نام پژوهشگر: فرشاد کیانی
گلنوش عباس منش فرشاد کیانی
پتاسیم (+k)که یک عنصر درشت مغذی ضروری است. فراوان ترین کاتیون در گیاهان عالی به شمار می آید. این عنصر غذایی نقشی ضروری برای فعال سازی آنزیم ها، سنتز پروتئین ها و فتوسنتز بازی می کند. تحقیق حاضر در راستای بررسی تأثیر تغییر خصوصیات هیدروترمال خاک با منشا لسی با رس غالب میکای هوازده بر جذب پتاسیم توسط گندم دیم (رقم زاگرس) انجام پذیرفت. کاربرد مالچ، رفتار خاک و رژیم حرارتی خاک را تحت تأثیر قرار می دهد و عناصر غذایی بیشتری خصوصاً پتاسیم را در دسترس گیاهان قرار می دهد. این تحقیق در قالب طرح اسپیلت پلات در دوپلات اوره دار و بدون اوره با 7 تیمار و 3 تکرار در سال زراعی 86-87 در اراضی زراعی دانشکده علوم زراعی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان اجرا گردید. تیمارهای آزمایشی شامل کشت کف جو،کشت کنار پشته، مالچ پلاستیکی سفید، مالچ پلاستیکی سیاه، کود سولفات پتاسیم، کود بیولوژیک ازتوباکتر و شاهد در هر دو محیط اوره دار و بدون اوره بود. پس از جوانه زدن گندم، مالچ پلاستیکی در سطح مزرعه قرار گرفت و پس از نصب مالچ پلاستیکی در طول فصل رشد دمای خاک توسط سیم ترمومتر اندازه گیری شد. میزان عملکرد ماده خشک گیاه، اجزای عملکرد در مرحله برداشت، و عملکرد ماده خشک گیاه در شش مرحله از رشد گیاه گندم مورد بررسی قرار گرفت. ازت نیتراته و آمونیومی خاک، پتاسیم قابل جذب خاک با دو عصاره گیر استات آمونیوم و تترافنیل بران سدیم، فسفر، کلسیم و منیزیم در دو مرحله قبل خوشه دهی و برداشت گندم اندازه گیری شدند. در این دو مرحله پتاسیم، فسفر، کلسیم و منیزیم در بافت گیاه اندازه گیری شدنددر این تحقیق نشان داده شد که حداکثر عملکرد دانه و کاه و کلش در مرحله برداشت گندم از طریق افزایش تعداد خوشه در واحد سطح با افزایش پتاسیم (مهمترین عامل محدود کننده رشد گیاه) در تیمار مالچ پلاستیکی سفید همراه با اوره حاصل شد.همچنین نشان داده شد که عملکرد دانه بامالچ پلاستیکی سیاه (در دو محیط) از عملکرد دانه با مالچ پلاستیکی سفید (در دو محیط) کمتر است. در خاک های با سطح ویژه بالا و لایه دوگانه منقطع پخشیده با حضور رس ایلایت ممکن است مقادیر متنابهی پتاسیم در لایه دوگانه موجود باشد ولی به دلیل نسبت کم آب موجود در خلل و فرج به آب موجود در الیه دوگانه الکتریکی پخشیده و پخشیدگی کند، این پتاسیم با سرعت کافی برای جذب و رشد گیاه مناسب نیست. افزایش پتاسیم و آمونیوم می تواند موجب افزایش غلظت پتاسیم و آمونیوم در ddl و افزایش سرعت پخشیدگی پتاسیم به محیط ریشه گردد. در تیمارهایی که بیشترین عملکرد را داشتند مقدار جذب پتاسیم نیز افزایش یافته به طوری که بیشترین همبستگی بین جذب عناصر غذایی و عملکرد دانه با عنصر غذایی پتاسیم در مرحله قبل خوشه دهی دیده می شود. با توجه به سطح ویژه بالای خاک های ایلایتی مورد مطالعه، لایه دوگانه پخشیده الکتریکی در این خاک منقطع است، و بدین گونه غلظت پتاسیم عصاره گیری شده در لایه دوگانه این خاک ها بالا می رود. از این رو میزان زیاد پتاسیم عصاره گیری شده با روش استات آمونیوم، مبین مقدار زیاد پتاسیم قابل استفاده توسط گیاه نیست. عصاره گیری با تترافنیل بران سدیم جذب پتاسیم توسط ریشه را تقلید کرد و با میزان عملکرد و جذب پتاسیم به ویژه در مرحله قبل خوشه دهی، همبستگی بالایی را نشان داد.
اکرم فرشادی راد اسماعیل دردی پور
اهمیت زیاد خاک های لسی در کشاورزی بیشتر از جنبه توزیع اندازه ذرات در آن ها و مینرالوژی کانی های تشکیل دهنده این ذرات می باشد. لس ها حاوی سیلت زیادی هستند و عموما کانی های از نوع میکا که حاوی پتاسیم زیادی هستند در لس ها یافت می شوند. میزان پتاسیم آزاد شده از این ذرات (سیلت و رس) در تغذیه گیاه اهمیت پیدا می کند به طوری که آگاهی از میزان پتاسیم که توسط این کانی ها آزاد می شود می تواند ما را در مدیریت کودی این خاک ها یاری دهد. به این منظور تحقیق حاضر جهت تعیین نقش توزیع اندازه ذرات خاک بر پتاسیم قابل استفاده گیاه انجام گردید. همچنین سرعت رهاسازی پتاسیم از 4 سری ازخاک ها و بخش های رس و سیلت آن ها توسط اسید اگزالیک و کلرید کلسیم بر روی نمونه های اشباع شده با کلسیم در مدت زمان های 2 تا 1844 ساعت مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان داد متوسط مقدار پتاسیم عصاره گیری شده از جزء رس در همه خاک ها بیشتر از مقدار آن در خاک و جزء سیلت بود و میزان پتاسیم استخراج شده از بخش سیلت حدود نصف مقدار استخراج شده از بخش رس بود. کانی های موجود در بخش رس خاک ها، شامل ایلیت، کلریت، اسمکتیت، کائولینیت، ورمی کولیت و کانی های مختلط و کانی های موجود در بخش سیلت خاک ها، شامل کوارتز، فلدسپار، کلریت و میکا بودند. نتایج مطالعه گلخانه ای نشان داد میزان وزن خشک گیاه در پایان چهار مرحله برداشت در تیمار رس بیشترین مقدار و سیلت کمترین وزن خشک را به خود اختصاص داد، این در حالی بود که در برداشت اول بین وزن خشک گیاهان رشد کرده در تیمار رس و سیلت اختلاف معنی داری وجود نداشت. میانگین پتاسیم آزاد شده از بخش رس 25/1 برابر خاک بود، از طرفی میانگین پتاسیم آزاد شده از بخش رس 76/1 برابر میانگین پتاسیم آزاد شده از بخش سیلت بود. با توجه به غالب بودن بخش سیلت در خاک های لسی این جزء می تواند به عنوان یک منبع مهم پتاسیم نقش زیادی در فراهم کردن نیاز محصول به پتاسیم ایفا کند. روند رهاسازی تجمعی پتاسیم در خاک ها با زمان در مراحل اولیه بالا و در مراحل نهایی با سرعت کمتری ادامه یافت. سرعت آزاد شدن پتاسیم غیر تبادلی توسط اسید اگزالیک با معادلات ایلویچ و پخشیدگی و کلرید کلسیم با معادلات نمایی، پخشیدگی و ایلویچ در خاک و اجزاء به خوبی توصیف شدند. در پایان آزمایش پس از 1800 ساعت عصاره گیری خاک و بخش های سیلت و رس هنوز بخش قابل توجهی از پتاسیم غیر تبادلی آزاد نشده است. این ذخیره پتاسیم غیر تبادلی می تواند در طولانی مدت آزاد و در اختیار گیاه قرار بگیرد.
