نام پژوهشگر: محمدرضا زارع مهرجردی
سمیرا سرایلو محمدرضا زارع مهرجردی
مطالعه حاضر، با هدف تعیین اثر تحقیقات بخش کشاورزی بر فقر روستایی انجام شد. در راستای نیل به این هدف، ابتدا با استفاده از آمارهای سری زمانی برای دوره( 1350-1386) سیستم معادلاتی از متغیرهای تأثیر گذار بر فقر روستایی معرفی گردید. سیستم معادلات مذکور شامل توابع فقر روستایی، قیمت خوراکی ها، ارزش افزوده زراعی و باغی بوده است. به منظور تعیین استراتژی برآورد توابع، پس از اطمینان از وضعیت ایستایی داده ها، آزمون اریب هم زمانی (هاسمن) و تست قطری بودن ماتریس واریانس و کواریانس جملات پسماند انجام گرفت و با توجه به نتایج آزمون های مذکور معادلات موجود در سیستم به روش حداقل مربعات سه مرحله ای (3sls) برآورد گردید. بدین منظور در مرحله اول معادلات به طور جداگانه به روش حداقل مربعات دو مرحله ای( 2sls) تخمین زده شدند و مشکلات خودهمبستگی و هم خطی بین متغیرها برطرف گردید. همچنین تأثیر نهایی هزینه تحقیقات بخش کشاورزی بر فقر روستایی از طریق محاسبه کشش جزیی محاسبه شد. با توجه به نتایج مطالعه، افزایش هزینه تحقیقات بخش کشاورزی موجب افزایش ارزش افزوده زراعی و باغی ولی این ارزش افزوده اثری بر قیمت خوراکی ها ندارد و به نظر می رسد قیمت خوراکی ها تحت تأثیر تجارت قرار گرفته است شد، بنابراین از طریق روش سیستمی به طور مستقیم نمی توان گفت که هزینه تحقیقات باعث کاهش فقر روستایی می گردد ولی با محاسبه کشش فقر می توان گفت که هزینه تحقیقات اثر مستقیم بر کاهش فقر روستایی دارد. بنابراین تحقیقات کشاورزی بهره وری کشاورزی را بهبود می بخشد و به طور مستقیم درآمد کشاورزان را افزایش می دهد و به ایجاد امکانات شغلی بیشتر در هر دو ناحیه های روستایی برای مردم فقیر کمک می کند همچنین تولیدات کشاورزی را افزایش می دهد و قیمت خوراکی ها را پایین می آورد و اجازه می دهد مردم فقیر غذای بیشتری با قیمت پایین تر بخرند.
سمیه حیدرآبادی پور محمدرضا زارع مهرجردی
یکی از مهمترین ابزارها و ترتیبات مختلف جهت بهره مندی از منافع جهانی شدن منطقه گرایی است. زیرا همکاری های منطقه ای دارای ابعاد کوچکتری نسبت به اقتصاد جهانی می باشند و شرکت کنندگان در آن با مشکلات کمتر اقتصادی و تجاری مواجه هستند از آن جا که کشورهای درحال توسعه در تجارت با کشورهای توسعه یافته با موانع مقرراتی زیادی روبه رو هستند به نظر می رسد ایجاد همگرایی های منطقه ای بین این کشورها بتواند به توسعه و کاهش موانع موجود بر سر راه صادراتشان کمک بسیاری کند. عضویت در همگرایی های اقتصادی بی تردید بخش های اقتصادی کشورها را تحت تاثیر قرار خواهد داد، یکی از این بخش ها بخش کشاورزی است. هدف اصلی این مطالعه بررسی اثرات همگرایی های مختلف، 8d-، اکو و موافقت نامه نظام ترجیحات تجاری کشورهای اسلامی، طی سال های 2006-1998 با مدل جاذبه و داده های تابلویی بر تجارت بخش کشاورزی می باشد. این مطالعه همچنین با استفاده از شاخص های مختلف همگرایی، به برآورد منطقه ای فرضی برای بخش کشارزی ایران با کشورهای اسلامی پرداخته است و در آخر پتانسیل صادراتی این منطقه محاسبه گردید. نتایج برآورد الگو نشان می دهد اثرات همگرایی در دو منطقه اکو و موافقت نامه نظام ترجیحات تجاری کشورهای اسلامی تاثیر منفی بر حجم تجاری محصولات کشاورزی داشته است. این بیان می کند که مناطق شکل گرفته شده نتوانسته اند حجم تجاری خود را نسبت به کشورهای غیر عضو افزایش دهند. اما همگرایی کشورهای گروه هشت تاثیر مثبتی بر حجم تجاری کشاورزی داشته است. نتایج حاصل از همگرایی براساس شاخص های مدل جاذبه تاثیر مثبت داشته و میزان پتانسیل صادراتی برآوردی این گروه 16.71 می باشد. لذا با توجه به نتایج به دست آمده در این تحقیق پیشنهاد می شود ایران بهتر است با کشورهایی تشکیل همگرایی دهد که از تولید ناخالص ملی بیشتر و فاصله جغرافیایی کمتری با آن ها برخوردار باشد.
معصومه علی ملایی حسین مهرابی بشرآبادی
در این تحقیق، میزان پایداری نظام کشت ذرت در منطقه ارزوئیه مورد محاسبه قرار گرفته و عوامل موثر بر آن با استفاده از روش تحلیل رگرسیون چند متغیره مورد بررسی قرار گرفت. برای اندازه گیری برخی از متغیرهای مدل از طیف لیکرت استفاده شد. پژوهش با استفاده از روش پیمایش(توصیفی) در بین 190 ذرت کار با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده در سال زراعی 89 - 1388 انجام شد. نتایج نشان می دهد که 65/72 درصد از کشاورزان نمونه دارای نظام های زراعی ناپایدار و نسبتا ناپایدار بوده اند و تنها 35/27 درصد از ذرت کاران نمونه دارای نظام های زراعی نسبتا پایدار و پایدار بوده اند. همچنیِن متغیر های مدل 55 درصد از تغییرات میزان پایداری را توضیح می دهند. متغیر های سرویس های ارائه شده توسط مرکز خدمات کشاورزی، دانش کشاورزی پایدار، سودآوری، دلیل اشتغال به کشاورزی و دریافت وام با پایداری رابطه مثبت و معنی داری دارند. همچنین متغیر های مصرف کود فسفاته و سموم شیمیایی، کاهش سطح آب های زیر-زمینی، سطح زیر کشت و نظام بهره برداری با پایداری رابطه منفی و معنی داری دارند. متغیر های سطح نگرش افراد به کشاورزی پایدار، میزان استفاده از کانال-های ارتباطی، نظام زراعی، سن و وضعیت اقتصادی24 درصد از تغییرات دانش کشاورزی پایدار را توضیح می دهند. بنابراین پیشنهاد می شود که جهت افزایش دانش کشاورزی پایدار بهره برداران، کانال های ارتباطی موجود گسترش یابد(ایجاد مکان هایی جهت فروش مجلات و کتب کشاورزی). کلاس های آموزشی بیشتر به افراد جوان تر و با وضعیت اقتصادی ضعیف تر اختصاص یابد. مقدار بهینه مصرف نهاده-های شیمیایی به کشاورزان ارائه شود و نهاده های جایگزین با قیمت مناسب در دسترس کشاورزان قرار گیرد. از کشاورزانی که در جهت پایداری گام بر می دارند توسط تسهیلات ارزان قیمت حمایت شود. اقداماتی برای افزایش سوددهی(کاهش هزینه های تولید ، افزایش امکانات بازاریابی در جهت امنیت تولید و فروش) مزارع صورت گیرد. تسهیلات طولانی مدت جهت خرید زمین در اختیار کشاورزان قرار گیرد. جهت جلوگیری از کاهش سطح آب های زیر زمینی از آبیاری تحت فشار استفاده شود.
