نام پژوهشگر: حسن میرنژاد

ترکیب ایزوتوپی سرب کانسارهای سرب و روی ایران و کاربرد آن در تعیین ژنز، سن و اکتشاف کانسار
thesis موزه جانورشناسی دانشگاه تهران 1387
  فاطمه ملاصالحی   حسن میرنژاد

در پژوهش حاضر گالن های متعلق به 37 کانسار سرب و روی واقع در کمربندهای متفاوت سرب و روی ایران مورد آنالیز ایزوتوپ سرب قرار گرفتند. نسبتهای ایزوتوپ سرب کانسارها عمدتاً رادیوژنیک، و در بالای منحنی میانگین رشد سرب پوسته ای قرار گرفته اند و گویای جداشدن سرب از منابع غنی از سرب با نسبت u/pb و th/pb بالا بوده اند. بجز در مورد برخی کانسارها که سرب آنها مخزن پوسته بالایی را نشان می دهند، سرب ها غالباً از مخزن کوهزایی اشتقاق یافته اند که سرب مخزن مذکور مخلوطی از سرب مخازن پوسته بالایی، پوسته پایینی و گوشته بوده است و سهم هر یک از مخازن در تامین سرب کانسارهای گوناگون متفاوت است. بر پایه اطلاعات بدست آمده، تشکیل کانسارهای سرب وروی با سنگ میزبان کربناته، در غالب موارد بصورت اپی ژنتیک بوده است. محدوده نسبتهای ایزوتوپ سرب کانسارهای سرب روی با میزبان سنگ کربناته از سمت زون سنندج – سیرجان (محور ملایر – اصفهان) به سمت ایران مرکزی و البرز و ارومیه – دختر رادیوژنیک تر می شوند. بر پایه سن های مدلی بدست آمده و سنگ های میزبان کانسارها می توان اظهار نمود که تشکیل کانسارهای سرب و روی در ایران در ارتباط با تکوین پوسته ایران در پی بسته شدن اقیانوس نئوتتیس بوده است. بر اساس مطالعات ایزوتوپ سرب روشن می گردد که محیط تکتونیکی تشکیل کانسارها عمدتاً محیط کمانی و فرورانش بوده است. فازهای کوهزایی آخر کرتاسه (لارامید) و ترشیری مهمترین حوادث اثر گذار در شکل گیری کانسارهای سرب و روی ایران بوده اند. به نظر می رسد اکثر کانسارهای سرب و روی با سنگ میزبان کربناته که واجد اهمیت اقتصادی هستند در بالا و یا در نزدیکی منحنی پوسته بالایی در دیاگرام مدل پلومبوتکتونیک قرار می گیرند و این کانسارها بیشتر به کانسارهای نوع دره می سی سی پی شباهت دارند. کانسارهای رگه ای سرب و روی و یا رگه ای چندفلزی سرب و روی دار در دیاگرام مزبور عمدتاً در نزدیکی منحنی کوهزایی قرار گرفته و کمی به سمت منحنی گوشته متمایل می شوند. در کانسارهای سرب و روی با سنگ میزبان کربناته که نسبتهای ایزوتوپ سرب آنها در بالای منحنی کوهزایی و زیر منحنی پوسته بالایی قرار می گیرند هم کانسارهای اقتصادی و هم کانسارهای غیراقتصادی دیده می شوند که عوامل ساختاری و گسل های بزرگ منطقه و سنگ میزبان مناسب عامل تعیین کننده در بزرگی کانسارها بوده اند. تنها کانسار اقتصادی سرب و روی ایران که در حاشیه صفحه عربستان واقع شده دارای قدیم ترین سن مدلی بوده و رسوبات حاوی سرب کانسار در زمان الحاق ایران به گندوانا نهشته شده اند.

