نام پژوهشگر: محمدرضا وهابی
ابراهیم گویلی محمدرضا وهابی
در تعیین شایستگی مرتع، برای هر نوع کاربری بایستی به قابلیت ها و ظرفیت های موجود اکوسیستم مرتع، با هدف حفاظت پایدار توجه شود. هدف از این تحقیق شناخت قابلیت ها و استعدادهای مراتع حوضه آبخیز سرداب-سیبک و ارزیابی و تعیین طبقات شایستگی مراتع منطقه برای کاربری چرای گوسفندمی باشد. برای این منظور، مدل شایستگی استفاده چرائی دام (گوسفند) با استفاده از روش پیشنهادی فائو (1991) تعیین گردید و جهت تلفیق لایه های اطلاعاتی در کلیه مراحل این تحقیق از محیط gis استفاده شد. در این تحقیق، سه معیار حساسیت خاک به فرسایش، منابع آب و تولید علوفه، برای تعیین شایستگی نهایی مرتع در نظر گرفته شد. برای تعیین شایستگی از نظر حساسیت خاک به فرسایش از مدل mpsiac استفاده شد. جهت بررسی منابع آب پارامترهای کمیت، کیفیت و دسترسی به منابع آب، استفاده شد. از نظر مدل تولید علوفه نیز، شاخص نسبت علوفه قابل دسترس دام از کل علوفه تولیدی در هر تیپ گیاهی بررسی شد. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که 17/86 درصد مراتع منطقه با توجه به معیار حساسیت خاک به فرسایش در طبقه شایستگی متوسط (2s) و 13/83 درصد در طبقه شایستگی کم (3s) قرار گرفت. تمامی مراتع منطقه از نظر کمیت و کیفیت منابع آبی در طبقه شایستگی خوب (1s)، اما به دلیل کوهستانی بودن منطقه و شیب زیاد،25/53 درصد مراتع منطقه به لحاظ دسترسی به منابع آبی در طبقه شایستگی متوسط (2s) و 2/81 درصد در طبقه غیر شایسته (n) (به دلیل شیب بالای 60 درصد) و بقیه (71/64 درصد) در طبقه شایستگی خوب (1s) قرار گرفت. در مدل تولید علوفه، 96 درصد مراتع منطقه در طبقه شایستگی کم (3s) و تنها 4 درصد در طبقه شایستگی متوسط (2s) واقع شد. بر اساس این بررسی مهم ترین عامل موثر در کاهش شایستگی مراتع منطقه کم بودن میزان علوفه قابل دسترس دام به دلایلی از قبیل، تولید ناچیز گیاهان کلاس های i وii، پایین بودن درصد خوشخوراکی و حد بهره برداری مجاز می باشد. با توجه به جمعیت دام موجود در مراتع منطقه (22170 واحد دامی) و 15989 واحد دامی ظرفیت چرا و همچنین با توجه به روند تخریب شدید در اثر چرای مفرط، استفاده از روشی که محدودیت بیشتری برای علوفه ایجاد می کند، می تواند در صورت عملیاتی شدن به بهبود وضعیت مراتع منطقه کمک کند
عباس احمدی فصیحی حمیدرضا کریم زاده
چکیده تأثیر نوع مدیریت چرا بر نحوه عملکرد خاک و پوشش گیاهی در اکوسیستم های مرتعی از طریق شناسایی و بررسی تغییرات شاخص های خاک و پوشش گیاهی در زمان های مختلف چرایی امکان پذیر می باشد. این گونه مطالعات که با هدف توسعه پایدار و ایجاد تعادل بین میزان تولید و بهبود کیفیت اراضی انجام می گیرد، امکان پیشگیری از تخریب فزآینده و مدیریت های پایدار را فراهم می آورد. این مطالعه با هدف بررسی نوع مدیریت مرتع بر خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک و نیز شناسایی و معرفی خصوصیاتی از خاک که در اکوسیستم مرتعی گویای کیفیت خاک و تأثیر نوع مدیریت چرا باشد؛ انجام گرفت. برای این منظور حوزه زوجی گنبد واقع در 30 کیلومتری جنوب غربی مرکز استان همدان انتخاب شد که در یکی از حوزه ها مدیریت چرای کنترل شده(پارسل نمونه) و در حوزه دیگر چرای مستمر(پارسل شاهد) وجود داشت. نمونه برداری خاک در زمان قبل و بعد از چرا به صورت تصادفی – سیستماتیک از خاک سطحی و از عمق های 10-0 و 30-10 سانتیمتری در سه تکرار در فواصل 60 متری از یکدیگر برداشته شد. در کل 96 نمونه خاک از افق های سطحی و عمقی برداشت گردید و پارامترهای بافت خاک، وزن مخصوص ظاهری، ماده آلی، اسیدیته خاک، هدایت الکتریکی، نیتروژن کل، پتاسیم قابل جذب، پتاسیم محلول و سدیم محلول اندازه گیری شد. همچنین نفوذ پذیری خاک در خرداد ماه اندازه گیری شد. بعد از بررسی نرمال بودن داده ها توسط نرم افزار spss توسط آزمون کولموگروف- اسمیرنوف، طرح های آزمایشی فاکتوریل با طرح پایه ای کاملاً تصادفی و مقایسه میانگین ها در سطح آماری 5 درصد با استفاده از آزمون دانکن توسط نرم افزار sas مورد آنالیز قرار گرفت. بررسی ها نشان داد که شاخص های فیزیکی خاک بهتر از شاخص های شیمیایی خاک تأثیر مدیریت چرا را در این منطقه نشان می دهد. بطوریکه مقدار درصد ماده آلی، نیتروژن کل و پتاسیم قابل جذب در پارسل نمونه بیشتر از پارسل شاهد می باشد. همچنین چرای مستمر باعث افزایش وزن مخصوص ظاهری خاک، اسیدیته خاک و کاهش نفوذپذیری خاک شده است. لذا چرای تأخیری دام باعث افزایش درصد پوشش گیاهی، تنوع گونه ای و میزان تولید در پارسل نمونه شده است. با توجه به شرایط اقلیم منطقه، مدیریت چرا بر هدایت الکتریکی و کاتیون های محلول تأثیر قابل ملاحظه ای نگذاشته است. خاکهای توسعه یافته در پارسل شاهد حوزه آبخیز زوجی گنبد به علت چرای بیش از حد و همچنین چرای زودرس دارای ثبات کافی نبوده و با عدم پایداری روبرو می باشد و کیفیت خاک از بین رفته است. لذا برای جلوگیری از تغییرات مضر در پوشش گیاهی و تخریب خصوصیات خاک استفاده از سیستم های چرایی مناسب مانند چرای تأخیری که در آن به مرتع استراحت داده می شود مفید خواهد بود. همچنین با توجه به عملیات مکانیکی صورت گرفته در پارسل نمونه، این عملیات در پارسل شاهد همراه با عملیات بیولوژیکی نیز در بهبود وضعیت مرتع مفید خواهد بود. کلمات کلیدی: چرای مستمر، چرای تأخیری، خصوصیات خاک، حوزه های زوجی، گنبد
حامد سنگونی محمدرضا وهابی
