نام پژوهشگر: محمد حسین رضایی مقدم
رحیم مرادی هاشم رستم زاده
امروزه تصاویر حاصله از سنجش ازدور به عنوان جدیدترین اطلاعات در جهت مطالعه پوشش زمین کاربری های اراضی شناخته شده است.. نظر به اینکه فنّاوری سنجش ازدور تصاویر بروزی را از کاربری های اراضی ارائه می دهد در مطالعه کاربری های اراضی و ارزیابی نسبت تغییرات آن ها در طول زمان از اهمیت بالایی برخوردار است.. در تحقیق حاضر ما بر آنیم تا با دو حداکثر احتمال و شبکه های عصبی اقدام به طبقه بندی تصاویر لندست از سال های 1372تا 1393باهدف استخراج نقشه کاربری اراضی و مقایسه صحت آن ها در محدوده موردمطالعه نماییم.. در این پژوهش روش شبکه عصبی مصنوعی (mlp) با 1 لایه ورودی به تعداد 7 نورون شامل باند¬ 1 تا 7 سنجندهtm با یک لایه پنهان با 15نورون می و همین طور oli یک لایه پنهان با 20 نورون و یک لایه خروجی استفاده شده است. کلاس های کاربری شامل 7 کلاس آّب، اراضی آبی، دیم، بایر و مرتع، مسکونی، شوره زار می باشند. الگوریتم مورداستفاده در این شبکه همان الگوریتم پس انتشار بوده و از تابع سیگموئید به عنوان تابع فعالیت استفاده شده است. و در تعیین صحت سنجی ضریب کاپا با استفاده از روش شبکه عصبی و حداکثر احتمال به ترتیب 0.9224 و0.8945 به دست آمد و این ارقام روی تصاویر oli سال 1393 به ترتیب 0.944 و 0.903 بوده که در هر دو مورد نشان از دقت بالاتر الگوریتم شبکه های عصبی مصنوعی دارد هم چنین در عملیات کشف تغییرات مشخص شد که طبقات آب، مسکونی و شوره زار متحمل بیشترین تغییرات، و طبقه اراضی متحمل کمترین تغییرات شده است.
سایه طباطبائی نوائی نوبری خلیل ولیزاده کامران
تبخیر-تعرق را می توان بصورت کاملاً دقیق با استفاده از اندازه گیریهای میدانی تعیین نمود. با اینحال، این روشها تنها مقادیر تبخیر- تعرق را برای نواحی محدود از لحاظ وسعت مکانی بدست می آورند. این محدودیت باعث توسعه استفاده از داده های سنجش از دور جهت ارزیابی تبخیر- تعرق روی نواحی وسیع شده است. الگوریتم توازن انرژی سطحی برای زمین (سبال)، در اکثر نقاط دنیا برای برآورد تبخیر- تعرق و سایر شارهای گرمایی در سطح مورد استفاده قرار گرفته و نتایج نسبتاً رضایت بخشی را ارائه داده است. سبال یک الگوریتم پردازش تصویری است که با استفاده از حداقل داده های زمینی، تبخیر-تعرق را بصورت 24 ساعته و فصلی محاسبه می کند.
ساجده مرادی محمد حسین رضایی مقدم
در این پژوهش به منظور بررسی تغییرات دمای سطح زمین در شهرستان ارومیه، ابتدا تصاویر دمای سطح زمین (lst) ماه آگوست سالهای 1998 و 2013 استخراج گردید. سپس تصاویر پوشش گیاهی با اعمال شاخص ndvi برای هر دو سال تهیه گردید. جهت تحلیل و بررسی تغییرات زمانی و مکانی دمای سطح زمین و بررسی ارتباط آن با پوشش گیاهی ، روش های change detection به کار گرفته شد. روش های مورد استفاده عبارتند از تهیه تصاویر تفاضل و طبقه بندی نظارت شده از نوع حداکثر احتمال ودرخت تصمیم گیری. به دلیل وجود ارتباط و تاثیر عوامل توپوگرافی از جمله شیب و جهت شیب بر پوشش گیاهی و دما این دو عامل در طبقه بندی درخت تصمیم گیری دخالت داده شد. نتایج حاصل از روش های آشکارسازی تغییرات change detection) )همراه با تصاویر lst بدست آمده مورد بررسی قرار گرفته و تحلیل گردید. نقشه های lst بدست آمده حاکی از روند افزایش دما ازمقطع زمانی اول به مقطع زمانی دوم در سطح شهرستان بوده است.در سطح منطقه ی شهری توزیع دماهای خنک تر در آگوست سال 2013نسبت به آگوست سال 1998 تایید شدکه علت بیشتر مربوط به ویژگی های طیفی پدیده ها می باشد. از جمله به دلیل تغییرات عمده ای که دربافت منطقه ی شهری رخ داده ازجمله پوشیدگی بام اغلب ساختمان ها باعایق ،افزایش تعداد وسیله ی نقلیه وبه تبع آن افزایش آثار سایه سبب تاثیر گذاری در بروز دماهای کم شده است. سپس دمای نواحی افزایشی و کاهشی در روش تفاضل ، استخراج گردید.با استفاده از روش طبقه بندی درخت تصمیم گیری، آستانه های مورد نظر برای بررسی ارتباط دما و پوشش گیاهی،اعمال شد.در طبقه بندی حداکثراحتمال تغییرات کاربری ها طی دوره ی زمانی مورد مطالعه بررسی و همراه با دمای سطحی آنها مورد بررسی قرار گرفت. ارتباط بین دما و پوشش گیاهی توسط ترانسکت های ترسیم شده تایید گردید اما در روش طبقه بندی درخت تصمیم گیری، تاثیرگذاری دو عامل شیب و جهت شیب بر دمای سطح زمین ، علاوه بر تاثیر عامل پوشش گیاهی استخراج گشت.