ژئوشیمی کانسار مس ماهور و سنگ های میزبان ان، شرق بلوک لوت، ایران مرکزی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان 1390
  رضوان میرزایی راینی   علی احمدی

کانسار چندفلزی ماهور واقع در شرق بلوک لوت در طول یک رگه به طول سه کیلومتر و عرض 5/0 تا 2 متر و در سنگ های اسیدی نیمه عمیق تشکیل شده است. از سطح به عمق مناطق فروشست (تشکیل مالاکیت، آزوریت، هماتیت،گوتیت و آتاکامیت)، برین زاد یا سوپرژن (تشکیل بورنیت، کوولیت،کالکوسیت، آنگلزیت، گرینوکیت، هاولئیت) و ژرف زاد یا هیپوژن (تشکیل مگنتیت، کالکوپیریت، پیریت، گالن، اسفالریت) در کانسار مشاهده می شوند. کانی های باطله عمدتا از کوارتز و کلسیت تشکیل یافته اند. دگرسانی های موجود در کانسار از انواع سیلیسی، سریسیتی، پروپیلیتیک، آرژیلیک، و پتاسیک هستند. بافت جانشینی، شکافه پرکن و برشی از مهم ترین بافت های همراه با کانسارزایی هستند. نتایج حاصل از آنالیز ریزکاو الکترونی بیانگر مقادیر متغیری از عناصرag ، as، sb، in، cd، zn، fe، cu، در کانی های سولفیدی کانسار ماهور است. وجود سه کانی کمیاب گرینوکیت، هاولئیت و آتاکامیت در منطقه سوپرژن و فروشست کانسار ماهور توسط آنالیز ریزکاو الکترونی شناسایی شده است. مطالعه سیالات درگیر برروی سه نمونه از کانی اسفالریت، حاکی از تغییرات حرارتی سیال کانه ساز بین 194 تا 292 درجه سانتی گراد است. با توجه به دمای ذوب آخرین بلور یخ سیال کانه ساز، شوری سیال درگیر 7/11 تا 23 درصد وزنی معادل نمک طعام (nacl) تخمین زده می شود. مقادیر ?34scdt برای 8 نمونه از کانی های سولفیدی (پیریت، کالکوپیریت، گالن، اسفالریت، بورنیت) در کانسار ماهور، بین 2/0‰ تا 07/4‰ با میانگین 96/2‰ می باشد. به علاوه دمای برآورد شده از زوج های سولفیدی در حال تعادل، نشانگر دامنه تغییرات تقریبی بین 215 تا 380 درجه سانتی گراد است. بنابراین چنین استنباط شده که گوگرد لازم برای تشکیل کانی های سولفیدی در کانسار ماهور توسط سیالات ماگمایی و یا سنگ های آذرین منطقه تامین شده است. شواهد موجود مانند بافت و ساخت کانسار، شکل رگه ای کانسار، نوع همراهی کانه ها، کانی های باطله، دگرسانی سنگ های دیواره، دمای همگن شدن و شوری، عمق کانه سازی، مطالعه ایزوتوپ های گوگرد و منشا سیالات کانه ساز، کانسار چندفلزی ماهور را در رده کانسارهای اپی ترمال نوع رگه ای تا مزوترمال قرار می دهد.

ژنز کانسار آنتیموان بائوت، شرق ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان 1390
  زهره خرمی   حسن میرنژاد

کانسار آنتیموان بائوت، واقع در غرب زاهدان، شرق ایران، به صورت رگه ای و درون سنگ های لیستونیتی رخ داده است. واحدهای سنگی موجود در منطقه شامل سنگ های افیولیتی، لیستونیت، توربیدایت و سنگ های دگرگونه رخساره شیست سبز (متاپلیت، متاگری وک، متابازالت و متاگابرو) می باشند. لیستونیت ها از نظر ترکیب کانی شناسی در دسته سیلیسی-کربناتی و از نظر ماهیت سنگ مادر در دو رده ارتولیستونیت و اپی لیستونیت قرار می گیرند. کوارتز، کلسیت و دولومیت کانی های اصلی تشکیل دهنده لیستونیت ها می باشند. کانسار بائوت از نوع استیبنیت – کوارتز است؛ و مجموعه کانی های آن عبارتند از استیبنیت، والنتینیت، سنارمونتیت و استیبکونیت. کوارتز مهمترین باطله کانسار است. بافت غالب در این کانسار، بافت پر کننده فضای خالی می باشد. مهم ترین دگرسانی که در اکثر واحدهای سنگی منطقه وجود دارد دگرسانی سیلیسی- کربناتی است. مطالعه سیالات درگیر نشان می دهد که شوری سیال کانی ساز به طور میانگین 10 درصد به معادل نمک طعام؛ و حداقل دمای تشکیل کانسار به طور میانگین 147 درجه سانتی گراد می باشد. مقادیر ?34scdt استیبنیت گستره 98/7‰ تا 12/12‰ را نشان می دهد، بر این اساس، محتمل ترین منشأ برای گوگرد موجود در کانسار، سنگ های دگرگونه منطقه می باشند. شواهدی چون غالب بودن بافت پر کننده فضای خالی، نوع کانسار (استیبنیت – کوارتز)، شوری و دمای همگن شدگی سیالات درگیر دلالت بر ماهیت اپی ترمال کانسار دارند.

