نام پژوهشگر: سید محمد فیروزآبادی
زینب امیری فلاح سید محمد فیروزآبادی
آثار میدان های مغناطیسی در شدت های کم (کمتر از 500 میکروتسلا) و با فرکانس های پایین (کمتر از 300 هرتز)، elf mf، بر فعالیت مغز انسان، از دیرباز ذهن بسیاری از پژوهشگران را به خود مشغول کرده است. این مطالعه با هدف بررسی آثار میدان های پالسی الکترومغناطیسی کم شدت و کم فرکانس به صورت موضعی در نواحی مغزی cz، c3 و c4، بر الگوی الکتروانسفالوگرام (eeg) انسان و بمنظور استفاده درمانی از نتایج در سیستم های نوروفیدبک کم انرژی (lens)، انجام شد. 15 نفر با جنسیت مونث، سالم، راست دست، بدون سابقه بیماری های اعصاب و روان و عدم سابقه اعتیاد به دارو و مواد مخدر با میانگین سنی 5/24 به طور داوطلبانه در اجرای این پژوهش شرکت کردند. eeg هر یک از داوطلبان در 4 جلسه ثبت شد. 3 جلسه به عنوان جلسات آزمایش و 1 جلسه به عنوان جلسه شم (بدون تابش) انجام شد. در جلسات آزمایش پالس های elf mf با شدت های 100، 200 و 400 میکروتسلا (اعمال هر شدت در یک جلسه) به صورت موضعی با فرکانس 10 هرتز بر ناحیه cz، با فرکانس 18 هرتز بر ناحیه c3 و با فرکانس 14 هرتز بر ناحیه c4، اعمال شدند. توان باندهای فرکانسی از eeg نمونه ها استخراج شدند و در دوره های زمانی قبل از تابش (2 دقیقه با چشمان باز و 2 دقیقه با چشمان بسته)، پس از تابش (2 دقیقه با چشمان باز و 2 دقیقه با چشمان بسته) و حین تابش 3 دقیقه ای، با یکدیگر و با دوره های مشابه در گروه شم مقایسه شدند. همچنین ثبت های زمینه قبل و پس از تابش (هم در حالت چشم بسته و هم چشم باز) در همه گروه ها با یکدیگر مقایسه شدند. بررسی ها در بین گروه های آزمایش و گروه های شم با آزمون t مستقل و در هر گروه با آزمون t جفت شده انجام شد. برای بررسی میزان اثرگذاری شدت ها از آنالیز واریانس یک طرفه استفاده شد. این مطالعه نشان داد که اعمال میدان های پالسی elf بر مغز انسان به صورت موضعی، الگوی eeg را در همان ناحیه و نیز در دیگر نواحی، هم در دوره های حین تابش و هم پس از آن در حالت های چشم باز و چشم بسته، تغییر می دهد و اکثر تغییرات ایجاد شده در دوره های پس از قطع تابش متفاوت از تغییرات ایجاد شده در دوره حین تابش است. وجود اثر تشدیدی در هیچ کدام از نواحی cz، c3 و c4 و فرکانس ها به اثبات نرسید و جالب اینکه درمقابل این فرضیه، در نواحی cz و c3 توان باندهای آلفا و بتا دچار تضعیف (نه تشدید) شدند. بعلاوه در نواحی مرکزی، تحریک یکی از مواضع، علاوه بر دگرگون کردن الگوی eeg ثبت شده از آن ناحیه، موجب تغییر در توان امواج سایر نواحی نیز می شود. به نظر می رسد پرداختن بیشتر به مبحث همدوسی های الکتروانسفالوگرام تحت تابش elf mf در جهت شناخت آثار این میدان ها و بکارگیری آگاهانه آنها در سیستم های نوروفیدبکِ کم انرژی، امری ضروری و سودمند باشد.
سیدعلی شفیعی دارابی سید محمد فیروزآبادی
هدف این مطالعه بررسی اثر تابش موضعی میدانهای مغناطیسی کم فرکانس (elf-mfs) با شدت بسیار پایین بر سیگنالهای مغزی، با رویکرد استفاده در سیستم های نوروفیدبک و پیشنهاد پرتکلهایی بمنظور کاربرد در درمان بعضی از بیماری های روحی و روانی بوده است. این رساله در دو مرحله طراحی و اجرا شد. در مرحله اول، 19 داوطلب مرد سالم، طی چهار جلسه مجزا توسط کویل کوچکی تحت تابش میدان مغناطیسی قرار گرفتند. شدت میدانها در فاصله 5/1 سانتیمتری از کویل در چهار جلسه مذکور 0، 100، 240 و 360 میکروتسلا بود. مرحله دوم رساله با شرکت 20 دانشجوی مرد، مشابه مرحله اول انجام شد اما با این تفاوت که پنج ناحیه بهطور همزمان توسط پنج کویل مجزا، پنج مرتبه تحت تابش میدان مغناطیسی بهترتیب با فرکانس 45، 17، 10، 5 و 3 هرتز قرار گرفت. نتایج مهم به دست آمده را میتوان به صورت زیر خلاصه نمود: 1- تابش میدان مغناطیسی موضعی باعث بروز پدیده تشدید، در حالت چشم باز و بسته نشد. 2- میدانهای مغناطیسی موضعی لزوماً باعث تقویت باندی از سیگنال مغزی که فرکانس میدان تابشی در آن قرار دارد، نشد. 3- تابش ناحیه cz با میدان مغناطیسی 17 هرتز، باعث تغییر هماهنگ سیگنال مغزی در نواحی پیشانی(f3 و f4) می شود. 4- تابش میدان مغناطیسی موضعی خصوصاً وقتی که پنج نقطه بهطور همزمان تحت تابش بود، باعث پدیده مسدود شدن آلفا در حالت چشم بسته می شود و محل تأثیرگذاری آن بیشتر روی فرکانس پایین باند آلفا (آلفا1) بود. 5- بر اثر افزایش شدت میدان مغناطیسی موضعی، اثرهای قاعده مند مبنی بر کاهش یا افزایش بیشتر باند خاصی با توجه به افزایش شدت میدان مشاهده نگشت. 6- با توجه به یافته های این رساله، به نظر می رسد که منشأ اثرگذاری میدان مغناطیسی به روش تابش موضعی، هسته های مرکزی مغز و احتمالاً تالاموس باشد. لذا اثرگذاری میدان مغناطیسی با منشأ کورتکس تقریباً بعید است. علی رغم عدم مشاهده اثرهای قاعده مند، میدان های مغناطیسی با توجه به فرکانس، شدت و ناحیه تحت تابش اثرهای قابل توجهی بر سیگنالهای مغزی داشتند. با توجه به این آثار می توان ازاین روش پرتکل هایی برای درمان بعضی از بیماری های روحی روانی طراحی کرد و مورد ارزیابی قرار داد.