الهام فلاح کتی لته اسماعیل دردی پور
چکیده روی از عناصر کم مصرف ضروری شناخته شده برای زندگی گیاهان است و کمبود آن در خاک باغات می تواند باعث کاهش 40 درصدی عملکرد شود. اطلاعاتی درباره حد بحرانی روی در خاک و حد کفایت آن در برگ در باغات استان گلستان وجود ندارد. اهداف این مطالعه تعیین حد بحرانی روی در خاک، حد کفایت روی در برگ و انتخاب بهترین عصاره گیر برای ارزیابی وضعیت تغذیه روی می باشد. به این منظور نمونه های مرکب خاک از (دو عمق 30-0 و 60-30 سانتی متر) 39 باغ هلو در سطح استان برداشته شد. بر اساس آزمایشات پایه و میزان روی استخراجی، 24 خاک برای آزمایشات اختصاصی انتخاب شد. آزمایشی به صورت طرح اسپلیت پلات در قالب بلوک های کامل تصادفی با دو فاکتور در چهارتکرار انجام گردید. فاکتوراصلی، خاک 24 باغ و فاکتور فرعی، تیمار های روی شامل (zn0fe1, zn1fe1 , zn2fe1 ) از منبع سولفات روی (34 درصد) در مقادیر 10 و 20 کیلوگرم در هکتار بود که به صورت نواری در سایه انداز درخت زیر خاک و بقیه عناصر غذایی بر اساس آزمون خاک به طور یکسان به همه تیمار ها داده شد. عصاره گیرهای مورد استفاده در این تحقیق شامل dtpa، sb-dtpa و استات مس بود. نتایج نشان داد که قدرت عصاره گیری به شرح زیر می باشد: استات مسsb-dtpa> dtpa> . عصاره گیر sb-dtpa به دلیل همبستگی بالاتر و بعضی عوامل دیگر به عنوان عصاره گیر مناسب برای این خاک ها انتخاب شد. تفاوت معنی داری میان درصد رس و آهک در تمامی اعماق و غلظت روی عصاره گیری شده در تیمار شاهد، مشاهده گردید. حد بحرانی روی در خاک باغات برای سه عصاره گیر dtpa، sb-dtpa و استات مس با روش بازرسی چشمی0/90، 1/00 و 0/55 میلی گرم بر کیلوگرم، با روش کیت- نلسون تصویری به ترتیب 70 /0، 0/85 و 0/50 میلی گرم بر کیلوگرم تعیین گردید. حد کفایت روی در برگ هلو برای باغات مورد مطالعه نیز 40 میلی گرم بر کیلوگرم بدست آمد. کلمات کلیدی: روی، هلو، عصاره گیر، حدبحرانی، حد کفایت
سمانه اطمینان فرشاد کیانی
فرسایش خاک یکی از معضلات مهم زیست محیطی است که باعث تهدید امنیت غذایی در جهان می گردد. فرسایش پذیری خاک به عنوان خصوصیت پویای خاک به پایداری خاکدانه بستگی دارد.پایداری خاکدانه یکی از مهم ترین خصوصیات خاک تعیین کننده میزان فرسایش پذیری خاک می باشد. عوامل متعددی بر پایداری خاکدانه موثر است و هدف از این مطالعه بررسی میزان پایداری خاکدانه در سازندهای مختلف زمین شناسی و تعیین عوامل موثر بر آن می باشد. موادمادری به عنوان یکی از عوامل موثر بر خاک سازی در شکل گیری واحدهای خاکدانه و میزان پایداری ساختمان خاک موثر است. براساس نتایج بدست آمده پایداری خاکدانه در سازند زمین شناسی ژوراسیک (آهکی) بشتر از سایر از سازندها بود و دو سازند لسی و آبرفتی دارای مقاومت یکسانی در برابر عامل تخریب کننده بودند. سازند آبرفتی به دلیل رسوب گذاری مواد شسته شده از مناطق دیگر دارای مقادیر آهک و درصد شن بیشتری می باشد در مقابل سازند لسی دارای مقادیر سیلت و سازند ژوراسیک دارای درصد رس بالاتری است. مقادیر آهن قابل استخراج با دی تیونات سیترات سدیم در سازند ژوراسیک به دلیل تفاوت در شرایط اکسیداسیون و احیاء و موادمادری پایین تر از دو سازند دیگر اندازه گیری گردید. با توجه به مقدار این شاخص ها و با انجام آنالیزهای آماری چون توزیع مولفه های اصلی و گام به گام عوامل موثر بر پایداری خاکدانه ها مشخص گردید. نتایج نشان داد عوامل موثر بر پایداری خاکدانه در سه سازند زمین شناسی یکسان نیست. میزان پایداری ساختمان خاک در سازند لسی به درصد آهک و آهن خاک مرتبط است. در لایه سطحی تاثیر مثبت و قوی بین درصد رس خاک، درصد آهک و آهن خاک در پایداری مشاهده شد. فاکتور موثر در پایداری ساختمان خاک در سازند ژوراسیک درصد آهک، آهن و ظرفیت تبادل کاتیونی تشخیص داده شد. در لایه سطحی درصد رس و موادآلی در میزان فعالیت آهن خاک اثرگذارند و آهن نقش مثبتی در پایداری ایفاء می نماید. در سازند آبرفتی در لایه سطحی می توان عامل پایداری خاک را درصد آهن خاک بیان نمود و در لایه زیر سطحی هیچ یک از خصوصیات خاک نقش موثری در پایداری خاکدانه ندارد که دلیل آن را می توان به تناوب رسوب گذاری لایه ها و اختلاط خاک ها با خصوصیات مختلف ارتباط داد.
سمیرا هاشمی راد فرشاد کیانی
فرسایش خاک یکی از پدیده های مخرب زیست محیطی است که باعث از بین رفتن خاک و کاهش حاصلخیزی خاک و ... می گردد. یکی از مهم ترین مشکلات پدیده ی فرسایش، تولید رسوب و عوارض مربوط به آن می باشد. مقدار رسوب تولید شده و کیفیت آن مرتبط با کیفیت خاک حوضه های آبخیز و نحوه ی مدیریت آن می باشد. تغییر کاربری اراضی و نوع مدیریت اراضی بر میزان شاخص های کیفیت خاک موثر و در نتیجه بر میزان رسوب تأثیرگذار است. هدف از این مطالعه بررسی میزان و کیفیت رسوب ایجاد شده در حوضه در فصول مختلف و ارزیابی اقتصادی هدررفت عناصر غذایی از حوضه آبخیز قرناوه و یل چشمه می باشد. جهت انجام این مطالعه، تعداد 60 نمونه در هر فصل از 3 کاربری مختلف و تعداد 2 نمونه رسوب در هر ماه به مدت یکسال اخذ گردید. نتایج نشان داد که بافت خاک از کلاس غالب لوم رسی سیلتی در کاربری جنگل به کلاس سبک تر لوم-رسی سیلتی در کاربری زراعی تغییر یافته است. بالاترین میزان وزن مخصوص ظاهری، اسیدیته، آهک و فسفر خاک در کاربری زراعت و بالاترین میزان پایداری خاکدانه ها، ماده-آلی، نیتروژن و پتاسیم خاک در کاربری جنگل مشاهده شد. همچنین بیشترین میزان نیتروژن ، فسفر، پتاسیم و ماده آلی خاک در فصول بهار، تابستان، پاییز و کمترین میزان آنها در فصل زمستان مشاهده شد. در مورد رسوب، کمترین میزان نیتروژن در فصل بهار و بیشترین میزان آن در فصل پاییز، بیشترین میزان فسفر و پتاسیم در فصل زمستان، کمترین میزان پتاسیم و ماده آلی در فصل تابستان مشاهده شد. نسبت غنی شدن همه عناصر غذایی در رسوب در هر دو حوضه ی آبخیز یل چشمه و قرناوه بیشتر از 1 بدست آمد. بیشترین میزان دبی رواناب خارج شده به ترتیب در ماه های اردیبهشت، مهر، بهمن و اسفند و بیشترین مقدار دبی رسوب در اواخر زمستان و اوایل بهار مشاهده شد. میزان هدررفت عناصر موجب ضرر اقتصادی 14500000 تومان در هر سال برای کود اوره و 192500 تومان در سال برای کود سوپرفسفات تریپل و 2500000 تومان برای کود پتاسیم می شود.