گون سفید (astragalus gossypinus fischer) از جمله گیاهان مهم داروئی و صنعتی مراتع استان اصفهان است که به جرأت می توان گفت بهترین نوع کتیرا از این گونه استحصال می شود. در سال های گذشته استفاده های گسترده و لجام گسیخته برای مصارف داروئی و صنعتی از این گونه گیاهی به همراه چرای بی رویه دام در رویشگاه های طبیعی آن، باعث تخریب خاک سطحی و از بین رفتن پایه های جوان آن شده است. به طوری که جمعیت گون سفید در مراتع استان اصفهان به شدت کاهش یافته است. یکی از راه های اصلی و عمده بازگرداندن این گونه مهم به مراتع استان، کشت و تکثیر آن در مراتع تخریب یافته است و از اصلی ترین شروط موفقیت طرح های کشت گونه های مرتعی، انتخاب صحیح محل کشت آن ها در عرصه های منابع طبیعی می باشد. این تحقیق به منظور تعیین رویشگاه بالقوه گونه گون سفید (astragalus gossypinus fischer) در مراتع استان اصفهان انجام گرفت. برای نیل به این هدف از دو روش تحلیل عاملی آشیان اکولوژیک (enfa) و مدل تحلیل سلسله مراتبی (ahp) که در سالهای اخیر برای مدل سازی مطلوبیت رویشگاه کاربرد فراوانی پیدا کرده اند، استفاده شد. در این راستا ابتدا 20 عامل محیطی برای روش enfa و 21 عامل محیطی برای روش ahp در استان اصفهان تهیه و تولید شد. در روش ahp با بررسی روابط بین عوامل محیطی و خصوصیات پوشش تاجی و تراکم گون سفید در رویشگاه های فعلی این گونه که در برخی مناطق باقی مانده اند، شاخص های اصلی رویشگاه آن توسط آنالیزهای آماری مختلف مورد بررسی قرار گرفته و تعیین شد. لایه های اطلاعاتی مهمترین شاخص ها و عوامل محیطی در محیط gis تهیه گردید و با توجه به خروجی آنالیز رج بندی بر اساس تناسب رویشگاه توسط منطق بولین به قسمت های مناسب و نامناسب تقسیم شدند. برای تعیین میزان اهمیت هر کدام از این لایه ها از دانش داده ای و طول بردار ویژه عوامل محیطی در نمودارهای رج بندی استفاده شد. در نهایت با تلفیق لایه ها در قالب مدل تحلیل سلسله مراتبی، مناطق کاشت بالقوه این گونه مشخص شد و پس از طبقه بندی مجدد، نقشه طبقات پتانسیل رویشگاهی گون سفید تولید گردید. صحت نقشه تولید شده توسط منطبق کردن مناطق دارای پتانسیل رویشگاهی بالا با رویشگاه های بالفعل گون سفید در استان اصفهان مورد ارزیابی قرار گرفت که همخوانی 79.5 درصدی این دو نقشه نشان از دقت و صحت بالای مدل اعمال شده داشت. در روش enfa پس از ورود لایه های اطلاعات محیطی به نرم افزار biomapper و اطمینان از نرمال بودن اطلاعات و عدم وجود همبستگی بین آنها، روش تحلیل عاملی آشیان اکولوژیک توسط این نرم افزار اعمال شد و با استفاده از الگوریتم میانگین هارمونیک فاصله تبدیل به نقشه رویشگاه بالقوه گون سفید در استان اصفهان گردید. نمایه های تخصص گرایی، حاشیه گرایی و تحمل پذیری به ترتیب معادل با 3.574، 1.053 و 0.282 محاسبه شدند. برای ارزیابی صحت این روش به نمایه بویس استناد شد؛ مقدار این نمایه برای نقشه تولید شده با enfa معادل 84 درصد بود که کاملا قابل قبول می باشد. به طور کلی لایه های محیطی بارندگی سالیانه، تعداد روزهای یخبندان، مقدار و جهات شیب، مقدار پتاسیم خاک، درصد رس و شن و مقدار قلیائیت در خاک از طریق آنالیز های آماری در این دو روش به عنوان مهمترین عوامل تاثیرگذار بر رویشگاه گون سفید تعیین شدند.
مرجان ساکی مصطفی ترکش
چکیده ارتباط بین عوامل محیطی با گونه های گیاهی همیشه یک موضوع اصلی در اکولوژی گیاهی بوده است. تعیین این روابط کمی هسته اصلی مدلسازی پیش بینی پراکنش مکانی بالقوه گونه های گیاهی به شمار می رود. این مدل ها به منظور کسب اطلاعات درباره پراکنش مکانی گونه ها، شناسایی زیستگاههای مناسب و ارزیابی آثار تغییر اقلیم در پراکنش مکانی گونه ها به کار گرفته می شوند. از اهداف این مطالعه، شناسایی عوامل محیطی موثر بر پراکنش گونه گیاهی گون زرد، تهیه نقشه پراکنش مکانی گونه با استفاده از مدل های آماری رگرسیون لجستیک درختی(lrt) و domain در یک مقیاس محلی می باشد. بدین منظور داده های حضور و غیاب گونه تحت مطالعه با استفاده از نمونه برداری به روش تصادفی طبقه بندی شده از 100 سایت مطالعاتی شامل(50 سایت حضور و 50 سایت غیاب) جمع آوری گردید. نقشه های محیطی با استفاده از روش های زمین آمار(کریجینگ و معکوس فاصله وزنی) در نرم افزار arc gis برای کل منطقه مورد مطالعه تهیه شد. برای هر مکان نمونه برداری اطلاعات مربوط به حضور و غیاب گونه و متغیر محیطی ثبت و ارتباط بین پراکنش گونه و عوامل محیطی با استفاده از دو روش آماری domain و lrt تعیین گردید و نقشه های رویشگاه بالقوه گون زرد با استفاده از این دو مدل تهیه شد. هر دو روش آماری مدل های مفید و قوی تولید نمودند. نتایج حاصل از مدل lrt نشان داد که حضورگونه با متغیرهای محیطی، میانگین درجه حرارت روزانه و3 متغیر خاک(درصدرس، هدایت الکتریکی،درصد کربن آلی) بیشترین میزان همبستگی را دارد. همچنین نتایج آنالیز pca به منظور انتخاب متغیرهای ورودی مدل domain نشان داد که 5 متغیر محیطی (درصد رس، هدایت الکتریکی، درصد کربن آلی، بارش خشکترین فصل و حداقل درجه حرارت سردترین ماه سال) مهم ترین فاکتورهای محیطی در پراکنش مکانی گون زرد محسوب می شوند. با توجه به نقشه پیش بینی حاصل از مدل lrt و منحنی های عکس العمل گونه بیشترین احتمال حضور گونه در مناطقی از نظر شرایط اقلیمی با میانگین درجه حرارت روزانه بالاتر از 3/14 درجه سانتیگراد و از نظر شرایط ادافیکی در خاک هایی باec کمتر از 3/0، میزان رس 42 تا 46 درصد و کربن آلی یک تا 2 درصد یافت میشود. ارزیابی مدل ها با استفاده از مجموعه داده های مستقل و داده های مدل صورت گرفت. مقادیرضریب کاپا(95/0=kappa domain و 9/0=kappa lrt ) و سطح زیر منحنی پلات های roc (97/0 =auc domain و96/0=auc lrt ) حاصل از داده های مستقل بیانگر توان بالای مدل های مذکور جهت تولید نقشه پراکنش گونه astragalus verus در مقیاس محلی می باشند. با استفاده از آستانه اپتیمم حاصل از ارزیابی مدل ها، نقشه تناسب رویشگاه برای گونه بدست آمد. سطح رویشگاه مناسب این گونه با توجه به نقشه تناسب رویشگاه حاصل از مدل domain، 14118هکتار برابر با 14درصد و با توجه به نقشه تناسب رویشگاه حاصل ازمدلlrt، 29000 هکتار برابر با 30 درصد از سطح منطقه مورد مطالعه می باشد. بر اساس ضریب کاپا و auc مدل domain از توان بالاتری جهت پیش بینی برخورداراست. نتایج این تحقیق می تواند برای برنامه ریزی های مدیریتی در توسعه پایدار اکوسیستم های مرتعی، احیاء، اصلاح، حفاظت و ارزیابی کاربرد فراوان داشته باشد.
