نام پژوهشگر: حبیب الله بیگی هرچگانی
یاسر استواری حبیب الله بیگی هرچگانی
چکیده منابع آب زیرزمینی در کشور ایران از مهمترین منابع آب مورد استفاده در کشاورزی و شرب بشمار می آیند. این در حالی است که منابع آب شیرین در جهان محدود و توزیع آن ها غیر یکنواخت است. از همین رو جلوگیری از آلودگی زیست محیطی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. آب، هم از لحاظ کمی و هم از نظر کیفی مورد توجه است. هدف از انجام این پژوهش ارزیابی کیفیت دو آبخوان منطقه لردگان (که از دشت های مهم کشاورزی استان چهارمحال بختیاری می باشند) است. برای این منظور از آبخوان دشت لردگان تعداد 32 حلقه چاه کشاورزی و از آبخوان دشت جمال تعداد 15 حلقه چاه کشاورزی در چهار زمان نمونه برداری (خرداد، مرداد، شهریور و آبان 1389) نمونهبرداری صورت گرفت و بر اساس استانداردهای موجود مقدار آنیون ها، کاتیون ها و برخی شاخص های دیگر اندازه گیری شد. از روش های زمین آماری کریجینگ و وزن دهی معکوس فاصله برای پهنه بندی شاخصهای کیفی استفاده شد. نتایج نشان داد در آبخوان دشت لردگان میزان هدایت الکتریکی( electrical conductivity) آب را در کلاس c2 و c3 و در آبخوان دشت جمال آب را در کلاس c2 قرار می دهد. به نظر می رسد کارایی سیستم آبیاری قطره ای در منطقه دشت جمال نسبت به آبخوان دشت لردگان بیشتر است. میانگین مقدار نیترات در سال در هر دو آبخوان تقریباً ثابت و حدود mg/l 10 بود. حداکثر غلظت نیترات آبخوان دشت لردگان در چهار نوبت نمونه برداری mg/l 19 و در آبخوان دشت جمال 12 بود که کمتر از حد مجاز استاندارد سازمان بهداشت جهانی (world health organization) بوده و برای سلامتی انسان خطری ندارد. در هر دو آبخوان منطقه لردگان تمام مولفه ها در حدود استاندارد ایران و who بوده و برای آشامیدن کیفیت مناسبی دارند. در بیشتر نمونه های آبخوان دشت لردگان منیزیم کاتیون غالب و بی کربنات آنیون غالب این آبخوان و نوع تیپ نهایی آب منیزیم کلریدی است. در بیشتر نمونه های آبخوان دشت جمال منیزیم کاتیون غالب و بی کربنات و کلرید آنیون های غالب این آبخوان و تیپ نهایی آب کلسیم بی کربناتی است. براساس شاخص لانژلیر آب هر دو آبخوان در گروه رسوب گذاری متوسط قرار می گیرد. کلمات کلیدی: دشت لردگان، کیفیت آبخوان، استاندارد who، شاخص لانژلیر
الهام فتحی هفشجانی حبیب الله بیگی هرچگانی
آب زیرزمینی شهرکرد منبع اصلی تامین آب شرب ساکنان دشت شهرکرد است. تهیه نقشه های آلودگی به نیترات و فسفات آب زیرزمینی در طی فصول مختلف می تواند در مدیریت آلودگی این آبخوان مفید باشد. هدف از انجام این پژوهش (1) تعیین مناسب ترین الگوی تغییرات مکانی و روش درون یابی از بین انواع کریجینگ، کوکریجینگ و وزن دهی معکوس فاصله جهت پهنه بندی مولفه های نیترات و فسفات و بررسی نوسانات فصلی (سه فصل بهار، تابستان و پاییز) در غلظت، الگوی توزیع مکانی و در پهنه بندی این دو موافه در آبخوان دشت شهرکرد (2) بررسی صحت مدل دراستیک و سینتکس برای آبخوان شهرکرد در محیط gis و ارزیابی اثر زمان نمونه برداری نیترات و فسفات بر صحت پیش بینی مدل های دراستیک و سینتکس در آبخوان