نام پژوهشگر: حسین پاشا زانوسی
بنفشه احمدی جاسم غفله مرمضی
به منظورتعیین پروتئین و انرژی مورد نیاز ماهی هامور معمولی e. coioides در مرحله انگشت قدی, 9 جیره غذایی نیمه خالص حاوی سه سطح پروتئین خام (40, 50 و 60 درصد) و سه سطح انرژی قابل هضم (kjgr-1 16,14 و 18), در یک سیستم آب در گردش (litmin-1 2) با متوسط دمایی 1/11±24/32 درجه سانتی گراد برای 8 هفته آزمایش شد. 3 تکرار برای هر تیمار در نظر گرفته شد که هر تکرار 20 عدد ماهی (0/4±16/79 گرم) در مخازن پلی اتیلینی حدود 300 لیتری ذخیره سازی و روزانه دوبار تا حد سیری تغذیه می شدند. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که بازماندگی, شاخص کبدی و شاخص وضعیت تحت تاثیر سطوح مختلف پروتئین و انرژی قرار نمی گیرد (p>0.05). اما پارامتر های کارایی رشد, بازده غذایی و پروتئینی, ضریب تبدیل غذایی و دریافت غذای روزانه به طور معنی داری تحت تاثیر سطوح مختلف پروتئین و انرژی قابل هضم قرار می گیرند (p<0.05). جیره شماره 5 حاوی پروتئین 50 درصد و انرژی قابل هضم kjgr-116, مناسب ترین جیره بود و بهترین میزان کارایی رشد, بازده غذایی و پروتئین و استفاده از مواد مغذی را در بین جیره های آزمایش شده نشان داد. کمترین مقدار دریافت غذای روزانه برای جیره ی حاوی بالاترین سطح پروتئین (60%) و انرژی (kjgr-1 18) مشاهده شد. مقدار ظاهری استفاده از پروتئین خالص (anpu) در بین سطوح مختلف پروتئین و انرژی قابل هضم اختلاف معنی داری نداشت (p>0.05). شاخص احشایی به طور معنی داری با افزایش میزان انرژی قابل هضم, افزایش یافت. میزان چربی, رطوبت و خاکستر ترکیبات بدن تحت تاثیر سطوح مختلف پروتئین و انرژی قرار گرفت (p<0.05). چربی بدن ماهی با افزایش سطح انرژی افزایش و رطوبت و خاکستر لاشه کاهش یافتند. پروتئین لاشه تحت تاثیر سطوح مختلف انرژی جیره غذایی قرار نگرفت, اما با افزایش پروتئین جیره غذایی از 40 به 50 درصد در سطوح ثابت انرژی به طور معنی داری افزایش یافت. این مطالعه نشان می دهد که ماهی هامور معمولی e. coioides بهترین رشد را در جیره غذایی حاوی پروتئین 50 درصد, انرژی قابل هضم kjgr-116 و با نسبت پروتئین به انرژی قابل هضم، 1-mgkj 25/31 دارند.