صمد بهرامی باباحیدری فاطمه پیکان حیرتی
امروزه گسترش بیماری های یکی از مشکلات اساسی در آبزی پروری است. عموما آنتی بیوتیک ها به منظور جلوگیری از گسترش بیماری ها در ماهیان و همچنین تحریک رشد و افزایش کارایی غذا مورد استفاده قرار می گیرند. به علت برخی از مضرات استفاده از آنتی بیوتیک ها نظیر گسترش مقاومت باکتریایی و کاهش کارایی آنتی بیوتیک ها استفاده ها از مواد طبیعی محرک سیستم ایمنی رو به افزایش است. مواد محرک سیستم ایمنی علاوه بر افزایش قدرت سیستم ایمنی ماهیان تاثیر مثبتی بر میزان رشد، ضریب تبدیل غذایی و ترکیب شیمیایی لاشه بدن ماهیان دارد. چای کوهی (stachys lavandulifoliavahl) یکی از مواد محرک سیستم ایمنی با اثرات مثبت بر سیستم ایمنی است. بنابراین برای ارزیابی اثرات چای کوهی بر پارامترهای رشد (شامل وزن نهایی، ضریب رشد ویژه، ضریب چاقی، افزایش وزن و ضریب تبدیل غذایی)، ترکیب شیمیایی لاشه (شامل پروتئین، رطوبت و چربی)،پارامترهای خونی (شامل هموگلوبین، هماتوکریت، تعداد گلبل قرمز، تعداد گلبول سفید، میانگین هموگلوبین ذره ای، حجم متوسط یاخته ای، میانگین غلظت هموگلوبین ذره ای، لنفوسیت، مونوسیت و نوتروفیل)، پارامترهای بیوشیمیایی (شامل پروتئین کل، البومین، گلوبولین، کلسترول و تری گلیسیرید) فعالیت سیستم ایمنی ( فعالیت لیزوزیمی) و پاسخ به استرس بر روی کپور معمولی جوان، تعداد 144 ماهی به طور تصادفی در چهار گروه تقسیم شدند (هر تیمار سه تکرار). تیمار 1 به عنوان تیمار شاهد (تغذیه شده با جیره پایه)، تیمار 2، 3 و 4 از جیره های حاوی عصاره چای کوهی به ترتیب میزان 4،8 و 16 میلی لیتر بر کیلوگرم جیره به مدت 70 روزمورد تغذیه قرار گرفتند. نتایج نشان دهنده عدم وجود اختلاف معنی دار در پارامترهای هماتولوژی است. تعداد یاخته قرمز در تیمار 2 درصد به طور معنی داری بیشتر از تیمار شاهد بود(05/0>p). اختلاف معنی داری در ترکیب شیمیایی لاشه ماهیان مشاهده نشد. وزن نهایی، ضریب تبدیل غذایی، شاخص وضعیت و افزایش وزن به طور معنی داری در تیمارهای حاوی عصاره چای کوهی افزایش یافت (05/0>p). اختلاف معنی داری در میزان هموگلوبین، هماتوکریت، میانگین هموگلوبین گلبولی، میانگین حجم گلبول قرمز و میانگین غلظت هموگلوبین گلبولی بین تیمارهای مختلف وجود نداشت (05/0<p). تعداد گلبول های سفید اختلاف معنی داری را بین تیمارهای مختلف نشان نداد، اما نسبت تعداد گلبول سفید به تعداد گلبول قرمز به طور معنی داری افزایش نشان داد (05/0>p). افزایش معنی داری در میزان پروتئین کل، البومین و گلوبولین و نسبت آلبومین به گلوبولین با افزایش میزان عصاره مشاهده شد. افزودن عصاره چای کوهی به جیره سبب کاهش میزان تری گلیسیرید سرم، کلسترول نسبت به تیمار شاهد شد (05/0<p). فعالیت لیزوزیمی به طور معنی داری در تیمار 4 درصد نسبت به دیگر تیمارها افزایش نشان داد (05/0<p). بعد از القای استرس شدید، سطح کورتیزول و گلوکز سرم، سدیم، کلسیم و پتاسیم ماهیان تغذیه شده با جیره های حاوی عصاره چای کوهی به طور معنی داری نسبت به تیمار شاهد کاهش نشان داد (05/0<p). نتایج نشان دهنده تاثیر مثبت عصاره چای کوهی بر شاخص های رشد، پارامترهای بیوشیمیایی سرم و سیستم ایمنی ماهیان در مقابل استرس است.
مهسا قاضی مرادی حسین بشری
چکیده مدل سازی پیش بینی پراکنش گونه های گیاهی براساس ارتباط بین داده های حضور یک گونه و متغیرهای محیطی تعریف می شود. در این مدلها احتمال رخداد گونه های گیاهی از پراکنش مکانی متغیرهای محیطی قابل پیش بینی است. امروزه در عرصه اکولوژی گیاهی تهیه نقشه پیش بینی پراکنش گونه ای یا تیپ های گیاهی با رشد روش های آماری و سیستم اطلاعات جغرافیایی مورد توجه ویژه قرار گرفته است. این مطالعه با هدف شناسایی عوامل محیطی موثر بر پراکنش گونه گیاهی کما)ّّferula ovina( boiss. و تهیه نقشه پراکنش مکانی این گونه با استفاده از مدل های آماری افزایشی تعمیم یافته (gam) و شبکه باور بیزین ((bbn در یک مقیاس محلی می باشد. بدین منظور داده های حضور و غیاب گونه تحت مطالعه با استفاده از نمونه برداری به روش تصادفی طبقه بندی شده از 278 سایت مطالعاتی شامل (140سایت حضور و 138 سایت غیاب) واقع در شهرستان فریدونشهر استان اصفهان جمع آوری گردید. نقشه های محیطی با استفاده از روش های زمین آمار (کریجینگ و معکوس فاصله وزنی) برای کل منطقه مورد مطالعه تهیه شد. برای هر مکان نمونه برداری اطلاعات مربوط به حضور و غیاب گونه و متغیرهای محیطی ثبت و ارتباط بین پراکنش گونه و عوامل محیطی با استفاده از دو روش آماری gam و bbn تعیین شد و نقشه رویشگاه بالقوه گونه کما با استفاده از مدل gam تهیه شد. نتایج حاصل از مدل gam نشان داد که حضور گونه با متغیرهای محیطی میانگین درجه حرارت سالانه، دامنه درجه حرارت سالانه و 5 متغیر خاک شامل کربنات کلسیم،درصد اشباع، ماده آلی، سیلت و رس خاک بیشترین میزان همبستگی را دارد. همچنین نتایج حاصل آنالیز حساسیت در مدل bbn نشان داد که نحوه مدیریت چرایی بخصوص فشار چرایی بیشتر بر نحوه پراکنش گونه کما نسبت به عوامل محیطی تاثیر گذار بوده است و در بین متغیرهای محیطی نیز درصد ماده آلی عامل تاثیر گذارتری بود. با توجه به نقشه پیش بینی حاصل از مدل gam و منحنی های عکس العمل، بیشترین احتمال حضور گونه کما در مناطقی بود که از نظر شرایط اقلیمی میانگین درجه حرارت سالانه 11-9 درجه سانتی گراد و دامنه درجه حرارت سالانه 65-61 سانتی گراد داشت و از نظر شرایط ادافیکی در خاک هایی با درصد کربنات کلسیم 30-10 ، درصد ماده آلی 6-4، درصد اشباع بازی 60-45، درصد سیلت 30-10 و درصد رس 60-45 قرار داشت. ارزیابی مدل gam با استفاده از مجموعه داده های مستقل و داده های مدل صورت گرفت. مقدار ضریب کاپا 52/0 و سطح زیر منحنی پلات roc75/0 حاصل از داده های مستقل بیانگر توان بالای مدل مذکورجهت تولید نقشه پراکنش گونه در مقیاس محلی می باشد. با توجه به نقشه بدست آمده از مدل gam، 43299 هکتار برابر با 43 درصد از سطح منطقه مورد مطالعه دارای پتانسیل خوب و عالی جهت رشد گیاه فرولا می باشد. جهت ارزیابی مدل bbn نیز رفتار مدل با استفاده از اطلاعات شرایط محیطی 31 رویشگاه مستقل در منطقه مورد مطالعه بررسی شد و مقایسه مطلوبیت رویشگاه توسط مدل bbn و درصد تاج پوشش گونه کما در این مناطق نشان داد که مدل bbn بخوبی توانست پتانسیل رویشگاه را ارزیابی نماید. نتایج نشان داد گونه کما دارای میدان اکولوژیک نسبتا وسیعی است و در صورت بهره برداری اصولی و جلوگیری از روند تخریب رویشگاهها به راحتی می تواند با روشهای جنسی تکثیر وافزایش یابد. از نتایج این تحقیق می توان برای برنامه ریزی های مدیریتی در توسعه پایدار اکوسیستم های مرتعی، احیا، اصلاح و حفاظت و ارزیابی آنها استفاده نمود.
