نام پژوهشگر: سید محمود طباطبایی
عاطفه سلاجقه فرزاد حسن پور
توسعه کشاورزی یکی از شروط اصلی تامین نیازهای غذایی جمعیت روز افزون جهان می باشد. از سویی جلوگیری از شور و ماندابی شدن اراضی کشاورزی می تواند جزو راهکارهای اساسی حفاظت منابع آب و خاک باشد. شبیه سازی جریان آب زیرزمینی توسط مدل های ریاضی، به عنوان یک روش غیر مستقیم می تواند باعث کاهش هزینه در بخش مدیریت آب زیرزمینی گردد. مدل ریاضی modflow، به عنوان رایج ترین برنامه کامپیوتری جهت شبیه سازی سیستم های آب زیرزمینی در جهان مطرح می باشد. مخازن چاه نیمه در شرق و در بالا دست دشت سیستان واقع گردیده اند از سویی دریاچه هامون هیرمند در پایین دست این دشت قرار گرفته است. در این تحقیق پس از کالیبراسیون و صحت سنجی مدل modflow، متوسط ضریب هدایت هیدرولیکی محدوده مورد مطالعه m/day 2 محاسبه گردید که این مقدار از سمت شرق به غرب کاهش می یابد. مقدار آبدهی ویژه محاسبه شده بین 0/011 در مرکز دشت تا 0/17 در نزدیکی رودخانه سیستان متغیر می باشد. در این تحقیق با تعریف سناریوهای مختلف مدیریتی در مدل، تاثیر مخازن چاه نیمه و دریاچه هامون بر سطح ایستابی دشت سیستان شبیه سازی گردید. نتایج شبیه سازی در حداکثر تراز آب مخازن چاه نیمه و دریاچه هامون، افزایش ارتفاع آب زیرزمینی دشت را نشان می دهد. بر اساس نقشه های ترسیم شده با نرم افزار arc gis در چنین شرایطی سطح آب زیرزمینی در 33/5 درصد از اراضی منطقه در عمقی کمتر از 1 متر از سطح خاک قرار می گیرد. بنابراین بهره برداری از مخازن چاه نیمه با حداکثر تراز آب زیرزمینی در دراز مدت باعث افزایش اراضی ماندابی در دشت گردیده و توصیه نمی شود.
بهزاد شیفته صومعه محمد جواد منعم
محدودیت منابع آب و خاک و ضعف عملکرد شبکه های آبیاری و زهکشی در دنیا ضرورت بهبود بهره وری و ارتقای عملکرد شبکه ها را ایجاب می کند. بر اساس معیارهای جهانی یکی از شاخص های توسعه کشاورزی ساخت، نوسازی و بهسازی شبکه های آبیاری و زهکشی است. ارزیابی وضعیت موجود سیستم های آبیاری نشان داده است که عملکرد اغلب آنها بعلت نقائص مختلف در طراحی و اجرا، عدم نگهداری و بهره برداری مناسب و فقدان مدیریت مطلوب، پایین تر از حد مورد انتظار می باشد. با توجه به اینکه ساخت شبکه های آبیاری و زهکشی سرمایه عظیمی را طلب می کند، بهسازی آن می تواند راهکار مناسبی برای افزایش بهره وری آب گردد. متاسفانه به دلیل عدم وجود یک سیستم ارزیابی نظام یافته در شبکه های آبیاری، میزان اثربخشی اقدامات بهسازی صورت گرفته نامشخص است. به عبارت دیگر چندان معلوم نیست که اقدامات بهسازی انجام شده تا چه حد به اهداف مورد نظر دست یافته و به چه میزان موجب بهبود عملکرد شبکه شده است. بنابراین لازم است با توجه به صرف هزینه های قابل توجه در امر بهسازی برای تعیین اثربخشی اقدامات، ارزیابی یکپارچه و جامع نوسازی شبکه را مد نظر قرار داد. بدین منظور، شبکه آبیاری و زهکشی دشت مغان برای تعیین اثربخشی اقدامات بهسازی صورت گرفته، مورد ارزیابی قرار گرفت. در این تحقیق از روش ارزیابی کلاسیک استفاده شد. بدین معنی که در هر یک از دیدگاه ها مجموعه عوامل موثر بر بهسازی، شناسایی شده و شاخص های ارزیابی به صورت کمی تعریف شده اند. امتیاز وزن شاخص ها و دیدگاه ها با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی و نهایتاٌ متوسط وزنی نمره ارزیابی هر دیدگاه و شبکه محاسبه گردید. پروژه های بهسازی شده بر حسب ویژگی به دو گروه موضعی و کلان دسته بندی شدند. از بین 14 مورد پروژه بهسازی کلان، زیرپروژه بهسازی آبیاری دشت مغان قطعه mc-i/12 در بخش بهسازی کل و دیدگاه فنی به ترتیب با امتیاز 7/89 و 7/93 درصد و رتبه خوب و بسیار خوب، اثربخشی بالاتری در مقایسه با سایر پروژه ها بدست آورده است. در دیدگاه غیرفنی، زیرپروژه بهسازی آبیاری دشت مغان قطعه mc-i/6 با امتیاز 5/88 درصد و رتبه خوب اثربخش ترین پروژه از لحاظ اقتصادی بوده است. از تعداد کل پروژه های بهسازی، در بخش بهسازی کل 1/7 درصد پروژه ها اثربخشی بسیار خوب، 50 درصد اثربخشی خوب و 9/42 درصد نیز اثربخشی متوسط دارند. در دیدگاه فنی 6/28 درصد از پروژه ها اثربخشی بسیار خوب، 8/42 درصد اثربخشی خوب و 6/28 درصد نیز اثربخشی متوسط دارند. در دیدگاه غیرفنی نیز 4/21 درصد پروژه ها اثربخشی خوب، 3/64 درصد اثربخشی متوسط و 3/14 درصد نیز اثربخشی ضعیف را دارا می باشند. در نهایت اثربخشی بهسازی کل شبکه 31/82 درصد، اثربخشی بهسازی کل شبکه در دیدگاه فنی 36/86 درصد و اثربخشی بهسازی کل شبکه در دیدگاه غیرفنی 34/73 درصد می باشد. پیشنهاد می گردد برای افزایش عملکرد اجرای پروژه های بهسازی اعتبارات مالی پروژه ها، تجهیز ماشین آلات و مصالح مورد نیاز در زمان اجرا به موقع تامین گردند.