ژنز کانسار آنتیموان سفیدابه، شرق ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده علوم پایه 1391
  جمیله فرشیدپور   حسن میرنژاد

کانسار آنتیموان سفیدابه در ایالت زمین شناختی سیستان، شرق ایران، قرار دارد. کانه زایی آنتیموان به صورت رگه ای در امتداد گسل ها و شکستگی های عمیق با روند شمال باختری - جنوب خاوری و در سنگ میزبان کنگلومرایی الیگوسن رخ داده است. رخنمون سنگ های آذرین در این منطقه محدود و شامل یک دایک میکروگابرویی ، و توف های داسیتی است بافت غالب درکانسار، بافت شکافه پرکن است. کانی شناسی منطقه شامل دو گروه کانی اولیه (هیپوژن)، مانند کانی سولفیدی استیبنیت که مهم ترین کانی کانسار محسوب می شود، و کانی های ثانویه (سوپرژن)، شامل کانه های اکسیدی والنتینیت، سنارمونتیت و کانه هیدروکسیدی استیبکونیت می باشند. دگرسانی های مهم شامل دگرسانی های آرژیلیک و سیلیسی هستند که بیشتر اطراف رگه های کانی سازی شده، مشاهده می شوند. مقادیر d34scdt نمونه های استیبنیت مربوط به منطقه مورد مطالعه از 83/0 تا 72/1 ‰ در تغییر است و میانگین آن 13/1 ‰می باشد. بر اساس شواهد زمین شناسی صحرایی، بررسی های میکروسکوپی، نوع کانسار (استیبنیت- کوارتز)، غالب بودن بافت شکافه پر کن، همراهی کانه ها، دگرسانی سنگ های دیواره، عمق کانی سازی، داده های ریزکاو الکترونی و مطالعات ایزوتوپی گوگرد انجام شده بر روی استیبنیت، چنین استنباط می شود که کانی سازی در منطقه ی مورد مطالعه از نوع اپی ترمال با منشاء ماگمایی می باشد.

بررسی ژئوشیمیایی سنگ های مافیک کوه پیازه، جنوب شرق مریوان، غرب ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده علوم پایه 1391
  هیوا ابراهیمی   علی احمدی

