نام پژوهشگر: محسن شاطریان

شبیه سازی المان محدود فرآیند جوشکاری gmaw فولاد aisi 1045 جهت تعیین تنش های پسماند و تغییرشکلهای جوشکاری با درنظر گرفتن تغییرات فازی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده مهندسی 1391
  محسن شاطریان   ابوالفضل رضایی بزاز

جوشکاری ذوبی یک روش عمومی جهت اتصال دائم قطعات فلزی می باشد. ایجاد تنش های پسماند و اعوجاج به واسطه ی حرکت موضعی منبع حرارت و نیز سرعت های متفاوت سردشدن ، از جمله پیامدهای این روش اتصالی است. وجود تنش های پسماند باعث رشد ترک و کاهش عمر سازه های جوشکاری شده می گردد. همچنین اعوجاج ناشی از جوشکاری، دقت ابعادی را کاهش داده و سبب عدم تطابق ابعادی اتصال می گردد. درنتیجه، پیش بینی دقیق مقادیر یاد شده اهمیت فراوانی در ایجاد اتصالات مناسب دارد. از جمله راهکارهای پیش بینی تنش و اعوجاج ناشی از جوش، شبیه سازی شرایط جوشکاری با استفاده از روش های المان محدود می باشد. شبیه سازی فرآیند جوشکاری به واسطه ی ماهیت غیرخطی خود و نیز وجود کوپل های حرارتی، مکانیکی و متالورژیکی، از جمله تحلیل های پیچیده می باشد. نیاز به اطلاعات مواد تا دماهای نزدیک نقطه ی ذوب، وجود معادلات گسترده ی ترموالاستوپلاستیک و نیز غیرخطی بودن بارگذاری ها و شرایط مرزی، برپیچیدگی مسئله افزوده است. هدف تحقیق حاضر، تعیین میزان تنش های پسماند وتغییر شکل های ناشی از جوشکاری با درنظر گرفتن تغییرات فازی می باشد. بدین جهت، شبیه سازی فرایند جوشکاری قوسی با گاز محافظ فولاد باکربن متوسطaisi 1045 در حالت لب به لب، توسط بسته نرم افزاری چند منظوره ی اجزا محدود آباکوس (abaqus) صورت پذیرفت. از مدل دوبیضوی گلداک (goldak) جهت مدلسازی حرکت قوس و نیز تکنیک مرگ و زنده شدن المانها جهت افزودن فلز پرکننده بهره گرفته شد. اتلاف حرارتی به واسطه ی تابش و همرفت از طریق برنامه نویسی در محاسبات لحاظ گردید. میزان واقعی تغییرات دمایی در طول جوشکاری به وسیله ی نصب ترموکوپل در چندین نقطه ی مشخص بدست آمد. مقایسه نتایج حاصل از ترموکوپل ها با نتایج حرارتی تحلیلگر و نیز انطباق مناسب کنتورهای دمایی با مناطق متاثر از حرارت (haz)، دقت بالای تحلیل را نشان می دهد. جهت بررسی تاثیر تغییرات ریزساختاری بر میزان تنش های پسماند ناشی از جوشکاری پارامترهایی از قبیل گرمای نهان ذوب و انجماد و ضریب انبساط حرارتی وابسته به مارتنزیت تشکیل یافته حین فرآیند سرد شدن ناحیه ی haz در محاسبات المان محدودی لحاظ گردیدند. میزان مارتنزیت، تشکیل شده در مرحله ی سردسازی توسط برنامه نویسی در محیط نرم افزار برنامه نویسی فورترن(fortran) محاسبه شده همچنین، آزادشدن کرنش در حین فرآیند ذوب نیز درنظر گرفته شد. تاثیر تغییرات فازی بر کرنش حجمی ناشی از استحاله های فازی توسط زیربرنامه نویسی در محیط آباکوس لحاظ گردید. علاوه براین، تغییرات میکروسختی نواحی مختلف نیز بر حسب درصد فازهای تشکیل دهنده آن منطقه مشخص گردید. مقادیر تنش پسماند در حالت درنظرگرفتن تغییرات فازی و نادیده گرفتن این تغییرات، در آنالیز المان محدود با یکدیگر مقایسه گردیدند. همچنین با بهره گیری از روش مخرب اندازه گیری تنش پسماند تحت عنوان سوراخکاری(hole drilling) و استفاده از نشان گرهای تغییرات طولی (gage indicator) میزان تنش پسماند و اعوجاج نیز به صورت تجربی اندازه گیری شد. در انتها، سختی سنجی در مقیاس میکرو نیز به عنوان گواهی بر تشکیل فازهای مارتنزیتی و بینایتی در ناحیه ی متاثر از حرارت صورت پذیرفت. نتایج این تحقیق حاکی از این است که اندازه گیری اعوجاج در حالت محاسبه تغییرات فازی بهبود چندانی نیافته که دلیل آن درصد کم مارتنزیت توسعه یافته می باشد. اما این بهبود در محاسبات تنش های پسماند بشدت چشمگیر بوده بطوریکه لزوم درنظر گرفتن استحاله های فازی در مدلسازی این فولاد را مشخص می نماید.

مطالعه تطبیقی الگوهای نحوه گذران اوقات فراغت شهروندان تهرانی بین ناحیه یک و بیست ( بالای شهر و پایین شهر )
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کاشان - دانشکده علوم انسانی 1390
  اندیشه اکبری   محسن شاطریان