محبوبه رحمانی خلیلی فرشاد کیانی
فرسایش خاک یکی از مخرب ترین پدیده های زیست محیطی به شمار می رود که باعث از بین رفتن حاصلخیزی خاک می گردد. عملیات حفاظت خاک به دو دسته بیولوژیک و مهندسی تقسیم می گردد. عملیات بیولوژیک به مدیریت صحیح پوشش گیاهی مرتبط می گردد در حالیکه عملیات مهندسی مرتبط با عملیات خاکبرداری و خاکریزی و احداث سازه از طریق ماشین آلات مربوط به آن می باشد. گرچه عملیات حفاظت بیولوژیکی و مهندسی مکمل یکدیگر بوده و اغلب با یکدیگر مورد استفاده قرار می گیرد اما با این حال دست خوردگی و به هم ریختگی خاک در عملیات مهندسی همواره مورد بررسی و مطالعه بوده و یکی از معایب این روش به شمار می رود. دست خوردگی خاک در حجم وسیع به نظر می رسد، باعث تغییر کیفیت خاک گردیده که هدف این مطالعه بررسی این تغییرات و نیز ارزیابی اقتصادی اجتماعی این طرح در منطقه چهل چای استان گلستان گردید. بدین منظور 4 تراس مجزا در 4 سایت مختلف، با درجه شیب، جهت شیب، ارتفاع از سطح دریا و زمان تاسیس متفاوت انتخاب شده و نمونه برداری از عمق 30-0 سانتیمتری در قالب طرح کاملا تصادفی نامتعادل صورت گرفت. نتایج این تحقیق نشان داد عملیات تراس بندی بر کیفیت فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی خاک تاثیرگذار و بنابراین باید به عنوان یک مدیریت کاربری با شرایط خاص مورد توجه بوده و اثر آن بر سلامت فیزیکی اجزاء اکوسیستم و روابط اقتصادی اجتماعی افراد مرتبط با این مدیریت، مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. بر اساس بررسی شاخص های فیزیکی کیفیت خاک دریافت شد که عملیات تراس بندی موجب کاهش پایداری خاکدانه شد. شاخص های شیمیایی کیفیت خاک بر اثر تراس بندی تغییر یافتند، نتایج نشان داد که عملیات تراس بندی موجب افزایش واکنش خاک، هدایت الکتریکی، میزان آهک، درصد رطوبت اشباع، درصد ازت کل و پتاسیم قابل جذب و کاهش ماده آلی و ظرفیت تبادل کاتیونی شد. تنفس میکروبی به عنوان شاخص بیولوژیکی کیفیت خاک مورد سنجش قرار گرفت. بر اساس اطلاعات به دست آمده در این تحقیق تراس بندی جز در موقعیت 1 باعث کاهش این شاخص در خاک شده است. تفاوت آماری بین شاخص های فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی در بین 4 تراس مورد مطالعه به دست آمد، اما روند خاصی جز روند کاهشی در میزان آهک و روند افزایشی در درصد رطوبت اشباع بین 4 کاربری تراس بندی مشاهده نشد. شاخص های مختلف کیفیت خاک تفاوت و روند مشخصی را در پله های تراس بندی در هر 4 موقعیت نشان نداد. نتایج پرسش نامه های اخذ شده از روستائیان و کشاورزان روستاهای ورچشمه، دهچناشک، قلعه قافه پایین و چمانی بالا در بررسی نتایج اقتصادی اجتماعی مهم بود. بر اساس مطالعات اقتصادی به دست آمده از پرسش نامه ها، استفاده از تراس بندی در منطقه باعث افزایش محصول نشده و جهت ارزیابی وضعیت اقتصادی افراد، نوع کشت از زارعین سوال شد. بر اساس نتایج، 16 درصد محصول برنج و 84 درصد گندم و جو را معرفی نمودند. 65 درصد عنوان داشتند که تراس بندی باعث افزایش تولید نشده و 35 درصد اظهار داشتند که تراس بندی به میزان یک برابر باعث افزایش تولید شده است. همچنین تمامی اهالی 2 روستای مذکور عنوان کردند که تراس بندی در کاهش سیل و خسارت موثر بوده که 70 درصد میزان این تاثیر را خیلی زیاد دانسته و 30 درصد میزان این تاثیر را زیاد دانستند. تمامی کشاورزان از پروژه های تراس بندی رضایت داشته و با توجه به اینکه افزایش محصول در عملیات تراس بندی دیده نشد اما رضایتمندی افراد از این عملیات قطعی بود. مطالعات اجتماعی مرتبط با کاربری نشان داد، 35 درصد از کشاورزان تاثیر تراس بندی را در کاهش بیکاری کم دانسته و 25 درصد عنوان کردند تراس بندی، تاثیر متوسط بر کاهش بیکاری داشته است. مهم ترین مشکلات ذکر شده از طرف روستائیان و کشاورزان، پرداخت هزینه به دولت برای ادوات و نیروی انسانی برای اجرای پروژه تراس بندی عنوان شد، همچنین یکی از علل حضور نیافتن روستائیان در روستای چمانی بالا در طرح های تراس بندی، فقر مردم و عدم کمک مالی از طرف دولت بوده است.
بهروز بهتری نژاد فرشاد کیانی
امروزه، در بیشتر اراضی سرعت فرسایش خاک بیش از سرعت تشکیل خاک است. در نتیجه باعث تهی شدن منابع خاک و کاهش توانایی حاصلخیزی خاک می شود. در ایران استان گلستان به علت موقعیت جغرافیایی و اقلیمی آن و تخریب بالای منابع آن و همچنین به علت اینکه سطح وسیعی از اراضی از لس تشکیل شده دارای میزان فرسایش خاک بالایی می باشد. یکی از راه های تخمین میزان فرسایش و رسوب و بررسی میزان تلفات مواد غذایی خاک استفاده از مدل است. در این مطالعه سعی شده به صورت کمی میزان رسوب دهی، فرسایش و هدرروی عناصر غذایی در شرق حوضه آبخیز گرگانرود با استفاده از مدل swat 2009 مورد ارزیابی قرار گیرد. مطالعات صحرایی انجام شده شامل جمع آوری نمونه ماهانه آب و رسوب از ایستگاه هیدرومتری تمر و جمع آوری اطلاعات مدیریتی بودند. برای اجرای مدل، داده های روزانه بارندگی 4 ایستگاه هواشناسی شامل ایستگاه های حاجی قوشان، تمر، تنگراه و رباط قره بیل، حداکثر و حداقل دمای هوای روزانه از 4 ایستگاه تبخیر سنجی گلی داغ، تمر، رباط قره بیل، چشمه خان و پارک ملی گلستان طبق فرمت خاص مدل swat تهیه و تنظیم گردید. به منظور ارزیابی مدل swat داده های روزانه دبی جریان و رسوب، ایستگاه هیدرومتری تمر جمع آوری و اقدام به نمونه برداری آب در محل این ایستگاه به صورت دو بار در ماه طی مدت یک سال شد. برای اجرای مدل از نرم افزار arcswat 2009، و به منظور واسنجی و اعتبارسنجی داده های شبیه سازی شده، از برنامه sufi-2 استفاده گردید. مدل swat برای سال های 1999 تا 2006 اجرا و واسنجی گردید. همچنین سال های 2007 تا 2010 برای صحت سنجی مدل استفاده شد. مقادیر ضرایب r2، ns، r-factor و p-factor برای دبی جریان در مرحله واسنجی به ترتیب 77/0 و 76/0 و 06/0 و 69 و برای اعتبارسنجی 75/0 و 72/0 و 05/0 و 58 بدست آمده است. در شبیه سازی رسوب ضرایب در مرحله واسنجی r2، ns، r-factor و p-factor به ترتیب 62/0، 54/0، 15/0 و 16 و برای مرحله اعتبارسنجی به ترتیب 61، 55/0، 35/0 و 12 بدست آمده که در هر دو مرحله واسنجی و اعتبارسنجی ضرایب قابل قبول می باشند. یکی از اثرات بسیار مضر فرایندهای فرسایشی از دست رفتن مواد غذایی خاک به وسیله رواناب و رسوب ناشی از فرسایش می باشد که توسط مدل swat قابل ارزیابی است. در ین مطالعه عناصر نیتروژن و فسفر مورد بررسی قرار گرفت و نتایج نشان دهنده ضرایب r2، ns، r-factor و p-factor به ترتیب 61/0، 52/0، 7/0 و 63 برای نیتروژن و به 72/0، 66/0، 5/0 و 57 برای فسفر است که قابل قبول می باشند. مدل وضعیت فرسایش حوضه را با مقدار رسوب ویژه 49/6 تن در هکتار و فرسایش 28/10 تن در هکتار ارزیابی کرده و نشان داد که مناطق با کاربری زراعی بر روی اراضی شیب دار دارای وضعیت بحرانی از نظر فرسایش و رسوب هستند. میزان هدرروی فرم های مختلف نیتروژن و فسفر در اثر فرسایش در حوضه برای نیتروژن آلی (99/6 کیلوگرم در هکتار)، نیترات (35/0 کیلوگرم در هکتار)، فسفر آلی (3/1 کیلوگرم در هکتار)، فسفر محلول (015/0 کیلوگرم در هکتار) و فسفر معدنی (45/0 کیلوگرم در هکتار) بوده است. مدل swat قابلیت ایجاد سناریوهای مختلف جهت بررسی مدیریت های گوناگون را دارد، نتایج نشان داد که کاهش 50 درصدی میزان کوددهی به طور میانگین باعث کاهش 5/3 درصد نیتروژن آلی، 3/5 درصد فسفر آلی، 32 درصد نیترات، 64 درصد فسفر محلول و 17 درصد فسفر معدنی شده است. افزایش 100 درصدی میزان کوددهی باعث افزایش 5/5 درصد نیتروژن آلی، 1/6 درصد فسفر آلی، 100 درصد نیترات، 434 درصد فسفر محلول و 43 درصد فسفر معدنی شده است.