هدی توکلی سید محمد فیروزآبادی
طی سالهای اخیر، محیط طبیعی به شدت توسط طیف وسیعی از میدان های مغناطیسی ساخت بشر، ناشی از تلفن های موبایل، خطوط انتقال نیرو، تجهیزات پزشکی و ... تغییر کرده است. بهمین علت، همواره مطالعات گسترده در این زمینه صورت می گیرد تا تاثیرات بیولوژیک این میدان ها و چگونگی آن بررسی و اثبات شود. طی مطالعات متعدد انجام شده، تاثیر این میدان ها بر ساختار و عملکرد سلول، به اثبات رسیده است، اما، هنوز مکانیسم اثر این میدان ها، بر ساختارهای بیولوژیک، در سطح سلولی، مشخص نیست. تاثیراتی نظیر مهار عملکرد سلول های عصبی، که با شواهدی نظیر کاهش فرکانس، یا افزایش فواصل بین اسپایکی(isi) و کاهش دامنه پتانسیل عمل خود را نشان می دهد، به اثبات رسیده اند. در توجیه و بررسی این پدیده ها و اثرات، در دو دهه اخیر، نظریه پنجره های بیولوژیک مطرح شده و مورد توجه قرار گرفته است. در تعدادی از تحقیقات به اثرات پنجره ای دامنه و/یا فرکانس میدان های مغناطیسی اشاره می شود. در این پروژه از یک مجموعه دادگان ثبت شده از فعالیت های خودبخودی سلول های عصبی حلزون باغی، که توسط خانم کاویانی، ثبت شده اند، استفاده شده است. در پروژه تحقیقاتی ایشان نشان داده شده است که تحت تاثیر میدان های مغناطیسی کم فرکانس، فرکانس پتانسیل عمل سلول کم می شود و البته این تاثیر در باند مشخصی از شدت میدان، قابل رویت تر بوده و بیشترین مقدار کاهش را دارد، که این موضوع در واقع به همان اثر پنجره های بیولوژیک که ذکر شد، مرتبط می باشد. روشهای تحلیل در مطالعات انجام شده قبلی در این زمینه، اغلب تحلیل های آماری و حول ویژگی هایی نظیر فرکانس، دامنه پتانسیل عمل، durataion –ِ پتانسیل عمل و .... بوده است. اما با توجه به دینامیک غیرخطی سلول که در مدل هایی نظیر مدل هاجکین-هاکسلی بیان می شود، می توان از دیدگاهی دیگر و از منظر ویژگی های غیرخطی، رفتار سلول، قبل و بعد از تابش میدان را مورد بررسی قرار داد. بنابراین، در پروژه حاضر، سعی بر این است که با ابزارهای پردازش غیرخطی، به بررسی تاثیرات میدان های مغناطیسی کم فرکانس، بر دینامیک و ویژگی های غیرخطی سلول، بپردازیم. با اعمال روش های مختلف، و محاسبه برخی ویژگی های غیر خطی سیگنال های مورد بررسی، در طول زمان و در شدت های مختلف ، مشاهده شد که برای همه شدت میدان های مورد بررسی، میدان های مغناطیسی سبب افزایش بعد هیگوچی، آنتروپی، بعد همبستگی و میزان پراکندگی سیگنال در فضای فاز می شوند و البته این اثرات در باند میانی شدت های مورد آزمایش، بیشتر مشاهده می شود که این مطلب موید اثر پنجره ای ذکر شده است. همه نتایج ذکر شده فوق، مفهوم مشابهی داشته و به معنای افزایش بعد و درجه آزادی سیستم تحت تاثیر تابش میدان های مغناطیسی هستند که این نشان از تاثیر این میدان ها بر دینامیک سلول داشته و بیانگر این مطلب است که تحت تاثیر میدان های مغناطیسی دینامیک غیرخطی سلول به شدت تحت تاثیر عامل خارجی یعنی میدان قرار می گیرد. البته میزان تاثیر میدان بر ویژگی های مختلف به یک مقدار نبوده و بیشترین تاثیر در بعد هیگوچی سیگنال مشاهده می شود.
اکرم مهنا سید محمد فیروزآبادی
مقدمه: اعمال پالس های الکتریکی یکی از روش های افزایش نفوذپذیری است که موجب افزایش اثر سمیت داروی شیمی درمانی و در نتیجه کاهش حجم تومور می شود و این در حالی است که تومورها چند روز بعد از درمان مجددا رشد می کنند. از سوی دیگر، میدان مغناطیسی موجب کاهش آنژیوژنز تومور می شود که در کنترل رشد آن نقش موثری دارد. بنابراین در این مطالعه برای رفع مشکل رشد مجدد تومور از میدان مغناطیسی توام با الکتروکموتراپی استفاده می شود. مواد و روشها: تومور آدنوکارسینومای پستان موشی بر پهلوی موش های balb/c ماده القا شد. سپس تومورها پس از درمان با هر یک از روش های الکتروپوریشن، الکتروکموتراپی و شیمی درمانی با بلئومایسین تحت تابش میدان مغناطیسی 50 هرتز با شدت 15 میلی تسلا به مدت 12 روز و هر روز 10 دقیقه قرار گرفتند. نتایج به صورت مقایسه حجم بهنجار بین گروه های درمانی ارائه شده است. یافته ها: نتایج حاصل نشان داد که میدان مغناطیسی با شدت 15 میلی تسلا (با تابش زمینه 400 میکروتسلا) به همراه الکتروکموتراپی اثر معنی داری بر دوام و یا افزایش اثر الکتروکموتراپی نداشت. با وجود این، تابش میدان مغناطیسی 50 هرتز (با تابش زمینه) منجر به کاهش معنی داری در روند رشد تومور نسبت به گروههای کنترل و شم مغناطیسی شد. همچنین، میدان مغناطیسی 400 میکروتسلای زمینه موجب کاهش معنی دار روند رشد تومور در طی 12 روز اعمال پالس و روز 30 ام درمان شد. نتیجه گیری: در نهایت، بر اساس نتایج بدست آمده در این تحقیق می توان نتیجه گرفت که ممکن است میدان مغناطیسی 50 هرتز سینوسی قابلیت ایجاد نکروز در بافت توموری را دارا بوده ولی در عین حال اثر معنی داری بر آنژیوژنز تومور آدنوکارسینومای پستان موش نداشته باشد.