پریسا قمشی بزرگ محمدرضا وهابی
صمغ کتیرای سفید از مهم ترین صمغ های گیاهی است که از ساقه گون سفید(astragalus gossypinus fischer) گرفته می شود. ایران مهم ترین تولید کننده کتیرا است. امروزه کتیرا در صنایع مختلف غذایی، دارویی و بهداشتی مصارف جدید و متنوعی پیدا کرده است. ساختمان شیمیایی کتیرا شامل مخلوطی از پلی ساکاریدهای بسیار پیچیده به همراه عناصر معدنی است. در این تحقیق نمونه های کتیرای سفید از شش رویشگاه گون سفید(هندوکش و بتلیجه فریدن، قلعه جمال گلپایگان، رحمت آباد خوانسار، تنگ بیدکان مبارکه و موسی آباد تیران و کرون) در منطقه غرب استان اصفهان استحصال ومهم ترین ترکیبات کربوهیدرات ها، اسیدهای آمینه و عناصر معدنی آنها تعیین و مقایسه شد. به این منظور برای تعیین عناصر معدنی از دستگاه فلیم فتومتریک وجذب اتمی ، برای تعیین قندها از دستگاه hplc و برای اسیدهای آمینه از دستگاه آمینواسیدآنالیزور استفاده شد. نتایج بررسی ها نشان داد که قندهای آرابینوز(5/35 درصد) و ساکارز(6/13 درصد) بیشترین مقدار قندهای موجود در صمغ کتیرا را دارا هستند. در مجموع 9 نوع اسید آمینه شناسایی و اندازه گیری شد که در بین آنها اسیدهای آمینه هیدروکسی پرولین با 33/173 نانومول بر گرم بیشترین و پرولین با 62 نانومول بر گرم کمترین مقدار را شامل شد. همچنین در بین عناصر کلسیم و فسفر بیشترین مقدار (به ترتیب 76/0 و 83/0 درصد) و عنصر ازت کمترین میزان (06/0 درصد) را دارا بودند. نسبت های سدیم به پتاسیم نمونه های صمغ کتیرا در مکان های مورد مطالعه نیزتعیین شد که مکان شماره یک در مقایسه با مکان شماره 6 از نسبت بالاتری برخوردار بود(81/3 در برابر 28/2). نتایج این بررسی نشان داد که افزایش نسبت سدیم به پتاسیم در صمغ کتیرای مکان شماره یک مربوط به تاثیر عوامل اقلیمی می باشد، به طوری که در شرایط اقلیمی سرد و مرطوب این نسبت افزایش می یابد.به منظور بررسی ارتباط شاخص های کیفی کتیرا با برخی از عوامل اکولوژیک، مهم ترین ویژگی های اکولوژیک مکان های مورد مطالعه در سه بخش اقلیم(13عامل)، خاک(16عامل ) و فیزیوگرافی(8 عامل) تعیین شد. به منظور بررسی تشابه موجود بین مکان های مورد مطالعه و طبقه بندی آنها، آمار کمی 37 ویژگی محیطی منتخب و 17 شاخص کیفی کتیرا بر اساس شاخص فاصله اقلیدوسی نسبی، به روش واریانس حداقل، طبقه بندی خوشه ای گردید. با توجه به نتایج حاصل از تجزیه خوشه ای عوامل محیطی، در سطح تشابه 60 درصد، دو رویشگاه عمده مشخص شد. رویشگاه اول(i) شامل مکان های مطالعاتی شماره 1، 2 و 4 و رویشگاه دوم (ii) شامل مکان های شماره 3، 5 و 6 بود. از میان این 37 عامل تنها دو عامل اقلیمی(تبخیر سالانه و متوسط دمای سالانه) و دو عامل خاک( ظرفیت کاتیون تبادلی و ماده آلی) تاثیر معنی داری بر روی این طبقه بندی در تفکیک رویشگاه ها داشتند. همچنین نتایج حاصل از تجزیه خوشه ای شاخص های کیفی کتیرا نشان داد که معیار آستانه در سطح تشابه 5/87 درصد، مکان های مرتعی شش گانه را به دو گروه متمایز تفکیک می کند. گروه اول(i) شامل مکان های مطالعاتی شماره 1، 4 و 6 و گروه دوم(ii) شامل مکان های شماره 2، 3 و 5 بود. با توجه به آمار تنها شاخص های کیفی ویسکوزیته و اسیدآمینه هیدروکسی پرولین در تفکیک مکان های مرتعی موثر بوده اند. جهت بررسی خصوصیات رویشگاهی و تعیین ارتباط بین شاخص های کیفی کتیرای سفید با شرایط اکولوژیک منطقه، آمار 17 شاخص کیفی کتیرا در ارتباط با 22 عامل محیطی منتخب با روش آنالیز تطبیقی متعارف(cca) و آنالیز مولفه های اصلی(pca) رج بندی و مورد پردازش قرار گرفت.نتایج حاصل از رج بندی عوامل محیطی و شاخص های کیفی نشان داد که مکان های مرتعی در دو رویشگاه عمده قرار می گیرند: رویشگاه اول(مکان های مرتعی 1، 4 و 6)که در این گروه ضریب رطوبتی آمبرژه، متوسط بارندگی، ضریب خشکی دمارتن،ظرفیت کاتیون تبادلی و شیب های جنوب و شمال از عوامل محیطی موثر هستند. همچنین شاخص های کیفی ویسکوزیته، سدیم، ازت و پروتیین به در تفکیک این مکان های مرتعی نقش دارند. رویشگاه دوم(مکان های مرتعی 2، 3 و 5) که عوامل محیطی متوسط روزهای یخبندان، طول دوره خشکی، تبخیر وتعرق، پتاسیم قابل تبادل، فسفر قابل جذب از عوامل محیطی موثر بودند.در این گروه اسیدهای آمینه هیدروکسی پرولین، پرولین، سرین و والین عمدتا" عامل جداسازی مکان های مرتعی هستند. با توجه به این مطلب که ویسکوزیته و میزان تغلیظ کنندگی کتیرا در صنایع غذایی، نساجی و داروسازی دارای اهمیت است رویشگاه های 1، 4 و6 برای این مصارف از مزیت کیفی و اقتصادی بیشتری برخوردار است. قابل ذکر است که از دیدگاه بیولوژیک و ارزش غذایی رویشگاه های 2، 3 و 5 شرایط بهتری دارد.
