نام پژوهشگر: حمیدرضا ضیایی

کمی کردن الگوی سیمای سرزمین شهر اصفهان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده منابع طبیعی 1388
  زهرا مختاری   سید جمال الدین خواجه الدین

سیمای سرزمین شهرها به واسطه ی رشد شهرنشینی و افزایش جمعیت، به سرعت در حال تغییر می باشد. این پدیده پیامدهای اقتصادی- اجتماعی و زیست محیطی متعددی در پی دارد. گسترش شهری موجب تغییرات زیر بنایی در ساختار و کارکرد اکولوژیکی سیمای سرزمین و تغییر تدریجی ساختار مکانی و الگوی سیمای سرزمین می شود. اولین گام برای ارزیابی اثرات اقتصادی –اجتماعی و اکولوژیک ناشی از تغییر الگوی سیمای شهر، کمی کردن الگوی سیمای سرزمین می باشد. تحلیل خصوصیات مکانی و ساختاری کاربری اراضی شهری در مدلسازی تغییرات مکانی-زمانی از موضوعات مهم روز می باشد. این مطالعات با توسعه رشته هایی مانند اکولوژی سیمای سرزمین بسیار گسترش یافته است. اکولوژی سیمای سرزمین، مطالعه سیمای سرزمین ها به ویژه ترکیب، ساختار و کارکرد آن هاست. سیمای سرزمین شهر اصفهان به واسطه ی رشد سریع شهرنشینی و تغییرات شدید کاربری ها به شدت تغییر یافته است. هدف این مطالعه آشکارسازی تغییرات مکانی در بازه زمانی 1334 تا 1386 می باشد. بدین منظور نقشه کاربری اراضی سال 1334 و 1386 در شش طبقه انسان ساخت، کشاورزی، فضای سبز، بایر، جاده و رودخانه تهیه شد. برای کمی کردن الگوی سیمای سرزمین از آنالیز موزاییک و آنالیز گرادیان بوسیله متریک های مکانی استفاده شد. در آنالیز موزاییک، کل پهنه شهر اصفهان در سطح کلاس و سیمای سرزمین به صورت کمی درآمد. برای انجام آنالیز گرادیان دو ترانسکت در جهت شمال-جنوب و شرق-غرب با عبور از مرکز شهر، هدایت شد. برای محاسبه متریک ها در طول ترانسکت ها از روش پنجره متحرک استفاده شد. نتایج حاصل از آنالیز موزاییک در سطح کلاس نشان داد، در این بازه زمانی درصد عوارض انسان ساخت به شدت افزایش یافته و در مقابل درصد اراضی کشاورزی و اراضی طبیعی مانند مراتع و اراضی بدون کاربری کاهش یافته است. علاوه بر تغییرات در درصد کاربری های اراضی، اندازه و شکل کاربری ها نیز به شدت دستخوش تغییرات شده است. به طور کلی در سطح سیمای سرزمین اندازه لکه ها کوچک تر و شکل آنها نامنظم تر، ساختار سیمای سرزمین ریز دانه تر و سیمای سرزمین تکه تکه تر و بی نظم تر شده است. نتایج حاصل از مقایسه ترانسکت ها در بازه زمانی مورد مطالعه نشان داد، گرادیان تغییرات کاربری ها و متریک ها در سال1334 روند قرینه تری نسبت به سال 1386 دارد. بدین ترتیب که حاشیه های ترانسکت را ترکیب اراضی کشاورزی و بایر و مرکز آن را اراضی انسان ساخت اشغال کرده است. مقایسه مقادیر متریک ها در طول ترانسکت ها نشان داد، الگوی سیمای سرزمین شهر در مرکز شهر تغییر چندانی نکرده است و تغییرات به سمت حاشیه ها بسیار شدیدتر می باشد. به طور کلی، میانگین اندازه لکه و انحراف معیار اندازه لکه در حواشی ترانسکت بیشتر است و بالعکس تراکم لکه و تراکم حاشیه در مرکز شهر مقادیر بیشتری دارد. این مطالعه نشان داد، کمی کردن الگوی مکانی شهر اصفهان بوسیله متریک ها و آنالیز گرادیان امکان پذیر است و موقعیت مرکز شهر بوسیله ی چند متریک قابل تشخیص می باشد.

استفاده از روش ارزیابی چند معیاره در محیط gis برای زون بندی منطقه ی ناژوان در شهر اصفهان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده مرتع و آبخیزداری و شیلات و محیط زیست 1389
  زهرا سادات موسوی   علیرضا میکاییلی تبریزی

