نام پژوهشگر: اقدس یزدی
سهیلا رنجبر نقدعلی علیا عسگر دیرباز
بررسی تاریخ فلسفه نشان می دهد که معرفت شناسی همواره ذهن فیلسوفان را به خود مشغول ساخته است. افلاطون معرفت را باور صادق موجه می دانست تعریفی که هنوز از اقبال برخوردار است. یکی ازراه های شناخت بنابر عرفان اسلامی، کشف وشهود است. مکاتب مهم مشائی و حکمت متعالیه هم دارای گرایشات و آراء عرفانی هستند که مکتب مشاء سهم کمتری را نسبت به حکمت متعالیه دارا می باشد. از این رو تلاش و باز خوانی آراء ونظرات آنها به ویژه به لحاظ اعتبار معرفتی اهمیت ویژه ای دارد. در این راستا، ملاصدرا عمده ی اصول مهم فلسفی خود راحاصل مکاشفات عرفانی و فیوضات اشراقی می داند. تجربه ی عرفانی از دیدگاه وی نوعی ادراک حضوری است که متعلق این ادراک علاوه بر مظاهر ملکوتی و مثالی نهایتاً به نحوی مشاهده حق تعالی است که با فنای انّیت محقق می شود.در همین زمینه دیدگاه ابن سینا مبتنی بر اتصال به مبادی بالاست که در آن سالک بر اثر استکمال عملی و علمی از طریق ریاضت به آن می رسد. در مورد اینکه تا چه میزان می توان کشف و شهود عارفانه را وسیله معرفت برای غیر عارف دانست و تا چه حد چنین معرفتی حجّیت خواهد داشت. شواهد حاکی از آن است که فیلسوفان اسلامی مبناگرا می باشد. در این راستا ملاصدرا تلاش کرده تا با ارتقاء علیت به تشأن وبر اساس قاعده بسیط الحقیقه وحدت شخصی وجود را مبرهن سازد و بدین ترتیب ما را به وحدت وجود نزدیک می کندو ابن سینا نیز بر اساس قاعده مشهور الواحد در پی اثبات وحدت وجود بر آمده است. در این راستا دیدگاه های ملاصدرا وابن سینا بر اساس نظریات توجیه در مباحث معرفت شناسی منطبق بر دیدگاه مبنا گروی است.
مهین کرامتی فرد اقدس یزدی
چکیده هدف این پایان نامه بررسی قانون عام جهان و سنت جاری الهی در آفرینش است می باشد . این قانون یک حرکت و سیر تکوینی حاکم بر کل خلقت است که هر موجود ممکنی در جهت رسیدن به کمال و غایت لایق خود، در ذات و نفس خود دارای تطور و سیر می باشد. در سلسله هستی یک طرف که اعلی مرتبه ی هستی مرتبه ذات اقدس الهی است، « عقل اول» با فعلیت تام است که نفس انسان برای رسیدن به او در حال حرکت می باشد و طرف دیگر آن هیولای اولی است که استعداد محض و ماده ی آغازین جهان است. در این مجموعه دو قوس وجود دارد که ابتدای هر کدام انتهای دیگری است، یکی قوس صعود و دیگری قوس نزول. پژوهش حاضر پیرامون مفهوم نفس و تطورات آن از دیدگاه فلسفی ،عرفانی ودینی علامه طباطبایی (ره) و امام خمینی (قدس سره) می باشد. بر اساس یک ارتباط منطقی پس از توضیح مفردات نفس، چشم انداز و هدف اساسی از پژوهش بر اساس پرسشهای اصلی و فرعی تحقیق بیان می شود وهمچنین سازه های اصلی بحث که همان سیر و تطور نفس می باشد مورد بحث قرار گرفته است. از این رو هدف اصلی پژوهش همانطور که گفته شد بااستفاده از فرضیه ی طراحی آفرینش بر اساس حرکت جوهری و تطور نفس می باشد.این حرکت تکاملی نفس جهت دستیابی به کمالات لایق انسان است،لذا انسان جهت رسیدن به کمال لایق خویش باید قوای نفس خویش و مراتب آن را بشناسد، و در جهت سیر و حرکت نفسانی خود از این قوا بهره بگیرد و موانع تکامل همچون جهل، بی خردی، شهوت، غضب و .... را از سر راه بردارد و عوامل تاثیر گذار همچون نیت خالصانه، اندیشیدن، شریعت در سیر به سوی سعادت را در نفس خود تقویت کرده تا به سوی غایت خویش یعنی سعادت ابدی پیش رود و این مقصد ذاتی برای انسان حاصل نشود مگر به دو امر: اقبال به الله وادبار از ما سوی الله.
طاهره استرابی اقدس یزدی
انسان برای رسیدن به کمال و سعادت حقیقی آفریده شده است و تنها راهی که بواسطه ی آن به سعادت حقیقی و پایدار می رسد، وحی است. خداوند از طریق فرستادن پیامبران، نیک و بد امور را تعیین کرده و مسیر زندگی انسان را در ارتباط با سعادت و شقاوت ابدی مشخص می سازد. اما شناخت حقیقت وحی چون پدیده ای ماوراءطبیعی است امکان ندارد و درک و فهم ما آنقدر نیست که بتواند تمام حقایق عالم را بشناسد. آنچه در این تحقیق آمده است، با این پیش فرض است که شناخت حقیقت وحی ممکن نیست. ولی برای آشنایی بیشتر با آن و درک این پدیده، تا جایی که امکان دارد به بررسی دیدگاه دو دانشمند بزرگ (فارابی و غزالی) پرداخته و نظرات آنها پیرامون وحی و حقیقت آن را بررسی کرده ایم. وحی در لغت به معنای اشاره سریع و پنهانی و در اصطلاح به «تفهیم ویژه یک سلسله حقایق و معارف از جانب خداوند به انسان های برگزیده (پیامبران) از راهی غیر عادی، برای ابلاغ به مردم و راهنمایی آنان» وحی می گویند. وحی در نظر فارابی زمانی صورت می پذیرد، که بین نبی و عقل فعال واسطه ای نباشد یعنی عقل مستفاد او به عقل فعال متصل شود. غزالی نیز وحی را معرفتی غیر اکتسابی می داند که منشأ آن برای نبی مشخص است و راه رسیدن به آن ریاضت و تصفیه دل است. وحی در قران کاربردها و معانی مختلفی دارد. در نظر فارابی و غزالی عقل و وحی مکمل یکدیگرند و تعارضی ندارند. دست آورد رساله این است که - همانطور که در بالا ذکر شد- در نظر فارابی حقیقت وحی اتصال بین عقل فعال و عقل مستفاد است اما غزالی آن را معرفتی غیر اکتسابی دانسته و بدون ریاضت و تهذیب نفس دست یافتنی نیست. می توان گفت فارابی نگاهی عقلانی به وحی دارد اما غزالی آن را معرفتی عرفانی برمی شمارد.
