نام پژوهشگر: فریدون رهنمای رودپشتی
عبدالله دریابر حسن قالیباف اصل
هدف تحقیق حاضر بررسی عوامل موثر بر ساختار سرمایه است تا بتوانیم به نوعی رابطه آن را با نسبت بدهی به دارایی بسنجیم. در این تحقیق از یک الگوی هفت متغیره استفاده شده است که شاخص های زیر برای سنجش این متغیرها مورد استفاده قرار می گیرند. شاخص ها عبارتند از : شاخص سودآوری، شاخص مشهود بودن، شاخص اندازه شرکت، شاخص فرصت های رشد، شاخص نوسان پذیری، شاخص ساختار مالکیت و شاخص رشد فروش . از روش تحقیق آماری و مکانیسم همبستگی یا رگرسیون نیز برای برازش مدل استفاده می شود . یافته های تحقیق در مورد همبستگی بین متغیرها نشان می دهد که همبستگی بین شاخص اندازه شرکت با شاخص های فرصت های رشد ، نوسان پذیری ، ساختار مالکیتی و همچنین نسبت بدهی به دارایی رد می گردد . یافته های تحقیق در مورد فرضیه های تحقیق نشان داده است که : ? رابطه منفی بین نسبت بدهی به دارایی با شاخص سودآوری تایید می شود . ? رابطه منفی بین نسبت بدهی به دارایی با شاخص فرصت های رشد تایید می شود . ? رابطه مثبت بین نسبت بدهی به دارایی با شاخص ساختار مالکیتی تایید می شود . همچنین رابطه معنادار نسبت بدهی به دارایی با شاخص های دارایی های مشهود ، اندازه شرکت ، نوسان پذیری و رشد فروش تایید نگردید .
مهسا زهری فریدون رهنمای رودپشتی
سرمایه گذاری در سهام از استراتژی سوداگرانه در بازار سرمایه است که با تحلیل سهام، محقق می شود.تعیین ارزش ذاتی از اهداف روش های تحلیل سهام است. که کمک می کند سهام پربازده شناسایی شود. canslim از جمله روش های تحلیل سهام است که ترکیبی از متغیرهای روش های بنیادی و تکنیکی است که هدف آن شناسایی سهام های صعودی hiflyer)) می باشد که اینگونه سهام، قابلیت کسب بازده بالا را دارند یعنی نرخ بازده مورد انتظارآن در مقایسه با سایرسهام بیشتر است. مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای (capm) نیز از جمله روش هایی است که کمک می کند نرخ بازده مورد انتظار پیش بینی شود که در حقیقت برآورد ارزش ذاتی سهام است. این مدل مشابه روش canslim در جهت شناسایی سهام های پربازده است که در این پژوهش سنجش عملکرد و توان تبیین روش canslim و مقایسه آن با مدل capm در انتخاب سهام برتر مورد بررسی قرار گرفته است. تحقیق در یک دوره زمانی 5 ساله (1388-1384) در بورس اوراق بهادار تهران صورت گرفته است که نمونه گیری و انتخاب این مجموعه از بین شرکت هایی است که در این 5 سال، هر سه ماه یکبار توسط بورس اوراق بهادار تهران به عنوان 50 شرکت فعال در بورس معرفی شده اند. این گروه از شرکت های پذیرفته شده در بورس، با ویژگی hiflyer مدل canslim تطابق داشته است و ضمناً این گروه شرکت ها پربازده ترین سهام را دارا می باشند که با مفروضات مدل canslim و capm سازگار است. برای انتخاب نمونه، آن شرکت هایی که به اندازه نصف بعلاوه یک (تعداد سری های50 شرکت فعال منتشر شده در بورس تقسیم بر2 بعلاوه یک)، تکرار شده اند به عنوان نمونه انتخاب شده و مورد بررسی قرار گرفته است. این تحقیق بر پایه روش تحقیق توصیفی، اکتشافی و مقایسه ای از نوع همبستگی است. کلیه اطلاعات آن از نرم افزار ره آورد نوین و سایت رسمی بورس اوراق بهادار تهران استخراج گردیده است. تجزیه و تحلیل داده ها نیز با استفاده از آمار توصیفی با استفاده از شاخص های گرایش مرکزی و انحرافی انجام شده است. در این پژوهش سهم هایی که هفت مشخصه canslim را دارا بودند جزء سهام با ویژگی hiflyer شناسایی شد و سهم هایی که بازده واقعی آنها بیشتر از بازده مورد انتظار آنها بود، جز سهام پربازده از منظر ریسک و بازده محسوب شد. در این پژوهش چون تعداد سهام با ویژگی hiflyer بیشتر از تعداد سهام مورد تأیید توسط مدل capm بود. پس نتیجه حاصله این بود که توان تبیین روش canslim در انتخاب سهام برتراز منظر ریسک و بازده بیشتر از capm است. و برای تکمیل تحقیق و درک استفاده از دو مدل با استفاده از آزمون مدل حداقل مربعات (ols) معنی داری هر یک از دو مدل سنجیده شد، که 2r نیز در این بررسی 76 درصد است که قدرت توضیحی مدل مذکور را نشان می دهد. به عبارت دیگر با بررسی نتایج فوق رابطه مثبت بین بازدهی حاصل از روش canslim و بازدهی بازار حکایت از برتری روش canslim در انتخاب سهام دارد.
وحید زندیه فریدون رهنمای رودپشتی
بیش از سه دهه است که فرضیه بازار کارا، با تکیه بر استفاده سرمایه گذاران منطقی از همه اطلاعات در دسترس در قیمت گذاری اوراق بهادار، به عنوان مبنایی در قیمت گذاری دارایی های مالی و در نقش فرضیه ای راهنما در تشریح و پیش بینی رفتار سرمایه گذاران، استدلال می کند که قیمت های جاری سهام، برآوردکننده های نا اریبی از ارزش های پایه ای آن ها بوده و خود را به صورت آنی با اخبار و اطلاعات حوادث غیرقابل پیش بینی مبتنی بر رفتار سرمایه گذاران در واکنش عقلائی نسبت به اطلاعات جدید، منطبق می کند. دو توسعه برای این فرضیه در ادبیات مالی رفتاری وجود دارد که واکنش سرمایه گذار در هنگام عدم تطبیق آنی قیمت های اوراق بهادار را تبیین می نماید: فرضیه بیش واکنش و فرضیه اطلاعات ناقطعی. از سویی دیگر حجم مبادلات بین المللی کالا و خدمات کشور به برخی دلایل از گستردگی بالایی برخوردار نبوده و تأثیرپذیری مستقیم رکودها و رونق های اقتصاد جهانی بر بازار سرمایه ایران جای تردید دارد. به همین دلیل رفتار هیجانی مشاهده شده از سوی سرمایه گذاران در بازار سهام ایران نسبت به اخبار حرکت اقتصاد جهانی به سمت ورود و یا خروج بحران مالی جهانی اخیر، بدون در نظر گرفتن بازده بلندمدت یا کوتاه مدت صنایع حساس به بحران مالی جهانی، موجبات تردید در کارایی بازار سهام ایران را فراهم آورده است. بدین ترتیب نیاز به شناسایی رفتار سرمایه گذاران در این بازار در جهت دستیابی به مدل ها و الگوهای مالی رفتاری سازگار با بازار سهام ایران در راستای نیل به قیمت گذاری رفتاری دارایی های مالی احساس می شود. بدین ترتیب در این پژوهش بر آن شدیم تا پس از شناسایی شاخص های صنایع حساس به بحران مالی جهانی، بر اساس دو فرضیه بیش واکنش و عدم قطعیت اطلاعات، به ارزیابی و تبیین رفتار سرمایه گذاران در بازار سهام ایران در دوره زمانی دو ساله اردیبشهت 1387 تا اردیبهشت 1389 بپردازیم. نتایج حاکی از آن است که سرمایه گذاران بازار سهام ایران نسبت به اخبار بحران مالی جهانی عکس العمل نشان داده و بازار در شاخص های کل قیمت بازار، فلزات اساسی، سیمان، آهک و گچ و انبوه سازی، املاک و مستغلات طی بازه زمانی انتشار اخبار بحران مالی جهانی به طور معنی داری نوسان قیمتی بیشتری را نسبت به بازه های بدون خبر بروز می دهد و یافته ها سازگاری با فرضیه عدم قطعیت اطلاعات را که افزایش نوسان قیمتی بازار را بعد از انتشار اخبار غیرمنتظره پیش بینی می کند، نشان می دهد. همچنین کسب بازدهی غیرعادی در برخی از روزهای بازه زمانی 30 روزه پس از انتشار اخبار ورود و یا خروج از بحران مالی جهانی و در نتیجه فرضیه بیش واکنش سهامداران نسبت به اخبار مذکور در برخی از صنایع بورسی ایران به اثبات می رسد.