در این تحقیق دیدگاه های گوناگون مربوط به اوقات فراغت بررسی شده است. بسیاری از این نگرشها مغایر همدیگر است و نظرات متفاوتی در مورد اوقات فراغت ارائه می دهد. اوقات فراغت عرصه ی ظهور و بروز سبک های زندگی است. اوقات فراغت مفهومی عینی و گویاست که سبک زندگی و در نتیجه هویت را در گویا ترین و محسوس ترین شکل خود بیان می دارد . " گوناگونی فراوان در این اوقات آنها را به ابزار مناسبی برای درک شیوه ی زندگی تبدیل می کند ". ( فکوهی،131،1381 ) چگونگی گذران اوقات فراغت افراد یک جامعه به میزان زیادی معرف خصوصیات فرهنگی آن جامعه است. در دهه های اخیر جامعه شناسان اوقات فراغت با پیوند مولفه های تشکیل دهنده ی اوقات فراغت با هویت اجتماعی افقی نوین در این عرصه ی پژوهشی گشوده اند. به نظر می رسد نهاد تازه ای که کارکردهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دارد در جامعه شکل گرفته و مفهوم تازه ای پیدا کرده است که «فراغت» نام دارد. مفهوم فراغت در جامعه روستایی، سنتی با مفهوم فراغت در جامعه شهری، صنعتی متفاوت است. این موضوع در صد سال اخیر به دلیل مسئله مدرنیته در ایران دارای اهمیت خاصی است. با توجه به اینکه الگوهای رفتاری و بطور کلی فرهنگ های برخی مناطق تهران تا حدی با یکدیگر متفاوت هستند، بنابراین انجام چنین تحقیق میتواند این تفاوت ها را بصورت علمی بررسی کرده و نتایج درخور توجهی در اختیار بگذارد و نتایج این تحقیق می تواند در ارزیابی ساختارهای جامعه بکار گرفته شود. هدف این پژوهش بررسی چگونگی گذران اوقات فراغت در خانواده های ساکن تهران در دو منطقه جداگانه (بالای شهر و پایین شهر) است. در این پژوهش محقق سعی بر آن داشته که توصیفی از وضعیت اوقات فراغت در بین ساکنان شهر تهران نماید. تحقیق حاضر در دو سطح توصیفی و تبیینی انجام گرفته است. روش تحقیق پیمایشی وتوصیفی می باشد . از روش تحقیق پیمایشی و توصیفی برای بررسی اوقات فراغت استفاده شده است . در این مطالعه تکنیک های پژوهشی مورد استفاده جهت جمع آوری داده ها و اطلاعات تحقیق عبارت است از مطالعه اسنادی ( کتابخانه ای) و مطالعه میدانی میباشد . در مطالعه اسنادی به منظور بررسی و مطالعه سوابق موجود در زمینه موضوع مورد مطالعه تلاش می شود تا ادبیات نظری و تجربی مربوط به اوقات فراغت گردآوری و دسته بندی گردند و درادامه آن چارچوب نظری خاص تحقیق بر مبنای آن تهیه شود . در مطالعه میدانی، پرسشنامه تهیه شده بر اساس چارچوب نظری تحقیق و طی مرحله مطالعه اسنادی و کتابخانه ای، در میان جامعه آماری تحقیق یعنی مردم شهر تهران تکمیل می شود. جامعه آماری این تحقیق شامل همه مردان و زنان بالغ ( بالای 15 سال سن) می باشند که در مناطق یک و بیست شهر تهران سکونت دارند . در نهایت در این تحقیق، رابطه بین نوع محل سکونت، پایگاه اقتصادی – اجتماعی و میزان، امکانات و رضایت از گذران اوقات فراغت شهروندان و همچنین میان نوع محل سکونت، سبک زندگی و میزان، امکانات و رضایت از گذران اوقات فراغت شهروندان مورد مطالعه قرار گرفته است. یافته های تحقیق و نتایج فعالیت های آماری مربوطه، نشان می دهد که عملکرد متقابلی میان نوع محل سکونت، پایگاه اقتصادی – اجتماعی و میزان، امکانات و رضایت از گذران اوقات فراغت شهروندان وجود ندارد. محل سکونت و پایگاه اقتصادی – اجتماعی نیز دارای اثر متقابل نیستند. یعنی به لحاظ آماری تعامل بین محل سکونت و پایگاه اقتصادی – اجتماعی و تاثیر همزمان این دو متغیر مستقل بر متغیر میزان گذران اوقات فراغت معنی-دار نیست (128/0= sig و 069/2=f). محل سکونت و پایگاه اقتصادی – اجتماعی نیز دارای اثر متقابل نیستند. یعنی به لحاظ آماری تعامل بین محل سکونت و پایگاه اقتصادی – اجتماعی و تاثیر همزمان این دو متغیر مستقل بر متغیر امکانات گذران اوقات فراغت معنی دار نیست (395/0= sig و 931/0=f). محل سکونت و پایگاه اقتصادی – اجتماعی نیز دارای اثر متقابل نیستند. یعنی به لحاظ آماری تعامل بین محل سکونت و پایگاه اقتصادی – اجتماعی و تاثیر همزمان این دو متغیر مستقل بر متغیر رضایت از گذران اوقات فراغت معنی دار نیست (515/0= sig و 598/0=f). ولی نتایج آزمون واریانس دو متغیره نشان می دهد که عملکرد متقابلی میان نوع محل سکونت، سبک زندگی و میزان، امکانات و رضایت از گذران اوقات فراغت شهروندان وجود دارد. محل سکونت و سبک زندگی نیز دارای اثر متقابل اند. یعنی به لحاظ آماری تعامل بین محل سکونت و سبک زندگی و تاثیر همزمان این دو متغیر مستقل بر متغیر میزان گذران اوقات فراغت معنی دار است (036/0= sig و 596/2=f). به عبارتی، میانگین نمره میزان گذران اوقات فراغت در نقاط مختلف و سبک زندگی مختلف متفاوت است. محل سکونت و سبک زندگی نیز دارای اثر متقابل اند. یعنی به لحاظ آماری تعامل بین محل سکونت و سبک زندگی و تاثیر همزمان این دو متغیر مستقل بر متغیر امکانات گذران اوقات فراغت معنی دار است (001/0= sig و 114/5=f). به عبارتی، میانگین نمره امکانات گذران اوقات فراغت در نقاط مختلف و سبک زندگی مختلف متفاوت است. محل سکونت و سبک زندگی نیز دارای اثر متقابل اند. یعنی به لحاظ آماری تعامل بین محل سکونت و سبک زندگی و تاثیر همزمان این دو متغیر مستقل بر متغیر رضایت از گذران اوقات فراغت معنی دار است (029/0= sig و 736/2=f). به عبارتی، میانگین نمره رضایت از گذران اوقات فراغت در نقاط مختلف و سبک زندگی مختلف متفاوت است.