فاطمه قرایی احمد عابدی
در این تحقیق به بررسی لذت و الم از دیدگاه ابن سینا و شیخ اشراق پرداخته شده است که از جهت پرداختن به مسئله ای که انسانها همواره با آن سر و کار دارند و همچنین شناخت این امر افق های جدیدی را به سوی انسان باز می کند حائز اهمیت می باشد بعلاوه در این رساله نظریات دو فیلسوف بزرگ مسلمان ابن سینا و شیخ اشراق تبیین شده است که از این حیث نیز رساله دارای اهمیت است.همچنین در این پژوهش علاوه بر بررسی دیدگاه های ابن سینا و سهروردی درباره لذت الم بررسی خود لذت و رنج مورد هدف است که با شناخت آن و بررسی اقسام آن و همینطور با بررسی لذات و الام اخروی در سرای آخرت رویکرد انسانها به زندگی عوض می شود.از آنجایی که هدف غالب انسانها رسیدن به سعادت و درنوردیدن مرزهای خوشبختی است از جمله نتایجی که این پژوهش در پی دارد این است که با تعمق در بحث لذت و الم و گذشتن از لذات ناپایدار به سعادت نزدیکتر شویم.همچنین نتیجه دیگر این پژوهش یافتن تفاوت های دیدگاهی ابن سینا و شیخ اشراق است البته این دو فیلسوف تفاوت چندانی در پدیده لذت و الم ندارند و تنها در مواردی محدود اختلاف هایی قابل شهود می باشد.
زینب ابراهیمی اقدس یزدی
نظریه وجود ذهنی از نظریات مهم در باب علم و معرفت است که در این پژوهش نظریات دو حکیم نامدار اسلام، ابن سینا و ملاصدرا را به روش کتابخانه ای مورد بررسی قرار داده و با هم مقایسه کرده ایم. وجود ذهنی از دو جهت وجود شناختی و معرفت شناختی مورد بررسی قرار می گیرد. وجود ذهنی از نظر وجود شناختی، نحوه ای از وجود در مقابل وجود خارجی است که در جریان علم حصولی انسان به خارج به وجود می آید و در تمام مراتب علم حسی و خیالی و عقلی محقق است. وجود ذهنی از نظر معرفت شناختی بیان کننده نحوه مطابقت ذهن با خارج و در واقع همان بحث از ارزش معلومات است. از آنجا که تا نسبت به ارزش معلومات یقین حاصل نشود، بحث از مسائل دیگر فلسفه و حتی علوم دیگر سودمند و یقین آور نیست، بحث درباره وجود ذهنی و بررسی نقش معرفتی آن اهمیت ویژه ای دارد. نگارش حاضر نیز به منظور حل مشکل علم و رسیدن به شیوه ای مطمئن برای حصول علم و بررسی ارزش معلومات است. ابن سینا و ملاصدرا در باب ارزش معلومات قائل به وجود ذهنی یعنی تطابق ماهوی ذهن و عین هستند. بنابر توضیحات دو حکیم بزرگوار در باب نحوه حصول ماهیت اشیاء در ذهن یعنی حصول اثر شیء در نفس و به دنبال آن انتزاع ( از نظر ابن سینا ) و صدور نفس (از نظر ملاصدرا )، تطابق ماهوی در مراتب ادراک حسی و خیالی قابل دفاع است. در مرتبه ادراک عقلی فقط با توجه به نظرات ابن سینا می توان تطابق ماهوی ذهن و عین را توجیه نمود؛ اما توضیحات ملاصدرا در مورد ادراک عقلی، موید مطابقت مذکور نمی باشد. کلمات کلیدی: وجود ذهنی، معرفت، علم، ادراک.
معصومه خاکزاد اقدس یزدی
چکیده : عالی ترین سطح شناخت انسان، شناخت عقلانی است که این امر، در خصوص معرفت عالی ترین موجودات یعنی مبدأ هستی، جایگاه مهم تری دارد.رساله حاضر در باب نقش عقل در اثبات وجود خدا از دیدگاه ابن سینا و توماس آکویناس در پنج فصل تدوین شده که در آن به بیان اهمیت شناخت عقلی خداوند پرداخته ایم، سپس آراء و افکار و براهین این دو بزرگوار به صورت مجزا و مفصّل بیان شد. در ادامه به تأثیرپذیری توماس و ابن سینا از ارسطو که پیش زمینه فکری آن ها بوده، و تاثیر پذیری توماس از ابن سینا پرداخته ایم و در نهایت هم به مهم ترین مقایسه جنبه های اشتراک و اختلاف آراء این دومتفکر پرداخته شده است ،که مهم ترین اشتراک آن ها در باب امکان پذیر بودن اثبات عقلی خداوند و مهم ترین اختلاف آن ها در زمینه عقل فعال و براهین بوده است. کلید واژه ها: عقل، برهان عقلانی، اثبات وجود خدا، ابن سینا، توماس آکویناس .