ایمانعلی بلواسی محمدرضا نیکجو
حوضه آبریز الشتر جزئی از شهرستان الشتر محسوب می شود که با مساحت 87/803 کیلومتر مربع در استان لرستان قرار دارد. این حوضه از نظر موقعیت زمین شناسی بخشی از زاگرس چین خورده و زاگرس مرتفع می باشد. به منظور بررسی پایداری دامنه ها در این حوضه، پارامترهای موثر در وقوع زمین لغزش استخراج و سپس لایه های مربوطه تهیه شده است. متعاقب آن نقشه پراکنش زمین لغزش حوضه تهیه گردید، سپس با تلفیق نقشه عوامل موثر بر لغزش با نقشه پراکنش زمین لغزش ها، تاثیر هر یک از این عوامل از جمله شیب، جهت شیب، ارتفاع، لیتولوژی، بارش، کاربری اراضی، فاصله از گسل و آبراهه در محیط نرم افزار arc gis سنجیده شده است. در این تحقیق به منظور پهنه بندی خطر زمین لغزش در حوضه آبریز الشتر، مدل های شبکه عصبی مصنوعی و تحلیل سلسله مراتبی بکار گرفته شد. در مدل شبکه عصبی از لایه های تهیه شده و لایه هدف(زمین لغزش های نمونه برداری شده) جهت آموزش وآزمایش شبکه استفاده شده است. ساختار نهایی شبکه دارای 8 نرون در لایه ورودی، 11 نرون در لایه پنهان و 1 نرون در لایه خروجی می باشد. در نهایت با توجه به وزن خروجی، نقشه پهنه بندی زمین لغزش تهیه گردید. در روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی، پس از مقایسات زوجی و استخراج وزن پارامترها، با تلفیق آن ها پتانسیل زمین لغزشی حوضه بدست آمد. برای ارزیابی و طبقه بندی نتایج خروجی مدل های مورد استفاده در برآورد خطر لغزش منطقه از ضریب آماری کاپا استفاده شده است. نتایج بدست آمده نشان می دهد که مدل شبکه عصبی مصنوعی با ضریب کاپای 90/0روش کارآمدتری نسبت به مدل تحلیل سلسله مراتبی در تهیه نقشه خطر لغزش های حوضه آبریز الشتر می باشد. بر اساس پهنه بندی صورت گرفته با استفاده از مدل شبکه عصبی مصنوعی به ترتیب 37/44، 45/7، 93/8، 49/32، 76/6 درصد از مساحت منطقه در کلاس های خطر خیلی کم، کم، متوسط، زیاد و خیلی زیاد قرار گرفته است.