مطالعه چگونگی گذران اوقات فراغت شهروندان در سکونت گاه های غیر رسمی شهر تهران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کاشان - دانشکده علوم انسانی 1391
  زهره مهدوی فر   محسن شاطریان

اوقات فراغت و چگونگی گذران آن از مباحث نسبتا جدیدی است که مورد توجه اندیشمندان علوم اجتماعی قرار گرفته است، به طوری که شاخه جدیدی از جامعه شناسی را تحت عنوان "جامعه شناسی اوقات فراغت " به وجود آوده است . امروزه جامعه شناسان ، اوقات فراغت و نحوه ی گذران آن را یکی از پارامترهای مهم در آسیب شناسی اجتماعی می دانند. " پدیده ی اوقات فراغت جوانان و چگونگی پوشش آن حتی اگر نپذیریم که مساله ای فراگیر و بین المللی است ، به طور قطع باید قبول کرد که یکی از مسایل اجتماعی دامن گیر بسیاری از کشورها و دولت هاست که ضرورت سیاستگذاری و برنامه ریزی پایدار و بلند مدت را در این حوزه یادآوری می کند. از جمله مواردی که در مطالعات فراغت همیشه مورد توجه بوده جایگاه اجتماعی و فرهنگی افراد و همچینین موقعیت جغرافیایی محل سکونت آنان است که تا حد زیادی بر نحوه گذران اوقات فراغت آنان تاثیر می گذارد. یکی از این موارد مردمی هستند که در سکونتگاه های غیر رسمی و حاشیه های شهری زندگی می کنند. این مناطق جایگاه فقیرترین گروه های جمعیت شهری هستند و معمولا سطح زندگی ساکنان این مناطق پایین تر از خط فقر یا حداکثر هم سطح آن است. این پژوهش ضمن توصیف شرایط موجود در دو منطقه حاشیه نشین تهران (کهریزک و اسلام آباد) از نظر اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی سعی دارد این دو منطقه را از نظر تفاوت در نوع گذران اوقات فراغت و تاثیر آن در بزهکاری و گرایش به کجروی در میان جوانان این دو منطقه مقایسه نماید. نتایج پژوهش انجام شده نشان دهنده تفاوت میان این دو منطقه از نظر نوع و میزان دسترسی به امکانات فراغتی و همچنین تفاوت در سلیقه و ذوق ساکنین هر منظقه در انتخاب فعالیت فراغتی می باشد و این تفاوت ناشی از تفاوت در منطقه جغرافیایی و تفاوت در شرایط اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی ساکنین این مناطق است.

گفتمان بازگشت و بازتاب آن در سینمای دهه هفتاد شمسی (قرائتی پسااستعمارگرایانه)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کاشان - دانشکده علوم انسانی 1391
  فاطمه امیری   مهران سهراب زاده

در این پایان نامه توصیف و تفسیر گفتمان بازگشت , ناظر به مفصل بندی سه حوزه معرفت شناسانه شامل : الف) گفتمان بازگشت به خویشتن (خوانش داریوش شایگان) ب) بازنمایی سینمایی دهه هفتاد شمسی(خوانش مطالعات فرهنگی). ج) نقد پسااستعمارگرایانه (خوانش ادوارد سعید) می باشد که نگارنده با مفصل بندی بین این سه حوزه نظری و بازتاب آن در چهار فیلم منتخب ,نشان خواهد داد چگونه سینمای دهه هفتاد شمسی منعکس کننده این جریان خاص فکری بوده است . روش مورد استفاده در این پژوهش روش لاکلا و موفه ای است که با رویکرد نظریه گفتمان می باشد. این رویکرد شامل مجموعه ای از مفاهیم، مقولات و استدلالهای تهی است که محتوایشان را از مطالعات انضمامی دریافت می کنند . بنابراین در این پژوهش محتوای فیلم های نمونه , به صورت جامع مورد بررسی قرار گرفته است. گفتنی است شاخص های بازگشت به اسطوره ی کودکی , بازگشت به طبیعت , بازگشت به عشق و معنویت و بازگشت به حقیقت دین از عناصر مورد مطالعه در گفتمان بازگشت در این پژوهش بوده اند . کلمات کلیدی : گفتمان بازگشت – سینما – نظریه گفتمان – بازنمایی - پسااستعمارگرایی

مطالعه تطبیقی رابطه معماری و مصرف فرهنگی در دو بافت جدید و قدیم شهر همدان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کاشان - دانشکده علوم انسانی 1392
  سیما خزائیان   محسن نیازی

این پژوهش با هدف مطالعه تطبیقیِ رابطه¬ی معماری و مصرف فرهنگی در دو بافت قدیم و جدید شهر همدان، مورد بررسی قرار گرفته است. در این رابطه، فرهنگ به عنوان زمینه¬ی بروز پدیده¬های انسانی، نقشی حیاتی را ایفا کرده است. از آن¬جایی که فرهنگ را نمی¬توان به واسطه¬ی روابط علّت- معلولی مورد بررسی قرار داد، پژوهش بر طبق یک روش¬ کیفی و میدانی صورت داده شده است. محقق مبنی بر این روش تحقیق از نظریه¬¬ی تفسیرگرایی فرهنگی کلیفورد گیرتز استفاده کرده است. این نظریه، فرهنگ را در یک قالب کیفی و به شکلی کاملاًٌ عمیق مورد بررسی قرار می¬دهد. زیرا شامل مباحث متعددی از جمله: ساختارگرایی، کارکردگرایی، نشانه¬شناسی و معنا می باشد. بنابراین، پدیده¬ها در این پژوهش با توسل به این نظریه و روش مردم¬¬نگاری تفسیری، از جنبه¬های مختلف زیرساختی، کاربردی، ظاهری و معانی پنهان و آشکار، مورد بررسی قرار گرفته¬اند. جامعه¬ی آماری مورد نظر در این پژوهش، ساکنین شهر همدان و نمونه¬ی مورد نظر، ساکنین مناطق حاجی و استادان بوده¬اند. روشی که جهت گردآوری داده¬ها مورد استفاده قرار گرفته است، روش¬های مصاحبه، مشاهده و عکاسی و همچنین روش¬های تحلیل داده¬ها، روش توصیف مفهومی و سپس تفسیر مفاهیم بوده است. نتایج حاصل از این تحقیق، بیانگر یک رابطه¬ی متقابل بین معماری و مصرف فرهنگی بوده است؛ که فرهنگ نیز به عنوان یک زمینه برای بروز این رابطه فرض شده است. در واقع، با توجه به نتایجی که از تحقیق بدست آمده است، نمی¬توان معماری یا مصرف فرهنگی را به عنوان عامل صددرصد تأثیرگذار فرض کرد. این دو به واسطه¬ی فرهنگ تعریف می¬شوند و در یک چرخه¬ی فرهنگی یکدیگر را تولید و بازتولید می¬کنند. معماری به عنوان یک امر ماتریال و از طبیعت گرفته شده، حوزه¬ی خود را به انسان معرفی می¬کند. اما این حالت معارفه از امر ماتریال، تنها زمانی کاربردی می¬شود و به ورطه¬ی مصرف می¬رسد، که ذهن انسان از مرحله¬ی سطحی حواس عبور کند و به مرحله¬ی درک پدیده دست یابد، که این امر تنها به واسطه¬ی گنجینه¬های فرهنگی ذهن انسان حاصل می¬شود. در اینجا شکلی از مصرف به¬وجود می¬آید، که به آن مصرف فرهنگی گفته می¬شود.

