نام پژوهشگر: داود آزادفر
میلاد ضیایی هزارجریبی حشمت الله حیدری
تعیین سن بهره برداری بهینه بر اساس ضوابط اقتصادی در توده های جنگلی همسال یکی از مهمترین تصمیمات در مدیریت جنگل است. هدف از این تحقیق دستیابی به جداول محصول گونه های صنوبر و تعیین سن بهره برداری فنی و اقتصادی و مقایسه آنها با یکدیگر می باشد. این تحقیق در توده های دست کاشت صنوبر (populus deltoides, populus nigra) در پارسل دو سری یک طرح جنگلداری دکتر بهرام نیا صورت گرفت. بدین منظور 15 اصله درخت نمونه انتخاب و قطع گردید. سپس رویش قطری و ارتفاعی به روش آنالیز تنه اندازه گیری شد. با محاسبه حجم درختان نمونه در سنین مختلف، ضریب شکل آنها محاسبه و سپس متوسط حجم درخت و موجودی حجمی توده برآورد گردید. با تشکیل جداول محصول، رویش حجمی متوسط سالیانه و جاری سالیانه محاسبه شد و بر اساس ضابطه جنگلبانان (فنی) سن بهره برداری مطلق تعیین شد. در مرحله بعد با قیمت گذاری محصول (چوب سرپا) و با نرخ بهره متداول (12%) مناسبترین سن بهره برداری اقتصادی براساس ضابطه ارزش رویشگاه مشخص گردید. با محاسبه درآمدها و هزینه های فعلی شده هر یک از گونه ها در سنین مختلف، سود خالص فعلی (npv) در سن بهره برداری بهینه مشخص گردید. نتایج نشان داد که از لحاظ همه پارامترهای رویشی گونه دلتوئیدس نسبت به نیگرا برتری داشت. همچنین نتایج نشان داد علیرغم 28 سال سن، هر دو گونه از لحاظ فنی به سن بهره برداری (سن بهره برداری مطلق) نرسیده بودند. نتایج نشان داد با ارزش هر کیلو چوب سرپا معادل 800 ریال و نرخ بهره 12 درصد، ماکزیمم ارزش رویشگاه (سن بهره برداری بهینه) در گونه دلتوئیدس (17 سالگی) زودتر از گونه نیگرا (20 سالگی) بود. به ازای ارزش هر کیلو چوب صنعتی معادل 800 ریال و ارزش هر کیلو چوب هیزمی معادل 400 ریال و نرخ بهره 12%، سن بهره برداری بهینه در گونه دلتوئیدس 18 سالگی و در گونه نیگرا ارزش رویشگاه در 22 سالگی بدست آمد. نتایج نشان داد با ارزش هر کیلو چوب سرپا معادل 800 ریال و نرخ بهره 12 درصد، ماکزیمم سود خالص برای گونه دلتوئیدس در سن 17 سالگی معادل 51603151 ریال برآورد گردید. ماکزیمم سود خالص در گونه نیگرا در سن 20 سالگی معادل 26849856 ریال بدست آمد. نتایج آنالیز حساسیت نشان داد که تغییر قیمت روی سن بهره برداری تاثیر ندارد اما افزایش نرخ بهره باعث کاهش سن بهره برداری می شود و بالعکس
حسن فلاح داود آزادفر