رسول اسدی سید محمود طباطبایی
محدودیت منابع آب، ضرورت استفاده بهینه از آب در بخش کشاورزی را نشان می دهد. یکی از راه های استفاده بهینه از آب، به کارگیری روش های مدرن آبیاری از جمله آبیاری قطره ای نواری است. در این تحقیق به منظور ارزیابی سیستم های آبیاری قطره ای سطحی و زیر سطحی بر عملکرد پنبه، آزمایشی بصورت کرت-های خرد شده و در قالب طرح بلوک های کاملاً تصادفی با سه تکرار در مزرعه مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی ارزوئیه واقع در استان کرمان اجرا گردید. تیمارها شامل سه سطح آبیاری 100، 80 و 60 درصد نیاز آبی به عنوان عامل اصلی و دو سیستم آبیاری قطرهای سطحی و زیر سطحی به عنوان عامل فرعی می-باشند. تیمارهای مورد مطالعه، از لحاظ میزان عملکرد محصول، آب مصرفی، کارایی مصرف آب، اجزاء عملکرد و معیار اقتصادی نسبت منفعت به هزینه ارزیابی گردیدند. نتایج تحقیق نشان می دهد با توجه به یکسان بودن میزان آب مصرفی تیمارهای فرعی اعمال شده در هر تیمار اصلی، در دو تیمار 60 و 80 درصد نیاز آبی نسبت به تیمار 100 درصد نیاز آبی، به ترتیب به میزان 3200 و 1500 مترمکعب در هکتار در مصرف آب صرفه جویی گردید. میزان کارایی مصرف آب در تیمار 80 درصد نیاز آبی نسبت به تیمار 100 درصد نیاز آبی به میزان 7/0 درصد افزایش داشت اما میزان کارایی مصرف آب در تیمار 60 درصد نیاز آبی نسبت به تیمار 100 درصد نیاز آبی به میزان 8/3 درصد کاهش داشت. میزان عملکرد محصول، وزن غوزه و تعداد غوزه در بوته ناشی از اعمال تیمارهای 60 و 80 درصد نیاز آبی نسبت به تیمار 100 درصد نیاز آبی، به ترتیب به میزان 2/37 و 6/15 درصد، 5/24 و 3 درصد، 37 و 5/9 درصد کاهش داشت. بررسی میزان عملکرد محصول، کارایی مصرف آب، وزن غوزه و تعداد غوزه در بوته ناشی از اعمال تیمار سیستم آبیاری قطره ای زیرسطحی نسبت به تیمار سیستم آبیاری قطره ای سطحی به میزان 11، 3/11، 15 و 5/21 درصد بیشتر می باشد. علاوه بر این نسبت منفعت به هزینه سیستم آبیاری قطره ای زیرسطحی در حدود 8 درصد نسبت به سیستم آبیاری قطره ای سطحی بهتر می باشد. بنابراین استفاده از سیستم آبیاری قطره ای زیرسطحی در قالب تیمار اصلی 80 درصد نیاز آبی در کشت پنبه در منطقه ارزوئیه استان کرمان می تواند راهکاری مناسب برای صرفه جویی در مصرف آب و افزایش کارایی مصرف آب در دوره های خشکسالی باشد.
امیررضا کامل عباسی حمید رضا آقامحمدیان شعرباف
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه سبک های دلبستگی و هوش هیجانی با رضامندی زناشویی است. برای این منظور تعداد 450 نفر شامل 226 مرد و 224 زن متأهل با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحلها?، انتخاب شدند. آزمودنی ها پرسشنامه های سبک های دلبستگی سیمپسون (asq)، بهر هیجانی بارـ آن(eq-i)، و رضامندی زناشویی انریچ را تکمیل نمودند. برای تحلیل داده ها از شاخص های توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چند گانه با روش همزمان، و آزمون t مستقل(برای تحلیل یافته های اضافی) استفاده شد. نتایج حاصل نشان داد که رضامندی زناشویی با سبک دلبستگی ایمن رابطه مثبت معنادار و با سبک های دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا رابطه منفی معنادار دارد (001/0p<). بعلاوه، سبک های دلبستگی می توانند رضامندی زناشویی را به صورت معنادار پیش بینی کنند (001/0p<). همچنین، هوش هیجانی و مولفه های آن(درون فردی، بین فردی، سازش پذیری، مدیریت استرس، و خلق عمومی) با مقیاس رضامندی زناشویی همبستگی مثبت معناداری دارند (001/0p<). بعلاوه، هوش هیجانی کلی و مولفه های درون فردی، سازش پذیری و خلق عمومی می توانند رضامندی زناشویی را به صورت معنادار پیش بینی کنند (001/0p<)؛ اما نقش پیش بینی کنندگی مولفه های بین فردی و مدیریت استرس معنادار نبود. تحلیل یافته های اضافی نشان داد که بین سبک دلبستگی ایمن با هوش هیجانی رابطه مثبت معنادار و بین سبک های دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا با هوش هیجانی رابطه منفی معناداری به دست آمد. بین هوش هیجانی، سبک های دلبستگی ایمن و دوسوگرا و رضامندی زناشویی مردان و زنان تفاوت معناداری به دست نیامد، اما بین سبک دلبستگی اجتنابی تفاوت معناداری حاصل شد. بدین ترتیب، سبک های دلبستگی و هوش هیجانی به عنوان سازه هایی بنیادین و اثرگذار بر روند بهبود و تقویت روابط زناشویی رضامندانه شناخته می شوند و به نظر می آید بتوان از طریق سبک های دلبستگی و هوش هیجانی در بهسازی روابط بین فردی و زناشویی با هدف کمک به افراد نارضامند اقدامی موثر انجام داد.