محمود ریگی گوهرکوهی حمیدرضا میرزایی خلیل آبادی
خرما یکی از مهمترین محصولات کشاورزی و صادراتی ایران به شمار می آ ید. داشتن مزیت نسبی تولید این محصول درشهرستان ایرانشهر باعث شده همواره این محصول جایگاه ویژه ای در تولیدات کشاورزی این منطقه داشته باشد از آن جا که افزایش بازده عوامل تولید و کاهش هزینه ها از طریق بهبود کارایی، یکی از مهمترین مباحث مطرح در اقتصاد کشاورزی هر کشور می باشد، هدف از انجام این تحقیق بررسی انواع کارایی، وبدست آوردن مقدار بهینه نهاده ها نخل کاران با استفاده از روش تحلیل فراگیر داده ها می باشد داده های لازم از طریق تکمیل پرسشنامه با اطلاعات دو سال 1390 و1391 تکمیل گردید. نتایج بدست آمده از تحلیل پوششی داده ها نشان می دهد، که میانگین کارایی فنی نخل کاران67/77 درصد، میانگین کارایی مدیریت11/88 درصد، میانگین کارایی مقیاس24/88 درصد، میانگین کارایی تخصیصی8/78 درصد و میانگین کارایی اقتصادی13/61 درصد است. همچنین، بیشترین میزان استفاده ی نابهینه(ناکارا) ازنهاده ها مربوط به سه نهاده ماشین آلات، آب و نیروی کار به ترتیب با 11/43، 042/38 و 55/35 درصد ناکارایی می باشد. شاخص ترنکوئیست 10/1 بدست آمد که بیانگر بهبود وضعیت سال 1391(سال هدف) نسبت به سال 1382(سال پایه) بود. در پایان با توجه به نتایج و یافته های تحقیق، پیشنهادهایی جهت بهبود انواع کارایی نخل کاران شهرستان ایرانشهر ارائه شد.
ستار صادقی محمدرضا زارع مهرجردی
مطالعه حاضر، الگوی بهینه کشت محصولات زراعی و ارزشگذاری آب شهرستان فیروزآباد را مورد بررسی قرار داده است. محصولات مورد مطالعه (گندم، جو، برنج، ذرت)، حدود 95 درصد کشاورزی منطقه را شامل می شود. برای این منظور ابتدا الگوی بهینه کشت با استفاده از برنامه ریزی خطی محاسبه و با الگوی فعلی مقایسه، سپس با برنامه ریزی تحت ریسک موتاد- هدف و روش ارزش مانده به تعیین ارزش اقتصادی آب منطقه پرداخته شد. داده های مورد نیاز از 211 مزرعه شهرستان فیروزآباد به صورت مقطعی در سال (1391-1390)، با روش نمونه-گیری خوشه ای دومرحله ای و آمار مربوط به بازدهی ناخالص محصولات طی6 سال (1390-1385) از آمار وزارت جهاد کشاورزی شهرستان و استان جمع آوری گردید. ضرایب محدودیت های مدل به وسیله داده های پرسشنامه های تکمیل شده بدست آمد. بعد از تدوین مدل، با بکارگیری نرم افزارهای excel و win qsb، داده ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از الگوی کشت بهینه منطقه نشان داد که با توجه به محدودیت های موجود و همچنین منابع در دسترس، برای دست یابی به الگوی بهینه کشت دشت فیروزآباد باید از21 درصدکشت گندم صرف نظر کرده و 142 درصد کشت ذرت را افزایش داد. همچنین قیمت سایه ای هر متر مکعب آب 117 تومان است که میزان افزایش در درآمد خالص به علت افزایش یک واحد نهاده آب در منطقه را نشان می دهد.
فرزانه غلامی حمیدرضا میرزایی خلیل آبادی
استان کرمان یکی از فقیرترین استان های ایران از نظر منابع آبی محسوب می گردد، لذا در این تحقیق اهمیت بخش آب در این استان، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در مطالعه حاضر بخش آب را به سه زیربخش آب کشاورزی، آب شرب و آب صنعت تقسیم نمودیم و از تکنیک داده - بکارگیری عوامل - ستانده و روش برنامه ریزی ریاضی برای تجزیه و تحلیل اطلاعات استفاده شد. سهم و نقش بخش آب (کشاورزی، صنعت و شرب) در اقتصاد استان شامل پیوندهای پسین و پیشین، قدرت انتشار و حساسیت پراکندگی، اشتغال مستقیم و غیرمستقیم، مورد بررسی قرارگرفت. نتایج نشان داد آب کشاورزی نسبت به آب صنعت و آب شرب خریدار داده های واسطه ای کم تری می باشد، اما امکانات و نهاده های لازم برای رشد دیگر بخش ها را فراهم می سازد. با توجه به نتایج مشخص شد که هیچ کدام از سه زیربخش آب جزء فعالیت های کلیدی استان نمی باشد و به صورت بهینه مورد استفاده قرار نمی گیرد. آب شرب به طور بالقوه انگیزش بالاتری را برای سایر بخش ها ایجاد می کند. نتایج نشان داد که زیربخش های آب استان از نظر قابلیت اشتغال زایی مستقیم و غیرمستقیم، نسبت به دیگر بخش های استان، در جایگاه پایینی قرار دارند. برای دستیابی به توسعه پایدار در استان می توان از ارزش گذاری آب استفاده نمود. هدف اصلی این مطالعه, ارزش گذاری منابع آب در بخش های مختلف استان کرمان می باشد. قیمت های سایه ای آب کشاورزی، صنعت و شرب برای هر مترمکعب، به ترتیب برابر با 12990 ریال، 25570 ریال و 25660 ریال به دست آمد، که نشان دهنده قیمت حقیقی آب بوده و بیان گر آن می باشد که قیمت های واقعی آب استان در بخش های کشاورزی، صنعت و شرب، بالاخص در بخش کشاورزی، کم تر از قیمت حقیقی آب است.
محمدرضا مومنی تیکدری حسین مهرابی بشرآبادی
همانند بسیاری از کشورهای دیگر، کشور ما نیز بعد از جنگ جهانی دوم برای تسریع توسعه اقتصادی، سیاست صنعتی شدن را در پیش گرفت. علی رغم این تلاشها در صنعت، بنظر می رسد به بخش کشاورزی ایران کم توجهی شده است. بطور کلی مقایسه عملکرد و تعداد مزارع موجود در کشور نشان می دهد که مشکل نه در تعداد مزارع، بلکه در بهره وری پایین عوامل تولید، اعمال شیوه های سنتی تولید و عدم بهره گیری از تکنولوژی مدرن ، عمر بالای ماشین آلات برخی مزارع و... می باشد. اگر کشاورزی ایران به افزایش تولید، بهره وری، صرفه اقتصادی و مزیت نسبی می اندیشد باید از مسیر و ساختار سنتی و نیمه سنتی خود گذر کرده و خود را به آخرین یافته ها و تکنولوژی های متناسب با امکانات کشور مجهز سازد. بدین ترتیب بهره گیری از تکنولوژی متناسب با شرایط بخش کشاورزی به صورت یک ضرورت درآمده است. در همین راستا تحقیق حاضر با هدف بررسی روند تغییرات تکنولوژی در بخش کشاورزی ایران(مطالعه موردی گندم) انجام گردید. در این مطالعه از رهیافت اقتصادسنجی و برآورد تابع هزینه دوگان برای تحلیل ساختار و تکنولوژی تولید در مزارع گندم استفاده به عمل آمد. بدین منظور از آمار و داده های ترکیبی(پانل) مزارع تمامی استانهای کشور در طی سال های 88-1379 بهره گرفته شد. نظر به اهمیت فرم تابعی در برآورد واقع بینانه پارامترها و لذا دستیابی به تخمین های درست تر از آماره های مورد نظر، شکل تابعی انعطاف پذیر ترانسلوگ، مورد استفاده قرار گرفت. نشان دادیم که بیشترین تغییر نرخ تکنولوژی در کل کشور ناشی از افزایش مقیاس تولید بوده است. همچنین کمترین میانگین نرخ تغییر تکنولوژی 0.024 ، مربوط به جنوب استان کرمان و بیشترین میانگین نرخ تغییر تکنولوژی 0.050 مربوط به استان مازندران است. مشاهده شد که تمامی استانها طی دوره مورد مطالعه از میانگین نرخ تغییر تکنولوژی مثبتی برخوردار بوده اند. ساختار تولید دارای بازده نسبت به مقیاس افزایشی است. با توجه به اینکه قیمت سرمایه بیشترین تاثیر را در افزایش (کاهش) هزینه کل دارد، لذا توصیه می شود برای کاهش هزینه کل بیشتر روی قیمت سرمایه کار شود. اعطای تسهیلات قرض الحسنه با نرخ پایین و یارانه خرید ماشین آلات کشاورزی می تواند راهکار مناسبی برای کاهش قیمت سرمایه برای کشاورزان و در نتیجه کاهش هزینه کل تولید گندم شود.