محسن گراوند کریمی حسین ریاحی
چکیده این مطالعه طی چهار فصل از پاییز 1387 تا تابستان 1388 در سواحل استان بوشهر پس از انتخاب شش ایستگاه انجام گرفت نمونه برداری در هنگام جزر کامل با روش ترانسکت خطی از ساحل به سمت دریا به صورت پرتاب تصادفی کوادرات (به ابعاد 5/0 در 5/0) در محدوده ترانسکت فرضی انجام شد. در مجموع 10 گونه جلبک سبز از 5 خانواده، 12 گونه جلبک قهوه ای از 4 خانواده و15 گونه جلبک قرمز از7 خانواده شناسایی گردید. بیشترین تراکم گونه ها را جلبک سبز entromorpha intestinalisتشکیل داده است. بیشترین زی توده را جلبک قهوه ایcystoserriaceae myrica دارد. در مقایسه تراکم کلی جلبک ها، جلبک های سبز بیشترین تراکم را دارند وجلبک های قهوه ای وقرمز در رتبه های بعدی هستند. از نظر مقدار زی توده جلبک های قهوه ای بیشترین مقدار زی توده را تشکیل داده اند وجلبک های قرمز وسبز در رتبه های بعد قرار می گیرند. بیشترین تراکم جلبک ها در فصل بهار وکمترین تراکم در فصل زمستان ثبت شده است. همچنین ایستگاه دانشگاه بیشترین تراکم و ایستگاه طاهری کمترین تراکم را نشان داده و این در حالی است که منطقه میان میان کشندی دارای بیشترین تراکم بوده است. با مقایسه میزان زی توده در بین تمامی فصول مشخص گردید که در فصل تابستان، ایستگاه دانشگاه ومنطقه زیرکشندی دارای بیشترین مقدار زی توده بوده اند. نتایج آزمون همبستگی میان فاکتورهای محیطی با تراکم و زی توده جلبک ها حاکی از ارتباط معنی دار بین دمای آب و میزان زی توده وتراکم جلبک ها اس
سمیه حبیبی علیرضا صفاهیه
این مطالعه به منظور ارزیابی میزان آلودگی رسوبات و صدف های دسته چاقویی به فلزات سنگین مس، نیکل، سرب و کادمیوم در مناطق بین جذر و مدی برخی از سواحل بوشهر به انجام رسیده است. نمونه های صدف و رسوب از 5 ایستگاه در طی دو فصل زمستان 1387 و تابستان 1388 جمع آوری شدند. ایستگاه های نمونه برداری به ترتیب شامل: خور لیلتین، بندر امام حسن، خور گناوه، بندر ریگ، جزیره شیف بوده اند. نمونه های رسوب و صدف پس از انتقال به آزمایشگاه و خشک شدن به ترتیب در مخلوط اسید نیتریک : اسید پرکلریک و اسید نیتریک غلیظ هضم شده و غلظت فلزات سنگین موجود در آنها توسط دستگاه جذب اتمی سنجیده شد. نتایج نشان داد که غلظت فلزات سنگین نمونه رسوب فصل زمستان برای فلزات مس، نیکل، سرب و کادمیوم بترتیب 30/3±94/10، 73/13±92/42، 87/1±38/11، 08/0±80/0 میکروگرم بر گرم در وزن خشک و در فصل تابستان بترتیب شامل 37/5±14/18، 03/11±78/49، 47/3±25/13، 07/0±73/0 میکروگرم بر گرم در وزن خشک بود. بیشترین غلظت فلزات سنگین مس و سرب در بندر ریگ بیشترین غلظت فلزات نیکل و کادمیوم در ایستگاه لیلتین مشاهده گردید. به استثنای فلز کادمیوم، میانگین غلظت فلزات موجود در رسوبات، در هر دو فصل بین ایستگاه های مختلف اختلاف معنی داری را نشان داد(p<0.05). همچنین نتایج نشان داد میزان فلزات سنگین در بافت سخت صدف در فصل زمستان برای فلزات سنگین مس، نیکل، سرب و کادمیوم بترتیب 46/2±70/15، 54/0±18/2، 96/0±94/5، 05/0±25/0 میکروگرم بر گرم در وزن خشک و در فصل تابستان بترتیب 16/4±24/26، 72/0±31/2، 83/0±41/6، 09/0±44/0 میکروگرم بر گرم در وزن خشک بود. مقدار غلظت فلزات سنگین مس، نیکل، سرب و کادمیوم در بافت نرم فصل زمستان بترتیب 12/7±87/11، 65/0±26/1، 01/1±67/7، 37/0±91/0 میکروگرم بر گرم در وزن خشک و همین طور در فصل تابستان بترتیب شامل 64/10±74/15 ، 67/0±51/1 ، 92/9-68/6 ،15/0±60/0 میکروگرم بر