سپیده معماریان جواد صالحی فدردی
اختلال اضطراب اجتماعی به عنوان رایج ترین اختلال اضطرابی و سومین اختلال شایع روان پزشکی و اختلالی با اهمیت در زمینه بهداشت همگانی می تواند تاثیر عمیقی بر زندگی شخص داشته باشد. در دو دهه اخیر افزایش چشم گیری در پژوهش-های بالینی، به خصوص با جهت گیری شناختی، با هدف بررسی مکانیزم های زیربنایی اضطراب اجتماعی صورت گرفته است. پژوهش حاضر شامل سه مطالعه است. مطالعه اول، نقش نشخوار فکری را در پیش بینی اضطراب اجتماعی (134=n) بررسی کرد؛ نتایج نشان داد که زنان از مردان نمرات نشخوار فکری بیشتری داشتند. به علاوه بعد از کنترل اثر سن، جنسیت، میزان تحصیلات، افسردگی (بک) و اضطراب صفت- حالت (اشپیلبرگر)، افزایش نشخوار فکری (نولن-هوکسما) با افزایش در میزان اضطراب اجتماعی (کانور) همراه بود. مطالعه دوم، سوگیری توجه نسبت به محرک های تهدیدکننده اجتماعی را در مبتلایان به اضطراب اجتماعی (میانگین سن = 93/22 و انحراف استاندارد = 155/3) (30=n) و بهنجار (میانگین سن = 73/23 و انحراف استاندارد = 84/2) (30=n) توسط آزمون استروپ اضطراب اجتماعی، مقایسه کرد. نتایج نشان داد که به رغم کنترل اثر افسردگی و نشخوار فکری، در مقایسه با گروه کنترل، مبتلایان به اضطراب اجتماعی سوگیری توجه بیشتری نسبت به محرک های تهدیدکننده اجتماعی نشان دادند. مطالعه سوم، اثربخشی برنامه کامپیوتری آموزش کنترل توجه را، به عنوان نوعی مداخله شناختی برای کاهش سوگیری توجه و بهبود شاخص های درمانی افراد مضطرب اجتماعی، بررسی کرد. شرکت-کنندگان (30=n) که همگی اضطراب اجتماعی بالا داشتند، به طور تصادفی به گروه آزمایش (دریافت تمرین اصلی) و درمان نما (دریافت تمرین ساختگی) تقسیم شدند و بر روی همه آنها پیش آزمون، پس آزمون و آزمون پیگیری انجام شد. نتایج نشان داد که در مقایسه با گروه درمان نما، گروه آموزش بعد از اتمام برنامه، سوگیری توجه کمتری را نسبت به محرک-های تهدیدآمیز نشان دادند؛ بعلاوه، علائم اضطراب اجتماعی آنها کاهش یافت. به طورخلاصه، (الف) نشخوار فکری به عنوان یک سازه شناختی در پیش بینی اضطراب اجتماعی نقش داشته، و مختص اختلال افسردگی اساسی نیست؛ (ب) افراد مضطرب اجتماعی با سوگیری توجه بیشتر نسبت به محرک های تهدیدآمیز اجتماعی، احتمالاً تحریفات شناختی ای را تجربه می کنند که باعث بزرگ تر شدن سطوح دریافتی تهدید در محیط می شود و در تداوم و تشدید اضطراب اجتماعی نقش دارند؛ و (ج) آموزش کنترل توجه کامپیوتری با کاهش این سوگیری توجه می تواند در کاهش علائم اضطراب اجتماعی موثر باشد.
رحیم صادقی فر سید محمود طباطبایی
ارزیابی عملکرد شبکه های آبیاری و زهکشی در عین حال که می تواند راهنمایی برای طراحی مدیریت سامانه های جدید باشد، با بازخورد نتایج عملکرد در همان سامانه قادر خواهد بود اصلاحات لازم در سامانه را بوجود آورده و پروژه را از شکست به موفقیت برساند. در این مطالعه، عملکرد سامانه زهکشی زیرزمینی در پایین آوردن سطح آب زیرزمینی، در بخشی از طرح 840 هکتاری شرکت کشت و صنعت ران، واقع در شهرستان بهشهر، مورد ارزیابی قرار می گیرد. بدین منظور 10چاهک در مسیر زهکش ها حفرمی گردد ونوسانات سطح آب آن ها اندازه گیری و ثبت می شود. سپس نوسانات سطح آب در گام های مختلف زمانی، توسط مدل ریاضی modflow به عنوان یک روش غیر مستقیم شبیه سازی می-گردد. داده های مورد نیاز مدل که از طریق شرکت مشاورطرح، سازمان هواشناسی و سازمان زمین-شناسی تهیه گردیده است به مدل وارد و در مرحله بعد، مدل برای منطقه کالیبره و صحت سنجی می-شود. مقدار ضریب همبستگی و مقدار rmse داده های مشاهده ایی و محاسبه شده به ترتیب 95/0 و 1/0 بدست می آیند. با وارد کردن مقدار باران طرح بعنوان تغذیه، در حالت ماندگار، و با فرض مقدار 1/0 متر به عنوان عمق اولیه سطح ایستابی، سطح آب زیرزمینی در حالت غیر ماندگار شبیه سازی می گردد. سپس عملکرد سامانه زهکش زیرزمینی با مقایسه مقادیر محاسبه شده در بحرانی ترین نقاط(وسط دو خط لوله زهکش زیرزمینی) با مقادیری که در طراحی مد نظر بوده، ارزیابی می گردد. این مقایسه نشان می دهد که هم در حالت ماندگار و هم در حالت غیر ماندگار، سامانه خوب عمل نکرده و عملا کارایی مناسبی ندارد. با بررسی های انجام شده و پیمایش های میدانی صورت گرفته، عوامل اصلی عدم کارایی این سامانه 1-عدم نگهداری صحیح 2- بهره برداری نادرست 3- انجام ندادن برنامه های توصیه شده ی شرکت مشاور توسط بهره بردار، تعیین می گردند.به ویژه استفاده از مواد آلی(پوسته برنج) به عنوان پوشش و فیلتر دور لوله زهکش را می توان عامل اصلی عدم کارایی سامانه دانست، زیرا این مواد عملا با گذشت زمان پوسیده شده و باعث گرفتگی و مسدود شدن لوله های زهکش گردیده وعملکرد آن را شدیدا کاهش داده است.