شهرکرد و (3) بررسی تغییرات در پهنه بندی غلظت نیترات و فسفات و توزیع آن ها در طی یک دوره پنج ساله بود. برای این منظور از تعداد 97 حلقه چاه کشاورزی دشت شهرکرد در چهار نوبت در سال 1389 و 1390 نمونه برداری و غلظت نیترات و فسفات اندازه گیری شد و سپس الگوی تغییرات مکانی نیترات و فسفات آب زیرزمینی بر اساس فصل و سال بررسی شد. نتایج نشان داد که مناسب ترین مدل واریوگرام برای نیترات و فسفات، کروی بود. با توجه به مقادیر r2 و rmse روش های کریجینگ و کوکریجینگ (ساده و معمولی) برای نیترات و روش کریجینگ معمولی برای فسفات به عنوان بهترین روش درون یابی تشخیص داده شد. میانگین غلظت نیترات آبخوان بین 21 تا 27 و میانگین غلظت فسفات بین 0.07 تا 0.15 میلی گرم بر لیتر در تغییر بود. میانگین غلظت نیترات و فسفات در طی سه فصل (بهار، تابستان و پاییز) به طور معنی داری تغییر کرد. برازش مدل کروی در بهار و مدل گوسی در تابستان و پاییز نشان داد که الگوی تغییرات مکانی نیترات و فسفات و دامنه تاثیر آن ها با فصل تغییر می کند. آلودگی به نیترات در آب زیرزمینی شهرکرد در پاییز به حداقل کاهش پیدا کرد و در خرداد به حداکثررسید. در پاییز حدود دو سوم آبخوان به (ویژه بخش های شمالی) دارای غلظت نیترات کمتری (بین 0 تا 20 میلی گرم بر لیتر) است. با این حال قسمت جنوبی آبخوان نسبتا آلوده است و آلودگی نیتراتی از حد استاندارد (45 میلی گرم بر لیتر ) فراتر می رود. در پاییز و احتمالا زمستان آب زیرزمینی شهرکرد حداکثر مساحت آلوده به فسفات را دارد و به تدریج در بهار از آلودگی آن کاسته و در تابستان به حداقل می رسد. ارزیابی آسیب پذیری روشی برای شناسایی نواحی مستعد به آلودگی در آبخوان ها است. نقشه های آسیب پذیری آب زیرزمینی برای نشان دادن مناطقی با بیشترین پتانسیل آلودگی طراحی شده اند. مقایسه نقشه آسیب پذیری و نقشه های هم غلظت نیترات و فسفات در طی سه فصل بهار، تابستان و پاییز آب زیر زمینی نشان داد که نتایج صحت سنجی مدل دراستیک و سینتکس تا اندازه ای می تواند وابسته به زمان نمونه برداری آلاینده (نیترات یا فسفات) باشد. به طوری که هم بستگی نیترات یا فسفات با نقشه ی دراستیک و سینتکس تفاوت معنی داری در طول سال نشان می دهند. در آب زیرزمینی شهرکرد بیشترین هم بستگی در بهار و کمترین در انتهای تابستان رخ می دهد. بنابراین در صحت سنجی مدل دراستیک و سینتکس باید به زمان نمونه برداری توجه کرد. تغییرات غلظت از سال 1385 تا 1390 نشان داد که میانگین غلظت نیترات آبخوان از 18 به 27 میلی گرم بر لیتر و غلظت فسفات از 0.05 به 0.15 میلی گرم بر لیتر افزایش پیدا کرده است. به نظر می رسد دلیل اصلی بالا بودن غلظت نیترات و فسفات در بخش جنوبی وجود تصفیه خانه شهرکرد، دامداری های فشرده، کم عمق بودن سطح ایستابی و جهت گرادیان هیدرولیکی به این سمت از دشت باشد. مقایسه ی نقشه ها در دوره مورد مطالعه نشان داد که از سال 1385 تا 1390 به مساحت هر کلاس آلوده به نیترات و فسفات افزوده شده است. در طی این دوره، از مساحت کلاس های با آلودگی کمتر کاسته شده و به مساحت کلاس های با غلظت بیشتر نیترات و فسفات افزوده شده است.