حسین تقی زاده حسین مهرابی بشرآبادی
ارتقاء بهره وری بخش کشاورزی در سالیان اخیر به یکی از مهم ترین برنامه های دولت و بخش خصوصی تبدیل شده است. امروزه تمام کشورهای جهان در پی به دست آوردن پیشرفت هایی در زمینه بهره وری هستند، بدین معنی که با استفاده کمتر از منابع، بتوانند به مقدار تولید بیشتری دست یابند. از دیگر سو کشاورزان در مقایسه با سایر تولیدکنندگان، با ریسک و نبود قطعیت بیشتری روبرو هستند. از این رو بیمه ی کشاورزی به عنوان راه کاری مناسب برای جبران خسارت در این بخش از سال 1363 راه اندازی شد. در مطالعه ی پیش رو به محاسبه ی بهره وری عوامل تولید از جمله موجودی سرمایه، نیروی کار، انرژی مصرفی و نیز بهره وری کل بخش کشاورزی با استفاده از مدل مانده ی سولو، با بکارگیری روش ardl، پس از تخمین تابع تولید در بین سال های 1350-1388 پرداخته شد. نتایج حاکی از رشد مثبت بهره وری کل و نیروی کار و نیز رشد منفی بهره وری موجودی سرمایه و انرژی می باشد. همچنین با استفاده از پارامتر سطح زیرکشت بیمه شده بخش کشاورزی به عنوان متغیر بیمه ی کشاورزی، تاثیر آن بر بهره وری عوامل تولید بخش کشاورزی در سال های 1363-1388 پرداخته شد. نتایج حاصل که با استفاده از مدل معادلات همزمان تخمین زده شد، نشان گر تاثیر مثبت افزایش سطح زیرکشت بیمه شده بر بهره وری عوامل تولید بخش کشاورزی به جز متغیر بهره وری موجودی سرمایه می باشد. براین اساس پیشنهاد می شود راهکارهای مناسبی جهت ترغیب کشاورزان به سمت بیمه ی کشاورزی اتخاذ گردد تا با افزایش گرایش کشاورزان به بیمه ی کشاورزی، بهره وری عوامل تولید این بخش افزایش یابد.
امیرحسین توحیدی محمدرضا زارع مهرجردی
جایگاه و اهمیت بخش کشاورزی در اقتصاد ایران به دلیل سهم قابل توجه آن در توسعه و گسترش صادرات غیرنفتی، تأمین امنیت غذایی و افزایش اشتغال است. در میان محصولات کشاورزی؛ پسته، کشمش و خرما به عنوان گیاهان استراتژیک و مهم در اقتصاد ملی شناخته می شوند. بررسی و پیش بینی اثر نرخ ارز بر قیمت صادرات خشکبار ایران (پسته، کشمش و خرما) هدف اصلی این پژوهش می باشد. با استفاده از داده های تابلویی مربوط به ده بازار مقصد برای هریک از محصولات، از مدل جزء خطای دو طرفه برای آزمون این رابطه استفاده شده است. نتایج نشان داد که رابطه انتقالی نرخ ارز بر قیمت صادرات خشکبار ایران زیاد می باشد. با توجه به درجه نسبتاً زیاد انتقال نرخ ارز بر قیمت صادرات پسته، کشمش و خرما بر حسب پول بازار مقصد نتیجه گرفته می شود که اجرای سیاست کاهش ارزش پول ملی موجب افزایش ارزش صادرات خشکبار ایران می شود و صادرکنندگان ایرانی برای افزایش سهم بازار باید روی رقابت غیر قیمتی تمرکز داشته باشند. نتیجه مهم دیگر این است که هزینه نهایی صادرات خشکبار ایران پس از سیاست یکسان سازی نرخ ارز افزایش یافته است. نتایج نشان داد که رهیافت شبکه عصبی مصنوعی به منظور پیش بینی قیمت صادرات پسته، کشمش و خرما در مقایسه با مدل رگرسیون خطی دارای عملکرد بهتری است.
محدثه شجاعی حسین مهرابی بشرآبادی
در ایران فراوانی نسبی منابع انرژی باعث شده است که میزان انرژی مصرفی برای تولید مقدار معینی از کالاها در مقایسه با کشورهایی با ساختارهای مشابه، بیشتر باشد. انرژی به عنوان نهاده مصرفی در بخش کشاورزی از اهمیت خاصی برخوردار است. بین انواع حامل های انرژی، فرآورده های نفتی (نفت گاز و برق) مهم ترین منابع انرژی بوده و سهم آنها از کل انرژی مصرف بخش حدود 98 درصد است. این مطالعه اثر کاهش یارانه ی انرژی را بر دو نهاده ماشین آلات و آب برای محصول سیب زمینی در شهرستان جیرفت مورد بررسی قرار داده است. به همین منظور ابتدا تابع تولید کاب داگلاس با روش ols بر پایه 135 پرسشنامه تکمیلی در سال زراعی 91 تخمین زده شده است. همچنین بر اساس نتایج حاصل از پرسشنامه طی سه سناریو اثر تغییر قیمت دو نهاده برق و گازوئیل تا رسیدن به سطوح قیمت های جهانی بررسی شده است. نتایج بیانگر این است که در مورد آب، در وضعیت فعلی سهم برق از هزینه های آب تقریباً 1% است و با افزایش هزینه هر کیلووات ساعت برق در طی سناریو، در نهایت این سهم به 37% می رسد.. در مورد ماشین آلات، در وضعیت فعلی سهم سوخت از کل هزینه های مربوط به ماشین آلات بسیار پایین و برابر 3% است و در طی سه سناریو این سهم به طور قابل ملاحظه ای تا 58% افزایش خواهد یافت و سیاست های قیمتی با توجه به میزان مصرف از ماشین آلات، جهت حرکت به سمت استفاده بهینه از این نهاده موثر است. در نهایت پیشنهادات این مطالعه در جهت بهبود فناوری برای افزایش بهره وری نهاده، با میزان مصرف انرژی پایین تر است.
آسیه عزیزی حسین مهرابی بشرآبادی
در تحقیق حاضر، تأثیر آزادسازی تجاری بر بی ثباتی صادرات و رشد زیربخش های کشاورزی ایران بررسی شد. بدین منظور، ابتدا دو شاخص آزادسازی نسبت صادرات به gdp و نسبت واردات به gdp، طی دوره ی 89-1371 برای هر چهار زیربخش به صورت جداگانه محاسبه گردید. در گام بعدی، تأثیر آزادسازی تجاری بر رشد زیربخش های کشاورزی با استفاده از داده های تابلویی طی دوره ی 89-1371 در قالب روش اثرات ثابت بررسی شد. براساس نتایج، ضریب سهم صادرات از gdp و واردات از gdp به ترتیب برابر 015/0 و 05/0- برآورد شد. به دلیل حجم اندک صادرات زیربخش ها، ضریب صادرات به gdp بسیار کوچک و بی معنی، ولی ضریب واردات به gdp کاملاً معنی دار و بزرگتر از ضریب صادرات بدست آمد، که علت آن، حجم بالای واردات محصولات کشاورزی در مقایسه با صادرات آن می باشد. در این تحقیق همچنین، اثر آزادسازی تجاری بر بی ثباتی صادرات زیربخش های کشاورزی با استفاده از روش اثرات ثابت طی دوره ی 89-1375 بررسی شد. بدین منظور، برای محاسبه شاخص بی ثباتی صادرات، از شاخص لاو استفاده شد. براساس نتایج، بین شاخص تمرکز کالایی و بی ثباتی صادرات زیربخش ها رابطه ی مستقیم وجود دارد. همچنین افزایش شاخص قیمت و نوسانات ارزش ستانده زیربخش ها، بی ثباتی صادرات را افزایش می دهد که این امر می تواند نتیجه افزایش ریسک و ایجاد احتکار از سوی تجار و تولیدکنندگان باشد. نوسانات نرخ ارز حقیقی اثر مثبت بر بی ثباتی صادرات زیربخش ها دارد، بدین معنی که افزایش نوسانات نرخ ارز حقیقی، سبب سردرگمی صادرکنندگان و ایجاد محیط نامطمئنی جهت صادرات محصولات کشاورزی می شود در نتیجه بی ثباتی صادرات را افزایش می دهد. همچنین نتایج حاکی از آن است که آزادسازی تجاری موجب افزایش بی ثباتی صادرات زیربخش های کشاورزی می شود. در واقع هرچه مرزهای اقتصادی بر روی تجارت خارجی بازتر شود و حمایتی از زیربخش ها در مقابل سایر کشورها وجود نداشته باشد، بی ثباتی صادرات افزایش خواهد یافت. براساس نتایج حاصل از مطالعه، می توان به اهمیت تأثیرگذاری آزادسازی تجاری بر متغیرهای کلیدی بخش کشاورزی پی برد. همچنین از آن جایی که بخش کشاورزی ایران، یک بخش سنتی و فقیر می باشد، دولت و سیاست گذاران اقتصادی بایستی توجه بیشتری را به این بخش داشته باشند و با در نظر گرفتن سیاست های حمایتی بیشتر، تنش های وارد بر این بخش را کاهش دهند.