گرم در وزن خشک بود. بین غلظت فلز مس در بافت های صدف در ایستگاه های مختلف اختلاف معنی داری مشاهده شد(p<0.05). که مبین تفاوت در دسترسی زیستی این فلز می باشد. میزان غلظت فلزات در رسوب و صدف در فصل تابستان کمتر از زمستان بود. در بین ایستگاه های مطالعه شده ایستگاه های ریگ، گناوه و شیف غلظت بالاتری از فلزات را نشان دادند. بر طبق نتایج بدست آمده توالی میانگین غلظت فلزات سنگین مس، نیکل، سرب و کادمیوم در نمونه های رسوب و بافت های سخت و نرم بصورت pb>cd < cu<ni رسوب و cd< ni<pb< cu بافت نرم و سخت می باشد. در بررسی رابطه همبستگی غلظت فلزات مس، نیکل، سرب و کادمیوم موجود در بافت های دوکفه ای و رسوب هیچ ارتباطی مشاهده نشد(p>0.05). این یافته بدان معناست که غلظت فلز در بافت صدف منحصرا تحت تاثیر غلظت فلز در رسوبات سطحی نبوده و عوامل دیگری در دسترسی زیستی فلزات برای صدف مورد مطالعه دخیل می باشند. لذا علیرغم خوراکی بودن صدف دسته چاقویی در مناطق جنوبی، گسترش نسبتا مناسب و اندازه درشت این صدف که آن را به کاندیدای مناسبی برای پایش زیستی فلزات سنگین در منطقه بین جذر و مدی خوریات تبدیل می کند، مطالعات دقیق تری جهت تشخیص عوامل موثر بر غلظت فلزات در صدف مورد مطالعه مورد نیاز می باشد.
زهرا محمدی مکوندی پریتا کوچنین
هدف مطالعه حاضر ارزیابی کارایی رشد و استرس در واکنش به شوری در ماهی کپور نقره ای انگشت قد (hypophthalmichthys molitrix) بود. ماهیان کپور نقره ای از اداره تکثیر و پرورش ماهیان گرمابی اهواز تهیه و در مخازن 2 متر مکعبی به مدت 30 روز نگهداری شده و روزانه به میزان 3% وزن بدن تغذیه شدند. سپس ماهیان (726 /0 ± 55/13 گرم، 93 /0±04/11 سانتی متر) در مخازن 250 لیتری به تعداد 10 ماهی در هر مخزن در دمای (35/1±16/24 درجه سانتی گراد) قرار گرفتند. هوادهی مداوم به منظور نگهداری اکسیژن محلول نزدیک به سطح اشباع برقرار شده بود. پس از سازگاری، روزانه شوری آب به میزان ppt3 افزایش یافت تا به گروههای شوری 3،6،9 و ppt 12 برسد. ماهیان کپور نقره ای در معرض این شوری ها برای مدت 21 روز قرار گرفتند. همچنین ماهیان در آب شیرین به عنوان شاهد با شرایط مشابه پرورش یافتند. هر تیمار دارای سه تکرار بود. ماهی ها هفته ای یکبار برای ارزیابی رشد زیست سنجی می شدند. در انتهای دوره نیز خون گیری از قلب ماهی ها برای اندازه گیری کورتیزول، کلسترول، گلوکز، هماتوکریت و هموگلوبین صورت گرفت. کبد و احشا برای اندازه گیری شاخص کبدی و شاخص احشا به دقت جدا سازی شدند. ترکیب لاشه ماهی با روشهای استاندارد اندازه گیری شد. شوری تا ppt3 وزن بدن، نرخ رشد ویژه، بازماندگی، طول بدن و ضریب تبدیل غذایی را تحت تاثیر قرار نداد. اما شوری های بالاتر 6 و ppt9 استرس معنی داری با تاثیر بر آب زدایی بدن، افزایش کورتیزول، کلسترول و گلوکز و تاثیر منفی بر رشد، ضریب تبدیل غذایی، نرخ رشد ویژه، بازماندگی، هماتوکریت و هموگلوبین داشتند. در ppt12 همه ماهیان قبل از 7 روز تلف شدند. شاخص کبدی و شاخص احشا در شوری های بیش از ppt3 کاهش یافت. ماهی کپور نقره ای سازگاری خوبی در مورد منابع متابولیکی (چربی و پروتئین) بعد از 21 روز قرار گرفتن در معرض شوری نشان داد. ماهی کپور نقره ای یک ماهی استنوهالین است که رشدی خوب و بدون استرس را تا شوری ppt3 نشان داد. این نتایج حاکی از آن است که ماهی کپور نقره ای می تواند در آبهایی تا شوری ppt3 پرورش یابد و شوری بیشتر می تواند استرس و تاثیر منفی بر رشد و بازماندگی ایجاد نماید.