بازالت های اشباع از سیلیس پیکره پیازه در جنوب شرق مریوان، شمال غرب پهنه زمین شناختی سنندج_ سیرجان، به سری ماگمایی تولئیتی اقیانوسی تعلق دارند. این سنگ ها به علت داشتن عدد منیزیمی بین 63 تا 72، سیلیس بین 8/46 تا 3/48 درصد، و نیکل105 تا 188 پی پی ام از نوع بازالت های غنی از منیزیم بوده و قابل مقایسه با ماگماهای اوّلیه می باشند. رفتار عناصر اصلی و کمیاب این سنگ ها، بیانگر تفریق اولیوین و عدم تفریق پلاژیوکلازها است. نبود آنومالی منفی برای عنصر نیوبیوم در نمودار های عنکبوتی این سنگ ها، بر ذوب بخشی منشاء یک گوشته تهی شده (depleted mantle) دلالت دارد. شیب نسبتاً پایین نمودار های عنکبوتی یا rees یا هر دو نشان دهنده بالا بودن نرخ ذوب بخشی در منشاء گوشته ای این سنگ هاست. بالا بودن ناچیز نسبت lrees/hrees [la/yb=1.39] تا [ce/yb=1.69]، بیانگر غنی شدن نسبی سنگ های منطقه از عناصر خاکی کمیاب سبک است. این موضوع به دلیل نرخ بالای ذوب بخشی در منشاء گوشته ای این سنگ هاست. روند مشاهده شده برای عناصر خاکی کمیاب، قابل مقایسه با روند مورب های نرمال (nmorb) است. پایین بودن نسبت liles/hfses ]مثلاً:[ rb/zr= 0.64 ,cs/nb= 8.9 و نیز پایین بودن نسبت lrees/hfses ]مثلاً: [ce/zr= 0.69 ,ce/nb= 4.74، ریفت اقیانوسی را به عنوان محیط تشکیل این سنگ ها پیشنهاد می کنند. آنومالی مثبت پتاسیم و استرانسیم در سنگ های این منطقه را می توان ناشی از تمایل ژئوشیمیایی این ماگماها به ماگماهای مورب غنی شده (emorb) دانست.

ترکیب شیمیایی سنگ های اولترامافیک در ایالت زمین شناختی سیستان، شرق ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده علوم پایه 1391
  حلیمه مصطفایی درمیان   علی احمدی

مطالعه ی مجموعه افیولیتی شرق ایران در چهار منطقه نصرت آباد، لار، بی بی مریم و گدار زرد به ترتیب واقع در غرب و شمال زاهدان و شمال شرق و جنوب شرق شهرستان نهبندان، به منظور تعیین ترکیب شیمیایی سنگ های اولترامافیک ایالت زمین شناختی سیستان انجام گرفته است. سنگ های اولترامافیک در مناطق مورد مطالعه شامل هارزبورژیت، لرزولیت، و وبستریت می باشند. این سنگ ها ازکانی های الیوین (فورستریت)، ارتوپیروکسن (برونزیت)، کلینوپیروکسن (اوژیت و دیوپسید)، اسپینل و از کانی های ثانویه ای از قبیل سرپانتین و تالک تشکیل شده اند. سنگ های اولترامافیک از نوع پریدوتیت های دگرگون شده ی قاعده ی ستون افیولیت ها هستند. پریدوتیت های مورد مطالعه در مقایسه با ده مجموعه ی اولترامافیک از دیگر نقاط جهان دارای مقدار سیلیس بالایی هستند در حالیکه میزان منیزیم کمتری دارند. از نظر عناصر اصلی، هارزبورژیت ها قابل مقایسه با هارزبورژیت های افیولیت لوبوسا در جنوب تبت و نهبندان در شرق ایران و لرزولیت قابل مقایسه با لرزولیت های پریدوتیت رائوباژای در چین است. اغلب نمونه های اولترامافیک در مناطق مورد مطالعه از عناصر lile و lree تهی شده و از عناصر hfse و hree غنی شده و از نسبت های پایین lile/hfse و lree/hree برخوردارند (به عنوان مثال la/lu]ci = 0.7] و [rb/hf]ci = 0.08). مقادیر عناصر جزئی هارزبورژیت های موجود در مناطق مورد مطالعه قابل مقایسه با پریدوتیت های پشته های میان اقیانوسی اطلس و لرزولیت قابل مقایسه با سنگ های اولترامافیک از افیولیت های نهبندان است. تهی شدگی سنگ های اولترامافیک ایالت زمین شناختی سیستان از عناصر ناسازگار به دلیل ذوب بخشی گوشته و تشکیل سنگ های مافیک در کرتاسه است.

پترولوژی و ژئوشیمی توده ی نفوذی نسای پایین (جنوب دره طالقان)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تهران 1387
  پریسکه حسینی   علی کنعانیان

چکیده ندارد.