اراضی ناژوان با وسعتی در حدود 1200 هکتار در بخش غربی شهر تنها باقیمانده ی فضای سبز متمرکز حاشیه ی شهر اصفهان است که به مثابه ریه ی محیط زیستی شهر می باشد. با توجه به ارزش بالای محیط زیستی منطقه ی سبز ناژوان برای شهر اصفهان و نیز به لحاظ توانایی های بالقوه آن برای تفرج، در این مطالعه سعی شده است که منطقه برای دو هدف حفاظت و تفرج زون بندی گردد. پس از تعیین اهداف (حفاظت و تفرج)، معیارهای موثر بر آن ها تعیین گردیدند. معیارهای موثر در تفرج شامل نزدیکی به آب، نزدیکی به جاده، نزدیکی به جاذبه ها، نوع کاربری، نزدیکی به امکانات و نزدیکی به تأسیسات هستند که تنها چهار معیار اول برای تعیین ارزش حفاظتی مورد استفاده قرار گرفتند. سپس هر یک از معیارها با استفاده از چهار روش وزن دهی جمع رتبه ای، عکس رتبه ای، تکنیک ساده ی درجه بندی چندصفته و مقایسه ی دوبه دویی وزن دهی گردیدند. برای روی هم گذاری لایه ها بایستی تمامی نقشه ها در یک قالب پیوسته استاندارد شوند که در این مطالعه از منطق فازی برای استانداردسازی استفاده گشته است. با روی هم گذاری نقشه های استانداردشده وزن دار توسط روش wlc، نقشه های متناسب برای هر یک از اهداف تفرجی و حفاظتی تهیه گردیدند. با استفاده ازتکنیک mola، نقشه های تناسب تفرجی و حفاظتی برای تولید نقشه ی زون بندی رویهم گذاری شده که در ادامه هر یک از زون های تفرجی و حفاظتی به سه کلاس تناسب طبقه بندی گردیدند. نقشه ی زون بندی فراهم شده از روش مقایسه ی دوبه دویی با نقشه های زون بندی بدست آمده از سایر روش های وزن دهی، دارای اختلاف قابل مشاهده می باشد که علت را می توان در دامنه ی وزنی معیارها، توزیع وزنی معیارها، درجه ی سهولت و مقدار زمان مصرفی برای پاسخگویی به پرسش های هر یک از روش های وزن دهی، مقدار آشنایی و تجربه ی کارشناسان با این روش ها جستجو کرد. سه نقشه ی زون بندی حاصل شده از سه روش جمع رتبه ای، عکس رتبه ای، تکنیک ساده ی درجه بندی چندصفته دارای مشابهت در نتایج می باشند که این صحت نتایج بدست آمده را نشان می دهد. علت استفاده از چندین روش وزن دهی نیز تعیین صحت نتایج می باشد.

ارزیابی تنش شهری و ارائه راهکارهای مدیریتی برای آن
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی 1391
  آزاده طهماسبی عیسوند   سید محمود عقیلی

چکیده شهرها تنها خیابان هایی نیستند که برای رفت و آمد ساخته شده باشند، بلکه محل تعامل شهروندانی هستند که در آن زندگی می کنند و نیازهای متفاوت اقتصادی، اجتماعی، معنوی و نظیر آنها در شهر برطرف می گردد. از این رو نه تنها کمبود امکانات و عدم پراکنش یکنواخت آنها می تواند زمینه ساز ایجاد تنش در محیط شهری گردد، بلکه چگونگی چینش امکانات، خدمات و منابع اقتصادی در شهرها و توجه به معیارهای اجتماعی مانند مشارکت در کارهای محله، ارتباطات خوب با خانواده و همسایگان، حس تعلق به محله و شهر محل سکونت نیز از عوامل دخیل در بالا بردن سطح رضایت مردم از زندگی شهری هستند. ارزیابی تنش شهری مفهوم جدیدی است که می تواند در این موضوع سودمند باشد و با استفاده از آن طی مقایسه شرایط موجود با یک شرایط استاندارد به کمک نقشه ها، مناطق دارای تنش را مشخص و نهایتا این امکان فراهم می شود که راهکارهای مدیریتی لازم برای کاهش یا برطرف کردن تنش های موجود ارائه گردند. شرایط استاندارد در این تحقیق از بررسی منابع مختلف درباره شرایط بهینه زندگی در شهر و تلفیق آنها در قالب معیارهای اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی به دست آمد. در تحقیقی که با موضوع ارزیابی تنش شهری در شهر گرگان صورت گرفت از gis و رهیافت ارزیابی چند معیاره (mce)، برای تعیین و نمایش مناطق دارای تنش بر روی نقشه شهری استفاده گردید. پس از تهیه لایه mce و مقایسه آن با شرایط واقعی درون شهر مشاهده گردید که این نتایج تطابق کاملی با واقعیت درون شهر ندارد. به عنوان مثال، در حالی که طبق نتایج حاصله از آزمایشاتی که توسط محققین دیگر بر روی کیفیت آب آشامیدنی گرگان صورت گرفته است قسمت شمالی شهر مانند محله جوادیه و سرچشمه دارای پائین ترین کیفیت آب آشامیدنی هستند اما طبق نظرسنجی صورت گرفته کیفیت آب آنها نسبت به بقیه محلات درحد متوسط تا خوب عنوان شده است. این تفاوت در تفسیر واقعی وضع موجود می تواند در نتیجه فقر آموزشی مردم در زمینه استانداردهای زندگی باشد. از این رو دو سناریو 1- مطابق با واقعیت 2- مطابق با نظرسنجی از مردم فراهم گردید. البته تفاوت در نتایج دو سناریو تنها در بررسی معیارها به چشم می آید ولی ترتیب افزایشی ارزش mce در دو سناریو یکسان است. همان گونه که نتایج mce واقعی نشان می دهد که ارزش mce در نواحی بافت قدیم شهر با 196 کمترین مقدار را در مقایسه با نواحی دیگر دارد و این موضوع نشاندهنده ضریب تنش بالاتر در این نواحی است. گسترش جدید شهر با ارزش 206 در رتبه دوم و بافت حاشیه شهر با 216 دارای بالاترین مقدار ارزش mce و به بیان دیگر کمترین مقدار تنش در شهر گرگان است. ارزش mce طبق نظر مردم در بافت قدیم شهر193 در گسترش جدید 216 و در بافت حاشیه 224 می باشد که بالاترین تنش را در بافت قدیم و کمترین را در بافت حاشیه نشان می دهد. با توجه به چند وجهی بودن ارزیابی تنش شهری و احتیاج به بررسی شهر با استفاده از معیارهای چندگانه و همچنین با مشاهده نتایج حاصل از تحقیق، می توان این گونه نتیجه گیری کرد که رهیافت ارزیابی چندمعیاره روش مناسبی برای ارزیابی تنش شهری بوده است. بالا بردن کیفیت آموزشی مدارس، انتقال مشاغل تجاری و اداری عمده مانند صنعت مبلمان، فرش و مراکز اداری به حاشیه شهر، افزایش سطح سرانه فضای سبز شهری و تلاش در جهت کاهش ترافیک از جمله راهکارهای پیشنهادی است که برای کاهش تنش های شناسایی شده در شهر گرگان ارائه شدند. واژگان کلیدی: ارزیابی تنش شهری، رهیافت ارزیابی چند معیاره، سلامت شهری، شرایط بهینه زندگی