الهام بلور حمیدرضا عسگری
چکیده با افزایش بی رویه جمعیت جهان، منابع آب و زمین لازم برای تولید بیشتر مواد غذایی محدود می شود. کاهش سرانه دسترسی به زمین های زراعی ایجاب می کند که افزایش تولید بایستی به سمت بهره وری بیشتر از واحد سطح زمین در واحد زمان (از طریق بهزراعی یا بهنژادی) پیش رود. خاک ورزی جزء مهمی از مدیریت خاک بوده که بر تولید گیاهان زراعی تاثیر می گذارد. بعلاوه، خاک ورزی، از طریق ایجاد تغییر در خصوصیات فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی خاک، به پایداری کشاورزی و بهبود کیفیت خاک کمک می نماید. از اینرو، مطالعه حاضر به منظور انتخاب شیوه صحیح خاک ورزی در راستای افزایش عملکرد و بهبود خصوصیات خاک صورت گرفته است. منطقه مورد مطالعه، بخشی از اراضی زراعی شهرستان کلاله واقع در شرق استان گلستان می باشد که کشت گندم دیم، زراعت غالب در این منطقه بشمار می رود. طی سالیان متمادی انواع مختلف سیستم های خاک ورزی در منطقه در حال اجرا می باشند. این مطالعه با سه تیمار خاک ورزی مرسوم، کم خاک ورزی و بی خاک ورزی و در سه تکرار در قالب طرح کاملا تصادفی بر روی اراضی زراعی با بافت سیلتی لومی به مرحله اجرا در آمد. خصوصیات فیزیکی مورد نظر در این تحقیق شامل بافت، وزن مخصوص ظاهری، درصد رطوبت وزنی و درصد رطوبت اشباع خاک می باشد. در این مطالعه اجرای سیستم بی خاک ورزی در مقایسه با خاک ورزی مرسوم به کاهش وزن مخصوص ظاهری و افزایش تخلخل منجر شده است. همچنین کاهش درصد رطوبت وزنی و درصد رطوبت اشباع خاک نیز به کاهش بهم خوردگی خاک توسط عملیات خاک ورزی نسبت داده شده است. خصوصیات شیمیایی مورد مطالعه عبارتند از ph، ماده آلی، کربن آلی، طرفیت تبادل کاتیونی، ازت، فسفر و پتاسیم خاک. اجرای سیستم بی خاک-ورزی باعث افزایش ph خاک گردید؛ بیشترین میزان ماده آلی و کربن آلی در سیستم کم خاک ورزی مشاهده گردید. بیشترین میزان ازت و پتاسیم در سیستم خاک ورزی مرسوم مشاهده گردید در حالی که بیشترین میزان فسفر بر اثر اجرای سیستم کم خاک ورزی و بی خاک ورزی حاصل گردید. از خصوصیات بیولوژیکی مورد آزمایش، تنفس میکروبی انتخاب گردید که در زمان های انکوباسیون یک، سه و هشت روز مورد بررسی قرار گرفت. نمونه خاک هایی که تحت تاثیر اجرای سیستم های کم خاک ورزی و بی خاک ورزی قرار داشتند، کمترین میزان انتشار دی اکسید کربن از خاک را در زمان های انکوباسیون مختلف نشان دادند. بیشترین میزان عملکرد محصول نیز بر اثر اجرای بی خاک ورزی و کمترین میزان آن بر اثر اجرای خاک ورزی مرسوم بدست آمد.
یونس خالدیان فرشاد کیانی
رشد جمعیت در استان گلستان، منجر به افزایش فشار بیشتر بر روی منابع طبیعی و در نهایت منجر به تغییر کاربری شدید در سطح استان شده است. این تحقیق با هدف بررسی اثرات تغییر کاربری و ویلاسازی برروی برخی از شاخص های کیفیت خاک و آب در چهار کاربری جنگل، مرتع، کشاورزی و شهری و در دو جهت شمالی و غربی در حوضه زیارت انجام شد. برداشت نمونه های خاک از عمق 0تا30 سانتی متری برداشت و تجزیه و تحلیل داده ها با روش اسپلیت پلات در قالب طرح کاملا تصادفی در پنج تکرار انجام شد. شاخص های ارزیابی کیفیت خاک در سه بخش فیزیکی، شیمیایی و زیستی منظور شد. برای ارزیابی کیفیت آب پارامترهای فیزیکو-شیمیایی آب در دو ایستگاه هیدرومتری آبگیر (ایستگاه بالا دست) و نهارخوران (ایستگاه پایین دست) مورد بررسی قرار گرفت. نمونه های آب از عمق 0تا20 سانتی متر برداشت و تجزیه و تحلیل داده ها با طرح کاملا تصادفی انجام شد. مدل swat به عنوان ابزار مناسبی برای ارزیابی میزان رسوب، رواناب و فرسایش منطقه در اثر تغییر کاربری در منطقه انتخاب شد. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که مقدار مواد آلی در دو کاربری شهر و کشاورزی به ترتیب 70 و 52 درصد، میانگین وزنی قطر خاکدانه به ترتیب 87 و 57 درصد و نیتروژن کل 60 و 39 درصد و تنفس میکروبی در شهر و مرتع به ترتیب 26 و 22 درصد کمتر از مقادیر آن در جنگل می باشد. همچنین مقدار کربنات ها در دو کاربری شهر و کشاورزی به ترتیب 88 و 80 درصد و هدایت الکتریکی 88 و 83 درصد نسبت به اراضی جنگلی بیشتر بود. نتایج مقایسه شاخص های اندازه گیری شده نشان داد که هدایت الکتریکی، ph، کل مواد جامد حل شده در آب، بی کربنات، کلر، کلسیم، پتاسیم، سدیم، نسبت جذب سدیمی در ایستگاه نهارخوران نسبت به ایستگاه آبگیر به ترتیب 27، 2/1، 26، 29، 61، 22، 78،40، 50 درصد افزایش یافت. r2 ، ns ، r-factor و p-factor برای ارزیابی توانایی مدلswat استفاده شد. مقادیر آنها به ترتیب برای رواناب به ترتیب 01/0، 07/0- ، 65/4 و 63/0 و برای رسوب 00/0، 01/0 -، 41/5 و 33/0 تخمین زده شد. این مقادیر پیش بینی قابل قبولی ارائه نداده است. نتایج فوق بیان می دارد مدیریت کنونی زمین های مورد مطالعه، کیفیت منابع آب، خاک و فرسایش خاک بخصوص آلودگی منابع آبی شهر گرگان را متأثر ساخته و در صورت ادامه باعث مسائل مهم زیست محیطی نظیر سیلاب های شهری و آلودگی آب شرب می گردد.
حنیفه خورمایی فرشاد کیانی
فرسایش خاک در استان گلستان به علت موقعیت جغرافیایی، اقلیمی، تخریب بیش از حد منابع و وجود گستره وسیعی از اراضی از رسوبات لس، در محدوده بحرانی قرار گرفته و تعیین روش مناسب برای اندازه گیری میزان فرسایش پذیری خاک ها، از اولویت های مهم مدیریت آن به شمار می-رود. روش هایی متفاوت برای ارزیابی شاخص فرسایش پذیری خاک وجود دارد که مهم ترین آن شاخص فرسایش پذیری ویشمایر و اسمیت است. با توجه به مقادیر بالای سیلت و آهک منطقه، اختلاف موجود با مناطقی که این شاخص در آن ها ایجاد شده و اشکالات پیش رو، هدف این پژوهش، بررسی میزان توانایی شاخص فرسایش پذیری ویشمایر و اسمیت برای خاک های لسی شرق استان بود و در آن فرسایش پذیری خاک به دو روش نموگراف ویشمایر و تعیین مقدار حقیقی آن محاسبه و سرانجام مقایسه گردید. در این راستا، 6 کرت اندازه گیری انتخاب و پس از انجام آزمایش-های فیزیکی و شیمیایی خاک، مقدار فرسایش واقعی کرت ها در چهار بارش با شدت های 75/12، 46/3، 47/9 و 766/5 میلی متر بر ساعت اندازه گیری گردید. نتایج نشان داد که بافت خاک مورد مطالعه سیلتی لوم و مقدار آهک از 75/11 تا 75/23 درصد، مواد آلی از 335/0 تا 028/4 درصد، اکسید آهن از 136563/0 تا 419375/0 درصد و پایداری خاکدانه از 5832/0 تا 14603/1 میلی-مترمتغیربود. شاخص ویشمایر از طریق اندازه گیری میزان سیلت + شن ریز، شن، ساختمان و نفوذپذیری در حدود 05/0 تا 092/0 مگا گرم در ساعت بر مگا ژول در میلی متر بدست آمد. ارزیابی دقت شاخص ویشمایر از نتایج مقدار فرسایش واقعی (a) و نیز مقادیر بدست آمده توسط مدل swat و دو شاخص فرسایش دهندگی، r مبتنی بر شدت بارش نیم ساعته و r بدست آمده از شاخص فورنیه انجام و نتایج نشان داد که شاخص ویشمایر نسبت به مقدار واقعی فرسایش پذیری بدست آمده از کرت ها و شدت بارش نیم ساعته 182 برابر و با r فورنیه 11/4 برابر و این شاخص در اندازه گیری با مدل swat و شدت بارش نیم ساعته 6 برابر و با r فورنیه 35/0 برابر بدست آمد. نتایج بدست آمده برآورد بیشتر شاخص فرسایش پذیری ویشمایر و اسمیت در خاک های مورد مطالعه را نشان می دهد. ضعف کارایی این شاخص در اراضی لسی، لزوم تحقیقات بیشتر در این زمینه را اجتناب ناپذیر ساخته است.