لیلا شایسته رخ نفیسه ساطع
معرفت، به معنای باور صادق موجّه و به تعبیر صدرالمتألّهین، صورت علمی حاکی از حقیقت خارجی و مطابق با آن است. معرفت دینی که از مباحث مهم معرفت شناسی به شمار می آید، معرفتی برگرفته از دین و در مورد دین است که از مسائل بنیادین این نوع از معرفت، مسأله مبدأ و معاد است. یکی از مباحث اساسی در حوزه معرفت دینی، سوال از تأثیر یا عدم تأثیر عوامل غیرمعرفتی در این نوع معرفت و چگونگی تأثیر آن عوامل، بر فرض وجود چنین عواملی است. آگاهی از این عوامل غیرمعرفتی و مکانیسم تأثیر آن ها بر شناخت انسان از دین و مسائل بنیادین آن، نقش به سزایی در دست-یابی به معرفت دینی صادق نیز در نیل انسان به کمال حقیقی خویش ایفا می کند. براساس آراء صدرا، این عوامل به دو قسم مفید یا موثر و منفی یا بازدارنده تقسیم می گردد. عوامل غیرمعرفتی موثر بر معرفت که از آن ها به فضائل و کمالات اخلاقی و عبادی یاد می شود، عبارتند از: تصفیه و جهاد با نفس، ریاضت، حسن خلق، تقوا، خوف و خشیّت، همراهی علم و عمل- عمل صالح، نماز، عبادت، طاعت و اخلاص.عوامل مذکور، باعث ایجاد و رشد و بالندگی معرفت می گردد و حجب میان نفس و حقیقت را برطرف نموده، قلب را مهیّای دریافت معارف حقّه می سازد. در مقابل، عوامل غیرمعرفتی منفی، که همان معاصی و رذائل اخلاقی است، نظیر گناه، جهل و غفلت، حبّ دنیا، عجب و کبر، حسد، کینه و عشق، پیروی از هوای نفس، ریا، شرک، نفاق، حبّ جاه و مقام، تقلید، حیا و کفر، آرزوهای طولانی و وسوسه، قلب را مکدّر می کند و در نتیجه، آن را از تابش نور معرفت محروم می گردانند؛ چرا که تنها قلب عاری از هرگونه آلودگی، قابلیّت دریافت نور معرفت را دارد.
مرضیه ظاهری اقدس یزدی
در این تحقیق به بررسی چگونگی انتصاب امام از دیدگاه سه فرقه مهم اسلامی یعنی ؛ امامیه(بررسی آراء شیخ طوسی) و معتزله و اشاعره پرداخته شده است. با مطالعات در این زمینه به دنبال اهدافی از جمله، اینکه جوانب مختلف امامت مورد بررسی قرار گیردو این مطلب تبیین شود که یگانه راه عبودیت خداوند سبحان از راه شناخت ولی امر او یعنی امام معصوم است، پس امام مقامی دارد که تنها خداوند آن را تعیین میکند و دارای صفاتی است که او را از دیگران ممتاز می سازد و وی را مشعل دار هدایت مردم می نماید. ودر نتیجه به این مهم دست یافتیم که اگر وجود امام معصوم واجب نباشد بقای شریعت نیز واجب نباشد، لیکن چون بقای شریعت واجب است پس وجود امام معصوم واجب است. واینکه امام باید معصوم و منصوص و افضل از سائر ناس باشد و چون اینگونه است پس تنها خداوند میتواند امام امت را تعیین کند.واین در حالی است که متکلمان اشعری و معتزلی چنین مقامی برای امام و خلیفه قائل نیستند و مقام او را یک مقام اجتماعی می دانند و و یژگی های عصمت و نص و علم را از او منتفی میدانند.ایشان قائل اند که امام به اختیار و انتخاب مردم برگزیده میشود. تحقیق پیش رو یک تحقیق کتابخانه ای است و روش آن عقلی – نقلی است و چون مطالب مربوط به امامت گسترده است نگارنده پس از رجوع به کتب مختلف اقدام به نگارش پایان نامه نموده است. واژگان کلیدی : امام ، اشاعره، معتزله، شیخ طوسی، انتصاب، انتخاب.
فاطمه زهرا فقیه خراسانی اقدس یزدی
در کتب روایی شیعه، موارد زیادی از سخنان اهل بیت علیهم السلام پیرامون مباحث کلامی بیان شده است که در این مقال منظور نظر ما، احتجاجات و مناظراتی است که بین ایشان با اهل کتاب در حوزه مباحث کلامی اعم از توحید، نبوت، امامت و معاد واقع شده است. اهمیت این موضوع در تبیین صحیح عقاید اسلامی و تصدیق این اصول و عقاید از سوی دانشمندان برجسته اهل کتاب معاصر اهل بیت علیهم السلام است که موجب ارشاد انسان ها و روشن شدن حقایق می گردد. نگارنده در این پژوهش کوشید تا استنادات اهل بیت به عهدین و بشارات عهدین را به پیامبر (ص) و اوصیای آن جناب و احتجاجات اهل بیت با اهل کتاب در حوزه مباحث کلامی را با رویکرد کلامی و تاریخی و روایی مورد تحلیل و ارزیابی قرار دهد که در مباحث کلامی و تطبیقی ادیان، کاربرد دارد. این پژوهش با روش کتابخانه ای صورت پذیرفت و هدف از انجام آن، نشان دادن مزیت و رجحان عقاید اسلامی با ادله قابل قبول و مسلّم است تا موجب تأیید حقانیت خاتم رسولان (ص) و اوصیای ایشان و تحول نظری و عقیدتی پیروان ادیان دیگر و تحکیم عقاید اسلامی گردد. نتایج حاصل از این پژوهش نیز بدین شرح است که در عهدین موجود، بشاراتی به ظهور پیامبر اسلام (ص) و اوصیای آن جناب یافتیم و دیدیم که اهل کتاب جهت حل مشکلات عقیدتی و کلامی خود به پیشوایان ما مراجعه می نمودند و آنها را به دانش و داوری قبول داشتند. اهل بیت در اثبات حقانیت نبوت پیامبر اسلام (ص) و آیین او و نیز اثبات وصایت و امامت ائمه دوازده گانه و تشریح سایر مباحث کلامی، احتجاجاتی بر مبنای تعالیم کتب مقدس اهل کتاب داشته اند.