داود شهبازی فریدون رهنمای رودپشتی
در دنیای امروز که در واقع رقابت اصلی کشورها در بخش اقتصادی متمرکز شده و همچنین آئینه تمام نمای اقتصاد هر کشور یعنی بازار سرمایه آن نشان دهنده رشد و رکود اقتصادی و متعاقب آن قدرت و ضعف هر کشور می باشد، لذا بررسی این موتور اقتصاد از جهات مختلف علمی همواره در صدر پژوهش های بخش مالی و حسابداری هر کشور قرار گرفته است. در کشور ما بخش تازه شکل گرفته ای که فعالیت اصلی آن در بورس اوراق بهادار تهران می باشد عبارت است از صندوق های مشترک سرمایه گذاری. این نهاد جدید از ابتدای سال 1387 تشکیل و تا پایان سال 1387، 15 صندوق، تا پایان سال 1388، 32 و تا پایان مرداد ماه سال 1390 بالغ بر 69 صندوق می باشد و رشد چشمگیر این صندوق ها طی سه سال و اختصاص بخش بزرگی از دارایی های بازار سرمایه به خود، باعث می شود تا عملکرد و چگونگی روند بازدهی آنها مورد ارزیابی دقیق قرار گیرد. اهداف اصلی این تحقیق در واقع مقایسه تطبیقی صندوق ها بر اساس رتبه بندی معیارهای متفاوت، توسعه معیارهای جدید ارزیابی عملکرد(که مشخصه اصلی آنها استفاده از ریسک نامطلوب است) و بررسی رابطه بین بازده بازار و بازده صندوق ها می باشد. به این منظور دو فرضیه اصلی تدوین و با توجه به اینکه معیارهای نوین شامل هفت متغیر هستند لذا برای آزمون فرضیه اول هفت فرضیه فرعی که همه آنها در سه دوره مورد بررسی قرار گرفتند، در نظر گرفته شد. در این پژوهش طی سه دوره تعداد 43 صندوق همراه با بورس تهران مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت و نتایج حاصل از آزمون های فرضیات(آزمون های همبستگی پیرسون و اسپیرمن با استفاده از نرم افزار minitab) نشان داد که رتبه بندی های حاصل از روش های سنتی و مدرن تقریباً مشابه بوده و تفاوت معنی داری بین آنها وجود ندارد. همچنین با آزمون فرضیه دوم به این مهم رسیدیم که میانگین بازده صندوق ها با بازده بازار دارای رابطه معنی دار می باشد.
امین ملکی صیدآبادی فریدون رهنمای رودپشتی
در مدل قیمت گذاری دارایی سرمایه ای(capm)، ریسک سیستماتیک یا بتا، تنها عامل تبیین کننده اختلاف بازدهی دارایی ها می باشد. بتا به عنوان معیار ریسک سیستماتیک نتیجه حاصل از یک و ضعیت تعادلی است که در آن سرمایه گذاران به دنبال حداکثر کردن تابع مطلوبیت خود بر اساس دو پارامتر میانگین و واریانس بازدهی می باشند. واریانس بازدهی به عنوان معیار ریسک حداقل به دو دلیل ذیل با تعریف متداول ریسک - در معرض خطر قرارگرفتن یا زیان بالقوه و قابل محاسبه ی سرمایه گذاری – در تعارض است. اول اینکه زمانی می توان از واریانس بازدهی به عنوان معیار ریسک استفاده نمود که توزیع بازدهی دارایی ها نرمال باشد. دوم اینکه انحرافات بالاتر از میانگین را به عنوان ریسک سرمایه گذاری تلقی نمی کنند. در این تحقیق به بررسی توان تبیین معیارهای ریسک نامطلوب در مقابل معیارهای سنتی ریسک پرداخته شد. نتایج بدست آمده حاکی از آنست که معیار ریسک نامطلوب نیمه واریانس استرادا نسبت به سایر معیارهای ریسک سیستماتیک، از عملکرد بهتری در تبیین رابطه ریسک بازده برخوردار است.
لیلا محمدی فریدون رهنمای رودپشتی
با توجه به اینکه یکی از اهداف شرکتهای سرمایه گذاری، استفاده بهینه از منابع مالی سهامداران و کسب ارزش افزوده اقتصادی بالاتر از نرخ بازده مورد انتظار سهامداران می باشد و همچنین کاهش ریسک سرمایه گذاری صاحبان سهام و در نتیجه جذب سرمایه گذاران و تشکیل سبدی از دارائیها و مدیریت این سبد است، به کارگیری استراتژی های کارآمد با توجه به قابلیت ها و پتانسیل های موجود در سازمان بسیار ضروری و با اهمیت می باشد و نیاز است که شرکتهای سرمایه گذاری از استراتژی های مناسب سرمایه گذاری و بالطبع از ابزارهای نوین و کارآمد برای انتخاب و مدیریت پرتفوی استفاده نمایند. به همین جهت بکارگیری یک استراتژی مناسب به منظور مدیریت فعال در شرکت های سرمایه گذاری می تواند به آنها در جهت رسیدن به اهداف خویش که افزایش ثروت سهامداران و حفظ موجودیت سازمان است، بسیار مفید و حتی حیاتی واقع شود. بدین منظور در این تحقیق سعی ما بر این است تا به کمک استراتژی ماتریس شبکه که یکی از استراتژی های مدیریت پرتفوی می باشد، سهام شرکت های مختلف را بر مبنای ویژگی های خاص آنها طبقه بندی و عملکرد آن را با عملکرد پرتفوی بازار مقایسه نمائیم. به همین منظور با استفاده از نسبتهای p/e و p/bو همچنین معیار ریسک سیستماتیک (?)و ارزش بازار، شرکت های موجود در پرتفوی شرکت سرمایه گذاری گروه توسعه ملی را در سالهای (1388-1385) به کمک استراتژی شبکه، در 2 ماتریس تشکیل میدهیم. ماتریس اول: پرتفویی از سهام شرکت های رشدی، رشدی-ارزشی و ارزشی؛ ماتریس دوم: پرتفویی از سهام شرکت های تهاجمی، تدافعی و بی تفاوت که هر کدام از این شرکت ها نیز به شرکتهای کوچک، متوسط و بزرگ طبقه بندی شده اند. برای محاسبه عملکرد دو پرتفوی از معیارهای ارزیابی عملکرد تعدیل شده شارپ و upr استفاده شده است. برای محاسبه این معیار ها نیز، از متغیرهایی همچون بازده ماهیانه و سالیانه شرکت،ریسک و بتای شرکت، بازده پرتفوی بازار، بازدهی بدون ریسک و کوواریانس استفاده شده است. برای آزمون فرضیه های تحقیق، از آزمون مقایسه میانگین ها با نمونه های مستقل t و با توجه به کم بودن تعداد داده ها و جهت اطمینان از نتایج آزمون از جایگزین ناپارامتریک آن یعنی آزمون من ویتنی استفاده شده است و جهت مقایسه عملکرد دو ماتریس از آزمون ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است. و در نهایت نتایج تحقیق نشاندهنده این است که: پرتفوی متشکل از سهام تهاجمی، تدافعی و بی تفاوت شرکتهای (کوچک، متوسط، بزرگ) دارای توان تبیین بالاتری نسبت به پرتفوی متشکل از سهام رشدی، ارزشی و رشدی-ارزشی شرکتهای (کوچک، متوسط، بزرگ) می باشند. این فرضیه که توسط ضریب همبستگی پیرسون آزمون شده است، نشان می دهد که همبستگی مثبت معنی داری بین پرتفوی های متشکل از گروهبندی سهام بر اساس ماتریس اول (شرکت های رشدی، ارزشی و رشدی-ارزشی) و ماتریس دوم (تهاجمی، تدافعی و بی تفاوت) می باشد و این همبستگی با استفاده از معیار ارزیابی عملکرد نسبت پتانسیل مطلوب و در مقایسه با شاخص بازار معنا دار شده است.