سمیه خالقی علی محمد خوشید دوست
حوضه آبریز لیقوان چای با مختصات جغرافیایی?? ??? تا"?? ?? ??? عرض شمالی و "?? ?? ??? تا "???? ??? طول شرقی، در طی سال¬های اخیر، به دلیل شرایط مساعد آب و هوایی، با احداث و گسترش راه¬های ارتباطی، افزایش ساختمان¬سازی و ویلاسازی، عدم رعایت فصل چرا و در نتیجه تخریب مراتع و پوشش گیاهی، شاهد تغییراتی بخصوص در مجرای رودخانه لیقوان چای در مقیاس زمانی کوتاه مدت بوده است. از آنجا که منطقه لیقوان به عنوان یک منطقه نیمه خشک، به تغییرات محیطی و مداخلات انسانی حساس بوده، بنابراین مبحث تغییرات ناشی از فعالیت¬های انسانی چون تغییرات کاربری و تاثیرات آن بر مورفولوژی رودخانه حائز اهمیت می¬باشد. لذا با توجه به هدف تحقیق حاضر، یعنی بررسی واکنش تغییرات مورفولوژیکی رودخانه لیقوان چای به کاربری اراضی و مداخلات انسانی، فرضیاتی مطرح است که بر مبنای آن تغییرات کاربری اراضی باعث تغییر در مورفولوژی مجرای رودخانه لیقوان شده است و تغییر در مجرای رودخانه لیقوان از طریق کاربری اراضی بیشتر به صورت تغییر در عرض مجرا می باشد. بدین منظور، فصول رساله در شش فصل تدوین گردید. فصل اول؛ شامل بیان ایده پژوهش و تعیین مسائل مورد نظر، اهداف، سوالات تحقیق، فرضیات و مشکلات تحقیق، فصل دوم؛ بررسی ادبیات و مبانی نظری و پیشینه پژوهش، فصل سوم؛ روش¬شناسی، فصل چهارم؛ شناخت عرصه پژوهش، فصل پنجم؛ نتایج و بحث و فصل ششم؛ نتیجه¬گیری و پیشنهادات. جهت دستیابی به اهداف تحقیق و اثبات یا رد فرضیات، با استفاده از نقشه¬های توپوگرافی 1:1000، نقشه¬برداری میدانی و به کمک مدل¬های hec-ras و caesar، پارامترهای مورفولوژی مجرای رودخانه در دو دوره زمانی 1379 و 1391 استخراج و بر اساس روش طبقه¬بندی راسگن، نوع رودخانه تعیین شد و سپس نوع تغییرات رودخانه در طی دوره مورد بررسی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در مرحله بعد با استفاده از تصاویر +etm ماهواره لندست، نقشه¬های کاربری اراضی حوضه لیقوان چای در سال¬های 1379 و 1391 استخراج و میزان تغییرات کاربری محاسبه شد و سپس میزان تاثیر تغییرات کاربری بر دبی پیک حوضه با روش scs به دست آمد و در نهایت واحد توان جریان رودخانه محاسبه شد. در مرحله آخر جهت بررسی نقش تغییرات اقلیمی و هیدرولوژیکی حوضه در تغییرات مورفولوژیکی رودخانه، داده¬های دبی و بارش تجزیه و تحلیل شد. نقش عوامل کنترل کننده تغییرات مجرای رودخانه لیقوان و بخصوص نقش کاربری در تغییرات مورفولوژی رودخانه نیز مورد بررسی قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد که روند سیستماتیکی بین متغیرهای مورفولوژیکی با فاصله از پایین دست مجرای رودخانه وجود ندارد که نشان دهنده تاثیر عواملی غیر از عوامل طبیعی در مورفولوژی مجرای لیقوان ¬باشد. همچنین رودخانه لیقوان بر اساس طبقه¬بندی راسگن به جز چند بازه، از نوع c می¬باشد که در این نوع، درجه حساسیت رودخانه و پتانسیل فرسایش کناره¬ها بالا بوده و تاثیر پوشش گیاهی در پایداری رودخانه خیلی زیاد است. بنابراین با توجه به نوع رودخانه لیقوان، هر گونه دخالت انسان در مجرای رودخانه نظیر تغییر در پوشش گیاهی و کاربری اراضی و دخل و تصرف در مجرای رودخانه، تغییرات مهمی در مورفولوژی رودخانه دارد. لذا مقایسه تغییرات مجرای رودخانه در دوره زمانی (1391-1379)، نشان داد که در بعضی از بازه¬ها، رسوبگذاری و در بعضی دیگر، حفر پدیده غالب می¬باشد و جز در برخی بازه¬ها در کل مسیر، مجرا باریک شده است. رودخانه لیقوان حفر و باریک شدن مجرا را به دلیل تغییرات ایجاد شده در مقیاس حوضه در اثر افزایش دبی و تغییر کاربری اراضی و در نتیجه افزایش توان جریان و مقیاس محلی، در اثر تغییرات ناشی از کانالیزه کردن مجرای رودخانه، سازه¬های حفاظت از کناره رودخانه، ساخت و ساز و توسعه کشاورزی در حاشیه رودخانه تجربه کرده است. کانالیزه کردن مجرای رودخانه و افزایش دبی پیک (در اثر افزایش بارش و تغییر کاربری) مهم ترین فاکتورهای کنترل کننده تکامل مجرا بوده¬اند. تجزیه و تحلیل تغییرات مجرا و فهم دلایل تغییر بسیار با اهمیت است، از این جهت که اولا اگر حفر مجرا در رودخانه لیقوان ادامه یابد می¬تواند اثرات منفی بر ساخت و سازها داشته باشد. دوم اینکه کاهش مساحت مقاطع عرضی در طول رودخانه منجر به افزایش خطر سیلاب (یعنی آبگرفتگی دشت سیلابی) می¬شود، به طوری که مدیریت رودخانه که بر کاهش خطر سیلاب تاکید دارد، نه تنها می¬تواند بر کانالیزه کردن مجرا و سایر راهکار¬های مهندسی تکیه کند، بلکه باید سایر راهکارهای مدیریتی را برای جلوگیری از آثار منفی ناپایداری مجرا در آینده نزدیک مشخص کند.