مهسا منصوریان سید محمد فیروزآبادی
مقدمه: با توجه به رشد روزافزون وسایل الکترونیکی خانگی و تجاری در دنیای امروز، اثرات بیولوژیکی میدان های کم فرکانس در دو سطح مولکولی- سلولی و حیوانی- انسانی مورد مطالعه قرار گرفته است. با توجه به دیدگاه درمانی این پژوهش در محور تاثیر میدان های 217هرتز گوشی های gsm، هدف این تحقیق، بررسی میزان مرگ و میر سلول های سالم و سرطانی تیمار شده با پالس های الکتریکی در شدت های پایین و داروی شیمی درمانی متعاقب تابش میدان مغناطیسی بوده است. مواد و روش ها: بر اساس اندازه گیری شدت میدان های مغناطیسی ناشی از گوشی موبایل در تحقیقات دیگر، چگالی های شار میدان مغناطیسی 44/159،120 و 25/93 میکروتسلا با فرکانس 217 هرتز در سیستم مولد میدان مغناطیسی ایجادشد. میزان آپوپتوز در سلول های سرطانی k562 و سلول های سالم لنفوسیت تیمارشده با شیمی درمانی، الکتروپوریشن و الکتروکموتراپی متعاقب تابش میدان با استفاده از روش فلوسایتومتری بررسی شد. یافته ها: نتایج حاصل نشان می دهد که میدان های مغناطیسی 217 هرتز تلفن همراه به تنهایی در برخی از شدت ها باعث افزایش معنی داری در میزان آپوپتوز سلول های سرطانی شده اند اما تاثیری بر میزان آپوپتوز ناشی از داروی شیمی درمانی ندارند. این میدان ها باعث کاهش معنی داری در میزان درصد آپوپتوز در سلول های تیمارشده با الکترپوریشن و الکتروکموتراپی متعاقب میدان در مقایسه با هریک از این درمان ها به تنهایی داشته اند. نتیجه گیری: یافته های بدست آمده از این تحقیق نشان می دهد که سلول ها در اثر تابش سیگنال های 217 هرتز تلفن همراه، مقاومتی را در برابر مرگ و میر ناشی از درمان الکتروپوریشن و الکتروکموتراپی از خود نشان می دهند. نتایج این مطالعه وجود اثرات پنجره ای شدت میدان مغناطیسی را در تغییرات ایجاد شده خاطرنشان می کند.
سیده مرضیه شهپری سید جواد میرنجفی زاده
هدف: یک نوع درمان جدید برای صرع مقاوم به دارو، تحریک الکتریکی مستقیم ناحیه صرعی توسط تحریک الکتریکی با فرکانس پایین ) low-frequency stimulation; lfs ( می باشد. برای بررسی مکانیسم های اثرات ضد تشنجی lfs ، بهینه کردن کمیتهای lfs به منظور ایجاد بیشترین کاهش در روند صرعی شدن بسیار مهم می باشد.در این تحقیق برخی از کمیت های lfs از قبیل تأثیر فرکانس، تعداد پالس، و فاصله زمانی بین تحریکات کیندلینگ و اعمال lfs بر میزان کاهش اثرات ضد تشنجی lfs مورد مطالعه قرار گرفت. مواد و روش ها: در تمامی حیوانات الکترود تحریک در مسیر پرفورنت و الکترود ثبات در شکنج دندانه دار قرار داده شد. یک گروه از حیوانات فقط تحریکات کیندل کننده را تا زمان کیندل شدن دریافت کردند و در گروه های دیگر الگوه های مختلف lfs به مدت 2 روز به دنبال پایان تحریکات کیندلینگ به حیوانات اعمال شد. نتایج: در آزمایش اول تعداد پالس مورد آزمایش قرار گرفت. حیوانات به سه گروه مختلف تقسیم شدند و 4 بسته ، 1 بسته و 8 بسته lfs ) هر بسته شامل 22 پالس یک میلی ثانیه ای با فرکانس 1 هرتز ( را 5 دقیقه پس از اتمام تحریکات کیندلینگ دریافت کردند، گروهی که بیشترین اثر ضد تشنجی را داشت، گروهی بود که 4 بسته lfs دریافت می کرد بنابراین از این الگوی lfs در آزمایش بعد استفاده شد. در آزمایش دوم 4 بسته lfs در فواصل زمانی 2 ثانیه و 2 دقیقه پس از پایان تحریکات کیندلینگ اعمال شد. در گروهی که فاصله بین اتمام تحریکات و اعمال lfs 2 ثانیه بود، بیشترین اثر ضد تشنجی مشاهده گردید، بنابراین این الگوی lfs در آزمایش سوم مورد استفاده قرار گرفت. در آزمایش سوم تأثیر lfs 2 و 5 هرتز مورد مطالعه قرار گرفت و / در فرکانس های 05 گروهی که بیشترین اثر ضد تشنجی داشت گروهی بود که lfs 2 هرتز دریافت / را با فرکانس 05 کرده بود. نتیجه گیری: نتایج حاصله نشان داد که کمیت های مختلف lfs نقش مهمی در اعمال اثرات ضد تشنجی دارند. در این میان به نظر می رسد که هر چه فرکانس lfs کمتر و فاصله بین آن و تحریکات کیندل کمتر باشد اثر ضد تشنجی بیشتری خواهد داشت اما بین تعداد پالس های lfs و شدت اثر ضد تشنجی آن رابطه مستقیمی وجود ندارد.و تعیین پارامترهایی از lfs که بیشترین اثر ضد تشنجی را دارد می تواند در شناخت بهتر مکانیسم های درگیر در اثر ضد تشنجی lfs موثر باشد. کلید واژگان: صرع، تحریک الکتریکی با فرکانس پایین، کیندلینگ
فاطمه شمسی محمودآبادی سعیده ضیایی
چکیده پیش زمینه و هدف : بسیار با اهمیت است که اثرات ناشی از امواج الکترو مغناطیس با فرکانس بی نهایت پایین در بدن انسان مخصوصا زنان باردار مورد بررسی ومطالعه کامل قرار گیرد واز آنجا که سقط خود به خودی شایعترین عارضه بارداری می باشد هدف از این پژوهش بررسی تاثیر امواج الکترو مغناطیس ومغناطیس با فرکانس بسیار پایین(elf )ناشی از محیط زندگی افراد،تلفن همراه، وسایل الکتریکی منزل از جمله رایانه، سشوار،تلویزیون،اجاق ماکروفر،برسقط خود به خودی سه ماهه اول بارداری درشهرتهران می باشد. مواد و روش کار: این مطالعه یک مطالعه مورد شاهدی است که کل افراد تحت پژوهش 600 نفر بودند. 