بررسی منشأ مگاکریست های گارنت موجود در تونالیت ده نو (شمال غرب مشهد)
thesis موزه جانورشناسی دانشگاه تهران 1387
  رامین صمدی   محمدولی ولی زاده

منطقه ده نو در شمال شرقی ایران و در 15 کیلومتری شمال غربی شهر مشهد واقع گردیده است. این ناحیه در محدوده زون ساختاری بینالـود و در امــتداد شرقی سلسله جبال البرز، در محدوده طول های جغرافیایــــی´22 °59 تا´ 26° 59 شرقی و عرض های جغرافیایی´20° 36 تا ´22° 36 شمالی قراردارد. هورنبلند - بیوتیت تونالیت های منطقه ده نو، قدیمی ترین سنگ های آذرین تزریق شده در داخل دگرگونی ها و فلیش های منطقه هستند. کانی های موجود در آنها شامل کوارتز، پلاژیوکلاز (عمدتاً بیتونیت)، گارنت (آلماندین - پیروپ)، بیوتیت (آنیت)، آمفیبـول (عمدتاً فرو هورنبلند) و کانی های ثانویه شامل کلریت، اپیدوت، کلسیت و ایلمنیت می باشند.طبق نتایج ژئوترموبارومتری، دما و فشار متوسط مذاب تونالیتی تقریباً 680 سانتیگراد و 6/4 کیلوبار بوده و سنگ های حاصل از نفوذ تونالیت ها دارای درجات دگرگونی پایین تری (رخساره آلبیت - اپیدوت تا هورنبلند هورنفلس) نسبت به شیست های منطقه (رخساره شیست سبز تا آمفیبولیت) می باشند. لذا اثر فرعی تزریق توده تونالیتی نسبت به دگرگونی ناحیه ای منطقه فقط در بخش های مجاور توده مشاهده می شود.براساس پتروگرافی، ژئوشیمی و ترکیب گارنت، ماگمای اولیه تونالیت های ده نو، متعلق به گرانیتوئیدهای تیپ i و سری ماگمایی کالک آلکالن بوده و دارای جایگاه تکتونیکی cag می باشند. تغییرات میزان mg و fe از مرکز تا حاشیه گارنت ها صرفاً بیانگر تأثیر فرآیند سرد شدن توده تونالیتی بوده و پدیده انتشار در آن بی تأثیر بوده است. لذا تفکیک ساختار گارنت موجود در تونالیت ها به دو بخش هسته زینوکریستی و حاشیه فنوکریستی کاملاً مردود می باشد.همچنین بر خلاف مطالعات پیشین، تغییرات مقدار منیزیم و mg# همیشه معیار دقیقی برای تشخیص خاستگاه گارنت نبوده و صرفاً ترکیب حاشیه گارنت و الگوهای منطقه بندی شیمیایی، متمایزکننده گارنت های فنوکریست و زینوکریست نیست. مطالعه ادخال های موجود در گارنت های درون تونالیت و نبود ادخال سیلیمانیت، و نیز نبود زینولیت شیستی در درون آنها، عدم شباهت گارنت تونالیت ها با گارنت شیست ها و هورنفلس های مجاور و شباهت بسیار زیاد آنها با گارنت های فنوکریستی در تحقیقات سایر محققین، نشان می دهد که تشکیل گارنت تونالیت ها هیچ گونه رابطه ژنتیکی با سنگ های دگرگونی مجاور نداشته و حاصل تبلور از خود مذاب تونالیتی است.

پترولوژی و ژئوشیمی گرانیت ها و تگماتیت های منطقه مشه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تهران - دانشکده علوم 1370
  حسن میرنژاد