واقع گرایی اخلاقی با تأکید بر آراء مک داول
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده الهیات 1391
  سمیه ربیعی   حمیدرضا ضیایی

این رساله توسعا به واقع گرایی اخلاقی، که یکی از مهمترین مباحث مطروح در فرا اخلاق است، می پردازد. اصطلاح واقع گرایی در معانی متفاوتی به کار رفته و در حوزه های مختلف وجودشناسی، معرفت شناسی و دلالت شناسی کاربرد دارد. این نوشتار صرفاً واقع گرایی را از منظر وجود شناسانه بررسی می کند. واقع گرایی در حوزه اخلاق به رویکردی اطلاق می شود که خاصه های سبک اخلاقی را خصوصیات واقعی امور یا افعال و جزئی از اثاثه عالم خارج می داند و بر آن است که پاسخ پرسش های اخلاقی مستقل از ما و اندیشه ما درباره آنهاست. بنا بر این دیدگاه نظریات اخلاقی باورهایی هستند که صدق یا کذب آنها را می توان براساس اموری در جهان پیرامون تعیین کرد و پاسخ صحیح به مسائل اخلاقی "در گرو کشف ارزشی است که از قبل در عالم خارج و جود داشته است". این نگرش، که در آن ارزش های اخلاقی صحیح به جای جعل باید کشف شوند، در نهایت ایده واقع گرایی اخلاقی را در پی خواهد داشت، که واقعیت های اخلاقی را موجود و آنها را مستقل از هرگونه تصمیم گیری و داوری اخلاقی می داند و معتقد است که رسیدن به صدق و کذب آنها نیز از همین طریق امکان پذیر خواهد بود. هدف نیز در این رویکرد رسیدن به این حقایق اخلاقی است. به بیانی دیگر، واقع گرایی اخلاقی آراء اخلاقی را صدق و کذب پذیر و معرفت بخش می داند و گزاره های اخلاقی را حاکی از واقعیتی در عالم خارج می داند، نه اینکه آنها تنها گزاره هایی بیانگر احساسات و عواطف ما باشند. فصل سوم از این نوشتار اختصاص دارد به آنچه مور درباره طبیعت گرایی و نقد آن مطرح کرده است. مهمترین ایراد او به طبیعت گرایان این است که آنها برخلاف کوششی که داشته اند نتوانسته اند تعریف درستی از خوبی ارائه دهند و این پرسش که خوبی چیست همچنان به صورت پرسش گشوده ای باقی مانده است. بخش دوم از همین فصل به بررسی رأی مکی، یکی از فیلسوفان غیر واقع گرای معاصر، و ایرادهایی که او به واقع گرایی وارد کرده است می پردازد. او معتقد است که چون خاصه های اخلاقی در جهان پیرامون وجود ندارند، هر حکمی که درباره آنها صادر شود ناموجه و از اساس اشتباه است. تنها می توانیم به نحو بین الاذهانی درباره این امور بحث کنیم. جان هنری مک داول فیلسوف اخلاقی است که معتقد به غیر طبیعت گرایی یا نا طبیعت گرایی، یکی از شاخه های واقع گرایی، است و در این زمینه مباحث مهمی را مطرح کرده است. پس از مور که درصدد رفع مشکلات طبیعت گرایی برآمده بود، مک داول نیز سعی بر این داشت که نظریات تکمیلی ای در این زمینه ارائه دهد. در فصل چهارم با هدف آشنایی بیشتر با مک داول، علاوه بر ارائه برخی از مهمترین نظریات او، از جمله حساسیت گرایی و فضیلت گرایی و نقد تجزیه پذیری، پاسخ او به مکی در ردّ انتقاد او به واقع گرایی به تفصیل آمده است.