308خانم باردار بعدازسه ماهه اول بارداری(گروه شاهد) و292 خانم که در سه ماهه اول بارداری سقط خود به خودی داشتند(گروه مورد) که از بیمارستا نهای تهران انتخاب شدند. . پرتو گیری درمحیط که امواج الکترو مغناطیس با فرکانس بسیارپاببن موجود در محل زندگی افراد دو گروه مورد وشاهد (پارامتر کمی) به کمک دستگاه 3d emf tester model:emf-828 اندازه گیری در یک شرایط و همزمان انجام شد. هردو گروه از نظر سن(18-35)، سن همسر، سن اولین بارداری،فاصله با زایمان قبلی، شغل،شاخص توده بدنی، ومیزان تحصیلات ووضعیت اقتصادی اجتماعی، همسان بودند. وبا کمک پرسشنامه اطلاعات لازم جمع آوری شد. یافته ها: نتایج حاصل از این مطالعه نشان می دهد که ارتباط معنی داری بین سقط وelf emf ناشی از محیطوsarموثر ناشی از تلفن همراه ونیز مکالمه با تلفن همراه در هنگام شارژ و مدت زمان استفاده از رایانه، سشوار و اجاق ماکروفر، در یک شبانه روز و وجود وسایل برقی در اتاق خواب وبشترین لامپ مورد استفاده در منزل دیده شد. (p<0/05)و مقدار امواج elfمحیط، ومدت زمان مکالمه با تلفن همراه در مدت یک روز در گروه مورد بیشتر از شاهد بود. اما اختلاف معنی داری بین دوگروه از نظرتعداد sms، استفاده از hands freeوear piece، مدل تلویزیون ومدت زمان استفاده وفاصله با آن،مشاهده نشد. نتیجه گیری: نتایج حاصل از این مطالعه در آنالیز کای اسکور و tنشان می دهد که امواج الکترومغناطیس با فرکانس بسیار پایین(elf emf)محیط می تواند اثر مستقیم بر روی سقط جنین در خانمهای باردار داشته باشدوضروری است که تمام افراد تا حد امکان خود را دور از این امواج نگه دارند. واژگان کلیدی : امواج الکترو مغناطیس با فرکانس بسیار پایین (elf)، سقط خود به خودی،تلفن همراه، رایانه، اجاق ماکروفر، سشوار
علی یداله پور سید محمد فیروزآبادی
تحریک مغناطیسی از راه جمجمه به عنوان یک تکنیک نویدبخش در درمان بیمارهای صرعی مقاوم به دارو مطرح است. هدف مطالعه حاضر بررسی اثرات درمانی و پیشگیری کننده فرکانسهای 5/0، 1 و 2 هرتز rtms و تاثیر شکل فضایی میدان تابشی (نوع کویل) بر روی روند کیندلینگ سریع مسیر پرفورنت و قدرت انتقال سیناپسی در شکنج دندانه دار در موش صحرایی نژاد ویستار است. در آزمایش اول اثر فرکانسهای 5/0، 1 و 2 هرتز با استفاده از کویل پروانه ای (با قطر 25 میلی متر) بر روند کیندلینگ بررسی شد و فرکانس منتخب، فرکانسی که بیشترین اثرات ضدتشنجی ایجاد کند، معین شد. شدت تابش 90% آستانه حرکتی حیوان در حال استراحت و مدت زمان آن 5 دقیقه بود که در فاصله زمانی حداکثر 5 دقیقه پس از پایان تحریکات روزانه کیندلینگ و به مدت 6 روز متوالی انجام می شد. در روزهای اول، سوم و ششم کیندلینگ ثبت پتانسیلهای میدانی (به مدت 20 دقیقه) و الگوهای تابش زوج پالس انجام شد. در آزمایش دوم اثر شکل فضایی میدان تابش بر روی میزان اثر ضدتشنجی بررسی شد. کویل دایره ای 50 میلی متری جایگزین کویل پروانه ای 25 میلی متری در پروتکل تابش آزمایش اول با فرکانس بهینه شد. در آزمایش سوم، اثرات پیشگیری کننده ضدتشنجی با فرکانس منتخب بررسی شد. در آزمایش چهارم، اثرات درمانی این تکنیک بر روی حیوانات کیندل شده بررسی گردید. حیوانات به روش کیندلینگ سریع مسیر پرفورنت (12 تحریک در هر روز) کیندل شدند. نتایج نشان دادند که هر سه فرکانس 5/0، 1 و 2 هرتز بطور معناداری روند صرع زایی مدل کیندلینگ را مهار کردند که در این بین فرکانس 1 هرتز شدت اثرات بیشتری نشان داد. علاوه بر این، تابش rtms با هر سه فرکانس از افزایش شیب پتانسیلهای میدانی پس سیناپسی تحریکی و نیز افزایش دامنه اسپایک های تجمعی که در طی روند کیندلینگ روی می دهد، جلوگیری کرده است. کویل پروانه ای شکل اثرات ضدتشنجی بهتری در مقایسه با کویل دایره ای در طی روند صرعی شدن نشان داد. همچنین نتایج نشان دادند که هر دو کویل به یک میزان باعث مهار و جلوگیری از گسترش تشنجات شد. اما اثرات درمانی کویل دایره ای (50 میلی متری) در مقایسه با کویل پروانه ای (25 میلی متری) در حیوانات فول کیندل شده پایدار تر بود. با بررسی یافته های تحقیق حاضر می توان نتیجه گیری کرد که تکنیک rtms دارای اثر ضدتشنجی معناداری است که از طریق مهار قدرت انتقال سیناپسی در شکنج دندانه دار و جلوگیری از افزایش مهار زوج پالس در حین کیندلینگ بروز می کند. و این اثرات وابسته به فرکانس و شکل کویل هستند. برای ارائه یک پروتکل قابل اعتماد برای اعمال اثرات پیشگیرانه و درمانی این تکنیک لازم است، مطالعات بیشتری در این حوزه، بخصوص اثرات شکل فضایی کویل، فرکانس و مدت زمان تابش انجام شود.
بهرام یوسفیان سید محمد فیروزآبادی
هدف: بسیاری از داروهای شیمی درمانی قادر به انتشار کارآمد به فضای داخل سلولی نیستند. برخی عوامل فیزیکی می توانند با ایجاد روزنه هایی در این لایه ورود داروهای هیدروفیل به سیتوسول را تسهیل کنند. چنانچه به منظور تراواسازی سلولها از فراصوت استفاده شود، این پدیده، سونوپوریشن نامیده می شود و اگر از میدان الکتریکی شدید استفاده شود، الکتروپوریشن نامیده می شود. میدان الکتریکی شدید فرآیند الکتروپوریشن ممکن است موجب سوختگی پوست در بسیاری از موارد شود. چنانچه شدت میدان الکتریکی بسیار کم باشد، باز هم می تواند با قطبی کردن سلولها و ایجاد یک ناحیه خالی از فسفولیپید در جدار سلول طی فرآیندی که الکترواندوسیتوز نامیده می شود، موجب جلب و افزایش برداشت ماکرومولکولها بداخل سیتوسول شود. برای تولید غیرتهاجمی میدان الکتریکی کم شدت در عمق بافت زنده می توان بر اساس اصل سوم ماکسول از میدان مغناطیسی پالسی استفاده کرد. روش کار: در این رساله برای اولین مرتبه برای تراواسازی سلولهای آدنوکارسینومای پستان موش به داروی بلئومایسین سولفات، از میدان مغناطیسی پالسی (t5/3، hz1، 8 موج مربعی هرکدام µs160) در تلفیق با فراصوت کم شدت (2w/cm2، mhz1، فاکتور اشتغال 80% و زمان 5 دقیقه) استفاده شد. پس از قراردادن قطعات 3mm64 تومور زیر پوست پهلوی راست موشها و رسیدن تومور به حجم معینی، بر اساس گروه آزمایشی که موش به آن تعلق داشت تیمار مناسب اعمال می گردید. در گروه شم کنترل ml1/0 آب مقطر بداخل تومور تزریق می گردید. در دیگر گروههای شم هیچ تزریقی صورت نمی گرفت ولی تومور شرایط تابشدهی بدون اعمال تابش را تجربه می کرد. در گروه تلفیق با فراصوت، تزریق داخل توموری بلئومایسین برای موشهای بیهوش انجام و سه دقیقه پس از آن، موش که در محفظه مخصوص پرتودهی قرار داده شده بود به داخل تانک حاوی آب در موقعیت پرتودهی تنظیم می شد و تومور در معرض 5 دقیقه فراصوت قرار می گرفت. در گروه میدان مغناطیسی، پس از تزریق داخل توموری بلئومایسین، موشها در یک محفظه دست ساز قرارداده می شدند، سه دقیقه پس از تزریق بلئومایسین هشت پالس t5/3 میدان مغناطیسی با فرکانس hz1 به هرکدام از تومورها اعمال می شد. در گروه های فقط فراصوت یا میدان مغناطیسی، موشها بدون تزریق بلئومایسین مورد تابش فراصوت یا میدان مغناطیسی قرار می گرفتند.