صابر علیزاده گلعذانی شهرام روستایی
شناخت نواحی مستعد وقوع زمین لغزشها و حرکتهای تودهای یکی از گامهای اولیه در مدیریت? منابع طبیعی و برنامهریزیهای توسعهای و عمرانی است. حرکتهای تودهای و زمینلغزشها تحت? تأثیر عوامل طبیعی و انسانی متعددی رخ میدهند. در سال های اخیر عوامل طبیعی و انسانی باعث تشدید خسارت های ناشی از زمین لغزش ها شده است. زمین لغزش-ها هر ساله موجب خسارت های سنگینی می گردند که گاهی جبران این خسارت ها ممکن نیست و یا نیاز به وقت و هزینه بسیار زیاد دارد. در این زمینه ارزیابی پتانسیل وقوع زمین لغزش در منطقه ای که به دلیل وضعیت جغرافیایی و ساخت و ساز های انسانی مستعد لغزش می باشد، ضروری می نماید. سد زولای سلماس واقع در استان آذربایجان غربی یکی از نواحی مستعد وقوع زمین لغزش می باشد. در این پژوهش با استفاده از تصاویر ماهواره ای لندست ?، عکس های هوایی، نقشه های توپوگرافی و زمین شناسی، لایه های gis مربوط به رودخانه زولاچای، مطالعات میدانی، آمارهای اقلیمی و هیدرولوژیکی؛ معیارهای موثر در لغزش زمین بدست آمد. با استفاده از این معیارها پتانسیل وقوع زمین لغزش در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی و با مدل ترکیب خطی وزین (wlc)، ارزیابی شده و نقشه پهنه بندی وقوع زمین لغزش تهیه گردید. برا? استانداردساز? دادهها از روش فاز? و برا?? وزنده? به معیارها از روش فرآیند تحلیل سلسله مراتب? استفاده شد. برای رسیدن به اهداف این پژوهش از نرم افزارهای arcgis، envi ???، erdas، idrisi و autocad استفاده شد. نتیجه عملیات فوق در ? کلاس خطر از مناطق بسیار پرخطر تا مناطق بسیار کم خطر پهنه بندی شد. با توجه به نتایج دامنه های کناری مسیل های اصلی و مخزن سد زولا در کلاس بسیار پرخطر قرار گرفتند. در نهایت پیشنهاداتی در خصوص کاهش خسارات احتمالی ارائه گردید.
فاریا نوری علمداری محمد رضا نیکجو
خصوصیات مورفولوژی رودخانه ها به واسطه ویژگی پویای آن، همواره دچار تغییرات هستند و این تغییرات می تواند بر سازه های بنا شده در حاشیه رودخانه ها، زمین کشاورزی و غیره آثار منفی بگذارد. وجود تأسیسات زیربنایی مهم کشاورزی، پروژه های عمرانی و صنعتی در حاشیه رودخانه مرزی ارس موجب شده است که نسبت به تغییر مسیر رودخانه حساسیت زیادی وجود داشته باشد. رودخانه ها به دلیل تغییرات بستر و تغییرات دبی جریان آب هنگامی که در مرزها قرار می گیرند، سبب ایجاد اختلافات مرزی می شوند، به ویژه در صورتی که تجانس فرهنگی در طرفین مرزها وجود دارد مشکلات بزرگ تری برای دولت مرکزی فراهم می شود. زیان های ناشی از تغییرات ژئومورفولوژیکی، تغییرات گسترده پیچان رودها در مسیر رودخانه و نقش آن ها در تغییرات طبیعی، اقتصادی و اجتماعی، سبب ایجاد نظریه بررسی شدت، نوع و میزان تغییرات رودخانه ها شده است. رودخانه ارس مرز مشترک کشورهای جمهوری اسلامی ایران، ترکیه، جمهوری ارمنستان و جمهوری آذربایجان است. به دلیل موقعیت خاص ژئومورفولوژیکی حوضه ارس، دره این رود دارای تغییرات متعددی در طول زمان شده است که این تغییرات سبب عدم تطابق خطوط مرزی و بستر رودخانه ارس می باشد. هدف این پژوهش پایش تغییرات فرسایش و رسوب گذاری رود ارس می باشد. محدوده مورد مطالعه قسمتی از رودخانه ارس واقع در استان آذربایجان شرقی می باشد که از سد ارس تا شهرستان جلفا امتداد دارد. در این پژوهش با استفاده از تصاویر ماهواره ای لندست 5 سنجنده tm، عکس های هوایی، نقشه-های توپوگرافی ، لایه های gis مربوط به رودخانه ارس، مطالعات میدانی، بررسی آمار اقلیمی و هیدرولوژیکی، شدت و نوع تغییرات حاشیه رودخانه ارس بررسی شد. تغییرات ژئومورفولوژیک این بازه از رودخانه به مدت 20 سال از سال 1990 تا 2010 میلادی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که تغییرات سواحل شمالی و جنوبی جمعاً حدود 16.34 هکتار به خاک ایران افزوده است. برای رسیدن به این مهم از نرم افزار های envi 5.1، erdas 2014، arcgis 10.2 و autocad 2014 استفاده شد.