تهمینه قربان نیا مهدیه سادات قربان نیا
مسئله ی ولایت و خلافت انسان کامل، یکی از مهم ترین مسائل حکمت و عرفان اسلامی بوده که از دیرباز تاکنون با رویکردهای مختلف مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. در این نحقیق ما به بررسی تطبیقی نظرات و آراء امام خمینی (ره) و ملاصدرا پیرامون مسئله ی ولایت و خلافت پرداخته ایم. از دیدگاه این دو اندیشمند، مقام غیب محض و وجود حضرت حق، برای ظهور و بسط فیض از طریق خلافت و ولایت، بر اساس مراتب خاصّی در عوالم وجود، سریان می یابد؛ از این رو با تبیین ولایت و اقسام آن و خلافت و جلوه های آن، در اندیشه ی فلسفی عرفانی این دو اندیشمند، مسئله ی خلافت حقیقت محمدیه (ص) و خلافت انسان کامل، مورد بررسی قرار گرفته و در ادامه، به بررسی مراتب انباء در عوالم وجود و حضرات خمس و عین ثابت انسان کامل پرداخته شد و با اثبات مسئله ی نبوت و امامت و این که این دو، ظهوراتی از حقیقت خلافت و ولایت هستند، بحث خاتمه می یابد. عمده ی نظرات و آراء امام (ره) با مبانی صدرایی هم سو و هم راستا است، هرچند که امام (ره) در ارائه ی مباحث، بیشتر با مشرب عرفان پیش رفته اند.
زهره سعادت اقدس یزدی
چکیده شناخت شخصیتی که اسوه ی کامل بشریت است، برای هر انسانی ضروری است؛ از این رو در این نوشتار در پی بررسی تطبیقی ویژگی های امام علی (ع) و امامت ایشان از دیدگاه علامه جعفری و جرج جرداق هستیم. هدف مورد نظر ما در این پژوهش آشنایی هر چه بیشتر با ابعاد شخصیتی امام علی (ع) است؛ چرا که شخصیت آن حضرت، شخصیتی فرا مذهبی و حتی فراملی است و انتخاب جرج جرداق مسیحی نیز در همین راستاست تا شخصیت امام علی (ع) الگویی تمام عیار جهت رشد ابعاد وجودی انسان های طالب کمال باشد. در این پژوهش، ابتدا در فصل شناخت امام علی(ع) ضرورت شناخت، دشواری شناخت، تاریخچه ی شناخت، راه های شناخت و دیدگاه اقشار مختلف در مورد امام علی (ع) مورد بررسی قرار گرفته تا ضرورت شناخت امام علی (ع) اثبات شود. پس از اثبات ضرورت شناخت امام علی(ع) جهت شناخت هر چه بیشتر شخصیت امام علی (ع) رابطه ایشان با خدا، خود، دیگران و عالم هستی مورد بررسی قرار می-گیرد؛ از این رو در فصل رابطه امام علی(ع) با خدا، فضایل حضرت در ارتباط با خدا، کتاب خدا، فرستاده خدا مورد بررسی قرار می گیرد. پس از آن به دلیل اهمیت و گستردگی امامت امام علی(ع)، در فصلی اختصاصی ابتدا به معنا شناسی ولایت، امامت و خلافت در لغت، اصطلاح، قرآن و عرفان، بیان رابطه ی این ها، تفاوت آن ها با نبوت و رسالت، برتری مقام امامت از نبوت و مواردی از این قبیل پرداخته شده است و پس از آن جایگاه امامت در علم کلام، مراتب امامت، اهمیت و ضرورت امامت، ویژگی های امامت، افضلیت امام علی(ع) در مقایسه با دیگر خلفا و اثبات امامت ایشان مطرح شده است. در فصل بعد با عنوان فضائل شخصی امام علی(ع) به بررسی اوصاف ظاهری و ویژگی های شخصی حضرت پرداخته شده تا افضلیت امام علی (ع) که به عقیده ی امامیه از امتیازات وجودی امام معصوم است، اثبات شود. سرانجام در آخرین فصل جهت بررسی رابطه امام علی(ع) با عالم برون رابطه ایشان در سه بخش رابطه امام علی (ع) با دنیا، حکومت و آخرت تدوین شده است. در این بررسی تطبیقی آن چه در هرفصل به چشم می-خورد، تشابه نظرات علامه جعفری و جرج جرداق است؛ به استثنای برخی موارد جزئی که خیلی کمرنگ به چشم می خورد. در مورد اختلاف نظر جرج جرداق، نقدهایی وارد شده که در این پژوهش سعی شده به آن ها پاسخ داده شود. در نهایت نظر جرج جرداق مسیحی در اثبات افضلیت و حقانیت منصب امامت ایشان در غالب موارد بر نظرات علامه جعفری تطبیق دارد که این می تواند مهر تأییدی بر مظلومیت امام علی (ع) حتی در ادیان دیگر باشد.