مسعود بحرینی مطلق سید محمود طباطبایی
سیلاب یکی از بلایای طبیعی است که سالانه خسارات جانی و مالی فراوانی بر جای می گذارد. یکی از معمول ترین روش های کنترل سیلاب و یا افزایش ماکزیمم دبی عبوری رودخانه ها استفاده از سیل بند می باشد. استان سیستان و بلوچستان پنجمین استان سیل خیز کشور می باشد. رودخانه ی سیستان اصلی ترین منبع حیاتی شمال استان می باشد و به دلیل واقع شدن در دشت مسطح همواره در معرض سیلاب می باشد. در این تحقیق از مدل ریاضی hec-ras جهت ساماندهی رودخانه سیستان استفاده شد. جهت این کار با استفاده از داده های نقشه برداری شده از مقاطع عرضی و به کمک داده های توپوگرافی منطقه، در arcgis پلان هندسی رودخانه تهیه گردید. با انتقال داده ها به مدل hec-ras، در ابتدا کالیبراسیون مدل انجام شد و سپس شبیه سازی سیلاب با دوره بازگشت های 10، 25، 50 و 100 ساله صورت گرفت. نتایج نشان داد که رودخانه در شرایط موجود توان عبور دبی 810 مترمکعب در ثانیه را دارا می باشد در حالی که دبی سیلاب با دوره بازگشت 10 سال معادل 846 مترمکعب برثانیه می باشد. از این روی با تعریف دو سناریوی استفاده از سیل بند با ارتفاع های مختلف، افزایش ماکزیمم دبی عبوری مورد مطالعه قرار گرفت. در سناریو اول، سیل بند به ارتفاع متوسط 1 متر تعیین و توسط مدل hec-ras شبیه سازی گردید. نتایج نشان داد در این حالت توان عبوری رودخانه تا دبی 65/1318 که معادل با دوره بازگشت 37 سال است افزایش می یابد. در سناریوی دوم ارتفاع متوسط سیل بند به 2 متر افزایش یافت و با توجه به نتایج به دست آمده از شبیه سازی مشاهده شد که رودخانه توان دبی عبور سیلا ب با دوره بازگشت 107 ساله را دارا می باشد. با توجه به شیب کم رودخانه استفاده از سیل بند جهت کنترل سیلاب ضروری به نظر می رسد.
حامد حیدری فرزاد حسن پور
رودخانه سیستان به دلیل قرارگرفتن در پایاب حوزه آبریز بسیار وسیع هیرمند مستعد ته نشینی رسوبات ریزدانه به ویژه در مواقع سیلابی می باشد. از سوی دیگر وقوع خشکسالی های طولانی در منطقه باعث بالا آمدن تراز بستر رودخانه می شود که تاثیر این دو فرایند موجب تغییر شکل مقاطع و کاهش توان عبور سیلاب رودخانه گردیده است. بنابراین، مطالعات هیدرولیکی رودخانه بایستی توأم با مطالعه فرآیند رسوبگذاری صورت گیرد و اثر متقابل افزایش تراز بستر در افزایش سطح آب رودخانه بررسی شود. در این تحقیق از مدل hec-ras نسخه 4.1 که توانایی محاسبه آورد رسوب سالانه و محاسبات هیدرولیکی تحت شرایط بستر متحرک را دارا می باشد، استفاده گریدد. شبیه سازی جریان به صورت شبه غیر دائمی برای سیلاب سال 86-1385 صورت گرفت و پس از واسنجی هیدرولیک جریان و انتخاب بهترین معادله انتقال رسوب از بین معادلات موجود در مدل، مدل در شرایط بستر متحرک در دو حالت شرایط بهره برداری و کامل باز بودن دریچه های سد زهک اجرا گردید. بهترین رابطه انتقال رسوب، رابطه توفالتی با روش سرعت سقوط روبی تعیین گردید. بیشترین رسوب در حدود 95/0 متر در محل سیل بر نیاتک جمع شده و بیشترین فرسایش در حدود 0.8 متر در پایین دست سد زهک رخ می دهد. در شرایط بهره برداری بیشترین مقدار رسوبگذاری بین سد زهک و سیل بر نیاتک روی می دهد و مقدار تجمعی آن 5456733.5 تن بوده و حدود 1.5 برابر حالتی است که دریچه های سد زهک کاملاً باز هستند. پهنه سیلاب در شرایط بهره برداری از سد زهک 535.81 هکتار با بیشترین دبی عبوری معادل 600 مترمکعب بر ثانیه و در شرایط کاملاً باز بودن دریچه های سد زهک 592.3 هکتار با بیشترین دبی عبوری معادل 780 مترمکعب بر ثانیه، می باشد. بنابراین نتایج تحقیق نشان می دهد که تلفیق مدل ریاضی hec-ras و سیستم اطلاعات جغرافیایی (gis) ابزاری کارآمد در تعیین تغییرات بستر سیلابی رودخانه سیستان می باشد.
محمد ثمین فرزاد حسن پور
چکیده گسترش روز افزون استفاده از آب های زیرزمینی به ویژه در مناطق کویری، باعث افت شدید سطح سفره آب زیرزمینی شده است. یکی از منابع تأمین آب شهر بیرجند، چاه های موجود در دشت مختاران می باشند. دشت مختاران در جنوب دشت بیرجند واقع است. وسعت کل حوضه آبریز دشت مختاران در حدود 2486 کیلومتر مربع بوده که از این میزان 1264 کیلومتر مربع را دشت و بقیه را ارتفاعات تشکیل می دهند. تراز سطح آب در چاه های مشاهده ای در سال های اخیر پایین آمده و بیان گر کاهش ذخیره آب سفره می باشد. ادامه روند موجود باعث وارد آمدن خسارات جبران ناپذیری به آبخوان دشت مختاران خواهد گردید. مدل ریاضی gwm، مدلی سه بعدی جهت شبیه سازی و مدیریت بهینه آب های زیرزمینی در منطقه اشباع به روش تفاضل محدود می باشد. این مدل قادر است خصوصیاتی مانند رودخانه ها، چاه های برداشت و تبخیر و تعرق را شبیه سازی نماید. در این تحقیق با استفاده از نرم افزار groundwater vistas-6، شبیه سازی جریان آب زیرزمینی در شرایط حاکم منطقه برای یک دوره آماری 10 ساله انجام گرفت و میزان افت سطح آب زیرزمینی در دشت مختاران تعیین گردید. سپس جهت مدیریت بهینه آبخوان دشت مختاران از مدل gwm استفاده گردید و رفتار آبخوان خطی در نظر گرفته شد. نتایج به دست آمده در این تحقیق، نشان داد که مدل بهینه سازی توانسته با متوسط سالیانه 87 درصد برداشت نسبت به شرایط فعلی، افت سطح آب زیرزمینی را به میزان زیادی کاهش دهد که بیشترین آن 878/6 متر در چاه مشاهده ای شماره 18 می باشد. همچنین مقایسه مقادیر افت در شرایط بهینه حاصل از مدل بهینه سازی و شبیه سازی نتایج بهینه سازی نشان داد که خطی در نظر گرفتن رفتار آبخوان چندان دور از واقعیت نمی باشد.