احمد اسکندریان فریدون رهنمای رودپشتی
با گسترش دائم مرزهای علوم و در جهت حل مشکلات پیش رو، علوم مختلف با یکدیگر ترکیب می شوند و دانش های میان رشته ای برای فائق آمدن بر مسائل بوجود می آیند. از جمله می توان به دانش مالی رفتاری اشاره کرد که ماحصل دو رشته ی علوم مالی و روانشناسی است. رفتارسرمایه گذاران به عنوان بازیگران اصلی اقتصاد همواره مورد نظر بوده است و به خصوص در دانش مالی رفتاری با دقت به این موضوع پرداخته می شود. این پژوهش در گستره مالی رفتاری به دنبال تبیین علل رفتار های غیر عقلائی سرمایه گذاران است. درراستای این هدف غایی، پژوهش پیش رو به بررسی رابطه بروز تورش های رفتاری و ظرفیت ریسک پذیری با شخصیت سرمایه گذاران پرداخته است. در واقع با اندازه گیری زمینه بروز تورش های رفتاری از طریق پرسشنامه استاندارد شده و ظرفیت ریسک پذیری بوسیله پرسشنامه استاندارد شده به عنوان متغیر های وابسته از یک سو و تعیین نوع شخصیت سرمایه گذاران به عنوان متغیر مستقل بوسیله پرسشنامه آیزنک به آزمون فرضیات این تحقیق پرداخته شد. نتایج آزمون فرضیات حاکی از وجود ارتباط معنا دار و مثبت میان زمینه بروز تورش های رفتاری با نوع شخصیت سرمایه گذاران و عدم ارتباط نوع شخصیت با ظرفیت ریسک پذیری سرمایه گذاران است. بنابر یافته های این تحقیق ، سرمایه گذاران و مشاوران مالی می بایست با در نظر گرفتن مجموعه این عوامل اقدام به انتخاب پرتفوی خود نمایند تا از بروز خسران ناشی از تصمیم های ناصحیح جلوگیری شود. اهمیت موضوع در این نکته نهفته است که هرچه میزان زیان در بورس اوراق بهادار کمتر گردد، اقبال به آن جهت سرمایه گذاری بیشتر می شود و سرمایه های سرگردان در بازار سرمایه جذب این بخش می شوند که انجام این مهم می تواند در بلند مدت، منجر به افزایش تولید، بهره وری و نهایتاً رشد اقتصادی گردد.
معصومه اسدی فریدون رهنمای رودپشتی
هدف از این تحقیق فراهم آوردن نقشه راهی جهت بررسی تاثیرگذارترین عوامل به ارزش افزوده به منظور کسب مزیت پایدار رقابتی است تا مدیران را برای رسیدن به برندی قدرتمند و تاثیرگذار در برابر فضای کسب و کار رقابتی یاری نماید. در این تحقیق که به صورت توصیفی پیمایشی انجام گردیده است، به منظور بررسی مولفه های موثر بر ارزش ویژه برند از مدل ارزش ویژه برند کلر استفاده شده که به طور خاص در شرکت ایران خودرو بررسی شده و 384 نفر از مشتریان این شرکت مورد پرسش قرار گرفته اند و با بررسی همبستگی عوامل موثر بر برند و نتایج کسب شده نقشه راه مشخصی برای افزایش ارزش ویژه برند ارائه شده است. تحقیق میزان تاثیرگذاری هر یک از عوامل موثر بر ارزش آفرینی برند را نشان داد و مشخص کرد که دو عامل قضاوت مشتریان و همنوایی ار برند بیشترین تأثیر را در خلق ارزش افزوده از برند دارند و برجستگی برند و تصویر سازی از برند کمترین میزان اثر گذاری را دارند. این تحقیق با مشخص کردن میزان تاثیر گذاری این عوامل بر برند راهی را برای ایجاد برند مزیت آفرین و کسب ارزش ویژه برند در نزد مشتریان ارائه کرده است.
سمانه ابراهیم پور فریدون رهنمای رودپشتی
در این پژوهش، رابطه بین چهار متغیر با اهمیت یعنی نرخ تورم، نرخ ارز، نرخ بهره و ریسک اعتباری بر نرخ موثر سود تسهیلات در دوره زمانی 1380-1389 مورد بررسی قرار گرفته شد. داده های تحقیق از آرشیو بانک صادرات ایران جمع آوری شد. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات، و آزمون فرضیه ها از نرم افزارspss19 استفاده شد و به کمک آماره های توصیفی و استنباطی نظیر تحلیل همبستگی و رگرسیون دادهای تحقیق مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند و نتایج زیر حاصل شد: ضریب همبستگی پیرسون و ضریب تعیین بین نرخ سود تسهیلات اعطایی کشاورزی و نرخ موثر تسهیلات به ترتیب برابر 0.481 و 0.231 است. این عدد در سطح خطای 5% رابطه معنی دار و مستقیمی را بین نرخ سود تسهیلات اعطایی بخش کشاورزی و نرخ موثر تسهیلات نشان می دهد. ضریب همبستگی پیرسون و ضریب تعیین بین نرخ سود تسهیلات اعطایی صنعت و معدن و نرخ موثر تسهیلات به ترتیب برابر 0.390 و 0.152است. این عدد در سطح خطای 5% رابطه معنی دار و مستقیمی را بین نرخ سود تسهیلات اعطایی بخش صنعت و معدن و نرخ موثر تسهیلات نشان می دهد. ضریب همبستگی پیرسون و ضریب تعیین بین نرخ سود تسهیلات اعطایی مسکن و نرخ موثر تسهیلات به ترتیب برابر 0.277 و 0.077 است. این عدد در سطح خطای 5% رابطه معنی دار و مستقیمی را بین نرخ سود تسهیلات اعطایی بخش مسکن و نرخ موثر تسهیلات نشان می دهد. ضریب همبستگی پیرسون و ضریب تعیین بین نرخ سود تسهیلات اعطایی ساختمان و نرخ موثر تسهیلات به ترتیب برابر 0.190 و 0.036 است. این عدد در سطح خطای 5% رابطه معنی دار و مستقیمی را بین نرخ سود تسهیلات اعطایی بخش ساختمان و نرخ موثر تسهیلات نشان می دهد. ضریب همبستگی پیرسون و ضریب تعیین بین نرخ سود تسهیلات اعطایی صادرات و نرخ موثر تسهیلات به ترتیب برابر 0.35 و0.123است. این عدد در سطح خطای 5% رابطه معنی دار و مستقیمی را بین نرخ سود تسهیلات اعطایی صادرات و نرخ موثر تسهیلات نشان می دهد. ضریب همبستگی پیرسون و ضریب تعیین بین نرخ سود تسهیلات اعطایی خدمات و نرخ موثر تسهیلات به ترتیب برابر 0.040- و 0.002 است. این عدد در سطح خطای 5% رابطه معنی دار و معکوسی را بین نرخ سود تسهیلات اعطایی بخش خدمات و نرخ موثر تسهیلات نشان می دهد. ضریب همبستگی پیرسون و ضریب تعیین بین نرخ سود تسهیلات اعطایی بازرگانی و نرخ موثر تسهیلات به ترتیب برابر 0.005 و0.00است. این عدد در سطح خطای 5% رابطه معنی داری را بین نرخ سود تسهیلات اعطایی بخش بازرگانی و نرخ موثر تسهیلات نشان نمی دهد. ضریب همبستگی پیرسون و ضریب تعیین بین نرخ تورم و نرخ موثر تسهیلات به ترتیب برابر 0.228 و0.052 است. این عدد در سطح خطای 5% رابطه معنی دار و مستقیمی را بین نرخ تورم و نرخ موثر تسهیلات نشان می دهد. ضریب همبستگی پیرسون و ضریب تعیین بین نرخ ارز و نرخ موثر تسهیلات به ترتیب برابر 0.09 و 0.008 است. این عدد در سطح خطای 5% رابطه معنی داری را بین نرخ ارز و نرخ موثر تسهیلات نشان می دهد. اما این رابطه آن قدر ناچیز است که می توان از آن صرف نظر نمود. ضریب همبستگی پیرسون و ضریب تعیین بین نرخ ریسک اعتباری و نرخ موثر تسهیلات به ترتیب برابر 0.835- و 0.70 است. این عدد در سطح خطای 5% رابطه معنی دارومعکوسی را بین نرخ ریسک اعتباری و نرخ موثر تسهیلات نشان می دهد.
حامد غفاری فریدون رهنمای رودپشتی
لازمه توسعه اقتصادی کشور، شناسایی و اجرای سیاست های برنامه ریزی شده می باشد .یکی از این سیاست ها، اعمال آزادسازی یا به نحوی خصوصی سازی و اصلاحات مالی است .سیاست واگذاری فعالیت های اقتصادی به بخش خصوصی و محدود کردن حوزه های فعالیت های بخش دولتی در چند دهه اخیر در جهان رواج بی سابقه ای یافته است و امروز کم و بیش در کلیه کشورهای جهان، چه پیشرفته و چه در حال توسعه، در ابعاد گسترده یا به نسبت وسیع به مرحله اجرا درآمده است. در این تحقیق با استفاده از تکنیک تحلیل پوششی داده ها به ارزیابی عملکرد خصوصی سازی در کشور طی سال های 1380 تا 1388 پرداخته شده است. بدین منظور از میان شرکت های واگذار شده در بازه زمانی مذکور، عملکرد شرکت هایی که بیش از 50% مالکیت آنها به بخش خصوصی واگذار شده دو سال قبل و دو سال بعد از خصوصی سازی مورد بررسی قرار گرفته است. از آنجایی که dea یک روش ناپارامتریک است از آزمون علامت زوج نمونه ای برای بررسی این فرض که عملکرد شرکت ها در اثر خصوصی سازی بهتر شده یا خیر استفاده شده است. در تحقیق حاضر فروش، دارایی ها و سرمایه شرکت به عنوان داده و از سود خالص به عنوان ستاده استفاده شده که از نسبت دوپانت استخراج گردیده است. نتایج تحقیق موید این موضوع است که عملکرد شرکت ها پس از خصوصی سازی بهبود یافته است.