نرگس کاردگر بالادهی هاشم حبشی
در مطالعات جنگل برنامه ریزی ها و تحقیقات زیادی بر پایه نقشه خاک استوار می گردد، در صورتی که این نقشه ها از دقت کافی برخوردار نباشند، شالوده پروژه های تحقیقاتی و یا اجرایی مربوطه متزلزل خواهدبود. با آگاهی از تأثیر عوامل پنج گانه خاک سازی (اقلیم، سنگ مادر، موجودات زنده، توپوگرافی و زمان) و شناسایی خاک های مختلف، امکان تهیه نقشه های خاک فراهم می گردد. تاکنون در مطالعات خاک شناسی طرح های جنگلداری، برای تهیه نقشه خاک، نوع پوشش گیاهی کمتر مورد توجه قرار گرفته است. در این تحقیق، نقشه خاک سری یک طرح جنگلداری دکتر بهرام نیا که براساس دستورالعمل مطالعات خاکشناسی شرح خدمات طرح های جنگلداری و با استفاده از نقشه های شکل زمین، زمین شناسی و شیب تهیه شده بود، مورد ارزیابی قرار گرفت. بدین منظور ابتدا نقشه واحدهای شکل زمین منطقه براساس روش ژئوپدولوژیک در سطح کلی طبقات شکل زمین و با استفاده از تفسیر عکس های هوایی، نقشه زمین شناسی، نقشه توپوگرافی در محیط نرم افزاری gis تهیه و با نقشه تیپ های درختی منطقه تلفیق گردید. سپس موقعیت حفر پروفیل های مورد نیاز در واحدهای همگن نقشه مذکور به طور تصادفی مشخص گردید. پس از حفر و تشریح 21 پروفیل، از افق های مشخصه خاک نمونه برداری و تجزیه های فیزیکی و شیمیایی نمونه های خاک در آزمایشگاه انجام شد. با استفاده از نتایج مطالعات صحرایی و آزمایشگاهی، رده بندی و نامگذاری واحدهای خاک براساس سامانه ی طبقه بندی جهانی(wrb) صورت گرفت. برای مقایسه نقشه حاصل از روش جدید با نقشه خاک بدست آمده از روش قبل، نقشه ها با هم مطابقت داده شدند. نتایج انطباق دو نقشه از طریق ضریب توافق کاپا نشان داد که نقشه جدید بدلیل لحاظ نمودن فاکتور پوشش درختی و همچنین تغییر و بهبود روش تهیه و ترسیم نقشه شکل زمین توانسته است جزئیات بیشتری از تغییرات واحدهای خاک را نشان دهد.
صدیقه ملکی فرهاد خرمالی
وجود تغییرات مکانی در خصوصیات خاک امری طبیعی می باشد و شناخت این تغییرات به ویژه در اراضی کشاورزی جهت برنامه ریزی دقیق و مدیریت امری اجتناب ناپذیر است. مدیریت صحیح عملیات کشاورزی و حفظ مواد آلی خاک، از جمله عوامل مهم در کشاورزی پایدار می باشند. اهداف این پژوهش، شامل بررسی تاثیر ویژگی های توپوگرافی از جمله جهت شیب با استفاده از dem بر تغییرپذیری کربن آلی خاک و تهیه نقشه رقومی کربن آلی خاک با استفاده از ویژگی های توپوگرافی و زمین آمار بود. منطقه مورد مطالعه در اراضی تپه ماهوری توشن، غرب شهرستان گرگان در استان گلستان با کاربری زراعی، واقع در طول جغرافیایی َ16 ْ54 تا َ26 ْ54 و عرض جغرافیایی َ43 ْ36 تا َ51 ْ36 با میانگین ارتفاع برابر با 397 متر و میانگین بارندگی سالیانه و دمای سالیانه به ترتیب برابر با 652 میلی متر و 16 درجه سانتی گراد انتخاب و نمونه برداری در 135 نقطه از عمق 20-0 سانتی متری انجام شد. سپس میزان کربن آلی نمونه های خاک جمع آوری شده، اندازه گیری گردید. مدل رقومی ارتفاع منطقه در پیکسل هایی به ابعاد 10×10 متر در محیط نرم افزار9.3 arcgis تهیه و با استفاده از آن ویژگی های پستی و بلندی اولیه و ثانویه محاسبه شد. در نهایت مدل رگرسیون چند متغیره بین داده های توپوگرافی و کربن آلی خاک، برقرار و سپس به وسیله ی نقاط اضافی نمونه برداری شده (25 نقطه)، مدل به دست آمده اعتبارسنجی شد. نتایج پژوهش نشان داد که مدل های رگرسیونی توانستند 65 درصد از تغییرات مکانی کربن آلی با استفاده از داده های آنالیز سطح زمین را در منطقه مورد مطالعه توجیه نماید. نتایج ضرایب همبستگی نشان داد که شاخص خیسی (twi) بدست آمده براساس الگوریتم چند مسیره بهتر می توانند رطوبت خاک را نشان دهند و بنابراین همبستگی بیشتری با ماده آلی خاک دارند. به عبارتی دیگر، نتایج نشان داد که twi استخراج شده براساس الگوریتم چند مسیره ویا حتی الگوریتم های دو مسیره (infinity) نسبت به روش d8 همبستگی بیشتری با ماده آلی خاک دارد. همچنین نتایج نشان داد که در تخمین کربن آلی خاک در کل تپه ماهوری، کوکریجینگ معمولی با متغیر کمکی twi و کمترین مقدار me (0059/0) نسبت به دو روش کریجینگ و روش وزن دهی معکوس فاصله نتایج بهتری ارایه می دهد. این نتیجه به آن علت است که متغیر ثانویه (twi)با متغیر اصلی (کربن آلی خاک) دارای همبستگی مکانی بالایی بوده که این امر منجر به کاهش واریانس تخمین شده است.