بررسی تاثیر سبک زندگی اسلامی بر فرهنگ مصرف در شهر خرم آباد
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کاشان - دانشکده علوم انسانی 1392
  محسن میرزاخانی   محسن شاطریان

سبک زندگی امروزه به صورت نسبی موضوعی است مطرح شده در علوم مربوط به انسان، اجتماع، فرهنگ و... درتعریف سبک زندگی باید گفت: سبک زندگی به تعبیری یعنی شیوه ایی که انسان برای زندگی کردن اتخاذ می کند در ابعاد مختلف زندگی، از مسائل فردی و اجتماعی تا مسائل فراطبیعی. دراین میان علاوه بر سبک زندگی، سبک زندگی اسلامی هم تعریف خاص خود را دارد. سبک زندگی اسلامی یعنی زندگی کردن آنگونه که اسلام می خواهد در تمامی عرصه ها از کوچکترین امور تا کلیات. فرهنگ مصرف یعنی (چگونه مصرف کردن به لحاظ کیفی و کمی) در تمامی عرصه ها از کوچکترین امور تا کلیات از امور مادی تامعنویات. این تحقیق به بررسی تأثیر سبک زندگی اسلامی بر فرهنگ مصرف در سال 1392 در شهر خرم آباد می پردازد. در این تحقیق از روش پیمایشی برای جمع آوری اطلاعات استفاده شده است. جامعه آماری این تحقیق را کلیه ی افراد بالای 15 سال شهرخرم آباد تشکیل می دهند. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران تعیین شده است. نمونه مورد نظر از بین جامعه آماری مورد مطالعه به صورت تصادفی انتخاب شده است که روش نمونه گیری تصادفی روشی است که هر یک از اجزا جامعه آماری دارای شانس مساوی برای جای یافتن در جمعیت نمونه هستند و با استفاده از تکنیک پرسشنامه به جمع آوری اطلاعات پرداخته شده است. نتایج تحقیق حاضر نشان می دهد که سبک زندگی اسلامی که امروزه مبحث مورد نظر برخی از مسئولان بوده به صورت نسبی به میزانی بر فرهنگ مصرف کردن(به عنوان متغییر وابسته)مردم شهر خرم آباد اثر گذار بوده است. در مورد اهمیت و کاربرد موضوع باید عنوان کرد که موضوع سبک زندگی می تواند در انتخاب بررسی های سطح کلان بسیار راه گشا باشد، چرا که مولفه های سبک زندگی که به صورت تقریبی نمود عینی و آشکاری از زندگی فردی و جمعی را نمایش می دهند، می توانند به عنوان پایه مطالعات گسترده تر قرار گیرند.

آمایش فرهنگی شهر دزفول
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کاشان - دانشکده علوم انسانی 1392
  بهزاد جولایی   مهران سهراب زاده

چکیده: آمایش فرهنگی اجمالاً گونه ای برنامه ریزی استراتژیک فرهنگی است که در آن ارتباط انسان با دیگری در حوزه ای میان رشته ای اعم از ارتباطات واقعی یا اعتباری درحوزه های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و واکنش های متقابل بین عوامل محیط «زیست انسانی» و محیط «زیست طبیعی» به دقت مورد مطالعه قرار می گیرد تا حتی المقدور بهترین نوع این ارتباطات در تمام شئون سه گانه وجودی انسان (ذات، صفات، افعال) و فرهنگ جامعه یعنی باورها و اعتقادات، ارزش ها، نمادها و رفتارها کشف و معرفی گردد. بی تردید مولفه قدرت فرهنگی اجتماعی بنیادی ترین مولفه قدرت نظام برآمده ازانقلاب اسلامی بوده وهست چنانکه اینک بعدازگذشت سه دهه انقلاب، فرهنگ همچنان بارزترین وبرجسته ترین چهره نظام به شمار می رود. اما به رغم ابتنای نظام بر مولفه قدرت فرهنگی و اجتماعی، بعد از انقلاب (خصوصا بعد از جنگ تابه امروز)سطح تولیدوبازتولیدفرهنگی واجتماعی نظام، کم کارآمدوپایین بوده است تاجایی که رهبرمعظم انقلاب(حضرت آیت الله خامنه ای) خطر غفلت از فرهنگ در ابعاد مختلف آنرا به مسئولین و متولیان کشوری گوشزد و حتی از*مظلومیت فرهنگ*دراین نظام فرهنگی یادکردند عرفی گردد. درتحقیق حاضرپرسش های آن به صورت زیر می باشد. 1- امکانات فرهنگی شهردزفول چگونه است؟ 2- وضعیت نیروی انسانی درسطح شهر دزفول وتوان نیروی انسانی درحوزه فعالیت های فرهنگی شهر دزفول درچه وضعیتی است؟ 3- وضعیت میراثفرهنگی شهر دزفول به چه صورتی است؟ 4- نگرش فرهنگی ونیازهای فرهنگی مردم شهر دزفول چگونه است؟ 5- نقش دزفول درتوسعه فرهنگی استان ومنطقه چگونه است؟ درشهر دزفول باتوجه به برخی شاخص های مورد مطالعه دربخش یافته ها شکاف های فرهنگی دیده می شود.ضرورت باز نگری وتعادل توزیع امکانات فرهنگی درنقاط مختلف شهری بدست آمده است. کلمات کلیدی: فرهنگ، آمایش فرهنگی، دزفول، جامعه مدنی، آثارتاریخی

عوامل اجتماعی و فرهنگی موثر بر نحوه گذران اوقات فراغت در بین جوانان 18 تا 30 سال شهر اصفهان (مطالعه موردی: منطقه1)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کاشان - دانشکده علوم انسانی 1393
  بهزاد کریمی   محسن شاطریان