زهرا اکبری پشم فریدون رهنمای رودپشتی
بررسی پدیده شتاب در بازارهای مالی اگرچه ایده جدیدی است چندین سال است که بصورت گسترده مورد آزمون قرار گرفته است.پدیده شتاب استراتژی رفتاری است که سهام با بالاترین بازده گذشته خریداری و با پایین ترین بازده گذشته فروخته خواهد شد.در پدیده شتاب عامل موثر بر انتخاب سهام و پیش بینی بازده ، ریسک سیستماتیک آن نیست بلکه استراتژی رفتاری است که شواهدی قوی در مقابل فرضیه بازار کارا ارائه می دهد.این پژوهش به بررسی سودآوری استراتژی شتاب قیمت در بورس اوراق بهادار تهران و ارزیابی اثر نسبت سود تقسیمی به قیمت بر روی بازده این استراتژی ها در طی دوره زمانی1380-1389می پردازد.در این پژوهش سهام 96شرکت از شرکت های فعال در بورس اوراق بهادار تهران که از سال 1380الی 1389انتخاب شده است .پژوهش حاضر بر اساس چهار فرضیه انجام شده است.مهم ترین آنها این است که با استفاده از استراتژی شتاب می توان بازده اضافی در بورس اوراق بهادار تهران کسب نمود.با استفاده از آزمون مقایسه میانگین ها ، نتایج آزمون فرضیه ها نشان داد که استراتژی شتاب در طول بازه زمانی شش ماهه سودآور است.در فرضیه دوم با استفاده از آزمون تحلیل رگرسیون به این نتیجه رسیدیم که در دوره زمانی شش ماهه رابطه معناداری بین بازده شتاب و نسبت سودتقسیمی به قیمت وجود ندارد.همچنین در فرضیه سوم نیز با استفاده از آزمون تحلیل رگرسیون دریافتیم که رابطه مثبتی بین بازده شتاب و بازار رونق وجود ندارد و در فرضیه چهارم نیز بر اساس تحلیل رگرسیون رابطه معکوس بین بازده شتاب و بازار رکود مشاهده گردید
زهراسادات علوی فریدون رهنمای رودپشتی
هدف از انجام این پژوهش بررسی تاثیر انتشار اطلاعات مالی بر صندوقهای سرمایه گذاری در شهر تهران بود. جامعه آماری این تحقیق کلیه صندوق های سرمایه گذاری (80 مورد) بودند( در این پژوهش تعداد نمونه برابر با کل جامعه محاسبه شد). روش تحقیق کمی از نوع توصیفی- پیمایشی و از شاخه همبستگی بود. برای طراحی مدل مفهومی تحقیق از مطالعه کتب، مقالات، پایانامه ها، سایتهای معتبر، بانکهای اطلاعاتی موجود و... بهره گرفته شد. ابزار ما در این تحقیق پرسشنامه محقق ساخته بود که همه مولفه های ما را پوشش می داد. ضریب پایایی پرسشنامه به وسیله آلفای کرانباخ 86/0 تعیین شد. بعد از طراحی پرسشنامه بین مدیران صندوق های سرمایه گذاری توزیع شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آمار توصیفی و استنباطی بهره گرفته شد. نتایج نشان داد که ار تباط مثبت و معناداری بین انتشار اطلاعات مالی و نیز انتشار اطلاعات مالی بازار با مولفه های ( بازدهی صندوق های سرمایه گذاری، جریانات نقدی صندوق های سرمایه گذاری، نحوه ترکیب سرمایه گذاری صندوق ها، ریسک صندوق های سرمایه گذاری) وجود دارد. همچنین متغیرهای دیگر ما در این پژوهش (خرید و فروش سهم، قیمت سهم، ارزش صندوق، وجه نقد نگهداری شده توسط صندوق، درصد تملک سهامداران حقیقی، بازده بازار، تعداد صنعت موجود در سبد سرمایه گذاری، سرمایه و بازده دوره ماقبل، نسبت فعالیت، ارزش ابطال صندوق های سرمایه گذاری ، ارزش صدور، اقلام تعهد اختیاری، هزینه های اختیاری غیر عادی، وجوه نقد عملیاتی غیر عادی، حضور تعداد سرمایه گذاران جدید، متغیرهای بازاری موثر بر عملکرد صندوق های سرمایه گذاری) با متغیر دیگر تحقیق یعنی انتشار اطلاعات مالی ( هرکدام تا اندازه ی) رابطه مثبت و معناداری داشتند.
الهام مددی فریدون رهنمای رودپشتی
قیمت طلا در سالهای اخیر نوسانات زیادی داشته است. نوسانات قیمت جز ذات بازار است اما گاهی این نوسانات از شکل عادی خود خارج شده و جای خود را به صعودهای افسار گسیخته و سقوط های ناگهانی می دهند و ضربات جبران ناپذیری را به بازار وارد می کنند. یکی از عوامل تأثیر گذار بر قیمت و نوسان آن وجود عاملی به نام حباب قیمتی است. حباب قیمتی در واقع به انحراف ارزش دارایی از ارزش تعادلی بلند مدت آن گفته می شود و اساس و جوهر آن بر نوعی بازتاب و واکنش استوار است. این واکنش نسبت به افزایش قیمتها به صورت افزایش تمایل سرمایه گذاران، افزایش تقاضا و در نتیجه افزایش دوباره قیمتها نمود پیدا می کند. در این تحقیق وجود حباب در قیمتهای روزانه طلا و سکه بین سالهای 1383 تا 1391 مورد مطالعه و بررسی قرار می گیرد. برای بررسی این موضوع از آزمونهای آماری تسلسل، چولگی و کشیدگی، و از مدل lppl استفاده شده است. نتایج آزمونهای فوق نشان داد که شواهدی دال بر وجود حباب در دوره مورد بررسی وجود دارد.
لیلا ابوالفضلی فریدون رهنمای رودپشتی
قابلیت پیش بینی قیمت سهام و استراتژی مناسب برای معامله سهام،موضوع بسیاری از تحقیقات است.ازجمله مباحث مورد توجه دراین حوزه ،تحلیل تکنیکی وتحلیل بنیادی می باشند.این پژوهش رابطه برخی متغییرهای بنیادی رابررسی ومدلی برای پیش بینی ارائه کرده است همچنین مدلی برای تحلیل تکنیکی ارائه شده است و به مقایسه این دو مدل پرداخته است.دوره مورد بررسی از سال 1385 تا1389 می باشد که در مجموع 51 شرکت پذیرفته شده در بورس انتخاب شده اند کلیه داده ها به صورت فصلی وسالانه مورد بررسی قرارگرفتند.متغییرهای بنیادی در این پژوهش عبارتند از سودهرسهم، سودپیش بینی شده هرسهم ،بازده حقوق صاحبان سهام وارزش دفتری که کلیه متغییرها قدرت توضیح دهندگی بالای 90 درصد برای قیمت سهم دارند وقدرت پیش بینی کنندگی مدل تحلیل بنیادی 27درصدرادارد ومدل تکنیکی نیز وابسته به قیمت یک دوره قبل خود می باشد که قدرت توضیح دهندگی بالای 80درصد را داردولی از قدرت پیش بینی برخوردار نیست.همچنین مشاهده شد که مدل رگرسیونی حاصل از متغییرهای بنیادی قدرت توضیح دهندگی بالاتری نسبت به مدل رگرسیونی تحلیل تکنیکی داردوهمچنین مدل ترکیبی نیز قدرت توضیح دهندگی بالاتری نسبت به مدل تکنیکی دارد ودر مجموع هردو تحلیل تکنیکی وبنیادی مکمل یکدیگر می باشند.
کاظم خاتمی فریدون رهنمای رودپشتی
iocm فرایندی برای مدیریت هزینه ها است که باعث گسترش فعالیتهایی مدیریتی هزینه ها فراتر از مدیریت سنتی هزینه ها می شود. موضوع اصلی در مورد معنی فعالیتهای iocmاین است که دنباله این فعالیتها شامل فعالیتهای مشارکتی یا همکاری درمیان اعضا زنجیره عرضه ای برای کاهش هزینه ها و ایجاد ارزشی برای سازمانها از طریق زنجیره عرضه ای می باشد. هدف این پژوهش تعیین بررسی تاثیرات 3 عامل مهم نظیر ظرفیت جذب، مدیریت هزینه داخلی و یکپارچگی سیستم های اطلاعاتی بر مدیریت هزینه های بین سازمانی است. پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر نحوه ی گردآوری اطلاعات توصیفی-پیمایشی می باشد. این پژوهش در هفت فرضیه پایه ریزی شده است. جمع آوری داده ها توسط ابزار پرسشنامه از 213 تن از مدیران و کارشناسان هفت شرکت تولیدی دارای زنجیره تامین انجام شده و داده ها با استفاده از مدل معادلات ساختاری در نرم افزار لیزرل مورد بررسی قرارگرفته است. نتایج حاکی از این است که مدیریت هزینه داخلی تاثیر مستقیم بر مدیریت هزینه بین سازمانی دارد. با توجه به نتایج حاصله می توان بیان داشت یکپارچگی سیستم اطلاعات داخلی بر یکپارچگی سیستم اطلاعات خارجی تاثیر مستقیم دارد. همچنین یکپارچگی سیستم اطلاعات داخلی بر مدیریت هزینه داخلی اثر مثبت می گذارد. نتایج آزمون فرضیه ششم نیز حاکی از این است که یکپارچگی سیستم اطلاعات خارجی بر ظرفیت جذب اثر مثبت می گذارد و در نهایت با توجه به نتیجه آماری فرضیه آخر می توان بیان نمود که مدیریت هزینه داخلی بر ظرفیت جذب اثر مثبت می گذارد.