ریحانه نوروزی مهیاری فرشاد کیانی
در حال حاضر ارزیابی فرسایش خاک و تولید رسوب به عنوان یکی از بحث های مهم در مدیریت حوضه های آبخیز مطرح و به عنوان یکی از نگرانی های مهم اغلب کشورهای در حال توسعه محسوب می شود و دست یابی به آمار دقیق در مورد میزان فرسایش خاک و رسوب در حوضه های آبخیز به منظور اجرای برنامه های حفاظت خاک و تعیین روش های مبارزه با فرسایش و کاهش تولید رسوب ضروری است. در استان گلستان نیز روند تخریب منابع و فرسایش خاک از معضلات مهم به شمار می رود. پژوهش حاضر به منظور بررسی تولید رسوب و روا ن آب در کرت های آزمایشی در سه کاربری جنگل، نهال کاری و جنگل دست خورده با استفاده از بارش طبیعی در حوضه شصت کلاته در استان گلستان انجام شد. برخی ویژگی های شیمیایی، فیزیکی و بیولوژیکی خاک منطقه شامل هدایت الکتریکی، واکنش خاک، درصد کربن آلی، آهک، نیتروژن کل، ظرفیت تبادل کاتیونی، فسفر قابل جذب، درصد رس، سیلت و شن خاک، جرم مخصوص ظاهری، میانگین وزنی قطر خاکدانه، شاخص خمیری، سطح ویژه و تنفس میکروبی خاک اندازه گیری شد. تمامی خصوصیات اندازه گیری شده به جز هدایت الکتریکی، در کاربری جنگل با کاربری نهال کاری و جنگل دست خورده تفاوت معنی دار نشان دادند. مقادیر هدایت الکتریکی، کربن آلی، نیتروژن کل، ظرفیت تبادل کاتیونی، سیلت، میانگین وزنی قطر خاکدانه، سطح ویژه، و تنفس میکروبی خاک در کاربری جنگل بیشترین میزان را به خود اختصاص داده و در کاربری جنگل دست خورده بیشترین میزان واکنش خاک، جرم مخصوص ظاهری، درصد رس، شن و مشاهده شد. جهت اندازه گیری فرسایش تعداد 9 کرت به ابعاد 2 در 2 متر در سه کاربری نصب گردید. نتایج نشان داد در بارش هایی با مقادیر 7/1 تا 4/14 میلی متر، میزان رسوب در منطقه ی جنگلی از 007/0 تا 95/19 گرم متغیر بود، میزان رسوب در منطقه ی نهال کاری از 13/0 تا 87/11 گرم و در منطقه ی جنگل دست خورده از 26/0 تا 94/43 گرم اندازه گیری شد. میزان رواناب در منطقه ی جنگلی از 23/0 تا 25 لیتر، در منطقه ی نهال کاری از 1/0 تا 1/16 لیتر بدست آمد و در منطقه ی جنگل دست خورده از 27/0 تا 25 لیتر بود
سیدهاشم موسوی نژاد فرشاد کیانی
فرسایش خاک یک فرایند طبیعی است که بطور مداوم بر روی سطح زمین رخ داده و یکی از مهمترین مسائل زیست محیطی در دنیا به شمار می رود، بطوریکه سطح اراضی و تولیـدات کشـاورزی، امنیت و پایداری منـابع طبـیعی و محـیط زیست را تهدید می نماید. به دلیل پر هزینه و وقت گیر بودن روشهای محاسبه فرسایش در روی زمین و نیز مشکل تعمیم نتایج حاصل از محدوده های کوچک و خاص به مناطق بزرگتر، روشهایی جهت برآورد مقدار فرسایش از سطح حوزه های آبخیز ارائه گردیده است. این روشها شامل روابط ساده تا مدل های پیچیده ای هستند که سعی بر شبیه سازی مکانیزم فرسایش ورسوب دارند. مدل جهانی محاسبه تلفات خاک rusle)) رابطه ای تجربی است و دارای پایه فیزیکی قوی نسبت به سایر روش های تجربی می باشد. این مدل که اصلاح شده مدل usle می باشد، برای اراضی زراعی و غیر زراعی کاربرد دارد. در این مدل از تأثیر 6 عامل، شامل: فاکتور قدرت فرسایندگی باران، فاکتور فرسایش پذیری خاک، فاکتور طول شیب و درجه شیب، فاکتور کاربری اراضی و فاکتور عملیات حفاظتی، میزان فرسایش خاک بر حسب تن در هکتار در سال بدست می آید. تحقیق حاضر با هدف یافتن ارتباطی بین میزان تراکم و انبوهی تاج پوشش درختان جنگلی و میزان فرسایش خاک با استفاده از معادله جهانی محاسبه تلفات خاک (rusle)، و امکان برآورد آن از طریق تصاویر ماهواره ای spot5، در حوزه چهل چای شهرستان مینودشت(به مساحت 25683 هکتار)، انجام گردید. نتایج حاصل از محاسبه فرسایش خاک از طریق ارزشهای طیفی داده های ماهواره ای، در 5 طبقه شامل؛ خیلی کم، کم، متوسط، بالا و شدید، قرار داده شد. نتایج عموماً یک شرایط مخاطره آمیز فرسایش متوسط تا شدید را در طبقه پوشش گیاهی کمتر از 5%، به میزان متوسط وزنی 1/14 و حداکثر تا 7/34 تن بر هکتار بر سال، به نمایش گذاشت. در این میان، اراضی زراعی با پوشش گیاهی کمتر از 5%، علیرغم دارا بودن 3/28% سطح حوزه، حدود 65% وزنی کل فرسایش حوزه را به خود اختصاص داده اند، که نیاز به مداخله و علاج بخشی دارد. بر اساس نتایج حاصله، مناطق دارای پوشش جنگلی انبوه و نیمه انبوه دارای فرسایش خیلی کم (با میانگین فرسایش 7/0 تا 9/1 تن بر هکتار بر سال) بوده، که بیانگر تأثیر پوشش های گیاهی متراکم، به عنوان بهترین عملکرد برای حفاظت خاک و عرصه های طبیعی می باشد. در این تحقیق سعی شده است تا با بررسی روی جنگلها و خاک آنها و تبیین نقش و اهمیت جنگلها در افزایش پایداری خاک و کاهش فرسایش حوزه، بر ضرورت حفاظت از جنگلها و جلوگیری از تغییر کاربری آنها تأکید گردد.
کامران احمدی گلی فرشاد کیانی
با مطالعه شاخص های کیفیت رسوب، می توان به درک میزان آلودگی منابع آبی و نیز درک تعادلات شیمیایی بین آب و رسوب پی برد. این تحقیق به منظور بررسی خصوصیات شیمیایی، فیزیکی و بیولوژیکی رسوبات رودخانه گرگانرود استان گلستان به منظور بررسی کیفیت رسوب، غلظت، و میزان هدرروی صورت گرفت به این منظور در طول رودخانه چهار سد (بوستان، گلستان، وشمگیر، و خواجه نفس) انتخاب و از رسوبات ورودی و خروجی از عمق 0 تا 30 سانتی متری نمونه برداری، به تعداد 66 نمونه و تجزیه و تحلیل داده ها به روش فاکتوریل طرح آشیانه ای در 3 تکرار انجام شد نتایج نشان داد که میزان هدرروی مواد آلی در رسوبات ورودی از 89/0 تا 68/1 در خروجی از 28/1 تا 2 درصد متغیر است. میانگین هدرروی نیتروژن از 037/0 تا 086/0 و در رسوبات خروجی از 029/0 تا 069/0 اندازه گیری شد نتایج نشان داد تفاوت معنی داری بین سدهای مهم در شاخص های شوری و واکنش رسوب وجود دارد و مقدار آنها به ترتیب در ورودی ها 60/1 تا 70/5 دسی زیمنس بر متر، 38/7 تا 75/7 و در خروجی ها از 35/4 تا 57/7 ، 1/7 تا 67/7 برآورد گردید مقدار فسفر ورودی از 37/13 تا 18/42 و در خروجی ها از 21 تا 202 میلی گرم بر کیلوگرم متغیر بود میزان آهن ورودی از 1803 تا 4440 و در خروجی از 2593 تا 5023 میلی گرم بر کیلوگرم متغیر بود نتایج مربوط به شاخص-های فیزیکی خصوصیات رسوب در موقعیت های مختلف حوضه نشان داد که تفاوتی معنی-داری بین این شاخص های (جرم مخصوص حقیقی، سطح ویژه، توزیع اندازه ذرات) وجود دارد نتایج شاخص های کیفی رسوب نشان داد که رسوبات حوضه مورد تحقیق دارای غنی-شدگی و تجمعی کمی هستند و اکثر عناصر در مقایسه با مقیاس جهانی دارای آلودگی خیلی کمی می باشند. واژه های کلیدی: کیفیت رسوب، گرگانرود، سد، استان گلستان
آرزو حسنی فرشاد کیانی
امروزه حفاظت خاک و مبارزه با فرسایش از ضروری ترین اقدامات کشورها در زمینه مدیریت منابع طبیعی می باشد. در استان گلستان نیز مقدار فرسایش قابل توجه است. این مقدار بالا بدلیل شرایط اقلیمی و توپوگرافی، تخریب جنگل ها و تبدیل کاربری اراضی حادث شده است. این پژوهش در جنگل آموزشی و پژوهشی دکتر بهرام نیا در فاصله 8 کیلومتری جنوب غربی شهرستان گرگان انجام شده است. باتوجه به نقش مثبت قارچ بر تشکیل خاکدانه، این تحقیق بر آن شد با استفاده از آن در خاک های لسی، میزان خاکدانه سازی و پایداری خاکدانه را بررسی کرده و نقش آن را در کاهش فرسایش خاک مورد بررسی قرار دهد. به منظور بررسی تاثیر قارچ آربسکولار میکوریزا (g.mosseae و g.intraradices و g.fasciculatum ) بر میزان فرسایش و رواناب از پلات-های 2×1 متر در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 3 تیمار و 3 تکرار و 3 پلات شاهد استفاده شد. نتایج بدست آمده از این آزمایش نشان داد تیمارها روی برخی از اجزای عملکرد شامل وزن ریشه، تعداد خوشه در واحد سطح تاثیر معنی دار مثبت و در طول خوشه، تعداد دانه، تعداد سنبله روند منفی معنی داری را نشان داده است. هم چنین به این نتیجه رسیده شد که هر سه تیمار با افزایش حجم ریشه بر درصد ماده آلی، وزن مخصوص ظاهری و میزان پایداری خاکدانه و تنفس میکروبی تاثیر معنی داری را نشان دادند که بیشترین تاثیر مربوط به تیمار g.mosseaeاست. فرسایش در دو بارش طبیعی و سه سه تکرار بارش مصنوعی ارزیابی شد. نتایج نشان داد که در بارش اول فقط تیمار g.fasciculatum و در بارش دوم و بارانساز مصنوعی هرسه تیمار روی میزان رواناب و رسوب تاثیر معنی داری را نشان دادند. گونه g.mosseae میزان رواناب را از 12.34 تا 38.22 درصد کاهش داده که نسبت به دو گونه دیگر اثر بیشتری بر کاهش میزان رواناب و رسوب داشته است.