بیژن بابایی حسین مهرابی بشرآبادی
بحث رابطه توسعه مالی و توسعه اقتصادی به طور کلی همچنان ادامه دارد. اینکه "آیا مسئله علیت بین توسعه مالی و رشد، تاثیر مثبتی در جهت رشد دارد؟" محور اصلی این تحقیق است. بنیان های نظری این مسئله را می توان به کار شومپیتر در سال1912، همچنین مک کینون و شاو در سال 1973 نسبت داد. مفهوم سیاست اصلی مکتب مک کینون و شاو این است که محدودیت های دولت در سیستم بانکی (مانند سقف نرخ بهره، نیاز به منابع بالا و برنامه های اعتباری کنترل شده) مانع از توسعه مالی و در نتیجه، کاهش رشد می شود. ادبیات رشد درونزا به صراحت خدمات بخش مالی به بخش واقعی را مدل سازی کرده است. این مدل نشان می دهد که توسعه مالی به طور پایدار دارای اثر مثبت بر نرخ رشد است. اما نظریات مخالف هم وجود دارد. بسیاری از اقتصاددانان نقش سیستم مالی را بسیار جزئی می دانند. رابینسون (1952) استدلال می کند که سیستم مالی رشد اقتصادی را تحریک نمی کند؛ همچنین لوکاس (1988) استدلال می کند که اقتصاددانان غالبا در نقش عوامل مالی در توسعه اقتصادی مبالغه می کنند. در تحقیق حاضر سعی بر این است که تاثیرگذاری شاخص توسعه مالی بر رشد بخش کشاورزی مورد بررسی قرار گیرد؛ همچنین آزمون علیت میان توسعه مالی با موجودی سرمایه بخش کشاورزی به عنوان دیگر فرض این تحقیق است. به این منظور از شاخص ترکیبی توسعه مالی شامل: 1) اعتبارات مالی مهیا شده برای بخش خصوصی به صورت درصدی از gdp، 2) اعتبارات مهیا شده توسط بخش بانکی به صورت درصدی از gdp، و 3) دیون نقد شدنی به صورت درصدی از gdp، نیروی کار موجود در بخش کشاورزی و سرمایه بخش کشاورزی به عنوان متغیرهای مستقل استفاده شده است؛ همچنین ارزش افزوده بخش کشاورزی نیز به عنوان شاخص رشد بخش کشاورزی و متغیر وابسته به کار گرفته شده است. نتایج بدست آمده از روش اقتصاد سنجی داده های ترکیبی نشان از تاثیر مثبت شاخص توسعه مالی بر رشد بخش کشاورزی دارد؛ از سوی دیگر، فرضیه دوم تحقیق بنا بر وجود علیت بین توسعه مالی و موجودی سرمایه بخش کشاورزی از طریق آزمون علیت گرنجر پانلی بررسی شده و این ارتباط رد شده است.
عبدالحسین اوحدی حسین مهرابی بشرآبادی
بخش کشاورزی از مهمترین بخش های اقتصاد کشور است واهداف متعددی در سطح کلان را دنبال می کند. کشت محصولات کشاورزی در یک منطقه باید با توجه به منابع موجود، قیمت محصولات، هزینه های تولید، عملکرد محصول، نیاز کشور و سیاست های درست انجام شود. در این بین، دولت می تواند با حمایت و عدم حمایت خود، تولید و سطح زیر کشت محصولات مختلف را تغییر دهد. این مطالعه اثر سیاست های حمایتی دولت را بر تنوع زراعی در بخش کشاورزی ایران طی دوره 1389-1361 مورد بررسی قرار داده است. به این منظور، شاخص هرفیندال برای تعیین میزان تنوع و شاخص معیار کلی حمایت (ams) برای محاسبه میزان حمایت در بخش کشاورزی استفاده شد. برای برآورد مدل در این مطالعه از رهیافت همجمعی جوهانسون-جوسیلیوس استفاده شده است. بر اساس یافته های این پژوهش بخش زراعت ایران هر ساله دارای تنوع زراعی در الگوی کشت خود می باشد. سیاست قیمتی اثر مثبت و معنی داری بر تنوع زراعی گذاشته است، همچنین سیاست-های غیر قیمتی نیز دارای اثر مثبت و معنی دار اما شدیدتری نسبت به سیاست های قیمتی بر تنوع زراعی بوده اند. سیاست های حمایتی در کشور و افزایش خالص واردات محصولات کشاورزی به عنوان عوامل کاهش تنوع الگوی زراعی شناخته شده اند. همچنین افزایش نوسان در قیمت محصولات کشاورزی و هزینه های تولید به همراه افزایش در ارزش افزوده بخش زراعت از عواملی هستند که تنوع زراعی را افزایش می دهند. ضریب تعدیل خطای کوتاه مدت نیز حاکی از آن است که حدود دو نیم سال طول می کشد تا خطای کوتاه مدت تعدیل شده و به رابطه تعادلی بلند مدت برسد حمایت از بخش کشاورزی باید روندی حساب شده داشته باشد و دولت باید سیاست های جانشینی را بر کشاورزان اعمال کند تا نه تنوع زراعی کشور دست خوش کاهش شود و نه به عواملی همچون امنیت غذایی و بهره وری آسیبی وارد آید.
