده به آیمریا نکاتریکس مورد استفاده، قادر به شناسایی این پروتئین می باشد. همچنین آزمایش سرم موش های ایمن شده در آزمایش ایمونودات با استفاده از پروتئین mbp خالص بعنوان آنتی ژن، نشانگر ایمن شدن موش ها با پروتئین نوترکیب mbp- enmic-5 بود و می توان به این نتیجه رسید که این پروتئین از قدرت ایمنی زایی خوبی برخوردار بوده و می تواند برای مطالعات پیشرفته واکسن- شناسی مورد آزمایش قرار گیرد.

ارزیابی قابلیت ایمنی زایی dna واکسن بیان کننده ژن tes-70 لارو توکسوکارا کنیس در موش
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده دامپزشکی 1392
  امیر رهبر   مسعودرضا صیفی آبادشاپوری

توکسوکارا کنیس از جمله نماتودهای شایع روده باریک سگ سانان در سرتاسر جهان است. آلودگی توله سگ-ها به لاروهای مهاجر انگل باعث ایجاد التهاب و ادم بافت ریه شده و کرم بالغ در توله سگ های شدیداً آلوده، باعث توقف رشد، اسهال و استفراغ و گاهی انسداد روده می گردد. در انسان لارو مهاجر ممکن است در برخی موارد، بیماری حاد تحت عنوان سندرم مهاجرت احشایی و یا سندرم مهاجرت چشمی نیز ایجاد نماید. مشخص شده که آلودگی به لارو توکسوکارا کنیس منجر به القاء واکنش ایمنی گشته که در صورت آلودگی مجدد، از استقرار بخشی از لاروها جلوگیری می نماید. گلیکوپروتئین های دفعی-ترشحی لارو مرحله دو توکسوکارا کنیس می توانند پاسخ ایمنی در پستانداران ایجاد نمایند که اجزای آن لنفوسیت های کمکی نوع 2 ( تولید اینترلوکین های 4و5و10)، ائوزینوفیل ها و ige می باشند. در این حالت پاسخ ایمنی به صورت گرانولوماتوز ائوزینوفیلی و با ایجاد کیسه به دور لاروها، آنها را از بین می برد. از آنجا که توکسوکاریازیس امروزه بعنوان یک عفونت انسانی در سرتاسر جهان شناخته شده، توجه زیادی به تحقیقات در زمینه مکانیسم های دفاع ایمنی انسان بر علیه این بیماری شده است. واکسینه کردن انسان ها در مقیاس وسیع، به دلیل پایین بودن وقوع بیماری قابل اجرا نیست. بنابراین پیشگیری در انسان می بایست بر اساس جلوگیری از خورده شدن تخم های عفونی زا و همچنین لاروهای موجود در میزبان های انتقالی و یافتن راهی ارزان و ایمن برای واکسیناسیون سگ های ماده با هدف کشتن لاروهای خفته در بافت ها و جلوگیری از انتقال آنها به نتاج انجام گیرد. با توجه به اینکه داروهای ضد کرمی تنها بر کرم های بالغ موثر بوده و قادر به از بین بردن کامل لاروها نیستند، وجود یک واکسن ضد لارو می تواند خلأ موجود را در کنترل بیماری پر نماید. تلاش ها در جهت تولید ملکول های دفعی-ترشحی نوترکیبی که همه خصوصیات آنتی ژنی ملکول های جدا شده از محیط کشت را دارا بوده و بتواند از میزبان در برابر توکسوکارا کنیس محافظت کند، با عدم موفقیت روبرو شده اند. هدف از این تحقیق‏، بیان پروتئین مذکور در سیستم بیانی میزبان یوکاریوتی بود، تا بتوان ملکول tes-70 مشابه آنچه از محیط کشت کرم جدا می شود را تولید کرده و ایمنی زایی آن را بررسی نمود. در این مطالعه rna کامل لارو مرحله دو توکسوکارا کنیس استخراج شده و با انجام rt-pcr با استفاده از پرایمرهای طراحی شده، ژن tes-70 تکثیر گردید. قطعه مذکور وارد پلاسمید بیانی یوکاریوتی pcdna-3 شده و پلاسمید نوترکیب وارد سلول های mdck شدند. سپس بیان پروتئین با انجام آزمایش ifa مورد بررسی قرار گرفت. در ادامه پلاسمید نوترکیب به موش تزریق گردید و اثر ایمنی زایی آن با گروه های شاهد مقایسه شد. میانگین تعداد لاروهای بدست آمده از گروه واکسینه شده با pcdna3-tes70 (میانگین 33/11 لارو) ، 32/45% گروه واکسینه شده با pcdna3 (میانگین 25 لارو) بود (sig=0.011). همچنین میانگین تعداد لاروهای بدست آمده از گروه واکسینه شده با pcdna3-tes70، (میانگین 33/11 لارو)، 43% گروه دریافت کننده آب مقطر(میانگین 33/26 لارو) محاسبه گردید (sig=0.008).به عبارت دیگر، واکسیناسیون با پلاسمید بیانی نوترکیب واجد قطعه tes-70، باعث کاهش 68/54 درصدی استقرار لارو نسبت به گروه شاهد دریافت کننده پلاسمید به تنهایی و 57 درصدی نسبت به گروه شاهد دریافت کننده آب مقطر می گردید.