سیده سمیرا حشمتی حبیب الله بیگی هرچگانی
آب زیرزمینی شهرکرد تنها منبع اصلی تأمین آب شرب، صنعت و کشاورزی این دشت است.هدف از انجام این پروژهارزیابی و پهنه بندی کیفیت آب زیرزمینی شهرکرد برای مصارف مختلف (شرب، صنعت، آبیاری عمومی و آبیاری قطره ای) بود. در این مطالعه از 97 حلقه چاه کشاورزی طی 4 مرتبه در فصل های تابستان (تیر و شهریور) و پاییز (آبان) در سال 1389 و بهار(خرداد) در سال 1390نمونه برداری شد. دمای هر نمونه در محل نمونه برداری قرائت شد. مولفه های کلسیم (ca2+)، منیزیم(mg2+)، سدیم (na+)، پتاسیم (k+)، آهن (fe2+)، منگنز (mn2+)، کلر(cl-)، بی کربنات (-hco3) و سولفات (so42-)، ec (هدایت الکتریکی)، tds (کل جامدات محلول)، tu (کدورت)، tss (کل جامدات معلق) و ph (اسیدیته آب) اندازه گیری و شاخص های سختی کل (th)، سختی موقت (ch)، سختی دائم (nch)، قلیائیت کل (ta)، li (لانژلیه) ri (رایزنر) ، sar (نسبت جذب سدیم)، pi (نفوذپذیری)، rsc (کربنات سدیم مانده) و na% (درصد سدیم) محاسبه شدند. شاخص کیفیت آب زیرزمینی (gwqi) نیز به دو روش بررسی شد. در ارزیابی تغییرات مکانی و پهنه بندی ها از میانگین نتایج سه نوبت نمونه برداری در سال 1389 استفاده شد. تغییرات زمانی طی چهار بار نمونه برداری در خصوص مولفه های ec، tds، tss و کدورت بررسی شد. بر اساس سختی و قلیائیت، مشخص گردید آب آبخوان دشت شهرکرد خاصیت رسوب گذاری در صنایع را دارا می باشد. نمونه های آببر اساس میانگین هایli و ri به ترتیب با مقادیر 13/0- و 9/7 دارای پتانسیل خورندگی کم ومتعادل می باشد. بر اساس میانگین های ec و tds با مقادیر ?s/cm 456 و mg/l 296 آب سفره شهرکرد برای آبیاری به ترتیب در گروه نسبتاً خوب و خوب قرار گرفت. نمونه های آب خطر سدیم را برای آبیاری نداشتند. آب آبخوان شهرکرد دارای خطر متوسطی برای گرفتگی قطره چکان ها بود. میانگین شاخص gwqi در روش عددی و روش gis به ترتیب 67 و 84 شد. کیفیت آب بر اساس این دو روش به ترتیب در گروه ضعیف و خوب قرار گرفت.از آنجایی که مقدار اکثر مولفه های موثر بر gwqi در حدود استاندارد قرار داشتند بنابراین نتیجه روش بر مبنای gis قابل قبول تر بود. بر اساس نقشه های gwqi در هر دو روش از شمال به جنوب دشت کیفیت آب کاهش داشت. مولفه های tss، ph، کلسیم، منیزیم و tds بر gwqi تأثیر بیشتری نسبت به سایر مولفه ها داشتند. شاخص gwqi نسبت به tss، سدیم و کدورت حساسیت بالایی داشت. بنابراین در مطالعات بعدی این مولفه ها باید با دقت و صحت بیشتری پایش شوند. میانگین ec در خرداد و تیر نزدیک بهم و تا آبان کاهش معنی داری داشت. میانگین tds در خرداد mg/l 400 بود که با سه زمان دیگر تفاوت معنی داری داشت. میانگین tss طی زمان دارای روند کاهشی معنی داری بود. در بررسی تغییرات مکانی مدل واریوگرام مناسب برای ec و tds گوسی و برای دیگر مولفه ها کروی بود. دامنه ی تأثیر مولفه ها بین 1100 تا 3000 متر متغیر بود. پهنه بندی ها به روش کریجینگ نشان داد در قسمت جنوبی آبخوان نسبت به سایر قسمت ها مقادیر مولفه ها بیشتر است. این ویژگی به شیب هیدرولیکی آبخوان به سمت جنوب، وجود مراکز صنعتی و نیز قرارگیری تصفیه خانه فاضلاب درجنوب دشت نسبت داده شد.