چکیده : گرانیت های منطقه مورد مطالعه از جنوب شرق تاشمال غرب مشهد پراکنده بوده ودر محدوده ای باطول جغرافیایی 59/45 درجه 59/22 - درجه و عرض های جغرافیایی 36/22 درجه 36 - درجه واقع شده است . ازنقطه نظر زمین شناسی در مورد زون بینالود عقاید متفاوتی وجود دارد بگونه ای که آنرا: جزء واحد البرز، واحدایران مرکزی و یا واحد تدریجی بین البرز و ایران مرکزی درنظر میگیرند. این منطقه ازشمال و جنوب به ترتیب به بلوکهای سخت پلیت توران و خرده قاره ایران مرکزی محدود میشود ک عده ای تشکیل کوههای بینالود رابه علت حرکت نسبی این دوبلوک و برخورد آنهابا یکدیگر مورد توجه قرارداده اند . گرانیتوئیدهای منطقه مشهد در داخل زون دگرگونی بینالود رخنمون می یابند.سن قدیمی ترین سنگهای منطقه که توده های گرانیتوئیدی رانیز احاطه می نمایند کربونیفرو پرمین درنظر گرفته میشود. رسوبات کنگلومرایی ژوراسیک که شام قلوه های سنگهای دگرگونی و نفوذی منطقه میباشد، بطور ناپیوسته برروی سنگهای دگرگونی (اساسا اسلیت) و آذرین (گرانیتوئید) قرارگرفته و خودتوسط لایه های آهکی به سن کرتاسه پوشیده میشود بنابراین گرانیتوئیدهای منطقه ازژوراسیک قدیمی ترهستند. تعیین سن مطلق که برروی توده های گرانیتوئیدی به روش k/ar توسط مجیدی)1978(صورت گرفته سن های 211 تا 215 و 246تا 256 میلیون سال را به دست آورده است که با فازهای تکتونیکی هرسی نین و سیمرین پیشین مطابقت دارد(ازنظر پتروگرافی، ترکیب توده های گرانیتوئیدی منطقه متنوع بوده وبراساس طبقه بندیهای کانی شناسی (اشتراکایزن، ; 1979 لامروبودن،)1982 و شیمیایی (اکانر، ; 1965 میدلموست ، ; 1985 کوکس وهمکاران،)1989 از تونالیت ، گرانودیوریت و مونزوگرانیت تشکیل شده است که رگه هایی از آپلیت و پگماتیت توده نفوذی راقطع می نماید . باتوجه به ژئوشیمی عناصراصلی، کلیه سنگهای گرانیتوئیدی منطقه مشهد فوق اشباع ازسیلیس است وازنظر اشباع آلومینیم درمحدوده پرآلومینیم قرارمی گیرند. گرانیتوئیدهای منطقه کالکوآلکالن هستند که شاهد این مدعا نمودارهای na2o+k2o در مقابل alk , sio2 درمقابل (siنیکلی) و دیاگرام مثلثی afm میباشد. براساس رده بندی منشاء گرانیت ها به انواع cs و (ciدید و همکاران،)1982 مونزوگرانیتهای منطقه مشهد ویژگیهای نوع (csحاصل ذوب سنگهای رسوبی) در صورتیکه تونالیت ها و گرانودیوریت ها اختصاصات نوع (ciحاصل ذوب سنگهای آذری پوسته) رانشان می دهند . آپلیت هاو پگماتیت های ناحیه مورد مطالعه، از تفریق نهایی توده های گرانیتوئیدی حاصل شده اند . گرانیتوئیدهای منطقه مشهد کوهزایی بوده و ازنظر تقسیمات تکتونیک ورقه ای، تونالیت ها و گرانودیوریت ها ویژگیهای گرانیتوئید قوس قاره ای)continental arc granites(، درصورتیکه مونزوگرانیت ها اختصاصات گرانیتوئیده برخورد قاره ای)continental collosion granites(راعرضه می دارند. بافرورانش پوسته اقیانوسی پالئوتتیس و واردشدن محلول ها بداخل پوسته قاره ای، ذوب بخشی سنگهایی باترکیب بازیک حادث گشته و باعث میگردد تاگرانودیوریت ها و تونالیت منطقه مشهد، اختصاصات نوع)ci(i پیداکنند. دراثر برخورد قاره ها، حرارت و فشار منطقه برخورد افزایش یافته که درحد نهایی دگرگونی و سپس ذوب بخ سنگهایی بامنشاء رسوبی، مونزوگرانیت ها حاصل شده اند .