حسین بابازاده فریدون رهنمای رودپشتی
در بازار های مالی امروز به دلیل پیچیدگی های مختلف مانند سرعت انتشار اطلاعات، تغییرات آنی قیمت ها، دشوار بودن پیش بینی قیمت ها و همین طور زمان محدود برای تصمیم گیری، بهره گرفتن از منبع اطلاعات بیشتر می تواند به سرمایه گذار در اتخاذ تصمیم بهتر کمک کند. در این مطالعه به بررسی نقش اطلاعات موجود در شبکه ی اجتماعی به عنوان یکی از منابع مهم اطلاعات، در فرایند انتخاب سبد سرمایه گذاری می پردازیم. در این راستا ابتدا پس از مطالعه ی نظری، چارچوبی را در قالب فرآیند سرمایه گذاری پیشنهاد نموده و با استفاده از آن به مدلسازی و تحلیل نحوه ی استفاده از اطلاعات شبکه ی اجتماعی خواهیم پرداخت. در ادامه جهت پیاده سازی و اجرا و همچنین ارزیابی عملکرد مدل، از شبیه سازی استفاده می شود. نتایج این تحقیق نشان می دهند مدل پیشنهادی نسبت به مدل میانگین– واریانس عملکرد بهتری از نظر معیار شارپ دارد؛ به این معنا که زمانی که سرمایه گذار از اطلاعات شبکه ی اجتماعی خود استفاده می نماید نسبت شارپ بالاتری در مقایسه با زمانی که تنها از اطلاعات بازار استفاده می کند دریافت خواهد کرد. همچنین مطالعه ی حاضر نشان می دهد ه هر چه اطرافیان سرمایه گذار افراد با نفوذ تری باشند، عملکرد سبد او نیز بهبود خواهد یافت.
احسان روانا فریدون رهنمای رودپشتی
این پژوهش به دنبال بررسی ارتباط بین حاکمیت شرکتی و ریسک، پا را از ساختار هیات مدیره فراتر گذاشته و به دنبال بررسی شاخه نوینی از مالی-رفتاری در ارتباط با حاکمیت شرکتی می باشد. به طور ویژه هدف از پژوهش حاضر این بوده تا ترتیبات و شرایطی را که در خلال آن هیات مدیره با ریسک در ارتباط است را با فرضیه های مشخص آزمون کنیم. به این منظور ساختار هیات مدیره، ویژگی های مدیران و فرآیندهای هیات مدیره ی 81 شرکت عضو بورس اوراق بهادار تهران در خلال سال های 1385 الی 1390 مورد بررسی قرار گرفتند. در طیف دیگر برای سنجش ریسک شرکت ها از متغیرهای ریسک مالی و تجاری با نسبت های مشخص، استفاده شده است. در تجزیه و تحلیل داده ها، از نرم افزارspss برای تحلیل داده های ساختاری و از نرم افزار pls برای تحلیل متغیرهای فرآیندی و ویژگی های مدیران استفاده شده است. مطابق با پژوهش های صورت گرفته، در کل طیف قابل توجهی از آزمون فرضیات، نشان از وجود ارتباط بین حاکمیت شرکتی و ریسک شرکت ها دارد. در بخش پیشنهادات به محققان آتی، بر ابعاد فرآیندی هیات مدیره به عنوان خلاءی که در این بخش از حاکمیت شرکتی احساس می شود، تاکید شده است.
ابراهیم صابر فریدون رهنمای رودپشتی
هدف اصلی سرمایه¬گذاران کسب بازدهی بیشتر در سطح ریسک قابل قبول است. از سویی گسترش و پیچیدگی روزافزون بازارهای مالی، تصمیم گیری در خصوص انتخاب نوع دارایی را برای سرمایه گذاران دشوار نموده است؛ و نیز بر اساس نظریه پرتفوی، متنوع سازی سرمایه¬گذاری¬ها می تواند منجر به کاهش نوسان¬ها در عین حفظ متوسط بازده گردد. امروزه صندوق های سرمایه گذاری مشترک به عنوان یکی از نهاد¬های نوین بازار سرمایه می¬باشند که با فروش سهام خود به عامه مردم وجوهی را تحصیل و سپس با ایجاد تنوع در دارایی های خود سعی در قابل قبول سازی ریسک سرمایه گذاری، به وسیله ی کاهش و یا حذف ریسک سیستماتیک، دارند. این پژوهش به دنبال بررسی مقایسه¬ای توان پیش بینی مدل رگرسیون با استفاده از داده های ترکیبی به عنوان مدلی خطی و روش شبکه های عصبی مصنوعی به عنوان روشی غیرخطی و سپس امکان بهینه سازی پرتفوی متشکل از سهام صندوق های سرمایه گذاری مشترک با استفاده از الگوریتم ژنتیک و در نهایت مقایسه آن با مدل مارکویتز می باشد؛ همچنین جهت مقایسه پرتفوی¬ها، تأثیر اندازه سبد سرمایه¬گذاری نیز مورد بررسی قرار گرفته است. برای این منظور ابتدا عوامل موثر بر بازده صندوق های سرمایه گذاری مشترک در قالب 13 متغیر شناسایی شدند. نتایج نشان می دهد که با استفاده از معیارهای ارزیابی عملکرد مذکور تا حدودی می¬توان بازده صندوق ها را پیش بینی نمود و هر دو روش رگرسیون با داده های ترکیبی و شبکه¬های عصبی مصنوعی توانایی پیش بینی بازده صندوق ها را دارند اما عملکرد شبکه¬های عصبی مصنوعی بهتر می¬باشد. همچنین با استفاده از آزمون زوجی مشخص شد که بین میانگین بازده پیش بینی شده و واقعی تفاوت معنی داری وجود ندارد. به علاوه اینکه الگوریتم ژنتیک می تواند جهت انتخاب سبد متشکل از سهام صندوق¬های مشترک به کار رود و با استفاده از آزمون زوجی مشخص شد که سبدهای تشکیل شده با استفاده از الگوریتم ژنتیک نسبت به روش سنتی مطلوب تر می¬باشند. همچنین اندازه سبد تأثیر چندانی بر نتایج نداشته و در تمام سطوح، الگوریتم ژنتیک دارای عملکرد بهتری است. ضمناً هرچه تنوع سبد تشکیل شده بیشتر و بزرگ تر باشد، برتری عملکرد الگوریتم ژنتیک بر روش خطی قابل ملاحظه تر می¬شود.
مارال حاج محمد حسینی فریدون رهنمای رودپشتی
میزان سودآوری و درآمد بانک ها همواره یکی از موضوعات مورد توجه کارشناسان و حتی عموم مردم بوده است و به دلیل آنکه کارکرد بهینه بانک هاتأثیر بسزایی بر رشد و توسعه اقتصادی کشور بر جای می گذارد، ایجاد شرایط و بسترهای لازم در جهت ارتقای کیفی و کمی عملکرد بانک ها در سایه فضای رقابتی سالم می تواند نقش قابل توجهی در دستیابی به اهداف آن ها داشته باشد. با توجه به افزایش ریسک های سرمایه گذاری سرمایه گذاران در سهام بانکی خواهان سرمایه گذاری مطمئن با بازده بالاتری هستند. بنابراین نیاز برای کنترل های تناوبی و اندازه گیری عملکرد بانک بیشتر احساس می¬گردد. در ارزیابی عملکرد بانک ها علاوه بر فاکتورهای مالی که مشخص کننده بازده بانکی می باشند باید به عوامل غیر مالی نظیر رضایت مشتریان، ثبات کارمندان و میزان رضایت شغلی آن ها و بسیاری عوامل دیگر توجه کرد. در این تحقیق از مفهوم کارت امتیازی متوازن براساس چهار جنبه مالی، مشتری مداری، فرایند داخلی و رشد و آموزش- به عنوان یک مدل ارزیابی عملکرد برای موسسه بانکی استفاده شده است که به ما در تعیین فاکتورهای مالی و غیر مالی تاثیرگذار کمک می کند. بیستشاخص کلیدی موثر بر بانکداری توسط افراد خبره تعیین گردید، سپس وزن هر یک از شاخص های ارزیابی و مناظر کارت امتیازی متوازن با توجه به روابط داخلی بین آن¬ها با به کارگیری فرایند تحلیل شبکه ای (fanp) مشخص گردید و با اهمیت ترین شاخص تعیین می¬گردد. با توجه به نتایج بدست آمده منظر مالی در کارت امتیازی متوازن بیشترین وزن (0.47) ممکن را دارد. در انتها با استفاده از سه روش تصمیم¬گیری چند شاخصه topsis ،تخصیص خطی و electre به رتبه بندی سه بانک پذیرفته شده در بورس پرداخته شده است. بانک اقتصاد نوین با استفاده از روش¬های به کار گرفته شده در جایگاه اول قرار می-گیرد.