لیلا آقایاری محمد حسین رضایی مقدم
چکیده : فرسایش خاک یکی از بزرگ ترین چالش ها و موارد مورد ابتلا در سطح جهان به شمار می رود. بیش از 90 درصد اراضی زراعی جهان با نرخ فرسایشی بزرگتر از نرخ جایگزینی خاک روبرو هستند. اشکال مختلف فرسایش به ویژه فرسایش آبی هر یک نقش موثری در روند موجود ایفا می کند و در بین اشکال مختلف فرسایش، فرسایش کناری یکی از مهم ترین و موثرترین آنهاست که علاوه بر از بین بردن و تخریب اراضی حاصلخیز حاشیه رودخانه به عنوان مهم ترین منبع غیر نقطه ای آلاینده که رسوبات بسیاری بالایی را تولید می کنند شناخته می شود پیامدهای فرسایش کناری فقط به تولید رسوب محدود نمی گردد بلکه باعث بروز تغییرات و ناپایداری در رودخانه ها ونهایتاَ تغییر الگوی رفتاری رودخانه می گردد لذا جهت مقابله با این پدیده و کاهش اثرات مخرب آن نیاز به شناخت پدیده فرسایش کناری و مکانیزم وقوع آن است. منطقه مورد مطالعه بخشی از رودخانه قره سو، ما بین گیلانده تا سد سبلان به طول حدود 42 کیلو متر می باشد که از نظر مختصات جغرافیایی بین عرض های جغرافیایی 37 درجه و 47 دقیقه تا 39 درجه و 17 دقیقه عرض شمالی و طول جغرافیایی 46 درجه و 20 دقیقه تا 48 درجه و41 دقیقه شرقی قرار دارد.هدف اصلی این تحقیق آشکار سازی وضعیت فرسایش کناری و شناخت عوامل موثر در این ناپایداری و تهیه نقشه خطر به صورت مناطق آسیب پذیر، بحرانی و بسیار بحرانی در محیط arc gis در سه بازه و در سه دوره 2000 و 2013 با استفاده از تصاویر ماهواره ای برای منطقه مورد مطالعه می باشد.بدین منظور مسیر رودخانه از روی تصاویر ماهواره ای سال 2000 و 2013 استخراج گردیدو ضرایب خمیدگی و زاویه مرکزی آن ها محاسبه شد. سپس با همپوشانی لایه های مورد نظر از قبیل فرسایش، لیتولوژی، کاربردی، جاده، بستر طغیانی و شیب مناطق خطر شناسایی و نقشه آنها تهیه گردید. نتایج به دست آمده نشان می دهد که 1) رودخانه به طور میانگین در هر سه بازه در هر دو دوره بر انحنای قوس های خود افزوده و تعداد آن ها افزوده است. 2) مئاندری شدن رودخانه ناشی از سرعت جریان و دبی بالا، لیتولوژی سست به خصوص در بازه اول و شیب می باشد. 3)مناطق خطر در ساحل چپ درصد منطقه بسیار بحرانی بالاتر از ساحل راست است. و ساحل راست در معرض آسیب پذیری بیشتری قرار دارد.
اعظم عزیزی محمد حسین رضایی مقدم
. هدف از این پژوهش ارزیا بی همبستگی بین داده های زمینی موجود در ایستگاه های آلودگی هوا و داده های ماهواره ای تصاویرمودیس بوده است. روش پژوهش از نوع تحلیلی بوده و داده های مورد نیاز از طریق سازمان ها و اطلاعات کتابخانه ای و نیز استفاده از منابع فارسی و خارجی و سایت ها تهیه شده اند. محدوده مورد مطالعه شهر تبریز ، ایستگاه های باغشمال، آبرسان، راسته کوچه، راه آهن می باشد که داده های زمینی آلودگی هوا را ارزیابی می کند می باشد. برای انجام این پژوهش ابتدا در محیط نرم افزارarc gis10.1 داده ها استخراج شد وسپس با استفاده از نرم افزار آماری spss نرمال بودن آنها مشخص گردید ، آنگاه مقدارهمبستگی داده ها برآورد گردید و درمحیطexcel نمودار پراکنش آنها ایجاد شد. مقدارهمبستگی درچهار ایستگاه مثبت بود و رابطه معناداری بین ایستگاه ها وجودداشت.که اعداد مربوطه درقالب4جدول تنظیم گردید و پراکندگی و فراوانی آن ها نیز در نمودار ها مشخص شد. بیشترین مقدارهمبستگی در ایستگاه باغشمال و کمترین آن در ایستگاه راه آهن بدست آمد. علاوه بر موارد فوق تاثیر عوامل محیطی دما ، سرعت باد و بارش نیز در پراکندگی ازن شهر تبریز بررسی شد. نتایج نشان می دهندکه در این تاثیر گذاری رطوبت نسبی در رده اول و بقیه عناصر در رده های بعد قرار دارند. و سپس در مکانهای مختلف میزان همبستگی متغیر بدست آمد. با توجه به فرضیات پژوهش مشخص شد که همبستگی معناداری بین ایستگاه ها وجود داردکه در صورت حذف داده های پرت مقدار همبستگی افزایش می یابد. در مکانهایی که مناطق صنعتی بیشتر است تراکم گاز ازن وجود دارد و در دوره های گرم سال نسبت به دوره های سرد تراکم ازن تغییر می یابد.