شفا حویزاوی سیمین دهقان مدیسه
وضعیت پراکنش، فراوانی، تنوع و تعیین میزان بیومس و تولید ثانویه ماکروبنتوزها به دلیل اهمیت و نقش این موجودات در زنجیره ی غذایی لایه بنتیک، در 3 ایستگاه از سواحل بحرکان از طریق نمونه برداری به صورت فصلی از پائیز 86 تا تابستان 87 مورد بررسی قرار گرفت. آنالیز دانه بندی رسوبات نشان داد که رسوبات این منطقه از نوع گلی-ماسه ای است. نتایج آنالیز واریانس یکطرفه نشان داد که درصد سیلت- رس رسوبات در ایستگاههای مختلف اختلاف معنی دار داشت ولی در فصول مختلف اختلاف معنی داری نشان نداد و میزان مواد آلی رسوبات در فصول مختلف اختلاف معنی داری داشت، این میزان در ایستگاههای مختلف اختلاف معنی داری نداشت و درصد مواد آلی در این رسوبات نسبت به مطالعاتی که در نواحی با بستر گلی صورت گرفته پائین تر است. در این مطالعه از شاخص ambi(azti marin biotic index) ، شاخصbopa(benthic opportunistic polychaet/amphipoda) و همچنین نسبت تولید به میانگین بیومس(p/b) به منظور ارزیابی سلامت اکولوژیکی منطقه ساحلی بحرکان که یکی از مناطق مهم صیادی و میادین مهم نفتی خلیج فارس به شمار می رود، استفاده گردید. نتایج این شاخص ها نشان داد، منطقه مطالعاتی ما دارای وضعیت خوب و متعادل اکولوژیکی است. مقادیر پارامترهای بیولوژیک موجودات بنتیک از جمله فراوانی ماکروبنتوزها، شاخص های تنوع و غنای گونه ای و غالبیت و شاخص bopa در فصول مختلف اختلاف معنی دار نشان ندادند (05/0(p> ولی در ایستگاه ها اختلاف نشان داد (05/0(p<. عدم وجود اختلاف معنی دار در مقادیر شاخص های ذکر شده در فصول می تواند به وضعیت آب و هوایی منطقه مربوط باشد. کلاً مناطق نیمه گرمسیری از لحاظ شرایط آب و هوایی سیستم های غیرقابل پیشگویی هستند و ممکن است از لحاظ دمایی در فصول مختلف تفاوت های چندانی نداشته باشند. میزان توده زنده 3 گروه غالب ophiuridae, nephtys sp, amphipoda براساس (وزن تر، وزن خشک و وزن عاری از خاکستر) محاسبه شد و میزان تولید ثانویه 3 گروه ذکر شده با استفاده از روش تعیین گروه های سنی اندازه گیری و مقدار تولید سالانه آنها در 3 ایستگاه انتخاب شده معادل 96/105 گرم وزن عاری از خاکستر در متر مربع در سال بر آورد گردید که این مقدار فقط 26/62 درصد کل تولید منطقه را دربر می گیرد.