محمد رضا جرکه محمود سنچولی
امروزه به دلیل فعالیت های مختلف صنعتی، کشاورزی و غیره آلاینده های مختلفی وارد خاک می گردند. در بین آلاینده ها هیدروکربن های آروماتیک چند حلقه ای جز آلاینده های مهم تلقی می شوند. خروج آلاینده ها در زمین هایی که دارای بافت ریز می باشند راندمان پایینی داشته، بنابراین استفاده از روش های نوین از قبیل اصلاح الکتروسینتکی برای تصفیه اینگونه خاک ها کاربرد فراوانی پیدا کرده است. با این وجود از آنجا که اصلاح الکتروسینتکی در اصل برای آلاینده های باردار کاربرد داشته و phaها آلاینده هایی غیرباردار و غیرقطبی می باشند، به همین منظور برای تصفیه این آلاینده ها می بایست از تکنیک های الکتروسینتیک اصلاح شده استفاده نمود. در این تحقیق خروج نفتالین، آنتراسن و بنزوآلفاپیرن که به ترتیب pahهای 1 حلقه ای، 3 حلقه ای و 5 حلقه ای می باشند از خاک آلوده کائولن تحت میدان غیریکنواخت و جریان ac در فرکانس های مختلف مورد ارزیابی قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد که بیشترین میزان خروج نفتالین در فرکانس 1 مگاهرتز (30%)، بیشترین میزان خروج آنتراسن در فرکانس های 1 هرتز و 1 مگاهرتز (تقریبا 10%) و بیشترین میزان خروج بنزوآلفاپیرن به میزان 47% در فرکانس 1 مگاهرتز رخ داده است.
میلاد کیانی فرزاد حسن پور
سدها سازه هایی هستند که برای ذخیره مقادیر زیادی از آب مورد استفاده قرار می گیرند. با توجه به عملکرد این سازه ها که ضریب اطمینان دسترسی به آب را در پایین دست افزایش می دهند، به مرور زمان فعالیت های گوناگونی در پایین دست آن ها شکل گرفته و توسعه خواهند یافت. از طرفی این سازه ها همانند سایر ساخته های بشر با احتمال خرابی یا عملکرد ناصحیح مواجه اند که ریسک استفاده از آن ها خواهد بود. بدین معنی که در صورت تخریب، نواحی پایین دست با خطری جدی مواجه خواهند بود، سدهایی که در بالادست تأسیسات مهم و حساس قرار دارند اهداف نظامی مناسبی نیز به حساب می آیند. در این راستا بررسی و ارزیابی حوادث و خطرات احتمالی ناشی از شکست سد رودبار لرستان، اقدامی در جهت کاهش ریسک ناشی از شکست این سد محسوب می شود. نرم افزار hec-ras ابزاری مناسب برای مدل سازی هیدرولیکی جریان آب در رودخانه ها و کانال هاست. این نرم افزار قابلیت آنالیز شکست سدهای بتنی و خاکی را دارد. سد رودبار لرستان بر روی رودخانه رودبار از سرشاخه های شرقی رودخانه دز و در فاصله حدود 100 کیلومتری جنوب شهرستان الیگودرز در استان لرستان واقع گردیده است. برای شبیه سازی سیلاب ناشی از شکست سد رودبار لرستان، پس از شبیه سازی جریان با مدل ras-hec در شرایط غیر دائمی، نقشه های پهنه بندی سیلاب در gis برای سناریوهای مختلف شکست سد تهیه گردید. برای این سناریوهای تعریف شده عمق آب گرفتگی در روستاها و مسیر ورودی به مخزن سد مخزنی دز که در پایین دست سد رودبار قرار دارند، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
سید علی معاشری سید محمود طباطبایی
از اساسی ترین موارد در مدیریت کیفی منابع آب زیرزمینی تخمین کیفی آب با استفاده از داده های برداشت شده از شبکه چاه های مشاهده ای می باشد. با توجه به برداشت سطح آب زیرزمینی در دشت ها به صورت نقطه ای در محل چاه های مشاهده ای، ضرورت دارد برای محاسبه مقدار متوسط مقادیر کیفی آب زیرزمینی در دشت و تخمین مقادیر کیفی آب، اطلاعات حاصل از برداشت نقطه ای به سطح تعمیم داده شود. کاربرد مدل های زمین آماری همواره با خطا همراه بوده است چرا که در اکثر موارد تابع برازش داده شده شامل کلیه نقاط تجربی محاسبه شده نمی باشد. هدف از انجام این تحقیق بررسی کاربرد روش ترکیبی زمین آمار و شبکه عصبی مصنوعی بهینه شده با الگوریتم ژنتیک در میان یابی مقادیر کیفی آب زیرزمینی می باشد. در این تحقیق، ابتدا برای تخمین مقادیر کیفی آب زیرزمینی دشت بیرجند واقع در استان خراسان جنوبی دارای شرایط ژئوهیدرولوژی خاص، استفاده از مدل کریجینگ انتخاب شد. در ادامه با انتخاب مدل نیم تغییرنمای مناسب نقشه های حاصل از مدل کریجینگ ترسیم شدند. سپس طی یک شبکه بندی منظم در محدوده دشت، داده های کیفی آب زیرزمینی تخمین زده شده توسط روش کریجینگ، بصورت فایلی متنی استخراج شده و در ترکیب با روش شبکه عصبی مصنوعی بکار گرفته شد. ترکیب روش زمین آماری انتخاب شده با شبکه های عصبی مصنوعی برای تخمین مقادیر نیترات، نیتریت، سدیم، کلسیم و منیزیم آب های زیرزمینی دشت بیرجند، نشان داد که این الگوریتم ترکیبی عملکردی بهتر داشته و باعث بهبود تخمین نقطه ای مقادیر کیفی آب زیرزمینی شد. همچنین دارای معیارهای ارزیابی مناسب تری نسبت به کاربرد روش های زمین آماری به تنهایی می باشد. نتایج نشان داد که در تخمین مقادیر نیترات، سدیم، منیزیم و کلسیم آب زیرزمینی دشت بیرجند، شبکه عصبی mlp با الگوریتم آموزش لونبرگ مارکوات با ضریب تبیین به ترتیب 96/0، 997/0، 93/0 و 98/0 و برای مقادیر نیتریت شبکه عصبی gff با الگوریتم آموزش لونبرگ مارکوات با ضریب تبیین 905/0 دارای معیارهای ارزیابی مناسب تری برای ترکیب با روش زمین آماری می باشند. در انتها بهینه سازی نتایج شبکه های عصبی مصنوعی در ترکیب با روش زمین آماری با استفاده از الگوریتم ژنتیک در تخمین مقادیر عناصر کیفی آب زیر زمینی مورد مطالعه در این تحقیق، موثر بود و باعث کاهش خطا در فرآیند تخمین شد.