فاطمه بنی اسدی اقدس یزدی
در طول سیر تاریخ فلسفه و حکمت، طرح نظریه ی "مُثل" از جانب افلاطون، نخستین نغمه ای بود که قلمرو هستی را از محدوده ی عالم محسوسات به عالم ماوراء محسوسات گسترش داده و دایره ی دید بشر را از تنگنای ادراکات حسی به عالم لایتناهی ادراک معقولات بسط داد. از سوی دیگر توجه کامل حکمای اسلامی به اندیشه " مُثل" و دفاع از آن از سوی برخی از حکما مانند سهروردی، انگیزه ای شد تا این اندیشه مورد توجه و بررسی قرار گیرد. افلاطون "مُثل" را متعلَّق اصلی علم می دانست و چون طبق نظر وی "مُثل" حقایق عینی اند، برای مُثل از حیث هستی شناسی، جایگاهی خاص قائل است. از سوی دیگر سهروردی نظریه ی عقول عرضیه را که برگرفته از "مُثل" افلاطونی است، جهت تبیین صدور کثرات مادی ارائه کرده است. وی عقول عرضیه را سلسله ای از انوار مجرد می داند که در انتهای عقول طولیه واقع شده و در عرض هم اند و از نظر وی ادراک نفس از طریق شهود عقول عرضیه، صورت می گیرد. در این پژوهش در پی آنیم درباره ی معنا، اثبات، ویژگی های مُثل و بررسی جایگاه مُثل در نظام هستی شناسی و معرفت شناسی این دو حکیم به بررسی بپردازیم.
مژگان فتاحی مهدیه السادات مستقیمی
انسان از راه های گوناگون به شناخت حقایق نائل می آید. هر یک از شناخت ها ویژگی های خاصی دارد که آن را از شناخت های دیگر ممتاز می سازد. یکی از انواع شناخت، معرفت فطری است که موافقان و مخالفانی در میان اندیشمندان مختلف دارد. در این پژوهش به بررسی مفهوم و معنا، شاخصه ها، اثبات، مصادیق و جایگاه معرفت فطری از میان دیگر معرفت های بشری از دیدگاه شیخ اشراق، آیت الله شاه آبادی (ره) و امام خمینی (ره) می-پردازیم. اهمیت معرفت فطری و جایگاه مهم آن در معرفت شناسی فلسفی و با توجه به تأثیر تبیین این معرفت در گشودن برخی از گره های معرفتی و وجود خلأهای پژوهشی محسوس پیرامون این بحث، از جمله دلایل ضرورت پرداختن به این پژوهش است. از نظر شیخ اشراق معرفت فطری، معرفتی بدیهی، عمومی، یقینی و بی نیاز از استدلال است. از خصائص نظریه-ی معرفت فطری در مکتب اشراق، این است که معرفت به محسوسات نیز، معرفتی فطری قلمداد می شود. و تمامی معرفت های غیرفطری مبتنی بر معرفت فطری تلقی می شود. در دوران معاصر نظریه ی معرفت فطری آیت الله شاه آبادی (ره) که به فیلسوف فطرت اشتهار یافته اند نیز نقطه ی عطفی در نظریه پردازی پیرامون این مسئله محسوب می شود. برخی از شاخصه های مهم معرفت فطری از دیدگاه این اندیشمند عبارت است از: بدیهی بودن، عمومی بودن، تغییرناپذیری و خطاناپذیری. از جمله مصادیق معرفت فطری از نگاه ایشان: معرفت به خویشتن، معرفت به وجود خداوند و صفات او، معرفت به نبوت و ولایت و معرفت به معاد می باشد. آنچه که ایشان در این عرصه ارائه می نماید، نوآوری شگرفی است که نشان از توانمندی بالای این نوع معرفت و گستردگی مصادیق آن دارد. از نقاط برجستگی کار ایشان آن است که با بهره گیری از گرایشات فطری و قاعده های عقلی، فطری بودن برخی از معارف را اثبات نموده اند. امام خمینی (ره) که از شاگردان برجسته ی آیت الله شاه آبادی (ره) است، با بهره گیری از آموزه های استاد در باب معرفت فطری با ارائه ی همان شاخصه ها و مصادیق، بر غنای این نظریه افزوده و نوآوریی هایی هم در این باب داشته اند. از جمله نوآوری های ایشان: اثبات توحید خداوند و ولایت در مفهوم عرفانی آن است.
فهیمه کرم بخش زهره برقعی
میل به جاودانگی یک میل جبلی و ذاتی نوع بشر است که انسان ها در همه دوران های مختلف قصد داشته اند این میل را در خود به ظهور برسانند. ایمان به جاودانگی در همه ادیان ابراهیمی، از ارکان باروهای دینی به شمار می رود و متکلمان مسلمان ضمن اینکه در اصل باور به جاودانگی و معاد اشتراک نظر داشته اند، در چگونگی معاد و کیفیت جهان پس از مرگ اختلاف نظر دارند. به طوری که برخی معاد را جسمانی، برخی روحانی و گروهی دیگر جسمانی و روحانی دانسته اند. هم چنین مسئله ی تجسم عمل و بهشت و جهنم اعمال، از مباحث مهم و مطرح در کلام و حکمت الهی است که به رغم دلالت آیات و روایات بسیار بر آن، تفسیرهای مختلفی از آن نشده، از این رو، این رساله به بررسی بحث خلود نفس و تجسم اعمال از دیدگاه این سه متفکر بزرگ اسلامی، امام خمینی، غزالی و فخر رازی اختصاص یافته است. امام خمینی با توجه به حرکت جوهری، اصل جاودانگی را پذیرفته و قائل به معاد جسمانی و روحانی شده و اثبات می کند که انسان با همین جسمی که در عالم طبیعت بوده، با تمام حیثیت ها و ویژگی ها، بدون کمترین تفاوت و بدون مثلیت بلکه به نحو عینیت، معاد و حشر خواهد داشت. غزالی حقیقت انسان و ملاک این همانی شخصیت انسان را روح می داند و با تمسک به عقل و نقل، اصل جاودانگی انسان را اثبات نموده و آن را جاودانگی در پرتو نفس مجرد و بدن جدید می داند، بدون اینکه مشکل تناسخ حاصل شود. فخررازی در حوزه معاد به شکلی دارای تعدد آراء است. در برخی آثارش بر معاد روحانی تأکید کرده، اما در بیشتر آثارش تصریح به جسمانی بودن معاد می کند. روش این رساله ضمن تبیین دیدگاه های این سه اندیشمند اسلامی، تحلیل و تطبیق آن است.