پوران خدری وحید چگینی
در این تحقیق از مدل سه بعدی هیدرودینامیکی کوهرنس برای مدل سازی جریانات و بررسی آلودگی در خلیج نایبند استفاده شده است، که در آن معادلات ناویراستوکس و پیوستگی در سه بعد، و معادله های انتقال شوری و دما به روش جداسازی حل شده اند. در مدل از مختصات دکارتی برای راستای افق و از مختصات سیگما با پنج لایه برای راستای قائم استفاده شده است. داده های هواشناسی به صورت میانگین و هم چنین چهارمولفه اصلی جزرومد، m2، s2، k1 و o1 درمدل اعمال شده است. در این مدل از شبکه یکنواخت به ابعاد 79*100 با دقت 243 متر استفاده شده است. پس از تنظیم مدل و وارد کردن داده های مورد نیاز، مدل برای این خلیج اجرا شد که پس از رسیدن به حالت پایداری خروجی های مدل با مشاهدات میدانی مورد اعتبارسنجی قرار گرفت که دارای تطابق بالایی با یکدیگرمی باشند. نتایج این مدل نشان می دهد که جریانات در این خلیج عمدتا جریانات کشندی هستند ومهمترین عامل در پخش آلودگی این خلیج جریان های کشندی می باشد..
فاطمه حاتمی نصاری امیر پرویز سلاطی
در این مطالعه پارامترهای متابولیکی شامل پروتئین کل، گلوکز، کلسترول و تری گلیسرید و الکترولیت ها (کلسیم، سدیم، کلراید، منیزیم و پتاسیم) و آنزیم های کبدی (آلانین آمینوترانسفراز و آسپارتات آمینوترانسفراز) در ماهیان ماده acanthopagrus latus صید شده از خورموسی در طول مراحل مختلف چرخه تولیدمثلی مورد بررسی قرار گرفت. 15ماهی ماده (تعداد کل 120عدد) به صورت ماهانه از مهر 89 تا 90 اردیبهشت صید گردید. پس از خونگیری پلاسمای آن ها جدا شده و در فریزر 80- تا زمان آنالیز نمونه ها نگهداری شد. متابولیک ها، کلسیم، منیزیم و کلراید به روش اسپکتروفتومتری اندازه گیری شدند. میزان سدیم و پتاسیم به وسیله فلیم فتومتری تعیین شد و آنزیم ها به روش کینتیک سنجیده شدند. پروتئین کل با توسعه تخمدانی افزایش و بعد از تخم ریزی کاهش یافت. کلسترول و تری گلیسرید در طول ویتلوژنز بالاترین مقدار را در خون نشان دادند و بعد از تخم ریزی کاهش یافتند. پیک گلوکز در زمان حداکثر تخم ریزی مشاهده گردید. برای الکترولیت ها در طول چرخه تولیدمثلی a. latus اختلاف معنی داری مشاهده نشد(05/0p?). حداکثر مقدار ast در طول رسیدگی نهایی ثبت گردید. اما مقادیر alt در طول رسیدگی جنسی اختلاف معنی داری نشان نداد. بین بیشتر شاخص ها از جمله تری گلیسرید با کلسترول، پروتئین کل، کلسیم وast و بین کلسترول با پروتئین و کلسیم و بین کلسیم با پروتئین و آنزیم های ast و alt ارتباط معنی دار و مثبتی مشاهده شد. بین سدیم و کلراید نیز با کلسترول، تری گلیسرید، پروتئین، ast و alt ارتباط منفی و معنی داری مشاهده شد. این یافته ها نشان می هد که پارامترهای بیوشیمیایی می توانند به عنوان شاخص در طول روند رسیدگی جنسی استفاده شوند.