عمار فیضی فریدون رهنمای رودپشتی
بانک ها می توانند نقش بسزایی در توسعه مستمر و تخصیص بهینه منابع داشته باشند؛ لذا تأمین و حفظ کارایی عملکرد آن ها بسیار حائز اهمیت است. در شرایط خاص جهت تعیین رویه های سرمایه گذاری و حسابدهی ، به غیر از عملکرد مالی بانک ها ، عملکرد های غیر مالی آن ها نیز باید برای کلیه سهامدارن ارزیابی شود که این عملکرد ها از طریق معیار هایی از قبیل کیفیت خدمات ، رضایت مشتری و رضایت پرسنل اندازه گیری می شود.هدف این پژوهش ،ارائه روشی مدون جهت ارزیابی عملکرد بانک های دولتی و خصوصی، با شناسایی شاخص های تاثیر گذار در ارزیابی آن ها، وزن دهی به شاخص ها با تکنیک آنتروپی سلسله مراتبی فازی، رتبه بندی بانک ها با تکنیک تاپسیس فازی و شناسایی شاخص های بحرانی با استفاده از قانون پارتو و ارائه راهکار هایی جهت بهبود عملکرد شاخص ها بحرانی، می باشد.جامعه آماری این پژوهش را 296 نفر از کارشناسان و مدیران بانک های دولتی(ملی، سپه و کشاورزی) و خصوصی(ملت، سرمایه و پاسارگاد) شهر کرج، که از بین کل کارشناسان و مدیران167 نفر، تعداد اعضای نمونه را تشکیل می دهد.جهت ارزیابی عملکرد بانک ها،24 شاخص به عنوان شاخص های نهایی در کارت امتیازی متوازن جانمایی شد.ابتدا اهداف، مأموریت ها ، چشم اندازها و استراتژی های هر بانک جمع آوری، سپس جهت اتصال آن ها با مناظر کارت امتیازی متوازن نقشه استراتژی برای هر بانک ترسیم شد. نتایج این تحقیق می تواند به مدیران،کارشناسان وکلیه ی ذینفعان بانکی،در شناخت شاخص های موثر ارزیابی عملکرد و در راستای تسهیل تصمیم سازی آن ها موثر و مفید باشد. واژگان کلیدی: ارزیابی عملکرد، کارت امتیازی متوازن،بانکداری،آنتروپی سلسله مراتبی فازی ،تکنیک تاپسیس فازی.
راحله رضاوند فریدون رهنمای رودپشتی
ردیابی شاخص نوعی از مدیریت سرمایه¬گذاری منفعل (غیرفعال) است که به دنبال دستیابی به عملکردی مشابه شاخص از طریق سرمایه¬گذاری در تعداد معدودی از سهم¬های تشکیل دهنده¬ی شاخص می¬باشد. این پایان¬نامه مسئله انتخاب سبد بهینه ردیابی¬کننده شاخص کل قیمت بورس تهران را دنبال می کند که در آن با استفاده از خوشه بندی و دو معیار تعداد روزهای معاملاتی سهم و مجموع قدر مطلق تغییر قیمت سهم، سهم های ورودی به سبد سهام ردیابی کننده شاخص انتخاب می شوند و جهت تعیین اوزان بهینه نیز از شبکه عصبی استفاده می شود. در مرحله بعد از شبکه عصبی جهت تعیین سهم های ورودی به سبد سهام و تعیین اوزان بهینه استفاده می شود. در نهایت نتایج حاصل از این دو روش مورد مقایسه قرار می گیرد. نتایج مقایسه نشان می دهد که روش دوم به نسبت از عملکرد بهتری برخوردار است.
عاطفه محمدی فریدون رهنمای رودپشتی
هدف نهایی این تحقیق ، تعیین وزن بهینه هرکدام از عقود اسلامی در سبد تسهیلات بانک ملت است. به دلیل اینکه بانک ملت یکی از بانک های خصوصی حاضر در بورس می باشد، برای عملیاتی کردن این تحقیق از صورت های مالی حسابرسی شده بانک های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار استفاده شده است .بخش بندی عقود بر اساس تقسیم بندی شورای پول و اعتبار صورت گرفته است . جهت محاسبه بازدهی هر کدام از عقود ، سود ناشی از هر نوع عقد در آن سال تقسیم بر میانگین مبلغ آن نوع عقد در طی آن سال شده است. مدل استفاده شده در این تحقیق بر مبنای تئوری مدرن مارکوییتز با رویکرد ریسک نامطلوب است، پس از ترسیم مرز کارا ، خط بازار سرمایه (cml) به مرز کارای مزبور مماس شده است و به این ترتیب نقطه بهینه تعیین شده است. جهت ترسیم مرز کارا و نیز خط cml از نرم افزار matlab استفاده شده و نیز برای گردآوری داده ها و محاسبه بازدهی هرکدام از عقود ، از نرم افزار excel استفاده شده است . در دستور کد نویسی ترسیم مزر کارا به وسیله نرم افزار matlab ، 200 پرتفوی استخراج شده که در پژوهش قید شده است ، ضمنا مختصات پرتفوی بهینه هم ذکر گردیده است. با توجه به اینکه در دوره مورد بررسی ، نرخ بدون ریسک متغیر بوده است لذا مدل با سه نرخ 15%،17% و 19% ، انجام گرفته است. در هر سه مورد ، تسهیلات مضاربه و مشارکت مدنی در پرتفوی بهینه بانک لحاظ شده اند که با واقعیت نیز همخوانی دارد(در حال حاضر رویکرد بانک ملت در اعطای تسهیلات به همین صورت است)؛ و این حاکی از درست بودن مدل است.
مریم علی نیا فریدون رهنمای رودپشتی
موضوع مالی رفتاری (behavioral finance) از جمله مباحث جدیدی است که در دو دهه گذشته توسط برخی اندیشمندان مالی مطرح گردید و به سرعت مورد توجه اساتید، صاحبنظران و دانشجویان این رشته در سراسر دنیا قرار گرفت، به گونه ای که امروز این مباحث موجب شکل گیری شاخه مطالعاتی مستقلی در دانش مالی گردیده است. فرض "عقلایی بودن" سرمایه گذاران به عنوان مدل ساده ای از رفتار انسان، یکی از پایه های اصلی دانش مالی کلاسیک است و تقریبا تمام نظریه های مالی کلاسیک مثل نظریه پرتفوی، بازار کارای سرمایه، مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای (capm) وتئوری نمایندگی (agency theory) و نظریه های فرعی منشعب از آنها، متاثر از این فرض است. از نظر دانش مالی رفتاری، این فرض به دلیل واقعی نبودن آن قادر به توضیح رفتار سرمایه گذاران نمی باشد. در اکثر موارد، سرمایه گذاران از استعدادشان برای خطا در تصمیم گیری ناآگاه هستند، و به این سبب که تورش های رفتاری معمولا اثربخشی اهداف مالی را به تدریج تحلیل می برند از سرمایه گذاری خود احساس نارضایتی می کنند. اگر سرمایه گذاران به شناخت بهتری از خود برسند و تلاش کنند تا این تورش ها را تصحیح نمایند، می توانند پرتفولیوهای سرمایه گذاری بهینه ای را تشکیل دهند که علاوه بر دستیابی به اهداف مالی بلندمدت از نظر روانی مطلوبیت بیشتری را احساس کنند. آنچه دانش مالی به عنوان یک شاخه مطالعاتی جدید بدنبال آن است، تلاش برای توضیح پدیده هایی است نظیر آنچه که به آن اشاره شد. این مطالعات سعی دارد با کمک گرفتن از دانش روانشناسی و وارد کردن عوامل روانشناختی به نظریه هاو مدل های مالی، به تشریح آنچه که در بازارهای سرمایه رخ می دهد، بپردازد و توضیحی قابل قبول برای رفتار سرمایه گذاران و رفتارهای بازار ارائه کند. در این تحقیق به بررسی تورش های رفتاری در میان سرمایه گذاران در بازار قراردادهای آتی سکه طلا به وسیله پرسشنامه و طی دی ماه 92 پرداخته شد و ارتباط تورش های شناسایی شده با ویژگی های فردی وحرفه ای هر یک از آزمودنی ها کنکاش گردید. نتایج این پژوهش وجود رابطه بین ویژگیهای فردی افراد(جنسیت،سن،تحصیلات،تجربه،درآمد،قومیت،مذهب و ثروت)با تورش های رفتاری محافظه گرایی و زیان گریزی را تایید کرد.