عباس کریمی شهرام روستایی
با توجه به اهمیت استفاده از رواناب ها وسیلابها وجلوگیری از هدر رفت این آبها در این تحقیق با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی و داده های سنجش از دور، با طبقه بندی تصویر ماهواره ای لندست (سنجنده etm) نقشه های استفاده از اراضی و پوشش زمین استخراج گردید. نقشه های هیدرولوژیکی از تصویر dem srtm وبا استفاده از ابزارهای نرم افزارهای arc gis و envi استخراج گردیده و در نهایت با تلفیق با سایر داده ها و با استفاده از روش منطق بولین و توابع تحلیل مکانی، نسبت به مکان یابی حوضچه های ذخیره آب و کنترل سیلاب قسمتی از حوضه زیلبیرچای شهرستان مرند اقدام گردید. جهت براورد میزان رواناب قابل ذخیره از معادله رواناب سازمان حفاظت خاک (scs) استفاده شده است. یکی از روش هایی که به طور عمده برای بررسی چگونگی شکل گیری جریان سطحی (رواناب)در اثر بارندگی حاصله بر روی زمین مورد استفاده قرار می گیرد روش موسوم به scs می باشد. در این روش به طور عمده شرایط خاک و پوشش گیاهی آن در تبدیل بارندگی به رواناب توجه شده است.حوضچه های ذخیره برای کنترل سیلاب، ذخیره سازی رواناب، تغذیه آبهای زیرزمینی بخصوص در مناطق خشک و نیمه خشک می باشند.بااستفاده از نتایج بدست آمده و با توجه به داده های حاصل از تحقیق و بررسی های میدانی، مناسبترین عرصه ها، جهت ایجاد حوضچه های ذخیره و میزان حجم آب قابل ذخیره در هر موقعیت، در حوضه آبریز زیلبیر حد فاصل قره چای و شور چای شهرستان مرند، مکانیابی گردید.
سلیمه عبداله آبادی محمد حسین رضایی مقدم
مدل های رقومی ارتفاعی، یکی از مهم ترین داده های اولیه در محیط gis می باشد که مبنایی برای تحلیل-های مکانی محسوب می شوند. تحلیل های مکانی متعددی، با توجه به کاربرد مدل های رقومی ارتفاعی انجام می گیرد. امروزه توجه زیادی به اعتبار تحلیل های gis شده و موضوعاتی مانند کیفیت و صحت داده ها بیش از هر زمان دیگری احساس می شود. امروزه تحقیقات مربوط به کیفیت داده شامل موضوعاتی مانند خطا، مدل های عدم قطعیت، انتشار خطا، حذف خطا و عدم قطعیت در داده هاست. این پژوهش، با هدف بررسی عدم قطعیت مدل های رقومی ارتفاعی srtm30، srtm90، aster، envisat و مدل های ارتفاع رقومی حاصل از نقشه های توپوگرافی در حوضه آبریز گرم چای انجام پذیرفت. بنابراین برای رسیدن به این هدف، ابتدا با استفاده از شاخص های آماری me، std و rmse مقدار خطای داده های مدل های ارتفاع رقومی شناسایی و عدم قطعیت خطای داده ها با روش مونت کارلو شبیه سازی و سپس الگوی انتشار خطا با روش درونیابی idw به دست آمد. با کسر الگوی انتشار خطا از مدل های رقومی، dem ثانویه حاصل شد. نتایج نشان داد که مدل ارتفاع رقومی بعد از حذف الگوی انتشار خطا دقت بالاتری را نشان می دهند.
امیر محمدپورشکوهی محمد حسین رضایی مقدم
علیرغم گسترش فنون و تکنیک های مختلف برای مقابله با بلایای طبیعی، تاکنون بشر نتوانسته است که به طور کامل آن را مهار و مقهور خود نماید. زلزله و زمین لغزش از عوامل خطرزای طبیعی بوده که به عنوان مخرب ترین بلایای طبیعی در طول تاریخ بشر شناخته شده اند. متاسفانه در تعدادی از شهرهای کشور (همانند تبریز، منجیل، رودبار،سلماس، بم و...) این بلایای طبیعی سبب مرگ بسیاری از هموطنان عزیزمان شده است.