فاطمه فتحی محمدرضا زارع مهرجردی
کشاورزی فعالیتی سرشار از مخاطرات طبیعی، اجتماعی، اقتصادی و عمومی است که این مسئله در تصمیمات کشاورزان تاثیر می گذارد و نتایج تصمیم گیری را متفاوت با نتایج تصمیم گیری در شرایط اطمینان می کند اما در هر شرایطی کشاورز مجبور به تصمیم گیری است در این حالت وی براساس گرایش های ریسکی خود و اطلاعات موجود در ارتباط با رویدادها، تصمیم خود را اتخاذ می کند. وقتی کشاورزان ریسک گریز باشند، نهاده های کنترل پذیر را به گونه ای که اثرات ریسک را کاهش دهد تخصیص می دهند بنابراین مطالعه رفتار کشاورزان در قبال ریسک و تاثیر نهاده ها بر ریسک تولید به منظور مدیریت بهتر ضروریست. در این مطالعه گرایش های ریسکی پسته کاران با استفاده از قاعده اول اطمینان و تاثیر نهاده ها بر ریسک تولید پسته با استفاده از روش سه مرحله ای حداقل مربعات غیرخطی مورد بررسی قرار گرفته و به تحلیل تاثیر نهاده ها و بیمه بر نابرابری درآمدی پسته کاران با استفاده از روش شروکس پرداخته شده است که به این منظور تعداد160پسته کار با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای انتخاب و داده ها از طریق پرسشنامه در سال 1391جمع آوری شده و توسط نرم افزارexcel, eviews, spss, microfit مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج نشان داد که مجموعا 88/6 درصد پسته کاران در دامنه ریسک گریزند، همچنین متغیرهای تعداد افراد خانوار، تحصیلات، درآمد و بیمه محصول پسته تاثیر مثبت بر ریسک پذیری پسته کاران داشته اند و در مقابل افزایش سن، تمایل پسته کاران را در پذیرش ریسک کاهش می دهد. همچنین نتایج نشان داد که متغیرهای سطح زیرکشت، آب، کودشیمیایی، سم و نیروی کار تاثیر مثبت و متغیرهای کودحیوانی و ساعات استفاده از ماشین آلات تاثیر منفی بر ریسک تولید داشته اند. مقدار شاخص نابرابری درآمد برابر 0/88می باشد و سهم سطح زیرکشت(0/291) در ایجاد این نابرابری بیشتر از سایر نهاده ها است و همچنین بیمه محصولات کشاورزی(13/0-) توانسته است نابرابری درآمدی را کاهش دهد که کمتر بودن مقدار واریانس لگاریتمی تولید، برای پسته کاران بیمه شده(0/79) نسبت به بیمه نشده(0/85)نیز این موضوع را تائید می کند و از طرف دیگر بیمه محصولات کشاورزی باعث افزایش ریسک پذیری پسته-کاران شده است بنابراین به منظور بهبود توزیع درآمدی پسته کاران و اصلاح گرایش های ریسکی آنها توسعه بیمه محصولات کشاورزی ضروری است.
مظلومه رزاقی محمدرضا زارع مهرجردی
کشاورزی فعالیتی سرشار از مخاطره است. در این فعالیت انواع مخاطرات طبیعی، اجتماعی و اقتصادی دست به دست هم داده و مجموعه شکننده و آسیب پذیری برای تولیدکنندگان فراهم کرده است. حمایت از تولیدکنندگان بخش کشاورزی در برابر نوسانات درآمدی نقش مهمی در افزایش انگیزه و تولید دارد. دولت ها جهت حمایت از تولیدکنندگان این بخش سیاست ها و برنامه هایی را طراحی می کنند که بیمه عملکرد محصول یکی از آن ها است. بیمه محصولات کشاورزی، عملکرد محصول را در برابر خسارت وارد شده به کشاورز مورد حمایت قرار می دهد و از نوسان های درآمدی کشاورزان جلوگیری می کند. در این مطالعه تلاش شده است تا مشارکت کشاورزان شهرستان قائمشهر در طرح بیمه عملکردی برنج مدل-سازی گردد. برای این منظور، با استفاده از روش برنامه ریزی ریاضی مثبت ، رفتار کشاورزان جهت مشارکت در طرح بیمه محصول برنج و ارزیابی پیامدهای این مشارکت بررسی شده-است. این کار با معرفی طرح بیمه محصول در داخل مدل توسعه و برای گروهی از کشاورزان شهرستان قائمشهر انجام گردید. داده های مورد نیاز از از طریق پرسشنامه و اطلاعات موجود در جهادکشاورزی و صندوق بیمه کشاورزی شهرستان جمع آوری شده اند. بر اساس نتایج این مطالعه با معرفی بیمه محصول برنج به کشاورزان، تمام مزارع نماینده در طرح بیمه محصول برنج مشارکت نموده اند. افزایش سطح زیرکشت برنج و بازده ناخالص مزارع از پیامدهای این مشارکت بوده است. نتایج نشان داده که افزایش حق بیمه یا کاهش حمایت دولت از حق بیمه تاثیر منفی بر سطح زیرکشت برنج و بازده ناخالص مزارع نمونه داشته است. با توجه به نتایج، مشاهده گردیده که مشارکت کشاورزان بسته به این که در چه گروهی از مزارع کوچک، متوسط و بزرگ قرار گیرند، متفاوت است و هر چه مزارع کوچک تر باشند حساسیت به نرخ حمایت در کشاورزان بیشتر است.
محمد مهدی فرزانه محمدرضا زارع مهرجردی
به منظور مدل سازی ارتباط برخی از عوامل خوراکیموثر برتغییرات فراسنجه های شکمبه (شامل phو غلظت آمونیاک شکمبه)، سنتزپروتئین میکروبی و نیتروژن ابقا شده بااستفاده از روش¬های هوش مصنوعی(شبکه عصبی مصنوعی و الگوریتم ژنتیک)، از داده های چهار آزمایش که همگی در قالب طرح مربع لاتین و دوره های 21 روزه با جیره های یکسان از نظر انرژی اما متفاوت از نظر نوع مواد خوراکی بوده استفاده شد.کلیه نتایج پس از یکسان سازی واحدها توسط الگوریتم ژنتیک و شبکه عصبی مصنوعی مورد بررسی قرار گرفت.نتایج به دست آمده جهت برآورد رگرسیون و تخمین تابع پیش بینی کننده مورد استفاده قرار گرفتند. در مطالعه حاضر دو روش پردازش داده نتایج متفاوتی برای برآورد صفات مورد مطالعه داشتند به گونه ای که روش شبکه عصبی مصنوعی در مورد تخمین phشکمبه و روش الگوریتم ژنتیک در مورد تخمین غلظت نیتروژن آمونیاکی،پروتئین میکروبی و نیتروژن ابقا شده بر اساس تئوری های موجود پاسخ¬های بهتری ارائه کردند.
محمد رضا آزادی صدیقه نبی ئیان
رشد اقتصادی همواره از دغدغه های اقتصاددانان بوده است و در پاسخ به عوامل تعیین کننده ی رشد اقتصادی مطالعات فراوانی صورت گرفته است. همچنین به باور بسیاری از اقتصاددانان وجود یک بخش کشاورزی پیشرو و نیرومند از ضروریات توسعه ی اقتصادی است. بخش کشاورزی به دلیل تامین مواد غذایی، کمک به سایر بخش ها و کمک به تامین منابع ارزی همواره از اهمیت به سزایی برخوردار بوده است. یکی از کانال های موجود در موضوعات اقتصادی، تاثیرگذاری توسعه ی مالی بر رشد می باشد که بحث ها و جنجال های زیادی را به خود اختصاص داده است. برخی از اقتصاد دانان ]مانند باگهوت(1873) و لوکاس (1988)[ ارتباط میان توسعه ی مالی و رشد اقتصادی را رد کرده اند و برخی دیگر ]از جمله کینگ و لوین (1993) و میلر (1988)[ توسعه ی مالی را یک راه مناسب برای رسیدن به رشد اقتصادی می دانند. لذا در تحقیق حاضرتاثیر توسعه ی مالی بر رشد زیربخش های کشاورزی مورد بررسی قرار می گیرد. در این راستا با بهره گیری از شاخص توسعه ی مالی مرکب که شامل: نقدینگی به صورت درصدی از gdp، مانده ی تسهیلات بانک ها به بخش کشاورزی به صورت درصدی از gdp و سهم مانده ی بدهی بخش غیردولتی از کل مانده ی بدهی بخش دولتی و غیردولتی به بانک ها و موسسات اعتباری است، و همچنین داده های نیروی کار، ارزش افزوده و موجودی سرمایه برای هریک از زیربخش های کشاورزی طی دوره ی 89-1370 استفاده شده است. ضریب توسعه ی مالی برابر با 32/0- محاسبه شد که نشان دهنده ی تاثیر منفی توسعه ی مالی بر رشد زیربخش های کشاورزی است. همچنین به منظور تعیین رابطه ی علیت بین متغیر توسعه ی مالی و موجودی سرمایه در زیربخش های کشاورزی از آزمون علیت گرنجر استفاده شد. نتایج وجود یک رابطه ی علیت یک طرفه از توسعه ی مالی به سمت موجودی سرمایه را نشان می دهد.