اکرم عبداللهی علی اکبر فدایی تهرانی
یکی از عوارض مهم زندگی شهرنشینی و صنعتی تولید فاضلاب و ضایعات مواد مصرفی است که باید به طریقی به چرخه مواد مورد نظر برگردند. در این میان پساب و لجن فاضلاب حاصل از تصفیه فاضلاب ها از اهمیت زیادی برخوردارند. یکی از راه های بازگشت محصولات اخیر به چرخه مواد استفاده آنها به منظور آبیاری و تغذیه گیاهان است. به همین علت به عنوان منابع آبی و کودی ارزان قیمت مورد توجه قرار گرفته اند. از طرف دیگر نماتدهای انگل گیاهی خصوصاٌٌ نماتد ریشه گرهی meloidogyne javanica خسارت زیادی را به اغلب محصولات کشاورزی وارد می سازد. در این تحقیق تاثیر مصرف پساب و لجن فاضلاب بر جمعیت نماتد ریشه گرهی در گوجه فرنگی مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور تأثیر نسبت های مختلف پساب در آب آبیاری (0، 25، 50، 75 و 100% پساب) و نسبت های مختلف وزنی لجن در خاک بستر (0، 4،8 ،15و 25 %لجن در خاک بستر) روی بیماری زایی نماتد ریشه گرهی و خسارت به گوجه فرنگی ارزیابی گردید. آزمایش های پساب و لجن به صورت طرح کاملاٌ تصادفی با شش تکرار در شرایط گلخانه به صورت جداگانه انجام شد. ارزیابی نتایج 90 روز پس از تلقیح گیاهان با نماتد و با استفاده از شاخص های رشدی گیاه، میزان عناصر غذایی، پارامترهای رشد و نموی نماتد و محاسبه فاکتور تولیدمثل (rf =pf/pi) صورت گرفت. از تغییرات سلولی و بافتی ایجاد شده (اندازه و تعداد سلول غول آسا) نیز استفاده شد. نتایج به دست آمده موید تاثیر مثبت پساب در افزایش میزان رشد طولی گیاه بود ولی اثر کمتری روی پارامترهای رشد و نموی نماتد ریشه گرهی داشت کاربرد نسبت های مختلف لجن فاضلاب در خاک، علاوه بر تاثیر چشم گیر بر رشد گوجه فرنگی آلوده به نماتد، اثر کاهنده روی شاخص های رشد و نموی نماتد داشت، به نحوی که با افزایش نسبت لجن فاضلاب تعداد گال، توده تخم و تخم در توده تخم کاهش قابل ملاحظه ای نشان داد. آبیاری با پساب و استفاده از لجن فاضلاب سبب افزایش میزان نیتروژن، فسفر، کلسیم و منیزیم در اندام هوایی گوجه فرنگی تلقیح شده با نماتد meloidogyne javanica می گردد در حالی که تغییرات میزان پتاسیم بسیار اندک بود. نتایج حاصل از این تحقیق بیانگر آن است که لجن فاضلاب و پساب با تأمین مواد غذایی سبب بهبود شاخص های رشد و نموی گیاه آلوده به نماتد ریشه گرهی می شود. افزایش مذکور احتمالا موجب بالا رفتن تحمل گیاه در برابر حمله نماتد و کاهش خسارت ناشی از آن می گردد.