اوقات فراغت، فعالیتی است که اعضای جامعه فارغ از اجبارهای محیط کار و الزامات زندگی، از طریق آن استعدادهای خود را توسعه بخشیده، شخصیت خود را گسترش می دهند. چگونگی گذران اوقات فراغت، بازتابی از شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی هر جامعه است که استفاده مطلوب از این اوقات می تواند تاثیر در خور توجهی در بهبود کیفیت زندگی اجتماعی و اقتصادی افراد جامعه داشته باشد. این پژوهش با هدف بررسی عوامل اجتماعی و فرهنگی موثر بر نحوه گذران اوقات فراغت در بین جوانان 18 تا 30 سال شهر اصفهان ( مطالعه موردی : منطقه 1) انجام شده است. حجم نمونه پژوهش 384 نفر به کمک فرمول کوکران برآورد شده و نوع نمونه گیری از نوع خوشه ای و سهمیه ای بوده است. نتایج پژوهش گویای وجود رابطه معنادار بین جنسیت، سن، تحصیلات، سرمایه اقتصادی و سرمایه فرهنگی با اوقات فراغت بوده است، اما بین وضعیت تاهل با اوقات فراغت رابطه معناداری مشاهده نشد. در کل نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون گویای این واقعیت آماری است که 44 درصد از کل نحوه گذران اوقات فراغت وابسته به 6 متغیر مستقل؛ جنسیت، سن، تأهل، تحصیلات، سرمایه اقتصادی و سرمایه فرهنگی است. به عبارت دیگر متغیرهای مستقل 44 درصد واریانس متغیر وابسته نحوه گذران اوقات فراغت را برآورد (پیش بینی) می کنند.

تحلیل علل موثر بر توسعه طبیعت گردی و اولویت بندی روستاهای بخش برزک
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کاشان - دانشکده منابع طبیعی 1393
  زهرا منتصری   محسن شاطریان

امروزه صنعت گردشگری، که سطح بالایی از توسعه را برای بخش اقتصادی اکثر کشورها در سطح جهان فراهم ساخته است، به عنوان بخش پایه¬ای توسعه¬ی اقتصادی در نظر گرفته می¬شود. در این میان، ویژگی یا ویژگی¬های منابع گردشگری مقصد است که مردم را برای انجام فعالیت¬های گردشگری، به سوی مقصد هدایت می¬نماید. از سویی دیگر پیچیدگی و تراکم موجود در زندگی شهری عده زیادی از مردم را متوجه طبیعت می¬کند و در این میان مناطقی که دارای توان¬های طبیعی با ارزش¬تری باشند بیشتر موردتوجه قرار می¬گیرند. امروزه بخش بسیار مهمی از فعالیت¬های گردشگری در دنیا مبتنی بر بهره¬مند شدن از طبیعت است که اکوتوریسم نام گرفته است. در این پژوهش به معرفی و بررسی علل مؤثر بر توسعه اکوتوریسم (طبیعت¬گردی) در روستاهای بخش برزک پرداخته شده است. بخش برزک یکی از چهار بخش تابع شهرستان کاشان است که در قسمت جنوب¬غربی کاشان قرار گرفته و دارای 11 روستا می¬باشد. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است و ابزار اصلی گردآوری داده¬ها پرسشنامه محقق ساخته می¬باشد. جامعه آماری مردم ساکن روستاها و کارشناسان و مسئولان آشنا به منطقه هستند. جهت تجزیه و تحلیل نتایج حاصل از پرسشنامه ساکنین محلی از آزمون¬های تحلیل عاملی و فریدمن در نرم¬افزارspss استفاده شده است و نتایج پرسشنامه کارشناسان و مسئولان با استفاده از تکنیک dematel وanp در نرم¬افزار matlabو superdecisions تحلیل شده¬اند. نتایج تحلیل عاملی نشان می¬دهد عوامل مؤثر بر توسعه طبیعت¬گردی از دیدگاه ساکنین محلی در 5 دسته کلی قابل تقسیم شدن هستند که متغیرهای بار شده بر عامل خدمات و برنامه¬ریزی دولتی با 78/15 درصد واریانس بیشترین همبستگی را با یکدیگر دارند. در زمینه رتبه¬بندی عوامل از نظر تأثیر، عوامل چشم¬انداز و جاذبه¬های طبیعی و آب و هوای مطلوب بیشترین تأثیر را دارا هستند. همچنین عوامل نزدیکی به شهرستان کاشان، اصفهان و ... و نیز وجود و حمایت از کارگاه¬های گلابگیری در منطقه از عوامل علت و تأثیرگذار در توسعه طبیعت¬گردی از دیدگاه کارشناسان شناخته شده¬اند. اولویت¬بندی روستاها جهت توسعه و با توجه به وضع موجود نیز نشان داد روستای مرق نسبت به سایر روستاها در وضعیت مناسبتری قرار دارد. روستاهای سادیان و ویدوجا در رتبه¬های بعدی قرار دارند.

ابعاد فرهنگی و اجتماعی کارگران ساده و مهاجر و تاثیر آن بر توسعه پایدار در شهر کاشان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کاشان - دانشکده علوم انسانی 1393
  شیوا آقابزرگی زاده   محسن شاطریان

یکی از مهمترین شاخص ها برای بررسی ساختار اقتصادی و اجتماعی انسان در آغاز قرن بیست و یکم روند روبه رشد جمعیت شهری است که پیش بینی می شود در سال 2020میلادی 62درصد از جمعیت جهان را شهرنشینان تشکیل دهند. یکی از عوامل موثر بر رشد جمعیت شهری مهاجرت است که تغییراتی را در بخش های مختلف شهری ایجاد می کند و توسعه پایدار را با موانع و محدودیت هایی روبرو می کند. در واقع توانایی های نسل آینده را برای برطرف کردن نیازهای خود از بین می برد. پژوهش حاضر برآن است که تاثیر مهاجرت بر توسعه پایدار را ارزیابی کند. در این راستا به310 نفر از کارگران ساده و مهاجر شهر کاشان پرسشنامه داده شد سپس اطلاعات و داده های جمع آوری شده با کمک نرم افزار spss تجزیه و تحلیل شدند. نتایج به دست آمده نشان می دهد که بین ابعاد اجتماعی کارگران ساده و مهاجر و توسعه پایدار رابطه معنادار و مستقیم وجود دارد. بین فقر فرهنگی کارگران ساده و مهاجر و توسعه پایدار رابطهمعنادار غیرمستقیم وجود دارد.بین فقر فرهنگی کارگران ساده و مهاجر با تخریب محیط زیست رابطه معنادار و مستقیم وجود دارد. بین فقر فرهنگی کارگران ساده و مهاجر و صرفه جویی در مصرف انرژی رابطه معنادار و غیرمستقیم وجود دارد. بین فقر اقتصادی کارگران ساده و مهاجر با توسعه پایدار رابطه وجود ندارد.بین فقر اقتصادی کارگران ساده و مهاجر با حاشیه نشینی رابطه وجود ندارد.