لیلا غواصی نگین سلامات
همواره مقادیر عظیمی از عوامل استرس زای شیمیایی به اکوسیستم های آبی وارد می شوند. این ترکیبات با اثر بر فرایند های زیستی آبزیان سبب بروز پاسخ ها و سازش های زیستی در این گروه از موجودات می گردند. فنانترن یکی از سمی ترین آلاینده های آلی هیدروکربن های آروماتیک حلقوی است که از طریق فاضلاب های صنعتی و صنایع مربوط به پالایش و استخراج نفت وارد محیط های دریایی می شود. در مطالعه حاضر به منظور بررسی اثرات مخرب ناشی از مواجهه ماهیان با فنانترن، ماهی هامور معمولی (epinephelus coioides) در معرض غلظت های مختلف این آلاینده قرار گرفت. بدین منظور پنج غلظت متفاوت از فنانترن در روغن نارگیل (20، 50، 100، 200 و mg/kg 400) تهیه و به صورت درون صفاقی به ماهی ها تزریق شد. نمونه های بافتی از کبد ماهی هامور معمولی در زمان های مختلف از شروع تزریق فنانترن جهت ارزیابی اثرات و پاسخ های فیزیولوژیک تهیه و مورد سنجش قرار گرفت. نتایج حاصل از این مطالعه بیانگر افزایش معنی دار در میزان فعالیت آنزیم های کبدی کاتالاز، سوپراکسید دیسموتاز، گلوتاتیون اس-ترانسفراز و نیز میزان محتوای گلوتاتیون کبدی با افزایش غلظت و مدت زمان در معرض قرارگیری ماهی هامور معمولی با فنانترن بود (0.05p<). همچنین شاخص سوماتیک کبدی، با افزایش غلظت و مدت زمان در معرض قرارگیری ماهی هامور معمولی با فنانترن، کاهش معنی داری را نشان داد (0.05p<). با توجه به افزایش میزان فعالیت آنزیم های سنجیده شده و نیز کاهش شاخص سوماتیک کبدی، مشخص شد که فنانترن بر سیستم دفاع آنتی اکسیدانی ماهی هامور معمولی اثر گذاشته و موجب تخریب سلول های کبدی در این ماهی می شود.
پروین مومنی مقدم سعید ضیایی نژاد
این مطالعهی تغذیه ای به منظور ارزیابی اثر پریبیوتیک مانانالیگوساکارید (mos) بر روی بقا، عملکرد رشد، پاسخ های ایمنی و برخی فاکتورهای خونی ماهی کپورمعمولی (cyprinus carpio)، انجام گرفت. پس از یک هفته سازگاری با شرایط پرورش، جیره پایه به صورت 4 جیره آزمایشی حاوی صفر، 05/0، 1/0 و 2/0 درصد مانان الیگوساکارید تهیه شد. هر جیره به طور تصادفی برای گروهی از ماهی با 3 تکرار با متوسط وزن اولیه 24/0±90/13 گرم اختصاص داده شد. پس از 8 هفته تغذیه ، بازماندگی در همه تیمارها بالا بود و اختلاف معنی¬داری بین آن ها مشاهده نشد (05/0p>). شاخص های رشد شامل وزن نهایی، درصد افزایش وزن (wg%) و ضریب رشد ویژه (sgr) بین تیمارهای مختلف، اختلاف معنی داری را نشان ندادند (05/0p>). fcr در ماهیان تغذیه شده با سطوح 05/0-2/0 درصد پریبیوتیک mos وضعیت بهتری را نشان داد (05/0p<). در پارامترهای ایمنی شامل سطح آلترناتیو کمپلمان، فعالیت لایزوزیم و ایمنوگلبولین تام سرم اختلاف معنی داری مشاهده شد (05/0p<) و بیشترین آن ها در ماهیان تغذیه شده با جیره حاوی 2/0 درصد mos مشاهده گردید. اگرچه اختلاف معنی داری در شمارش کلی گلبول قرمز (rbc)، هموگلوبین و mch در ماهیان تغذیه شده با mos و جیره شاهد مشاهده نشد (05/0p>) اما در شمارش کلی گلبول سفید (wbc)، هماتوکریت، mcv و mchc در ماهیان تغذیه شده با جیره های مکمل شده با mos اختلاف معنی داری مشاهده شد (05/0p<). این نتایج نشان داد که اگرچه پریبیوتیک mos در جیره کپور معمولی نتوانست پارامترهای رشد را بهبود بخشد اما مصرف خوراکی mos در سطح 2/0 درصد باعث افزایش پاسخ های ایمنی کپور معمولی و بهبود fcr شد.