یوسف اکبری سید محمود طباطبایی
چکیده: وضعیت بحرانی آب در کشور و افزایش روز افزون نیاز آبی در بخش های مختلف، امروزه ضرورت برنامه ریزی مناسب جهت بهره برداری از منابع مختلف آبی را ایجاب می نماید. در این راستا با توجه به نیازهای مختلف زیست محیطی،کشاورزی، شرب و صنعت بایستی مناسب ترین برنامه ریزی بهره برداری از منابع موجود صورت گیرد. ارزیابی تأثیر سناریوهای متفاوت بهره برداری با استفاده از روش های شبیه سازی و برنامه ریزی جامع منابع آبی در مدیریت این منابع نقش بسیار مهمی را ایفا می کند. 1). برای مدیریت و برنامه ریزی منابع آب در سطح حوضه مدل های مختلفی توسط محققان منابع آب در سراسر دنیا توسعه داده شده است. 2). مدل weap به دلیل جامعیت در لحاظ کردن توام فرآیندهای فیزیکی، هیدرولوژیکی و مدیریتی در شبیه سازی، قابلیت ارزیابی سناریوها و تخصیص آب، فراگیری استفاده از آن در نقاط مختلف دنیا و دسترسی رایگان از جمله مدل های پرکاربرد می باشد. هدف اصلی در این تحقیق مدیریت و برنامه ریزی جامع در راستای استفاده بهینه از منابع آب موجود سد کارده، با استفاده از مدل weap و تأمین تقاضا در بخش کشاورزی و شرب، با توجه به رشد نیاز آنها در آینده می باشد. به همین منظور ابتدا سد کارده در محیط مدل weap شبیه سازی شد و مدل برای شرایط پایه و هفت سناریوی مختلف طرح های توسعه اجرا گردید. با توجه به نتایج بدست آمده برای سناریوی مرجع، این سد به تنهایی پاسخگوی تمام نیازهای تعریف شده به طور کامل در افق طرح نمی باشد، مگر با اعمال اقداماتی مدیریتی در قالب سناریوها، که باعث کاهش مصرف آب در بخش های مختلف تقاضا شود. از جمله این سناریوها مدیریت تقاضا، افزایش راندمان آبیاری، بکارگیری هر دو به طور همزمان در یک سناریو، تغییر یا کاهش الگوی کشت و ... می باشد. در نتیجه با اعمال سناریوی کم آبیاری و افزایش راندمان بطور هم زمان می توان عدم تامین نیاز آب را 37 درصد نسبت به سناریو مرجع کاهش داد و حجم ذخیره مخزن در این سناریو 25 درصد نسبت به حجم ذخیره مخزن در سناریو مرجع افزایش می یابد. کلمات کلیدی: سیستم منابع آب، سد کارده، شبیه سازی، مدیریت جامع، مدل weap
محمد داداشی سید محمود طباطبایی
با توجه به محدود بودن منابع آب در بخش کشاورزی، به کارگیری هر راه کار به منظور صرفه جویی در مصرف آب و نیز افزایش سطح زیر کشت از اهمیت زیادی برخوردار است. یکی از این راهکارها کم آبیاری می باشد. برای برنامه ریزی کم آبیاری بهینه لازم است که مراحل حساس گیاه به کمبود آب مشخص شوند.ارقام جدید ذرت دانه ای در کشور باهدف کاهش دوره رشد، افزایش عملکرد و تحمل تنش های محیطی ارائه می شوند. با توجه به توسعه سیستم های آبیاری قطره ای (تیپ) در کشور، به منظور بررسی اثر رژیم های مختلف آبیاری قطره ای (تیپ) بر عملکرد ذرت دانه ای (هیبرید 704) و یافتن مناسب ترین رژیم آبیاری پژوهشی در سال زراعی 1392-1391 در مزرعه مرکز تحقیقات کشاورزی مغان در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار به اجرا درآمد. تیمارهای آبیاری شامل: تیمار آبیاری کامل (i1)، تیمار آبیاری بر اساس 50درصد آب مورد نیاز (i2)، تیمار آبیاری بر اساس 75درصد آب مورد نیاز (i3) و تیمار آبیاری بر اساس 120درصد آب مورد نیاز (i4) می باشد. محاسبه نیاز آبی ذرت بر اساس اطلاعات هواشناسی منطقه و روش پنمن مانتیث صورت گرفت.در این پژوهش ویژگی های کمّی شامل: ارتفاع بوته، ارتفاع بلال، وزن هزاردانه، تعداد دانه در بوته، شاخص برداشت، عملکرد بیولوژیک و عملکرد دانه در هکتار و ویژگی های فنولوژیکی شامل: تعداد روز تا گرده افشانی، تعداد روز تا ظهور کاکل، فاصله گرده افشانی تا ظهور کاکل اندازه گیری شد. تجزیه وتحلیل داده ها با آزمون آماری تجزیه واریانس با استفاده از نرم افزار mstat-c انجام شد. مقایسه میانگین ها با آزمون دانکن در سطح اطمینان 95 درصد انجام شد. در این مطالعه، بیشترین عملکرد دانه از تیمار آبیاری کامل (i1) در حدود 1/10 تن در هکتار به دست آمد، درحالی که کمترین عملکرد در رژیم آبیاری 50? (i2) در حدود 8/6 تن در هکتار به دست آمد. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که آبیاری با 100% تبخیر از تشتک کلاس a با استفاده از سیستم آبیاری نوار تیپ تحت شرایط کافی منابع آب برای آبیاری ذرت(sc.704) در بین رژیم های مختلف،برای منطقه مغان مناسب ترین می باشد.