بررسی وقوع آلودگی به تیلریا لستوکاردی در گاوهای میتلا و غیر مبتلا به تیلریوز در اهواز به روش pcr
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده دامپزشکی 1394
  آمنه دارابی فرد   عباس جلودار

تیلریوز یک بیماری هموپروتوزوآیی مهم منتقله از کنه در نشخوارکنندگان در مناطق گرمسیری و نیمه گرمسیری است. در ایران گونه های تیلریا لستوکاردی در گوسفند (عامل تیلریوز بدخیم) و تیلریا آنولاتا در گاو (عامل تیلریوز گرمسیری) به شدت پاتوژن هستند و منجر به علائم بیماری در این دام ها به خصوص در مناطق جنوب و جنوب غربی کشور می گردد. از آنجایی که در بسیاری از مناطق اهواز گاو و گوسفند در کنار هم نگهداری و پرورش می یابند و نیز با توجه به اینکه هر دو گونه انگل از ناقلین کنه ای مشترکی برخوردارند، احتمال آلودگی متقاطع این میزبان ها وجود دارد. لذا در مطالعه حاضر از 50 رأس گاو مبتلا به تیلریوز و همچنین 50 رأس گاو به ظاهر سالم متعلق به شهرستان اهواز به منظور بررسی وقوع آلودگی طبیعی به تیلریا لستوکاردی و تیلریا آنولاتا به روش pcr خونگیری انجام گرفت. همچنین شمارش کامل سلول های خونی جهت مقایسه تغییرات خون شناسی ناشی از آلودگی تیلریا در دام های بیمار و به ظاهر سالم صورت گرفت. در آزمایش nested-pcr با استفاده از دو جفت پرایمر اختصاصی تیلریا ،کل 50 نمونه دام بیمار (100%) و همچنین تعداد 15 نمونه (30%) از 50 دام به ظاهر سالم نیز به این روش، آلوده به تیلریا تشخیص داده شد. آنالیز rflp محصول nested-pcr تیلریا به وسیله آنزیم hpaii جهت تفریق گونه های تیلریا نشان داد که تمامی 65 نمونه pcr مثبت، با ایجاد قطعاتی با طول معین، از گونه تیلریا آنولاتا شناسایی شدند. همچنین آلودگی مختلط با تیلریا لستوکاردی در 2 مورد از آن ها مشاهده گردید. در ارزیابی خون شناسی، میزان هماتوکریت، هموگلوبین و تعداد اریتروسیت ها در گروه آلوده به تیلریا و واجد پارازیتمی (گروه بیمار) به طور معنی داری نسبت به گروه سالم کاهش یافته بود. rdw در گروه های آلوده به تیلریا نسبت به گروه سالم افزایش یافته بود اگرچه از نظر آماری معنی دار نبود. همچنین کاهش معنی داری در تعداد پلاکت ها در گروه آلوده واجد پارازیتمی نسبت به گروه سالم مشاهده شد. تعداد تام گلبول های سفید و لنفوسیت ها در گروه آلوده به تیلریا و واجد پارازیتمی (گروه بیمار) کاهش یافته بود اما این کاهش نسبت به گروه سالم معنی دار نبود. در این مطالعه برای اولین بار آلودگی به تیلریا لستوکاردی در گاو های دچار تیلریوز بالینی در منطقه اهواز گزارش گردید. این نتایج بیانگر قابلیت آلوده شدن گاو به هر دو گونه پاتوژن تیلریا است. علائم بالینی و اختلالات تابلوی خونی از جمله آنمی شدید هم در موارد آلودگی به تیلریا آنولاتا و هم آلودگی مخلوط مشاهده گردید با این وجود نقش تیلریا لستوکاردی در ایجاد علائم بالینی تیلریوز در گاو در شرایط فیلد تا کنون مشخص نشده است.