پس از شروع درمان، حجم تومورها هر 48 ساعت تا انتهای روز بیست و دوم پایش می شد. نتایج و نتیجه گیری: گروه بلئومایسین کنترل در قیاس با گروههای شم فراصوت و فقط فراصوت دارای کاهش معنی دار حجم تومور بود( بترتیب (p=0.007, 0.002 نتایج روز چهارم، هیجدهم تا بیست و دوم کاهش معنی دار حجم تومور در گروه تلفیق بلئومایسین با دو عامل فیزیکی، در مقایسه با بلئومایسین کنترل را نشان داد(p<0.05). تمامی گروههای تلفیق بلئومایسین با یک یا دو عامل فیزیکی در مقایسه با تمامی گروههای شم و گروه فقط فراصوت، کاهش معنی دار حجم تومور را نشان دادند((p<0.05. درمان تلفیقی بلئومایسین باضافه میدان مغناطیسی باضافه فراصوت در مقایسه با تلفیق بلئومایسین بطور جداگانه با هر کدام از این عوامل فیزیکی، هیچ اختلاف معنی داری با یکدیگر نداشتند(p<0.05). گروه فقط میدان مغناطیسی صرفاً با گروه فقط فراصوت دارای اختلاف معنی دار بود((p<0.05. استنتاج: گروه بلئومایسین باضافه میدان مغناطیسی باضافه فراصوت در مقایسه با گروه بلئومایسین کنترل، صرفاً در روزهای دوم((p<0.05، چهارم، هیجدهم، بیستم و بیست و دوم((p<0.01 کاهش معنی دار حجم تومور را نشان داد. در مقایسه میدان مغناطیسی و فراصوت جهت تراواسازی سلول، نتایج میدان مغناطیسی با نتایج حاصل از 5 دقیقه یا 10 دقیقه فراصوت اختلاف معنی دار آماری نشان ندادند. علیرغم کارسینوژن نبودن فراصوت، چنانچه توموری در مسیر امواج فراصوتی وجود داشته باشد، تابشگیری فراصوتی می تواند رشد آن را بیشتر کند. برخلاف فراصوت، تابشدهی تومور با میدان مغناطیسی پالسی، می تواند رشد تومور را محدود کند.
لیلا سیمرغ گیتی ترکمان
زمینه و هدف: ویبراسیون یک تکنیک تمرینی برای سیستم نوروماسکولار است. زنان به خاطر محتویات عضلانی کمتر از مردان و نیز از دست رفتن پر شتاب آن در حول و حوش یائسگی، در معرض خطر ابتلا به سارکوپنیا و از دست رفتن سریعتر استقلال و کیفیت زندگی هستند. پس، زنان باید اولین جامعه هدف برای مطالعات مربوط به بهبود سیستم نروماسکولار در نظر گرفته شوند. بنابراین، هدف از این مطالعه بررسی و مقایسه پاسخ نوروماسکولار زنان یائسه و زنان جوان به 12 جلسه تمرین wbv بود. مواد و روشها: دوازده زن سالم و 13 زن یائسه غیر ورزشکار طی مطالعه ای نیمه تجربی به گروههای تمرین پلاسبو و wbv (ویبره عمودی، فرکانس hz30 و دامنه قله به قله mm3) وارد شدند. پروتکل تمرین در همه گروهها مشابه و شامل سمی اسکوات استاتیک (با 30 درجه فلکسیون زانو) بر روی صفحه ویبره بود به استثنای این که در گروه پلاسبو، دستگاه خاموش و در گروه wbv روشن بود. قبل و بعد از 12 جلسه تمرین با رژیم 3 بار در هفته، حداکثر قدرت ایزومتریک ارادی، پارامترهای rms و فرکانس میانه عضلات حین mvic اخذ گردید. یافته ها: قبل از شروع تمرینات به طور کلی در تمام عضلات، تمام پارامترهای مورد بررسی در زنان یائسه کمتر از زنان جوان بود اما این تفاوت تنها در rms عضله گاستروکنمیوس، فرکانس میانه عضلات ارکتور اسپاین و رکتوس فموریس و mvic عضله گلوتئوس ماگزیموس معنی دار بود. بعد از انجام تمرینات، wbv به طور کلی در مقایسه با تمرین پلاسبو، rms و قدرت عضله گلوتئوس ماگزیموس و قدرت عضله رکتوس فموریس را افزایش داد. اما با تفکیک گروهها روند افزایشی در rms و قدرت اکثر عضلات بعد wbv نسبت به تمرین پلاسبو و در هردو رده سنی جوان و یائسه مشاهده گردید که این افزایش تنها در rms عضله تیبیالیس قدامی زنان جوان به سطح معنی دار رسید. فرکانس میانه اکثر عضلات بعد تمرین wbv نسبت به پلاسبو در زنان جوان روند کاهشی و در زنان یائسه روند افزایشی داشت اما در هیچ عضله ای به سطح معنی دار نرسید. اثر سن نیز به طور کلی و صرفنظر از نوع تمرین نشان داد که مقدار افزایش rms عضلات زنان جوان در اثر تمرین بیش از زنان یائسه است. با تفکیک گروهها مشخص گردید که در تمرین wbv، افزایش rms جز در عضله گلوتئوس ماگزیموس که در زنان جوان به طور قابل توجهی بیش از زنان یائسه بوده است؛ در باقی عضلات افزایش در زنان یائسه تقریبا همپای افزایش در زنان جوان بوده است اما به عکس آن، افزایش قدرت در زنان یائسه بیش از زنان جوان بود که البته این تفاوتها در هیچ یک از عضلات به سطح معنی دار نرسید. در تمرین wbv، فرکانس میانه در اکثر عضلات زنان یائسه بیش از زنان جوان بود اما این تفاوت تنها در دو عضله گلوتئوس ماگزیموس و گاستروکنمیوس به سطح معنی دار رسید. تنها نکته قابل توجه دیگر، تأثیر پذیری بیشتر زنان یائسه نسبت به زنان جوان از تمرین پلاسبو در rms عضلات بود. نتیجه گیری: روند افزایش rms و قدرت عضلات در هر دو رده سنی بعد از wbv هرچند در همه عضلات به سطح معنی دار نرسید که ممکن است ناشی از مدت کوتاه تمرین باشد؛ حاکی از تأثیر مثبت wbv می باشد. اما با توجه به روند متفاوت فرکانس میانه اکثر عضلات بعد از wbv بین زنان جوان و زنان یائسه، به نظر می رسد استراتژی به کارگیری واحدهای حرکتی برای پاسخ به ویبره در اثر سن متفاوت بوده باشد.