حجت علی دلبازی کیش حبیب الله بیگی هرچگانی
فرسایش خاک امروزه به عنوان یکی از مباحث مهم مدیریت حوضه های آبخیز در سطح ملی و جهانی مطرح می باشد. برآورد خطر کاهش خاک و توزیع فاصله ای آن یکی از عوامل کلیدی برای ارزیابی موفق فرسایش خاک است. کاهش خاک به علت فرسایش خاک را می توان با استفاده از مدل های پیش بینی مثل معادله جهانی فرسایش خاک (usle) و معادله اصلاح شده جهانی فرسایش خاک (rusle) بدست آورد. این مدل ها وابسته به پارامترهای زیادی هستند؛ یکی از مهم ترین پارامترهای استفاده شده در هر دو مدل فاکتور c است که با اثرات پوشش گیاهی و سایر پوشش های زمینی بیان می شود. برآورد پوشش زمین با استفاده از سنجش از دور و استفاده از شاخص تفاوت پوشش گیاهی نرمال شده (ndvi) صورت می گیرد. در این مطالعه ارزش فاکتور c در مدل usle برای حوضه آبخیز سینی - برجویی با استفاده از دو روش شاخص ndvi تهیه شده از تصویر ماهواره ای landsat etm+ سال 2009 (استفاده از آنالیز رگرسیونی و فرمول تئوری c = ((1-ndvi)/2) ) و روش پلات گذاری بدست آمد. در روش استفاده از شاخص ndvi نقشه نهایی فاکتور c با استفاده از معادله رگرسیونی و فرمول تئوری در ابزار spatial analysis نرم افزار arc gis 10 بدست آمد و در روش پلات گذاری از جداول و نمودارهای راهنمای ویشمایر برای برآورد فاکتور c استفاده شد. مقایسه نتایج حاصل از دو روش استفاده از شاخص ndvi و پلات گذاری با نتایج حاصل از رسوب مشاهده ای در محدوده پخش سیلاب سینی – برجویی به عنوان خروجی حوضه نشان داد که در این حوضه روش پلات گذاری نسبت به روش شاخص ndvi برآورد دقیق تری از مقدار فاکتور c بدست می دهد؛ و در روش های استفاده شده برای شاخص ndvi روش فرمول تئوری چائو و همکاران برآورد نزدیک تری از مقدار فاکتور c نسبت به روش آنالیز رگرسیونی بدست می دهد.
امید اقبالی مهدی اباد حبیب الله بیگی هرچگانی
رشد روزافزون جمعیت و توسعه ی صنعت و کشاورزی موجب استفاده چشمگیر از منابع آب زیرزمینی شده است. هدف از انجام این پژوهش ارزیابی و پهنه بندی خصوصیات آب زیرزمینی، خاک، شاخص کیفیت آب آبیاری (iwq) و ارتباط خصوصیات آب زیرزمینی و خاک بخشی از دشت خان میرزا بود. برای این منظور از 70 حلقه چاه از چاه های موجود در بخشی از دشت خان میرزا به صورت تصادفی و در یک نوبت در تابستان 1391 نمونه برداری شد. از اطراف هر چاه یک نمونه خاک مرکب نیز برداشت شد. موقعیت چاه ها و نقاط برداشت خاک با gps ثبت شد. دمای آب چاه ها در محل چاه ها اندازه گیری شد. مولفه های کیفی موثر بر کیفیت آب شامل؛ ph، ec، کاتیون ها، آنیون ها، tds، tss، کدورت، فلوراید و عناصر کمیاب (آرسنیک، کادمیم، کروم، کبالت، مس، آهن، فلوئور، سرب، بور، لیتیم، منگنز، مولیبدن، نیکل و روی) در نمونه های آب اندازه گیری شدند. خصوصیات خاک شامل؛ ph، ec، cl-، hco3-، cec، sar، esp، نیتروژن کل، فسفر کل و عناصر کمیاب (آرسنیک، کادمیم، کروم، کبالت، مس، آهن، فلوئور، سرب، بور، لیتیم، منگنز، مولیبدن، نیکل و روی) اندازه گیری و محاسبه