علی دهقان هراتی حسین مهرابی بشرآبادی
خشکسالی از بلایای طبیعی است که بشر در دوره های متفاوت آسیب های زیادی را از این پدیده دیده است. از جمله اثرات مستقیم و غیر مستقیمی که این پدیده بر بخش کشاورزی و اقتصاد این بخش دارد، تاثیر آن بر میزان عملکرد و بهره وری در این بخش است که به تبع آن تاثیرات خود را بر اشتغال و سرمایه گذاری برجای می گذارد. لذا مدیریت مناسب این پدیده می تواند منجر به کاهش اثرات آن شود. به منظور مدیریت این پدیده، انجام تحقیقات گسترده و کارآمد در زمینه خشکسالی لازم است تا بتوان آسیب های این پدیده را کاهش داد. امروزه، بحث مدیریت ریسک بر مدیریت بحران برتری یافته، چراکه مدیریت ریسک قبل از وقوع خطر انجام می شود، ولی مدیریت بحران بعد از وقوع خطر راه کارهایی را به منظور جبران آسیب ها اجرا می کند. به همین منظور، انجام تحقیقاتی لازم است که مدیریت ریسک را جایگزین مدیریت بحران کند. تحقیق حاضر، بررسی تاثیر ریسک خشکسالی بر بهره وری کل عوامل تولید، سرمایه گذاری و اشتغال را از رهیافت ریسک هیدرولوژی مورد مطالعه قرار داده است. برای این منظور، از دو روش اقتصاد سنجی و شبیه سازی مونت کارلو تاثیر ریسک بر متغیرهای نامبرده بررسی شد. در ابتدا استان های کشور با استفاده از روش دومارتن، به سه طبقه نیمه خشک، خشک و مدیترانه ای تقسیم گردید و سپس مدل اقتصاد سنجی به صورت داده های تلفیقی- سری زمانی برای دوره زمانی 1379-1388 برای هر طبقه براورد گردید. نتایج مدل های براوردشده حاکی از آن بود که در سه طبقه موجود، بهره وری در طبقه خشک بیشترین آسیب را می بیند. اما این موضوع در مورد اشتغال و سرمایه گذاری صادق نبود. اما نتایج مربوط به شبیه سازی تصادفی بیانگر این بود که در طبقه مدیترانه ای بهره وری بیشترین آسیب را می بیند، در طبقه نیمه خشک سرمایه گذاری و در طبقه خشک اشتغال بیشترین آسیب پذیری را دارد. همچنین نتایج مربوط به شبیه سازی سالانه بیانگر این است که شاخص هیدرولوژی خشکسالی به مرور زمان و بعد گذر خشکسالی، آسیب های خود را بر مناطق مختلف داشته، به طوریکه در ابتدا طبقه خشک در سال 1382 بیشترین آسیب را دیده و در سال های 1383 و 1386 طبقات مدیترانه ای و نیمه خشک بیشترین آسیب پذیری را داشته اند. لذا، به منظور مدیریت مناسب تر ریسک خشکسالی، برنامه-ریزی ها باید به تفکیک نیازمندی های مناطق مختلف و بر اساس میزان شدت آسیب پذیری انجام شود.
فرناز رستمی زاده حسین مهرابی بشرآبادی
در کشورهای در حال توسعه از جمله ایران، مهاجرت از روستا به شهر در زمره مهمترین مسائل اجتماعی اقتصادی به شمار می آید. یکی از پیامدهای موردانتظار مهاجرت، اثر آن بر توزیع درآمد است. در این مطالعه تلاش شده است که علاوه بر بررسی اثر مهاجرت بر نابرابری توزیع درآمد شهری-روستایی در ایران، اقدام به پیش بینی این اثر تحت شرایط وقوع سناریوهای مختلف تا افق 1400 گردد. برای بررسی اثر مهاجرت بر نابرابری درآمد شهری روستایی از مدل var و vecm استفاده شده است و از ابزار ضربه و پاسخ و تجزیه واریانس و تحلیل هم انباشتگی کمک گرفته شده است. نتیجه حاکی از وجود یک رابطه بلندمدت مثبت بین مهاجرت و توزیع درآمد شهری و روستایی است و مدل تصحیح خطا نشان داد که عدم تعادل کوتاه مدت به سمت مقادیر بلند مدت تعدیل می گردد. همچنین شبیه سازی همین مدل به صورت خطی و نمایی توسط الگوریتم ژنتیک و pso و مقایسه آنها با دقت پیش بینی های مدل var ، برتری این مدل را تایید کرد. لذا پیش بینی ها تا سال 1400 توسط همین مدل انجام گرفت که نشان داد وقوع شرایط خوشبینانه اقتصادی سبب گسترش نابرابری درآمد شهری روستایی خواهد شد.
یوسف پیکانی صدیقه نبی ئیان
در این پژوهش،مقایسه بهره وری بین محصول ارگانیک و غیر ارگانیک گوجه فرنگی درسال زراعی92-1391 در شهرستان ابهر، قطب تولید گوجه فرنگی استان زنجان مقایسه شده است. داده های لازم از طریق تکمیل پرسشنامه به تفکیک ازتولید کنندگان ارگانیک و غیرارگانیک گوجه فرنگی که به روش نمونه گیری دو مرحله ای خوشه ای تصادفی انتخاب گردیده، جمع آوری شده است. جهت مقایسه بهره وری بین محصول ارگانیک و غیرارگانیک گوجه فرنگی از تابع تولید کاب-داگلاس که از بین توابع مختلف بهترین تابع شناخته شد،استفاده شده است. جهت محاسبه بهره وری ازشاخص ترنکوئیست با نرم افزارtfpipاستفاده گردیده است. یافته- های پژوهش بیانگر آن است که بهره وری محصول ارگانیک و غیرارگانیک از لحاظ آماری تفاوت معنی دار ندارند و فقط تاثیر گذاری متغیرها بر بهره وری در دو گروه متفاوت می باشد. درتابع ارگانیک بیشترین تاثیر را زمین و در غیر ارگانیک بیشترین تاثیر را آب مصرفی دارد. لذا برای توسعه بخش کشاورزی و حرکت به سوی کشاورزی سالم با محصولات ارگانیک توجه بیشتر دولت ضروری بوده و پیشنهاد می شود سرمایه گذاری های لازم جهت افزایش سطح زیر کشت محصولات ارگانیک و اشاعه فرهنگ مصرف محصولات ارگانیک در کشور انجام پذیرد.
محمد قطب الدینی قاسم آباد حسین مهرابی بشرآبادی
دستیابی به رشد اقتصادی بالا و پایدار، همواره مورد نظر برنامه های اقتصادی کشورها بوده است. بخش کشاورزی یکی از بخش های اقتصادی جهت دستیابی به بسیاری از شاخص های اقتصادی از جمله کاهش فقر و ایجاد اشتغال، می باشد. این مطالعه تأثیر شاخص های سرکوب مالی از جمله، نرخ بهره حقیقی، شکاف نرخ ارز رسمی و آزاد، تفاوت نرخ تورم ایران و جهان و نسبت بدهی دولت به حجم نقدینگی، بر رشد زیربخش های کشاورزی ایران شامل زیر بخش زراعت و باغبانی، دامپروری، شیلات و جنگل با استفاده از مدل رشد سولو و روش داده های ترکیبی، را بررسی کرده است. نتایج حاکی از تأثیر غیرمستقیم تمام شاخص های سرکوب مالی در زیربخش ها است به طوری که در زیربخش زراعت و باغبانی یک درصد افزایش در شاخص های نرخ بهره حقیقی، شکاف نرخ ارز رسمی و آزاد، تفاوت نرخ تورم ایران و جهان و نسبت بدهی دولت به حجم نقدینگی به ترتیب باعث کاهش رشد به میزان 0/04، 0/24، 0/11 و 0/25 درصد و در زیربخش دامپروری کاهش 0/12، 0/14، 0/28 و 0/17 درصدی رشد این زیربخش را به همراه دارند. همچنین در زیربخش شیلات، به غیر از شاخص نرخ بهره حقیقی که تأثیر معنی داری بر رشد این زیربخش ندارد، کاهش در رشد به میزان 0/04، 0/04 و 0/14 درصد در اثر یک درصد افزایش در سایر شاخص های سرکوب مالی، صورت می گیرد. در نهایت در زیربخش جنگلداری، به جز شاخص های نرخ بهره حقیقی و شکاف نرخ ارز رسمی و آزاد ، که در رشد این زیربخش تأثیر معنی داری ندارند، افزایش در دو شاخص دیگر سرکوب مالی، تفاوت نرخ تورم ایران و جهان و نسبت بدهی دولت به حجم نقدینگی به میزان یک درصد، به ترتیب کاهش 0/12 و 0/03 در صدی رشد در این زیربخش را باعث می شوند. با توجه به نتایج پیشنهاد می شود، سیاست گذاری در بخش کشاورزی با نگاهی به سیاست های کلان کشوری صورت گیرد و به رابطه ی منفی بین سرکوب مالی و رشد این بخش توجه خاصی مبذول شود. در صورتی که دولت ها در جهت رها سازی تدریجی سیاست سرکوب مالی از جمله حقیقی سازی نرخ بهره گام بردارند و همچنین در بلندمدت به سمت رقابتی حرکت کنند، سرکوب مالی کاهش می یابد و منجر به رشد ارزش افزوده در زیربخش های کشاورزی می شود.