فاطمه لیراوی امیرپرویز سلاطی
چکیده مراحل اولیه تکثیر و پرورش در آبزی پروری بسیار حساس است، زیرا ماهی ها نسبت به شرایط محیطی بسیار آسیب پذیر هستند. در نتیجه ارزیابی روند تکامل شاخص های دفاع آنتی اکسیدانی در مراحل اولیه زندگی ماهی حائز اهمیت می باشد. در این مطالعه فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی، gpx , cat , sod ، محتوای mda و ویتامین c در مراحل اولیه زندگی ماهی فیتو فاگ (hypophtalmichthys molitrix) اندازه گیری شد. تخم ها در زوگ های حاوی آب تازه در حال جریان با دمای 25-23 درجه قرار گرفتند. نمونه گیری در زمان های لقاح، اندام زایی، چشم زدگی، تفریخ، شروع تغذیه فعال و روز 14 و 21 پس از لقاح صورت گرفت. نمونه ها در آزمایشگاه همگن و سنجش های بیوشیمیایی به روش اسپکتروفوتومتریک اندازه گیری شدند. نتایج حاصل از فعالیت آنزیم sod افزایش معنی داری در زمان لقاح تا شروع تغذیه نشان داد اما پس از آن کاهش معنی داری در روزهای 14 و 21 پس از لقاح مشاهده شد. ارزیابی تغییرات فعالیت cat وgpx اختلاف معنی داری را در طول دوره آزمایش نشان نداد. میزان ویتامین c در طول دوره نمونه برداری کاهش معنی داری نشان داد به طوری که بالاترین میزان ویتامین c در زمان تفریخ مشاهده شد. محتوای mda افزایش معنی داری را از زمان تفریخ تا روز 21 پس از لقاح نشان داد. نتایج به دست آمده نشان داد که در این گونه فعالیت آنتی اکسیدانی در مراحل اولیه بیش از آنزیم های آنتی اکسیدانی زندگی وابسته به ویتامین c (آنتی اکسیدان هایی با وزن مولکولی پایین ) می باشد.
لاله عالمی محمد علی سالاری علی آبادی
به منظور شناسایی و تعیین ساختار و مقایسه تنوع ژنتیکی خیار دریایی holothuria parva در دو منطقه بندر بستانه و بندر دیر، روش توالی یابی ژن 16s rrna بکار رفت. به این منظور پس از نمونه برداری از ایستگاه ها، استخراج dna به روش استات آمونیوم انجام گرفت. آغازگرهای مورد استفاده با به کارگیری نرم افزار oligo7 طراحی گردید و با استفاده از آن ها واکنش های زنجیره ای پلیمراز صورت گرفت. پس از تکثیر، محصولات توسط دستگاه توالی یاب خودکار، توالی یابی شدند. بعد از تعیین توالی، آنالیز توالی ها با استفاده از نرم افزارهای chromas، bioedite، mega و dnasp انجام شد. در مجموع 417 جایگاه نوکلئوتیدی مورد مطالعه قرار گرفت که پس از بررسی در پایگاه داده ای ncbi توالی ها با ژن 16s rrna همخوانی داشتند و تعلق نمونه ها به گونهholothuria parva مورد تایید قرار گرفت. در مجموع در دو منطقه 4 هاپلوتایپ شناسایی شده که یکی از هاپلوتایپ ها در دو منطقه مشترک بوده است. بندر بستانه دارای 3 هاپلوتایپ و بندر دیر دارای 2 هاپلوتایپ بودند. تنوع هاپلوتایپی در بستانه 83% و در دیر 50% تخمین زده شد. تنوع نوکلئوتیدی در بستانه و دیر به ترتیب 007/0 و 002/0 برآورد شد. تمایز ژنتیکی (fst) ناچیز 