پوپک معتمدوزیری فرید بحرپیما
چکیده ناتوانایی های به جا مانده از سکته مغزی در اندام فوقانی غالبا ماندگار می باشد. علی رغم مشکلات عملکردی متعددی که در اندام فوقانی این بیماران وجود دارد، در تحقیقات مختلف کمتر از اندام تحتانی مورد توجه قرار گرفته است. روشهای جدید درمانی به سمت استفاده از آموزشهای رایانه ای و استفاده از وسایل کمکی همچون دسته های بازی به منظور کمک به بهبود عملکرد حرکتی اندام فوقانی این بیماران سوق پیدا کرده اند. تحقیقات مربوط به استفاده از دسته های بازی غالبا بر روی مفاصل بزرگتر و پروگزیمال اندام فوقانی و با هدف اشاره به نقطه خاص متمرکز بوده اند و به تحرک و بهبود عملکرد مفاصل دیستال که با مشکلات بیشتری در این بیماران همراه است، کمتر پرداخته شده است و توانایی تعقیب کنایی یک نمودار خاص و تاثیر آن بر بهبود عملکرد کنترلی دست، تاکنون مورد سنجش قرار نگرفته است. در مقایسه با تحریکات الکتریکی، استفاده از جریانهای مگنتیک به عنوان وسیله ای برای تولید جریانهای القایی در مغز با اهداف درمانی، نوپا است. در سالهای اخیر در سایر کشورها از این جریانات جهت بهبود تحرک و کاهش اسپاستی سیتی اندام فوقانی در بیماران همی پلژی استفاده شده است، اما تاثیر استفاده ترکیبی از این تحریکات و تمرینات تعقیبی با دسته های بازی بر بهبود عملکرد حرکتی اندام فوقانی بیماران همی پلژی مورد بررسی قرار نگرفته بود.این مطالعه تاثیر استفاده از تمرین درمانی با دسته بازی کوچک متصل به نرم افزارطراحی شده را به عنوان تحریک داخلی و تحریکات مکرر مغناطیسی مغز به عنوان تحریک خارجی را با هدف تمرکز روی مفاصل مچ دست و انگشتان بر بهبود عملکرد دست سنجیده و مقایسه ای میان این روش درمانی با تاثیرات حاصله از استفاده منحصر جریانهای مگنتیک ، تمرینات تعقیبی با دسته بازی یا تمرین درمانی روتین انجام داد. در متغیرهای مورد بررسی، در پایان درمان، گروه ترکیبی بهبودی معنی داری نشان داد و بسته به جنس مورد بررسی، گروه دسته بازی، تحریک مغناطیسی و تمرین درمان درصد بهبودی نسبی را نشان دادند که از گروه ترکیبی کمتر بود. به نظر می رسد ترکیب تحریک مغناطیسی خارجی و تمرینات تعقیبی با دسته بازی بر بهبود عملکرد اندام فوقانی بیماران همی پلژی، موثرتر از اثر مجزای هر کدام است.
ابوالفضل نیکفرجام سید محمد فیروزآبادی
قرار دادن سلولها تحت تاثیر میدان الکتریکی می تواند منجر به افزایش نفوذ پذیری غشای سلول شود که به این پدیده الکتروپوریشن می گویند. الکتروپوریشن را می توان جهت ورود مولکولهای مختلف به درون سلول(الکتروپوریشن بازگشت پذیرre) یا به منظور از بین بردن سلولها(الکتروپوریشن بازگشت ناپذیرire ) مورد استفاده قرار داد. در سالهای اخیر جراحی الکتروپوریشن بازگشت ناپذیر تبدیل به تکنیکی جدید جهت برداشتن تومورهای سرطانی مبدل گشته است. جهت یک جراحی موفقیت آمیز نیاز است که تمامی تومور تحت میدان الکتریکی شدید قرار گیرد. علاوه بر این ایجاد حداقل آسیب گرمایی جهت بهبود پاسخ جراحی ضروری است. برای این منظور روش نوین الکتروپوریشن بازگشت ناپذیر غیرگرمایی(ntire) معرفی شده است که تلاش بر برداشتن تومور با میدان الکتریکی شدید با ایجاد حداقل حرارت در بافت تومورال و سالم دارد. در رساله حاضر به منظور بررسی اثر پارامترهای هندسی الکترودهای مورد استفاده و ولتاژ اعمال شده به آنها بر توزیع میدان الکتریکی و گرمایی بر بافت تومورال و سالم؛ مطالعه پارامتری با استفاده از روش المان محدود صورت پذیرفت. برای این منظور هندسه سه بعدی از بافت سالم با در نظر گرفتن لایه های مختلف پوست که درون آن تومور سابکوتانوس قرار گرفته است، ایجاد گردید. توزیع میدان الکتریکی و توزیع حرارتی به ترتیب با حل عددی معادله لاپلاس و بیوگرمایی بدست آورده شد. بررسی صحت و دقت مدل ایجاد شده به منظور کنترل جوابهای حل عددی صورت پذیرفت. نتایج بررسی صحت نشان دادند که میانگین اختلاف بین حل عددی و حل تحلیلی معادله لاپلاس در فضای بین الکترودها زیر 5/2% است. دقت جوابهای عددی بدست آمده با افزایش تدریجی تعداد المانها انجام پذیرفت و تعداد المان بهینه هنگامی که جوابهای حل عددی کمتر از 1% تغییر می کردند بدست آورده شد. الکترودهای مورد بررسی شامل چهار هندسه الکترود سوزنی متداول در تحقیقات الکتروپوریشن به همراه الکترود صفحه ای بود. نتایج الکترود سوزنی نشان داد که برای توزیع الکتریکی هندسه هگزاگونال 3×3 دارای بیشترین پوشش ناحیه تومورال است. هندسه هگزاگونال 2×2 نیز توانست با تحمیل آسیب کمتری به بافت سالم، پوشش کاملی در بافت تومورال ایجاد کند. در صورت انتخاب صحیح پارامترها هندسه دو و چهار الکترودی نیز می توانند پوشش کاملی در بافت تومورال ایجاد کنند؛ البته با ایجاد گرمای بیشتر و تحمیل آسیب بیشتری به بافت سالم. نشان داده شد در صورتی که الکترودهای سوزنی وارد بافت تومورال شوند، آسیب گرمایی به بافت تومورال به شدت افزایش می یابد. بنابراین به منظور جلوگیری از آسیب گرمایی به بافت تومورال توصیه می شود الکترودهای سوزنی حتی الامکان وارد بافت تومورال نشوند. نتایج الکترود صفحه ای نشان داد که طول الکترودها بایستی حداقل برابر یا بزرگتر از قطر تومور باشد تا پوشش مناسبی در بافت تومورال ایجاد شود. علاوه براین نشان داده شد که به منظور برداشت کامل تومور الکترودها بایستی در تماس با جداره بافت تومورال باشند. تحلیل گرمایی نشان داد که الکترود صفحه ای منجر به ایجاد آسیب گرمایی در بافت سالم و تومورال نمی شود. به دلیل تعداد زیاد پارامترهای هندسی مشاهده می شود که انتخاب پارامترهای هندسی مناسب الکترودها برای جراحی ire با در نظر گرفتن همزمان پوشش کامل ناحیه تومورال و حداقل آسیب گرمایی بسیار مشکل است. لذا از سیستمهای هوشمند به عنوان ابزاری برای طراحی درمان استفاده شد. این کار با استفاده از تصاویر mr از ناحیه تومورال و مدلسازی عددی صورت پذیرفت. برای این منظور دو بیمار با تومور scc انتخاب شد. تصاویر mri تومور با استفاده از یک دستگاه mri 3 تسلا گرفته شد. سپس هندسه سه بعدی ناحیه تومورال با استفاده از داده های dicom ایجاد و به بسته نرم افزاری المان محدود انتقال داده شده و سپس هندسه الکترودها به هندسه مذکور اضافه شد. در نهایت کد الگوریتم ژنتیک(ga) نوشته شده با بسته نرم افزاری المان محدود کوپل شده تا پارامترهای هندسی بهینه و ولتاژ اعمالی مناسب ارائه شود. کد ga نوشته شده با استفاده از تعدادی از توابع استاندارد به منظور بررسی توانایی ga در یافتن نقاط اکسترمم سراسری کنترل شد. به منظور بررسی همزمان توزیع الکتریکی و گرمایی در بافت از کد الگوریتم ژنتیک چند هدفه(moga) استفاده شد. نتایج بدست آمده نشان داد که با استفاده از moga امکان برداشت کامل تومور با ایجاد حداقل آسیب به بافت سالم امکان پذیر است.یکی از نتایج نشان داد برای هندسه دو الکترودی ضمن برداشت کامل تومور، آسیب الکتریکی تحمیل شده به بافت سالم مجاور تومور از 36% به 14% کاهش پیدا می کند. لذا بهینه سازی چند هدفه می تواند ضمن حفظ پوشش کامل ناحیه تومورال، آسیب الکتریکی به بافت سالم را کاهش دهد. علاوه براین با در نظر گرفتن جنبه حرارتی جراحی ire، بهینه سازی انجام گرفته می تواند پارامترهایی را برای الکترودهای مورد استفاده معرفی کند که منجر به ایجاد حداقل آسیب حرارتی به بافت سالم و تومورال شود.