امیرحسین قره شیخلو محمدرضا وهابی
به منظور بررسی ارتباط پوشش گیاهی با برخی عوامل اکولوژیک در منطقه اردستان و شناسایی عوامل موثر بر استقرار و رشد گیاهان ، یک ترانسک به طول تقریبی 45 کیلومتر در امتداد جهت جنوب غربی – شمال شرقی مورد مطالعه قرار گرفت. نقطه آغازین ترانسکت، ارتفاعات جنوب غربی شهر اردستان و نقطه انتهایی آن اراضی پست دق سرخ بود و در طول این ترانسکت شش مکان به عنوان مکان های مورد مطالعه انتخاب شدند. مهمترین ویژگی های اکولوژیک مکان های مورد مطالعه در چهار بخش: اقلیم(12عامل)، خاک(26ویژگی)، زمین شناسی و فیزیوگرافی(8عامل) و پوشش گیاهی(عامل پوشش تاجی) تعیین شد. به منظور بررسی تشابه موجود بین مکان های مورد مطالعه و طبقه بندی آنها، آمار کمی 46 ویژگی محیطی بر اساس شاخص فاصله اقلیدوسی نسبی، به روش واریانس حداقل، طبقه بندی خوشه ای گردید. همچنین جهت بررسی خصوصیات رویشگاهی و تعیین ارتباط بین پوشش گیاهی و شرایط اکولوژیک منطقه، آمار درصد ترکیب پوشش گیاهی 17 گونه گیاهی در ارتباط با 46 عامل محیطی به روش آنالیز تطبیقی متعارف (cca) رج بندی و مورد پردازش قرار گرفت. با توجه به نتایج حاصل از تجزیه خوشه ای مکان های مورد مطالعه در سطح تشابه 68 درصد ، 3 رویشگاه متفاوت مشاهده می شود. رویشگاه اول مکان های یک ، دو و سه، رویشگاه دوم، مکان های چهار و پنج و رویشگاه سوم مکان ششم را به طور مجزا شامل می شود. از میان این 46 عامل تنها 24 عامل تاثیر گذار بوده ( درسطح اعتماد 95/0) و باقی عامل ها تاثیری بر روی این طبقه بندی نداشته اند . این 24 عامل شامل 8 عامل اقلیمی و16 ویژگی خاک است. همانطور که این ارقام نشان می دهد، سهم ویژگی های خاک بیش از عامل های اقلیمی و دو برابر آن است. علاوه بر این، 11 ویژگی خاک در سطح 99/0 نیز اعتماد داشته که این مطلب اهمیت این عوامل محیطی را بیشتر نشان می دهد. با توجه به نتایج رج بندی، گونه های گیاهی که در مکان های شماره یک و دو قرار گرفته اند ( و مهمتر از همه artemisia aucheri با درصد ترکیب 75 درصد) بیشتر در مکان هایی دیده می شود که میزان تبخیر کم و متوسط دمای سالیانه زیاد نباشد. بافت خاک متوسط، میزان فسفر وکربنات بالا ، شوری خاک کم، میزان عناصر کلر و سدیم کم و در مناطق مرتفع و پر شیب دیده می شوند. گونه های گیاهی واقع در مکان های شماره سه و چهار (و مهمتر از همه گونه های artemisia sieberi ، acanthophylum microcephalum تبخیر را تحمل کرده ولی نسبت به یخبندان گریزان هستند. نسبت به بی کربنات همبستگی بالایی دارند و تا حدی تحت تاثیر میزان پتاسیم قرار می گیرند . این گیاهان در خاکهایی که میزان ماده آلی آن (حتی 2/0 درصد) باشد نیز مستقر می شوند. این گروه از گیاهان در مکانهای مسطح، کم شیب و کم ارتفاع استقرار دارند. مجموعه گیاهی مستقر در مکان شماره پنج که بیشترین ترکیب آن را haloxylon persicum تشکیل می دهد ( 7/97درصد )، امکان استقرار در مکان هایی را دارد که متوسط درجه حرارت سالیانه و ماهانه بالا، طول دوره خشکی زیاد ( 303 روز ) و میزان تبخیر بالا باشد. این گیاه در نواحی که بارندگی کم باشد (حدود 100 میلی متر) می تواند مستقر شود و میزان درصد سنگ و سنگریزه خاک و مقدار سیلت خاک کم باشد. این گونه، خاکهای نسبتا شنی و بدون لایه محدود کننده را ترجیح می دهد. میزان کلر،سدیم ، سولفات و شوری خاکهای این رویشگاه بالاست. در مکان شماره شش به دلیل اینکه غلظت بالای برخی ویژگی های خاک نظیر سدیم، کلر و شوری خاک ایجاد محدودیت می کند(پتانسیل اسمزی خاک بسیار پایین می باشد)، هیچ پوشش گیاهی قادر به رویش نمی باشد.
لقمان سلیمی علیرضا موسوی
تحلیل مناسب اجتماعی- اقتصادی پروژه های منابع طبیعی، زمینه توسعه اقتصادی هر کشوری را فراهم می کند. همچنین ارزیابی تأثیرات اجتماعی- اقتصادی مقدمه ای جهت گفتگوی مستمر بین ارگان های اجرایی و نظارتی از یک طرف و جامعه بهره بردار از طرف دیگر می باشد و دانش بومی را در زمینه فرهنگ منابع طبیعی و شناخت نیازها و احتیاجات افراد فقیر،کم درآمد و اقشار آسیب پذیر ارتقا می بخشد. هر ساله در کشور مبالغ قابل توجهی برای اجرای طرح های آبخیزداری هزینه می شود. از طرف دیگر در بین مدیران، کارشناسان و ساکنین حوضه های آبخیز دیدگاه های متفاوتی در خصوص نتایج و راندمان حاصل از فعالیت های آبخیزداری وجود دارد که ارزیابی اقتصادی و اجتماعی این فعالیت ها را به منظور توسعه هر چه بیشتر کشور ضروری می نماید. در این مطالعه به ارزیابی اثرات اقتصادی و اجتماعی از دیدگاه آبخیزنشینان و نیز تحلیل جریانات مالی طرح های آبخیزداری حوضه شهریستن در شهرستان پیرانشهر پرداخته شد. ارزیابی اثرات اقتصادی و اجتماعی از دیدگاه آبخیزنشینان در قالب 5 پرسش نامه با عناوین 1- بررسی اثرات اقتصادی2- بررسی اثرات اجتماعی 3- بررسی موارد و عناوین نارضایتی 4- بررسی مشکلات و تنگناها، و 5- ارائه راهکارهای مناسب، انجام گرفت. اعتبار محتوای پرسشنامه ها بر اساس نظرات فنی و تجربیات کارشناسان مورد تأیید قرار گرفت. محاسبات انجام شده در خصوص پایایی پرسشنامه های تکمیل شده نیز بیان گر آن بود که تمام پرسش نامه های طراحی شده از ضریب آلفای کرونباخ بالایی برخوردار بوده، بنابراین دارای پایایی مناسبی هستند. در تجزیه و تحلیل پاسخ های آبخیزنشینان، مشاهده گردید متغیر افزایش تعداد دام با میانگین وزنی 487/3 مهم ترین اثر اقتصادی، متغیر اصلاح الگوی کشت به نفع گیاهان علوفه ای با میانگین وزنی 012/3 مهم ترین اثر اجتماعی، متغیر عدم همکاری دولت در خصوص کاهش دام مازاد با میانگین وزنی 512/3 مهم ترین عامل نارضایتی، متغیر افزایش جمعیت دامی با میانگین وزنی 612/3 مهم ترین مشکلات و تنگناها و متغیر دادن سوخت کافی و ایجاد فعالیت های شغلی جدید با میانگین وزنی 812/3 مشترکاً مناسب ترین راهکار ارائه شده جهت بهبود اثرات اجرای این طرح ها است. همچنین تحلیل جریانات مالی پروژه های آبخیزداری انجام شده، بر اساس معیارهای سود به زیان(b/c ) و ارزش حال خالص ( n.p.v ) نشان داد پروژه کپه کاری باb/c برابر 57/1دارای بیش ترین توجیه مالی و پروژه احداث آبشخور باb/c برابر 01/1دارای کمترین توجیه مالی بوده است.