نقد و بررسی شهودگرایی اخلاقی کلاسیک: «با تأکید بر آرای جورج ادوارد مور و دیوید راس»
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده علوم انسانی 1391
  عادل متکلمی آذر   حمیدرضا ضیایی

شهودگرایی اخلاقی مجموعه نظریاتی است که در تاریخ فلسفه پیشینه ای کهن دارد. اما با کتاب «مبانی اخلاق» مور در آغاز قرن بیستم روایت جدیدی از آن در فلسفه اخلاق صورت بندی شد. به طور کلی درباره صورت خاصی از شهودگرایی که بازتابنده فهم متعارف اخلاقی است توافق وجود دارد. و این امر ناشی از پیش فرضی است که شهودگرایان به آن باور دارند: شهود. مور و راس نماینده شهودگرایی کلاسیک اخلاقی هستند. مطابق با نظر مور، اگر مفهومی چون «خوبی» را با یک خصوصیت طبیعی تعریف کنیم، همواره با پرسش گشوده ای مواجه هستیم که از خوبی خود آن خصوصیت سوال می کند. مور این نحوه استدلال را «استدلال از راه پرسش گشوده» می نامد و با آن درصدد طرد هر نوع طبیعت گرایی است؛ بنابر نظر مور، در هر تعریف طبیعت گرایانه ای از مفهومی مانند «خوبی» ما با یک مغالطه روبه رو هستیم؛ که مور نام آن را «مغالطه طبیعت گرایانه» می نهد. از نظر مور، معنای مفهوم «خوب» بدیهی، غیرقابل تعریف، و قائم به خود است. او معتقد است که خصوصیات اخلاقی در جهان خارج و مستقل از ما وجود دارند و اگرچه شبیه هیچ یک از خصوصیات طبیعی نیستند، اما بخشی از اسباب و اثاثیه جهان محسوب می شوند. او راه کشف آن ها را شهود می داند. شهود مدنظر مور و راس شهودی است: بدیهی، غیراستنتاجی، و خطاناپذیر. بر همین مبنا، انتقادات بسیاری به نظریه شهودگرایی کلاسیک مور و راس وارد شده است. اهتمام ما در این پایان نامه در جهت تبیین و بررسی شهودگرایی کلاسیک مور و راس است. در مجموع با وجود نقدهایی که به دستگاه اخلاقی راس می توان وارد کرد، مدل اخلاقی او می تواند کارآمد باشد، زیرا نگاهی تکثر گرایانه به اخلاق دارد و آرای او با شهودهای ما بیش تر سازگار است. علاوه بر این، راس نگاهی وظیفه گرایانه دارد و می کوشد سنت وظیفه گرایانه را با سنت نتیجه گرایانه جمع کند. به طور کلی، روح حاکم بر فلسفه راس در حوزه اخلاق عملی تر است و آراء او مدل خوبی برای تنظیم مناسبات و روابط در حوزه اخلاق است. و توان آن را داراست که در سیاق های مختلف با کمک شهودهای اخلاقی به کار گرفته شود تا ما را به داوری اخلاقی موجه برساند. کلید واژه ها: شهودگرایی اخلاقی، بدیهی، اخلاق وظیفه گرا، جورج ادوارد مور، دیوید راس.

مقایسه نظریه عدالت در آرا فارابی و جان رالز
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1390
  مریم شادی   حمیدرضا ضیایی