شدند. شاخص های کیفیت آب آبیاری (iwq)، آلودگی عناصر سنگین (hpi)، کربنات سدیم مانده (rsc)، نفوذپذیری (pi) و درصد سدیم (na%) در آب محاسبه شدند. هدایت الکتریکی آب با میانگین 921/8 میکروزیمنس بر سانتی متر نشان دهنده کیفیت متوسط آب از نظر شوری بود. sar نمونه های آب با میانگین بر نفوذپذیری خاک با توجه به مقدار ec آب اثر منفی ایجاد نمی کرد. غلظتهای بور و سدیم آب پایین تر از حد مجاز آبیاری بودند. غلظت کلراید آب با میانگین 9/177 میلی گرم در لیتر در محدوده کیفیت متوسط برای آبیاری قرار داشت. فلزات سنگین در آب پایین تر از حد مجاز آبیاری و شرب قرار داشتند. 57 درصد نمونه ها دارای غلظت نیترات بالاتر از حد مجاز آب آبیاری بودند که می تواند به دلیل استفاده از کودهای نیتروژنه در کشت بهاره، زمین شناسی دشت، ورود فاضلاب خانگی و پساب کشاورزی به منابع آب زیرزمینی باشد. میانگین های sar و ec نمونه های آب در کلاس c2s1 دیاگرام ویلکوکس قرار گرفتند که برای کشاورزی مناسب اند. مدل مناسب برای واریوگرام بیشتر خصوصیات آب کروی بود. دامنه تاثیر خصوصیات آب بین 518 تا 3330 متر بدست آمد. کریجینگ معمولی برای پهنه بندی خصوصیات آب زیرزمینی و خاک بخشی از دشت خان میرزا استفاده شد. نقشه sar آب با نقشه های ec، pi، na%، cl و na آب مشابه بود. مقادیر این خصوصیات در قسمت جنوبی بخش نمونه برداری دشت بیشتر از قسمت های شمالی و غربی بود. دامنه تاثیر خصوصیات خاک از 1628 تا 8/3267 متر متغیر بود. قسمت جنوبی بخش نمونه برداری شده دشت دارای بیشترین مقدار ec و بی کربنات در محلول خاک بود. نقشه ی ec و sar آب و ec و sar محلول خاک مشابه بود. شاخص iwq با میانگین 38/4 نشانه دهنده کیفیت خوب آب برای آبیاری بود. نقشه شاخص iwq نشان دهنده کیفیت بالای آب زیرزمینی قسمت های شمالی و غربی بخش نمونه برداری شده دشت بود. میانگین hpi آب زیرزمینی 60/14 بود که زیر حد مجاز تعیین شده برای آن (100) است و نشانه ایمنی آب زیرزمینی برای استفاده شرب از نظر فلزات سنگین بود.
رضا زارعی حبیب الله بیگی هرچگانی
آلودگی خاک و تجمع فلزات آلاینده در محصولات کشاورزی یکی از مهم ترین مسایل زیست محیطی است که زندگی گیاهان، حیوانات و انسان را تهدید می نماید. هدف از این پژوهش ارزیابی و تهیه نقشه های توزیع عناصر ریزمغذی (روی، مس، منگنز، آهن، مولیبدن و بر)، برخی از آلاینده های عنصری (کادمیم، نیکل، سرب، جیوه و آرسنیک)، ارزیابی شاخص های موجود و همچنین توسعه یک یا چند شاخص برای بیان کیفیت خاک از لحاظ غلظت عناصر سمی و عناصر ریز مغذی در بخشی از دشت خان میرزا، واقع در استان چهارمحال و بختیاری است. بعد از تحقیقات میدانی 70 نمونه مرکب از خاک سطحی در عمق 20-0 سانتی-متری تهیه و موقعیت جغرافیایی نمونه ها به کمک gps ثبت گردید. برای تعیین غلظت کل و غلظت قابل جذب عناصر به ترتیب از روش هضم در اسیدنیتریک و dtpa 005/0 نرمال استفاده شدو غلظت عصاره ها توسط دستگاه جذب اتمی قرائت شدند. آنالیز داده ها توسط نرم افزار statisca صورت گرفت و بر اساس