نفیسه منصف مصطفی ترکش اصفهانی
از یک سو فقدان اطلاعات کمی در مورد چگونگی پراکندگی گونه¬های گیاهی و عکس العمل آن¬ها نسبت به متغیرهای محیطی، عدم وجود نقشه¬های پراکنش گونه¬ای و از سوی دیگر پیشرفت در تولید لایه¬های محیطی (سامانه اطلاعات جغرافیایی، سنجش از دور و آمار) باعث گردیده است که مدلسازی پراکنش گونه¬ای از اهمیت بالایی در دهه اخیر برخوردار گردد. این مطالعه با هدف مدلسازی و تهیه نقشه رویشگاه بالقوه گونه گون زرد (astragalus verus) با استفاده از روش¬های cart و npmr در نیمه غربی استان اصفهان با مساحت 6123656 هکتار انجام شد. جهت نمونه برداری رخداد گونه گون زرد، با استفاده از روش نمونه بر داری تصادفی طبقه بندی شده در 287 مکان مطالعاتی (شامل 106 مکان حضور و 181 مکان عدم حضور)، اقدام به ثبت نقاط رخداد تیپ¬های عمده گونه مورد مطالعه گردید. نقشه¬های محیطی با استفاده از روش¬های زمین آمار (کریجینگ و معکوس فاصله وزنی) در نرم افزار arc gis برای کل منطقه مورد مطالعه تهیه شد. ارتباط بین رخداد گونه گون زرد و عوامل محیطی با استفاده از روش¬های آماری cart و npmr تعیین گردید. سپس با تعیین روابط در سیستم اطلاعات جغرافیایی، مدل¬های مذکور از فضای اکولوژیک به فضای جغرافیایی بصورت یک نقشه تبدیل گردید. نتایج حاصل از مدل npmr نشان داد که حضور گونه با متغیرهای محیطی، میانگین دمای سالانه، درجه حرارت فصلی، حداکثر دما در گرمترین ماه، متوسط دما در سردترین فصل، بارندگی در خشک¬ترین ماه، بارندگی در سردترین فصل و اسیدیته خاک بیشترین میزان همبستگی را دارد. همچنین نتایج آنالیز pca به منظور انتخاب متغیرهای ورودی مدل cart نشان داد 8 متغیر محیطی (متوسط دما در خشک ترین فصل، حداقل دما در سردترین ماه، متوسط دما در سردترین فصل، میانگین دمای سالانه، بارندگی در خشک ترین فصل، کربن آلی، درصد رس و رطوبت اشباع خاک مهم ترین فاکتورهای محیطی در پراکنش مکانی گون زرد محسوب می¬شوند. در رویکردی دیگر برای مقایسه دو مدل cart و npmr متغیرهای ورودی هر دو مدل یکسان در نطر گرفته شد. نتایج ارزیابی مدل نشان داد که عملکرد دو مدل cart و npmr به ترتیب با سطح زیر منحنی پلات¬های roc برابر با 94/0 و 91/0 عالی بوده و با ضریب کاپای 72/0 و 74/0 خوب می¬باشد. این نتایج بیانگر توان بالای مدل¬های مذکور جهت تولید نقشه پراکنش گونه گون زرد می¬باشد. با استفاده از آستانه اپتیمم حاصل از ارزیابی مدل¬ها، نقشه تناسب رویشگاه (صفر و یک) برای گونه گون زرد بدست آمد. سطح رویشگاه مناسب این گونه با توجه به مدل cart برابر 2115760 هکتار (59/34% از کل منطقه) و برای مدل npmr برابر 1849269 هکتار (72/30% از کل منطقه) می¬باشد. با بررسی خروجی مدل¬ cart و بررسی منحنی¬های عکس العمل گونه تولید شده توسط مدل npmr مشخص گردید که بیشترین حضور گونه گون زرد در رویشگاه¬های مرتفع (از ارتفاع 2900-1800 متر)، مناطقی با شیب کمتر از 5/12 درصد، میانگین بارش سالانه بیش از 125 میلیمتر و متوسط درجه حرارت سالانه بین 14-10 درجه سانتیگراد و در خاک¬هایی با اسیدیته خنثی تا کمی قلیایی (8/7=ph) و خاک¬هایی با بافت متوسط تا سنگین (بین 22 تا 44 درصد رس) و نفوذپذیری نسبتا کم می¬باشد. نتایج نشان داد که دو مدل cart و npmr می¬تواند علاوه بر تهیه نقشه پراکنش گونه¬ها و نمایش منحنی¬های عکس العمل گونه نسبت به متغیرهای محیطی در برنامه ریزی¬های مدیریتی توسعه پایدار اکوسیستم¬های مرتعی، احیاء، حفاظت، ارزیابی و اصلاح مرتع، کاربرد فراوان داشته باشد.