چکیده سفیدپلت (populus caspica bornm) گونه ی آندمیک و در خطر انقراض جنگلهای هیرکانی است. این تحقیق به منظور شناخت روابط اکولوژیکی، مورفولوژی و ژنتیکی جوامع سفیدپلت، جهت تمهید استراتژی حفاظت موثر از این گونه در 8 رویشگاه طبیعی این گونه در سه استان شمالی کشور انجام گردید. نتایج پراکنش جغرافیایی این گونه نشان داد که سفیدپلت غالبا بر روی خاکهای رسوبی نواحی پست و کم شیب مناطق جلگه ای تا حد پایین میان بند گسترش دارد. این گونه از تالش (لیسار) تا لوه گرگان ، در محدوده ی ارتفاع از سطح دریا 15- در آستانه اشرفیه و کیاشهر تا 1857 در آب اسک پراکنش دارد. این گونه بیشتر در اقلیم های نیمه مرطوب تا خیلی مرطوب معتدل و خنک یافت می شود. اما بطور استثنایی بصورت یک فلور رودخانه ای در حواشی برخی رودخانه های پر آب دایمی چون چالوس و هراز به اقالیم با زمستان خیلی سرد و نیمه خشک وارد می شود. به لحاظ زمین شناسی پراکنش این گونه غالبا بر روی خاکهای رسوبی بافت ریز کوارترنری می باشد. خاک مناطق پراکنش این گونه قلیایی( ph> 7)، حاصلخیز با محتوای رطوبتی بالا که بافت سیلتی لومی و سیلتی رسی لومی شایعترین بافت خاکهای رویشگاه سفیدپلت می باشند. نتایج تجزیه مولفه های اصلی پراکنش این گونه سهم بالای پارامترهای مورد بررسی خاک، پارامترهای اقلیمی و ارتفاع از سطح دریا را در انتشار این گونه را نشان داد. توده سفیدپلت در کلیه رویشگاهها دارای ساختار توده ی همسال بودند. این گونه با تاج عموما گسترده و خیلی گسترده از کیفیت ساقه و شادابی تاج مناسبی برخوردار است. با توجه به نتایج توامان بررسی اقلیم، خاک، بررسی کمی و کیفی، وضعیت استقرار سفیدپلت و ویژگی خود گونه در رویشگاههای مورد بررسی می توان سفیدپلت را گونه ای رطوبت پسند، نورپسند و پیشرو در حوضه های رسوبی و خاکهای با محتوی رطوبتی بالا نامید. به منظور تعیین تمایز ژنتیکی جوامع سفیدپلت، بررسی مورفولوژی با 13 مشخصه مورفولوژی برگ و بررسی ایزوآنزیمی با استفاده از آنزیم پراکسیداز به روش الکتروفورز ژل پلی اکریل آمید (page) انجام شد. صفات فاصله وسط پهن ترین قسمت برگ تا قاعده برگ، طول دمبرگ و زاویه بین رگبرگ اصلی و دومین رگبرگ پایین به عنوان بهترین صفات پیشنهادی جهت بررسی تنوع مورفولوژی درختان سفیدپلت در رویشگاههای مختلف معرفی شدند. مطابق نتایج گروبندی ایزوآنزیمی، رویشگاههای آستانه اشرفیه، سدتاریک، مرزن آباد، نکا، گلستان، نور متمایز شدند و با در نظر گرفتن تنوع مورفولوژی مشاهده شده می توان آنها را بعنوان اکوتیپ های این گونه قابل تفکیک دانست. نشانگر ایزوآنزیمی قابلیت بهتری در تفکیک تنوع و تمایز ژنتیکی نسبت به نشاگر مورفولوژی برگ نشان داد. همچنین الگوی باندی پراکسیداز و نتایج گروه بندی صفات مورفولوژی برگ میان پایه های نر و ماده درون جامعه اختلافی نشان نداد. چنین تنوع و تمایز ژنتیکی ضرورت حفاظت و بازسازی کلیه ی جمعیت های این گونه و انجام مدیریت ex situ و in situ با توجه به تنوع ژنتیکی رویشگاههای مورد مطالعه این گونه ی آندمیک و کم نظیر جنگلهای باستانی هیرکانی را که ذخیره گاه ژنتیکی نادر بسیاری از گونه ها در مقیاس جهانی است را گوشزد می کند.