آسیب های اجتماعی،فرهنگی واقتصادی حاشیه نشینان و ارائه راهبردها و راهکارهای عملی(مطالعه موردی شهر کرمان)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کاشان - دانشکده علوم انسانی 1393
  شایسته اسدی خانوکی   محسن شاطریان

موضوع این پژوهش، آسیب های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی حاشیه نشینان و ارائه راهبردها و راهکارهای عملی در میان حاشیه نشینان شهرک پدر شهر کرمان می باشد. روش تحقیق در این پژوهش روش توصیفی – همبستگی است. جامعه آماری مورد نظرشامل، کلیه حاشیه نشینان شهرک پدر شهر کرمان به تعداد 10000 نفر است. حجم نمونه برآورد شده به وسیله فرمول کوکران 260 نفر بوده که به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. برای پاسخ گویی به فرضیه های پژوهش از پرسشنامه محقق ساخته استفاده گردید که ضریب پایایی و اعتبار آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به میزان 79% محاسبه گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss-18) ) در دو سطح توصیفی و استباطی انجام شد.

جنسیت و اوقات فراغت در عرصه های زندگی شهری، مطالعه موردی شهر کاشان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کاشان - دانشکده علوم انسانی 1393
  مهسا خراسانی زاده   محسن شاطریان

اوقات فراغت فعالیتی است که اعضای جامعه فارغ از اجبارهای محیط کار و الزامات زندگی از طریق آن استعدادهای خود را توسعه بخشیده و شخصیت خود را گسترش می دهند. چگونگی گذران اوقات فراغت بازتابی از شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی هر جامعه است که استفاده مطلوب از این اوقات می تواند تاثیر در خور توجهی در بهبود و کیفیت زندگی اجتماعی و اقتصادی افراد جامعه داشته باشد. در این پژوهش سعی شده است تا با تلفیقی از نظریه های جامعه شناسی و مکاتب مربوط به این حوزه، به تحلیل و تبیین اوقات فراغت در عرصه های زندگی شهری بر حسب جنسیت افراد پرداخته شود.

تبیین عوامل فرهنگی و اجتماعی موثر بر نگرش به فرزندآوری شهروندان شهر کاشان در نیمسال اول 1394
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کاشان - دانشکده علوم انسانی 1394
  فاطمه تورنجی پور   محسن نیازی

فرزندآوری یکی از مهمترین مولفه های علم جمعیت و از جمله موضوعاتی است که درحوزه مسائل اجتماعی، توجه زیادی را به خود معطوف داشته است. از این رو به دلیل اهمیت وضعیت فرزندآوری کشور، پژوهش حاضر در نظر دارد به بررسی ارتباط بین عوامل فرهنگی (آینده گرایی، تقدیرگرایی، جمع گرایی- فردگرایی، دین داری، شاخصه های سبک زندگی براساس مباحث نظری که عبارت است از: سنت گرایی- نوگرایی، مصرف گرایی و نگرش به خانه داری) و اجتماعی (آپارتمان نشینی، حمایت های اجتماعی، هنجار اجتماعی و رسانه) با نگرش به فرزندآوری بپردازد.

بررسی توسعه درونزای بافت های فرسوده با استفاده از رویکرد رشد هوشمند، نمونه موردی: شهر برازجان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کاشان - دانشکده منابع طبیعی 1394
  حسین باقرزاده   محسن شاطریان

با افزایش بی رویه ی جمعیت به ویژه جمعیت شهرنشین در چند دهه ی اخیر در کشور ایران مسأله فضا و توسعه پایدار فضایی از اهمیتی قابل توجه برخوردار گردیده است. در ایران رشد جمعیت شهری با توسعه ی ناموزون افقی شهر و از بین بردن منابع کشاورزی و طبیعی اطراف شهرها همراه بوده است. این در حالی است که بسیاری از شهرها دارای منابع فضایی با ارزش اما فرسوده ای هستند که راهگشای بسیاری از مشکلات بوجود آمده ی شهرها در حال حاضر می باشد. از همین جا مسأله بهسازی و نوسازی این فضاهای با ارزش مورد توجه قرار گرفته است. در این راستا رویکرد رشد هوشمند که در ایالات متحده امریکا به عنوان مدل مدیریت رشد تعریف شده، توجه ویژه ای به ظرفیت های درونی شهر دارد. در این رویکرد اصول و ابزارهایی برای مدیریت زمین تعریف شده و در نظام برنامه ریزی شهری این کشور اعمال می شود. بر این مبنا، ایده ی اصلی تحقیق حاضر؛ توسعه ی درونی شهر با تأکید بر توسعه ی مجدد بافت های فرسوده می باشد. بنابراین در این پژوهش با استفاده از مدل منطقه-بندی فرم محور که یکی از ابزارهای اجرایی رویکرد رشد هوشمند می باشد، با پهنه بندی شهر برازجان در مناطق شش گانه از لحاظ توان و استعداد توسعه، به بررسی پتانسیل بافت های فرسوده جهت توسعه ی درون زای شهر برازجان، پرداخته شده است. این تحقیق از نظر هدف جزء تحقیقات کاربردی- پژوهشی بوده و از نظر روش جزء تحقیقات توصیفی- تحلیلی و اسنادی- میدانی می باشد. در روند تحقیق تعریف و اصول و راهکارها مورد بررسی قرار گرفته و به انجام مطالعات بر روی بافت فرسوده در زمینه های جمعیتی، کاربری، کالبدی و دسترسی پرداخته شده است. طبق مدل منطقه بندی فرم محور، مشخص گردید بافت های فرسوده شهر برازجان از پتانسیل لازم جهت توسعه ی درونی شهر برخوردار هستند و در نهایت طبق این مدل، دو الگوی (tnd) و (rcd) برای توسعه ی بافت های فرسوده مشخص گردید.