سعید نوذری چراتی سید محمود طباطبایی
با توجه به مصرف بسیار بالای آب در اراضی شالیزاری، لزوم بررسی دقیق چگونگی ارائه و مدیریت آب دراین گونه اراضی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. یکی از اجزای بیلان آب که در زمین های شالیزاری از نظر میزان کاربرد آب اهمیت زیادی دارد، نفوذ عمقی آب است. هر اندازه نفوذ آب به خاک دقیق تر تخمین زده شود، تعیین نیاز آبی گیاه بهتر ارزیابی می شود و طراحی سیستم های آبیاری و زهکشی و تأسیسات مربوط به آن در جهت کاهش تلفات آب را می توان به خوبی انجام داد. با توجه به این که در کشور ما احداث سیستم های زهکشی زیرزمینی در اراضی شالیزاری در ابتدای مرحله طراحی خود می باشد، هنوز تحقیق جامعی در خصوص تغییرات پارامترهای بیلان آبی در اراضی شالیزاری با این سیستم ها صورت نگرفته است. در این تحقیق به بررسی تأثیر زهکش های زیرزمینی لوله ای با فواصل 30 و 15 متر و در اعماق 0.9 و 0.65 متر و زهکشی میان فصل بر میزان نفوذ عمقی آب در طی فصل کشت برنج با استفاده از روش لایسیمترهای ته باز و ته بسته پرداخته شد. نتایج نشان داد که زهکش دو عمقی با 163.8 میلی متر بیش ترین تأثیر و زهکش سطحی با 120.5 میلی متر کمترین تاثیر را بر میزان نفوذ عمقی دارد. بررسی نتایج نشان داد که با کاهش فاصله و افزایش عمق زهکش ها بر میزان نفوذ آب افزوده گردید. همچنین زهکشی میان فصل نیز تاثیر مثبتی بر نفوذ عمقی آب داشت به طوری که بعد از این دوره، در تمامی تیمارها مقدار نفوذ عمقی آب افزایش یافت. همچنین تیمار با زهکش دو عمقی با میانگین 0.60 میلی متر بیشترین و تیمار با زهکش سطحی با میانگین 0.37 میلی متر کمترین میزان نفوذ عمقی را در بین تمامی تیمارها داشتند.
محمد پوودینه سید محمود طباطبایی
سد پیشین واقع درجوار روستای پیشین در 169 کیلومتری شهرستان چابهار می باشد که با حجم مخزن 175 میلیون مترمکعب و ارتفاع تاج 63 متردرسال 1372 توسط شرکت سابیرساخته و به بهره برداری رسید. هدف از ساخت این سد تامین آب شرب شهرستان چابهار و آب مصرفی بخش کشاورزی منطقه باهوکلات می باشد.از جمله مشخصه های مهم هر مخزن تراز سطح آب آن می باشد. آگاهی از نحوه نوسانات تراز موثر در تفسیر و بررسی مسایل مرتبط از جمله ریسک پذیری تاسیسات و سازه های وابسته، تغییرات ذخیره آبی، دریاچه، ساخت، ساز های ساحلی و مسایل زیست محیطی می باشد. در این تحقیق امکان استفاده مدلهای استاتیکی (شیکه عصبی mlp) و دینامیکی(نروفازی ) برای شبیه سازی تراز سطح مخزن سد پیشین با استفاده از آمار چهار ساله (88-85) بدست آمده از ایستگاه سد پیشین مورد مطالعه قرار گرفت. برای تهیه مدل بهینه به منظور شبیه سازی تراز سطح آب سد از متغیرها و ورودی هایی از جمله دما ( حداکثر و حداقل)، -سرعت وزش باد، تبخیر استفاده گردید. به این منظور مشخصات شبکه، مانند تعداد لایه های پنهان، تعداد نرون های موجود در هر لایه پنهان، تابع فعالیت و الگوریتم آموزش با استفاده از بسته نرم افزاری matlab تعیین شد. در نهایت نتایج شبیه سازی تراز سطح آب سد با استفاده از annو anfis با داده های واقعی برداشت شده مقایسه و دقت این روش ها با استفاده از معیار rmse،mae و r2مورد ارزیابی قرارگرفت. با توجه به شبیه سازی میزان تراز سطح آب مخزن توسط مدل ها، نتیجه حاصل نشان از دقت خوب این مدل ها در تخمین میزان تراز آب دارد و در بین آنها شبکه عصبی برآورد بهتری داشت. بطوریکه بر اساس تحلیل نتایج آماری در دو مرحله (آموزش و آزمون) شبیه سازی با شبکه عصبی مقادیر معیارهایrmse،mae و r2 به ترتیب برابر182/0 و 07/0 و 95/0 محاسبه گردید، بر این اساس پیشنهاد می گردد جهت مدیریت بهتر منابع آب سد پیشین وهمچنین سدهای دیگر از روش های شبیه سازی تراز مخزن بوسیله مدل های استاتیکی و دینامیکی استفاده گردد.
پیمان اشتری ماهینی سید محمود طباطبایی
پردازش تصویر امروزه از مهمترین علوم کاربردی بشر به حساب می رود، این مبحث جای خود را در بسیاری از علوم، فنون، صنایع، قوانین و زندگی روزمره باز کرده است. با توجه به اینکه جای خالی این علم در هنر-صنعت فرش دستباف احساس می شد بر آن شدیم برای کمک به عموم مردم در بحث نسبتا تخصصی تشخیص رجشمار که یکی از فاکتور های اصلی کیفیت فرش دستباف می باشد؛ وارد این مبحث شویم، جایی که تقریبا در آن هیچ تجربه و تحقیقی وجود نداشت. روش تحقیق و گردآوری مطالب این پایان نامه به صورت مشاهده و آزمایش می باشد. در این پایان نامه به بررسی چندین فرش دستباف با رجشمارهای متفاوت پرداختیم. نتایج حاصل از رجشمار نمونه های عکسبرداری شده در مقایسه با رجشمار واقعی آن فرش ها یکسان بود. لازم به ذکر است در پایان یک نرم افزار مخصوص تشخیص رجشمار برای اولین بار نوشته شده است.
فاطمه زلقی سید محمود طباطبایی
چکیده: در بازار امروز فرش دستباف توانایی تضمین حداقل زمان حفظ ظاهر فرش می تواند نقش تعیین کننده ای در افزایش اطمینان و اشتیاق خرید مشتریان داشته باشد چرا که در دنیای امروز، عمر فرش بر اساس تخمین حفظ ظاهر ان تعیین می شود، بنابراین دست یافتن به روشی برای تعیین طول عمر طرح و نقش فرش و تضمین حداقل عمر کیفی ان، ضروری می نماید. در این پژوهش ابتدا به معرفی خواص فیزیکی فرش های دستباف، که تغییرات کیفی آنها در تعیین طول عمر مصرف فرش موثر می باشد، پرداخته شد. سپس میزان تاثیر چهار عامل رجشمار، تعداد لای نخ پرز، ارتفاع پرز فرش و اندازه ی قطر لیف پشم را بر حفظ و دوام طرح و نقش فرش دستباف، مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور 12 نمونه فرش دستباف به ابعاد 22×5/22 در دو گروه طرح شکسته و طرح گردان تهیه شد. برای بیان کمی مشخصه ی حفظ ظاهر طرح و نقش فرش دستباف، سه شاخص هندسی زاویه، مساحت، فاصله ی دونقطه در راستای افق از اجزای فرش تعریف و استفاده شد. نتایج مربوط به سه شاخص مذکور در نمونه فرش های دستباف با متغیر های تولید شامل چهار فاکتور رجشمار، تعداد لای نخ پرز، ظرافت قطر لیف پرز، ارتفاع پرز، تحت پنج مرحله فرسایش توسط دستگاه هگزاپاد اندازه گیری شد و به روش اماری، تاثیر هر عامل و تاثیر شدت فرسایش ویا زمان مصرف فرش، با یکدیگر مقایسه گردید. نمونه ها در حالت قبل از فرسایش و پس از هر دوره از فرسایش به وسیله ی اسکنر تصویر برداری شد و پس از ان تصاویر در نرم افزار اتوکد در سه شاخص هندسی مذکور، مورد اندازه گیری قرار گرفت. نتایج ازمون anova و ازمون tuky نشان می دهد که از میان شاخص های هندسی مورد استفاده شاخص مساحت بیشترین تغییر را بر اثر فرسایش های متمادی داشته است. از میان متغیر های مربوط به عوامل ساختمانی فرش دستباف، بلندی پرز بیشترین تاثیر را در حفظ طرح و نقش فرش داشته اشت.
