نام پژوهشگر: بلقیص باورصاد
علی حاجی عبدالرحمن مهدی پور
چکیده: تحقیق حاضر با هدف مطالعه و بررسی رابطه کاربرد اصول مدیریت کیفیت فراگیر (tqm) بر تعارض سازمانی(بین فردی) در اداره کل تربیت بدنی استان آذربایجان شرقی می باشد. این پژوهش با روش توصیفی – پیمایشی انجام گرفته است. جامعه آماری آن شامل کلیه کارکنان، مدیران و کارشناسان اداره های تربیت بدنی استان آذربایجان شرقی می باشد (138n= ) و نمونه آماری برابر با جامعه آماری است، با این تفاوت که به دلیل عدم برگشت چند پرسشنامه، تعداد نهایی نمونه برابر با 111= n می باشد. برای جمع آوری اطلاعات از دو پرسشنامه محقق ساخته اصول مدیریت کیفیت فراگیر حاوی ده مولفه (رهبری و مدیریت عالی سازمان، مشتری مداری، بهبود مستمر، آموزش و شناسایی کارکنان، مشارکت و درگیری کارکنان، برنامه ریزی راهبردی، استفاده از تجزیه و تحلیل اطلاعات، نظام پیشنهادها، توانمند سازی کارکنان و کار تیمی و ارزشیابی کارکنان) و پرسشنامه تعارض سازمانی (بین فردی) که روایی آنها با استفاده از نظرات جمعی از اساتید تایید شده و پایایی آنها با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ به ترتیب 94/0 و 95/0 بدست آمده است. داده های بدست آمده در دو سطح آمار توصیفی و آمار استنباطی با استفاده از آزمون های همبستگی، رگرسیون چند متغیره، آزمون میانگین، آزمون تحلیل واریانس و آزمون t با کمک نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین ویژگیهای دموگرافیک از قبیل رشته تحصیلی، نوع وضعیت استخدامی، سابقه خدمت، سن، وضعیت تأهل و تحصیلات با تعارض سازمانی (بین فردی) تفاوت معنی داری وجود دارد ولی بین جنسیت و تعارض سازمانی (بین فردی) تفاوت معنی داری مشاهده نشد. تمام اصول ده گانه مدیریت کیفیت فراگیر (رهبری و مدیریت عالی سازمان، مشتری مداری، بهبود مستمر، آموزش و شناسایی کارکنان، مشارکت و درگیری کارکنان، برنامه ریزی راهبردی، استفاده از تجزیه و تحلیل اطلاعات، نظام پیشنهادها، توانمندسازی کارکنان و کار تیمی و ارزشیابی کارکنان) با تعارض سازمانی (بین فردی) رابطه منفی (معکوس) و معناداری وجود دارد. مدل پژوهش پژوهش توانسته با استفاده از 10 متغیر مستقل، 52/0 درصد از واریانس متغیر وابسته را پیش بینی کند.
زهره علی زاده راد عبدالهادی درزیان عزیزی
نام و نشان تجاری (برند) از زمره با ارزش ترین دارایی های یک بنگاه محسوب می شود. تحقیقات نشان داده اند که بیشترین سود برندها در اخلاقی بودن آن هاست. با توجه به اهمیت رفتار اخلاقی نام و نشان تجاری در رضایت و وفاداری مشتریان، این تحقیق به دنبال تاثیر الزامات اخلاقی نام و نشان تجاری بر تعهد و رفتار خرید مشتریان می باشد. در واقع هدف تحقیق بررسی رابطه ی الزامات اخلاقی نام و نشان تجاری با رفتار خرید مشتری براساس ابعاد چهارگانه انتخاب برند جایگزین، خرید مجدد، توصیه برند به دیگران و تمایل به پرداخت بیشتر برای برند به واسطه تعهد ایجاد شده در مشتری به برند، می باشد. روش تحقیق توصیفی- همبستگی بوده است. جامعه آماری تحقیق مشتریان شرکت های ارائه دهنده خدمات اینترنتی شهر شیراز و پرسشنامه میان 384 نفر توزیع شد. نتایج تحقیق نشان داد که رابطه مثبت و معناداری بین رعایت الزامات اخلاقی برند و تعهد به برند و رفتار خرید مشتری وجود دارد.