فاطمه شادروان محمدرضا زارع مهرجردی
ارتباط متقابل بین میزان تولید و مصرف انرژی یکی از مطالعات کلیدی است که نقش دوگانه انرژی را به عنوان نهاده تولید و یک کالای مصرفی در واحد های تولیدی، مطرح می سازد. در راستای بهینه سازی و بهبود روش های بهره برداری از منابع و مقایسه وضعیت کشورها از جهت چگونگی مصرف انرژی و میزان اثر بخشی این عامل تولید بر توسعه اقتصادی، از شاخص های کلان اقتصاد انرژی استفاده می-شود. در میان شاخص های اقتصاد انرژی، شاخص شدت مصرف انرژی از جامعیت و اهمیت بیش تری برخوردار است. عوامل تولید اعم از تکنولوژی، سرمایه فیزیکی و نیروی کار ممکن است از طریق انرژی و رشد اقتصادی بر شدت مصرف انرژی تاثیر گذار باشند. این عوامل از یک طرف به عنوان نهاده-های تولید در جهت کاهش شدت انرژی، منجر به رشد اقتصادی می شوند و از طرف دیگر انتظار می رود با افزایش این نهاده ها میزان مصرف انرژی تحت تاثیر قرار گیرد. طبیعتا عوامل متعددی وجود دارد که می توانند شدت مصرف انرژی در بخش کشاورزی را توضیح دهند، به همین دلیل تحقیق حاضر عوامل موثر بر شدت مصرف انرژی در بخش کشاورزی با تاکید بر نیروی کار، سرمایه و تکنولوژی را مورد بررسی قرار داده است. برای این منظور، در چارچوب یک تابع تولید کاب-داگلاس به تجزیه و تحلیل داده های سری زمانی دوره 1362-1390 پراخته شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که نیروی کار و موجودی سرمایه به ترتیب منجر به رشد متوسط سالانه ای معادل 0.8 درصد و 0.1 درصد در شدت مصرف انرژی شده اند، در صورتی که، در خلال این دوره، پیشرفت تکنولوژی شدت انرژی را به-طور متوسط 0.3 درصد کاهش داده است. بنابر این این عوامل رشد متوسط سالانه ای معادل 0.6 درصد در شدت انرژی را توضیح می دهند. از طرف دیگر آمار و ارقام نشان می دهند که در طی دوره مورد بررسی شدت مصرف انرژی در بخش کشاورزی به طور متوسط سالانه حدودا 0.7 درصد رشد داشته است که متغیر های مدل مورد استفاده سهم بالایی از تغییرات این متغیر را در بر گرفته است. با توجه به این محاسبات، همچنین می توان نتیجه گرفت که بخشی از رشد شدت انرژی در این بخش معلول عوامل دیگری بوده است.
منا روان فر محمدرضا زارع مهرجردی
انرژی برق که در دنیای امروز جای خود را نسبت به دیگر انرژی ها باز کرده است، اهمیت آن روز به روز بیشتر می شود.ویژگی منحصر به فرد جریان انرژی برق به خصوص کیفیت بالای آن نسبت به سایر حامل های انرژی کاربرد روز افزون آن را اجتناب ناپذیر ساخته است. این مطالعه به بررسی اشتغال با تاکید بر مصرف انرژی برق در بخش کشاورزی ایران برای دوره زمانی 1390- 1357 در چهارچوب آزمون های علیت، روش خود توضیح با وقفه گسترده،باند و الگوریتم ژنتیک می پردازد.بدین منظور برای پایایی از آزمون متداول ریشه واحد دیکی فولر استفاده شده است. سپس با استفاده از آزمون های باند،خود توضیح با وقفه گسترده(ardl) و علیت ارتباط میان آن ها آزمون می شود.سپس به مقایسه روش خود توضیح با وقفه گسترده و الگوریتم ژنتیک پرداخته می شود.نتایج به دست آمده نشان دهنده آن است که متغیر ها (شکل لگاریتمی)، جمعی از مرتبه یک و صفر می باشند.نتایج بلند مدت نشان دهنده آن است که ارتباط بلند مدت فقط زمانی که اشتغال متغیر وابسته است وجود دارد و مصرف انرژی برق،تولید ناخالص داخلی و سرمایه به ترتیب اثر منفی، مثبت و مثبت بر اشتغال دارد.در کوتاه مدت ارتباط علی از مصرف انرژی برق، سرمایه و تولید ناخالص داخلی به اشتغال وجود دارد.مقایسه روش خود توضیح با وقفه گسترده و الگوریتم ژنتیک در برآورد ضرایب تابع اشتغال نشان دهنده آن است که الگوریتم ژنتیک توانایی تطبیق بیشتر با مقادیر مشاهده شده را داشته و روش کاراتر ودقیق تر برای برآورد ضرایب تابع اشتغال است.
سجاده سلطان زاده افشار حمیدرضا میرزایی خلیل آبادی
آب از مهمترین عوامل تولید محصولات کشاورزی است و از آنجایی که این نهاده در بیشتر نقاط کشور به عنوان محدودترین عامل به شمار می رود بنابراین استفاده بهینه از آن برای افزایش بهرهوری نهادهها، اهمیت ویژه ای دارد. از جمله راههای افزایش بهرهوری منابع آب در کشاورزی میتوان به استفاده از سیستمهای نوین آبیاری اشاره کرد.نتایج حاصل از ارزیابی در این مطالعه نشان می دهندکه، استفاده از سیستمهای آبیاری بارانی و سطحی دارای توجیه مالی و اقتصادی میباشد، اما سیستم آبیاری بارانی به دلیل صرفه جویی در مصرف آب و افزایش بازدهی دارای صرفههای اقتصادی بیشتری نسبت به آبیاری سطحی می باشند،که برای تشویق زارعان به استفاده از سیستمهای نوین آبیاری باید در زمینه سیاستگذاری و اجرای این سیستمها تجدید نظرکرد.
زهره سادات کریمی حسین مهرابی بشرآبادی
چکیده جمعیت جهان با سرعتی فزاینده رو به رشد است و غذا اولین نیاز این جمعیت رو به رشد است. بخش کشاورزی به عنوان تنها تأمین کننده این نیاز اساسی همواره با مشکلاتی روبرو است. از سویی کشاورزی سرشار از مخاطرات و حوادث پیش بینی نشده است و هر تصمیم گیری در این بخش همواره توأم با ریسک و خطر است. یکی از راه های دستیابی به افزایش تولید و توسعه بخش کشاورزی و در نهایت نیل به امنیت غذایی شناسایی منابع ریسک و مطالعه و بررسی رفتار کشاورزان نسبت به این شرایط همواره توأم با ریسک است. به همین منظور، در این تحقیق عوامل موثر بر ریسک پذیری کشاورزان با تأکید بر رابطه اندازه مزرعه بر این پارامتر برای 150 کشاورز شهرستان ارزوئیه بررسی شده است. نتایج نشان می دهد که: اولأ بخش عمده ای از ذرت کاران (66.67 درصد) ریسک گریز هستند. ثانیأ در مورد عوامل اثرگذار بر ریسک پذیری ذرت کاران مالکیت، اندازه مزارع، سن، تحصیلات، تجربه، تعداد فرزندان مورد سنجش قرار گرفته که از بین آن ها اندازه مزراع، سن، تحصیلات، تجربه معنادار شدند. ثالثأ از بین عوامل موثر بر ریسک پذیری، عامل سن با ریسک-پذیری رابطه منفی دارد. تحصیلات، تجربه و اندازه مزارع رابطه مثبتی با ریسک پذیری دارند. رابعأ کشاورزان ریسک پذیر عملکرد بهتری دارند. بنابراین با توجه به رابطه مثبت تجربه کشاورزان با ریسک پذیری و عملکرد، پیشنهاد می شود برای کشاورزان کم تجربه کلاس-های ترویجی جهت تبادل اطلاعات آن ها با کشاورزان باتجربه برگزار شود. ثانیأ با در نظر گرفتن رابطه مثبت تحصیلات با ریسک پذیری می توان دانش آموختگان این بخش را وارد عرصه تولید نمود و به این ترتیب علاوه بر بهره مندی از تولیدات این افراد می توان از تأثیر مثبتی که این افراد بر سایر کشاورزان می گزارند بهره جست. واژگان کلیدی: ریسک، اندازه مزرعه، ارزوئیه.