امیر جعفری هنر فرشاد کیانی
با توجه به اینکه مفهوم فرسایش پذیری و ارزیابی آن پیچیده است از شاخص هایی جهت ارزیابی استفاده می شود. اکثر این شاخص ها متأثر از عوامل و فاکتورهای خاکساز بوده و اقلیم نیز به عنوان یکی از این عوامل، تأثیرعمده ای بر این شاخص ها دارد. مطالعه حاضر به منظور، تعیین اثر اقلیم های متفاوت بر خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک های لسی و مطالعه تغییر شاخص های فرسایش پذیریخاک در استان گلستان انجام گرفت. به منظور انجام این مطالعه دو ترانسکت شمالی جنوبی و شرقی غربی در اراضی شیب دار لسی استان با کاربری مرتع اما با شرایط اقلیمی متفاوت انتخاب گردید. نمونه برداری ها از 7 منطقه با 6 تکرار و از عمق 0 تا 30 و 30 تا 60 سانتی متری در طول دو ترانسکت انجام شد. شاخص های، چن، بایکاس، آمزکتا، خمیرایی، سطح ویژه ذرات خاک، ظرفیت تبادل کاتیونی، ماده آلی، آهک، phو ec اندازه گیری شدند. نتایج نشان داد که در طول هر دو ترانسکت، درصد رطوبت اشباع، سطح ویژه، شاخص خمیرایی و درصد رس از روند خاصی پیروی می کنند به طوری که با افزایش بارندگی و کاهش دما، روند افزایشی دارند. شاخص بایکاس در طول هر دو ترانسکت، روند کاهشی نشان می دهند و شاخص آمزکتا در ترانسکت اول روند افزایشی و در طول ترانسکت دوم روند کاهشی داشت و شاخص چسبندگی از روند خاصی پیروی نمی کرد. طبق نتایج در طول هر دو ترانسکت، مقدار ec،ph، آهک و شاخص چن روند کاهشی و درصد ماده آلی و ظرفیت تبادل کاتیونی در طول هر دو ترانسکت روند افزایشی نشان داد. جهت سنجش اعتبار شاخص های فرسایش پذیری با مقدار واقعی فرسایش، از باران ساز مصنوعی استفاده شد. طبق نتایج مقدار رسوب و حجم رواناب به دست آمده با استفاده از شبیه ساز باران در طول هر دو ترانسکت روند خاصی را نشان داد به طوری که مقدار رسوب در طول ترانسکت اول با افزایش مقدار بارندگی و کاهش دما، روند کاهشی و در طول ترانسکت دوم روند افزایشی داشت. نتایج نشان داد تغییر اندازه ذرات به دلیل افزایش هوادیدگی در فرسایش پذیری خاک های لسی تاثیر بسزائی دارد
فرشاد کیانی مژگان کاظمیان
مقدمه: آلوئولار استئیت یا درای ساکت شایعترین عارضه پس از جراحی دندان عقل نهفته می باشد. ریسک فاکتور های زیادی همچون جنسیت، سن، میزان تروما حین جراحی، سختی جراحی، شستشوی ناکافی، عفونت، مصرف سیگار و قرص های ضد بارداری برای این عارضه مطرح شده است. هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر سیکل قاعدگی بر میزان بروز آلوئولار استئیت در بیماران زن مراجعه کننده به کلینیک جراحی دهان و فک و صورت دانشکده دندانپزشکی مشهد بود. مواد و روش: 40 بیمار زن به منظور جراحی 80 دندان مولر سوم نهفته ماندیبل در این مطالعه شرکت نمودند. به منظور بررسی تاثیر سیکل قاعدگی بر میزان بروز درای ساکت، یکی از دندان های نهفته در روز های قاعدگی (روز های 1 الی 7 سیکل قاعدگی) و دندان دیگر در اواسط سیکل و حدود روز های تخمک گذاری (روز های 13 الی 16 سیکل) جراحی گردید. اطلاعات مربوط به دشواری جراحی بر مبنای رادیوگرافی و نیز مواردی که دچار آلوئولار استئیت شده بودند ثبت گردید. داده ها به صورت توصیفی بیان شده و با استفاده از آزمون chi-square در نرم افزار spss نسخه 5/11 با ضریب اطمینان 95% آنالیز شدند. نتایج: شیوع آلوئولار استئیت در این مطالعه برابر 25/16% بدست آمد. سن و توزیع سختی جراحی در دو گروه مشابه بود (p-value > 0.05). میزان شیوع آلوئولار استئیت در زمان قاعدگی برابر 10 درصد و در زمان تخمک گذاری میزان شیوع آلوئولار استئیت برابر 5/22 درصد بود. ارتباط معناداری میان میزان بروز آلوئولار استئیت و زمان بندی سیکل قاعدگی مشاهده شد(p-value < 0.05). خطر بروز آلوئولار استئیت در میانه سیکل قاعدگی و زمان تخمک گذاری 25/2 برابر این خطر در زمان قاعدگی به دست آمد. نتیجه گیری: سیکل قاعدگی یکی از عوامل موثر در بروز آلوئولار استئیت می باشد و پیشنهاد می گردد جراحی های غیر اورژانس در زمان قاعدگی انجام شوند.
ابراهیم محمدی فرهاد خرمالی
چکیده ندارد.
محمدرضا پهلوان راد نورایر تومانیان
نقشه¬¬های خاک از منابع عمده اطلاعات برای مدیریت اراضی، منابع طبیعی و محیط زیست هستند. بسیاری از اراضی کشور نقشه¬برداری نشده¬اند و مناطقی هم که دارای نقشه هستند، مدت زمان زیادی از تهیه آنها می¬گذرد. از طرف دیگر مطالعات خاک شناسی ذاتا توسط افرادی با تجربه و توانائی¬های متفاوت انجام می گیرند لذا از وحدانیت و صحت و دقت یکسانی برخوردار نیستند. به¬روز کردن و یکدست نمودن نقشه¬های خاک برای نقشه-هایی با کیفیت بالاتر ضروری می¬باشد. استفاده از روش¬های مرسوم نقشه¬برداری خاک ها وقت گیر و پر هزینه¬ هستند، چون باید نقشه¬برداری به همان شکل قبلی تکرار گردد نقشه برداری رقومی خاک¬ها می¬تواند باعث کاهش هزینه و صرفه¬جویی در مدت انجام مطالعات شناسایی خاک ¬گردد. با استفاده از نقاط نمونه برداری قبلی و احتمالا افزایش تعدادی نقطه جدید و ارتباط دادن آن ها به فاکتورهای محیطی دخیل در تشکیل و تکامل خاک¬ها و با استفاده از مدل های ریاضی می¬توان نقشه¬های خاک دقیق تر و یکدست تر در زمان کمتر با ارائه میزان دقت و صحت ایجاد نمود. این نقشه ها با توجه به اطلاعات بسیار زیادی که ایجاد می¬کنند، قابلیت بسیاری زیادی در مدیریت و برنامه ریزی محیطی دارند. شیب، ارتفاع، جهت شیب، انحنای افقی، شاخص انحنای سطح، انحنای نیمرخ، شاخص حمل رسوب، شیب میانگین شیب بالایی، طول جریان شیب پایینی، بیشترین شیب به سمت پایین، شاخص رطوبت، نقشه واحدهای ژئومورفولوژی و شاخص پوشش گیاهی بهبود¬یافته و نقشه سری خاک موجود به عنوان متغیر های کمکی محیطی جهت ارتقاء کیفیت نقشه های قدیمی استفاده شدند. اطلاعات محیطی ذکر شده برای تعیین محل نمونه¬برداری جدید استفاده شدند. از تکنیک ابر مکعب لاتین مشروط جهت تعیین محل 99 نیمرخ در سطح در منطقه¬ای به وسعت 85000 هکتار در استان گلستان استفاده شد و بعد از حفر و مطالعه و انجام آنالیز¬های لازم هر پروفیل تا سطح سری خاک طبقه¬بندی شدند. دو مدل پدومتریکی درختان تصمیم¬گیری تصادفی و رگرسیون منطقی چندتایی جهت مدل سازی و تعیین ارتباط بین متغیرهای کمکی محیطی و کلاس¬های خاک استفاده گردید. این ارتباط در چهار ترکیب متفاوت از اطلاعات محیطی انجام پذیرفت. نقشه های خاک در سطوح مختلف رده¬بندی تولید گشت و در این خلال نقشه¬های قدیمی ارتقاء داده شد. به¬روز کردن نقشه سری خاک موجود نشان داد که شاخص پوشش گیاهی بهبود¬یافته، نقشه سری خاک موجود، واحد ژئومورفولوژی، کاربری اراضی و ارتفاع اراضی از مهترین متغیرهای محیطی می باشند که در تخمین توزیع واحدهای خاک در مدل درختان تصمیم¬گیری تصادفی نقش موثر دارند. در مدل رگرسیون منطقی چندتایی متغیرهای مهم محیطی شامل شاخص پوشش گیاهی بهبود¬یافته، واحد¬ ژئومورفولوژی، ارتفاع، شاخص رطوبت، کاربری اراضی، نقشه ¬سری ¬خاک ¬موجود، شیب و انحناهای سطحی بوده اند. نتایج نشان داد که کلاس-های خاکی که تعداد نمونه بیشتری در حیطه آن ها برداشته شده بود دارای دقت بیشتری بودند. مقایسه دقت نقشه¬های تولید شده در مدل های مختلف نشان داد که در سطح رده، زیررده و سری روش درختان تصمیم¬گیری تصادفی برتری نسبی به روش رگرسیون منطقی چندتایی داشته و در سطح زیر¬گروه رگرسیون منطقی چندتایی دقت بیشتری داشته است. در سطح سری بالاترین دقت با درختان تصمیم¬گیری تصادفی به میزان 40 درصد بدست آمد که 10 درصد بیشتر از روش رگرسیون منطقی چندتایی بود. مدل های اجرا شده معلوم نمودند که روش درختان تصمیم¬گیری تصادفی می¬تواند برای به¬روز رسانی و تهیه نقشه خاک های کارآمدی در مناطقی که دارای داده¬های کمی هستند مورد استفاده قرار گیرد. با مقایسه دو نقشه جدید و قدیمی معلوم گردید که نقشه به¬روز شده دارای برتری 10 درصدی صحت و دقت نسبت به نقشه قدیمی خاک بوده است.