دنیا آژند معصومه رجبی
امروزه آلودگی های نفتی دریاها و اقیانوس ها از بزرگ ترین چالش های زیست محیطی در سطح جهان به شمار می روند. رها شدن نفت به اقیانوس ها از تانکر ها وکشتی ها وخطوط انتقال نفت اهمیت اکولوژیکی و هم چنین تاثیر اجتماعی، اقتصادی روی محیط های ساحلی دارد. فعالیت های بندری از راه های مختلف از جمله تخلیه مواد زائد نفتی کشتی ها، نشت نفت در زمان بارگیری و تخلیه نفت می توانند موجب وقوع لکه نفتی در محیط دریا شوند. آشکارسازی سریع نشت های عمدی و تصادفی نفت می تواند خطرات جدی بر روی ساکنین ساحلی را کاهش دهد و به شناسایی آلوده کننده ها کمک کند. با توجه به این که کشور ما ایران هم از شمال و هم از جنوب توسط دریا احاطه شده است؛ دریا یکی از ارزشمندترین منابع بوده و بستر با ارزشی برای ذخایر نفتی و محل استخراج نفت و تردد کشتی های حامل می باشد. بنابراین حفاظت دریا از انواع آلودگی ها بویژه نفت امری حیاتی است سواحل خلیج فارس و همچنین خلیج مکزیک مهم ترین بنادر را دارا می باشند و از حجم بالای فعالیت کشتی رانی برخوردار است. با توجه به گستردگی زیاد دریا و الزام کشف زود هنگام آلودگی جهت جلوگیری از خسارات زیاد زیست محیطی بایستی از روش های ماهواره ای کمک بگیریم. در این پژوهش با استفاده از سنجش از دور و پردازش تصاویر ماهواره ای به روش آنالیز مولفه های اصلی، حداقل سهم نویز، استفاده از نسبت گیری باندی، برآورد دمای سطح، تاثیر دادن شاخص شکوفایی جلبک های سطحی به منظور رفع ابهام و افزایش تمایز بین نفت و سایر پدیده ها و عوارض سطح آب، لکه نفتی موجود در خلیج فارس که ناشی از تخلیه نفت از نفتکش هندی در تاریخ سوم مرداد سال 92 در 42 کیلومتری شرق جزیره لاوان است و همچنین آلودگی نفتی مربوط به تاریخ 20 آوریل 2010 میلادی خلیج مکزیک آشکارسازی شد و در نهایت جهت طبقه بندی لکه های نفتی احتمالی شناور بر سطح آب، از طبقه بندی به روش شیءگرا استفاده شد. مبنای در این پژوهش، تحقیقات قبلی انجام شده بر روی خلیج مکزیک به منظور شناسایی لکه نفت می باشد. نتایج نشان داد که روش آنالیز مولفه های اصلی در آب های کم عمق خلیج فارس بهتر عمل می کند و نیز محل تمرکز نفت را به خوبی در تصاویر هر دو منطقه نشان می دهد. روش حداقل سهم نویز به دلیل کاهش نویز باندی علاوه بر آشکار سازی لکه نفت ضخامت های مختلف نفت را نیز تا حدودی شناسایی می کند اما این روش در شب تمایزی بین لکه نفتی و رسوبات ساحلی نشان نمی دهد. روش نسب گیری باندی در هر دو محدوده مورد مطالعه لکه نفتی را نشان دادام می توان گفت بیشترین دقت را در آب های کم عمق(خلیج فارس) نشان می دهد. شاخص شکوفایی جلبک های سطحی به خوبی مناطق دارای کلروفیل و جلبک را نشان می دهد و سطح تمایز بین لکه نفتی، آب و پوشش های گیاهی سطح آب را جهت شناسایی بهتر نمایش می دهد. نتیج نشان داد با برآورد دما می توان اذعان کرد که در قسمت ضخیم لکه نفتی به علت جذب بالای نور خورشید دمای لکه نفتی بالاتر از آب و در حواشی لکه و قسمت های سبک و سطحی آن به دلیل انعکاس بالاتر نسبت به آب، دمای نفت پایین از دمای آب می باشد و این شرایط در شب برای آب های کم عمق تا عمیق متفاوت است به طوری که دمای پایین در آب های کم عمق نشان از ضخیم بودن لکه دارد اما در آب های عمیق(خلیج مکزیک) تفاوت دمایی در شب و روز بر روی آب و همچنین لکه نفتی قابل اغماض است. در روش تغییرات بازتاب طیفی نتایج نشان داد که در خلیج فارس لکه در تصاویر شب و روز 210 و 211 لکه نفتی قابل طبقه بندی از نظر ضخامت است.در تصویر روز 212 به دلیل پراکندگی زیاد لکه نفتی نمی توان آن را در طبقه ای جدا از آب قرار داد و همچنین برای تصاویر روز و شب 115 خلیج مکزیک در طبقات نامشخص از نظر ضخامت قرار گرفتند. در نهایت با استفاده از روش طبقه بندی شیءگرا مناطق دارای آلودگی نفتی در سطح دریا استخراج گردید.