الهام رییسی سید محمد فیروزآبادی
وقتی سلول تحت تأثیر میدان الکتریکی خارجی قوی قرار می گیرد، در غشا، پتانسیل غشائی القاء می شود. دامنه این پتانسیل متناسب با میدان الکتریکی اعمالی است. اگر این میدان به اندازه کافی بزرگ باشد باعث افزایش تراوائی سلول (الکتروپورشن) می شود. مهمترین کاربرد الکتروپورشن، الکتروکموتراپی است. به منظور بهبود نتایج الکتروکموتراپی و اثر بخشی آن، پارامتر فرکانس پالس اعمالی شامل فرکانس معمول یک هرتز و 5 کیلوهرتز ارزیابی شد. یکی ازمکانیزم های قابل بحث برای نمایش بازده الکتروکموتراپی در فرکانس های مختلف، میزان پرفیوژن تومور بعد از اعمال پالس است که یک مکانیزم اصلی در اثر ضد توموری این روش درمانی می باشد. بنابراین به منطور نیل به بهینه سازی پروتکل درمانی، در این رساله در ابتدا تغییرات نسبی پرفیوژن خون تومور با الکتروپورشن در فرکانس یک هرتز و 5 کیلوهرتز بوسیله سیستم لیزر داپلر بصورت همزمان مورد بررسی قرار گرفت. در ادامه به منظور درک بیشتر پدیده و امکان بهینه سازی پارامترهای پالس پیش از انجام مطالعات in vivo، اثر الکتروپورشن در وضعیت های متفاوت فیزیولوژیکی و در فرکانس های یک هرتز و 5 کیلوهرتز بر روی جذب ماده فلورسانس "2-ان بی دی جی" مشتقی از پرتو دارو "18-اف دی جی" بر سلول های توموری متفاوت در شرایط in vitro بررسی شد. در ادامه اثرات الکتروپورشن در فرکانس های یک هرتز و 5 کیلوهرتز بوسیله تکنیک تصویربرداری "پت" و اتورادیوگرافی با پرتودارو "18-اف دی جی" در شرایطin vivo بصورت کمی ارزیابی شد. مواد و روشها: اثر الکتروپورشن (شدت 1000 ولت بر سانتیمتر و مدت 100 میکروثانیه) در فرکانس معمول یک هرتز و 5 کیلوهرتز بر پرفیوژن خون تومور idc بوسیله سیستم لیزر داپلر (قبل از اعمال پالس الکتریکی و بلافاصله بعد از اعمال پالس تا 40 دقیقه) بررسی شد. در ادامه، اثر الکتروپورشن بر روی جذب ماده فلورسانس"2-ان بی دی جی" بر روی سلول های توموری"دی سی-3 اف"،"ال-پی-بی" و "بی 16-اف 10" در وضعیت های مختلف (غلظت های متفاوت، در دمای ?? 22 و ?? 37، زمان انکوباسیون متفاوت، غلظت های متفاوت گلوکز، پارامترهای متفاوت پالس شامل دامنه های متفاوت و فرکانس 5 کیلوهرتز و یک هرتز در حضور و عدم حضور گلوگز) بررسی شد. تغییرات پرفیوژن خون تومور حاصل از الکتروپورشن (8 موج مربعی، پهنای 100 میکروثانیه با شدت 1300 ولت بر سانتیمتر در فرکانس های یک هرتز و 5 کیلوهرتز) با روش های تصویربرداری "پت" و اتورادیوگرافی بر تومورهای "ال پی بی" مورد بررسی قرار گرفت. نتایج: شاخص پرفیوژن خون حاصل از لیزر داپلر در فرکانس 5 کیلوهرتز در دقیقه 3 بطور معنی داری کمتر از فرکانس یک هرتز است ولی بعد از 10 دقیقه این تفاوت معنی دار نیست. جذب "2-ان بی دی جی" وابسته به درجه حرارت و تابعی از زمان، غلظت های متفاوت گلوکز و پارامترهای پالس (دامنه پالس و فرکانس) می باشد. نتایج آزمایش های سلولی نشان می دهد که در شرایط فیزیولوژیکی بدلیل حضور دی-گلوکز، بازده الکتروپورشن با فرکانس 5 کیلوهرتز نسبت به فرکانس یک هرتز در تراوائی الکتریکی تقریبا در سطح یکسانی می باشد. در ضمن الکتروپورشن بر میزان جذب "اف دی جی-18" با غلظت حدود پیکومولار نمی تواند تأثیری ایجاد کند. با اثرالکتروپورشن در فرکانس 5 کیلوهرتز در مقایسه با یک هرتز بر پرفیوژن خون تومور "ال پی بی" با روش اتورادیوگرافی در زمان کوتاه (3 دقیقه) بعد از اعمال پالس بصورت معنی دار بیشتر می باشد. بحث: با توجه به نتایج بدست آمده با لیزر داپلر و اتورادیوگرافی، مکانیزم اثر غالب الکتروپورشن در فرکانس 5 کیلوهرتز در مقایسه با یک هرتز، اثر بر پرفیوژن خون تومور در زمان کوتاه بعد از اعمال پالس (3 دقیقه) می باشد. الکتروپورشن علاوه بر افزایش نفوذپذیری مولکول های غیر قابل نفوذ بدرون سلول، نفوذپذیری این ماده فلورسانت که بصورت معمول توسط گلوکز ترانسپورتر بدرون سلول وارد می شود را افزایش می دهد. بر اساس نتایج این بخش رساله، "2-ان بی دی جی" به عنوان یک ماده فلورسانس جدید برای آشکارسازی تراوائی الکتریکی حاصل از الکتروپورشن معرفی می شود. هم چنین با توجه به کارآئی بالای روش های تصویربرداری مولکولی، برای پیش بینی بازده الکتروپوریشن و هم چنین الکتروکموتراپی برای اولین بار در این رساله معرفی می شوند.