نسرین محمدی اقدس یزدی
چکیده سنت «ابتلاء» یکی از سنن لایتغیر و عمومی الهی است که شامل همه ی انسان ها در همه ی زمان ها و مکان ها می شود و شناخت آن، تأثیر عمیقی در نگرش انسان به وقایع زندگی دارد. ما در این تحقیق بر آنیم تا با روش کتابخانه ای و با تأمل در کلام امام علی(ع) و فیلسوفان و متکلمان در باب بلایا و شرور و مصائب و آزمایش الهی، تبیین صحیحی از مشکلات و سختی ها در زندگی انسان داشته باشیم. بلایا و شرور و شدائد، لازمه ی زندگی مادی و دنیوی است و برخی از آن ها بازتاب اعمال انسان و نتیجه ی گناهان اوست و برخی دیگر برای آزمایش بندگان است. حکمت آزمایش الهی عبارت است از: شکوفایی استعدادها، تمییز مومن از کافر، مقیاس استحقاق ثواب و عقاب و آثار تربیتی است. همه ی امور و پدیده هایی که با انسان و زندگی او مرتبط است، موارد آزمایش انسان محسوب می شود، از جمله: دنیا و زینت های آن، اموال و اولاد، نعمت و نقمت، حیات و مرگ، تکالیف و احکام و وسوسه و القائات شیطان. عوامل موثر در پیروزی از آزمایشات الهی عبارتند از: صبر، تقوا و پرهیزکاری، نماز و عبادت، توکل و تسلیم، رضا، دنیا شناسی و یاد معاد، سرمشق گرفتن از زندگی اولیاء الهی. از این رو پیروزی در آزمایش الهی فوایدی چون: ارتقای کمال و درجه ی ایمان، نفی استکبار و تذلل درونی، پاکی از گناه، تذکر و استغفار و پاداش مضاعف اخروی را به دنبال دارد. بنابراین مواجهه ی درست با بلایا و مصائب موجب رشد و تعالی و کمال انسان و مانع مختل شدن زندگی و پوچ گرایی انسان و بی اعتقادی او می شود.
گیسیا محمدی اقدس یزدی
پوچ گرایی تفکری است که بر زندگی بشر امروزی سایه انداخته، همه ی ارزش ها را بی ارزش کرده و منجر به بحران عمیق معنوی در زندگی بشر شده است. پوچ گرایی مبتنی بر اصولی است که از نظر فلسفی و دینی قابل بحث و ابطال اند. در این رساله ما در پی ابطال مبانی پوچ گرایی در حوزه ی اندیشه ی مرحوم علامه طباطبایی(ره) و استاد شهید مطهری هستیم. مهم ترین مبانی پوچ گرایی که منجر به بی هدفی و بی معنایی زندگی می شوند عبارت اند از: بی خدایی، مسئله ی مرگ، مسئله ی خلقت، جبر و عدم اختیار، مسئله شر، درد و رنج، ازخود بیگانگی و... براساس تفکر مرحوم علامه طباطبایی و شهید مطهری که برگرفته از تعالیم وحی است، خلقت انسان هدفمند است، با اثبات وجود خدا از طرق فلسفی و شهودی، اعلا هدف آفرینش انسان نیل به مقام عبودیت در سایه ی معرفت است. انسان در دار طبیعت تنها رها نشده، بلکه لطف و عنایت الهی همواره با اوست و او با یاد خدا بودن و ذکر خدا گفتن مانع از خودبیگانگی و خودباختن می شود. با نظر به صفت حکمتی که برای خدای متعال قائلیم، شکست ها، ناکامی ها و مصائب را با دیده ی مثبت، براساس مصلحت و مشیت الهی نگریسته و آن ها را برای رسیدن انسان به خیرهای برتر و اعلی می دانیم. از این جاست که انسان الهی شری نمی بیند و همه چیز را چون تحت تدبیر و اراده ی الهی است، زیبا می بیند و درد و رنج را برای انسان مومن مایه ی آگاهی، بیداری، تهذیب نفس و تصفیه ی اخلاق می داند و مرگ را نقطه ی عطفی در مسیر حرکت اشتدادی وجود انسان و دروازه ای به دنیایی بزرگ تر دانسته است. با مختار آفریدن انسان او را در انتخاب راه زندگیش آزاد گذاشته، چون در صورت جبری بودن انسان تکلیف در دنیا و جزا در آخرت به کلی باطل می شود. روش تحقیق در این رساله به صورت کتابخانه ای است.