مهمترین و یا حداقل یکی از مهمترین دغدغه های پیامبران، حکمای الهی، متفکران و فلاسفه سیاسی و اجتماعی ، یافتن حقیقت عدالت در عرصه زندگی اجتماعی انسان و تلاش برای ارائه راهکارهایی برای تحقق آن بوده است. از این رو هر فیلسوف سیاسی و اجتماعی از آغاز تاکنون برای بنیانگذاردن فلسفه سیاسی - اجتماعی خود مدعی کشف حقیقت عدالت مطابق با تلقی و تعریف خود از آن بوده و به تبع آن به تجویز سیاستها و برنامه هایی برای تحقق عملی آن در زندگی اجتماعی پرداخته است. ابونصر فارابی و جان رالز دو تن از این فیلسوفان هستند که هر یک به نوعی در کشف حقیقت عدالت گام برداشته اند. بین فلاسفه معاصر، جان رالز از جمله کسانی است که درباره رابطه عدالت و آزادی مباحث مبسوطی ارائه نموده و تلاش دارد تا این دو مفهوم را همساز نماید. از دید وی عدالت از درون آزادی سر برمی آورد. نظریه عدالت رالز به معنای انصاف، شامل دو اصل است که اصل اول و مقدم آن، تصدیق حق مساوی همگان برای برخورداری از آزادی های اساسی است. نظریه عدالت رالز به مثابه مهمترین نظریه در فلسفه سیاسی معاصر در جهت ابتنای نظام عدالت محور شمرده می شود. این نظریه بر آن است تا اثبات نماید؛ نظامی عادلانه شمرده می شود که دارای دو مشخصه آزادی و تمایز باشد. بر اساس اصل آزادی، نظام مبتنی بر این نظریه موظف است از آزادی های اساسی، حقوق سیاسی و اجتماعی آحاد جامعه مانند آزادی اندیشه و بیان، حق رأی و مشارکت در تعیین سرنوشت و حق دستیابی به مناصب اجتماعی و سیاسی حمایت نماید و بر اساس اصل تمایز، زندگی حد اقلی را برای طبقه محروم جامعه فراهم نماید.از سوی دیگر فارابی نیز به ارائه تصویری از عدالت در اجتماع فاضله خود می پردازد. فارابی در تعریف عدالت و تلقی خود از آن اساسا تحت تاثیر فلسفه افلاطونی است.

سازگاری از نظر ویلیام کی.فرانکنا
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1391
  رضا کریم نژاد   حمیدرضا ضیایی

فلسفه با همه وسعت معنایی که پیدا کرده،به هرحال تلاش برای کشف حقایقی است که فیلسوف در ظرف موضوع موردنظر بدان ها التفات دارد.این یکی از وجوه اشتراک همه فلاسفه و همه فلسفه هاست.امّا در این راه با توجه به مبادی و خاستگاه های مختلف، موضوع فلسفه تفسیر پیدا می کند و هرکدام متناسب با خود ملاکی را در راه آن هدف می طلبد. فلاسفه، در همه زمان ها و با همه قضاوت هایی که داشته و دارند،همواره در جستجوی حقیقت بوده اند. حتی آن گروه از متفکرانی که ظاهرا در نفی حقیقت یا نفی امکان دستیابی به حقیقت قلم فرسایی کرده اند خواسته و ناخواسته به دنبال همان گوهر بوده اند، وگرنه آرایی که ارائه می دهند چه معنایی خواهد داشت؟ هیچ انسانی و به طریق اولی هیچ فیلسوفی نمی تواند در نسبیت مطلق زندگی کند. جهان اندیشه را با شک و تردید نمی توان محصور نمود. شک کردن تنها یکی از راه های اصلی و مقدس رسیدن به وادی حقایق است و اگر بیش از این بدان استناد شود تنها محصولی که به بار می آورد نه حیرت،که سردرگمی است. نگاهی به آرا و نظریات متفکرانی که از شروع تدوین اندیشه به سوفسطایی یا شکاک شهرت یافته اند نشان می دهد که همه آنان با توسّل به برخی ناکامی ها و ناتوانی های ذهن در کشف بعضی حقایق، حکم کلی بر نفی مطلق توان بشر در دسترسی به حقایق کرده اند و حال آنکه همه این ها احکامی برای نشان دادن گوشه هایی از همان حقایق عالم است، حتی حقیقتی مثل اینکه ذهن بشر از دسترسی به حقیقت ناتوان است. همان تاریخ اندیشه ها باز نشان می دهد که هردو روی این سکّه در گذر زمان با حفظ هویت اصلی خود(یعنی اصرار در دستیابی به حقیقت، و ناتوانی انسان در کشف حقایق) به مرور تحول پیدا کرده و به اشکال مختلف عرضه شده است. شاید این داستان زندگی فکری بشر است و همواره نیز با او همراه باشد.

آشکارسازی تغییرات پوشش اراضی اصفهان با استفاده از سنجش از دور و gis
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده منابع طبیعی 1387
  سامره فلاحتکار   علیرضا سفیانیان