سیما شافعی محمدرضا زارع مهرجردی
پژوهش حاضر، به بررسی اثر سرریزهای تکنولوژی از دو کانال واردات حامل دانش و جریان ورودی سرمایه گذاری مستقیم خارجی طی دوره 2012-1995، بر رشد اقتصادی و تولید سبز کشورهای در حال توسعه سه منطقه آسیا، آمریکا و آفریقا با استفاده از مدل رشد رومر می پردازد.برآورد مدل رشد اقتصادی در هر سه منطقه با استفاده از داده های تابلویی نشان داد که اثر مخارج تحقیق و توسعه، شاخص توسعه انسانی و سرریزهای تکنولوژی بر رشد اقتصادی مثبت و معنادار است. تولید سبز در این پژوهش با در نظر گرفتن استهلاک منابع طبیعی محاسبه شده است و برآورد مدل تولید سبز در هر سه منطقه با بهره گیری از روش اقتصادسنجی فضایی صورت گرفت. بر طبق نتایج بدست آمده در منطقه اول و سوم اثر مخارج تحقیق و توسعه و سرریزتکنولوژی از کانال واردات حامل دانش مثبت و معنادار و اثر شاخص سرمایه انسانی و سرریزتکنولوژی از کانال جریان ورودی سرمایه گذاری مستقیم خارجی منفی می باشد. در منطقه دوم اثر مخارج تحقیق و توسعه، شاخص توسعه انسانی و سرریزتکنولوژی از کانال واردات حامل دانش مثبت و معنادار و اثر سرریزتکنولوژی از کانال جریان ورودی سرمایه گذاری مستقیم خارجی منفی و معنادار بوده است.
مرتضی خدایی حمیدرضا میرزایی خلیل آبادی
تولید پسته یکی از مهمترین منابع ایجاد درآمد برای باغ داران و اقتصاد ملی محسوب می شود و بخش عمده ای از صادرات غیر نفتی را صادرات این محصول تشکیل می دهد. یکی از مشکلات رویاروی تولید این محصول ، بالا بودن هزینه ها و بهره وری پایین عوامل تولید می باشد که از مهمترین علل آن، عدم استفاده از فناوری های نوین و نبود مدیریت صحیح فنی و اقتصادی در سطح باغات است. شرکت های مشاوره فنی و مهندسی کشاورزی می توانند از یک طرف عاملی برای انتقال از مدیریت سنتی به مدیریت علمی و افزایش بهره وری عوامل در تولید باشند و از طرف دیگر زمینه اشتغال فارغ التحصیلان رشته کشاورزی را فراهم نمایند. هدف این تحقیق بررسی عوامل موثر بر تمایل به پرداخت پسته کاران برای دریافت خدمات مبارزه با آفات و بیماری ها و خاک ورزی از شرکت های مشاوره فنی و مهندسی کشاورزی با استفاده از مدل های لاجیت و پروبیت است که تعداد160پسته کار با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای انتخاب و داده ها از طریق پرسشنامه در سال 1391جمع آوری شده و توسط نرم افزار microfit مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج نشان داد که متغیرهای سن، تعداد افراد خانوار، سابقه پسته کاری، مالکیت ادوات و میزان سطح زیر کشت تاثیر منفی و متغیرهای عملکرد محصول، نیاز به استفاده از خدمات و نگرش پسته کاران تاثیر مثبت بر تمایل به پرداخت برای دریافت خدمات داشته است همچنین در اولویت بندی عوامل موثر بر تمایل به پرداخت پسته کاران، مهمترین عوامل به ترتیب اولویت شامل عوامل اقتصادی، اجتماعی، فنی و آموزشی بوده اند. با توجه به نتایج تحقیق پیشنهاد می شود که پسته کاران جوان و کم تجربه با تعداد فرزاندان کمتر بیشتر مد نظر قرار گیرند و با برگزاری کلاس های آموزشی، مزایای استفاده از خدمات شرکت ها تشریح و نسبت به بهبود نگرش پسته کاران اقدام گردد. اعطای تسهیلات کم بهره به فارغ التحصیلان و ارتباط دانشگاه با مراکز تحقیقاتی و پسته کاران باعث توسعه شرکت ها می شود و کیفیت خدمات را افزایش می دهد و همچنین محل استقرار شرکت ها باید به گونه ای باشد که دسترسی به آن ها آسان شود.
احسان سپهوند محمدرضا زارع مهرجردی
فقر مانند نیازهای اساسی یک مفهوم پویا و پدیده-ای پیچیده و چند بعدی است. ابعاد مختلف فقر در کنش متقابل با همدیگرند، به طوری که عوامل بازدارنده فقر با تقویت همدیگر، زنجیرهای فقر را محکم تر و رسوخ ناپذیرتر می سازند. تعریفی که از فقر می شود نقش مهمی در اتخاذ سیاست های مبارزه با فقر دارد. به همین نحو عواملی که برای فقر شناسایی می شوند در اتخاذ سیاست های مبارزه با فقر موثرند. لذا هدف از انجام این مطالعه بررسی عوامل اقتصادی موثر بر فقر خانوارهای روستایی ایران طی دوره زمانی 1392-1364 و با استفاده از سیستم معادلات همزمان می باشد. در این مطالعه معادلات مربوط به فقر روستایی، رشد اقتصادی بخش کشاورزی و امنیت غذایی خانوارهای روستایی با استفاده از روش حداقل مربعات دو مرحله ای ( 2sls) برآورد شدند. نتایج نشان داد متغیرهای؛ نرخ تورم، نرخ بیکاری، دستمزد نیروی کار روستایی، ضریب جینی روستایی و حمایت دولت از قیمت انرژی در بخش کشاورزی بر فقر خانوارهای روستایی موثر می باشند. ضرایب برآورد شده برای این متغیرها به ترتیب برابر با؛ 055/0، 076/0، 081/0- ، 047/0 و 093/0- می باشد. از میان متغیرهای موثر بر فقر روستایی، متغیر حمایت دولت از قیمت انرژی در بخش کشاورزی با ضریب 093/0- بیشترین اثر را بر فقر روستایی دارد. لذا پیشنهاد می شود که دولت با تدوام حمایت از بخش کشاورزی، خصوصاً حمایت از قیمت انرژی در این بخش به کاهش میزان فقر کمک کند.
شیما روانبخش محمدرضا زارع مهرجردی
با توجه به اینکه ایران در صادرات محصولات کشاورزی دارای پتانسیل مناسبی است، بنابراین گسترش صادرات محصولات کشاورزی در ارز آوری برای کشور و پیش بینی آینده آن اهمیت زیادی دارد. علیرغم نقشی که پیش بینی می تواند در ترسیم افق صادرات محصولات کشاورزی داشته باشد در زمینه پیش بینی صادرات محصولات کشاورزی مطالعات محدودی صورت گرفته است. لذا هدف این تحقیق با توجه به خلاء موجود پیش بینی صادرات محصولات کشاورزی، انتخاب کاراترین روش پیش بینی بوده است.
عباس قربانی حمیدرضا میرزایی خلیل آبادی
چکیده ندارد.