حسین شهردمی داود آزادفر
بانک بذر خاک، بعنوان یک ذخیره گاه مطمئن برای گونه های گیاهی، موجب حفظ اجزای یک جامعه گیاهی در هنگام تخریب می باشد که می تواند اطلاعات بسیار مفیدی را در راستای تجدید و احیای مناطق جنگلی در اختیار مدیران جنگل قرار دهد. تحقیق حاضر در راستای کسب اطلاعات از بانک بذر در جنگل های خزان کننده هیرکانی، بانک بذر را در سه توده انجیلی- ممرزستان، ممرزستان و راشستان از جنگل های حوزه تجن رود که تحت مدیریت شرکت چوب و کاغذ مازنداران می باشد را 2 هکتار و به / مورد مطالعه قرار داد. در این راستا در مرکز هر تیپ جنگلی یک توده ای با مساحت 2 150 متر که معرف توده مورد نظر بوده انتخاب شد. سپس با توجه به اهداف کار، هر توده × ابعاد 150 50 متر تقسیم شد و اطلاعات کمی به تفکیک هر گونه یادداشت گردید. در × به 9 پلات به ابعاد 50 هر پلات 5 میکروپلات روی دو خط عمود بر هم ایجاد و به منظور مطالعه بانک بذر خاک، در مرکز هر میکروپلات دو نمونه خاک در عمق 0 تا 5 سانتی متر و عمق 5 تا 10 سانتی متر تهیه گردید. پس از انتقال نمونه ها به آزمایشگاه، تعداد بذر هر گونه به تفکیک هر عمق شمارش و ثبت شد. پس از حدود 2 ماه استراتیفه کردن بذرها در سردخانه، بذرها در نهالستان نزدیک منطقه جنگلی کاشته و درصد جوانه زنی هر گونه نیز ثبت شد. نتایج بطور واضح نشان داد که در تیپ انجیلی- ممرزستان حدود %50 ، در تیپ ممرزستان حدود 46 % و در تیپ راشستان حدود 62 % گونه های رویه زمینی در بانک بذر نیز حضور دارند. نتایج آنالیزهای آماری ضمن تایید تفاوت معنی دار آماری بین سه تیپ جنگلی 0 سانتی متر بیشتر - بطور واضح نشان داد که تراکم و درصد زادآوری بذرهای اکثر گونه ها در عمق 5 است. نتایج کلی حاکی از آن است که ترکیب و تراکم بانک بذر در هر تیپ جنگلی با گونه غالب آن در ارتباط بوده و شباهت زیادی را نشان می دهند.
یاسر شاهینی حشمت الله حیدری
بلندمازو (quercus castaneifolia c.a.m) که از مهمترین گونه های صنعتی شمال ایران و قفقاز به شمار می آید را می توان در گروه نیمه نور پسند ها جای داد. جنگل های بلندمازو و ارزش بالای اقتصادی و زیست محیطی این گونه ایجاب می کند که به موازات احیای مناطق مخروبه، به افزایش کمی نهال های آن نیز توجه لازم به عمل آید و در کنار آن بستر مناسب افزایش کیفیت نهال این گونه ی با ارزش با توجه به روش های نوین و موثر جنگل شناسی مهیا گردد. پرورش توده های جنگلی نیاز به شناخت دقیق از وضعیت سرشت طبیعی گونه ها و نحوه ی غلبه آنها بر اکوسیستم منطقه دارد. نور به عنوان مهمترین عامل اکولوژیکی است که در عملیات پرورش جنگل تغییر داده می شود تا کیفیت چوب تولید شده بهبود یابد. هدف از این تحقیق بررسی سطوح مختلف روشنه و شدت های مختلف نور، جهت دستیابی به بهترین شرایط نوری است تا در کنار افزایش خصوصیات کمی نهال های بلندمازو، مشخصه های کیفی آنها هم بهبود یابد. بدین منظور 10 روشنه در جنگل لوه گرگان انتخاب