شعیب مولودی فریدون رهنمای رودپشتی
مدل های ارزیابی عملکرد شرکت های سرمایه گذاری که از اواسط دهه ی 1960 توسعه یافته اند ، در پژوهش های متعددی مورد استفاده قرار گرفته است. دراین مدل ها ، همواره ریسک و بازده به عنوان دو رکن اصلی تصمیم گیری مالی مطرح شده است. به طور کلی دو دیدگاه مجزا درمورد ریسک وجود دارد : در دیدگاه اول هرگونه نوسان احتمالی در بازده اقتصادی در آینده به عنوان ریسک محسوب می شود وبا استفاده از انحراف معیار حول میانگین بدست می آید ، در دیدگاه دوم مفهوم ریسک تغییر می کند و به عنوان انحراف نا مطلوب و نا مساعد نسبت به میانگین یا نرخ بازدهی تعریف می شود به گونه ای که نوسانات بالاتر از میانگین مساعد در عوض نوسانات پایین تر از میانگین ( یا نرخ بازدهی هدف) نا مطلوب یا نا مساعد تلقی می شود. در این پژوهش سعی بر آن بوده که تا عملکرد شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بر اساس سنتی ترین معیار (معیار شارپ ) و معیار نوین ( معیار نسبت شارپ شبیه سازی شده به وسیله شبیه سازی مونت کارلو ) بررسی و ارتباط میان رتبه بندی آنها با یکدیگر مقایسه شود. در واقع در این پژوهش سعی شد است که معیار شارپ و معیار شارپ شبیه سازی شده برای شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران محاسبه شود و پاسخ به این سوال مشخص گردد که آیا بین رتبه های کسب شده توسط شرکت ها بر مبنای معیار شارپ سنتی و معیار شارپ شبیه سازی شده توسط روش مونت کالو اختلاف معناداری وجود دارد یا خیر، و اینکه رتبه ی شرکت ها بر اساس شاخص ها یکسان است یا خیر؟ داده های مربوط به بازده سهام شرکت ها به صورت روزانه از تاریخ اول تیرماه تا انتهای مرداد ماه سال 1392 بدست آمده اند.
سارا محسنی فریدون رهنمای رودپشتی
بررسی رابطه حجم معاملات، تغییر قیمت و بازده سهام از موضوعاتی است که از سال 1959 تا کنون مورد توجه شدید محققان مالی و اقتصادی قرار داشته است. بورس اوراق بهادار و بازار سرمایه در ایران بازار جوانی است و گاها دیده شده است که خیلی از مبادله گران جزء در بازار سرمایه از حرکات حجم معاملات و یا تغییرات قیمت برای تصمیمات آنی و کوتاه مدت خود چشم پوشی نمی کنند و تغییرات قیمت و حجم معاملات را ناشی از اخبار و اطلاعاتی می دانند که ممکن است به گوش آنها نرسیده باشد. در این مطالعه سعی شده است روابط همزمان و علّی حجم معاملات و تغییرات قیمت و نوسانات بازده مورد بررسی قرار بگیرد. نتایج این تحقیق ارتباط همزمان بین حجم معاملات و بازده سهام را تایید کرده و نیز یک ارتباط بازخوردی (دو طرفه) بین حجم معاملات و بازده سهام را تایید کرد همچنین این فرضیه که حجم معاملات توضیح دهنده نوسانات بازده است و اطلاعات به صورت همزمان به بازار وارد می شود تایید نشد. و مشخص شد که مدل egarch بهتر از مدل garch اثرات حجم بر نوسان بازده را تخمین می زند.
قاسم غلاملو فریدون رهنمای رودپشتی
عوامل سیاسی یکی ازعوامل تاثیرگذاربربورس اوراق بهادار می باشد. مادر این پژوهش به بررسی تاثیر یکی از متغیرهای کلان سیاسی یعنی چرخه سیاسی برعملکرد بورس پرداختیم. چرخه سیاسی یک چرخه چهارساله است که به چرخه تجاری سیاسی وچرخه انتخابات ریاست جمهوری نیز مشهوراست. براساس این چرخه،بازده بورس اوراق بهادار دردوسال اول یک دولت پایین تر از دوسال دوم همان دولت است.همچنین دربررسی عملکرد سالهای مختلف یک دولت مشخص شد بازده بورس درسال دوم نسبت به سالهای دیگر دولت پایین تر است.دراین پژوهش علاوه بربازده بورس براساس شاخص کل قیمت وشاخص کل قیمت وبازده نقدی به بررسی عملکرد بورس براساس حجم معاملات وشاخص نقدشوندگی پرداختیم. این پژوهش از نظر هدف کاربردی است واز نظر روش توصیفی (ازنوع علی مقایسه ای) است . در این پژوهش برای جمع آوری مطالب وداده ها از دوروش کتابخانه ای واسنادومدارک استفاده شده است.برای آزمون فرضیه ها از اسناد ومدارک موجوددر بورس اوراق بهادار تهران در فاصله زمانی بین 12 مرداد1380 تا30آبان 1391 استفاده شده است. دراین پژوهش از آمارتوصیفی واستنباطی استفاده شده است و آزمون فرضیات وتجزیه وتحلیل آماری تحقیق با استفاده ازنرم افزارآماریspssانجام شده است.برای آزمون فرضیات ابتداآزمون نرمال بودن توزیع متغیرها با استفاده از آزمون² ? انجام شده است که نتایج آن نشان می دهد که توزیع همه متغیرها نرمال است . برای آزمون فرضیات ازآزمون های مقایسه میانگین دوجامعه وآزمونanova استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که هیچ رابطه معناداری بین متغیر مستقل (چرخه سیاسی)ومتغیرهای وابسته(شاخص قیمت،شاخص کل قیمت وبازده نقدی،شاخص نقدشوندگی وحجم معاملات) وجودندارد.به عبارت دیگر هیچ تفاوت معناداری بین عملکردبورس درنیمه اول ونیمه دوم تصدی دولت وجودندارد.همچنین نتایج چهارفرضیه دوم نشان می دهدکه هیچ تفاوت معناداری بین عملکرد بورس در چهارسال مختلف تصدی دولت وجود ندارد.
عباس اسلامی محمود محمدی
باتوجه به اینکه بانکها باجمع آوری سپرده های سرمایه گداران وپرداخت تسهیلات سود کسب می کنند با ریسکهای گوناگونی مواجه می شونداز جمله ریسک اعتباری که ریسک ناشی از عدم بازپرداخت تسهیلات در سررسیدبدلیل ناتوانی یا عدم تمایل مشتری می باشدبنابراین بانکها قبل از اعطاءتسهیلات اقدام به شناسایی ورتبه بندی مشتریان ازلحاظ ریسک می کنند این عمل یا بوسیله متخصصیین داخلی ویاموسسات مختلف دیگر به دو روش کمی (پارامتری وناپارامتری)وکیفی(بااستفاده از تجربیات)سنجیده می شود.درروش کمی روشهای داده کاوی وآماری مورداستفاده قرارمی گیردکه این تحقیق جهت بررسی ویافتن بهترین روش از بین چندروش داده کاوی(شبکه عصبی،ساختار درختی ونزدیکترین همسایگی)ورگرسیون لجستیک در جهت تعیین دقت ریسک اعتباری هرروش وبین180مشتری حقوقی 9شعبه بانک ملت استان تهران باکمک نمونه گیری تصادفی طبقه بندی انجام می شودکه ابتدابوسیله آزمونk-s نرمال بودن جامعه وبعد وابستگی بین متغیرهارابا ضریب همبستگی پیرسون ودر انتها بوسیله نرم افزار spss وclementainدرصددقت هرروش راتعیین وآنهارا سنجیدم که معلوم شد شبکه عصبی با83%رتبه اول و ساختار درختی با78%رتبه دوم ونزدیکترین همسایگی با77%رتبه سوم ورگرسیون لجستیک با73%رتبه چهارم دقت اندازه گیری ریسک اعتباری مشتریان حقوقی بانک ملت را دارندکه خودصحت تحقیقات قبلی راکه بصورت موردی انجام شده اند راتایید می کند بنابراین نتیجه گیری می شود که اگرسنجش ریسک اعتباری موسسات مالی به کمک روش عصبی انجام گیرددقت بیشتری درمیزان تعیین ریسک خواهند داشت البته مطالبات معوق صفر نخواهد شدامادرجهت کم شدن ریسک پرتفوی موسسات مالی باتوجه به سودهای تکلیفی موجود اقدام موثرتری صورت خواهد گرفت..