000/0 و نرخ واگرائی (dxy) 0048/0 و جریان ژنی (nm) بالا 1874 بین دو منطقه برآورد گردید. بر اساس نتایج به دست آمده از این بررسی، احتمالا نمونه های بندر بستانه و بندر دیر از یک جمعیت یکسان هستند که به دلیل جریان ژنی بالا بین دو منطقه تمایز زیادی از هم ندارند و وجود هاپلوتایپ مشترک نیز بیانگر وجود نیای مشترک holothuria parva در دو منطقه می باشد. واژگان کلیدی: holothuria parva، خلیج فارس، تنوع ژنتیکی، 16s rrna، بستانه، دیر
لیلا عبیدی نیسی محمد تقی رونق
این مطالعه با هدف بررسی تنوع ماهیان رودخانه بهمنشیر تا مصب خلیج فارس در یک سیکل کامل جزر ومدی، و بررسی تغذیه گونه¬های غالب انجام گرفت. نمونه برداری در فصول مختلف سال از پاییز 1391تا تابستان 1392 در چهار ایستگاه با استفاده از تور انتظاری با چشمه¬های متفاوت صید گردید. درطی این مدت 420 ماهی مربوط به 11 گونه متعلق به 10 خانواده شناسایی گردیدندکه شامل: mugil abu ، johnius belangerii، acanthopagrus latus ، tenulosa ilisha، pampus argeteus، cynoglossus arel، sillago sihama، otoliths ruber،cyprines carpio ، lethrinus olivaceus، nemipterus japonicas می¬¬¬باشند در میان گونه¬های صید شده گونه بیاح در فصول پاییز و زمستان، گونه صبور در فصل بهار و گونه شانک زرد باله در فصل تابستان فراوانترین گونه¬ها می¬باشند. همزمان فاکتورهای محیطی مانند: شوری، هدایت الکتریکی، دما، اکسیژن وph مورد بررسی قرار گرفت. که بیشترین میزان شوری در فصل پاییز در وضعیت مد در ایستگاه 4 اندازه¬گیری شده است. بیشترین میانگین دما در تابستان در وضعیت مد و کمترین آن مربوط به فصل پاییز در وضعیت جزرمی¬باشد. آنالیز همبستگی بین شاخص تنوع شانون و فاکتورهای محیطی نشان داد که شوری و هدایت الکتریکی بیشترین تأثیر را بر تعداد گونه ها دارند. نتایج نشان داد که تنوع ماهیان در وضعیت مد بیشتر از وضعیت جزر می¬¬¬¬باشد. در تابستان بدلیل درجه حرارت بالا و شوری تنوع بیشتر است. جهت آنالیز رژیم غذایی، رژیم غذایی گونه¬های غالب که عبارتنداز: کفال ماهی، صبور، شبه¬شوریده و شانک مورد بررسی واقع شدند . نتایج حاصل از بررسی، نشان داد که میانگین طول کل بیاح 15/0±00/18 سانتی متر و وزن 23/2±38/70 گرم که میزان شاخص طولی نسبی روده، بیش از یک است که دال بر گیاهخواری است. شانک زرد باله میانگین طول کل 31/0± 17/14 سانتی¬متر و میانگین وزن 73/2 ± 36/48 گرم که میزان شاخص طولی نسبی روده،کمتر از یک است که دال بر گوشتخواری است. صبور با میانگین طول کل 47/0± 25/25 سانتی¬متر و میانگین وزن 65/9 ± 38/ 167 می¬باشد که میزان شاخص طولی نسبی روده،بیش از یک است که دال بر پلانکتونخواری است. در گونه شبه¬شوریده میانگین طول کل 20/0± 53/15 سانتی¬متر و میانگین وزن 56/2 ± 86/47 گرم می¬باشد میزان شاخص طولی نسبی روده،کمتر از یک است که دال بر گوشتخواری است.