زینب شنکایی سید محمد فیروزآبادی
الکتروپوریشن روشی نوین همراه با افزایش نفوذپذیری سلول ها است که با انتخاب مناسب پارامترهای الکتریکی می توان سلول-ها را نسبت به ماکرومولکول ها، یون ها و ... نفوذپذیر کرد. اگر الکتروپوریشن را با تزریق داروهای شیمی درمانی همراه کنیم، به روش نوین الکتروکموتراپی در درمان تومورها دست خواهیم یافت. الکتروکموتراپی با پروتکل کلینیکی- تجاری، 8 پالس با شدت میدان 1300 ولت برسانتی متر، فرکانس 1 هرتز و عرض پالس100 میکروثانیه، امروزه به عنوان روشی نوین در درمان تومورهای سطحی و جامد وارد فاز کلینیکی خود شده است. این روش مانند هر روش درمانی نوین دارای کاستی هایی است. الکتروکموتراپی درکنار نتایج خوبی که به همراه داشته است باعث ایجاد درد در بیماران تحت درمان می شود. در ضمن ایجاد تاول و سوختگی به عنوان دومین مشکل این روش به شمار می رود. برمبنای تحقیقات صورت گرفته و به منظور رفع برخی از مشکلات این روش تجاری، اخیرا به میدان های الکتریکی با فرکانس های بالا و شدت های پایین توجه شده است. مواد و روش ها: با توجه به اینکه در تحقیقات گذشته مطالعه کاملی برروی شدت میدان های پایین (50 الی 150 ولت برسانتی متر) و فرکانس بالا صورت نگرفته است و میزان اثرگذاری بر بقا و افزایش نفوذپذیری این روش شناخته نشده، در این رساله اثر شدت میدان های بین 50 الی 150 ولت برسانتی متر را در سه فرکانس 4، 5 و 6 کیلوهرتز در شرایط in vitro را مورد بررسی قراردادیم، تا بتوانیم پروتکل موثر را در شرایط in vivo بر مبنای شناخت اثر الکتروپوریشن بر بقا و نفوذپذیری در شدت میدان های پایین و فرکانس بالا در محیط in vitro معرفی کنیم. بدین منظور و جهت برآورده کردن دو اصل الکتروکموتراپی (تعامل بین بقا و افزایش نفوذپذیری) در بخش سلولی، بقا را به روش mtt و نفوذپذیری را با استفاده از داروی شیمی درمانی بلومایسین در سه رده سلول های تومورالk562 (سلول های حساس به درمان) mcf-7 (نیمه مقاوم) وpancreatic (سلول های مقاوم به درمان) و همچنین سلول های اندوتلیال بندناف، بررسی شدند. با انتخاب 3 پرتکل از 33 روش فوق به عنوان پروتکل نامزد در بخش سلولی آزمایشات را در بخش دوم تحقیق بر روی کاهش حجم، آپوپتوز در تومور آدنوکارسینومای پستان موش balb/c انجام دادیم. نتایج: برمبنای نتایج به دست آمده در بخش سلولی چهار پرتکل زیر به عنوان پرتکل بهینه معرفی شدند. 1-شدت میدان 60 ولت برسانتی متر با فرکانس 5 کیلوهرتز، 2- شدت میدان 70 ولت برسانتی متر با فرکانس 4 کیلو هرتز، 3- شدت میدان 70 ولت برسانتی متر با فرکانس 5 کیلو هرتز و 4- شدت میدان 70 ولت برسانتی متر با فرکانس 6 کیلو هرتز. نتایج نشان دادند الکتروکموتراپی با شدت میدان 70 ولت برسانتی متر توانایی کاهش حجم تومور، افزایش آپوپتوز و کاهش درجه تومور را دارا می باشند و در این میان گروه الکتروکموتراپی با شدت میدان 70 ولت برسانتی متر با فرکانس 5 کیلو هرتز مناسب ترین گزینه درمان در درمان تومور پستان موش balb/c است.
الیکا صفری مهر امیر البدوی
امروزه استفاده از قابلیتهای فناوری اطلاعات در صنعت سلامت، به شکل کاربردهای مختلف سلامت الکترونیک، روز به روز گسترده تر می گردد. هدف تمامی این فعالیتها، کاهش هزینه ها و افزایش کارایی و کیفیت خدمات بهداشتی و درمانی می باشد. در این میان پذیرش این تکنولوژی و استفاده واقعی چنین سیستمهایی توسط کاربران بالقوه آنها نیز مسئله ای مهم تلقی می شود. در این تحقیق ضمن ارائه دسته بندی حوزه های کاربردی سلامت الکترونیک، به شناخت عوامل برجسته و موثر در پذیرش این تکنولوژی توسط گروه های خاص از کاربران (پزشکان و متخصصین رادیولوژی) در سطح ملی پرداخته شده است. در ادامه با کمک این عوامل و با هدف کمک به شناخت کاربردهایی که در صورت پیاده سازی با پذیرش و موفقیت بیشتری در بین تأمین کنندگان خاص بهداشت و درمان کشور همراه شوند، اولویتهای کاربردهای مشاهده شده تعیین شده است. به منظور شناخت و ارائه کاربردهای سلامت الکترونیک، پس از مرور ادبیات موضوع و دسته بندی های ارائه شده، از الگوسنجی فعالیتها و استراتژیهای سایر کشورها در زمینه پیاده سازی کاربردها بهره برده شده است. در مرحله بعد جهت تعیین عوامل برجسته در پذیرش این کاربردها از روش دلفی و نظرسنجی از خبرگان امر، استفاده گردیده و تحلیلهای آماری مناسب، بکار برده شده است. عوامل به دست آمده به عنوان معیارهای مناسب برای اولویت بندی کاربردها با کمک روشهای فازی در تصمیم گیری چندمعیاره گروهی، مورد استفاده قرار گرفته اند. نتایج، حاکی از مشاهده اولویت بالاتر برخی از کاربردها مانند «مدارک سلامت الکترونیکی» و یا «پایگاه داده های بیولوژیک» در دو گروه مختلف از کاربران مورد نظر می باشد، که در عین حال با موارد مشاهده شده در الگوسنجی فعالیتها و استراتژیهای برخی کشورهای اروپایی شباهت داشته است. امید است که این نتایج به سیاست گذاران و طراحان بکارگیری کاربردهای سلامت الکترونیک، به منظور بالابردن احتمال پذیرش این تکنولوژی در آینده، کمک نماید.