تکثیر یک cdna از توکسین عقرب های خانواده بوتیده بوسیله rt-pcr
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده دامپزشکی 1387
  گلناز باقرزاده انصاری   عباس جلودار

در اکثر نقاط ایران، بویژه استان خوزستان، عقرب زدگی مشکلی جدی می باشد. در خوزستان، بیشتر موارد عقرب گزیدگی ناشی از عقرب های خانواده بوتیده می باشد بطوریکه 41 درصد موارد به عقرب آندروکتونوس کراسیکودا تعلق دارد. زهرعقرب شامل ترکیبات فعال بیولوژیک مختلفی از جمله انواع مختلف توکسین ها می باشد که هر کدام از آنها توسط ژن مخصوص به خود کد می شوند. اطلاعات ژنتیکی در مورد تعیین توالی ژن های کد کننده توکسین های عقرب های خانواده بوتیده استان خوزستان در بانک بین المللی ژن موجود نیست. هدف از این پژوهش تکثیر cdna کد کننده یک نروتوکسین از غده زهر عقرب های خانواده بوتیده می باشد. نمونه های عقرب توسط آزمایشگاه رفرانس عقرب موسسه رازی اهواز تهیه و شناسایی شدند. با استفاده از محلول rnxtm ، مجموع rna از غده زهر گونه های مزوبوتوس یوپیوس، هوتنتوتا زاگروسنسیس، هوتنتوتا سلسئی و آندروکتونوس کراسیکودا استخراج و غلظت rna استخراج شده از هر نمونه توسط دستگاه اسپکتروفوتومتر اندازه گیری شد. سپس به منظور تکثیر cdna کد کننده یک نروتوکسین، آغازگرهای دژنرتیو طراحی شدند. در ادامه با استفاده از تکنیکrt-pcr و پس از بهینه سازی شرایط pcr، قطعه cdna با طولی حدود bp 241 از غده زهر عقرب آندروکتونوس کراسیکودا تکثیر گردید.

تشخیص کوکسیدیوز ناشی از آیمریا تنلا و آیمریا نکاتریکس در مرغان بومی مشکوک به این بیماری در اهواز با دو روش اندازه گیری اووسیست انگل و pcr
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده دامپزشکی 1388
  صفورا خندان   منصور میاحی

کوکسیدیوز یک بیماری با اهمیت در صنعت طیور می باشد. عامل بیماری انگل تک یاخته ای از جنس آیمریا است که در روده تکثیر و موجب آسیب رساندن به بافت روده می شود که نتیجه ی آن اختلال در تغذیه، مراحل هضم و جذب مواد غذایی، از دست دادن آب بدن، خون ریزی و افزایش حساسیت به سایر عوامل بیماری زا می باشد. بررسی منابع نشان می دهد که تا کنون شناسایی گونه های آیمریانکاتریکس و آیمریا تنلا به دو روش میکروسکپی و pcr در مرغان بومی مورد مقایسه قرار نگرفته اند. به این منظور 50 نمونه مدفوع از مرغ های بومی مشکوک به بیماری کوکسیدیوز به طور تصادفی جمع آوری شدند . از هر کدام از مرغان 2 نمونه یکی جهت اندازه گیری اُاُسیست و دیگری جهت آزمایش pcr گرفته شد. نمونه ها بلافاصله به آزمایشگاه انگل شناسی دانشکده منتقل شدند و به 2 روش متداول اندازه گیری اُاُسیست ها(میکروسکپی) و روش تشخیص باpcr مورد آزمایش قرار گرفتند. اُاُسیست های هر نمونه مدفوع با استفاده از محلول شناور کننده جدا شدند و به کمک میکروسکپ نوری و با استفاده از شکل و اندازه اُاُسیست، شناسایی شدند. در روش تشخیصیpcr اُاُسیست های موجود درهر 50 نمونه مدفوع به روش شناورسازی و خالص سازی جدا شدند و شستشو گردیدند. پس از استخراج dna، آزمایش pcr انجام گرفت. نتایج حاصل از این بررسی نشان داد که میزان آلودگی در آزمایش میکروسکپی و pcr برای آیمریا تنلا به ترتیب 34 و 48 درصد و برای آیمریا نکاتریکس در آزمایش میکروسکپی و pcr به ترتیب 10 و 6 درصد است. این بررسی نشان داد روش pcr روش مطمئن و مناسب تر نسبت به روش تشخیص میکروسکپی انواع آیمریاها می باشد؛ میزان آلودگی مرغ های بومی به آیمریا تنلا بیشتر از آیمریا نکاتریکس است؛ آلودگی مرغ های بومی به آیمریا تنلا و آیمریا نکاتریکس بسیار بالا (57%) می باشد؛ مرغ های بومی نقش مهمی در اپیدمیولوژی و انتشار آلودگی کوکسیدیوز در مزارع مرغ های صنعتی دارند.؛ ضریب هم بستگی دو آزمایش pcr و روش متداول میکروسکپی برای آیمریا تنلا 24% و آیمریا نکاتریکس 47% است.