طیبه بردی اقدس یزدی
پرسش از معنای زندگی از مهم ترین دغدغه های هر انسان اندیشمندی است. معنا در واژه معنای زندگی دو مفهوم را افاده می کند: هدف زندگی، ارزش. مراد از زندگی همان حیات آدمی است، آن جا که مختص به انسان و متعالی از حیوان است. در اندیشه فیلسوفان مسلمان از جمله علامه طباطبایی(ره) معنای زندگی با رویکرد خدا محور تبیین می شود. در این دیدگاه، با این که خداوند بنیاد و اساس و شرط ضروری معناداری زندگی است، اما نوع شناخت خداوند نیز در معنابخشی زندگی موثر می باشد. در این راستا ضمن ارائه توضیحی از انواع شناخت خداوند، به این نتیجه دست یافته ایم که عوامل بی معنایی و معناداری زندگی انسان از منظر علامه طباطبلیی(ره) متفاوت است و با صرف رفع عوامل بی معنایی، زندگی انسان معنادار نمی شود. چه بسا کسانی که با هیچ یک از عوامل بی معنایی روبرو نیستند و زندگی خود را با معنا می دانند، اما از منظر علامه(ره) زندگی آن ها تهی از معنا و معنویت است؛ چرا که ایشان معنادار شدن زندگی هر انسان را که همان عبودیت است، برابر با قرار گرفتن زندگی او در مسیر غرض خداوند از آفرینش می داند. علامه (ره)شناخت حسی نسبت به ذات خداوند را غیر ممکن می-داند. هم چنین از منظر ایشان شناخت فطری و شناخت عقلی خداوند به تنهایی نمی توانند بی معنایی زندگی را رفع کرده و معنابخش زندگی انسان گردند بنابراین هر یک از این شناخت ها بدون استمداد از دیگری، به طور مستقل معنابخش زندگی نخواهد بود و حتی ممکن است در برخی موارد موجب انحراف از مسیر غرض خداوند از آفرینش شود. این در حالی است که این دو نوع شناخت پایه و اساس شناخت شهودی بوده، از این منظر در معنایابی زندگی موثرند. علامه طباطبایی (ره) براین باور است از میان انواع شناخت خداوند، شناخت شهودی آن گاه که بر پایه شناخت فطری و عقلانی استوار گردد بیشترین میزان معنابخشی به زندگی را به همراه دارد. کلید واژه: معنای زندگی، حیات، علامه طباطبایی(ره)، شناخت خدا، شناخت شهودی.
پری لیراوی اقدس یزدی
از جمله مسایلی که مورد توجه فلاسفه بوده مسأله چگونگی آفرینش نظام خلقت از مبدأ واحد است. با توجه به بساطت ذات واحد همواره این سوال مطرح بوده که این جهان پر از تکثر و ترکب چگونه از علت واحد و بسیط صادر شده است.دو فیلسوف بزرگ غرب و شرق افلوطین و ابن سینا در نظریه صدوری خویش با تکیه بر بساطت و وحدانیت ذات مبدأ هستی و با تأکید بر قاعده الواحد صدور عقل واحد وبسیط را از مبدأ واحد با توجه به اصل سنخیت جایز دانسته اندو باواسطه قرار دادن این عقل بین علت اولی و عالم مادی صدور کثیر از واحد را توجیه کرده اند.
سمیه جنگی -
چکیده ندارد.
الهام امامزاده نفیسه ساطع
چکیده ندارد.
فاطمه کاملی اقدس یزدی
چکیده ندارد.
فاطمه کاملی اقدس یزدی
حاصل مباحث این تحقیق این است که هم امام خمینی (ره) و هم علامه طباطبایی(ره) درمعناشناسی اراده نگاه مشابهی دارند و اراده راهمان تصمیم گیری و عزم نفس در انجام فعل می دانند و با شدت با ترادف اراده با هرکدام از مفاهیم میل، شوق و حتی شوق اکید مخالفت می ورزند.ایشان در تعیین جایگاه اراده در مراحل مقدمات فعل اداری، اراده را پس از مرحله شوق قرارمی دهند . بدین ترتیب که ابتدا تصور فعل و بعد تصدق به فایده انجام فعل را قرار می دهند و پس ازتصدیق به فایده ، شوقی در انسان حاصل می گرددکه پس از آن حالت تصمیم و عزم و اجماع نفس که همان اراده می باشد به وجود می آید و اگر مانعی برسر راه ، ایجاد نشود و مصلحت تغییر نکند ، تحریک عضلات صورت می پذیرد و فعل انجام می شود.هر دو بزرگوار اراده را مفهومی جدای از اختیارمی دانند ؛ به طوری که علم و اراده را لازمه اختیاری بودن یک فعل می دانند . برخلاف برخی از دانشمندان که معتقدند اختیار منحصرا از ویژگی های انسانی است ،آن دو بزرگوار ، اختیار را در سایر موجودات نیز اثبات می کنند. و تمامی موجودات را صاحب شعور اراده و اختیار می دانند ؛ اما آدمی از فهم و تشخیص آن عاجز است وفقط انسان های وارسته دارای گوش شنوا و چشم بینای آن هستند. علاوه بر این مباحث ،اختیار و اراده را منافی قوانین حاکم بر نظام هستی، به ویژه، قانون علیت نمی دانند و قوانین واهی ساخته برخی فیلسوفان کج اندیش مانند اتفاق و صدفه را با ادله محکم رد می کنند و با اثبات غایت و علت غایی در افعال ارادی و اختیاری ،راه را برای نفوذ این گونه افکار ناصواب می بندند. اما در رابطه با بحث اراده خداوند اختلاف نظرات فراوانی وجود دارد که این دو بزرگوار نیز از آن مستثنی نمی باشند.امام (ره) اراده خداوند را جزء صفات ذاتی خداوند می دانند و آن را عین علم الهی به نظام اتم واصلح می شمارند و درجای دیگر همان افاضه خیرات و حبّ و عشق تعبیرمی کنند. اما علامه طباطبایی (ره) اراده را منطبق بر علم نمی دانند وآنها را مفاهیم جدا از هم می شمارند.همچنین آن را از صفات فعل خداوند می دانندو دراین زمینه هر کدام استدلال های خویش را بیان فرمودند که در جای خود بحث شد. اما به هر حال هر دو،اراده را صفتی ثبوتی برای خداوند متعال معرفی کردند.در بحث رابطه خداوند با اراده و اختیار انسان هردو قائلند که اراده خداوند به افعال اختیاری تعلق می گیرد.اما هر کدام با بیان و سبک استدلالی خویش به بیان مساله و رفع شبهات و دفع فرقه های افراطی و تفریطی در این زمینه پرداخته اند. امام همواره در بیانات خود از اسلوب وروش عرفانی بهره می برند در حالی که علامه (ره)صرفا به بیان استدلال های فلسفی و گاهی کلامی پرداخته اند و زبان عرفان را در این قضیه دخالت نمی دهند. اما محوریت کلام هرکدام در تبیین مساله، بحث نظام طولی حاکم بین اراده خداوند و اراده انسان می باشد. ولی همان طور که اشاره شد هر کدام با زبان خود وصف این نکته گفتند . در پایان اینکه امام (ره) و علامه(ره) با الهام از مبانی عمیق کلامی و فلسفی مذهب تشیع در حل مساله جبر و اختیار ، همان راهی را در پیش گرفتند که معصومین(علیهم السلام) به آن اشاره داشتند و جا پای آنان نهادند و از میان تشتت افکار و آراء ، راه میانه یعنی "امر بین الامرین"راپیمودند ودر سیر الی الحق و قوس صعود به جایی که "فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر"توصیفش کنند" بار یافتند.