علی خلیقی فر مصطفی ترکش اصفهانی
مدل سازی پیش بینی پراکنش گونه های گیاهی بر اساس ارتباط بین داده های حضور یک گونه و متغیرهای محیطی تعریف می شود. امروزه در عرصه اکولوژی گیاهی، تهیه نقشه های پیش بینی پراکنش گونه ای یا تیپ های گیاهی با توسعه روش های آماری و سیستم های اطلاعات جغرافیایی، مورد توجه ویژه قرار گرفته است. به منظور مدل سازی رویشگاه بالقوه ریواس (rheum ribes l.) در استان اصفهان از دو روش مدل سازی حداکثر آنتروپی و ژنتیک الگوریتم استفاده گردید. داده های رخداد گونه بصورت بازدید میدانی و با استفاده از gps از 6 شهرستان (میمه، فریدونشهر، فریدن، خوانسار، گلپایگان و چادگان) جمع آوری گردید که شامل 74 مکان حضور می باشد. 42 لایه محیطی در فرآیند مدل سازی شامل داده های اقلیمی ( 19 فاکتور اقلیمی)، داده های سنجش از دور (20 مولفه اصلی حاصل از آنالیز pca بر روی شاخص ndvi) و داده های فیزیوگرافی (شیب، جهت و ارتفاع از سطح دریا) می باشد. با استفاده از این متغیرها، 7 رویکرد تعیین شد که پس از اجرای روش های مدل سازی (حداکثر آنتروپی و ژنتیک الگوریتم)، 16 سناریو تولید گردید. پس از بررسی نتایج حاصل از سناریوها و ارزیابی عملکرد مدل ها، دو سناریوی pca & topo data (شامل 3 متغیر فیزیوگرافی و 20 مولفه اصلی حاصل از آنالیز pca) و pca & bio data (شامل 19 متغیر اقلیمی و 20 مولفه اصلی آنالیز pca) به عنوان بهترین سناریوها برای پیش بینی رویشگاه بالقوه گونه ریواس انتخاب گردیدند. نتایج نشان داد در سناریوی pca & topo data، مهم ترین عوامل موثر بر پراکنش گونه شامل ارتفاع و محور دوم مولفه اصلی شاخص ndvi بوده و در سناریوی pca & bio data مهم ترین متغیرها، دمای فصلی، میانگین دمای سه ماهه گرم تر سال و بارش سالانه می باشند. به منظور ارزیابی مدل، از یک مجموعه داده های مستقل استفاده گردید که با در نظر گرفتن مقدار auc، عملکرد هر دو مدل مطلوب و قابل قبول گزارش شد که مدل حداکثر آنتروپی (مکسنت) از عملکرد بهتری نسبت به مدل ژنتیک الگوریتم (گارپ) برخوردار بود. این مقادیر در سناریوی pca & topo data برای مدل حداکثر آنتروپی و ژنتیک الگوریتم به ترتیب برابر 0/92 و 0/89 بوده و در سناریوی pca & bio data به ترتیب 0/94 و 0/88 می باشد. بارندگی سالیانه حدود 200 تا 250 میلی متر، ارتفاع 2000 تا 3000 متر از سطح دریا و شیب حدود 12 تا 25 درصدی شرایط اپتیمم و بهینه برای حضور گونه ریواس می باشد. همچنین تغییرات دمای فصلی حدود 8 درجه سانتی گراد و میانگین دمایی حدود 13 تا 20 درجه سانتی گراد از نظر عامل دمایی برای این گونه مطلوب می باشد.
راضیه گلشیری محمدرضا وهابی
ترکیب و پوشش گیاهی موجود در یک منطقه معرف شرایط ویژه آب و هوایی، توپوگرافی و خاک رویشگاه های گیاهان این مناطق است، از این رو شناخت عوامل محیطی تاثیر گذار بر پراکنش گونه ها و جوامع گیاهی در اکوسیستم های مرتعی اهمیت دارد و تعیین جوامع گیاهی در امتداد گرادیان محیطی و همچنین تعیین منحنی های عکس العمل گونه های شاخص نسبت به متغیر های محیطی امری ضروریست. به منظور بررسی ارتباط پوشش گیاهی با برخی از ویژگی های رویشگاهی در منطقه فریدون شهر اصفهان و شناسایی عوامل موثر بر استقرار و رشد گیاهان، 5 مکان مرتعی در موقعیت های مختلف جغرافیایی و شرایط اکولوژیک متفاوت در امتداد گرادیان عوامل محیطی انتخاب گردید. مهم ترین ویژگی های اکولوژیک مکان های مورد مطالعه در سه بخش: اقلیم (13 عامل)، خاک و فیزیوگرافی(13 عامل) و پوشش گیاهی (15 گونه گیاهی)، به روش سیستماتیک-تصادفی تعیین شد. عامل های اقلیمی با توجه به آمار 5 ایستگاه هواشناسی و با استفاده از روش مدل رگرسیون ساده خطی برآورد گردید، در هر مکان مرتعی یک پروفیل خاک شناسی حفر و مهم ترین خصوصیات فیزیکی و شیمیایی نمونه های خاک اندازه گیری شد. عامل های سه گانه ارتفاع از سطح دریا، شیب و جهت شیب با استفاده از نقشه های توپوگرافی 1:50000، شیب سنج و gps تعیین گردید. در ابتدا با استفاده از نرم افزار spss نسخه ی 22، تجزیه ی عامل بر روی داده ها به منظور کاهش متغیر های محیطی انجام گرفت و 19 عامل محیطی از مجموع 26 عامل محیطی برگزیده شد. به منظور بررسی تشابه موجود بین مکان های مورد مطالعه و طبقه بندی آن ها، آمار کمی 19 ویژگی محیطی بر اساس شاخص فاصله اقلیدسی نسبی به روش واریانس حداقل، طبقه بندی خوشه ای گردید. با توجه به نتایج حاصل از تجزیه خوشه ای مکان-های مورد مطالعه در ارتباط با عوامل محیطی، در سطح تشابه 87/5 درصد، 2 رویشگاه متفاوت مشاهده می شود. رویشگاه اول مکان-های مطالعاتی شماره یک، چهار و پنج و رویشگاه دوم شامل مکان های مطالعاتی دو و سه بود. همچنین جهت بررسی خصوصیات رویشگاهی و تعیین ارتباط بین پوشش گیاهی و شرایط اکولوژیک منطقه، آمار درصد ترکیب پوشش گیاهی 15 گونه گیاهی در ارتباط با 19 عامل محیطی به روش تجزیه مولفه های اصلی (pca) رج بندی و مورد پردازش قرار گرفت. با توجه به نتایج رج بندی، رویشگاه 1 (مکان شماره 1) دارای گونه غالب astragalus gossypinus است. عواملی مانند دمای بالا و شرایط نسبتاً خشک با نوسانات دمایی زیاد (متوسط دمای حداقل و حداکثر به ترتیب 4/6 و 16/8 درجه سانتی گراد) و خاک با میزان آهک کم (کربنات کلسیم 37 درصد) در جدا سازی این رویشگاه نسبت به سایر رویشگاه ها موثر می باشند. رویشگاه 2 شامل تیپ غالب stipa barbata (مکان های شماره 2 و 3) در شرایط حد وسط از نظر اقلیم و خاک نسبت به دو رویشگاه دیگر قرار دارد. رویشگاه 3 شامل تیپ غالب astragalus adscendens (مکان های شماره 4 و 5) می باشد که شرایط اقلیمی مرطوب تر و سرد تر با نوسانات دمایی کمتر (متوسط دمای حداقل و حداکثر به ترتیب 5 و 11/5درجه سانتی گراد) و جهت جنوب غربی همراه با خاک سنگین وعمیق، همراه با ماده ی آلی بالا شرایط مساعدی را برای استقرار گونه های مستقر در این رویشگاه فراهم کرده است. به طور کلی می-توان گفت نتایج حاصل از آنالیز رج بندی با عامل های محیطی با نتایج حاصل از آنالیز خوشه ای گونه های گیاهی، نتایج مشابهی را دربرداشتند.