در سال های اخیر، داده های سنجش از دور و سامانه اطلاعات جغرافیایی در شناسایی و آنالیز تغییرات کاربری و پوشش اراضی به طور وسیع به کار گرفته می شوند. آشکار سازی صحیح تغییراتِ اشکال سطح زمین، درک بهتری از ارتباط و واکنش بین انسان و پدیده های طبیعی جهت مدیریت بهتر منابع را فراهم می کند. روش های مختلفی برای آشکار سازی تغییرات کاربری و پوشش اراضی وجود دارد، برخی از این روش ها عبارتند از مقایسات بعد از طبقه بندی، طبقه بندی سری های داده های چند زمانه، آنالیز مولفه اصلی، تفاضل و نسبت تصویر زمانی، آنالیز برداری تغییر، آنالیز مخلوط طیفی وآنالیز رگرسیون. مقایسه پس از طبقه بندی یکی از موثرترین روش های آشکارسازی تغییرات است. هدف این بررسی، آشکارسازی تغییرات پوشش اراضی اصفهان است. عکس های هوایی با مقیاس 1:50000 مربوط به سال 1334 و تصاویر ماهواره ای mss، tm و etm+ ماهواره لندست به ترتیب مربوط به سال های 1351، 1369 و 1380برای تهیه نقشه های پوشش اراضی و بررسی روند تغییرات به کار گرفته شد. جهت کامل کردن دوره بررسی تغییرات، نقشه پوشش اراضی توسط مدل ca مارکوف برای سال 1385 پیش بینی شد. برای انجام تحقیق، ابتدا تمامی عکس های هوایی و تصاویر ماهواره ای با معادله چند جمله ای درجه یک به روش نزدیک ترین همسایه تصحیح هندسی شدند.rmse عکس های هوایی بین 1/0 تا 45/0 پیکسل و rmse تصاویر mss، tm و etm+ به ترتیب 73/0، 68/0 و 6/0 پیکسل به دست آمد. عکس های هوایی با استفاده از رنگ، تن، الگو، شکل، موقعیت و پدیده های مختلف تفسیر چشمی شدند. هر یک از تصاویر ماهواره ای با استفاده از تباین خطی و تعدیل هیستوگرام اصلاح شدند. از فاکتور شاخص بهینه برای ساخت بهترین تصویر رنگی کاذب استفاده شد، این شاخص بهترین باندها را بر اساس حداکثر واریانس و حداقل همبستگی شناسایی می کند. به منظور طبقه بندی تصاویر از روش طبقه بندی هیبرید که ترکیبی از دو روش طبقه بندی نظارت شده و نظارت نشده است استفاده شد. از شاخص ndvi و آنالیز مولفه اصلی برای جدا کردن برخی از لایه های پوشش اراضی با تعریف حد آستانه مناسب استفاده شد. در نهایت نقشه ی پوشش اراضی در 5 طبقه تهیه شد که عبارت بودند از کوه، اراضی بایر، شهر، پوشش سبز و دشت سیلابی. برای برآورد صحت تمامی نقشه ها از ماتریس خطا استفاده شد. ضریب کاپای نقشه های پوشش اراضی تولید شده از عکس های هوایی و تصاویر mss، tm و etm+ به ترتیب عبارتند از 98/0، 90/0، 93/0 و 92/0. سپس، ماتریس تغییرات از طریق مقایسه نقشه پوشش اراضی هر سال و با نقشه های سال بعد تولید شد. برای آشکارسازی تغییرات از روش مقایسه بعد از طبقه بندی استفاده شد. زنجیره مارکوف برای مدل سازی تغییرات پوشش و کاربری اراضی به طور وسیع استفاده می شود. مدل ca مارکوف قادر است که تغییرات پوشش و کاربری اراضی از یک زمان به زمان دیگر را توصیف کند و این به عنوان پایه ای برای تغییرات آینده استفاده می شود. در این مطالعه از مدل ca مارکوف برای پیش بینی نقشه های سال 1369 و 1380 استفاده شد و سپس این نقشه ها با نقشه های پوشش اراضی سال 1369 و 1380 به دست آمده از روش هیبرید مقایسه شدند تا توانایی مدل ca مارکوف در پیش بینی تغییرات پوشش اراضی مطالعه شود. در نهایت نیز نقشه پوشش اراضی سال 1404 با استفاده از مدل ca مارکوف پیش بینی شد. نتایج آشکارسازی تغییرات نشان می دهد بیشترین توسعه مناطق شهری بین سال های 1351 تا 1369 با گسترش متوسط 571 هکتار در سال و کمترین رشد آن بین سال های 1334 تا 1351 با مساحتی حدود 324 هکتار در سال، رخ داده است. اما طی سال های 1334 تا 1351، پوشش گیاهی با کاهش متوسط سالانه 1263 هکتار، بیشترین تخریب نرخ تبدیل و تغییر را داشته است. نتایج مدل مارکوف ماتریسی است که احتمال تغییرات را از هر طبقه پوشش یا کاربری اراضی به سایر طبقات را در آینده نشان می دهد. به منظور پی بردن به صحت نقشه-های پیش بینی شده و به دست آوردن اعتبار پیش بینی مدل ca مارکوف از 3 روش جدول توافق و عدم توافق، آزمون نکویی برازش و محاسبه ماتریس خطا استفاده شد. نتایج مولفه های توافق و عدم توافق نشان می دهد که توافق نقشه های سال 1369 (نقشه پوشش اراضی به دست آمده از روش هیبرید و نقشه ی پیش بینی شده توسط مدل ca مارکوف) 60/0 و عدم توافق آنها 39/0 است. این نتایج برای توافق کلی نقشه های 1380 برابر 69/0 و عدم توافق برای این دو نقشه 31/0 است. در آزمون نکویی برازش فرض صفر اینگونه تعریف می شود که اختلاف معنی داری بین مساحت های مشاهده شده (مساحت های به دست آمده از روش هیبرید) و مساحت های پیش بینی شده (مساحت های پیش بینی شده از مدل ca مارکوف) وجود ندارد. فرض صفر بیان می دارد اختلافات مذکور در سطح 05/0 معنی دار است. با انجام آزمون نکویی برازش و محاسبه ?2 و مقایسه آن با ?2 جدول در سطح 05/0 با درجه آزادی 4، فرض صفر رد شده و فرض یک (یعنی اختلاف در نتایج دو روش مذکور) پذیرفته می شود. ?2 محاسبه شده برای نقشه های پیش بینی شده سال 1369 و 1380 به ترتیب 25642 و 36915 است که در سطح 05/0 و درجه آزادی 4، ?2 جدول 711/0 است بنابراین فرض صفر رد می شود. برای محاسبه ضریب کاپا و دقت کلی تمامی نقشه های پوشش اراضی، نقاط کنترل زمینی استفاده شد، سپس ماتریس خطا برای نقشه های پوشش اراضی تولید شده با روش هیبرید و مدل ca مارکوف محاسبه شد. ضریب کاپای محاسبه شده برای نقشه های پیش بینی شده ی سال های 1369 و 1380 به ترتیب 64/0 و 84/0 است، که آن کمتر از نقشه های تولیدی به روش هیبرید با ضریب کاپای 93/0 برای سال 1369 و 92/0 برای سال 1380 است. در نهایت، ما می توانیم نتیجه بگیریم که اگر فرایند تغییر پوشش اراضی ثابت باقی بماند، مدل ca مارکوف تغییرات پوشش اراضی را با اعتباری برای 17 سال بعد پیش بینی می کند که توافق نقشه پیش بینی شده با نقشه واقعی کمتر از 70 درصد است.