تعیین محتوای لیپیدی سرم، کبد و عضله در تعدادی از ماهیان شیربت پرورشی(barbus grypus)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده دامپزشکی 1388
  پویا شریفی   مهرزاد مصباح

امروزه دیگر اهمیت و مزایای مصرف منظم گوشت ماهی بر کسی پوشیده نیست. این موضوع سبب شده است که مطالعات تغذیه ای بر روی ماهی ها، عمده پژوهش ها را در حوزه مطالعات آبزیان و آبزی پروری شامل شود و از آنجا که بخش زیادی از این خواص به کمیت و کیفیت لیپیدهای ماهی بر می گردد لذا بررسی پارامترهای لیپیدی ماهیان در دودهه اخیر مورد توجه روز افزون قرار گرفته است. از آنجا که ماهی شیربت به عنوان یکی از ماهیان بومی استان خوزستان مشمول سیاست های اداره شیلات استان جهت تکثیر و پرورش گسترده تر قرار گرفته است و از آن جهت که اطلاعات پایه کافی در زمینه وضعیت متابولیسمی و پارامترهای بیوشیمیایی ماهی مذکور وجود ندارد، پژوهش حاضر در نظر دارد برخی از پارامترهای لیپیدی شامل لیپید تام ، تری گلیسرید، کلسترول تام و کلسترول hdl ، کلسترول ldl و کلسترول vldl را در سه سطح سرم، عضله و کبد در هر دو جنس نر و ماده مورد سنجش قرار دهد. بدین منظور تعداد 72 قطعه ماهی شیربت بالغ (36 قطعه نر، 36 قطعه ماده) از مزارع پرورش و تکثیر آزادگان در فصل بهار صید گردید و پس انتقال به صورت زنده به بخش آبزیان دانشکده دامپزشکی دانشگاه شهید چمران اهواز و تهیه نمونه های مورد نیاز، بررسی پارامترهای لیپیدی مذکور بر روی آن ها صورت گرفت. نتایج بررسی حاضر حاکی از آن است که میزان میانگین لیپیدتام ، تری گلیسرید، کلسترول تام و کلسترول hdl ، کلسترول ldl و کلسترول vldl در تمام نمونه های سرم به ترتیب 568/98 ± 174/488، 162/39 ± 880/179، 310/51 ± 958/252، 121/13 ± 650/71، 759/27 ± 041/128و 468/7 ± 343/36 میباشد. میزان میانگین لیپیدتام ، تری گلیسرید، کلسترول تام در نمونه های بافت کبدی به ترتیب 884/14 ± 407/73، 286/7 ± 109/43، 232/0 ± 053/1و در نمونه های بافت عضله به ترتیب 108/9 ± 831/33، 956/4 ± 417/19، 142/0 ± 703/0بدست آمده است. همچنین در مقایسه مقادیر، بین دو جنس نر و ماده در مورد لیپید تام، تری گلیسرید، کلسترول vldlنمونه های سرم و لیپید تام، تری گلیسرید و کلسترول تام در نمونه های بافت عضله ، تفاوت معنی داری را نشان می دهد (p<0.05) و در متقابل کلسترول تام، کلسترول hdl و کلسترول ldl در نمونه های سرم و لیپید تام، تری گلیسرید و کلسترول تام در نمونه های بافت کبد، تفاوت معنی داری بین دو جنس یافت نشد(p>0.05).