الهام قهساره اردستانی مهدی بصیری
پژوهش حاضر با هدف بررسی شیوه و امکان استقرار گونه های گون astragalus caragana،a. cyclophyllon و a. podolobus در دیم زارهای کم بازده زاگرس مرکزی برای جلوگیری از فرسایش و کاهش حاصلخیزی آن، کاهش هدر رفت آب و افزایش تولید علوفه با کیفیت بالا و در نهایت درآمد اقتصادی بیشتر برای بهره برداران و صاحبان اراضی در پنج مرحله جداگانه مورد بررسی قرار گرفت. در مرحله اول، به مطالعه مدل سازی آشیان اکولوژیک بالقوه اقلیمی گونه های گون مورد مطالعه با استفاده از داده های حضور و 22 متغیر محیطی در استان اصفهان با روش حداکثر آنتروپی پرداخته شد. نتایج نشان داد که اکثر زیستگاه های بالقوه با پتانسیل خوب این سه گونه گون در جنوب، جنوب غربی و غرب مراتع استان اصفهان پیش بینی شده است که تطابق خوبی با توزیع واقعی این سه گونه نشان داد. در مرحله دوم، بعد از مکان یابی زیستگاه های بالقوه سه گونه هدف به بررسی تأثیر روش و زمان کاشت بر گونه های گون و یونجه در عرصه طبیعی پرداخته شده است. باید به این نکته اشاره نمود که گونه یونجه معمولی (medicago sativa) در این پژوهش برای مقایسه با گونه های گون به عنوان کنترل آورده شده است. آزمایش عرصه ای در قالب آزمایش فاکتوریل با طرح پایه کاملاً تصادفی با گونه های گون و یونجه در دو تاریخ کاشت (پاییزه و بهاره)، دو روش کاشت (ساده و پیتینگ) در پنج تکرار در طی سال های زراعی 92-1391 و 93-1392 در منطقه فریدونشهر مورد مطالعه قرار گرفت. گونه a. podolobus گونه ای سازگارتر نسبت به سایر گونه های مورد مطالعه با توجه به شرایط آب و هوایی برای منطقه مورد نظر می باشد. با توجه به درصد استقرار در تابستان می توان اظهار داشت که کاشت پاییزه گونه a. cyclophyllon و کاشت بهاره دو گونه a. caragana (کاشت پیتینگ) و a. podolobus (کاشت ساده) موفق تر است. در مرحله سوم، به بررسی و مقایسه توانایی تثبیت نیتروژن گونه های گون و مقایسه آن ها با یونجه معمولی جهت تأمین نیتروژن مورد نیاز برای گیاهان در شرایط گلخانه پرداخته شد. در این بخش از گونه بروم گراس لطیف (bromus inermis) به عنوان گونه شاهد استفاده شد. آزمایش در قالب طرح کاملاً تصادفی با 5 تکرار اجرا شد. همچنین برای شناسایی میکروهم زیست های دی آزوتروف از گره های ریشه گونه های گون از آنالیز توالی 16s rdna جزئی استفاده شد. نتایج نشان داد مقدار نیتروژن خاک های گلدان ها به خصوص در گونه یونجه معمولی به طور معنی داری (در سطح احتمال 5 درصد) بالاتر از نمونه کنترل بود. در مجموع چهار گونه باکتری همزیست دی آزوتروف های، stenotrophomonas maltophilia، hoeflea anabaenae، mesorhizobium tianshanense و m. temperatum از ریشه های گونه های گون استخراج و شناسایی شدند. در مرحله چهارم، به بررسی آثار حذف اندام های هوایی (شدت و تکرار برداشت) گونه های گون و یونجه معمولی بر روی تولید آن ها به منظور شبیه سازی شرایط چرا پرداخته شد. گونه های مورد مطالعه در گلدان های استوانه ای به ارتفاع 100 و قطر 20 سانتی متر در شرایط گلخانه کاشته شدند و در سطح های مختلف شدت و تکرار مورد برداشت قرار گرفتند. به طور کلی نتایج نشان داد که گونه های یونجه معمولی و astragalus caragana گونه های مقاوم به حذف شاخ و برگ و تکرار برداشت متوسط بودند ولی گونه های a. cyclophyllon و a. podolobus به شدت و تکرارهای برداشت حتی در سطح متوسط در اولین فصل رویش حساسیت نشان دادند. در مرحله پنجم، برای افزایش ماندگاری و استقرار بذور گونه های گون و یونجه در فصل پاییز به ارزیابی اثر تیمار تأخیر سبز شدن برای جلوگیری از سرمای زودرس در فصل پاییز بذرها با ماده آب گریز سپیولیت پلت شدند و همچنین ارزیابی اثر تسریع سبز شدن به علت عدم امکان عملیات کاشت قبل از گاو رو شدن زمین در فصل بهار و کمبود مقادیر بارندگی پس از این تاریخ، کاشت بذرها به همراه ماده جاذب رطوبت هیدروژل در دانشگاه صنعتی اصفهان در فضای باز به اجرا در آمد. نتایج نشان داد در بین گونه های مورد مطالعه گون و یونجه معمولی، تیمار پلت سپیولیت روی گونه یونجه معمولی زمان شروع سبز شدن نسبت به شاهد را به مدت طولانی تری در مقایسه با سایر گونه ها در فاز عرصه ای به تأخیر می اندازد و این ماده به عنوان ماده مناسب برای به تأخیر انداختن سبز شدن بذر این گونه ها مناسب می باشد، ولی تیمار هیدروژل نسبت به شاهد در چهار گونه مورد مطالعه از لحاظ آماری باعث اختلاف معنی داری برای تسریع در زمان شروع سبز شدن نشد.
محسن علی اکبری محمدرضا وهابی
چکیده: مراتع از مهم ترین منابع تجدیدشونده هستند که متاسفانه در کشور ما به دلایل مختلف از جمله مدیریت غیراصولی در معرض تخریب و نابودی قرار گرفته اند، یکی از مهم ترین راه های احیا مراتع تخریب یافته، کاشت گیاهان مرغوب در اینگونه مراتع است. این تحقیق به منظور تعیین رویشگاه های بالقوه دو گونه مرتعی مرغوب گون زرد و علف گندمی و به صورت یک مطالعه موردی در حوضه آبخیز کرچمبوی جنوبی در شهرستان فریدن انجام شد. ابتدا نه مکان مرتعی متفاوت انتخاب گردید و سپس تاثیر عوامل مختلف اکولوژیک بر روی دو گونه مورد مطالعه توسط روش های مختلف آماری مورد بررسی قرار گرفت؛ در مرحله بعد لایه های رقومی نیازهای اکولوژیکی گونه ها توسط تکنیک های آماری و gis تهیه شد. لایه اطلاعاتی رخنمون سنگی از داده های ماهواره irs-p6 و به روش طبقه بندی نظارت شده تولید گردید. سپس با توجه به خروجی های آنالیز رج بندی، لایه های اطلاعاتی محیطی توسط منطق بولین و بر اساس نیاز اکولوژیکی گونه ها استاندارد شد. در مرحله بعد به هر کدام از این لایه ها وزن خاصی تعلق گرفت؛ در نهایت با تلفیق لایه ها در غالب مدل تحلیل سلسله مراتبی مناطق بالقوه کاشت دو گونه بدست آمد و پس از طبقه بندی مجدد، نقشه طبقات پتانسیل رویشگاهی منطقه مطالعاتی تولید شد. نتایج بدست آمده نشان داد که از میان عوامل محیطی مورد مطالعه 10 عامل بر روی رویشگاه گونه علف گندمی تاثیر گذارند که مهم ترین این عوامل به ترتیب درصد آهک، اسیدیته و بافت خاک می باشد و بر گونه گون زرد 11 عامل تاثیرگذار تشخیص داده شد که با اهمیت ترین این عوامل به ترتیب درصد آهک،آزیموت جهت شیب و متوسط بارش سالانه می باشد. بررسی نقشه های تهیه شده نشان داد که به ترتیب 12 درصد از منطقه جزو رویشگاه بالقوه خوب گون زرد و 13 درصد آن جزو رویشگاه بالقوه خوب گونه علف گندمی قرار می گیرد.