کاربرد تصاویر ماهواره ای و تکنیک gis در تهیه نقشه کاربری اراضی اصفهان بزرگ
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده منابع طبیعی 1387
  روزیتا فاضلی عطار   علیرضا سفیانیان

با توجه به اینکه شهرنشینی فرایند اجتناب ناپذیری است می توان با برنامه ریزی کاربری اراضی شهری و آمایش سرزمین رشد مناطق شهری را در مناسب ترین جهت هدایت کرد تا ضمن برآورده شدن نیازهای ساکنان شهرها، منابع طبیعی، اراضی اطراف شهرها و زمینهای کشاورزی نیز حفظ گردند. در دنیا بخصوص در کشورهای در حال توسعه در زمینه کشاورزی و محیط زیست، دسترسی به اطلاعات پایه، دستورالعمل تهیه و بهنگام سازی آنها با استفاده از فن آوریهای نوین سنجش از دور و gis جهت برنامه ریزی و مدیریت کارآمد این منابع حیاتی می باشد. یکی از لایه های اطلاعاتی بسیار مهم بخصوص در مطالعات و تحقیقات بنیادی زمینه های فوق، لایه کاربری اراضی شهری در شرایط کنونی می باشد که می بایست شناختی دقیق از کم وکیف کاربریهای مختلف موجود در مناطق شهری مورد مطالعه ارایه نماید. داده های سنجش از دور با توجه به دارا بودن دید وسیع و یکپارچه، هزینه و زمان کم واستفاده از طیف های مختلف امواج الکترومغناطیسی پتانسیل بالایی برای تهیه نقشه های به روز کاربری و پوشش اراضی شهری دارند. روشهای متفاوتی نیز در زمینه تهیه نقشه کاربری اراضی با استفاده از تصاویر ماهواره ای گزارش شده است که هر کدام از آنها دارای مزایا و معایبی هستند. شهر اصفهان یکی از شهرهای بزرگ ایران است که رشد بسیار سریعی داشته و سومین شهر بزرگ کشور از نظر جمعیت (پس از تهران و مشهد) است. باتوجه به مطرح شدن بحث اصفهان بزرگ در بحث مدیریت شهری، ضرورت دارد که در محدوده اصفهان بزرگ برای انواع اراضی برنامه ریزی دقیق به عمل آید و این مهم بدون داشتن نقشه کاربری اراضی به روز با مقیاس مناسب امکان پذیر نخواهد بود. نقشه بدست آمده می تواند مورد استفاده بسیاری از بخش ها نظیر شهرداری، استانداری، منابع طبیعی، مسکن وشهرسازی، جهادکشاورزی و ... قرار گیرد. در این پژوهش ازداده های سنجنده aster برای تهیه نقشه کاربری اراضی شهری اصفهان بزرگ استفاده گردید. به این منظور از تکنیک های مختلف (طبقه بندی نظارت شده، نظارت نشده، استفاده از ارزش های رقومی تصاویر، مدل v-i-s و شبکه عصبی مصنوعی) برا ی طبقه بندی تصویر مورد نظر استفاده شد. تکنیک های مورد استفاده از لحاظ صحت و میزان کارآیی در تفکیک کاربری های مختلف ارزیابی و با یکدیگر مقایسه شدند. نتایج حاصله نشان داد هنگامیکه نیاز به تفکیک طبقات عمده کاربری اراضی باشد، تکنیک هایی مانند استفاده از ارزش های رقومی تصویر و شبکه عصبی مصنوعی می توانند مفید باشند. درصورتیکه هدف از انجام مطالعه تهیه نقشه ای با طبقات ریزتر و دقیق تری از کاربری اراضی باشد، مدل v-i-s کارآیی بالاتری خواهد داشت. بنابراین با تهیه نقشه کاربری اراضی و استفاده از داده های به روز و دقیق از وضع موجود شهر می توان به ارایه نتایج و تصمیمات بهتر، در حل مسایل شهری پرداخت.