me و rmse بهترین روش پهنه بندی انتخاب و نقشه ها در محیط نرم افزار gisتهیه شدند. نتایج نشان داد که، غلظت قابل جذب و کل عناصر ریزمغذی در محدوده کفایت بود. غلظت قابل جذب عناصر آلاینده نیکل و کروم قابل تشخیص با دستگاه جذب اتمی نبود و غلظت قابل جذب سرب نیز کمتر از حدبحرانی بدست آمد که محدودیتی از لحاظ کشاورزی در این منطقه نداشت. غلظت کل و قابل جذب عناصر آلاینده آرسنیک و جیوه و همچنین غلظت کل و قابل جذب عناصر ریزمغذی مولیبدن و بر نیز در حد تشخیص دستگاه نبود. غلظت کل عناصر آلاینده (سرب، نیکل و کروم) بیشتر از حد بحرانی بدست آمد بنابراین امکان آلوده شدن لایه سطحی خاک به این عناصر در طی سال های آینده وجود دارد. با استفاده از نقشه-های پراکنش عناصر شاخص آلودگی خاک (hpi) برای غلظت قابل جذب و غلظت کل عناصر در منطقه تهیه گردید. با توجه به نتایج شاخص آلودگی غلظت قابل جذب عناصر، منطقه از نظر آلودگی به سه کلاس (آلودگی خیلی کم، کم و متوسط) تقسیم بندی شد که مناطق با آلودگی متوسط با مساحت خیلی کمی در قسمت های شرق منطقه مشاهده شدند. بر اساس شاخص آلودگی غلظت کل عناصر، منطقه از نظر آلودگی به چهار کلاس (خیلی کم، کم، متوسط و زیاد)تقسیم بندی شد که مناطق آلوده با مساحت خیلی کمی در قسمت شرق منطقه مشاهده شدند. در این مناطق شاخص آلودگی از حد مجاز آن (100) بیشتر و در بعضی نقاط حتی به 120 هم رسید که می تواند به دلیل تمرکز مناطق مسکونی و ورود فاضلاب خانگی به این قسمت از دشت باشد. نتایج بدست آمده از شاخص کیفیت خاک (soqi) حاکی از آلودگی زیاد در این منطقه بود ولی نتایج حاصل از ایـن روش با نتایـج حاصل از روش های زمین آماری و شاخص hpi مطابقت نداشت. بنابراین به نظر می رسد که این شاخص برای تعیین کیفیت خاک این منطقه مناسب نمی باشد. کلمات کلیدی: آلودگی خاک، پهنه بندی، شاخص کیفیت خاک
محمد زمانیان حسن طباطبایی
چکیده ندارد.
حبیب الله بیگی هرچگانی رحمان رحیم زادگان
در این مطالعه اثر رطوبت اولیهء خاک و بار آب بر فرآیند نفوذ، در سه بافت مورد بررسی قرار گرفت . تاثیر بافت و رطوبت اولیهء خاک بر فرآیند نفوذ معنی دار بوده ولی بار آب چندان اثری نشان نمی دهد. در هرسه بافت تاثیر رطوبت اولیه بسیار معنی داربوده و سرعت نفوذ و نفوذ تجمعی را بشدت تحت تاثیر قرار می دهد . بنابراین در اندازه گیری های صحرائی آزمایشهای نفوذ و یا محاسبهء آن بایستی به میزان رطوبت اولیهء خاک توجه نمود . از طرف دیگر می توان از تاثیر بار آب ، در آبیاری سطحی، چشم پوشید .رطوبت اولیهء خاک بر فرآیند نفوذ، و در نتیجه، پارامترهای معادلات نفوذ، بشدت موثر است . روند تغییرات پارامترهای معادلات نفوذ کوستیاکوف ، فیلیپ و کوستیاکوف - لوئیس در سه بافت مور د مطالعه بررسی شد و به تغییرات پارامترهای معادلات کوستیاکوف و فیلیپ مدل های ریاضی برازش داده شد. کاربرد مدل های ریاضی مذکور نیاز به آزمایشهای صحرائی مجدد، روی خاکهای مذکور را، در مواقع مورد نیاز، رفع و کار طراحی سیستمهای آبیاری سطحی را آسان و دقیق خواهد کرد.