فاطمه سادات لاجوردی فریدون رهنمای رودپشتی
هدف این مطالعه بررسی وجود حباب قیمتی سهام در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد.در این راستا پس از مطالعه ادبیات موضوع،به انجام آزمون هایی مبادرت گردید که با توجه به روند حرکت قیمت سهام،وجود نوسانات غیر عادی تشخیص داده شد و در این مرحله به دو دسته حباب دار و بدون حباب تقسیم شدند.در گام بعدی ،با ورود متغیرهای تاثیرگذار بر وجود حباب قیمتی و همین طور نتایج آزمون های مرحله قبل، از سه روش درخت تصمیم،شبکه عصبی و ماشین بردار پشتیبان برای کشف حباب قیمتی استفاده گردید و با توجه به دقت سه مدل ساخته شده،روش درخت تصمیم به عنوان مدل برتر انتخاب گردید.
احمد بزرگیان فریدون رهنمای رودپشتی
هدف این مطالعه بررسی قدرت پیش بینی از طریق مدلهای یادگیری ماشین ،ماشین بردار پشتیبان svm و درخت تصمیم chaid در بازار ارز غیر رسمی دلار- ریال ایران می باشد .در این راستا پس از مطالعه ادبیات موضوع به انجام آزمون های ریشه واحد و همچنین ضریب همبستگی پیرسون مبادرت گردید .با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون صحت گزینش متغیرهای ورودی مشخص گردید .در گام بعدی با ورود متغیرهای تأثیر گذار به مدل به ساخت مدل های مختلف اقدام گردید .و در نهایت با استفاده از معیار دقت(accuracy) ، میانگین مربعات خطا(mse) و مجذور میانگین مربعات خطا (rmse) مدل بهینه از سایر مدل ها گزینش گردید .و مشخص گردید که درخت تصمیم chaid نسبت به مدل ماشین بردار پشتیبان از عملکرد بهتری دارا می باشد .
شراره قندهاری فریدون رهنمای رودپشتی
پژوهش حاضر با اهداف علمی و تعیین مدل های انتخاب پورتفوی و اهداف کاربردی حاصل از آزمون مدل های tevوvar در بازار سرمایه ایران انجام شده است که به این منظور از متغیر های سود خالص،سود یا زیان عملیاتی ،ارزش بازاری سهام ،ازرزش دفتری،عملیات جریان نقدی و در صد مشارکت شرکت ها در بانک برای 77 شرکت پذیرفته شده در بازار اوراق بهادار تهران طی سال¬های 1391-1386 استفاده شده است. برای برآورد ارزش در معرض ریسک با بهره¬گیری از روش var و var شرطی و مدل garch ابتدا داده¬ها در نرم افزار لود شده است ، با استفاده از سه روش فوق، ارزش در معرض ریسک برای کل 77 شرکت برآورد شد. نتایج برآورد ارزش در معرض ریسک بر اساس روش var شرطی نشان داد که مقدار ارزش در معرض ریسک در سطوح معنی¬داری 1، 5 و 10 درصد با یکدیگر متفاوت بوده و با افزایش سطح معنی¬داری ارزش در معرض ریسک نیز افزایش می¬یابد. همچنین نتایج آزمون نسبت شکست¬های احتمالی کوپلیک بیانگر این است که برای هر دو مدل ارزش در معرض ریسک شرطی یا مدل ریسک سنجی و مدل اقتصاد سنجی garch فرضیه صفر رد شده و لذا نتایج هر دو مدل در برآورد ارزش در معرض ریسک معتبر و قابل استناد می¬باشد. در نهایت برای رتبه¬بندی دو مدل مورد بررسی در این مطالعه از پس آزمون لوپز استفاده شد که نتایج دلالت بر کمتر بودن تعداد تخطی یا حالت استثنای مدل ارزش در معرض ریسک شرطی در مقایسه با مدل garch(1,1) داشته است.
حسن موسی زاده عباسی فریدون رهنمای رودپشتی
در تمامی تحقیق ها هدف اصلی پاخ دادن به سوال اصلی تحقیق می باشد در این تحقیق سعی می شود با استفاده از تئوری های مرتبط مالی و تشریح و تبیین آنها به سوال اصلی تحقیق پاسخ داده شود که عبارت است از کاربرد نظریه بازی برای برآورد نرخ بازده مورد انتظار دیگر اهدافی که تحقیق مذکور درصدد رسیدن به آن می باشد عبارتند از تبیین هر چه بیشتر مفاهیم مرتبط در زمینه ریسک و بازده سرمایه گذاری- ارایه مطالعات و تحقیقات صورت گرفته در زمینه بررسی نظریه بازی در مسایل مالی- ارایه استراتژی و راهکار مناسب در جهت سرمایه گذاری صحیح در بورس اوراق بهادار براساس ریسک و بازده- شفاف سازی قیمت و جلوگیری از سوءاستفاده و دستکاری قیمت ها- سعی در جهت کارایی بازار، تخصیص موثر و بهینه منابع- کاهش هزینه سرمایه شرکت ها در جهت سرمایه گذاری با افزایش ریسک پذیری- پایان نامه شامل فصل اول کلیات - فصل دوم مطالعات نظری - فصل سوم روش تحقیق - فصل چهارم تجزیه و تحلیل یافته های تحقیق - و در آخر فهرست منابع و پیوستها و ضمایم و در آخر چکیده انگلیسی.
حجت صادقی فریدون رهنمای رودپشتی
در این پژوهش با استفاده از مدل سود باقیمانده به بازبینی رابطه رشد سود و بازده سهام پرداخته شده است. نقش هر کدام از اجزای رشد سود و نحوه ی ارتباط هر کدام با بازده سهام بررسی شده است، رشد سود به رشد سود باقیمانده و رشد سرمایه گذاری صورت گرفته تفکیک شده است. در این پژوهش بدنبال دستیابی پاسخهایی برای سوالات زیر بوده ایم : 1. آیا ارتباطی بین رشد سود باقیمانده و بازده سهام وجود دارد؟ 2. آیا ارتباطی بین رشد سرمایه گذاری انجام شده و بازده سهام وجو دارد؟ 3. در صورت وجود رابطه، جهت، شدت، و اهمیت آن به چه میزانی است؟ در این پژوهش تعداد 213 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در دوره 1386-1391 بعنوان نمونه مورد بررسی قرار گرفته شده است و از روش داده های ترکیبی برای برآورد پارامترهای الگو و بررسی آزمون فرضیه ها استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که بین بازده سهام و رشد سود باقیمانده رابطه ای معنی داری وجود دارد. و بین بازده سهام و رشد سرمایه گذاری رابطه ی معنی داری وجود ندارد. این مطالعه مفید بودن سود باقیمانده در مقابل سود حسابداری را نشان می¬دهد.
نجمه حسین زاده سامانی فریدون رهنمای رودپشتی
این تحقیق از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ روش، توصیفی با استفاده از همبستگی و مدل سازی ریاضی می باشد و در آن به بررسی نقش تامین مالی پروژه محور در مشارکت عمومی خصوصی و بررسی رابطه میان عوامل موثر بر مشارکتهای عمومی خصوصی با میزان بهره گیری از آن ها با استفاده از داده های پانل 20 کشور طی سال های 2000-2012 پرداخته شده است که شواهد در اقتصاد کشورهای مختلف حاکی از اثر عواملی همچون تولید ناخالص داخلی،ثبات اقتصادی (تورم و عرضه پول)، آزادی اقتصادی در میزان بهره گیری از مشارکت های عمومی خصوصی می باشد و نتایج حاصل نشان داده است که درآمد کشورها، عرضه پول، از جمله عوامل اثرگذار برمشارکت های عمومی خصوصی در کشورهای مورد بررسی می باشد.
فاطمه سادات فخاری فریدون رهنمای رودپشتی
هدف این تحقیق بررسی این موضوع است که آیا نرخ موثر مالیاتی نقدی معیار مناسبی برای اندازه گیری اجتناب مالیاتی می باشد؟ و انتخاب معیار درست تا چه میزان می تواند بر روی نتایج مربوط به تحقیقات در این حوزه اثر گذار باشد؟ نرخ موثر مالیاتی نقدی نسبتی است، که صورت کسر آن وجه نقد پرداخت شده برای مالیات ها در طول دوره ، و مخرج آن سود قبل از مالیات برای همان دوره است. نتایج حکایت از آن دارد که، نرخ موثر مالیاتی نقدی معیار مناسبی برای اندازه گیری اجتناب مالیاتی نمی باشد چرا که این نرخ دو اثر متمایز اجتناب مالیاتی و مدیریت سود افزایشی را به صورت همزمان منعکس می نماید. استفاده از این نرخ برای اندازه گیری اجتناب مالیاتی در تحقیقاتی که مدیریت سود نیز بر موضوع مورد بررسی آن ها نیز اثر گذار است ممکن است موجب تحریف نتایج گردد.