اخلاق هنجاری از دیدگاه امام علی (ع)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده علوم انسانی 1393
  پوریا برزعلی   حمیدرضا ضیایی

با توجه به دادههای تاریخی بدون شک حضرت امیرالمومنین)ع( انسانی نبودند که به جهان یک بعدی نگریسته و درنتیجه تنها یک راه را برای خود و دیگران در اخلاق توصیه نمایند، البته اگر چنین میشد کار را برای بسیاری از محققان علوم انسانی و تربیتی راحتتر میکردند اما از آنجایی که جهان ما دو بُعد مادی)این جهانی( و اُخروی)آن جهانی( دارد بدون شک با یک نگاه یک بعدی به سراغ آن رفتن انسان را در جایی از یکی از این دو جهان متضرر می کند، یا باید همچون مادی گرایان صرف به جهان ماده دل بست یا همچون برخی تارکان دنیا دست از اصلاح امور دنیا و بندگان خدا کشید و تنها در انتظار مرگ و زندگی پس از آن بود. بدون تردید بین غایتگروی خاص ایشان که با نوعی خودگروی اما با توجه به سنجش غایت در جهان آخرت همراه است و رضایت الهی را به دنبال دارد با وظیفه گروی و فضیلت گرایی ایشان ارتباط معناداری وجود دارد. اما این ارتباط از سوی هیچ یک از دانشمندان علم اخلاق به روشنی مورد اشاره و بررسی واقع نشده و در نهایت هر یک از محققین ایشان را در یکی از مکاتب اخلاقی جای داده اند. ایشان غایت را در نزد خداوند و در جهان پس از مرگ می دانستند و تکلیف خویش را انجام وظیفه در رابطه با وظایف معلوم شده از سوی خداوند، و فضیلت را استوار کردن و ملکه کردن صفات اخلاقی مورد پسند خدا می دانستند. با توجه به همه موارد ذکر شده میبینیم که همه آنها در یک مورد داری مخرج مشترکی به نام الله یا خدا هستند که نگاه ویژه آن حضرت)ع(¬ به خداوند، فرامین الهی و قرب الهی را نشان میدهد. همچنین داشتن و حفظ این نگاه غایت گروی که غایت هرچیز در نزد خدا و رضایت الهی است خود نوعی فضیلت محسوب میشود، چرا که در تعریف فضیلت این طور میگوییم که فضایل را صفات و ملکات ثابت اخلاقی میدانیم که در شرایط سختی صاحب آنها آن صفات را ترک نمیکند؛ درنتیجه حفظ این دیدگاه که: نتیجه هر چیز باید رضایت الهی و قرب را به همراه داشته باشد، شاید از یک منظر غایت گروانه باشد اما حفظ همین دیدگاه در تمامی احوالات و شرایط زندگی خود نوعی فضیلت است. فضیلت نیازمند به هنجارها و کدهای اخلاقی است و مرجع این دستورات اخلاقی در دین مبین اسلام خداوند متعال است که خالق انسان است و درنتیجه بهترین شیوه زندگی را میتواند برای انسان تدبیر ببیند، اما این هنجارها به تنهایی راهگشای یک زندگی با سعادت نخواهند بود و بعد از این مرحله که هنجارها و باید و نبایدهای اخلاقی معلوم از سوی مرجع الهی معلوم شد باید در افراد بشری درونی شوند یعنی بصورت فضیلت و ملکه و خوی آنها درآیند. همچنین پذیرش و وفاداری نسبت به وظایف تعیین شده از سوی خداوند در تمامی احوالات زندگی، نیز خود نوعی فضیلت محسوب می شود، چرا که نشان از صفات و ملکاتی همچون اراده، وفای به عهد، همت و تلاش و... می باشد و بدون این فضائل پایداری به وظیفهگرایی بیمعنا خواهد بود. پس شاید بتوان با جمع بندی این امور به نتیجه ای جامع رسید که حضرت امیرالمومنین)ع( شخصیتی با فضیلت بود و اصلیترین فضائل ایشان در همواره متعهد بودن و تلاش کردن در بدست آوردن غایت که قرب و رضای الهی بود از راه استمرار فرامین الهی آمده از سوی حق بود؛ و نامی که از نظر نگارنده این سطور باید بر نگاه اخلاقی آن حضرت)ع( گذاشت »فضیلتگرای خودگرای آخرت اندیش «می باشد.