امیرعلی هاتف خلیل ولیزاده کامران
الگوریتم svmیا ماشین بردار پشتیبان، به عنوان یکی از روشهای غیرپارامتریک بر پایه تئوری یادگیری آماری بنا شده است. بر اساس این تئوری، میتوان کران نرخ خطای ماشین یادگیری را برای داده های طبقه بندی نشده، به عنوان نرخ خطای تعمیم یافته، در نظر گرفت. در این تحقیق، با استفاده از توابع حلقوی، چند جمله ای، شعاعی وخطی در الگوریتم svm و معیارهای موثر در شناسایی مناطق حساس به زمین لغزش: فاصله از گسل، شبکه زهکشی، لیتولوژی، شیب، سطح ارتفاعی به ارزیابی قابلیت وقوع زمین لغزش در منطقه ورزقان پرداخته شده است. بدین منظور لایه های مکانی معیارهای شش گانه مذکور به پایگاه داده مکانی وارد و سپس استانداردسازی بروی معیارها انجام خواهد شد و در نهایت توابع ماشین بردار پشتیبان اجرا خواهد گردد تا پهنه های حساس به زمین لغزش مشخص گردد.
هیمن شهابی محمد حسین رضایی مقدم
مکانیابی و یافتن محل مناسب برای دفن زباله یکی از مهمترین بخشهای سیستم مدیریت مواد زاید جامد شهری است. شهر سقز با جمعیتی معادل 140 هزار نفر و با تعداد 45965 عدد خانوار، یکی از بزرگترین شهرهای استان کردستان می باشد که در نتیجه افزایش جمعیت، مصرف گرایی و تغییر عادات غذایی مردم، افزایش مصرف مواد بسته بندی شده در چند دهه ی اخیر به همراه تقلید الگوی مصرفی مردم باعث افزایش حجم زباله ی تولید شده در این شهر شده است. با وجود این مشکل، هنوز شیوه مناسبی جهت دفع مواد زاید جامد شهر سقز وجود ندارد. هدف اصلی پژوهش حاضر، در نظرگرفتن نقش عوامل ژئومورفیک چه از لحاظ سازندهای منطقه دفن و چه از لحاظ شرایط و فرایندهای حاکم بر این منطقه در آینده به کمک اعمال انواع عملیات تحلیلهای مکانی، با بهره گیری از فنآوری سامانه اطلاعات جغرافیایی و تکنیک سنجش ازدور به منظور مکانیابی مناسب برای دفن پسماندهای شهری است. به همین منظور، در مرحله اول، 22 عامل موثر در مکانیابی محل دفن مواد زاید شهر سقز در نظر گرفته شد و در نهایت با رقومی کردن و وزندهی 13 لایه بر اساس استانداردهای موجود که عبارتند از: شیب، فرسایش، اراضی ناپایدار، گسل، آبهای سطحی، آبهای زیرزمینی، چاهها، منطقه حفاظت شده، فرودگاه، پوشش گیاهی، خطوط ارتباطی، خطوط نیرو، فاصله از شهر سقز و مراکز جمعیتی و وارد کردن لایه های مذکور به محیط نرم افزارهای edrisi وarcgis و تشکیل پایگاه های اطلاعاتی ویژه دفن زباله های شهری و اجرا مدلهای مختلف تصمیم گیری چند معیاره تحلیلی نظیر منطق بولین، تحلیل سلسله مراتبی و دو مدل منطق فازی از جمله ترکیب خطی وزنی و روش وزن دهی افزودنی ساده بر لایه های موجود است. نتایج این پژوهش حاکی از این است که روش بولین با انتخاب یک مکان در مرحله اولیه و نهایی در جنوب شهر سقز از دقت پایینی برخوردار است ولی مدلهای wlc، saw و ahpدر مرحله اولیه با انتخاب چهار مکان و در نهایت با انتخاب مکان نهایی جهت دفن مواد زاید در جنوب شهر سقز، قدرت تصمیم گیری بیشتری را در امر مکانیابی محل دفن با تفاوتهایی لحاظ می کنند. در نهایت با همپوشانی و از مجموع اشتراک این مدلها در محیط arcgis، مکان نهایی دفن زباله شهر سقز با مساحت 74 هکتار مساحت و پذیرش 130 تن زباله در هر روز به مدت 20 سال به عنوان مکان پیشنهادی و نهایی دفن زباله شهر سقز انتخاب شد.