بررسی تصویر ذهنی ساکنان محلی در توسعه گردشگری در شهر آران و بیدگل
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کاشان - دانشکده منابع طبیعی 1394
  مریم کیانی   محسن شاطریان

روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است و ابزار اصلی گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته و جامعه آماری مردم آران و بیدگل می باشد. جهت تجزیه وتحلیل نتایج حاصل از پرسشنامه ساکنین محلی از روش های مختلف تحلیل آماری، مانند مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شده است و تحلیل های داده ها در سطح توصیفی، با استفاده از نرم افزار spss22 و در سطح استنباطی، برای برازش مدل و آزمون روابط از نرم افزار amos22 استفاده شده است.نتایج تحقیق نشان می دهد که بین تصویر ذهنی ساکنان محلی و درک آن ها از اثرات زیست محیطی گردشگری رابطه وجود ندارد و همچنین بین درک اثرات اجتماعی و فرهنگی گردشگری و حمایت ساکنان محلی برای توسعه صنعت گردشگری رابطه وجود ندارد.

بررسی عوامل موثر در توسعه فیزیکی ناموزون شهر کاشان با تاکید بر موقعیت استقرار و ارتباطی آن و ارائه راهکارهای لازم
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد 1387
  اسماعیل ساکنی   محسن شاطریان

چکیده ندارد.

شناسایی و تحلیل فضایی کانونهای جرم خیز شهری با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیا یی (gis) –مطالعه موردی شهر کاشان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زنجان - دانشکده علوم انسانی 1388
  محمد رضا روحانی رصاف   محسن کلانتری

چکیده نگاهی به پدیده جرم و جنایت و جلوه های خشونت در جهان و ایران بیانگر این نکته مهم است که انواع بزهکاری با ایجاد حس ناامنی و بدبینی تأثیرات منفی و ناگواری بر توسعه انسانی و اجتماعی و اقتصادی داشته است. برای چاره جویی پیرامون این مسئله و با هدف کنترل و مقابله با انواع بزهکاری طی چند سال گذشته مطالعه پیرامون شناسایی و تحلیل کانونهای جرم خیز شهری اهمیت بسیار زیادی یافته است. این رویکرد تا حد زیادی برای کنترل و پیشگیری بزهکاری در شهرها مفید و کارآمد تشخیص داده شده است. پژوهش حاضر با هدف تحلیل های فضایی – مکانی بزهکاری در شهر کاشان انجام گرفته است. روش تحقیق در پژوهش حاضر تحلیلی و توصیفی و داده ها و اطلاعات مورد نیاز پژوهش با دو روش کتابخانه ای و میدانی تهیه شده است. بدین منظور تعداد 1868 فقره جرایم ارتکابی مرتبط با سرقت و مواد مخدر در سیزده دسته اصلی به عنوان جامعه آماری مورد مطالعه قرار گرفته است. سپس با تهیه پایگاه داده ای این جرایم و استفاده از آزمون های آماری و گرافیکی در محیطarcgis و case اقدام به شناسایی و تحلیل فضایی کانون های جرم خیز شهر کاشان در محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی شده است. استفاده از آزمون های خوشه بندی و تحلیل شاخص نزدیکترین همسایه برای تشخیص الگوهای بزهکاری در شهر کاشان نشان می دهد، پراکندگی جرایم در شهر کاشان از الگوی خوشه ای پیروی می کند. براساس تخمین تراکم کرنل مشخص گردید. مهمترین کانون جرم خیز کاشان در محله غربتها و اطراف میدان ولی عصر (ع) تشکیل شده است و دومین کانون جرم خیز شهر کاشان، بخش مرکزی شهر کاشان است. بدین ترتیب بر اساس یافته های پژوهش ثابت گردید که کانونهای جرم خیز شهر کاشان بیشتر در بخش مرکزی و تا کمربند میانی شهر تمرکز یافته است و در مناطق حاشیه ای شهر کانونی شکل نگرفته است. همچنین نتایج پژوهش نشان می دهد بین عامل تراکم جمعیت و وقوع بزهکاری و شکل گیری کانون های تمرکز جرایم در بخش مرکزی شهر کاشان ارتباط و همسویی قابل توجهی وجود دارد. بررسی نوع کاربری ها و فراوانی وقوع جرم در مجاورت این کاربری ها در سطح شهر و دو محدوده بخش مرکزی و محدوده سه حوزه آماری شماره 17، 18 و37 که مهمترین کانونهای جرم خیز شهر در آن متمرکز شده اند می توان دریافت که در بخش مرکزی شهر کاشان با توجه به قرارگیری بازار و وجود واحدهای تجاری در خیابانهای اطراف بازار که باعث بالا بودن میزان کاربری تجاری در محدوده بخش مرکزی شده و به تبع آن انباشتگی و تراکم جمعیت مراجعه کننده غیر ساکن برای کار و فعالیت در این محدوده در شکل گیری کانون های جرم خیز در این بخش از شهر موثر بوده است. در محدوده سه حوزه آماری شماره 17، 18 و37 (محله غربتها و اطراف میدان ولی عصر ) با توجه به بافت مسکونی و سکونت مهاجرین کم در آمد جرایم مرتبط با مواد مخدر بیشتر به وقوع پیوسته است. این در حالی است که بررسی نوع جرایم نشان می دهد که در بخش مرکزی شهر کاشان مهمترین نوع جرایم ارتکابی سرقت موتور سیکلت، حمل مواد مخدر، جرم (کیف زنی، کف زنی، جیب بری، کش روی، کش روزنی)، سرقت وسایل خودرو، سرقت مغازه – کارگاه می باشد. در مجموع نوع کاربری و نحوه استفاده از اراضی شهرکاشان در شکل گیری و توزیع فضایی کانونهای جرم خیز و نوع و میزان جرایم ارتکابی این محدوده ها موثر بوده است. با توجه به یافته های تحقیق و به منظور کنترل و کاهش ناهنجاری های اجتماعی شهرکاشان به نظر می رسد در ابتدا باید جهت رفع موانع پیشگیری از جرم در سه حوزه «تحقیق و پژوهش»، «تدوین»، «برنامه ریزی و اجرا»، اقدام شود، همچنین کنترل بیشتر مبادی ورودی و خروجی شهر، توانمندسازی و ساماندهی بخش مرکزی و محله غربتها، کنترل مناسب پارک ها و مراکز گذران اوقات فراغت، اولویت بخشی به فعالیتهای پلیس مبتنی بر فناوریهای نوین از جمله سامانه های اطلاعات جغرافیایی (gis) باید در اولویت مسئولین و دست اندرکاران انتظامی و قضایی شهر قرار گیرد.