زهره حلاجی کلهرودی عبدالرسول سلمان ماهینی
با وقوع انقلاب صنعتی و افزایش جمعیت، نیاز و تمایل افراد برای استفاده از محیط¬های طبیعی و فعالیت¬های تفرجی رو به فزونی گذاشته است. هر چند پیاده¬روی یکی از محبوب¬ترین فعالیت¬های تفرجی گردشگران در طبیعت محسوب می¬شود اما اثراتی را از طریق لگدکوبی بر روی مسیر¬های پیاده¬روی بر جای می¬گذارند. روش¬های متعددی برای بررسی اثرات لگدکوبی گردشگران بر مسیر¬های پیاده¬روی وجود دارد. در این مطالعه اثرات لگدکوبی گردشگران بر ویژگی¬های کیفت خاک شامل بافت خاک، ساختمان خاک، چگالی ظاهری و حقیقی خاک، فشردگی، تخلخل، واکنش خاک، هدایت الکتریکی، مواد آلی و تنفس میکروبی در سه مسیر پیاده¬روی سفید چشمه حوزه آبخیز زیارت با تراکم متفاوت گردشگر (کم، متوسط و زیاد) و مکانی بدون عبور گردشگر به عنوان شاهد مورد بررسی قرار گرفت. در هر مسیر پیاده¬روی 20 نقطه کاملا تصادفی انتخاب و نمونه¬برداری از خاک مسیر¬ها انجام شد و پارامتر¬های کیفی مذکور اندازه¬گیری گردید. نتایج حاصل از کار آزمایشگاهی با تحلیل واریانس یک طرفه (anova) و آزمون دانکن جهت برآورد معنی¬داری تغییرات پارامتر¬ها در مسیر¬های مورد مطالعه با نرم افزار spss.16 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.نتایج نشان داد ویژگی¬های کیفیت خاک در مسیر¬های مورد مطالعه فقط متاثر از شدت لگدکوبی نیست و عامل توپوگرافی نیز خصوصیات کیفیت خاک را کنترل می¬کند. عواملی همچون ارتفاع، شیب و جهت در مسیر¬های مورد مطالعه متفاوتند که این تفاوت به ویژه بر خصوصیات شیمیایی خاک (وکنش خاک و هدایت الکتریکی خاک) و نیز پارامتر چگالی حقیقی خاک (پارامتر فیزیکی خاک) تاثیر گذاشته است. نتایج این تحقیق می¬تواند جهت مدیریت و ایجاد فرصت¬های گردشگری در مسیر¬های پیاده¬روی و محیط¬های طبیعی مطلوب گردشگران در راستای حفظ خاک و جنبه¬های زیبایی شناختی طبیعت در بخش مدیریت منابع انسانی مفید باشد.
محترم جنت علیپور فرشاد کیانی
میزان فرسایش دراستانگلستانبه¬علتموقعیتجغرافیایی،اقلیمیوتخریبمنابع دارای نرخبالاییمی¬باشد.یکی از اولویت ها در جلوگیری از پدیده مخرب فرسایش، تعیین یک روش مناسب جهت اندازه¬گیری میزان فرسایش¬پذیری خاک¬هاست. یکی از مهمترین روش¬های محاسبه فرسایش خاک، معادله ویشمایر و اسمیت (1978) است که به فرمول جهانی فرسایش خاک معروف می¬باشد. در این معادله مدیریت پوشش گیاهی(c) یکی از عوامل شش¬گانه موثر در فرسایش است که اندازه¬گیری آن به¬سادگی امکان¬پذیر نمی-باشد. یکی از روش¬های پرکاربرد جهت برآورد این شاخص، استفاده از تصاویر ماهواره¬ای می¬باشد. این مطالعه با هدف ارزیابی فاکتور مدیریت پوشش گیاهی از طرق مختلف و تعیین ارتباط آنها با میزان ماده آلی، پایداری خاکدانه، حجم رواناب و وزن رسوب در طول فصل زراعی در دو کاربری زراعی و آیش صورت پذیرفت.
سمانه محضری فرشاد کیانی
امروزه در بیشتر اراضی سرعت فرسایش خاک بیش از سرعت تشکیل خاک است. در نتیجه باعث تهی شدن منابع خاک و کاهش توانایی حاصلخیزی خاک می¬شود. در ایران استان گلستان به علت موقعیت جغرافیایی و اقلیمی آن و تخریب بالای منابع آن و همچنین به علت اینکه سطح وسیعی از اراضی از لس تشکیل شده دارای میزان فرسایش خاک بالایی می باشد. یکی از راه های تخمین میزان فرسایش و رسوب و بررسی میزان تلفات مواد غذایی خاک استفاده از مدل است. به¬خاطر محدودیت دسترسی به داده¬های هیدرولوژیک کافی، مدل¬سازی حوضه¬ها نقش مهمی در مدیریت منابع دارد. در سال اخیر، مدل¬های ریاضی هیدرولوژی حوضه¬ها به¬منظور بررسی طیف وسیعی از مشکلات زیست¬محیطی و منابع آب به¬کار رفته است. در این مطالعه سعی شده به صورت کمی میزان رسوب دهی، رواناب و هدرروی عناصر غذایی در حوضه آبخیز گرگانرود با استفاده از مدل swat 2009 مورد ارزیابی قرار گیرد. بر این اساس با توجه به اطلاعات موجود ابتدا پایگاه داده های مکانی با دقت مناسب برای حوضه تهیه گردید. سپس مدل در دوره زمانی 31 ساله اجرا شد. در فرایند شبیه سازی، آبخیز گرگانرود به 56 زیر حوضه تقسیم گردید. برای اجرای مدل از نرم افزار arcswat 2009، و به منظور واسنجی و اعتبارسنجی داده های شبیه سازی شده، از برنامه sufi-2 استفاده گردید. درمرحله اول، مدل با استفاده از اندازه¬گیری¬های شدت جریان در 15 ایستگاه هیدرومتری موجود در حوضه گرگانرود واسنجی گردید که با توجه به ضریب نش- ساتکلیف بین 48/0تا 79/0 برای رواناب و 49/0تا 68/0 برای رسوب در ایستگاه¬های مختلف و با توجه به نتایج بررسی¬های گذشته و کیفیت داده¬های استفاده شده در این پژوهش، قابل قبول ارزیابی گردید. در مرحله اعتبار سنجی، مقادیر ضریب نش¬-ساتکلیف در حدود 50/0 تا 71/0 برای دبی و 51/0 تا 67/0 برای رسوب برای ایستگاه¬های مختلف برآورد شد. مدل وضعیت رواناب، رسوب و هدرروی نیترات سالانه را ارزیابی نمود و نشان داد که مناطق با کاربری زراعی بر روی اراضی شیب دار دارای وضعیت بحرانی از نظر فرسایش و رسوب هستند. نتایج کلی واسنجی نشان¬ می¬دهد که مدل swat می¬تواند ابزار مناسبی در رابطه با شبیه¬سازی رواناب و رسوب و هدرروی نیترات باشد.