سلماز احمدی سید محمود طباطبایی
فرش دستباف در طول مدت زمان استفاده از آن ممکن است تحت تأثیر عوامل و شرایط محیطی مختلفی مانند انواع نیروهای فشاری، کششی و خمشی، رطوبت، حرارت و غیره دچار تغییراتی گشته که بر کیفیت و عملکرد نهایی آن اثر بگذارد. خواص عملکردی فرش بر اساس ویژگی های ساختاری و خواص و مشخصات مواد اولیه مصرفی در آن به خصوص نخ های پرز از نظر جنس الیاف، نمره نخ تک لا و چند لا، تعداد لا و غیره تعیین می گردد. رسیدن به حد مطلوبی از دوام و حفظ ساختار فرش از عوامل مهمی است که موجب ایجاد نوعی اعتماد و اطمینان در مصرف کنندگان آن می شود و در پیشرفت بازارهای فروش آن امری تأثیر گذار است. در این پژوهش به بررسی تأثیر برخی مشخصات ساختمانی فرش دستباف و خواص و ویژگی های مواد اولیه مصرفی آن بر خواص عملکردی فرش پرداخته شده است. به این منظور 3 عامل نوع گره، جنس نخ تار و تعداد لای نخ پرز به عنوان عوامل متغیر در نظر گرفته شد و 12 نمونه فرش دستباف با دو نوع نخ چله ی پشمی و پنبه ای و گره فارسی و ترکی و نخ های پرز 2، 4 و 8 لا، تحت شرایط یکسان بافته شدند. بر روی نمونه فرش های بافته شده، 3 آزمایش بارگذاری استاتیکی، سنجش استحکام گره و ثبات ابعادی انجام شد. برای بیان کمی خواص عملکردی فرش، 4 شاخص درصد فشردگی، درصد افت ضخامت، درصد جمع شدگی و نیروی بیرون کشیدن پرز از فرش تعریف و محاسبه گردیدو نتایج مربوط به شاخصه های مذکور با استفاده از نرم افزار آماری minitab مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از آزمون anova و آزمون tukey نشان می دهد که در میان عامل متغیر نوع گره، بهترین نتایج در تعیین شاخص های درصد افت ضخامت و درصد فشردگی مربوط به نمونه های بافته شده با گره فارسی و مطلوب ترین نتایج در تعیین شاخص های ثبات ابعادی و استحکام گره، مربوط به نمونه های بافته شده با گره ترکی بود. در مورد متغیرهای تعداد لای نخ پرز و جنس نخ چله، نخ پرز 8 لا و چله پشمی در تعیین تمام شاخصه های مورد مطالعه، نتایج بهتری داشته اند.
شهرام افراسیابی سید محمود طباطبایی
سرریزهای?پلکانی?سازه?هایی?سودمندند?که?در?مهارکردن?سیلاب?به?منظور?استهلاک انرژی و کاهش ابعاد حوضچه ی آرامش و پایین سرریز به کار می روند از?مزیتهای?این?شبیه،?توانایی?بالقوه?آن?درشبیه?سازی?جریانهای?پیچیده?است. در این تحقیق با استفاده از شبیه سازی فیزیکی در یک نهر پایدار، 2مدل با شیب پایین دست 1: 7/. (عمودی به افقی) ساخته شد. تاج سرریز از نوع منحنی پیوند با معیار wes و دارای پلکان 6 در حالت ساده و 5 پلکان در حالت مثلثی بود. در ادامه دو مدل از سرریز پلکانی و پلکانی مثلثی(نصف پله معمولی) در فلوم آزمایشگاه ساخته شد و آزمایش هایی با دبی های متفاوت اندازه گیری و ثبت گردید. بر پایه دستاوردهای بدست آمده از آزمایشها، مقدار افت انرژی در سرریز پلکانی بیشتر از سرریز پلکانی(مثلثی) بود و در نتیجه سرریز پلکانی مثلثی از نظر استهلاک انرژی ناکارامدتر از نمونه عادی بود.
سمیه کیامهر سید محمود طباطبایی
در مسیر پر نقش و نگار و رنگِ فرش دستباف ایرانی، واژهای آشنا با نام هنرـ صنعت مد نظر قرار گرفته که به نظر می رسد نیاز به تفسیری شایسته برای این مرز و بوم دارد. شناخت هر پدیده، موجب رشد آن شده و ما را در رسیدن به جایگاه بهتر آن پدیده یاری می رساند. برای دانشجوی هنر، بخش عظیمی از واحدهای درسی به شناخت هنر گذشته ی جهان و ایران تعلق می گیرد. همچنین شناخت شیوه های عملی و تخصصی هنر مورد مطالعه، از سزاواری زیادی برخوردار است. در همه ی گرایش های هنری نیز، ابزار و مواد تعریف شده ای وجود دارد که هنرمندان از آنها استفاده می کنند. از آنجا که از دریای نیلگون هنر ایرانی به کسب تخصص در گرایش فرش رو آورده ام، مصمم شدم تا علاوه بر مطالعه ی زمینه های عرفانی و عملی هنر فرش و کسب مهارت در طراحی و نقش و نگار فرش، به پژوهشی علمی درباره ی رنگ های ایرانی مورد استفاده در گذشته و امروز، در تهیه نقشه فرش بپردازم. در واقع رنگ، فصل اشتراکی است میان هنر و علم.
زهرا عبدخدایی سید محمود طباطبایی
l