بررسی اثرات توریسم بر کاربری ارضی شهری ( مورد پژوهش : شهر بابلسر)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان 1381
  شیرزاد محمدزاده   محسن شاطریان

توریسم یکی از اموری است که در دهه های اخیر مورد توجه بسیار قرار گرفته و توجه به آن روز به روز بیشتر می شود. در این رهگذر برنامه ریزان شهری کشورمان بخصوص شهرهایی که دارای چشم انداز زیبای طبیعی یا تاریخی بودند در سالهای اخیر متوجه چنین منبعی شده اند. شهرهای استان مازندران بخصوص شهرهای ساحلی از سالها پیش پذیرای توریسم بودند که با افزایش توریسم در برخی از آنها نظیر بابلسر رفته رفته اثرات مثبت و منفی توریسم بر روی مسائل مختلف و از همه مهمتر بر روی کاربری اراضی شهری نمایان شده است . شهر بابلسر نیز از بدو تشکیل خود در مرحله مشخص در بستر جغرافیایی خود توسعه یافته و کماکان پذیرای توریسم بوده است . بررسی های میدانی و مرور آمار و اطلاعات مربوط به این شهر نشانهایی از ناپایداری کاربری اراضی شهری دارد. ناپایداری موجود تا چه میزان با توریسم و ازدیاد آن رابطه دارد؟ نتایج تحقیق نشان دهنده عدم وجود طرح جامع منظم شهری و توریستی و بی توجهی مسئولان شهری باعث این ناپایداری شده است .

بررسی روند افزایش جمعیت و نقش آن در تحولات فضایی و تنگناهای شهری زاهدان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان 1381
  مهدی صادق زاده   محسن شاطریان

در این رساله تحولات جمعیتی زاهدان و نقش آن در ابعاد مختلف توسعه از دیدگاه برنامه ریزی شهری بررسی شده است . در ابتدا پس از نگرش کلی بر علل پیدایش شهرها و بررسی تطبیقی آن با پیدایش زاهدان به مطالعه عوامل موثر در پیدایش و توسعه زاهدان پرداخته شده و تحولات فیزیکی زاهدان در ادوار مختلف مورد بررسی قرار می گیرد سپس تغییرات و تحولات جمعیتی شهر طی ادوار مختلف سرشماری از دیدگاه آماری مطالعه شده تا هم روند رشد جمعیت این شهر و هم عوامل موثر در رشد جمعیت آن مشخص گردد که در این رابطه اگر چه بالا بودن میزان موالید در افزایش جمعیت این شهر نقش داشته است ، عوامل مهاجرتی ، عوامل سیاسی و امنیتی ، اداری ، اقتصادی نیز نقش مهمی در افزایش جمعیت شهر ایفا کرده است. یکی از نتایج افزایش جمعیت این شهر توسعه کالبدی نامتوازن آن بخصوص از سال 1355 تاکنون می باشد که موجب بروز نابسامانی هایی در این شهر گردیده است . پس از تحلیل مسائل جمعیتی به بررسی اثرات جمعیتی بر روی چشم اندازهای شهری و مطالعه کالبدی شهر از جمله بررسی امکانات و کمبود های شهری جهات و موانع توسعه محلات ، مقایسه سرانه های استاندارد با سرانه های موجود ، مسائل ترافیکی و ...) پرداخته شده است . در بخش پایانی نیز جمعیت زاهدان بطور کلی و زیر گروه های جمعیتی دیگر مثل جمعیت دانش آموزان و پزشکان و ... ) نیز به طور اخص براساس چهار فرض برای سالهای آتی پیش بینی شده و امکانات و فضاهای مورد نیاز برای این جمعیتها پیش بینی گردیده است . در پایان نیز پیشنهاداتی جهت رفع مشکلات موجود و آتی شهر زاهدان در ابعاد مختلف اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی ، کالبدی و برنامه ریزی شهری آورده شده است که محور این پیشنهادات در دو جهت مطرح شده است : 1 - بهره وری مناسب از پتانسیل های موجود جمعیتی و شهری . 2 - جلوگیری از مهاجرت مناطق اطراف به شهر زاهدان از طریق ایجاد فعالیتهای اشتغال زا در شهر ها و روستاهای مبدا

نقش شهرهای کوچک در توزیع فضایی جمعیت .مطالعه موردی: استان سیستان و بلوچستان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان 1381
  محمدرضا علی بابایی   محسن شاطریان

رشد سریع جمعیت شهری کشور درطول چهاردهه گذشته بصورت هدایت شده و در چارچوب یک نظام برنامه ریزی جامع ملی که مبتنی بر هماهنگی های بخشی و منطقه ای باشد ، صورت نگرفته است.لذا با توجه به اینکه الگوی توزیع جمعیت رابطه تنگاتنگی با عملکردهای سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی دارد. طبیعی است که به دنبال تمرکز فعالیتها و سرمایه در اطراف چند شهر ، حرکت جمعیت نیز بسوی این نقاط خواهد بود.این الگوی توزیع جمعیت ، زمینه پیدایش خلا جمعیتی و کارکردی در سطوح میانی و پائین کانونهای شهری را بوجود آورده است. و نظام سلسله مراتب شهری کشور را با مشکلاتی روبرو ساخته است. بطوریکه به منظور ایجاد تعادل و توازن در این الگوی توزیع تاکنون استراتژیهای متفاوتی چون نظام مند کردن مهاجرت روستا-شهری، محدود کردن رشد شهرهای بزرگ ، قطبهای رشد، توسعه شهرهای میانی، مراکز خدمات روستایی و ایجاد شهرهای جدید بکار گرفته شده است. این در حالی است که جایگاه شهرهای کوچک در بین استراتژی های فوق خالی و چندان مورد تاکید نمی باشد.بدین منظور این تحقیق با مطالعه موردی از استان سیستان و بلوچستان به ارزیابی پیرامون نظام سلسله مراتب شهری و بررسی نقش شهرهای کوچک استان در تعادل بخشی فضایی جمعیت می پردازد.