شد و در هر روشنه 9 میکروپلات تعبیه شد. جهت اندازه گیری شدت نور نسبی در هر میکروپلات از دوربین مجهز به عدسی چشم ماهی استفاده شد و عکس ها توسط نرم افزار gla تجزیه و تحلیل شدند. نتایج اندازه گیری های کمی و کیفی نهال ها و همچنین نتایج نورسنجی توسط نرم افزار excel و spss تجزیه و تحلیل شدند. با افزایش سطح روشنه ها، متوسط شدت نور نسبی از 3/18 درصد به 1/37 درصد افزایش می یابد که این تفاوت از نظر آماری در سطح 1 درصد معنی دار است . با افزایش سطح روشنه و افزایش شدت نور نسبی، تعداد و فراوانی نسبی نهال های بلندمازو از 82 اصله (38 درصد) به 77 اصله (5/35 درصد) کاهش می یابد حداکثر متوسط قطر یقه (8/1 سانتیمتر)، متوسط ارتفاع (1/69 سانتیمتر) و متوسط عرض تاج نهال (3/63 سانتیمتر) در مرکز روشنه ها بدست آمد. همچنین حداکثر متوسط قطر یقه (3/1 سانتیمتر) در نور متوسط (21 تا 30 درصد) و حداکثر متوسط ارتفاع (5/69 سانتیمتر) و متوسط عرض تاج (52 سانتیمتر) در نور شدید (>41%) محاسبه شد. از برآیند مجموعه اطلاعات و نتایج بدست آمده مشخص می شود که نهال های بلندمازو علیرغم معروف بودن به نورپسندی، در مراحل اولیه ی رشد تا حدودی نیاز به سایه دارند و نباید در مقابل تابش شدید آفتاب قرار بگیرند. ولی پس از گذشت مراحل نهالی و ورود به مرحله رویشی شل و خال نیاز نوری آنها افزایش می یابد.
مهدی دیلم جعفرآباد داود آزادفر
عناصر سنگین موجود در هوا و خاک مناطق شهری با اثرات بسیار سمی خود تاثیرات مستقیمی بر سلامت انسان از طریق آلودگی هوا و آب های زیر زمینی دارند. انتخاب گونه های درختی و درختچه ای مناسب با قابلیت پالایش بالای عناصر سنگین در سطح شهرها می تواند تا حد زیادی از اثرات سمی این عناصر بکاهد. در تحقیق حاضر با هدف شناسایی مناسب ترین گونه های درختی و درختچه ای پهن برگ همیشه سبز، خزان کننده و سوزنی برگان در پالایش عناصر سنگین سرب، مس، روی و کادمیوم موجود در هوا و خاک در سطح پارک شهر گرگان در دو فصل تابستان و زمستان از برگ و خاک زیر تاج 12 گونه نمونه برداری شد و توسط دستگاه جذب اتمی اندازه گیری گردید. بطور کلی نتایج این پژوهش نشان داد که عملکرد درختان نسبت به درختچه ها در پالایش عناصر سنگین سرب، مس و روی بهتر بودند و در پالایش این عناصر برای درختان پهن برگ همیشه سبز گونه ماگنولیا، پهن برگان خزان کننده گونه پالونیا و سوزنی برگان گونه های کاج تهران و سرو شیراز بهترین عملکرد را داشتند و بطور کلی جهت پالایش عناصر سنگین هوا در مکان های بسیار آلوده شهر ترکیبی از گونه های کاج تهران، سرو شیراز، ماگنولیا، پالونیا، افرا زینتی و خرزهره دارای اولویت بیشتری می باشند.همچنین نتایج مقایسات خاک زیر تاج 6 گونه پهن برگ و سوزنی برگ نشان داد بیشترین مقدار عنصر کادمیوم در خاک پهن برگان همیشه سبز و گونه نارنج بوده است که نشان دهنده قدرت کم پالایش این عنصر در پهن برگان همیشه سبز نسبت به سوزنی برگان می باشد.