اکرم معماری علی اله بداشتی
گسترش تفکر نیهیلیستی و اندیشه های پوچ گرایی و یاس و ناامیدی بر عقاید بشر ،باعث پیدایش بی هویتی ،انحطاط خانواده و آسیب های روحی و روانی فراوان و گسترش جنایات بی شماری گردیده ودر برخی احیان انسان را به خود کشی کشانده است . راه کارهای اندیشه ورزان امروزی در رویارویی با این بحران ها همانند خردگرایی و پدید آوردن مکاتب نو پا برای بنیان کنی این نابسامانی ها نه تنها افاده نکرده ،بلکه آنها را فزونی بخشید ه و بشر بیشتر گرفتار بی هویتی و پوچی گردیده است .گسترش افکار و شیوه های زندگی غرب د رجوامع مسلمان که به صورت تهاجمات فرهنگی و بی هویت کردن مردم و رواج اندیشه های پوچ گرایی به منظور حاکمیت بر ملت ها و استثمار آنها صورت می گیرد زنگ خطری است جدی که در تقابل با آن می باید راه کارهایی راه بردی در افکند . در میان آموزه های دینی اکسیر حیات بخش مهدویت ،موضوعی راه بردی و استراتژیک و آموزه ای است جامع ،جهانی ، اصیل و ریشه دار ،سرنوشت ساز ، متعلق به ما و عصر ما و تنها راه نجات انسان معاصر از منجلاب احساس پوچی و بی معنایی زندگی است که در فرهنگ تشیع در اوج کار آمدی عرضه شده است .اعتقاد به امامت و مهدویت از عناصر استوار و مبنایی شیعه است که آن را متمایز می سازد به طوری که با نبود این مولفه ء ذاتی اندیشه شیعه فرو می ریزد . این عنصر اصلی تفکر شیعه سبب پویایی و حیات آن شده به گونه ای که اعتقاد به مهدویت رکن و عامل اساسی تمام حرکت های آزادی بخش و تحول آفرین جوامع شیعه گشته است که مهمترین آنها انقلاب اسلامی ایران است . اعتقاد به مهدویت و انتظار به شکل اصیلش شاخصه هایی دارد که تحقق آنها در منتظران واقعی سبب شکل گرفتن انسانهایی استوار ،ولایت مدار ،عدالت خواه ،ساده زیست و تجمل ستیز ،مروج ارزشهای اصیل و برخوردار از زندگی معنادار و حیات طیبه قرآنی می گردد. این پژوهش به چگونگی تاثیر گذاری اندیشه مهدویت و مبانی آن در عبور از نیهیلیسم و بی معنایی زندگی می پردازد و ره آوردهای اعتقاد به حضور امام و انتظار سازنده را در رسیدن به حیات طیبه یعنی زندگی ولایت مدار انه بیان می کند .
شهلا یزدان پناه اقدس یزدی
در پژوهش حاضر با عنوان ولایت تکوینی از دیدگاه امام خمینی (ره ) و قاضی سعید قمی (ره) کلمه ولی و ولایت مورد بررسی قرار گرفته است . ولی دارای ویژگیهای مختلفی است و مراتب مختلفی دارد . مرتبه قطب الاقطاب بالاترین مرتبه ولایت است . ولایت دارای انواع : تکوینی ، تشریعی ، خالق ، مخلوق ، مثبت ، منفی ، خاصه ، عامه و مطلق ، مقید می باشد. ولایت خاصه مربوط به پیامبر اسلام و جانشینان به حق ایشان می باشد. ولایت همچنان تا قیامت ادامه دارد. اعتقاد به ولایت و انواع آن آثار تربیتی ، اخلاقی ، معرفتی ، سیاسی و اجتماعی گوناگونی دارد. انسان کامل دارنده بالاترین حد ولایت تکوینی بعد از خداوند است . او با اسم اعظم ، اعیان ثابته ... رابطه دارد و دارای مقامات معنوی بیشماری از جمله : مقام مشیت مطلقه ، مقام جامعیت ، مقام مسجودیت فرشتگان ، مقام عبودیت ، مقام خلافت الهی و قدرت تصرف و تسخیر جهان می باشد. برای رسیدن به مقامات ولایت باید سیر و سلوکی عارفانه داشت . سیر و سلوک دارای شرایطی است که باید آنها را کسب کرد و موانع را از میان برداشت سفرهای چهارگانه عرفا نمونه ای از راههای رسیدن به مقامات ولایت تکوینی می باشد که هر ولی حتما باید آنها را طی کند سالک پس از طی مراحلی به مقاماتی ا زجمله مقام مجذوبین ، مقام فنا ، مقام فتح و غیره می رسد. یکی از شئونات ولایت تکوینی قدرت تصرف در جهان خلقت به اذن خداوند می باشد. نمونه ای از این تصرفات در غالب خوارق عادات از معجزه و کرامت می باشد . کشف و شهود نیز از شئونات ولی است که دارای انواعی از جمله کشف و شهود صوری و معنوی است .